1

واکنش یک تهیه‌کننده سینما به مجری شبکه ارزشی تلویزیون⇐متأسفم که جناحی فکر می‌کنید!/آنها که کنسرت ناظری را لغو کردند از حامیان رییسی بودند+عکس

سینماروزان: ممانعت از برگزاری کنسرت شهرام و حافظ ناظری در قوچان در کنار طرح حرف و حدیثهای فراوان درباره ریشه این ماجرا با اظهارنظر وحید یامین پور مجری برنامه “جهان آرا”ی شبکه افق مواجه شده است.

یامین پور در متنی اجتماعی نوشت: اینهایی که کنسرت استاد ناظری رو در قوچان لغو کردن دقیقا از کی انتقام میگیرن؟ از دین؟ از مردم؟ یا از آقای رییسی؟

این اظهارنظر با واکنش منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آثاری همچون “خط ویژه”، “هفت ماهگی”، “کوچه بی نام” و “عصر یخبندان” که اصالتا قوچانی است مواجه شده است.

لشکری قوچانی با نقد نگاه جناحی یامین پور نوشته است: اكثر مديران اصلى قوچان از اصولگراها هستند و مردم قوچان بدليل عملكرد نامناسب شوراى شهر قبلى كه از اصلاح طلبان بودند اكثريت در انتخابات به آقاى رئيسى و در شوراى شهر به اصولگرايان راى دادند. متاسفم كه جناحى فكر ميكنيد و جناحى عمل ميكنيد و متاسفم كه تخصص، اولويت شايسته بودن افراد در ايران نيست ؟ اميدوارم روزى در صدا وسيما، مديران قوا و… بجاى جناح بازى به تخصص بها دهند. قطعا آن زمان شما مجرى نخواهيد شد. انشاءالله.

این تهیه کننده که “قاتل اهلی” کیمیایی را آماده پخش دارد ادامه داد: دوست عزيز به مردم آدرس غلط ندهيم، افرادي كه كنسرت را لغو كردند از حاميان جناحى آقاى رئيسى بودند. با معذرت خواهى از مردم و استاد ناظری و جلوگيرى از تعطيلى كنسرتها، كمى مشكلات كشور را كم كنيم.

واکنش لشکری قوچانی به یامین پور

واکنش لشکری قوچانی به یامین پور




‎آغاز بلیت فروشی کنسرت «آواز پارسی» ناظری‌ها⇔در این کنسرت مشاهیر هنری به‌عنوان راوی حضور دارند

سینماروزان: بلیت فروشی پروژه‌‌ بزرگ و با شکوه «آواز پارسی، افسانه و مهر» حافظ ناظری با همراهی استاد شهرام ناظری با هدف حفظ زبان فارسی به دور از الحان عربى در آواز ایرانی، از روز دهم تیر ماه، ساعت ١٠:١٠:١٠ در آدرس اینترنتی www.tik8.com آغاز میشود

‎بنا به گفته‌ی حافظ ناظری، برنامه‌ی ویژه‌ای برای کنسرت «آواز پارسی» در نظر گرفته شده که بدین شرح است: قرار بر اینست که   اجراي هر شب «آواز پارسي» از لحاظ موسیقی، تداركات و صحنه پردازی، با شبِ دیگر متفاوت باشد، تا این امکان برای علاقه‌مندان فراهم گردد که بتوانند با شركت در هر شب از کنسرت‌ها، اجرای متفاوتی را نسبت به شب‌های گذشته تجربه کنند.

‎ناظری از لزوم حضور یک راوی یا نقّال در اجراها، طبق سنت باستانی شاهنامه‌خوانی گفت و ادامه داد: در هرشب از کنسرت‌های «آواز پارسی» یکی از مشاهير و چهره‌های برجسته‌ی فرهنگی و هنری کشور، که از ماه‌ها پیش برنامه‌ریزی برای حضورشان صورت گرفته است، به عنوان راوی‌های برنامه، ما را در این اجراها همراهی خواهند کرد، که نامشان را جهت حفظ احترام این بزرگان، و به‌عنوان شگفتی  برنامه باقی خواهم گذاشت كه در آینده‌ای نزدیک اعلام خواهم نمود.

‎حافظ ناظری  در ادامه توضيحات خود درباره‌ی دیگر برنامه‌های ویژه اجرای «آواز پارسی» به استفاده از «ويدئو مپینگ» اشاره کرد و افزود در اين حوزه قبلا نيز  تلاش‌های بسیاری به‌عمل آمده است، ولی ما براي این پروژه سعی داريم از تجربيات تیمی حرفه‌ایی و با سابقه، برای ارائه شكلی صحيح و اصولی از ويدئو مپينگ که تا به حال کمتر در ایران اتفاق افتاده و مهندسی بين هنرِ طراحیِ صحنه با ويدئو و تصوير است، بهره ببریم.

‎خالق اثر «ناگفته»  ضرورت حفظ لحن آواز فارسی، را هدف اصلی‌ در پروژه جدیدش اعلام کرد و افزود: به عنوان فرزند کوچک ایران، هميشه حفظ نام و اصالت‌های حقیقی ایران را بر خود واجب دانسته‌ام و افتخار می‌کنم که بعد از به اتمام رساندن اولین قسمت از پروژه ناگفته، امروز فصل جدیدی را آغاز خواهیم کرد که بیشتر یک نیاز است تا یک اتفاق و این نیاز حفظ و گسترش آواز حقیقی ایرانی با لحن پارسی و به دور از الحان عربى است که امروز بیشتر آواز ایرانی را تحت تاثیر خود قرار داده است.

‎علاقه‌مندان از هم‌اکنون می‌توانند با مراجعه به آدرس اینترنتی www.tik8.com بلیت این اجراها را تهیه فرمایند.




شهرام ناظری: ۳۷ سال است که از خانه خودمان صداوسیما محروم هستیم/در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است/امكانات زيادي داشتم كه به آمريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم

سینماروزان: شهرام ناظري باز هم از عدم حضور ٣٧‌ساله‌اش در صداوسيما و ماندن در ايران به عشق مردم گفت، اما اين‌بار در جشنواره بين‌المللي اقوام كه قرار بود در آن نخستين نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به او اهدا شود.


به گزارش سینماروزان شهرام ناظري با حضور در اختتاميه اين جشنواره  كه در زادگاهش برگزار شده است، با بيان اينكه تا چند روز پيش، از برگزاري چنين مراسمي بي‌خبر بود، در مورد پيشنهادي كه به برگزاركنندگان براي تقدير از چهره‌اي مثل محمدرضا درويشي صحبت كرد: «با من تماس گرفتند كه جشنواره بين‌المللي اقوام است، تشريف بياوريد و من هم حضور استاد محمدرضا درويشي متخصص موسيقي اقوام را در اين مراسم پيشنهاد كردم و در نهايت، از زبان يكي از دوستان متوجه شدم كه قرار است برنامه‌اي براي تجليل از من برگزار شود. قطعا تجليل در زادگاهم كرمانشاه برايم بسيار ارزشمند است، هرچند ما هنرمندان عادت نكرده‌ايم كه از ما تجليل شود، اما دوست داشتم اين مراسم با دقت بيشتر و برنامه‌ريزي منسجم‌تري انجام مي‌شد.


اگر حضور محمدرضا درويشي را در اين جشنواره پيشنهاد كردم، مقصود اين بود كه از حضور متخصصي مانند ايشان در بحث موسيقي اقوام در چند روز جشنواره استفاده شود كه بهره‌اي هم براي موسيقي كرمانشاه و منطقه كرد داشته باشد. »
ناظري در ادامه با اشاره به اينكه زحمات اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان را در برگزاري اين مراسم ناديده نمي‌گيرد از شرايط موجود انتقاد كرد و گفت: «اما شرايط طوري است كه اگر افرادي هم بخواهند كار كنند، چوب لاي چرخ‌شان مي‌گذارند و سنگ‌اندازي مي‌كنند. »
بعد از اين صحبت‌ها نشان «فرهنگ و هنر» كرمانشاه به ناظري اهدا شد؛ نشاني كه به گفته او مهم‌ترين جايزه زندگي‌اش خواهد شد.


ناظري در ادامه باز هم از محمدرضا درويشي اسم برد و در مورد اينكه مسوولان فرهنگي كشور، روزي نشان «فرهنگ و هنر ايران» را به افرادي مثل استاد محمدرضا درويشي بدهند ابراز اميدواري كرد. شواليه آواز ايران درخواست براي اجراي زنده قطعه‌اي در اين برنامه را رد كرد و گفت: «اين هم از همان بي‌برنامگي‌هايي است كه سال‌ها به آن عادت كرده‌ايم. براي اجرا بايد ‌سازي مهيا باشد و از قبل برنامه‌ريزي شده باشد. »


اما بخش ديگري از صحبت‌هاي ناظري به انتقاد او در مورد حضور خودش و ساير موسيقيدانان در صداوسيما برمي‌گشت.


