1

ترس از کدام کارگردان باعث شد ستاره اسکندری در کمدهای تئاترشهر چمباتمه بزند؟

سینماژورنال: ستاره اسکندی بازیگر زن سینما و تلویزیون در هفته های اخیر با مینی سریال “دندون طلا” در شبکه خانگی حضور داشته است.

به گزارش سینماژورنال اسکندری در این مینی سریال در نقش زنی کولی ظاهر شده است؛ زنی که برای بزرگ کردن فرزندش زحمات زیادی را متحمل می شود.

اسکندری در تازه ترین گفتگویی که به بهانه بازی در این مینی سریال انجام داده نکته جالبی را درباره کارش در نسخه نمایشی “دندون طلا” بیان کرده است؛ یعنی زمانی که جوانی بیش نبوده و از شدت واهمه کار با میرباقری در کمدهای لباس تئاترشهر قایم می شده است.

شانزده سال پيش فكر مي‌كردم  ميرباقري چقدر از من بزرگ‌تر هستند

اسکندری به  “اعتماد” می گوید: شانزده سال پيش فكر مي‌كردم آقاي ميرباقري چقدر از من بزرگ‌تر هستند، اين دفعه ديدم فاصله سني ويژه‌اي هم نداريم، واقعيت اين است كه من بار اولي كه گام به دندون‌طلا گذاشتم، به هرحال به عنوان يك جوان تازه از راه رسيده بودم با اينكه قبلش كار تصوير مي‌كردم و در دانشكده هنرهاي زيبا با اصغر فرهادي و پريسا بخت آور كار مي‌كردم كه آن موقع دانشجو بودند و الان براي خودشان كارگردان مطرح و بزرگي هستند.

وی ادامه می دهد: طبيعتا من مرعوب آن فضا بودم و فقط سرتا پا براي ديدن و شنيدن داود ميرباقري چشم و گوش بودم و همزمان يك فاصله بزرگ بين خودم و ايشان احساس مي‌كردم، چه به لحاظ سني و چه به لحاظ جايگاهي و الان كه از آن زمان فاصله گرفتم و ميني سريال را تجربه كردم.

هنوز از میرباقری می‌ترسم و البته همیشه از بیضایی!

اسکندری با اشاره به همکاری اخیر با میرباقری بیان می دارد: اين‌بار با آقاي ميرباقري بيشتر حرف داشتم، آن رعب برداشته شده بود يعني براي من از بين رفته بود، درضمن من هنوز هم از آقاي ميرباقري مي‌ترسم البته درباره كارگرداناني مثل آقاي بيضايي كه هميشه اين را داريم.

ستاره اسکندری درباره ترسش از کار با میرباقری اظهار می دارد: داوود میرباقری يك جذبه و يك جنس حضوري دارند كه به هر حال اين براي شما هست حتي اگر ٨٥ سال هم داشته باشيد، فرقي نمي‌كند. اما اتفاق خوشايندي كه اين‌بار براي من خيلي درخشان بود، اين‌ بود كه من به خودم اجازه مي‌دادم با آقاي ميرباقري ديالوگ برقرار كنم.

مي‌ترسيدم، مي‌رفتم در كمدهاي تئاتر شهر چمباتمه مي‌نشستم

وی ادامه می دهد: در ١٦ سال پيش من اين شرايط را نداشتم و مي‌ترسيدم، مي‌رفتم در كمدهاي تئاتر شهر چمباتمه مي‌نشستم و صحبتم با ايشان فقط در ارتباط با متن و اينها بود. اما لذت اين رشد و در راهي كه من رفتم براي خود من اتفاق افتاده است كه به من اجازه مي‌دهد بتوانم از داشته‌ها و دانش آقاي ميرباقري، نوع نگاه و نوع دوربين گذاشتنش، از همه‌چيز بهره‌مند شوم. اين براي من اتفاق خيلي درخشاني است. اميدوارم ١٥ سال ديگر فيلم سينمايي “دندون‌طلا” ساخته شود و من دوباره نير را بازي كنم.




رضا عطاران و مهناز افشار در سریال تازه داوود میرباقری نقشهای اصلی را بازی می‌کنند!/این سریال “ماه تی‌تی” نام دارد و برای شبکه خانگی تولید خواهد شد/برای تولید “ماه تی‌تی” بودجه‌ای ۵ میلیاردی تخمین زده شده+جزییات داستانی پروژه، جزییات کاراکتر عطاران و تیم بازیگران

سینماژورنال/غفور پورغفور: داوود میرباقری کارگردانی که بعد از “مختارنامه” و به دلیل مشکلات اقتصادی که در تولید سریال “سلمان فارسی” پیش آمده بود قید کار در تلویزیون را زده و به سراغ شبکه خانگی رفت قصد دارد به زودی یکی از ایده های قدیمی خود را در این شبکه به سریال درآورد.

