1

مانی حقیقی: فیلم نمی‌سازم که جواب بدهم، فیلم می‌سازم که سؤال بسازم

سینماروزان: نخستین برنامه «فیلم‌پژوهی» با بررسی فیلم «اژدها وارد می‌شود» ساخته‌ی مانی حقیقی، ساعت ۱۷ روز پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴ توسط انجمن مدرسان سینما و با همکاری خانه هنرمندان ایران، در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این نشست، مانی حقیقی، علی مصفا، امیرحسین قدسی و جمعی از چهره‌های فرهنگی حضور داشتند. اجرای این برنامه بر عهده امیرحسین بابایی بود.

 

در ابتدای نشست، بهنام حسینی رییس انجمن مدرسان، گفت: برنامه‌ای که انجمن مدرسان سینمای ایران طراحی کرده و با همکاری خانه هنرمندان برگزار می‌شود، با هدف ترویج نگاه تحلیلی و پژوهشی به سینما شکل گرفته است. امیدوارم این نشست بتواند رویکرد تحلیل‌محور و آکادمیک را در میان مخاطبان سینمایی‌مان تعمیق بخشد و توجه آن‌ها را به این شیوه نگاه به فیلم‌ها جلب کند.

 

امیر حسین بابایی که دبیری این رویداد را برعهده داشت، در ادامه این برنامه، درباره‌ هدف آن توضیح داد: سینمای ایران پر از فراز و نشیب است. در زمان‌هایی که سینمای ما شکوفا بوده، علاوه بر همراهی و هم‌افزایی سینماگران طراز اول، حضور جدی پژوهشگران و منتقدان کاربلد نیز در این موفقیت‌ها مشهود بوده است. در مقابل، هر جا که سینمای ایران دچار افت و رکود شده، می‌توان رد پژوهش‌های فرمایشی، رفع‌تکلیفی و نقدهای سطحی و شتاب‌زده را یافت؛ نقدهایی که متأسفانه این روزها زیاد با آن مواجه می‌شویم. واقعیت تلخ این است که امروز بدنه سینمای ایران روی خوشی به پژوهش و پژوهشگر نشان نمی‌دهد. با این حال، در مواجهه با نقد، چاره‌ای جز واکنش ندارد. اما همان‌طور که خود شما بهتر می‌دانید، در این روزگار، نقد سینمایی از اصالت نقد هنری فاصله‌ی زیادی گرفته است. بسیاری از این نقدها نه تنها روشنگر نیستند، بلکه گمراه‌کننده‌اند، فرهنگ‌ساز نیستند و اغلب با تخریب و توهین همراه‌اند.

 

بابایی در ادامه بیان کرد: یکی از پدیده‌های نگران‌کننده این است که وقتی فیلم‌سازان با چنین نقدهایی مواجه می‌شوند، گاهی دچار ناامیدی و تردید می‌شوند؛ مخصوصاً وقتی تلاششان را در سطح یک فیلم جهت‌دار تقلیل می‌دهند. از همه بدتر، آنجاست که منتقد در ظاهر می‌خواهد از فیلم یا فیلم‌ساز تعریف کند، اما با نگاهی تحقیرآمیز می‌گوید: «با وجود بازی بد، فیلم‌برداری بد، موسیقی بد… یک صحنه خوب بود!» این لحن، عمیقاً تحقیرآمیز است. آیا می‌توان جلوی این جریان را گرفت؟ به نظر می‌رسد نه، چرا که این جریان، قدرت زیادی پیدا کرده و صفحات مجازی‌اش با همین لحن توهین‌آمیز تغذیه می‌شوند. تنها کاری که می‌توان کرد، برگزاری برنامه‌هایی از این جنس است تا حداقل از زهر این جریان کاسته شود.

 

او ادامه داد: فیلم‌پژوهی بزرگداشت یک فیلم یا یک فیلم‌ساز خاص نیست؛ بزرگداشت خود سینماست. بزرگداشت احترام به مخاطبی است که می‌خواهد در عمق آثار هنری تأمل کند. احترام به احساسی است که خانواده‌ی سینما به آن نیاز دارد.خیلی خوشحالیم که در گام نخست، با یک فیلم‌ساز درجه‌یک و یک فیلم درخشان آغاز می‌کنیم؛ هر دو شایسته‌ی احترام‌اند.

 

در ادامه این برنامه، پانته‌آ منصوری با موضوع «بررسی درهم‌تنیدگی ژانری و حقیقت واژگون: کارکرد عناصر سودو ـ داکیومنتری در این اثر»، رامتین‌شهبازی با موضوع «بازی نشانه‌های تخیل ژیلبر دوران در بازنمایی تصویری فرهنگ عامه در این اثر»، مجتبی ارحام‌صدر با موضوع «بررسی معرفت توده و تاریخ جنون در نگاهی روانکاوانه»، حسین حیدری با موضوع «اژدها وارد می‌شود؛ وضعیت پست‌مدرن» و پرویز جاهد (به صورت ویدیویی) با موضوع «متاسینما و روایت خودبازتابانه مانی حقیقی در این اثر» به ارائه دیدگاه‌های پژوهش‌محور خود درباره فیلم «اژدها وارد می‌شود» پرداختند.

 

در ادامه برنامه، پنل گفت‌وگوی ویژه‌ای با حضور مانی حقیقی، به دبیری امیرحسین بابایی و با همراهی مسیح نوروزی برگزار شد. در این بخش، علاوه بر طرح پرسش‌هایی از سوی مجریان، برخی از مخاطبان نیز نظرات و سوالات خود را با کارگردان فیلم در میان گذاشتند.

 

مانی حقیقی در پاسخ به نخستین پرسش این نشست درباره‌ی نسبت سینمای شخصی با جریان اصلی سینما گفت: نمی‌دانم دقیقاً تعریف سینمای شخصی چیست، ولی اگر منظور از آن، داشتن امضای مشخص و وفاداری به یک جهان‌بینی باشد، بله، همیشه تلاشم همین بوده. اما در عین حال برایم مهم است که هر فیلم تجربه‌ای متفاوت باشد و در تکرار نیفتم.

 

در مورد «اژدها وارد می‌شود»، شاید بشود گفت که بیشتر از همیشه از دل دغدغه‌های شخصی‌ام بیرون آمده، ولی به شکل عامدانه‌ای تلاش کردم در قالبی روایت شود که نه فقط ذهنی و فردی، بلکه مشارکتی و گفت‌وگومحور باشد.

در ادامه، از حقیقی درباره‌ی نسبت واقعیت و تخیل در فیلم و نحوه‌ی مواجهه مخاطب با این دوگانه سوال شد. حقیقی در پاسخ گفت: تخیل و واقعیت در سینما رقیب یا دوگانه نیستند. در اژدها وارد می‌شود، اصراری بر تعیین‌تکلیف آنچه ‘واقعی’ یا ‘جعلی’ است نداشتم. برعکس، دوست داشتم مخاطب در تعلیقی مداوم بماند. گاهی تصور می‌کنیم مستند یعنی حقیقت و داستانی یعنی دروغ، اما هر دو فرم روایت‌اند. فیلم من نه دروغ می‌گوید، نه راست. فقط روایت می‌کند، آن‌هم با زبانی چندلایه.

 

در ادامه مجری با اشاره به مؤلفه‌های متافیکشن و خودآگاهی روایت در فیلم، پرسید که چطور این تکنیک‌ها در دل قصه‌ای معمایی و به ظاهر خطی جا گرفته‌اند. حقیقی در پاسخ گفت: واقعیتش این است که از ابتدا طرح روشنی برای متافیکشن نداشتم. بیشتر، از دل بازی با فرم‌های مستند و داستانی، این ویژگی بیرون آمد. وقتی شما آدم‌هایی را وارد فیلم کنید که نقش خودشان را بازی می‌کنند ولی در متنی ساختگی، خود به خود وارد نوعی خودآگاهی روایت می‌شوید. برای من، بازی کردن با ساختار مهم‌تر از وفاداری به هرگونه‌ی خاصی از روایت بود.

