1

از رییس معزول سینما تا سینماگرانی که حمایت از توقیف غیرقانونی فیلمها توسط حوزه هنری را به حمایت از صنف ترجیح دادند در صف اول حمایت‌کنندگان از روحانی!!

سینماروزان: یارکشی از میان اصناف شناخته شده جامعه مانند هنرمندان و ورزشکاران در رقابتهای انتخاباتی عجیب نیست و در این سالها هم هنرمندانی را داشته ایم که تبدیل شده اند به عامل حمایت مردم از کاندیدایی خاص و هم ورشکارانی که رزومه ورزشی خود را مجالی کرده اند برای ترغیب شهروندان به سمت و سوی کاندیدایی خاص.

مشکل اما زمانی آغاز می شود که آدمهایی با روزمه نه چندان مطمئن که اتفاقا گافهای بزرگی هم حین فعالیت حرفه‌ای خود داشته‌اند زمینه ای می شوند برای رأی جمع کردن و تشویق مخاطبان به سمت و سوی خاص.

در انتخابات پیش رو از یک طرف دیدیم حجت الله ایوبی رییس معزول سینما که توسط ساختار فرهنگی دولت روحانی کنار گذاشته شد برای آن که از گود کنار نماند هر طور که بود خود را وارد ستاد انتخابات حسن روحانی کرد و حتی عنوان «رییس بخش هنرمندان» این ستاد را برای خویش خلق کرد که باز هم دیده شود.

از آن سو مازیار میری و برخی از نزدیکان او مانند فرهاد توحیدی نیز سعی کردند برای اعلام حمایت از حسن روحانی بیانیه ای را ارائه کرده و برای تأیید آن، امضاء از نوع تلگرامی‌اش جمع کنند. این ماجرای تلگرامی از یک طرف با دعوت از افرادی گمنام و با حداقل رزومه در سینما برای بالا بردن تعداد امضاها شگفتی ساز شد و از طرف دیگر دعوت از برخی سینماگران واقع‌بین که با عقبه امضاءجمع‌کنندگان آشنا بودند و اعتراض به این دعوتهای ناخواسته، سبب ساز آن شد که بعد از ساعاتی کل این ماجرا از هم بپاشد.

پرسش اصلی اما نه بر سر راه اندازی بخش هنرمندان ستاد روحانی و نه جمع آوری امضاء است. پرسش اینجاست اینکه حمایت سینمایی از روحانی را امثال ایوبی و میری و توحیدی برعهده بگیرند واقعا به سود روحانی است؟

فارغ از کارنامه پرغلط ایوبی که به جای حمایت از بدنه صنف سینما و تلاش برای افزایش وضعیت رفاهی صنف و مثلا راه اندازی بیمه بیکاری به موازی سازی و ایجاد نهادهای بودجه خوار دولتی مانند مدرسه عالی سینما، گروه سینمایی هنروتجربه و جشنواره ای موسوم به جهانی دست زد و در نهایت نیز از سازمان سینمایی برکنار شد، مازیار میری و توحیدی هم هیچ گاه سینماگرانی موثر و دارای تحلیل که حامی منافع صنف باشند نشان نداده‌اند.

هم میری و هم توحیدی در زمره سینماگرانی بودند که به حمایت از سیاستگذاری حوزه هنری در تحریم فیلمهایی پرداختند که به صورت کاملا قانونی تولید شده و هم پروانه ساخت داشتند و هم پروانه نمایش و معلوم است که حالا تلاش آنها برای جمع آوری امضاء به نفع روحانی به دل بدنه صنف نخواهد نشست.

اغلب سینماگران یادشان نرفته میری در جریان توقیف فیلمهای مجوزدار سینمای ایران توسط حوزه هنری به جای اینکه کنار صنف بایستد و به حمایت از همکارانش بپردازد ترجیح داد با چشم بستن بر اتفاق تلخی که دامن صنف را گرفته با سرمایه حوزه هنری «حوض نقاشی» را بسازد.

هم ایوبی و هم امثال میری و توحیدی گافهای ضدصنفی آشکاری داشته اند و لیدر شدن افرادی با کارنامه‌ای تا این حد ضدّصنف برای جلب نظر سینماگران درجهت حمایت از روحانی نه تنها به افزایش آرای روحانی در میان سینماگران کمک نمی‌کند که اتفاقا ممکن است به ضد خود عمل کند و نوعی حس منفی نسبت به این کاندیدا ایجاد کند…

شاید اگر می‌بینیم در انتخابات پیش‌رو بیشتر از نیمی از سینماگران مطرحی که در انتخابات92 پشت روحانی قرار گرفتند دیگر علاقه‌ای به حمایت از وی نشان می دهند یک دلیلش همین سوءتفاهم برانگیز بودن کارنامه آدمهایی است که لیدر جلب هنرمندان به سمت روحانی شده‌اند.




وعده‌های رییس معزول سینما در قالب رییس بخش هنرمندان ستاد حسن روحانی برای جلب نظر هنرمندان⇐راه‌اندازی بیمه بیکاری هنرمندان/احقاق حقوق هنرمندان از رسانه ملی/واگذاری اماکن فرهنگی به مردم+ ۱۱ وعده دیگر!!!⇔سینماروزان: یکی نیست بگوید در دولت یازدهم برای تحقق این وعده‌ها چه کردید؟

سینماروزان: در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هر کدام از کاندیدا سعی می کنند به نوبه خود به ارائه وعده و وعید به طبقات مختلف جامعه بپردازند. از جمله طبقاتی که طرف وعده های کاندیداها قرار می گیرند هنرمندان هستند.

به گزارش سینماروزان هنرمندان شناخته شده به دلایل مختلف از سرخوردگی گرفته تا رفتارهای دوگانه قبلی خویش، امسال سعی کرده اند حاشیه را انتخاب کنند و از تبلیغ مستقیم برای کاندیداها خودداری کنند با این حال همچنان کاندیداها هستند که وعده های خود را به آنها می دهند.

ستاد هنرمندان حسن روحانی که تصدیگری اش را حجت ا.. ایوبی رییس معزول سینما برعهده داشته نیز لیستی 14 بندی را به عنوان برنامه هایش برای دولت بعد اعلام کرده است؛ لیستی که پر شده از وعده و وعیدهایی که در همه این سالها مرتب به هنرمندان داده شده؛ از راه اندازی بیمه بیکاری گرفته تا واگذاری امور و حتی اماکن فرهنگی به مردم و اصناف و حتی احقاق حق هنرمندان از رسانه ملی.

چهارده برنامه و اقدام مهم دولت دوازدهم در عرصه فرهنگ و هنر یا همان وعده های فرهنگی دولت که از طریق رییس بخش هنرمندان ستاد تبلیغاتی حسن روحانی اعلام شده را با این توضیح بخوانید که ای کاش حسن روحانی و مشاوران فرهنگی اش پیش از ارائه این وعده ها درباره تلاشهای خود برای برآورده کردن هر کدام از این بندها در دولت یازدهم هم توضیح می داد مثلا آشکارا می گفت برای تحقق بیمه بیکاری هنرمندان چه کرد یا برای احقاق حق هنرمندان از رسانه ملی و جلوگیری از تبعیض این رسانه در برخورد با تیزرهای آثار سینمایی چه حرکتی را انجام داد:

1- جلوگیری از برخوردهای سلیقه‌ای و غیرقانونی در عرصه فرهنگ و هنر

2- توزیع عادلانه و تمرکززدایی امکانات و فرصت‌های فرهنگی برای کلیه استان‌ها، شهرستان‌ها و اشخاص

3- جایگزینی نظام صنفی هنری به جای مناسبات موجود

4- صیانت از حقوق مخاطب برای دسترسی آزاد به فضاهای فرهنگی و توسعه زیر ساخت‌های فضای مجازی

