1

#شین (میثم کزازی) ؛ تعظیم می‌کنیم در برابر رمضان بندرعباسی!!/این است منتهی‌الیه دستاوردهای‌تان در ایالات متحده؟؟/تاخت و تاز به کیمیایی به‌جهت کاور کردن اضمحلال کامل یک استعداد سابق؟/از محمود پاک‌نیت بیاموز که بدون گرین‌کارت یا تولید بیانیه، حاکم بلامنازع سکانس‌هایش است!

سینماروزان/حامد مظفری: 

➖ تکه‌تکه بگوییم کم است! پاره‌پاره است! پلان‌های بی‌ربط را ردیف کرده کنار هم و موسیقی گل‌درشت سوار پلان‌ها کرده تا بترساند ولی چرا نمی‌ترسیم؟

➖پر شده از بازیگران و نابازیگران ریز و درشت؛ از جمشید آریا و محمود پاک‌نیت و محمود بصیری و فخرالدین صدیق‌شریف و هوشنگ توکلی تا جاست‌فرندان و آنتی‌جست‌فرندان گردانندگان هفت آسمان ولی جز بداهه‌های امثال پاک‌نیت هیچ بازی به‌قاعده‌ای را شاهد نیستیم

➖دخترک موبلند، عروسک چشم‌گاوی، ویلچری که ناگهان حرکت می‌کند، خانه مخروبه، رعد و برق، باران و بسیاری دیگر از اله‌مان‌های هارور را چپانده در بغل هم ولی نمی‌تواند بترساند چون درام، نزدیک به صفر است

➖اول و وسط و آخر پر شده از پلان‌های نیم‌رخ و تمام‌رخ و زیر نور و در سایه و کنار شمع و با پوشش‌های مختلف از #غزال_نظر ؛ بازیش بد نیست ولی این همه تمرکز بر او کارکردی ندارد چون اصلا داستان‌پردازی به‌قاعده‌ای در کار نیست که در سایه‌اش ایشان هم دیده شود

➖برای سنجش عیار بازیگری شهاب در #شین فقط تمرکز کنید بر سکانس روبرویش با محمود پاک‌نیت؛ پاک‌نیت چنان اجرایی دارد که بود و نبود شهاب در صحنه حس نمی‌شود! پاک‌نیت نه گرین‌کارت دارد، نه با بهروز عکس دارد و نه اهل بیانیه دادن است، کارش که بازیگریست را خوب بلد است و فرقی برایش ندارد که شهاب روبرویش باشد یا یک هنرور!

➖حیف عمارت مخوفی که به‌عنوان لوکیشن به کار رفته

➖سازندگان فیلم حتی اگر آثاری نظیر #شب_بیست_و_نهم و #آل را ندیده‌ باشند سرکی می‌کشیدند در فیلیمو و سریالهایی مانند #احضار و #خوابزده را می‌دیدند که به خوبی از ترس شرقی برای ایجاد هیجان استفاده کرده‌اند!

➖ این است ثمره سالهای حضور در ایالات متحده و سلفی با بهروز و دنیرو؟؟ کجاست بازیگر بااستعداد #شمعی_در_باد ،#رستگاری_در_هشت_و_بیست_دقیقه ، #برف_روی_شیروانی_داغ ، #جدایی_نادر_از_سیمین و #سوپراستار ؟؟ کجاست خلوص بازیگر #رخساره ؟؟

?جوک

–کلمه‌ای در چرایی کیفیت پایین فیلم صحبت نمیکند و می‌تازد به کیمیایی که ضعف‌های فیلم را کاور کند؟ بی آن که بداند #خون_شد کیمیایی نه‌تنها گزندگی‌هایی به‌روز دارد بلکه در کارگردانی همچنان معیار سینماست!

✔️نتیجه فنی

–تعظیم کنید در برابر رمضان بندرعباسی که با بضاعت تلویزیون و شبکه خانگی سریالهای ماورایی-ترسناک ساخت که هیچ که نداشتند لااقل کمدی‌ناخواسته نبودند!




#من_می‌ترسم (بهنام بهزادی) ؛ همه گرفتاریم در پرستوی درون خویش!

 

سینماروزان/مسعود احمدی:

➖ تلاش برای شاعری نمادگرایانه در ابتدای فیلم، اسباب تاخیر است در ارتباط ولی…

➕ولی موقعیت بحرانی شاعر قصه که پیش می‌آید و عدم امنیتی که او را احاطه کرده، شتاب روایت بالا می‌رود

➖مکث‌های گاه و بیگاه برای روایت ارتباط شاعر و معشوقه، نبض داستان را میگیرد ولی…

➕ولی هرجا که بیخیال این ارتباط می‌شود و داستان بحران را پیش می‌برد بر پویایی افزوده می‌شود

➕القای دقیق عدم امنیت طبقات متوسط به پایین که از عدم امنیت اقتصادی تا امنیت روانی را شامل می‌شود؛ فقدان امنیت در دل شعارهایی که درباره اهمیت امنیت سر می‌دهند، بیش از پیش نمایانده می‌شود

➕قدرت بدون ظرفیت به عاملی می‌شود برای سوءاستفاده!! شاعر ترسان به‌محض آتو گرفتن از مایه‌دار بوالهوس، کم‌کم خلق و خویی دشمنانه پیدا می‌کند

➕رسوخ نسبی‌گرایی در همه سطوح؛ صاحبان قدرت و ثروت، ترسوترین آدمهای دور و اطرافند و ترسوترین آدم‌ها نیز به‌محض قدرت‌گیری بدل می‌شوند به کم‌ظرفیت‌ترین آدمها!

?دیالوگ

–بدترین چیز زندگی اینه که خوب و بدش با همه

–بزرگترین خلافم اینه: شعرایی میگم که غیرقابل چاپه

–کنجکاویه دیگه؛ نمیشه دکمه‌شو خاموش کرد!

–اینجا وقتی چیزی ندارم لااقل شاعرم ولی اونجا نه چیزی دارم و نه شاعرم!

?جوک

–شباهت بگومگوی کاراکتر مسعود(امیر جعفری) و معشوقه‌اش با فایل صوتی لورفته از نماینده مجلسی گرفتار در ماجرای یک پرستوی بدفرم!!

☑️نتیجه سیستماتیک

به طبقه پایین رو ندهید که اگر سوارتان شود، پیاده کردنش، کاری است ناشدنی!

 




#پدران ( #سالم_صلواتی) ؛ فایل صوتی به‌جای تصویر؛ با حمایت فارابی!

 

سینماروزان/محمد شاکری:

➕خلق معما با دست گذاشتن روی تصادفی که حین آن یکی می‌میرد و دیگری صامت(!) می‌شود

➕داستانی که روی کاغذ، به‌مانند پاورقی‌های اطلاعات‌هفتگی می‌شود یک ربعی را صرف خواندن آن کرد

➖ اجرای دمدستی سکانس چپ کردن خودرو؛ انگاری که شاسی بلند را با پتک، قر کرده‌اند!

➖میزانسن‌های ضعیف و پایین‌تر از حد انتظار برای فیلمی که وارد فجر شده!

➖بازی بد هدایت هاشمی و گلاره عباسی که حتی در تیپیکال‌ترین سکانس‌ها که گریه ‌و زاری بالای گور باشد نتوانسته‌اند حس و حال سکانس‌ها را منتقل کنند و زور می‌زنند که گریه کنند و بگریانند ولی نمی‌توانند

➕بازیگران محلی گمنام خیلی خیلی بهتر از بازیگران سرشناس، ایفای نقش کرده‌اند؛ به‌خصوص که در ادای کلمات با لهجه هم گرفتار ادا نشده‌اند

➖لهجه بد همدانی؛ تقریبا در تمام بازیگران شناخته‌شده فیلم به‌خصوص علیرضا ثانی‌فر و هدایت هاشمی.

➖شلخته، شلوغ، درهم برهم و بدون حتی یک پلان تمیز

➖گریم‌های سطحی که نه تنها به خلق کاراکتر منجر نمی‌شود بلکه خاطره ذهنی مثبت مخاطب از بازیگران را مخدوش می‌کند

➖حتی آن قدر تهور نداشته که به‌خاطر حمایتی که از فارابی گرفته سکانس کلیدی تصادف را تصویری کند!! به‌جای تصویرسازی تصادف، دوربین را دور خود می‌چرخاند و فایل صوتی تصادف پخش می‌کند!!