 

در بخش دیگری از پنل، از مانی حقیقی درباره‌ی نقش عنصر فضا و لوکیشن در شکل‌گیری جهان فیلم سؤال شد. او پاسخ داد: جزیره‌ی قشم، گورستان، کشتی به گل نشسته، صداها، خاک، درخت‌ها… همه‌ی این‌ها فقط عناصر صحنه نیستند، شخصیت‌اند. همیشه برایم مهم بوده که فضا به‌تنهایی بار دراماتیک و معنایی داشته باشد. حتی انتخاب رنگ و بافت در فیلم‌برداری هم در خدمت این هدف بود که فضا حرف بزند، مستقل از دیالوگ یا کنش.

 

در پایان این پنل، برخی حاضران در سالن، نظرات و پرسش‌هایی درباره‌ی جنبه‌های فرمی و محتوایی فیلم مطرح کردند؛ از جمله نسبت فیلم با تاریخ رسمی، روایت استعاری، یا حتی تأثیرپذیری از ادبیات پست‌مدرن. مانی حقیقی با روی خوش به سوالات پاسخ داد و تأکید کرد که بخشی از زیبایی سینما برای او، همین امکان خوانش‌های متنوع و گاه متضاد است: اگر فیلم فقط یک معنا داشته باشد، دیگر نیازی به تحلیل نیست. من فیلم نمی‌سازم که جواب بدهم، فیلم می‌سازم که سؤال بسازم.




«چشم بادومی»؛ از شیفتگی نوجوانانه تا مسئولیت بزرگسالانه

سینماروزان: ششصد و بیست و هشتمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴، به سومین نشست از برنامه «سینما سلامت» اختصاص داشت. در این برنامه فیلم «چشم بادومی» ساخته ابراهیم امینی (۱۴۰۳) به نمایش درآمد و پس از آن، نشست نقد و بررسی آن با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات «سینما سلامت»)، ابراهیم امینی (نویسنده و کارگردان)، علی‌محمد حسام‌فر (نویسنده)، سجاد نصرالهی‌نسب(تهیه‌کننده)، ستایش دهقان و حسین رامه (بازیگران) برگزار شد.

 

«چشم بادومی» داستان مائده، دختر نوجوانی را روایت می‌کند که شیفته یکی از خوانندگان کی‌پاپ است و رؤیای سفر به سئول و دیدار با او را در سر دارد. او در آزمونی برای حضور در یک مسابقه پذیرفته می‌شود، اما با مخالفت شدید مادرش روبه‌رو می‌شود…

 

در ابتدای نشست، رضا درستکار گفت: با وجود همه افت‌وخیزهای سال‌های اخیر، در آخرین دوره جشنواره فیلم فجر، نسیمی از تغییر وزید و فیلم‌هایی از نسل جدید به نمایش درآمد که نشان دادند استعداد بالایی دارند، اما پیش‌تر به آن‌ها فرصت داده نشده بود.

 

او ادامه داد: فیلم‌هایی مثل «چشم بادومی» و آثاری این چنین برای من بسیار ویژه بودند. آثاری که جسورانه ساخته شده‌اند و فضای متفاوتی دارند. این فیلم از همان سکانس ابتدایی داوران را میخکوب کرد. شگفت‌زده شدیم که چطور چنین اثری در این شرایط ساخته شده. این، یعنی هنرمند پیش‌آگاه است و جامعه را پیش‌تر از دیگران درک می‌کند. این فیلم‌ها نیاز دارند به مردم برسند. اگر نظام توزیع همراهی کند، مطمئناً «چشم بادومی» طرفداران زیادی خواهد داشت.

 

این منتقد سینما با تأکید بر شکاف نسلی و بحران الگو در نسل جوان افزود: بخش بزرگی از جامعه ایران جوان است. نسل جوانی که الگوهای خودش را در جامعه نمی‌یابد و به الگوهای بیرونی پناه می‌برد. بخشی از این فیلم درباره همین موضوع است.

 

ابراهیم امینی در این نشست درباره شکل‌گیری ایده‌فیلم گفت: سال ۱۴۰۱، در کنار کارهای فیلمنامه‌نویسی، دغدغه نوجوان‌ها را بیشتر دنبال می‌کردم. معاشرت با آن‌ها و تحقیقاتی که داشتم باعث شد به دنیای کی‌پاپ علاقه‌مند شوم. واقعاً شناختی از آن نداشتم تا اینکه خبری دیدم با تیتر: «خودمونم کی‌پاپر شدیم!». مدیر مدرسه‌ای گفته بود که اغلب دختران مدرسه به این سبک موسیقی علاقه دارند. همین باعث شد وارد فاز تحقیقاتی جدی‌تری شوم و کم‌کم به این نتیجه رسیدم که این موضوع می‌تواند بهانه‌ای برای ساخت فیلمی درباره نسل نوجوان امروز باشد.

او ادامه داد: ما در فیلم قضاوت نکردیم، بلکه خواستیم مواجهه داشته باشیم. چشم بادومی درباره شیفتگی است—نه فقط به کی‌پاپ، بلکه به هر چیزی که ممکن است انسان را از خودش بیگانه کند. این فیلم درباره بیگانگی از خویشتن و بازگشت دوباره به آن است.

 

علی‌محمد حسام‌فر (نویسنده) در ادامه این نشست، گفت: در ظاهر با موضوع موسیقی طرف هستیم، اما فیلم فراتر از آن است. در واقع با نوعی مسخ و بیگانگی اجتماعی روبه‌روییم. فیلم به‌درستی به این نکته می‌پردازد که تصور عمومی در کشور ما این است که اگر درباره چیزی صحبت نکنیم، فراموش می‌شود. اما روند تاریخی نشان داده که این نگاه درست نیست. اتفاقاً، آن چیزی که نادیده گرفته می‌شود، به شکل زیرزمینی ادامه پیدا می‌کند و اثر اجتماعی‌اش را؛ چه خوب، چه بد می‌گذارد.

 

او با تأکید بر چرخه تکرارشونده تاریخ در جوامع افزود: این فیلم برای من دو نکته مهم داشت: یکی این‌که ما در مرحله‌ای تاریخی هستیم که ناچار از زیستن در یک جامعه متکثر هستیم، و باید یاد بگیریم چگونه با تفاوت‌ها کنار بیاییم. دوم اینکه نباید از تکرار تاریخ غافل شد. فیلم نشان می‌دهد که در هر نسل، بحران هویت و شیفتگی‌های افراطی تکرار می‌شود. این‌بار، این شیفتگی کی‌پاپ است؛ اما مضمون، فراتر از موسیقی است.

 

ستایش دهقان (بازیگر) نیز در این نشست با اشاره به دور بودن نقش از خودش، به انتقادات برخی از کی‌پاپر‌ها پیش از اکران فیلم در جشنواره اشاره کرد در حالی که آنها فیلم را بدون آن که ببینند، قضاوت کرده بودند و این که «چشم بادومی» اتفاقا به ضرورت درک علائق نوجوان‌ها تاکید دارد قبل از این که دیر شود و عدم درک و همراهی، به افراطی شدن نوجوان‌ها بیانجامد.

 

سجاد نصرالهی‌نسب (تهیه‌کننده) نیز در ادامه نشست گفت: ساخت این فیلم واقعا با مشکلات زیادی روبه‌رو بود. یکی از چالش‌ها، مواجهه با این واقعیت بود که بسیاری از مسئولان ترجیح می‌دادند اصلاً چنین موضوعی نادیده گرفته شود. اما تحقیقاتی که انجام شده بود، از جمله پژوهش‌های میدانی، نشان داد که علاقه به کی‌پاپ در میان نوجوانان گسترده و جدی است. ما خواستیم این پدیده را ببینیم، نه اینکه آن را قضاوت کنیم.

 

او افزود: وقتی یک موضوع به زیرزمین می‌رود، یعنی یا آن را نمی‌فهمیم، یا آگاهانه اجازه نمی‌دهیم مطرح شود. وقتی نتوانیم با فرزند، دانش‌آموز، یا جامعه نوجوانمان حرف بزنیم، آن‌ها راه خود را می‌روند. مسئول این فاصله، ما بزرگ‌ترها هستیم.

