1

مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند!

سینماروزان/حامد مظفری: گره زدن همه چیز و همه کس به سیاست‌بازی باعث می‌شود حتی اعلان دعوت رسمی از امثال بیضایی، بهروز وثوقی، معین و… برای بازگشت به وطن نیز اسیر دوقطبی‌سازی گردد.

این سیاست‌بازی و لجبازی کودکانه با هر آنچه رقیب بگوید-ولو آن که خواسته فعلی خود ما باشد- کار را به جایی میرساند حتی اگر روزی برسد که اجازه برگزاری کنسرت در مشهد و ورود کاملا آزادانه بانوان به استادیوم‌ها را بدهند باز این سیاست‌بازان، علم مخالفت بردارند و خیلی خوب خود را لو دهند که مسأله شان نه خواسته مخاطب که فقط منافع جناحی و محفلی است.

اینکه چرا چپ‌‌های امروز-که برخی از آنها همان پونز به دستان دیروز هستند-آن قدر از دعوت رسمی مدیران هنری دولت سیزدهم برای بازگشت بیضایی و بهروز و معین، برآشفته اند جز در همان خاستگاه ارتجاعی آنها که می‌رسد به انحصار دهه شصت و تنگ تر کردن ساعت به ساعت دایره خودی، ریشه ندارد وگرنه مگر همین ها تا دیروز مرتب عکس بهروز و بیضایی را استوری نمی‌کردند و حسرت بازگشت به وطن آنها را نمی‌خوردند؟

آن قدر هم آماتور و عجولند که به جای استناد به آخرین گفتگوی بهرام بیضایی-که عملا همین جماعت چپ را عامل توقیف غم‌نامه خود بر قتل‌های زنجیره‌ای دانسته بود-به تکه پاره گفته های او علیه مدیران دهه شصت پناه می‌برند؛ انگار که همه گوش‌درازند.

مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند
مخالفان بازگشت بیضایی و بهروز و معین، لو رفتند

آش آن قدر شور شده که حتی صدای مهدی خزعلی را درآورده که می‌گوید بس کنید این مخالفت ها با اتفاقات درست را و بگذارید امور دلخواه‌تان حتی در دولت مخالف‌تان به سرانجام برسد.

اینکه بهروز وثوقی و بهرام بیضایی و معین به ایران برگردند، فرض محال است چون نه رییسی، احمدی نژاد است و نه اینها، حبیب محبیان! آنچه مایه مسرت باید باشد همین دعوت رسمی از مظاهر فرهنگ و هنر ایران است‌ که یکی از جنتلمن‌ترین آنها که فرامرز اصلانی باشد به تازگی مرحوم شد و در این چهار دهه یکی نگفت او چرا نباید در وطن باشد؟

بله! بیضایی‌ها و معین‌ها و اصلانی‌ها نباید در وطن باشند و شاگردان خلف آنها حتی در وطن در انزوا قرار گیرند تا تتوکاران بیسواد و بچه متصل‌های گرفتار انواع و اقسام امراض- که البته زاییده همان انحصارگرایان دهه شصت هستند- همچنان ترکتازی کنند و نگذارند هنر ایرانی حتی در همین منطقه هم مشتری پیدا کند.




چَکِ اول عنقا!

سینماروزان/حامد مظفری: سریال سازی در شبکه خانگی تفاوتی با سریال سازی در تلویزیون ندارد، اگر سریال ساز حرفه ای در رأس کار باشد و بدبختی مبتلابه سال‌های اخیر هم تلویزیون و هم شبکه خانگی آن بود که گهگاه تصمیم گیرندگان حتی سریال‌سازان حرفه ای را نمی‌شناسند چه برسد که با آنها کار کنند.

سریال #گناه_فرشته اگر توانسته در همین ابتدا به قاعده “چک اول را محکم زد”، مخاطب را تشنه‌ی تماشا کند فقط و فقط به خاطر همان عقبه سریال سازی حامد عنقاست که زمانی می‌نوشت و بعدتر تولید می‌کرد و حالا، کارگردانی.

حامد عنقا لقمه را دور سرش نمی چرخاند و کاملا با اسلوب کلاسیک داستان‌گویی ارسطویی می‌نویسد و آغاز و میانه و پایان را حفظ می‌کند و ابایی هم ندارد که کارهایش عامه‌پسند تلقی شود و همین عامه‌پسند بودن است که از پدر تا آقازاده و اکنون گناه فرشته را دیدنی می‌کند وگرنه ملودرام های با خط و ربط جنایی و مایه های مهیج که هزاران بار تولید شده و باز هم می‌شود.

چک اول حامد عنقا در گناه فرشته
چک اول حامد عنقا در گناه فرشته

عنقا برای عامه می نویسد و می‌سازد و عامه هم بیش و کم سریال‌هایش را دوست دارند و حتی وقتی در حضیض رسانه ملی، سریالی کاملا فیلمفارسی‌طور مثل بر سر دوراهی را با حداقل‌ها ساخت باز سریالش عامه‌پسند شد و فقط در یک فقره چقدر درست از بازیگر فهیمی مثل حمید گودرزی-که خیلی‌ها تمام شده‌اش می‌دانستند- در جای خوب استفاده مطلوب کرد. همان طور که در گناه فرشته بعد از مدتها شاهد بازی های خوب از شهاب حسینی و لادن مستوفی هستیم که بسیاری آنها را غرق تکرار می‌دانستند؛ متن کلاسه شده، بازیگران باتجربه مثل مهدی سلطانی و فخرالدین صدیق شریف را هم سر ذوق آورده که خرق عادت پیشه کنند…

سریال گناه فرشته ملودرامی است که هم به کرایم(جنایی) و هم تریلر(مهیج) پهلو می‌زند ولی ذاتی سنتی دارد و هوشمندانه نزاع‌های زناشویی ایرانیان گرفتار در میان دیده‌های شرق و شنیده‌های غرب را به سُسی مطلوب برای خوش طعم کردن فضاهای زمخت جنایت بدل کرده و اینها ریشه دارد در آن سنت عامه‌پسندی که از شاپور آرین نژاد و رجبعلی اعتمادی و ارونقی کرمانی تا فهیمه رحیمی و نسرین ثامنی و… در آن محصول خلق کردند.

