1

مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند!

سینماروزان/حامد مظفری: گره زدن همه چیز و همه کس به سیاست‌بازی باعث می‌شود حتی اعلان دعوت رسمی از امثال بیضایی، بهروز وثوقی، معین و… برای بازگشت به وطن نیز اسیر دوقطبی‌سازی گردد.

این سیاست‌بازی و لجبازی کودکانه با هر آنچه رقیب بگوید-ولو آن که خواسته فعلی خود ما باشد- کار را به جایی میرساند حتی اگر روزی برسد که اجازه برگزاری کنسرت در مشهد و ورود کاملا آزادانه بانوان به استادیوم‌ها را بدهند باز این سیاست‌بازان، علم مخالفت بردارند و خیلی خوب خود را لو دهند که مسأله شان نه خواسته مخاطب که فقط منافع جناحی و محفلی است.

اینکه چرا چپ‌‌های امروز-که برخی از آنها همان پونز به دستان دیروز هستند-آن قدر از دعوت رسمی مدیران هنری دولت سیزدهم برای بازگشت بیضایی و بهروز و معین، برآشفته اند جز در همان خاستگاه ارتجاعی آنها که می‌رسد به انحصار دهه شصت و تنگ تر کردن ساعت به ساعت دایره خودی، ریشه ندارد وگرنه مگر همین ها تا دیروز مرتب عکس بهروز و بیضایی را استوری نمی‌کردند و حسرت بازگشت به وطن آنها را نمی‌خوردند؟

آن قدر هم آماتور و عجولند که به جای استناد به آخرین گفتگوی بهرام بیضایی-که عملا همین جماعت چپ را عامل توقیف غم‌نامه خود بر قتل‌های زنجیره‌ای دانسته بود-به تکه پاره گفته های او علیه مدیران دهه شصت پناه می‌برند؛ انگار که همه گوش‌درازند.

مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند
مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند

آش آن قدر شور شده که حتی صدای مهدی خزعلی را درآورده که می‌گوید بس کنید این مخالفت ها با اتفاقات درست را و بگذارید امور دلخواه‌تان حتی در دولت مخالف‌تان به سرانجام برسد.

اینکه بهروز وثوقی و بهرام بیضایی و معین به ایران برگردند، فرض محال است چون نه رییسی، احمدی نژاد است و نه اینها، حبیب محبیان! آنچه مایه مسرت باید باشد همین دعوت رسمی از مظاهر فرهنگ و هنر ایران است‌ که یکی از جنتلمن‌ترین آنها که فرامرز اصلانی باشد به تازگی مرحوم شد و در این چهار دهه یکی نگفت او چرا نباید در وطن باشد؟

بله! بیضایی‌ها و معین‌ها و اصلانی‌ها نباید در وطن باشند و شاگردان خلف آنها حتی در وطن در انزوا قرار گیرند تا تتوکاران بیسواد و بچه متصل‌های گرفتار انواع و اقسام امراض- که البته زاییده همان انحصارگرایان دهه شصت هستند- همچنان ترکتازی کنند و نگذارند هنر ایرانی حتی در همین منطقه هم مشتری پیدا کند.




الزام به نیم‌بها بودن دو روز در هفته بلیت سینماها در تعطیلات نوروز/خرید بلیت فله‌ای برای شوآف فروش، ممنوع!

سینماروزان: امیدواریم در کنار امتداد اکران نوروزی فیلم‌های پرفروش روی پرده، الزام به نیم بها بودن بلیت سینماها در روزهای دوشنبه و سه شنبه در دو هفته تعطیلات نوروز هم برقرار باشد تا مخاطبان کم‌بضاعت‌تر هم بتوانند به سینما بروند.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما روی آنتن زنده برنامه جنت آباد رادیوتهران با بیان مطلب فوق گفت: ترکیب اکران نوروزی ترکیب متنوعی است یعنی آنهایی که در تمام اين ماهها نقد داشتند بر غلبه کمدی بر اکران حالا دیگر باید از این چینش اکران راضی باشند ولی آیا این ترکیب متنوع می‌تواند رکوردشکنی های فسیل و هتل و… را ادامه دهد؟ این مسأله ای است قابل بحث‌های مفصل‌تر.

این منتقد ادامه داد: کمدی «تمساح خونی»، ملودرام جنایی«بی‌بدن»، فیلم جنگی خوش ساخت «آسمان غرب»، فیلم زندگینامه ای «پرویزخان»، کمدی نوستالژی «آپاراتچی» ، فیلمهای کودک «نوروز» و «ایلیا در جست‌وجوی قهرمان» ترکیب اکران نوروزی را تشکیل می‌دهند. در این بین طبیعتا “تمساح خونی” که اکرانش زودتر استارت خورده امید اصلی گیشه است و بعدش “بی بدن” و “پرویزخان” فروش‌های خوبی داشته اند. این وسط “آسمان غرب” هم میتواند آنهایی را راضی کند یک فیلم جنگی خوش ساخت و از نظر بصری استاندارد می‌خواهند. “نوروز” و “ایلیا…” هم دو فیلم کودک هستند تا خانواده هایی که کودک دارند بتونن در نوروز از سینماها استفاده بهینه کنند. “آپاراتچی یک کمدی نوستالژی است که علاوه بر مخاطب عام میتواند مورد توجه آذری زبان ها قرار بگیرد.

حامد مظفری تاکید کرد: آن چیزی که میتواند تنور گیشه ها را در نوروز گرم نگه دارد،ادامه اکران فیلم‌های پرمخاطب امسال هست یعنی فیلمهای رکوردشکن مثل فسیل و هتل و هاوایی و… را باید با مدیریت روی پرده نگه داشت چون طبیعی است که بسیاری از مخاطبان وفتی برای تماشای یک کمدی به سینما میروند احتمالا علاقمند میشوند که فیلم‌های دیگر را هم ببینند.

حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما
حامد مظفری منتقد و کارشناس سینما

این منتقد سینما خاطرنشان ساخت: یک نکته خیلی مهم اینکه در دو هفته تعطیلات نوروز هم باید قاعده نیم بها بودن بلیت سینماها در دوشنبه و سه‌شنبه ادامه داشته باشد چون خیلی ها توان اقتصادی همین بلیت ۸۰ هزار تومانی را هم ندارند و این طوری میشود تمام طبقات جامعه را دعوت کرد به تماشای فیلم‌ها. در عین حال امیدواریم برخی از صاحبان آثار که متصل به سرمایه‌های بادآورده هستند برای شوآف فروش، اقدام به خرید بلیت‌های فله‌ای و مهندسی گیشه نکنند چون واقعا فیلمی که مخاطب ندارد را نمی‌شود تا ابد روی پرده نگه داشت و باید با فیلم بهتر، جایگزین کرد و برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی حتما باید نظارت ویژه بر اکران نوروز صورت گیرد.

برنامه “جنت آباد” به تهیه كنندگی مریم سادات آصفی، اجرای مهدی مجنونی، هماهنگی و دستیاری تهیه سپیده آقاجانی و كارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود.




حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما روی آنتن زنده مطرح کرد: کیفیت برخی اپیزودهای سریال‌های “رحیل” و “گناه فرشته” به مراتب بهتر از نیمی از آثار فجر۴۲ بود!/برنده جشنواره فجر۴۲، هيات داوران آن بود!/غلبه سینماگران حرفه‌ای بر هیات داوران، فجر۴۲ را از افتادن به چاه نجات داد!/ کار مهم هیات داوران فجر۴۲ آن بود که شماری از فیلم‌های ضعیف ارگانی را در همان مرحله کاندیداتوری، حذف کرد!/اقدام انقلابی هیات داوران، حذف سیمرغ فیلمنامه بود/حالا دیگر وقتش است ارگان‌های متمول، اتاق فکرهایی راه بندازند با حضور سناریست‌های حرفه‌ای!/هیات داوران سعی نمود در میان آثار متوسط و خوب  بیشتر به فيلم‌هاي خوب توجه کند!/جای خرسندی است که فیلم‌های خوب “آسمان غرب”، “تابستان همان سال” و “صبح اعدام” در اختتامیه مورد توجه قرار گرفتند/هیات داوران به درستی “بی بدن” را وارد لیست کاندیداها کرد ولی اینکه چرا جایزه‌ای به آن نرسید، معلوم نیست!/ می‌شد که در داوری به فیلم‌های کمدی مثل “صبحانه با زرافه ها” و “دو روز دیرتر” هم بیشتر توجه کرد که به دلایل مختلف، نشد!/در هر شکل از حالا میتوان گفت به غیر از چشم‌انداز مثبت این کمدی‌‌ها در گیشه، “بی بدن” پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی ۱۴۰۳ خواهد بود/”صبح اعدام” فیلمی ساده است ولی با نشان‌های عمیق!/سادگی این فیلم، علاقمندان به ویکی‌نگاری را به اشتباه انداخته!/سادگی “صبح اعدام” یادآور فیلم اخیر اسکورسیزی است ولی فیلم افخمی به مراتب ریتم بهتری دارد!/ مارال بنی‌آدم لایق‌ترین بازیگر برای دریافت سیمرغ بود/برندگان جوایز بازیگری امسال، می‌توانند پشتوانه‌ای باشند برای محصولات آینده سینما!

سینماروزان: جشنواره فیلم فجر چهل و دوم به مانند اغلب جشنواره های این سالها تعدادی فیلم خوب، چند فیلم متوسط و کلی هم فیلم زیر حد متوسط داشت. جسنواره امسال چند فیلم با مخاطب بالا داشت و از جمله بی بدن، تمساح خونی، صبحانه با زرافه ها، دو روز دیرتر که در سینماهای مردمی به سانس فوق العاده رسیدند و به جرات می‌توان گفت کیفیت برخی اپیزودهای سریال‌های “رحیل” و “گناه فرشته” به مراتب بهتر از نیمی از آثار فجر۴۲ بود!

حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار روی آنتن زنده برنامه سعادت آباد رادیوتهران با بیان مطلب فوق گفت: کیفیت پایین آثاری که توسط هیات انتخاب، گزینش شده بودند جشنواره فجر۴۲ را به چاله ای انداخته بود که هیات داوران مشتمل بر تعدادی سینماگر حرفه ای، باعث شدند این دوره از چاله به چاه نیفتد. اقدام انقلابی هیات داوران فجر۴۲ حذف سیمرغ فیلمنامه و بسنده کردن به دیپلم افتخار بود تا معلوم گردد کیفیت فیلمنامه آثار سینمایی به زحمت به حد متوسط می‌رسد و این، خودش زنگ خطری است برای ارگان‌های تولیدکننده و به خصوص فارابی که بیش از اینها اتاق فکرهای خود را با سناریست های باتجربه بچینند.

وی ادامه داد: درباره برنده های جشنواره امسال، کار مهم هیات داوران این بود که شماری از فیلم‌های ضعیف را در همان مرحله کاندیداتوری، حذف کرد و سعی نمود در میان آثار متوسط و خوب هم بیشتر به فيلم‌هاي خوب توجه کند و فی المثل فیلم‌های خوب آسمان غرب، تابستان همان سال و صبح اعدام در اختتامیه مورد توجه قرار گرفتند. ضمن اینکه با همه حواشی باز هم بی بدن وارد لیست کاندیداها شد ولی می‌توانست برنده هم شود که نمی‌دانیم به چه دلیل نشد؟ در هر شکل از حالا میتوان گفت “بی بدن” پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی ۱۴۰۳ خواهد بود.

حامد مظفری تاکید کرد: البته می‌شد که در داوری به فیلم‌های کمدی مثل “صبحانه با زرافه ها” و “دو روز دیرتر” هم بیشتر توجه کرد که به دلایل مختلف، نشد ولی اینها هم بالاخره، امید گیشه هستند.

هیات داوران؛ برگ برنده جشنواره فجر۴۲
هیات داوران؛ برگ برنده جشنواره فجر۴۲

این روزنامه‌نگار تاکید کرد: امسال جشنواره کلی فیلم ارگانی هم داشت و خوشبختانه برخی آثار ارگانی، آثار قابل توجهی هستتد و در راس آنها فیلم آسمان غرب ساخته محمد عسکری که به یکی دو ماه زندگی شهید شیرودی پرداخته که از منظر بصری به شدت فیلم به‌روزی هست و هم جنگ هوایی و هم جنگ زمینی رو با نماهای درجه یک نشان داده. #آسمان_غرب نه فقط بهترین فیلم فجر۴۲ بلکه بهترین فیلم جنگی یک دهه اخیر است و کاملا جا پای آثار ماندگار رسول ملاقلی‌پور گذاشته. بازی ها هم عالی و به اندازه؛ از میلاد کیمرام تا کریم امینی و محمدرضا صولتی. به جز میلاد کیمرام که میتوانست شایسته جایزه بازیگری اصلی باشد، کریم امینی بازیگر مکمل آسمان غرب نیز می‌توانست شایسته سیمرغ مکمل باشد و در عین حال علیرضا جلالی تبار بازیگر مکمل “بهشت تبهکاران” هم شایسته سیمرغ مکمل بود.

حامد مظفری در پاسخ به این پرسش علی یگانه مجری برنامه درباره واکنش‌های مختلف منعطف به سادگی بیش از حد فیلم “صبح اعدام” بیان کرد: مگر فیلم “قاتلان ماه کامل”اسکورسیزی، پیچیدگی دارد؟ هم صبح اعدام و هم قاتلان ماه کامل، فیلم‌های ساده ای بودند و تازه ریتم “صبح اعدام” به مراتب محرک تر از فیلم اسکورسیزی است. اینکه برخی ساخت اثر زندگی‌نامه ای را با ویکی‌نگاری اشتباه گرفته اند و می‌خواهند از تولد تا مرگ را فیلم کنند منجر شده به آثاری خسته کننده ولی مزیت کار افخمی این بوده که بر دو ساعت از زندگی طیب و اسماعیل رضایی تاکید کرده و همان را به موجزترین شکل ممکن به فيلمي مهیج تبدیل کرده. “صبح اعدام” فیلمی ساده است ولی با نشان‌های عمیق.