به گزارش سینماژورنال این ایده “ماه تی تی” نام دارد که نگارش آن به دهه هفتاد و بعد از ساخت “آدم برفی” بازمی گردد. در آن زمان طرح اولیه “ماه تی تی” توسط میرباقری نوشته شد اما درگیری اش در تلویزیون و ساخت مجموعه های مختلف باعث شد تولید آن به تعویق بیفتد

حالا بعد از دو تجربه “شاهگوش” و “دندون طلا” در شبکه خانگی میرباقری تصمیم گرفته “ماه تی تی” را هم در قالب یک مجموعه 15 قسمتی برای شبکه خانگی بسازد.

بودجه 5 میلیاردی تولید

اخبار رسیده به سینماژورنال حکایت از آن دارند که برای تولید “ماه تی تی” یک بودجه 5 میلیاردی تخمین زده شده و مهران برومند تهیه کننده ای که در تولید “شاهگوش” و “دندون طلا” نیز در کنار میرباقری بود در اینجا هم به عنوان تهیه کننده اصلی حضور دارد.

میرباقری دستمزدی نمی گیرد و شریک تولید است

سرمایه گذاری کار اما با مشارکت میان میرباقری و برومند و البته دو شرکت فعال در شبکه خانگی صورت خواهد گرفت. اساس کار بر این مبنا شکل گرفته که هیچ کدام از طرفین درگیر تا رسیدن پروژه به سوددهی هیچ دستمزدی نخواهند گرفت.

این شراکت میرباقری در تولید سبب ساز آن شده است که وی دقت زیادی در انتخاب بازیگران داشته باشد و در قدم اول نیز قرار شده برای کمک به سوددهی بالای کارشرایط جذب رضا عطاران در “ماه تی‌تی” فراهم شود.

عطاران نقش یک مرزبان ایرانی را بازی می کند

اگر مذاکرات مطابق پیش بینی ها پیش برود عطاران نقش اصلی “ماه تی‌تی” را بازی خواهد کرد یعنی یک مرزبان ایرانی که در بحبوحه حمله مغول به ایران و فرار سلطان محمد خوارزمشاه درگیر اتفاقات مختلفی می شود.

اتفاقاتی که ناگاه به حرکت او در بُعد چهارم ماده یعنی زمان منجر شده و فرودش در روزگار معاصر را موجب می شود.

با آمدن “ماه تی‌تی” به روزگار معاصر او تناقضهای رفتاری ایرانیان را مشاهده می کند؛ تناقضاتی که گویا از صدها سال پیش تاکنون نسل به نسل منتقل شده است و همین تناقضات است که بار طنز کار را شکل می دهد.

بازسازی اتفاقات دهشتناک رخ داده در جریان حمله مغول

میرباقری تصمیم گرفته در “ماه تی‌تی” بخشهایی از اتفاقات دهشتناکی که در جریان حمله مغول به ایران رخ داد را نیز با ترکیب فیلمبرداری زنده و سی.جی.آی بازسازی کند؛ اما فضای کلی کار بیشتر در حال و هوای طنز می گذرد بخصوص زمانی که کاراکتر اصلی به روزگار معاصر می آید.

مهناز افشار بازیگر مقابل عطاران است

مهناز افشار که چندی قبل با رضا عطاران در کمدی “نهنگ عنبر” همبازی بود بازیگر مقابل عطاران در “ماه تی تی” است؛ به گزارش سینماژورنال در اینجا هم برخورد این دو نفر و شکل گیری مایه های رمانس است که بخشی از روایت را به خود اختصاص می دهد.

رضا عطاران و مهناز افشار
رضا عطاران و مهناز افشار

تیم بازیگران کار

به جز عطاران و افشار، بخش عمده تیم بازیگران سریال “شاهگوش” در این کار در کنار میرباقری خواهند بود.

رضا کیانیان، مهران احمدی، حمیدرضا آذرنگ، شهرام حقیت دوست، مرجانه گلچین، احمد مهرانفر و هادی کاظمی از جمله بازیگران “شاهگوش” هستند که حضورشان در “ماه تی تی” قطعی شده است.

آذر ماه پروژه کلید می خورد

به گزارش سینماژورنال “ماه تی تی” این روزها در مرحله پیش تولید و انتخاب بازیگر به سر می برد ضمن اینکه میرباقری محاسبات دقیقی را هم برای انتخاب لوکیشن انجام می دهد.

برنامه ریزی پروژه طوری بوده که دو قسمت ابتدایی مجموعه در یک دی.وی.دی، به شبکه خانگی عرضه خواهد شد.