عنقا چک اول را در گناه فرشته محکم زده و هدف گذاری اش در تولید سریال عامه‌پسند استاندارد-تاکید میکنیم سریال عامه پسند نه مثلا فیلم شبه‌آوانگارد و هنروتجربه‌نمایی- با حمایت فیلیمو به هدف نشسته و البته تجربیات ژورنالیستی‌ عنقا هم باعث شده هم در متن و هم در حاشیه اثر، خیلی خوب مهره‌ها را بازی دهد؛ درست مثل دوران سردبیری اش در صبا که با شناخت قبلی از افراد، آنها را فقط مسئول کاری می‌کرد که بلدند و با جدیت هم پشت آنها بود. او می‌خواست یک روزنامه عامه‌پسند استاندارد ارائه کند و تا بود، آبرودار بود و حالا هم تلاش میکند سریال‌های عامه‌پسندش از بی‌آبرویی بری باشند.




ذهن منثور و عین منظوم!/صورت و مخرج نمایش #هفت_خان_اسفندیار تحت رادیکال

سینماروزان/حامد مظفری: تلاش های حسین پارسایی برای موزیکال-لاکچری‌های مرکب از تئاتر و کنسرت به #هفت_خان_اسفندیار و شاهنامه رسیده و این بار ارگان‌های ارزشی هم حامی تولیدند تا شک و شبهه‌های اجرا با سرمایه‌های بی‌مسئولیت از بین برود.

هفت خان اسفندیار مثل بینوایان و الیور توییست یک حظ بصری کامل است برای کوچک و بزرگ و بلوغ پارسایی را نشان می‌دهد در مهندسی دکور، سازه و ماشینری و فراهم آوردن غنی‌ترین ابزار موجود در جهت مصور کردن صحنه‌ای تکه‌هایی از شاهنامه.
کاری ندارد؟ دربرابر انبوه بریز و بپاش‌هایی که می‌کنند برای شماره های ده و یازده ولی از بازنمایی یک سکانس مرعوب‌کننده از بازداشتگاه عاجزند همان یک پرده استحاله اسفندیار به‌ سیمرغ کافیست تا دریابیم اگر جیب‌شان پر شده، برای تولید هم کم نگذاشته‌اند.

عدو، سبب خیر شده! چطور؟ اتفاقات پسامهسا باعث دگرگونی کامل در کستینگ و حذف بازیگران شبه‌انتلکت و رجوع به بازیگران آلترناتیو شد و جالب اینکه در کیفیت بازی گاهی بانیپال شومان و اصغر پیران را به‌مراتب پرشورتر از امثال نوید و اشکان می‌بینیم. حتی بازیگری کلیشه در پروژه‌های ارزشی مثل امین زندگانی به خوبی رویین‌روحی اسفندیار را در تعادل با رویین‌تنی او به رخ کشیده. حساب محسن حسینی را یقینا باید از بقیه متمایز کرد که با انبوه تجربه خرد و کلان تئاتری، با ورود به هر پرده، سن را از آن خود می‌کند. فریبا کوثری پس از مختار بار دیگر شمایل بانویی کاریزماتیک را ارائه داده؛ با حضور اندک اما به یاد ماندنی و بسیار موجه‌تر از غزل‌های مرحومه.
پارسایی رندی کرده و با تغییر دادن بافت دراماتیک شاهنامه و مثلا ریزش خان مرداب در خان دریای سرخ، ریتم نمایش را بالا برده تا مخاطبی که در یک ساعت اول محو پروداکشن و دکور و حتی حرکات موزونی است یادآور کنسرت‌های متالیکا(!) در یک ساعت بعد حس تکرار و “خب که چی؟” بهش دست ندهد و از سالن بیرون نزند…

ذهن منثور و عین منظوم در نمایش هفت خان اسفندیار
ذهن منثور و عین منظوم در نمایش هفت خان اسفندیار

آنچه هفت خان اسفندیار را دیرهضم می‌کند به ذهنیت منثور نسل‌های متاخر برمی‌گردد که تاب انبوه نظم داستانی نمایش را ندارند و جاهایی ردّ روایت را گم کرده و مجبورند به داده‌های فرامتنی پناه ببرند. پارسایی می‌گوید باید آن قدر منظوم کار کرد تا ذهنیت منظوم شکل گیرد ولی بی پیشوند، نمی‌شود. نوجوان و جوانی که در سیکل پرورشی بیش از عجین شدن با ادبیات فارسی، سوق داده میشود به یادگیری زبان های فرنگی، سخت بتواند با تماشای یکی دو نمایش، نظم را دریابد…

چاره کار؟ دوستی می‌گفت ای کاش بخشی از کنداکتور یکی از انبوه شبکه‌های بی‌مخاطب را برای تله‌تئاترها درنظر گیرند و در آن جایی ویژه برای تله‌تئاتر‌های اقتباسی ادبیات کهن درنظر گرفته و با ترکیب نظم و نثر، قاپ مخاطب را بدزدند. میشود؟ تلویزیون برای نمایش نسخه ضبط شده همین هفت خان اسفندیار که جا دارد! ندارد؟




مرضِ مبارزه؟؟ یا چپ‌شناسی به زبان ساده!/#فسیل چرا می‌فروشد؟ چرا در جشنواره نبود؟

سینماروزان/حامد مظفری: اینکه فیلم تجاری بسازید و حرفه‌ای کار کنید، کار سهل ممتنعی است؛ اغلب تجاری‌بازان به دنبال کپی‌کاری از فیلمفارسی یا این اواخر دنباله‌روی مکتب پویافیلم هستند و اینکه با همان نگاه بکوشی قدری هم استانداردها را جلو ببری، می‌تواند سخت باشد.

#فسیل در اشتراک یک تهیه‌کننده تجاری‌ساز با کارگردان رشدکرده در بدنه سینما، بی واهمه کوششی است برای تجاری‌سازی و رعایت قواعد حرفه ای تولید مناسب پرده عریض.

کریم امینی و ابراهیم عامریان این مسیر را پیموده‌اند و خوشبختانه توانسته‌‌اند در عین جلب مخاطب عام، مخاطب پیگیر را نیز آزار ندهند. این راه ساده-دشوار سال‌ها پیش در اجاره‌نشین‌ها و این اواخر در ایران‌برگر به خوبی به بار نشسته بود.

