1

با حضور طراحی که پرسشهایی جدی وجود داشت درباره کپی‌برداری‌اش از پوستر یک فیلم آمریکایی!⇐هیأت داوران مسابقه تبلیغات جشنواره سی و ششم معرفی شدند

سینماروزان: حدودا سه ماه قبل بود که شباهت پوستر فیلمی ایرانی به نام «کارت پرواز» با فیلمی آمریکایی به نام «مرگ جویان» مورد توجه برخی رسانه ها قرار گرفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان طاها ذاکر طراح پوستر «کارت پرواز» بود که نه تنها کپی کاری را قبول نکرد بلکه مدعی شد این طراحان پوستر «مرگ جویان» در استودیوی سونی پیکچرز بوده اند که از طرح او کپی کرده اند و حتی بیان نمود قصد دارد از طراحان پوستر «مرگ جویان» شکایت رسمی کند!

اینکه نتیجه شکایت رسمی ایشان از طراحان پوستر فیلم آمریکایی چه بوده مشخص نیست؟

آنچه مشخص است اینکه نام این طراح در هیأت داوران بخش تبلیغات جشنواره سی و ششم فجر و در کنار ابراهیم حقیقی، سیف‌الله صمدیان، سپیده عبدالوهاب و میثم مولایی به چشم می خورد!!

طاها ذاکر که همکاریهای نزدیکی با مجید برزگر کارگردان سالیان افتتاحیه و اختتامیه های فجر داشته و بخاطر طراحی پوستر «فصل بارانهای موسمی»برزگر سیمرغ بهترین پوستر جشنواره سی و پنجم فجر را گرفته بود(!) همزمان سردبیر  و مدیر هنری کتاب و کاتالوگ جشنواره سی و پنجم فجر هم بود!!!

اینکه ایشان با کدام عقبه رسانه ای سردبیر کتاب و کاتالوگ جشنواره سی و پنجم شده بود را ما نمی‌دانیم! اما این طراح جوان فارغ از دریافت سیمرغ جشنواره سی و پنجم برای فیلمی به کارگردانی برزگر، به هنگام مدیریت کتاب و کاتالوگ جشنواره فجر نیز از همراهی خانواده مجید برزگر از حمید تا مهدی و مینا بهره فراوان برده بود!!!

کارت پرواز(چپ)-مرگ جویان(راست)
کارت پرواز(چپ)-مرگ جویان(راست)
شناسنامه کتاب جشنواره
شناسنامه کتاب جشنواره سی و پنجم با حضور طاها ذاکر به عنوان سردبیر و حضور خانواده برزگر به عنوان همکاران



پرسش‌های یک رسانه اصولگرا از رییس سینما که درباره حذف تشریفات زائد از فجر گفته⇐آیا مشاوران و مدیران زائد جشنواره هم حذف خواهند شد؟/آیا کتاب‌های کم‌مایه جشنواره‌ای حذف خواهد شد؟/آیا جلوی انتشار بولتن‌های حجیم و بی‌مصرف گرفته خواهد شد؟/آیا زیردستان رییس سینما از سود بولتن‌سازی جشنواره‌ای دست خواهند کشید؟

سینماروزان: افشای هزینه‌‎کردی بیش از 20 میلیارد برای جشنواره های فجر و صرف بیش از 8 میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر موجب آن شده که رییس سازمان سینمایی به جای آن که به سمت انتشار ریزهزینه های این جشنواره ها باشد از صرفه جویی و حذف تشریفات زائد در جشنواره پیش رو بگوید.

تشریفاتی که صدالبته بخشی از آنها به واسطه چینش تیمهای مدیریتی پر و پیمان در این جشنواره ها ایجاد شده است؛ همین بس که بدانیم برای محفلی موسوم به جهانی فجر نزدیک به 20 معاون و مدیر و مشاور مشغول فعالیت بودند که برخی از آنها هم جزو خویشاوندان دبیر بودند!!!

روزنامه اصولگرای «جوان» با اشاره به شعار حذف تشریفات زائد که از سوی رییس سینما طرح شده است سوالاتی کلیدی را درباره این شعار بیان کرده و از جمله آنها این است که آیا حذف تشریفات زائد شامل حذف کتاب، کاتالوگ و بولتنهایی که به ناگاه با هزینه گزاف هنگام جشنواره منتشر می شوند هم خواهد شد و آیا مشاوران و مدیران زائر هم حذف خواهند شد؟ این نکته‌ایست که پیشتر در سینماروزان هم به آن اشاره کرده بودیم به خصوص با تمرکز بر متصدی روابط عمومی سازمان که علاوه بر ممر درآمد از شغل اصلی علاقه زیادی به انتشار بولتنهای جشنواره ای داشته است.(اینجا را بخوانید)

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

شعار‌زدگي از سوي مديران سازمان سينمايي به راهكاري عملي براي انحراف افكار از موضوعات اصلي بدل شده است. اين روزها كم‌كردن هزينه‌هاي جشنواره فيلم فجر به ترجيع‌بند صحبت‌هاي مديران سينمايي تبديل شده‌است و آنها مي‌كوشند به شكل مداوم اين نكته را از طريق رسانه‌ها منتقل كنند. در جديدترين موضع‌گيري، رئيس سازمان سينمايي به «صرفه‌جويي» و «حذف تشريفات زائد» از جشنواره اشاره كرده است. سال گذشته حجت‌الله ايوبي وقتي در تنگناي انتقادات ناشي از رشد فيلم‌هايي با مضامين تلخ و نااميد‌كننده قرار گرفت، با اتخاذ سياست فرار به جلو در هر سخنراني، شعار سينماي اميد سر داد، ولي در نهايت به فاصله چند ماه مجبور شد با حكم وزير جايش را به محمد مهدي حيدريان بدهد.
امسال نيز حيدريان همان شيوه سر دادن شعار را البته با تغيير محتواي شعار به عنوان تاكتيك سرمشق خود قرار داده است. شعار امسال حذف تشريفات زائد و صرفه‌جويي است؛ شعاري كه به واسطه انتقاد رسانه‌ها از بودجه 20 میلیاردی جشنواره سال گذشته آن هم در شرايط اقتصاد مقاومتي اتخاذ شده است. در واقع مهدي حيدريان همان راه سلف خود حجت‌الله ايوبي را مي‌رود و به اين درك رسيده كه مي‌توان با سوار شدن بر شعار زدگي، ضعف مديريت را تحت‌الشعاع قرار داد. محمدمهدي حيدريان درباره تحولات پيش روي جشنواره فيلم فجر گفته‌است: «جشنواره به عنوان فعاليت مردمي اين قابليت را دارد كه حاميان مالي مختلف از آن حمايت كنند كه اين حاميان مي‌توانند فرهنگي نيز باشند. او با اشاره به اينكه جشنواره فيلم فجر يك فعاليت ميداني است، مي‌گويد: «شكوه جشنواره با ظواهر و فعاليت‌هايي كه در عرصه اتفاق مي‌افتد، سنجيده مي‌شود و ما در عين حال كه مي‌خواهيم از اين شكوه كم نكنيم، صرفه‌جويي هم انجام دهيم و تشريفات زائد را برداريم. رويكرد ما در جشنواره اين است كه هزينه مراسم با درآمد فرهنگي كه براي ما دارد سازگار باشد.»
اما سؤالي كه مطرح مي‌شود، اين است كه حيدريان دقيقاً قرار است كدام تشريفات زائد را حذف كند و از چه طريقي دست به صرفه‌جويي مالي بزند؟ اين سؤالي است كه بايد پاسخ داده شود، حذف افتتاحيه رويكرد درستي است كه اتخاذ شده، اما آيا تشريفات زائدي مثل فرش قرمز، رونمايي از كتاب‌هاي كم‌مايه و بولتن‌هاي حجيم و بدون كاربرد هم حذف خواهد شد. همه مي‌دانند كه سود بولتن‌سازي در جشنواره‌ها چيزي نيست كه مديران زيردستي به راحتي از آن صرف‌نظر كنند، آيا مشاوران و مديران ريز و درشت حذف خواهند شد؟



حواشی بریز و بپاش ۲۰میلیاردی جشنواره‌های فجر به ماهواره کشید+فیلم⇔کجاست مدیر جسوری که ریزهزینه‌‌ها را منتشر کند؟

سینماروزان: دامنه حواشی مرتبط با افشای رقم بودجه 20میلیارد و خرده ای جشنواره های فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر همچنان ادامه دارد و درشرایطی که هیچ کدام از مدیران سینمایی به دنبال شفاف سازی ماجرا و انتشار ریزهزینه ها نیستند حالا شبکه های ماهواره ای هم به ارائه گزارش در این باره می پردازند.

به گزارش سینماروزان یکی از شبکه های ماهواره ای در گزارشی که با عنوان «هزینه جهانی برای جشنواره محلی» منتشر کرد با کنار هم قرار دادن سخنان بهروز افخمی و علی معلم که اولی جشنواره 20میلیاردی سی و پنجم را بدترین دوره جشنواره نامید و دومی جشنواره سی و پنجم را با عبارت «آغاز یک پایان» نواخت به انتقاد از بودجه بالای صرف شده برای جشنواره پرداخت.

اینکه چرا با وجود این همه حاشیه مدیران سینمایی به دنبال آن نیستند که ریزهزینه های جشنواره منتشر کنند تا مشخص شود که این 20میلیارد و خرده ای به جیب چه کسانی رفته جای سوال دارد؟

برای دیدن حواشی افشای بودجه 20میلیاردی در ماهواره اینجا را ببینید.




پرسش تهیه‌کننده «ضیافت» و «پری» ⇐چرا ریزهزینه‌ جشنواره‌های ۲۰میلیاردی فجر منتشر نمی‌شود؟؟

سینماروزان: دو هفته بعد از افشای رقم بودجه بیش از 20میلیاردی جشنواره های فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین‌الملل از فجر همچنان این پرسش پیش‌روی سینماگران و مخاطبان است که این همه بودجه صرف چه شده است.

به گزارش سینماروزان امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما و تلویزیون که تولید آثاری همچون «پری»، «ضیافت» و «سیب سرخ حوا» را در کارنامه دارد از تازه ترین سینماگرانی است که خواستار شفاف سازی درباره هزینه جشنواره های فجر شده است.

امیرحسین شریفی با اشاره به محفل گرایی غلبه کرده بر جشنواره به «سینماپرس» اظهار داشت: به نظر من سالهاست که جشنواره فیلم فجر تبدیل به مهمانی و دورهمی دوستانه شده و همه چیز در این جشنواره با دورهمی رفاقتی مشخص می شود. در هیچ جای دنیا هیچ جشنواره ای با هزینه‌هایی که برای جشنواره فیلم فجر صورت گرفته برگزار نمی شود و مسئولان برگزار کننده جشنواره سی و پنجم باید در هزینه‌هایی که صورت گرفته شفاف سازی کنند.

شریفی خاطرنشان کرد: نکته جالب این است که فیلم ها در جشنواره اکران می شوند و برای اکران آن نیز بلیط فروشی صورت می گیرد اما نظم و قانونی وجود ندارد که حق تهیه کننده در اکران فیلم ها پایمال نشود و در حالیکه در ایام جشنواره به دلیل فضایی که به وجود آمده استقبال از فیلم ها بیشتر است بارها شاهد سانس های فوق العاده برای فیلم ها هستیم و جشنواره از این جهت در حال درآمدزایی برای خود است و چنین جشنواره ای حتی می تواند بخش اعظمی از مخارج خود را از فروش بلیط ها به خود بازگرداند اما از آنجا که هیچ حساب و کتابی وجود ندارد ما فقط شاهد صرف بودجه های بالا برای برگزاری جشنواره ای هستیم که بازخورد چندانی برای فرهنگ و سینمای کشور ندارد.

این تهیه کننده در ادامه تصریح کرد: مطمئناً باند بازی و به قولی رفیق بازی در راه یافتن آثار به جشنواره تأثیرگذار است و همین مسأله باعث شده که جمع و محفل دوستانه ای برای برگزاری جشنواره دور هم جمع شوند و همین جمع های دوستانه و محفل گرایی است که ناخودآگاه هزینه های جشنواره را دوچندان می کند. ما هر سال به جای توجه به بالا بردن کیفیت آثار درگیر یک سری حواشی از جمله به هدر رفته بودجه می شویم که البته مسأله مهمی است اما باید نظارتی جدی بر مخارج جشنواره باشد تا چنین بحث هایی پیش نیاید.

وی افزود: جشنواره فیلم فجر از رسالت اصلی خود فاصله گرفته و هر سال تعداد آثاری که به ارزش های انقلاب بپردازند در این جشنواره به حداقل می رسد. دو سال پیش فیلمی با موضوع داعش ساختم و به جشنواره راه نیافت، دلیل این اتفاق را از وزیر ارشاد و معاون سینمایی جویا شدم و هر دو از راه نیافتن این فیلم به جشنواره تعجب کردند و من مطمئن شدم تا زمانی که جشنواره محلی برای یک جمع دوستانه باشد رخ دادن چنین اتفاقاتی طبیعی است و جشنواره به محلی برای جمع شدن دوستان، پذیرایی و فیلم دیدن تبدیل شده و مطمئناً چنین جشنواره ای هزینه سنگینی برای دولت خواهد داشت.