?جوک

–نماهایی از پارکینگ راهنمایی و رانندگی در اینجا هم به چشم می‌خورد! نماهایی که پیشتر در #سه_کام_حبس و #شنای_پروانه دیده بودیم

–تا در قافیه روایت کم می‌آورد پناه می‌برد به سکانس‌های دعوا و درگیری و اشک و ناله

–دختری که پشت فرمان بوده و در جریان چپ شدن، حتی یک خراش برنمی‌دارد

–ماشین شاسی بلند چپ کرده و بعد دوباره به حالت اول برگشته!!

⁉️پرسش

–چنین فیلمهای ضعیفی را وارد جشنواره کردند و کنار فیلمهای مدعیان ۴۰ساله مالکیت سینمای ایران قرار دادند که کیفیت نداشته(!) آن مدعیان(!) دیده شود؟؟

 




روی آنتن زنده بیان شد⇐تنوع ژانری وقتی به جشنواره کمک می‌کند که فیلم ترسناک یا فیلم اعتراضی(!) به کمدی ناخواسته بدل نشده باشد/شک نداشته باشید که “مجبوریم”درمیشیان از دوسوم آثار جشنواره بهتر است!/چرا “پسرکشی” که یکی از دراماتیک‌ترین، پرگره‌ترین، معمایی‌ترین و چشم‌نوازترین آثار سالهای اخیر سینمای ایران است، با چند روز تاخیر وارد جشنواره شد و حتی در رای‌گیری مردمی هم احتساب نشد؟/ “عنکبوت”ایرجزاد و “دست‌انداز”کمال تبریزی به‌مراتب بهترند از بسیاری از آثار فعلی حاضر در جشنواره!/”درخت گردو”، “روز صفر”، “شنای پروانه” و “کشتارگاه” قابل‌قبول‌ترین فیلمهای این جشنواره‌اند

سینماروزان: افت کیفی آثار جشنواره سی و هشتم نسبت به ادوار پیشین و جاماندن یا حدف برخی آثار کنجکاوی‌برانگیز از جشنواره موجبات نارضایتی بخشی از مخاطبان جشنواره را فراهم کرده؛ مخاطبان ناراضیند از اینکه چرا وقتی یک سری ۱۰ تایی بلیت می‌خرند حداقل نباید ۵ فیلم خوب ببینند و باید بسنده کنند به آثار سفارشی سطحی یا محصولات هنروتجربه ضدمخاطب.

حامد مظفری سربیر رسانه مستقل سینماروزان روی آنتن زنده “سینمامعیار” در تحلیلی بر کیفیت آثار جشنواره گفت: جشنواره فجر امسال پر شده از آثاری که رگه‌های شبه‌روشنفکرانه ضدمخاطب دارند؛ این جشنواره‌ایست که مخاطب باید برود گیشه سینمای مردمی و بلیت بخرد و بر این اساس عجیب است که کلی فیلم انتلکت‌نمایانه مطول وارد جشنواره شده‌اند.

این روزنامه‌نگار ادامه داد: به جرات می‌توانم بگویم سطح کیفی برخی آثار حذف شده از جشنواره به مراتب از فیلمهای جشنواره بالاتر است. شک نکنید که”مجبوریم” درمیشیان از دوسوم آثار جشنواره بهتر است. “عنکبوت”ابراهیم ایرجزاد از نصف فیلمهای جشنواره بهتر است‌. حتی “دست انداز”کمال تبریزی به مراتب بهتر از برخی آثار این جشنواره است.

حامد مظفری درباره این توجیه که هیات انتخاب بخاطر تنوع ژانری، برخی آثار را حذف کرده گفت: تنوع ژانری وقتی به ویژگی مثبت جشنواره بدل می‌شود که آثار موجود در جشنواره حداقلی از کیفیت را رعایت کرده باشند یعنی آثاری حائز کیفیت وارد جشنواره شده باشند که بلحاظ ژانری، متنوع باشد وگرنه اینکه فیلم ترسناکی به جشنواره بیاوریم که به کمدی‌ناخواسته بدل شده که نمی‌شود تنوع ژانری یا اینکه فیلم سیاسی بدون عمق وارد جشنواره کنیم که نمی‌شود تنوع ژانری! اینکه فیلمی پرهزینه را به نام فیلم اعتراضی وارد جشنواره کنیم و بعد مخاطب ببیند با کمدی ناخواسته مواجه شده که نشد تنوع ژانری.

مظفری خطاب به هیات انتخاب ادامه داد: چرا “پسرکشی” که یکی از دراماتیک‌ترین، پرگره‌ترین، معمایی‌ترین و چشم‌نوازترین آثار سالهای اخیر سینمای ایران است، با چند روز تاخیر وارد جشنواره شد و حتی در آرای مردمی هم احتساب نشد؟ مگر بنا نبوده مخاطب را ترغیب کنیم به جشنواره بیاید پس چرا با فیلمهای داستانگوی غنی چنین برخوردی می‌شود؟

این روزنامه‌نگار درباره بهترین آثار جشنواره گفت: “درخت گردو” بلحاظ حسی فیلم استانداردی شده و ادامه منطقی روش مستندنمایانه کارگردانش است. “روز صفر” هم بلحاظ پروداکشن اثر استانداردی شده و می‌توان خوشحال بود که به‌مانند نمونه‌های پیشین تلفات بودجه‌ای آن اندک است. در میان فیلم اولیها هم “شنای پروانه” و “کشتارگاه” آثاری قابل قبول بوده‌اند.

 

حامد مظفری+رضا اورنگ+در+سینمامعیار




#خورشید ( #مجید_مجیدی) ؛ جلوتر از برادران افغان؛ عقب‌تر از #بچه‌های_آسمان !/ #شائوشنک بدون رستگاری!!/جای رضا ناجی خالی!/چرا جشنواره معطل این فیلم ماند؟؟

سینماروزان/حامد مظفری:

➕بازگشت مجیدی به فضایی که بدان تعلق دارد و انجام کاری که بلد است

➖ کولاژی از #بچه‌های_آسمان و #آواز_گنجشکها ! آنجا ماهی و شترمرغ بود و اینجا کفتر و گنج افیونی گم‌شده در آبراهه!!

➖قاب‌بندی به‌مانند #ماورای_ابرها ؛ قاب‌های شلوغ و درهم‌برهم درجهت تظاهرات فقر!

➕تدوین مناسب و ضرباهنگ سریع در نیمه اول به‌گونه‌ای که تکراری بودن داستان، آدمها و فضاها به چشم نیاید

➖تزریق رگه‌های طنز بی‌ربط برای کمک به افزایش جذابیت داستان نخ‌نما؛ جای رضا ناجی خالی !

➕بازی‌های خوب کودکان نابازیگر که مرهون سابقه کارگردان در کار با کودکان است

➕دختربچه نابازیگر افغان خیلی تواناتر است از کل بازیگرنمایان فیلم برادران افغان !!

➕تکه‌گویی‌هایی از اوضاع کودکان کار و نمایش صحنه‌های کودک‌آزاری و حتی تهدید کودک محوری به … !!

➖شمایل طناز طباطبایی چقدر شبیه شده به شمایلش در #مرهم !؟؟

➖موسیقی فیلم هم یادآور #بچه‌های_آسمان است

➖سکانس‌های تونل‌زنی برای رسیدن به نقشه گنج یادآور #شائوشنک و #اندی_دوفرین نیست؟؟

➖نماهای متعدد از مترو و نمایی از #شهرفرش !!تبلیغ که نیست احیانا؟

➖ربط بی‌دلیل داستان کودک افغان به داستان پسرک تونل‌زن؛ بهتر نبود به‌جای وارد کردن شخصیتهای دیگر بر داستان مادر بیمار علی تمرکز می‌شد تا درک از شخصیت محوری فیلم بالا رود؟

➕تصویر مثبت از معلم ایرانی حامی دانش‌آموز افغان؛ بلکه برادران افغان ببینند!

