1

افشاگری رسانه اصولگرا درباره لابی‌گری خانه سینما برای دراختیار گرفتن دبیرخانه فجر⇐حلقه بالادستی خانه سینما قصد دارد دبیرخانه جشنواره فجر را در اختیار داشته باشد/محمدمهدی عسکرپور و منوچهر شاهسواری که کارنامه شان مملو است از تولیدات ارگانی متصل به منابع عمومی، گزینه‌های دبیری هستند⇔پرسشهای این رسانه: سران صنفی که با کلی حمایتهای دولتی حتی یک درمانگاه درجه دو هم برای کف صنف فراهم نکرده‌اند چطور جرأت می‌کنند وارد عرصه برگزاری جشنواره سینمایی شوند؟/سران صنفی که توانایی آن را ندارند که در کل سال حتی یک بن خرید کالا یا بسته رفاهی در اختیار کف صنفشان بگذارند را چه به دراختیار گرفتن مدیریت جشنواره فجر؟/برای جشن خانه سینما چه اعتباری آورده‌اید که حالا جشنواره فجر را هم می‌خواهید؟

سینماروزان: شنیده های مرتبط با تغییر آیین نامه جشنواره فجر و سپردن دبیرخانه به نیروهایی از حلقه بالادستی خانه سینما در هفته های اخیر در محافل غیررسمی طرح شده و البته رییس سازمان سینمایی هنوز هیچ واکنشی به آن نشان نداده است.

روزنامه اصولگرای «جوان» گزارشی مفصل درباره لابیهای برخی از سران خانه سینما برای در اختیار گرفتن مدیریت جشنواره فجر منتشر کرده و البته پرسشهایی را متعاقب این گزارش منتشر کرده و از جمله اینکه وقتی صنف سینمای ایران ده ها کار بر زمین مانده و از جمله نداشتن یک بیمه جامع درمانی دارد سران خانه سینما چرا درگیریهای تازه ای برای خود ایجاد میکنند.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

خواب دولت براي منزوي كردن جشنواره فجر انقلاب

برگزاری جشنواره فیلم فجر در همه این سالها حاشیه برانگیز بوده است؛ بخشی از این حاشیه به ماهیت این جشنواره که مهمترین محفل رقابتی سینمای ایران است بازمیگردد و بخش مهمتر آن به نداشتن دبیرخانه دائمی و عدم حضور استخوان خردکرده های سینما در دبیرخانه جشنواره. تغییر پیاپی دبیر جشنواره و حضور آدمهایی که به این منصب به چشم پلی برای رشد در مدارج بالایی مدیریت فرهنگی می نگرند موجب شده تقریبا در یک دهه اخیر هیچ دوره ای از جشنواره نباشد که از زمان معرفی فهرست آثار بخش مسابقه تا روزهای برگزاری و در نهایت اختتامیه و توزیع جوایز حاشیه برانگیز نباشد.

روی کار آمدن دولت اعتدال هم نه تنها نتوانست به این جشنواره که نام آن ملهم از فجر انقلاب و ایثار و رهایی است قوامی دهد بلکه به جایش از یک سو مواجه شدیم با حضور مدیران تئاتری یا مدیران سالها دور از سینما در دبیرخانه جشنواره و از سوی دیگر با جدایی بخش بین الملل و انتقال آن به اردیبهشت ماه که عدم اقبال عمومی به آن ثمری نداشت جز اتلاف بودجه ای میلیاردی که برای این جدایی درنظرگرفته شده بود.

با آمدن محمدمهدی حیدریان در رأس سینما حس می شد او یکی از نخستین کارهایی را که در دستور کار قرار دهد پایان دادن به این جدایی بودجه خوار و به جایش تلاش برای تبدیل جشنواره فیلم فجر به یک جشنواره قاعده مند و البته «سالم» باشد. سالم در اینجا از چینش دبیرخانه گرفته تا روند انتصاب هیات انتخاب و سپس پروسه برگزاری و در نهایت روند داوری ها را دربرمی گیرد به گونه ای که واژه فجر زیبنده جشنواره باشد و نه صرفا پسوندی که به واسطه آن مدام بر ردیف بودجه جشنواره افزود.