تهیه کننده فیلم سینمایی «اشک سرما» اظهار داشت: باید به جای توجه به مسائل تشریفاتی و ظاهرسازی برای جشنواره فیلم فجر مسئولان به مسائل مهمتری فکر کنند تا به جای منفعت بخشیدن به مسائل شخصی خود به سینمای ایران منفعت برسد. من سال گذشته با خبر بودم که با چند هنرمند برخورد زشتی در جشنواره شده و به طور کلی جشنواره برخوردی برده‌گونه با هنرمندان دارد. باید برای بهتر شدن وضعیت جشنواره فیلم فجر ضعف های آن مورد بررسی قرار گرفته و برطرف شوند.

شریفی با پرسش برانگیز خواندن عدم انتشار ریزهزینه های جشنواره های فجر افزود: اگر هزینه های اضافی از جشنواره فیلم فجر حذف شوند هیچ لطمه ای به این جشنواره وارد نمی شود و از طرفی می شود این هزینه های اضافی را در بدنه سینما صرف کرد تا سینمای ایران دچار رونق بیشتری شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید وارد عمل شود و از دست اندرکاران آخرین دوره جشنواره فیلم فجر درباره هزینه های صورت گرفته شفاف سازی بخواهد. امیدوارم روزی مهمترین جشنواره سینمای ایران به ارزش های اصلی خود بازگردد و مسئولان برگزاری آن به جای منفعت خود و دوستانشان به منفعت سینمای ایران توجه داشته باشند.




گلایه آیدین آغداشلو از دست‌اندرکاران جشنواره‌های ۲۰میلیاردی فجر⇐برایشان پوستر علی حاتمی را طراحی کردم اما پولش را ندادند!+عکس⇔مدیر هنری طراحی پوستر که بوده؟ یک کارگردان هنروتجربه که کارمند جشنواره‌های کودک احمدی‌نژاد بود!

سینماروزان: جشنواره سی و پنجم فجر طرح اصلی پوستر خود را به علی حاتمی کارگردان فقید ایرانی اختصاص داده بود و البته طراحی پوستر فیلم به مانند سال قبلش چنان که باید جذاب نشد.

به گزارش سینماروزان هم در جشنواره سی و پنجم که علی حاتمی روی پوستر آمد و هم در جشنواره سی و چهارم که تصویر خسرو شکیبایی بر روی پوستر آمد یکی از کارگردانهای هنروتجربه‌ای به نام مجید برزگر بود که مدیریت هنری پوستر را برعهده داشت.

اینکه برزگر با سابقه کارمندی در جشنواره های کودک دولت محمود احمدی نژاد و ساخت یک سری فیلم هنروتجربه ای(اینجا را بخوانید) چطور از مدیریت هنری پوستر جشنواره در دولت حسن روحانی سردرآورده بود و از آن سو چطور شده بود که خانواده ایشان هم حضوری فعال در تولید کتاب و کاتالوگ جشنواره داشتند(اینجا را بخوانید) و اینکه چقدر از هزینه 20 میلیارد و خرده ای جشنواره های فجر سهم وی و خانواده شان بوده به کنار، به تازگی آیدین آغداشلو نقاش شهیر ایرانی در صفحه اجتماعی خود به گلایه از بدحسابی دست اندرکاران طراحی پوستر جشنواره سی و پنجم پرداخته که علیرغم سفارش کار به وی دستمزدش را نداده اند.

آیدین آغداشلو در متنی اجتماعی نوشت: پارسال تصميم گرفتند پوستر جشنواره‌ی فجر را به على حاتمى اختصاص بدهند. سفارشش را براى من آوردند. فرصتشان هم كم بود و دير كرده بودند. من هم به ياد و به خاطر على حاتمى عزيزم شب و روزم را گذاشتم براى اين كار. كار كه تمام شد تحويل گرفتند و بردند.

این نقاش ادامه داد: چهار پنج روزى خبرى از سفارش دهنده‌ها نشد تا وقتى كه تلفن كردند كه كار را نپسنديده‌اند و چون كه نپسنديده بودند پولش را هم ندادند!! اما من اين نقاشى را دوست داشتم و على حاتمى را دوست داشتم و كيف كردم از تماشاى دوباره‌ى صورتش و آن همه پاكى و معصوميتى كه پشتش موج مى‌زد. به بهانه‌ى اين نقاشى فرصتى فراهم شد براى تجديد ياد و خاطره اش… و ممنونم از كسانى كه سفارش دادند و نپسنديدند.

پوستری که آیدین آغداشلو برای جشنواره سی و پنجم طراحی کرد
پوستری که آیدین آغداشلو برای جشنواره سی و پنجم طراحی کرد و پذیرفته نشد!

پوستر جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
پوستر نهایی جشنواره سی و پنجم فیلم فجر




مهدی کرم‌پور با انتقاد از صرف بیش از ۸میلیارد برای جدایی بین‌الملل از فجر بیان داشت⇐میلیاردها تومان صرف بخش بین الملل شده است، اما دستاوردی نداشته!/جشنواره‌ای مثل ونیز با یک چهارم این بریز و بپاشها برگزار می‌شود و بزرگترین سلبریتی‌های دنیا هم در آن حضور دارند/به مهمانان جهانی فجر، پسته و قالیچه و پول دادند تا به‌عنوان داور در جشنواره‌های دیگر استخدام شوند؟/جشنواره جهانی فجر بیشتر گعده‌ایست برای اتلاف پول سینما و مردم

سینماروزان: همچنان بازار اظهارنظرات انتقادی نسبت به بودجه بیش از 20 میلیاردی جشنواره های فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان مهدی کرم پور کارگردانی که آخرین ساخته سینمایی اش «صوفی و دیوانه» آماده اکران است از جمله سینماگرانی است که به انتقاد از اتلاف منابع برای جشنواره فجر و بخصوص جدا کردن بین الملل از فجر پرداخته است.

مهدی کرم‌پور در پاسخ به این پرسش «بانی فیلم» که هزینه بیش از 20 میلیاردی جشنواره در بخش ملی و بین الملل با خروجی و دستاوردی که از آن مشاهده می کنیم، همخوانی دارد یا نه، گفت: به نظرم مهمترین بخش جشنواره بین الملل است ولی اساساً جدا شدن بخش بین الملل از بخش ملی نه تنها دستاوردی برای سینمای ایران نداشته؛ بلکه اتلاف وقت، انرژی و پول از بودجه مردم صورت گرفته است. با یک حساب سرانگشتی و ساده می‌توانیم بفهمیم که این جدا شدن به ضرر سینمای ایران است.

این کارگردان با اشاره به بریز و بپاشهای مصروف برای جدایی بین الملل از فجر و برگزاری آن در پردیس چارسو ادامه داد: در حال حاضر اعلام شده که هشت و نیم میلیارد تومان صرف بخش بین الملل شده است، اما چه دستاوردی برای سینمای ایران داشته است؟ … جز این است که پول خرج کرده و هزینه کردیم؟ … اصلا این هزینه تنها در پردیس کوچک چارسو اتفاق می‌افتد و عده‌ای خیلی خاص آنجا می‌آیند و قالیچه، پسته و پول می‌دهند تا از میان آن‌ها برای مقاصد فردی برای جشنواره‌های دیگر داور انتخاب شود!

کارگردان «تهران: سیم آخر» افزود: این شیوه‌های قدیمی که مثل باج دادن و خریداری چیزهایی است، بیشتر صرف مصارف فردی می‌شود، نه سینمای ایران، اصلا نمی‌دانم امکان این وجود دارد این میزان هزینه را بتوان در این پردیس کوچک صرف کنیم؟ ... جشنواره‌ای به وسعت جشنواره‌ ونیز با یک چهارم این بودجه برگزار می‌شود و بزرگترین سلبریتی‌های دنیا را با بهترین وسایل حمل و نقل در هتل‌های پنج ستاره می‌آورند، از آن‌ها پذیرایی می‌شود و تا حد بسیاری در سینمای جهان و ایتالیا شناخته شده است.

وی با بیان اینکه صرف این هزینه مصداق بارز اتلاف پول است، افزود: شعار ما اشتغال زایی و تولید ملی است و با این رقم می‌توانیم حداقل 20 تولید ملی راه بیندازیم، فکر می‌کنم ما برای بین الملل بیشتر نیازمند یک مارکت و بازار کنار جشنواره فجر هستیم و این در موقعیتی اتفاق می‌افتد که مردم در آن سهم دارند. علاوه بر داشتن مارکت، می‌توانیم در بازار منطقه‌ای خود فعال باشیم و حتی الزامی برای اهدای جایزه در جشنواره وجود ندارد و می‌توانیم آن را به صورت غیررقابتی برگزار کنیم.

کارگردان «پل چوبی» افزود: بسیاری از جشنواره‌های مهم دنیا از جمله تورنتو و لندن به صورت غیر رقابتی برگزار می‌شوند. ما می‌توانیم در یک جشنواره غیر رقابتی یک مارکت منطقه‌ای درست کنیم و همین الان با این اقدام مدبرانه از اتلاف وقت و پول جلوگیری می‌شود. به جز این می‌توانیم منابع جشنواره ملی خود را مدیریت کنیم که حتما هزینه‌ها پایین‌تر می‌آید. به نظرم با همین رقم 11 میلیارد تومان یا کمتر از آن می‌توانیم جشنواره‌ای برگزار کنیم که بازار جهانی را نیز کنار آن داشته باشیم.

کرم‌پور با بیان اینکه ما در حال حاضر حدود 9 میلیارد تومان اضافه خرج می‌کنیم، عنوان کرد:‌ تاریخ برگزاری جشنواره بین الملل فجر هم درست نیست و بیشتر شبیه گعده است که پول مردم و سینمای ایران در آن تلف می‌شود.




انتقاد روزنامه متبوع شهرداری از متصدی روابط عمومی سینما⇐به جای انداختن ماجرا به گردن سالن رسانه ها، ریزهزینه های جشنواره را اعلام کنید

سینماروزان: افشای بودجه بیش از 20 میلیاردی برای جشنواره فجر و صرف بیش از 8میلیارد برای جدایی بین الملل از فجر همچنان در کانون توجه رسانه هاست.

به گزارش سینماروزان اسفندماه سال قبل متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی از بودجه 11.6 میلیاردی برای جشنواره های فجر گفته بود و حالا و با روشن شدن بودجه بیش از 20 میلیاردی همه کنجکاو شده اند که بدانند اختلاف 9 میلیاردی میان بودجه اعلام شده از سوی سازمان با رقم واقعی از کجا آمده؟!

متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی بعد از طرح سوال درباره این تناقض در گفتگو با «شرق» صرف هزینه برای سالن رسانه ها را یکی از دلایل اختلاف 9 میلیاردی دانسته بود!(اینجا را بخوانید)

روزنامه «همشهری» با مرور ماجرای افشای بودجه 20 میلیارد و خرده ای و تناقض 9میلیاردی، به انتقاد از  متصدی روابط عمومی سازمان سینمایی پرداخته است. ارگان متبوع شهرداری نوشت: بهتر است مدیران سینمایی ریزهزینه های برگزاری جشنواره و سایر مدیریتهای زیرمجموعه را اعلام کرده و از انتشار خبرهایی مانند صرف شدن مبالغ مورد مناقشه و اختلاف رقم بودجه مثلا در سینمای رسانه ها خودداری کنند.




بالاخره پرده برافتاد⇐صرف بیشتر از ۲۰ میلیارد بودجه برای دوبخشی کردن جشنواره فجر!!!⇔جل الخالق! فقط بیش از ۸ میلیارد صرف محفلی موسوم به جهانی فجر شده!!!⇔پرسش اول: افزایش ۴۰۰درصدی هزینه‌های جشنواره در کمتر از ۵ سال را چطور می‌توان توجیه کرد؟/پرسش دوم: چقدر از این بودجه صرف مدیران و معاونان و مشاوران جشنواره شده است؟ دستمزد آقازادگان فعال در تیم مدیریت جشنواره چقدر بوده است؟

سینماروزان: هرچند از همان زمانی که رییس معزول سینما تلاشهای خود را برای جدایی بین الملل از فجر و برگزاری جداگانه آغاز کرد اغلب رسانه های مستقل بر بودجه خوار بودن این جدایی و اتلاف هزینه ها تأکید داشتند اما علیرغم همه این هشدارها این جدایی عملی شد.

در سه سالی که از برگزاری جداگانه بین الملل از فجر می گذرد بارها پیش آمده که رسانه ها درباره شفاف سازی مالی ردیف بودجه جشنواره طرح پرسش کردند اما دست اندرکاران برگزاری جشنواره هیچ گاه پاسخی روشن به این پرسشها ندادند و حتی رضا میرکریمی دبیر دو دوره اخیر بین الملل فجر از حیدریان خواست که در این باره سخن گوید!

حالا اما پرسش خبرگزاری کار ایران «ایلنا» موجب شده سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات ردیف بودجه جشنواره های فجر را اعلام کند. بر این اساس مشخص شده بودجه و هزینه سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش ملی بیش از ۱۱ میلیارد  تومان و در بخش جهانی بیش از ۸ میلیارد تومان بوده است و در مجموع بیش از 20 میلیارد صرف این دو جشنواره شده است.

رقم دقیق بودجه  سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش ملی ۱۱۶/۷۱۴/۹۹۹/۷۳۲ ریال، معادل یازده میلیارد و ۶۷۱ میلیون و ۴۹۹ هزار و ۹۷۳تومان بوده است.

هزینه و بودجه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در بخش جهانی نیز ۸۴/۲۵۷/۱۳۹/۴۳۷ ریال، معادل ۸ میلیارد و ۴۵۲ میلیون و ۷۱۳ هزار و ۹۴۳ تومان بوده است.

به این ترتیب مجموع بودجه صرف شده برای این دو جشنواره بالغ بر 20 میلیارد و 123 میلیون است!!!