 

این تهیه‌کننده در پایان با اشاره به ضعف نظام پخش فیلم در ایران گفت: اگر نتوانیم چنین آثاری را به جامعه برسانیم، در حق فیلم و مخاطب ظلم کرده‌ایم. وظیفه‌ ماست که به عنوان هنرمند، توزیع‌کننده یا مدیر فرهنگی، راهی برای دیده‌شدن چنین فیلم‌هایی پیدا کنیم.




اکران «هابیت: سفری غیرمنتظره»‏ در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: فیلم سینمایی «هابیت۱: سفری غیرمنتظره»‏(۲۰۱۲) به‌کارگردانی پیتر جکسون، ساعت ۱۸ جمعه ۱۰ مرداد ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

 

فیلم در ۱۷۴ دقیقه با زیرنویس فارسی‌ در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

این فیلم، بخش نخست سه‌گانهٔ «هابیت» است که بر اساس کتابی با همین نام اثر جی آر آر تالکین ساخته شد.

 

در آستانه‌ تولد ۱۱۱ سالگی، بیلبو بگینز، هابیتی آرام و منزوی از شایر، تصمیم می‌گیرد داستان ماجراجویی شگفت‌انگیزش را برای خواهرزاده‌اش، فرودو، بنویسد. پادشاه دورف‌ها، ثرور، قوم خود را به شکوه و ثروت فراوانی در کوهستان تنها رساند اما…

 

مارتین فریمن، ایان مک کلن، ریچارد آرمیتاژ، اندی سرکیس، ویلیام کیرچر، گراهام مک‌تاویش، کن استات، کریستوفر لی، کیت بلانشت، الیجا وود، اورلاندو بلوم و… بازیگران این اثر هستند.




اکران مستند «مک‌کالین» در مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران 

سینماروزان: مستند «مک‌کالین» ساخته دیوید و ژکویی موریس در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

این مستند محصول ۲۰۱۲، در قالب صد‌و‌چهارمین برنامه «مستندات یکشنبه» در خانه هنرمندان ایران، اکران می‌شود و «پوریا نوری» مستندساز و «فاطمه شاه‌بند» منتقد سینما درباره آن صحبت خواهند کرد.

 

«مک‌کالین»، اثری درباره دیوید مک‌کالین، عکاس خبری ۸۹ ساله اهل لندن است که به خاطر پوشش گسترده‌اش از بحران‌های انسانی در سراسر جهان شناخته شده است.

 

فیلم مستند ۹۱ دقیقه‌ای «مک‌کالین» با همکاری برنامه «نردبان»، ساعت ۱۸ یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران روی پرده خواهد رفت.




«غریبه و مه»، بازتابی از آیین‌ها، اسطوره‌ها و ترس‌های تاریخی

سینماروزان: در ششصد و بیست و ششمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، نسخه مرمت‌شده فیلم «غریبه و مه» ساخته بهرام بیضایی (۱۳۵۵) به نمایش درآمد. پس از اکران فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور شهرام اشرف‌ابیانه (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه را سامان بیات بر عهده داشت.

 

در خلاصه داستان «غریبه و مه» آمده است: در یک آبادی پرت‌افتاده کنار دریا، اهالی قایقی را می‌بینند که به سوی ساحل می‌آید. قایق را از آب می‌گیرند و در آن مردی زخمی می‌یابند که نامش آیت است و نمی‌داند چه بر سرش آمده…

 

پروانه معصومی، خسرو شجاع‌زاده، منوچهر فرید، عصمت صفوی، ولی شیراندامی، سامی تحصنی و رضا یاقوتی در این فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند.

 

اشرف‌ابیانه در ابتدای صحبت‌هایش گفت: یکی از مشخصه‌های فیلم، آغاز آن با «غریبه‌ای» است که از دریا می‌آید؛ جایی ناشناخته، که در فرهنگ ما پیوندی با مرگ و رمز و راز دارد. دهکده‌ی کنار دریا، زیر مه پنهان شده و فضایی رازآلود و ناامن دارد. جامعه‌ای که بیضایی ترسیم می‌کند، پذیرای ناشناخته نیست. فرم‌های دایره‌وار، جلساتی که به دور دایره شکل می‌گیرند، نمادی از سکون، مسکن و سنت‌اند. رعنا، زنی که شوهرش را از دست داده، طبق سنت نمی‌تواند در مراسم سوم او شرکت کند. لباس‌هایش واقعی‌اند، اما بار نمادین دارند.

 

او در ادامه به ارتباط فرم و روایت اشاره کرد: تمام داستان با آیین‌ها پیوند دارد. مردی کنار دریا شطرنج بازی می‌کند. پنج نفری که از دریا می‌آیند، به‌نوعی نماد پنج حس هستند. پسر نابینا، ارواح کشته‌شدگان جنگ را می‌بیند و برایشان مرثیه می‌سازد. وقتی آیت، با این ارواح ارتباط می‌گیرد، بدنش نشانه‌دار می‌شود. او نمادی از ناشناخته است، اما به‌مرور درک می‌شود. وقتی از رعنا پاسخ رد می‌شنود، چوب را به زمین می‌کوبد؛ گویی با زمین یکی می‌شود. این فیلم، بازتاب کهن‌الگوهای رفتاری ملت ماست.

 

این منتقد سینما با اشاره به تم آیینه در آثار بیضایی گفت: وقتی دنیای ما بسته است، آیینه دریچه‌ای به جهانی دیگر می‌شود. در فیلم، معلمی به دهکده می‌آید و با خود آیینه‌ای بزرگ می‌آورد. مادربزرگ رعنا، آینده‌ی خود اوست اگر در همان مسیر باقی بماند. رعنا، زنی است که با عناصر زمین پیوند دارد. وقتی خودش را در آب می‌اندازد و از برکه بیرون می‌آید، نمادی از تولد دوباره و روشنایی در فرهنگ ایرانی است.

 

او تأکید کرد: بیضایی به آیین‌های ایرانی علاقه‌مند است. تعزیه و نمایش‌های آیینی بارها در آثارش تکرار شده‌اند. فرم دوربین گردان، سن دایره‌ای، و ساختار دایره‌وار کنش‌ها، برگرفته از همین نمایش‌های سنتی است. مثلاً فیلمی از واروژ کریم مسیحی به نام «سلندر» هست که بر اساس فیلمنامه‌ای از بیضایی ساخته شده و پرویز پورحسینی در آن نقش یک راهب را بازی می‌کند. این فیلم هم بازتابی از تأثیر سینمای ژاپن بر بیضایی است. خود او نیز در کلاس تدوین از فیلم «هفت سامورایی» به عنوان کتاب درسی استفاده می‌کرد.

 

اشرف‌ابیانه با اشاره به پیوند اسطوره، آیین و روایت در آثار بیضایی افزود: بیضایی به سینمای ملی علاقه‌مند است و با ارجاع به اساطیر، مفاهیمی مثل دفاع، مقاومت و هویت را بیان می‌کند. مثلاً در فیلم، وقتی رعنا شوهرش را از دست می‌دهد، در مراسمی آیینی، پیراهن سفیدش را پاره می‌کند و زیر آن پیراهن سیاه می‌پوشد. در این صحنه، او نه فقط سوگوار، بلکه آماده‌ مبارزه است.

 

این منتقد سینما ادامه داد: فیلم با مراسم‌ عزاداری، عروسی، نماز و زنجیرزنی مواجه است. مردم در مواجهه با تهدید، گاه فقط به آیین‌های مذهبی پناه می‌برند، بدون کنش مؤثر. بیضایی می‌خواهد بگوید که تنها آیین، کافی نیست؛ باید تصمیم گرفت و عمل کرد.