5- توسعه زیر ساخت های نوین تولید، توزیع و نمایش نظیر VOD

6- مشوق های مالی و مالیاتی برای سرمایه گذاری زیر ساخت های فرهنگی و هنری

7- معافیت حداکثری مالیاتی هنرمندان

8- بیمه سرمایه‌گذاری، بیکاری، بازنشستگی و از کارافتادگی

9- صندوق ملی و استانی حمایت از هنری‌های تجسمی، نمایشی، موسیقی و سینمایی

10- مشوق‌های مالی و مالیاتی برای سرمایه‌گذاری و وام‌های کم بهره و کمک‌های بلا‌عوض

11- جبران خسارت‌های وارده به صاحبان حقوق که به رغم مجوزهای قانونی دچار مشکل اجرا شده‌اند

12- جایزه صادراتی محصولات فرهنگی

13- احقاق حقوق رسانه‌ای و تبلیغی فعالیت‌های فرهنگی از رسانه ملی

14- واگذاری مکان‌های فعالیت‌های فرهنگی هنری دولتی به مردم و موسسات صنفی




توضیحات رییس سازمان سینمایی درباره یکی شدن جشنواره‌های ملی و جهانی(؟) فجر

سینماروزان: بخش بین الملل فجر در سومین سال برگزاری جداگانه از جشنواره فجر  و علیرغم بودجه میلیاردی که برایش صرف شده همچنان مواجه است با انتقاداتی که هدف اصلی یک جشنواره که باید رونمایی از محصولات دیده نشده باشد را زیر سوال می برند.

منتقدان معتقدند برگزاری جشنواره با بودجه هنگفت و بدون کارکرد در شرایطی که نه فقط سینما که کل جامعه درگیر مشکلات اقتصادی است، چندان منطقی نمی باشد و در همین جهت است که محمدمهدی حیدریان رییس تازه سازمان سینمایی این روزها مدام با این پرسش مواجه میشود که آیا فکری برای بازگشت بخش بین الملل به جشنواره فجر دارد؟

در یکی از تازه ترین اظهارنظرات در اینباره محمدمهدی حیدریان در پاسخ به سوال «سینماپرس» در خصوص اینکه آیا جشنواره فیلم فجر سال آینده نیز به صورت تفکیک شده بخش ملی و جهانی برگزار می شود یا خیر، بیان کرد: برای تصمیم گیری در این زمینه بسیار زود است. البته این را هم باید بگویم که بعد از پایان جشنواره فیلم فجر سال گذشته یک کمیته فنی تشکیل شده است که بررسی های لازم درباره چگونگی برگزاری جشنواره صورت گیرد. قطعا تغییرات و تفاوت هایی در جشنواره خواهیم داشت اما این که این تغییرات با تفکیک دو بخش ملی و جهانی همراه شود یا خیر ظرف ۲ ماه آینده مشخص می شود.

حیدریان در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا محمد حیدری به عنوان دبیر جشنواره ملی فیلم فجر ابقا می شود، گفت: برنامه ها، سازمان و تشکیلات را معرفی می کند و سازمان نیز مدیر خود را معرفی می کند. باید دید ساز و کارهای جشنواره چه می شود و از چه بخش هایی تشکیل می شود تا برای آن مدیر مناسب انتخاب شود.




واقعات غرایب از نشست جهانی فجر⇐از متهم کردن منتقدان به کارمزدی برای سازمانهای خاص تا طفره رفتن از افشای رقم میلیاردی بودجه/از خوشحالی بابت نخریدن بلیت هواپیما برای تعدادی از مهمانان تا تأکید بر پیشوند «دکتر» کنار نام مدیر معزول سینما و به‌کارگیری او در جشنواره

سینماروزان/هنگامه ملکی: نشست خبری بین الملل فجر که با نام جشنواره جهانی فجر برگزار میشود در حالی در پردیس چارسو برگزار شد که نه فقط اقبال اهالی رسانه به نشست چندان قابل توجه نبود بلکه ادعاهایی که رضا میرکریمی دبیر جشنواره در جای جای نشست درباره این جشنواره میلیاردی دولتی طرح کرد تعجب حاضران را موجب شد.

به گزارش سینماروزان شاید غریب ترین گفته این نشست جایی بود که میرکریمی که گویا از انتقادات مرتبط با جشنواره اش به شدت عصبی شده بود درباره منتقدان اظهار داشت: سازمانی یا ارگانی پول میدهد که هفت هشت ساعت حرف راست نزنید اما بعدش چه؟

این ادبیات نامناسب میرکریمی با واکنش یکی از خبرنگاران روبرو شد که رک و راست به میرکریمی گفت: آقای میرکریمی! لطفا ادبیات تان را اصلاح کنید؛ جشنواره ای که نام جهانی را یدک می کشد نیاز به ادبیات جهانی هم دارد.

دیگر اتفاق غریب این نشست تلاشی بود که میرکریمی برای عدم پاسخگویی به شبهه‌های مرتبط با بودجه میلیاردی جشنواره داشت.این تلاش در نهایت پرسش سرراست یک خبرنگار درباره اعلام رقم بودجه را به دنبال داشت تا میرکریمی بگوید: مجاز نیستم رقم بودجه جشنواره را در اختیار رسانه ها بگذارم! از حیدریان بپرسید!

عدم پاسخگویی میرکریمی در شرایطی رخ داد که پیشتر و بعد از صحبتهای یک نماینده مجلس درباره بودجه میلیاردی جشنواره‌های فجر سازمان سینمایی اطلاعیه ای را درباره رقم بودجه 5.8 میلیاردی جشنواره منتشر کرده بود.(اینجا را بخوانید)

میرکریمی که برخلاف همه تبلیغاتی که شده حتی فیلم یا مهمانی سرشناس برای اعلام نام در نشست خبری نداشت در بخشی از نشست با بیانی غریب اینکه برخی مهمانان جشنواره بلیت هواپیمایشان را خودشان خریداری کرده اند را یک دستاورد برای جشنواره اش دانست و اظهار داشت: خبر خوبی که پارسال داشتیم این بود که ۷۰ نفر از مهمانان بلیت‌شان را خودشان تهیه کردند و امسال بیش از صد نفر با تهیه بلیت سفر به ایران به جشنواره می‌آیند!

میرکریمی البته این را نگفت که هزینه بلیت سفر چه کسری از هزینه اسکان و خورد و خوراکی است که به هنگام حضور در ایران برای مهمانان تدارک دیده شده است!

رضا میرکریمی که رسیدنش به جایگاه دبیری جشنواره دولتی فجر را مرهون انتخاب حجت‌الله ایوبی رییس معزول سازمان سینمایی است در جایی از این نشست سعی کرد با تأکید بر پیشوند «دکتر» کنار نام ایوبی و البته تعریف و تمجید به وی ادای دین کند. اما ادای دین زمانی کامل شد که در روندی غریب ایوبی با تحصیلات علوم سیاسی به عنوان داور بخش بین‌المذاهب فجر معرفی شد!




آیا تغییرات سازمان از اینجا آغاز خواهد شد؟⇐ چرا حیدریان قبل از هر جای دیگر به بازدید انجمن سینمای جوان رفت؟

سینماروزان: محمد مهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی عصر روز سه شنبه 15 فروردین ماه در حالی انجمن سینمای جوانان ایران را به عنوان اولین زیرمجموعه اش برای بازدید انتخاب کرد که برخی شنیده ها از تغییر و تحول مدیریتی در این انجمن حکایت دارند.

به گزارش سینماروزان حضور سیدصادق موسوی رییس دفتر حجت ا.. ایوبی در ریاست این سازمان در ابتدای زمستان سال قبل بدون توجه به رزومه وی نقدهای مختلفی را موجب شده بود و همین بود که بعد از حضور حیدریان بسیاری از تغییر مدیریت در این سازمان خبر دادند.