حامد بهداد با علی بی‌غم همبازی شد!+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر جوان سینمای ایران بعد از پشت سر گذاشتن همکاری با داوود میرباقری در مینی سریال “دندون طلا”(اینجا را بخوانید) این روزها مشغول بازی در درام عاشقانه “نیمه شب اتفاق افتاد” تینا پاکروان است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال به جز این بهداد بناست در یک نمایش به صورت تصویری حضور داشته باشد. نمایشی به نام “در انتهای کوچه تاریک” که توسط ناصح کامکاری کارگردانی میشود.

نکته جالب این نمایش که از 12 مردادماه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود آن است که بازیگری به نام علی بی غم هم در آن حضور دارد.

علی بی غم از جمله بازیگران قدیمی تئاتر است که از اواخر دهه 50 در حیطه نمایش حضور داشته و سابقه همکاری با کارگردانانی چون منیژه محامدی، هرمز هدایت، هادی مرزبان، شکرخدا گودرزی و حمید مظفری را در کارنامه داشته است.

بی غم یک تجربه بازیگری سینمایی هم داشته است در فیلمی به نام “پرستار شب” محصول دهه شصت سینمای ایران به کارگردانی محمدعلی نجفی.

توماج دانش بهزادی، ریحانه سلامت، مینووش رحیمیان، هدی والی و سوسن مقصودلو دیگر بازیگران نمایش هستند. به جز بهداد،  گوهر خیراندیش نیز در این نمایش بصورت تصویری و با پخش فیلم حضور خواهد داشت. اینکه پخش تصویر در تئاتر چه معنایی دارد و آیا تناقضی ندارد با روح اصلی حاکم بر تئاتر که اجرای زنده است بعد از دیدن نمایش است که مشخص خواهد شد.
داستان نمایش در مورد یک جوان خواننده و ترانه‌سرای موسیقی راک است که دچار بیماری سختی می‌شود. توماج دانش بهزادی در نقش جوان خواننده و گوهر خیراندیش در نقش مادر این خواننده، ایفای نقش می کنند.
علی بی غم
علی بی غم



شریفی‌نیا: مستی “ولید” بازی در این نقش را سخت می‌کرد بخصوص برای من که هیچگاه اهل این کار نبودم+عکس

سینماژورنال: مجموعه تلویزیونی “امام علی(ع)” تنها محصول تصویری ماندگاریست که درباره امام اول شیعیان داریم.

به گزارش سینماژورنال از جمله کاراکترهای سمپاتیک این مجموعه “ولید بن عقبه” بود؛ شخصیتی که توسط محمدرضا شریفی نیا به درستی ایفا شد.

شریفی نیا به بهانه سالروز شهادت امام اول شیعیان از سختیهای بازی در ابن نقش در صفحه اجتماعی خود چنین گفته است: “وليد”؛ اولين بازى من در تلويزيون بود؛ نقشى با فراز و نشيب بسيار كه بازى در دو صحنه آن برايم بسيار سخت بود.

وی ادامه داده است: اول صحنه مستى “وليد” براى من كه هيچگاه اهل اين كار نبوده و نيستم  بسيار مشكل بود.  دوم صحنه درد دل كردن وليد با شتر كه بخاطر بدى بوى دهانش كه غيرقابل تحمل بود و چندين بار حالم را دگرگون ساخت و فيلمبردارى را متوقف كرد.

شریفی نیا در نقش ولید
شریفی نیا در نقش ولید




آسیب شناسی محسن تنابنده از مناظره جنجالی انتخابات ۸۸

 سینماژورنال: محسن تنابنده این شبها از یک طرف سریال “پایتخت4” را روی آنتن دارد و از طرف دیگر اولین تجربه کارگردانی سینمایی اش با عنوان “گینس” روی پرده است.

به گزارش سینماژورنال مضامین غیرمتعارف و گاه دور از اخلاقی که او در “گینس” ارائه شده در کنار تکراری بودن بیش از حد موقعیتهای “پایتخت” و مشابهت آن با فصلهای قبلی سبب ساز بروز پاره ای از انتقادات به وی شده است.

تنابنده در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده اما بی آن که مسئولیت مشکلهای موجود در این دو اثر را بپذیرد منتقدان را متهم به بی انصافی کرده است.

البته که از نظر وی منتقد بزرگواری چون هوشنگ گلمکانی هم وجود دارد که به سریالش لطف دارد اما بقیه منتقدان در عوالم دیگری سیر می کنند.

