1

در جهت پیش بینی سینماروزان⇐رسانه صداوسیما هم فیلمهای متبوع “کیهان” را روی جلد برد!

سینماروزان: یک هفته قبل بود که روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی از دو فیلم “ماجرای نیمروز2” و “شبی که ماه کامل شد” با عنوان فیلمهای استراتژیک جشنواره نام برد.(اینجا را بخوانید)

سینماروزان در آن زمان پیش بینی کرد که بعد از “کیهان” دیگر رسانه های اصولگرا نیز حمایت از این فیلم و برخی فیلمهای ارگانی دیگر و از جمله “بیست و سه نفر” ، “قسم”  ، “تختی” و “دیدن این فیلم جرم است” را در دستور کار قرار خواهند داد.

حالا با تیتر “چهار فیلم وسوسه انگیز” که روی جلد”جام جم” آمده و قرارگیری سه فیلم “ماجرای نیمروز2” ، “بیست و سه نفر” ، “دیدن این فیلم جرم است” و “شبی که ماه کامل شد” در این فهرست 4فیلمه پیش بینی سینماروزان محقق شده است.

با این روند احتمالا در روزهای آینده برخی دیگر از رسانه های اصولگرا به حمایت از این فیلمها خواهند پرداخت و هیچ بعید نیست که توزیع جوایز میان این فیلمها در جشنواره ، به مانیفست این رسانه ها بدل شود!!




گزارش روزنامه متبوع رسانه ملی درباره هیأت انتخاب فجر⇐از مثلث نفوذ تا مدافع سینمای بدنه/از حامی حقوق بانوان تا عضو غیرسیاسی‌ دغدغه‌مند

سینماروزان: هیأت انتخاب جشنواره سی و ششم فیلم فجر سرگرم مرور فیلمهای ارائه شده به جشنواره هستند و دبیر جشنواره اعلام نام رسمی فهرست بخش مسابقه را دهم دی ماه دانسته است.

«جام جم» روزنامه متبوع رسانه ملی در فاصله کمتر از یک هفته ای تا اعلام اسامی فیلمها مروری داشته بر کارنامه هیأت انتخاب جشنواره و تحلیل خود را بر جایگاه تک تک اعضا اعلام نموده است.

در تحلیل این روزنامه محمود اربابی، حسین کرمی و مجید رضابالا مثلث نفوذ هستند، جمال ساداتیان مدافع فیلمهای متکی بر جلب مخاطب، پوران درخشنده حافظ منافع بانوان، احمد امینی به دنبال حمایت از فیلمهای هنری و محمدهادی کریمی یک عضو غیرسیاسی و دغدغه مند در حوزه آثار اجتماعی.

تحلیل «جام جم» بر اعضای هیأت انتخاب را بخوانید:

محمود اربابی: بانفوذترین

محمود اربابی، متولد 1340، دارای مدرک کارشناسی سینما با گرایش فیلمنامه‌نویسی از دانشگاه صداوسیما و کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری از دانشگاه تربیت مدرس که مسئولیت‌هایی همچون مدیرکل ارزشیابی و نظارت سینمایی حرفه‌ای کشور را در کارنامه دارد. او در این مقطع عضو شورای پروانه ساخت، سرپرست دفتر جشنواره‌ها و همکاری‌های بین‌الملل و معاون توسعه فناوری و مطالعات سینمایی است. اربابی در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر هم عضو هیات انتخاب بود، او در بیست و سومین دوره هم عضویت در هیات انتخاب فیلم‌های مستند را تجربه کرد. اربابی به دلیل مسئولیت‌های مهمی که در حوزه مدیریت سینمایی داشته، بی‌تردید یکی از بانفوذترین اعضای هیات انتخاب امسال است، شاید حتی بیشترین کسی که بتواند اعمال قدرتی تعیین کننده داشته باشد و فیلمی را باتوجه به مضمون و محتوا وارد جشنواره کند یا رای مخالفی به حضور آن اثر دهد.

پوران درخشنده: حافظ منافع بانوان

پوران درخشنده، متولد 1330، کارگردان و فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده و فارغ‌التحصیل سینما با گرایش کارگردانی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما. درخشنده به عنوان کارگردان فیلم‌هایی چون رابطه، پرنده کوچک خوشبختی، شمعی در باد، هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند و زیر سقف دودی را در کارنامه دارد. او عضو هیات انتخاب بیست و دومین دوره جشنواره فجر هم بود. همینطور همراه مجید رضابالا (که امسال هم در تیم هیات انتخاب با هم همکاری دارند) یکی از اعضای هیات انتخاب بیست و ششمین دوره هم بود. درخشنده در بیست و نهمین دوره فجر هم یکی از اعضای هیات انتخاب بود. همان‌طور که می‌بینید، درخشنده سابقه خوبی در هیات انتخاب دارد و در ضمن تنها زن این گروه است و به نوعی حافظ منافع بانوان در این دوره نیز خواهد بود. پس طبیعی است که باتوجه به نگاه زنانه و دغدغه اجتماعی همیشگی‌اش روی حضور این جنس از آثار پافشاری کند. این‌که دیگر اعضای هیات انتخاب این دوره، صرف این نوع نگاه را برای حضور در سودای سیمرغ کافی بدانند و درخشنده را همراهی کنند، بحث دیگری است.

