1

بودجه سازمان ارزشی در خدمت “نقی معمولی” و شرکا!!!

 سینماروزان: در کمال تعجب و در شرایطی که سازمان هنری-رسانه ای اوج همواره الویت خود را تولید محصولات ارزشی اعلام کرده حالا بناست بودجه تولید فصل پنجم “پایتخت” توسط این سازمان تامین شود!!!

به گزارش سینماروزان حبیب الله والی نژاد مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان اوج ضمن اعلام این خبر گفت: طی مذاکرات بعمل آمده سری پنجم سریال پایتخت با سرمایه گذاری سازمان اوج و با حضور گروه سازنده این سریال قطعی و پیش تولید کار نیز بلافاصله آغاز شده است.

مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان اوج افزود: در حال حاضر فیلمنامه «پایتخت 5» در حال نگارش است و به نظر می رسد فیلمبرداری این سریال حدود 4 ماه به طول بینجامد. ضمن آن که در تلاش هستیم که فیلمبرداری کار را از بهمن ماه آغاز کنیم.

والی نژاد درباره لوکیشن های سریال نیز خاطرنشان کرد: فیلمبرداری بخشی از سریال در کشورهای بحرانی منطقه خواهد بود.

اوج در حالی بودجه تولید “پایتخت5” را تامین کرده
که پیشتر بنا بود سیروس مقدم کارگردان “پایتخت” سریال تاریخی “هنگام بیداری” را بسازد. والی نژاد  درباره سرنوشت سریال تاریخی «هنگام بیداری» و تلاقی آن با تولید سریال پایتخت تصریح کرد: طبق برنامه ریزی های بعمل آمده پیش تولید «هنگام بیداری» همزمان با تولید سریال پایتخت ادامه خواهد داشت و پروژه مذکور متوقف نخواهد شد.




فیلمبردار “رسوایی”+طراح صحنه “یتیم خانه ایران”+چهره‌پرداز “مارمولک”⇔در گروه تولید سریال تاریخی سیروس مقدم⇔سریالی که با بودجه سازمان ارزشی اوج تولید می‌شود

سینماروزان: در حالی که به تازگی خبر ساخت سریال تاریخی “هنگام بیداری” به تهیه کنندگی حبیب ا.. والی نژاد و کارگردانی سیروس مقدم منتشر شد(اینجا را بخوانید) حالا “مهر” درباره همکاران پشت صحنه این سریال پرهزینه اطلاعات داده است.

به گزارش سینماروزان مدیریت فیلمبرداری این کار را فرشاد گل‌سفیدی برعهده خواهد داشت که به غیر از همکاری با مقدم در “پایتخت” سابقه فیلمبرداری هر دو قسمت “رسوایی” و “اخراجیها3” را در کارنامه دارد.

عباس بلوندی طراح صحنه باسابقه سینما و تلویزیون و صاحب کارنامه موفق در آثاری مانند “یتیم خانه ایران”، “چ” و “ملکه” طراح صحنه این سریال خواهد بود.

مجید اسکندری برادر عبدا.. اسکندری طراح چهره پردازی این کار را خواهد بود. “مارمولک” و “همیشه پای یک زن در میان است” از جمله تجربیات شناخته شده اسکندری است.

پرویز کاظم لو مدیر تدارکات “سن پطرزبورگ” و “زندگی جای دیگریست” به عنوان مدیر تدارکات و محمود محمد طائمه مدیر تولید “ایستاده در غبار” در سمت مدیر تولید از دیگر عوامل این سریال خواهند بود.

“هنگام بیداری” به مقطع تاریخی مقاومت مردم بوشهر در برابر انگلیسی‌ها و شخصیت آیت الله سید عبدالحسین لاری می‌پردازد.




در گفتگویی پر از ذکر خیر “اوج” بیان شد⇐انتقاد کارگردان “ایستاده در غبار” از انجمن دفاع مقدس+افشای دلایل رد شدن یک فیلمنامه قهرمان‌محور در دولت یازدهم+ماجرای دستمزد ۵۰۰ هزار تومانی+ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، کیمیایی و مهرجویی+…

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردان درام زندگینامه ای-جنگی “ایستاده در غبار” در مدت اکران فیلمش گفتگوهای فراوانی داشته است اما تازه ترین گفتگویش که با “اعتماد” انجام شده از یک جهت ویژه است.

به گزارش سینماژورنال این ویژگی آن است که او در بخشهای مختلف این گفتگو مرتب ذکر خیر اوج را گفته و برای تشکر از مدیران این سازمان هنری-رسانه ای سنگ تمام گذاشته است.

 مهدویان در مقابل حمایت از اوج به انتقاد از دیگر ارگانهای متولی سینمای جنگ و از همه مهمتر انجمن سینمای دفاع مقدس پرداخته است.

البته که این گفتگوی مهدویان بخشهای خواندنی دیگری هم دارد؛ مثلا جایی که او درباره ردّ شدن فیلمنامه ای با نام “ژنرال” در دولت یازدهم به دلیل وجه قهرمان پردازانه اثر می گوید یا جایی که از ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، مهرجویی و کیمیایی حرف میزند اما شاکله گفتگو می‌تواند سنگ تمام یک کارگردان برای ارگان تأمین کننده بودجه‌اش قلمداد شود.

متن کامل گفتگوی مهدویان با “اعتماد” را بخوانید:

آقاي مهدويان شما با سازمان اوج چه نسبتي داريد؟ اينجا كارمند هستيد؟
خير. من براي اوج در يك سال اخير يك فيلم ساختم و يك ويديوكليپ.
همكاري با سازمان اوج پيشنهاد خودتان بود؟
ايده فيلم ساختن درباره فرماندهان را سه سال پيش سازمان اوج به من داد. آن موقع خيلي تمايل نداشتم چنين فيلمي بسازم.
چرا تمايل نداشتيد؟
چون فكر مي‌كردم فيلم‌هايي با اين موضوع تكرار تجربه مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» است. به خاطر همين فيلمنامه ديگري نوشتم اما شوراي پروانه ساخت مجوز نداد.
موضوع فيلمنامه چه بود؟
اين فيلمنامه با عنوان «ژنرال» درباره يك تيمسار زمان شاه بود كه درگير ماجراي انقلاب مي‌شود. به نظر خودم داستان جذابي بود و نگاه متفاوتي به انقلاب داشت.
مشكل‌شان با فيلمنامه چه بود؟
مشكلات متنوعي درباره فضاي فيلم داشتند اما در ‌‌نهايت با قهرمان فيلم مشكل داشتند. مي‌گفتند يك تيمسار ستاد شاهنشاهي نمي‌تواند قهرمان يك فيلم باشد و قهرمان‌تان را عوض كنيد.
چه كسي اين حرف را به شما زد؟
نماينده شوراي پروانه ساخت.
چه سالي؟
اگر اشتباه نكنم سال ۹۲ يا ۹۳ بود. دوستان تازه در شوراي پروانه نمايش مستقر شده بودند و مي‌گفتند نه براي ما خوب است و نه براي خودت كه بعد از «آخرين روزهاي زمستان» چنين فيلمي بسازي.
پس از ساخت «ژنرال» كه نااميد شديد، سراغ «ايستاده در غبار» رفتيد؟
در طول اين مدت در مورد موضوعاتي كه پيشنهاد شده بود پژوهش‌هايي داشتم. از طرفي آن فيلمنامه هم به نتيجه نرسيده بود. يك مقدار كه پژوهش جلو رفت به نظرم آمد از ميان آدم‌هايي كه سازمان اوج پيشنهاد داده بود، احمد متوسليان شخصيت متفاوتي است.
سازمان اوج با توجه به موفقيت شما در مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» به شما پيشنهاد فيلمسازي داد؟
اصلا همه‌چيز از «آخرين روزهاي زمستان» شروع شد.
آخرين روزهاي زمستان را چه كسي سرمايه‌گذاري و تهيه كرد؟
شبكه يك. از اين مجموعه يك مستند سينمايي هم درآمد و در جشنواره‌ها روي پرده رفت.
«آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد تلويزيون بود؟
من مجموعه‌اي از رفقا و دوستان را كنار خود دارم كه حبيب‌الله والي‌نژاد (تهيه‌كننده) «ايستاده در غبار» جزو اين مجموعه است. در‌‌ همان مجموعه آقاي والي‌نژاد پيشنهاد داد در خصوص فرماندهان زمان جنگ مستندي بسازيم. من گفتم اگر قرار باشد كاري در اين راستا بكنيم، بايد جدي و با توليدات تلويزيون فرق داشته باشد. او هم قبول كرد و «آخرين روزهاي زمستان» ساخته شد.
بودجه خيلي خوبي هم داشت، در كل براي شما پولساز بود!
من بابت اين فيلم كلي جايزه گرفتم. اگر منظورتان پول خوب است، به جايزه‌ها مربوط مي‌شود. پول‌هايي كه من از جايزه‌هاي آن فيلم گرفتم خيلي بيشتر از دستمزد خودم بود. ما آن فيلم را نسبت به خودش با هزينه كمي ساختيم و هزينه ساخت آن كم‌كم به دست‌مان رسيد.
چقدر براي اين مجموعه ۱۰ قسمتي هزينه شد؟
نزديك به ۶۵۰ ميليون تومان.
به نسبت كارهاي مستند بودجه گراني داشت!
بله. براي همين مي‌گويم بودجه‌اش را كم‌كم جمع كرديم. با يك بودجه خوب براي ساخت يك مجموعه مستند كار را شروع كرديم اما بعد ديديم اين بودجه كم است. براي هر قسمت نزديك به ۶۶ ميليون تومان هزينه شد. آن سال‌ها مستندهاي ۴۰، ۵۰ دقيقه‌اي با ۱۰، ۱۵ ميليون تومان ساخته مي‌شد.
برگرديم به «ايستاده در غبار». زماني كه اوج به شما پيشنهاد همكاري داد نگراني نداشتيد اين پيشنهاد از سوي سازماني است كه سياست‌هاي خاص خودش را دارد؟
چرا، طبيعتا نگران بودم و وقتي فيلمنامه را مي‌نوشتم، فكر مي‌كردم اين فيلمنامه را سازمان اوج نمي‌پذيرد. يك چيزي درون من از متوسليان شكل گرفته بود كه بايد آن را مي‌ساختم و خودم را آماده كرده بودم كه سازمان اوج آن را نپذيرد. راستش بدم نمي‌آمد يكي به من بگويد اين كار را نبايد بكني. چون فيلم پردردسري بود. به همين دليل در نوشتن فيلمنامه هيچ ملاحظه‌اي نكردم اما ماجرا جور ديگري پيش رفت.
اگر با فيلمنامه مخالفت مي‌كردند، دنبال تهيه‌كننده ديگري نمي‌رفتيد؟
نه، براي اينكه عملا تنها جايي كه مي‌توانست از ساخت اين فيلمنامه حمايت كند، سازمان اوج بود.
منظورتان تامين بودجه فيلم است؟
نه فقط اين نيست. طبيعي است كه فيلم جنگي نياز به پول و تامين توپ و تانك دارد. اما من مساله ديگري هم در نظر داشتم. اگر اين فيلمنامه جاي ديگر ساخته مي‌شد قطعا حملات زيادي به آن مي‌شد و مثلا از طرف سپاه پذيرفته نمي‌شد. به سازمان اوج اعتماد وجود دارد و به قول معروف خودي است. ساختن چنين فيلمي در اين سازمان براي ما امنيت بيشتري ايجاد مي‌كرد.
زاويه ديدتان به سازمان اوج خيلي جالب است!
حلقه مفقوده زندگي ما، مرز‌ها و خطوطي است كه بين خودمان و ديگران مي‌كشيم. ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه چند پاره و چند دسته شده‌ايم و دور از هم افتاده‌ايم و قضاوت‌هايي درباره هم داريم. ما خيلي زود برچسب مي‌زنيم و آدم‌ها را دسته‌بندي مي‌كنيم. در سينما هم وضعيت به همين شكل است. مي‌گوييم سازمان اوج و بعد فكر مي‌كنيم كه اين سازمان كجاست؟ هر مجموعه‌اي را آدم‌هايي اداره مي‌كنند كه مي‌توانيم با آنها گفت‌وگو كنيم. وقتي من فيلمنامه «ايستاده در غبار» را به اوج آوردم آقايان احسان حسني و حبيب‌الله والي‌نژاد آن را خواندند و از من حمايت كردند. آقاي حسني «مديرعامل سازمان اوج» فيلمنامه را خوب فهميد و درباره آن با من حرف زد. او گفت اين احمد متوسليان به روايت شماست. ما فيلمنامه را جاهاي ديگري هم برديم اما هيچ كس مثل آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني كنار ما نايستاد. اين فيلمنامه يك مرحله خيلي سخت را از ارديبهشت ۹۳ تا اواسط مردادماه گذراند. بيشترين فشار را اين دو نفر تحمل كردند تا فيلمنامه را به سلامت از دالان تطهير عبور دهند.
به هر حال سازمان اوج به محمدحسين مهدويان، كارگردان «آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد مي‌دهد كه فيلم «ايستاده در غبار» را بسازد. همان طور كه با ابراهيم حاتمي كيا كار مي‌كند. منظورم اين است كه گفتماني كه شما از آن حرف مي‌زنيد نمي‌تواند با فيلمسازان و هنرمندان ديگر ايجاد شود.
شما توقع داريد مثلا كانون پرورش كودكان و نوجوانان به آقاي حاتمي‌كيا سفارش كار بدهد؟ آنجا استراتژي‌هايش مشخص است و براي كودكان فيلم مي‌سازد. اينجا با موضوع جنگ و انقلاب و سبك ايراني اسلامي فيلم مي‌سازند. براي موضوعات تلخ اجتماعي برنامه‌اي ندارد.
منظور من اين نبود، شما از برقراري ارتباط راحت حرف زديد و…
اوج مي‌توانست سفارش ساخت فيلم احمد متوسليان را به خيلي‌ها بدهد، اما اين اتفاق نيفتاد. سبك فيلمسازي من مشخص و معلوم است به كدام نسل تعلق دارم. خيلي از فيلمسازان نسل گذشته، سال‌ها متولي سينماي جنگ بودند و درباره فرماندهان فيلم ساختند. اتفاقا اينكه سازمان اوج به من و آقاي حاتمي‌كيا در يك دوره پيشنهاد فيلمسازي مي‌دهد، به نظرم اتفاق خوبي است. چرا در تمام اين سال‌ها انجمن سينماي دفاع مقدس و حوزه هنري اين كار را نكرده است؟ نمي‌توانيد توقع داشته باشيد اوج به رخشان بني‌اعتماد پيشنهاد ساخت فيلم بدهد.

محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان در پشت صحنه “ایستاده در غبار”


قطعا اين توقع را ندارم!
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم به خانم بني‌اعتماد پيشنهاد فيلمسازي نمي‌دهد. هيچ مجموعه و سازمان توليد‌كننده فيلمي به جز فارابي كه وظيفه‌اش حمايت از سينماي ايران است، اين كار را نمي‌كند. ما در ساز و كاري زندگي مي‌كنيم كه فرهنگ در آن دولتي است. تقريبا همه فيلم‌ها حتي فيلمسازان اپوزوسيون دولتي هستند. در اين شرايط سازمان‌هاي دولتي هم براي ساخت فيلم‌ها به وجود مي‌آيد. مثلا سپاه مي‌خواهد بخشي از درآمدهاي خود را صرف توليد فيلم كند. اگر قرار باشد فيلم جنگي ساخته شود بهتر است يكي مثل حاتمي كيا بسازد.
اين حرف به منزله اين است كه اگر قرار باشد به عنوان فيلمساز به فعاليت در سينما ادامه دهيد، حتما بايد سازماني مثل اوج براي حمايت وجود داشته باشد؟
من يكي دو سالي است كه درگير ساخته شدن «ايستاده در غبار» هستم و به سينما نزديك شدم و مي‌توانم به جرات بگويم كمتر از دو الي سه درصد اين سينما خصوصي است. حتي تهيه‌كننده‌هايي كه ژست خصوصي‌سازي مي‌گيرند از پول دولتي استفاده مي‌كنند. تمام پولي كه در سينماي ايران، صرف فيلمسازي مي‌شود از حاكميت است. بعضي از آنها كه پول را خرد خرد از نهادهاي دولتي مي‌گيرند و در آخر هم فيلم را به اسم خودشان تمام مي‌كنند. اين كثيف‌ترين شكل فيلمسازي دولتي است. شما صاحب كالايي مي‌شوي كه خودت پولش را نداده‌اي.
البته اين كار را هنر مي‌دانند. هنر جذب سرمايه!
خيلي چيز‌ها در اين مملكت هنر است. (مي‌خندد) يك مدل ديگر اينكه تهيه‌كننده‌ها بخشي از فيلم را شريك مي‌شوند. مثلا ۷۰ درصد را از دولت مي‌گيرند و قرار است ۳۰ درصد را خودشان هزينه كنند، اما فيلم را با‌‌ همان پول دولت جمع مي‌كنند. در واقع صاحب ۳۰ درصد فيلم مي‌شوند بدون اينكه پولي خرج كرده باشند. يك شيوه ديگر هم وجود دارد و آن اينكه تهيه‌كننده كل پولش را از جاي ديگر مي‌گيرد. در سيستمي كه همه‌چيز دولتي است، اين صادقانه‌ترين شيوه فيلمسازي است. من زمان دانشجويي طرفدار سينماي آزاد و هاليوود بودم اما زماني كه ديدم تا زير چانه‌مان در اقتصاد دولتي فرو رفته‌ايم فهميدم چيزي خارج از دولت وجود ندارد. در همه حوزه‌ها همين روال را داريم. مثلا رسانه‌هاي ما هم دولتي هستند. ما خبرگزاري آزاد نداريم. در اين كشور پايه و اساس همه‌چيز بعد از انقلاب، دولتي ريخته شده و در اين ميان تهيه‌كننده‌ها با هم دعواي زرگري دارند. او مي‌گويد تو پولت را از اينجا گرفتي و آن يكي مي‌گويد تو از فلان نهاد گرفته‌اي.
يعني براي‌تان مهم نيست كدام نهاد و سازمان به فيلمي كه مي‌خواهيد بسازيد بودجه مي‌دهد؟
در اين شرايط من به عنوان فيلمساز به اينكه پول يك فيلمي از كجا مي‌آيد فكر نمي‌كنم. من وظيفه دارم سرمايه فيلمم را تامين كنم. هر فيلمسازي وقتي فيلمنامه‌اي در دست دارد فكر مي‌كند اگر الان اين فيلم را نسازد چيزي از تاريخ بشريت كم خواهد شد. در نتيجه ساخت فيلم برايش اهميت دارد. او ديگر نه به فروش فكر مي‌كند و نه مخاطب. من براي ساخت «ايستاده در غبار» همه تلاشم را كردم كه يك اتفاق بيفتد و يك اتفاقي هم در سينما نيفتاد. يك اثري كه بايد توليد مي‌شد توليد شد و جلوي اثري كه نبايد توليد مي‌شد هم گرفتم. در اقتصاد آزاد تو موظفي اثري كه بايد توليد شود، توليد كني اما ما در سينماي ايران وظيفه داريم بودجه‌هايي كه خرج فيلمسازي مي‌شود، صرف ساخت فيلم خوب كنيم.  حاكميت در طول يك سال، مبلغي نزديك ۶۰ ميليارد تومان را به طرق مختلف وارد سينما مي‌كند اين پول بايد دست فيلمساز خوب برسد. اين پول به هر حال خرج مي‌شود و اگر عده‌اي با اين پيش فرض كه ما اين پول‌ها را استفاده نمي‌كنيم، سمت اين بودجه‌ها نروند، ما شاهد ساخت فيلم‌هاي ضعيف خواهيم بود.
البته اين مساله به تمايل حاكميت براي توليد فيلم‌هاي خوب هم بستگي دارد.
حاكميت هم اگر اين صلاحيت و تشخيص را نداشته باشد، فيلمساز مي‌تواند اين كار را بكند.
شما چه كاري كرديد؟ به فيلمسازان ديگر هم ياد بدهيد!
به نظر مي‌آيد بخشي از حاكميت به بخشي از فيلمسازان بي‌اعتماد شده است. ما برخي از ژست‌ها را بايد كنار بگذاريم. تجربه من در سازمان اوج نشان مي‌دهد خيلي از فيلمسازان با تعامل درست در سازمان اوج مي‌توانند تجربه فيلمسازي را داشته باشند و عكس اين مطلب هم صادق است. ما وقتي با هم ديالوگ برقرار مي‌كنيم، مي‌فهميم اشتراكات‌مان زياد است. مشكل اينجاست كه ما تنها روي موارد اختلاف پافشاري مي‌كنيم. البته من فكر مي‌كنم اين گفتمان در حال شكل‌گيري است. در نسل ما اين اتفاق در حال افتادن است. ما نسلي هستيم كه نه كسي از هم كشته‌ايم و نه از دو حزب سياسي مختلف بوده‌ايم. زمانه ما، صف‌بندي‌هاي سياسي وجود نداشت. در نتيجه راحت‌تر با هم كنار مي‌آييم. دوره خوبي شروع شده و مي‌تواند ادامه‌دار هم باشد.