➖چگالی داستانی فیلم بیشتر از ۶۰ دقیقه نیست ولی حجم زمانی دوساعتی می‌شود!

➖وقتی شخصیت‌های اصلی کودکانی‌ هستند که خوب و جذاب هم بازی می‌کنند چه اصراریست به چیدن امثال علی نصیریان، طناز طباطبایی و جواد عزتی در نقش‌های خرد فرعی؟؟؟ واقعا تصور می‌کنند با این کست در اکران می‌ترکانند؟؟

➖مطول بودن نیمه دوم که به‌جای پی گرفتن داستان اصلی با شاخه و برگ‌های اضافی افزایش حجم زمانی را در پی دارد زیبایی نیمه اول را تحت‌الشعاع قرار داده

➖پایانی مشابه #شائوشنک بدون اجرای کامل؛ فرانک دارابانت در #شائوشنک تمام مراحل رستگاری از تونل تا رودخانه را پلان‌به‌پلان نشان می‌دهد ولی در اینجا به‌دلیل کمبود پلان(؟؟) تصویر سیاه می‌شود و سپس می‌پرد به پلان نجات!

?دیالوگ

–مواد اطراف به چند حالتند؟؟
—هفت حالت؛ گرد، علف، شیشه و..

?جوک

–دخترک دستفروش افغان شبیه فمینیست‌های حامی حقوق زنان حرف می‌زند

–حضور معلمی با گریم #حیاتی مجری مادام العمر اخبار!

–پلمب مدرسه به‌دلیل عدم پرداخت کرایه!! اگر مدرسه، دولتی است که چه به کرایه و اگر هم غیرانتفاعی است چرا این‌قدر ویران است؟؟

–پسرک قصه همه کاری بلد است؛ از برق‌کاری تا دریل‌زنی تا حفر تونل و…

–آموزش کله‌زنی شاگرد به معلم

?سکانس

–تمیز کردن خانه مخروبه به سبک تمیز کردن آب انبار #آواز_گنجشکها

–هوا کردن خورشید یونولیتی متصل به انبوه بادکنها به سبک ریختن ماهی‌ها در جوی آب #آواز_گنجشکها

⁉️پرسش کلیدی

–فیلمی با اجرای میانه چرا پروسه‌ تولیدی طولانی داشته و رسیدن به کدام ویژگی بصری باعث شده جشنواره معطل فیلم بماند؟؟ وقتی حتی در پایان‌بندی چگونگی نجات #علی از فوران آبی که تونل را مملو می‌کند، نمی‌بینیم و به‌جایش تصویری سیاه می‌بینیم که کات می‌خورد به رهایی، این همه وقت‌‌کشی برای حضور استاد چه دلیلی داشته؟؟




#پسرکشی ( #محمدهادی_کریمی) ؛ پرکشش ، پرگره، عمیق وغافلگیر کننده با یک #ژاله_صامتی استثنایی!/مناعت طبع بیش از حد فیلمساز هم بد آفتی است در اجتماع کهیری!

سینماروزان/حامد مظفری:

➕دقت در طراحی صحنه و فیلمبرداری باطمانینه به‌خصوص در بخشهای تاریخی کار

➕گشاده‌دستی در داستان‌پردازی و گره‌افکنی‌های به‌موقع و بدون اتلاف وقت

➕پر پلان و پرگره و چشم‌نواز برای مخاطبانی که سالهاست انبوه چرک و کراهت به‌اسم سینما به خوردشان داده اند

➕بازی پرحس و چشمگیر #ژاله_صامتی که اثر گذر زمان بر پیکره زن خطاکار و به‌ویژه ترس و نگرانی از مواجهه با عریان شدن حقیقت را به خوبی القا میکند و مدعی بی رقیبی در این دوره تا اینجاست و درخشش بازیگران دیگر از آرمان درویش و بهاره کیان افشار تا ادبی و اوتادی و نعمتی و …

➕بازیگردانی در خدمت سوژه و جلوگیری از تیپ سازی؛ دقت کنید که حتی یکی مثل لیلا اوتادی با آن کلیشه هایی که از او در ذهن داریم یک آن تبرج های معمول زنانه اش را ندارد و حل شده در کاراکتر !

➕بازنمایی ماهرانه سیکلی که همه در آن دور خود می‌چرخند؛ مرکز، یکی است و فقط درجه قرارگیری نسبت به مرکز اندکی تفاوت

➖خروج از این سیکل ممکن نیست جز رها شدن از گذشته ای که تو در آن نبوده ای اما تاوانش هنوز بر ذمه ی توست در رسیدن به مفهوم ناب عشق با رد شدن از مصادیق آن صد البته با آوای لئونارد کوهن!؟؟

➕پایان‌بندی جسورانه و گره‌گشایی کامل و منطقی بدون درافتادن در بازیهای پایان باز!

➖مناعت طبع آزار دهنده سازنده فیلم که علیرغم حضوری درخشان، نه بابت تاخیر ورود به جشنواره و نه عدم شرکت در آرای مردمی، زبان به اعتراض نمی گشاید و سکوت می کندامثال گردانندگان محافل دولتی را وقیحتر می‌کند در بریدن سر مستقلین ماخوذ به حیا! عارف مسلکی و همیشه لبخند بر لب داشتن در این عصر و در این جغرافیا، سم مهلکی است که مدام به مذبح ات ببرند، مطمئنا سر #پسر_کشی در داوری هم بریده خواهد شد بدون درد و خونریزی؛ کما اینکه دودهه و در تمامی دولتها این اتفاق برای تمامی نوشته‌های سازنده اش افتاده و برای ساخته‌هایش نیز …

?سکانس

–رب گیری دختران در حیاط

–بستن حجله برای زن دوم

?جوک

–رونمایی از عروس رویایی مادرشوهران ایرانی؛ عروسی که پای مادرشوهر را مالش می‌دهد و خودش را خدمتگذار وی میداند ولی…

?دیالوگ

–برگ از درخت خسته میشه! پاییز، بهونه‌شه

–هر کس تهش شبیه دشمنش میشه

–نحسی از کلاغ نیس! از آدماییه که اینجا زندگی میکردن

–همیشه اونی که میگه فراموش کردم همه چی بهتر یادشه




#آتابای ( #نیکی_کریمی) ؛ سفره‌ای زیبا و پر از دسر بدون یک لقمه غذا!/عاقبتِ پا کردن در کفش کیارستمی و بیگله‌جیلان

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕نماهای کارت پستالی از آذربایجان برای دلبری از جشنواره‌های آن طرفی؛ کمی دیر اقدام نکرده برای کسب موفقیت با چنین ساختاری؟؟

➖ ترس از عدم توانایی در داستانگویی موجب شده به بازی‌های تصویری پناه ببرد؛ طبیعی هم هست، نیکی کریمی بازیگر استانداردی است و نه کارگردان متبحری و چون خودآگاه بوده به توانایی‌های خویش، قید درام را زده

➖نمایی باز از مقبره شمس تبریزی؛ در توجیه حمایت فرمانداری خوی!

➕استفاده از بازیگران آذری زبانی نظیر آتش تقی‌پور که خیلی خوب زیر و بم گویش روستایی آذری‌زبانان و به‌خصوص فحش‌ها(!) را درآورده‌اند

➖تغییر پی در پی خط روایی از ماجرای باغ تا خودسوزی تا عشق به خواهر رفیق بی آن که هیچ بازنمایی تصویری کاملی از رویدادها را شاهد باشیم

?دیالوگ

–هر وقت به کسی خواستی محبت کنی جوری محبت کن که محبتو با وظیفه اشتباه نگیره!

–تا چیزی مال خودت نباشه میترسی دوستش داشته باشی

?جوک

–تهیه‌کننده خوش‌حساب(!!) در نقش باغ‌دار منفعت‌طلب!

☑️نتیجه فنی

–همنشینی با کیارستمی و نوری بیگله جیلان نمی‌تواند دلیلی منطقی باشد برای پا کردن در کفش آنها! مخاطب همیشه اصل جنس را ترجیح می‌دهد؛ درست شبیه همین پسر نوجوان #آتابای که با شنیدن واقعیت چینی بودن آدیداس، لبخندش می‌ماسد!




