1

علیرغم تخصیص امکاناتی ویژه در کاخ جشنواره به رسانه ملی⇐ صداوسیما در اختتامیه هم از رسانه‌های مجازی عقب ماند

سینماروزان: در شرایطی که انتظار می رفت اختتامیه جشنواره فیلم فجر حداقل با چند دقیقه تأخیر از شبکه های رادیویی و تلویزیونی روی آنتن برود اما هیچ کدام از این شبکه ها اختتامیه را روی آنتن نفرستاد.

به گزارش سینماروزان شبکه های تلویزیونی به دلیل مناسباتی که سالهاست در پوشش زنده محافل سینمایی دارند از پخش زنده مراسم عاجز ماندند اما از شبکه های رادیویی مختص فرهنگ مانند «رادیونمایش» و «رادیوفرهنگ» انتظار می رفت اختتامیه را به صورت زنده پوشش دهند.

این اتفاق اما نیفتاد و هیچ کدام از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به صورت زنده مراسم را پخش نکردند تا این رسانه های مجازی باشند که پیشتاز پوشش لحظه به لحظه اختتامیه باشند.

این واهمه از پخش زنده اختتامیه مهمترین جشنواره سینمای کشور را کنار عطش بالای دست اندرکاران برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای داشتن سهمیه کاخ جشنواره که بگذاریم پرسش اصلی رخ می دهد.

وقتی مهمترین کارکرد یک رسانه مولتی مدیا که پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه است ابتر می ماند چه دلیلی وجود دارد که همه ساله بخشی چشمگیر از ظرفیت کاخ جشنواره به چنین رسانه هایی اختصاص می یابد؟

وقتی بناست در نهایت این رسانه های مجازی و کانالهای تلگرامی باشند که در بزنگاهها به کمک اطلاع رسانی اخبار جشنواره بیایند واقعا در اختیار گذاشتن حجمی از ظرفیت کاخ جشنواره برای تخصیص غرفه و اسکان ابزارهای تولید در اختیار صداوسیما چه فایده ای دارد؟




پرسشهایی متعاقب داوریهای غریب جشنواره امسال⇐چرا موقعیت مکانی فیلم دیدن هیأت داوران جشنواره مشخص نیست؟ آیا داوران در کنار هم فیلم دیده‌اند یا به‌صورت انفرادی؟ چرا رویا نونهالی به‌جای قرارگیری در کنار هیأت داوران در کاخ جشنواره فیلم می‌دید؟ چرا هیچ تصویری از فیلم دیدن اعضای هیأت داوران در کنار هم منتشر نشده؟

سینماروزان: حواشی مرتبط با داوریهای غریب و شگفت انگیزی که هیأت داوران جشنواره سی و پنجم انجام داد پرسشهای فراوانی را موجب شده است.

به گزارش سینماروزان فارغ از سینماگرانی که به دلیل نادیده گرفته شدن فیلمشان در داوری زبان به انتقاد گشوده اند برخی گافهای داوری حتی آنها که نامزد بوده اند را هم به اعجاب انداخته است.

یکی از مهمترین پرسشهای پیرامون داوری امسال جشنواره فجر می تواند این باشد که موقعیت مکانی فیلم دیدن هیأت داوران کجا بوده است و آیا اعضای هیأت داوران همه در کنار هم فیلم دیده اند یا آن که جداگانه و به صورت انفرادی؟ این پرسشها وقتی جدی تر می شود که شایعه تقسیم کار میان هیأت داوران و اینکه هر کدام فقط بخشهایی از فیلمها را دیده اند در میان سینماگران توسعه یافته باشد.

اینکه یکی از اعضای هیأت داوران به نام رویا نونهالی مدام در کاخ جشنواره حضور می یافت و فیلم میدید آن هم در روزهای کاری هیأت داوران چه معنایی می تواند داشته باشد؟

هیأت داوران فجر به طور رسمی از 8 بهمن ماه  کار خود را آغاز کرد و تا 18 بهمن ماه یعنی زمان اعلام نام کاندیداها حدودا 10 روزی وقت داشته‌اند فیلمها را ببینند. به عبارت بهتر فرصت کافی برای دیدن 33 فیلم بخش مسابقه برایشان وجود داشته است.

سوال اینجاست که چرا رویا نونهالی همراه با هیأت داوران فیلم ندیده است؟ آیا میان او و برخی اعضای هیأت داوران مشکلی وجود داشته؟

پرسش بعدی آن است که سالنی که برای فیلم دیدن هیأت داوران درنظرگرفته شده بود دقیقا کجا بود؟ انتخابهای هیأت داوران در بخشهای تکنیکی آثار و از جمله صداگذاری، جلوه های ویژه و موسیقی و گریم آن قدر عجیب است که این شائبه پیش می آید نکند سالن نمایش فیلمها سالن استانداردی نبوده است؟

چرا مختصات سالن نمایش هیأت داوران علنی نمی شود؟ چرا تصویری از سالنی که داوران در آن فیلم دیده اند ارائه نمی شود؟ و مشخص نمی‌گردد که سرور سالن، سرور دیجیتال بوده است و این سالن مجهز به صدای دالبی بوده است یا خیر؟

نکند فیلمها به صورت انفرادی و با ارسال دی.وی.دی در خانه داوران دیده شده؟؟ نکند داوران 33 فیلم را میان خود تقسیم کرده اند و هر کدام فقط بخشی از فیلمها را دیده اند؟ نکند…




پرویز پرستویی تعارف را کنار گذاشت و به انتقاد صریح از کیمیایی پرداخت⇐نسخه تهیه‌کننده «قاتل اهلی» همان است که در فیلمنامه بود!/در نسخه کیمیایی تغییرات در مونتاژ به نفع دو سه سکانس جدید، صدمه اساسی به فیلم زده است/متأسفم که از اعتمادم به این فیلم سوءاستفاده شد/آنچه کیمیایی مونتاژ کرده فیلمنامه‌ای نبود که قرار بود بازی کنم/نسخه فعلی «قاتل اهلی» نباید در جشنواره و بخش مسابقه باشد/ین فیلم که می‌توانست اثری خوب در کارنامه همه ما باشد ارزشش را به مسائل شخصی باخت!

سینماروزان: ماجرای درگیری مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم جدیدش «قاتل اهلی» در ظاهر با پخش نسخه کارگردان در جشنواره و استفاده از نسخه تهیه کننده برای اکران عمومی پایان یافته است اما گویا ماجراهای جدیدی در پیش است.

به گزارش سینماروزان پرویز پرستویی بازیگر نقش «جلال سروش» در «قاتل اهلی» به تازگی با نگارش یادداشتی برای «شرق» به صراحت از نسخه کیمیایی اعلام برائت کرده و آن را مخالف فیلمنامه ای دانسته که بنا بوده در آن ایفای نقش کند. پرستویی انتقاد را به آنجا رسانده که به گلایه از هیأت انتخاب فجر پرداخته که چرا چنین فیلمی را به بخش مسابقه وارد کرده اند که این انتقاد می تواند ناظر باشد به حذف فیلمی از پرستویی با عنوان «خانه کاغذی» از جشنواره.

متن یادداشت پرستویی را بخوانید:

آقای کیمیایی خالق آثاری مهم مانند «گوزنها»، «قیصر» و«داش آکل» که با این فیلمها یکی از بانیان موج نوی سینمای ایران بودند در فیلمهای «ضیافت»، «حکم» و «متروپل» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که نتوانستم خود را مجاب کنم که در این فیلمها بازی کنم.

اما امسال از طرف آقای لشکری قوچانی به من پیشنهاد همکاری شد. بعد از خواندن فیلمنامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر کیمیایی خواهد شد با علاقه پذیرفتم و با جان و دل برای خلق لحظه لحظه ی فیلم وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد اما شد.

در تمام لحظات فیلمبرداری ارتباط بسیار خوبی بین من و آقای کیمیاییو  سایر عوامل و بازیگران برقرار بود تا لحظه آخر که تمام سکانس ها طبق همان فیلمنامه ای که خوانده و توافق همکاری ای که کرده بودیم در کنارشان بودم.

در پایان هم به خوبی و خوشی با گروه خداحافظی کردم و ای کاش این حال خوب تا اکران با ما بود. اما غائله به اینجا ختم نشد و اختلاف تهیه کننده و کارگردان بر سر اضافه شدن دو سه سکانس کلیدی و مهم به وجود آمد و ما نمی دانستیم پس از پایان فیلمبرداری موضوع از چه قرار است و نهایتا حکمیت و تصمیم به فیلمبرداری آنها برای من به عنوان کسی که همیشه اول با احترام به مخاطب نقش را می پذیرم و به عشق برقراری ارتباط با ایشان، علامت سوال ایجاد کرد.

این سوال نه فقط برای من بلکه برای بازیگران و عوامل هم ایجاد شده و نهایتا شنیدم که تهیه کننده و کارگردان توافق کرده اند دو نسخه را به مخاطب نشان دهند. نسخه کارگردان در جشنواره و نسخه تهیه کننده در زمان اکران عمومی. نسخه تهیه کننده همان است که در فیلمنامه بود اما…

اما نسخه کارگردان را دیدم و فقط بحث اضافه شدن سه سکانس نبود!!! تغییرات اساسی در فیملنامه و مونتاژ به گونه ای که در خدمت آن دو سه سکانس جدید باشد صدمه اساسی به فیلم زده است. از اینکه از اعتماد و عشقی که به این فیلم داشتم سوءاستفاده شده متأسفم و به دلیل احترام ویژه ای که برای مخاطبان عزیز قائل هستم خواستم پیش از نمایش فیلم به ایشان اعلام کرده باشم این فیلمنامه ای نبود که قرار بود بازی کنم و در نتیجه این فیلم که می توانست اثری خوب در کارنامه همه ما باشد ارزشش را به مسائل شخصی باخت و آن نشد که با وجود مدیر بودن قرار بود بشود.