 

او در ادامه گفت: تنها مراسم شاد فیلم، عروسی رعناست؛ نشانه‌ای از زمین و باروری. اما همان مراسم هم با حمله مختل می‌شود. بیضایی معتقد است مردم ما به‌دلیل هجوم‌های مداوم تاریخی، در پس آیین‌ها پناه گرفته‌اند. اما گاه این آیین‌ها به‌جای دفاع، آنان را منفعل می‌کنند.

 

اشرف ابیانه نتیجه گرفت: در پایان فیلم، رعنا با گل‌آلود کردن چهره‌اش، خود را به زمین می‌سپارد؛ که این موضوع هم نشانه سوگ و هم نشانه آمادگی برای مقاومت است. بیضایی با استفاده از نمادها، اسطوره‌ها و آیین‌های ایرانی، داستانی جهانی از مقاومت، شناخت و هویت را روایت می‌کند.

 

در ادامه نشست، برخی حاضران نیز به بیان نظرات خود درباره عناصر نمادین فیلم پرداختند و به‌ویژه از کارکرد آیینه، آیین‌های تدفین، لباس‌ها و واکنش‌های اهالی دهکده در برابر خطر سخن گفتند.




«انجیل به روایت متی»؛ تفسیری انسان‌گرایانه و اجتماعی از چهره مسیح 

سینماروزان/مهدی فلاح: در ششصد و بیست و پنجمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، نسخه مرمت‌شده فیلم «انجیل به روایت متی» ساخته پیرپائولو پازولینی (محصول ۱۹۶۴) به نمایش درآمد. این فیلم ۱۳۵ دقیقه‌ای پس از نمایش، در نشستی با حضور پرویز جاهد (منتقد و فیلم‌ساز) مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اجرای این جلسه بر عهده سامان بیات بود.

 

پرویز جاهد در این نشست گفت: فیلمی که تماشا کردیم ساخته پازولینی است؛ فیلم‌سازی شاعر، نظریه‌پرداز، مارکسیست و متأسفانه قربانی خشونت سیاسی. او در سال ۱۹۷۵ در شهر اوستیا به شکلی فجیع توسط گروهی فاشیست به قتل رسید. جالب است که خودش همواره با شخصیت مسیح همذات‌پنداری می‌کرد؛ معتقد بود که روزی به شکلی وحشیانه به قتل خواهد رسید. سینمای پازولینی آمیزه‌ای‌ست از شعر، اسطوره، روان‌کاوی فرویدی، مارکسیسم و الهیات مسیحی. او اقتباس‌های فراوانی از متون کلاسیک داشت: از سوفوکل (فیلم «ادیپ شهریار»)، «هزار و یک شب»، «افسانه‌های کانتربری»، و حتی فیلمی درباره «سالو، یا ۱۲۰ روز در سودوم» که برداشتی‌ست از کتاب مارکی دو ساد. فیلمی بسیار خشن، پر از شکنجه و تجاوز، که بیانیه‌ای ضدفاشیسم است.

 

او افزود: پازولینی فقط فیلم‌ساز نبود، شاعری برجسته هم بود. شعری دارد با عنوان «خویشاوندی با خورشید و باران» که بخش‌هایی از آن بازتاب نگاه مسیح‌وار او به هستی و مرگ است. در این شعر، مسیح را چونان جسمی از جنس شعر و درد توصیف می‌کند. پازولینی، همان‌طور که خودش گفته، با اینکه مارکسیست بود، هرگز ضد مذهب نبود. با کلیسا در تضاد بود اما ایمان به چهره‌ای زمینی و انسانی از مسیح داشت. فیلم انجیل به روایت متی دقیقاً بر اساس متن انجیل ساخته شده است، بدون تفسیر یا تحریف. برخلاف فیلم‌هایی مانند مصائب مسیح (ساخته مل گیبسون) یا آخرین وسوسه مسیح (ساخته مارتین اسکورسیزی) که روایت‌های تخیلی یا تفسیری دارند، فیلم پازولینی وفادار به متن انجیل است.

 

این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: او به جای استفاده از بازیگران حرفه‌ای، از مردم عادی و کشاورزان مناطق فقیر جنوب ایتالیا بهره گرفت. حتی نقش مسیح را به یک دانشجوی جوان اسپانیایی داد که نه سابقه بازیگری داشت و نه چهره‌ای «هالیوودی». پازولینی عمداً از شمایل مسیحِ کلاسیک در سینما فاصله گرفت و فیگوری زمینی و انسانی از مسیح ارائه کرد. فیلم در مناطق فقیرنشین ایتالیا فیلم‌برداری شد، نه در اسرائیل یا فلسطین. پازولینی پیش از این فیلم، مستندی ساخت با عنوان مکان‌یابی برای انجیل متی و دریافت که مکان‌های تاریخی دیگر حال و هوای لازم را ندارند. بنابراین به جنوب ایتالیا رفت تا واقعیت اجتماعی را به جای بازسازی‌های تاریخی بنشاند. نکته جالب اینجاست که با وجود اینکه کلیسا پیش‌تر پازولینی را به خاطر فیلم‌ها و سبک زندگی‌اش محکوم کرده بود، همین فیلم او از سوی کلیسای کاتولیک به عنوان بهترین فیلم دینی سال شناخته شد. این تناقض، از پیچیدگی شخصیت و نگاه پازولینی حکایت دارد.

 

جاهد در ادامه صحبت‌هایش گفت: پازولینی در جایی درباره ساخت این فیلم گفته بود: «من کاتولیک به دنیا آمدم، اما مارکسیست شدم. هنوز هم نمی‌توانم از چهره انسانی و رنج‌کشیده مسیح چشم بپوشم.» از نظر پازولینی، مسیح نه فقط یک پیامبر، بلکه یک انقلابی بود که علیه ظلم، قدرت، و زر ایستاد. البته فیلم بر معجزات تأکید ندارد. بیشتر آن‌ها در لانگ‌شات نشان داده می‌شوند و از اغراق پرهیز می‌شود. تأکید اصلی بر وجه انقلابی، عصیان‌گر و عدالت‌طلب مسیح است. برخلاف دیگر فیلم‌های مسیحایی که شخصیت مسیح را آرام و صلح‌طلب نشان می‌دهند، در اینجا با مسیحی روبه‌رو هستیم که خشمگین است، سخنانش را با قدرت پرتاب می‌کند و روحانیون زمان خود را به چالش می‌کشد. حتی بازیگر نقش مریم، مادر مسیح، مادر واقعی پازولینی است که در فیلم، زنی سالمند و خسته به تصویر کشیده می‌شود، نه زنی جوان و زیبا مانند آنچه در سینمای هالیوود معمول است.

 

این منتقد سینما ادامه داد: پازولینی می‌گفت: «در ایتالیا همه به نحوی مارکسیست‌اند، همان‌طور که همه کاتولیک‌اند. یک کشیش باهوش هم جامعه را با معیارهای مارکسیستی تحلیل می‌کند.» از دید او، مارکسیسم بخشی از فرهنگ ایتالیاست. در نهایت، فیلم «انجیل به روایت متی» نه‌تنها یک اثر سینمایی دینی، بلکه تفسیری انسان‌گرایانه و اجتماعی از چهره مسیح است؛ تفسیری که با تصویر رسمی کلیسا تفاوت دارد، اما در عین حال، بسیار پرنفوذ، بی‌پیرایه و تأثیرگذار است.




اکران و نقد «مالیخولیا» در سینماتک خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: فیلم «مالیخولیا» اثر لارس فون‌تریه (۲۰۱۱) ساعت ۱۸ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و بیست‌و‌چهارم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پس از نمایش این فیلم ۱۳۰ دقیقه‌ای نشست نقد و بررسی آن با حضور امیرحسین بهروز (منتقد سینما) برگزار می‌شود.

فیلم روایت گر دو داستان جداگانه است: داستان اول مربوط به دختری به نام «جاستین» است که در شُرف ازدواج قرار دارد، این در حالی است که یک سیاره به نام در حال نزدیک شدن به زمین است و این یعنی پایان دنیا. داستان دوم مربوط به خواهر جاستین به نام «کلیر» و همسرش است…

کرستن دانست (برنده جایزه کن برای این فیلم)، شارلوت گنزبور، کیفر ساترلند، شارلوت رمپلینگ، الکساندر اسکاشگورد در «مالیخولیا» بازی کرده‌اند.