محسن تنابنده که لحن گفتاریش در این گفتگو نشان دهنده دلخوری فراوانش از انتقادهایی است که به فیلمش و این سریال وارد شده، به آسیب شناسی مناظره انتخاباتی جنجالی سال 88 میان دو نفر از کاندیداها بعنوان عاملی جهت گسترش بدرفتاری در سطح جامعه پرداخته است.

این کارگردان در جاهایی از گفتگویش نیز درباره ایفای نقش خواننده لوس آنجلسی در “شاهگوش” و عدم رضایتش از همکاری با کمال تبریزی در “ابله” سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی محسن تنابنده را ارائه می دهد:

این‌روزها بحث و نظرهای مختلفی درباره فصل چهارم سریال «پایتخت»مطرح است. باوجود اقبال زیاد مخاطبان، بسیاری از منتقدان معتقدند که «پایتخت» به مرور جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد و شاید ظرفیت ادامه‌دارشدن را ندارد. با همه این تعابیر و صحبت‌ها، با توجه به زمان کمی هم که برای ساخت فصل جدید در اختیار داشتید، نظر شما نسبت به کیفیت فصل جدید چیست؟
حقیقت این است که نالیدن از شرایط خیلی فایده‌ای ندارد و اینکه مدام بخواهی این نکات را متذکر شوی که زمان نداشتم یا شرایط برای ساخت فراهم نبود، در این صورت خیلی راحت می‌شود کاری را تولید نکرد و به نظرم این بهانه‌ها بیشتر شانه‌خالی‌کردن است. چیزی که مشخص است اینکه اقبال مخاطبان به سریال پایتخت در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم. اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و… و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم. نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلا متوجه اثری که ساخته شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.
در فصل پیشین و فصل چهارم البته بخشی از انتقادها متوجه نحوه حضور اسپانسر در سریال هم بود، که چرا پایتخت این بستر را برای حضور اسپانسر به این شیوه فراهم کرده است… .
برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست به دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به‌خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه‌چیزی به‌نفع یا ضرر سریال است. اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملا جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم. علاوه‌بر اینکه معتقدم اساسا حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلا بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلا اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد. از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولا به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های با کیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقا مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شما را راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟ حتما باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلا ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریبا امکان ندارد. شوخی با سن و برخی‌چیز‌های دیگر خط‌قرمز است و تقریبا هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتا با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتما کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید. بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلا برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.
اما بخشی از این انتقادها هم به کیفیت متن مربوط می‌شود. وجود پلان‌های طولانی یا نبود داستانی به انسجام فصل‌های پیشین یکی از نقدهایی است که در مورد «پایتخت ٤» مطرح می‌شود…  .
اگر به «پایتخت٤» نگاه تحلیلی داشته باشیم متوجه می‌شویم که این سریال در هر فصل شیوه دیگری به لحاظ روایت پیدا کرده است. زمانی یک قصه منسجم و واحد داشته است و زمانی دیگر روال کار بر این اساس بوده که فیلم‌نامه با داستانک‌های متنوع نوشته شود. به‌مرور هرچقدر که پیش رفتیم سعی کردیم تا شخصیت‌های داستان را در موقعیت‌های متفاوت و جدید قرار دهیم. مشکل این است که تحمل خیلی‌ها پایین آمده و خیلی حوصله یا اعصاب این را ندارند که از ابتدا تا انتهای سریال را با دقت و حوصله نگاه کنند. بخش عظیمی از مردم هم دچار خستگی روحی و روانی هستند و تنها خواسته‌شان وجود سریالی است که آنها را بخنداند و خیلی پیگیر قصه نمی‌شوند. باز هم تأکید می‌کنم که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتا برای لذت‌بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روزها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کارکردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و دراین‌میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.