در آخر انتقادی هم به هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر دارم. اگر از متخصصان سینمای حرفه ای بیشتر در این شورا استفاده می شد در آن صورت نقاط ضعف و قوت فیلمها بیشتر جلوه می کرد و انتخابها این گونه نبود که الان هست. آقای افروغ در مصاحبه شان تأکید داشتند که فیلمها با با حساسیت انتخاب شدند. اگر این گونه است چرا باید «قاتل اهلی» در جشنواره و آن هم در بخش سودای سیمرغ باشد. ای کاش فیلمهای دیگرانی که نادیده گرفته شدند به جای این فیلم نمایش داده می شد.




خبر یک رسانه اصولگرا اما معتدل⇐در جشنواره، نسخه کارگردان «قاتل اهلی» روی پرده می‌رود و در اکران، نسخه تهیه‌کننده!

سینماروزان: حواشی «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی و درگیریهای میان تهیه کننده و کارگردان بر سر کم و زیاد کردن نقش آقازاده کیمیایی ادامه دارد و در این شرایط «مرورنیوز» که رسانه‌ای اصولگرا و در عین حال معتدل است خبر داده که نسخه مورد علاقه کیمیایی که احتمالا مملو است از حضور آقازاده‌شان فقط در جشنواره به نمایش درخواهد آمد و در اکران این نسخه تهیه کننده فیلم است که روی پرده خواهد رفت.

متن کامل خبر این رسانه را بخوانید:

یکی از فیلم های پر حاشیه جشنواره امسال «قاتل اهلی» جدیدترین ساخته مسعود کیمیایی به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.

فیلمبردارى فیلم در شهریور ماه به اتمام رسید و در آبان ماه پولاد کیمیایى اعلام کرد که سکانس هایى از فیلم باقى مانده است و  قبل از تحویل فیلم به جشنواره مسعود کیمیایی نیز گفت که فیلم زخمى است و چند سکانس مانده است ضمن اینکه پولاد کیمیایى هم اعلام کرد سرنوشت شخصیت هاى فیلم نامشخص است و این سکانس ها بایستى فیلمبردارى شود. کیمیایی تهیه کننده را عامل این مساله عنوان کرد و از سوی دیگر لشکری قوچانی ضمن سکوت در اینستاگرامش نوشت  از هنرمندان و هنربان ها مى خواهم بعد از دیدن فیلم قضاوت کنند.

سرانجام قرار بر این شد که شورای داوری خانه سینما در این مورد داوری کند تا سرنوشت «قاتل اهلی» مشخص شود. بنا به اظهارات کیمیایى که اهل شکایت نیست شنیده شده کارگردان با کدخدا منشى با تهیه کننده به تفاهم رسیده اند.

شنیده های حاکی از این است که بر اساس توافق صورت گرفته، تمامی اختیارات مربوط به نسخه جشنواره توسط تهیه کننده به مسعود کیمیایی واگذار شده است. فیلمبرداری بخش هایی که بر اساس نظر او باید به فیلم اضافه شود به پایان رسیده، تدوین در ایران نوین توسط بهرام دهقانى تمام شده و صداگذارى آن توسط امیر حسین قاسمى در حال انجام است. همچنین اختیار تام نسخه اکران عمومی نیز به منصور لشکری قوچانی تهیه کننده این کار واگذار شده تا نسخه مورد نظر او در سینماها اکران شود.

هردو نسخه را بهرام دهقانی تدوین می کند و نسخه جشنواره فجر (با نظر مسعود کیمیایی) طولانی تر از نسخه اکران عمومی (با نظر منصور لشکری قوچانی) خواهد بود اما بی شک علاقه مندان مسعود کیمیایی مشتاقانه در انتظار هر دو نسخه خواهند بود.




فهرست اولیه ۹۰ فیلم متقاضی جشنواره سی و پنجم فجر⇐۴۶ فیلمی که حذف خواهند شد کدامند؟

سینماروزان: در حالی که آخرین مهلت ارسال نسخه نهایی فیلمهای راه یافته به جشنواره سی و پنجم فیلم فجر اول دی ماه است کانال “سینمادیلی” فهرست 90 فیلم متقاضی حضور در جشنواره را منتشر کرده است.

به گزارش سینماروزان منطبق با مقررات جشنواره امسال از این 90 فیلم 44 فیلم برای بخش پانوراما بیرون کشیده می شود و از این 44 فیلم نیز نزدیک به 22 تا 33 فیلم برای بخش مسابقه اصلی جشنواره انتخاب می شوند.

به بیان بهتر از این 90 فیلم نزدیک به 46 فیلم کاملا حذف خواهند شد تا شانس خود برای دیده شدن را با حضور در اکران رسمی یا هنروتجربه ای بیازمایند.

فهرست این 90 فیلم متقاضی را ببینید و حدس بزنید کدام فیلمها حذف خواهند شد؟

۱)ماجان (رحمان سيفى آزاد)
٢)فرارى (عليرضا داود نژاد)
٣)انيميشن فيلشاه (هادى محمديان)
٤)كاناپه (كيانوش عيارى)
٥)صداى منو ميشنويد (پروين آشتيانى)

٦)آباجان (هاتف عليمردانى)
٧)هجوم (شهرام مكرى)
٨)سوفى و ديوانه ( مهدى كرم پور)
٩)خانه كاغذى (مهدى صباغ زاده)
١٠)زير سقف دودى (پوران درخشنده)

١١)يك روز بخصوص (همايون اسعديان)
١٢)سارا و آيدا (مازيار ميرى)
١٣)بى حساب (مصطفى احمدى)
١٤)ويلايى ها (منير قيدى)
١٥)كمدى انسانى (محمد هادى كريمى)

١٦)تابستان داغ (ابرهيم ايرج زاد)
١٧)زرد (مصطفى تقى زاده)
١٨)مرداد(بهمن كاميار)
١٩)شماره ١٧ سهيلا (محمود غفارى)
٢٠)تقصير من نيست (اسماعيل ميهمن دوست)

٢١)مادرى (رقيه توكلى)
٢٢)دعوتنامه (مهرداد فريد)
٢٣)كارگر ساده نيازمنديم (منوچهر هادى)
٢٤)يك كاميون غروب (ابوالفضل صفارى)
٢٥)بى نامى (عليرضا صمدى)

٢٦)كارواجار (آناهيد آباد)
٢٧)نرگست مست (جلال الدين درى)
٢٨)پايان روياها (محمد على طالبى)
٢٩)دوران سرطانى (حسين شهابى)
٣٠)عطر شيرين عطر تلخ (ناصر محمدى)

٣١)نيمكت (فلورا سام)
٣٢)قاتل اهلى (مسعود كيميايى)
٣٣)ماهور (حميد زرگرنژاد)
٣٤)روزگار مجنون (ياسمن نصرتى)
٣٥)خفه گى (فريدون جيرانى)

٣٦)ساعت پنج عصر (مهران مديرى)
٣٧)پشت ديوار سكوت (مسعود جعفرى جوزانى)
٣٨)نهنگ عنبر2(سامان مقدم)
٣٩)گيلدا (بنكدار و عليمحمدى)
٤٠)نگار (رامبد جوان)

٤١)مونا (داريوش مهرجويى)
٤٢)بن بست وثوق (حميد كاويانى)
٤٣)پل سفيد (على قوى تن)
٤٤)لرد (محمد رسول اف)
٤٥)اولين امضا براى رعنا (على ژكان)

٤٦)ترانه شرقى (احسان صديقى)
٤٧)آپانديس (حسين نمازى)
٤٨)دخترى با شال قرمز (قاسم فهيم خواه)
٤٩)فصل نرگس (نگار آذربايجانى)
٥٠)آزاد به قيد شرط (حسين شهابى)

٥١)انزوا (مرتضى على عباس ميرزايى)
٥٢)كارت پرواز (مهدى رحمانى)
٥٣)دزد و پرى ٢ (حسين قناعت)
٥٤)سد معبر (محسن قرايى)
٥٥)ايتاليا ايتاليا (كاوه صباغ زاده)

٥٦)آذر (محمد حمزه اى)
٥٧)خرگيوش (مانى باغبانى)
٥٨)هما كى مياد (محسن دامادى)
٥٩)ملى و راه هاى نرفته (تهمينه ميلانى)
٦٠)ساحل امن (كرامت پورشهسوراى)

٦١)چراغ هاى ناتمام (مصطفى سلطانى)
٦٢)ماه گرفتگى (مسعود اطيابى)
٦٣)سرگشته (سهيل سليمى)
٦٤)اسرافيل (آيدا پناهنده)
٦٥)يك قنارى يك كلاغ (اصغر عبداللهى)

٦٦)ماجراى نيمروز (محمد حسين مهدويان)
٦٧)داركوب (بهروز شعيبى)
٦٨)بدون تاريخ بدون امضا (وحيد جليلوند)
٦٩)ايستگاه اتمسفر (مهدى جعفرى)
٧٠)بوف كور (احمدرضا معتمدى)

٧١)برگ جان (ابراهيم مختارى)
٧٢)رگ خواب (حميد نعمت الله)
٧٣)شعله ور (حميد نعمت الله)
٧٤)حريم شخصى (احمد معظمى)
٧٥)درياچه ماهى (مريم دوستى)

٧٦)بيست و يك روز بعد (محمدرضا خردمندان)
٧٧)لابى (محمد پرويزى)
٧٨)رقص پا (مزدك ميرعابدينى)
٧٩)گيتى (حميدرضا هنرى)
٨٠)قهرمانان كوچك (حسين قناعت)

