1

تازه‌ترین اظهارنظرات داریوش مهرجویی⇐ از هشت سال نماز خواندن و به حسینیه رفتن تا اختلاس!

سینماروزان: کمتر پیش می آید که داریوش مهرجویی در نشستی مربوط به آثارش حاضر باشد و به اظهارنظراتی تند و تیز درباره سینما یا جامعه نپردازد.

به گزارش سینماروزان این نویسنده و کارگردان عصر 28 مهرماه در جلسه نقد دو رمان «در خرابات مغان» و «آن رسید لعنتی» که در انجمن جامعه‌شناسان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد نیز نقطه نظرات مختلفی را بیان کرد؛ از سانسور گرفته تا اختلاس.

در این نشست مهرجویی درباره تفاوت فیلمسازی و نوشتن رمان، گفت: کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند. هر فیلمی یک رمان است. من تمام سناریوهای فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام. خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.

شب افتتاح اکران آقای وزیر “سنتوری” را توقیف کرد

این نویسنده گفت: برای مثال شب افتتاح اکران فیلم «سنتوری» آقای وزیر فیلم را توقیف کرد، بنابراین من ذله شدم که در سینما این‌قدر با سد سانسور مواجه شده‌ام. ضمن اینکه کار سینما هم وقفه‌های زیادی دارد. بنابراین آزاد کردن آن نیروی خلاقه راه جدیدی می‌خواست که نوشتن رمان یکی از این راه‌ها بود. البته من نقاشی هم می‌کشم و موسیقی هم می‌نوازم. بعضی وقت‌ها شعر هم می‌نویسم. به همین خاطر در این وقفه‌ها به جای اینکه سناریوها بنویسم و توقیف شود، رو به رمان‌نویسی آوردم، چون با ادبیات کاملاً آشنا بودم و می‌توانم کاری را که در سینما انجام می‌دهم را با کلام هم بکنم.

چرا اختلاس داریم؟

مهرجویی در ادامه درباره  نادیده گرفتن رمان‌هایش در فضای ادبی ایران نیز گفت: این مسئله نسبت به کتاب‌هایم وجود داشته است. اصلاً کتاب اولم «به خاطر یک فیلم لعنتی» همین مسئله حسادت و کینه‌توزی را مطرح کرده‌ام؛ یعنی چیزی که در درون ما ایرانی‌هاست. مثلاً دکترها، پرستارها، قصاب‌ها همه هوای یکدیگر را دارند و اگر کسی بخواهد وارد گروه آن‌ها بشود آن‌ها او را نمی‌پذیرند. این مسئله به خاطر سرکوب دو هزار ساله در کشور ماست که باعث شده چنین مشکلاتی داشته باشیم. همین ترافیک ما هم پر از بغض و کینه است. پر از تعارف هستیم ولی پشت سر هم به همدیگر فحش می‌دهیم. این بی‌ادبی در ترافیک نشان‌دهنده بغض و کینه و خصم‌آلود بودن ماست که در ژن‌های ما رسوخ کرده است. به همین خاطر است که الان ما در کشورمان مردان اختلاسی داریم. بنابراین اصلاً برایم مهم نیست که به کار من توجه می‌شود یا نه. برای اینکه  در جامعه ما نقد و بررسی در اولویت دهم قرار گرفته است. چون همه می‌خواهند بگویند ما آفریننده و خلاق هستیم و دیگران از ما بدترند.

هشت سال نماز می خواندم

این کارگردان درباره ایده نوشتن رمان‌هایش نیز گفت: من حدود 50-40 فیلمنامه نوشته‌ام که از این میان 26 فیلمنامه تبدیل به فیلم شده است و بقیه مانده است. گاهی ایده نوشتن هرکدام از این‌ها تنها یک جمله بوده است. برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از هفت سالگی تا پانزده سالگی نماز می‌خواندم و تحت تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من  در  کتاب«در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی  داستان«در خرابات مغان» بود و من از این مسئله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

اتفاقاتی که برایم افتاد را رمان کردم

او درباره رمان «آن رسید لعنتی» نیز گفت: اتفاقات این رمان هم تجربه خودم بود و مشکلاتی که برای فیلم‌هایم پیش می‌آمد. بیشتر بلاهایی است که پس از ساخت فیلم‌هایم بر سرم آمد.