چیزی که مشخص است و متأسفانه در جامعه ما به مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده با هم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر در ملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم، به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالا فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم. کار من و امثال من از یک جهت قابل ستایش است، باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به‌دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا با هم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.
سال‌هاست که همراه سیروس مقدم«پایتخت» را برای مردم تولید می‌کنید و به گفته خود سیروس مقدم، شما عنصر مهمی در تولید این مجموعه و به‌نوعی مغز متفکر آن هستید. هیچ‌وقت به این فکر کرده‌اید که دیگر میلی به ادامه این مسیر ندارید و بهتر است از این مجموعه خداحافظی کنید؟
حقیقتا فقط اقبال مردم است که تا به امروز من را وادار به ادامه مسیر کرده. بازی‌کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هرطور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!
شما از جمله افرادی هستید که همیشه در صحبت‌هایتان به‌ کار گروهی قائل هستید و با تیم نویسندگان فصل‌های «پایتخت» را نوشتید. آیا از کار گروهی نتیجه خوبی گرفتید یا با توجه به اینکه معمولا ساخت«پایتخت» با سایر مشغله‌های شما هم‌زمان شده است، کمکی بوده برای پیشبرد کار؟
البته پیمان قاسم‌خانی از جمله نویسندگانی است که با تیم نویسندگانش کار کرده و همچنان مشغول کار است و آثار درخشانی هم نوشته‌ است. اصولا کار به این شیوه کاملا درست و مطابق با استانداردهای جهانی است. سریال‌های موفق دنیا عمدتا گروهی نوشته می‌شوند و من همیشه به این موضوع اشاره کرده‌ام که مدیون تیم نویسندگانم هستم. شرایط بسیار سختی را برای رسیدن به این مرحله طی کردیم و حقیقت این است که من تصوراتی دارم و دنیایی را ساختم و به‌مرور، روی آن تسلط پیدا کردم که آن رؤیا را با گروهی از جمله تیم نویسندگان و سیروس مقدم در میان می‌گذارم. شاید این فرصت بدی نباشد که از سیروس مقدم عزیز تشکر ویژه‌ای داشته باشم. مردی بسیار صبور و محترم که خیلی‌وقت‌ها خارج از محدوده، چیزهایی را از او طلب می‌کنم یا در کارش دخالت می‌کنم و از همین‌جا از او معذرت می‌خواهم. اما حقیقت این است که «پایتخت» یک کار گروهی است و در تمام این سال‌ها گروهی منسجم آن را به سرانجام رساند.
 در سال‌های اخیر شما علاوه بر حضور در سینما و تلویزیون، مدیوم شبکه نمایش خانگی را هم با آثاری که بسیار پرسروصدا بودند تجربه کردید. ایفای چند نقش سنگین در سریال «شاهگوش» یا بازی در نقش یک پیرزن در سریال «ابله» توجه بسیار زیادی را به این سریال‌ها جلب کرد و وجه اشتراک این دو کار، گریم‌های بسیار سنگین شما بود. آیا علاقه شما به حضور در نقش‌هایی است که علاوه‌بر تنوع در بازی، گریم عجیب و سختی هم داشته باشد؟!
وقتی قرار شد با داوود میرباقری عزیز در سریال شاهگوش همکاری کنم، او به من پیشنهاد کرد که نقش چند مجرم و متهم را بازی کنم. تعداد این نقش‌ها البته بسیار زیاد بود و برای من بازی در تعداد زیادی نقش امکان‌پذیر نبود؛ بنابراین انتخاب نقش‌ها را به خودم واگذار کرد. اما طبعا وقتی قرار بود نقش «اِبی» یا یک روحانی را بازی کنم، نیاز به گریمی که باعث تغییر چهره من شود بود و این، به بازی من کمک زیادی کرد. اما من بازیگری نیستم که از گریم‌های سنگین استقبال کنم و به فراخور نقش گریم هم متفاوت است، اما در مورد سریال «ابله»، آقای تبریزی از من خواست که نقش پیرزن قصه را بازی کنم. طبیعتا بازی در این نقش برای من هم بسیار جذاب بود و یک بازیگر در شرایط مختلف کاری و پیشنهاد‌های مختلف و البته مدیوم‌های متفاوت و بسته به استعداد و توانایی‌ای که دارد، یا کاری را قبول می‌کند یا خیر. من هم بازی در نقش پیرزن سریال «ابله» را پذیرفتم چون برای خودم تجربه جدیدی بود. اما از اینکه نقش پیرزن سریال «ابله» را بازی کردم خوشحال نیستم.
این نارضایتی به‌دلیل شرایط کار و نوع قصه است یا حضور این سریال در شبکه نمایش خانگی؟
فکر می‌کنم جا داشت تا این نقش را جای بهتری خرج کنم. ساخت این سریال دچار سرعت و شتاب شد و شرایط برای کار خیلی مساعد نبود و نشد آن‌طور که باید کلیت قصه را گسترش دهیم.
با اینکه شما تا پیش از«پایتخت» در چند سریال و مجموعه تلویزیونی بازی کردید و در سینما حضور چشمگیری دارید و البته سابقه درخشان بازی در تئاتر را هم دارید؛ اما عامه مردم با نقش «نقی معمولی» با شما ارتباط برقرار کردند و دوستش دارند. به‌عنوان عضوی از تیم سازنده این اثر و کسی که انرژی مردم در تمام این سال‌ها باعث شده کار در شرایط سخت تلویزیون را بپذیرد، فکر می‌کنید این سریال ظرفیت ادامه مسیر را در فصل‌های آینده خواهد داشت و اصلا صحبتی درباره ادامه‌دارشدن مجموعه وجود دارد؟
این سریال به‌گونه‌ای نوشته شده که ظرفیت ادامه‌دارشدن را دارد و حقیقتا اصرار مردم باعث ساخته‌شدن «پایتخت» بوده است، اما این‌قدر این روزها خسته‌ام که نمی‌توانم به این سؤال فکر کنم و نمی‌دانم چه پاسخی بدهم. احترام مردم ایران برایمان واجب است و هرکاری می‌کنیم برای آنهاست. اما پاسخ روشنی برای این پرسش ندارم… .