٨١)چهل كچل (صادق صادق دقيقى)
٨٢)شنل (حسين كندرى)
٨٣)شاخ كرگدن (محسن محسنى نسب)
٨٤)خوب بد جلف (پيمان قاسم خانى)
٨٥)يادم تو را فراموش (على عطشانى)

٨٦)يواشكى (رضا درميشيان)
٨٧)من ديوانه نيستم (عليرضا امينى)
٨٨)راز پروانه ها (انيميشن)
٨٩)كليله و دمنه (انيميشن)
٩٠)قدرت برتر (انيميشن)




چرا جشنواره‌های بودجه‌خوار دست از سر سینما برنمی‌دارند؟

سینماروزان/جواد محرمی: بخش قابل‌توجهي از بودجه سازمان‌ها و نهادهاي مهم فرهنگي كشور كه مصداق بيت‌المال مي‌باشد، هر ساله به برگزاري جشنواره‌هاي مختلف فرهنگي و هنري اختصاص پيدا مي‌کند و تب جشنواره‌زد‌گي به عنوان پديده‌اي شيک و دهان پرکن رو به افزايش است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “جوان” در همه جاي دنيا براي برگزاري جشنواره‌ها اهداف و كاركرد مشخصي در نظر گرفته مي‌شود و به‌طور دائم هست‌ها و بايدها مورد بررسي قرار مي‌گيرد، چراکه برخلاف ايران، صرف برگزاري جشنواره هدف نيست و دستاوردها و استراتژي‌هاي آينده‌نگر اهميت اصلي را دارد، اما در ايران هر ساله تعداد انبوهي جشنواره فيلم و ساير هنرها برگزار مي‌شود که ظاهراً نفس برگزاري آنها و هدر دادن پول بيت‌المال اصلي‌ترين انگيزه برگزارکنندگان را شامل مي‌شود. همين رويکرد غيراستراتژيک باعث شده جشنواره‌ها در ايران صرفاً کارکرد دورهمي‌هاي عده‌اي از خودماني‌ها را داشته باشد و مردم در لابه‌لاي هزينه‌ها و ريخت و پاش‌هاي ميلياردي حتي نقش حاشيه‌اي هم نداشته باشند.

مهم نيست حالا اين جشنواره‌ها در چه دولتي برگزار مي‌شود، چه در دولت منتسب به اصولگرايان باشد، چه اصلاحاتي‌ها و چه معتدلين، هميشه جشنواره‌اي هست و هميشه عده‌اي هستند كه اين جشنواره‌ها را برگزار كنند ولي چيزي كه در اين بين وجود ندارد، مردم است و سهم مردم از اين جشنواره‌ها.

عموم جشنواره‌هايي كه در كشور برگزار مي‌شود(مشخصاً اينجا در حوزه فيلم و سينما) تعداد مخاطبان و مردمي كه در جريان برگزاري آن هستند و اين رويداد را پيگيري مي‌كنند يك جمع بسيار محدود هستند كه عمده آنها هم از خود برگزاركنندگان مي‌باشند. جدا از جشنواره فيلم فجر كه اساساً يك جشنواره ملي و مردمي است، جشنواره فيلم‌هاي مستند(سينماحقيقت) كه هم‌اكنون در حال برگزاري است، جشنواره فيلم كوتاه تهران، جشنواره فيلم مقاومت و جشنواره انيميشن و جشنواره كودك(آن هم در سال‌هاي دور) تنها جشنواره‌هايي هستند كه جداي از اينكه مخاطبان خود را دارند اثرگذاري و اثربخشي خود را در طول اين سال‌ها نشان داده‌اند و مابقي جشنواره‌ها همه كپي هستند از يكديگر با فيلم‌هاي تكراري، هيئت انتخاب و داوران تكراري، فيلمسازان تكراري، جوايز تكراري و در نهايت جشنواره‌هاي تكراري. تبليغات دهان پرکن حول و حوش جشنواره‌هاي بي‌محتوا و بي‌هدف به قدري براي برخي مسئولان اصالت دارد که شهر‌ها و شهرستان‌هايي که بعضاً ميزباني جشنواره‌ها را برعهده مي‌گيرند و براي آن سر و دست هم مي‌شکنند، کوچک‌ترين تأثيري در فرآيند اصلي جشنواره‌ها ندارند و تنها امور اجرايي و تدارکاتي به آنها سپرده مي‌شود.

رامسر يک هفته محفل تهران‌نشين‌هاست
روز گذشته نشست خبري جشنواره فيلم ياس برگزار شد و دبير آن ابعادي از برگزاري آن را تشريح کرد؛ جشنواره‌اي که به بررسي فيلم‌هايي مي‌پردازد که در حوزه نمايش خانگي توليد و توزيع مي‌شوند و در آن فيلم‌هاي تلويزيوني روي پرده سينما نمايش داده مي‌شود! فيلم‌هايي که اصولاً براي پخش از تلويزيون و شبكه نمايش خانگي ساخته مي‌شود.

بخش عمده محصولات نمايش خانگي را هم سريال‌هايي تشکيل مي‌دهد که اصولاً نمايش عمومي آن بي‌معني است. شهر توريستي رامسر ميزبان اين جشنواره است و مکان برگزاري آن سبب مي‌شود برگزارکنندگان براي کشاندن هنرمندان و رسانه‌ها به محل برگزاري مشکل کمتري داشته باشند، اما کساني که در سال‌هاي گذشته همزمان با برگزاري جشنواره فيلم ياس سري به شهر رامسر زده‌اند به وضوح اين نکته را لمس کرده‌اند که مردم خطه شمال و حتي اهالي رامسر کمترين حضور و مشارکتي در اين جشنواره ندارند و در واقع اين جشنواره محفل تهران‌نشينان است و تنها بخشي از هزينه‌هاي برگزاري اين جشنواره از جيب مردم فقير خطه شمال پرداخت مي‌شود بدون اينکه بخش اعظمي از اين مردم حتي از برگزاري آن خبر داشته باشند. در جريان برگزاري جشنواره احتمالاً تني چند از مسئولان بلندپايه شهري حضور دارند و اگر از آنها درباره ماهيت جشنواره ياس سؤال کنيد، اطلاع چنداني از کم و کيف ماجرا ندارند و احتمالاً در دل قند آب مي‌کنند که نام شهرشان براي چند روز در بخش‌هاي فرعي خبري آورده مي‌شود.

ناني که براي برگزارکنندگان گرم مي‌شود
عده‌اي هم در رسانه‌ها متأسفانه نقش کارچاق‌کن جشنواره‌ها را برعهده گرفته‌اند و براي اعتباربخشي رسانه‌اي صفحات روزنامه‌هاي خود را به ابعاد مختلفي از آن اختصاص مي‌دهند و همين ضريب دادن‌هاي کاذب رسانه‌اي بخشي از جار و جنجال مورد نياز برگزارکنندگان را فراهم مي‌کند. مردم هم در حاشيه اين شوي چند روزه تبليغاتي از دور نظاره‌گر بيلبوردهايي هستند که در خيابان‌ها نصب شده و احتمالاً از اصل ماجرا بي‌خبرند، اينکه اگر اين جشنواره‌ها براي آنها آب ندارد براي برگزارکنندگان حتماً نان دارد.

از اين دست جشنواره‌ها که بودجه جاري کشور را مي‌بلعند کم نيستند و اشتهاي زيادي براي بالا رفتن تعداد آنها از سوي نهادها و ارگان‌هاي مختلف وجود دارد و حتي آن دسته از جشنواره‌هايي که ادعا مي‌کنند به شکل دولتي برگزار نمي‌شوند هم به شکلي غيرمستقيم بخش عمده هزينه‌هاي خود را از طريق بخش دولتي جذب مي‌کنند و در واقع در حال حيف و ميل بيت‌المال هستند.

تيم‌هاي مشترک با پشتيباني رسانه‌هاي مشترک
نکته ديگر درباره برگزاري جشنواره‌هاي مختلف فيلم اين است که عده‌اي افراد ثابت به طور چرخشي مديريت اجرايي، هنري و رسانه‌اي اين جشنواره‌ها را برعهده دارند و اين مديريت را دست به دست مي‌کنند، گويي که توانمندي ديگري در سطح کشور براي سپردن اموري از اين دست وجود ندارد. هيئت داوران جشنواره‌هاي فيلم نيز همواره اسامي مشخصي هستند که در طول سال از سهميه جشنواره‌هاي پرتعداد بي‌نصيب نمي‌مانند. در واقع جشنواره‌ها سفره‌اي چرب با هزينه‌هاي ميلياردي براي فربه کردن جيب عده‌اي خاص است که برگزار نشدن آنها هيچ خللي به زندگي روزمره مردم وارد نمي‌کند و برخلاف تبليغات، مردم بهره‌اي از اين سفره ندارند.

جشنواره‌هايي که بدون راهبرد برگزار مي‌شود
اصولاً فلسفه وجودي جشنواره‌هاي معتبر فيلم در جهان مانند کن، ونيز و برلين جهت دهي به سينماست، اما جشنواره‌هاي ايراني به‌رغم ثبت اهداف و انگيزه‌هاي پرطمطراقي که براي آنها ذکر شده است، اما در عمل يک دورهمي دوستانه با حضور تعدادي از افراد مشخص است که خروجي دندان‌گيري ندارد، هرچند مديران آن توان ارائه بيلان‌هاي طولاني به عنوان دستاورد جهت عرضه به مديران بالادستي و رسانه‌هاي حامي را دارند.