مهرجویی گفت: برای من در نوشتن هر داستانی ابتدا وسط و پایان مهم است. همیشه با یک سیناپس شروع می‌کنم و بعد شخصیت‌ها بیرون می‌آیند و آن را گسترش می دهم و این‌گونه شروع به نوشتن می‌کنم.

این نویسنده افزود: یکی از دلایلی که به کار نوشتن رمان رغبت پیدا می‌کنم به خاطر طولانی بودن زمان بین ساخت دو فیلمم است که معمولاً دو یا سه سال طول می‌کشد. ضمن اینکه در نوشتن رمان از آزادی بیشتری برخوردارم و می‌توانم خیلی از مسائل را مطرح کنم که در فیلم امکانش وجود ندارد، چون زمان فیلم باید موجز باشد. در رمان این گرفتاری‌ها وجود ندارد.




واقعه‌نگاری مهرجویی از “بازداشت در دوبی” و “گرفتاری در پاریس” در انتظار مجوز ارشاد

سینماژورنال: داريوش مهرجويي را بيشتر با فيلم‌هايش مي‌شناسيم، اما او غير از فيلم‌سازي، هم ترجمه مي‌كند و هم داستان مي‌نويسد. قبلا «در خرابات مغان» و «به خاطر يك فيلم بلند لعنتي» او منتشر شده است.

به گزارش سینماژورنال او اخيرا سومين رمانش با نام «آن رسيد لعنتي» براي چاپ داده است، كتابي كه خودش مي‌گويد موضوعش حرص و آز است. در واقع داستاني درباره گذر از برزخ است. اين كتاب از سوي نشر به‌نگار در نمايشگاه كتاب منتشر خواهد شد.

مهرجویی در خلال گفتگو درباره این کتاب با “اعتماد” نکاتی را هم بیان کرده درباره انتشار دو کتاب با عناوین “خاطرات پاریس” و “عوج کلاب” که اولی ماجرای گرفتاری اش در پاریس را روایت می کند و دیگری ماجرای بازداشتش در دوبی.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهرجویی را ارائه می دهد:


رمان «آن رسيد لعنتي» چه زماني نوشته شده است؟ در مورد داستان اين رمان توضيح مي‌دهيد؟
اين رمان را دو سال پيش نوشته‌ام. رمان «آن رسيد لعنتي» تم حرص و آز دارد كه از طريق ديگر سفر به يك زندگي جديد را دنبال مي‌كند. موضوع داستان، يك كارگردان تلويزيوني است كه سريالي ساخته و صداوسيما قرار است پولي را بابت آن بپردازد. كارگردان براساس اينكه اين پول به دستش خواهد رسيد، زندگي‌اش را دگرگون مي‌كند و براي همين با چالش‌ها و مشكلاتي مواجه مي‌شود. اين داستان در واقع درباره گذر از برزخ و رسيدن اين پول به شخصيت اصلي رمان است.
اين تم حرص و پولدار شدن در رمان ديگرم يعني «سفر به سرزمين فرشتگان» هم وجود دارد. با اين تفاوت كه در اين رمان علاوه بر اين مضمون، موضوع معصوميت و خوش‌قلبي در جريان فريبكاري‌هاي مالي و گول خوردن‌ها هم در نظر گرفته شده است. داستان «سفر به سرزمين فرشتگان» روايت يك زوج فريب‌خورده است كه گرفتار آگهي‌‌هاي تبليغاتي مثل برنده شدن چند ميليون دلاري جايزه شده‌اند و براي رسيدن به اين جايزه مسيري را طي مي‌كنند. «سفر به سرزمين فرشتگان» در واقع روياي توهم‌آميزي است كه بيشتر ما داريم و حاصل دلخوشي‌هايي است كه براي چيزهاي كوچكي مثل بردن يك جايزه ايجاد مي‌شود و در نهايت زندگي‌ها را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.
اين رمان چند سال در انتظار مجوز چاپ بود و آيا تغييراتي هم در آن اعمال شده است؟
نه، تا آنجا كه من اطلاع دارم هيچ تغييراتي در آن اعمال نشده است. البته اطلاعات بيشتر در اين مورد را مي‌توان از ناشر پرسيد.
اين سوال را از اين بابت پرسيدم كه قبلا در خبرها و همزمان با چاپ رمان ديگر شما، «در خرابات مغان» اعلام شد كه «آن رسيد لعنتي» هم براي دريافت مجوز به ارشاد فرستاده شده است…
نه، اين‌طور نبود. من رمان «آن رسيد لعنتي» را بعد از «در خرابات مغان» نوشتم. حتي در مورد «در خرابات مغان» هم تصور اشتباهي در آن زمان ايجاد شد. اسم واقعي اين رمان «خدا در كازينو» است، در صورتي كه همه فكر مي‌كنند كه كتاب در رابطه با حافظ نوشته شده است موضوع ديگري دارد. داستان «در خرابات مغان» درباره يك بچه مسلمان ايراني است كه بعد از روزگاري مجبور شده در يك كازينو كه پدر زنش كارمند آن بوده است كار كند. تمام اعمال اسلامي‌اش مثل نماز و روزه‌اش سرجاي خودش است، اما از بد روزگار در فيلادلفيا و آتلانتيك سيتي، مركز كازينوهاي امريكا زندگي و كار مي‌كند.
به جز «آن رسيد لعنتي» كتاب‌هاي بعدي من همه بعد از «در خرابات مغان» نوشته شده است.
در خبرها اعلام شده بود دو كتاب «خاطرات پاريس» و «عوج كلاب» هم براي مجوز به ارشاد ارايه شده‌اند؛ در مورد آنها توضيح مي‌دهيد؟
دو كتاب خاطره هستند كه يكي از آنها مربوط به سال‌هاي اول بعد از انقلاب مي‌شود. من يك دوره سه‌چهار ساله را در پاريس بودم. آن زمان ما را به فستيوال كن براي فيلم «مدرسه‌اي كه مي‌رفتيم» دعوت كردند و با وجود اينكه ويزاي ما صادر شد فيلم توقيف شد و به جشنواره نرسيد و در آنجا ماندگار شديم. اين خاطره، داستان سه يا چهارسالي است كه من در آنجا بودم. داستان «عوج كلاب» هم سوءتفاهمي است كه در دوبي رخ داد و من را به خاطر چند قرص آسپرين و سرماخوردگي دستگير كردند و خلاصه چهار شب من را بازداشت كردند.
«آن رسيد لعنتي» يا رمان ديگرتان به نمايشگاه كتاب امسال مي‌رسد؟
احتمالا مي‌رسند، اما از كتاب‌هاي خاطرات خبر ندارم كه مجوز گرفته‌اند يا نه.
از كتاب‌ها و ترجمه‌هاي ديگرتان در نمايشگاه امسال چاپ جديدي منتشر خواهد شد؟
اطلاعي ندارم. دو رمان و چندتا كتاب ترجمه دارم. مي‌دانم كه كتاب «جهان هولوگرافيك» تا الان به چاپ چهلم رسيده و فكر مي‌كنم كه چاپ جديدتر آن اين روزها بيرون بيايد.
شما فيلم مي‌سازيد و حرفه اصلي‌تان كارگرداني است و در كنار آن كار ترجمه و كارگرداني تئاتر هم مي‌كنيد. چرا سراغ نوشتن رمان رفتيد؟ داستان‌نويسي چه ويژگي داشت كه با فيلمسازي نمي‌شد بيانش كرد؟
هركسي مي‌تواند در عين حال چند كار را همزمان انجام دهد و مجبور نيست كه تنها در يك حوزه كار كند. در واقع من بيشتر نويسنده‌ام و تمام سناريوهايم را هم خودم نوشته‌ام. هميشه آرزويم اين بوده كه يك رمان‌نويس شوم و بنويسم. در اين ميان به سينما هم خيلي علاقه داشتم. اما شما تا بخواهيد يك فيلمي را شروع كنيد و به سرانجام برسانيد يكي دو سال زمان مي‌برد. در اين بين شما چه كار بايد كنيد؟ من ترجيح مي‌دهم بنشينم رمان بنويسم و ترجمه كنم.