حیدریان اما در بازدید از انجمن سینمای جوانان ایران بدون اشاره به برنامه های احتمالی برای تغییر گفت: دلیل انتخاب سینمای جوانان به عنوان اولین مؤسسه برای بازدید این است که نگاه من زیرساختی است و باید از جایی شروع می‌کردم که با زیرساخت‌های سینمای ایران سر و کار دارد. اساسا دلیل تأسیس سینمای جوانان در سال 64 با همه ابعادی که در آن زمان برایش متصور بودیم و توسعه‌ای که الان پیدا کرده همین بوده که به زیر ساخت‌های سینمای ایران کمک کند.

حیدریان ادامه داد: به میزانی که تکنولوژی پیشرفت کرده و فیلم‌سازی تسهیل شده و به میزانی که جوان در کشور ما زیاد شده است، سینمای جوانان هم نیازمند بازنگری بوده و هست. فرهنگ و استفاده از محصولات فرهنگی توسعه پیدا کرده و لاجرم نقش سینمای جوانان هم نیاز به باز تعریف دارد.

وی افزود: سینمای جوانان متولی تولید است و موظف است در طول سال از تولیدات حرفه‌ای حمایت کند. اصل اولیه را باید بر اساس تولید گذاشت و همه چیز در خدمت این اصل باشد. آموزش و مابقی مسائل انجمن همه باید برای رسیدن به تولید باشند. قطعا در این راه نیازمند برگزاری جشنواره، هفته‌های فیلم و عکس و نشست‌های متعدد هستیم اما همه این‌ها باید در نهایت به چرخه تولید کمک کنند.

معاون سینمایی وزیر ارشاد ضمن اشاره به فرهنگ و نقش آن در جامعه و لزوم گسترش فضاهای فرهنگی افزود: مدیریت فرهنگی مدیریت فضای فرهنگی است. انتظاری وجود ندارد که شما با همه سازندگان فیلم‌های کوتاه در طول سال که رقمش گاهی به چهار هزار فیلم هم می‌رسد در اتباط باشید بلکه باید فضای کاری مناسبی را برای این قشر فراهم کنید تا تولید فیلم کوتاه آسان‌تر شود.




جهانگیر الماسی بیان داشت⇐مهمترین خاطره نوروزی‌ام تصویر ماری بود بر دوش رییس برکنار شده سینما!!!/بهترین عیدی‌ بوسه‌ مادر و نگاه عاشقانه همسر است/عیاری خودش هم می‌دانست «کاناپه» توقیف می‌شود/ نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن؛ فقط کتاب می‌خوانم

سینماروزان: جهانگیر الماسی از جمله بازیگران تئاتری است که بعد از انقلاب وارد سینما شد و خیلی زود و با ایفای نقش در آثاری همچون «شبح کژدم» و «تنوره دیو» تواناییهای خود را نشان داد و با یکی از سمبلهای سینمای گلخانه ای دهه 60 یعنی «نار و نی» تا اشتهار پیش رفت. الماسی اما بازیگری نبود که خود را محدود به آن جنس سینما کند و برای همین است که در کارنامه اش هم فیلمهایی همچون «لنگرگاه»، «دیگه چه خبر» و «محموله» که با تکیه بر جلب مخاطب عام ساخته شدند و هم سریالهایی ماندگار نظیر «کوچک جنگلی»، «پس از باران» و «در چشم باد» به چشم می‌خورد.

جهانگیر الماسی سه سال قبل فیلمی با عنوان «رنج و سرمستی» را ساخت که با تغییر و تحول سیاسی در کشور و روی کار آمدن دولت یازدهم توقیف شد و تاکنون نتوانسته اجازه نمایش بگیرد؛ الماسی اخیرا در «کاناپه» فیلم پرحاشیه کیانوش عیاری نقش یک روزنامه‌نگار قدیمی را بازی کرد؛ روزنامه‌نگاری که البته در دل شکوفایی رسانه ای دوره اصلاحات حضور داشته اما حالا زندگی شخصی جداافتاده‌ای دارد ولی با همه جداافتادگی مرهمی می‌شود بر تنهایی همکاری که با خانواده‌اش به مشکل خورده.

عیاری خودش هم میدانست «کاناپه» توقیف میشود

الماسی درباره توقیف شدن «کاناپه» در امتداد توقیف «رنج و سرمستی» به سینماروزان می‌گوید: «رنج و سرمستی» توقیف شد چون رییس قبلی سینما گرفتار تصورات فرقه‌ای بود و پیش خود گمان می‌کرد همین که به یک فرقه باج دهد خواهد توانست مدیریت خود را به انتها برساند اما در عمل چنین نیست. درباره «کاناپه» عیاری هم باید بگویم به خاطر رفاقت با کیانوش بدون پرسش سرکار رفتم و البته می دانستم که با حضور چنین مدیرانی در سینما کار حتما دچار مشکل می شود.

این بازیگر 61 ساله ادامه می‌دهد: شما وقتی می دانی که در کجا زندگی می کنی و با چه مدیریت سینمایی روبرو هستی معلوم است که می توانی مختصات برخورد با محصول هنری تان را هم پیش بینی کنید. عیاری خودش هم می دانست که فیلمش توقیف می شود و خودش هم بارها گفت این اتفاق را پیش بینی می کردم اما اینکه چرا علیرغم آگاهی، فیلم را ساخت به نوعی کشف و شهود هنری می رسد که خاصه اغلب هنرمندان صاحب سبک است.

نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن

بازیگر آثاری نظیر «آوار»، «ویزا» و «هبوط» درباره گذران تعطیلات نوروزی به سینماروزان می‌گوید: نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن. مثل همه این سالها نوروز امسال هم کتاب می‌خوانم و اخیرا هم یادداشتهای پراکنده ای از غلامحسین ابراهیمی دینانی که هنوز منتشر نشده به دستم رسیده که آنها را می‌خوانم و سعی می کنم بیشتر با حال و روز این فیلسوف آشنا شوم. در کنارش خودم هم دستی بر نوشتن دارم و امیدوارم به پایان کار فیلمنامه «زینب کبری(س)» در نوروز.

همان مار بود که نیشش زد

جهانگیر الماسی با اشاره به بهترین خاطرات نوروزی اش که برخورد با آدمیان مختلف است بیان می‌دارد: بهترین خاطره ام از نوروز برخورد با آدمهای مختلفی از دوستان و آشنایان تا غریبه هاست که در این ایام سلام و احوالپرسی شان با آدمی رنگ و بوی دیگری دارد!

وی خاطرنشان می‌سازد: البته یکی از مهمترین خاطرات نوروزی‌ام تصویری از حجت ا.. ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی است که ماری به دورش انداخته بود! این تصویر ماهها در ذهنم بود تا برکناری اخیر ایشان و تصاویر بعدی که از ایشان دیدم و فهمیدم دیگر آن شور و شوق در نگاهش نیست. اینجا بود که حدس زدم شاید همان مار نیشش زده!!!

الماسی ادامه می‌دهد: بخشهایی از «رنج و سرمستی» را هم در نوروز گرفتم و آن هم در ایلام و در شرایطی که ریزگردها خفه‌مان کرد ولی چون می‌خواستم در آرامش و سرفرصت کار را بگیرم مجبور شد در نوروز کار را انجام دهم.