حامد مظفری درباره برندگان سیمرغ بازیگری بیان داشت: شایسته ترین بازیگر برای دریافت جایزه، مارال بنی آدم بود که بدون اغراق و با درک کامل کاراکتر، پروین اعتصامی را ایفا نمود. ضمن اینکه مهرو نونهالی نیز در فیلم “تابستان همان سال” بازیگر خوبی نشان داد و در مجموع ترکیب جوایز بازیگری طوری بود که انگار یک سری بازیگر تازه نفس و توانا برای یک سال آینده سینما معرفی شوند. ضمن اینکه پردیس احمدیه در “دو روز دیرتر” یا پژمان جمشیدی در “بی بدن” نیز واقعا بازی های خوبی ارائه دادند.

برنامه سعادت‌آباد با تهیه‌کنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود




#دو_روز_دیرتر(اصغر نعیمی)؛ کشف اول!

سینماروزان/حامد مظفری:

+شروع سریع و قرارگیری بموقع در موقعیت با پلان های پی در پی و تاکید بر اکت و پرهیز از حرف.

+استفاده از بازیگر حرفه ای طنز به جای نابازیگر! نگاه کنید که فرهاد آئیش با عقبه طنزآلود پوپک و شمس العماره چه خوب نشسته در نقش غلامحسین عطارباشی که می‌تواند کاندیدای سیمره هم باشد؛ ایضا محمدرضا داوودنژاد در نقش پرویز نزول خوار باآبرو!! یا محمد فیلی در نقش رمال!
به همین راحتی بازیگر حرفه ای بیاورید و کاراکتر بسازید و دست بردارید از ورود بی رویه جی‌اف و بی‌اف و پارتنر.
نقشهای مکمل را هم باید به بازیگر حرفه ای سپرد تا فیلم حرفه ای تولید شود و این کلاهبرداری های هنری‌نما که نابازیگر می‌گذارند نقش اصلی و بازیگر حرفه ای را گذری می‌کنند تا هم پول ندهند و هم پوستردار باشند را باید طلاق داد.

+تلاش در جهت خلق کمدی موقعیت بر پایه مواجهه بین نسلی که از ماجرای فرزندآوری-بی فرزندی را مشتمل میشود تا تقابل طب سنتی-طب مدرن و ادامه در وطن-امتداد در غربت و… با حداقل اشارات اروتیک. این ناشی از همان قدرت کشف ثانی سیگنال است که لابلای دیالوگها قرار داده شده و البته ناشی از یک کشف اول(؟) که علت‌العلل تولید چنین فیلمی توسط نویسنده #زندگی_خصوصی است.

+پول به مثابه هرویین؟ هرویین‌سازان پولسازترند یا پولسازان، هرویین‌‌تن! پهلو به پهلوی ترادف تحت‌اللفظی واژه!؟

+پردیس احمدیه در موقعیت کمدی جواب داده و سینا مهراد روان تر از قبل و خیلی جلوتر از “شادروان”؛ کنترل درست اغلب به بازی منطقی منجر می‌شود.

+وصف حال؟ آن ماجرای پول نزولی و با بهره بالا که دم خروسی است دربرابر قسم حضرت عباس انواع و اقسام بانک ها و موسسات مالی که تیزرهایشان زندگی مان را آغشته کرده.

-حل مساله بغرنج با یک میراث ساده؟ مساله اقتصادی که ارجح است ولی آن پرهیز از زادوولد بابت گریز از مسئولیت چه؟

+تلاش برای قاب بندی تر و تمیز از تهران تا شمال و تعدد نما به جای محدود کردن اهل و عیال به آپارتمان و چار دیوار و وراجی های مبتلابه. اینها هم آپارتمان نشین هستند منتها همه‌ی زندگی همان کپیدن های آپارتمانی و شعار پرهیز از قضاوت که نیست.

فیلم دو روز دیرتر
فیلم دو روز دیرتر

+بیشتر کمدی ماجراجویانه است تا کمدی صرف به سبک روال تولید کمدی و شاید تجربه گرایی کارگردان در ژانرهای مختلف موجبِ روایت معلق و پرماجرا شده که حالا اگر کمدی‌باز هم نباشید آن جنس پیگیری حادثه جدید متعاقب حادثه ماضی است که کشش ادامه را می‌سازد.

+موتیف های خرد و کوچولو و موچولوی خود را هم دارد و مثلا آن خرافه بازی و قفل کردن زایمان یا وکلای مهاجرتی کلاهبردار در رفت و آمد یا تبدیل عطاری به فروشگاه فروش مکمل بدنسازی بلافاصله بعد از مرگ عطار یا آن متلکها به اقتصاد لرزان اهل قلم یا پیدا کردن اسم آرشاویر اشکانی برای نوزاد در شکم که خودش می‌تواند سوژه یک سناریوی کمدی باشد.

-دیالوگ:

نویسندگی که کار نیست، تو عملا بیکاری!
نزول حرامه! من پول میدم برای مشارکت!
قاتل اونه که پولشو نداره، هی بچه پس میندازه!




حامد مظفری روی آنتن زنده مطرح کرد: حمید رخشانی چون جلوتر از زمانه بود از طرف مدیران وقت سینمایی، تحویل گرفته نشد!/رخشانی خیلی زودتر از “هامون”مهرجویی، زن کنشگر را با “راه دوم” وارد سینمای ایران کرد/رخشانی خیلی زودتر از “من ترانه پانزده سال دارم” و “دختری با کفش‌های کتانی”، داستانی پیشرو درباره دختران نوجوان را دستمایه ای کرد برای تولید “پرواز را به خاطر بسپار”!/اگر میخواهیم پوشش درست مردم کوچه و خیابان در دهه سی را بدانیم حتما میشود به “اعاده امنیت” استناد کرد!/برخلاف آثاری مثل “سرب” که طراحی لباس را متاثر کردند از “روزی روزگاری آمریکا”، رخشانی عین پوشش مردم کوچه و بازار تهران قدیم را در “اعاده امنیت” نشان داد!/برخلاف کپی‌برداران علی حاتمی که از تهران قدیم فقط لاله‌زار را می‌شناسند، حمید رخشانی نماهایی واقعی از کوچه پس کوچه های سی‌تیر و شاپور را زیربنای طراحی صحنه “اعاده امنیت” کرد!/ پرداخت رخشانی از ماجراهای مرتبط با ملی شدن صنعت نفت در “اعاده امنیت” آن قدر خوب بود که داریوش مهرجویی از همین راش‌ها برای ابتدای فیلم “درخت گلابی” استفاده کرد!/اغلب فیلم‌های رخشانی یا تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت!/رخشانی آن قدر جسور بود که در واکنش به کم‌کاری پخش‌کنندگان، آگهی فروش گاو را منتشر کرد!/کارگردان فیلم کالت “شب بیست و نهم” آن قدر سرکوب شد که در پنجاه سالگی فوت کرد!

سینماروزان: حمید رخشانی بسیار آدم مستعد، خلاق و جلوتر از زمانه خود بود و برای همین هم بود که هیچوقت از طرف مدیران وقت سینمایی تحویل گرفته نشد و اغلب فیلمهایش یا تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت و آن قدر سرکوب شد که منزوی شود و خیلی زود در پنجاه سالگی فوت بشود. رخشانی مرد جسوری بود و با جربزه و آن قدر متهور که در واکنش به کم کاری پخش کننده یکی از آثارش، آگهی داده بود “یک گاو به فروش می‌رسد” و ذیل ش هم شماره پخش کننده!! اتفاقی که باعث شد پخش‌کنندگان سینمایی قدری به خود تکانی دهند‌.

حامد مظفری کارشناس و منتقد سینما در برنامه رادیویی سعادت‌آباد با اجرای علی یگانه که به تحلیل فیلم “اعاده امنیت” ساخته حمید رخشانی اختصاص داشت، با بیان مطلب فوق گفت: حمید رخشانی سعی می‌کرد جلوتر را ببیند و برای همین وقتی بعد از سالها “اعاده امنیت” را می بینیم همچنان چه به لحاظ استخوان بندی داستانی، چه به لحاظ تکنیک های تاریخی سازی و از همه مهمتر طراحی صحنه و لباس، بسیار روزآمد است.

وی ادامه داد: یک ویژگی مهم فیلم اعاده امنیت در طراحی صحنه و لباس هست که رخشانی عین واقعیت را نشان میدهد یعنی ابدا سراغ شهرک غزالی نرفته و کل نماها را در خیابان هایی مثل سی تیر و شاپور و پاره ای نماها را در ساختمان وزارت ارشاد گرفته و از آن مهمتر طراحی لباس فیلم است که مردم در “اعاده امنیت” عین واقعیت دهه سی لباس می پوشند.

حامد مظفری افزود: برخلاف یک سری آثار تاریخی که به جای نشان دادن عین واقعیت دهه سی و چهل میروند و از مثلا روزی روزگاری آمریکا و پدرخوانده برای طراحی لباس کپی میکنند اینجا حمید رخشانی اصلا این کار را نمیکند و اگر میخواهیم پوشش درست مردم کوچه و خیابان در دهه سی را بدانیم حتما میشود به اعاده امنیت استناد کرد.

این منتقد تاکید کرد: برخلاف فیلم سرب کیمیایی-که فیلم خوبی هم هست ولی در طراحی لباس زیادی گرته بردار روزی روزگاری آمریکا است، رخشانی عین پوشش و زیست مردم واقعی را در “اعاده امنیت” نشان میدهد و چنین فیلمی است که باید در دانشکده های سینمایی تدریس گردد.

این روزنامه‌نگار تاکید کرد: بعد از علی حاتمی هر که میخواهد تهران قدیم را نشان دهد میرود سراغ شهرک سینمایی غزالی و لاله زار و تیپ های فکل کرواتی را جای‌جای فیلم قرار میدهد ولی حمید رخشانی شاید چون خودش آن دوره را درک کرده بود با اینکه فیلم تاریخی-جنایی “اعاده امنیت” را می‌سازد اما اصلا تاکید ندارد بر کلاه شاپو و استایل بارانی پوش روزی روزگاری آمریکا چون اصلا در آن دوره چنین تیپ هایی در بدنه اجتماع نبوده!

او تاکید کرد: یک ویژگی دیگر “اعاده امنیت” استفاده درست از اله مان های ماورایی است که به خصوص بعد از فراگیری فیلم “گوست/شبح”جری زوکر خیلی مورد توجه بود. رخشانی آمد و در اعاده امنیت مایه های ماورایی را وارد کرد و به ترکیب واقع و فراواقع در یک فیلم تاریخی جنایی کاملا ایرانی رسید.

حامد مظفری درباره گیشه “اعاده امنیت” گفت: در اکران، اعاده امنیت به دلیل مشکلات پخش چندان دیده نشد ولی بعدتر بارها در تلویزیون نشان داده شد و حتی پرداخت ماجراهای مرتبط با فیلم ملی شدن صنعت نفت این فیلم آن قدر خوب بود که داریوش مهرجویی از همین راش ها برای ابتدای فیلم “درخت گلابی” استفاده کرد. گویا محمدرضا شریفی نیا واسطه شده بود برای دریافت راش های اعاده امنیت و همین عاملی شد برای اینکه بعدتر رخشانی فیلم مونس را با همکاری شریفی‌نیا بسازند.

حامد مظفری در پاسخ به این پرسش علی یگانه مجری برنامه که چرا هنرمندان خلاقی مثل حمید رخشانی در زمان حیات به بازی گرفته نمی‌شوند، اظهار داشت:
رخشانی بسیار آدم مستعد و جلوتر از زمانه خود بود و برای همین هم بود که هیچوقت از طرف مدیریت وقت فارابی تحویل گرفته نشد و اغلب فیلمهایش تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت و آن قدر سرکوب شد که منزوی شود و خیلی زود در پنجاه سالگی فوت بشود در حالی که در همان فیلم “راه دوم” و با دست خالی  برای اولین بار و خیلی زودتر از امثال “هامون” مهرجویی، زن کنشگر را با بازی پروانه معصومی وارد سینمای بعد از انقلاب کرد‌ آن هم در فیلمی با سوژه ای درباره طلاق های عاطفی زوجین که در زمان خودش درک نشد و کلی جرح و تعدیل شد ولی در سال‌های اخیر همان سوژه، شده موتیف ثابت بسیاری آثار سینمایی و سریال‌ها.

حمید رخشانی کارگردان شب بیست و نهم
حمید رخشانی کارگردان شب بیست و نهم

وی ادامه داد: در زمان پخش اولیه “راه دوم” وقتی مرد داستان مرتب خطاب به زن داستان از اتمام رابطه میگفت، خیلی از همین جماعت بعدا فمینیست، معنا را درک نکردند در حالی که رخشانی زنی کنشگر و از طبقه متوسط را مرکز درام کرده بود که هر طور که هست میخواست زندگی را حفظ کند؛ کاملا منطبق با ریشه های شرقی زن ایرانی که حتی بعد از مدرنیته نیز باز حفظ زندگی را دوست دارند.

او بیان داشت: حمید رخشانی بعد از “راه دوم” هم فیلم “پرواز را به خاطر بسپار” ساخت با فیلمبرداری خیلی خوب رضا رضی. آن فیلم هم داستان پیشرو یی داشت راجع به دختر نوجوانی که گم میشود با پایان بندی کوبنده ای درباره تمام دختران گم‌شده!  فیلمی که سالها قبل از آثاری نظیر دختری با کفش‌های کتانی و من ترانه پانزده سال دارم تولید شد ولی باز در زمان خود درک نشد…

حامد مظفری گفت: تنها خوش‌شانسی حمید رخشانی آن بود که فیلم “شب بیست و نهم” دیده شد و حسابی از تلویزیون پخش شد. “شب بیست و نهم” مهم‌ترین فیلم هارور ایرانی است که بومی شده. یک فیلم کالت هارور با تمام اله‌مان های سنتی بومی دهه سی که خیلی دیده شد و بعد از آن فیلم ترسناک بومی نداشتیم جز معدود تجربیاتی مثل کلبه جواد افشار و آل بهرام بهرامیان یا سریال احضار رامین عباسی‌زاده که همچنان سازندگان آنها به نیکی از حمید رخشانی و تجربه “شب بیست و نهم” یاد کرده‌اند.