#فسیل داستان ساده و همه فهم خود را به‌اندازه به سیاست و اثرات شوم آن بر سرنوشت عام پیوند می‌زند و جاهایی خیلی خوب از خجالت توده ای مسلک های شکم سیر ابن الوقت درآمده، آن رنگ به رنگ شدن و عرق‌ریزی در اندرونی برای کسب حس خلق در جهت نجات خلق و ارائه پراحساس رسواییِ چپ که میشود ختنه‌سورون‌خوانی در آن دوران و بیتوته لب‌خط در این دوران…

فسیل چرا میفروشد؟ چرا در جشنواره نبود؟
فسیل چرا میفروشد؟ چرا در جشنواره نبود؟

حرفه‌ای گری در پشت صحنه ؛ از دوربین مستندنمای روزبه رایگا که انگ تصویرسازی دهه پنجاهی کار است؛ رایگا در تعامل با کریم امینی این بار کمدی‌نهنگی را تست کرده؛ با قطع ۱۶ شروع می‌کند و سپس قطع ۳۵ غلبه میکند در جهت القای همزمان لحن و تصویر. عبد اسکندری بی خودنمایی پروژه‌های تاریخی، گریم‌های رئال دهه پنجاهی سوار کار کرده و حسن ایوبی تدوینگری که سابقه فراوان در مونتاژ آثار تجاری داشته، به خوبی زوائد را کاسته و امیر توسلی بی ژست تالیف، دوره‌ کرده پاپیولارهای دهه چهل و پنجاه را با ادای احترام به واروژان و چشم آذر.

قلت نماهای بیرونی که کار را آیتمیک‌طور کرده، پوئن منفی می‌گیرد و اسباب خجالت ارگان ها و نهادهای بودجه خوار که در این همه سال حتی نکردند شهرکی برای دهه پنجاه و شصت بسازند و چاره نمی گذارند جز تپاندن نماهای من‌و‌تویی لابلای آیتم‌ها. به این‌ بیفزایید کمبود داستان در نیمه نهایی و آن رقاصی نهنگی عروسی و آن درگیری هزارپایی با منافقین که همچون منصور آب‌منگل در ایستگاه راه‌آهن بناست روی هوا بروند.

باجا و بیجا طنازی های بهرام افشاری و همراهی ایمان صفا و هادی کاظمی و گرمای نیکخواه دمیده میشود و ورود سروقت الهه حصاری و الناز حبیبی نیز رمانس میسازد.  شوخی بی‌تحقیر با شهرام و ابی و سیاوش قمیشی و…حبیب و سلی و دده بالاها و نیشگون افراط و گیر دادن های دهه شصت به دختران و پسران و بعد ماجرای احتکار امروز سلطنت‌طلبان دیروز که مانع اُفت کلوین مخاطب می‌شود.

نقطه عطف همان نمایش رسوایی چپ‌زدگان است و با نمایش سرانجام ترانه‌سرای سگ‌مزه‌دوست که حتی با کائوچو بر چشم باز آستیگمات ذهنی اجازه نمی‌دهد دریابد چه بر سر خلق آورده تا جایی که فریاد قهرمانِ ازکمابرگشته را موجب می‌گردد که: تو چه مرضی داری که همش داری مبارزه میکنی؟ قبل انقلاب مبارزه؟؟ بعد انقلاب مبارزه؟؟

داستان ادامه دارد؟ کمای دوم و بازگشت با احمدی‌نژاد، نوید تولید #فسیل۲ را می‌دهد که امیدواریم به‌مانند #نهنگ۲ در رقص و مزه‌پرانی خلاصه نشود و داستانی پر و پیمان برایش بتراشند حوالی ۸۴ تا ۹۲ و لابد کمای سوم با #تکرار_می‌کنم!

کریم امینی بعد از سه فیلم خیلی خوب همخونی دکوپاژ و ضرباهنگ را درک کرده و زبل‌ ابراهیم عامریان تهیه‌کننده فسیل است که در باد فروش بالای دینامیت و انفرادی نخوابید و به زعم خودش هم تجربه جدیدی کرد و هم برای تجربه‌گرایی از گنده‌های تولید در پشت صحنه سود جست. این کمدی شسته‌رفته می‌توانست در جشنواره بین‌الارگانی فجر۴۱ رونمایی گردد تا لااقل ارگانی‌های خرفت را از مزیت همکاری با گنده‌ها خبردار کند. چه بهتر که اگر قسمت دومی در کار بود سرپرست نویسندگان هم یک سناریست گنده باشد.

مرور فسیل را با یادمان علیرضا استادی نقطه می‌گذاریم که چقدر فهمیده و در باشعوری مطلق نقش رضا صفایی کارگردانی که سه‌سوت فیلمفارسی می‌ساخت را ادا کرده! پیشه‌ی هنری همین است؛ کمتر از پنج دقیقه در فیلم هستی ولی قدر نیم ساعت، ذهن را پروار می‌کنی.

حامد مظفری منتقد سینما و روزنامه‌نگار
حامد مظفری منتقد سینما و روزنامه‌نگار

 




بهترین‌های جشنواره بین‌الارگانی فیلم فجر۴۱ ؟!/روی آنتن زنده و با حضور حامد مظفری روزنامه‌‌نگار و منتقد سینما مطرح شد

سینماروزان: حامد مظفری منتقد، روزنامه‌نگار و مدیر رسانه مستقل سینماروزان در برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو به مرور بهترین‌های جشنواره فیلم فجر۴۱ پرداخت.

حامد مظفری روی آنتن زنده رادیوگفتگو بیان داشت: بهترین فیلم‌های جشنواره بین‌الارگانی فجر۴۱ مشتمل بر دو فیلم ارگانی #سینمامتروپل و #اتاقک_گلی بودند
و همچنین سه فیلم غیرارگانی #چرا_گریه_نمی‌کنی؟+#پرونده_باز_است+#وابل.

وی ادامه داد: بهترین فیلم-سریال جشنواره #غریب بود که می‌تواند بعد از اکران هم به صورت مینی سریال در شبکه خانگی پخش شود و هم بعدتر به تلویزیون سپرده شود برای پخش.

حامد مظفری درباره غلبه آثار ارگانی بر اختتامیه جشنواره فجر گفت: اینکه شماری از بدترین فیلم‌های ارگانی جشنواره، فراوان سیمرغ گرفتند به توجه هیات داوران به سینمامتروپل و اتاقک گلی، در! به هر حال در سال‌های اخیر آن قدر بخش خصوصی بیمار و محتضر شده که جشنواره فجر را به جشنواره بین‌الارگانی مبدل کرده است ولی باز جای شکرش باقیست که در همین آثار ارگانی، امثال سینمامتروپل و اتاقک گلی بودند که بادقت و حساب شده تولید گشتند.

حامد مظفری درباره محرومان از تقدیر اظهار داشت:  بازی علیرضا معتمدی در چرا گریه نمی‌کنی و گروه بازیگران نوجوان #پرونده_باز_است به مراتب بهتر از تمام برگزیدگان بازیگری فجر بود؛ البته منهای علی نصیریان در هفت بهار نارنج.

او تاکید کرد: #وابل می‌بایست لااقل در شمار کاندیداهای بهترین فیلمبرداری قرار میگرفت چون یکی از پنج فیلم فجر بود که برای پرده عریض تولید شده بود ولی این فیلم هم بایکوت شد تا لابد؟ برخی از ارگانی‌های بی استعداد جایزه بگیرند.

حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار
حامد مظفری منتقد و روزنامه‌نگار




نتیجه‌ی ضدتبلیغ!؟/ #عنکبوت_مقدس در میان نامزدهای اسکار!

سینماروزان/حامد مظفری: اغلب این طور بوده هر فیلم یا سریال خارجی که تندروان داخلی علیه آن موضع‌گیری سریالی می‌کنند نه تنها در داخل باعث کنجکاوی مخاطبان قرار می‌گیرد که در فهرست جوایز خارجی هم بالا می‌رود.

دیگر سازندگان آثار سیاسی‌طور ضدایرانی هم دریافته‌اند که بهترین امکان برای اینکه بتوانند مورد توجه قرار گیرند ضدتبلیغ بخصوص در داخل ایران است. پیشتر تجربه فیلمی مثل آرگو را داشتیم و حالا هم عنکبوت مقدس‌.

#عنکبوت_مقدس که روایتی کج و معوج از زندگی قاتل سریالی زنان بدنام مشهدی ارائه می‌کند توانسته به عنوان نماینده دانمارک به اسکار اعزام شده و حالا هم در فهرست پانزده گزینه نهایی اسکار غیرانگلیسی زبان جای گیرد. این، همان فیلمی است که رونمایی آن در جشنواره کن۲۰۲۲ همراه شد با انبوه نقدهای تند و تیز علیهش در داخل بی توجه به کارکرد ضدتبلیغی که این هجمه ها دارد…

فیلم عنکبوت مقدس ساخته علی عباسی در فهرست نامزدهای اسکار قرار گرفت
فیلم عنکبوت مقدس ساخته علی عباسی در فهرست نامزدهای اسکار قرار گرفت

به هر حال عنکبوت مقدس -که از منظر تکنیکی اثری تلفیلم‌گونه می‌نماید- به لطف سیاسی‌‌کاری آن طرف و ضدتبلیغ این طرف، وارد فهرست نهایی اسکار خارجی شده و نماینده ایران #جنگ_جهانی_سوم نتوانسته وارد ۱۵گزینه نهایی اسکار خارجی باشد و در عین حال کشورهایی مانند هند، کامبوج و کره در این فهرست، نماینده دارند.

آرژانتین (آرژانتین، ۱۹۸۵)، اتریش (کورساژ)، بلژیک (نزدیک)، کامبوج (بازگشت به سئول)، دانمارک (عنکبوت مقدس)، فرانسه (سنت عمر)، آلمان (همه چیز آرام در جبهه غرب)، هند (آخرین نمایش فیلم)، ایرلند (دختر آرام)، مکزیک (باردو)، وقایع‌نگاری اشتباه مشتی حقیقت (مکزیک)، مراکش (کفتان آبی)، پاکستان (جویلند)، لهستان (EO)، کره جنوبی( تصمیم به ترک کردن) و سوئد (توطئه قاهره) ۱۵ فیلمی هستند که در فهرست شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار ۲۰۲۳ قرار گرفته‌اند و برای رسیدن به فهرست پنج نامزد نهایی رقابت خواهند کرد.

حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار
حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار

 

 

 

 




همچنان چیزی از ارزش‌های‌مان کم نشد!

سینماروزان/حامد مظفری: ما عادت داریم که چیزی از ارزش هایمان کم نشود. حتی اگر مربی بازنده را جایگزین مربی برنده کنیم و اگر آقای بازنده، در مجموع هفت گل بخورد، باز چیزی از ارزش هایمان کم نمی‌شود.

اگر برای صعود فقط به مساوی با تیمی میانه نیاز داشته باشیم و باز ببازیم، همچنان چیزی از ارزش هایمان کم نمی‌شود.
اگر برای گل زنی در همه سطوح و در برابر همه تیم‌ها، به جان کندن نیاز داریم، باز چیزی از ارزش هایمان کم نمی‌شود.
اگر تنها استراتژی ثابت‌مان در همه بازی‌ها، کوشش برای گل نخوردن و حین آن کل‌کل‌های بیخودی با داور برای قانع کردن او جهت گرفتن پنالتی باشد و گاهی حین همین کل‌کل‌ها، گل بخوریم، همچنان چیزی از ارزش هایمان کم نمی‌شود.
اگر کار به جایی برسد که بازیکن خارج از زمین مان، کارت زرد بگیرد و اسباب خنده رقیب، باز چیزی از ارزش‌های‌مان کم نمی‌گردد.

با حذف چندباره از جام جهانی، همچنان چیزی از ارزش‌هایمان، کم نشد!؟
با حذف چندباره از جام جهانی، همچنان چیزی از ارزش‌هایمان، کم نشد!؟

اگر آقای بازنده -که میلیون‌ها دلار بغل ما به جيب زده و طی بیش از یک دهه حتی یک رشد محسوس برای‌مان نداشته- به‌دنبال ادامه رویاسازی(!) و گام بعدی با ماست و حتی عذری، پوزشی یا دلجویی در کلامش نمی‌بینیم، باز چیزی از ارزش‌های‌مان کم‌ نمی‌شود.

اگر مرتب به جام جهانی می‌رویم و در همان مرحله ابتدایی حذف می‌شویم و اگر مدام به جام ملت‌ها و جام باشگاه‌های آسیا می‌رویم ولی دریغ از یک قهرمانی، باز هم ربطی به ارزش‌های ما ندارد. ارزش‌های ما هیچ گاه کاسته نخواهد شد.

ارزش‌های‌ ما تابعی است همواره ثابت؟؟ شاید این ثبات در سویه منفی محور مختصات باشد و با پیشروی بُعد چهارم ماده، منفی‌تر گردد ولی باز چیزی از ارزش‌های ما کم نمی‌شود چون صعود را از منظر تعداد رقم می‌سنجیم و نه از منظر جهت!؟؟

حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما
حامد مظفری روزنامه نگار و منتقد سینما




عاقبتِ دفاعِ اتوبوسی؛ از فوتبال تا سینما!

سینماروزان/حامد مظفری: شش گل می‌خورند، شش گل نمی‌خورند و دو گل می‌زنند. ناراحتی دارد؟ نه که ندارد! چرا نباید شش گل بخورند؟

مگر در همه این سالها جز این بوده که شکست خورده نسبی آسیا و شکست خورده مطلق آوردگاه‌های جهانی بوده‌اند. آخرین باری که قهرمان آسیا شدند یادتان هست؟ بله، بله، زمانی فیروزی بود و جام در جام آسیایی و قهرمانی که تفاوت فِرپلی و گرل‌فرند را نمی‌دانست. بله، زمانی سلطانی بود و شور و تعصب فوتبالیست‌هایی غریزی که همه دستاوردشان از قهرمانی در بازی‌های آسیایی، جواز یک تاکسی‌پیکان بود.

