1

تصمیم منطقی چاووشی⇐نه به “سنتوری۲”

سینماژورنال: کمتر کسی است که نداند داریوش مهرجویی بعد از توقیف “سنتوری” فیلم به فیلم نزول داشته است و از “آسمان محبوب” تا “نارنجی پوش” و از “چه خوبه برگشتی” تا “اشباح” مرتب از استانداردهای سینمایی خود افول کرده است.

به گزارش سینماژورنال در چنین شرایطی اینکه تصمیم گرفته هر طور هست “سنتوری2” را بسازد یک دلیل بیشتر نمی تواند داشته باشد و آن هم توسل به اعتبار “سنتوری” برای خیزش مجدد که البته ریسکی بزرگ است به خصوص که اگر بدانیم مهرجویی در همه این سالها جز همسرش هیچ کس را امین نگارش فیلمنامه هایش ندانسته و سناریوهایش پر شده از حفره های روایی.

اینکه محمدرضا شریفی نیا به عنوان همکار تولید در کنار مهرجویی قرار گرفته هم نمی تواند چندان مثمرثمر باشد؛ شریفی نیا هم سالهاست که درگیر نوعی سینمای تجاری شده است که کمترین بازخوردی برنمی انگیزد.

شاید یک دلیل اینکه محسن چاووشی قید کامل حضور در “سنتوری2” را زده و از طریق صفحه اجتماعیش بی علاقگی خود به همکاری مجدد با مهرجویی را اعلام کرده همین مسیر پرریسکی باشد که مهرجویی در آن پا گذاشته است.

حتی اگر بهرام رادان که او نیز در این سالها و بعد از “سنتوری” نقش اول درجه یکی را تجربه نکرده و لیلا حاتمی که به بازی در “نارنجی پوش” هم رضایت داده بود، امیدوار باشند به حضور در “سنتوری2” اما محسن چاووشی حساب خود را از بقیه جدا کرده و با “نه” گفتن به مهرجویی تفاوت یک هنرمند پای بند بر اصول که به دنبال تجربه های نو است را با سینماگرانی به نمایش گذاشته که می خواهند درگیری در یک سیکل تکراری را با بازنشر افکار هشت سال قبل خود حل کنند.

برنده این بازی یقینا محسن چاووشی است؛ خواننده ای که می تواند یک تنه نیمی از مسیر موفقیت سریالی به نام “شهرزاد” را رقم بزند و اشعار مولانا را طوری در “امیر بی گزند” بخواند که حتی بزرگان موسیقی سنتی هم جز با احترام از او یاد نکنند.




بازيگري كه جان كيارستمي را نجات داده بود در مرگ وي مورد اتهام قرار گرفت+عكس

سينماژورنال: جوزدگي مهمترين صفتي است که ميتوان درباره تهاجم عجيبي به کار برد که برخي از سينماگران ايران به بهانه درگذشت کيارستمي خطاب به جامعه پزشکان آغاز کرده اند.

به گزارش سينماژورنال پيگيري ماجرا از طريق حقوقي شايد بهترين راه مقابله با اين جوزدگي باشد؛ يعني همان روندي که از طريق کميسيون ويژه رسيدگي به پرونده پزشکي مرحوم عباس کيارستمي در جريان است.

در اين کميسيون سعي شد به برخي شبهه‌ها درباره کم‌کاري پزشکان وطني در درمان کيارستمي پاسخ داده شود. در کنار برخي اظهارنظرات تخصصي درباره بيماري و وضعيت درمان کيارستمي، يک واقعيت هم در اين کميسيون آشکار شد و آن هم نام پزشکي است که در برخي اظهارنظرات قبلي به عنوان پزشک امين کيارستمي از وي نام برده شده بود؛ پزشکي به نام اميد روحاني که البته سابقه بازيگري در سينما و تلويزيون را هم دارد.

علي فتاحي معاون انتظامي سازمان نظام پزشکي در اين کميسيون گفت: برخي ادعا مي‌کنند چون مرحوم کيارستمي همزمان با تعطيلات آخر سال به بيمارستان مراجعه کرده پزشک جراح در بيمارستان حضور نداشته؛ ما اين ادعا را کذب محض مي‌دانيم چرا که دکتر روحاني متخصص بيهوشي که از پزشکان هنرمند و اهل آواز و موسيقي است اقدام به بيهوشي مرحوم کيارستمي کرده است و همه کادر درمان در همان ابتدا متوجه حضور ايشان در بيمارستان بودند.

اميد روحاني که سالها پيش از بازيگري مشغول نقدنويسي در مطبوعات بوده است، از دانشگاه علوم پزشکي تهران مدرک طبابت عمومي خود و از دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي مدرک تخصصي بيهوشي خود را گرفته است.

روحانی سالها از جمله فعالان رسانه های سینمایی بود اما زمانی به خاطر آنچه رهایی از افسردگی خود نامید به سراغ بازیگری رفت و با ایفای نقش در فیلمهای “یک داستان واقعی” ابوالفضل جلیلی و “باد و شقایق” سیدضیاءالدین دری کار بازیگری را آغاز کرد و با بازی در “میکس” مهرجویی کار بازیگری را جدی‌تر ادامه داد و در طی سالیان بعد در بیش از سی فیلم و سریال ایفای نقش کرد.

امید روحانی جزو رفقای نزدیک کیارستمی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی و سهراب شهیدثالث بوده و البته در فیلم “یک اتفاق ساده” شهیدثالث هم در نگارش متن و هم در کارگردانی دستیار شهیدثالث بود.

امید روحانی چطور تومور کیارستمی را تشخیص داد؟

روحاني که در همه اين سالها پزشک معتمد بسياري از چهره هاي مطرح سينما و تلويزيون ايران بوده است و در زمان ابتلای علی حاتمی به سرطان هم تمام تلاش خود را برای بهبود وی انجام داده بود، حدودا دو دهه قبل يک بار جان کيارستمي را نجات داد؛

در آن زمان روحاني تنها با ديدن يکي از تصاوير کيارستمي در مجله اي سينمايي حدس زد که او ممکن است به توموری مغزي دچار شده باشد. آن تصویر یکی از معدود تصاویر کیارستمی بود که در آن بدون عینک ظاهر شده بود و روحانی از نوع نگاه کیارستمی و حالت مردمکهای چشم حدس زد که ممکن است کیارستمی دچار مشکل مغزی خاصی شده باشد.

همين حدس بود که باعث انجام به‌موقع آزمايشات و تشخیص تومور خوش‌خیم مغزی کیارستمی شد و به دنبال آن نیز با پيگيري به‌موقع روند درمان، کیارستمی سلامتی خود را بازیافت.

با اين حال در مورد اخير همراهي اميد روحاني با کيارستمي به عنوان پزشک همراه در جريان جراحيش نتوانست مشکلي را حل کند و در نهايت کيارستمي بعد از مدتي درگيري با عواقب بيماري درگذشت و همین درگذشت باعث هجمه های فراوان به جامعه پزشکان ایران شد.

امید روحانی
امید روحانی

مواضع متناقض مهرجویی

عجیب آنجاست که یکی از دمندگان در تنور انتقاد از پزشکان ایرانی کارگردانی بوده به نام داریوش مهرجویی که از جمله رفقای صمیمی امید روحانی است!

مهرجویی یک بار بلافاصله بعد از درگذشت کیارستمی در یادداشتی آورد: می‌گویند اشتباهات پزشکی ولی فکر می‌کنم این‌ها همه شایعه است. با آقای امید روحانی صحبت کردم که دائما کنار او بوده و دکتر متخصص بیهوشی است. گفت اصلا چنین چیزی نبوده و دکتر بیمارستان او را عمل کرده. به دلیل یک مسئله‌ کوچک به بیمارستان آرارات رفت که ازش عکس بگیرند. سالم بود، راه می‌رفت، حرف می‌زد، می‌خندید و پشت کامپیوتر کار می‌کرد. من در زمینه‌ پزشکی تخصص ندارم اما فکر کنم ماجرا از وقتی شروع شد که انتقالش دادند به پاریس. چون قلبش از قبل ناراحت بود و با باتری کار می‌کرد. به نظرم پرواز هوایی طولانی در ارتفاع و چندین ساعت معطلی در فرودگاه ایده‌ درستی نبود و نمی‌دانم چرا چنین کاری کردند. دو روز بعد از انتقال به فرانسه بود که دچار ایست قلبی شد و این اتفاق افتاد.

مهرجویی که در گفتگوی اول خود شاید بخاطر احترام به امید روحانی اشتباهات پزشکی را شایعه خوانده بود در مراسم ختم کیارستمی اما در موضعی کاملا متضاد با قبل با لحنی کاملا تند پزشکان را متهم به قتل کیارستمی کرد! پزشکانی که شاید نزدیکترین آنها به کیارستمی امید روحانی باشد.

مهرجویی با ادبیاتی منفی بیان داشت: اندوه عمیقی را تجربه می‌کنم. عصبانی از این حادثه‌ای که حاصل سهل‌انگاری، ندانم‌کاری و بی‌مسئولیتی جراحانی است که عباس کیارستمی را کشتند؛ قاتل میان ما است. پزشکان بی‌عرضه، احمق، گوهر گران‌بهایی را کشتند و ما وظیفه‌مان این است که آنها را به محاکمه بکشیم. او 2 هفته پیش سالم بود؛ بی‌عرضگی دکتر جراح که سوگند یاد کرده جان یک انسان هنرمند را گرفت. من عصبانی‌ام از این بی‌مسئولیتی، از این حقارت که گریبانگیر ما شده؛ قاتل میان ماست.




آنچه كيميايي از روند كاري كيارستمي نمي‌دانست+متن مرثیه‌نامه و یک گاف

سینماژورنال: مسعود کیمیایی که عباس کیارستمی سالها پیش و به هنگام ساخت “قیصر” به عنوان سازنده تیتراژ کنارش بود در رثای رفیق دورانش یادداشتی را منتشر کرد.