برنامه سعادت‌آباد با تهیه‌کنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود.




تکلیف‌روشن مثل #هاوایی/رقص در خدمت متن!

سینماروزان/حامد مظفری: فیلم تجاری ساختن فنّی است که تکنیسین‌های خاص خود را می‌خواهد و مهمترین اله‌مان در موفقیت یک فیلم تجاری، نه کست و نه سوژه و نه حاشیه‌سازی که حفظ ریتم است و اگر تکنیسین تجاری‌سازی نباشید قبل از هر چیز ریتم را از کف می‌دهید و مجبور می‌شوید آویزان شکلک‌های جواد و پژمان و رضا و… و تیزرهای شش و هشتی شوید تا با غش در معامله، آمار فروش را حفظ کنید.

فیلم #هاوایی یک فیلم تجاری بی ادعاست که چون می‌تواند ریتم سرخوشانه خود از ابتدا تا میانه و انتها را حفظ کند می‌تواند مخاطب را کنار خود نگه دارد؛ البته بدون جواد و رضا و پژمان! هاوایی مسلما امین حیایی-با همان استایل بیک‌ی برآمده از کما- و کنارش امیر جعفری را هم دارد که نقش خود را در موفقیت تجاری اثر دارند ولی باز این، خود برآمده از حفظ ریتم است که باعث می‌شود گاهی حتی تکرار مکررات در بازی آنها اذیت نکند.

هاوایی سوژه پندآموز-به زعم مدیران- و در عین حال واقع گرا-به زعم بسیاری از مهاجران- را دارد ولی نه دنبال شعار است و نه زیادی شعورگرایی فیک پیشه کرده و تنها می‌خواهد بگوید وقتی بی‌هوا و بدون برنامه ریزی و صرفا برای فرار، ترک موطن می‌کنید- آن هم تازه با وعده‌های یک فراری دیگر- باید در انتظار رقاصی با هر سازی باشید و چه نیک بود عنوان اصلی فیلم #رقصنده -که تناسب کامل داشت با سوژه که حالا بابت ممیزی یا چیز دیگر شده #هاوایی که این یکی هم می‌تواند تداعی همان رویای پوشالی ممل آمریکایی‌ها باشد.

هاوایی کمدی تکلیف روشنی است و نه مثل آن فیلم استاد پیر و احترام‌واجب قصد دارد با تحقیر جماعت تنگدست و علافی مخاطب، مخاطب بگیرد و نه مثل خاله‌زاده فلان مقام، آویزان کله‌هایی است که هی باید وارد و خارج شوند و بداهه گویند تا فیلم تمام شود.

بهمن گودرزی به خاطر سالها سابقه فعالیت در سینمای تجاری خیلی بهتر از اساتید پیر و خاله‌زاده‌های کتره‌ای‌بند، قصه ضدقهرمان فراری از وطن را در سه پرده، تمام می‌کند و هم نقد خود بر ساختار مدیریت ورزشی داخل را دارد که جز فوتبالیست ‌ها را نمی‌بینند و هم چاه ویل آن طرف را نشان می‌دهد که برای دو روز اقامت، حتی از یک ورزشکار، کولبری سیاسی می‌خواهند.

تکلیف‌روشن مثل فیلم هاوایی
تکلیف‌روشن مثل فیلم هاوایی

بله، بله، الان است که دوستان آوانگارد در بیرون و فیلمفارسی‌باز در درون بگویند امان از تجاری‌سازهایی که می‌خواهند با رقص و رقاصی، دو ریال دشت کنند و متاسفانه یا خوشبختانه پاسخ حی و حاضر است که #هاوایی جزو معدود فیلم‌هایی است که رقص و رقاصی‌هایش به‌اندازه و کاملا در خدمت متن است. هاوایی حضیض یک ورزشکار مهاجر را روایت می‌کند که به سودای زندگی بهتر، پناهنده شده ولی از بخت بد برای گذران زندگی چاره ای ندارد جز اینکه به هر سازی برقصد بلکه ویزای آمریکا بگیرد و چه رقصی اصیل‌تر از باباکرم؟

نمی‌توان از موفقیت تجاری هاوایی در یکی از بدترین ادوار اکران-در آستانه جشنواره فجر- گفت و از نقش موسسه هدایت‌فیلم و تهیه‌کنندگی مرتضی شایسته نگفت. هدایت فیلم موسسه ای است که در ادوار مختلف کارگردانان و آثار قابل اعتنایی را عرضه کرده و هاوایی در گونه سینمای تجاری از بسیاری از آثار این سال‌ها قابل تحمل‌تر است چون کارگردانی دارد که نه یک‌شبه و با اتصال بلکه در ساختار هدایت‌فیلم، پله پله و با دستیاری امثال فخیم‌زاده و ایرج قادری و محمدهادی کریمی و سعید سهیلی و مجید جوانمرد و حسن هدایت و… کلی مشق کرد تا شد کارگردان شش و بش که جزو فیلم‌های بفروش زمان خود بود و ادامه داد تا اینجا.‌‌..
او تکلیفش با خود،روشن بود و از ابتدا می‌خواست تجاری‌ساز شود و همین هدف‌گذاری بی‌ادا و پرهیز از درغلتیدن به دام مینی‌مال‌های فیک و اطوارهای جشنواره‌ای باعث شده، تجاری‌ساز خوبی هم بشود؛ کارگردان #هاوایی اهمیت ریتم را درک کرده و وقت مخاطب را تلف نمی‌کند و این، بزرگترین لطف است در حق مخاطبان گریزان از مطول‌گویی خاله‌ليلاهای کاسه‌توالتی، لرزاننده‌های وان‌دوست و خاله‌زاده‌های سری‌دوز!




چطور شد که ابوالفضل پورعرب پذیرفت نقش یک هواپیماربا را بازی کند؟

سینماروزان/حامد مظفری: اینکه چطور شد ابوالفضل پورعرب که بازیگر توانایی است قبول کرد نقش هواپیماربایی به نام رضا جباری را در فیلم #زندانی۷۰۷ بازی کند به سالها قبل‌تر از تولید این فیلم برمی‌گشت.

#حبیب_بهمنی کارگردان #فیلم_زندانی۷۰۷ با بیان مطلب فوق روی آنتن زنده برنامه سعادت‌آباد رادیوتهران گفت: ابوالفضل پورعرب ترکیبی از چند عنصر توانایی بازیگری، توانایی در جلب مخاطب عام و همچنین نزدیکی به شمایل شخصیت اصلی را دارا بود یعنی هم آن زمان در بورس بازیگران استار بود و مخاطب را جذب می‌کرد و در عین حال توانایی های فردی و نزدیک بودن شخصیت پورعرب به شمایل و فیزیک و رفتارهای فردی کاراکتر اصلی باعث شد او را انتخاب کنم.

بهمنی ادامه داد: انتخاب اولم پورعرب بود؛ چون هفت سال زودتر از فیلم زندانی ۷۰۷ یعنی دورانی که مروارید سیاه را  می‌ساختم با پورعرب وعده گذاشتم که باید بیاید و نقش هواپیماربا را بازی کند. ایشان هم از فراز و فرود کاراکتر خوشش آمده بود و انصافا هم خیلی انرژی برای باورپذیر شدن نقش گذاشت.

حبیب بهمنی درباره اینکه چقدر تخیل را وارد پرداخت شخصیت هواپیماربا کرده، بیان داشت: موضوع اصلی همان هواپیماربایی بود و سرنوشتی که مسافران هواپیما داشتند؛ آنها واقعی بودند. هواپیماربا واقعی بود و کاراکترهای اصلی وجود داشتند حتی اغلب مسافرهایی که در فیلم می‌بینیم در اتفاق اصلی وجود داشتند که همه هم به ایران برمیگردند و حتی اقامه نماز جماعت در پایگاه اسرائیل عین واقعیت است.  رویدادهای واقعی پایه نگارش فیلمنامه بود ولی نود درصد آنچه درباره مسائل شخصی کاراکترها می بینیم زاییده تخیل خودم به عنوان نویسنده. پورعرب خیلی خوب نقش را درک کرده بود و با انرژی بسیار جلوی دوربین می‌رفت و در پشت صحنه نیز تلاش می‌کرد کمک کند به همکاران.

این کارگردان ادامه داد: در مرحله نگارش با تعدادی از مسافران واقعی پرواز ۷۰۷ تهران-کیش گفتگو کردم و خاطرات آنها را گرفتم و دسته بندی کردم و سپس هر کدام را به فراخور داستان، وارد فیلمنامه کردم‌ و حتی برخوردهایی که مامورین اسرائیلی با آنها داشتند و کارهای دسته جمعی مسافران در هواپیما و پایگاه اغلب واقعی بود‌.

حبیب بهمنی در پاسخ به این پرسش که هیچ گاه به دنبال آن نبود که ادامه داستان زندگی رضا جباری بعد از زندانی شدن در اسرائیل را بسازد، گفت: همیشه این وسوسه برایم بوده که ادامه زندگی رضا جباری و گرفتاری ها و بدبختی های بعدی اش در اسرائیل را روایت کنم ولی متاسفانه شرایط تولیدی و مسائل تامین اعتبار چنین پروژه‌هایی همواره خارج از خواسته ما و معمولا مانع تولید بوده‌‌‌.

وی تاکید کرد: آنچه ورای هواپیماربایی نیاز روز است جنس کار در نقد نگاه صهیونیست ها ست که بایستی مدیران فرهنگی از طرح چنین مباحثی در روایات سینمایی حمایت کنند.
این کارگردان افزود: مخالف نگاه ژورنالیستی در کنار ارائه درام های سینمایی نیستم و هر کدام کارکرد خودش را دارد ولی داستان پردازی واقعی حول ریشه‌های شکل گیری صهیونیسم است که می‌تواند مخاطب پسند باشد. چاره ای نداریم جز اینکه از این دنیای گزارش دهی خبری که احاطه مان کرده پای مان را فراتر بگذاریم و در بستر زندگی شخصیت های واقعی بتوانیم حقایق ضدانسانی صهیونیسم را تصویر کنیم.

ابوالفضل پورعرب در نقش یک هواپیماربا!؟/کارگردان فیلم روی آنتن زنده توضیح داد
ابوالفضل پورعرب در نقش یک هواپیماربا!؟/کارگردان فیلم روی آنتن زنده توضیح داد

بهمنی گفت: مخاطب فقط خبر می بیند ولی متوجه پشتوانه این همه انسان‌کشی در غزه نیست! رسانه‌های آن طرفی گاه قتل عام انسانها و شهروندان در خانه‌های خود را توجیه می‌کنند ولی از تفکری نمی‌گویند که دیگر انسان ها را بسان حیوان می بیند و همین است که باعث می‌شود از مسلمان تا مسیحی و یهودی و..‌. دربرابر تفرعن صهیونیسم بایستند.

حبیب بهمنی پیرامون تامین اعتبار تولید زندانی۷۰۷ بیان داشت: این فیلم یک کار مشترک بود که با سرمایه گذاری شخصی استارت خورد و در کنار آن شبکه سحر در تولید مشارکت داشت و جادارد از معاونت برون مرزی سیما برای حمایت از تولید پروژه ای که یک اتفاق واقعی را تصویر کرده بود، قدردانی کنیم و ای کاش باز این مشارکت ها باشد برای تولیدات استراتژیک.

بهمنی در پاسخ به اینکه اگر شرایط فراهم باشد ترجیح می دهد کدام اتفاق واقعی سال‌های اخیر را به فیلم بدل کند، اظهار داشت: در این سالها در موضوع فلسطین رویدادهای بسیار زیادی اتفاق افتاده و می‌افتد ولی دوست دارم ذهن مخاطب را به دنبال واقعیات دنیای فلسطین و دلایل تجاوز صهیونیست ها ببرم و این مسأله را واکاوی کنم که چرا صهیونیست امنیت دنیا را به خطر انداخته! همین حالا شش ایده سینمایی در این زمینه دارم که خیلی دوست دارم لااقل یک فیلم در این باره بسازم ولی متاسفانه در تخصیص حمایت های تولید انگار اصلا به کارنامه افراد توجه نمی‌شود!

برنامه سعادت‌آباد با تهیه‌کنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود.




چرا اجازه اقتباس از #ناگفته‌ها ی مهدی عراقی را نمی‌دهند؟/عباس رافعی کارگردان سینما روی آنتن زنده مطرح کرد

سینماروزان/حامد مظفری: براساس کتاب #ناگفته‌های مهدی عراقی-از مبارزان قبل از انقلاب-که در پاریس نوشته بود، طرحی نوشتم و خیلی دوست دارم براساس آن فیلمی بسازم ولی وقتی رجوع کردم به فارابی، گفتند باید در صف انتظار برای بررسی فیلمنامه بمانی! چرا چنین سوژه‌هایی در الویت نیست و باید مدتها در انتظار بماند؟

عباس رافعی کارگردان سینما که به بهانه مرور فیلم #راز_مینا مهمان برنامه زنده #سعادت‌آباد رادیوتهران بود با بیان مطلب فوق بیان داشت: راستش وقتی کسی از دانشگاه بیرون می آید برای شروع به کار فیلمسازی باید فیلمی بسازد که هم فروش کند و هم حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. من هم که پیشتر تحقیقات تاریخی زیادی کرده بودم درباره زندگی اپورتونیست ها و ماجراهای آنها تصمیم گرفتم درامی معمایی با صحنه های اکشن و جذاب با محوریت همین‌ها بسازم که تبدیل شد به راز مینا.