#لباس_شخصی ( #امیرعباس_ربیعی) ؛ تمام و کمال در #حضیض !! هیچ #اوج ی در کار نیست!!

سینماروزان/محمد شاکری:

➕همین که ورود کرده به ماجرای توده می‌تواند مزیت باشد

➖ دیالوگهای شعاری سراسر فیلم را پر کرده!! به‌جای اثرگذاری، خنده‌دار است

➖شخصیت اصلی از ابتدا تا انتها می‌گوید مشکل از توده است و تازه در انتها هم معلوم می‌شود که سرکار بوده!

➖شخصیت اصلی با قوس کمر موجود در یک عکس، رد تشکیلات مخفی توده را می‌زند

➖نشان دادن گاه و بیگاه پیکر شهید برای حس‌دار کردن!! یعنی نمی‌داند حس گرفتن، نیاز دارد به پیش‌زمینه دراماتیک؟؟

➕خشونت بی‌محابا در کلام بازجویان اطلاعاتی!

➕بیان نقش انگلیس در ایجاد بازی جهت زدن توده‌‌ای‌ها

➕تیپ‌سازی خوب به‌مدد حضور #خیرالله_تقیانی_پور به‌عنوان بازیگردان

➖جیغ و دادهای یاسر که مثلا نیروی اطلاعاتی است ولی برای استدلال فقط داد می‌زند!

➖کپی‌برداری از سبک کاری مهدویان بی آن که یادشان باشد بنیاد روایت کلی هزینه و زمان صرف مهدویان کرد تا در مستندنمایی رشد کند و اینجا یک تازه‌کار یی‌پیشینه در مستندنمایی فقط در حال کپی سبک است

➖کدر کردن مدام تصویر با غبار و باران برای پوشاندن گاف‌های صحنه‌آرایی

➖موزیک گل‌درشت به‌ظاهر حماسی برای پوشش ضعف در داستان‌پردازی

➖از کف دست عرق کرده کیانوری پی می‌برد به جاسوسی دختر همراه کیانوری!؟؟

➖برگ برنده‌ای به‌نام داماد کیانوری را رد نمی‌زند!! چرا؟؟

➖چرا هویت واقعی رابط مشهوری که اسناد جاسوسی توده را از بریتانیا در پاکستان تحویل می‌گیرد، مشخص نیست؟؟

➖بازی‌های اغراق‌زده و تیپیکال همه رده‌ها؛ از نیروهای اطلاعاتی تا سمپات‌های توده تا خود کیانوری که عین مجسمه است!

➖مشاوره کارگردانی حاتمی‌کیا!! حاتمی‌کیا که خود درگیر #خروج بوده چطور فرصت کرده برای مشاوره چنین پروژه‌ای؟؟

?کاراکتر

–توفیقی(ساواکی زندانی) با بازی مجید جعفری

?دیالوگ

–هرچی حزب میگه بگین چشم

–از کسی ضربه میخوریم که میگوید درود بر خمینی!

–حکومت دست آخونداس؛ سفارت آمریکا رو میگیرن ولی با شوروی کار ندارن

–انگلیس دنبال این بوده که توده را بزنیم!

–ما اگه شک نکنیم نونمون حلال نیس

–خدا خواس مچ شوروی رو گرفتیم ولی اون انگلیس بی پدر و مادر…

–به دوستات بگو به این راحتی که به من میگن به بقیه نگن خائن

?جوک

–کت احمدی‌نژادی در تن نیروهای سپاه دهه شصت

–میرم تهران، میریزم همه‌شونو می‌گیرم!(به سبک فیلم لرزان ۳ارگانی)

–بریزیم خونه رو بزنیم!(باز به سبک فیلم لرزان ۳ارگانی)

–تلویزیون رنگی، تصویر سیاه و سفید نشان می‌دهد

–آفتاب وسط آسمان است و تلویزیون، #مدرسه_موشها نشان می‌دهد!!

–اندازه ریش و موی کاراکترها در کل فیلم هیچ تغییری نمی‌کند؛ انگار فریز شده‌اند




#مردن_در_آب_مطهر ( #برادران_محمودی)؛ ایرانی و افغان ندارد؛ آنها که متصلند مدام فیلم و سریال میسازند و آنها که منفصلند باید بروند بمیرند!

سینپاروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➖چه میتوان گفت وقتی حتی یک افتتاحیه جذاب و دست اول ندارد و از ثانیه اول همه چیز را برمبنای کلیشه #افغان_اسیر_در_چنگال_ایران پیش می‌برد؟؟

➖قاب لرزان معوج با بازیگران ایرانی که میخواهند لهجه افغان‌ها را تقلید کنند ولی لهجه خودشان هم یادشان می‌رود!

➖دیالوگهای شعاری و بی‌خاصیت که بیست سال پیش جعفر را به یاد می‌آورد؛ جعفر پناهی این روزها کجای سینماست؟

➖لاتی پر کردن #علی_شادمان که به گمان خودش شبیهش می‌کند به نوید؟؟ و عاملی می‌شود بر رشدش؟

➖هفت سال قبل مسعود اطیابی که یک ایرانی است در دل جنگ افغانستان فیلم #خاک_و_مرجان را با نماهایی زیبا از افعانستان جنگ‌زده ساخت تا ایرانی را کنار افغان قرار دهد ولی حالا برادران محمودی افغان که بزرگ‌شده ایران‌اند جز شومی و پلیدی از ایران و ایرانی به تصویر نمی‌کشند!

➖چقدر هم می‌خواهد با نماهای بسته دختران افغان، جاذبه اروتیک ایجاد کند؛ بی توجه به نجابت ذاتی دختران افغان!!

➖حتی نکرده پنج بازیگر افغان اصیل را وارد پروژه کند بلکه مجالی فراهم شود برای ورود چهره‌های نو؟؟

➖اینکه افغان در ایران اوضاع خوبی ندارد وقتی تراژدی می‌شد که ایرانی‌جماعت غرق در رفاه باشد ولی وقتی یک تلورانس ارزی، زاغه‌ها را به آتش می‌کشد و ایرانیان را به خاک سیاه می‌نشاند حرف زدن از تبعیض نژادی علیه افغان یک شوخی سرسری است. ایرانی و افغان ندارد؛ آنها که متصلند می‌توانند هم سریال بسازند و هم فیلم و آنها که منفصلند باید بروند بمیرند!!

➖مشارکت فارابی در تولید از کجا نشات گرفته؟؟ کجای محتوا یا ساختار فیلم هماهنگ است با سیاستهای فرهنگی فارابی؟؟

?جوک

–یارو از گرسنگی روبه‌قبله است و به ادعای خودش راهی جز مهاجرت ندارد ولی به ناگاه برمیخیزد و به دنبال پاسخ به پرسشی به‌زعم خودش شرعی است

–میگوید هیچ جای دنیا فرش سرخ زیرپای مهاجران پهن نمی‌کنند ولی حتی در حد یک خرده‌داستان از امثال خود نمی‌گویند که از سینما تا تلویزیون ایران، حلوا حلوا شده‌اند

☑️پیشنهاد یک حقیر کاملا منفصل

این بازی با کلیشه #افغان_اسیر_در_چنگال_ایران را تمام کنید و مسیری تازه بپیمایید. مثلا چرا یک درام بیوپیک در شرح چگونگی رشد و نمو دو برادر افغان در ساختار سینما و تلویزیون ایران نمی‌سازید؟؟




#کشتارگاه ( #عباس_امینی)؛ پولشویی در گاوداری!؟

سینماروزان/محمد شاکری:

➕افتتاحیه معماگونه و رعب‌آور با روایت قتل(؟) سه‌ نفر در سردخانه کشتارگاه

➕پیش‌برد پویای داستان و وارد کردن شخصیتهای مکمل در خدمت کمک به حل معما

➖رها کردن داستان قتل و زدن به داستان دلار

➕واکاوی زدوبندهای بازار دلار؛ دلارهایی که از عراق وارد شده و در گاوداری‌های حاشیه‌ای(!!) شسته می‌شود

➕نمایش گرفتاری‌های پیش‌روی جوانی که یک بار از اروپا دیپورت شده و حالا هم آلت دست سوداگری است که هم آدم می‌کشد و هم رفت و آمد دارد به بار سلاطین ارز

➕هیولا شدن تدریجی جوان پاکی که به‌خاطر پدر گرفتار ماجرای قتل می‌شود؛ به‌موازات وجدان دردی که رفته‌رفته به سراغ پدر نابکار می‌آید

➕ساده، لوباجت و بی‌ادعا تا انتها پیش می‌رود و به‌جای اداهای خودنمایانه، پایان‌بندی‌اش را می‌چیند

?جوک
–آهنگ شهرزاد روی گوشی آقازاده فتحی

–رابطه ایجادشده میان کاراکترهای مانی حقیقی-امیرحسین فتحی خیلی شبیه است به رابطه سعید کنگرانی-عزت انتظامی در #دایره_مینا

?کاراکتر
–عبد با بازی حسن پورشیرازی

?سکانس
–بستن بسته‌های دلار دور شکم زن عراقی بسان بستن انتحاری!