به گزارش سینماژورنال کیارستمی که سالها بعد از “قیصر” برای ادای احترام به رفیق قدیمی تیتراژ “سربازهای جمعه” را هم ساخته بود به بهانه تبریک تولد کیمیایی در پشت صحنه “متروپل” آخرین فیلم اکران شده کیمیایی هم حاضر شده بود.

اولین نکته شاید کمی غیرقابل قبول یادداشت کیمیایی در رثای رفیق قدیمی آنجاست که در توصیف کیارستمی او را چهره ای دانسته که در سرزمین خودش نوشته و ساخته! در حالی که کیارستمی در سالهای اخیر فارغ از تهیه کننده، حتی لوکیشنهایش را نیز در کشورهایی جز ایران پیدا می کرد.
آیا کیمیایی فیلمهای اخیر کیارستمی را ندیده بود؟؟؟

دومین نکته کاملا غیرقابل قبول که می‌تواند گافی برای کیمیایی باشد آن است که “ستایش مر آن ایزد تابناک،که پاک آمدم پاک رفتم به خاک” که از سروده های عارف قزوینی است را به میرزاده عشقی نسبت داده است.

⇓⇓⇓

متن  یادداشت کیمیایی را بخوانید:

عزای ملی هنر را اعلام کنید. جسمش رفت اندیشه اش ماند.«ستایش مر آن ایزد تابناک،که پاک آمدم پاک رفتم به خاک میرزاده عشقی» یکی دیگر از آنهایی که با هم بودیم و با هم شدیم رفت.
عباس کیارستمی رفیق من بود.تابنده زندگی کرد.سینماگر بزرگی بود که تا سینما سینماست می‌ماند.اندیشه‌گر و اندیشه سازی کرد.رفیق من در سرزمین خودش ماند و نوشت و ساخت. اینجایی بود.رفیق من به این سادگی در تاریخ هنر به دست نمی‌آید.می‌دانم تا آخر عمر سوگوارش خواهم بود.




روایت امیر جعفری از زمانی که اصغر فرهادی بازیگری می‌کرد

سینماژورنال: امیر جعفری بازیگری که در سالهای اخیر بیشتر از تئاتر در سینما و تلویزیون دیده شده عقبه‌ای کاملا تئاتری دارد.

به گزارش سینماژورنال او در تئاتر سابقه همکاری با کارگردانانی همچون علیرضا نادری، محمد یعقوبی، حسین کیانی و داریوش مهرجویی را دارد و به تازگی نیز درگیر همکاری با محمد رحمانیان در “مجلس ضربت زدن” شده است.

جعفری در خلال گفتگویی که به همین بهانه با “اعتماد” داشته وقتی بحث به اصغر فرهادی رسیده است از این گفته که بیش از سینما دوست دارد در تئاتر با فرهادی کار کند.

جعفری گفته است: من بيش از اينكه دوست داشته باشم با اصغر فرهادي در سينما كار كنم، دوست دارم با ايشان تئاتر كار كنم. اگر اشتباه نكنم سال ٧٥ يا ٧٦ تئاتري را از آقاي فرهادي ديدم كه هم كارگرداني مي‌كردند و هم بازي مي‌كردند. بازي بسيار درخشاني هم داشتند. فكر مي‌كنم آن سال جايزه هم براي كارگرداني و بازيگري گرفتند. البته اگر درست يادم مانده باشد، چون خود ما هم همان سال كار داشتيم. واقعا دوست دارم آقاي فرهادي تئاتر كار كند و در كار ايشان بازي كنم، بيشتر از سينما حتي.




انتظارات و توصیه‌های داریوش مهرجویی خطاب به نمایندگان مجلس

سینماژورنال: آغاز به کار مجلس دهم شورای اسلامی سبب ساز آن شده است که داریوش مهرجویی کارگردان سرشناس ایرانی با نگارش یادداشتی که آن را در اختیار “اعتماد” قرار داده برخی از انتظارات و توصیه های خود درباره نمایندگان مجلس را منتشر کند.

به گزارش سینماژورنال مهرجویی با اشاره به اختلافاتی که میان نمایندگان مجلس و وزارت ارشاد بر سر برخی محصولات فرهنگی و از جمله آثار سینمایی پیش آمده از تعدد مراکز تصمیم گیرنده در این باره گلایه کرده است.

متن کامل یادداشت مهرجویی را در ادامه بخوانید:

دستگاهها در کار یکدیگر دخالت می کنند

سازمان‌هاي اداري در ايران، به شكلي چيده شده‌اند كه هيچ‌كس، كار خودش را انجام نمي‌دهد. دستگاه‌هاي مختلف در كار يكديگر دخالت مي‌كنند و روندي بي‌نظم، باعث تداخل و ايجاد مشكلات بسياري مي‌شود.

رفتار در مجلس گذشته نيز به همين روال بود. نمايندگان مي‌توانستند درباره فيلم‌ها، كتاب‌ها و كنسرت‌هاي موسيقي تصميم بگيرند و متولي اصلي، وزارت ارشاد، در اين ميان ناديده گرفت مي‌شد. قانون هم اين متولي را تا حدودي مجاز مي‌دانست و دستگاه‌هاي مختلف مي‌توانستند، درباره اكران‌ها، انتشارها و اجراها نظر بدهند و حتي كار را به توقف برسانند كه البته مي‌بينيم هنوز هم مي‌رسانند.

شرایطی که بر وفق مراد هنرمندان نیست

مجلس دهم در چنين شرايطي كار خود را آغاز كرده است. شرايطي كه براي هنرمندان چندان بر وفق مراد نيست و هنرمند را موظف مي‌كند تا برحسب سليقه‌ آن‌ديگري، مجبور به پاسخگويي به همه نهادها و ادار‌ه‌ها باشد. چنين روشي نادرست است و درست مثل اين است كه ببينيم وزير بهداشت مجبور به پاسخگويي به وزير راه و شهرسازي باشد يا وزير علوم درباره وزارتخانه و فعاليت‌هايش به وزير معدن جوابگو باشد.

اين روش نادرست اما در حوزه فرهنگ و هنر، يك رويه مرسوم است و نه تنها هنرمندان كه حتي وزارت ارشاد و وزير ارشاد را هم درگير كرده. به همين دليل است كه از نمايندگان تازه مجلس دهم كه به گواهي تاريخ ادوار گذشته مجلس، نزديك‌ترين فهرست به مردم هستند، انتظار مي‌رود تا در چنين شرايطي با درك عميق و صحيح از فرهنگ و هنر، نسبت به چنين شرايطي تدابير درست و صحيح داشته باشند.

نمایندگان باید فرهنگ و هنر را بشناسند
نمايندگان اين مجلس بايد از روشنفكران، تحصيلكردگان و فرهيختگان فراتر باشند. بايد فرهنگ و هنر اين سرزمين را به درستي بشناسند، كتاب بخوانند، فيلم ببينند، تاريخ هنر و ايران را بدانند، از فلسفه و هنر سررشته پيدا كنند تا خودشان به اندازه هنرمندان و متوليان فرهنگ و هنر، به شناخت و درك واقعي از اين حوزه برسند.

نمايندگاني كه فرهنگ را رها كنند، كه شناختي از هنر و فرهنگ نداشته باشند، نمي‌توانند دركي از موقعيت هنرمندان و فرهيختگان در جامعه امروزي ايران پيدا كنند و در امتداد اين عدم درك، نمي‌توانند كه برنامه‌ريزي درست و صحيح براي قوانيني كه زندگي و فعاليت هنرمند در اين سرزمين را راحت‌تر مي‌كند، داشته باشند.

ناآشنایی در حوزه فرهنگ و هنر مشکل ساز است
نماينده‌اي كه بي‌سواد فرهنگ و هنر باشد، نه دركي دارد و نه برنامه درستي. در امور فرهنگ و هنر دخالت مي‌كند و اين دخالت به دليل همان شناخت نادرست، موقعيت‌هاي سخت و ناگوار براي هنرمند و وزارت ارشاد به وجود مي‌آورد؛ درست مانند دوره‌هاي گذشته كه به دليل ناآشنايي نمايندگان با حوزه فرهنگ و هنر، هم مشكلات بسياري براي هنرمندان به وجود آمد و هم سياستگذاري وزارت ارشاد را از يك متولي تمام به يك مجري تبديل كرد.


حال اين روند بايد تغيير كند و تغيير اين روند در روزهايي كه مجلس تازه برسركار آمده به درك نمايندگان از شرايط بستگي دارد و اينكه، اين نمايندگان تازه بايد سواد خود را در فرهنگ و هنر بالا ببرند. بايد دانش و هوشياري خود را اعتلا ببخشند و فرهيخته باشند.

اين نمايندگان بايد فرهنگ و هنر ايران، سينماي ايران، ادبيات ايران و موسيقي ايران را به درستي بشناسند تا بتوانند درباره فرهنگ و هنر قضاوت كنند و تصميمات درست بگيرند.

هنرمندان اين سرزمين يك عمر زندگي خود را وقف هنر و فرهنگ كردند، آنها زيروبم هنر را زندگي كرده‌اند و هيچ‌كس به اندازه آنها نمي‌تواند درباره اين حوزه نظر بدهد و بداند. نمايندگان تازه كه ما درباره سطح سواد، فرهنگ و هنر آنها هيچ اطلاعي نداريم و نمي‌دانيم كه تا چه اندازه آشنا به هنر و فرهنگ هستند و تاكنون چه چيزي چاپ يا خلق كرده‌اند، در نخستين قدم بايد اين موارد را بدانند.

نمایندگان باید فیلم ببینند و کتاب بخوانند

بايد بدانند كه تا چه اندازه در اين زمينه آشنا هستند و تا چه اندازه درباره فرهنگ و هنر مي‌دانند و اصلا چقدر از زمان و وقت خود را صرف كتاب خواندن و فيلم ديدن و ياد گرفتن مي‌كنند. آنها بايد بدانند كه تفاوت و فاصله آنها نسبت به هنر و هنرمندان چيست و اگر فاصله‌اي وجود دارد، براي آشنايي بيشتر بايد كتاب بخوانند، فيلم ببينند و تلاش كنند تا بتوانند قاضي‌هاي فرهنگي درستي باشند و سياست‌ها و برنامه‌هاي درستي داشته باشند.