وی ادامه داد: میخواستم فیلمی بسازم که  هم تماشاچی داشته باشد و هم اینکه بتوانم یک مضمون بنیادی و آن هم انحراف در سازمان مجاهدین را واکاوی کنم. در اوایل دهه هفتاد بحث فعالیت های منافقین در پادگان اشرف خیلی باب بود و دوست داشتم برای عبرت تاریخی هم که شده به ریشه‌ها بزنم و ببینم چطور می‌شود که مبارزان سابق گرفتار نگاه گروهکی میگردند؟

این کارگردان افزود: در فیلم راز مینا از سازمانی گفتم که به خودش هم رحم نمی‌کند. شروع فیلم با مرگ مجید شریف و آتش زنی جنازه است و بعدتر هم تعقیب و گریز برای جلوگیری از برملا شدن توطئه‌های منافقین. جزو اولین سینماگرانی بودم که به آتش کشیدن مجید شریف واقفی را در #راز_مینا نشان دادم!

عباس رافعی با اشاره به ایده اصلی فیلم راز مینا بیان داشت: ایده اصلی که برای خودم است ولی فیلم سازی یک کار گروهی است و با تهیه‌کنندگی حسین زندباف فیلم را تولید کردیم‌. راز مینا در بخش خصوصی ساخته شد و هیچ حمایت دولتی نداشت چون فیلمنامه آن پرکشش بود و نماهای اکشن استانداردی برایش طراحی شده بود.

عباس رافعی: چرا اجازه اقتباس از #ناگفته‌ها ی مهدی عراقی را نمی‌دهند؟
عباس رافعی: چرا اجازه اقتباس از #ناگفته‌ها ی مهدی عراقی را نمی‌دهند؟

این فیلمساز خاطرنشان ساخت: در دهه های شصت و هفتاد فیلمسازی شکلی داشت که حتی فیلم‌های جنگی و دفاع مقدس مثل عقاب‌ها و پوتین و عبور از میدان مین و… را هم در بخش خصوصی و با بودجه های شخصی می‌ساختند و چون شکل تولید استاندارد بود، مخاطب به سینما می‌رفت و فیلمها میفروخت و مخاطب داشت و سرمایه برمی‌گشت ولی هرچه جلوتر آمدیم ضعف مدیریت سینمایی و دخالت‌های بی‌دلیل در بخش خصوصی و سوق دادن آنها به مسیرهای انحرافی، باعث شد تنوع ژانری کاسته شود.

عباس رافعی درباره اینکه آیا همچنان تولید فیلم‌های جذاب درباره تاریخ انقلاب در گیشه جواب خواهد داد یا نه، بیان داشت: تولید آثار انقلابی در درجه اول اگر جذابیت داشته باشد باز هم مخاطب خواهد داشت ولی مشکل اینجاست که در گذر زمان، ذائقه مخاطب سینمارو عوض شده و صرفا یا کمدی های می‌فروشند یا گونه ای خاص از ملودرام در صورتی که اگر بر روی داستان های تاریخی جذاب و انسانی کار شود شاید مخاطب باز هم از آنها استقبال کند. سالها پیش مولانا از دباغی می‌گفت که گذرش به بازار عطارها می افتد و ناگاه بیهوش می‌شود و او که می‌شناختش می‌گوید فضولات بگیرید زیر بینی اش تا به هوش آید و این همان حکایت تغییر ذائقه است…

عباس رافعی تاکید کرد: در سال‌های اخیر رویکردی داشته‌ایم در متولیان و سیاست گذاری ها و با آدم هایی به عنوان مدیر روبرو بوده ایم که حس می‌کنند سری که درد نمی‌کند را چرا دستمال ببندیم؟ پس میگویند اصلا سراغ سوژه های بحث برانگیز تاریخی نروید و فیلمهای کمدی و ملودرام بسازید در صورتی که هنرمند باید دنبال باز کردن بحث های ناگفته و گره های کور تاریخی باشد.

عباس رافعی درباره شباهت زوج چریک فیلم #کیمیا_و_خاک با زوج مبارز فیلم #راز_مینا اظهار داشت: داستان های این زوج ها و موضوعاتی که با آنها مرتبط بوده‌اند، واقعی بوده است یعنی با مطالعه اسناد و خاطرات بجامانده از آن دوران، از واقعیت برداشت کردم. در فیلم کیمیا و خاک اقشار مختلف مبارزان از چپ تا مسلمانان را می‌بینیم، در راز مینا هم همین طور است. آنچه برایم در ساخت آثار تاریخ انقلاب جای سوال دارد این است که هیچ وقت یا خیلی کم از گروه‌های مبارز مسلمان حرف زده اند. تصویرشان، هدفشان و آنچه می‌خواستند به آن برسند برایم مهم بوده. آدم های سال ۵۷ آدم هایی بودند که باید زیر ذره بین بروند تا درباره چرایی مبارزه های آنها بتوان فیلم‌های قابل قبول ساخت.

رافعی با اشاره به اینکه همچنان علاقه دارد بر تاریخ انقلاب کار کند، اظهار داشت: براساس کتاب #ناگفته‌های مهدی عراقی-از مبارزان قبل از انقلاب-که در پاریس نوشته بود، طرحی نوشتم و خیلی دوست دارم براساس آن فیلمی بسازم ولی وقتی رجوع کردم به فارابی، گفتند باید در صف انتظار برای بررسی فیلمنامه بمانی! چرا چنین سوژه‌هایی در الویت نیست و باید مدتها در انتظار بماند ولی تولید فیلم‌های بی‌بو و بی‌خاصیت، به راحتی حمایت می‌یابد؟؟ به جز این خیلی دوست دارم براساس حادثه غذاخوری همافران در سال ۵۷ و درگیری های همافران و گارد پهلوی هم فیلمی بسازم ولی متاسفانه هیچ برنامه ریزی برای حمایت از تولید چنین آثاری وجود ندارد و باید فکری اساسی کرد برای بهبود اوضاع…

برنامه سعادت‌آباد با تهیه‌کنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن می‌رود.




چاره کار فارابی چیست؟ یک ساعت گفت و شنود روی آنتن زنده در باب خطاهای فارابی و ترمیم‌های مورد نیاز…

روی آنتن زنده مطرح شد: چرا مدیران فارابی به افرادی بودجه دادند كه حتی جرأت اکران فیلم‌های‌شان را ندارند؟!/چرا بر روی افرادی سرمایه گذاری كردند که هیچ خروجی نداشتند؟/باید تمام اعضای شوراهای فارابی تغییر كنند و لیست بودجه‌های پرداخت شده مشخص گردد!/در شوراهای فارابی باید آدم‌هایی باشند که قبل از هر چیز خودشان از شورا منتفع نشوند!/واقعا چه معنایی دارد که طرف هم در شوراست و هم برای خودش از شورا،پروژه میگیرد؟/فارابی چند روابط عمومی داشت ولی تا زمان جشنواره فهرست رسمی فیلم‌هایش منتشر نشد؟/ای کاش به جای تعدد روابط عمومی به سمت تعدد همکاری با سینماگران باتجربه میرفتند؟/اگر فارابی با همین دست فرمان و شوراها ادامه دهد اوضاع بدتر خواهد شد!/باید از افراد خبره كمك بگیرند و به جای فامیل بازی به فكر تصمیمات اساسی باشند!/چرا مدیران قبلی فارابی ترسیدند با افراد بزرگ و کاربلد كار كنند؟!/چرا چهل میلیارد بودجه را ده تا چهار میلیارد نکردند به ده نفر کارگردان مجرب ندادند که فیلم بسازند؟ /تعهد سینمایی رضا درمیشیان بیشتر از فارابی بود که فضای امن ایجاد کرد تا مهرجویی فیلم بسازد!/ای کاش مدیران معزول به جای تعدد روابط عمومی به سمت تعدد همکاری با سینماگران باتجربه میرفتند؟

 

سینماروزان: با ایجاد تعییر و تحول فارابی، حالا دیگر باید بساط موازی‌کاری از فارابی جمع شود و فارابی از افراد خبره كمك بگیرد و به جای فامیل بازی به فكر تصمیمات اساسی باشد.

سیدرضا اورنگ كارشناس و منتقد پیشكسوت با بیان مطلب فوق در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو با اجرای امیر صباغ، بیان داشت: طی یك سال و اندی اخیر تغییرات در فارابی مشكلاتی را به وجود آورد. جلسات با حضور كسانی تشكیل شد كه خودشان به این مجموعه آسیب زده بودند. ما فیلمسازان توانای زیادی داریم، اما به كسانی بودجه دادند كه حتی جرأت اکران فیلم های شان را ندارند! روی بعضی افراد سرمایه گذاری كردند و بودجه‌ای در اختیار آنها قرار دادند، اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. چرا بر روی افرادی سرمایه گذاری كردند که هیچ خروجی نداشتند؟

اورنگ با اشاره به اینكه در فارابی جلسات ارزیابی وجود ندارد، اگر بود شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم گفت: خیلی ها به فارابی بدهكار هستند. این بیت المال است و باید برگردانده شود. فارابی به مدیری نیاز دارد كه با قدرت قدم بردارد. تمام اعضای شوراهای فارابی باید تغییر كنند و لیست بودجه‌های پرداخت شده مشخص شده و باید با بدهکارانی که تسویه حساب نکرده اند برخورد شود. به عنوان مسوول باید به بیت المال اهمیت داد،چون امانت مردم است.

اورنگ گفت: فارابی نمی تواند برای سینما تعیین تكلیف كند، اما می تواند تصمیم بگیرد كه روی چه فیلم هایی سرمایه گذاری كند. فارابی باید در عمل و با ساخت فیلم خوب نشان دهد كه روی سینما تاثیر گذار است. شک نکنید اگر فارابی با همین دست فرمان و شوراها ادامه دهد اوضاع بدتر خواهد شد. باید از افراد خبره كمك بگیرند و به جای فامیل بازی به فكر تصمیمات اساسی باشند.

اورنگ تاكید كرد: ناصر  تقوایی بیست سال است كار نمی كند،چرا روی او سرمایه گذاری نکردند؟ حتی اگر میخواستند جوان‌گرایی کنند چرا از امثال تقوایی به عنوان تهیه‌کننده استفاده نکردند و از کارگردانی تا تولید را به افراد کم‌تجربه سپردند؟ اگر افراد مجربی وارد فارابی می شدند جوانان از آنان یاد می‌گرفتند. تا زمانی كه مدیران بخواهند با پایین تر از خود كار كنند همین مشكلات وجود دارد. چرا مدیران قبلی فارابی ترسیدند با افراد بزرگ و کاربلد كار كنند؟! در مثل مناقشه نیست و به نظرم اگر یك كودك را مدیر فارابی میکردند ولی دو مشاور خبره کنارش بود، بهتر كار می‌كرد! متاسفانه اغلب افرادی بر سر كار بوده‌اند كه طرز فكر پایینی داشته‌اند و دیگران را نیز به پایین كشیده‌اند. تا وقتی مدیریت ها در چارچوب بسته و بدون تفكر باشند به جایی نمی‌رسند.

حامد مظفری روزنامه‌نگار و منتقد سینما در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو بیان داشت: تا تکلیف شوراهای تصویب فارابی روشن نشود هیچ اتفاق مثبتی در فارابی نخواهد افتاد؟ در شوراهای فارابی باید آدم‌هایی باشند که قبل از هر چیز خودشان از شورا منتفع نشوند. واقعا چه معنایی دارد که طرف هم در شوراست و هم برای خودش از شورا،پروژه میگیرد؟

این منتقد ادامه داد: در دوره قبلی فارابی چرا تهیه‌کننده ها و کارگردانان باتجربه را نیاوردند؟ چرا منوچهر محمدی را نیاوردند؟ چرا هاشم سبوکی را نیاوردند؟ چرا هارون یشایایی را نیاوردند؟ چرا جمال ساداتیان را نیاوردند؟ چرا مرتضی شایسته را نیاوردند؟ چرا محمدرضا اصلانی را نیاوردند؟ چرا قاسم قلی پور را نیاورند؟ چرا داریوش مهرجویی را نیاوردند؟ چند سال خسرو سینایی را معطل قطار زمستانی کردند تا مرحوم شد؟ نمیشد مهرجویی را بیاورند و یک فیلم اولی کنارش بگذارند تا لااقل تبادل تجربیات صورت گیرد؟ تعهد سینمایی رضا درمیشیان بیشتر از فارابی بود که فضای امن ایجاد کرد تا مهرجویی فیلم بسازد ولی فارابی که متولی این کار است اهمیتی نداده که بزرگان سینما کار بکنند یا نه.

مناظره حامد مظفری و رضا اورنگ روی آنتن زنده درباره اوضاع فارابی
گفتگوی حامد مظفری و رضا اورنگ روی آنتن زنده درباره اوضاع فارابی

حامد مظفری افزود: چرا چهل میلیارد بودجه را ده تا چهار میلیارد نکردند به ده نفر کارگردان مجرب ندادند که فیلم بسازند؟ شفاف سازی فارابی کجاست و چرا با وجود تاکیدات ریاست سینما هنوز گزارش عملکرد ۱۴۰۱ فارابی منتشر نشده؟  فارابی چند روابط عمومی داشت ولی تا زمان جشنواره فهرست رسمی فیلم‌هایش منتشر نشد؟ الان حوزه هنری و اوج هم روابط عمومی دارند و اغلب همزمان با کلید خوردن، پروژه را معرفی میکنند نه اینکه شق‌القمر (!)کنند و تازه بعد از لو رفتن خبر توسط رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی کنند.

این روزنامه‌نگار تاکید کرد: قطعا مدیر تازه فارابی به سمت حذف زوائدی خواهد رفت که در زیرمجموعه و به خصوص شوراها و روابط عمومی رخنه کرده‌اند. زین‌العابدین به خاطر سوابق قبلی اش در تلویزیون، آشنایی بیشتری با فضای کار هنری دارد و یقینا تلاش خواهد کرد اوضاع را بهتر از قبل کند.

برنامه سینمامعیار از شبکه رادیویی گفتگو به تهیه‌کنندگی جواد طالبی و اجرای امیرعباس صباغ روی آنتن می‌رود.




لبخند به‌جای قهقهه!/همراهی #نون‌خ۴ با حال و روز مردم؛ از متن تا موزیک!؟

سینماروزان/حامد مظفری: فصل چهارم سریال #نون‌خ ساخته سعید آقاخانی با همان حال و هوای روایی سابق روی آنتن رفته و در قیاس با محصولات هم‌رده نوروزی سروشکل حرفه‌ای‌تری دارد.