یادمان نمی‌رود که در یکی از آخرین شفاف سازیهای مالی جشنواره فجر، محمد خزاعی از برگزاری جشنواره سی ام فجر که هر دو بخش ملی و بین الملل را دربرمیگرفت با 5 میلیارد بودجه سخن گفته بود و حالا فقط 5 سال بعد رقم بودجه جشنواره 400 درصد افزایش یافته است!

آیا این افزایش تصاعدی بودجه جز به خاطر جدایی بین الملل از فجر بوده است؟؟؟

راستی چقدر از این بودجه صرف مدیران و معاونان و مشاوران جشنواره شده است؟ چقدر صرف استخدام آقازادگانی بدون رزومه در سینما در تیم مدیریت جشنواره هایی مانند جهانی فجر شده است؟ مثلا بد نیست بدانیم محمدصادق آقازاده رضا میرکریمی دبیر بین الملل فجر برای حضور در قامت مدیر پشتیبانی جشنواره پدر، چقدر دستمزد گرفته است؟




علیرضا رییسیان: دلیل سروصدای جشنواره امسال، پاسخگو نبودن مدیران بود!/تأسف‌بار است که حتی سینماگران حاضر در جشنواره هم تاب تحمل نقد را نداشتند

سینماروزان: علیرضا رییسیان نویسنده و کارگردان سینمای ایران همواره کوشیده نظراتش را شفاف و بی پرده با مخاطبان درمیان بگذارد؛ رییسیان به تازگی و در جریان نشستی در مجموعه فرهنگی سرچشمه به صراحت به نقد ساختاری جشنواره فجر پرداخت و عدم پاسخگویی مدیران را مهمترین معضل جشنواره امسال دانست.

به گزارش سینماروزان علیرضا رئیسیان با اشاره به فلسفه وجودی و شکل گیری جشنواره فیلم فجر در ابتدای سخنانش گفت: فلسلفه وجودی جشنواره فیلم فجر ایجادی پیوندی بین جشن‌های پیروزی انقلاب با سینمای ایران بود که به نوعی در حال شکل‌گیری مجدد بود و پس از آنکه عملا در سال 56 چیزی به نام سینمای ایران به واسطه واردات بی‌رویه فیلم خارجی نداشتیم، این جشنواره شکل گرفت تا به نوعی به سینمای ملی ما هویت بگیرد و تولیدات سینمای ایران در شکل جشنواره‌ای به نمایش در آید و سال سینمایی ایران در واقع با جشنواره فجر مشخص می‌شد.

او ادامه داد: نکته مهم درباره آن سال‌ها و خود جشنواره این است که سازوکار همه چیز از جمله سینما کاملا در دست بود و حتی در سه سال اول جشنواره تعداد جوایز کاملا محدود بود و به مرور همگام با پیشرفت‌های فنی سینمای ایران جوایز فنی نیز به جشنواره اضافه شدند و در واقع اینگونه نبود که از ابتدا جشنواره‌ای مثل جشنواره امروز داشته باشیم و این همه تغییرات لزوم یک دگرگونی در ساختار جشنواره را گوشزد می‌کند. در واقع همه تغییرات به مرور و براساس سلیقه مدیران اتفاق افتاده است.

این نویسنده و کارگردان سینما در ادامه با اشاره اینکه جشنواره فجر دارای دو سیر تاریخی و کیفی است، گفت: جشنواره فجر یک سیر تاریخی دارد و یک سیر کیفی، در سیر تاریخی ما با مدیریت مواجه هستیم و تصمیماتی که برای برگزاری جشنواره گرفته است و در سیر کیفی با پیشرفت‌های کیفی جشنواره که در کنار تغییرات کیفی هیچوقت توجهی به سیر تاریخی و تصمیمات مدیرتی و جنبه‌های مدیریت جشنواره نشده است و آن دگرگونی که همپای رشد سینما در سیر کیفی رخ می‌دهد در سیر تاریخی و تغییرات مدیریتی رخ نداده است.

وی افزود: به معنی بهتر وقتی ما بعد از 34 دوره برگزاری جشنواره برای جشنواره سی‌وپنجم،33  فیلم را در بخش مسابقه نمایش می‌دهیم جشنواره به همان شکلی برگزار می‌شود که مثلا زمانی 20 فیلم در بخش مسابقه داشت. ما 33 فیلم را براساس تصمیمات مدیریتی وارد بخش مسابقه می‌کنیم درحالیکه به لحاظ کیفی جشنواره را با همان معیارهای 20 فیلم برگزار می‌کنیم و شکل هیات انتخاب نیز غلط‌تر از آن موقع است با این تفاوت که در آن زمان همه مسئولیت در دست دولت بود و لازم نبود مثلا کمیته انتخاب پاسخگوی همه موارد باشد و تمام مسئولیت‌ها بر عهده دبیر بود اما الان هیات انتخاب خود را ملزم به پاسخگویی می‌داند چون پاسخی از سوی مدیریت دریافت نمی‌شود.

رییسیان خاطرنشان کرد: در سیر تحول تاریخی که 35 دوره از برگزاری جشنواره می‌گذرد همه چیز در سینمای ایران تغییر کرده اما برگزاری جشنواره همچنان بر مبنای همان روش‌های قدیمی است و درباره همه سوالات می‌خواهیم پاسخ‌های قدیمی بدهیم. دلیل سروصدای جشنواره امسال هم همین پاسخگو نبودن مدیران بود و موضوع تاسف‌بار درباره جشنواره امسال این بود که هیچکس حتی خود سینماگران که باید آستانه نقدشان از همه بیشتر باشد، تحمل نقد را نداشتند در حالیکه سینما یعنی چالش، برخورد و قضاوت و هرکسی که فکر کند می‌تواند بدون هیچ چالشی مجموعه‌ای مانند سینما را اداره کند،  اشتباه کرده چرا که سینمای بدون چالش و نقد یک سینمای مرده است.




نوشابه هایی که مهمترین داور دوپاسپورته جشنواره برای همکارانش باز کرده⇐ اکثریت دوپاسپورته‌ها افرادی شریف، دانا و متخصص هستند/من خودم دانشجوي شهرام اسدی{دوپاسپورته} بودم/در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند{دوپاسپورته} را كشف كردم/خانم رویا نونهالي{دوپاسپورته} هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند/ بیش از اسلاف خود آسیب دیدیم ولی باکی نیست!!!

سینماروزان: بالاخره مهمترین دوپاسپورته هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فیلم فجر محمدمهدی دادگو لب به سخن گشود و درباره حضور در تیم داوری جشنواره امسال سخن گفت؛ اما نه در گفتگویی پیگ پنگی و چالشی بلکه در گفتگو با رسانه اصلاح طلب «شرق» که از همان لید گفتگو در منازعه میان هیأت داوران و منتقدان خود را کنار داوران قرار میدهد.

به گزارش سینماروزان البته دادگو که سالهاست در کانادا زندگی می کند نیز از فرصت این گفتگو استفاده میکند و تا میتواند برای خودش و همراهانش در هیأت داوران جشنواره و تصمیماتشان نوشابه باز میکند و برای همه تصمیمات از چینش غریب کاندیداتوریها تا فهرست نهایی برندگان توجیهات خود را ارائه میکند و به مانند همه تشنگان خدمت در انتهای گفتگو هم از این میگوید که هرچند بخاطر حضور در هیأت داوران آسیب دیده اما باکی نیست چون به فکر سینمای ملی است.

متن کامل گفتگوی محمدمهدی دادگو را بخوانید:

امسال در سي‌وپنجمين جشنواره ملي فيلم فجر، بحث درباره عملکرد هيئت انتخاب و هيئت داوران در رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي خيلي داغ بود که البته اعتراضات زيادي هم به آن شد. برخي از اعتراضات بجا و برخي از آن هم جنبه سهم‌خواهي و فرصت‌طلبي داشت. شما كه در هيئت داوري حضور داشتيد،‌ بگوييد اصل ماجرا چه بود؟
هر سال سنت جشنواره اين بوده كه از طريق هيئت برگزاري، دبير و رئيس جشنواره كه معمولا رئيس سازمان سينمايي است فهرستي تهيه مي‌شود از كساني كه واجد شرايط داوري هستند. در درجه‌اول كساني که فيلمي در جشنواره نداشته باشند. دوم اينكه سوابق‌شان بيانگر شناخت از سينماي ايران است و در يك يا چند رشته سينمايي متخصص باشند و ديگر اينكه مقبول عام سينما باشند نه مقبول دارودسته يا گروه و نحله فكري خاصي! اعضاي هيئت انتخاب هم كه بايد از قوانين و مقررات جشنواره و مسائل مربوطه مطلع باشند متشکل از اعضاي شوراي پروانه ساخت يا نمايش و متخصصان هستند. بنده سال‌ها از دور و نزديك در جريان سينماي ايران هستم. هم توليدات سينما را زير نظر دارم، هم گاهي فيلم‌نامه‌ها را مي‌خوانم و هم مي‌دانم در توليد و عرضه در سينماي ايران چه مي‌گذرد. چون به قول «مارشال مک‌لوهان» در دهكده جهاني هستيم و اگر در دورترين نقطه دنيا هم باشيم، مي‌توانيم ‌از همه‌چيز مطلع باشيم. اصل ماجرا به اين شکل بود که چند ماه قبل از برپايي جشنواره از من دعوت كردند. من هم در هر قدمي که براي سينماي ملي ايران باشد و بدانم مؤثر واقع مي‌شوم قطعا جواب مثبت مي‌دهم. بعد از آن درباره ساير داوران پرسيدم که خوشبختانه متوجه شدم كساني كه به عنوان داور انتخاب شده‌اند هم سابقه طولاني در بخش‌هاي توليد، سياست‌گذاري، ارتباط با عوامل و سازندگان فيلم‌ها و خلاقان سينماي ملي ايران دارند و هم آنها را مي‌شناسم. براي مثال، شهرام اسدي در فيلم «روز واقعه» اولين كسي است كه نگاه سيستماتيك به سينما داشته و طراح فرم «منشي صحنه» در تشكيل مجدد سينما در بنياد سينمايي فارابي بوده، ضمن اینکه انسان بامرام و باسواد و خوش‌نظري است.
البته در تحصيلات و سواد آقاي اسدي شکي وجود ندارد. من خودم دانشجوي ايشان بودم و يادم هست آن زمان تازه از آمريکا آمده بودند، در به‌کارگيري آخرين تحولات سينمايي، ‌فني،‌ فيلم‌برداري و… در سینما اطلاعات ارزشمندي به دانشجويان ارائه مي‌دادند.
در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند را كشف كردم. قبلا به ايشان ارادت داشتم. اما از نزديک ديدم اين آدم چقدر مطمئن، دانا و تقريبا بر رشته‌هاي سينمايي از موسيقي تا كارگرداني و فيلم‌برداري تسلط دارند. آقاي ايرج رامين‌فر هم از بزرگان سينما در رشته طراحي هنري هستند که به نظرم گستردگي تسلط‌شان در سطح بين‌المللي است و اساسا عضو گروه و دسته‌اي نيست و خارج از حوزه تخصصي خود كه همانا سينماست، نظري نمي‌دهند. آقاي نبوي در عين اينكه نويسنده فيلم‌نامه است منتقدي هست كه با فيلمي يا كسي رودربايستي ندارد. شاهد بودم هيچ وقت در طول اين جلسات نخواست نظر خودش را تحميل كند. اگر با قاطعيت و صراحت نظر مي‌دهد با همان صراحت هم مي‌پذيرد كه درست است يا نه. تكليفش با خودش مشخص است. آن زمان كه در ارتباط بوديم احساس مي‌كرديم اختلاف نظر داريم. همان تفاوت نظري كه بين نوع سينماي بنياد فارابي و حوزه هنري بود. با كساني مثل محمدرضا تخت‌كشيان هم بازآشنايي مجدد كردم و فهميدم به همین دلايل بود كه دوستش داشتم. ايشان كم و گزيده حرف مي‌زند. در نظراتش مصلحت سينماي ملي را در نظر مي‌گيرد. خانم نونهالي هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند، باوجود شايعاتي که مي‌گفتند ايشان فيلم‌ها را جاي ديگر مي‌بينند يا اصلا نمي‌بينند! ايشان وظيفه‌شناس بودند، به جمع خيلي احترام مي‌گذاشتند و به‌موقع هم اظهارنظر مي‌كردند.
  شيوه داوري چگونه بود؟
نظرات جمع، معدل نظرات بود. يعني هر کس نظر خود را بيان مي‌کرد و درنهايت رأي‌گيري مي‌کرديم.
 آيين‌نامه چه مي‌گفت؟‌
ما طبق آيين‌نامه پيش مي‌رفتيم. وقتي همه ما آيين‌نامه را پذيرفتيم، ‌نمي‌توانيم ديگر قواعد را برهم بزنيم. گفتيم بهتر است فيلم‌به‌فيلم هركس نظرات خودش را در شاخه‌هايي كه آيين‌نامه گفته، ارائه دهد. به نظر جمعي و اجمالي مي‌رسيديم و دست آخر آن را مكتوب مي‌كرديم كه در جمع‌بندي نهايي به كار آيد.
 منظورتان اين است كه درباره جزئيات تک‌تک فيلم بحث کرديد؟
بله، درباره هر فيلم بحث كرديم. تعداد فيلم‌ها زياد بود و نمي‌شد بعد از ديدن همه فيلم‌ها، درباره فيلم‌ها صحبت کنيم. چون ممکن بود جزئيات در خاطر‌مان نمانده باشد. ضمن اينكه كار هر كسي نيست جزئيات ٣٣ فيلم را به ذهن بسپارد. بنابراين بعد از ديدن هر فيلم، جلسه‌اي درباره آن فيلم داشتيم. اين مقياس‌ها گاهي خيلي جزئي بود.
مثلا درباره بازيگري چگونه داوري کرديد؟‌
هركدام از داوران معيار و سنجش خود را داشتند و يادداشت مي‌كردند و نمره مي‌دادند. مثلا من در مورد هر بازيگر عناصري همچون درك شخصيت،‌ نقش، اجرا، ‌بازي با صورت و اندام، صدا، اجراي ديالوگ، فهم ديالوگ و كنش و واکنش‌هاي بازيگر در برابر بازيگر مقابل را مورد بررسي و امتيازدهي قرار مي‌دادم.
 يکي از اعتراضات به نحوه انتخاب بهترين بازيگران بود که گفته شد داوران «دوبين» بودند! نظرتان چيست؟
برخي به كور و كري هم اشاره كردند! به‌هرحال ما سن‌مان بالاست و ممكن است با عينك نگاه كنيم. به قول مولانا «پيش چشمت داشتي شيشه کبود/زان سبب عالم کبودت مي‌نمود». اما به نظر مي‌رسد برخي از آن دوستان تعمدا لنزي گذاشته‌اند که داستان را گونه‌اي وارونه ببينند! به نظرم اگر قدری به ساحت آينده سينماي ايران نظر مي‌کردند، اين‌قدر تحقيرآميز و توهين‌آميز به سينماي ملي و عواملش نمي‌نگريستند ! به هرحال، در تمام اين مدت كوشش ما اين بود كه كاملا ايزوله باشيم و ارتباطات‌مان را با بيرون از سينما قطع کنيم و بدون «نام‌ها» به ارزيابي «فيلم‌ها» بپردازيم. ما فيلم‌ها را تا انتهاي عنوان‌بندي آخر آنها ديديم.
 برسيم به جزئيات. مي‌گويند فيلمي که موسيقي نداشته، چرا وارد فهرست نامزدها شد؟
درباره موسيقي فيلم، هيئت داوران اعلام کرد: «با تشكر از آقاي پيمان يزدانيان و همفكرانش در فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» به دليل حفظ رويكرد متناسب و جسورانه در استفاده ميني‌مال از عناصر موسيقايي مورد نياز فيلم و دوري از هياهو و خودنمايي بي‌مورد»، سيمرغ بلورين بهترين موسيقي فيلم را به آقاي کريستف رضاعي براي فيلم «نگار» اهدا مي‌كند.
 دلیل‌تان برای اين حرکت چه بود؟‌
موسيقي فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» فشرده و خلاصه «انتقال» حس فيلم در كوتاه‌ترين زمان بود. معادل بازيگري‌اش را در فيلم «بوي كافور، عطر ياس» شاهد بوديم که خانم نونهالي در اين فيلم يک سکانس کوتاه بيشتر بازي نداشت. اما براي همان زمان کوتاه جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل را دريافت کرد.
البته نمونه جنجالي آن هم در تاريخ موسيقي جهان اثري از «جان کيج» است. معروف‌ترين اثر او «چهار دقيقه و سي‌وسه ثانيه» است که در آن نوازندگان بدون نواختن حتي يک نت روي صحنه، سکوت مي‌کنند و حاضران در سالن را به شنيدن صداهاي داخل سالن مثل چرخش پره‌هاي پنکه و… سوق مي‌دهند!
(مي‌خندد) بله. البته اين مثال براي نوع صحنه‌اي موسيقي است. به‌هرحال تعريف از موسيقي فيلم متريک نيست. اصلا بهترين موسيقي، ‌موسيقي‌اي است که با فيلم همراهي مي‌كند و حتي مستقلا در فيلم شنيده نشود. اين فيلم حدود ٣,٥ دقيقه موسيقي دارد كه كاملا رساناي حس فيلم است و از نظر معدل آرای داوران، شايسته نامزدشدن بود.
خروج پیش از موعد اسامي برخي از برگزيدگان به وسیله يک سايت سينمايي، اين شائبه را دامن زد که در اعلام رسمي برگزيدگان از سوی هيئت داوران، ‌اسامي جابه‌جا شده است. به‌طوري‌که کسي مثل امير آقايي اميدوار شد. چرا؟
ايشان بازي بسيار خوبي داشتند. وقتي در مسابقه‌اي ٣٣ فيلم شركت كرده‌اند که با ٧٠٠ عنوان سروکار داريم، به‌مرور اين ٧٠٠ عنوان بايد ٩٠ عنوان شود. يعني ٦١٠ عنوان مي‌توانند ادعا کنند حق‌شان ناديده گرفته شده. ما ناچار بوديم درنهايت ١٨ نفر را انتخاب کنيم. اينكه يك سايت سينمايي روز قبل از اختتاميه اقدام به انتشار نهايي بعضي برندگان كرد کاری ژورناليستي و به‌اصطلاح سينمايي‌ها «بفروش» بود، البته در نوع ژورناليستي كه براي جذب خواننده هر كار غيراخلاقي و دروغي را هم «راست» جلوه مي‌دهد و هيجان كاذب ايجاد مي‌كند! اساسا داوران نتايج نهايي و تعيين برندگان سيمرغ را در همان روز پنجشنبه (اختتاميه) از صبح تا ظهر انجام دادند و قطعي كردند. اين شگرد كوركورانه كه چند نام و اسم اعلام مي‌كنم با اين قيد كه اينها برندگان قطعي هستند و اگر تغيير دهند در لجاجت با ماست! وگرنه بايد همين باشد ولاغير! به نظرم براي آن سايت سينمايي بازي برد- برد است. چون در هر صورت مي‌تواند بگويد ما كه نوشته بوديم! جالب است مخالفان سينماي ايران، ‌در تمام عرصه‌هاي داخلي و خارجي به يك شيوه به تخطئه دست مي‌زنند. داوران كوشيدند فارغ از اين جنجال‌آفريني، ‌جمع‌بندي نظريات خود را در تصميم‌گيري نهايي، ‌آن هم ساعاتي قبل از مراسم به دبير جشنواره ارائه كنند.
به نظرم يكي از فيلم‌اولي‌هاي خوب «ويلايي‌ها» بود. چرا دست‌کم در بخش كارگرداني نامزد نشد؟ مگر مي‌شود فيلمي در هيچ‌يک از بخش‌هاي کارگرداني و فيلم نامزد نشود. ولي درنهايت جايزه استعداد درخشان را دريافت کند؟
نكته ديگري كه بايد بر آن تأكيد كنم موضوع «اخلاق حرفه‌اي» و تواضع هنرمندانه است. در تاريخ فرهنگ و هنر ايران‌زمين هنرمندان بنام ما همواره از فروتني و تواضع برخوردار بوده‌اند. نمونه معاصر ما، علي حاتمي است. حاتمي سبك و شيوه‌ منحصري دارد كه نشانه واقعي «سينماي ملي» است. در تمام سال‌هاي جشنواره فجر هرگز به او سيمرغي تعلق نگرفت! سينمايي‌ای مانند «حاجي واشنگتن»، «كمال‌الملك»، «مادر» و« دلشدگان» را حتما ديده‌‌ايد. اعتراضي از او شنيده‌ايد؟ فروتني هنرمندانه و شناخت جايگاه «خود» در تاريخ سينما موجب شد كه «حاتمي» به سينماي ملي اعتبار دهد نه سينما به «او». متأسفانه نسل جديدي از راه نرسيده با يكي دو اثر، كه البته داراي امتيازاتي است، همه‌چيز را با هم مي‌خواهد. البته «اطرافيان» هم بي‌تأثير نيستند! «اخلاق» گوهر گمشده‌اي است كه مبتلابه «سينما» و منحصر به آن نيست.
«ويلايي‌ها» به عنوان فيلم‌اولي در چند رشته کانديدا شد. به‌اضافه اينكه وقتي فيلمي، فيلم اول است نبايد انتظار داشته باشد در همه رشته‌ها برنده سيمرغ شود! درنهايت هم متوجه شديم درمجموع از نقطه‌نظر كار اول، تنها فيلمي است كه مي‌تواند به عنوان «استعداد درخشان» سيمرغ بلورين دريافت كند.
خانم قيدي در اظهارنظري گفت اين جايزه خلق‌الساعه را قبول نمي‌کند. نظرتان چيست؟
درباره اين جايزه لطفا همان آيين‌نامه جشنواره را که هنگام تقاضاي شركت در جشنواره امضا کرده‌اند، بار ديگر بخوانند. در آن آيين‌نامه به سيمرغ بلورين بهترين استعداد درخشان (فيلم اول) صريحا اشاره شده. پس من‌درآوردي نيست!! بازار اعتراضات غيرمنصفانه به همراه استدلال‌هاي عجيب‌وغريب و غيرمستند امسال رواج بيشتري داشت.
 معمولا هر سال ديپلم افتخار اهدا مي‌شد. چرا امسال نداشتيم؟
در آيين‌نامه ممنوع شده بود. درحالي که هيئت داوران تأكيد داشتند براي بازيگران نقش اول مرد و چند بخش‌ ديگر ديپلم افتخار اهدا كنند.
برسيم به هجمه‌هايي كه در برنامه « هفت» شد. از جمله اين موارد ناديده گرفته‌شدن «ماجراي نيمروز» و بحث دوتابعيتي داوران بود. واکنش شما چيست؟‌
شخصا عقیده دارم این هجمه از قبل برنامه‌ریزی‌شده و ادامه هتک حرمت سینمایی ملی بود. چرایی‌های آن را باید در سابقه امر جست‌وجو کرد. نقد فیلم اصولی علم و فنی دارد. در نقد هنر، فرهیختگان اهل نظر نقاط مثبت و منفی اثر را کالبدشکافی می‌کنند، حرمت کلام زیربنای بحث فرهنگی است. اگر منتقد قصد ارتقای کار آتی هنرمندان را داشته باشد «شخص» را تخطئه و تحقیر نمی‌کند، بلکه «اثر» را می‌شکافد. بدیهی است با رعایت عزت سازنده، می‌شود او را متوجه لغزش‌ها و نابلدی‌ها کرد. تأثیر منتقد بر سازنده در چنین شرایطی نقد علمی را عملی و به هدف آن نزدیک می‌کند. به‌رخ‌کشیدن سینمای آمریکا و مقایسه آن با سینمای ایران، قیاس مع‌الفارق است. اتفاقا سینمای ایران تنها سینمایی است که عملا خود را از تأثیرات سینمای آمریکا جدا کرده است. آنان که می‌کوشند آن سینما را وارد چرخه نمایش عمومی سینمای ملی کنند، اول از سرکوفت به سینمای ملی آغاز می‌کنند. داشتن سینما افتخار ماست و سینماگران ما اعم از سینماگران جوان و سینماگران کارآزموده و مجرب دراین‌میان سهم بزرگی دارند.
اما پاسخ پرسش مربوطه به فیلم «ماجرای نیمروز» و داستان دوپاسپورته‌ها؛ ماجرای نیمروز از نظر من فیلم جذاب و جسوری است که در رقابت کاملا سینمایی و در گونه داکيودراما (مستند داستانی) خود را در نگاهی به تاریخ معاصر به موضوعی ملتهب و پر از سؤال تاریخی نزدیک کرده است؛ داستانی که عناصر مستند تاریخی و تقویمی را در خود دارد و کارگران بدون آنکه مماس با واقعه‌ شود با عکس‌نویسی دقیق تماشاچی را به تعقیب قصه – مستند می‌کشاند. همه عوامل سازنده در این مسیر حرفه‌ای عمل می‌‌کنند. داوری درباره این فیلم خاص شاید طولانی‌تر و کامل‌تر از سایر فیلم‌ها صورت گرفت. این اتهام که طرح شد قصدی جز ارعاب نداشت. مانند همان موضوع اعلام نتایج یک روز قبل از داوری نهایی! معدل رأی داوران درباره این فیلم در پایان نمایش‌های داوری «بهترین فیلم» بود، همان آرا اعلام شد. در کلاس درس هم شاگرد اول که معدل کل‌اش از همگان بالاتر است، لزوما در همه دروس ممتاز نیست! بهترین فیلم یعنی بالاترین معدل. الباقی نقد نیست نوعی بهانه‌گیری است.
تعداد نامزدها و سیمرغ‌ها و به‌ویژه سیمرغ بهترین فیلم نمایانگر نظریه نهایی داوران بود؛ نظریه‌ای که نه تحمیل شد و نه در حوزه شجاعت یا ترس و ارعاب معنادار است!
اما درباره موضوع مطرح‌شده «دوپاسپورته»بودن. من درباره خودم حرف می‌زنم. اکثریت ایرانیان خارج از کشور (که شما دوپاسپورته! و… می‌نامید) افرادی شریف، دانا و متخصص هستند. سال‌ها گذشته است. نسل‌های دوم و سوم ایرانیان هنوز درون‌مایه و نماد ایرانی‌بودن خود را حفظ کرده‌اند؛ زبان فارسی عشق به تاریخ ایران و ایران‌ِ امروز. انگار که ایرانی‌بودن کاملا «موروثی» است. هر جای جهان که ایرانی پاک‌نهاد وجود دارد همان‌جا ایران است. چرا آنان را می‌ترسانید؟ و از چه چیز؟ و با چه مقصودی؟ بسیاری از آنان هر از چند گاهی به ایران می‌آیند، برای دیدار از سرزمین مادری. بسیاری که صاحب دانش، هنر و تخصص‌اند برای خدمت‌‌رسانی، سمینار، گردهمایی علمی و… به وطن می‌آیند. سال‌ها گذشته است. پرونده‌سازی از این دست دیگر خریدار ندارد. وقتی «فرهادی» اسکار می‌برد، جامعه ایرانیان سراسر جهان می‌جوشد و نام «ایران» سراسر فضای مجازی و واقعی رسانه‌ای را پر می‌کند. وقتی می‌کوشند نام مجعولی برای خلیج‌فارس بگذارند، همین ایرانیان نسل‌های دوم و سوم در اقدامی گسترده و هماهنگ برمی‌توفند و هرچه دشمنان ایرانی رشته‌اند و نقشه کشیده‌اند، برهم می‌ریزند. آقایان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند آن دوران سپری شده است. نسلی دیگر برآمده است، مانند وضعیت اجتماعی ایران، نسل‌های تازه و آرمان‌های نو. ایرانیان خارج از کشور عمدتا محترم، غیرسیاسی و اگر هم در مواردی معترض‌اند، مانند ایرانیان داخل کشور اعتراض دارند.