از گونه یار بوسه باید گرفت

این بازیگر که از یک طرف لیسانس شیمی دارد و از طرف دیگر فوق لیسانس ارتباطات بین الملل پیرامون سنت عیدی دادن به سینماروزان بیان می‌دارد: از گونه یار بوسه باید گرفت/به خاک پای یار بوسه باید داد؛ البته در اینجا یار لزوما به معنای جنس مخالف نیست و می تواند مادر و پدری باشد که محبت خود را بی منت نثار فرزند می کند. من به برخی عیدی می دهم و از برخی عیدی می گیرم. از چشمان همسرم با واژه سپاس عیدی می‌گیرم و با بوسه مادرم که پارسال بود و امسال نیست، عیدی را شناختم.

وی می‌افزاید: خودم سعی می کنم به فراخور مهمانم برایش عیدی تعیین کنم. به یکی کتاب عیدی می دهم و به دیگری پول.




واکنش تهيه‌کننده «هفت ماهگي» به اظهارات اخير رييس صداوسيما⇐کار به جايي رسيده که صداوسيما نه تنها آگهي‌هاي ما را پخش نمي‌کند که علنا به سينما توهين مي‌کند/در عجبم که مديران سينما در برابر اين توهينها واکنشي نشان نمي‌دهند/آيا مديريت فقط پيام تبريک فرستادن براي موفقيتهاي شخصي سينماگران و به رخ کشيدن حافظه شاعرانه(!) است؟/آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر دهند؟

سينماروزان: گفته هاي رييس سازمان صداوسيما درباره فيلتري که اين سازمان براي پخش تيزر آثار سينمايي دارد و تأکيد بر قابل قبول نبودن برخي آثار مجوزدار ارشاد از منظر صداوسيما و اينکه تبليغات با حجم بالاي اين سازمان فقط شامل حال فيلمهايي ميشود که استانداردهاي قابل قبول رسانه ملي را داشته باشند(اينجا را بخوانيد) با واکنش يک تهيه کننده سينما مواجه شده است.

به گزارش سينماروزان منصور لشکري قوچاني تهيه کننده اي که در کارنامه اش آثاري همچون «خط ويژه»، «کوچه بي نام» و «عصر يخبندان» را دارد و اين روزها هم «هفت ماهگي» را روي پرده دارد که عليرغم ممنوعيت پخش تيزر تلويزيوني فروش 3 ميليارد را رد کرده است با نگارش يادداشتي با مخاطب قرار دادن رييس صداوسيما از او بابت دسته بندي هاي فاقد کارکرد فرهنگي در برخورد با تيزر آثار سينمايي گلايه کرده است.

متن يادداشت منصور لشکري قوچاني را بخوانيد:

ریاست سازمان صداوسیما به صراحت گفته اند ،  فیلمهای ایرانی که از سطح فرهنگی پایین و غیرقابل تصور برخوردارند، مشمول پخش تیزر نمیشوند! این گفته را بگذاریم کنار اینکه همه ساله در ایام نوروز کلی فیلم آمریکایی و اروپایی و حتی آسیایی زیر حد استاندارد از شبکه های مختلف روی آنتن می روند و از آن سو در کل ایام سال شاهد پخش سریالهای بی کیفیت خاوردور و برنامه های گفتگومحور فاقد هرگونه بار فرهنگی هستیم که فقط پخش میشوند تا آنتن خالی نماند، چه چیز دستگیرمان میشود؟

گفته های رییس صداوسیما را که بگذاریم کنار همه آگهی های تجاری مختلف رسانه ملی از آگهی پوشاک مردانه، زنانه و بچگانه گرفته تا آگهی انواع برندهای تولید قابلمه و کفگیر و موسسات اقتصادی و بانکهای رباخوار و نظایر آن چه چیز دستگیرمان میشود؟

چطور است  موسساتی که کمترین کارکرد فرهنگی دارند و اهدافشان کاملا مادی است به راحتی به رسانه ملی آگهی می دهند و به کرات هم آگهی هایشان پخش می شود و حرفی از کارکرد فرهنگی به عمل نمی آید اما به سینما که می رسند به دسته بندی خودی و نخودی می افتند آن هم با توجیه تعیین سطح فرهنگی؟!

خیلی بد است رسانه ای ملی که باید برای ملت باشد و به تبع آن حامی سینمای ملت این طور راحت به دسته بندی مبادرت می کند و البته که نه تنها مدیران سینمایی کشور در برابر این دسته بندی ها موضعی کاملا انفعالی دارند بلکه حتی صنف سینمای ایران که خانه سینما باشد نیز ابدا در برابر این دسته بندی ها و توجیهات منتج از آن حرفی نمی زنند!

به عنوان عضوی از سینمای ایران برایم محل پرسش است و در عجبم که چرا مدیران سینمایی در برابر این همه بی‎‌حرمتی که از سوی تلویزیون به سینما میشود سکوت کرده اند؟ مگر نه اینکه فیلمی که مجوز ساخت و نمایش اش را از ارشاد گرفته باید شامل حمایت ارشاد باشد پس چرا مدیران سینمایی در برابر ادعاهای رییس صداوسیما پیرامون پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها هیچ واکنش محسوسی نشان نمی دهند؟

چرا آقایان مدیر که در شعار همواره از لزوم حمایت از بدنه سینما سخن می راند در برابر این روند نادرست واکنشی نشان نمی دهد؟ یعنی صنف سینمای ایران و از آن سو مدیران دولتی حتی نمی توانند پاسخ ادعاهای رییس صداوسیما درباره پایین بودن سطح فرهنگی فیلمها را بدهند؟

آیا تنها وظیفه مدیران سینمایی این است که مدام سینماگران را تهدید کنند مبادا به شبکه های ماهواره ای تیزر بدهند؟ و آیا آنها هیچ وظیفه ای برای تسهیل شرایط پخش تیزر آثار سینمایی از تلویزیون خودمان ندارند؟ آیا مدیریت  فقط پیام تبریک فرستادن برای موفقیتهای شخصی سینماگران و به رخ کشیدن حافظه شاعرانه(!) است؟ مدیریت سینما باید راهبردی باشد یعنی باید یک قدم جلوتر از سینماگران باشد که اگر بود باید در این ماهها که مدام سینماگران از خلأ امکان اطلاع رسانی آثارشان می گویند راهی برای حل مشکل پیدا می کرد؟

آقایان مدیران چرا الگویی پیش روی سینماگران نمی گذارند که وقتی از سوی رسانه ملی بایکوت می شوند بدانند برای اطلاع رسانی آثارشان چه باید کنند؟

متأسفم که بگویم این انفعال مدیریتی فقط و فقط ظن را به این سو می برد که سینمای ما متولی  ندارد و کار به جایی رسیده که صداوسیما نه تنها آگهی های ما را پخش نمی کند که علنا به سینما توهین هم می کند!  واقعا دلم براى سینمای این مملکت می سوزد که نیاز به دشمن بیرونی ندارد و مدیرانش هستند که خواسته یا ناخواسته به قاتل اهلی اش بدل شده اند.

شخصا از رياست محترم سازمان صداوسیما خواهش ميكنم كه به سینمای نجیبی که در این سالها با حداقلها ساخته توهين نكنند بخصوص که در سالهای اخیر غلبه نوعی بى اخلاقى و بى عدالتى، نفس كشيدن در حوزه فرهنگ را سخت كرده است و امیدوارم که با تدبیر واقعی یک بار برای همیشه برای کمک به اطلاع رسانی آثار سینمایی برنامه ای جامع از سوی مدیران سینما-مدیران سیما تدارک دیده شود.

منصور لشکری قوچانی
منصور لشکری قوچانی



لطفا لبخند نزنید؛ این یک خبر کاملا جدی است⇐ اعطای دو فقره «ISO» به سازمان سینمایی ایوبی به‌خاطر استانداردهای بالای سیستم مدیریتی‌شان، رضایت مشتریان‌شان و راهنمایی برای رسیدگی و پاسخگویی به شکایات آنها!