فارابی فیلمهای جشنواره‌ای تحت حمایت خود را معرفی کرد⇐ از مجید آقای برزگر مستقل(!) تا برادران محمودی افغان تا تهیه‌کننده‌‌ای با فیلمهای شکست‌خورده و…

سینماروزان: بنیاد فارابی شش فیلم تحت حمایت خود در جشنواره را معرفی کرد و عجبا که نام برخی متشبثان به صفت “مستقل” هم در میان این شش سینماگر تحت حمایت فارابی به چشم می‌خورد.

“ابر بارانش گرفته”(مجید برزگر)، “پدران”(سالم صلواتی)، “سینما شهرقصه”(کیوان علیمحمدی)، “مغز استخوان”(حمیدرضا قربانی)، “من میترسم”(بهنام یهزادی)و “مردن در آب مطهر”(برادران محمودی) شش فیلم جشنواره‌اند که با پشتیبانی فارابی تولید شده‌اند‌.

در این بین “ابر بارانش گرفته” را مجید برزگر ساخته که مدعی فیلمسازی مستقل(!) هم هست. “مردن در آب مطهر” را دو برادر افغان با نام خانوادگی محمودی ساخته‌اند که در اغلب آثارشان تصویری منفی از ایران و ایرانی به چشم می‌خورد.

“سینما شهرقصه” به تهیه‌کنندگی محمدرضا مصباح تولیدشده که آثاری شکست‌خورده در اکران نظیر “برمودا” و “پیلوت” را در کارنامه دارد.




#خروج ( #ابراهیم_حاتمی_کیا )؛ رحمت در راه اژدها!/مطمئنید نام کارگردان، آرش معیریان نیست؟؟/یعنی آی.کیوی ده‌نمکی بالاتر است؟؟

سینماروزان/مسعود احمدی:

➕ویدیوکلیپ ابتدایی که از فرود هلی‌کوپتر تا به فنا رفتن مزرعه پنبه تا تمرکز از راه دور بر رییس جمهور عمامه سفید را دربرمی‌گیرد خیلی بهتر از کلیپ‌های کوجی زادوری و در حد و اندازه کارهای الک کارتیو و بهمن تیرگان است!!!

➖ پراکندگی حاد روایت بلافاصله پس از آن ویدیوکلیپ تر و تمیز با ورود به داستان زندگی پسر مرزبان #رحمت که مشخص نیست از ابتدا مرزبان بوده یا بعد از اتفاقات ماه‌های اخیر از مدافع حرم تغییر ماهیت داده به مرزبان؟

➖هر کدام از اهالی روستا با یک لهجه حرف می‌زنند و #رحمت_بخشی هم با لحن فیلمهای کالت بازیگرش!

➖حتی نکرده برای فرامرز قریبیان کاراکتر طراحی کند و قریبیان با لحن #سناتور و #ترن پرت شده به عدل‌آباد!! کجاست رحمت؟؟

➕به‌کارگیری بازیگرانی نظیر جهانگیر الماسی، مهدی فقیه، اکبر رحمتی، محمد فیلی و آتش تقی‌پور در پروژه‌ای ارگانی بعد از سالها بیکاری در سینما، نیکو است! امید که این اجتماع قدما با تخصیص دستمزدهایی در شان ایشان همراه بوده باشد و حداقل خمس بودجه تولید به این پیشکسوتان رسیده باشد!

➖از دل این سوژه می‌شد یک کمدی تر و تمیز درآورد؛ منوط به اینکه یک کمدی‌نویس کنار خود داشت ولی چون خودشان عقل کل هستند نیازی به همکار ندارند و همین است که نماهای دردناک، حسی برنمی‌انگیزد و نماهای پرجروبحث، خنده‌دار می‌شود؛ یکی مثل آرش معیریان کنار پروژه بود، یک کمدی خالتور حسابی درمی‌آمد!

➖تدوین اشتباه و پر از نماهای اضافی!

➖تعقیب و گریز در مزرعه بلال شبیه شده به تعقیب گراز در مزرعه برنج در #باشو

➖خیلی تلاش شده با گریمی سنگین، ضعف اجرای پانته‌آ پناهیها پوشانده شود ولی وقتی یک زن را سوار تراکتور می‌کنی تا متهم نشوی به تبعیض جنسیتی، باید هم کابین تراکتور زن را حجله ببندی بلکه با خنده‌دار شدن، شدت ضعف اجرا کاهش یابد

➖تاکید مکرر بر اینکه روستاییان معترض، پدر شهید هستند جز توجیه دریافت بودجه ارگانی، کارکرد دیگری دارد؟؟ یا شاید حاتمی‌کیا هم مثل بودجه‌دهندگانش فکر می‌کند که در توجه به شهروندان، درجه‌بندی داریم؟

➖موتیف تکراری ارسال نامه به رییس جمهور؛ ادای احترام است به برخی محصولات تولیدی دوران احمدی‌نژاد از #گیرنده تا #تلفن_همراه_رییس_جمهور و #پایتخت ؟؟

➖کپی‌برداری سکانس معرفی رحمت نزد مشاور رییس جمهور از سکانس معرفی زاپاتا در #ویوا_زاپاتا

➖بلاتکلیفی در پایان‌بندی! البته تقصیر حاتمی‌کیا نیست‌‌چون آن قدر اتفاقات ریز و درشت در سه ماه گذشته از اعتراضات بنزینی تا ترور سردار تا سقوط هواپیما روی داده که واقعا جمع کردن فیلمی با مضمون اعتراض را کار حضرت فیل کرده! ولی حداقل انتظار از حاتمی‌کیا این بود که فیلمی با چنین پایان‌بندی را اصلا به جشنواره ندهد بلکه تا اکران به ایده‌ای منطقی برای پایان داستانش برسد

?سکانس
–آب گرفتگی مزرعه با نوای ساکسیفون

?کاراکتر
–رییس شورای عدل‌آباد با بازی جهانگیر الماسی

?دیالوگ
–خدا کنه امامزاده پاستور حاجت بده!!

–دیدن گندم به صرفه نیست، ماشین کاشتن جاش!

–شما هم ببینی پدرزن آینده‌ت وسط دعواس، جوگیر
میشی

–ملا زبون ملا رو بهتر از همه میفهمه

?جوک
–رییس جمهور، رییس همه س

–ریش حنابسته ملا با بازی مهدی فقیه

–محمد فیلی با شمایل #بسیم_بیک سریال #روزی_روزگاری

–تک چرخ اکبر رحمتی(مش خیرالله) با تراکتور فیات!!

–شریفی‌نیا با گریم حسن روحانی و ادبیات حاجی گرینوف #اخراجیها در نقش مشاور روحانی!!

⁉️پرسش

–اوج که علاقمند کمدی‌سازی است چرا بر روی ده‌نمکی که هم مومن و هم انقلابی و هم خودی است و هم علاقه وافر به کمدی‌سازی دارد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند؟؟ چه کاریست کمدی‌سازی با افراد غیرمتخصص!