جشنواره فيلم پروين اعتصامي نيز جزو ليست رويدادهاي به اصطلاح هنري سال است که اخيراً فراخوان داده و در بهمن‌ماه برگزار مي‌شود؛ جشنواره‌اي که نگاهي کاملاً جنسيتي به سينما دارد و معلوم نيست دستاورد برگزاري آن دقيقاً قرار است چه چيزي باشد. اين جشنواره در بخش مسابقه فيلم کوتاه خود بخشي دارد با عنوان «زنان فيلمساز با موضوع آزاد و مردان فيلمساز با موضوع زن.» واقعيت اين است که کمتر زني را در جامعه ايران مي‌توان يافت که از برگزاري چنين جشنواره‌اي با موضوع زنان اطلاع داشته باشد و اين مسئله نشان مي‌دهد که برگزاري اين جشنواره با نگاه ملي انجام نمي‌شود و حلقه‌اي از افراد ذي‌نفع و ذي‌نفوذ وجود دارند که طي سال بايد بودجه‌هاي ميلياردي بين آنها پخش شود و البته اين هزينه‌ها همواره با نام مردم انجام مي‌شود.

براساس آمار طي سال در ايران حدود 50 جشنواره ريز و درشت فيلم برگزار مي‌شود که به‌طور ميانگين هفته‌اي يک جشنواره در سال است، جشنواره فيلم سلامت، جشنواره فيلم وحدت، جشنواره فيلم سبز، جشنواره فيلم رشد، جشنواره فيلم تهران، جشنواره رويش، جشنواره فيلم 100، جشنواره فيلم حسنات و اينها فقط بخشي از اسامي جشنواره‌هایي است كه در طول سال برگزار مي‌شود.  قطعاً اگر اين همه هزينه را كه براي برگزاري اين جشنواره‌ها مي‌شود، مي‌شد صرف توليد در همان موضوع كرد قطعاً دستاورد و اثر بخشي بهتري هم براي سينما و هم براي مردم داشت.  موضوعي بودن جشنواره‌ها در ايران خود يکي از آفت‌هاي اصلي به شمار مي‌رود. در تمام دنيا اهداف جشنواره‌ها پنهاني و در زير لايه‌هاي ظاهري دنبال مي‌شود، اما در ايران هنوز اين عقلانيت شکل نگرفته که به شکل غيرمستقيم سينماگران را به سوي موضوعات رهنمون کنند. برگزاري جشنواره در ايران نيز مانند بسياري از پديده‌هاي ديگري که سوغات و دستاورد تمدن غرب است هنوز در ظواهر گرفتار است و از عمق لازم برخوردار نيست؛ جشنوار‌ه‌هایي كه اين روزها عين قارچ سمي روز به روز در حال رشد هستند و فعلاً كسي نيست كه آنها را از ريشه بكند.




احمدرضا درویش تقسیم‌بندی سینمایی ایوبی را به چالش کشید⇐این تقسیم‌بندی، اشتباه محض است

سینماژورنال: احمدرضا درويش در حاشيه جشنواره فيلم مقاومت كارگاه انتقال تجربه‌هايش را برگزار كرد و بيش از هر چيز به جايگاه سينماي ايران در دنيا پرداخت.

به گزارش سینماژورنال او بدون نام بردن از نام حجت‌الله ايوبي به صحبت‌هاي اخير او مبني بر تقسيم‌بندي سينماي دنيا به دو دسته سينماي هاليوود و ايران اشاره كرد و اين تقسيم‌بندي را اشتباه محض دانست: بايد بپذيريم كه امروز هيچ سينمايي در دنيا بر افكار تسلط ندارد و اين اصلا درست نيست كه برخي از افراد مي‌گويند كه در دنيا تنها سينماي هاليوود و سينماي ايران حاكم است؛ اين اشتباه محض است. صداي سينماي ايران در افكار عمومي دنيا شنيده نمي‌شود و ما تنها در مهماني‌هاي جشنواره‌اي شركت مي‌كنيم.

به گفته كارگردان «رستاخيز» سينماي ايران زماني در دنيا ديده و شنيده مي‌شود كه فيلم‌هاي ايران در شبكه‌هاي خارجي يا سالن‌هاي سينمايي به نمايش گذاشته شوند. او موفقيت‌هاي سينماي ايران را منوط به ديده شدن توسط افكار عمومي دانست. اتفاقي كه براي فيلم‌هاي محدودي در ايران مي‌افتد و به جز آنهايي كه پخش‌كننده و تهيه‌كننده قوي بين‌المللي دارند، باقي آثار در كشورهاي دنيا به صورت گسترده روي پرده نمي‌روند. 

درويش در انتقاد به محدود شدن سينماي ايران در جشنواره‌هاي مختلف عنوان كرد كه در عرصه ديپلماسي فرهنگي تنها حضور در جشنواره‌هاي خارجي تعريف شده است اما مهم‌تر از اين حضور داد و ستد رويدادهاي جهاني است و اگر اين داد و ستد به درستي صورت نگيرد اين جشنواره‌ها به مهماني دورهمي تبديل مي‌شوند: «ما بايد يا با نخبه‌هاي سينماي دنيا ارتباط داشته باشيم يا داد و ستد سينمايي داشته باشيم. اين را بايد بدانيم كه بدون دادوستد نمي‌توان فهم جهاني را در سينما داشته باشيم. در چنين شرايطي نمي‌توانيم خود را با سينماي هاليوود مقايسه كنيم.»

درويش در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود با صراحت تمام اعلام كرد كه اگر قرار باشد آثار ما تنها در تلويزيون يا در سالن‌هاي سينمايي‌مان به نمايش درآيد اين ادعا غلط است كه خود را با سينماي هاليوود مقايسه كنيم. چرا بايد خود را گول بزنيم كه سينماي ايران در حال رقابت با سينماي هاليوود است.  درويش با يادآوري جوايزي كه فيلم‌هاي ايران در عرصه بين‌المللي به دست آورده‌اند، تأكيد كرد كه سينماي ايران در حال حاضر تنها زينت‌المجالس جشنواره‌هاي خارجي است و البته در اين ميان جوايزي هم دريافت مي‌كنند.

كارگردان «رستاخيز» كه به واسطه مشكلات پيش آمده براي آخرين فيلمش، كارگرداني در سينما را محتاطانه‌تر از پيش تجربه مي‌كند، در اين كارگاه عنوان كرد كه فيلمنامه‌اي درباره مردم سوريه دارد و تهيه‌كننده‌اش هم از همين حالا مشخص است. او براي ساخت اين فيلم به پشتيباني‌هاي دولت نياز دارد: من از دولت هيچ حمايت مالي نمي‌خواهم اما مي‌خواهم بدانم كه من چگونه مي‌توانم شرايطي را ايجاد كنم كه اين فيلم را براي ۱۵ ميليون آواره سوري كه در كشورهاي مختلف هستند بدون دريافت پولي توزيع كنم.

درويش بدون اشاره به صحبت‌هاي وزير ارشاد درباره نبود مانع براي اكران «رستاخيز» براي عرضه دي‌وي‌دي‌هاي اين فيلم در مناطق مختلف شيعه‌نشين از مسوولان فرهنگي خواست كه به او بگويند كه اين كار را چگونه مي‌تواند انجام دهد.




حامی جشنواره تازه تأسیس “چهل چراغ” کیست؟

 سینماژورنال/هادی عسکری: یکی از مشخصه‌های ولنگاری فرهنگی می‌تواند ایجاد جشنواره های قارچ‌گونه‌ای باشد که حداکثر در یک یا دو سال اجرا محو می‌شوند و تأثیر چندانی در حیطه فرهنگ ندارند.

به گزارش سینماژورنال “چهل چراغ” با وجود اینکه قرار است موضوع ارزشی را دنبال کند، از تازه‌ترین جشنواره‌هایی است که به نظر می‌رسد تاریخ مصرفی کوتاه مدت داشته باشد.

لیست بلند بالای جشنواره‌هایی که قرار بود تاثیر معنوی در فضای فرهنگی داشته باشند اما امروز جز یک نام در حال فراموشی چیزی از آنها در یادها باقی نمانده است هر ساله در حال افزوده شدن است. امسال هم از قرار معلوم «چهل چراغ» قرار است به این فهرست اضافه شود.

گفته می شود هدف از برگزاری جشنواره چهل چراغ که در پردیس ملت قرار است اجرا شود، ترويج فرهنگ عاشورايي و تبيين سيره زندگي و منش زندگي امام حسين(ع) عنوان شده است.

برگزاری نخستین جشنواره «چهل چراغ» یک بار به تعویق افتاده و اکنون قرار است در شهریور ماه برگزار شود.

چرا نام حامی جشنواره نمی آید؟

نکته اینجاست که برخلاف بسیاری از جشنواره‌ها که حامیان مالی آنها به وضوح مشخص هستند در میان اخبار این جشنواره هیچ نشانه ای از حامیان مالی و برگزار کنندگان دیده نمی شود و صرفا نام چند هنرمند به عنوان دبیر و داور در سایت«چهل چراغ» دیده می شود. این که برای یک امر ارزشی مانند برگزاری جشنواره فیلم با موضوع زندگی امام حسین (ع) نامی از برگزار کننده جشنواره به میان نمی آید تعجب آور است.

البته با توجه به اینکه مرکز مشارکت های فرهنگی شهرداری تهران سالن کنفرانسش را برای برگزاری نشست مطبوعاتی این جشنواره اختصاص داده و پردیس ملت متعلق به شهرداری تهران، میزبانی جشنواره را بر عهده گرفته است برخی حدس زده اند که شاید در پشت برگزاری جشنواره «چهل چراغ» ارگانهای شهری قرار دارند؟

البته برخی نیز از یکی از ارگانهای سینمایی ارزشی که در سالهای گذشته تولید محصولاتی زیر حد استاندارد که در گیشه کاملا شکست خورده اند را برعهده داشته به عنوان حامی جشنواره یاد کرده اند؛ بخصوص که نام یکی از مدیران این ارگان هم در میان هیأت انتخاب جشنواره دیده می‌شود.