پشت پرده درگیری حامد بهداد و مهدی فخیم‌زاده+عکس

سینماژورنال: مهدی فخیم زاده چهره ای است که هرچند با ایفای نقشهای مکمل در سینمایفارسی خود را محک زد اما در دهه های شصت و هفتاد و با ساخت آثاری چون “مسافران مهتاب”، “خواستگاری” و “همسر” بود که شهرت پیدا کرد.

به گزارش سینماژورنال فخیم زاده نوروز امسال سریال “فوق سری” را روی آنتن داشت که البته بواسطه حواشی خاص این سریال از عدم حضور فرامرز قریبیان در آن گرفته تا حرف و حدیثهایی که خودش درباره ممیزی سریال مطرح کرد و البته از سوی مدیران رسانه ملی رد شد در کانون توجه قرار گرفت.

مهدی فخیم زاده اما این روزها مشغول بازی در یک مینی سریال است؛ مینی سریالی با نام “دندون طلا” اثری اقتباسی از نمایشنامه ای به همین نام که کارگردانی آن برعهده داوود میرباقری است.

فخیم زاده در “دندون طلا” ایفاگر نقش یک قهوه چی به نام “قنبر دیزل” است؛ قهوه چی میانسالی که دختری فراری از خانه به او پناه می آورد و این قهوه چی دل در گروی محبت وی می دهد.

جالب درباره “دندون طلا” ایفای نقش حامد بهداد شمایل جوان سینمای ایران در برابر فخیم زاده است. بهداد در “دندون طلا” در نقش آوازخوانی به نام “بلبل” ظاهر شده است. آوازخوانی که “قنبر دیزل” در برهه ای از زمان به او کمک می کند و سعی دارد زیر پر و بالش را بگیرد.

گردن بندی که فخیم زاده به ستاره اسکندری هدیه داده…

در تازه ترین سکانسهای فیلمبرداری شده “دندون طلا” درگیری تمام عیاری که میان فخیم زاده و بهداد در قهوه خانه قنبر صورت می گیرد ضبط شد.

ماجرا بر سر آن است که قهوه چی(فخیم زاده) بعد از اینکه عاشق دختری فراری به نام “نیر”(ستاره اسکندری) میشود از او فرزنددار میشود؛ فرزندی که قهوه چی او را نمی بیند اما به “نیر” گردنبندی را هدیه میدهد و از او میخواهد این گردن بند را به فرزند ببخشد تا او یادگاری از پدر داشته باشد.

دندون طلا
بهداد و فخیم زاده در حال تمرین سکانس درگیری

قتل بهداد توسط فخیم زاده بخاطر ماجرایی ناموسی

سالها بعد قهوه‌چی گردن‌بند را به گردن دختری می بیند که نقشش را باران کوثری ایفا می کند. اینجاست که او گمان می برد این دختر، فرزندش است. از آن سو قهوه‌چی که به رابطه “بلبل”(حامد بهداد) با این دختر، شک کرده به این خیال که “بلبل” قصد تعرض به دخترش را دارد، با وی درگیر میشود.

 

فرزندکشی بسان رستم

در نتیجه درگیری “بلبل” به قتل می رسد. اینجاست که به ناگاه دختر جوان(باران کوثری) وارد ماجرا شده و فاش میکند که گردن بند را “بلبل”(بهداد) به او هدیه داده!

شنیدن این خبر برای قهوه چی یعنی آن که “بلبل” پسرش بوده و او بسان رستم که فرزندش سهراب را نادانسته به قتل رساند، به فرزندکشی روی آورده است.

دندون طلا
پشت صحنه نمای بعد از درگیری

به گزارش سینماژورنال “دندون طلا” به تهیه کنندگی مهران برومند و در شش قسمت برای عرضه در شبکه خانگی تولید می شود.




خوشحالی حامد بهداد از همکاری دوباره با باران کوثری+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر جوان ایرانی این روزها مشغول ایفای نقش در مینی سریال “دندون طلا” است.

به گزارش سینماژورنال این مینی سریال را داوود میرباقری براساس نمایشی که خودش در اواخر دهه هفتاد روی صحنه برده بود کارگردانی می کند.