اینها جرقه بوده و برای سال‌ها پیش. از یک دهه اخیر بگویید. کدام دستاورد از این بازیکنان غرق در رفاه سراغ دارید؟

کی‌روش را آوردند که چه شود؟ شش گل بخورند و به بدبختی و کمک وی‌ای‌آر، دو گل بزنند؟ این کار را اسکوچیچ نمی‌توانست بکند؟ اصلا چرا دلار و یورو خرج کردند؟ یکی مثل همان فیروز اگر روی نیمکت بازی ایران-انگلیس بود، بیشتر از شش گل می‌خوردیم؟ اینکه یک بار ده نفر را چیدی در دفاع و جلوی پرتقال مساوی گرفتی یعنی تضمین دائمی این پلتیک؟

کدام مربی موفقی است که تئوری موفقش را چنین ناشیانه کپی کند؟ بر فرض که آن تئوری دفاع اتوبوسی جواب داد، آیا طراحی تئوری کمترین نسبت خطی یا هموگرافیک با روان اپراتور ندارد؟ و باید یک تئوری را بی سنجش ظرف روانی، هی کپی کرد و هی کپی کرد؟

همین است که هست، وقتی از ابتدا برای دفاع مطلق و شکست با حداقل گل به میدان می‌روند معلوم است که شش تا می‌خورند.
همین دفاع بی‌مغز نیست که تهور را نه از فوتبال که از سینما و در سطحی دیگر صنعت‌مان گرفته؟؟ چگونه؟
لاک دفاعی نبوده که باعث شده صنعت خودروسازی، جرأت کنار گذاشتن پراید را نداشته باشد؟
لاک دفاعی نیست که سینمای ایران را از اکران گسترده فیلم روز خارجی ترسانده؟ لاک دفاعی نیست که سینماگر سدهی را در تور کپی‌رایت دخترک شیرازی می‌اندازد؟ اگر قدری تهور بود سینماگری که میخش را کوبیده، دریچه ها را نمی‌گشود و شیک و خواستنی، اقتباسی ترتیب نمی‌داد از این همه داستان کوتاه و بلند نویسندگان نامدار ایران با تاکید موکد بر نام منبع؟

عاقبت دفاع اتوبوسی؛ از فوتبال تا سینما
عاقبت دفاع اتوبوسی؛ از فوتبال تا سینما

انبوه مینی‌مال های کاسه توالت یا لمپن بازی های عربده کشان و لولیدن سرمایه‌‌گذاران مشکوک در سینما و سپس آویزان شدن به جشنواره‌های سیاست‌زده و گدایی جایزه‌های بی‌مخاطب، یک دفاع مطلق نیست دربرابر ناتوانی از ورود به بازار جهانی محصولات سینمایی؟

عجبا که در این دفاع، لمپن‌بازی هم الی ماشالله به چشم می‌خورد، تیپ دفاع عینهو لمپن‌های کوچک مسخ‌شده و همه فهم از فوتبال درگیری دائمی با داور؛ همان خط روایی انبوه فیلم و سریال‌های پروانه‌ای این دوران!؟

بحث زیادی حوصله‌اش نیست و باشد برای حقوق‌بگیران جایزه‌ای به نام #پژوهش_سال_سینما که این دیباچه را مدخلی کنند بر پژوهشی در باب عاقبت دفاع اتوبوسی از سینما تا فوتبال.

حامد+مظفری
حامد مظفری




اصغر فرهادی در شمایل مدیران زحمتکش مملکت؟!

سینماروزان/حامد مظفری: مجله نیویورکر گزارشی ارائه داده درباره ماجرای ادعاهای افراد مختلف از علی خودسیانی و حمید نعمت الله تا عباس جهانگیریان، مصطفی پورمحمدی و آزاده مسیح‌زاده علیه اصغر فرهادی در باب کپی‌برداری از آثارشان…

در این گزارش، گفتگوهایی ذکر شده با مانی حقیقی، گلشیفته و ترانه علیدوستی درباره خلق و خوی فرهادی و سرآخر با خود فرهادی هم گفتگو شده.(اینجا را بخوانید)

ابدا نه در باب ادعاهای مذکور و واکنش فرهادی به ادعاها، نظری داریم و نه در اشتهار جهانی فرهادی به عنوان کارگردانی اسکاربگیر، شکی داریم.

فقط برایمان نگران‌کننده بود که نیویورکر، به نقل از اصغر فرهادی آورده است: «احساس می‌کنم که بحث در مورد #کپی‌رایت در این لحظه پیش پا افتاده است و چیزهای مهمتری حالا در ایران هست که باید در موردشان صحبت کنیم!»

خواندن این سه جمله آن هم به نقل از اصغر فرهادی واقعا نگران‌کننده است. چرا؟ چون این ادبیات بسیار شبیه است به ادبیات برخی مدیران دولتی این سال‌ها.

این توجیه نخ‌نمای برخی از دولتمردان بوده که هرگاه خواستار توجه بیشتر به هنر و هنرمند بوده‌اند به دستاویز ” وجود چیزهای مهمتر” و “برهه حساس کنونی” متشبث شده و توجیه کرده اند که ابتدا باید چیزهای مهمتر حل شود تا بعدتر نوبت هنر و هنرمند شود…

البته که در این دور باطل سفسطه‌آلود، چون همواره چیزهای مهمتر هست، هیچ گاه نوبت هنر و هنرمند نمی‌شود.

الغرض! جناب فرهادی تا زمانی که هنرمندانی هستند که به بهانه چیزهای مهمتر درخواست مختومه کردن بحث درباره حق مولف یا همان کپی‌رایت می‌شوند، بعید است به اصلی ترین عامل رشد اقتصادی هنر که به رسمیت شناختن همین کپی‌رایت است، جامه عمل بپوشانیم! شما جز این می‌اندیشید؟

بگذریم که حالا علل به ناگاه سیاسی شدن شما هم مشخص شد ، چرا که تعبیر دست به سر کن و از سربازکن “در این برهه ی حساس کنونی”  برای شما  این بار قرار است آمد داشته باشد؟؟ آن هم درست بر عکس استدلال شما ، درست زمانی که در برهه ی حساس کنونی همه جا صحبت از کم و کیف حقوق شهروندی و حتی حقوق حاکمیت است ، و فقط حق مولف در این حقوق جایگاهی ندارد!!؟؟

اصغر فرهادی/بریده گفتگوی نیویورکر با فرهادی
اصغر فرهادی/بریده گفتگوی نیویورکر با فرهادی

بخش‌هایی از گفتگوی نیویورکر با اصغر فرهادی
بخش‌هایی از گفتگوی نیویورکر با اصغر فرهادی/بخش متمایز شده همان چند جمله بحث برانگیز است.