☑️نتیجه فنی

–ده‌نمکی از حاتمی‌کیا باهوش‌تر است که #زندانیها را به جشنواره نداد و مستقیم روانه اکران کرد. آن یکی خیلی خوب تغییر اوضاع را درک کرد و با تغییر بازی، حاشیه امن برای فیلمش خرید تا به اکران برسد ولی این یکی انگار حتی یک مشاور آگاه کناردستش نبوده که درباره ریسک بالای رونمایی چنین فیلم مغشوشی در جشنواره بهش هشدار دهد؟؟!!




#روز_بلوا ( #بهروز_شعیبی )؛ کاسبی با کاسبی!!؟؟/صرف باقلوا به‌بهانه بلوا؟؟/بهتر نبود همان تن‌ماهی‌دزد #ایران_مال را محور داستان می‌کردی؟؟/آن سکانس سوداگرانه #خون_شد نمی‌ارزید به کل این فیلم؟؟

سینماروزان/مسعود احمدی:

➕پیوند زدن داستان زندگی یک روحانی با ماجرای یک اختلاس کلان اقتصادی که این روزها مثل آلودگی هوا شایع شده، ارزنده است!

➕چه خوب پته موسسات به‌ظاهر خیریه‌ای که جیب ملت را می‌زنند روی آب ریخته! هرجا خیریه هست پای پولشویی در میان است؟؟

➖ساده‌لوحی مفرط روحانی داستان از کجا نشات گرفته؟؟ خواسته تصویری مطهر از روحانی ارائه دهد؟؟ طاهر بودن روحانی با ساده‌لوحی فرق ندارد؟؟؟

➖ده‌ها بار پولهای کلان به حساب روحانی وارد و از آن خارج شده ولی روحانی خبر ندارد!! این چه روحانی است که حتی پیامک بانکیش هم فعال نیست؟

➖روحانی ساده‌لوح چطور عقل کرده دختر یک متنفذ مایه‌دار را بگیرد؟ و چرا عموی آبغوره‌فروشی که مرادش است حداقل در برهه ازدواج، چراغ راهش نیست؟؟

➖به همه چیز و همه کس سرک می‌کشد ولی در سطح می‌ماند! از اختلاس می‌گوید ولی در سطح، از وام‌های هزارمیلیاردی می‌گوید ولی در سطح، از پرستوها می‌گوید ولی در سطح و چون به عمق نمی‌زند می‌ماند که چطور جمعش کند؟

➕بلند کردن تن‌ماهی‌های هایپر توسط یک مستضعف در #ایران_مال !؟؟! داستان همین مستضعف را می‌ساخت بهتر نبود؟ اینکه چطور در کنار چنین گرسنگانی، پول ساخت عمارت‌هایی همچون ایران‌مال استحصال می‌شود سوژه بهتری برای داستان‌پردازی نبود!؟؟

➖آن هیونداهای کره‌ای از سدان تا شاسی بلند که تبلیغ محسوب نمی‌شود؟؟

➖بدبختانه دگردیسی روحانی ساده‌لوح هم درنیامده! اینکه چهار پلان از همراهی روحانی ساده‌لوح با عملی‌هایی بگیری که سرپناهی ندارند جز زیر پل گیشا که نشد دراماتورژی!

➖اثرگذاری آن سکانس نمادین #خون_شد که سوداگران لانه کرده حوالی میدان فردوسی را به خون می‌نشاند، بیشتر است یا این فیلم؟؟ کیمیایی از اعتیاد و #آقاخان می‌گوید و دلالان ارز را رسوا می‌کند و شعیبی از پولشویی و فساد اقتصادی می‌گوید و به جایی نمی‌رسد

?جوک

–روحانی داستان ناراحت است از “حاجی” خطاب شدن!!

–گله شتر وسط کارخانه متروک

–هکر جوان هم داده‌های سری را ارائه می‌دهد و هم تحلیل داده‌ها را! فقط هم ظرف یکی دو ساعت

–اندرزهای عموی آبغوره‌فروش که یادآور مرشد #اخراجیها است

–یک‌باره روح سوپرمن در روحانی ساده‌لوح دست و پاچلفتی حلول کرده و به نجات زن گرفتار خودسوزی می‌پردازد.

–هنروری مشابه #۳ارگانی در سکانس اقامه نماز روحانی ساده‌لوح

?دیالوگ

–شتر وارد میکنن که قیمت دیه رو بیارن پایین

–شرف الشمس‌تو خیلی وقته اینجا جا گذاشتی

–پول مردمو میشه برگردوند، اعتمادشونو چی؟؟

 




#مغز_استخوان ( #حمیدرضا_قربانی )؛ بازنشر سریال درحال بازپخش #دیگری !؟!

سینماروزان/محمد شاکری:

➕گره‌افکنی بدیع منتج از علاج درمان سرطان کودک طلاق با جماع مجدد مادر شوهردار با همسر سابق، می‌توانست برگ‌برنده باشد اگر…

➖اگر یادآور سریال #دیگری مرجان اشرفی‌زاده نبود که همین روزها در حال بازپخش از شبکه سوم سیماست؛ از تهیه‌کننده جوان فیلم که جزو قوم و خویش اصغر پورمحمدی مدیر باسابقه شبکه ۳ است انتظار می‌رفت لااقل حواسش به این کپی‌برداری باشد

➕ انتقال داستان به سمت معمای مرد خلافکار فراری؛ خلافکاری که آدم کشته و آدم اجیر کرده که قتل را گردن گیرد

➕تلاش برای یافتن قاتل اصلی یک دوپینگ است برای فیلمی که ➖بلحاظ فضاسازی خیلی خیلی متاثر است از سینمای اصغر فرهادی!

➖پیش بردن داستان با حرافی به‌جای ایجاد موقعیت‌‌های تشریح‌کننده بحرانی که لحظه به لحظه حادتر می‌شود؛ این آفتی‌است که علی زرنگار نویسنده در #بدون_تاریخ… هم بدان دچار بود

➕بازی آرام و باطمانینه #بابک_حمیدیان که بدون داد و فریادهای مدشده در سینمای شبه‌روشنفکرانه، روایتگر حال و روز شوهر دوم است!

➖بازی پراغراق پریناز ایزدیار که هی جیغ و داد می‌کشد و هی اشک می‌ریزد و هی ناله می‌کند بلکه سیمرغش دهند؟

➕بازی استاندارد و خیره‌کننده #نوید_پورفرج خیلی به چشم می‌آید به‌خصوص در برابر جواد عزتی و پریناز ایزدیار که اساسا جز تکرار چیزی ندارند

?جوک

–حضور کاراکتری کارچاق‌کن با نام محسن حدادی؛ همنام مدیرکل معاونت مطبوعاتی!

–شباهت سکانس اعتراف‌گیری از برادر قاتل با سکانس اعتراف‌گیری از رفیق هاشم لاته #شنای_پروانه




#خون_شد ( #مسعود_کیمیایی)؛ #آقاخان تاربه‌دست(!) خونه رو تحویل داد، رفت!/خون به پا خواهد شد در مرکز تجارت جهانی فردوسی!!؟؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:

➕تصاویری خواستنی و دلربا از آدمهایی کم‌یاب در موقعیت‌هایی پرسوءظن؛ هنر دست زرین‌دست به‌شدت کمک کرده به مانا شدن میزانسن‌های کیمیایی.

➕طعنه‌های نمادین به آنچه این سالها بر سر ایران و ایرانی و وطن رفته؛ طعنه‌هایی که از تهران تا شمال و مرکز تجارت جهانی فردوسی(!) را نشانه رفته و درنهایت خون می‌شود سوداگری‌های سفته‌بازان حوالی چهارراه استانبول.