چرا وابستگی عیان نشده؟

هر گونه اقدامی در جهت نشر فرهنگ ائمه (ع) و زنده نگه داشتن رفتار و منش آنها چه از نظر مذهبی و چه از نظر فرهنگی و اعتقادی دارای ارج و قرب است و قطعا  هیچ کس از اینکه در راه امام حسین (ع) هزینه ای انجام شود، ناراحت نخواهد شد ولی مشخص نیست چرا جشنواره «چهل چراغ» اصرار دارد تا در بخش معرفی خود با جمله «جشنواره‌ی مردمی، بی‌هیچ وابستگی به سازمان و نهاد دولتی و نیمه دولتی… ما مردمیم…» هرگونه وابستگی را کتمان کند؟!

احتمالا این اصرار بر کتمان وابستگی از آن جا نشأت می گیرد که تراکم جشنواره های موضوعی چه با موضوع مذهبی و چه دیگر موضوعات باعث شده تا هزینه کرد برای برگزاری جشنواره به خصوص در تهران از وجاهت  برخوردار نباشد و بتوان بودجه اختصاص یافته به برگزاری چنین جشنواره ای را در یک جای بهتر و با نتیجه بهتر هزینه کرد.




تهیه‌کنندگی دبیر سابق جشنواره شهر با فیلمنامه مجری تلویزیون

سینماژورنال: سیاوش حقیقی که در آخرین دوره جشنواره شهر، دبیر این رویداد بود و متعاقب آن نیز به عنوان مستندساز به همراه گروه مذاکره کننده هسته ای به لوزان سوییس و وین رفته بود و بنا بود مستندی به نام “از مذاکره تا توافق” را بسازد(اینجا را بخوانید) مدتیست درگیر تهیه کنندگی در سینما شده است.

به گزارش سینماژورنال سیاوش حقیقی که عدم برآوردن بخشی از تعهدات مالی پرسنل جشنواره شهر، گلایه آنها را موجب شده بود بعد از تهیه فیلمی به نام “مادری” به کارگردانی یک جوان فیلم اولی به نام رقیه توکلی آن طور که به “مهر” گفته قصد دارد فیلمنامه ای از پدرام کریمی مجری تلویزیون را تهیه کند.

این فیلمنامه “رویای فرانسوی” نام دارد و حقیقی درباره روند تولید آن گفته است: اکنون پدرام کریمی در آخرین مراحل نگارش فیلمنامه اولیه «رویای فرانسوی» قرار دارد و تا چند روز آینده نسخه‌ای از آن تحویل داده می‌شود. در این مدت چندین کارگردان را نیز بررسی کرده‌ایم که با پایان نگارش نسخه اولیه فیلمنامه، درباره انتخاب تیم کارگردانی تصمیم می‌گیریم.

وی درباره محوریت این فیلمنامه و مراحل تولید آن نیز بیان کرد: فیلمنامه «رویای فرانسوی» یک کمدی سیاسی و اجتماعی با محوریت بیکاری و مهاجرت است. ۲۰ درصد فیلمبرداری این فیلم در ایران و مابقی آن در فرانسه انجام می شود به همین دلیل چندی قبل برای تکمیل تحقیقات به همراه پدرام کریمی سفری به فرانسه داشتیم که قطعا به نگارش بهتر فیلمنامه کمک می‌کند.

حقیقی توضیح داد: طبق برنامه‌ریزی بلافاصله پس از پایان نگارش فیلمنامه، کارگردان آن را نهایی کرده و برای دریافت پروانه ساخت اقدام می‌کنیم؛ چراکه قصد داریم «رویای فرانسوی» را تا پایان سال جاری آماده نمایش کنیم.

حقیقی با ابراز امیدواری از همکاری با یکی از کارگردانان مطرح سینمای ایران برای تولید «رویای فرانسوی» گفت: همه سرمایه این فیلم در بخش خصوصی و توسط سیدمحمد احمدی، امیرحسین نجفی‌فرد و بنده تامین می‌شود. به همین دلیل قصد داریم فیلم را با بهترین کیفیت آماده نمایش کنیم تا مورد استقبال مخاطبان سینما قرار گیرد.




واکنش منتقد پیشکسوت به تقسیم‌بندی تاریخی(!) ایوبی⇐نشانه‌ای است از کم‌سوادی سینمایی

سینماژورنال: حجت‌الله ایوبی رییس سازمان سینمایی شاید به دلیل نداشتن عقبه سینمایی هرازگاه اظهارنظراتی را طرح می کند که باعث شگفتی مخاطبان می شود.

به گزارش سینماژورنال در یکی از تازه‌ترین موارد، وی که برای حضور در اختتامیه جشنواره رضوی به یزد رفته بود، در یک تقسیم بندی که می تواند در تاریخ بی نظیر باشد(!) بیان داشته: سینما در عصر امروز بر دو قسم هالیوود و سینمای ایران تقسیم می‌شود.
وی البته که توجیه این امر را تعداد بالای جوایزی دانسته که فیلم‌های مختلف ایرانی از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده‌اند و گفته است: در سال گذشته 370 جایزه جهانی به هنرمندان ایرانی اختصاص داده شد.
اظهارنظرات ایوبی زودتر از حد تصور در شبکه‌های اجتماعی بازنشر یافت و مخاطبان سینمای ایران که به‌اندازه کافی از کیفیت این سینما آگاهی دارند، سعی کردند به روش‌های مختلف به ادعاهای رییس سینما پاسخ دهند؛ برخی به‌صورت کاملاً جدی از بی‌ارزش بودن جوایزی گفتند که بخش عمده آنها در دادوستدهای سیاسی پشت پرده جشنواره‌ها تقسیم می‌شود و برخی نیز سخن را به مطایبه گشوده و گرمای هوای شهری کویری را عامل چنین اظهار نظراتی از ایوبی دانسته‌اند.

ادعاهایی برآمده از اطلاعات ناقص
اما ایوبی واقعاً چقدر با اشراف از وضعیت سینمای ایران در قیاس با جهان به تقسیم‌بندی سینما به دو گونه سینمای ایران و هالیوود دست زده است؟ آیا این 370 جایزه‌ای که وی به‌عنوان بیلان‌کاری ارائه داده واقعاً برآمده از موفقیت سینمای ایران در جهان است؟

جبار آذین، منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران، با اشاره به اینکه این ادعا را نمی‌توان آنقدرها جدی خطاب کرد به «صبح‌نو» گفت: این ادعاها نشانه کم‌سوادی سینمایی است چراکه اگر بخواهیم از منظر گستردگی دسترسی به محصولات سینمایی به بررسی درستی این ادعا بپردازیم، باید بگوییم این سینمای هالیوود است که از آسیا گرفته تا دل اروپا و حتی کشوری را که جناب ایوبی سال‌ها کاردار فرهنگی آن بود تسخیر کرده است.

وی ادامه داد: اگر هدفمان بررسی سینما از منظر هویت ملی است که نه‌فقط ما در ایران چنین سینمایی را داشته‌ایم که در کشورهای مختلف دنیا از هندوستان گرفته تا کشورهای خاور دور و به‌عنوان مثال ژاپن و کره، سینمای ملی وجود دارد. پس تقسیم‌بندی ایشان کاملاً نادرست است. همانقدر که نوعی از سینمای ملی ایران که متکی بر ویژگی‌های فرهنگی بومی رشد کرده جایگاه خود را دارد سینمای چین و مثلاً آثار کارگردانی مانند «ژانگ ییمو» هم همین جایگاه را دارد. پس آنچه ایوبی گفته نه ربطی به سینما دارد و نه ربطی به هنر و عمیقاً نشان‌دهنده بیگانگی فرهنگی با سینماست و البته شبیه به یک شوخی بزرگ.

جبار آذین
جبار آذین

خودمان به خودمان جایزه می‌دهیم
جبار آذین با گلایه از بیلان‌سازی‌های نادرست مدیران سینمایی گفت: تازه بخشی از این 370 جایزه‌ای که ایشان از آن نام برده‌اند برآمده از هفته فیلم‌هایی است که با سرمایه‌های فرهنگی خودمان در کشورهای مختلف راه می‌افتد! یعنی خودمان بودجه می‌دهیم که یک سالن کوچک در فلان شهر اروپایی اجاره شود و برای تعدادی ایرانی مهاجر چند فیلم ایرانی اکران شده و درنهایت هم به چند عنوان از این فیلم‌ها جایزه می‌دهند تا بیلان مدیریتی سینما را بالا ببرند. با نوآوری مدیران تازه سینما این هفته فیلم‌ها اخیراً تغییر نام داده‌اند و با عنوان «جشنواره فیلم‌های ایرانی» نام‌برده می‌شوند. آیا این نوعی گول زدن و فریب نیست؟

این منتقد پیشکسوت با اشاره به اینکه بهترین راه صادرات سینمایی ایجاد شرایط اکران محصولات در کشورهای با فرهنگ مشترک است افزود: سینمای ایران بیشتر از جایزه نیاز به دیده شدن در نقاط مختلف دنیا دارد. این دیده شدن از طریق اکران سراسری پدید می‌آید. مدیران سینمایی ما واقعاً اگر به فکر بدعتی در کارنامه‌شان هستند شرایط اکران مداوم آثار ایرانی در کشورهای خارجی را فراهم کنند. لازم نیست راه دوری بروند. نگاهی بیندازند به کشورهای هم‌فرهنگ در اطراف و مثلاً ببینند چرا در تاجیکستان به‌رغم همزبانی و اشتراکات فراوان تاریخی هنوز اکران گسترده فیلم‌های ایرانی وجود ندارد. یا چرا در آذربایجان که سالانه کلی توریست به آن صادر می‌کنیم، شرایط چنین اکران‌هایی فراهم نمی‌شود؟