شگفت آنکه از آنتن زنده رسانه ملی رسما تحریک صورت می‌گیرد اگر کسی بازمانده است، این گوی و میدان! فلان کس از فیلمی علیه شما طرفداری کرد، بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. دلیل این دشمنی آشکار چیست؟ چرا یک «فیلم‌ساز» در سطح مجری یک برنامه به این‌گونه متزلزل می‌شود و مسائل شخصی دیگران را با عقاید شخصی خودش تبلیغ و تحریک می‌کند؟ در کانادا (شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترآل) هر هفته یا بیشتر فیلم‌های ایرانی، همان سینمایی که در ایران نمایش داده می‌شود، در سالن سینما به نمایش می‌رسد. جوانان باذوقی این موضوع را پی می‌گیرند. جمعیت ایرانی هم معمولا استقبال می‌کند. سلیقه بصری تماشاگر ایرانی در تهران و تورنتو یکی است! ازدحام می‌شود. فیلم می‌بینند و هرگز حتی موردی از این قبیل که روی آنتن رسانه ملی اظهار شد، پیش نیامده است.

حدود سي‌واندي سال از سال ٥٧ به بعد در همه صحنه‌هاي سينماي كشور از سياست‌گذاري تا اجرا، شركت مستقيم و فعال داشتم. من اهل خانواده‌ام و به‌شدت به مباني اخلاقي و خانوادگي اعتقاد دارم. آخرين فيلمي كه كار كردم، در دوران آقاي احمدي‌نژاد بود و ديدم بهتر است خودم را بازنشسته كنم؛ ولي با سينماي ايران قطع‌رابطه نكردم. فيلم‌نامه و طرح مي‌خوانم و دوستان تهيه‌كننده‌ام با من در ميان مي‌گذارند و همه فيلم‌ها را هم مي‌بينم. به دوستان نظرم را درباره فيلم‌ها مي‌دهم و با سينماي ايران همراهي مي‌كنم و دلم هم مي‌تپد. کسي هم در سينماي ايران نيست كه نداند من بخشي از سال را پس از بازنشستگي در كانادا مي‌گذرانم. پس اين كشف جديدي نيست؛ اما چنين اظهارنظرهایی مبني بر ترساندن ايراني‌ها، بيشتر شبيه تخيل است كه اگر به كانادا برويم فلان مي‌شود. عاشوراي امسال در بلندترين خيابان جهان به نام «يانگ استريت» در تورنتوي کانادا، شيعيان ايراني دسته‌هاي عزاداري راه انداختند. دسته‌اي منسجم كه سنج، طبل،‌ شيپور و پرچم عزا داشت و مرد و زن هم بودند. فقط پليس مراقب بود ترافيك ايجاد نشود. درمجموع در اين مسير جلوي يك مغازه ايراني ١٥، ١٦ نفر در دو گروه با پرچم شيروخورشيد و پرچم داس‌وچکش كمونيست‌ها حضور داشتند که يك گروه شعار ضد«جمهوري اسلامي ايران» مي‌دادند و كمونيست‌ها هم به ساحت دين مقدس اسلام توهين مي‌کردند. آن دسته بزرگ به مقصد رسيد و در ظهر عاشورا جمعيت زيادي نماز خواند و بعد هم غذاي قيمه ميان جمعيت عزادار پخش شد. حالا سؤال من اين است که چرا اين جمعيت بزرگ را نديدند!!! گفته بودند به آقای افخمی تعرض شده است، آن‌هم از سمت كمونيست‌ها. ايشان حتما مي‌دانند كه مطابق قوانين كانادا، فرياد و اعتراض و… با هماهنگي پليس امكان‌پذير است؛ ولي تعرض، ضرب‌وشتم و… عواقب وخيمی دارد و اساسا اتفاق نمي‌‌افتد.
البته نه‌تنها در اظهارات آقاي افخمي،‌ اغلب ‌در اظهارات افرادي مانند آقاي ابوالقاسم طالبي هم شنيده‌ايم که معتقدند دوتابعیتي‌ها از ترس اقامت‌شان در کشورهاي غربي، ‌فيلم‌‌هايي با مضامين انقلاب اسلامي را ناديده مي‌گيرند. آيا اين‌گونه است؟ مثلا در كانادا چنين قوانيني وجود دارد كه شما به عنوان يك شهروند دوتابعیتي از فيلم‌هايي با مضامين ضداستعماري و انقلاب اسلامي مانند «ماجراي نيمروز»، «قلاده‌هاي طلا» دفاع کنيد و ‌زندگي‌تان در تورنتو مختل شود؟‌
تصور چنين چيزي محال است. هيچ‌وقت چنين چيزي را نشنيده‌ام. من «ماجراي نيمروز» را فوق‌العاده دوست دارم و به نظرم فيلم مهمي است. نزديك‌شدن به نقاط ملتهب تاريخ معاصر به‌هرصورت كه باشد بايد ارج‌گذاري شود. اصلا خوش‌آمدن يا بدآمدن از چيزي جزء اتهامات در آن طرف دنيا نيست. تازه معمولا هر دو هفته در تورنتو و ونكوور فيلم‌هاي سينمايي ايراني روز اكران مي‌شود. فيلمي جبهه‌دارتر از «سيانور» نسبت به مجاهدين كه نداريم. اما همين فيلم را هم اكران مي‌كنند و مردم مي‌بينند. سابقه کاري من هم گواهي مي‌دهد به تاريخ معاصر علاقه دارم. مثلا همين آقاي طالبي فيلم «يتيم‌خانه ايران» را ساخته‌اند که فيلم لازم و درستي است و به موضوع ملتهبي نزديك شده كه بايد نزديك مي‌شد و اين فيلم را دوست دارم.
الان كه از «يتيم‌خانه ايران» دفاع مي‌كنيد به شما اجازه ورود به انگلستان را مي‌دهند؟‌
(مي‌خندد) مگر مي‌شود؟! اين حرف‌ها كاربرد دعواهاي داخلي را دارد.
 واقعيت دارد آقاي نبوي يكي از مخالفان سرسخت «ماجراي نيمروز» بود و طبق تحليلي كه آقاي افخمي دادند، باعث شده در همه بخش‌ها كانديدا نشود؟
اين فيلم در ٩ بخش كانديدا شد. با هم توافق كرديم كه به‌‌هيچ‌وجه نظرات شخصي خودمان را در زمان تحليل به بيرون ارائه ندهيم. آنچه بيرون آمده نظرات جمعي ماست و از اين نظرات دفاع مي‌كنيم.
بااين‌حال كدام يك از نقدهايي كه به هيئت داوران وارد شده را منصفانه مي‌دانيد؟
مگر مي‌شود در داوري نقطه ضعف نداشت و مگر همه ما مصون از خطا هستيم؟! نقد اول اينكه ٣٣ فيلم براي بخش مسابقه خيلي زياد است. بعد از اين نبايد اين تعداد فيلم شركت داده شود. مورد ديگر اينكه در يكي، دو بخش بايد كانديداهاي بيشتري معرفي مي‌كرديم و امكان اهداي ديپلم افتخار هم داشتيم. در چند مورد كانديداهايمان بيشتر از پنج مورد بود که ناچار به حذف شديم. ديگر اينكه بايد يك سيمرغ بلورين به «هنر و تجربه» مي‌داديم كه آيين‌نامه اجازه نداد. مورد ديگر اينكه بايد از همان ابتدا كانديداهاي سيمرغ بلورين بخش «استعداد درخشان» را اعلام مي‌كرديم.
 جايزه به فيلم كوتاه درابتدا در آيين‌نامه نبود. اما با ورود آقاي ايوبي به اين موضوع بعد از بسته‌شدن چارچوب جشنواره، ‌انجام شد. آيا اين حرکت خلاف آيين‌نامه نبود؟
جواب اين سؤال به هيئت داوران بخش سيمرغ مربوط نمي‌شود. چون ديدن فيلم كوتاه جزء وظايف ما نبود.
به نظر شما حضور فيلم‌هاي مستند با وجود جشنواره مهمي مثل سينما – حقيقت در جشنوار ه فيلم فجر اضافه نيست و جشنواره را حجيم نمي‌کند؟ چون بنا بر گواه خود مستندسازان حاضر در جشنواره امسال کسي فيلم‌هاي آنها را در سالن‌هاي جشنواره نديد!
پرداختن به سينماي مستند در همه‌جاي دنيا وظيفه اصلي شبكه‌هاي تلويزيوني است. متأسفانه مجموعه رسانه ملي نسبت به اين موضوع بسيار جدي نيست. برنامه پخش مي‌كند اما به تنوع مستندسازي در زمينه‌های انساني، تاريخي، ابنيه، سنت‌ها، ‌موسيقي و… توجه نمي‌شود. به‌همين‌دليل با گفته شما موافقم که مستند در جشنواره تخصصي خودش بيشتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. بهتر است هر جشنواره‌اي مثل مستند، انيميشن، فيلم كوتاه و بلند و… با گونه‌هاي خودش مورد قضاوت قرار گيرد. اما در غيبت رسانه‌هاي مؤثر، مستندسازان ميل به ديده‌شدن فیلم‌هایشان در «سانس‌ها» و تمايل دارند در سطح سينماي حرفه‌اي و جشنواره‌اي ديده شوند. اينها همه ناشي از كمبود عرصه عرضه و پخش ويژه فیلم‌های «مستند» است.
در سينماي جهان به‌ویژه آمريكا تنوع ژانر وجود دارد. ولی برخلاف آن در سينماي ايران ٨٠ درصد فیلم‌ها ملودرام هستند. با اين نگاه محتواي جشنواره در آينده چگونه پر خواهد شد؟
همان‌طور كه جشنواره فجر از اول محركی شد و انگيزه ايجاد كرد، همين نكته كه شما مي‌گوييد هم در آینده عامل انگيزه خواهد شد. امروز مثلا «ژانر وحشت» ما از بين رفته است. همين گونه‌گونگي را مي‌توانيم با بخش جشنواره – جشنواره‌ها و… تقويت و ترغيب کنيم.
سيمرغ بلورين بخش « عكس» اهدا شد درحالی‌که میان نامزدها، نام مريم تخت‌كشيان بود ولی آقاي تخت‌كشيان به دلیل داوربودن، از ارزیابی کار دخترش در اين بخش انصراف داد. آیا نمي‌توانستيد نامزد دیگری جايگزين بگذاريد ضمن اينکه چرا اجازه دادید تا حق دختر ايشان هم به عنوان يک هنرمند ضايع شود؟
روزي كه انتخاب عكس‌ها صورت گرفت و مي‌خواستيم رأي‌گيري کنيم براي اولين‌بار آقاي تخت‌كشيان غايب بود و حتی به تلفنش هم جواب نمي‌داد. هنگام داوری هم هيچ‌كدام از عكس‌ها نام عكاس نداشت و فقط اسم فيلم‌ها نوشته شده بود. اول ١٠ سري را جدا كرديم. بعد از دو كارشناس عكاسي كمك گرفتيم. عكس فيلم حتما بايد فيلم را تبليغ كند. داوري عكس بعد از پايان نمايش فيلم‌ها بود. پنج سري عكس از پنج فيلم را به عنوان نامزد جدا كرديم. تا آن زمان نمي‌دانستيم يكي از عكاسان اين سري‌ها دختر آقاي تخت‌كشيان است. به احتمال قوي ايشان اطلاع داشت قرار است عكس‌ها را ببينيم. داوري كه تمام شد فرداي آن روز قرار بود نامزدها را اعلام كنيم. ايشان گفت من امضا نمي‌كنم چون يكي از ايشان، دختر من است. ما هيچ نامزدي را عوض نكرديم.
پس ايشان از اول واكنشي نشان نداده بود. چون ممكن بود دخترش در ميان نامزدها نباشد؟
بله. ايشان گفت صورت‌جلسه را به اين دليل كه دخترم در فهرست كانديداها است، امضا نمي‌كنم. باور كنيد از بهترين عكس‌هايي كه نسبت به فيلم‌هاي ديگر وجود داشت، عكس‌هاي فيلم «نگار» بود؛ اما به درخواست ايشان آن را حذف كرديم.
چرا جايگزين نكرديد؟
وقتي كانديداها اعلام شده بود، ديگر تغيير‌دادن و كم‌و‌زيادكردن درست نبود! آقای تخت‌کشیان در جلسه تعيين سيمرغ اعلام كرد: خواهش مي‌كنم اسم دخترم را از قضاوت‌تان خارج كنيد. درخواست كتبي داد و همه هيئت قبول كردند.
مگر دختر ايشان حق نداشت؟
خب فضا را به اندازه كافي مسموم كرده بودند.
مریم تخت‌کشیان خودش بايد انصراف مي‌داد نه پدرش! مگر در عرصه «هنر» هم دختران بايد قيم داشته باشند؟‌
هنوز به مريم تخت‌كشيان احساس دِين مي‌كنيم. هيچ فشاري روي ما تأثير نگذاشت. در‌اين‌باره به دليل فشار محمدرضا تخت‌كشيان به دليل شخصيت و احترام فوق‌العاده‌اي كه برايش قائل هستيم و اينكه انسان بامرامي است، به خواسته‌اش تن داديم.
درباره بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني موضوع ارشا اقدسي را كه همه ما می‌دانیم. آیا در زمان ديدن فيلم، به تيتراژ دقت نكرديد؟
مي‌توانيد از بقيه داورها بپرسيد. من يك بار به اعتراض به آپاراتچي سینما گفتم به‌هيچ‌وجه چراغ‌ها را تا لحظه‌اي كه آخرين تشكر و تاريخ ادامه دارد، قطع نكن! چون ما بايد همه‌چيز را ببينيم. در اين حال اطلاعات اصلي كه در فرم‌هاي رسمي از سوي تهيه‌كننده درج و به ما اعلام شده، مدنظر داوران قرار داشته است.
 يعني كساني كه خودشان ثبت‌نام كرده‌اند مرتکب خطا شده‌اند که به نظرتان تقلب نيست؟
خير؛ سازنده تقلب نكرده. عرض كردم كه آنالوگ منقرض و ديجيتال جايگزين آن شد. دوران استحاله و گذار است كه با خودش تنش‌ها و رعشه‌هايي همراه دارد. اين رعشه‌ها از‌جمله در نوع پرداخت، ساخت و همه موارد، تأثيرگذار است. سينماي ما هنوز نتوانسته ديجيتال را كامل هضم كند و نيازمند مناسبات جديدي است. به عنوان كارشناس در زمان ديدن فيلم متوجه مي‌شويد تدوين اشكال دارد؛ اما اشكالش از تدوينگر نيست؛ اشكال به خاطر نبود وقت است و اگر وقت داشت، مي‌دانست اين نوع تقطيع، فيلم را از ريتم طبيعي‌اش جدا مي‌كند. صدا و جلوه‌هاي ويژه وقت نداشته، پس گروه انتخاب جاي جلوه‌هاي ويژه پرده سبز مي‌بيند. درباره ارشا اقدسي، در تيتراژ بود و ديديم يكي از مشكلاتش اين است كه عضو انجمن نيست. انجمن اعتراض كرد. صاحب فيلم هم گفت نبوده؛ اما در فهرستی كه داده بود…، تهيه‌كننده هم دچار اين اشتباه شده بود. وقتي ٣٣ فيلم باشد ممكن است فرم پركردن با سرعت انجام شود و اشتباهاتي رخ داد. به نظرم درشت‌كردن اين اشتباهات، منشأهاي ديگري دارد.
سيمرغ بلورين بهترين جلوه‌هاي ويژه به آرش آقابيگ تعلق گرفت براي فيلم‌هاي «خفگي»، «رگ خواب»، «يك روز بخصوص» و چندين فيلم ديگر. آقاي جيراني قبل از جايزه‌گرفتن ايشان، به‌طعنه گفتند خيلي خوشحالم بالاخره هيئت داوران برف فيلم را ديد! مي‌گفتند اين فيلم جلوه‌هاي ويژه نداشته و بيشتر بصري بوده تا ميداني.
وقتي فیلم‌های مختلف آقابيگ را ديديم، متوجه شديم در بسياري از فيلم‌ها كار كرده‌ و حضور دارند که حتما به دليل تخصص‌شان است. كسي كه واجد شرايط دريافت سيمرغ بلورين و به نظر رسيد خودش رقيب خودش است! به همين دليل ايشان به دليل مجموعه كارهايش، مستحق دريافت سيمرغ بلورين شد. در علت اين ارائه هم «به خاطر مجموعه فيلم‌هاي ايشان» را ذكر كرديم. نام فيلم‌ها هم آمد. «خفگي» هم از آن زمره بود. جاي نوشتن تمام فيلم‌ها نبود. اين نام هم آمد! داستان پريدن گوسفند شد از جوي/ خوشحالي بزغاله از مچ‌گيري!
 درباره دو سيمرغ بلوريني كه به دو بازيگر زن فيلم اهدا کردید، بگوييد. دلیل آن چه بود؟
خيلي‌ها گشته‌اند، نقاطي را پيدا كرده‌اند و گفته‌اند طبق آيين‌نامه جشنواره دو سيمرغ به يك كار داده نمي‌شود. البته يك بند را نخوانده‌اند كه دبير جشنواره مي‌تواند تصميم بگيرد. فيلم‌هاي «رگ خواب» به دليل بازي خانم حاتمي و «زير سقف دودي» با بازي خانم مريلا زارعي را دو بار ديديم و بقيه را هم مقايسه كرديم. امسال سال زنان بود. درباره مردها هم بحث‌هاي زيادي داشتيم؛ ولي به دوباره ديدن نرسيد و در عرصه‌هاي نقش اول و دوم زنان، طراحي لباس، كارگرداني و… همه‌جا زن‌ها درخشيدند و معدل زن‌ها خيلي بالاتر از مردان سينما بود. خيلي هم از اين بابت خوشحاليم. خانم‌ها حاتمي و زارعي دو نقش داشتند كه نقش كاملا محوري بود  از نظر بازي، درك شخصيت، برون‌داد شخصيت…. يادمان باشد بازيگران زن، بازي‌‌اي كه مي‌توانند بكنند بيشتر در صورت است نه اندام. مردها مي‌توانند ري‌اكشن‌هاي زيادي داشته باشند؛ اما زن‌ها محدوديت دارند و درآوردن اين دست نقش‌ها با اين محدوديت‌ها، واقعا «هنر» است. درست است كه خانم زارعي در «اسرافيل» هم بازي خوبي دارد؛ اما در «زير سقف دودي» در نقش زني است كه خود را از‌دست‌رفته مي‌پندارد. اين قصه به‌شدت نزديك به نقطه ملتهب زندگي خانوادگي شهري شده است. پوران درخشنده با درايت و تسلط آن را ساخته و خانم زارعي، زن اين نقش را كاملا درك كرده و در آنجا افتاده است. به همين جهت هر دو ايشان را واجد جايزه دانستيم.
 در‌واقع موضوع را با آقاي حيدري مطرح كرديد؟
پيشنهاد كرديم و قبول کردند.
چرا اين موضوع را در بيانيه‌ خود نياورديد؟
يادتان باشد بيانيه را قبل از تعيين‌ سيمرغ‌ها نوشتيم و نشر داديم. روز قبل از تعيين سيمرغ‌ها، بيانيه منتشر شده است. بيانيه را اصلا بر اساس سيمرغ‌ها ننوشتيم. بيانيه ما تحليل‌شده درباره كل ماوقع است.
بعضي‌ها اين شائبه را به وجود آورده‌اند كه سيمرغ بلورين متعلق به خانم حاتمي بود و اگر به خانم زارعي داده شد، به اين دلیل بود كه طبق فهرست منتشرشده، اسامي بهترين بازيگر زن و مرد كه امير آقايي و ليلا حاتمي بودند، لو رفته بود؟!
اين شيوه ايذايي بود. این دوره با دوره‌ها و داوری‌هاي قبل فرق چندانی نداشت. معمولا سال‌های آخر انتخاباتی، انگیزه‌های مختلفی خودنمایی می‌کند و مراتب خاصی را به نمایش می‌گذارند که چندان ربطی به «سینما» و «داوری» ندارد. شدت حملات و تهمت‌ها بیشتر بود.
در آخر بگویم که فیلم‌های سینمایی امسال را در کل دوست داشتم. سینمای شریف و سالمی داریم و امیدوارم سینماگران ما در اندازه و قامت آثارشان باشند و نه کمتر. داوران امسال بیش از اسلاف خود آسیب دیدند؛ ولی باکی نیست. هرچه برای سینمای ملی ایران انجام دهیم، حق فرهنگ خودی را رعایت کرده‌ایم.
 جمع‌بندی‌تان از اعتراض‌ها چیست؟
آنچه طراحی و اجرا شد و در شکل رسانه‌ای و اخبار واکنش پیدا کرد، اساسا به ‌نفع «سینما» نبود. می‌شد تحلیل کرد و نظر داد. با هیاهو و تهمت فقط آب را گل‌آلود می‌کنند. کهنه‌کاران نقادی می‌دانند که نقد همه فیلم‌های جشنواره قواعدی دارد؛ نخست آنکه همه فیلم‌ها را دیده باشی. دوم آنکه زمانی از دیدن بگذرد تا مقایسه صورت گیرد. مقایسه یعنی «داوری» و اهلِ نقد و نظر «داوری» نمی‌کنند؛ بلکه نقد هنری، تکنیکی، علمی و فرهنگی یک «فیلم» را انجام می‌دهند. اهلِ نقد مستقل چنین‌ هستند. آن دسته که «سیاست‌باز» هستند و صاحب گروه و دسته، کارشان معلوم است و در هر کاری که باشند، آن کار درست است و در هر گروهی که نباشند، آن را می‌کوبند؛ کاری به سینمای ملی و آبروی اشخاص و… ندارند. بعد با کمال تعجب می‌گویند: «چرا فیلم‌سازان از انتقاد گریزانند؟!!». گروهی هم در فضای مجازی به دنبال «خبرسازی» و جنجال و به قول خودشان «مصاحبه‌های پرتیتر»! هستند. اساسا عاشق «رسوایی»‌اند و امسال جهان به کام‌شان بود.
«من» در سینمای «ما» بسیار مهم شده است. «من»های زیادی را می‌بینید که در همه عرصه‌های سینمای ملی از مدیریت، جشنواره، برنامه‌های کلان، عرضه فیلم، نمایش، بین‌المللی و… ، صاحب نظریه و تئوری هستند. این «من‌»ها فرصت «ما»‌شدن را به سینما نمی‌دهند؛ البته ابایی ندارند در جشنواره فجر با هجمه‌ها هماهنگ شوند و بتازند و حتی به «نامزدها» که بخشی از پیکره سینما هستند، توهین کنند. بحران نقد، بحران مناسبات جدید و محتوم تغییر ماهیتی سینما، بحران جوان‌گرایی سینمای ملی و ضرورت تدارک روانی و روحی اهل سینما، از‌جمله مواردی است که در بستر این جشنواره نمودي خاص یافت.