او كه در بخشي از اين مراسم متوجه پخش برنامه اختتاميه جشنواره از صداوسيما شد از عدم پرداخت حقوق پخش آثارش از صداوسيما انتقاد كرد و توضيح داد: « ۳۷ سال است كه از خانه خودمان، صداوسيما محروم هستيم و در اين ۳۷ سال بابت پخش كارها و آثارمان هيچ حق و حقوقي به ما پرداخت نشده است. در هشت سال دفاع مقدس، رضايت كامل براي پخش آثارم داشتم، اما در سال‌هاي بعدي صداوسيما پيگير نشد كه اين هنرمندي كه آثارش را پخش مي‌كند حق و حقوقش چه مي‌شود و از نظر كپي‌رايت و مسائل قانون، حقش چيست و بدون اجازه و بدون اينكه حقم را بدهند، اين چند سال از آثارم استفاده كردند و سوال من اين است كه چرا بايد اين‌طور باشد. »
شهرام ناظري با بيان اينكه ۳۷ سال به عشق مردم ايران در كشور مانده توضيح داد: «امكانات زيادي داشتم كه به امريكا و فرانسه بروم، اما به عشق مردم كشورم در ايران ماندم. »




شهرام ناظری: دولت یارانه بدهد تا مردم بتوانند کنسرت ببینند!!!

سینماروزان: کنسرت “ناگفته” حافظ ناظري با همراهي استاد شهرام ناظري در کرمانشاه برگزار و تاريخ ساز شد.

به گزارش سینماروزان “ناگفته” پرمخاطب‌ترين كنسرت كرمانشاه لقب گرفت و استاد ناظری اجرای کنسرت در خانه پدری را بسیار لذت بخش عنوان کرد.

وی چند جمله‌ای نیز به زبان کردی با مردم صحبت کرد و گفت که متولد برزه دماغ کرمانشاه است و بسیار خوشحال است که در خانه پدری خودش کنسرت اجرا می‌کند.

استاد شهرام ناظری همچنین ابراز امیدواری کرد که دولت یارانه‌ای به فعالیت‌های فرهنگی اختصاص دهد به گونه‌ای که مردم بتوانند با ارزان‌ترین قیمت از کنسرت‌ها استفاده کنند.

او ادامه داد که شاید عده‌ای از مسئولین ندانند که شعر و موسیقی به چه درد می‌خورد اما باید بدانیم که تبلور فرهنگ در آیینه شعر و موسیقی است لذا به وسیله شعر و موسیقی می‌توانیم فرهنگمان را به دنیا نشان دهیم.

در ادامه این کنسرت حافظ ناظری خالق اثر موفق و پر فروش “ناگفته” نیز گفت: موسیقی صدای خدا و عبادت است لذا مسئولین ما باید این حضور پر شور مردم در پاسداشت موسیقی سنتی را قدر بدانند.

حافظ ناظري ادامه داد: بي‌شك به دليل احترام به اين شور و هيجان تا آخرين لحظه براي عكس يادگاري و امضاي آلبوم كنار شما خواهم ماند.
قطعات آفرینش، حیرانی، بازگشت جاودانگی، مثنوی خوانی، بداهه نوازی و قطعه عدم به همراه چند قطعه کردی اجراهای این کنسرت بود.كه قطعه كردي با شور و همخواني مردم برگزار شد.

به دليل استقبال بي‌نظير مردم كرمانشاه و درخواست علاقه مندان “ناگفته” ٧ بهمن نيز در اين شهر تمديد شد.

اين دومين تمديد و سومين اجرا به فاصله دو هفته در كرمانشاه خواهد بود.




تقدیر از «ناگفته» در شهر رشت / تور زمستانی «ناگفته» به اراک هم رسید

سینماروزان: مراسم تقدیر از “ناگفته” حافظ ناظری عصر دیروز با حضور شهرداری رشت، اعضای شورای شهر، نماینده سازمان یونسکو در استان گیلان و مدیران ارشد استانی و همچنین حضور هزار نفر از علاقه‌مندان به این اثر در تالار گفت‌وگوی شهرداری رشت برگزار شد.

بعد از استقبال پرشور مردم رشت از دو اجرای کنسرت ناگفته در 9و 10 دی ماه ، عصر روز گذشته مراسم تقدیر و جشن امضای آلبوم ناگفته در تالار گفت‌و‌گوی شهرداری رشت برگزارر شد. شهردار رشت در مراسم تقدیر از “ناگفته” گفت:هنر اصلی‌ترین کالای اقتصادی در شهر رشت است.
محمدعلی ثابت قدم با بیان این که همراهی هنرمندان بزرگی همچون شهرام وحافظ ناظری که شخصیت‌های ملی و جهانی در حوزه موسیقی هستند، در ایجاد رشت به عنوان پایگاهی برای برگزاری رویدادهای هنری ابراز امیدواری کرد و گفت:اتفاقاتی که امروز در شهر رشت شاهد هستیم موجب شده که نگاه شهروندان و همچنین ساکنان خارج از استان و کشور به سمت ما جلب شود.

امیدوارم بتوانیم خودمان را با روند جهانی هماهنگ کنیم

در ادامه مراسم حافظ ناظری خالق آلبوم “ناگفته” که از تدارک چنین برنامه‌ای از سوی شهرداری غافلگیر شده بود ، در ابتدای سخنان خود اظهار کرد : متاسفانه فرهنگ و هنر در کشور ما ارزشی ندارد و قدم‌های این‌گونه قابل ستایش است .
وی ادامه داد : خیلی خوشحالم که هرکسی در حد و اندازه خودش قدم‌های رو به جلویی در حوزه فرهنگی بر می‌دارد و شاهد زحمات شهرداری رشت با دیدگاه های جهانی برای رشت بودم به طوری‌که پیاده راه‌های رشت مرا یاد پاریس انداخت .
حافظ ناظری با اشاره به این‌که در مورد شهر رشت خیلی چیزها یاد گرفتم و فهمیدم هویت زن چقدر ارزش دارد و رشت شهر اولین ها است ابراز کرد : هم پارسال و هم امسال در کنسرت ما یک شعور و فرهنگ و بینش خاصی را از مردم این شهر دیدیم ، البته سالن برای کنسرت مناسب نبود اما سکوت و تمرکزی که حاکم بود نشان دهنده این است که درژن مردم رشت عنصر فرهنگ‌شناسی وجود دارد.
خالق آلبوم “ناگفته” افزود : همه ما آینده ایران را می‌سازیم و اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید مشکلات را هم ببینیم و از سر راه برداریم ؛ من با امید این‌که قدم کوچکی برای فرهنگ ایران بردارم بعد از ۱۵ سال به ایران برگشتم ، و وظیفه تک تک ما این است که ایران را به جهانیان بشناسانیم چون همگی زیر مجموعه ایران هستیم و امیدوارم که ما بتوانیم خودمان را با روند جهانی هماهنگ کنیم و صدای آزاد و رهایی داشته باشیم.
در پایان با این‌که بعضی از طرفداران حافظ ناظری از روند برگزاری این مراسم به دليل ازدحام بالا شكايت داشتند و نتوانسته بودند با او عکسی به یادگار بگیرند توسط محافظین به بیرون ساختمان هدایت شدند تا عکس دسته جمعی را به یادگار ثبت کنند . حافظ ناظری در میان خیل عظیم طرفداران عکس سلفی گرفت و به آن‌ها قول داد در صفحه شخصی‌اش منتشر کند .
استقبال از تور زمستانی کنسرت “ناگفته” همچنان ادامه دارد و این گروه بعد ازاجرای موفق در دو شهر بوشهر و رشت و 4نوبت به دیگر شهرهای کشور خواهد رفت. برنامه آینده این گروه سيزدهم در شهر اراک خواهد بود.




«ناگفته» در هفته‌اي كه گذشت؛ از استقبال تا تقدير و سالنی که در شأن‌ مردم نبود

سینماروزان: گروه “ناگفته” با حضور شهرام ناظری و حافظ ناظری تور کنسرت زمستانی خود را در روز دوشنبه و سه شنبه ششم و هفتم دی ماه از شهر بوشهر آغاز کردند.

به گزارش سینماروزان در این مراسم پس از اجرای قطعاتی از آلبوم ناگفته ها و چند قطعه برگزیده توسط استار شهرام ناظری و حافظ ناظری مراسم امضای آلبوم «ناگفته» با حضور حافظ ناظری در سالن مجموعه ورزشی فجر شهر بوشهر برگزار شد.

حافظ ناظری در کنسرت بوشهر گفت: اجرای ما در بوشهر افتخاری است که در ادامه اجرای مجموعه کنسرتهای «ناگفته» نصیب گروه ما شد، همانطور که استاد گفت در طول برنامه تماما به این فکر می کردم که با توجه به اینکه سالن ورزشی است و کیفیت صدا آنگونه که باید، نیست اما نمی دانم در آن طرف چه اتفاقی دارد می افتد که صدا بازهم با این شرایط به شکل مطلوبی دارد در فضا منعکس می شود، ا لبتها ین هم به لطف صدابرداری خوبی است که داریم وی درا دامه تاکید کرد:برای این برنامه واقعا زحمت کشیده شده است با وجود 70 اجرائی که تاکنون داشته ایم ولی برای اینکه انسجام درونی گروه حفظ شود، به طور پیوسته ساعتها و روزها تمرین میکنیم تا زمانی که برای  اجرا مقابل شما مردم قرار میگیریم،نهایت ظرفیت و توانایی خود را به نمایش بگذاریم و بتوانیم رضایت شما را به دست بیاوریم اما واقعا این سالن در شأن مردم مهمان نواز و موسیقی دوست بوشهرنیست،امیدوارم مسوولانی این شهر دست به دست هم بدهند و حداقل یک سالن مخصوص کنسرت و در شأن مردم این دیار راه اندازی کنند.