اگر اينچنين نشود و اين فاصله همچنان وجود داشته باشد، بازهم مجلس تازه و نمايندگان تازه‌اش در شرايطي كه درك درستي از هنر و هنرمند ندارند، نمي‌توانند قاضي‌هاي فرهنگي برحق باشند، براي هنر و هنرمند تصميم بگيرند و وزارت مهم ارشاد و تصميماتش را كه كارش رسيدگي به فرهنگ و هنر است، نفي مي‌كنند.




واکنش منوچهر محمدی به ادعای مهرجویی⇐مسئول سانسور “درخت گلابی” سیف‌ا.. داد بود

سینماژورنال: انتشار بخشی از گفته های داریوش مهرجویی درباره چگونگی ممیزی “درخت گلابی” توسط منوچهر محمدی به هنگام حضور در معاونت نظارت و ارزشیابی(اینجا را بخوانید) با واکنش منوچهر محمدی مواجه شد.

به گزارش سینماژورنال منوچهر محمدی که سالیان دراز است در سینمای ایران حضور دارد و محصولات مختلفی از جمله “مارمولک”، “من زمین را دوست دارم”، “طلا و مس”، “میم مثل مادر”، “ده رقمی” و “امکان مینا” را تولید کرده در جوابیه‌ای که برای سینماژورنال ارسال کرده به صراحت درباره اتفاقاتی که منجر به حذف چند ثانیه از فیلم “درخت گلابی” شد سخن گفته است.

در این جوابیه نکته ای که بیش از هر چیز اهمیت دارد تأکید محمدی بر سانسور “درخت گلابی” به دستور سیف ا.. داد است.

بد نیست بدانید سالها پیش سیف ا.. داد به همراه منوچهر محمدی و البته منوچهر عسکری‌نسب شرکتی سینمایی به نام سینافیلم را اداره می کردند که این شرکت  بعد از حضور داد و محمدی در پستهای مدیریتی ارشاد تقریبا به حالت تعلیق درآمد. “بازمانده”، “هی جو” و “گربه آوازه خوان” از جمله محصولات سینافیلم بود. سینافیلم در روزگار رونقش برنامه ای با نام “شبکه آفتاب” را هم برای مخاطبان برون مرزی سیما تولید می کرد.

سینماژورنال متن کامل جوابیه منوچهر محمدی را ارائه می دهد:

اگر قصد نبش قبر دارید لطفا این کار را به درستی انجام دهید

سال 1376 بعد از اینکه مرحوم سیف ا.. داد به سمت معاونت سینمایی منصوب شد پس از دو ماه و به اصرار فراوان ده تن از فیلمسازان بزرگ کشور و تقریبا به حالت اجبار و علیرغم میل باطنی مسئولیت اداره نظارت و ارزشیابی را برعهده بنده گذاشتند.

فکر میکنم بسیاری از سینماگران که با تاریخ سینمای ایران آشنا هستند اتفاقات و رویدادهای بعد از مسئولیت اینجانب را به خاطر دارند. نمونه های بارز آن، رفع توقیف فیلمهای “آدم برفی” و “دیدار” که سالها توقیف بودند و همچنین فیلم سینمایی “نرگس” سرکار خانم رخشان بنی اعتماد و همچنین دو فیلم از خانواده مخملباف و ده ها فیلم دیگری که به ناحق به حیطه توقیف درآمده بودند، از توقیف خارج و مجوز نمایش گرفتند.

فیلم “بانو”ی مهرجویی را بعد از شش سال از توقیف درآوردیم

از جمله مهمترین آنها فیلم “بانو” ساخته کارگردان محترم و توانای سینمای ایران جناب آقای داریوش مهرجویی بود و علیرغم اینکه شورای پروانه نمایش اصلاحاتی به آن وارد کرده بود بنده با همراهی آقای مهرجویی و یافتن راه حلهای تکنیکی و فنی توانستیم بدون حذف یک فریم “بانو” را که بیش از شش سال در محاق توقیف بود از توقیف خارج کرده و به نمایش درآوریم.

اما ماجرایی که جناب مهرجویی درباره “درخت گلابی” به آن اشاره کرده است حاوی نکاتی است که لازم می دانم برای روشن شدن بخشی از تاریخ سینما بدان اشاره کنم. ماجرا از این قرار است که در روزهای آغازین جشنواره فجر و شبی که قرار بود فیلم “درخت گلابی” به دفتر جشنواره برسد تا مورد بازبینی واقع شده و اجازه نمایش بگیرد تا ساعت 10 آن شب ما در دفتر جشنواره منتظر ارائه فیلم بودیم که فیلم نرسید.

درگیری حاجی میری و مسعود بهنام مانع حضور در نمایش “درخت گلابی” شد

در همین زمان از دفتر جشنواره خبر رسید که یکی از فیلمهای جشنواره که در حال آماده شدن بود و کارگردانی آن را آقای سعید حاجی میری برعهده داشت در استودیوی بهمن دچار اشکال شده و بین آقای حاجی میری و مرحوم مسعود بهنام درگیری پیش آمده به نحوی که کار صداگذاری و میکس فیلم تعطیل شده است.

به دعوت این دو بزرگوار بنده برای حل مسأله به استودیوی بهمن رفتم و تا پاسی از شب تلاش کردیم مشکل حل شود که متأسفانه میزان اختلاف به حدی بود که هیچ کدام از این دو بزرگوار علاقه ای به ادامه همکاری با هم نداشتند. ناچارا شبانه با آقای محمدحسین حقیقی که آن زمان مسئول استودیوی صدای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بود هماهنگی بعمل آورده و فیلم آقای حاجی میری را به آنجا منتقل کردیم و قرار شد بقیه کارهای فنی فیلم آنجا انجام شود که این ماحرا تا ساعت 4 بامداد به طول انجامید و بعد از آن من به منزل مراجعت کردم.

سیف ا.. داد تماس گرفت و گفت شما موظفید یک صحنه از “درخت گلابی” را حذف کنید

فردا صبح(روز بعد) وقعی که به سمت اداره حرکت می کردم آقای داد با من تماس گرفتند و گفتند دیشب در غیاب تو فیلم “درخت گلابی” رسید و بازبینی شد و یک صحنه از فیلم دارای اشکال است و شما موظفید این صحنه را از فیلم حذف و بعد اجازه نمایش صادر کنید.

طبیعی بود که دستور آقای داد هم به عنوان دبیر جشنواره و هم به عنوان معاونت سینمایی برای بنده لازم الاجرا بود. طبیعی است که حسب روال همه فیلمها بعد از این اظهارنظر یک صحنه چند ثانیه ای از “درخت گلابی” حذف شود.

تعجب من از این است که جناب مهرجویی چگونه رفع توقیف شش ساله “بانو” را نمی بیند و حذف چند ثانیه ای “درخت گلابی” را که من تصمیم گیر آن نبودم این چنین مطرح می کند.

می دانم انصاف کالای کمیابی است اما خوب است که قدر این کالای کمیاب را بدانیم و اگر قصد نبش قبر داریم همه چیز را با هم بکاویم.




وقتي منوچهر محمدي مسئول سانسور بود⇔خاطره‌اي از داريوش مهرجويي

سینماژورنال: مرور اتفاقاتی که در تاریخ سینما رخ داده است بعضی اوقات مخاطب را با ماجراهایی روبرو می کند به شدت قابل توجه.

به گزارش سینماژورنال از جمله این ماجراها فعالیت سالیان قبل منوچهر محمدی تهیه کننده سینما در اداره نظارت و سانسور بیرحمانه ایست که بر فیلم “درخت گلابی” داریوش مهرجویی وارد کرده است.

شرح این ماجرا از زبان داریوش مهرجویی به نقل از گفتگوی مانی حقیقی با وی در “مهرجویی: کارنامه 40 ساله” بخوانید:

حکایت بی رحمی

حكايت سانسور “درخت گلابي” بعضي از اين آقايان هيات هاي نظارت چنان بي رحم هستند كه زيباترين غنچه دسته گل يك فيلم را در مي آورند، وقتي هم مي پرسي چرا، از آن تعبيرهاي عوضي خودشان تحويل آدم مي دهند.

اين صحنه حذفي در باغ مي گذرد؛ بعد از ظهر است و همه خوابيده اند. محمود نوجوان مي آيد مي نشيند كنار ميم ( پرسوناژ دختر نوحوان فيلم كه رل ان را گلشيفته ي فراهاني بازي مي كرد و بخاطرش از بين الملل فجر جايزه بهترين بازيگر زن را گرفت ) پشت به او خوابيده.

منوچهر محمدی گفت باید این صحنه را حذف کنید

بعد ميم بر مي گردد و كلوزآپ صورتش را داريم كه به خاطر گرماي تابستان چند قطره عرق روي آن نشسته. پنكه اي هم آن گوشه روشن است و دارد مي چرخد. محمود آرام آرام دستش را روي قالي گُل بهي به سمت ميم جلو مي برد.همين. آقاي منوچهر محمدي گفت اين صحنه را بايد حذف كنيد.
يادم مي آيد محمدي آن زمان رئيس نظارت و ارزشيابي بود و سيف الله داد هم معاونت سينمايي وزارت ارشاد. من و فرازمند را خواستند، آن هم بعد از يكي دو نمايش در جشنواره.

بعد خودش با کله افتاد در دل همین ماجراهای سانسور

گويا آقايان فكر كرده بودند اين صحنه خلاف شرع است، در حالي كه پسر دارد روي قالي دست مي كشد و هنوز فرسنگ ها فاصله دارد تا دستش به ميم بخورد! خلاصه گفتند همه اين نماهاي خوابيدن و حركت دست پسر و كلوزآپ هاي بازيگر اصلي را در بياوريد. كلي بحث كرديم و به نتيجه نرسيديم. آخرش آقاي محمدي بلند شد و با تحكم گفت تا وقتي من مسئول نظارت و ارزشيابي ارشاد باشم، نمي گذارم اين صحنه در اين فيلم بماند! و رفت! بعدش هم تهيه كننده “مارمولك” شد و خودش با كله افتاد در دل همين ماجراهاي سانسور و اين را حذف كن و آن را حذف كن!