 

#نون‌خ را باید در شمار آخرین محصولاتی دانست که با حضور باتجربه‌های تولید برای تلویزیون ساخته شده و رنگ و روی آماتوریسم رخنه کرده بر محصولات متاخر تلویزیون، در آن به چشم نمی‌خورد.

 

#نون‌خ۴ از همان قسمت ابتدایی خود سعی کرد طنازی‌های خود را داشته باشد و کاراکترهای مختلف کوشیده اند با قرارگیری در موقعیت های طنز اسباب لبخند مخاطب را موجب شوند ولی کاملا پیداست که فصل تازه نون‌خ فقط و فقط برای لبخندی مفرح ساخته شده و نه قهقهه‌های طولانی.

 

اگر بر کاستن از بار موزیکال سریال دقت شود بیش از پیش این ظن تقویت میشود؛

نه فقط آن قطعه پرشور از تیتراژ پایانی حذف شده و یک موسیقی پرسوز جایش را گرفته بلکه برخلاف فصول قبل -که حسابی از پتانسیل موسیقی کردستان استفاده میشد و در اپیزودهای مختلف، صدای خوانندگان مختلف کرد را می‌شنیدیم-در فصل چهارم نون‌خ حداقل استفاده از موسیقی صورت گرفته.

 

به نظر می‌رسد ورای همزمانی نوروز امسال با رمضان، سازندگان نون‌خ خواسته‌اند فرزند زمانه باشند و برای همین هم در خلق موقعیت‌های طنز و هم در تعدیل وجهه موزیکال سریال، به دنبال درک شرایط شش ماه گذشته و همپوشانی با حال و روز اجتماع بوده‌اند.

 

این همراهی با مردم در عین سرگرم‌کنندگی می‌تواند راهی بهتر باشد برای تولید محصول به‌جای آن که اصلا سراغ تولید نرویم یا محصولاتی تولید کنیم بی درنظر گرفتن ظرف زمانی…

لبخند به جای قهقهه/همراهی سریال نون‌خ۴ با حال و روز مردم
لبخند به جای قهقهه/همراهی سریال نون‌خ۴ با حال و روز مردم

 

 




#هفت_بهار_نارنج(فرشاد گل سفیدی/محمد کمالی پور)؛ هانکه به‌روایت طلعتی!

سینماروزان/حامد مظفری:

+اینسرت ورودی از رادیو ترانزیستوری

+آوازخوانی علی نصیریان در دل کوه

+ببعی با عینک ری‌بن!

+بیخیال دوربین لرزان پایتختی شده همان طور که خواسته برود در کالبد میشائیل هانکه‌ و آموربازی یا پا کند در کفش فلوریان زلر و بازی با پدر! منتها هانکه به‌روایت طلعتی!

-کار خودش را انجام می‌داد بهتر نبود؟ خود هانکه هم این سالها در نشیب است و دیگر سودای سابق را ندارد و زده به #پایان_خوش!  پس این اولین ورود به کارگردانی می‌توانست جور دیگر باشد.

+علی نصیریان در مرز نود سالگی یک تنه فیلم را پیش می‌برد فقط -کاش متن جلای بیشتری داشت تا نصیریان تکخالی دیگر رو می‌کرد.

-هانکه به دنبال سوال است بی واهمه از وجود جواب و همین یک مفهوم اگر راهی به هفت بهار نارنج داشت، کافی بود ولی سطحی دیدن تجربیات اروپایی، نیم قرن است گرفتارمان کرده و اینجا ، هم که نه سوالی است و نه سوالی…

-فرهنگ هانکه و آن تلاش برای تمدید حیات نباتی بدون روح برای آنهاست. نه که به آن دنیا اعتقاد ندارند ولی مثل اینجا اعتقادشان ریشه‌دار نیست. اینجا می‌شد اعتیاد مرد به عشق زن را طوری دیگر عامل اختلال حواس کرد و مثلا در قالب جستجو در خاطرات مفقودی که زمانی بین دو تن بوده.

+تلاش محترم برای تصویرسازی تر و تمیز و باثبات تا شاید اصالت آدمش را با اصالت تصویر پیوند بزند‌.

جوک
-ابوی کارگردان در نقش فرج!

سیمرغ؟
-در این برهوت بازی و فیلم متوسط، بازی علی نصیریان قطعا شایسته دریافت سیمرغ است و قطعا هم سیمرغ دار خواهد شد استاد.

هفت بهار نارنج؛ هانکه به روایت طلعتی
هفت بهار نارنج؛ هانکه به روایت طلعتی




تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین، گریه دارد؟

سینماروزان/حامد مظفری: تحريم مقامات و آثار سینمای ایران توسط جشنواره برلین ناراحتی دارد؟ اینکه مقامات جشنواره برلین، سینمای ایران را در کنار سینمای روسیه قرار داده و از سال بعد پذیرای آثار ایرانی و مدیران ارگانی نخواهند بود، غمگنانه است؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها بهتر است که ابتدا خدمات متقابل سینمای ایران و جشنواره های اروپایی و به‌خصوص همین جشنواره برلین را مرور کنیم. اینکه این جشنواره ها در برهه هایی اسباب توجه محافل غربی به سینمای ایران را فراهم کردند بر احدی پوشیده نیست و اینکه مسیر اسکاری شدن سینمای ایران از طریق همین محافل صورت گرفت، معلوم است. بماند که همان ماجرای معرفی فیلم برای اسکار نیز در سال‌های اخیر روند دولتی-ارگانی گرفته و بیشتر سیاسی‌‌بازی در آن دخیل بوده تا کیفیت آثار.

ولی در بهبود خلاء اصلی سینمای ایران که فقدان بازار خارجی برای محصولات است، این جشنواره‌ها چه کارکردی داشته اند؟ رونمایی محصولات ایرانی در چنین جشنواره هایی چقدر توانسته برای کلیت سینمای ایران، بازاری در کشورهای خارجی که نه، در همین کشورهای اطراف ایجاد کند؟

تقریبا هیچ.
این، پاسخی است ناراحت کننده ولی واقعی. بعد از بیش از چهار دهه حضور در جشنواره هایی مانند برلین و کن و… و دریافت جوایزی همچون خرس و نخل و…، متاسفانه ردپایی ممتد در بازارهای سینمایی خارجی نداشته‌ایم. فی‌المثل در سینماهای همین کشور آلمان-برگزارکننده برلین- سالیانه چند فیلم از محصولات سینمای ایران اکران می‌شوند؟

نمی‌گوییم حضور در محافل سینمای غربی، بی‌تاثیر است ولی تاثیر اصلی که یافتن بازار در سینمای کشورهای خارجی است، محقق نشده! و احتمالا محقق نخواهد شد چون اساسا بیزنس سینمای محفلی-جشنواره‌ای، بیزنسی آلترناتیو و جدا از بیزنس جریان آزاد سینمایی است که با حضور مخاطبان، زنده است.

پس زیان اصلی تحریم برلین را سینمای موسوم به جشنواره ای خواهد دید و در کنار آن جیب مدیرانی که با بیت‌المال و به بهانه حضورهای جشنواره‌ای به برلین و کن و … رفته و چتری زده و اطعمه و اشربه‌ای به بدن می‌زدند، اندکی خالی خواهد شد. هم سینماگران جشنواره ای و هم مدیران جشنواره‌ای خواهند توانست با جستجو این ور و آن ور و یافتن جشنواره‌هایی با پسوند زردآلو و آلبالو و شفتالو ادامه حیات دهند ولی دیگر نمی‌توانند چماق حضور در برلین و کن و… را بر سر مخاطبان بکوبند و این، یک سود برای سینمای ایران و مخاطبانش است.

تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین گریه دارد؟
تحریم سینمای ایران توسط جشنواره برلین گریه دارد؟

سینمای ایران از حالا به بعد باید به دنبال ارتقای تولید، نزدیک شدن به استانداردهای بالای جلب مخاطب و پیدا کردن بازار در کشورهای خارجی باشد. لازم هم نیست از اروپا و آمریکا شروع کنند. از همین کشورهای همزبان مثل افغانستان و تاجیکستان استارت بزنند و بعد به سمت کشورهایی مثل عراق، ترکیه و امارات بروند که هم کم ایرانی ندارند…

اگر جشنواره‌‌بازان ناراحت نشوند آنها هم باید قید شب‌های سیاه و روزهای سایه‌روشن را زده و سرآخر به دنبال جلب مخاطب باشند و بروند به سراغ زورآزمایی برای تولید محصولات مخاطب‌پسند.  اگر واقعا در این همه سال، چیزی آموخته‌اند بیایند و فیلم‌هایی تولید کنند که قبل از هر جا مخاطب ایرانی را به خود جلب کند. بیخود هم ژست تحقیر سینمای مخاطب‌پسند را نگیرند، از بهرام بیضایی که بزرگتر نیستند که توانست با #سگ‌کشی عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را از آن خود کند یا داریوش مهرجویی که با کمدی عامه‌پسند #اجاره‌نشین‌ها به دل توده‌ها رفت یا از همین فیلمسازان نضج‌یافته در بعد از انقلاب و مسعود جعفری جوزانی که با #ایران‌برگر هم جهان بینی سیاسی خود را طرح کرد و هم مخاطبان را به خود جلب.

بله رفقا! تحریم برلین و کن و… گریه که ندارد حتی باید مایه مسرت باشد؛ البته اگر به وجه سرگرم‌کنندگی سینما برای جلب مخاطب می‌اندیشند…

حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما
حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما




جشنواره فجر۴۱ برگزار می‌شود اگر…

سینماروزان/حامد مظفری: هرچه به دهه فجر و موعد برگزاری جشنواره فجر۴۱ نزدیکتر می‌شویم اما و اگرهای برگزاری جشنواره فیلم فجر بیشتر میشود؛ اما و اگرهایی که بخشی از آن نه به خاطر اتفاقات بیرونی جامعه بلکه به خاطر نوعی خام نگری در پوشش محافظه کاری است که کلیت دبیرخانه فجر از رئیس تا مرئوس را دربرگرفته.

اوضاع هرچقدر هم که نزدیک به نقطه انجماد باشد باز هم از ادوار پیشین و فی‌المثل فجر ۹۸ و۹۹ که جشنواره در دل تحریم‌های آشکار و شیوع کرونا، برگزار شد بدتر نیست ولی انگار خامدستی و یا تجدید نظر طلبی بانیان تازه‌کار فجر باعث شده بر ابهامات افزوده شود.

جشنواره فجر۴۱ برگزار می‌شود اگر دبیرخانه فجر مسامحه را کنار گذارد و قبل از هر کار فهرست متقاضیان فجر را منتشر کند. مهم نیست که برخی از متقاضیان حتی راف کات هم به جشنواره نداده‌اند، مهم آن است که در ثبت نام الکترونیک صورت گرفته توسط دبیرخانه، فهرست تمام متقاضیان با سند و مدرک پیش روست. دبیرخانه فجر هرچه زودتر فهرست تمام متقاضیان را بی کم و کاست منعکس کند تا معلوم گردد نفاق از جانب فرصت طلبانی  است که هم متقاضی فجر۴۱ هستند و هم ژست نخ‌نمای اعتراض گرفته‌اند و در ارسال فیلم، تعلل می‌کنند.

جشنواره فجر۴۱ برگزار می‌شود اگر فارابی به عنوان مهمترین نهاد حاکمیتی تولید فیلم، فهرست تمام پروژه های مورد حمایت خود را اعلام کند، آثاری که مالک اصلی آنها سرمايه‌گذارشان یعنی فارابی است و این مالک اثر است که باید تعیین کند فیلم‌ها به جشنواره بیایند یا نه. فارابی هرچه زودتر فهرست فیلم‌های مورد حمایتش را اعلام کرده و به صراحت بگوید که متقاضی جشنواره فجر است.

جشنواره فجر۴۱ برگزار می‌شود اگر دبیرخانه تعارف را کنار گذاشته و فهرست همکاران خود در بخش‌های مختلف ملی و بین‌الملل را اعلام کند. دیگر موقعیت جشنواره از موقعیت صداوسیما در دوران جدید حساس‌تر نیست که رئیس آن بی‌تعارف فهرست مدیران اغلب تازه‌کار را رسانه‌ای کرده و درباره سریال‌های در دست تولید و عوامل آنها اطلاع‌رسانی می‌کند.
چه اهمیتی دارد که هیات انتخاب جشنواره چه کسانی هستند و اصلا چه اهمیتی دارد که در این هیات انتخاب همگان اصولگرای دوآتشه هستند و هیچ اصلاح‌طلبی در آن نیست. اصلا مگر در ادوار پیشین جشنواره ، همواره بالانس بین چپ و راست در مورد هیات انتخاب مهم بوده ؟که این بار دومش باشد؟؟

چهار پیش شرط برگزاری جشنواره فیلم فجر ۴۱ چیست؟
چهار پیش شرط برگزاری جشنواره فیلم فجر ۴۱ چیست؟

راه دوری نمی‌رویم، در همان جشنواره ی فجر دولت اعتدال  به خاطر تحریم و درنبود  افراد رزومه دار ،گاهی بازیگر تیپیکال تلویزیونی یا جماعتی شهره به پیشکاری مقامات شهری یا کیف‌کشان مدیر در سایه، با حداقل رزومه سینمایی را وارد هیات انتخاب یا داوری کردند و وضع  بدتر از آنچه همیشه بود نشد. الان هم حتی اگر هیات انتخابی در کار نیست لااقل بی پرده پوشی، فهرست همکاران حقوق‌بگیر فجر۴۱ را منتشر کنند.

جشنواره فجر برگزار می‌شود اگر دبیرخانه فجر دنبال خواهش و تمنا از جماعتی که شیشلیک پروژه‌های ارگانی را خورده‌اند و باز می‌خواهند وسط لحاف بخوابند نباشد. الحمدلله هم فارابی بودجه قابل توجه صرف تولیدات پرتعداد کرده و هم ارگان‌هایی مانند اوج و بنیاد روایت و سوره و آوینی و  سیما فیلم و… بیش و کم فیلم آماده رونمایی دارند.