احمد امینی: به‌دنبال فیلم هنری

احمد امینی، متولد 1330، کارگردان و فیلمنامه‌نویس و منتقد سینما، فارغ‌التحصیل مدرسه عالی سینما و تلویزیون و کارشناسی کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران. او را به عنوان کارگردان فیلم‌هایی چون سایه‌های هجوم، غریبانه، چتری برای دو نفر، این زن حرف نمی‌زند، بی‌خداحافظی و سریال‌هایی مثل اولین شب آرامش و بی‌گناهان می‌شناسیم.

او پیش از این عضو هیات انتخاب بیست و پنجمین دوره جشنواره فجر بود؛ دوره‌ای که اتفاقا مثل این دوره مجید رضابالا و حسین کرمی او را همراهی می‌کردند. جالب اینجاست که این سه (احمد امینی، مجید رضابالا و حسین کرمی) در دوره سی و سوم هم با هم در هیات انتخاب جشنواره حضور داشتند. امینی در همان دوره بحث‌انگیز سی و دوم هم عضو هیات انتخاب بخش بین‌الملل بود؛ همان دوره‌ای که ابراهیم داروغه زاده، مجید رضابالا و حسین کرمی عضو هیات انتخاب بخش سودای سیمرغ بودند. احمد امینی به‌دلیل سبقه پررنگ منتقدانه‌اش، بیشتر روی وجه هنری فیلم‌ها تاکید دارد و برای ورود فیلم‌هایی استاندارد و باکیفیت به جشنواره تلاش می‌کند. آرای مثبت و منفی او روی آثار بیشتر در این زمینه خواهد بود.

مجید رضابالا: اثرگذار

مجید رضابالا، متولد 1347، عضو شورای پروانه نمایش، مشاور فرهنگی معاون امور سینمایی ارشاد و معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی. او مشاور فیلمنامه‌های «وروجک‌ها» و «پرواز مرغابی‌ها» بود و همچنین تهیه‌کنندگی فیلم «بی‌نامی» را به‌عهده داشت. رضابالا همراه حسین کرمی در ادوار اخیر جشنواره فیلم فجر تقریبا یکی از پایه‌های ثابت هیات انتخاب بوده‌اند. رضابالا در دوره سی و سوم جشنواره همراه حسین کرمی و احمد امینی عضو هیات انتخاب بود. در دوره سی و دوم هم همراه حسین کرمی و ابراهیم داروغه‌زاده، دیگر تیم انتخاب را همراهی می‌کرد. رضابالا در بیست و چهارمین دوره هم با حسین کرمی و پنج سینماگر دیگر عضو هیات انتخاب بود. او در بیست و پنجمین دوره هم باز با حسین کرمی و برخی دیگر عضو هیات انتخاب این رویداد بود. رضابالا در بیست و پنجمین دوره هم عضو هیات انتخاب بود و مثل این دوره پوران درخشنده هم یکی از همکاران او. رضابالا در دوره بیست و هفتم جشنواره فجر هم عضو هیات انتخاب بود و باز یار غارش در هیات انتخاب یعنی حسین کرمی او را همراهی می‌کرد. او در بیست و هشتمین دوره هم هم یکی از اعضای هیات انتخاب بود. رضابالا از جمله افراد تعیین‌کننده در میان هیات انتخاب است و یکی از دلایل تقریبا همیشگی او در این جمع هم قدرت نفوذ و اثرگذاری اوست.

سیدجمال ساداتیان: ‌قدرت تهیه‌کنندگی

سیدجمال ساداتیان، متولد 1335، تهیه‌کننده سینما که فیلم‌هایی چون چهارشنبه سوری، به رنگ ارغوان، دایره زنگی، برف روی کاج‌ها، آذر شهدخت پرویز و دیگران، جامه‌دران و انتهای خیابان هشتم را در کارنامه دارد. او تهیه‌کننده فیلم جدید سعید روستایی، «متری شش و نیم» هم هست.

ساداتیان در سی و چهارمین دوره، یکی از داوران بخش مسابقه بود و این برای اولین بار است که عضو هیات انتخاب است. او تهیه‌کننده باهوشی است و شم بالایی در انتخاب فیلمنامه دارد و معمولا سراغ آثار و کارگردان‌هایی می‌رود که موفقیت‌شان در جشنواره فیلم فجر و در گیشه، تضمین شده باشد. چهارشنبه‌سوری، به رنگ ارغوان و آذر شهدخت پرویز و دیگران که سیمرغ‌های بهترین فیلم را در دوره‌های مختلف جشنواره به‌دست آوردند، گواه این مدعا هستند.