ناظری در خصوص کنسرت «ناگفته » توضیح داد: ما این کنسرت را ازتهران شروع کردیم همانطور که استاد گفت، این برنامه به دلیل حال و هوایش کمی سنگین است، چراکه در این کنسرت شما چهار فرهنگ موسیقیایی شامل موسیقی کلاسیک غربی، موسیقی سنتی، موسیقی ملی ایران و آواز اپرا را که شاخه ای از موسیقی کلاسیک است، شنیدید. بهطور طبیعی ترکیب این موسیقی ها کمی پیچیده و پذیرا شدن آن چندان کار راحتی نیست و گاه ممکن است خارج از حوصله شما باشد.

این موسیقیدان و خواننده جوان در ادامه با تاکید برا ینکه شما درا ین کنسرت متوجه حرکتی جهانی هستید که برای آینده موسیقی ایران مهم است، ا فزود: همانطور که می بینید موسیقی دنیا با شتاب در حال حرکت است و متاسفانه ایران با وجود دارا بودن تمدنی هفت هزار ساله در حوزه فرهنگی به دلیل بی توجهی ها از این قافله عقب افتاده است. ما در این کنسرت همانطور که به نسل امروز نظرداریم، به آینده هم فکر می کنیم و در تلاش هستیم قدم کوچکی برای آینده موسیقی ایران برداریم تا از جهان عقب نمانیم. در واقع ما درا ین کنسرت جهانی می اندیشیم.

حافظ ناظری در پایان با بیان اینکه امیدوار هستیم این کنسرت با همه ضعفها و قوتهایش توانسته باشد تاثیر مطلوبی بر شما گذاشته باشد، تصریح کرد: امیدوار هستم که در اجرای بعدی خود دربوشهر در سالن مناسبتری برای شما به اجرا بپردازیم تا بتوانید این نوع موسیقی و آهنگ را به شکل بهتری تجربه کنید. واقعا در پایان باید بگویم حوصله شما درا ین کنسرت با وجود ا ین همه کاستی، قابل تحسین است در حقیقت شما مدرم بوشهر شاهکار هستید.

گروه “ناگفته” در ادامه تور کنسرت زمستانی خود پنج شنبه و جمعه 9 و 10 دی ماه به شهر رشت رفتند تا با حضور گسترده علاقه مندان در سالن یادگار امام این شهر بار دیگر قطعات ماندگار را اجرا کنند.

مراسم امضا آلبوم «ناگفته» و قدردانی از حافظ ناظری، امروز با حضور شهردار رشت، اعضای شورای شهر رشت، نماينده سازمان يونسكو در استان گيلان و مديران ارشد استاني ساعت 18 در تالار گفتگوی شهرداری رشت، برگزار می شود. این گروه در ادامه تور زمستانی کنسرت «ناگفته» در تاریخ13 دی در شهر اراک، 16 دی آمل ، 23 دی ماه در کرمانشاه میزبان علاقه مندان به این موسیقی کلاسیک خواهند بود.




آغاز تور زمستاني كنسرت “ناگفته” از ٦ دي ماه

سینماروزان: تور زمستاني كنسرت “ناگفته” با حضور حافظ ناظری و استاد شهرام ناظری در ماه هاي دی، بهمن و اسفند سال جاری در بوشهر، رشت، اراک، کرمانشاه، بندرعباس، خوزستان، کرج، سمنان و تهران با گروه ناگفته روی صحنه می رود.

‎به گزارش سینماروزان تور زمستانی  “ناگفته” اثری از حافظ ناظری با همراهی استاد شهرام ناظری، که در اجرای تابستانی خود با بیش از پنجاه هزار شرکت کننده عنوان پرمخاطب ترین تور کنسرت موسیقی ایران را به خود اختصاص داده است اولین اجرای فصل جدید خود را ٦ دی ماه در شهر بوشهر روی صحنه خواهد برد.

گفتنی است که تور ” ناگفته” سعی دارد بنا به درخواست علاقه مندان، به شهرهایی که در آنها اجرا نداشته هم سفر کند و بوشهر از جمله  این اجراها است.

‎تور کنسرت “ناگفته” که قرار بود در سفر بعدی خود تنها  یک اجرا آن هم در تاریخ 9 دی ماه در  رشت داشته باشد، با توجه به استقبال علاقه مندانش، اجرای خود را در روز ١٠دي در اين شهر تمدید کرد.

‎لازم به ذکر است كنسرت “ناگفته” 23 دی ماه در کرمانشاه  با اجرای قطعات ماندگار به زبان کُردی بر روی صحنه می رود.

‎اطلاعات بیشتر در مورد تاریخ  اجرا در ديگر شهرها و جزئیات برنامه، طی روزهای آینده  منتشر خواهد شد.

‎آلبوم ناگفته حافظ ناظری، اولین اثر موسیقایی در تاریخ خاورمیانه است که توانسته به مدت ٢ هفته متوالی در صدر فروش آثار موسیقی کلاسیک جهان در سایت” بیلبورد” قرار گیرد.




از عادل فردوسی‌پور و شورانگیز طباطبایی تا بازیگر “روز واقعه”؛ همه در کنسرت شهرام و حافظ ناظری+عکس

سینماژورنال: کنسرت “ناگفته” شب گذشته در حالی چهارمین اجرای خود را به پایان رسانید که میزبان صاحب نامان و مدیران بسیاری بود.
به گزارش سینماژورنال نه فقط عادل فردوسی پور مجری برنامه “90” با حضورش در این برنامه توجهات را به خود جلب کرد بلکه محمد صالح علاء شاعر، بازیگر، نویسنده و مجری رسانه ملی نیز به همراه همسرش شورانگیز طباطبایی بازیگر سالهای دور سینمای ایران در این کنسرت حاضر شد و البته با اقبال مخاطبان مواجه شد.

علیرضا شجاع نوری بازیگر درام تاریخی “روز واقعه”، مسعود اطبایی کارگردان سینما، مجید تخت‌روانچی معاون اروپا و آمریکا و شهرام گیل آبادی رئیس مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل شهرداری از دیگر مهمانان بودند که به تماشای اجرای ناگفته نشستند.

تهیه یک فیلم جهانی برای کنسرت!
حافظ ناظری در چهارمین شب از اجرای کنسرت ناگفته که در محموطه باز برج میلاد برگزار می شود از تهیه یک فیلم جهانی برای کنسرت “ناگفته” خبر داد. وی گفت: قرار است با همکاری مخاطبینی که به دیدن کنسرت نا گفته آمده اند این فیلم را بسازد و سپس در جهان منتشر کند.
حافظ هدف از این اقدام را تشکر از استقبال 24000 نفری مردم و ثبت شب های ماندگار کنسرت “ناگفته” برای آیندگان دانست.
تا به امروز هنرمندان و صاحب نامانی چون اصغر فرهادی، شهرام مکری، علی مرادخانی، علی اصغر مونسان، عیسی علیزاده، روزبه نعمت الهی، مریلا زارعی، منصور ضابطیان، آنا نعمتی، رضا رویگری، بهاره کیان افشار، گلاره عباسی، الهام پاوه نژاد، اکتای براهنی و … به تماشای ناگفته نشسته اند.
 
“ناگفته” تا به امروز چهار بار و برای شش روز تمدیده شده تا بتواند رکورد 24000 نفری  کنسرت را به نام خود ثبت کند.
شورانگیز طباطبایی، محمد صالح علاء، شهرام گیل آبادی، علیرضا شجاع نوری، عادل فردوسی پور در کنار حافظ ناظری
شورانگیز طباطبایی، محمد صالح علاء، شهرام گیل آبادی، حافظ ناظری، عادل فردوسی پور، علیرضا شجاع نوری و شهرام ناظری



معاون هنری به کنسرت ناظری رفت/ کنسرت سالار عقیلی لغو شد+گلایه‌های شهرام ناظری و واکنش تند سالار عقیلی

سینماژورنال: کنسرت پنجشنبه 14 مردادماه شهرام و حافظ ناظری با حضور علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد در فضای باز برج میلاد و با نشستن مخاطبان بر روی صندلی‌هایی که به کار مراسم عروسی می‌آید(!) برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال شهرام ناظری در بخشی از این کنسرت چنین به گلایه از وضعیت برگزاری برنامه موسیقی در داخل کشور پرداخت: در این 37 سال از بسیاری امکانات محروم بودیم.شرایط کار در خارج از ایران خوب است اما به عشق مردم در ایران مانده ایم.

وی ادامه داد: رادیو ایران حق و و حقوق من را نداده است و رسانه ها به وظایف خود عمل نکرده اند با این حال علاقه قلبی به مخاطبان ما را سرپا نگه داشته است.

بسیار ناراحتم

کنسرت ناظری و پسرش علیرغم گلایه ها برگزار شد اما کنسرتی که بنا بود سالار عقیلی در سبزوار برگزار کند لغو شد.

بنا بود کنسرت سالار عقیلی روز جمعه 15 مردادماه در شهر سبزوار برگزار شود اما به دستور دادستانی این شهر، کنسرت لغو شد و همین عاملی شد برای آن که سالار عقیلی به انتقاد از ارشاد پرداخت که مجوزهایش بی اعتبار شده است.