شنیده ها حکایت از آن دارد که همچنان آزمون-خطاست که پیش روی این جشنواره قرار گرفته و به مانند سالیان قبل که این آزمون-خطاها در کم و زیاد کردن بخشها و مثلا اضافه و کم کردن بخشهای مستند و کوتاه و ویدیویی یا کم و زیاد کردن تعداد فیلمهای بخش مسابقه صورت می گرفت امسال آزمون و خطایی دیگر در راه است…

ماجرا از این قرار است که بنا شده امسال جشنواره فجر با الگوبرداری از نمونه هایی مثل کن یا برلین با تعداد محدود جوایز اصلی برگزار شود یعنی به جای آن که به سیاق سالیان گذشته پشت صحنه سینما هم در داوری لحاظ شوند فقط تعداد محدودی جایزه و آن هم در رشته هایی مثل بهترین فیلم-فیلمنامه-بازیگری-کارگردانی اهدا شود و نهایتا جایزه ای برای فیلم اولی ها و جایزه ویژه هیات داوران اهدا میشود.

اینکه این اقدام خودبخود باعث دلسردی دست اندرکاران پشت صحنه سینمای ایران میشود و اسباب اینکه آنها کمترین تفاوتی برایشان نداشته باشد که فیلمشان به جشنواره بیاید یا نه به کنار،  اینکه در توجیه این تصمیم مدعی الگوبرداری از کن شوند عجیب است.

عجیب از این جهت که کن جشنواره ای بین المللی است و فی المثل در بخش مسابقه اش بیش از پنج فیلم فرانسوی وجود ندارد و در این جهت مقایسه فجر که کاملا ملی برگزار میشود و با انبوه فیلمهای ایرانی با کن کاملا انحرافی است!

از آن گذشته اگر بنا بر الگوبرداریست چرا بخش بین الملل را از فجر جدا کردید و مثلا به این الگو توجه نکردید که نه کن و نه هیچ جشنواره مطرح و غیرمطرح دیگر در جهان نداریم که بخش جهانی اش به صورت جداگانه و البته با بودجه مجزا با تأخیری سه ماهه نسبت به جشنواره اصلی برگزار شود!؟

عجیب تر اما لابیهایی است که چنین پیشنهاداتی را در اختیار روسای دولتی سینما می گذارند. این لابیها که اغلب وابسته به حلقه ای بسته از خانه سینما هستند که به جای تلاش برای بهبود امور صنف مدام به دنبال این هستند که کرسیهای سینمایی مختلف از شوراهای پروانه ساخت تا نمایش و هیأتهای امنای موسسات مختلف سینمایی و به تبع آن امتیازات مادی این کرسی رانی را در تیول خود داشته باشند شاید برای بهره‌مندی از بودجه میلیاردی جشنواره فجر ابتدا جدایی بودجه خوار بین الملل از فجر  را کلید زدند و وقتی دیدند آن جدایی جز نقد منتقدان و رسانه های مستقل و ریشخند شدن توسط یکی مثل «ژان میشل فرودون»- که با صرف هزینه بالا به کشور دعوتش کرده بودند- نتیجه ای نداشت حالا به سراغ جشنواره ملی فجر آمده اند.

حلقه بالادستی خانه سینما قصد دارد دبیرخانه جشنواره فجر را در اختیار داشته باشد و برای دبیری هم نه چهره های بدنه صنف که سینماگرانی مانند محمدمهدی عسکرپور و منوچهر شاهسواری که کارنامه شان مملو است از تولیدات ارگانی متصل به منابع عمومی را پیشنهاد داده!