هشت ماه پس از آغاز اکران⇐انتقاد داریوش مهرجویی از “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی

سینماژورنال: اکران فیلم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی که شهریور سال قبل با در اختیار گرفتن دو سرگروه سینمایی آغاز شده بود همچنان در سینما آفریقا ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال حین اکران این فیلم کارگردانانی را داشتیم مانند شهرام اسدی که نقدهای صریح خود نسبت به اثر را بیان کردند(اینجا را بخوانید) و حالا در شرایطی که حدودا هشت ماه از آغاز اکران فیلم گذشته داریوش مهرجویی نیز در سخنانی کوتاه نسبت به این فیلم موضع گرفته است.

مهرجویی در جریان نمایش “دایره مینا”یش در خانه هنرمندان با اشاره به ضعف فیلمنامه این اثر بیان داشت: یکی از ایرادهایی که من به فیلم «محمد (ص)» داشتم این بود که از فیلمنامه خوبی برخوردار نبود.

وی ادامه داد: به نظرم اگر به جای اینکه فیلمبردار و عوامل دیگری را از خارج بیاوریم که در خدمت فیلم باشند، به جای آن باید افرادی را برای کمک به نوشتن سناریو و بهتر شدن آن می‌آوردیم. در سینمای ایتالیا هم این‌طور است که همیشه چندین سناریست کنار کارگردان می‌نشینند و متن را به او می‌دهند.




پاسخ سازنده کلیپ “جدایی” چاووشی به ادعای مهرجویی

سینماژورنال: قطعه “کجایی” محسن چاووشی همچنان جزو قطعات پرمخاطب موسیقی وطنی است.

به گزارش سینماژورنال چاووشی این قطعه را برای سریال “شهرزاد” خواند و همراه با آن کلیپی مرتبط با سریال منتشر شد.

چندی قبل داریوش مهرجویی ادعا کرد که چاووشی قطعه “کجایی” را بعد از خواندن سناریوی “سنتوری2” ساخته است؛(اینجا را بخوانید) یعنی همان سناریویی که به اعتقاد تهیه کننده “شهرزاد” کیفیت پایین اش باعث رد کردن پیشنهاد همکاری با آن از سوی چاووشی شد.(اینجا را بخوانید)

حالا مسعود رفیع‌زاده کارگردان کلیپ “جدایی” با ردّ ادعای مهرجویی درباره متعلق بودن این قطعه به “سنتوری2” به “همشهری جوان” گفته است: این حرف درست نیست. قطعه “کجایی” برای “شهرزاد” بوده و مهرجویی اشتباه گفته است.

وی ادامه داده: چون این قطعه اصلا براساس اتفاقی است که علی اسدزاده(مدیرعامل تصویرگسترپاسارگاد) برای چاووشی روایت کرده بود.

رفیع زاده که آنونس فیلمهایی مانند “لانتوری” و “روزی روزگاری سینما” را ساخته افزود: از یک جایی به بعد فایلها را برای محسن چاووشی می‌فرستادند و او هم براساس تصاویری که می دید ترانه ها را می نوشت.




واقعه‌نگاری مهرجویی از “بازداشت در دوبی” و “گرفتاری در پاریس” در انتظار مجوز ارشاد

سینماژورنال: داريوش مهرجويي را بيشتر با فيلم‌هايش مي‌شناسيم، اما او غير از فيلم‌سازي، هم ترجمه مي‌كند و هم داستان مي‌نويسد. قبلا «در خرابات مغان» و «به خاطر يك فيلم بلند لعنتي» او منتشر شده است.

به گزارش سینماژورنال او اخيرا سومين رمانش با نام «آن رسيد لعنتي» براي چاپ داده است، كتابي كه خودش مي‌گويد موضوعش حرص و آز است. در واقع داستاني درباره گذر از برزخ است. اين كتاب از سوي نشر به‌نگار در نمايشگاه كتاب منتشر خواهد شد.

مهرجویی در خلال گفتگو درباره این کتاب با “اعتماد” نکاتی را هم بیان کرده درباره انتشار دو کتاب با عناوین “خاطرات پاریس” و “عوج کلاب” که اولی ماجرای گرفتاری اش در پاریس را روایت می کند و دیگری ماجرای بازداشتش در دوبی.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهرجویی را ارائه می دهد:


رمان «آن رسيد لعنتي» چه زماني نوشته شده است؟ در مورد داستان اين رمان توضيح مي‌دهيد؟
اين رمان را دو سال پيش نوشته‌ام. رمان «آن رسيد لعنتي» تم حرص و آز دارد كه از طريق ديگر سفر به يك زندگي جديد را دنبال مي‌كند. موضوع داستان، يك كارگردان تلويزيوني است كه سريالي ساخته و صداوسيما قرار است پولي را بابت آن بپردازد. كارگردان براساس اينكه اين پول به دستش خواهد رسيد، زندگي‌اش را دگرگون مي‌كند و براي همين با چالش‌ها و مشكلاتي مواجه مي‌شود. اين داستان در واقع درباره گذر از برزخ و رسيدن اين پول به شخصيت اصلي رمان است.
اين تم حرص و پولدار شدن در رمان ديگرم يعني «سفر به سرزمين فرشتگان» هم وجود دارد. با اين تفاوت كه در اين رمان علاوه بر اين مضمون، موضوع معصوميت و خوش‌قلبي در جريان فريبكاري‌هاي مالي و گول خوردن‌ها هم در نظر گرفته شده است. داستان «سفر به سرزمين فرشتگان» روايت يك زوج فريب‌خورده است كه گرفتار آگهي‌‌هاي تبليغاتي مثل برنده شدن چند ميليون دلاري جايزه شده‌اند و براي رسيدن به اين جايزه مسيري را طي مي‌كنند. «سفر به سرزمين فرشتگان» در واقع روياي توهم‌آميزي است كه بيشتر ما داريم و حاصل دلخوشي‌هايي است كه براي چيزهاي كوچكي مثل بردن يك جايزه ايجاد مي‌شود و در نهايت زندگي‌ها را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.
اين رمان چند سال در انتظار مجوز چاپ بود و آيا تغييراتي هم در آن اعمال شده است؟
نه، تا آنجا كه من اطلاع دارم هيچ تغييراتي در آن اعمال نشده است. البته اطلاعات بيشتر در اين مورد را مي‌توان از ناشر پرسيد.
اين سوال را از اين بابت پرسيدم كه قبلا در خبرها و همزمان با چاپ رمان ديگر شما، «در خرابات مغان» اعلام شد كه «آن رسيد لعنتي» هم براي دريافت مجوز به ارشاد فرستاده شده است…
نه، اين‌طور نبود. من رمان «آن رسيد لعنتي» را بعد از «در خرابات مغان» نوشتم. حتي در مورد «در خرابات مغان» هم تصور اشتباهي در آن زمان ايجاد شد. اسم واقعي اين رمان «خدا در كازينو» است، در صورتي كه همه فكر مي‌كنند كه كتاب در رابطه با حافظ نوشته شده است موضوع ديگري دارد. داستان «در خرابات مغان» درباره يك بچه مسلمان ايراني است كه بعد از روزگاري مجبور شده در يك كازينو كه پدر زنش كارمند آن بوده است كار كند. تمام اعمال اسلامي‌اش مثل نماز و روزه‌اش سرجاي خودش است، اما از بد روزگار در فيلادلفيا و آتلانتيك سيتي، مركز كازينوهاي امريكا زندگي و كار مي‌كند.
به جز «آن رسيد لعنتي» كتاب‌هاي بعدي من همه بعد از «در خرابات مغان» نوشته شده است.
در خبرها اعلام شده بود دو كتاب «خاطرات پاريس» و «عوج كلاب» هم براي مجوز به ارشاد ارايه شده‌اند؛ در مورد آنها توضيح مي‌دهيد؟
دو كتاب خاطره هستند كه يكي از آنها مربوط به سال‌هاي اول بعد از انقلاب مي‌شود. من يك دوره سه‌چهار ساله را در پاريس بودم. آن زمان ما را به فستيوال كن براي فيلم «مدرسه‌اي كه مي‌رفتيم» دعوت كردند و با وجود اينكه ويزاي ما صادر شد فيلم توقيف شد و به جشنواره نرسيد و در آنجا ماندگار شديم. اين خاطره، داستان سه يا چهارسالي است كه من در آنجا بودم. داستان «عوج كلاب» هم سوءتفاهمي است كه در دوبي رخ داد و من را به خاطر چند قرص آسپرين و سرماخوردگي دستگير كردند و خلاصه چهار شب من را بازداشت كردند.
«آن رسيد لعنتي» يا رمان ديگرتان به نمايشگاه كتاب امسال مي‌رسد؟
احتمالا مي‌رسند، اما از كتاب‌هاي خاطرات خبر ندارم كه مجوز گرفته‌اند يا نه.
از كتاب‌ها و ترجمه‌هاي ديگرتان در نمايشگاه امسال چاپ جديدي منتشر خواهد شد؟
اطلاعي ندارم. دو رمان و چندتا كتاب ترجمه دارم. مي‌دانم كه كتاب «جهان هولوگرافيك» تا الان به چاپ چهلم رسيده و فكر مي‌كنم كه چاپ جديدتر آن اين روزها بيرون بيايد.
شما فيلم مي‌سازيد و حرفه اصلي‌تان كارگرداني است و در كنار آن كار ترجمه و كارگرداني تئاتر هم مي‌كنيد. چرا سراغ نوشتن رمان رفتيد؟ داستان‌نويسي چه ويژگي داشت كه با فيلمسازي نمي‌شد بيانش كرد؟
هركسي مي‌تواند در عين حال چند كار را همزمان انجام دهد و مجبور نيست كه تنها در يك حوزه كار كند. در واقع من بيشتر نويسنده‌ام و تمام سناريوهايم را هم خودم نوشته‌ام. هميشه آرزويم اين بوده كه يك رمان‌نويس شوم و بنويسم. در اين ميان به سينما هم خيلي علاقه داشتم. اما شما تا بخواهيد يك فيلمي را شروع كنيد و به سرانجام برسانيد يكي دو سال زمان مي‌برد. در اين بين شما چه كار بايد كنيد؟ من ترجيح مي‌دهم بنشينم رمان بنويسم و ترجمه كنم.