➕چه فضلی و چه مرتضی هرجا که می‌روند افیون است که بیرون می‌زند؛ افیونی که مقداری به شکل شیشه نزد نانوایان و مقداری به‌شکل پول خارجی نزد ویلچرنشینان(!) است

➕ #آقاخان پدر خانواده، تار(!!) می‌زند؛ پدری که همه چیز را به باد داده ولی باز می‌زند تار و تار و تار

➖فضلی سه‌سوت و در کمترین زمان ممکن تمام خائنین را به‌سزای اعمالشان می‌رساند؛ یکی را می‌سوزاند، یکی را لت و پار می‌کند و دیگری را نیز می‌چزاند و سرآخر روبروی مرکز تجارت جهانی است که از پشت می‌زنندش

➕آن قدر قاب زیبا گرفته که یک‌دم حوصله مخاطب سر نرود؛ حتی اگر صدها بار داستان انتقام فضلی و فضلی‌ها را دیده یا شنیده باشد باز این همه قاب زیبا جذب‌تان می‌کند

➕سعید آقاخانی اصل جنس بوده برای کیمیایی؛ دل داده به قلوه کیمیایی و شده سرداری که کم‌کاری‌های آقاخان تارزن(!) را جبران می‌کند

➖بازی‌های باسمه‌ای نقشهای فرعی که انگاری اغلب هم جزو هنرجویان کارگاه استاد بوده‌اند!! وقتی #رنجکشان پشت استاد بوده چرا به‌جای این هنرجویان، بازیگر حرفه‌ای نیاورده‌اند؟؟

➕پایان بندی به‌روز در مرکز مبادلات ارزی که نبض زندگی‌مان گره خورده به کاندولای نمایشگرهای عریضش

?سکانس
–خروج فضلی از تیمارستان برخلاف جهت افعال دیوانگان همزمان با اجرای ارکستر بادی دیوانگان

–فاطمه در آغوش فضلی

?جوک
–کلینیک ترک اعتیاد سیامک انصاری متکی بر رقاصی با جلال همتی

–استفاده از ته‌مایه‌های موزیک اسفند برای قیصر

?کاراکتر

–آقاخان پدر خانواده با بازی اکبر معززی که بدجوری گند زده به زندگی فرزندان و به‌خصوص دختران مظلوم!؟

?دیالوگ
–مرد ترک خورده آخرشه… که خدا اون روزو نیاره

–کفن‌دزد از مرده نمی‌ترسه

–من نبودم و تو هم بی‌خبر ولی معرفتت پرِخبر

–بریم خونه رو پس بگیریم
—-خونه رو تحویل دادیم، رفت!!

–آدم بزرگ اسیر کار کوچیک نمیشه

–من چی دارم،؟ هیچی! خرد شدم، خون شدم

–زن؟؟ بالای ده سالش، دودش میره تو چشمت

–راست گفتن مردا که اگه چاقو تو جیبت نباشه انگار که لختی!

–به گور هر چی نامرده که دم از مردی میزنه

–اگه اومدی منو تیغ بزنی، من خودم ژیلتم!




#دوزیست ( #برزو_نیک_نژاد)؛ باور کنید که بانوان این روزگار، روش‌های جلوگیری را فوت آبند؛ آن هم زمانی که یک #دکتر ، سرمایه‌گذار است!/تلگرامت را چک کن برزوجان!/محال است فکر کنیم از #مارال کپی کرده‌اید

 

سینماروزان/مسعود احمدی:

➕آغازی پرهیجان با چیدمان پازل‌ سرقتی ناتمام و در ادامه…

➖تکرار و تکرار و تکرار بدون پرداخت حتی یک شخصیت

➖هرجا که کم می‌آورند یا درگیری و جر و بحث یا بداهه و ژانگولر و مقادیری هم تخته‌نرد با موتیف مستعمل دختر فراری خیانت‌دیده حامله و درنهایت هم ترکاندن کارگاه و باز درگیری و زدوخورد و…

➖چرا برزو فکر کرده در آستانه ۱۴۰۰ همچنان دختران و زنان ایرانی نمی‌دانند چطور هندل کنند که دچار بارداری ناخواسته نشوند؟؟ و بعدش چرا برای سقط فقط باید متوسل شد به آشنای پری‌خانم؟؟ تلگرامت را چک کن برزوجان!

➖پیرنگ فیلمنامه-اگر فیلمنامه‌ای داشته-کاملا یادآور #مارال است که بیست سال قبل مهدی صباغ‌زاده آن را ساخته بود! البته محال است فکر کنیم از #مارال کپی کرده؛ فیلم منسجم صباغ‌زاده کجا و این کجا؟؟ حتی بازسازی پلان به پلان #مارال بدون تغییر دیالوگ نتیجه‌ای بهتر از این عایدمان می‌کرد

➖از جواد عزتی و پژمان جمشیدی تا هادی حجازی‌فر و ستاره پسیانی را دارد ولی حتی نتوانسته برای یکی دیالوگی مختص خودش بنویسد و همه مثل هم حرف می‌زنند

➕بازی گرم سعید پورصمیمی در نقش پیرمردی هفت‌خط

➖صدها کلوزآپ بی‌دلیل از دخترک خیانت‌دیده که حتی رنگ چشمانش هم یادآور بازیگر #مارال است

?دیالوگ
–زیادم که نجیب باشی با اسب اشتباهت میگیرن

–خار اون پله داره؛ خار ما نداره!

?جوک

–کلاه گیس هادی حجازی‌فر

–حتی نکرده یک بیلبورد خوب برای عرشه‌پل #عطا طراحی کند!

–گرفتن نمای بسته از پیکر بازیگرانی با کلی اضافه وزن زیر دوش!!

–قحطی دختر و زن؛ همه جامعه نران دنبال زنی هستند که اصول اولیه پیشگیری را هم بلد نیست

— #دکتر علیرضا تیموری سرمایه‌گذار است و همه مشکلات از بارداری ناخواسته است!!




#درخت_گردو ( #محمدحسین_مهدویان)؛ سوختیم!!!/چرا صدایشان هرگز شنیده نشد!؟

 

سینماروزان/روح‌الله حسینی:

➕استفاده به‌جا از زوم‌های رفت و برگشت برای ورود به سکانس‌های فاجعه‌آمیز و بالعکس خروج از فاجعه؛ اگر خروجی از این مصیبت در کار باشد

➕خلق تصاویر دیدنی و تکان‌دهنده از عمق فاجعه به‌جای آویزان شدن به دیالوگ برای توصیف فاجعه! تصاویر مستندگونه بحران بیشتر از ده‌ها سخنرانی، گرفتاریهای جنگ برای مردمان محروم دورافتاده را تشریح کرده

➖غم سراسر فیلم را گرفته و کورسویی هم اگر هست از یک دالان تاریک است که باز مشخص نیست انتهایش به کجاست؟

➕هزینه سنگینی برای برگردان تصویری اتفاقات سردشت صرف شده! در بریز و بپاش‌های تلف‌شده ارگان‌های ارزشی اینکه #اول_مارکت به کمک این برگردان پر سوز آمده جای خرسندی است

➖ای کاش مدیری به‌جای بازیگری به‌عنوان تهیه‌کننده دوم یا شریک تولید، نامش روی فیلم بود؛ هم برندش را ارتقا می‌داد و هم سازی ناکوک نبود بر این سمفونی مصیبت!

➕ذوب پیمان معادی در شخصیت #قادر ؛ معادی خودش را رها کرده در دنیای مصیبت‌زده کردها تا جزیی از کل باشد و این رهاشدگی بیشتر از تمام بازی‌های اغراق‌زده قبلیش به چشم می‌آید! پروتزی که وارد دهان معادی کرده‌اند تا گویش ناز کافه‌ایش اصلاح شود خیلی کمک کرده به افزایش باورپذیری کاراکتر.

➕واسپاری نقش‌های فرعی مختلف به نابازیگرانی که دوربین را می‌شناسند، کمک بزرگی بوده به روایت تراژدی؛ فی‌المثل استفاده از دستیار کارگردانی نظیر حسین فلاح به‌عنوان ایفاگر یک مدیر بیمارستان.

➖افسوس به حال اوج و فارابی که در تولید چنین تراژدی هیچ نقشی نداشته‌اند!

?دیالوگ
–صدایمان هرگز شنیده نشد!