 سینماروزان: در حالی که سازمان سینمایی دولت یازدهم در این سه سال جز افزودن بر نهادهای متصل به منابع عمومی از گروه هنروتجربه گرفته تا مدرسه ملی سینما و راه‌اندازی جشنواره‌ای تازه موسوم به جهانی فجر فعالیت قابل توجهی نداشته و تنها کمیته‌ای که بنا بود وضعیت معیشت سینماگران را پی گیرد موسوم به «کمیته ارتقای منزلت» هم به دلیل کمبود بودجه تقریبا از کار افتاده امروز در مراسمی رسمی حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی دو گواهینامه ایزو دریافت کرد.

به گزارش سینماروزان جالب است که این دو گواهینامه بخاطر آنچه بالا بودن استانداردهای کیفی مدیریت و البته رضایت مندی مشتری که احتمالا سینماگران هستند و همین طور راهنمایی برای پاسخگویی به شکایات به سازمان سینمایی ایوبی اعطا شده است!!!

امروز دوم اسفندماه مراسم اعطای گواهینامه 9001 ISO ورژن 2015 و ISO 10002 ورژن 2012 به سازمان سینمایی ایوبی با حضور حجت الله ایوبی برگزار شد.

 در این مراسم که با حضور مدیران سازمان سینمایی و مدیران ارشد هلدینگ بین المللی توسعه دهندگان سیستم ابتکار و نماینده شرکت WTG و  شرکت BQC اروپا در ایران برگزار گردید نشان بین المللی9001 ISO  (استاندارد سیستم مدیریت کیفیت) و ISO 10002 (رضایت مشتری، راهنمایی برای رسیدگی و پاسخگویی به شکایات) به سازمان امور سینمایی و سمعی بصری اعطا گردید.

در این مراسم حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی با تقدیر از زحمات و پیگیری های دفتر برنامه ، بودجه  و تحول اداری که منجر به دریافت گواهینامه های ایزو توسط سازمان امور سینمایی گردیده ، ابراز امیدواری کرد سازمان امور سینمایی در راستای خدمت رسانی به هنر سینما بعنوان هنر نمونه کشور بتواند با گام برداشتن در جهت استاندارد سازی به یک سازمان استاندارد و شفاف تبدیل گردد!!!




واکنش منتقد پیشکسوت به تقسیم‌بندی تاریخی(!) ایوبی⇐نشانه‌ای است از کم‌سوادی سینمایی

سینماژورنال: حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی شاید به دلیل نداشتن عقبه سینمایی هرازگاه اظهارنظراتی را طرح می کند که باعث شگفتی مخاطبان می شود.

به گزارش سینماژورنال در یکی از تازه‌ترین موارد، وی که برای حضور در اختتامیه جشنواره رضوی به یزد رفته بود، در یک تقسیم بندی که می تواند در تاریخ بی نظیر باشد(!) بیان داشته: سینما در عصر امروز بر دو قسم هالیوود و سینمای ایران تقسیم می‌شود.
وی البته که توجیه این امر را تعداد بالای جوایزی دانسته که فیلم‌های مختلف ایرانی از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده‌اند و گفته است: در سال گذشته 370 جایزه جهانی به هنرمندان ایرانی اختصاص داده شد.
اظهارنظرات ایوبی زودتر از حد تصور در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یافت و مخاطبان سینمای ایران که به‌اندازه کافی از کیفیت این سینما آگاهی دارند، سعی کردند به روش‌های مختلف به ادعاهای رییس سینما پاسخ دهند؛ برخی به‌صورت کاملاً جدی از بی‌ارزش بودن جوایزی گفتند که بخش عمده آنها در دادوستدهای سیاسی پشت پرده جشنواره‌ها تقسیم می‌شود و برخی نیز سخن را به مطایبه گشوده و گرمای هوای شهری کویری را عامل چنین اظهار نظراتی از ایوبی دانسته‌اند.

ادعاهایی برآمده از اطلاعات ناقص
اما ایوبی واقعاً چقدر با اشراف از وضعیت سینمای ایران در قیاس با جهان به تقسیم‌بندی سینما به دو گونه سینمای ایران و هالیوود دست زده است؟ آیا این 370 جایزه‌ای که وی به‌عنوان بیلان‌کاری ارائه داده واقعاً برآمده از موفقیت سینمای ایران در جهان است؟

جبار آذین، منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران، با اشاره به اینکه این ادعا را نمی‌توان آنقدرها جدی خطاب کرد به «صبح‌نو» گفت: این ادعاها نشانه کم‌سوادی سینمایی است چراکه اگر بخواهیم از منظر گستردگی دسترسی به محصولات سینمایی به بررسی درستی این ادعا بپردازیم، باید بگوییم این سینمای هالیوود است که از آسیا گرفته تا دل اروپا و حتی کشوری را که جناب ایوبی سال‌ها کاردار فرهنگی آن بود تسخیر کرده است.

وی ادامه داد: اگر هدفمان بررسی سینما از منظر هویت ملی است که نه‌فقط ما در ایران چنین سینمایی را داشته‌ایم که در کشورهای مختلف دنیا از هندوستان گرفته تا کشورهای خاور دور و به‌عنوان مثال ژاپن و کره، سینمای ملی وجود دارد. پس تقسیم‌بندی ایشان کاملاً نادرست است. همانقدر که نوعی از سینمای ملی ایران که متکی بر ویژگی‌های فرهنگی بومی رشد کرده جایگاه خود را دارد سینمای چین و مثلاً آثار کارگردانی مانند «ژانگ ییمو» هم همین جایگاه را دارد. پس آنچه ایوبی گفته نه ربطی به سینما دارد و نه ربطی به هنر و عمیقاً نشان‌دهنده بیگانگی فرهنگی با سینماست و البته شبیه به یک شوخی بزرگ.

جبار آذین
جبار آذین

خودمان به خودمان جایزه می‌دهیم
جبار آذین با گلایه از بیلان‌سازی‌های نادرست مدیران سینمایی گفت: تازه بخشی از این 370 جایزه‌ای که ایشان از آن نام برده‌اند برآمده از هفته فیلم‌هایی است که با سرمایه‌های فرهنگی خودمان در کشورهای مختلف راه می‌افتد! یعنی خودمان بودجه می‌دهیم که یک سالن کوچک در فلان شهر اروپایی اجاره شود و برای تعدادی ایرانی مهاجر چند فیلم ایرانی اکران شده و درنهایت هم به چند عنوان از این فیلم‌ها جایزه می‌دهند تا بیلان مدیریتی سینما را بالا ببرند. با نوآوری مدیران تازه سینما این هفته فیلم‌ها اخیراً تغییر نام داده‌اند و با عنوان «جشنواره فیلم‌های ایرانی» نام‌برده می‌شوند. آیا این نوعی گول زدن و فریب نیست؟

این منتقد پیشکسوت با اشاره به اینکه بهترین راه صادرات سینمایی ایجاد شرایط اکران محصولات در کشورهای با فرهنگ مشترک است افزود: سینمای ایران بیشتر از جایزه نیاز به دیده شدن در نقاط مختلف دنیا دارد. این دیده شدن از طریق اکران سراسری پدید می‌آید. مدیران سینمایی ما واقعاً اگر به فکر بدعتی در کارنامه‌شان هستند شرایط اکران مداوم آثار ایرانی در کشورهای خارجی را فراهم کنند. لازم نیست راه دوری بروند. نگاهی بیندازند به کشورهای هم‌فرهنگ در اطراف و مثلاً ببینند چرا در تاجیکستان به‌رغم همزبانی و اشتراکات فراوان تاریخی هنوز اکران گسترده فیلم‌های ایرانی وجود ندارد. یا چرا در آذربایجان که سالانه کلی توریست به آن صادر می‌کنیم، شرایط چنین اکران‌هایی فراهم نمی‌شود؟