پی‌نوشت: بنیان محتوای فوق، گزارش نیویورکر است که اگر به اشتباه، سخنان اصغر فرهادی را بازتاب داده،  بد نیست جناب فرهادی، تکذیبیه ای به این رسانه ارسال کنند تا فرضیه ما درباره شباهت ادبیات ایشان به برخی مدیران زحمتکش! مملکتی نیز رنگ ببازد.

حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار
حامد مظفری

 




بیست فیلم مورد حمایت فارابی کدامند؟

سینماروزان/حامد مظفری: بنیاد سینمایی فارابی به عنوان متولی اصلی حمایت دولت از تولید در سینما با ورود به نیمه دوم سال ۱۴۰۱ هنوز شفاف سازی درباره عملکرد سال اخیر خود را اجرایی نکرده است.

روشنگری درباره ریز عملکرد مالی زیرمجموعه‌ها اقدامی است که می‌تواند کمکی باشد به جلوگیری از سوءتفاهمات و همچنین ارائه تحلیل از کم و کیف توزیع تسهیلات.

در هفته‌های اخیر شایعات متعددی درباره حمایت مالی فارابی از تولید پروژه‌های مختلف سینمایی شنیده شده و برخی حجم پروژه‌های تحت حمایت امسال فارابی را نزدیک بیست پروژه دانسته‌اند ولی همچنان هیج اطلاع رسانی دقیقی درباره این پروژه ها صورت نگرفته.

اینکه چرا مهدی جوادی مدیر فارابی به طور رسمی درباره پروژه های مورد حمایت خویش اطلاع رسانی نمی‌کند مشخص نیست؟ مدیر فارابی گمان دارد با پرهیز از اطلاع رسانی راحت‌تر می‌توان مدیریت کرد؟ تجربه نشان داده فقر آگاهی بخشی رسمی فقط به نشت اطلاعات از مسیرهای غیررسمی منجر شده و اطلاع رسانی بعدی نه فقط شایعات را کمرنگ نخواهد کرد که شاید واقعیت را در سایه قرار دهد.

با وجود تغییر دولت و تغییر شاکله سینما، در فارابی و معاونت فرهنگی آن همچنان همه چیز بر مدار قبل می‌چرخد و تقریبا اغلب آنهایی که در دولت های احمدی‌نژاد و روحانی متبوع شوراهای فارابی بودند باز مورد حمایت قرار گرفته‌اند؛ افرادی که بارها با حمایت فارابی فیلم‌های شکست‌خورده تولید کرده‌اند ولی همچنان سوگلی فارابی هستند‌.

آیا مدیران فارابی واهمه آن را دارند که با افشای رسمی حمایت مجدد از افراد شکست‌خورده در کانون انتقادات قرار گیرند؟ بالاخره که این فیلم‌ها تولید شده و در جشنواره رونمایی شده و لو می‌روند که فارابی از آنها حمایت کرده، درست مثل اتفاقات پارسال جشنواره فجر؛ پس چه کاری است که فارابی با پرهیز از اطلاع رسانی رسمی فقط زمان حاشیه سازی حول عملکرد خود را عقب می‌اندازد.

فارابی همین حالا باید فهرست افراد مورد حمایت خود را منتشر کند تا با بررسی عملکرد قبلی آنها توسط منتقدان و رسانه‌های مستقل، علاج واقعه قبل از وقوع شود. اتفاقا مدیران فارابی می‌توانند با استناد به تحلیل‌های رسانه‌های تخصصی، جلوی زدوبند احتمالی در واگذاری پروژه‌ها را بگیرند و اگر فردی بی‌کفایت کاندیدای کارگردانی یا تهیه‌کنندگی است قبل از تخصیص بودجه، از کار کنار گذاشته شده و جای خود را به گزینه‌های توانمند دهد.

بیست فیلم مورد حمایت فارابی کدامند؟
بیست فیلم مورد حمایت فارابی کدامند؟




آشنایی با ۵۳ پروژه‌ای که در دولت سیزدهم پروانه ساخت گرفتند؛ از فرمان‌آرا و متوسلانی تا میلانی و عیاری!/از فرحبخش و شهبازی و کلاری تا بحرانی و افخمی!/از کیایی و جیرانی تا امیریوسفی/از علی اصغر شادروان تا پیمان معادی و…+شرح سوژه‌های آثار

سینماروزان/حامد مظفری: در ده ماه گذشته نزدیک به صد درخواست برای تولید فیلم به معاونت نظارت سینما ارائه شده که از میان آنها دقیقا ۵۳ پروژه-فقط یاد ۵۳ نفر معروف نیفتید!- پروانه ساخت گرفته‌اند.

در میان دریافت کنندگان پروانه ساخت هم نام امثال فرمان آرا و متوسلانی به چشم می‌خورد با کارنامه ای پر و پیمان در سینمای قبل از انقلاب و هم نام تهمینه میلانی، کیانوش عیاری، بهروز افخمی، شهریار بحرانی، حبیب والی‌نژاد و علی اصغر شادروان که از سینماگران رشدکرده پس از انقلاب اسلامی هستند.

از نسل جدیدتر هم امثال امیریوسفی، کیایی، معادی و شهبازی هستند که پروانه ساخت گرفته اند.

در ادامه مروری داشته ایم بر پروژه‌های شاخص در میان این ۵۳ پروانه صادر شده:

–بهمن فرمان‌آرا کارگردان پیشکسوت، پروانه ساخت اقتباس از رمان #چشمهایش نوشته بزرگ علوی را گرفته بود با محوریت تحولات دوران رضاخان.

–محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان خانه سینما پروانه #قیف را گرفته با موضوع اجنه به تهیه‌کنندگی سعید ملکان‌

تهمینه میلانی بانوی باسابقه سینما پروانه قسمت سوم کمدی #آتش_بس را گرفته به تهیه‌کنندگی همسرش محمد نیک بین.

–محمدحسین فرحبخش تهیه‌کننده باسابقه، پروانه کمدی #مرد_ایرونی را گرفته با محوریت دردسرهای تصاحب ارثیه خانوادگی‌. فیلمی که مجید مظفری آن را می‌سازد.