«سینماسلامت» با «گوزن‌های اتوبان» در سینماتک خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: فیلم «گوزن‌های اتوبان» ساخته ابوالفضل صفاری (۱۴۰۳) ساعت ۱۸ دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و بیست و سوم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

 

پس از نمایش این فیلم ۱۰۰ دقیقه‌ای، نشست نقد و بررسی آن با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات سینماسلامت) و عوامل فیلم برگزار می‌شود. کارگردان و تهیه‌کننده اثر، ابوالفضل صفاری است. سرمایه‌گذاری فیلم بر عهده محسن بیابانکی و شرکت لینکیپر فیلم بوده و فیلم محصول مشترک ایران و آلمان است.

 

عابس که راننده پیک‌ موتوری است، طی اتفاقی به دنبال ماشین یک بلاگر معروف می‌افتد. بلاگر فکر می‌کند، عابس خفت‌گیر است و این در حالی است که گوشی‌اش روی لایو است و‌ همه چیز به سرعت وایرال می‌شود…

 

الناز شاکردوست، نوید پورفرج، صدف اسپهبدی، سامان صفاری، بهنوش بختیاری، پیمان قاسمخانی بازیگران اصلی این فیلم هستند.

 

این فیلم در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نامزد ۸ جایزه (از جمله بهترین فیلم) و برنده ۴ جایزه شد.

 

در سلسله نشست‌های ماهیانه «سینماسلامت»‌ که توسط مجله «فن‌سالاران» برگزار می‌شود، فیلم‌ها از منظر روانشناسی و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرند و این دومین نشست «سینماسلامت» به شمار می‌رود.




«زیستن»‏ در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فیلم سینمایی «زیستن»‏ به‌کارگردانی آکیرا کوروساوا ساعت ۱۸ پنج‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

 

این فیلم در ۱۴۰ دقیقه با زیرنویس فارسی‌ در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

کوروساوا «زیستن» را در سال ۱۹۵۲ بر اساس رمانی به همین نام نوشته ادوارد اشتون ساخت و فیلم دربارهٔ کشمکش‌های درونی یک کارمند اهل توکیو دربارهٔ معنی زندگی است.

 

در «زیستن»‏ رتاکاشی شیمورا، شینیچی هیموری، هارو تاناکا، مینورو چیاکی، بوکوزن هیداری، میکی اوداگیری و کاماتاری فوجیوارا ایفای نقش کردند.

 

این اثر کارگردان شهیر و فقید سینمای ژاپن، بارها به عنوان یکی از ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب شده است.




اکران «آنتون چخوف؛ یک زندگی» در دومین برنامه «مستندهای غربت» خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: مستند «آنتون چخوف؛ یک زندگی» اثر «سهراب شهید ثالث» به عنوان دومین برنامه از سلسله برنامه هفتگی «مستندهای غربت» در سینماتک خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

آنتون چخوف؛ یک‌ زندگی (۱۹۸۱) مستندی درباره‌ این نویسنده و نمایشنامه‌نویس شهیر روس است.

 

شهیدثالث که خود را متأثر از شخصیت و سبک چخوف می‌دانست، در این اثر مستند ۹۷ دقیقه‌ای، برپایه عکس‌ها، نامه‌ها و آرشیو چخوف به جست‌وجوی او پرداخت.

 

«مستندهای غربت» به نمایش مستندهای «سهراب شهید ثالث»‌ سینماگر فقید ایرانی اختصاص دارد که برخی از آنها تاکنون دیده نشده‌اند.

 

این مستند با زیرنویس فارسی و بهترین کیفیت پخش می‌شود.

 

«آنتون چخوف؛ یک زندگی» در دومین برنامه «مستندهای غربت» ساعت ۱۸ سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران روی پرده خواهد رفت.




«آواز بوقلمون» در سینماتک خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: فیلم «آواز بوقلمون» اثر متیو رنکین (۲۰۲۴) ساعت ۱۸ دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و بیستم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پس از نمایش این فیلم ۹۰ دقیقه‌ای محصول کانادا، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمد هاشمی (منتقد سینما و مدرس دانشگاه) برگزار می‌شود.

داستان فیلم در مکانی خیالی که آمیخته‌ای از دو شهر وینیپگ و تهران دهه ۱۳۶۰ است، رخ می‌دهد و ماجرای افرادی از فرهنگ‌های گوناگون را در بستری سوررئالیستی بازگو می‌کند که سرنوشت‌شان به یکدیگر گره می‌خورد.

متیو رنکین، پیروز نعمتی، روژینا اسماعیلی، صبا واحد یوسفی، سبحان جوادی، مانی سلیمانلو، دنیل فیشو و… بازیگران «آواز بوقلمون» هستند.

این فیلم بازخورد مثبت منتقدان را به همراه داشت و به عنوان نماینده کانادا به آکادمی اسکار معرفی شد.




روایتی از دشواری‌های ترجمه و ساخت مستند «افسانه اولیس: یک سرگذشت ایرانی»

سینماروزان/کیوان بهارلویی: نود و پنجمین برنامه از سری برنامه‌های مستندات یکشنبه‌های خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، به نمایش مستند «افسانه اولیس: یک سرگذشت ایرانی» به کارگردانی فریما طلوع اختصاص داشت. پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور شهرام اشرف ابیانه (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه را سامان بیات برعهده داشت.

 

شهرام اشرف‌ابیانه در این نشست گفت: فیلمی که دیدم واقعاً من را تحت‌تأثیر قرار داد. شخصیت‌های فیلم چندوجهی بودند و این تنوع در شخصیت‌ها جذابیت داستان را دوچندان کرده بود. مستندساز، مترجم، و نویسنده‌ای که با نیلوفر همکاری می‌کنند، همگی در این اثر به خوبی به تصویر کشیده شدند. من به شدت منتظر خواندن آثار این مستندساز بودم و متوجه شدم چرا چنین فردی به سمت ساخت مستند و ترجمه رفته است. این تصمیم، بازتابی از چالش‌هایی است که اهالی ادبیات، به ویژه در ایران، با آن مواجه هستند.

 

فریما طلوع در ادامه این نشست درباره چگونگی ساخت فیلم توضیح داد: این اثر، قصه‌ای طولانی از زمان انتشار اولیس نوشته جیمز جویس، با ترجمه منوچهر بدیعی و چالش‌های پیرامون آن است. ابتدا فکر می‌کردم موضوعی که قرار است به آن بپردازیم، بسیار پیچیده و دراماتیک است، اما بعد متوجه شدم که پشت این مسأله، داستان‌های متعددی نهفته است. حس می‌کردم تشنگی عجیبی برای نزدیک‌شدن به این محتوا دارم، و این حس چندین سال همراه من بود. با این حال، در دسترس‌نبودن منابع و ملاحظات گوناگون، کار را دشوار کرد.

 

او افزود: در نهایت تصمیم گرفتم با آقای بدیعی درباره ساخت این فیلم صحبت کنم. بعد از مواجهه با موانع مختلف، ایشان نهایتاً پذیرفت و پروسه ساخت فیلم حدود سه سال طول کشید. ما تنها ۵۰ دقیقه فیلم دیدیم، اما این ۵۰ دقیقه حاوی محتوایی بسیار غنی‌ بود. تدوین فیلم زمان‌گیر بود و جلسات فیلم‌برداری طولانی داشتیم. البته زمان‌بندی این جلسات به برنامه‌های آقای بدیعی وابسته بود و ممکن بود بین هر جلسه یک یا دو ماه فاصله بیفتد. تدوین فیلم واقعاً چالش‌برانگیز بود. یک بار با تیم دیگری همکاری کردم، اما به تفاهم نرسیدیم. در نهایت تیم تدوین تغییر کرد و این فرآیند سه سال طول کشید.