همه جشنواره‌ها متأثر از سیاست هستند
جبار آذین که در دو دهه اخیر در نشریات مختلف از «سینما» گرفته تا «نقد سینما» مسوولیت داشته است درباره افتخار رییس سینمای ایران به 370 جایزه سالانه جشنواره اظهار داشت: تقریباً هیچ جشنواره‌ای در دنیا وجود ندارد که جوایزش کاملاً سینمایی باشد. تمامی جشنواره‌ها به‌واسطه عقبه اقتصادی برگزارکنندگان آلوده به سیاست و سیاسی‌بازی می‌شوند و این‌چنین می‌شود که طی سه دهه فقط نوعی خاص از سینمای ایران که حاوی تصاویر اگزوتیک از جامعه ایرانی است در جشنواره‌های فرهنگی تقدیر می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت هیچ یک از این جوایز جشنواره‌ای نمی‌تواند ملاک برتری سینمای یک نقطه خاص باشد.
وی ادامه داد: سینمایی می‌تواند در دنیا موفق باشد که شرایط اکران گسترده محصولاتش را در کشورهای دنیا فراهم آورد. الان سینمای بالیوود چرا در دنیا مطرح است؟ به خاطر جایزه گرفتن از جشنواره کن و ونیز و برلین یا به خاطر فراگیری محصولات سینمایی آن در سراسر دنیا که درنتیجه آن هم فرهنگ هند صادر شده و هم دادوستد اقتصادی خوبی پدید آمده است؟ معلوم است که به دلیل دوم. ما هم اگر به دنبال سینمایی پویا هستیم باید به فکر صادرات فرهنگی باشیم چنان که عموم مخاطبان از این صادرات استفاده کنند و نه فقط عده ای معدود که در جشنواره ای خاص گردهم آمده اند. هرگاه فراگیری سینمای مان را فقط در منطقه رقم زدیم آن گاه می توانیم از موفقیت مدیریتی خویش سخن گوییم.




دورهمی ایوبی به‌نام خبرنگاران و به‌کام مجیزگویان به‌صرف هدایایی کمی بیشتر از دوریال!

سینماژورنال: طبیعی بود وقتی روابط عمومی سازمان سینمایی دستخوش تغییر و تحول شود و نیرویی به عنوان مدیر روابط عمومی مشغول به کار شود که در سالهای اخیر بیشتر از روزنامه‌نگاری آن هم در شکل مستقل خود درگیر کارمندی برای نهادهای مختلف دولتی است در انتخاب حاضران برای ضیافتی که به نام “خبرنگاران” برگزار می شود هم بیشتر از سوابق ژورنالیستی و جایگاه رسانه‌ای، درجه انتقادی رسانه‌ها تعیین کننده باشد.

به گزارش سینماژورنال در امتداد چنین روندی نه فقط خبرنگاران رسانه‌های مستقل منتقد سیاستهای سازمان سینمایی از فهرست مدعوین این دورهمی حذف شدند بلکه اغلب خبرنگاران رسانه‌های زیرمجموعه دولت هم که مشی‌ای انتقادی نسبت به سیاستهای سازمان دارند هم به بهانه ظرفیت محدود پذیرایی حذف شدند!

بله، ظرفیت پذیرایی از خبرنگاران سینمایی در ضیافتی که به نام خبرنگاران برگزار شده بود وجود نداشت اما تا دلتان بخواهد چهره‌هایی در دورهمی دیده می‌شدند که سالهاست کار مطبوعاتی نمی‌کنند و به واسطه آشنایی قدیمی با مدیر روابط عمومی در این دورهمی حضور داشتند؛ از خبرنگار سرویس حوادث یک روزنامه تا خبرنگاران سابقی که سالهاست به روابط عمومی گری در نهادهای مختلف مشغولند.

جالب بود که از اغلب رسانه‌های مستقل سینمایی حتی یک نفر نماینده هم به این جشن دعوت نشده بود و از آن سو رسانه وابسته به یکی از کارمندان گروه سینمایی تازه تأسیس چندین نماینده در این دورهمی داشت! یا رسانه ای منسوب به رسانه ملی نیز همین طور!

روز گذشته خبرگزاری سینماپرس در گزارشی درباره این ضیافت از این گفته بود که روابط عمومی سازمان سینمایی ترجیح داده تا  بیشتر از آن که به دعوت از بدنه خبرنگاران سینمایی همت گمارد از برخی رسانه های وابسته به جریان سیاسی متبوع خود برای حضور در این جشن دعوت کند.(اینجا را بخوانید)

صبح امروز نیز سردبیر سایت “تحریرنو” که البته جزو دعوت شدگان نبوده و برای دریافت اطلاعات از حاضران در دورهمی راهی ضیافت شده نکات جالبی را درباره مهمانان این ضیافت ذکر کرده؛

از جمله نکات ذکر شده توسط جوادی، دعوت از فریدون جیرانی سردبیر روزنامه تعطیل شده “سینما” به عنوان خبرنگار روزنامه “سینما”، حضور دو خبرنگار از یک سایت سینمایی تعطیل شده، دعوت از خبرنگارنمایی که الان به شغل شریف کارمندی بانک نائل آمده است و حضور خبرنگارنمایی دیگر از خطه شریف بستنی فروشان!

متن گزارش جوادی که هدیه حاضران در این دورهمی را “پاداش سکوت” توصیف کرده است  اینجا بخوانید.

هدیه ای بیشتر از دو ریال

اگر کنجکاو شده اید که بدانید هدیه چه بوده است هم زیاد سخت نگیرید؛ چون این هدیه کمی بیشتر از آن “دوریالی” معروف است که زمانی برای استفاده در باجه‌های تلفن شهری به کار می‌رفت؛ شنیده ها حکایت از آن دارد این هدیه براساس اشخاص متغیر بوده و از کارت هدیه صد تا سیصد هزار تومانی تا یک پاوربانک و هارد اکسترنال را دربرمی گرفته و به بعضی همه اش رسیده و به برخی، بخشی از آن.

به نظر نمی‌رسد معامله بدی باشد. با اهدای این هدیه ناقابل(!) تا یک سال سکوت این گروه خریداری می‌شود اما واقعیت تلخ پیش روی مدیران سینمای ایران این است که زایش نیروهای رسانه‌ای خبره و البته بیزار از معامله ادامه دارد و همچنان بوده و هستند رسانه ها و روزنامه‌نگارانی که به این راحتی‌ها و با چنین معامله‌هایی حاضر نباشند چشم خود را بر گافهای مدیران سینما ببندند.

پی نوشت:

در ماجرای دورهمی روز خبرنگار سازمان سینمایی نباید یک نکته را ازنظر دور داشت و آن هم سعه صدر محمدرسول صادقی مدیر روابط عمومی سابق سازمان سینمایی و گروه اجرایی‌اش که تا آخرین روزهای حضور خویش در سازمان سینمایی نه تنها سعی نکردند با طبقه‌بندی رسانه ها به موافق و منتقد دسته‌بندی خاصی را میان آنها پیاده کنند بلکه به همه به یک چشم می‌نگریستند.

از قدیم گفته اند خوش بود گر محک تجربه آید به میان و مدیر روابط عمومی تازه سازمان سینمایی هم که علاقه زیادی هم به تصدی‌گری بولتن‌های جشنواره‌ای دارد و حتی اگر مدیر روابط عمومی فارابی باشد باز هم لذت انتشار بولتن جشنواره فیلم فجر را در هوا می‌قاپد(!) در چنین محاکاتی است که عیار واقعی خویش را عرضه می‌دارد.