سالار عقیلی با اشاره به لغو کنسرتش به دستور دادستانی به “فارس” گفت: مطلع شدم که این کنسرت به دستور دادستانی کنسل شده است، من از این موضوع بسیار ناراحت هستم، وقتی که مردم عزیز کشورمان به یک هنرمند اعتماد می‌کنند و می‌آیند بلیط او را با عشق می‌خرند، همچین اتفاقاتی باعث سرخوردگی آنها و بی‌اعتبار کردن هنرمند می‌شود.

وی افزود: چرا وقتی کنسرتی مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، باید با این مسائل روبه‌رو شود؟ من در این ارتباط با معاون وزیر هم گفت وگو کردم و ایشان هم گفتند که همه مجوزها را ما صادر کرده‌ بودیم، اما با وجود این مجوز یک مرجعی می‌آید و به آسانی کنسرت ما را لغو می‌کند.

چرا از ارشاد باید مجوز بگیریم

این خواننده موسیقی سنتی ادامه داد: ما تکلیف‌مان را نمی‌دانیم باید از ارشاد مجوز بگیریم یا از دادستانی؟ یا اگر نیازی به مجوز دادستانی است، دیگر چرا از ارشاد باید مجوز بگیریم. آنچه که مسلم است، این مهم است که مردم گناهی نکرده‌اند که پول بلیط داده‌اند و از راه‌های دور می‌خواستند خودشان را به محل برگزاری کنسرت برسانند.

عقیلی در پایان گفت: من از دکتر جنتی خواهش می‌کنم این موضوع را پیگیری بکنند تا هنرمندان با موارد این چنینی مواجه نشوند. موسیقی من یک موسیقی سنتی است که از هر جهت مورد تأیید است. وقتی مجوزی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می‌شود، یعنی قانون حکم برگزاری یک رویداد را داده است، اما متأسفانه ما شاهد هستیم که در اینجا ایالتی برخورد می‌شود و هر شهر قانون مختص خود را دارد. من در پایان فقط می‌توانم بگویم که به خاطر مردم عزیز ایران ناراحتم.

 




ادعای روزنامه اصلاح طلب⇐ممنوعیت ورود نوازندگان زن به ٤ استان

سینماژورنال: دور سوم تور کنسرت «ناگفته» حافظ ناظری در اصفهان در حالی روی صحنه می‌رود که بانوان نوازنده اعضای ارکستر اجازه حضور روی صحنه را ندارند.

به گزارش سینماژورنال این خبر اول بار توسط خبرگزاری “ایسنا” منتشر شد و شرایطی را فراهم آورد که برخی رسانه ها به صورت جدی تر به آن بپردازند.

از جمله این رسانه ها روزنامه اصلاح طلب “شرق” است که حین ارائه گزارشی  درباره آن ادعایی را طرح کرده درباره ممنوعیت ورود نمایندگان زن به 4 استان کشور.

سینماژورنال متن کامل گزارش “شرق” در این باره را ارائه می دهد:

بانوان نوازنده جایی روی صحنه ندارند؟

دور سوم تورکنسرت «ناگفته» حافظ ناظری در اصفهان در حالی روی صحنه می‌رود که بانوان نوازنده اعضای ارکستر اجازه حضور روی صحنه را ندارند.

هم‌زمان با انتشار این خبر در ایسنا، در تماس با مشاور هنری این گروه مشخص شد «این ممنوعیت توسط اداره ارشاد برخی از شهرستان‌ها در استان‌های اصفهان، یزد، آذربایجان‌شرقی و خراسان‌رضوی اعمال می‌شود و انحصارا مربوط به این اجرا و این کنسرت نیست».

این در حالی است که در گذشته نیز شاهد ممنوعیت‌هایی از این دست بوده‌ایم و بنا بر گزارشی که پیش‌تر منتشر شد، جرقه‌های اولیه چنین برخوردهایی با کنسرت‌های موسیقی از اصفهان زده شد و دامنه آن به شهرستان‌های دیگر نیز رسید تا زن‌ها، تنها به‌عنوان تماشاگر اجازه حضور در کنسرت‌ها را داشته باشند، بدون اینکه بتوانند برای نوازندگی یا هم‌خوانی در کنسرت‌های عمومی شهرستان‌ها حضور پیدا کنند.

اکنون بعد از گذشت دوسال، نه‌تنها محدودیت‌ها در این زمینه برطرف نشده بلکه هرروز نیز شرایط حضور زنان موسیقی‌دان در کنسرت‌ها وخیم‌تر می‌شود تا جایی که گویی چراغ قرمز این ممنوعیت به این زودی‌ها خیال سبزشدن ندارد.

فرزاد طالبی، مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد، در واکنش به این ممنوعیت می‌گوید: «صدور مجوز کنسرت‌ها تا هزارو ٢٠٠ نفر در اکثر استان‌ها به مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تفویض شده است» و بنا بر این گفته در حقیقت، این مدیرکل ارشاد هر استان است که می‌تواند به‌عنوان فرد تصمیم‌گیرنده، در زمینه صدور مجوز کنسرت وارد عمل شده و محدودیت‌های لازم را براساس شرایط استان تصویب کند.

دفتر موسیقی مشکلات را بررسی می کند
اما اینها در حالی است که طالبی یادآور می‌شود: «دفتر موسیقی وزارت ارشاد هر گزارشی را که در مورد اجرای کنسرت‌ها دریافت کند مورد بررسی قرار می‌دهد.»
اگرچه که از نتیجه این بررسی‌ها، گزارشی از طرف دفتر موسیقی وزارت ارشاد به رسانه‌ها نرسیده است.

شرایط برگزاری کنسرت موسیقی خصوصا در زمانی که قرار باشد پای زنان به روی سن باز شود، در حالی است که برگزارکننده‌های کنسرت‌ها این شرایط را به صورت قانون نانوشته‌ای پذیرفته‌اند و تلاشی یا گزارشی یا حتی درخواستی مبنی‌بر حضور نوازندگان زن در گروه‌هایشان ارائه نمی‌دهند.

نادیده‌گرفتن نیمی از جامعه که همواره در تمام عرصه‌ها توانایی‌های خود را به‌خوبی نشان داده‌اند، آن هم در عرصه موسیقی به معضل لاینحلی تبدیل شده که گویا به این زودی‌ها خیال تمام‌شدن ندارد و همت و تلاشی مضاعف می‌طلبد.

حال که کنسرت ناگفته‌ در اصفهان و بسیاری از شهرها قربانی چنین تصمیمی شده، شاید وقت آن رسیده باشد که یک‌بار برای همیشه، قانونی در این خصوص به تصویب رسیده و تمامی زیرمجموعه‌های وزارت ارشاد مکلف به رعایت آن شوند بی‌آنکه بخواهند یا اجازه داشته باشند، شرایط و ویژگی‌های استان خود را بهانه‌ای برای مجوزندادن به حضور زنان عرصه موسیقی کشور در این کنسرت‌ها بدانند.




آغاز موضع‌گیری ۲۴ خواننده ممنوع‌الفعالیت علیه “رادیوجوان”…

سینماژورنال: بعد از لغو كنسرت‌هاي متعدد كه دامنه آن به بسياري از چهره‌هاي مطرح موسيقي ازجمله محمدرضا شجريان و كيهان كلهر هم كشيده است، حالا برخي اطلاعاتي كه به شكل رسمي تاييد نشده است، از ممنوع‌الكاري بيش از ٢٤ چهره مطرح موسيقي در كشور خبر مي‌دهد. اين در حالي است كه روابط عمومي دفتر موسيقي اين ماجرا را تكذيب مي‌كند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” طي يك ماه گذشته، تعدادي از خوانندگان نامه‌اي از ساختمان فجر (حراست بخش فرهنگي وزارت اطلاعات) دريافت كرده‌اند كه در آن عنوان شده به دليل همكاري با سايت «راديو جوان»، پخش كليپ در شبكه‌هاي ماهواره‌اي، برخي تخلفات در كنسرت‌هاي خارج از كشور و… ديگر امكان فعاليت رسمي در ايران را ندارند.

با وجود آنكه اين نامه به صورت مكتوب به خوانندگان اعلام شده است؛ اما گفته مي‌شود به آنها گوشزد شده كه حق اظهارنظري در اين خصوص را ندارند. در اين ميان پاي تعدادي از اين چهره‌هاي موسيقي به دستگاه قضايي نيز كشيده است.

از رضا صادقی تا همایون شجریان

در اين ميان نام‌هايي چون فرزاد فرزين، سيروان، زانيار خسروي، رضا صادقي، سعيد مدرس، شهرام شكوهي و محسن چاووشي به خاطر انتشار آثارشان در سايت «راديو جوان» و پخش ويديو‌كليپ‌هاي‌شان در شبكه‌هاي ماهواره‌اي ممنوع‌الكار شده‌اند و «محسن يگانه» به دليل برخي تخلفات در كنسرت كانادا از ادامه فعاليت‌هايش محروم مانده است. در اين ميان نام تعدادي از اهالي موسيقي سنتي چون همايون شجريان و نيز حافظ ناظري هم ديده مي‌شود. در اين ميان سايت‌ها، احتمال داده‌اند كه لغو كنسرت‌هاي چند ماه اخير اين خوانندگان نيز به همين خاطر بوده است.