 

این مستندساز همچنین درباره ترجمه‌های مختلف از کتابی که در مستند به آن پرداخته شده بود، گفت: اولیس به خاطر خاص‌بودن، نیازمند دایره واژگانی بسیار گسترده‌ است. در فیلم اشاره شد که این کتاب دربرگیرنده حدود ۳۰ هزار کلمه است، بنابراین مترجم باید یک دایره واژگانی قوی‌ داشته باشد. ترجمه یک متن با واژگان محدود، حقیقتاً دشوار است و به همین دلیل، شاهد تفاوت‌های قابل توجه میان ترجمه‌های مختلف این اثر هستیم. دوستانی که در این زمینه فعالیت دارند… افرادی چون فرزاد فربد مدیر نشر پریان که خودش نیز مترجم آثار نیل گیمن و استیون کینگ بوده، فواد نظری، شاعر و مترجم و مجید براتی که در حوزه‌های تاریخی و ادبیات معاصر و کهن ایران فعالیت داشته است.

 

طلوع گفت: گاهی از خودم می‌پرسم چرا زمانی که نمی‌توانند کاری را به‌درستی انجام دهند، همچنان بر ادامه آن پافشاری می‌کنند؟ در فیلم، روند ترجمه اثر و مراحل آن به خوبی به نمایش گذاشته شد و حس من را از پیچیدگی این فرآیند بیشتر کرد. این یک حقیقت است که «ممکن است کارهای بزرگ در ابتدا سخت به نظر بیایند، اما با ترجمه مناسب، ماندگار خواهند شد.»




اکران «فاوست» در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/کیوان بهارلویی: نسخه مرمت‌شده فیلم سینمایی «فاوست»‏ به‌کارگردانی فریدریش ویلهلم مورنائو (۱۹۲۶) ساعت ۱۸ جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

 

این فیلم کلاسیک ۱۰۷ دقیقه‌ای با زیرنویس فارسی‌ در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

«فاوست» اولین اقتباس آزاد از برداشت گوته نویسنده آلمانی از افسانه مردی است که روح خود را به شیطان می‌فروشد. یوستا ای‌یکمان و امیل یانینگز در این نسخه بازی کرده‌اند.




اکران «مستندهای غربت» سهراب شهیدثالث در خانه هنرمندان ایران 

سینماروزان/مهدی فلاح: چهار مستند از «سهراب شهید ثالث» در سلسله برنامه هفتگی «مستندهای غربت» در سینماتک خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

«مستندهای غربت» به نمایش مستندهای «سهراب شهید ثالث»‌ سینماگر فقید ایرانی اختصاص دارد که برخی از آنها تاکنون دیده نشده‌اند.

در این برنامه به ترتیب مستندهای تعطیلات طولانی لوته آیزنر (۱۹۷۹)، چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱)، آیا… ؟ (۱۳۵۰) و نامه‌ای از کابل (۱۹۸۷) روی پرده می‌رود.

سه مستند خارجی زبان با زیرنویس فارسی و بهترین کیفیت پخش می‌شود و ورود برای عموم با رزرو قبلی در سایت تیوال رایگان است.

برنامه هفتگی «مستندهای غربت» از ساعت ۱۸ سه‌شنبه ۹ اردیبهشت در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران آغاز خواهد شد و تا سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ادامه خواهد یافت.




«داستان سلیمان» در سینماتک خانه هنرمندان ایران  

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فیلم «داستان سلیمان» اثر بوریس لوژکین (۲۰۲۴) ساعت ۱۸ دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و نوزدهم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

 

پس از نمایش این فیلم ۹۳ دقیقه‌ای، نشست نقد و بررسی آن با حضور سعید نوری (فیلمساز و پژوهشگر سینما) برگزار می‌شود.

 

در خلاصه داستان «داستان سلیمان» آمده است: یک پیک غذا اهل گینه به‌نام سلیمان که قصد پناهنده شدن در فرانسه را دارد، فقط دو روز فرصت دارد تا در مصاحبه‌ای برای کسب مجوز اقامت قانونی در پاریس قبول شود…

 

ابوو سانگره، نینا موریس، امانوئل یوانی، یونوسا دیالو، کیتا دیالو، گیسلین ماهان، مامادو بری، یایا دیالو و کریم بوزیان بازیگران «داستان سلیمان» هستند.

 

این فیلم محصول فرانسه، برنده جایزه از بخش‌ نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۲۴، دو جایزه از جوایز سالانه اروپا و نامزد ۸ جایزه و برنده ۴ جایزه سزار ۲۰۲۵ شد و امتیاز ۸۲ از ۱۰۰ منتقدان را به دست آورد.




اکران مستند «افسانه اولیس: یک‌ سرگذشت ایرانی» در مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران 

سینماروزان/کیوان بهارلویی: مستند «افسانه اولیس: یک‌ سرگذشت ایرانی» به‌کارگردانی فریما طلوع در خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

 

این مستند محصول ۱۴۰۰ـ۱۳۹۷ در قالب نود و پنجمین برنامه مستندات یکشنبه در خانه هنرمندان ایران اکران می‌شود.

 

«شهرام اشرف ابیانه» منتقد سینما پس از نمایش مستند «افسانه اولیس: یک‌ سرگذشت ایرانی»، درباره آن صحبت خواهد کرد.

 

این اثر، مستندی درباره کتاب اولیس نوشته جیمز جویس و داستان ترجمه‌ آن توسط منوچهر بدیعی است.

 

فیلم مستند ۵۰ دقیقه‌ای «افسانه اولیس: یک‌ سرگذشت ایرانی» ساعت ۱۸ یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران روی پرده خواهد رفت.




«شوهر ستاره»؛ روایت مواجه شدن زنی تنها با دشواری‌های زندگی 

سینماروزان/مهدی فلاح: ششصد ‌و هجدهمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران [اولین برنامه سینماسلامت] دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، به نمایش فیلم «شوهر ستاره» ساخته ابراهیم‌ایرج‌زاد (۱۴۰۳) اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور ابراهیم‌ایرج‌زاد، علی اوجی (تهیه‌کننده)، فریبا نادری (بازیگر) و رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسه) اختصاص داشت.

 

رضا درستکار در این نشست گفت: تشکر می‌کنم از خانه هنرمندان ایران و علی اوجی و همکارانش در فیلم «شوهر ستاره» که این افتخار را دادند تا در اولین برنامه «سینما سلامت»، این فیلم را که از لحاظ کیفی بسیار خوب است، به نمایش بگذاریم. امیدوارم در آینده نیز بتوانیم این دوره کاری را به صورت مطلوبی برگزار کنیم. «شوهر ستاره»، سومین فیلم ابراهیم ایرج‌زاد است. او با ساخت این سه فیلم ثابت کرد که فیلمساز خوبی است. به عنوان مثال کارگردانی در تک تک پلان‌ها و نماهای این فیلم نمایان است. بر همین اساس این فیلم برای من بسیار محترم و آبرومند است. زیرا ساختن فضا، محیط و شخصیت‌هایی که در این فیلم می‌بینیم، کار بسیار دشواری است.

 

ایرج‌زاد در ادامه این نشست در پاسخ به این پرسش که چه عواملی سبب شده تا در آثار خود به مسائل انسانی، ایرانی بپردازد، گفت: زمانی می‌توان یک کارگردان را فیلمساز نامید که حداقل سه فیلم ساخته باشد و در آن سه فیلم، معلمی از نگاه خود پیرامونش را روایت کند. با همین نگاه و وسواس از سال ۹۵ کار خود را شروع کردم و اولین فیلمم را در سال ۹۸ ساختم. در واقع قدم‌هایم را در این مسیر تا سال ۱۴۰۳با مراقبت از این موضوع برداشته‌ام که بتوانم به گردونه کسانی که می‌توان به آنها فیلم‌ساز گفت، وارد شوم، زیرا کارگردان کمی به اپراتور طعنه می‌زند؛ منظورم معنی منفی آن نیست، بلکه منظور کسی است که می‌تواند هر فیلم‌نامه‌ای را در هر نگاه و زمینه‌ای کار کند اما فیلمساز کسی است که دغدغه‌ای را پیگیری کرده و اساسا صاحب شناسنامه است. اگر کارگردان از پنج فیلم اول خود مراقبت نکند، ممکن است فردی که دغدغه دارد، دیگر نتواند صاحب کارنامه شود.