همه جشنواره‌ها متأثر از سیاست هستند
جبار آذین که در دو دهه اخیر در نشریات مختلف از «سینما» گرفته تا «نقد سینما» مسوولیت داشته است درباره افتخار رییس سینمای ایران به 370 جایزه سالانه جشنواره اظهار داشت: تقریباً هیچ جشنواره‌ای در دنیا وجود ندارد که جوایزش کاملاً سینمایی باشد. تمامی جشنواره‌ها به‌واسطه عقبه اقتصادی برگزارکنندگان آلوده به سیاست و سیاسی‌بازی می‌شوند و این‌چنین می‌شود که طی سه دهه فقط نوعی خاص از سینمای ایران که حاوی تصاویر اگزوتیک از جامعه ایرانی است در جشنواره‌های فرهنگی تقدیر می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت هیچ یک از این جوایز جشنواره‌ای نمی‌تواند ملاک برتری سینمای یک نقطه خاص باشد.
وی ادامه داد: سینمایی می‌تواند در دنیا موفق باشد که شرایط اکران گسترده محصولاتش را در کشورهای دنیا فراهم آورد. الان سینمای بالیوود چرا در دنیا مطرح است؟ به خاطر جایزه گرفتن از جشنواره کن و ونیز و برلین یا به خاطر فراگیری محصولات سینمایی آن در سراسر دنیا که درنتیجه آن هم فرهنگ هند صادر شده و هم دادوستد اقتصادی خوبی پدید آمده است؟ معلوم است که به دلیل دوم. ما هم اگر به دنبال سینمایی پویا هستیم باید به فکر صادرات فرهنگی باشیم چنان که عموم مخاطبان از این صادرات استفاده کنند و نه فقط عده ای معدود که در جشنواره ای خاص گردهم آمده اند. هرگاه فراگیری سینمای مان را فقط در منطقه رقم زدیم آن گاه می توانیم از موفقیت مدیریتی خویش سخن گوییم.




مصداقی از ولنگاری فرهنگی⇔بريز و بپاش‌هاي انبوه در جشنواره‌هاي بی‌مخاطب

سینماژورنال/محسن غلامی: وقتي اسم از فرهنگ و مشكلاتش وسط مي‌آيد، يكي دو تا حوزه را بيشتر بايد سراغشان رفت و بازخواستشان كرد. سينما يكي از اينهاست كه هم پول اساسي مي‌خواهد و هم پول زيادي را حيف و ميل مي‌كند. نمي‌شود صرفاً به بهانه تفريح و سرگرمي بودجه به دامن جماعت فيلمساز ريخت كه هي بساز و هرچه دوست داشتي تحويل بده!

اوضاع بدك نيست ولي دلچسب هم نيست؛ هنرمندان ما كه عمدتاً خوابند مثل مسئول محترم و اوضاع را صرفاً خوبِ خوب مي‌بيند جز اينكه يكي از آن بالا صدايش درآيد كه خير اوضاع چندان بر وفق مراد نيست. احتمالاً زيادي اين روزها اصطلاح ولنگاري فرهنگي و غيره را مي‌شنويم. يك مثال ساده قضيه است تا بلكه ملت از خواب بپرند و بفهمند كه شعور و هنرتان را جدي‌تر بگيريد.

همه طلبکارند
سينما مثل نقطه پرگار است با كلي نق‌زدن‌هاي هنري‌اش. همه هم طلبكارند، منظورم طيف هنري ا‌ست كه مردم و مسئول همه جوره لي‌لي به لالاي اينها مي‌گذارند. البته ايرادي ندارد به شرطي كه كار درست و درماني تحويل بدهند كه بشود با آن به قولي، اينور و آنور پز داد نه اينكه مايه خجالت بشوند. مثل اين همه فيلمي كه در طول سال ساخته مي‌شود و خيلي از آنها فقط پول ملت را هدر مي‌دهند؛ دقيقاً پول ملت و بيت‌المال است وگرنه سينماي ما كجا و بخش خصوصي كجا. سراسر دولتي‌ است، نهايتاً شيوه‌هاي پول گرفتن از دولت را تغيير مي‌دهند؛ زماني از فارابي و زماني از بانكي و جايي ديگر.

فيلم جورواجور بي‌كيفيت به كنار، اما در سالي كه بايد حواس هنرمند و بقيه متوجه فرهنگ و هنرش باشد، تكليف ما با اين جشنواره‌هاي ريز و درشت چه مي‌تواند باشد. اين چندساله هر سازمان و نهادي براي خودش جشنواره‌اي زده تا مدعي كار فرهنگي بشود. گرچه از اين جشنواره‌هاي تكراري و من‌درآوردي، بخاري بلند نخواهد شد!

دورهمی هایی که خروجی ندارد
سر و كله‌شان به‌زودي يكي يكي پيدا مي‌شود؛ جشنواره فجري كه گذشت و بايد منتظر بقيه نيز بود. فرقي هم نمي‌كند صاحب اين جشنواره‌ها ارشاد باشد يا حوزه هنري و خانه سينما تا فلان اكيپ و بقيه. بالاخره پول همه‎‌شان از جيب دولتي هست. گرچه ما نه كاركرد اين جشنواره‌ها را مي‌فهميم و نه بودجه‌اي كه در اختيارشان گذاشته مي‌شود. بالاخره اين دورهمي‌ها بايد خروجي داشته باشد يا نه؟ ولي كيست كه بيايد و آمار بدهد كه هزينه- فايده اين برگزاركردن‌ها چيست؟

جشنواره هایی برای ارتزاق یک عده خاص
اينكه چند فيلم آرشيوي در طول سال از اين جشنواره به آن يكي بروند و اكران شوند و آخرش هم در فلان شهر توريستي و غيره مراسم بزرگداشتي براي عده‌اي از هنرمندان برپا شود كه معني‌اش كار فرهنگي و عملياتي كردن اين ماجرا نيست.

جالب نه، بلكه تأسف‌بارتر اينكه توي همه اين جشنواره‌هاي مدعي سينمايي يك عده خاص حاضرند به عنوان تيم اجرايي، پرسنل و هر چه اسمش را بگذاريد؛ بدنه سينما و خصوصاً زيرخط فقري‌ها به لحاظ درآمد هم كه محل اعرابي ندارند. لااقل كاش با اين ريخت و پاش‌ها در حوزه فرهنگ، خيلي‌ها به نان و نوايي مي‌رسيدند و نه فقط همان اقليت خاص.

فرهنگ را مثل مهمانی بخوربخور نبینید
بگذريم! ولي خوشبختانه امسال تا حدودي زنگ خطر براي فرهنگي‌ها به صدا درآمده كه ول نگرديد و ريخت و پاش نكنيد. فرهنگ را مثل ميهماني بخوربخور نبينيد البته اگر همه چيز در شعار خلاصه نشود و بشود نظارت را بر آن ديد. به عهده وزارت ارشاد است يا مجلس يا هركس و جاي ديگر به خودشان ربط دارد كه اميدواريم تا بحث داغ است، اوضاع را تكاني بدهند و خودي را از نخودي جدا كنند. بالاخره بايد مشخص شود اين پول‌هاي ميلياردي مختص هنر و ادبيات و اينها كجا خرج مي‌شود و چه عايدي دارد، وگرنه جشنواره 50 ميليوني را 500 ميليوني برگزار كردن و تعدادش را الكي دوبله و سوبله كردن كه هنر نيست! چندتاي بين‌المللي به شرط ملي بودنش را بچسبيد و بقيه را تعطيل كنيد! البته كمي جرئت مي‌خواهد و مسئوليت.




رشد جشنواره‌هاي سينمايي در ايران به مرز خطر رسيد!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: مي‌گويند در دوره ناصر‌الدين شاه بخشيدن القاب يكي از عادت‌هاي شاهانه بود و چون حساب و كتابي در كار نبود، شاه به هر كس مي‌خواست القاب دولتي و نشان‌هاي نظامي مي‌داد به طوري كه دادن عنوان «سرهنگ» يكي از سرگرمي‌هاي درباري‌ها شده بود.

به گزارش سینماژورنال روزی در مجلسي رسمي وقتي صحبت از ميزان قشون ايران و آمادگي براي نبرد احتمالي با دشمن خارجي به ميان مي‌آيد، يكي از حضار در مجلس شاهانه به كنايه مي‌گويد قربان در ايران بيشتر از اينكه سرباز داشته باشيم، سرهنگ داريم. اين داستان تاريخي، قصه سينماي ايران است كه تعداد جشنواره‌هاي سينمايي‌اش در حال سبقت گرفتن از توليدات آن است. سينماي ما با جشنواره‌هاي سينمايي‌اش چه كار مي‌كند؟!

ما جشنواره‌دار شديم
سابقه ايجاد جشنواره‌هاي سينمايي در ايران به دهه 40 باز مي‌گردد؛ زماني كه هنوز بسياري از كشورهاي اطراف ما حتي استقلال سياسي نداشتند، چه برسد كه بخواهند براي فرهنگ و هنر هزينه كنند و جشنواره سينمايي راه بيندازند. اولين جشنواره سينمايي در ايران در سال 42 براي فيلم‌هاي آموزشي كودكان از سوي وزارت آموزش و پرورش راه‌اندازي شد، اين جشنواره را اكنون به نام جشنواره فيلم رشد مي‌شناسيم. سه سال بعد از راه‌اندازي اولين جشنواره و در سال 45 دومين جشنواره سينمايي در كشورمان متولد شد.

كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه يك سال از تأسيس آن مي‌گذشت، جشنواره جهاني فيلم كودك را راه اندازي كرد. اين جشنواره بعد از انقلاب با تغييراتي از جمله انتقال متولي آن با نام جشنواره بين‌المللي كودك و نوجوان باز تعريف شد. جالب اينجا است كه برخلاف دو جشنواره اول كه از سوي نهاد‌هاي دولتي برگزار مي‌شدند، هيچ فستيوال فيلمي براي فيلم‌هاي سينمايي در ايران وجود نداشت!

اولين گام براي برگزاري جشنواره‌اي مختص فيلم‌هاي سينمايي در سال 48 و از سوي يك مجله فيلم برداشته شد. تا آن زمان دولت تمايلي براي ورود به دنياي فيلمفارسي نداشت و براي همين بود كه جشنواره «سپاس» را بخش خصوصي راه اندازي كرد، اما مسئوليت اداره‌اش را وزارت فرهنگ آن زمان بر عهده گرفت. اين شروع دخالت دولت در برگزاري فستيوال‌هاي فيلم بود. جشنواره «سپاس» و متعاقب آن جشنواره فيلم تهران مهم‌ترين رخداد‌هاي سينمايي ايران در پيش از انقلاب بودند كه هر دو عمري كوتاه داشتند. بعد از انقلاب شرايط عوض شد، ديگر لازم نبود بخش خصوصي حتي پيش‌قدم شود و همه چيز در يك روند ناخواسته به دولت واگذار شد.

دولت براي جشنواره‌ها همه كار مي‌كند
دولت بعد از انقلاب اسلامي براي سينما نقش مادري مهربان داشته است و از همان ابتدا تلاش كرده است، سينما را به خود وابسته كند به طوري كه در كنار حمايت‌هاي بي شائبه در روند توليد و اكران و توزيع در شبكه نمايش خانگي، حتي اين روزها دلش نمي‌آيد اگر اشتباهي از سوي سينماي ناز پرورده‌اش اتفاق بيفتد، آن را تنبيه كند، اما در عوض براي تشويق اين سينما هر سال جشنواره‌هاي جديد خلق مي‌كند. چه كسي مي‌داند چه تعداد جشنواره فيلم در ايران برگزار مي‌شود؟ سايت سازمان سينمايي هيچ اطلاعاتي در اين باره ندارد و شايد لزومي نمي‌بيند، اطلاعاتي از جشنواره را ارائه كند.
در دانشنامه ويكي پديا هم فهرست كوتاه و ناقصي از جشنواره‌ها دارد كه تنها چند عنوان مانند: جشنواره فيلم فجر، جشن بزرگ سينماي ايران( فقط اهداي جايزه است)، جشنواره بين‌المللي فيلم كوتاه تهران، جشنواره بين‌المللي فيلم رشد، جشنواره فيلم دانشگاه تهران، جشنواره فيلم كودك و نوجوان، جشنواره فيلم كوتاه نهال و جشنواره فيلم و عكس همراه تهران را شامل مي‌شود.

این سیاهه جشنواره های بی هدف
در اين فهرست هيچ اشاره‌اي به جشنواره جهاني فيلم فجر، جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت، جشنواره مردمي فيلم عمار، جشنواره بين‌المللي فيلم ياس، جشنواره بين‌المللي سبز (با نشان آهو)، جشنواره فيلم‌هاي پارسي (با نشان گوزن) كه اكنون با پايان فيلم سبز و رفتن آهو، جشنواره فيلم‌هاي پارسي با نشان گوزن آغاز خواهد شد، جشنواره بين‌المللي پروين اعتصامي، جشنواره بين‌المللي سينما حقيقت (سينما مستند)، جشنواره فيلم وارش، جشنواره‌هاي متعددي كه توسط انجمن سينماي جوانان ايران برگزار مي‌شود و سال گذشته بيش از 50 جشنواره برگزار كرد، جشنواره فيلم خورشيد، جشنواره فيلم مدافعان حرم، جشنواره فيلم سنگر، جشنواره فيلم رويش، جشنواره فيلم 100، جشنواره فيلم‌هاي علمي، جشنواره فيلم‌هاي صنعتي، جشنواره فيلم‌هاي كيش، جشنواره فيلم چلچراغ، جشنواره فيلم سايه، جشنواره فيلم سما، جشنواره فيلم صامت، جشنواره فيلم روح‌الله، جشنواره فيلم موج، جشنواره فيلم شهر، جشنواره فيلم شاپرك‌هاي شهر و چندين نام ريز و درشت ديگر نشده است. قطعاً اين فهرست نيز كامل نيست و مي‌شود فهرست بلند بالاتري را تهيه كرد.
جشنواره‌ها آنقدر زياد هستند كه تعطيلي برخي از آنها به دليل كمبود بودجه، هيچ وقت به چشم نيامد. در سال 90 بود كه يكي از پر زرق و برق‌ترين جشنواره‌هاي سينمايي در جزيره كيش و به‌نام جشنواره فيلم كيش با دبيري محمد خزاعي برگزار شد؛ جشنواره‌اي كه كيفيت اجراي آن بسيار بالا بود اما چون نتوانست براي دريافت مجدد بودجه، دليل خوبي بياورد، امروزه هيچ نام و اثري از آن وجود ندارد. اكنون چند نهاد دولتي و استانداري اسپانسرهاي اصلي برگزاري جشنواره‌هاي فيلم شده‌اند. اين كار هم باعث مي‌شود كه بودجه آن سازمان خاص به نحوي هزينه شود و هم اينكه در كارنامه و بيلان كاري مديران دولتي اقدامات فرهنگي و هنري نيز ثبت شود.

گذران دوران بیکاری با مدیریت جشنواره
از طرف ديگر مديران سينمايي بيكار شده، كارگردانان كم كار و همچنين مسئولان فرهنگي مرتبط با سينما بدشان نمي‌آيد دوران بيكاري‌شان را با مديريت يك جشنواره سينمايي سر كنند. از اين رو است كه مي‌بينيم هر جشنواره تازه متولد شده را يكي از همين جنس افراد مديريت مي‌كند و حلقه اطرافيانش را هم دوستانش تشكيل مي‌دهند. اين فضاهاي گعده‌اي تا به حال چه نفعي براي سينماي ايران داشته است؟

در همين راستا خبرگزاري “نسيم” در يادداشتي خطاب به رئيس سازمان سينمايي با انتقاد از برگزاري جشنواره جهاني فيلم فجر و تعداد بالاي مديران وي نوشت: آقاي ايوبي! اگر عشق و علاقه به سينما و البته به زعم شما تخصصي‌شدن آن وجود دارد، چرا اين تيم 27 نفره مدير، معاون و مشاور بين‌الملل فجر كه به ادعاي شما با «عشق و علاقه» كار مي‌كنند، شخصاً آستين بالا نمي‌زنند و بي‌هزينه‌زايي براي دولت نه جشنواره‌اي جهاني كه يك هفته فيلم درجه يك داخلي در كشور راه نمي‌اندازند؟ كداميك از اين تيم 27 نفره بدون دريافت دستمزد معقول مايل به همكاري با اين جشنواره بود؟اگر پولي در سينما نيست كه اين بريز و بپاش‌ها معنا ندارد، اما اگر بودجه هست و بناست فقط در اختيار حلقه‌اي معدود و البته متمول قرار گيرد، براي تبديل آنها به پياده‌نظام يك جريان سياسي خاص كه ديگر نبايد از تلاش‌تان براي ارتقاي منزلت سينماگران حرف بزنيد.

دولت شير بودجه را ببندد چه مي‌شود؟!
برگزاري جشنواره‌هاي سينمايي چه در تهران و چه شهرستان‌ها هزينه‌هاي بالايي را بر دوش برگزار‌كنندگان مي‌گذارد. همين هزينه‌ها باعث شده است كه جشنواره‌هاي فيلم با وجود كثرت از عمر كوتاهي برخوردار شوند و جشنواره‌هاي صاحبنامي مانند جشنواره بين‌المللي كودك و نوجوان به دو قسمت تبديل و هر كدام به يك استان سپرده شوند تا از محل اعتبارات استاني بتوان آنها را برگزار كرد.

حتي جشنواره عمار كه به صورت مردمي برگزار مي‌شود براي برگزاري مجبور مي‌شود كه سراغ بودجه دولتي و كمك مجلس برود. در اين شرايط اگر دولت بخواهد حمايتش را از جشنواره فيلم كم يا قطع كند، با ريزش ناگهاني جشنواره‌ها روبه‌رو خواهيم شد در عوض اين ريزش، قطعاً چند جشنواره باقي خواهند ماند كه مي‌توانند رقابت را براي توليد آثار با كيفيت‌تر در سينماي ايران جدي‌تر كنند و با كم‌شدن هزينه‌هاي اضافي كه برگزاري جشنواره‌اي گعده‌اي بر دوش دولت مي‌گذارد، مي‌توان ضمن صرفه‌جويي، منابع مالي ذخيره شده را به سمت جريان توليد در سينما هدايت كرد.




ظرفیت اینترنتی “پر” است اما سالنها خالی است!!!

سینماژورنال/فریده ذاکری: اول اردیبهشت ماه که اولین روز رسمی بین الملل فجر محسوب می شد چنان که باید پررونق نبود.

به گزارش سینماژورنال همچنان بی علاقگی برای تماشای فیلمهای خارجی است که در پردیس چارسو موج می زند.

از آن طرف مشکلاتی که برای رزرو بلیت وجود دارد باعث گلایه برخی از اهالی رسانه شده است.
نکته اینجاست که برخی از اهالی رسانه که برای رزرو بلیت اینترنتی اقدام می کنند با پیام ظرفیت پر است روبرو میشوند اما از آن سو وقتی می توانند به هر زحمتی که هست وارد سالن شوند سالنی را می بینند که بیشتر از نصف ظرفیت آن خالی است!!!