انتقاد بنیامین از رادیوجوان

در همين زمينه، موج شديدي در روزهاي گذشته در صفحات شخصي خواننده‌ها عليه سايت «راديو جوان» راه افتاده كه ماجراي ممنوع‌الكاري از دلايل اصلي آن است. پيش از اين بنيامين بهادري در كنسرت امريكاي چند هفته پيش خود به صورت علني و از روي سن نسبت به اين اتفاق واكنش نشان داد و از مسوولان اين سايت در ابتدا خواست كه ديگر به هيچ‌وجه آثارش روي اين رسانه غيرمجاز قرار نگيرد و در صورت ادامه روند قبلي، به صورت رسمي و قانوني اين موضوع را پيگيري خواهد كرد.

اين موضوع كه به مرور در حال تبديل شدن به بحراني براي خواننده‌هاي داخلي و مجاز كشور است، در روزهاي گذشته موضوع اصلي جلسات محرمانه مسوولان موسيقي كشور با برخي چهره‌هاي داخلي بوده است.

اعتراض فرزاد فرزین

شنبه‌شب گذشته در ادامه اعتراض‌ها به اين سايت فرزاد فرزين كه در آستانه انتشار آلبوم رسمي و آلبوم تصويري خود به مشكلات و اختلالاتي در اخذ مجوزهاي آثارش به‌واسطه رفتارهاي غيرحرفه‌اي اين سايت غيرمجاز خارج از كشور و همچنين پخش بدون اجازه برخي ويدئوكليپ‌هاي مجوز‌دار اين خواننده از چند شبكه ماهواره‌اي، برخورده، در صفحات شخصي‌اش با انتشار متني، ضمن انتقاد از اين رفتارها از مسوولان اين سايت بار ديگر نسبت به جلوگيري از انتشار و بازنشر آثارش هشدار داد.

گلایه یک خواننده جوان دیگر

سينا شعبانخاني ديگر خواننده‌اي بود كه شنبه‌شب گذشته درباره اين موضوع واكنش نشان داد و در صفحات شخصي خود از مسوولان اين سايت خواست كه انتشار آثارش را متوقف كنند و آثار بعدي اين خواننده نيز در اين رسانه منتشر نشوند. دراين بين خبر غيررسمي دستگيري چند تن از نمايندگان اين سايت در داخل كشور، باعث شده هنرمندان بيشتري به تكاپو بيفتند ونسبت به اين اتفاق و اعتراض به مسوولان اين رسانه، سخن بگويند.

 




حافظ ناظری: حسین علیزاده در یک جشن روی سن رفت و علیه من حرف زد!/بعد آمد و گفت همایون{شجریان} مثل پسرم است و عاشقش هستم!/ او دلش می‌خواهد در C.N.N در موردش داستان بسازند اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و ناراحت می‌شود!/اجازه بدهید کار بعدی من منتشر شود، آن زمان شمشیر را بیرون می‌‌کشم و ببینید چه بلایی بر سر همه می‌آورم!!!

سینماژورنال: حافظ ناظری فرزند شهرام ناظری یکی از دو خواننده صاحب نام موسیقی سنتی ایران است.

به گزارش سینماژورنال حافظ ناظری اخیرا آلبومی با عنوان “ناگفته” را به بازار موسیقی عرضه کرده و البته کنسرتهایی را اجرا نموده است که به اندازه موافقان، منتقدان تند خود را هم داشته است.

شاید همین انتقادها بوده که باعث شده حافظ نیز در گفتگوهایی که داشته بی پروا و گاهی عصبی پاسخگوی پرسشها باشد.

چندی قبل وی در گفتگویی ادعاهایی عجیب را درباره تواناییهای موسیقی خود بیان کرد.(اینجا را بخوانید)

تازه ترین گفتگوی حافظ که با رضا نامجو در “شهروند” انجام شده نیز پر است از جملاتی که می‌توان صفت بی پروا را به آنها نسبت داد.

او این بار صریح تر و روتر از قبل به صراحت به انتقاد از حسین علیزاده و دیگر چهره های صاحب نام موسیقی پرداخته است و از آنها این گلایه را طرح کرده که چرا به چشم یک بزرگتر و با مهربانی، اثر او را نقد نمی کنند.

سینماژورنال متن کامل این گفتگو را ارائه می دهد:

گفت‌وگو را از وضع فعلی موسیقی سنتی ایران آغاز کنیم. به‌عنوان یکی از موزیسین‌های نسل جدید موسیقی سنتی، شرایط کنونی این حوزه از موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به‌نظر من یکی از مسائل مهمی که امروز در موسیقی سنتی باید بررسی و آسیب‌شناسی شود این است که چرا همه خواننده‌های نسل نو سعی می‌کنند شبیه یکی از خوانندگان قدیمی بخوانند. اگر آوازخوانی مانند او کار دشواری است، پس چگونه این همه جوان توانسته‌اند چنین کاری را انجام دهند و صدایی مشابه داشته باشند اما هیچ‌کس پیدا نمی‌شود که ادعا کند می‌تواند مانند طاهرزاده یا شهرام ناظری آواز بخواند یا حتی مثل علی‌اکبر شهنازی تار بزند؟ اگر انجام هر کاری ساده بود، درحال حاضر یکسری از علوم و تکنولوژی‌های خاص در اختیار یکسری کشور معدود نبود و همه کشورها می‌توانستند به این فناوری‌ها دست‌پیدا کنند. من اوضاع موسیقی سنتی را خوب نمی‌بینم و شرایط هر روز هم بدتر می‌شود، تا همین چند ‌سال پیش سالن‌های کنسرت مملو از جمعیت بودند اما این روزها درصد استقبال مردم افت چشمگیری داشته است.
فکر می‌کنید دلیل کاهش مخاطبان کنسرت‌های موسیقی سنتی چیست؟
علت این موضوع، کارهای ضعیفی است که هنرمندان فعال در این حوزه ازجمله من به مخاطب ارایه داده‌ایم، به همین خاطر دیگر کسی تمایلی برای حضور در سالن‌ها و تماشای آثار خوانندگان و نوازندگان موسیقی سنتی ندارد.
شما به خوانندگی و نوازندگی خاص افرادی مانند طاهرزاده و شهنازی اشاره کردید. ویژگی متمایز این اساتید در چه بود؟
علی‌اکبر شهنازی تنها فردی در موسیقی است که او را قبول دارم و البته با صراحت می‌گویم که الگوی من در نوازندگی است. تعجب می‌کنم چطور افرادی که حالا هر یک از اساتید موسیقی سنتی در آواز و سازهای مختلف محسوب می‌شوند، از دانش و مهارت شهنازی به‌درستی بهره نبرده‌اند زیرا نوازندگی، دنیای کاملا متفاوتی از خوانندگی دارد. نوازندگی دیگر به استعداد و توانایی ذاتی ارتباط ندارد، بلکه با تمرین و پشتکار زیاد می‌توان آن‌چه را که استاد می‌گوید، فرا گرفت.
بسیاری از موسیقی‌دانان چه در عرصه سنتی و چه در حوزه پاپ معتقدند ذائقه شنیداری مخاطبان موسیقی تغییر کرده است. با این توصیف فکر می‌کنید سبک و نوع نوازندگی شهنازی همچنان بتواند مردم را به سمت موسیقی سنتی بکشاند؟
موسیقی سنتی ما به نوعی موسیقی کلاسیک محسوب می‌شود و این‌گونه نیست که انتظار داشته باشیم عموم مردم با آن ارتباط برقرار کنند. این گونه از موسیقی مخاطبی اهل علم و تفکر دارد.در همه جای دنیا همین‌طور است و اکثرا افراد مسن برای تماشای ارکسترهای سمفونیک به سالن‌ها می‌روند. اگر امروز من به‌عنوان یک پسر ١٠ساله به دانشگاه تهران بروم تا موسیقی سنتی یاد بگیرم، استادی که می‌خواهد به من موسیقی یاد بدهد، کیست؟ چه چیزی برای من می‌نوازد؟ چطور توقع دارم آن بچه ١٠ساله را جوری تربیت کنند که ٢٠سال بعد علی‌اکبر شهنازی دومی در زمان خود بشود؟ چنین ‌چیزی غیرممکن است! اگر ما نتوانیم موسیقی را به‌درستی از نسلی به نسل دیگر انتقال دهیم، موسیقی می‌میرد. درحال حاضر چند خواننده داریم که بتوانند در حد نسل گذشته فقط یک ربع آواز بخوانند؟
نقش خود را به‌عنوان یک آهنگساز، نوازنده و خواننده برای حل این بحران چگونه می‌بینید؟
من فکر می‌کنم نقش من خیلی مهم است چون بالاخره آشنایی خیلی عمیقی با موسیقی جهان دارم و با آنها زندگی کرده‌ام. تمام آواز‌های طاهرزاده یا نکیسا را از حفظ می‌دانم و حالا درحال انجام کار بعدی خود هستم که البته نمی‌خواهم بگویم چیست. سعی کردم تمام آوازهای خوانندگان توانای نسل گذشته را در حد توانایی خود زنده کنم.
به «ناگفته» برسیم. وقتی این اثر را منتشر می‌کردید، حدس می‌زدید با واکنش‌های منفی روبه‌رو شوید؟
بله. می‌دانستم چه نقدهایی به من خواهد شد و البته این را هم می‌دانستم که چه جواب‌هایی به منتقدان بدهم، به خاطر این‌که آلبوم «ناگفته» ٥٠‌سال از زمان خود جلوتر است و متعلق به دوران حاضر نیست، یعنی اگر بخواهم آن را نت به نت آنالیز کنم می‌توانم به جرات بگویم هیچ‌ چیز از این اثر در ایران درک نشد. مثلا در ابتدا این کار با تک‌نوازی «ویولن‌سل» شروع می‌شود که برای خود زبانی جهانی و تازه دارد چون اثری کاملا کلاسیک است و درون آن از ظرافت‌ها و حرکت‌های شرقی پر شده که زبان موسیقی امروز جهان است. جهانی که شرق و غرب آن یکی شده و تصویری کامل از دنیاست. چطور می‌توانستم توقع داشته باشم، کسی آن را درک کند؟ برای مثال یک نوع برخورد با دستگاه نوا در این اثر وجود دارد و با وجود این‌که هیچ فرمولی از دستگاه نوا در آن نبود ولی روح دستگاه نوا در وجودش قرار داشت و آمیخته‌ای با موسیقی جهانی بود. مدلاسیون و آکورد داشت و تکنیک‌های ساز «ویولن‌سل» را گسترش می‌داد. کدام نوازنده می‌خواست این موارد را در ایران درک کند؟
به‌هرحال قرار بود شما این اثر را در ایران هم منتشر کنید. اگر آگاه بودید کسی در ایران آن را درک نمی‌کند، چرا اصلا چنین کاری را انجام دادید؟
گاهی شما یک اثر موسیقایی تولید می‌کنید برای این‌که فروش بالایی داشته باشد. زمانی هم شما اثری خلق می‌کنید تا سطح تفکر جامعه را بالا ببرید. همین که من در ایران، چراغی در دل دو نفر روشن کرده باشم، برایم کافی است. در هر صورت «ناگفته» شاید یکی از تنها آثار موسیقی کل دنیا باشد که هم در آواز، هم در آهنگسازی و هم نوازندگی تغییر به وجود می‌آورد. ممکن است تغییر ضعیفی باشد و کسی هم آن را قبول نداشته باشد اما این اثر جزو معدود آثاری است که در هر سه زمینه کار کرده است. مشابه آهنگسازی این کار را هم حداقل تا به ‌حال هیچ‌کس نشنیده است. خیلی محکم می‌گویم دو جمله از سه‌تاری را که من در «ناگفته» زده‌ام، پیش بهترین استاد سه‌تارنوازی ایران ببرید تا بگوید من آن را چطور زده‌ام. مطمئن هستم نمی‌تواند به شما جواب بدهد. نمی‌دانم بهترین نوازنده سه‌تار حال حاضر ایران کیست اما خواهش می‌کنم دو جمله که در نوازندگی‌های سه‌تار «ناگفته» است را انتخاب کنید و نزد بهترین نوازنده سه‌تار حال حاضر ایران ببرید و از او بخواهید که برای‌تان بگوید آنها چطور نواخته شده‌اند. حتی نمی‌خواهم مثل آنها یا با آن سرعت بزند. گاهی شما یک اثر موسیقایی تولید می‌کنید که آن را بر حسب سلیقه نمی‌پذیرند. مثلا شما می‌گویید من عاشق صدای شهرام ناظری هستم و از صدای محمدرضا شجریان خوشم نمی‌آید. یکی دیگر می‌گوید من عاشق صدای شجریان هستم و از ناظری خوشم نمی‌آید اما زمانی شما می‌گویید «شجریان بلد نیست آواز بخواند ولی ناظری استاد است» یا برعکس «ناظری بلد نیست آواز بخواند و شجریان استاد است» این‌جا جایی است که یقه‌تان گرفته می‌شود و از شما پرسیده می‌شود، چرا بلد نیست آواز بخواند؟ این‌جا از بحث نظری بیرون می‌آید و وارد بحث تکنیکال می‌شویم. این‌که فلان خواننده بلد نیست، آواز بخواند، یعنی ردیف بلد نیست، جمله‌بندی نمی‌داند یا به خوبی تحریر نمی‌زند. «ناگفته» هم دو قسمت دارد؛ یک بار می‌گویید «خوشم نیامد و حافظ چقدر مزخرف ساز زده است و سرم رفت» یا «صدایش چقدر بد است.» یک موقع هم می‌گویی «حافظ سه‌تار زدن بلد نیست» یا  «این چیست که خوانده است»، شما باید به صورت علمی بگویی اشکالش چیست. مثلا بگویی «خارج خوانده‌ای» یا «ژوست نیست.» شما وقتی وارد بحث و نقد فنی می‌شوی باید عملی حرف بزنی. داستان کار من هم این بود که «ناگفته» اصلا درک نشد.
موافق هستید که حواشی زیاد پیرامون «ناگفته» روی نظر مخاطبان و اهالی موسیقی تأثیر منفی گذاشت؟
نه، اصلا. مگر حواشی می‌تواند یک اثر هنری را از بین ببرد؟ این حرف‌ها الکی است و به کار ربطی ندارد. اتفاقا حواشی کمک می‌کنند تا کارها بهتر شنیده شوند. اسم «ناگفته» مفهوم بسیار عمیقی دارد. فکر می‌کنید چرا اسمش را گذاشتم «ناگفته»؟
خودتان بگویید چرا؟
به‌خاطر همین سوال‌هایی که شما امروز از من می‌پرسید! «ناگفته» هنوز هم «ناگفته» است. این اسم را انتخاب کردم تا یک روزی جواب شما را بدهم.
«ناگفته» محصول چه دورانی است و چند ‌سال روی این اثر کار کردید؟
«ناگفته» داستانی طولانی دارد. دنیای امروز به‌گونه‌ای شده که ما خیلی از حرف‌ها را می‌زنیم و سپس به‌سادگی از آنها رد می‌شویم. دنیا خیلی بسط پیدا کرده اما گفتن تا عمل‌کردن خیلی فرق دارد. در دنیای ایران هم متاسفانه همه بیشتر اهل حرف‌زدن هستند و تا نقطه عمل‌کردن فاصله زیادی دارند. من خودم را یک منتقد می‌دانم و خیلی هم خشن هستم. شما نمی‌توانید به‌عنوان منتقد چیزی را که نمی‌فهمید، نقد کنید. اگر کسی می‌خواست «ناگفته» را نقد کند باید به‌طور مثال بهترین نوازنده ایران می‌آمد و از لحاظ نوازندگی ساز «ناگفته» را نقد می‌کرد اما زمانی هست که من نمی‌توانم کاری را خودم انجام دهم و بعد می‌آیم نقدش می‌کنم! متوجه حرفم می‌شوید؟ نقد‌هایی که نسبت به من و «ناگفته» مطرح شد، کاملا احساسی بود حتی آهنگسازان بزرگی که آن را نقد کردند، کاملا احساسی حرف زدند، به خاطر همین بود که جواب‌های من برای دیگران سنگین تمام شد، چون آنها احساسی نقد کردند اما  من تکه‌تکه نت‌های موسیقی خود را چاپ کردم و حرف زدم. آنها باید علمی حرف‌شان را می‌زدند، درحالی‌که من این کار را کردم. ممکن است جواب‌هایم تند بوده باشد، مثلا گفته بودند «دیسونانس» آن کجاست؟ من هم گفته بودم «یا گوش‌تان نمی‌شنود یا مشکل دیگری دارید! اینها نت‌هایش هستند و همگی دیسونانس هستند.»
با توجه به تجربه‌های‌تان پس از انتشار این آلبوم، اگر قرار بود حالا «ناگفته» منتشر شود، باز همین راه را می‌رفتید؟
دقیقا همین راه را می‌رفتم. من از آن دست آدم‌هایی هستم که هیچ وقت برای کارهایی که می‌کنم، تاسف نمی‌خورم، چون خیلی با منطق تصمیم می‌گیرم و انجامش می‌دهم. یکی، دوسال دیگر صبر کنید و این اتفاقات هم یادتان باشد، بعد ببینید که چطور ممکن بود موجودی در ایران پیدا بشود و بدین شکلی که من سه‌تار زدم، بنوازد یا آن‌طور که من آهنگ ساخته‌ام، آهنگسازی کند یا به آن شیوه‌ای که من خوانده‌ام، آواز بخواند. هر سه اینها در یک مجموعه، به نظرم چیزی بسیار ویژه است.
منظور شکل ارایه کارتان بود…