این قانون سینمای کیارستمی دو ماه زندان دارد!!!

سینماژورنال: محمود کلاری فیلمبردار سرشناس ایرانی با بسیاری از کارگردانان درجه یک ایرانی از علی حاتمی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی گرفته تا داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، مسعود جعفری جوزانی و اصغر فرهادی همکاری داشته است.

به گزارش سینماژورنال این فیلمبردار در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده از این گفته که بخشی از زندگی حرفه ایش را مدیون کیارستمی و فرهادی است و البته روایتی هم کرده است از قانونی عجیب در سینمای کیارستمی.

برخی فیلمسازان را تحمل کرده ام

کلاری درباره همکاری با فیلمسازان مختلف می گوید: هر فیلم‌سازی خصوصیات و روش‌های خاص خودش را دارد که از شخصیت فردی‌اش تأثیر می‌پذیرد؛ یکی خشک و دیگری منعطف؛ یکی عصبی و دیگری خونسرد. ولی من بدون استثناء از همه آنها یاد گرفته‌ام. منظورم سینماست و درعین‌حال سعی کرده‌ام که چیزی هم به کارشان اضافه کنم.

وی ادامه می دهد: غالبشان را دوست دارم و برخی‌ها را هم تحمل کرده‌ام. پاره‌ای از آنها روی من تأثیر گذاشته‌اند؛ هم روی کارم و هم روی خودم و البته فیلم‌سازانی هم بوده‌اند که روی موقعیت حرفه‌ای‌ام تأثیر گذاشته‌اند مثل آقایان کیارستمی و فرهادی که من بخشی از جایگاه حرفه‌ای امروزم را مدیون آنها هستم.

هر کدام مبدأ جداگانه ای دارند

محمود کلاری درباره شباهتهای دنیای فیلمسازی فرهادی و کیارستمی می گوید: این دو فیلم‌ساز بزرگ دنیاهای خودشان را دارند و هرکدام قسمت‌هایی از جهان ویژه‌شان را در سینما به نمایش می‌گذارند. درعین‌حال مسیر هرکدام از مبدأ پیشینه جداگانه‌ای به سینما می‌رسد؛ آقای کیارستمی با تجربه هنرهای تجسمی، نقاشی و عکاسی و آقای فرهادی با فعالیت در عرصه هنرهای نمایشی و مشخصا تئاتر وارد سینما شدند.

درآوردن اشک تماشاگر…

وی می افزاید: اجازه دهید به موردی اشاره کنم که هم تا حدی پاسخ سؤال شما را داده باشم و هم از سنگینی بحثمان کم کنم. آنهایی که با عباس کیارستمی ارتباط بیشتری دارند می‌دانند و حتما از زبان خودش شنیده‌اند که او قوانین نانوشته‌ای برای سینما دارد. در قانون سینمایی کیارستمی مثلا درآوردن اشک تماشاگر دو‌ماه زندان دارد!




علاقه مهرجویی برای ساخت سریال زندگی کاشف الکل

سینماژورنال: داریوش مهرجویی برای ساخت “سنتوری2” همچنان مشکل پیدا نشدن سرمایه گذار را دارد و گویا فروش دور از انتظار ساخته های اخیرش باعث شده نتواند سرمایه گذاری مطمئن برای این فیلم جلب کند.

به گزارش سینماژورنال جالب اینجاست که در همین اوضاع مهرجویی دو طرح برای ساخت سریال درباره  چند شخصیت علمی-ادبی ایران هم دارد. یکی از این شخصیتها زکریای رازی کاشف الکل و اسیدسولفوریک است و دیگری محمود حسابی ریاضیدان برجسته معاصر. مولانا و عطار دو شخصیت ادبی ایران زمین هم دیگر چهره هایی هستند که مهرجویی علاقه به ساخت سریالهایی برمبنای زندگی شان دارد.

“سنتوری2” سرمایه گذار ندارد

داریوش مهرجویی درباره آخرین وضعیت ساخت “سنتوری2” به “ایسنا” گفت: همچنان به دنبال سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده هستم و در صورت انجام این کار مقدمات ساخت فیلم را می‌توان فراهم کرد.

مهرجویی با بیان اینکه در حال حاضر شش فیلمنامه را برای ساخت آماده دارد، درباره‌ی نمایشی که پیش از این اعلام شده بود قرار است اجرا کند، نیز افزود: طبق هماهنگی و مذاکراتی که سال گذشته صورت گرفت، قرار است نمایش «غرب واقعی» را با همان گروه بازیگران قبلی (از جمله امین حیایی،‌ محمدرضا خلج،‌ جمال مرتضوی و جمیله فردین) در خانه هنرمندان ایران به صحنه ببرم.

فیلمنامه مولانا

وی درباره فیلمنامه‌هایی که آماده دارد نیز گفت: چند فیلمنامه و سریال را در مدت هشت سال گذشته نوشته‌ام که یکی از آن‌ها درباره مولانا است و از آنجا که متن آن را به انگلیسی نوشته‌ام، قصد دارم ابتدا آن را به فارسی منتشر و بعد برای ساختش اقدام کنم.

سریالهای زکریای رازی و دکتر حسابی

او همچنین ادامه داد: دو سریال هم درباره‌ زکریای رازی و دکتر حسابی آماده دارم که امیدوارم یک سرمایه‌گذار پیدا شود و بتوانم آن‌ها را هم بسازم. البته برای سریال دکتر حسابی صحبت‌هایی پیش از این با تلویزیون انجام شد اما به نتیجه نرسید.

سریال عطار

مهرجویی با اشاره به اینکه در صورت همکاری یک سرمایه‌گذار ممکن است برای ساخت این سریال‌ها با شبکه نمایش خانگی هم مذاکره کند‌، فیلمنامه‌ خود درباره عطار را یکی دیگر از آثاری دانست که برای ساخت آماده دارد تاکید کرد: این‌ها همگی شخصیت‌هایی بودند که از نظر فرهنگی، علمی و فلسفی در تاریخ ما تاثیرگذار بودند و مردم باید آن‌ها را بشناسند.




با ادعای تهیه‌کننده “شهرزاد”⇐دلیل اصلی عدم همکاری چاووشی با مهرجویی در “سنتوری۲” فاش شد

سینماژورنال: نه ماه قبل داریوش مهرجویی برای حضور در “سنتوری2” به محسن چاووشی پیشنهاد همکاری داده بود و چاووشی با مطرح کردن یک رقم هنگفت و حدود نیم میلیارد(!) به عنوان دستمزد هم باعث عدم همکاری شده بود و هم اسباب ناراحتی مهرجویی را فراهم کرده بود.

به گزارش سینماژورنال چاووشی قید “سنتوری2” را زد و در عوض چند قطعه برای سریال “شهرزاد” خواند که این قطعات بشدت مورد توجه قرار گرفت.

سیدمحمد امامی تهیه کننده “شهرزاد” به تازگی در گفتگو با “تجربه” ادعای جالبی را درباره دلیل عدم همکاری چاووشی و مهرجویی بیان کرده است.

اگر مهرجویی دستمزد را هم پرداخت می کرد چاووشی یک بهانه دیگر می آورد

وی می گوید: به نظر من چاووشی در تعاملی که نمی خواست با مهرجویی اتفاق بیفتد با کم رویی مطلق قیمتی گفت که وارد این همکاری نشود. اگر تیم مهرجویی این دستمزد را هم پرداخت می کرد احتمالا چاووشی یک بهانه دیگر برای کار نکردن با ایشان پیدا می کرد.

به گزارش سینماژورنال امامی خاطرنشان می سازد: محسن آن کار{سنتوری2} را دوست نداشت. مثل بازیگری که جزو تاپ تن هاست و دوست ندارد در هر کاری حاضر باشد یعنی نام و نان را با هم یکی نمی کند.

کاملا مشخص بود که در “سنتوری2” چه موضوعیتی وجود داشته

این تهیه کننده می افزاید: به هر حال برای چاووشی محتوا و کانسپتی که میخواهد کار کند مهم است. آدمی که ده سال در اوج به سر می برد یعنی انتخابهای درستی داشته و اینها باعث شده هر آنچه می خواند را مردم دوست داشته باشند و بشنوند.

امامی تاکید می کند: فکر می کنم کاملا مشخص بود که آنجا{سنتوری2} چه موضوعیتی وجود داشته و اصلا بحث قیمت و… نبوده است.




روایت جمشید مشایخی از چگونگی پذیرفتن نقشی کمرنگ در “گاو”+عکس

سینماژورنال: امسال تصویری از فیلم “گاو” داریوش مهرجویی بر پوستر بین الملل فجر نقش بسته و همین بهانه ای شده برای آن که جمشید مشایخی یکی از بازیگران مکمل فیلم درباره حضورش در این اثر صحبت کند.

به گزارش سینماژورنال جمشید مشایخی در مورد حضور در فیلم «گاو» گفت: فیلم «گاو» سال 1348 ساخته شد. به یاد دارم که آقای انتظامی به منزل من آمد، فیلمنامه را برایم آورد و گفت آقای داریوش مهرجویی قرار است این فیلم را بسازد و یک نقش برای تو در نظر گرفته شده است.

مشایخی ادامه داد: من فیلمنامه را خواندم و دیدم نقش مشهدی عباس که به من پیشنهاد شده، نقش کمرنگی است. به اداره تئاتر رفتم، آقای مهرجویی را دیدم و گفتم: «این نقش کمرنگ است.» گفت: «من این نقش را مخصوصا به تو دادم که تو به آن رنگ بدهی.» به هر تقدیر من قبول کردم و این همکاری اتفاق افتاد.

این بازیگر گفت: اغلب نقشهای فیلم «گاو» را بازیگرانی بازی کردند که سابقه طولانی در تئاتر داشتند. این یک ویژگی بسیار مهم برای «گاو» محسوب می‌شد. شادروان ساعدی فیلمنامه ای متفاوت، زیبا و برجسته‌ نوشته بود و همه گروه صددرصد توان خود را برای این فیلم به کار بردند.