–پرویز شهبازی پروانه #رکسانا را به تهیه‌کنندگی مسعود ردایی گرفته با مضمون دغدغه‌های جوانان.

–شهریار بحرانی کارگردان ملک سلیمان، پروانه #نامیرا را گرفته با مضمون عهدشکنان کربلا به تهیه‌کنندگی محسن علی اکبری؛ پروژه ای که داوود میرباقری آن را می‌نویسد.

–جواد افشار کارگردان سریال گاندو، پروانه #نهر_خین را به تهیه‌کنندگی حسین پارسایی گرفته با مضمون زندگی غواصان کربلای۴ .

–حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده ایستاده در غبار، پروانه دومین روز پاییز را گرفته با محوریت زندگی شهید شیرودی‌.

لیست پروانه های سینمایی صادره از آبان ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱
لیست پروانه های سینمایی صادره از آبان ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱

لیست پروانه های سینمایی صادره از آبان ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱
لیست پروانه های سینمایی صادره از آبان ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱

بهروز افخمی در مقام تهیه‌کننده پروانه #استاد را گرفته به کارگردانی عماد حسینی فیلم اولی با مضمون سوءاستفاده از هنرجویان در محیط‌های آموزشی.

–علی اصغر شادروان کارگردان فیلم خاطره‌انگیز تیرباران پروانه فیلمی را گرفته با ریشه یابی اختلاس. نام فیلم: #آن_زن_از_باران_آمد.

–مصطفی کیایی پروانه #توتو را گرفته با داستانی درباره شرط بندی های ورزشی که یک فیلم اولی به نام محمدابراهیم عزیزی آن را می‌سازد.

–فریدون جیرانی پروانه #فیل را گرفته که بسان اغلب کارهایش ملودرامی است با محوریت روابط زناشویی. رضا گوران کارگردان فیل است.

–محمود کلاری فیلمبردار برجسته پروانه #آینه را گرفته که یک درام خاطره محور است.

کیانوش عیاری پروانه #رکر یا #ویلای_کنار_ساحل را گرفته با مضمون خیانت در امانت به تهیه‌کنندگی رضا رخشان.

–پیمان معادی پروانه ساخت #چیزهایی_که_میکشی را گرفته با مضمون خاطرات یک مرد که بنا بوده یک فیلم اولی (علیرضا خاتمی) آن را بسازد ولی گویا تاکنون به نتیجه نرسیده.

محمد متوسلانی سینماگر باسابقه ایرانی که بیش از نیم قرن است در سینما فعالیت دارد پروانه #عشق_جامگان را گرفته با مضمون زندگی پرستاران در دوران کرونا که یک فیلم اولی-رضا چوبینه/دامادِ متوسلانی- آن را می‌سازد.

آشنایی با پروژه‌های شاخصی که از آبان ۱۴۰۰ تا مرداد ۱۴۰۱ از دولت سیزدهم پروانه ساخت گرفتند
آشنایی با ۵۳ پروژه‌ای که در ده ماه ابتدایی دولت سیزدهم پروانه ساخت گرفتند




عریان‌گویی درباب اکران آنلاین روی آنتن زنده⇐چرا مدیران فرهنگی به‌جای توجه به نقدها، مدام شورا تشکیل می‌دهند؟؟/معضل قاچاق را حل نمی‌کنند چون از قدرتمند شدن بخش خصوصی واهمه دارند؟؟/وقتی فروش آنلاین سه فیلم روی‌هم کمی بیش از یک میلیارد شده معلوم است که کمیت اکران آنلاین، لنگ است!!/وقتی تنها مرجع ارائه آمار فروش اکران آنلاین، وی.او.دی‌هایی هستند که خودشان ذینفع اکران آنلاین‌اند مشخص است که حالا حالاها نمی‌توان امید داشت به سوددهی اکران آنلاین!!/حل مشکلات اکران آنلاین نیاز به متخصصین به‌روز دارد و با افراد بازنشسته و مدیران پشت‌میزنشین نمی‌توان آن را به سامان رساند!/ شاید یک متخصص نرم‌افزار ۱۸ساله خیلی بیشتر از مدیرانی با ۴۰سال سابقه بتواند مشکلات زیرساختی اکران آنلاین را حل کند!!/نمی‌شود که مدیر سالخورده یک زیرمجموعه منحله ارشاد را بگذاریم بالای سر یک وی.او.دی ثروتمند و بعد انتظار تحول داشته باشیم!!

سینماروزان: بروز کرونا و تعطیلی سینماها موجب شد سینمای ایران به‌مانند کودکی که فقط آب‌بازی را یاد گرفته و نه شنا، به ناگاه پرتاب شود در استخر عمیق اکران آنلاین و نتیجه این پرتاب هم که شکست اغلب آثاری است که روانه اکران آنلاین شده‌اند.

اینکه چرا اکران آنلاین به نتیجه نرسید موضوع برنامه زنده سینمامعیار رادیوگفتگو بود و حین برنامه رضا اورنگ و حامد مظفری از منتقدان مستقل سینما، آرای خود پیرامون اکران آنلاین را بیان داشتند.

رضا اورنگ منتقد پیشکسوت و سردبیر اسبق بانی‌فیلم با انتقاد از بی‌توجهی به نظرات منتقدان در مباحث مربوط به اکران آنلاین گفت: چرا در بحث اکران آنلاین نظر کارشناسان یا منتقدان مستقل را لحاظ نمی‌کنند؟ هرچه رسانه‌های مستقل، طرح سوال می‌کنند پاسخی نمی‌بینیم. به هر حال رسانه‌ها و منتقدان مستقل به‌دنبال کمک به سینما هستند و برای همین طرح پرسش می‌کنند ولی از آن سو مدیران فرهنگی به‌جای توجه به نقدها، مدام شورا تشکیل می‌دهند.

اورنگ ادامه داد: اکران آنلاین، متخصص خودش را می‌خواهد و به‌خصوص در بحث ارتقای امنیتی پلت‌فرم‌های اکران آنلاین به‌شدت نیاز داریم به جوانان متخصص در حیطه فناوری. نمی‌شود که مدیر سالخورده یک زیرمجموعه منحله ارشاد را بگذاریم بالای سر یک وی.او.دی ثروتمند و بعد انتظار تحول را داشته باشیم.