اگر قرار بود درحال حاضر این اثر منتشر شود، شاید برای «ناگفته» تبلیغ می‌کردم. تمام حرف‌هایی که در مورد من می‌زنند و می‌گویند که تبلیغات زیادی کردم، درست نیست. «ناگفته» من تنها اثری بود که یک ریال هم خرج تبلیغاتش نشد. همان موقع در کنار کار من، آثار عزیزانی منتشر شد که هفته‌ها در سایت‌ها بیشترین حجم را در بالای صفحه گرفته بودند اما «ناگفته» یک تبلیغ کوچک در آن صفحه داشت. آن پول تنها هزینه تبلیغات «ناگفته» بود. جالب است که من یک عکس ساده در اینستاگرام با دوستم می‌گذارم، جنجال‌ساز می‌شود. نمی‌دانم من باید عکس پیاز در صفحه‌ام بگذارم؟! عکس درخت بگذارم؟! هر کاری می‌کنم به تبلیغات و فتوشاپ معنی می‌شود. به تازگی باید بیایم اندازه قدم را هم ثابت کنم و بگویم قدم چند سانتی‌متر است! ببینید چه فضایی علیه من درست شده بود. البته این موارد دلیلی است بر این‌که من مورد توجه قرار گرفته‌ام و یکسری آدم هستند که شب‌وروزشان با فحش دادن به من می‌گذرد.
خیلی جالب است؛ شما هنرمندانی که از خانواده اهالی موسیقی هستید بیشتر مورد انتقاد قرار می‌گیرید. مثلا شما، همایون شجریان یا خانواده پورناظری زیر تیغ بیشترین نقدها قرار دارید…
فکر نمی‌کنم اتفاق خاصی برای آنها بیفتد، مثلا آقای حسین علیزاده در یک جشن روی سن رفتند و علیه من حرف زدند. تصور نمی‌کنم چنین برخوردی برای همایون یا سهراب و تهمورس رخ داده باشد.
البته حسین علیزاده انتقاداتی را به همایون شجریان نیز وارد کرد…
بله. اما بعد آمد و گفت «همایون مثل پسرم است و عاشقش هستم» اما علنا علیه من روی سن حرف زد. این نشان می‌دهد داستان من خیلی عمیق‌تر است، به خاطر این‌که همایون مثل نهر آب روانی است که خیلی ساده آوازی را می‌خواند و می‌رود اما کار من تفاوت زیادی دارد و پر از حرف است. فکر می‌کنم منتقدان «ناگفته» خیلی خوب می‌فهمند من چه کار کرده‌ام. این همه آلبوم به بازار می‌آید، پس چرا آقای ایکس علیه دیگر موسیقی‌دانانی که این همه کار منتشر می‌کنند، حرفی نمی‌زند! به این دلیل که یک جایی در ضمیر ناخودآگاه خود می‌داند من چه کار کرده‌ام اما نمی‌تواند این موضوع را بپذیرد زیرا می‌خواست خودش این کار را انجام بدهد اما نتوانسته است. جالب است که در یک قسمت از فیلم «آمادئوس»، وقتی «آنتونیو سالیری» می‌خواهد «موتزارت» را از بین ببرد، نزد خدا دعا می‌کند و می‌گوید «من هر چه از تو خواستم به او دادی پس من نابودش می‌کنم.» به نظرم این دیالوگ خیلی شبیه داستان من است، چون منتقدان «ناگفته» یک جایی در وجودشان می‌فهمند که در این اثر چه اتفاقی افتاده است ولی چاره‌ای ندارند جز این‌که نقدش کنند. این یک نکته روان‌شناسی است که در تمام دنیا هم اتفاق می‌افتد. وقتی شما پشت چیزی هستی، از آن انتقاد می‌کنی چون اگر می‌خواستی انتقاد سازنده کنی، یادداشتی می‌نوشتی با این مضمون که مثلا پسرم حافظ به تو تبریک می‌گویم، بالاخره در حد و توان خودت افتخاری برای ایران آوردی. فلان آوازت چقدر جالب بود یا چه نوازندگی جالبی داشتی اما «‌ای کاش که مثلا گروه کُر این کار را بهتر می‌خواند» یا «ای ‌کاش با پدرت مشورت می‌کردی و بهتر آواز می‌خواندی» یا «ای ‌کاش سازت در فلان‌جا کوک بود.» مثلا «من به تو خیلی امید دارم و برو بیشتر کار کن. ان‌شاءالله که کارهای بهتری انجام دهی.» این می‌شد یک نقد سازنده از یک استاد، نه این‌که از اول تا آخر فحش بدهی و بعد هم پایینش بنویسی «خواستم او را راهنمایی کنم!» این‌جا به جامعه توهین می‌کنی، پس من هم می‌آیم با تو برخورد می‌کنم. حالا هر کسی که می‌خواهی باش. اگر در مورد قسمت موسیقی حرف نزده بودی، من دهانم را باز نمی‌کردم اما وقتی خودت را خراب می‌کنی و می‌گویی «دیسونانس» آن کجاست، من هم جوابت را با لحن تندی می‌دهم. من اصلا نمی‌توانم با همچین آدمی حرف بزنم، چون او متعلق به جهان دیگری است. معلوم است که همه این نقد، غرض و ناراحتی می‌شود. مشخص است که او دلش می‌خواهد در شبکه CNN در موردش داستان بسازند اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و ناراحت می‌شود! نمی‌خواهم اسم ببرم اما آن آدمی که در مورد موسیقی من حرف می‌زند، دلیلش این است که قرار بود با من کنسرت‌های بزرگی بدهد اما کار را کنسل کردیم. قرار بود من به‌عنوان تک‌نواز در آن کنسرت‌ها باشم…
در مورد چه کسی صحبت می‌کنید؟
همان کسی که روی سن در مورد من حرف زد، بالاخره قرار بود این آقا هم جزو تور «ناگفته» باشد که این برنامه‌ها به هم خورد. معلوم است وقتی یک منفعت مالی بزرگ از دست می‌رود باید ناراحت باشی در نتیجه می‌روی روی سن و طرفداری آن یکی رفیقت را می‌کنی. بعد که بیرون می‌آیی، متوجه می‌شوی شخص دیگری شارژت کرده تا آن حرف‌ها را بزنی. پس نتیجه‌اش می‌شود این روابطی که مریض است. دیگر چطور می‌توانید توقع داشته باشید پیشرفت کنیم؟ در همان برنامه آقای ساکت در مورد آقای علیزاده حرف زد و گفت: «استاد من در را برایم باز می‌کرد.» من در حال حاضر در همان سن قرار دارم. آقای ایکس نیز هم‌سن استاد آقای ساکت است. حالا آقای ایکس برای موفقیت من آمده بدون هیچ سندی توهین کرده، درحالی‌که دیگری در زمان خود در را برای شاگردش باز می‌کرده است. اجازه بدهید کار بعدی من منتشر شود، آن زمان شمشیر را بیرون می‌‌کشم و ببینید چه بلایی بر سر همه می‌آورم! البته اگر عمری برایم باقی باشد. من این روند را تغییر می‌دهم و نمی‌گذارم این‌طور بماند. چراغ را روشن می‌کنم و نشان می‌دهم واقعیت چیست و این‌که ما چرا درحال حاضر در این نقطه از موسیقی قرار داریم.
 فکر می‌کنید آن وقت می‌توانید فعالیت هم داشته باشید؟
بله، فقط دشمنانم کمی بیشتر از حالا خواهند بود! اتفاق خاص دیگری رخ نمی‌دهد. مثلا من اگر بخواهم کنسرت بدهم، فکر می‌‌کنید چه اتفاقی می‌‌افتد؟ همین حالا به شما می‌گویم که اگر این کنسرت‌ها را برگزار کنم، تمام رسانه‌ها نخست به من فحش می‌دهند که «این چه بود؟» موزیسین‌ها می‌گویند: «این که بلد نبود بخواند و ساز بزند!» من چطور می‌توانم چیزی را در مورد «ناگفته» ثابت کنم؟ چون یک اثر موسیقایی و اساسا انتزاعی است. همین حالا اگر من در تهران کنسرت بدهم، فکر کردید باید با آرامش خاطر روی استیج بروم؟ معلوم است که نه! من چطور می‌توانم به تنهایی و با این کنسرت‌ها تغییر ایجاد کنم؟ وقتی می‌خواهم روی استیج بروم، نگران موزیسین‌هایم هستم. وقتی روی استیج می‌نشینم، می‌دانم یک مشت دشمن هستند که می‌خواهند فحشم بدهند. تو چقدر باید رها باشی که بتوانی بیایی و یک موسیقی ارایه کنی که همه را تحت‌تأثیر قرار بدهی! اگر «مایک تایسون» قهرمان بوکس بودم، می‌گفتم «می‌آیم همه را می‌زنم و تمام می‌شود می‌رود» ولی من باید با سازم روی صحنه عشق‌بازی کنم، به خاطر این‌که ١٥‌سال در ایران نبودم، یک سد خیلی بزرگ و دیواری بلند در مقابلم ساخته شده است. من نخست باید این دیوار را بشکنم، شکستن این دیوار هم کار راحتی نیست و به این راحتی نمی‌توانم آن را بشکنم. من به شما می‌گویم «می‌توانم مثل شهنازی سه‌تار بزنم.» شما که سه‌تار زدن من را ندیدی. پس پیش خودت می‌گویی «او حتما خیال می‌کند مثل شهنازی ساز می‌زند». تا اثر جدیدم منتشر نشود و جامعه آن را نشنود، ابهامات برطرف نمی‌شود. باید دوسالی بگذرد تا تبدیل به بت موسیقی منتقدان بشوم و آن زمان پته آنها را روی آب بریزم. مخاطب حرفم اصلا یک فرد نیست. شجریان با ناظری برای من فرقی ندارد. من به پدرم هم انتقاد می‌‌کنم اما انتقاد باید سازنده باشد، نه این‌که از روی تنفر، عقده یا عقب‌ماندگی انجام شود. من فقط یک نکته ساده می‌گویم؛ بیایید تاریخ موسیقی ایران را باز کنید و ببینید چند نفر را داشته‌ایم که مثل من در آلبوم «ناگفته» آواز خوانده‌اند، ساز زده‌اند و آهنگ ساخته‌اند؟ در هر صورت «ناگفته» برای زمان خودش خیلی زیاد بود.
به دلیل همین تمایزها از نوازندگان خارجی در «ناگفته» استفاده کردید؟
باید اسطوره‌ها در «ناگفته» حضور پیدا می‌کردند، به خاطر این‌که اثری سمبلیک برای ایران بود. برای آلبوم بعدی هدفم این است که موسیقی عمق‌دار ایرانی یا همان موسیقی با صلابت ایرانی را با یکسری تکنیک‌ها و شگردهای خاص به جوان‌های دنیا بیشتر معرفی کنم. این نکته را باید در نظر گرفت که نوازنده با سولیست متفاوت است. البته سولیست‌ها هم در درجات مختلفی قرار دارند. وقتی بیرون را نگاه می‌کنم، می‌بینم وضع ما از همه لحاظ خراب است. من آدم ایده‌آل‌گرایی هستم و دلم برای موسیقی سنتی می‌سوزد. باور کنید در هیچ کجای دنیا وضع این‌طور نیست. سوپراستارهای شما همه تقلبی و مثل بادکنک هستند، درحالی‌که وقتی در کنار «آنجلینا جولی» می‌‌نشینی، می‌بینی که به هفت زبان زنده دنیا تسلط دارد، فلسفه شرق را حفظ است،، مثل یک خواننده آواز می‌خواند، شمشیربازی، اسب‌سواری، بوکس و کاراته را هم فراگرفته است اما سوپراستارهای ایران چنین ویژگی‌هایی ندارند. طبیعتا چطور می‌توان از جامعه ما توقع داشت که یک اثر موسیقایی خوب منتشر شود؟ چطور توقع داریم نقاشی عظیمی در آن خلق شود؟ چگونه توقع داریم فیلم فوق‌العاده‌ای در آن ساخته شود؟ اتفاقا هنر در کشور ما هر روز پایین‌تر می‌رود. به خدا آرزوی من موفقیت تک‌تک این بچه‌هاست. همان زمانی که آلبوم «چرا رفتی» همایون شجریان بیرون آمده بود، خانمی با من مصاحبه کرد و گفت: «آقای علیزاده گفته این کار پاپ است. نظر شما چیست؟» می‌خواست من حرف منفی بزنم اما گفتم «این حرف‌ها چیست که پاپ است یا راک! یک اثر موسیقایی این توانایی را داشته که در قلب مردم جا پیدا کند. معلوم است که کار خودش را کرده است. حالا می‌خواهد پاپ باشد یا سنتی و راک یا بلوچی، به کسی چه مربوط است؟ این اثر در دل مردم نفوذ کرده است. من هم به هر کسی که این کار را کرده است، تبریک می‌گویم.» خانم مصاحبه‌کننده گفت: «یعنی شما «چرا رفتی» را قبول دارید؟ گفتم «من مهم نیستم، بلکه مهم مردم هستند که این اثر را پذیرفته‌اند و خیلی هم به آن علاقه دارند. باید به دوستان سازنده اثر تبریک گفت. اگر ناراحت هستید، شما هم بروید یک کار مثل آن بسازید». من گفته‌ام که «هیچ کس رقیبم نیست!» نه این‌که چون از بقیه بهتر هستم، پس رقیب ندارم، بلکه کاری که می‌کنم منحصربه‌فرد است. راه من  با همه جداست و با کسی هم رقابتی ندارم که بخواهم غرض‌ورزانه حرفی بزنم. اگر هم چیزی می‌گویم از روی دلسوزی است، چون نهایتش این است که ١٥‌سال در ایران نبودم و ١٥‌سال دیگر هم می‌روم دوباره کارم را در آن‌جا انجام می‌دهم و مشتی افتخار برای ایران می‌آورم، البته باز به من فحش می‌دهند و می‌گویند: «دروغ می‌گوید.» من می‌بینم که این راه در موسیقی به ناکجاآباد ختم می‌‌شود.