سالهاست شوربختانه بخش عمده آثار جشنواره فجر، تولیدات ارگانی بوده‌اند و حالا هم اتفاق شرم آوری نیست اگر در باز بر همان پاشنه بچرخد که بخش عمده فجر۴۱، آثار ارگانی باشند، چرا که شناعت نبود آثار مستقل و سینماگران جریان اصلی سابق سینمای ایران  که در حصر خانگی‌اند از بین رفته و سرمایه سالاری ، فرهنگ را پیشاپیش از بین برده است درست زمانی که همه خواب  نبودند، اما سلاحی جز گفتگو یا درج مقاله در مطبوعات و  معدود سایت های دلسوز را نداشتند.

از اینها گذشته مجتبی امینی دبیر فجر۴۱ سابقه‌‌ای در موسسه آوینی و تهیه‌کنند‌گی دارد که اتفاقا کاملا ضدمحافظه کاری است. امینی که از تولید یکی از امنیتی‌ترین سریالهای این سالها یعنی #گاندو تا حمایت از برخی تولیدات موسوم به ارزشی در موسسه آوینی، بی محافظه کاری فعالیت کرد حالا هم قید جماعتی که می‌خواهند جشنواره فجر را جور دیگری برای او بنمایند و در لاک محافظه‌کاری قرارش دهند، گذشته و با همان مشی سابق هم فهرست متقاضیان را اعلام کند و هم فهرست همکاران و هم هیات انتخاب و داوری متبوع خویش را گرچه مطبوع و خوشایند مسئولان وسط باز نباشد.
لازمه برگزاری جشنواره فجر۴۱ همین روشنگری‌های ساده است.

حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار
حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار




توپ رئیس در زمین سیدمهدی جوادی/چهارده پروژه مورد حمایت فارابی کدامند؟

سینماروزان/حامد مظفری: حدودا یک ماه بعد از گزارش سینماروزان درباره حمایت فارابی از حدود بیست پروژه سینمایی و طرح پرسش در چرایی عدم اطلاع رسانی در باب این پروژه‌ها(اینجا را بخوانید) رئیس سینما در سفر به بوشهر به صراحت از حمایت فارابی از چهارده پروژه خبر داد.

با اعلام رئیس اولین انتظار از سیدمهدی جوادی مدیر فارابی آن است که درباره این چهارده پروژه اطلاع رسانی کرده و دلیل حمایت از تک تک آنها را اعلام کنند.

با این حال همچنان هیج اطلاع رسانی رسمی درباره این پروژه ها صورت نگرفته و این مسئله فقط اسباب طرح پرسش و شبهه در این مقوله را بیشتر کرده.

این وظیفه فارابی است که همه ساله از شماری پروژه سینمایی حمایت کند ولی نیاز اساسی، اطلاع رسانی شفاف در مورد این پروژه هاست تا معلوم شود که اولا چه افرادی مشمول حمایت شده‌اند.

ثانیا باید معلوم گردد لزوم این حمایت چه بوده و عوامل درگیر در هر کدام از این پروژه ها با کدام رزومه قبلی در جلب مخاطب، مشمول این حمایت شده‌اند؟

چهارده پروژه مورد حمایت فارابی کدامند؟
چهارده پروژه مورد حمایت فارابی کدامند؟

اینکه شنیده می‌شود یکی از مدیران قبلی سازمان یا تهیه‌کنندگانی با کارنامه شکست خورده مجددا مشمول حمایت شده‌اند فقط ناشی از عدم اطلاع رسانی دقیق فارابی است.

چرا فارابی شفاف و روشن عناوین پروژه‌های مورد حمایت را اعلام نمی‌کند و نمی‌گوید به هر پروژه دقیقا چه قدر تسهیلات تعلق گرفته یا خواهد گرفت؟ چرا مدیر فارابی از شوراهای تصویب خود نمی‌خواهد بی پرده و رک و راست هم عناوین حمایتی و هم دلایل حمایت را اعلام کنند؟؟؟

حامد+مظفری
حامد مظفری




زندگی عکاس روابط غیرمتعارف؛ برنده شیر طلای ونیز+فهرست کامل برندگان

سینماروزان/حامد مظفری: شیر طلای جشنواره ونیز۲۰۲۲ به یک مستند آمریکایی رسید.

مستند #همه_زیبایی_و_خونریزی ساخته لورا پوتراس جایزه شیر طلای ونیز را گرفت.

فیلم همه زیبایی و خونریزی، مستندیست مرتبط با نانسی گلدین. نانسی گلدین عکاس و فعال اجتماعی است که بیش از هرچیز به خاطر وقایع نگاری روابط غیرمتعارف دگرباش‌ها و بحران اچ‌آی‌وی شهره شده. نانسی گلدین محوریت #همه_زیبایی_و_خونریزی است و در کنارش تلاش‌های او برای رسوا کردن خانواده ساکلر روایت می‌گردد.

خانواده ساکلر خانواده ای است که به عنوان موسس تعدادی شرکت دارویی و از جمله پوردوفارما شناخته می‌شوند، شرکت‌هایی که بعضا به خاطر توزیع داروهایی اعتیادآور با انتقادات رسانه ای مواجه بوده‌اند‌.

نانسی گلدین در سال ۲۰۱۷ و بعد از اعتیاد خود به اکسی کانتین-از محصولات کمپانی‌های تحت حمایت ساکلر-ماجرا را پیگیری کرده و هم ساکلر و هم برخی موزه ها و موسسات هنری که با ساکلر همکاری دارند را به پاسخگویی فراخواند…

لورا پوتراس کارگردان این مستند که هنر نانسی گلدین را الهام‌بخش خود و بسیاری از فیلمسازان دانسته است کوشیده در #همه_زیبایی_و_خونریزی هم روایتی از زندگی نانسی گلدین داشته باشد و هم تلاشهای منجر به رسوایی خانواده ساکلر.

در آگوست ۲۰۲۲ و قبل از رونمایی در ونیز، حق پخش آمریکای #همه_زیبایی_و_خونریزی توسط کمپانی نئون و حق پخش بریتانیا و ایرلند فیلم توسط کمپانی انگلیسی التیتود، خریداری شد. در سپتامبر۲۰۲۲ شاخه مستند کمپانی اچ‌بی‌او حق پخش تلویزیونی و پخش آنلاین مستند را از آن خود کرد.

در شب اعطای شیر طلای ونیز به این فیلم آمریکایی، سینماگران ایرانی هم بی‌نصیب نماندند و به غیر از جعفر پناهی که همچنان در هر جشنواره ای که غایب است، جایزه می‌گیرد(!) ، هومن سیدی و محسن تنابنده هم جوایزی دریافت کردند.

جایزه ویژه هیات داوران به جعفر پناهی برای فیلم #خرس_نیست تعلق گرفت. هومن سیدی جایزه بهترین فیلم بخش افقهای جشنواره ونیز را برای تولید #جنگ_جهانی_سوم محصول #نماوا دریافت کرد. محسن تنابنده برای بازی در نقش اصلی این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد افقها را گرفت.

ناکامان ایرانی جشنواره ونیز برادران جلیلوند بودند که فیلم #شب_داخلی_دیوار را با بازی نوید محمدزاده در جشنواره داشتند. این فيلم با وجود برخی تعریضات سیاسی موفق به دریافت جایزه نشد و حالا باید منتظر اکران در جشنواره فجر۴۱ یا اکران سراسری باشد.

فیلم همه زیبایی و همه خونریزی ساخته لورا پتراس جایزه شیر طلای فستیوال ونیز۲۰۲۲ را از آن خود کرد
فیلم همه زیبایی و همه خونریزی ساخته لورا پتراس جایزه شیر طلای فستیوال ونیز۲۰۲۲ را از آن خود کرد

فهرست کامل برندگان جشنواره ونیز۲۰۲۲ به قرار زیر است:

–بخش رقابتی

شیر طلایی بهترین فیلم: «همه زیبایی و خونریزی» به کارگردانی «لورا پویترس»

جایزه بزرگ هیات داوران (شیر نقره ای): «سنت عمر» به کارگردانی «آلیس دیوپ»

بهترین کارگردانی (شیر نقره ای): «لوکا گودانینو» برای فیلم «استخوان‌ها و همه»

جایزه بهترین بازیگر زن: «کیت بلانشت» برای فیلم «تار»

جایزه بهترین بازیگر مرد: «کالین فارل» برای فیلم «ارواح اینیشرین»

جایزه بهترین فیلمنامه – «مارتین مک‌دونا» برای فیلم «ارواح اینیشرین»

جایزه ویژه هیات داوران: جعفر پناهی برای فیلم «خرس نیست»

جایزه مارچلو ماسترویانی برای بهترین بازیگر نوظهور – «تیلور راسل» برای فیلم «استخوان‌ها و همه»

شیر آینده جایزه لوئیجی دی لورنتیس برای اولین فیلم – «سنت عمر» به کارگردانی «آلیس دیوپ»

–بخش افق ها
بهترین فیلم – «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی

بهترین کارگردان: «تیزا کووی» و «راینر فریمر» برای فیلم «ورا»

جایزه ویژه هیات داوران – «نان و نمک» به کارگردانی «دامیان کوکور»

بهترین بازیگر زن – «ورا گما» برای فیلم «ورا»

بهترین بازیگر مرد – محسن تنابنده برای فیلم «جنگ جهانی سوم»

بهترین فیلمنامه – «فرناندو گونزونی» برای فیلم «بلانکوئیتا»

بهترین فیلم کوتاه – «برف در سپتامبر» به کارگردانی لخاگوادولام پروف-اچیر

–افق‌های اکسترا
جایزه تماشاگران – «نزوه» به کارگردانی «سوداده کعدان»




تبعیض‌ به نفع بیت‌کوین بازان؟

سینماروزان/حامد مظفری: سینمای ایران ورای همه مشکلاتی که در تولید دارد در سال‌های اخیر از منظر اکران نیز دچار مسائل مختلفی است و ازجمله فقدان توزیع عادلانه سالن و سانس میان فیلم‌های مختلف.

در ادوار مختلف اکران اغلب آثاری بوده‌اند وابسته به پخش‌کنندگان یا سرمایه‌گذاران خاص که از همان ابتدای اکران با صدها سالن روی پرده رفته‌اند و در برابر آثاری بوده‌اند که از همان ابتدای اکران، بایکوت شده‌اند و طبیعی است که نتوانند مخاطب کافی داشته باشند.
این یک قاعده در اکران است که میزان اقبال به هر فیلم باعث افزایش یا کاهش سالن‌های آن می‌شود و هرچقدر در روزهای ابتدایی اکران، فیلم بتواند بیشتر مخاطب داشته باشد بعدتر بر میزان سالنهایش افزایش یابد.

ولی در مورد فیلم‌هایی که از همان ابتدا سالن کافی نمی‌گیرند تا احتمالا رقبای متصل‌ آنها بفروشد معلوم است که این قاعده به جایی نخواهد رسید. فیلمی که از روز اول اکران حتی یک سالن فول سانس ندارد و سانس های پرت ابتدای روز به آن تعلق می‌گیرد معلوم است که نمی‌تواند درست بفروشد و در ادامه هم به بهانه همین فروش پایین اولیه، همان سالن‌های محدودش را نیز از دست خواهد داد و از پرده پایین خواهد آمد.

اگر اکران تابستانی را از منظر میزان سالن مرور کنیم با نهایتا پنج فیلم مواجهیم که صدها سالن دارند و در مقابل ده ها فیلم هستند که بعضا حتی ده سالن فول سانس هم ندارند. به عنوان مثال یکی از فیلم‌های برخوردار، یک ملودرام آبکی است با داستانی پرخلل و فرج از عشق یک مثلا فیزیکدان به دختری کولی؛ این فیلم نیز از ابتدای اکران انبوه سالن و سانس نصیبش شده چون یک سرمایه گذار بیت کوین باز پشتش بوده که پیشتر زمزمه های حمایتش از جشنواره موسوم به جهانی شنیده شده بود و در عین حال میلیاردها تومان صرف فیلم شکست خورده دست اندرکاران همان جشنواره کرد.

چینش اکران در جهت حمایت از آثار متصل به سرمایه‌های بی مسئولیت این ظن را پیش می‌آورد که نکند در سایه این حمایت بناست فقط نوعی از سینمای بی‌مغز بزن دررو در انواع مختلفشه رواج داده شود؟ وگرنه چطور می‌شود میان چند فیلم تازه‌اکران، بیشترین سانس نصیب فیلمی می‌شود متصل به سرمایه‌های بی مسئولیت؟؟

به نظر می‌رسد اگر فکری برای جلوگیری از این تبعیض‌های اکران نشود به زودی فقط فیلم‌هایی تولید می‌شود که یک سر آن به سرمایه‌گذاران خاص برسد؟




#حامد_مظفری روزنامه‌نگار و منتقد روی آنتن زنده مطرح کرد⇐بدترین آثار جشنواره امسال، آثار ارگانی بودند و بهترین آثار جشنواره هم ارگانی بودند!/قابل تقدیرین آثار جشنواره “موقعیت مهدی”، “دسته دختران” و “خائن کشی” بودند!/”علفزار” و “شهرک”، “ملاقات خصوصی” و “هناس” بهترین آثار جوانان فجر چهلم بود!/با وجود انصراف کیمیایی، هیات داوران اگر منصفانه رفتار میکرد نباید از کنار فیلم کیمیایی میگذشت! /کیمیایی در هشتاد سالگی کاری کرده که تقریبا محصولش از بیست فیلم همین جشنواره بالاتر است!/متاسفم که هیات داوران قدرشناس فیلم خوب کیمیایی نبودند!/بازیهای خوب امیر آقایی و پژمان جمشیدی در “خائن کشی” و “علفزار” شایسته سیمرغ بود!/ نیکی کریمی در “دسته دختران” خیلی منطقی و بدون شهوت دوربین، نقشش را بازی کرد!/اینکه سیمرغ بازیگری را به افرادی دادند که جلوی دوربین ضجه می‌زنند و ناله می‌کنند، بدترین انتخاب بود!/هیات داوران مردانه فجر چهلم، “دسته دختران” را ندید چون یک زن کاری کرده بود که بسیاری از کارگردانان مرد قادر به انجام آن نیستند؟/تعطیلی سیمرغ پرشبهه مردمی بهترین کار دبیر فجر چهلم بود!/ وقتی نمی‌توان جلوی فساد در افزایش آرا را گرفت چه بهتر که اصلا رای گیری مردمی نداشته باشیم!/کلا در مساله آرای عمومی همواره دچار شبهه بوده‌ایم و در دوره هاي قبل بارها فیلمهایی صدرنشین آرای مردمی شدند که در اکران عمومی،  بازنده مطلق بودند/اینکه فیلمی در هفته اول جشنواره، سالنهایش خالی است ولی ناگاه آرای بالایش منتشر می‌شود معنایی دارد جز باگ در سمفا؟؟/اینکه امسال نسخه سینمایی دو مینی‌سریال در جشنواره درخشید محصول قضا و قدر است‌!