شفاف سازی یک نماینده مجلس⇐آقایان فقط برای برگزاری دو جشنواره ملی و جهانی فجر ۵۸ میلیارد تومان بودجه میخواهند!/۳۵ میلیارد هم میخواهند برای فاخرسازی!/معاون پارلمانی ارشاد قول داد حضور نماینده کمیسیون فرهنگی در شوراهای نظارتی سینما در دستور کار قرار گیرد!

سینماروزان: احسان قاضی زاده هاشمی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که در جریان رأی اعتماد رضا صالحی امیری وزیر ارشاد با تأکید بر سوابق امنیتی وی درباره حساسیت مدیریت در حیطه فرهنگ سخن گفته بود شب گذشته در برنامه «سینمادو» روایتی را از جلسه حجت الله ایوبی، حبیب ایل بیگی، محمد حیدری و معاون پارلمانی وزارت ارشاد با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح کرد.

به گزارش سینماروزان این نماینده مجلس گفت: مدیران سینمایی دو نوبت قبل از جشنواره با اعضای کمیسیون جلسه داشتند و اطمینان دادند جشنواره پویا ، مردمی و پرشور همراه با افقی جدید از امید و نسلی نو از کارگردانان را خواهیم داشت. در جلسه بعد از جشنواره با مدیران سینمایی، این عزیزان ناراحت بودند که چرا با منتقدین صحبت کرده ایم و نسبت هایی به برخی منتقدان جشنواره دادند. نام های دیگری را به عنوان منتقد جشنواره نام بردیم که گفتند فلانی از داوری حذف شده، آن یکی فیلمش حذف شده و دیگری خواسته مالی داشته.  انجام ندادیم شده اند منتقد جشنواره! گفتیم درست نیست در شرایطی که یک موج گسترده اعتراض داریم شما به هر منتقدی نسبتی می دهید. نهایتا خود مدیران پذیرفتند که جشنواره متوسطی داشته اند و در بحث دو تابعیتی ها قبول کردند یکی از داوران دو تابعیتی است و قول دادند در مورد بقیه هم بررسی کنند.

قاضی زاده ادامه داد: جمع بندی جلسه نقش موثرتر کمیسیون فرهنگی در امور سینما بود. ما خواستار حضور اعضای کمیسیون فرهنگی بدون حق رای در جلسات شورای پروانه نمایش و پروانه ساخت به عنوان ناظر بودیم که دوستان گفتند این عرف را قبول ندارند. اما نهایتا معاون پارلمانی وزارت ارشاد قول داد این کار به عنوان سیاست وزارت خانه در دستور کار قرار می گیرد.

این نماینده خاطرنشان ساخت: ضوابط سازمان سینمایی سلیقه ای است و قطعا ورود می کنیم که این ضوابط قانونی شود. نباید هر رییس سازمان سینمایی دوستانش را در شوراها بگمارد و آن دوستان ملاک شوند. یک چینش درست بدون دخالت سلیقه خواسته ماست

احسان قاضی زاده هاشمی با اشاره به بودجه درخواستی برای جشنواره های دوگانه فجر بیان داشت: نظارت بر سازمان سینمایی و بودجه اش را بیشتر می کنیم. آقایان برای سال بعد ۲۰۸ میلیارد تومان برای سازمان سینمایی بودجه می خواهند. ۵۸ میلیارد تومان برای دو بخش جهانی و ملی جشنواره فجر بودجه میخواهند که باید روی نحوه هزینه این بودجه نظارت بشود.