–هر روز بلا…

?سکانس

–کولبری کودکان کفن‌پیچ شده توسط پدر برای دفن در خاکی که به‌خاطر آلودگی هیچ احدی جرات ورود بدان را ندارد؛ چه دردناک است که کولبری کفن‌پیچ‌شدگان آن روزگار به کولبری اجناس قاچاق توسط کردها در این روزگار ارتقا یافته!!!؟؟




#آن_شب ( #کوروش_آهاری)؛ خوابم گرفت!!/یه‌کاری کن ترس‌مون بیاد!!/ فرسنگها عقب‌تر از #اوهام

 

سینماروزان/محمد شاکری:

➕اینکه خواسته هارور بسازد خیلی هم خوب است و کمک‌حال ایجاد تنوع در سینمای ایران ولی…

➖ولی مشکل آنجاست که خبر نداشته هارورسازی در هر نقطه از جهان، فارغ از الزامات تکنیکی نیازمند پای‌بندی به رگه‌های بومی ایجاد ترس است و بدبختانه که همین عدم پای‌بندی به ریشه‌های شرقی به کل فیلم ضربه زده

➕کارگردان هرچه فیلم هارور غربی دیده از #۱۴۰۸ تا #متل و #درخشش و #دیگران کنار هم گذاشته و خواسته با ترکیب آنها هارور ایرانی بسازد که برای تازه‌کاران ژانر خوب است ولی

➖ولی باز مشکل آنجاست که کلید گره‌گشایی که اهریمنی بودن روح کودک سقط‌شده است کمترین همپوشانی با اعتقادات ایرانی ندارد؛ در سنت ترساندن ایرانی با روح، هرچند ریشه اتفاقات شکل‌گرفته توسط ارواح می‌تواند ترساننده باشد ولی ماهیت روح آن هم روح یک کودک، کاملا پاک و اهورایی است. چه خوب می‌شد که روح کودک سقط‌شده به‌عنوان نیرویی ناشناس به کمک مادر می‌آمد و عنصر ترس منتج می‌شد از ارتباط مادر-روح بر روابط با اطرافیان!

➖سالها پیش شهاب حسینی در تله‌فیلم #اوهام کاظم معصومی بازی کرده بود که به‌لحاظ فضای رعب‌آور شبیه همین فیلم بود؛ البته آنجا روانگردان عامل توهمات بود و اینجا الکل ولی تفاوت کلیدی، همان پای‌بندی به ریشه‌های شرقی ترس بود که #اوهام وامدارش بود و فیلم فعلی شهاب بویی از آن نبرده!

➖عجبا شهاب که در #اوهام ایفای نقش کرده، تن داده به بازی در فیلمی فرسنگها عقب‌تر از آن فیلم!؟ فیلمی که به‌جای ترساندن همچون لالایی، مخاطب را به خواب می‌برد

?جوک
–کپی کردن سکانسی بنیادی از فیلم #درخشش استنلی کوبریک

–شهاب جز اخم کردن، ترفندی دیگر برای حس گرفتن بلد نیست؟؟

 




روسای صنوف خبر دارند؟⇐پخش‌کننده منتفع از اکران، مدیریت آرای مردمی فجر را برعهده گرفته!!

سینماروزان: اولین فهرست برگزیدگان آرای مردمی جشنواره سی و هشتم فجر در شرایطی رونمایی شده که آثار ارگانی بعضا ضعیف وارد فهرست شده‌اند.

با این حال مشکل اصلی نه فقط این فهرست مملو از آثار ارگانی بلکه واسپاری مجدد مدیریت آرای مردمی از سوی خانه سینما به علی آشتیانی‌پور است.

علی آشتیانی‌پور در ماههای اخیر دفتر پخش آفرین‌فیلم را راه انداخته و تقریبا در تمام فصول اکران، سهمی از فیلمهای روی پرده داشته است. در این شرایط اینکه مدیریت آرای مردمی به پخش‌کننده‌ای منتفع از اکران سالانه برسد جای پرسش ندارد؟

تعارف که نداریم؛ بخشی از اقبال مخاطبان به آثار در اکران سراسری مرهون نتایج آرای مردمی فجر است و چه بسیار فیلمهایی که به‌خاطر ورود به فهرست آرای مردمی، پتانسیل اولیه بالاتری برای گیشه خواهند داشت.

آیا انتخاب علی آشتیانی‌پور با هماهنگی روسای صنوف خانه سینما انجام شده یا در این تصمیم‌گیری فقط پای یکی دو نفر از بالادست خانه در میان است؟؟ آیا روسای صنوف راضیند از اینکه پخش‌کننده‌ای منتفع از اکران، مدیریت آرای مردمی را برعهده گیرد؟؟

اصلا بهتر نبود مدیر پخش آفرین‌فیلم شخصا از پذیرش مسئولیت آرای مردمی استعفا می‌داد و جا را باز می‌کرد برای افراد بی‌طرف؟؟

سینماروزان آماده است توضیحات مدیران خانه سینما در این باره را منعکس کتد.




#آبادان_یازده_شصت ( #مهرداد_خوشبخت)؛ تله‌فیلم‌سازی با بودجه سینمایی!/پس کنار حاتمی‌کیا چه یاد گرفته‌اید؟؟/ والله که نادر سلیمانی گزینه بهتری برای کارگردانی بود

سینماروزان/روح‌الله حسینی:

➕بعد از مدتها فیلمسازی درباره خرمشهر بالاخره یکی هم پیدا شده به جنگ از دریچه آبادان نگریسته

➖اینکه چرا حمایت یک ارگان ارزشی به محصولی سینمایی بدل نشده و یک تله‌فیلم به دامنه صدها هزار تله‌فیلم تاریخ هنرهای نمایشی افزوده شده معلوم نیست! شاید بگویند حمایت، اندک بوده! اگر این طور بوده چه به پروانه سینمایی گرفتن؟؟ پروانه ویدیویی می‌گرفتند و فیلم را به تلویزیون یا شبکه خانگی می‌دادند

➖دوربین از رادیو بیرون نمی‌رود! حتی نکرده به بهانه افزودن بر دامنه تصاویر جنگ، ورود دو خبرنگار و گزارشگر به منطقه جنگ‌زده را مجالی کند برای تصویرسازی از خود جنگ

➖ضعف فیلمنامه باعث شده بداهه‌پردازی نادر سلیمانی و مثلا قابلمه گرفتن و تنبک زدن یا خاطره‌گویی‌های بی‌ربط به و استفاده گاه و بیگاه از مستندهای آرشیوی، عاملی شود برای پر کردن زمان‌بندی

➖حتی یک پلان نگذاشته که خانواده‌ای آبادانی را ببینیم که درحال گوش دادن به رادیویی هستند که مرکز اتفاقات است و بابت تولید فیلمش، هزینه شده!

➖شاید اگر نام مهرداد خوشبخت که سابقه همکاری با حاتمی‌کیا را دارد، روی فیلم نبود، کیفیت پایین فیلم قابل‌هضم بود ولی منتهای توانایی یک همکار حاتمی‌کیا همین است؟؟؟

➕بازی طنازانه و چنددقیقه‌ای جهان میرشکاری درقامت پدر یک نیروی رادیو

➖بازی بد حسن معجونی که حتی نتوانسته لهجه موسیو ادیک( ارمنی تکنیسین رادیو) را تقلید کند

?سکانس

–استفاده از الکل‌های ادیک به‌عنوان سوخت ژنراتور

–خرد شدن شیشه‌های اتاق فرمان رادیو و شهادت گوینده عرب

?دیالوگ

–برو هر غلطی میخوای بکن؛ دست خدا به همرات!

–ویگن هم آبادانی ه

�جوک?
–پیرمرد و پیرزن در دل بمباران با رادیو به دفتر رادیو میایند که چرا برنامه ندارید؟

–در تمام فیلم، سکانسی از مردم مقاوم آبادان نشان نمی‌دهد و به‌ناگاه در تیتراژ و در سه خط از مقاومت جانانه مردم آبادان می‌گوید؛ چه کاریست آخر که فیلم بسازی و بعد مقاومتی که سرنوشت آبادان را تغییر می‌دهد بشود سه خط نوشته در تیتراژ؟

?پیشنهاد
–پروژه ارگانی بعدی را به نادر سلیمانی دهید بلکه به‌جای کمدی‌ناخواسته یک کمدی اصل تولید شود

☑️نتیجه فنی
–شاید نزدیکی با حاتمی‌گیا کارتان را در اخذ حمایت ارگانی راحت کتد ولی اگر فیلمسازی بلد نباشید با میلیاردها دلار حمایت هم به جایی نمی‌رسید