شما نان خوش فكري‌تان را مي‌خوريد كه الان در سينما هستيد يا اينكه با رانت توانستيد «ايستاده در غبار» را بسازيد؟
من وابستگي به جايي ندارم و سوابقم مشخص است. اتفاقي كه در «آخرين روزهاي زمستان» افتاد از ارتباط من و آقاي والي‌نژاد شكل گرفت. او تهيه‌كننده نخستين مستندي بود كه توليد كردم.
خوب در نخستين فيلم‌تان چطور با آقاي والي‌نژاد آشنا شديد؟
من يك فيلم مستند به نام «استخوان‌هاي لاي زخم» به تهيه‌كنندگي ايشان ساختم و اتفاقا نخستين‌بار كه من را ديد گفت اگر مي‌خواهي در سينما فعاليت كني، بايد سنگ به شكمت ببندي. دستمزد من سر آن فيلم ۵۰۰ هزار تومان بود.
به لحاظ اعتقادي و تفكري به آقاي والي‌نژاد نزديك بوديد؟
هم نزديك و هم علاقه‌مند به موضوعات جنگ و تاريخ معاصر بودم. اما اين دليل همكاري ما نبود. من دوستي در دانشگاه داشتم به نام اردلان عاشوري. او رفت و آمدي در روايت فتح داشت. مسوول دفتر مستند و تجربه در آنجا شد. اردلان فيلم پايان نامه‌ام را ديد و خيلي خوشش آمد و گفت بيا فيلم مستند براي روايت فتح بساز. من را به والي‌نژاد معرفي كرد. نخستين فيلمي كه ساختم مورد توجه قرار گرفت. آن موقع حسين معززي نيا در اكران خصوصي فيلم را ديد و گفت اين فيلم خيلي فوق‌العاده و پر از نبوغ و خلاقيت است. البته آن فيلم هيچ‌وقت از تلويزيون پخش نشد و به خاطر لحني كه داشت توقيف شد. اما اين تعريف‌ها باعث شد من اعتماد به نفس پيدا كنم و همكاري با آقاي والي‌نژاد را ادامه دادم. تا اينكه سال ۸۷ آقاي والي‌نژاد به من پيشنهاد داد يك فيلم درباره حسن باقري كه قبل از آن هم درباره‌اش حرف مي‌زديم، بسازم. آن موقع فيلمي را براي پايان نامه كار‌شناسي ارشد با روش داكيودرام آماده مي‌كردم. از‌‌ همان موقع يك جاه‌طلبي‌اي با من همراه بود. همين الان هم مي‌خواهم يك افق ديگر را فتح كنم. به آقاي والي‌نژاد گفتم بيا يك داكيو درام كار كنيم. گفت يعني چه؟ توضيحاتي دادم. آن زمان تجربياتي در حوزه تلويزيون شده بود اما كار دو ژانري خيلي جدي گرفته نمي‌شد. والي‌نژاد به من اعتماد پيدا كرد. البته او كلا به جوان‌ها اعتماد مي‌كند. بعضي وقت‌ها نتيجه مي‌دهد و بعضي وقت‌ها هم نه. من چهار سال زندگي‌ام را درگير «آخرين روزهاي زمستان» بودم.
زماني كه مي‌خواستيد از داكيو درام در «ايستاده در غبار» استفاده كنيد، نگران نبوديد كه خودتان را تكرار مي‌كنيد و اينكه ممكن است اين شيوه در سينماي ايران مخاطب جذب نكند؟
يكي از دلايلي كه ابتدا نمي‌خواستم «ايستاده در غبار» را بسازم، افتادن به ورطه تكرار بود. اما دو تفاوت در اين كار ديدم. يكي اينكه احمد متوسليان با حسن باقري خيلي فرق دارد. باقري شمايل يك آدم با هوش را دارد و كهن الگوهاي قهرماني در سينماست. اما متوسليان هيجاني و عصبي است و گاهي تصميمات اشتباه مي‌گيرد. مي‌توانستم از متوسليان كليشه‌زدايي كنم و چهره‌ واقعي‌اش را نشان بدهم. در روايت شيوه داستان‌پردازي «آخرين روزهاي زمستان» را گرفتم و بيشتر شبيه زندگي‌اش كردم. فرم ساختاري را وارد فرم روايي كردم. به همين دليل نريشن را حذف كردم.
فيلمنامه اوليه اين فيلم چقدر دستكاري شد و تغيير كرد؟
يكي از واقعيت‌هايي كه در «ژنرال» با آن مواجه شدم اين بود كه بايد ميزان سرسختي‌ات را با فيلمنامه پيدا كني. اينها واقعيت است. بايد بفهمي ماهيت و جوهره فيلمنامه‌ات چه چيزي است و بعد بايد بتواني تعامل كني. در ارشاد هم وضعيت همين است. بايد تعامل كني و يك چيزهايي را ملاحظه كني. اما بايد مراقب باشي كه فيلمنامه جوهرش را از دست ندهد.
اما در مورد «ايستاده در غبار» شما با چند سازمان و نهاد رو به رو بوديد، ارشاد، سازمان اوج، نهادهاي متولي سينماي جنگ و از همه مهم‌تر خانواده احمد متوسليان.
اين بخش سخت ماجرا بود. سازمان اوج كه براي من هميشه در دفتر آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني خلاصه مي‌شود و اصلا نمي‌دانم اين سازمان چه كار مي‌كند و كارهاي ديگرش چيست. اين دو نفر با من همراه بودند. منصفانه نيست نگويم اگر اين دو نفر نبودند اين فيلم ساخته نمي‌شد. ما مشكلاتي داشتيم كه اين دو نفر حل مي‌كردند.
فيلمنامه را دست‌شان مي‌گرفتند و رضايت سازمان‌ها و نهادهاي متولي جنگ تحميلي را مي‌گرفتند؟!
دقيقا چيزي شبيه اين بود. فيلم ساختن درباره جنگ خيلي سخت است چون صاحب و متولي زياد دارد. يك زماني شما مراجعه مي‌كني به ارشاد و به شما مي‌گويند يا اين فيلم را مي‌تواني بسازي يا نمي‌تواني. اما زماني مي‌شود كه پول فيلمي را يكي مي‌دهد، تاييدش را جاي ديگر مي‌كند و صدور پروانه ساخت و نمايشش هم برعهده سازمان ديگري است. اما اين وسط يكي پيدا مي‌شود و مي‌گويد من كجاي اين فيلم هستم؟ حالا اينجا كه خيلي هم مدعي است رسانه و تشكيلات خودش را دارد و احترام و سوابق. اصلا تشخيص اينكه فيلمنامه يك فيلم را بايد به كدام سازمان‌ها بدهيم، بر عهده اين دوستان بود.