نکته جالب درباره “دندون طلا” حضور تعدادی از چهره های مطرح سینما و تلویزیون در آن است.

از جمله این چهره ها میتوان به مهدی فخیم زاده، ستاره اسکندری،حمیدرضا آذرنگ و حسن پورشیرازی اشاره کرد.

باران کوثری بازیگر جنجالی سینمای ایران هم در این مینی سریال ایفاگر یکی از نقشهای مکمل است.

بعد از مدتها دوباره شد که با باران جان همکاری داشته باشم

حامد بهداد با تازگی با انتشار عکسی از همکاری اش با باران کوثری در “دندون طلا” سخن گفته است.

بهداد درباره این همکاری نوشته است: بعد از مدتها دوباره شد تا با باران جان کوثری همکاری داشته باشم.

از “روز سوم” تا “خانه دختر”

به گزارش سینماژورنال باران کوثری و حامد بهداد پیش از این سابقه همکاری در “روز سوم” و “دایره زنگی” را داشته اند. این دو نفر یک درام گزنده به نام “خانه دختر” را هم آماده اکران دارند.

اهمیت همکاری دوباره این دو بازیگر وقتی دوچندان می شود که بدانیم باران کوثری در گفتگویی تفصیلی بعد از جشنواره سی و سوم از این گفت که در دوران ممنوع الکاری اش این حامد بهداد بوده که به وی کمک مالی می کرده!

حامد بهداد
حامد بهداد در کنار باران کوثری در پشت صحنه “دندون طلا”



حامد بهداد در قهوه‌خانه “قنبر دیزل”!+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر جوان سینمای ایران که یکی از بهترین فیلمهایش با نام “خانه دختر” علیرغم داشتن پروانه نمایش از اکران بازمانده است این روزها درگیر پروژه تازه ای شده است.

بهداد به تازگی به گروه بازیگران سریال تازه داوود میرباقری پیوسته و مشغول ایفای نقش در آن است.

به گزارش سینماژورنال این کار تازه یک مینی سریال است به نام “دندون طلا” که بازسازی تصویری نمایشی است به همین نام که میرباقری در اواخر دهه هفتاد در تئاتر شهر اجرا کرده بود.

مینی سریال “دندون طلا” از نیمه اسفندماه در جنوب تهران کلید خورد و طی هفته های اخیر هم فیلمبرداری آن ادامه داشته است.

داستان این مینی سریال درباره عشق دردسرساز یک قهوه چی به نام “قنبر دیزل” به دختری مهاجر است.

نقش “قنبر دیزل” را در این مینی سریال مهدی فخیم زاده بازی میکند و نقش دختر مهاجر را ستاره اسکندری.

دندون طلا
حامد بهداد در کنار نادر سلیمانی و سیروس گرجستانی در پشت صحنه “دندون طلا”

به جز اینها حمیدرضا آذرنگ، حسن پورشیرازی، سیروس گرجستانی، محسن قاضی مرادی، علی فتحعلی، نادر سلیمانی و باران کوثری نیز در این مینی سریال ایفای نقش می کنند.

تا کنون ۵۰ درصد از تصویربرداری مینی سریال “دندون طلا” به پایان رسیده است و فیلمبرداری ظرف 20 روز آینده ادامه خواهد داشت.

دندون طلا
حامد بهداد در برابر میرباقری و کنار فخیم زاده در پشت صحنه “دندون طلا”




باران کوثری حوالی خیابان ۱۷ شهریور!+عکس

سینماژورنال: باران کوثری به گروه بازیگران مجموعه نمایش خانگی «دندون طلا» به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری پیوست.

به گزارش سینماژورنال گروه تولید این مینی سریال هم اکنون در لوکیشنی حوالی خیابان 17 شهریور، مشغول گرفتن سکانس هایی از کار هستند. این لوکیشن در سریال خانه عنایت سرخوش با بازی حمیدرضا آذرنگ است.

تا کنون 50 درصد از تصویربرداری مینی سریال «دندون طلا» به پایان رسیده است.

در نقش “طلوع”

باران کوثری بازیگر جدید این مجموعه است که به تازگی جلوی دوربین رفته است. این اولین همکاری کوثری با داوود میرباقری است. باران کوثری در « دندون طلا» نقش طلوع را ایفا می کند.

همچنین کاظم هژیر آزاد نیز به تازگی به گروه بازیگران مینی سریال «دندون طلا» اضافه شده است.

مهدی فخیم زاده، حامد بهداد، حمیدرضا آذرنگ، ستاره اسکندری، حسن پورشیرازی،سیروس گرجستانی، محسن قاضی مرادی و علی فتحعلی هم از دیگر بازیگران این مجموعه هستند. البته به زودی بازیگران دیگری هم به گروه اضافه خواهند شد.