سینماروزان: حامد مظفری روزنامه‌نگا و منتقد سینما، روی آنتن زنده برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو با اجرای امیرعباس صباغ، تحلیلی ارائه داد بر کیفیت آثار و روند برگزاری جشنواره فجر چهلم.

فرازهایی از گفته‌های حامد مظفری را بخوانید:

بدترین آثار جشنواره امسال، آثار ارگانی بودند و بهترین آثار جشنواره هم ارگانی بودند!

–قابل تقدیرین آثار جشنواره “موقعیت مهدی”، “دسته دختران” و “خائن کشی” بودند!

–“علفزار” و “شهرک”  “ملاقات خصوصی  و “هناس” بهترین آثار جوانان فجر چهلم است!

–با وجود انصراف کیمیایی، هیات داوران اگر منصفانه رفتار میکرد نباید از کنار فیلم کیمیایی می‌گذشت!

–کیمیایی در هشتاد سالگی کاری کرده که تقریبا محصولش از بیست فیلم همین جشنواره بالاتر است!

–باعث تاسف است که هیات داوران قدرشناس فیلم خوب کیمیایی باشند

-بازیهای خوب امیر آقایی و پژمان جمشیدی در “خائن کشی” و “علفزار” شایسته سیمرغ بود!

— نیکی کریمی در “دسته دختران” خیلی منطقی و بدون شهوت دوربین، نقشش را بازی کرد و جای تعجب است که کاندیدا هم‌ نشر.

–اینکه سیمرغ بازیگری را به افرادی دادند که جلوی دوربین ضجه می‌زنند و ناله می‌کنند، بدترین انتخاب بود!

هیات داوران مردانه فجر چهلم، “دسته دختران” را ندید چون یک زن کاری کرده بود که بسیاری از کارگردانان مرد قادر به انجام آن نیستند؟؟

–واکنش به‌موقع به انتقادات هم در ماجرای انتقال نشستها و هم در ماجرای تعطیلی سیمرغ مردمی، اتفاقی بود که در ادوار قبلی فجر ندیدیم!

–تعطیلی سیمرغ پرشبهه مردمی بهترین کار دبیر فجر چهلم بود!

وقتی نمی‌توان جلوی فساد در افزایش آرا را گرفت چه بهتر که اصلا رای گیری مردمی نداشته باشیم!

–کلا در مساله آرای عمومی همواره دچار شبهه بوده‌ایم و در دوره هاي قبل بارها فیلمهایی صدرنشین آرای مردمی شدند که در اکران عمومی،  بازنده مطلق بودند

–اینکه فیلمی در هفته اول جشنواره، سالنهایش خالی است ولی ناگاه آرای بالایش منتشر می‌شود معنایی دارد جز باگ در سمفا؟؟

در سینمایی که صنعتی نشده نصف موفقیت هر فیلم را تقدیر و شانس رقم می‌زند

–اینکه امسال نسخه سینمایی دو مینی‌سریال در جشنواره درخشید محصول قضا و قدر است‌!

— ممکن است سال بعد نسخه سینمایی پنج سریال در جشنواره عرضه شود و ممکن است اصلا حتی یک مینی‌سریال هم در جشنواره نداشته باشیم!

نفس آقازادگی دلیلی بر بد بودن فیلم نیست؛ در جشنواره امسال هم آقازادگانی مثل علی حضرتی و عباس نادران را داشتیم که فیلم‌های قابل تحمل ساختند!

–آقازادگانی در جشنواره بودند که آثارشان، کمدی ناخواسته شده بود! امسال برادرزاده یکی از مدیران اعتدالی فارابی را داشتیم که نامش در تیتراژ فیلمی به شدت ضعیف به چشم میخورد.

بهترین اقدام دبیر فجر چهلم؟
بهترین اقدام دبیر فجر چهلم؟

 




روسپی‌سوزی؛ از زکریا هاشمی و بیضایی و براهنی تا اوج؛ ایستاده در غبار یا نشسته در قلعه؟؟

سینماروزان/حامد مظفری: ماجرای مردود شدن فیلمی ارگانی با عنوان “مسیح پسر مریم” در جشنواره فجر چهلم و مدعیات سازندگان آن مبنی بر حذف فیلم بخاطر ضدفساد بودن آن در تعارض با نگاه هیات انتخابی قرار گرفته که فیلم را از منظر فنی فاقد کیفیت لازم دانسته‌اند.

اول.

این فیلم را ارگانی با نام اوج تولید کرده که در سالهای اخیر اغلب در جشنواره فجر  بای نحو کان حاضر بوده و حالا که حذف در نخستین جشنواره فجر  مدیریت جدید را دیده، بدجور گرفتار خشم و عوارضش شده به طوری که سرانش به‌خاطر حذف از فجر، نشست خبری ویژه برگزار می‌کنند و هزاران کلمه حرف می‌زنند که از درستی عملکرد خود و نادرستی ردکنندگان فیلمشان بگویند.
مگر نه اینکه این جشنواره فجر همان جشنواره فجری است که در سالهای قبل پذیرای با آغوش باز  همه ی فیلمهای اوج با هر کیفیتی بوده؟ پس چرا در آن زمان ندیدیم که به بهانه تایید در فجر نشست بگذارند و از درستی تائیدکننده بگویند؟؟

دوم.

آنچه محل بحث قرار گرفته، مضمون فیلم ردّی اوج است. سازندگان، “مسیح پسر مریم” را فیلمی ضدّفساد(!) معرفی کرده‌اند. با انبوه اخباری که در سالهای اخیر درباره فسادهای کلان اقتصادی شنیده‌ایم اولین گمان این بود که فیلم مذکور یکی از همین مفاسد اقتصادی را افشا کرده و مثلا پشت پرده فرار خاوری از کشور را عیان کرده یا درباره عقبه حامی مافیای قیر، افشاگری کرده، ولی
وقتی شنیدیم که فیلم درباره روسپیان و آن هم روسپیان دوران پهلوی است و روایتی دارد از زندگی یک متشرع که می‌خواهد بفهمد چرا قوم و خویش‌اش به محله‌ای بدنام کشیده شده، واقعا آب سردی ریخته شد بر پیکره‌مان! فساد، فساد که می‌گفتید یعنی این؟

سوم.

روسپی و زیست‌بومش آن قدر در سینمای فارسی دستمالی شده بود که حتی یکی مثل عباس کیارستمی وقتی می‌خواست متاثر از نئورئالیست‌های اروپایی فیلمی مثل “گزارش” را بسازد باز در میانه‌های فیلم، بزمی بود و لعبتی و ماست و خیاری…
برخلاف تصورات اوج‌نشینان، ساختار حاکم بر سینمای قبل از انقلاب هیچ ممانعتی نداشت از تولید فیلم درباره بدی‌ها و پلیدی‌های روسپی و روسپی‌گری و سران حاکم رژیم سابق خیلی هم خوششان می‌آمد از اینکه سینماگران به جای فیلمسازی درباره مفاسد اقتصادی و اخلاقی خاندان سلطنتی و دربار و وابستگان دربار و امثالهم ، تا می‌توانند درباره قلعه، شهر نو و فاحشه و فاحشه‌خانه فیلم بسازند.
برای همین بود که انبوهی فیلم‌های این چنینی با حداقل سانسور روی پرده می‌رفتند و رئالیستی‌ترین اثر مرتبط با زنان بدنام یعنی “طوطی” نیز در همان دوران هم به شکل رمان و هم به شکل فیلم توسط زکریا هاشمی نوشته و کارگردانی شد.
بر این مبنا اینکه جماعت اوج‌نشین تصور کرده‌اند فیلمسازی درباره ی فواحش عصر پهلوی یعنی پیوستن به جنبش ضدفساد، سخت در اشتباهند که کل سینمای‌فارسی غوطه‌ور بود در فواحش و این، البته پوششی بود برای ندیدن مفاسد کلانی که به انقلاب اسلامی منجر شد.

چهارم.

اگر باز کردن پای روسپیان به سینما یعنی مبارزه با فساد پس امثال بهرام بیضایی و رضا براهنی- که اولین آثار ادبی هنری بعد از انقلاب مرتبط با روسپیان را خلق کردند-بایستی پیشگامان مبارزه با فساد نام گیرند.
بیضایی سالها پیش فیلمنامه “آینه‌های روبرو” را نوشت که با آتش زدن یک محله بدنام توسط انقلابیون و فرار روسپیان آغاز می‌شد و در ادامه و با روایت مسیری که زن محوری داستان را به فحشا می‌کشاند از او معلولی ساخت به شدت سمپاتیک.
رضا براهنی نیز در بخش‌هایی از رمان “رازهای سرزمین من” روایتی ویژه دارد از یک روسپی که در گیرودار اتفاقات آتش سوزی خانه‌اش در بحبوحه ی انقلاب، پوست از سرش کنده می‌شود. در اینجا نیز باز لحن روایی براهنی طوریست که حس سمپاتیک نسبت به روسپی ایجاد شود.
حال باید دید تفاوت نگاه بیضایی و براهنی با همتایان خود در سینمای‌فارسی چه بود؟
در سینمای پیش از انقلاب، روسپی عمدتا در تقابل با قوّادی قرار می‌گرفت که از او بهره‌کشی می‌کرد و همین قوّاد در جای “بدمن” فیلم قرار می‌گرفت یعنی درست در نقطه مقابل آثار بیضایی و براهنی که به‌جای قواد ، “آتش‌زنندگان قلعه”  را به‌عنوان بدمن، آثارشان قراردادند و آنها را به طبقه و طیف مذهبی و مکتبی انقلابیون پنجاه وهفت منتسب دانستند!
اساسا همین انتقال جایگاه بدمن بود که باعث شد حملات بالایی نثار این دو شود به‌خصوص که بیضایی در ابتدای فیلمنامه‌اش و از زبان فاحشه‌ای با نام‌ “نزهت” میگوید: چی شده مشتری‌های دیروز حالا شدن پامنبری؟؟
دیالوگی که محسن مخملباف براساس آن حملات گسترده و سازمان یافته‌ای را علیه بیضایی و مدیریت فرهنگی دهه ی شصت، پیش برد؛ اگر باور ندارید خاطرات رسول ملاقلی‌پور فقید و چگونگی فیلمنامه‌نویس شدنش را بخوانید یا رجوع کنید به پنج ساعت گفتگوی محسن مخملباف با ابراهیم نبوی در مجله وقت سروش.

براهنی هم در رمانش تصویر عینی از سوختن یک  روسپی را  با  تکرار صریح و چند باره ی آیه “نزّاعه للشّوی” به‌معنای جدا شدن پوست از سر! به نمایش می‌گذارد.

ایستاده در غبار یا ...
ایستاده در غبار یا …؟؟

پنجم‌.

اوج از کجا برآمده؟ جز این است که از امتداد همان ایدئولوژی آمده که آثار امثال بیضایی و براهنی را می‌کوبید؟؟ اسلاف مدیران ارگانی موسوم به انقلابی نبودند که این نوع نگاه را به مدیران فعلی اوج که آن زمان به دنیا نیامده بودند به میراث گذاشتند؟؟

حالا اوج  می‌خواهد با همان نگاه چهل سال قبل امثال بیضایی و براهنی محصولاتی تولید کند که چه در متن و چه در اجرا حتی در حد و اندازه آثار دستیاران سه بیضایی و کپی‌کنندگان براهنی هم نیستند؟
اینکه بیضایی و براهنی فرسنگها دورتر از وطن زندگی کنند و نتوانند حتی بی‌خطرترین آثار خود را در وطن تولید و نشر کنند و از آن سو منکوب‌کنندگان سابق می‌خواهند از ایده‌های چهار دهه قبل آنها رونویسی کنند، خنده‌دار نیست؟
چه کاری است آخر؟
شماها که همه گونه مدعی هستید، تشریف ببرید استنفورد و بیضایی را محترمانه دعوت کنید تا بیاید همان “آینه‌های روبرو” را برایتان بسازد یا بروید فارابی- که حقوق اقتباس از “رازهای سرزمین من” را از رضا براهنی خریده بود- رایت را دریافت کنید و کنده  شدن پوست سر یک روسپی توسط انقلابیون را بازسازی کنید….

آخر.