او  با یادآوری خاطره‌ای از حضورش در «گاو» گفت: ما در این فیلم نقش افراد روستایی را بازی می‌کردیم، باید صورت‌هایمان آفتاب‌سوخته می‌بود. به همین دلیل گفتند بهتر است کنار دریا برویم تا آنجا نور آفتاب صورت‌ها را بسوزاند. بازیگرها چند روز کنار دریا آفتاب سوخته شدند، تا گریم روی صورتشان بنشیند و کاراکترهایی شوند که از دل فیلمنامه آمده بود و لباس واقعیت به تن داشت.

گاو

جمشید مشایخی و علی نصیریان در نمایی از “گاو”




واکنش تهیه‌کننده “پری” و “ضیافت” به ادعاهای چاووشی⇐محسن همه‌چیز را گفت به‌جز یک چیز!

سینماژورنال: محسن چاووشی خواننده محبوب موسیقی پاپ ایرانی اخیرا در گفتگویی تفصیلی برخی ادعاها درباره حضور در دفتر امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما را طرح کرد.

به گزارش سینماژورنال چاووشی در آن گفتگو با اشاره به اینکه مدتی از دوران غیرمجازش را در استودیوی آفاق  متعلق به امیرحسین شریفی گذرانده است از این گفت که حتی آلبومهای “متاسفم” و قطعات “سنتوری” را هم در همین استودیو ضبط کرده است اما بعد از حدود 9 ماه حضور در این استودیو به دلیل آنچه رفتار مدیر استودیو قلمداد شده آنجا را ترک کرده است.(اینجا را بخوانید)

محسن پسر خوب و جوان محترمی بود

واکنش امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما نسبت به این ادعاها جالب است. شریفی با اشاره به اینکه به واسطه فرزندش شاهرخ با چاووشی آشنا شده است به سینماژورنال گفت: محسن پسر خوب و جوان محترمی بود و رابطه اش آن قدر با من صمیمانه بود که مرا “عمو” خطاب می کرد.

وی ادامه داد: چاووشی درباره ارتباط با من تقریبا همه چیز را گفته است به جز یک چیز؛ آن هم اینکه وی مدتی بعد از حضور در استودیوی آفاق قید ایران را زد و در حال رفتن از ایران بود که او را برگرداندم و مجددا در استودیو کارش را ادامه داد که به تولید اثر خاطره انگیز “سنتوری” هم منجر شد.

از روی آب، او را برگرداندم

این تهیه کننده در شرح مهاجرت ناتمام چاووشی از ایران گفت: دقیقا یادم است در جاده شمال در حال رانندگی بودم که محسن تماس گرفت و گفت روی آب است!

شریفی افزود: در مسیر تهران به شمال حوالی آبعلی بودم که محسن تماس گرفت و گفت “عمو دارم می روم”. وی گویا قصد داشت از مرز دریایی از کشور خارج شود و من خودرو را کنار زده و ایستادم و گفتم همین الان برگرد.

تهیه کننده “پری” مهرجویی و “ضیافت” کیمیایی خاطرنشان ساخت: انصافا محسن پسری بود که احترام بزرگترها را نگه می داشت و همین حرف من باعث شد که به کشور بازگردد و بعدتر مجوز هم بگیرد وگرنه شاید اگر آن تماس نبود وی الان ایران نبود و به بیان بهتر از روی آب، او را برگرداندم.

ابدا برخورد بدی میان ما صورت نگرفت

امیرحسین شریفی درباره آن بخش از گفته های چاووشی که گفته به دلیل رفتار خاص وی مجبور به ترک استودیو آفاق شده است به سینماژورنال گفت: ابدا برخورد بدی میان ما صورت نگرفت و تا آخرین لحظه ای که کنار ما بود مانند پدر کنارش بودم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. چاووشی آن قدر پسر مودبی بوده و هست که اصلا امکان شکل گیری برخورد پیش نمی آید.

مشکل محسن با حراست ارشاد بود

وی خاطرنشان ساخت: مشکل اصلی محسن در آن دوران نداشتن مجوز بود که گویا حراست ارشاد درباره اش سختگیری های خاصی را انجام می داد و من هم سعی کردم با ایجاد شرایط کار در استودیو بهش کمک کنم. البته که اگر مجوز می گرفت برای انتشار آلبوم هم بهش کمک می کردم که در آن مدت مجوز نگرفت.

تهیه کننده “اشک سرما” با اشاره به ساخت قطعات “سنتوری” توسط چاووشی به سینماژورنال بیان داشت: فارغ از ارتباط قبلی که میان من و مهرجویی وجود داشت فکر می کنم در مسیر معرفی چاووشی به مهرجویی، محمدرضا شریفی نیا هم نقش داشت. محسن قطعات “سنتوری” را هم در استودیو آفاق ضبط کرد که کارهای خوبی هم شد.

نه فقط چاووشی که محسن یگانه و فرزاد فرزین هم در دفتر ما رفت و آمد داشتند

شریفی که آخرین تولیدش فیلم ضدداعش “آوازهای سرزمین من” بوده است با اشاره به اینکه در آن روزگار سعی می کرد از بیشتر خوانندگانی که مشکل مجوز داشتند حمایت کند اظهار داشت: نه فقط محسن چاووشی که خوانندگانی چون محسن یگانه و فرزاد فرزین هم در دفتر ما رفت و آمد داشتند و البته اگر مجوز می داشتند حتی امکان همکاری سینمایی با آنها فراهم بود.

وی ادامه داد: خسرو معصومی، سیروس الوند و اسماعیل فلاح پور از جمله کارگردانانی بودند که در آن زمان با آنها برای تولید آثاری با حضور این چهره های جوان و مستعد صحبتهایی انجام دادیم که به دلیل مشکل مجوز، امکان همکاری پیش نیامد.

امیرحسین شریفی
امیرحسین شریفی



محسن چاووشی همه چیز را گفت⇐از جلسه‌ای در حراست ارشاد که زندگیش را تغییر داد تا ماجرای تولد “سنتوری” حین حضور ۹ ماهه‌اش در استودیوی تهیه‌کننده “پری” و “ضیافت”، توزیع آلبومهای زیرزمینی‌اش به کمک فردی مستقر در طبقه بالای میلاد نور و…

سینماژورنال: محسن چاووشی که در ماههای اخیر و با قطعاتی که برای سریال “شهرزاد” خوانده در کانون توجه قرار گرفته است زندگی پرفرازو نشیبی داشته است.

به گزارش سینماژورنال محجوب بودن ذاتی این خواننده و کم علاقگی به گفتگوهای مطبوعاتی باعث شده بسیاری از مخاطبان درباره این فراز و نشیبها چیزی ندانند.

چاووشی به تازگی اما در گفتگویی با “تجربه” به بازگویی بخشی از واقعیات زندگی هنری اش پرداخته است.

تولد “سنتوری” حین زندگی در استودیوی تهیه کننده “پری”
یکی از این واقعیات درباره حضور 9 ماهه اش در استودیوی امیرحسین شریفی تهیه کننده فیلمهای “پری” مهرجویی و “ضیافت” کیمیایی است آن هم بعد از انتشار یکی از آلبومهای زیرزمینی محبوبش به نام “خودکشی ممنوع”.
به گزارش سینماژورنال چاووشی در این باره گفت: به درخواست عابد بسطامی گرافیستم به استودیو آفاق که مدیرش امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما و تلویزیون بود رفتیم. شاهرخ پسر آقای شریفی استودیوی کوچکی در یکی از اتاقها درست کرده بود.
وی ادامه داد: عابد مرا به آنها معرفی کرد و آنها هم مرا می شناختند بخصوص که آلبوم “خودکشی…” همه گیر شده بود. شاهرخ شریفی هم خیلی تحویلم گرفت و گفت بیا اینجا بمان و کار کن و از وسیله ها استفاده کن.

این همان استودیویی بوده که چاووشی در آن با تنظیم کننده سالیانش شهاب اکبری آشنا شده است. خودش در این باره بیان داشت: یک روز آنجا بودیم که شهاب اکبری آمد و با هم آشنا شدیم و به من گفت کارهایت را دوست دارم و میخواهم بی هیچ چشمداشت مالی برایت کار تنظیم انجام دهم.

وی ادامه داد: آنجا بود که آلبوم “متاسفم” را شروع کردیم و استودیو آفاق در میدان کتابی به پاتوق ما بدل شد. یکی از کارهایی که آنجا به دنیا آمد “سنتوری” بود. در واقع “متاسفم” در حال شکل گیری بود که “سنتوری” را کار کردم. اینها گل کارهای آن زمان من بودند و مهرجویی هم همان موقع آمد سراغ من.

مدیر استودیو آفاق با زبان بی زبانی به ما گفت از آنجا برویم
با این حال در نهایت نه “متاسفم” و نه “سنتوری” مجوز نمی گیرند و چاووشی مجبور میشود استودیو آفاق را ترک کند. به گزارش سینماژورنال چاووشی در این باره بیان داشت: مدیر استودیو آفاق دیگر مطمئن شده بود ما مجوز نمی گیریم و با زبان بی زبانی به ما نشان داد که باید از آنجا برویم و خودم هم با توجه به فضایی که از این بابت آنجا حاکم شده بود حس کردم دیگر جای من آنجا نیست.

وی ادامه داد: شاید لطف آغازین آنها هم به این دلیل بود که فکر می کردند در نهایت منفعتی از کارم نصیب آنها می گردد که این اتفاق هم نیفتاد. آخرین کارهایی که آنجا ضبط کردیم “سنتوری” بود که پخش شد و “متاسفم” و سه چهار ترانه دیگر.