مجموعه نمایش خانگی «دندون طلا» 18 اسفند ماه در یکی از سینماهای قدیمی حوالی جنوب شهر تهران کلید خورد.

دندون طلا
باران کوثری و حمیدرضا آذرنگ در “دندون طلا”

ماجرای فرار یک دختر مهاجر

در خلاصه داستان «دندون طلا» آمده است: نیر دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سعد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار می گذارد و به قهوه خانه ای پناه که پاتوق عده ای از لات و لوت های شهر است.

صاحب قهوه خانه شخصی است بنام قنبر دیزل (ملقب به «دندون طلا» ) به نیر پناه می دهد. قنبر از شجاعت و پاکدامنی و زحمت کشی نیر خوشش می آید و نیر نیز از جوانمردی و حق طلبی او. این آشنایی منجر به عشقی آتشین شده که فرجامش بارداری نیر است. قهوه چی بعد از آنی که عشقش فروکش کرده است پشیمان شده و منکر بچه می شود… نیر وقتی با طینت ناپاک قنبر مواجه می شود تصمیم هولناکی می گیرد. او قصد دارد به کمک بچه ای که در شکم دارد از قهوه چی انتقام بگیرد. اما…

از عوامل تولید «دندون طلا» می توان به نويسنده و كارگردان:داوود ميرباقري، مدیر تصویربرداری:سهیل نوروزی، طراح صحنه و لباس:مجید علی اسلام، طراح گریم:کامران خلج، صدابردار:رشید دانشمند، دستیار کارگردان:حامد میرباقری، دستیار تولید:فواد بوربور، برنامه ریز:فرزاد رحمانی، مشاور رسانه ای:بیتا موسوی، عكاس:ماني لطفي زاده، مشاور اقتصادی:برهان دارابی، دستیار تهیه:ایمان میرباقری، مدير تداركات:حامد پرهيز، مدیر تولید:مهدی بدرلو، مجری طرح:مجید مطلبی و تهیه کننده:مهران برومند.

پش از این نمایش «دندون طلا» به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری سال 78 به اجرا در آمده و با استقبال زیادی روبرو شده است.




فخیم‌زاده قهوه‌چی شد!/ستاره اسکندری معشوقه قهوه‌چی!+عکس

سینماژورنال: در حالی که این روزها فیلمبرداری نسخه نمایش خانگی نمایش “دندون طلا”ی داوود میرباقری در حال انجام است به تازگی مهدی فخیم زاده نیز به گروه بازیگران پیوست.

به گزارش سینماژورنال فخیم زاده بجای داریوش ارجمند که در نسخه تئاتری کار نقش اصلی موسوم به “قنبر دیزل” را ایفا کرده بود به بازی می پردازد.

بر طبق اطلاعات ارائه شده در “بانی فیلم” مینی سریال “دندون طلا” که برای شبکه خانگی تولید میشود از حضور بازیگران دیگری چون حامد بهداد، ستاره اسکندری و حمیدرضا آذرنگ هم بهره می برد.

عشق فخیم زاده به ستاره اسکندری!

فیلمبرداری این اثر اخیرا آغاز شده و بیشتر از سی درصد فیلمبرداری انجام شده است. فخیم زاده در سریال نقش صاحب یک قهوه خانه را ایفا خواهد کرد و ستاره اسکندری نیز نقش دختری به نام “نیر” را بازی میکند که صاحب قهوه خانه عاشقش می شود.

ماجراهای قهوه چی و دختر فراری…

به گزارش سینماژورنال “دندون طلا” درباره دختری به نام “نیر” است که با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره‌گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سعد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار می‌گذارد و به قهوه‌خانه‌ای پناه می برد که پاتوق عده‌ای از لات و لوت‌های شهر است. صاحب قهوه‌خانه که شخصی است بنام “قنبر دیزلی” (ملقب به «دندون طلا») به “نیر” پناه می‌دهد.

دندون طلا
مهدی فخیم زاده در نقش “قنبر دیزل قهوه چی” در “دندون طلا”/برای وضوح، کلیک چپ کنید

قنبر از شجاعت و پاکدامنی و زحمت‌کشی نیر خوشش می‌آید و از جوانمردی و حق طلبی او. این آشنایی منجر به عشقی آتشین شده که فرجامش بارداری‌ست.

قهوه‌چی بعداز آن که عشقش فروکش کرد؛ پشیمان شده و منکر بچه می‌شود… نیر وقتی با طینت ناپاک قنبر مواجه می‌شود تصمیم هولناکی می‌گیرد. او قصد دارد به کمک بچه‌ای که در شکم دارد از قهوه‌چی انتقام بگیرد. اما…