ایشان که در سال گذشته به هنگام حضور در مقام روابط عمومی جشنواره کودک برای اعزام خبرنگار به این رویداد هم خودی و غیرخودی قائل شده بود یک بار دیگر نشان داد که همچنان با ایده‌های دو دهه پیش خود قصد مدیریت در دهه نود را دارد و شاید همین ماندن در نقطه‌ای دور در تاریخ باشد که باعث شده بارها ایرادات نگارشی در متن اخبار ارسالی توسط روابط عمومی تحت امر ایشان برای رسانه ها به چشم بخورد.




انتشار تصویر یک نامه درون سازمانی؛ از حراست به ایوبی+عکس/متوسط دریافتی ماهانه: ۴۵ میلیون!!!

سینماژورنال: در حالی که اتهامات تلگرامی حجت ا.. ایوبی به مدیران سابق سینمایی منجر شده بود به اینکه جواد شمقدری فیش حقوقی خود را منتشر کند(اینجا و اینجا را بخوانید) حالا تصویر نامه ای عجیب از حراست سازمان سینمایی منتشر شده که در آن رقم دریافتی کل دو مدیر میانی سازمان سینمایی سابق آمده است.

به گزارش سینماژورنال در این نامه رقم دریافتی محمدرضا عباسیان مدیر موسسه رسانه های تصویری و دبیر جشنواره سی و یکم فیلم فجر و عباس اسدالهی خزانه دار سابق سازمان سینمایی به ترتیب 1 میلیارد و 469 میلیون تومان و 682 میلیون تومان ذکر شده است.

دریافتی ماهیانه هر کدام چقدر بود؟

عباسیان این دریافتی را در فاصله مرداد 89 تا اردیبهشت 92 یعنی قریب به 33 ماه داشته است. دریافتی اسدالهی هم مربوط به تیر 89 تا شهریور 93 بوده است یعنی 50 ماه.

اگر بخواهیم براساس این مجموع دریافتی به متوسط دریافتی ماهیانه هر یک برسیم نتیجه چنین است؛ محمدرضا عباسیان ماهیانه حدود 45 میلیون تومان دریافتی داشته است و  اسدالهی ماهیانه حدود 14 میلیون تومان درآمده داشته است.

دو نکته 

در کنار ارقام بالای برآمده از این نامه دو نکته درباره آن قابل ذکر است؛ یکی منبع انتشار نامه که “تابناک” است یعنی رسانه ای منسوب به محسن رضایی و دیگری استفاده از عبارت “بیت المال مسلمین” در نامه!

این نامه درون سازمانی اگر از طریق روابط عمومی سازمان سینمایی یا رسانه های نزدیک به دولت منتشر می شد آن قدرها عجیب به نظر نمی رسید. سوال اینجاست که این نامه چطور به دست یک رسانه اصولگرا رسیده است؟

به جز این  به نظر نمی رسد عبارت “بیت المال مسلمین”  عبارتی باشد که استفاده از آن در نامه های داخلی سازمانی مانند سازمان سینمایی کاربرد داشته باشد. آیا در مکاتبات داخلی سازمان تحت مدیریت حجت ا.. ایوبی هم چنین واژگانی به کار می رود؟

حالا باید منتظر ماند و دید از یک طرف واکنش سازمان سینمایی به این نامه چیست و از طرف دیگر واکنش محمدرضا عباسیان و عباس اسدالهی؟

نامه ای که تابناک آن را منتشر کرده
نامه ای از حراست سازمان به رییس سازمان



دگرگونی شوراي پروانه نمایش با عناصر جناح منتقد دولت/ كارگردان “پادري” رفت، ناظر كيفي “پريا” آمد

سینماژورنال: بالاخره و به مانند اغلب تصمیمات دیگر مدیران سینمایی که ابتدا شایعه اش می پیچد و بعد حکم رسمی اش می آید، چند روز بعد از شایعه پردازی درباره حذف برخی اعضای شورای پروانه نمایش، اعضای جدید شورای پروانه نمایش منصوب شدند.

به گزارش سینماژورنال اعضاي جدید شوراي پروانه نمایش به شرح زیرند:

–حجت الاسلام والمسلمين سيد مهدي خاموشي(رييس سازمان تبليغات اسلامي)

— رسول صدرعاملي(نويسنده،كارگردان و تهيه كننده سينما)

–فرشته طائرپور(تهيه كننده سينما)

–محمدرضا جعفري جلوه(مدير شبكه دوم سيما و معاون سابق سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي)

–حجت السلام والمسلمين طه مرقاتي(استاد دانشگاه و كارشناس فرهنگي)

–عماد افروغ(استاد دانشگاه)

–شهاب اسفندياري(استادیار دانشگاه و رييس واحد سینمای دانشكده سينما تاتر)

–مجيد رضابالا(كارشناس فرهنگي و سينمايي)

–حسين کرمي(كارشناس فرهنگي و سينمايي و مدير شبكه نمايش،نسيم ورييس مركز نمايشي سيما)

کارگردان “پادری” رفت/ناظر کیفی “پریا” آمد

به گزارش سینماژورنال تغییر اعضای شورای پروانه نمایش می تواند یک سیاست محافظه کارانه برای عبور از بحرانهایی باشد که ممکن است در یک سال انتهایی دولت سازمان سینمایی و ارشاد را با خود مواجه کند؛ بحرانهایی که ریشه آنها به دلیل نزدیکی با انتخابات قطعا آبشخور سیاسی خواهد داشت.

جالب است که سازمان سینمایی سعی کرده هم عماد افروغ از تئوریسینهای فرهنگی اصولگرا را وارد شورا کند، هم حجت الاسلام خاموشی که رییس سازمان تبلیغات اسلامی و ذینفوذ در حوزه هنری است را  و هم شهاب اسفندیاری فعال مطبوعاتی منتقد دولت که مهمترین تجربه سینمایی-تلویزیونی‌اش نظارت کیفی سریال “پریا” است که اخیرا روی آنتن رفته است.

حال باید منتظر ماند و دید با حذف محمدحسین لطیفی کارگردان “پادری” و افزودن ناظر کیفی سریال “پریا” ممیزی های حاکم بر آثار سینمایی چگونه روندی خواهد گرفت؟ و آیا با افزودن مهره معمتد حوزه هنری، ممیزی سازمان سینمایی هم رنگ و بوی ممیزی هایی را خواهد گرفت که در سالهای اخیر مدیران حوزه هنری برای اکران فیلمها در سینماهایشان به کار می بردند؟




در هیاهوی انتشار فیش‌های حقوقی چندصدمیلیونی⇐کارگردان پروژه نیمه‌تمام و پرهزینه”لاله” برای همیشه به آمریکا بازگشت!⇔تکلیف آن ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون چه می‌شود؟

سینماژورنال: اسی نیک‌نژاد کارگردانی که اواخر زمستان 91 در زمان حضور جواد شمقدری در سازمان سینمایی و با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید پروژه ای به نام “لاله” را آغاز کرده بود بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن حجت‌ا.. ایوبی در سازمان سینمایی، پروژه‌اش را معلق دید.

به گزارش سینماژورنال تعلیق تولید “لاله” در اوایل پاییز 92 در شرایطی رخ داد که حدودا 70 درصد فیلمبرداری اثر انجام شده بود و البته نیک‌نژاد هم تلاشهای خود را انجام داده بود که یک درام زندگینامه ای استاندارد با مرور بخشهایی از آنچه برای لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی ایرانی رخ داده بود را روایت کند.

دلیل تعلیق پروژه “لاله” از سوی مرکز گسترش، مشخص نبودن مالک اصلی آن اعلام شد و همزمان با تعلیق این وعده داده شد که این تعلیق تا زمان تعیین تکلیف مالکیت فیلم ادامه خواهد داشت اما در نهایت بعد از گذشت دو سال و چند ماه از تعلیق و علیرغم تلاشهایی که نیک‌نژاد برای حل مشکل انجام داد، اقدامی عملی برای راه اندازی پروژه صورت نگرفت تا نیک نژاد هم قید پروژه را زده و به لس آنجلس بازگردد.