پرسش اینجاست که موضع حیدریان در برابر این پیشنهاد چیست؟ آیا حیدریان از این حلقه پرسیده در تمام مدت فعالیت شان به عنوان رییس یا یکی از اعضای هیات مدیره خانه سینما چه فعالیت مثبتی در جهت بهبود وضعیت رفاهی صنف که مهمترین دلیل تشکیل صنف بود انجام داده اند که حالا میخواهند جشنواره فجر را هم در اختیار داشته باشند؟

آقای حیدریان از سران این صنف پرسیده که با کدام رزومه قبلی این حق را برای خود قائل شده اند که جشنواره فجر را هم در اختیار داشته باشند؟ سابقه برگزاری جشن خانه سینما توسط این جماعت که بعد از بیش ازیک دهه و نیم برگزاری حتی نیمی از اعتبار جشنواره فجر را ندارد و البته همه ساله هم بعد از توزیع جوایز آن کلی حرف و حدیث را پیش می آورد، خود گواه همه چیز است.

از آن گذشته صنف سینمای ایران آن قدر کار زمین مانده دارد که پیشبرد همانها و به سامان رساندن شان کافیست تا سران صنف وقت سر خاراندن هم نداشته باشند.

سران صنفی که با کلی حمایتهای دولتی اعضایش بعد از دو دهه هنوز یک بیمه درمانی جامع ندارند و بیمارستان که سهل است حتی یک درمانگاه درجه دو هم برای کف صنف فراهم نکرده اند چطور جرأت می کنند که وارد عرصه برگزاری مهمترین جشنواره سینمایی وطن شوند؟

سران صنفی که توانایی آن را ندارند که در کل سال حتی یک بن خرید کالا یا بسته رفاهی در اختیار کف صنفشان بگذارند و حتی بسته های هدایای نوروزی را هم فقط در میان معدودی از نزدیکان توزیع می‌کنند را چه به دراختیار گرفتن مدیریت جشنواره فجر؟

جشنواره فجر باید زودتر از اینها معیاری می شد برای سنجش رشد و پیشرفت سینمای سالم ایران که پس از پیروزی انقلاب متولد شد و اگر این اتفاق نیفتاد به دلیل همان آزمون-خطاهایی است که به واسطه تغییر و تحولات سینمایی مدام رخ داد. به نظر میرسد با لابیهای سران بازنشسته خانه سینما بناست آزمون-خطایی دیگر پیش روی این جشنواره قرار گیرد. آیا حیدریان هم عاملی خواهد شد بر یکی دیگر از این آزمون-خطاها؟؟؟




علیرضا رییسیان: کیارستمی یک بدشانسی بزرگ داشت و آن هم معرفی شدن فقط یک فیلم او به اسکار اما مجیدی و میرکریمی مدام به اسکار معرفی شدند!!!

سینماروزان: اصغر فرهادی را در کنار عباس کیارستمی باید جهانی ترین فیلمسازان ایرانی بلحاظ دریافت جوایز معتبر قلمداد کرد با این حال کیارستمی با اینکه تنها برنده نخل طلای کن ایرانی است اما اسکار نگرفت و از آن سو فرهادی با اینکه تاکنون نتوانسته نخل طلا بگیرد اما دو بار اسکار گرفته است.

علیرضا رییسیان کارگردانی که سابقه مراودات نزدیک با کیارستمی داشته درباره این تناقض به «هفت صبح» گفته است: عباس کیارستمی یک بدشانسی بزرگ داشت و آن هم معرفی شدن فقط یک فیلم از او به عنوان نماینده ایران در اسکار اما از آن سو مجید مجیدی هر بار فیلم ساخت به اسکار معرفی شد یا چندین بار فیلمهای رضا میرکریمی معرفی شد در حالی که فیلمهای کیارستمی می توانست خیلی بالاتر از این قرار گیرد و موقعیت بهتری در آکادمی بدست بیاورد.

رییسیان ادامه داده است: من در هیأتهای ارزیابی فیلم برای معرفی به اسکار بوده ام و میدانم که فقط تمایل مدیران دولتی است که اجازه میدهد یک فیلم برای اسکار معرفی شود یا نه. شاید اگر در جریان اوج موفقیتهای کیارستمی فیلمهای بیشتری از او به اسکار معرفی میشد سینمای ایران موفقیتهای بیشتری داشت.