ایستاده در غبار
ایستاده در غبار


در واقع سازمان اوج را سپر بلاي خودتان كرديد؟
اوج سپر بلاي ما شد.
نيت قبلي كه نداشتيد؟!
نه اينها واقعيات است. قبلا وقتي شما مي‌خواستي يك فيلم جنگي بسازي بايد مي‌رفتي با سپاه و سردار روبه‌رو مي‌شدي. من فيلمساز اگر بخواهم با يك سردار حرف بزنم از‌‌ همان ابتدا بازنده‌ام. وقتي در يك سازماني از‌‌ همان جلوي در، كمربند و موبايل من را مي‌گيرند من بازنده‌ام چون آنها من را دنبال خودشان مي‌برند. شكل برگزاري اين جلسات هم خيلي خوب نيست. يك زماني آقاي ملاقلي‌پور و حاتمي كيا طرف مقابل اين افراد هستند، اين كارگردان‌ها هم سوابق نظامي دارند و در جبهه بودند. حالا اگر به اين فيلمسازان بگويند از كجا آمدي، مي‌توانند به طرف مقابل بگويند از‌‌ همان جايي آمدم كه تو آمدي! اما براي من كار سخت است. سازمان‌هايي مثل اوج، ماهيت كارشان فرهنگي است و با مكان نظامي فرق دارند. مواجه بودن با اين سازمان‌ها خيلي بهتر از مواجه شدن با سازمان‌هاي نظامي است. موسساتي چون انجمن دفاع مقدس اصلا براي همين به وجود آمدند. براي اينكه فيلمساز با سازمان‌هاي نظامي مواجه نشود اما در ادامه به جاي خدمت‌رساني به سينماگران، خودشان از صد‌ها نهاد نظارتي بد‌تر شدند. سازمان اوج من را از مواجه با كساني كه ممكن بود من را عصباني كند، نجات داد. يك بار در يكي از اين جلسات شركت كردم و واقعا عصباني شدم چون زبان اين افراد را نمي‌دانستم.
خانواده متوسليان را هم سازمان اوج راضي كرد؟
در اين باره چون مسائل خانوادگي است نمي‌توانم همه جزييات را بگويم. يك بخش كوچكي از خانواده درباره بخش‌هايي از فيلم نقطه نظراتي داشتند و ما هم با آنها وارد تعامل شديم و به نتيجه رسيديم.
فيلمنامه را در اختيار خانواده متوسليان قرار داديد؟
اگر به من بود، فيلمنامه را نمي‌دادم به كسي بخواند. اين كار دليلي ندارد فيلمي را مي‌سازم روايت من از ماجراست. من بايد يك پژوهش خوب داشته باشم و در پژوهش هم از خانواده استفاده كنم كه اين كار را كردم.
از كدام اعضاي خانواده استفاده كرديد؟
برادر بزرگ خانواده و دو تا از خواهر‌ها.
چرا از همه افراد خانواده استفاده نكرديد؟
با دو تا از برادرهاي ديگر هم تماس گرفتيم اما تمايلي به همكاري نداشتند. ما دوست داشتيم همه اعضاي خانواده باشند. يكي دو نفر از اعضاي خانواده هم به نظر مي‌آمد نمي‌توانند كمكي كنند. كلا فيلم ساختن درباره آدم‌هايي كه اطرافيان‌شان زنده‌اند خيلي كار سختي است. هر كدام روايت خودشان را از شخصيت دارند.
خصوصا درباره احمد متوسليان كه هر از گاهي خبرهاي ضد و نقيضي مبني بر زنده ماندن او در رسانه‌ها منتشر مي‌شود.
خدا را شكر آقاي والي‌نژاد اين فيلم را از دالان‌هاي مختلف عبور داد. مانند تركش تير و سنگر ايستاد تا ما فيلم‌مان را بسازيم. اين فيلم را ۱۵ سال پيش در ايران نمي‌شد ساخت. تغييرات پيش آمده عجيب و غريب نيست اما يك قدم به جلوست. يك زماني ما با شلوار جين و پيراهن آستين كوتاه در موسسه «روايت فتح» رفت و آمد داشتيم و براي خيلي‌ها عجيب بود. اصلا اين چيز‌ها در مملكت‌مان مساله بود. اما بعد از گذشت مدت زماني عادي شد. الان براي كمتر كسي اين مسائل مهم است.
اما سوال آخرم در مورد ابراهيم حاتمي‌كياست. به او ارادت خاصي داريد؟
اين چه سوالي است از من مي‌پرسيد؟ (مي‌خندد)
اسمش را زياد مي‌آوريد و در اختتاميه هم بعد از گرفتن سيمرغ از او ياد كرديد.
من اين را به آقاي حاتمي‌كيا هم گفتم. نخستين فيلمي كه از او در سينما ديدم «از كرخه تا راين» بود. آرزوي ما كه سينما را دوست داشتيم و آن دوران فيلم‌هاي او را دنبال مي‌كرديم اين بود كه روزي ابراهيم حاتمي‌كيا شويم. آن موقع دوران اوج اين كارگردان بود. ما با سوداي حاتمي‌كيا شدن وارد سينما شديم. من خيلي به ايشان ارادت دارم و تحت تاثير «ديد‌بان» او هستم. البته به فيلمسازاني چون داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي هم ارادت ويژه‌اي دارم.
مشخصا كدام فيلم‌هاي‌شان را دوست داريد؟
«ليلا»ي مهرجويي كه در نوجواني آن را ديدم. كيميايي را هم با فيلم «ضيافت» و «مرسدس» شناختم و خيلي دوست داشتم. البته نخستين فيلمي كه از كيميايي در سينما ديدم «تجارت» بود.
پس چرا فقط از آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره فجر نام برديد؟
چون مشخصا ايشان فيلم داشتند. اگر مهرجويي و كيميايي هم فيلم داشتند، اسم آنها را هم مي‌آوردم. هر فيلمسازي دوست دارد يك روز در جشنواره فيلم فجر سيمرغ بگيرد. فكر مي‌كردم روزي كه من سيمرغ مي‌گيرم همه فيلمسازان از حاتمي‌كيا تا مهرجويي و كيميايي و خانم بني‌اعتماد هستند. اما در اختتاميه هيچ كدام از اين افراد حضور نداشتند. اين نمايش تكراري در جشنواره و گرفتن جايزه براي من مهم نبود. حضور اين آدم‌ها برايم اهميت داشت. خوب معلوم بود چرا آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره نبود.
گلايه شما به حاتمي كيا بود؟
بخشي از اين گلايه اين بود اما بخش ديگري از گلايه‌ام به ساز و كار اختتاميه جشنواره فيلم فجر بود. در اين اختتاميه فقط آنهايي كه مي‌خواهند جايزه بگيرند حضور دارند. روند دعوت در جشنواره فجر اين‌طور است كه من سال بعد اگر فيلمي نداشته باشم به جشنواره دعوت نمي‌شوم. اين جشنواره بايد يك مناسكي داشته باشد و اگر نداشته باشد جشنواره نيست. يك ليست ۵۰ نفره از سينماگران بايد هر سال با تشريفات و احترام و با خانواده‌هاي‌شان دعوت شوند. مهرجويي و كيميايي هر سال بايد با تشريفات به جشنواره بيايند. همه سينماي ايران و آنچه ما به آن مي‌باليم همين افراد هستند. اعتبار سيمرغ بلورين به اين است كه يك روزي آن را بني‌اعتماد، كيميايي و مهرجويي گرفته است. كساني كه سينماي ايران را با تصوير آنها به ياد مي‌آوريم بايد در اين مراسم باشند. من دنبال مقصر نيستم. اما جشنواره فجر بايد به گونه‌اي اداره شود كه آقايان پوراحمد، تبريزي، موتمن، ميركريمي و… كه حداقل در جشنواره فيلم داشتند، در اختتاميه حضور داشته باشند. ما نمي‌توانيم بگوييم اين عدم حضور هم تقصير تبريزي است و هم حاتمي‌كيا. مقصر شيوه اداره جشنواره فجر است.
از بين كارگردان‌هايي كه نام برديد آقاي حاتمي‌كيا دست به دلخور شدن‌شان خيلي خوب است!
هر كدام از اين افراد يك خصوصيت خلقي دارند. به هر حال تدبير مدير جشنواره بايد اين باشد كه كه اين افراد را با توجه به خصوصيات‌شان دعوت كند. در جشنواره فجر بايد كساني مثل عباس كيارستمي هم باشند. مگر مي‌شود كسي كه اين همه جايزه بين‌المللي و نخل طلاي كن گرفته در مهم‌ترين رويداد سينمايي كشور حضور نداشته باشد؟




تأیید رسمی خبر سینماژورنال⇐سانسور “ایستاده در غبار” برای کسب رضایت خانواده متوسلیان

سینماژورنال: روز گذشته در گزارشی درباره سانسور برخی نماهای درام جنگی-زندگینامه ای “ایستاده در غبار” برای جلب نظر خانواده احمد متوسلیان گزارشی منعکس کردیم.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال چند ساعت بعد از آن گزارش در نشست خبری اکران این فیلم به صراحت بر حذف برخی نماهای فیلم به خاطر گلایه های خانواده متوسیان تأکید شد.

محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم با اشاره به اهمیت شخصیت احمد متوسلیان در بحث دفاع مقدس گفت: وقتی فیلم “ایستاده در غبار” تمام شد؛ بعد از جشنواره فیلم فجر جلساتی برگزار کردیم و فیلم توسط خانواده احمد متوسلیان دیده شد.

وی ادامه داد: از ابتدا نیز رویه ما این بود که اگر قرار است فیلم اکران شود باید حتماً خانواده احمد متوسلیان فیلم را تأیید کنند به همین دلیلی بخش‌هایی از فیلم در زمان اکران به خواست خانواده ایشان اصلاح شد.

پیش بینی می شود بخشهایی از “ایستاده در غبار” سانسور شده است که درباره ارتباط سرد میان پدر و احمد تصویرسازی کرده است و همچنین بخشی از نماهایی که خشونت احمد در کوران دفاع مقدس را به نمایش می گذاشت.




اکران نسخه سانسورشده “ایستاده در غبار” برای جلب نظر خانواده احمد متوسلیان؟/کارگردان و تهیه‌کننده پاسخ می‌دهند

سینماژورنال: درام جنگی-زندگینامه ای “ایستاده در غبار” ابتدا بنا بود از ابتدای اردیبهشت ماه اکران شود اما در آستانه اکران به دلایل مختلف از برنامه اکران کنار رفت.

به گزارش سینماژورنال پخش کننده فیلم این تعلیق اکران را به دلیل آن دانست که فیلم قبلی سازمان اوج سرمایه گزار “ایستاده در غبار” یعنی “بادیگارد” فروش خوبی دارد و فعلا نباید پایین بیاید.(اینجا را بخوانید)

تهیه کننده فیلم ادعا کرد که این تعلیق اکران پیش بینی شده بوده و  پلتیکی برای تبلیغ فیلم(اینجا را بخوانید) و در نهایت نیز شنیده هایی طرح شد درباره اعتراض خانواده احمد متوسلیان نسبت به این ماجرا.

امیر متوسلیان برادر کوچکتر احمد متوسلیان تصویرسازی سردی که از رابطه پدر-فرزندی میان احمد و پدرش در فیلم ارائه شده بود را زیر سوال برده بود.(اینجا را بخوانید)

البته که مدتی بعد از طرح گلایه های امیر متوسلیان کارگردان “ایستاده در غبار” به صراحت از همکاری خانواده متوسلیان با گروه سازنده حین پروسه تحقیق سخن گفته و وجود صدای خواهر و یکی دیگر از برادران حاج احمد در این فیلم را شاهدی بر این همکاری دانست.

مهدویان درباره گلایه های امیر متوسلیان به سینماژورنال گفته بود:  بخشهای کودکی و نوجوانی حاج احمد مربوط به دهه های سی و چهل است یعنی زمانی که این برادر کوچکتر اصلا به دنیا نیامده بود. ایشان به هنگام گم شدن حاج احمد متوسلیان فقط ۱۰-۱۱ سال سن داشت و طبیعی بود که برای جمع آوری اطلاعات نمی شد به ایشان رجوع کرد.(اینجا را بخوانید)

سانسور نماهای پدر-فرزندی فیلم

“ایستاده در غبار” از چهارشنبه 19 خردادماه به عنوان یکی از فیلمهای اکران رمضان روی پرده خواهد رفت.

در فاصله کوتاه تا اکران شایعاتی طرح شده درباره سانسور فیلم و کم کردن چند دقیقه از اثر نسبت به نسخه جشنواره ای.

این شایعات حکایت از آن دارند که بخشهایی از فیلم که مورد اعتراض خانواده احمد متوسلیان بوده مورد تعدیل قرار گرفته است.

خانواده متوسلیان به تصویری که “ایستاده در غبار” از پدر خانواده داشته اعتراض کرده بودند؛ به جز گلایه از سردی رابطه احمد و پدر، در این فیلم نکاتی درباره همسر دوم پدر احمد متوسلیان بیان شده و احتمالا همین بخش بوده که باعث اعتراض خانواده متوسلیان شده است.

ایستاده در غبار
نمایی از “ایستاده در غبار”

کارگردان: چند جابجایی سکانس داریم

برای آگاهی از کم و کیف این سانسور به سراغ محمدحسین مهدویان کارگردان “ایستاده در غبار” رفتیم. مهدویان در پاسخ به این سوال که آیا نسخه اکران شده نسبت به نسخه جشنواره ای زمان کمتری دارد به سینماژورنال گفت: مشغول آماده سازی نسخه جدیدمان هستیم و البته که برای بهتر شدن کار چند جابجایی سکانسی داریم.

مهدویان درباره کم و کیف این جابجایی ها چیزی نمی گوید و وقتی پرسش سینماژورنال درباره سانسور نماهای مربوط به پدر احمد متوسلیان را می شنود سعی می‌کند با شوخی و خنده پاسخ به این پرسش را به آینده موکول کند.

تهیه کننده: اجازه بدهید فیلم روی پرده بیاید

از آن سو حبیب ا.. والی نژاد تهیه کننده “ایستاده در غبار” هم با بیان اینکه مشغول کارهای نهایی برای نسخه اکران فیلم است از پاسخگویی در این باره سرباز می‌زند.

او در گفتگو با سینماژورنال به این اکتفا می کند که: اجازه بدهید فیلم روی پرده بیاید و بعد همه با هم دریابیم که چه اتفاقی افتاده است.

نه مهدویان و نه والی نژاد به صراحت حرفی از سانسور نمی زنند اما قرائن حکایت دارند از تعدیل برخی بخشهای فیلمهای به خاطر کسب رضایت خانواده احمد متوسلیان.




یک کارگردان ارزشی‌ساز⇐ نگران فروش نیستم چون فیلم‌ام با بودجه دولتی تولید شده!!

سینماژورنال: “ايستاده در غبار” محصول سازمان ارزشی اوج قرار بود در اکران دوم نوروز روي پرده سينماها برود اما فیلم در این موعد اکران نشد و اخیرا هم حبيب‌ا.. والي‌نژاد، تهيه‌كننده اش ادعا کرد اعلام اولیه زمان اکران و سپس تعلیق در آن طراحی خودش بوده است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال زمانی که اعلام شد “ایستاده در غبار” در نیمه اردیبهشت اکران می شود، بسیاری گمان می کردند به مانند برخی از فیلمهایی که با سرمایه های ارگانی تولید می شوند برای کمک به فروش اثر بلیتهای ارگانی هم توزیع شود. البته که فیلم در موعد مقرر روی پرده نرفت که درستی این گمان سنجیده شود.

با این حال محمدحسین مهدویان در تازه ترین گفتگویش با “اعتماد” از بی علاقگی به توزیع بلیتهای ارگانی سخن گفته است چراکه فیلم با بودجه دولتی توزیع شده و دغدغه مالی در میان نیست.

محمدحسين مهدويان با اشاره به اينكه يكي از خوش‌بيني‌هاي من اين است كه فيلم ما در هر فصلي كه اكران شود، مخاطب مورد علاقه، دنبالش مي‌كند توضيح داد: اين مسأله درباره يك فيلم كمدي چندان صدق نمي‌كند. يعني بايد شرايط اكران تا اندازه زيادي براي برخي فيلم‌ها مهيا باشد.  معتقدم وقتي فيلمي با بودجه دولتي ساخته مي‌شود نگران فروش خود در گيشه نيست. چه دليلي دارد با استفاده از روش‌هاي غيرمتعارف مخاطب را به سينما بكشانيم وقتي دغدغه مالي در ميان نيست.