نمی‌شود مدام اتلاف سرمایه‌ها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت

در اعلام رسمی خبر تعلیق پروژه از سوی مرکز گسترش، بودجه مصروف برای این فیلم بیش از 6 میلیارد و 700 میلیون تومان اعلام شد و همین رقم بالا بود که عدم تعامل برای کمک به راه اندازی دوباره پروژه را زیر سوال برد. سوال اینجاست که با توقف تولید تکلیف آن 6 میلیارد و 700 میلیون تومان چه می شود؟

درست است که در همین ماههای گذشته جشنواره‌هایی به نام جهانی در کشور ما برگزار شده‌اند که بودجه ای در همین حد را صرف یک محفل کاملا بومی یک هفته‌ای کرده‌اند و درست است که مرتب هزینه‌های عمومی صرف راه‌اندازی مدارسی می‌شود که جز موازی‌کاری عایدی دیگری ندارند و باز هم کاملا بدیهی است که در همین سال قبل بودجه مهمترین ارگان سینمایی بخش دولتی صرف شراکت در تولید دو پروژه شد که در آوردگاه جشنواره فجر، جز کسالت مخاطبان را در پی نداشتند اما به هر حال نمی‌شود که مدام این اتلاف سرمایه‌ها را تماشا کرد و بر صاحب منصبان خرده نگرفت.

دقیقا مشخص کنید این 6 میلیارد و 700 میلیون به جیب چه کسی رفته؟

اگر بنا بود “لاله” به طور کامل متوقف شود که با بازگشت دائمی نیک‌نژاد به آمریکا این اتفاق تقریبا رخ داده است باید تکلیف آن رقم میلیاردی که صرف تولید نیمه کاره پروژه شد هم به طور شفاف مشخص شود به خصوص که در هفته های اخیر و با افشای فیشهای حقوقی برخی مدیران مملکتی این شفاف سازی اهمیت بیشتری هم پیدا کرده است.

الان وقتش است همان مدیران سینمایی که دستور به تعلیق این پروژه داند و البته همزمان با تعلیق رقم میلیاردی بودجه را هم اعلام کردند صریحا به شفاف‌سازی در این باره بپردازند؛ یعنی دقیقا و با ذکر جزییات مشخص گردد که این 6 میلیارد و 700 میلیون تومان صرف چه چیزی شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟

البته که در کنار این شفاف سازی مالی باید به این پرسش هم پاسخ داده شود که چرا دو سال و اندی بعد از تعلیق پروژه ای که فقط 30 درصد تولیدش باقی مانده بود هیچ همراهی برای ادامه تولید صورت نگرفت؟

وقتی بودجه ای برای تولید صرف شده و مدیران توان بازپس‌گیری هزینه‌ها را ندارند حداقل کار این بود که از تهیه‌کننده و کارگردان بخواهند به خاطر دستمزدی که گرفته‌اند پروژه را به پایان برسانند و در نهایت مخاطبان باشند که قضاوت کنند آیا این پروژه ارزش این را داشته که چندین میلیارد صرف آن شود یا نه؟

نه آن که پروژه ای که دوسوم تولیدش انجام شده را معلق کنند و نه شرایط امتداد تولید و در معرض قضاوت گذشته محصول نهایی ایجاد شود و نه شفاف سازی درباره چگونگی هزینه‌کرد پیرامون این پروژه.

پرسشهایی پیش‌روی مدیران سابق و فعلی

البته که بخش عمده تولید “لاله” در دولت قبل انجام شد و در پاسخگویی پیرامون چگونگی تعیین و تأمین بودجه برای اثر، مدیران سابق سینمایی و از جمله مدیر سابق مرکز گسترش همباید طرف سوال قرار گیرند اما سوال اصلی از مدیران فعلی است که پروژه را معلق کردند بی آن که پاسخی دهند به پرسشهایی درباره اتلاف بیت‌المال صورت گرفته در نتیجه این توقف.

یک بار برای همیشه باید مشخص شود که آن 6 میلیارد و 700 میلیون که هنوز و بعد از گذشت 4 سال از کلید خوردن پروژه، رقم قابل توجهی است صرف چه شده است و به جیب چه کسانی رفته است؟

نیک‌نژاد که چندین بار در گفتگوهایش از این گفته بود که تنها عایدی‌اش بابت این پروژه 350 میلیون تومان بوده است. سوال اینجاست که آن 6 میلیارد و 350 میلیون تومان دیگر چطور هزینه شده است؟

اسی نیک نژاد در پشت صحنه "لاله"
اسی نیک نژاد در پشت صحنه “لاله”



یک مدیر تئاتری دیگر در سازمان سینمایی⇐این بار برای مدیریت “نمایش خانگی”

سینماژورنال: در امتداد سیاستهای سازمان سینمایی در استفاده از مدیرات تئاتری برای پستهای مدیریتی به تازگی یک مدیر تئاتری دیگر نیز به حلقه مدیران سینمایی کشور وارد شد.

به گزارش سینماژورنال این مدیر تئاتری حسین پارسایی رییس پیشین تئاترشهر است که رییس سازمان سینمایی در حکمی وی را به سمت مدیرکل دفتر نمایش خانگی، مستند و کوتاه منصوب کرد.

در حکم حجت الله ایوبی خطاب به حسین پارسایی آمده است:

نظر به مراتب تعهد، تخصص و تجارب فرهنگی و هنری، شما بنا به پیشنهاد معاون محترم ارزشیابی و نظارت، به موجب این حکم به عنوان «مدیرکل دفتر نمایش خانگی، مستند و کوتاه» منصوب می شوید.

نمایش خانگی به عنوان عرصه ای پر مخاطب نیازمند ارتقاء کیفی و کمی محصولات است؛ انتظار می رود ضمن توجه به دفترچه سیاست ها و برنامه های سازمان سینمایی در دولت تدبیر و امید نسبت به پیگیری اولویت های زیر اقدامات شایسته مبذول شد:

-ایجاد شرایط لازم برای تعامل فعال بین تهیه کنندگان آثار سینمایی و ویدیویی

-اهتمام به تقویت و توانمندسازی بخش خصوصی در قالب حمایت های حقوقی و معنوی از آنان

-ارتقاء کیفی تولیدات داخلی و تنظیم نسبت متعادل با آثار خارجی منتشر شده در شبکه نمایش خانگی

-تحلیل دقیق فرصت های موجود در بازار شبکه نمایش خانگی در داخل و خارج از ایران و تسهیل شرایط حضور تهیه کنندگان در این بازار با حفظ منافع ملی جمهوری اسلامی ایران

-پرهیز از تمرکز گرایی و استفاده مناسب از ظرفیت استان ها در تولید، توزیع و مصرف محصولات شبکه نمایش خانگی

-تلاش در جهت ارتقاء کیفی آثار تولیدی در حوزه نمایش خانگی

توفیقات جنابعالی و همکارانتان را در خدمت صادقانه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از خداوند متعال مسئلت دارم.

سوابق پارسایی
«حسین پارسایی»  متولد 1346 در شهر قم و دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی و استاد دانشگاه است. وی پیشتر رییس مرکز تئاتر شهر، ریاست مرکز هنرهای نمایشی، مدیریت عامل بنیاد فرهنگی رودکی را برعهده داشته است.

پارسایی همچنین مشاور عالی هنرهای نمایشی حوزه هنری، عضو کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیری جشنواره های متعدد بین المللی در سال های 83 تاکنون را عهده دار بوده است.