این نماینده با اشاره به ماجرای راه اندازی فاخرسازی گفت: دوستان در سال آینده می خواهند ده فیلم فاخر تولید کنند و برای هر فیلم سه و نیم میلیارد تومان و در مجموع ۳۵ میلیارد تومان از ما بودجه خواسته اند که گفتیم پروژه ها، طرح ها و هزینه ها باید برای ما مشخص و روشن باشد.




یک خبرگزاری اصولگرا متذکر شد⇐واژه «جهانی» صرفا یک عنوان برای برگزاری جشنواره است/جداسازی بین‌الملل از فجر حتی در سطح منطقه هم تأثیرگذار نبوده!

سینماروزان: در حالی که بناست برای سومین سال پیاپی بخش بین الملل جشنواره فجر در بدعتی بی سابقه در دنیا جدا از بخش اصلی در اردیبهشت 96 برگزار شود خبرگزاری اصولگرای «فارس» در گزارشی به تحلیل دو دوره برگزاری مستقل این بخش پرداخته و کارکرد آن را آن قدر ندانسته که حتی در سینمای منطقه جریان ساز باشد.

متن گزارش «فارس» را بخوانید:

علامت سؤال بزرگ در مقابل جشنواره جهانی

تصمیم‌گیری و سیاستگذاری‌های دست‌اندرکاران برگزاری جشنواره فیلم فجر،‌ دوره سی و سوم  جشنواره را با تغییری اساسی در شکل و نوع اجرا مواجه کرد. در این دوره جداسازی بخش بین‌الملل از ملی صورت گرفت، در شرایطی که از ابتدا در صحبت مدیران بحث توجه به سینمای منطقه مدنظر بود اما در طول این دو دوره هیچ توفیقی در سینمای منطقه کسب نشد.

با توجه به روند تفکیک بخش بین‌الملل از بخش سینمای ایران شاهد این مهم هستیم که این جداسازی فاقد ساز و کارهای منطقی است و این سوال در نظر هر مخاطبی شکل می‌گیرد که  آیا جداسازی بخش بین الملل از سینمای ملی توانسته جایگاه و اعتبار جشنواره فیلم فجر را ارتقا دهد؟

در طول دو سال برگزاری جشنواره در سطح جهانی به نظر می آید تنها «هدف» برگزاری جشنواره است و بخش بین‌الملل تنها یک عنوان است. همانطور که مقررات جشنواره برای برگزاری در سطح ملی، بومی سازی نشد در بخش بین‌الملل هم  موفقیت چندانی کسب نکردیم.

وقتی از جشنواره بین‌المللی نام می‌بریم باید از الزامات و استانداردهای جهانی تبعیت کنیم. در سال گذشته درباره این استانداردها تنها عدم اعلام هیات انتخاب برای گزینش فیلم ها را شاهد بودیم. اگر توجه درستی به آثار ارایه شده در بخش ملی امسال و سال گذشته بیاندازیم خواهیم دید آثار معدودی با کیفیت استانداردهای جهانی ساخته شدند. نکته جالب دیگر این که فیلم‌هایی که با استانداردهای جهانی ساخته می‌شوند شانس خود را برای اکران در یک جشنواره بین‌المللی به حضور در جشنواره فیلم جهانی ترجیح می‌دهند زیرا یکی از الزامات حضور در جشنواره های جهانی نمایش اولین بار فیلم مورد نظر است. با این توصیفات جشنواره وجهه جهانی خود را از دست می‌دهد. این در حالی است که  هزینه برگزاری این جشنواره می تواند صرف بخش سینمای ملی و جوایز ارزنده‌تر به فیلمسازان داخلی شود.

نکته مهم دیگر اینکه، جشنواره جهانی فجر در شرایطی آغاز به کار می‌کند که زمان برگزاری آن نزدیک به برگزاری جشنواره کن است و این نزدیکی باعث می‌شود که اکثر فیلمسازان یا علاقمندان به بازار ایران هم برای حضور در ایران و استفاده بازار جشنواره دچار تردید شوند.

در دو سال برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر به صورت مستقل مشخص نشد منظور از برگزاری این جشنواره تأثیرگذاری در چه حوزه ای است. قصد داریم در سینمای خاورمیانه، آسیا و یا سینمای دنیا تأثیر گذار باشیم.

وفور جشنواره های سینمایی در دنیا که در سطوح و استانداردهای بالاتری اقدام به برگزاری جشنواره بین المللی می کنند، جداسازی این جشنواره از جشنواره ملی را زیر سوال می برد . این جشنواره در سطحی که برگزار می شود  نمی تواند در حد  جشنواره‌های درجه یک منطقه نیز ارتقاء یابد حتی اگر با رایزنی های محمد مهدی عسگرپور در میان رویدادهای ثبت شده فیاپف هم  قرار گیرد باز هم نمی تواند به دلیل محدودیتهایی که در انتخاب فیلم دارد در سطح منطقه تاثیرگذار باشد.




نتایج برآمده از آرای بیش از ۴۰ منتقد و نویسنده سینمایی⇐فرخ‌نژاد، پولاد کیمیایی و نیکی کریمی: بدترین بازیگران جشنواره/لیلا حاتمی و هادی حجازی فر: بهترین بازیگران جشنواره

سینماروزان: حميد فرخ نژاد و نيكي كريمي  همراه با فيلم «سوفي و ديوانه» برندگان تمشك طلايي بدترين بازيگر و بدترين فيلم در نظر سنجي یک هفته نامه شدند.

به گزارش سینماروزان هفته نامه «همشهري جوان» طبق سنت سال هاي گذشته اش طي يك نظر سنجي بدترين ها و بهترين جشنواره فيلم فجر را معرفي كرد.

در اين نظر سنجي كه بيش از 40 منتقد و نويسنده سينمايي حضور داشتند حميد فرخ نژاد به خاطر بازي در فيلم «گشت 2» با اكثريت قاطع آرا برنده تمشك طلايي بدترين بازيگر مرد شد.

بعد از او پولاد كيميايي براي بازي در فيلم «قاتل اهلي» بيشترين  راي را براي تصاحب تمشك ازآن خود كرد.

 اما در بخش بدترين بازيگر زن، نيكي كريمي براي فيلم «آذر» تمشك طلايي اين بخش را به خود اختصاص داد.

 پگاه آهنگراني هم كه در جشنواره امسال فيلم هاي «قاتل اهلي» و « آيدا و سارا» را در بخش مسابقه داشت آراي زيادي را براي تصاحب عنوان بدترين بازيگر زن به دست آورد، اما در رقابتي ميلي متري اين عنوان را به نيكي كريمي واگذار كرد.

 در بخش بدترين فيلم هم فيلم هاي «پشت ديوار سكوت» به كارگرداني مسعود جعفري جوزاني و «سوفي و ديوانه» ساخته مهدي كرم پور رقابتي تنگاتنگ براي تصاحب تمشك طلايي داشتند كه در نهايت نماد بدترين فيلم به ساخته مهدي كرم پور رسيد.

 در نظر سنجي امسال در كنار بدترين ها، بهترين هاي جشنواره نيز انتخاب شدند. در بخش بازيگر مرد هادي حجازي فر  براي «ماجراي نيمروز»، در بخش بازيگر زن ليلا حاتمي براي «رگ خواب» و در نهايت در بخش بهترين فيلم «ماجراي نيمروز» انتخاب و گوي طلايي همشهري جوان را از آن خود كردند.

در اين نظر سنجي منتقدان و نويسندگان سينمايي در بخش بهترين ها يك انتخاب ويژه داشتند كه اكثريت به فيلم «خفگي» به كارگرداني فريدون جيراني راي دادند ، «رگ خواب» هم بعد از اين فيلم بيشترين راي را در اين بخش از آن خود كرد.

گزارش كامل اين نظر سنجي همراه با آراي منتقدان و نويسندگان سينمايي ، در شماره جديد همشهري جوان منتشر خواهد شد. اين شماره روز پنجشنبه توزيع مي شود.




یک مستندساز در گفتگو با «کیهان»: دوتابعیتی‌های جشنواره باعث شدند آثار بین‌المللی رأی نیاورند!/سینماروزان: اولا دوپاسپورته و نه دوتابعیتی! ثانیا کدام اثر بین‌المللی؟ واضحتر بگویید

سینماروزان: وجود 5 داور دوپاسپورته در میان هیأت داوران جشنواره فیلم فجر نکته ای بود که زودتر از بسیاری رسانه های دیگر در سینماروزان طرح موضوع شد.

به گزارش سینماروزان این نکته که بعدتر به کلیدواژه مجری برنامه سینمایی شبکه سوم هم بدل شد در روزهای اخیر و بخصوص بعد از جشنواره مجالی شده است برای طرح ادعاهایی که بعضی از آنها واقعا به شوخی می ماند.

از جمله این ادعاها از سهیل کریمی مستندسازی بیان شده که به «کیهان» گفته است:  غلبه سلیقه و گرایش سیاسی دوتابعیتی‌های جشنواره فجر باعث شد که برخی از آثار با شاخص‌های بین‌المللی هم در عرصه مستند و هم داستانی دیده نشوند و رأی نیاوردند.

در اینکه دوپاسپورته بودن و نه به زعم این مستندساز دوتابعیتی بودن، عنصری منفی برای هیأت داوران مهمترین جشنواره وطنی است شکی وجود ندارد اما ادعای ایشان مبنی بر اینکه دوپاسپورته ها باعث شدند آثار بین المللی دیده نشوند و رأی نیاورند کاملا محل تردید است.

کدام اثر در استانداردهای بین المللی در جشنواره امسال وجود داشت که به فهرست نامزدیها راه نیافت؟

اشتباه نشود؛ منکر ایرادات داوریها نیستیم و به وقتش هم در این باره و اینکه نگاه داوران دوپاسپورته به حمایت از تهیه کنندگان و کارگردانان دوتابعیتی بوده نوشتیم اما اینکه این مستندساز ادعا کرده اند دوپاسپورته ها باعث شدند آثار با شاخص بین المللی دیده نشوند واقعا غریب به نظر می رسد.

ای کاش یاد بگیریم کنار طرح ادعا، شاهد مثال هم بیاوریم تا مخاطبان حس مخالف خوانی ولوبه هر قیمت بهشان دست ندهد.




تشکر دبیر جشنواره فجر از مدیر گروه دولتی «هنروتجربه» بخاطر همراهی در بلیت فروشی جشنواره!!!

سینماروزان: بلیت فروشی جشنواره سی و پنجم فجر به واسطه ناکارآمدی سامانه بلیت فروشی آنلاین به یکی از وجوه منفی این جشنواره منجر شد.

به گزارش سینماروزان داون شدن سایت فروشی آنلاین بلیت از همان ثانیه های آغازین بلیت فروشی و امتداد این روند تا 48 ساعت آینده شرایط را در جهت عذرخواهی دبیر جشنواره و در نهایت فروش حضوری بلیت در پردیس ملت به سبک دو دهه قبل پیش برد.

فروش حضوری بلیت هم خاطره ای خوش را برای مخاطبان رقم نزد چون بخش عمده بلیتهای پردیسهای پرمخاطب موجود نبود و مخاطبانی که برای خرید حضوری بلیت حاضر شده بودند چاره ای نداشتند جز بسنده کردن به بلیت پردیسهای دورافتاده.

حالا و بعد از پایان جشنواره فیلم فجر محمد حیدری دبیر جشنواره در اظهارنظری که پیرامون حمایت دبیرخانه از جشن مستقل «هنروتجربه» کرده است اظهار داشته: آقای امیرحسین علم‌الهدی دبیر شورای سیاستگذاری هنر وتجربه در روزهای سخت پیش‌فروش بلیت های جشنواره فجر که منجر به بروز حاشیه‌هایی شده بود، همراهی زیادی داشتند. ضمن تشکر مجدد از ایشان، امیدوارم که گروه هنر و تجربه به عنوان جریان تجربه‌گرای سینمای ایران، سال به سال موفق‌تر ظاهر شود.

پرسش اینجاست که به جز حضور ایشان به عنوان متصدی فروش بلیت در پردیس ملت کدام همراهی ویژه با مخاطبان جشنواره از سوی ایشان صورت گرفته که حالا به صورت ویژه و با ذکر «همراهی در بلیت فروشی» از ایشان تشکر می شود.

از آن گذشته مدیریت یک گروه سینمایی کاملا دولتی چه ارتباطی دارد با بلیت فروشی مهمترین جشنواره فیلم فجر که از ایشان برای همراهی با بلیت فروشی در جشنواره دعوت شده است؟ مگر ایشان سوابق خاصی در بلیت فروشی آنلاین یا حضوری داشته اند که از وی برای بلیت فروشی حضوری در پردیس ملت استفاده و حالا هم از ایشان تشکر شده است؟




انتقاد یک رسانه فرهنگی-اجتماعی از کلی‌گویی دامنگیر برنامه سینمایی شبکه خبر

سینماروزان: فارغ از کم کاری رسانه ملی در پوشش زنده اختتامیه و افتتاحیه جشنواره فیلم فجر علیرغم سهمیه ویژه ای که برنامه سازان این رسانه از کاخ جشنواره داشتند، اینکه در برنامه های روتین رسانه ملی منهای «هفت» هم هیچ گاه جریان سازی خاص مجلات صوتی-تصویری را شاهد نبودیم نکته ایست که بسیاری از رسانه ها به آن اشاره کرده اند.