این کارگردان جوان خاطرنشان ساخت: “ايستاده در غبار” هر اندازه در گيشه با اقبال عمومي مواجه شد، آن را مي‌پذيرم و ترجيح مي‌دهم به شيوه طبيعي درآمدزايي كند. من به شخصه تمايلي به فروش فيلمم از روش‌هايي چون پخش بليت در ميان ارگان‌هاي دولتي و خصوصي ندارم. كارگرداني كه با بودجه دولتي فيلم مي‌سازد و از طرفي به فروش غيرمتعارف اعتقاد دارد، دنبال  ژست گرفتن در رسانه‌هاست.




ادعاي عجيب تهیه‌کننده‌ای که با سرمایه سازمان اوج فیلم تولید کرده⇐ اعلام زمان اكران اين فيلم و سپس اعلام تعويق اکران، يك شگرد{فريب؟} تبلیغاتی بود!!

سینماژورنال: در حالی که پیشتر بنا بود “ایستاده در غبار” در اکران دوم نوروز روی پرده برود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد و علی سرتیپی پخش کننده اثر از قابلیتهای بالای “بادیگارد” دیگر فیلم محصول اوج برای فروش گفت و اینکه فعلا بهتر است “بادیگارد” بفروشد تا بعد نوبت به “ایستاده در غبار” برسد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این حال حبیب ا.. والی نژاد تهیه کننده “ایستاده در غبار” دیروز 12 اردیبهشت در نشست سینماروایت ادعای عجیبی را درباره تغییر زمان اکران مطرح کرد و تغییر زمان اکران را با طراحی قبلی دانست.

تهیه کننده فیلم «ایستاده درغبار» در مورد اکران فیلم که سوال یکی از حضار بود یادآور شد: ما برای اکران این فیلم در حال طراحی هستیم و اینکه قرار بوده این فیلم اکران شود اما بعد این موضوع به تعویق افتاد هم یک نوع طراحی برای اکران بوده است!

وی از بیان دقیق اکران فیلم طفره رفت و گفت: این هم جزو طراحی های اکران فیلم می باشد!

اعتراف به دست انداختن مخاطب

به گزارش سینماژورنال اینکه تهیه کننده فیلمی اعتراف می کند به اینکه اعلام نام فیلم به عنوان گزینه ای برای اکران دوم نوروز و سپس تعویق اکران با طراحی قبلی بوده به شدت عجیب به نظر می رسد.

تهیه کننده ای که چنین اعترافی می کند آیا به این امر هم واقف است که شاید در موعد بعدی که باز هم زمانی را برای اکران فیلمش اعلام می کند دیگر مخاطبان سخن او را باور نکرده و گمان کنند باز هم در حال تماشای یک بازی از پیش طراحی شده اند.

دست انداختن و بازی دادن مخاطب آن هم در روزگاری که ده ها امکان تبلیغاتی بهتر برای معرفی آثار وجود دارد، محلی از اعراب ندارد.

“ایستاده در غبار” یکی از معدود آثار جنگی سینمای ایران است که اتفاقا اله‌مانهای لازم برای جلب مخاطبانی را داراست که سالهاست تماشاگر آثار ژانر جنگ هالیوود هستند و حسرت تماشای یک اثر جنگی استاندارد داخلی را دارند.

بهتر است تهیه کننده “ایستاده…” که حمایت ارگانی متنفذ چون سازمان اوج را هم پشت سر خود داشته برای تبلیغات اثرش از مشاوران آگاه تری استفاده کند تا متوسل به چنین روشهای دور از منطقی نشود.

سازمان اوج حواسش به مشاوران تبلیغاتی ناآگاهش هست؟

این را هم نباید از یاد برد بعد از ادعایی که اخیرا درباره تخریب بیلبوردهای “بادیگارد” طرح شد و البته مشخص هم نشد که چه کسی این بیلبوردها را تخریب کرده و چرا(اینجا را بخوانید) حالا اعتراف تهیه کننده “ایستاده در غبار” به شگرد تبليغاتي بودن اطلاع رسانی نادرست درباره زمان اکران اين  فیلم ، بیش از  هر چیز دیگر، ارگان سرمایه گذار هر دو اثر یعنی سازمان هنری-رسانه ای اوج را زیر سوال می برد.

سازمان اوج حداقل در اکران “بادیگارد” نشان داده که همراهی ارگانهای مختلف از صداوسیما تا ارگانهای شهری را برای معرفی محصولات خود در اختیار دارد و اینکه حالا مشاوران تبلیغاتی آماتور این سازمان بخواهند به سبک دو دهه قبل دفاتر پخش رده پایین برای آثارشان مشتری جلب کنند فقط و فقط استهزای مخاطب را موجب می شود و اسباب بدگماني نسبت به محتواي آثار توليد شده اين سازمان را فراهم مي آورد كه آفت بسيار بزرگي براي به ثمر ننشستن اهداف اين سازمان است.

محمدحسین مهدویان، حبیب والی نژاد و امیر قادری در نشست سینماروایت
محمدحسین مهدویان، حبیب والی نژاد و امیر قادری در نشست سینماروایت



تهیه‌کننده “ایستاده در غبار” و بازیگر “آژانس شیشه‌ای” به هم می‌رسند

سینماژورنال: مراسم اختتامیه پانزدهمین دوره جایزه شهید حبیب غنی‌پور با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و قلم دوشنبه، 17 اسفندماه، در مسجد جوادالائمه(ع) برگزار می‌شود.

به گزارش سینماژورنال در این مراسم برنامه‌های متعددی در نظر گرفته شده است که از جمله این موارد می‌توان به معرفی برگزیدگان این دوره جایزه، سخنرانی گلعلی بابایی درباره مستندنگاری جنگ و یادی از زنده‌یاد فرج‌الله سلحشور اشاره کرد.

در این دوره بیش از سه هزار اثر در بخش‌های کودک، نوجوان، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بخش رمان آزاد مورد بررسی قرار گرفته است.

اصغر نقی زاده بازیگر سینمای جنگ و آثاری چون “آژانس شیشه ای” و “از کرخه تا راین” و حبیب ا.. والی نژاد تهیه کننده فیلم “ایستاده در غبار” از جمله مهمانان حاضر در این مراسم هستند.

مراسم اختتامیه در روز یاد شده بعد از نماز مغرب و عشا برگزار می‌شود. علاقه‌مندان جهت شرکت در این برنامه می‌توانند به مسجد جوادالائمه(ع) واقع در خیابان سی متری جی، خیابان برادران شهید فلاح( 13 متری حاجیان) مراجعه کنند.

جایزه حبیب غنی پور
جایزه حبیب غنی پور



پاسخ كارگردان “ايستاده در غبار” به تهديد توقيف اين فيلم

سینماژورنال: امیر متوسلیان برادر کوچکتر احمد متوسلیان که زندگیش در درام زندگینامه ای “ایستاده در غبار” تصویرسازی شده بود به تازگی به طرح این ادعا پرداخته که به دلیل مخالفت با برخی قسمتهای فیلم اجازه اکران آن را نخواهد داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال محمدحسین مهدویان کارگردان جوان “ایستاده در غبار” در گفتگو با سینماژورنال در پاسخ به این ادعا با بیان اینکه فیلمش هم پروانه ساخت دارد و هم پروانه نمایش گفت: ما به هنگام تولید فیلم از خانواده ایشان اجازه گرفتیم و اگر فیلم را با دقت دیده باشید می بینید که هم صدای خواهر و هم صدای برادر حاج احمد به عنوان نریشن در فیلم شنیده می‌شود.