ادعاهای عجیب حافظ ناظری: اگر کسی می‌خواست {آلبوم مرا} نقد کند باید تمام قطعاتی که من اجرا کرده‌ام را اجرا می‌کرد!/شما خیلی در مورد من نمی دانید اما یواش یواش متوجه می شوید!

سینماژورنال: حافظ ناظری فرزند 36 ساله شهرام ناظری یکی از خوانندگان پیشکسوت موسیقی سنتی ایران است.

حافظ درست شبیه به همایون شجریان بخش عمده ای از اشتهار خود را مرهون پدرش است با این حال او نیز مانند همایون سعی می کند ابداعات خود را داشته باشد.

به گزارش سینماژورنال آلبوم «ناگفته» يا «بُعد يازدهم» با آهنگسازي حافظ ناظري و آواز شهرام ناظري و حافظ ناظري، زمستان ۱۳۹۲ در آمريكا انتشار يافت. اين آلبوم، بخش نخست پروژه «سمفوني رومي» بود و البته به اندازه کافی منتقد هم داشت.

ناظری که اخیرا به همراه پدرش برگزاری کنسرتهایی موسوم به “ناگفته” را در دستور کار قرار داده در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با سما بابایی در “شرق” انجام شده نگات عجیبی را درباره نقد آثار و افعالش بیان کرده است.

اگر کسی می خواست آلبوم “ناگفته” مرا نقد کند باید می آمد تمام قطعاتی که من اجرا کرده ام را اجرا می کرد

وی با اشاره به اینکه منتقد یک آلبوم باید بتواند قطعات آلبوم را بنوازد ییان می کند:  اگر كسي مي‌خواست «ناگفته» را نقد كند  بايد مي‌آمد مثلا تمام قطعاتي را كه من اجرا كرده‌ام، اجرا مي‌كرد نه به اين دليل كه نشان دهد مي‌تواند بلكه به اين خاطر كه نشان بدهد مي‌فهمد اين چيست، بعد مي‌گفت ناظري اينجا را چرا اين طوري زدي؟ اين خوب نيست و بايد اين طور مي‌زدي.

نقد آلبوم موسیقی مانند نقد جراحی قلب باز فلان پزشک نامی!!!

وی ادامه می دهد: ولي يك موقعي من خودم نمي‌توانم كاري را انجام دهم و مي‌آيم آن را نقد مي‌كنم! متوجه حرفم مي‌شويد؟ من نمي‌توانم عمل جراحي قلب فلان پزشك نامي را نقد كنم، وقتي چيزي از آناتومي قلب نمي‌دانم. نقدهايي كه نسبت به من و ناگفته شد كاملا احساسي بود.

شما خیلی در مورد من نمی دانید اما یواش یواش متوجه می شوید

ناظری که با تواناییهای بالای خود اشراف فراوان دارد در جایی دیگر از گفتگو بیان می دارد: من از آن آدم‌ها هستم كه هيچ‌وقت براي كارهايي كه مي‌كنم تاسف نمي‌خورم چون خيلي با منطق تصميم مي‌گيرم و انجامش مي‌دهم. شما خيلي در مورد من نمي‌دانيد اما يواش يواش متوجه مي‌شويد.

چطور ممکن بود موجودی در ایران پیدا شود که این نوعی که من سه‌تار زدم، بنوازد؟!

حافظ خاطرنشان می سازد: تا يكي، دوسال ديگر صبر كنيد و اين اتفاقات يادتان باشد، ببينيد كه چطور ممكن بود موجودي در ايران پيدا بشود و اين نوعي كه من سه تار زدم بنوازد يا آن طور كه من آهنگ ساخته‌ام آهنگسازي كند يا به آن شيوه‌اي كه من خوانده‌ام آواز بخواند. هر سه اينها در يك مجموعه چيزي است كه به نظرم خيلي ويژه است…

یک عکس ساده در اینستاگرام با دوستم می گذارم میشود بزرگترین بحران موسیقی کشور

حافظ ناظری که در سالهای اخیر حرف و حدیثهای فراوانی هم درباره تصاویر صفحه اجتماعیش وجود داشته بیان می دارد: من يك عكس ساده در اينستاگرام با دوستم مي‌گذارم مي‌شود بزرگ‌ترين بحران موسيقي كشور! نمي‌دانم من بايد عكس درخت بگذارم؟ هر كارم مي‌شود تبليغات، فتوشاپ… تازگي‌ها بايد بيايم اندازه قدم را هم ثابت كنم و بگم قدم چقدر است! شما به همين‌ها فكر كنيد ببينيد چه فضايي درست شده!

 




دیدار حافظ ناظری با فوتبالیست مشهور اروپایی+عکس

سینماژورنال: حافظ ناظری فرزند خلف شهرام آوازه خوان ایرانی چند سالی میشود که به خوانندگی مشغول است.

به گزارش سینماژورنال ناظری به تازگی و در نیویورک به طور کاملا اتفاقی دیداری داشته است با زلاتان ابراهیموویچ کاپیتان تیم ملی فوتبال سوئد.

روایت اجتماعی حافظ از این دیدار را در ادامه می خوانید:

ديشب در نيويورك قبل از سفر به تهران به همراهِ كاپيتانِ تيم ملّي فوتبال سوئد زلاتان ابراهيموويچ؛ جالب اينجا بود كه تا ما رو به هم معرفي كردند او به فارسي به من گفت: حالت چطوره؟

من اول فكر كردم كه اشتباه ميشنوم و اين خيلي جالب بود كه او چند لغتِ فارسي بلد بود و بر خلاف شنيده ها در موردِ شخصيتِ  تندش ، اتفاقاً بسيار گرم و صميمي با من صحبت ميكرد، پس از آن يكي از پاپاراتزي ها براي يكي از مجله هايِ نيويورك  از ما دو نفر عكس گرفت و يك نسخه اش رو هم براي من فرستادند.

حافظ ناظری در کنار ابراهیم زلاتونوویچ
حافظ ناظری در کنار زلاتان ابراهیموویچ