به گزارش سینماروزان به تازگی روزنامه فرهنگی-اجتماعی «هفت صبح» نیز ذیل تیتر «دفاع از سیف ا.. داد در شهرفرنگ» به انتقاد از کلی گویی موجود در این برنامه شبکه خبر پرداخته است.

متن مطلب «هفت صبح» در این باره را بخوانید:

برنامه «شهرفرنگ» شبکه خبر به بهانه پایان جشنواره فیلم فجر به ارزیابی عملکرد آن پرداخت. یکی از مهمانان برنامه محمدتقی فهیم بود که در بخشی از گفته هایش اشاره ای به مدیریت مرحوم سیف الله داد در زمان تصدی گری معاونت سینمایی کرد و گفت من با او زاویه داشتم اما ثبات عقیده و حمایتش از نوعی سینما تحسین برانگیز است. اشاره این منتقد به انفعال بیش از حد مدیران سینمایی در چند سال اخیر بود. «شهرفرنگ» با تیتر «پایان پرواز سیمرغ» روی آنتن رفت که غالب برنامه، حرفهای کلی بود و جز یکی دو مورد با مصداق درباره جشنواره سی و پنجم حرف زده نشد. تیتر برنامه هم عجیب بود؛ «پایان پرواز سیمرغ» دقیقا یعنی چه؟




علاقمندی فیلمسازان یا ممیزی اداره نظارت؛ کدامیک عامل این وضعیت است؟⇐ویترینی پر از جنازه برای سال جدید سینما

سینماروزان/مهدی کشاورز: به جامعه ای که مردمش قبل از صرف صبحانه چشم و گوش خود را حبس صفحات تلگرام می کنند و آخرین تحولات فاجعه پلاسکو، آخرین کشته شدگان زمستانی جاده های منتهی به شمال ، آخرین وضعیت روادید امریکا ، آخرین وعده های مدیرعامل تیم محبوب برای فرار از محرومیت فیفا ، آخرین سایز آلاینده ها  و … توجه آنها را به خود جلب می کند توصیه می کنیم که گاهی برای رهایی از این همه استرس و  بمباران خبرهای درهم  به سینما پناه ببرند و دنیای مجازی مهندسی شده دیگر را این بار به روایت تصاویر جادویی تجربه کنند. مکشوفات جشنواره فیلم فجر چشم انداز اکران سال آینده را ترسیم کرده است؛ آمبولانس، برانکارد حمل میت و کاور زیپ دار، نمای هلی شات مستطیلهای خانه آخرت، قفسه های سردخانه،جسم سخت برای قتل های تصادفی،کفن، سنگ لحد، حلوا و خرما متریال غالب سینمای نوید داده شده است!

جسد اول در فیلم «خانه دیگری» کشف شد. دقایق زیادی هم روی زمین ماند. بیش از بیست دقیقه مویه و مکاشفه بالای سر میت . جسد دوم پا به دنیا نگذاشته جسد شد. نوزاد فیلم «ایتالیا، ایتالیا»!

جسد بعدی نقش اول فیلم «اِو» هست. شانس اصلی جایزه سیمرغ بلورین مقاوم ترین نقشِ نعش! پلان به پلان بالای سر میت. در حدی که میت با وجود بهره گیری از چندین قالب بزرگ یخ، بو میگیرد!  امان از وقتی که این عزرائیل درون فیلمساز ایرانی به کودک پنج ساله هم رحم نکند. مرگ خردسال از مسیر پشت پام و جسد منهدم شده پلیس فریب!  یاد آور حماسه «ملبورن» و سادیسم«هفت دقیقه تا پاییز» .

در فیلم «دریاچه ماهی» مواجه تماشاگر با پیکر یک رزمنده در داخل چادر معراج به وقوع می پیوندد. رخ به رخ، نفس به نفس! «ویلایی ها» رکورد می زند. فیلمساز حتی وسوسه می شود که غسل میت را در نمای نزدیک به خورد مخاطب بدهد!

کشت و کشتار فیلم «نگار» هنری تر است؛ به سبک کلاسیک فیلمهای اکشن. این بار غیر رئال می زنند و می کشند!

کارکتر فیلم «کوپال» آنقدر مرام دارد که کاری به همنوع خود نداشته باشد. او قاتل طبیعت است. چاقو برمیدارد و دل و روده یک حیوان را از جا در می آورد.

«آباجان» خیلی سعی میکند روی دست این جشنواره بیش از اینها جنازه باقی نگذارد اما یکهو در سکانس پایانی با یک کشتار دسته جمعی کم کاری در تولید میت را جبران می کند. اثر بعدی «بدون تاریخ بدون امضاء» به قول معروف اصل جنس است. پزشکی قانونی با آغوش باز سینما را بغل می کند. پسربچه ای روی تخت پزشکی قانونی آماده تشریح است. جسدش با ضجه های مادر دفن می شود. دستور نبش قبر می رسد. گوربه گور طوری، در شبی خوف آلود تشریح مجدد می شود و دکتر مربوطه با ولع خاصی تکه های خاک آلود کفن رو کنار می زند و به جان جسد می افتد و یحیی سابق با وجود این همه بلا همچنان سکوت میکند! در این فیلم یک فقره قتل دیگر هم گزارش شده است که بماند!

جسد بعدی «ماه گرفتگی» دارد. از دست میت خون می چکد و جای شکرش باقی است که مادر این جوان میت ، با جنازه پسرش روبرو نمی شود و فکرش به کارهای مهمتری گرم است!

  فیلم «انزوا» هم نتوانسته بی تفاوت از کاور زیپ دار اموات داخل سردخانه بگذرد. یک کامیون برای له شدن یک شخصیت خرج می شود!
کمدی «خوب ، بد، جلف» هم بی نصیب از جنازه نیست. منتها این بار بالای سر جنازه موقعیت کمیک خلق می شود. در فیلم «آذر» لحظه درگیری منجر به قتل تنها نقطه قوت فیلم است. تماشاگر فکرش را نمیکند و ناگهان صدای جیغ چند نفر در سالن نمایش پس از برخورد پس کله یک جوان با جسم سختی چون پره های رادیاتور شنیده می شود. میت بلند می شود. در اوج خوشحالی از اینکه این بار خبر مرگی نیست دوباره نقش بر زمین می شود و بی تکلف جان می دهد.

«پشت دیوار سکوت» با خون و دراکولا شروع می شود و به قتل یا خودکشی یک زن جوان بی پناه می رسد. دوباره آن برانکارد و کاور زیپ دار میت! «سارا و آیدا» دو نفرند و فیلمساز تصمیم گیری اش دشوار است چرا که باید یک نفر را برای سفر آخرت انتخاب کند.

«مقتول اهلی» قبل از جان دادن ، جیغ زنان همچو زنان، هفته اول جشنواره را به پایان می رساند.

«یک روز بخصوص» یک ساعت نمای بیمارستانی دارد اما قبل از اینکه کار به تابوت کشی برسد قصه به پایان میرسد. در فیلم بعدی قاتل مونث، با یک لگد زنی را از ماشین بیرون می اندازد و زیر برف و بوران جسد منجمد تحویل مخاطب می دهد و خودش در آسانسوری که از نظر فنی هرگز باعث خفگی هیچ مسافری نمیشود در آستانه خفگی قرار می گیرد.فیلم بعدی صحنه قتل بعدی است.

گروه فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» حال و حوصله ترافیک بهشت زهرا را ندارد و با بنرهای تسلیت و طنین صدای مرحوم عبدالباسط فضای سیاه مرگ توصیف می شود. مورد بعدی قرعه به نام جوان کشتی گیر سوادکوهی می افتد. تصادف رانندگی و تدفین بالای یک تپه خوش منظره و دلگیر. قبر پسر جوان محل یادآوری عشق قدیمی مادر است تا حال و هوای تیره مرگ با غبار روبی از چهره یک عشق قدیمی تلطیف شود.

افتتاحیه فیلم «شنل» هم زنی را می بینیم در رخت سیاه عزا و اختتامیه نمایش های برج میلاد انیمیشنی است که اصلا راه ندارد جنازه ای دیگر روی دوش سینمای موعود ایران بگذارد.




برخلاف تصورات درباره غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در یک رشته⇐حق وتوی دبیر در بند ۱۲ بر همه چیز چربش دارد!+عکس

سینماروزان: روز گذشته برخی رسانه ها از غیرقانونی بودن تخصیص دو سیمرغ در بخش بهترین بازیگری زن جشنواره به استناد بند 8 مقررات جشنواره سخن گفتند.

به گزارش سینماروزان نکته اما اینجاست که چون مقررات جشنواره با تعامل دبیر نگارش شده برای آن که روشی برای حل مشکلات ناگهانی ایجاد شود، آخرین بند مقررات که میشود بند 12 به وتویی اختصاص داده شده خاص دبیر.

در بند دوازدهم مقررات می خوانیم: تفسیر و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصمیم نهایی درباره موضوعات پیش‌بینی نشده به عهده دبیر جشنواره است.

براساس حالا دبیر میتواند بگوید چون انتخاب دو برنده در بخش بازیگری زن بعنوان موضوعی پیش بینی نشده از سوی هیات داوران به وی ارجاع شده او نیز براساس بند 12 تصمیم نهایی را گرفته است!

بند دوازدهم مقررات جشنواره
بند دوازدهم مقررات جشنواره



روایت «کیهان» از جو امنیتی حاکم بر اختتامیه جشنواره

سینماروزان: اختتامیه جشنواره فیلم فجر 21 بهمن ماه با تقدیر از برگزیدگان خاتمه یافت.

به گزارش سینماروزان حضور برخی چهره های سیاسی به جای چهره های فرهنگی در این اختتامیه سبب ساز انتقاد روزنامه «کیهان» شده که با تیتر «جو امنیتی و سیاسی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر» به شرح ماجرا بپردازد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

در حالی که دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر قبلا قول داده بود که این جشنواره محل سیاست بازی و مسائل انتخاباتی نشود اما مراسم اختتامیه جشنواره فجر امسال به محلی برای خودنمایی سیاستمدارانی غیرمرتبط با سینما شد!

مراسم پایانی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در میان موج حاشیه‌ها و اعتراض‌های اهالی سینما به داوری غیرکارشناسانه این جشنواره، پنجشنبه شب در تالار همایش‌های برج میلاد برگزار شد.
حضور سیاسیونی که مسئولیت آن‌ها هیچ ارتباطی با موضوع این جشنواره ندارد مهمترین حاشیه این مراسم بود. حسین فریدون برادر و معاون رئیس‌جمهور، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست و علی ربیعی وزیر کار، درحالی به عنوان مهمان ویژه در اختتامیه جشنواره فجر دعوت شدند که طی ماه‌های اخیر، عملکرد آن‌ها با انتقادات شدیدی روبرو بوده است. دعوت از این چهار مسئول برای حضور تبلیغاتی در آئین پایانی جشنواره فجر سی و پنجم، خلف وعده محمد حیدری دبیر این جشنواره درباره ممانعت از استفاده انتخاباتی از این دوره از جشنواره فجر محسوب می‌شود.
همچنین براساس گزارش رسانه‌ها، از ورود برنامه سينمايي «هفت» به مراسم اختتاميه از سوي حيدري دبير جشنواره و بهروز غريب‌پور مدير كاخ اصلي جشنواره ممانعت به عمل آمد. اتفاقاتی که باعث شد، برخلاف سخن دبیر جشنواره مبنی بر اینکه «اینجا جدل فرهنگی است» فضایی سیاسی و امنیتی بر اختتامیه جشنواره فیلم فجر حاکم شود. رئیس‌جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود، از امنیتی شدن فضای فرهنگ و هنر انتقاد می‌کرد و وعده بهبود این فضا را می‌داد. اما در آخرین سال فعالیت دولت یازدهم، سیاسی‌ترین و امنیتی‌ترین مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر برگزار شد. حتی حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید، در برابر انتقادات مجری برنامه هفت گفته بود: باید به معاون سیما بگویم حقوقتان را قطع کند تا از ما انتقاد نکنید!



بازیگران سینما خوشحال باشند که صنفشان چنین رییسی دارد؟⇐امین تارخ هیأت داوران جشنواره را «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» خواند و منتقدان را «مریض»!!!

سینماروزان: امین تارخ رییس انجمن بازیگران سینمای ایران که در جشنواره امسال فجر به عنوان بازیگر اثری کشدار و خسته کننده به نام «بن بست وثوق» حاضر بود که شباهت دیالوگهای کاراکترهایش به دیالوگ فیلمهای کیمیایی اسباب خنده مخاطبان را موجب شد با نگارش یادداشتی به تعریف و تمجید از هیأت داوران جشنواره امسال فجر پرداخت.

به گزارش سینماروزان تارخ با استفاده از صفتهایی مانند «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» به استقبال از هیأت داوران رفته است و منتقدان آنها را «مریض» خوانده است!

متن تقدیرنامه تارخ بر هیأت داوران را بخوانید:

چه نشانه و اتفاق خوبى، داوران حرفه اى و منصف ما، با انتخاب پنج بازيگر ، نشان دادند كه ريزبينند و با شرف! همه پخته تر و مستقل تر از آنند كه به نظرات مريض اين و آن بيانديشند.  پس پاى گزينش خويش ايستادند و شهامتى لازم را در ابراز نظر اعلام كردند. به عزيزانم در هيئت داورى و همكارانم كه سيمرغ بر شانه هايشان آرام گرفته تبريك ميگويم.