سال‌ها پیش حوزه هنری با پرهیز از تن دادن به ممیزی مرسوم و با گرفتن ژست انقلابی‌گری چنان در مسیر اشتباهی و خودکامانه پیش رفت که از “گذرگاه” و “مهاجر”  به “مرد عوضی” رسید.
اینکه حالا جماعتی دیگر پس از یک دهه اوج‌نشینی همان مسیر را رفته‌اند و از تجربه‌ای ناب مثل “ایستاده در غبار” به فیلمسازی درباره روسپیان سمپاتیک(!!) شهرنو و سوختن‌شان در آتش خشم انقلابیون رسیده‌اند معنایی دارد جز آن که در این ملک و به خصوص در میان ارگان‌های متصل به بیت المال، چرخ هر بار از نو، اختراع می‌شود؟




در گفتگویی سه‌جانبه روی آنتن زنده بیان شد⇐چرا بهترین فیلمبرداران سینمای ایران به پرورش کاکتوس روی آورده‌اند؟/چرا در پیک کرونا، جشنواره‌های دولتی پی‌درپی برگزار شد ولی واکسیناسیون سینماگران را مدت‌ها به تاخیر انداختند؟/چرا به‌جای تامین اعتبار معیشتی-درمانی کامل برای اهالی هنر، به شوآف بر سر توزیع هنرکارت پرداختند؟/مدیر تازه سینما باید با تمام اصناف سینما در ارتباط باشد و نه فقط با بخشی از سینما!/مدیر تازه سینما باید بتواند قواعدی را مصوب کند که مشکلات ادوار سینما یک بار برای همیشه حل شود!/مدیر تازه سینما باید تکلیف سانسور را مشخص کند و برای پروانه‌های صادره، اعتبار ایجاد کند!/مدیر جدید سینما باید شفاف‌سازی مالی انتظامی را به تکامل برساند یعنی دقیقا مشخص شود سهم مدیران بالادستی از بودجه‌های میلیاردی سینما چقدر است؟/به نظر می‌رسد تایید مدیرکل‌های زیردست رئیس تازه سینما، زمان‌بر شده و همین موجب تاخیر در معرفی رئیس تازه سینماست!

سینماروزان: تازه‌ترین قسمت برنامه زنده رادیویی سینمامعیار، مجالی شد برای شکل‌گیری گفتگویی سه‌جانبه درباره تغییر و تحولات مدیریتی در سازمان سینمایی و البته ذکر دلایلی بر تاخیر در معرفی رئیس تازه سینما.

به گزارش سینماروزان رضا اورنگ منتقد پیشکسوت سینما در برنامه سینمامعیار با اجرای امیرعباس صباغ گفت: گزینه‌هایی برای ریاست سینمایی وزیر تازه ارشاد مطرح شده‌اند که تقریبا هیچ کدام صلاحیت کامل ندارند. فارغ از این به نظر می‌رسید وزیر تازه، خیلی زود، مدیران زیردست را معرفی کند ولی هنوز این اتفاق نیفتاده. قاعدتا فردی که وزیر می‌شود باید قبل از رأی اعتماد، با افراد متبوع برای واسپاری مدیریت به نتیجه رسیده باشد.

اورنگ ادامه داد: وزیر اخیرا گفت برای تغییر مدیران عجله‌ای ندارد؛ این، حرف تازه‌ای است و ای کاش قبلا این حرف را می‌زدند ولی به هر حال حتی با قبول ثبات باید اصلاحات لازم اعمال شود.

این منتقد پیشکسوت در چرایی تاخیر بر سر معرفی رئیس تازه سینما بیان داشت: یا در تصمیم‌گیری دچار تردیدند یا درحال نهایی کردن مدیران رده پایین‌ترند. حتی قبل از انتخاب وزیر، نام گزینه‌هايي برای ریاست سینما آمده بود تا شاید وزیر را در کار انجام شده قرار دهند. البته افرادی هم هستند که از نهادهای خاص به وزیر معرفی می‌شوند ولی درنهایت وزیر باید جسارت این را داشته باشد که بی‌واهمه از فشارها، یک گزینه سینمایی قابل قبول را در رأس سازمان قرار دهد.

امیرعباس صباغ مجری “سینمامعیار” پیرامون چگونگی حل مشکلات مبتلابه سینما با حضور رئیس تازه، پرسید و اینکه اساسا چرا مدیران تربیت شده برای سینما نداریم؟

اورنگ در پاسخ گفت: قبل از هر چیز، مدیر سینما باید مدیر باشد یعنی هم کاریزما داشته باشد و هم باهوش باشد که سره را از ناسره تشخیص دهد. مدیر سینمایی باید به سینما، اشراف داشته باشد و درعین حال پای تصمیمات درستش بایستد. مدیر تازه سینما باید با تمام اصناف سینما در ارتباط باشد و نه فقط با بخشی از سینما. مدیر تازه سینما باید مدیر تک‌تک اهالی سینما باشد و بتواند قواعدی را مصوب کند که مشکلات ادوار سینما را یک بار برای همیشه حل کند.

اورنگ ادامه داد: با اینکه در دانشگاهها، رشته مدیریت داریم و رشته مدیریت فرهنگی هم داریم ولی متاسفانه در این چهار دهه تقریبا هیچ گاه یک مدیر فرهنگی جامع‌الاطراف نداشته‌ایم. چرا؟ پس در دانشگاه‌ها چه درس می‌دهیم؟

بابک محمدی منتقد سینما دیگر مهمان برنامه “سینمامعیار” درباره ویژگی‌های یک مدیر اصلح سینمایی،  اظهار داشت: تخصص به همراه توان مدیریتی می‌تواند ویژگی‌های اصلی انتخاب مدیر باشد. مدیر تازه سینما باید آینده‌نگر باشد و برنامه‌ای مناسب برای خرج بودجه داشته باشد. مدیر تازه سینما باید تکلیف سانسور را مشخص کند و برای پروانه‌های صادره، اعتبار ایجاد کند.

بابک محمدی ادامه داد: برای بازگرداندن مخاطب به سینماها، رئیس دولتی سینما باید تا حد امکان دست از دخالت در تولید بردارد و اگر هم حمایتی می‌کند درجهت ارتباط بیشتر مخاطب با سینما باشد.

این منتقد درباره روش‌های ارتقای سینما در دوران تازه گفت: باید تهیه‌کنندگان حرفه‌ای داشته باشیم تا فیلم حرفه‌ای تولید شود. در هالیوود زمانی بود که طلا و جواهرات خانوادگی را می‌فروختند و سرمایه تولید فیلم می‌کردند ولی در ایران، پول سینما را صرف خرید طلا و جواهر کردند یعنی پول دولتی را گرفتند و بخشی از آن را صرف تولیدات بی‌کیفیت کردند و مابقی را صرف بیزنس‌هایی غیرفرهنگی کردند.

این منتقد تاکید کرد: چرا بهترین فیلمبرداران سینمای ایران به پرورش کاکتوس روی آورده‌اند؟ چرا بهترین مستندسازان ایرانی بیکارند؟ مدیر تازه سینما می‌تواند با تمرکز بر گونه مستند، یک سودآوری هنگفت برای سینمای ایران شکل دهد چون مستندهای خوبی با حداقل هزینه در ایران تولید می‌شود ولی متاسفانه در این چهار دهه بازاریابی واقعی برای آنها صورت نگرفته.

حامد مظفری روزنامه‌نگار باسابقه دیگر مهمان حاضر در سینمامعیار درباره برنامه‌های وزیر تازه ارشاد گفت: وزیر ارشاد در ریزبرنامه‌های سینمایی بر دو مورد چابک‌سازی و رسیدگی به معیشت تاکید کرده و همین دو مورد هم اگر پیگیری شود، می‌تواند اسباب خیر برای اهالی سینما باشد. چابک‌سازی در سینما یعنی تجمیع جشنواره‌های بی‌فایده و تجمیع زیرمجموعه‌های کم‌فایده سازمان و امیدواریم وزیر تازه ارشاد بر تحقق این دو امر تاکید ورزد.

حامد مظفری در چرایی تاخیر در معرفی رئیس تازه سینما گفت: به نظر می‌رسد تایید مدیرکل‌های زیردست رئیس تازه سینما، زمان‌بر شده و همین موجب تاخیر در معرفی رئیس تازه سینماست؟! یعنی احتمالا گزینه اصلی سینما انتخاب شده و فقط تاییدیه نیروهای مدیریتی متبوع این رییس تازه است که زمان‌بر شده است؟

این منتقد درباره اظهارات وزیر ارشاد مبنی بر عدم تعجیل در تغییر مدیران گفت: ایرادی ندارد که با همین مدیران فعلی کار کنند ولی در هر صورت باید از همین مدیران هم بخواهند که به سمت اجرای برنامه‌های تازه وزارتخانه بروند یعنی اگر بنا بر چابک‌سازی است، همین حالا و ازطریق مدیران فعلی، این چابک‌سازی را که یک شمه‌اش می‌تواند تعطیلی جشنواره‌های بودجه‌خوار باشد ، انجام دهند نه اینکه همچنان فراخوان جشنواره‌هایی تازه را منتشر کنند تا مدیر بعدی سینما در عمل انجام شده قرار گیرد.

حامد مظفری، رضا اورنگ و بابک محمدی
حامد مظفری، رضا اورنگ و بابک محمدی

این روزنامه‌نگار درباره اولویت‌های رئیس تازه سینما بیان داشت: باید تناقضات مدیران قبلی برطرف شود. اینکه جشنواره‌ای با وجود مخالفت‌های بدنه سینما دوتکه شد و باز علیرغم درخواست بدنه سینما همچنان بر برگزاری جداگانه آن اصرار ورزیدند برمبنای کدام سبک مدیریتی بود؟ اینکه کم‌کاری‌های معیشتی در قبال اهالی سینما را به گردن نبود بودجه انداختند ولی مدام جشنواره‌های پرهزینه برگزار کردند براساس‌ کدام شاخه از علم مدیریت بود؟ چرا در پیک کرونا، جشنواره‌های دولتی پی‌درپی برگزار شد ولی واکسیناسیون سینماگران را مدت‌ها به تاخیر انداختند؟ اینها همه تناقضاتی است که رئیس تازه سینما باید در بدو امر، آنها را حل کند.

حامد مظفری با اشاره به فعالیت مثبت مدیران سینمایی اعتدال گفت: یکی از بهترین کارهای حسین انتظامی، استارت شفاف‌سازی مالی در زیرمجموعه‌های سینمایی بود. مدیر جدید سینما باید شفاف‌سازی مالی انتظامی را به تکامل برساند یعنی دقیقا مشخص شود مدیران بالادستی سینما در طول یک سال چه سهمی از بودجه‌های میلیاردی داشته‌اند و به خاطر کدام عملکرد این دریافتی به آنها تعلق گرفته؟

این روزنامه‌نگار درباره لزوم بهبود معیشت سینماگران در دولت جدید گفت: در یک سال و نیم کرونایی اخیر، اوضاع معیشتی کل هنرمندان،  متزلزل‌تر از قبل شد و در این بین صندوق هنر که متولی ارتقای معیشت اهالی هنر است خیلی سعی کرد با مانور بر روی توزیع هنرکارت ، از جبران بگوید ولی ای کاش به جای شوآف بر سر توزیع هنرکارت یک اعتبار معیشتی-درمانی کامل برای اهالی هنر ایجاد می‌کردند. فارغ از گرفت و گیرهای توزیع هنرکارت، هنرکارت باید اعتبار داشته باشد و هنرمندان بتوانند به چشم یک کارت اعتباری درجه یک بدان بنگرند.

مظفری ادامه داد: الان اگر هنرمندی پول خرید ارزاق اولیه‌اش را نداشته باشد می‌تواند با نشان دادن هنرکارت، اقلام اولیه را تهیه کند؟ مطمئنا خیر! هنرکارت زمانی مفید است که بتواند امنیت معیشتی-درمانی لازم را برای هنرمندان ایجاد کند. امیدواریم که وزیر تازه ارشاد دور کارهای نمایشی اسلاف را خط بکشد و به سمت اعتباربخشی به هنرکارت برود و کاری کند که هم از جنبه معیشتی و هم جنبه درمانی، هنرکارت گره‌گشا باشد.




تازه‌ترین خروجی شفاف‌سازی سازمان سینمایی درباره موزه سینما ⇐برای ۵۰۰میلیون کار فرهنگی، نزدیک ۵میلیارد پول نیروی انسانی داده‌اند!!+عکس

سینماروزان/حامد مظفری: شفاف‌سازی سازمان سینمایی درباره عملکرد سال ۹۹ موزه سینما مشخص ساخته برای ۵میلیارد ریال (۵۰۰میلیون تومان)کار فرهنگی در این نهاد، حدود ۵۰ میلیارد ریال(۵میلیارد تومان) پول نیروی انسانی داده‌اند.

به‌گزارش سینماروزان مطابق آمار مالی منتشره در سایت رسمی سازمان سینمایی در سال ۹۹ بیش از ۶۰ میلیارد ریال(دقیقا ۶۰.۷۶۳میلیارد/معادل ۶میلیارد و خرده‌ای تومان) بودجه به موزه سینما تعلق گرفته.

بخش عمده این بودجه یعنی نزدیک ۵۰ میلیارد ریال(دقیقا ۴۸.۱۴۴میلیارد/معادل ۵میلیارد تومان) هزینه نیروی انسانی بوده!!

نزدیک ۷۰۰ میلیون تومان صرف نگهداری عمرانی موزه شده!!!

ناگفته پیداست بودجه باقیمانده برای کل فعالیت‌های فرهنگی موزه سینما(از گسترش فعالیتهای فرهنگی تا برگزاری بزرگداشت و برقراری نشست و…) کمتر از ۵میلیارد ریال(کمتر از ۵۰۰ میلیون تومان) بوده!

گزارش عملکرد مالی۹۹ موزه سینما/ردیف هفت نشان دهنده هزینه هنگفت نیروی انسانی است
گزارش عملکرد مالی۹۹ موزه سینما/ردیف هفت نشان دهنده هزینه هنگفت نیروی انسانی است

حرفی نداریم جز اینکه این چه جور ساختارسازی است که برای حدود ۵۰۰ میلیون کار فرهنگی، نزدیک ۵میلیارد پول نیروی انسانی داده‌؟؟ از آن ابهام‌انگیزتر اینکه هیچ پیوستی مبنی بر چگونگی خرج این نزدیک ۵میلیارد تومان ارائه نشده؟؟

سینماروزان آماده است پاسخ گردانندگان موزه سینما و به ویژه مهران عباسی انارکی مدیر موزه درباره این ابهامات را منعکس کند.

شرح کامل شفاف‌سازی سازمان سینمایی وزارت ارشاد درباره موزه سینما را اینجا ببینید.