حامد مظفری روزنامه‌نگار مستقل و مدیرمسئول سینماروزان با اشاره به قاچاق گسترده در فضای مجازی گفت: وقتی فیلمی ساعت ۸شب اکران آنلاین می‌شود و ساعت ۱۰شب شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان بی هر گونه ممانعت به نمایش فیلم می‌پردازند معلوم است که اکران آنلاین به نتیجه نمی‌رسد. وقتی فروش آنلاین سه فیلم روی‌هم کمی بیش از یک میلیارد شده معلوم است که کمیت اکران آنلاین، لنگ است!! وقتی تنها مرجع ارائه آمار فروش اکران آنلاین، وی.او.دی‌هایی هستند که خودشان ذینفع اکران آنلاین‌اند مشخص است که حالا حالاها نمی‌توان امید داشت به سوددهی اکران آنلاین!!

مظفری ادامه داد: به نظر می‌رسد مدیران، قاچاق را به‌طور جدی پیگیری و حل نمی‌کنند چون از قدرتمند شدن بخش خصوصی واهمه دارند؟؟ به هر حال اگر اکران آنلاین به سوددهی برسد بخش خصوصی رشد خواهد کرد و وقتی بخش خصوصی واقعی شکل گیرد، بخش دولتی به محاق خواهد رفت!!

حامد مظفری ادامه داد: اگر بنا به حل مشکلات و حرکت روبه‌جلو بود مدیر یک زیرمجموعه منحله ارشاد نمی‌توانست به‌راحتی مدیریت یک وی.او.دی ثروتمند را برعهده گیرد. جالب است که همین وی.او.دی آمده بود که رقیب یک وی.او.دی قدیمی شود و کلی هم هزینه تبلیغاتی کرد ولی با ورود این مدیر جدید به آن، اساسا همه چیز رنگ باخت.

رضا اورنگ با تاکید بر آن که کپی‌رایت باید دوطرفه باشد اظهار داشت: همان طور که در اینجا فیلمهای خارجی را خیلی راحت کپی و تکثیر می‌کنیم آنها هم در شبکه‌های ماهواره‌ای، فیلمهای ما را پخش می‌کنند و نمی‌توانیم جلویشان بایستیم. ابتدا باید کپی‌رایت را به رسمیت بشناسیم و بعد به سراغ کارشناسانی خبره برای حل مشکل قاچاق آنلاین برویم.

این منتقد ادامه داد: بحث فضای مجازی نیاز به متخصصین به‌روز دارد و با افراد بازنشسته و مدیران پشت‌میزنشین نمی‌توان آن را به سامان رساند. شاید یک متخصص نرم‌افزار ۱۸ساله خیلی خیلی بیشتر از مدیرانی با ۴۰سال سابقه بتواند مشکلات زیرساختی اکران آنلاین را حل کند.

حامد مظفری با تایید حرفهای اورنگ بیان کرد: هر کاری، خبره خودش را می‌خواهد و فضای مجازی هم همین‌طور. اگر بناست مشکل قاچاق فرهنگی را حل کنند باید به سراغ خبرگان این کار بروند. همان طور که پلیس فتا با به‌کارگیری جوانانی مستعد توانست قدرت یابد برای حل مشکل قاچاق مجازی هم باید به سمت استفاده از جوانان بااستعداد و خبره فضای مجازی بروند وگرنه اکران آنلاین هیچ گاه رشد نخواهد کرد.

 

حامد مظفری+رضا اورنگ
حامد مظفری+رضا اورنگ

 




حامد مظفری روزنامه‌نگار، منتقد مستقل و استراتژیست رسانه و تبلیغات

حامد مظفري متولد ۱۳۶۰ در گرگان و پرورش‌یافته خانواده‌ای فرهنگی است. او فارغ‌التحصيل رشته مهندسي مکانيک سيالات و همچنين دانش‌آموخته فيلمنامه‌نويسي از باغ فردوس و اتمام دوره روزنامه‌نگاري در جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران است.

حامد مظفری علاقه به مطبوعات را از کودکی و با ورق زدن نشریات مختص کودکان تجربه کرد و این علاقه و پیگیری مطبوعات در نوجوانی و جوانی امتداد یافت تا اینکه در اواخر دهه هفتاد و حین تحصیل در دانشکده فنی، به طوری جدی به عنوان ژورنالیست جذب کار حرفه‌ای رسانه‌ای شد.

حامد مظفری داراي سابقه فعاليت مستمر مطبوعاتي از اوايل دهه هشتاد تاکنون با رسانه‌هايي مختلف همچون روزنامه اطلاعات، روزنامه اعتماد، روزنامه جوان، روزنامه آفتاب، مجله سينماجهان، مجله نيم‌رخ، مجله فيلم، مجله تصويرروز، روزنامه کيهان، روزنامه فرهيختگان، مجله دنياي تصوير، سایت سينماي ما، مجله جهان سينما، مجله روايت، سایت سينماپلاس، خبرگزاری نسيم، روزنامه جام‌جم، روزنامه شرق، روزنامه بهار، روزنامه قدس، مجله نقدسینما، خبرگزاری فارس، مجله سروش، روزنامه ايران، روزنامه صبح‌نو، روزنامه صبا، خبرگزاری ميزان، سایت نمايش خانگي، سایت سينماروزان و… است.

حامد مظفری سابقه فعالیت به عنوان دبیر تحریریه، دبیر فرهنگی یا عضو شورای سردبیری رسانه‌های مختلف و ازجمله شبکه ایران، جهان سینما، نقد سینما، روایت، سینماپلاس، نسیم، فرهیختگان، صبا، ایران‌ بان‌نو، گزارش یک، آفتاب و… را در کارنامه دارد.

حامد مظفری به عنوان طراح و مشاور تبلیغات سابقه همکاری با موسسات پویافیلم، رسانه فیلمسازان، خانه‌فیلم، بانوفیلم، جوزان‌فیلم، گلرنگ‌رسانه و… را در کارنامه دارد.
حامد مظفری به عنوان مدیر روابط عمومی و تبلیغات در پروژه هایی همچون قدغن، تکخال،  زن ها فرشته‌اند،  پسركشي، آبي به رنگ آسمان، ايكس لارج، دشمن زن،  زنداني ها، خالتور، كار كثيف، پا تو كفش من نكن، سه بيگانه، كمدي انساني، آشوب، پارادايس، غير مجاز، من ناصر حجازي هستم، ۳۶۰ درجه، طبقه حساس، هزارپا، شبكه، برف روي شيرواني داغ، از رئيس جمهور پاداش نگيريد، شهرت، احضار، سیاوش، کرگدن، دیو و ماه پیشونی و… فعالیت داشته است.

حامد مظفری که مدیرمسئول و سردبیر فعلی پایگاه تحلیلی سینماروزان است به عنوان استراتژيست و مدیر طراحی و اجرای تبلیغات فرهنگی نیز با بسیاری از پروژه‌های فرهنگی، هنری همکاری داشته است.

حامد+مظفری
حامد مظفری