اولین پولی که بابت خوانندگی گرفت
محسن چاووشی بعد از نومید شدن از مجوز ارشاد ابتدا به سفارش آوای باربد آلبومی را تولید می کند که این آلبوم برای دریافت مجوز به جای ارشاد به حوزه هنری ارائه میشود و جالب اینکه اولین پولی هم که بابت خوانندگی می گیرد از همین کار بوده است.
وی بیان داشت: با آوای باربد قراردادی بستیم و مبلغی به عنوان پیش پرداخت گرفتم تا بروم آلبوم را آماده کنم. دقیقا 15 میلیون تومان پول پیش پرداخت گرفتم که تا آن روز اولین پولی بود که بابت قرارداد آلبومهایم گرفتم.

چاووشی افزود: با آن پول بدهیهایم را دادم و در همان حین شنیدم که محسن نامجو که به همراه من آلبومش را برای دریافت مجوز به حوزه هنری ارائه داده بود مجوز گرفت و همین خوشحالم کرد. اما روزی که قرار بود رییس مرکز موسیقی حوزه رضا مهدوی مجوز آلبوم مرا صادر کند از کار اخراج شد یا جابجا شد…
وی ادامه داد: بعد از آن در آوای باربد دوستی گفت که میتوانم شما را آشنا کنم با دوستان در حراست ارشاد.

جلسه در حراست ارشاد
به گزارش سینماژورنال چاووشی درباره جلسه سرنوشت سازش در حراست ارشاد که در نهایت به صدور مجوز خوانندگیش منجر شده اظهار داشت: در آن جلسه از من پرسیدند مشکلت چیست؟ من هم گفتم به من مجوز نمی دهند. گفتند در پرونده شما مثلا نوشته شده که در شهرری زندگی می کنی و… من را با شخص دیگری اشتباه گرفته بودند و فکر می کردند کارهایی که از شبکه های خارج از کشور پخش می شد زیرنظر من بوده و من در این زمینه دست داشته ام.

چاووشی ادامه داد: من هر گونه ارتباط با این شبکه ها را رد کردم و ثابت کردم که این حرف از اساس درست نیست.

این خواننده خاطرنشان ساخت: یادم می آید وقتی داخل اتاق شدم گفتند فکر نمی کردیم این شکلی باشی. فکر می کردیم ریش و موی بلند داشته باشی و کلا سروظاهرت جور دیگری باشد و خیلی متفاوت باشد. بعد از هفت سال ممنوع الکاری رفتار خوبی با من داشتند.

محسن چاووشی

محسن چاووشی

خیلی از همکاران به ارشاد نامه نوشتند که به من مجوز ندهد
محسن چاووشی با اشاره به رفتار ناجوانمردانه برخی از همکارانش در گمراه کردن ارشاد برای عدم صدور مجوز به وی بیان داشت: خیلی از همکارانم نامه نوشتند که چاووشی نباید کار کند. به ارشاد اخبار کذب می دادند و از قول خودشان حرفهای الکی می زدند که در کار مجوز گرفتن من خلل ایجاد کنند.

وقتی مجوز را دادند غمگین شدم
جالب است که دریافت مجوز و متعاقب آن انتشار آلبوم “یه شاخه نیلوفر” نیز باعث خوشحالی زیاد وی نشده است. چاووشی در این باره اظهار داشت: وقتی مجوز را دادند غمگین شدم و واقعا نمی دانم چرا این طوری شدم اما احساس کردم باید یک مدل دیگر کار کنم.قبل از آن خیلی بی پروا بودم و بعد از آن تا حدودی ترسیدم.

خواهش محسن یگانه از تنظیم کننده چاووشی
یکی از خوانندگانی که به واسطه همخوانی با چاووشی در کانون توجه قرار گرفت محسن یگانه بود. چاووشی درباره آشنایی اش با وی بعد از انتشار آلبوم اولش “نفرین” بیان داشت: به استودیوی احمدوند که می رفتم
گاهی اوقات محسن یگانه هم می آمد آنجا کار ضبط مب کرد اما ورود و خروجمان به استودیو طوری بود که به هم نمی خوردیم و همدیگر را نمی دیدیم.
وی ادامه داد: من آن موقع معروف شده بودم و “نفرین” بیرون آمده بود. یگانه به احمدوند گفته بود اگر ممکن است به چاووشی بگو که با هم ترانه ای بخوانیم و من هم یک تراک وسط کارش{“نشکن دلمو”} خواندم در صورتی که او را ندیده بودم. بعد که منتشر و معروف شد تازه محسن یگانه را دیدم.

گویا حضور یگانه در قطعه “به تو گفتم یا نگفتم” هم بعد از ساخت قطعه بوده است.
چاووشی در این باره گفت: اواخر آلبوم “متاسفم” بود که یک روز نشسته بودم و برای خودم همین طور چیزهایی می نوشتم. تمام که شد گذاشتم روبرویم و بصورت اتود خواندم. شهاب اکبری وقتی شنید گفت بیا همین را کار کنیم. من موافق نبودم چون شعرش اسلوب دار و قرص نبود.
وی ادامه داد: اما در نهایت ترانه را با همان ملودی خواندم و شهاب تنظیمش کرد. محسن یگانه هم کار را شنید و خوشش آمد و خواست که این ترانه را با من بخواند و با هم خواندیم…

توزیع آلبوم از طبقه بالای میلاد نور
به گزارش سینماژورنال چاووشی درباره توزیع آلبومهای زیرزمینی اش هم بیان داشت: طبقه بالای میلاد نور(پاساژی در شهرک غرب) یک نفر بود که کارش همین بود یعنی سی.دی تکثیر میکرد و میداد دست مردم و خلاصه از این طریق کارها پخش می شد. یادم می آید همین فروشنده چند تایی از آلبومها را با طرح جلد کاور زد و به ما هدیه داد.




“در انتظار سرمايه گزار”؛ مهرجويي هم به صف پرشمار بازيگران اين نمايش پيوست؟!

سینماژورنال: در شش ماه گذشته مرتب خبرهای مختلفی درباره ساخت قسمت دوم موزیکال “سنتوری” شنیده می شد.

به گزارش سینماژورنال از عدم حضور بهرام رادان و محسن چاووشی در این اثر گرفته تا استفاده از دو رپر جوان برای ساخت آهنگ و آوازخوانی در این قسمت از جمله اخباری بوده که ظرف ماههای گذاشته درباره “سنتوری2” شنیده شد.

با این همه این فیلم که با نام “سنتوری: مرد پاییزی” مجوز ساخت گرفت هنوز وارد پیش تولید هم نشده است و انگار مشکل اصلی آن هم نداشتن سرمایه گذار است؛ همان مقوله ای که بخش عمده سینمای ایران مدام از آن می نالند و به تعبیری نمایشی شده است با عنوان “در انتظار سرمایه گزار”!

در وهله اول باید تکلیف سرمایه‌گذار فیلم معلوم شود

به تازگی فردی به نام هادی خوانساری که گویا مدیر برنامه های داریوش مهرجویی است باز هم درباره مشکل سرمایه گذار حرف زده است. وی به “ایسنا” گفته است: فعلا مشغول رایزنی با سرمایه‌گذاران مختلف هستیم و در وهله اول باید تکلیف سرمایه‌گذار فیلم معلوم شود. به همین دلیل معلوم نیست پیش تولید فیلم پیش از سال نو آغاز شود. چون باید با تمام عوامل قرارداد بسته شود و این موضوع زمان‌بر خواهد بود.

مهرجویی دوباره کل فیلمنامه را بازنویسی کرد

این مدیر برنامه ها با اشاره به بازنویسی مجدد فیلمنامه “سنتوری2” بیان داشته است: مهرجویی تصمیم گرفت دوباره کل فیلمنامه را بازنویسی و ویرایش کند و این چنین است فیلمنامه «سنتوری 2» به مراحل نهایی رسیده است. البته نسخه جدید خیلی هم نسبت به نسخه قبلی متفاوت نیست، اما آخرین روتوش‌هایی است که بر فیلمنامه انجام شده است.

هادی خوانساری درباره ترکیب احتمالی بازیگران این فیلم توضیح داد: هنوز هیچ بازیگری به طور قطعی انتخاب نشده است.

موزیسینهای فیلم مشخص شده است

وی با تأیید مشخص بودن موزیسین ها و خواننده فیلم نیز گفت: این ترکیب مشخص شده است اما فعلا قرار نیست اعلام کنیم و تنها نکته‌ای که می‌توانم بگویم، این است که این فیلم به لحاظ موسیقی با «سنتوری 1» بسیار متفاوت است.




اولين “سنتوري” سينماي ايران، دو دهه پيش از رادان چه كسي بود؟+عکس

سینماژورنال/غفور پورغفور: داریوش مهرجویی در میانه دهه 80 فیلمی موزیکال به نام “سنتوری” را ساخت که البته این فیلم هیچ گاه نتوانست اکران شود و در آستانه اکران، توقیف شد.

به گزارش سینماژورنال “سنتوری” البته بعد از مرگ تهیه کننده‌اش حسن فرازمند این شانس را یافت که در شبکه خانگی توزیع شود اما اکران نشدن این فیلم در سینماها، داغی بود که تا امروز در دل مهرجویی باقی است.

البته که مهرجویی به خاطر توقیف فیلمش که مجوز اکران داشت به دیوان عدالت اداری هم شکایت برد(اینجا را بخوانید) با این حال حسرت عدم اکران رسمی “سنتوری” همچنان همراه اوست.

شاید یکی از دلایلی که مهرجویی به سراغ ساخت قسمت دوم “سنتوری” رفته و به زودی آن را کلید هم خواهد زد(اینجا را بخوانید) همین خاطرات بدی بود که از توقیف “سنتوری” در خاطرش باقی مانده بود.

“سنتوری” مهرجویی اولین “سنتوری” سینمای ایران نبود

 به هنگام رونمایی “سنتوری” در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر و بعدتر به هنگام عرضه نسخه غیرمجاز آن در شبکه زیرزمینی محصولات خانگی و بعدتر عرضه مجاز در شبکه خانگی اغلب مخاطبان گمان می‌کردند این اولین محصول سینمایی پس از انقلاب اسلامی است که با محوریت زندگی یک نوازنده سنتور ساخته شده است.