 

او ادامه داد: مسئله بعدی این است که اساساً دیپلم و لیسانس سینما را از انجمن سینمای جوانان گرفتم و سلسله مراتب را به طور کامل طی کرده‌ام. هیچ وقت پول باعث وسوسه شدنم نشد؛ مثلاً کارهای کمدی پیشنهاد شد که دستمزدهای خوبی می‌دادند اما توانستم بگویم نه. در حالی که در آن برهه مسائل اقتصادی زیادی شامل حال من شده بود. اکنون که اینجا هستم، خوشحالم که این مقاومت را انجام دادم و امیدوارم بتوانم با همین سخت‌گیری مسیرم را ادامه دهم. چون سینما یکی از فرصت‌هایی است که به ما کمک می‌کند تا سواد، دانش و بینش خود را نسبت به زندگی‌مان و تمدن شهری بالا ببریم. ما مردم ایران اگر ۵۰ سال عقب بیاییم و مجددا ۵۰ سال دیگر عقب بیاییم، نسبت زیست شهری به زیست روستایی، خیلی تجربه کهنی برای ما نیست، ما هنوز نمی‌دانیم چگونه باید با هم معاشرت کنیم؛ منظورم مربوط به حال نبوده و به لحاظ تاریخی به همین صورت است. شاید باید بیشتر درباره جایگاه زنان در سینما صحبت کنیم. ما نسبت به مسائل موجود در جامعه، به ویژه در مورد زنان، آگاهی کافی نداریم. بسیار خوب است که بتوانم در یک داستانی که مخاطب را سرگرم کند و دوست داشته باشد، کاری انجام دهم که به زندگی مسالمت‌آمیزتری نسبت به یکدیگر و نسبت به خودمان منجر شود. در فیلم‌هایم سعی کرده‌ام جایگاه زنان را بهتر نشان دهم، زیرا انگار از حقوق خود آگاه نیستند.

 

درستکار در ادامه این نشست گفت: آقای هوشنگ کاوسی، منتقد بزرگ ما، می‌گفت که کارگردان بلاتشبیه مانند کارچرخانی است که کار را می‌چرخاند. تفاوت بین کارگردان و فیلم‌ساز در جایی مشخص می‌شود که تفکر به داستان اضافه می‌شود. در آنجا است که فیلم‌ساز متولد می‌شود و تبدیل به مولف می‌شود؛ کسی که یک خط بزرگ را با کار خود در کشور ما دنبال می‌کند. در واقع، کار چرخانی در حوزه‌های مختلف بسیار رونق دارد، نه فقط در فیلم‌سازی. اما کارگردانی که بتواند فکری را به جامعه منتقل کند، مانند همین فیلمی که به زن احترام می‌گذارد، اهمیت زیادی دارد. در تمام ساختار این فیلم و در تمامی پلان‌ها، حضور زن به وضوح دیده می‌شود و این موضوع در سنین مختلف رنج‌های متفاوتی را نشان می‌دهد. این موضوع کم‌اهمیتی نیست.

 

او ادامه داد: در این داستان، سختی‌ها از بین نمی‌روند، بلکه باید با آن‌ها مواجه شویم. تنها فیلمی که می‌توانم ادعا کنم و بگویم که در آن زن نقش محوری داشته، همین فیلم «شوهر ستاره» است. این فیلم به‌طور بسیار کنترل‌شده‌ای به موضوع زنان در جامعه ایران پرداخته است. بازیگر اصلی این درام، یک زن است و این موضوع اهمیت زیادی دارد.

درستکار گفت: برای اولین بار در زندگی‌ام، خانم فریبا نادری را در نقشی کنترل‌شده می‌بینم. بنابراین اگر صد بار دیگر هم به عقب برگردم، می‌گویم جایزه بازیگری زن در فجر امسال حق خانم نادری است.

 

فریبا نادری در ادامه این نشست گفت: پس از حواشی جشنواره فجر، با صحبت‌های آقای درستکار، واقعاً احساس می‌کنم باری از دوش من برداشته شده است. از روزی که متن را خواندم و صحبت‌ها با آقای ایرج‌زاد درباره آن آغاز شد، فکر کردم ستاره یک زن جنگجو ولی صلح‌طلب است. او در دنیای محدود شهری که پیش از مهاجرت به تهران در آن زندگی می‌کرده، برای زندگی خود می‌جنگیده است. البته او در مقابل، به شدت یک زن صلح‌طلب است. بیشتر زنان سرزمین ما صلح‌طلب هستند. شاید خواسته‌هایشان را به زبانی بیان کنند، اما آن صلح‌طلبی و علاقه به رسیدن به آرامش در وجود اکثر خانم‌ها وجود دارد. برای من خیلی سخت بود که به ستاره نزدیک شوم. در طول قصه، هر مردی که او را می‌دید، بد بود. حتی مدیر آسایشگاه نیز فشارهایی بر او وارد می‌کرد. سخت است زن بودن در جایی که هیچ کس نمی‌خواهد تو زن باشی. شاید فقط بحث جنسیتی برای برخی مطرح باشد. اما زندگی کردن و حفظ زنانگی بسیار دشوار است؛ طوری که باید مانند یک مرد زندگی کنی، اما در عین حال زن باشی و حق خود را بگیری.

 

او ادامه داد:  در جامعه‌ای که هیچ حقی به ستاره داده نمی‌شود، او با زشتی‌ها، بیماری‌ها و مشکلات بیوه بودن مواجه است. همه چیزهایی که می‌تواند امنیت یک زن را از او بگیرد، بر دوش ستاره وجود دارد. او هیچ چیز ندارد و همه چیز در روند کوبیدن این زن و استفاده ابزاری از او قرار دارد.

 

علی اوجی در ادامه این نشست گفت: زمانی که با سناریوی «شوهر ستاره» مواجه شدم، فقط فیلم «عنکبوت» را از ابراهیم ایرج‌زاد عزیز دیده بودم و تحت تأثیر فضای فوق‌العاده‌ای که سناریو خلق کرده بود، قرار گرفتم. حس کردم اگر این فیلم ساخته شود، تأثیرگذاری بالایی خواهد داشت. آقای ایرج‌زاد کارگردان بسیار با سوادی است و در همان دو ساعت گفت‌وگو که با هم داشتیم، جهان‌بینی و شناخت خوبی از جامعه داشت. این موضوع نشان‌دهنده‌ی توانایی اوست و من را ترغیب کرد تا جلسه‌ای ترتیب دهم. احساس می‌کنم فیلمی که می‌خواستیم بسازیم، واقعیت را به تصویر می‌کشید. این یک درد مشترک است که برخی دوستان دارند؛ یعنی حفظ کردن یک چیز و سپس فراموش کردن آن. اما اینجا چنین نبود؛ ایشان واقعاً عمیقاً با موضوعات ارتباط برقرار کرده بود. نکته این است، جهانی که آقای ابراهیم ایرج‌زاد برای من از «شوهر ستاره» تعریف کرد و آن جهان‌بینی و جامعه‌شناسی که داشت، هیچ شکی برایم باقی نگذاشت که با افتخار و عشق، این فیلم را در کنارش کار کنم. از او آموختم.