وی ادامه داد: همزمان با جشنواره هم فیلم را برای اعضای خانواده ایشان نشان دادیم. پدرشان که در قید حیات نیستند و مادرشان هم که توانایی تماشای فیلم ندارند اما در این نمایش فیلم خواهران و برادرزادگان ایشان حاضر بودند و علیرغم اظهارنظر هیچ کدام به طرح چنین ادعایی نپرداختند.

مهدویان افزود: یکی از خواهران حاج احمد درباره طرح ازدواج مجدد پدرشان در فیلم مساله داشت که در این باره هم بنا شد صحبت کنیم تا رضایت خاطرشان جلب شود اما اینکه به فیلم اجازه اکران نمی دهند اصلا طرح نشد.

ایشان به هنگام گم شدن حاج احمد متوسلیان فقط 10-11 سال سن داشت

محمدحسین مهدویان که فیلمش بهترین فیلم جشنواره سی و چهارم فجر شده درباره اینکه امیر توسلیان گفته برای ساخت فیلم هیچ کس به سراغ وی نرفته به سینماژورنال بیان داشت: ایشان به هنگام گم شدن حاج احمد متوسلیان فقط 10-11 سال سن داشت و طبیعی بود که برای جمع آوری اطلاعات نمی شد به ایشان رجوع کرد.

این کارگردان با اشاره به گلایه های برادر کوچک احمد متوسلیان از بخشهایی از فیلم که به رابطه پدر خانواده با فرزندان می پردازد گفت: بخشهای کودکی و نوجوانی حاج احمد مربوط به دهه های سی و چهل است یعنی زمانی که این برادر کوچکتر اصلا به دنیا نیامده بود.

محمدحسین مهدویان در انتهای گفتگوی خود با سینماژورنال با بیان اینکه دوست دارد فیلمش بدون هر گونه پیش داوری به اکران برسد گفت: دلم می‌خواهد مخاطب بدون پیش داوری به تماشای فیلم بنشیند و خودش باشد که درباره اثر قضاوت کند.

داستان زندگی فرمانده لشکر 27 محمد رسول ا..(ص)

به گزارش سینماژورنال “ایستاده در غبار” که به سفارش سازمان هنری-رسانه ای اوج و به تهیه کنندگی حبیب ا.. والی نژاد ساخته شده است داستان زندگی پرفراز و نشیب احمد متوسلیان فرمانده لشکر 27 محمد رسول ا..(ص) از دوران کودکی تا زمان مفقود شدن را روایت می کند.

ساختاری که محمدحسین مهدویان کارگردان “ایستاده در غبار” برای روایت برگزیده ساختاری مستندگونه است که در آن بخشهایی از اتفاقاتی که متوسلیان با آن روبرو شده بود براساس روایت شاهدان عینی به صورت سینمایی بازسازی شده است.




محسن رضايي در قاب نمايش/وجود سكانس هايي بازسازي شده از گذشته “آقا محسن” در محصولات نمايشي سازمان اوج

سینماژورنال: بعد از آن که در نخستین سریال تلویزیونی سازمان هنری-رسانه ای اوج با عنوان “آسمان من” بازسازی دیدار محسن رضایی با امام خمینی(ره) صورت گرفت حالا در تازه ترین فیلم سینمایی محصول این سازمان نیز نمایی دیگر از گذشته محسن رضایی را می بینیم.

به گزارش سینماژورنال در “آسمان من” ساخته محمدرضا آهنج، محسن رضایی را که به “برادر محسن” معروف بود در حالی می دیدیم که قصد دیدار با امام(ره) و رایزنی با ایشان برای راه اندازی حفاظت داخلی هواپیماها را داشت.

سکانس بامزه دیدار
حالا در درام سینمایی”ایستاده در غبار” باز هم از محصولات اوج که داستان زندگی حاج احمد متوسلیان از زمان اعزام به جبهه تا لحظه مفقود شدن را روایت می کند سکانسی از دیدار محسن رضایی و حاج احمد متوسلیان بازسازی شده است.

مهدویان کارگردان فیلم با “بامزه” توصیف کردن این سکانس به “سینما” گفته است: یکی از صحنه های جالبی که در فیلم بازسازی شده، سکانس بامزه ای بین محسن رضایی و احمد متوسلیان است که در بدو تشکیل تیپ حضرت رسول(ص) برخورد جالبی در آستانه عملیات فتح المبین بین این دو رخ می دهد.

پیشتر تصویرسازی شهدا را دیده بودیم…
هرچند در سینما و تلویزیون ایران پیش از این و در آثاری چون “تونل”،”دلتنگیهای عاشقانه”،”شور شیرین” و “به کبودی یاس” زندگی شهدایی چون احمد کاظمی، منوچهر مدق، محمود کاوه و عبدالحسین برونسی بازسازی شده بود اما درباره  فرماندهان زنده دوران دفاع مقدس و از جمله محسن رضایی که بنیانگذار سپاه پاسداران است هیچ تصویرسازی سینمایی یا تلویزیونی جدی ندیده بودیم.

اشارات حاتمی کیا در “موج مرده”

البته پیش از این ابراهیم حاتمی کیا در اثری تولید شده در دوران اصلاحات با عنوان “موج مرده” به روایت زندگی فرماندهی از دفاع مقدس پرداخته بود که از برخی جهات شباهتهایی به محسن رضایی داشت.

نه حاتمی کیا و نه عوامل فیلم هیچ گاه به صراحت این شباهتها را تایید نکردند اما اشاراتی چون پناهنده شدن فرزند فرمانده فیلم حاتمی کیا به کشوری بیگانه اصلی ترین عامل بود برای طرح فرضیه هایی در این باره.

آیا این تستی برای ساخت اثر مستقل محسن رضایی است؟

حالا اما به فاصله ای کوتاه تصویری واقع گرایانه از رضایی را که نزدیکانش او را “آقا محسن” می نامند هم در سریالی تلویزیونی می بینیم و هم فیلمی سینمایی.

تولید هر دوی این محصولات توسط سازمان ارزشی اوج این حدس را پیش روی مخاطب قرار می دهد که شاید مدیران این سازمان در حال تست زدن تصویرسازی محسن رضایی هستند تا در آینده نزدیک اثری مستقل با محوریت وی تولید کنند.




رونمایی از نخستین تصاویر درام سینمایی احمد متوسلیان؛ دیپلمات ربوده شده+عکس

سینماژورنال: نخستین تصاویر از درام  سینمایی “ایستاده در غبار” با محوریت زندگی حاج احمد متوسلیان دیپلمات ربوده شده ایرانی رونمایی شد.

به گزارش سینماژورنال “ایستاده در غبار” اولین ساخته سینمایی محمدحسین مهدویان کارگردان سریال مستند تحسین شده “آخرین روزهای زمستان” است که با محوریت زندگی جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان از دوران کودکی تا سال‌های حضور در جبهه‌های جنگ ساخته می‌شود.

تهیه کننده این فیلم سینمایی حبیب‌اله والی نژاد است که دومین تجربه‌ همکاری او با مهدویان بعد از مجموعه “آخرین روزهای زمستان” خواهد بود.

سازمان هنری و رسانه‌ای اوج نیز سرمایه گذار تولید این درام زندگینامه ای جنگی است.

ایستاده در غبار
ایستاده در غبار
ایستاده در غبار
ایستاده در غبار