با این حال حدودا 23 سال قبل از اینکه مهرجویی به فکر ساخت زندگی نوازنده‌ای به نام “علی سنتوری” بیفتد این خسرو ملکان بود که فیلمی با محوریت زندگی یک نوازنده سنتور را ساخت و روی پرده فرستاد.

مهدی فخیم زاده=حسن سنتوری

البته نوازنده سنتور فیلم ملکان “حسن سنتوری” نام داشت و نقش اصلی آن یعنی کاراکتر “حسن سنتوری” را مهدی فخیم‌زاده بازی می‌کرد.

جالب است که در “زخمه” نیز مانند “سنتوری” این گره خوردن زندگی نوازنده سنتور با پدیده مهلک اعتیاد است که داستان را پیش می‌برد و البته همین اعتیاد است که سرنوشتی شوم را برای وی رقم می‌زند؛ درست مانند سرنوشتی که برای “علی سنتوری” فیلم مهرجویی با بازی بهرام رادان رخ می‌دهد!!!

زخمه
نمایی از پوستر “زخمه”

تغییر نام از “حسن سنتوری” به “زخمه”

“زخمه” با نام اولیه “حسن سنتوری” در سال 1362 در سینماهای تهران و شهرستانها اکران شد و البته با اقبال مثبت مخاطبان هم مواجه شد اما فضای بسته سالهای ابتدایی دهه 60 و تصویرسازی فیلم از زندگی یک نوازنده که در آن سالها نوعی خط‌شکنی به شمار می‌رفت سبب ساز آن شد که مخالفتهایی با اکران فیلم صورت گیرد.

این مخالفتها و بخصوص در شهرهایی چون اصفهان و شیراز سبب ساز آن شد که علیرغم اقبال مخاطبان، نام فیلم به “زخمه” تغییر پیدا کند با این حال حتی با تغییر عنوان هم فروش فیلم نسبتا خوب بود.

فخری خوروش، رضا کرم رضایی، هوشنگ منصورخاکی، محمدتقی کهنمویی، مجید مظفری، محمد ورشوچی، جهانسوز فولادی، احمد بهروزی، مهدی صناعی، سعدی افشار، حسن شمشاد، کاوه فولادی، اصغر علایی و منوچهر افسری بازیگرانی بودند که در “زخمه” ایفای نقش کرده بودند.

نویسندگی فیلمنامه “زخمه” را خسرو ملکان انجام داده بود و تهیه‌کنندگی آن را حسین حقیقی و علی‌اصغر احدی انجام داده‌ بودند.

زخمه
نمایی از آگهی تبلیغاتی “زخمه” با جمله تبلیغی “قصه مردی بنام حسن سنتوری”

“حسن سنتوری” فرزندش را هم به اعتیاد می کشاند

داستان “زخمه” درباره “حسن سنتوري” سرپرست يك گروه مطرب روحوضي است كه در تماشاخانه‌هاي لاله‌زار فعاليت مي‌كند. او با “اقدس” رقاصه گروه، ازدواج كرده و صاحب فرزندي به نام علي است.

حسن معتاد است و زن و فرزند خود را نيز به اعتياد كشانده است. پس از انقلاب و برچيده شدن تماشاخانه هاي لاله زار، حسن براي گذراندن زندگي و تهيه مواد مخدر به قاچاق ترياك روي مي آورد. در مدرسه معلم متوجه اعتياد علي مي شود و او را كه ناخوش احوال است به بيمارستان مي برد. اقدس نيز براي پرستاري از علي روانه بيمارستان مي شود و حسن تنها مي ماند.

حسن كه بيم دارد دستگير شود آواره كوچه و خيابان مي شود، تا اين كه رحيم – فردي كه قبلا حسن او را به اعتياد كشانده و بعد ترك اعتياد كرده است – حسن را در زد و خوردي به قتل مي رساند…

32 سال بعد از فخیم زاده چه کسی سومین سنتوری سینمای ایران خواهد بود؟

به گزارش سینماژورنال حالا دقیقا 32 سال بعد از ساخت “زخمه” و ایفای نقش مهدی فخیم زاده در نقش “حسن سنتوری” و حدودا 10 سال بعد از ساخت “سنتوری” و ایفای نقش بهرام رادان در نقش “علی سنتوری”، مهرجویی بار دیگر تصمیم گرفته به سراغ ساخت فیلمی با محوریت ساز سنتور برود.

ارکان اصلی “سنتوری” یعنی بهرام رادان که به زودی با یک درام عاشقانه-تاریخی به نام “حکایت عاشقی” به سینماها می‌آید(اینجا را بخوانید) و محسن چاووشی که این روزها با قطعاتش برای “شهرزاد” در کانون توجه است هیچ کدام در سومین “سنتوری” تاریخ سینمای ایران حاضر نیستند.

برخلاف دو فیلم قبل در “سنتوری2” یا “سنتوری: مرد پاییزی” این دو موزیسین هستند که محوریت فیلم را تشکیل می دهند. موزیسینهایی که مهرجویی برای انتخاب آنها به سراغ خوانندگان جوان موسیقی رپ رفته است.

سومین “سنتوری” سینمای ایران ترک اعتیاد کرده!!!

داستان “سنتوری، مردپاییزی” از جایی آغاز میشود که حمید به عنوان یکی از شاگردان علی بعد از ترک اعتیاد و آموختن سنتور زیر نظر علی سنتوری در حال خداحافظی از آسایشگاه و بازگشت به شهر است.

در ادامه داستان یک سرمایه‌گذار از کار حمید خوشش می آید و از او می خواهد با تشکیل یک گروه آلبومی منتشر کند. اما حمید درگیر مشکلاتی با یک گروه موسیقی دیگر می شود که مسیر حرفه ای اش را تحت تاثیرقرار می دهد.

پیش از این قرار بود که حامد بهداد و امین حیایی نقش دو خواننده فیلم را ایفا کنند و از صدای خودشان در این فیلم استفاده شود که البته این موضوع از سوی مهرجویی تأیید نشد.

در برهه‌ای از زمان نام دو خواننده رپ جوان با نامهای یاسر بینام و حمید فریزند به عنوان خوانندگان “سنتوری2” شنیده شد که این مسأله نیز خیلی زود از سوی مهرجویی تکذیب شد.




“سنتوری۲” دی ماه کلید می‌خورد

سینماژورنال: داریوش مهرجویی اعلام کرد فیلم جدیدش با نام «سنتوری مرد پاییز» اوایل دی ماه جلوی دوربین می‌رود.
 به گزارش سینماژورنال داریوش مهرجویی  با اشاره به جدیدترین پروژه سینمایی خود به “مهر” گفت: «سنتوری مرد پاییز» در حال حاضر در مرحله پیش تولید قرار دارد و با توجه به اینکه ریتم کار و زندگی این روزها بسیار کند است به همین دلیل پیش تولید این فیلم هم کمی طول کشیده است.

بازیگران انتخاب شده اند اما…

وی در پاسخ به اینکه آیا انتخاب بازیگران انجام شد؟ بیان کرد: حضور اکثر بازیگران در «سنتوری مرد پاییز» قطعی شده است اما ترجیح می دهم درباره آن چیزی نگویم.

کارگردان فیلم سینمایی «هامون» تاکید کرد: براساس پیش بینی انجام شده فیلمبرداری اوایل دی ماه آغاز می شود.

این احتمال هست که فیلم به جشنواره برسد

مهرجویی در پایان گفت: فیلمبرداری یک ماه به طول می انجامد و با توجه به اینکه تدوین فیلم همزمان با فیلمبرداری انجام می شود. این احتمال وجود دارد که «سنتوری مرد پاییز» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.




فیلم اکران نشده مهرجویی در شبکه خانگی+عکس

سینماژورنال: آخرین اثر سینمایی اکران شده داریوش مهرجویی “اشباح” بود که سال گذشته روی پرده رفت و البته اکران چندان مناسبی هم نداشت.

به گزارش سینماژورنال این اثر سینمایی حدودا سه ماه پیش به شبکه نمایش خانگی عرضه شد.

به تازگی اما یکی از آثار اکران نشده داریوش مهرجویی با عنوان “آسمان محبوب” هم به شبکه خانگی عرضه شد.

فیلمی که مهرجویی از گرفتن جایزه اش سرباز زد

“آسمان محبوب” اثری بود که مهرجویی آن را برای سیمافیلم و در فرمت ویدیویی ساخت ولی بعدا به فرمت 35 میلی متری درآمد و البته که در جشنواره بیست و هشتم فجر نیز این فیلم در بخش فیلمهای ویدیویی و بین الملل به نمایش درآمد و مهرجویی به خاطر ساخت آن برنده جایزه ویژه هیأت داوران شد اما مهرجویی که دلش می خواست فیلمش در بخش مسابقه سینمای ایران حاضر باشد از حضور در اختتامیه و دریافت جایزه بین الملل سرباز زد.

نسخه باکیفیت با تیراژ 150 هزار نسخه ای در شبکه خانگی

حالا نسخه ای باکیفیت از این اثر از شنبه 30 آبان در  تیراژ 150 هزار نسخه در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.

توزیع این فیلم از طریق موسسه گلرنگ رسانه صورت می گیرد که اخیرا در تیراژی گسترده درام “قصه ها”ی رخشان بنی اعتماد را به شبکه خانگی ارائه کرده بود.(اینجا را بخوانید)

خودکشی پزشک مبتلا به تومور

“آسمان محبوب” داستان زندگی دکتر جوانی به نام شایان است که در اوج موفقیت کاری و اجتماعی‌اش درمی‌یابد مبتلا به تومور مغزی شده‌است. او تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما در آخرین لحظه اتفاقی رخ می‌دهد که باعث می‌شود سر از روستایی دورافتاده درآورد و وقایع غیرمترقبه‌ای برایش رقم بخورد.

علی مصفا، لیلا حاتمی، فریده سپاه‌منصور، قربان نجفی و مانی حقیقی بازیگران اصلی “آسمان محبوب” هستند که فضایی مابین رئال و سوررئال می گذرد و مانی حقیقی در آن کاراکتری عجیب و غریب را ایفا کرده است.

آسمان محبوب
آسمان محبوب
آسمان محبوب
آسمان محبوب