جشنواره نامش بین الملل فجر است اما در اولین روز رسمی آن به اندازه انگشتان یک دست هم مهمان خارجی در پردیس دیده نمی شد و بیشتر این مدیران و معاونان و مشاوران پرتعداد جشنواره بودند که حضوری فعال داشتند.

البته که در کنار آنها پرسنل اجرایی هم با پوشش متحدالشکل دیده می شدند و سعی می کردند با لبخند پذیرای مخاطبان حداقلی باشند.




مورد عجیب راه‌اندازي جشنوارۀ مستقل براي گروهی که آثارش در بهترین سانس کاخ جشنواره مخاطب نداشت!

سینماژورنال: در كشور ما چیزی که فراوان به چشم می‌خورد جشنواره است؛ تقریبا هر ارگان غیرسینمایی که ردیف بودجه‌ای را برای کار فرهنگی اختصاص داده است سعی می‌کند با راه اندازی جشنواره ای مختص فیلمهای کوتاه یا بلند حالا هر چند بي ربط به زعم خود استفاده بهینه ای(!) از این بودجه کند بدون آنكه به اثرات فرهنگي چنين اقداماتي مدنظر باشد.

به گزارش سینماژورنال در این شرایط اینکه جشنواره ای به دامنه جشنواره های ارگانی پیشین افزوده شود چندان عجیب نیست اما اینکه جشنواره ای راه اندازی شود که به طور مستقیم بخشی از بودجه سازمان سینمایی را به خود اختصاص دهد امری غریب است بخصوص که اگر این جشنواره جدید مخصوص گروهی سینمایی باشد به نام “هنروتجربه” که وقتی در بخش فرعی جشنواره فجر هم  قرار دارد مخاطب چندانی را به خود جلب نمی کند چه برسد به يك جشنواره مستقل.

بر این اساس اینکه اعلام شده سال ۹۵ جشنواره مستقل و بین المللی “هنروتجربه” برگزار می‌شود و به این ترتیب بخش هنروتجربه از جشنواره فیلم فجر حذف می‌شود و تنها در حد انتخاب دو فیلم از كل آثار شركت‌كننده در جشنواره به عنوان “برگزیده‌های هنروتجربه” باقی خواهد ماند هم حكايت رسيدن بري ديگر از اين باغ پر نعمت براي عده اي خاص است.

برگزیده این بخش اثری بود که…

هنروتجربه در همین دو سال که بخشی از جشنواره فجر بود نه اسباب جلب  توجه  منتقدان بود و  شگفتي ساز و نه مخاطبان عام از آن استقبال کردند و حتی برگزیده امسالش فیلمی بود به نام “چهارشنبه” که نه فقط به لحاظ ساختار و نوع روایت ربطی به بقیه آثار هنروتجربه نداشت که اصلی ترین عامل حضورش در این بخش نداشتن پروانه سینمایی بود و گرنه از بخش “نگاه نو” سر در مي آورد.

باز هم همین امسال يكي از آثار  هنروتجربه یعنی “سینمانیمکت” چون در بخش اصلی سوداي سيمرغ پذیرفته نشد به ناچار  به هنروتجربه  رفت تا در کاخ جشنواره نمایش داشته باشد.

واکنش کارگردان یکی از این آثار یعنی محمد رحمانیان کارگردان “سینمانیمکت” به حضورش در این گروه و استفاده از واژه “تبعید” برای توصیف حضور، نیز به اندازه کافی گواه است.

وقتی فیلمسازی که فیلمش را در بخشهای اصلی قبول نمی کنند و هنروتجربه با آغوش باز فیلمش را قبول می کند در توصیف این موج مثبتی که از هنروتجربه گرفته(!) خود را تبعیدی می‌خواند، دیگر برگزاری جشنواره مختص هنروتجربه چه معنایی دارد؟ آن هم استفاده از پسوند “بین المللی” برای این جشنواره که دیگر به یک شوخی متداول در جشنواره های وطنی بدل شده است.

بهترین سانس کاخ را به هنروتجربه دادند و باز هم مخاطب نداشت

واقعیت هنروتجربه همان بود که در جشنواره فجر دیدید. بهترین سانس روز را در کاخ جشنواره به هنروتجربه اختصاص داده بودند و باز هم فیلمهای این سانس مخاطب نداشت!

گروهی می تواند جشنواره برای خودش راه بیندازد که در یک مقیاس کوچکتر مثلا بخش فرعی فجر توانسته باشد اسباب شگفتی مخاطب را موجب شود!

چرا این آثار ویدیویی را در جشنواره یاس تجمیع نمی کنید؟

از آن سو  هنروتجربه پر شده از آثاری که با مجوز ویدیویی ساخته شده اند و چون نمی توانند پروانه سینمایی بگیرند به ناچار وارد این گروه می شوند، آيا بهتر نیست که این آثار ویدیویی را با جشنواره فیلمهای ویدیویی یاس تجمیع کنند که اگر هم رونقی هست كه ما از آن بي خبريم به جشنواره یاس سرازیر شود وگرنه تأسیس جشنواره ای مجزا برای این گروه جز آن که ردیف بودجه ای جدید از بودجه سینمایی را به خود اختصاص دهد و کانالی شود برای راه اندازی بولتن، کتاب و کاتالوگ و از آن طرف یک کنتراتچی هم بیاید و جلسات نقد و بررسی را کنترات کند کمترین سودی را عاید این گروه سینمایی نخواهد کرد.

حتی اگر فرض بر تقدیر از فیلمسازان هنروتجربه باشد؛ می توان در پایان هر سال مراسم کم‌هزینه ای را برگزار کرد و از بهترین های این گروه تقدیر کرد. چه نیازی است به برگزاری جشنواره ای که برگزاری اش فقط و فقط آبشخوری جدید براي صرف نوشخوارانه ي بودجه سینمایی کشور  در جايي غير ضروري است.

یک سوال

راستی یک سوال! آیا دست اندرکاران گروه هنروتجربه می توانند شخصا با جذب اسپانسر چنین جشنواره ای را فقط برای یک دوره برگزار کنند؟ یا آن که برای برگزاری این جشنواره هم از صدر تا ذیل محتاج سازمان سینمایی هستند؟




عقب‌گرد تاريخي در جشنواره سی و سوم

سینماژورنال/ایزد مهرآفرین: سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را می توان یک عقبگرد تاريخي در برگزاری مهمترين رويداد سينمايي كشور دانست.

با آنكه از نحوه اكران فيلم ها در سينماي مردمي بي اطلاعم اما از جايي كه برج میلاد به عنوان كاخ جشنواره حكم قلب تپنده جشنواره را داشت می توان از اتفاقاتي كه در كاخ جشنواره افتاد عياري از کلیت آن را سنجید.

اولين نكته اي كه در اين دوره بيش از همه چيز به چشم آمد بي نظمي و بي كيفيتي در اكران فيلم ها بود. اتفاق خوبي كه در چند دوره گذشته جا افتاده بود نمايش به موقع فيلم ها راس ساعت و بدون كوچكترين تاخيري بود اما متاسفانه در اين دوره شاهد تاخير حتي 40 دقيقه اي در زمان پخش فيلم ها بوديم.

معرفی بیهوده عوامل فیلمها روی سن

نكته دوم كه باز بي ربط به نمايش فيلم نيست بدعتيست كه دوساله باب شده، آن هم برنامه اي است تحت عنوان معرفي عوامل فيلم ها در روي سن. علی رغم اینکه پیش از جشنواره برنامه «یک فیلم، یک سلام» برگزار شد كه در واقع همين كاركرد را داشته باشد ولي معلوم نيست چرا و به چه اصراري دوباره اين برنامه بدون جذابيت و وقت گير كه بعضا يك خط در ميان هم برگزار ميشد امسال هم ادامه داشت.

تیزرهای تبلیغاتی به کاخ جشنواره هم رسیده بود

به اين تاخيرها اضافه كنيد تبليغات بيش از اندازه قبل از نمايش فيلم ها را كه آدم را ناخودآگاه به ياد تبليغات در تلويزيون مي انداخت.

نكته سوم تعداد زياد فيلم ها بود. مديريت جشنواره در اين دوره با شعار چابك سازي و كم كردن تعداد فيلم ها آمد ولي در عمل همان تعداد فيلم هاي سابق و بعضا بیشتر در دل جشنواره گنجانده شد. به نحوی که در زمان نماز و ناهار که موقع استراحت مخاطبان نیز به شمار می رفت شاهد اکران فیلم های مستند بودیم كه عملا تعداد انگشت شماري براي ديدن مستند در سالن اصلي بودند و همين امر اعتراض مستند سازان را نیز به همراه داشت.

عدم مدیریت نمایش فیلم “محمد(ص)”

انتخاب ضعیف و مدیریت ضعیف تر در روابط عمومی از عوامل گسترش هرج ومرج در جشنواره شده بود. نمونه اين بي تدبيري را مي شود در مديريت نكردن صحيح براي نمايش فيلم ويژه جشنواره يعني “محمد(ص)” به وضوح ديد.

سالی غم‌انگیز برای سینمای ایران

در مورد داوری ها هم به نظر انتخاب میان بد و بدتر بود تا میان خوب و خوب تر. اما داورها شاید در بسیاری از موارد میان خوب و بد تفاوتی قائل نبودند. اگر فیلم هایی که هیات انتخاب برای حضور در جشنواره دستچین کرده بود بهترین های سینمای ایران بودند باید گفت سال 93 سینمای غم انگيزي براي سينماي ایران بوده است.