«هیچکاک تروفو»؛ روایتی از تاثیر یک گفت‌وگوی تاریخی بر سینماگران سراسر جهان

سینماروزان/کیوان بهارلویی: نود و چهارمین برنامه از سری برنامه‌های مستندات یکشنبه‌های خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، به نمایش مستند «هیچکاک تروفو» به کارگردانی کنت جونز اختصاص داشت. پس از آن نیز، نشست نقد و بررسی این مستند با حضور نیما عباسپور (فیلمساز و منتقد سینما) در سالن استاد ناصری برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

نیما عباسپور در این نشست گفت: نکته مهم این که مستند «هیچکاک تروفو» تنها درباره بازسازی کتاب معروف گفت‌وگوی هیچکاک و تروفو نیست، بلکه درباره اهمیت این گفت‌وگو و تاثیر آن بر سینماگران سراسر جهان است. جالب است بدانید نسخه فارسی کتاب چندین بار منتشر شده و در برخی چاپ‌ها، بعضی فصل‌ها دچار سانسور یا حذف شده است. نسخه ترجمه‌شده فارسی نیز عمدتاً بر اساس نسخه قدیمی‌تر کتاب بوده. حتی عنوان کتاب هم تغییر داشته است. پس از درگذشت تروفو، یک فصل جدید درباره سه فیلم آخر هیچکاک (توپاز، جنون و توطئه خانوادگی) و همچنین پروژه ناتمام او یعنی «شب کوتاه» به کتاب افزوده شد.

او افزود: مستند «هیچکاک تروفو» اساساً کاری دشوار و تحلیلی است. انگار فیلم‌سازی تصمیم گرفته درباره‌ یک کتاب مرجع، یک فیلم تهیه کند. بنابراین باید هم روح کتاب را منتقل کند و هم تاثیر ماندگار آن را نمایش بدهد. این مستند تلاش می‌کند به شکلی مقاله‌وار از اهمیت کتاب و بازتاب آن در دنیای سینما صحبت کند. در واقع، مستند فراتر از یک فیلم صرف، نگاهی تحلیلی، پژوهشی و مقاله‌گونه به موضوع دارد. یکی از انتقاداتی که به این مستند وارد شده، این است که بیشتر فیلم‌سازان دعوت‌شده برای گفت‌وگو، از سینمای جریان اصلی هستند و از سینماگران مستقل یا کسانی که نگاه غیرمتعارفی به سینما دارند، خبر زیادی نیست. همین موضوع شاید باعث می‌شود فیلم کمی یک‌سویه به نظر برسد. البته حضور فیلم‌سازان شاخص بدنه باعث نمی‌شود ارزش پژوهشی آن کم‌رنگ شود اما قطعاً جای شنیدن صدای سینماگران مستقل نیز خالی است.

این منتقد سینما در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: در بعضی بخش‌ها، همین رویکرد باعث شده فیلم به برخی مضامین حاشیه‌ای کتاب مثل تفسیر روانکاوانه یا نگاه فرویدی به سینمای هیچکاک کمتر بپردازد. همان‌طور که در کتاب، فصلی کوتاه درباره روانکاوی وجود دارد، انتظار می‌رفت فیلم هم کمی بیشتر به این جنبه‌ها بپردازد، اما عمدتاً بر میزانسن، دکوپاژ و تعلیق تاکید دارد. جذابیت اصلی کتاب ـ و البته چیزی که در مستند هم تا حدی منعکس شده ـ این است که در آن بیش از آن‌که به سینما پرداخته شود، تاثیر دوران کودکی، هراس‌ها و شیفتگی‌های انسانی منعکس شده است. سینمای هیچکاک از زاویه‌ تاثیر عمیق تنش‌ها و اضطراب‌های دوران کودکی شکل گرفته و این امر در تمامی آثار شاخص او بازتاب داشته است.

عباسپور در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: از ویژگی‌های آثار هیچکاک، مشارکت فعال تماشاگر با فیلم است، تا جایی که حس و تجربه شخصیت روی پرده، به تماشاگر منتقل می‌شود. صحنه‌های شاخص مثل سکانس معروف دعا در فیلم «مرد عوضی»، جزو مثال‌های درخشانی است که هیچکاک چطور تماشاگر را شریک رویداد و احساسات شخصیت‌ها می‌کند. نکته حائز اهمیت اینکه هیچکاک بازیگر را هم مثل نور، صدا و سایر عناصر در خدمت ریتم و دکوپاژ می‌دانست و تاکید عجیبی روی اجرای دقیق همان‌ چیزی داشت که مدنظرش بود، حتی اگر این امر باعث نارضایتی بازیگر می‌شد. در مستند، این نگاه کنترل‌گرایانه و مولف بودن هیچکاک به خوبی نشان داده شده است.

او در پایان بیان کرد: علاقه کارگردان مستند به سوژه خودش گاهی باعث شده که جنبه‌های نوستالژیک و احساسی در اثر غالب شود و نگاه کاملاً تحلیلی و انتقادی کمتر به چشم بیاید. ضمن آن که مستند مثل کتاب به همه آثار هیچکاک نپرداخته و تمرکز روی چند فیلم خاص است؛ مشابه همان شیوه‌ای که گاهی در ترجمه فارسی کتاب هم دیده‌ایم. با این حال، این مستند فرصت خوبی است برای کسانی که با کتاب آشنایی ندارند تا نگاهی جامع اما خلاصه، به دنیای تاثیرگذار هیچکاک از دریچه‌ گفت‌وگوی تاریخی او با فرانسوا تروفو داشته باشند.




نمایش انیمیشن «شیطان‌کش: قطار موگن» در خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: انیمیشن «شیطان.کش: قطار موگن» اثر هارونو سوتوزاکی در خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پلتفرم «در میانه» سری جدید اکران‌های خود را با نمایش انیمیشن «شیطان‌کش: قطار مورگن» شروع می‌کند.
سریال انیمه «شیطان‌کش» به کارگردانی هارونو سوتوزاکی است که از سال ۲۰۱۹ به بعد پخش شد و به‌سرعت در طیف طرفداران انیمه محبوبیتی چشمگیر پیدا کرد.
در سال ۲۰۲۰ فیلم سینمایی «قطار موگن» در ادامه دو فصل اول این سریال ساخته شد و توانست عنوان پرفروش‌ترین انیمیشن در تمام دوران‌ها در ژاپن و همچنین پرفروش‌ترین انیمیشن جهان در سال ۲۰۲۰ را به خود اختصاص دهد.

این انیمیشن همچنین توانسته جایزه بهترین انیمیشن را از آکادمی ژاپن کسب کند.

پلتفرم در میانه نخستین اکران خود در سال جدید را به نمایش نسخه سینمایی «شیطان‌کش: قطار موگن» اختصاص داده است. در این برنامه و پس از اکران انیمیشن سینمایی، سامان بیات به عنوان منتقد و تحلیل‌گر و دکتر حمیرا باغبان مشیری به‌عنوان مجری کارشناس به تحلیل و گفتگو پیرامون آن خواهند پرداخت.

سامان بیات پژوهشگر و تحلیل‌گر در حوزه سینما، این فیلم را از منظر اسطوره‌شناسی ژاپن تحلیل خواهد کرد.

جلسه نمایش و نقد انیمیشن «شیطان‌کش: قطار مورگن» ساعت ۱۸ تا ۲۱ سه‌شنبه ۲ اردیبهشت در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.




آغاز «سینماسلامت» با اکران «شوهر ستاره» در سینماتک خانه هنرمندان ایران

سینماروزان/مهدی فلاح: فیلم «شوهر ستاره» ساخته ابراهیم‌ایرج‌زاد (۱۴۰۳) ساعت ۱۸ دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری، برنامه ششصد و هجدهم سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمی‌آید.

پس از نمایش این فیلم ۹۰ دقیقه‌ای، نشست نقد و بررسی آن با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات سینماسلامت) و عوامل فیلم برگزار می‌شود.

در خلاصه داستان «شوهر ستاره» آمده است: ستاره، زنی بیوه و کارگر پس از مواجهه با علائم یائسگی زودرس، تصمیم می‌گیرد زندگی‌اش را تغییر دهد…

حامد بهداد، فریبا نادری (برنده سیمرغ بلورین از فجر۴۳)، نازنین احمدی، سوسن پرور، نوشین مسعودیان، زینب شعبانی‌ و الهام شعبانی از بازیگران فیلم هستند.

در سلسله نشست‌های ماهیانه «سینماسلامت»، فیلم‌ها از منظر روانشناسی و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.