نفوذ او درباره انتخاب آثار به اعتبار جشنواره‌ای آنها برای گیشه مربوط می‌شود و ساداتیان از قدرت خود برای راهیابی فیلم‌هایی با مولفه‌های جذب توامان داوران، منتقدان و تماشاگران بهره می‌برد. او در ضمن تنها عضو هیات انتخاب در این دوره است که مصاحبه و اظهارنظر می‌کند؛ همان کسی که با طرح ضمنی عبارت جشنواره بدون سورپرایز، تلاش دارد فیلم‌هایی از این دست را بدون حساسیت و حاشیه وارد جشنواره کند.

حسین کرمی: تعیین کننده

حسین کرمی، متولد 1341، دارای مدرک دکترای فلسفه و استاد دانشگاه، کرمی رئیس مرکز سیمافیلم، عضو شورای پروانه ساخت و عضو پروانه نمایش است و پیش از این مسئولیت‌هایی چون مدیریت شبکه‌های نمایش، نسیم، تماشا و چهارم سیما را به‌عهده داشت. حسین کرمی در دوره‌های اخیر حضور ثابتی در هیات انتخاب داشته، او در دوره پیشین عضو هیات انتخاب بود، همین‌طور در دوره‌های سی و چهارم، سی و سوم (همراه مجید رضابالا و احمد امینی) و سی و دوم (همراه مجید رضابالا و ابراهیم داروغه زاده). او در دوره‌های بیست و چهارم (همراه مجید رضابالا)، بیست و پنجم (باز با همراهی رضابالا)، بیست و هفتم (باز هم با همکاری رضابالا) هم عضو هیات انتخاب بود. ضمن این‌که در دوره بیست و سوم جشنواره هم عضو هیات داوران بود. کرمی همراه محمود اربابی و مجیدرضابالا، به نوعی مثلث قدرت در میان اعضای هیات انتخاب هستند و نقشی تعیین کننده در تصمیمات دارند و می‌توانند جریان و سروصدا ایجاد کنند.

محمدهادی کریمی: به‌دنبال دغدغه اجتماعی

محمدهادی کریمی، متولد 1351، کارگردان و فیلمنامه‌نویس و فارغ‌التحصیل پزشکی. غیرمنتظره، امشب شب مهتابه، برف روی شیروانی داغ، بشارت به شهروند هزاره سوم و کمدی انسانی فیلم‌هایی هستند که او کارگردانی کرده است. کریمی پیش از این دوره، یک بار دیگر و در چهاردهمین دوره جشنواره فجر هم عضو هیات انتخاب بود. سلیقه کریمی از روی فیلم‌ها و فیلمنامه‌هایی که نوشته، قابل حدس است. او هم از جمله کسانی است که روی وجوه تکنیکی و هنری آثار بیشتر تمرکز خواهد کرد و دغدغه اجتماعی را فارغ از جنگ قدرت و جناح‌بندی دنبال می‌کند. از این نظر شاید رای او به نظر درخشنده در این جمع نزدیک‌تر باشد.




یک مجری تلویزیون: شهاب حسینی اگر در تلویزیون می‌ماند بعید بود به جایی برسد

سینماژورنال: امیرحسین مدرس از رفقای قدیمی شهاب حسینی که نزدیک به دو دهه قبل همزمان با او کار اجرا در رسانه ملی را شروع کرد در این سالها همواره ارتباط خود را با شهاب داشته است.

به گزارش سینماژورنال در آن روزگار مدرس برنامه “نیم رخ” را برای شبکه اول اجرا می‌کرد و شهاب برنامه‌هایی نظیر “اکسیژن” و “آفتابگردان” را برای شبکه‌های دو و جام‌جم و البته که همین حضورهای تلویزیونی بود که باعث شد دیده شدن شهاب شده و محمدهادی کریمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان، او را برای بازی در “رخساره” به امیر قویدل معرفی کند.

مدرس و حسینی در برهه ای از زمان درگیر راه اندازی یک گروه موسیقی به نام “هفت” هم شدند و آلبومهایی هم دادند.

مدرس که در این سالها کم و بیش با رسانه ملی همکاری داشته در گفتگو با “تماشاگران امروز” به صراحت از این گفته که شهاب اگر در تلویزیون می‌ماند بعید بود به جایی برسد.

بعید می دانم الان جای خوبی ایستاده بود

مدرس در پاسخ به این سوال که اگر شهاب در تلویزیون می ماند الان کجا بود گفت: بعید می دانم الان جای خوبی ایستاده بود یا به جای خوبی می‌رسید.

این مجری در پاسخ به این پرسش که آیا تلویزیون بخاطر خالی شدن از امثال شهاب افت کرده بیان داشت: این یکی از مهمترین دلایل افت تلویزیون است. من کاری به رویکرد سیاسی تلویزیون ندارم اما خوب می دانم تلویزیون در سالهای اخیر در مدیریت و تقسیم منابع مالی دچار مشکل شده است.

وقتش را صرف زن و بچه اش می کند
امیرحسین مدرس در جایی دیگر از گفتگوی خود درباره دوری شهاب از فضای مجازی اظهار داشت: شهاب وقتی را که می خواهد برای فضای مجازی که در کشور ما کمی هم خاله زنکی است بگذارد و ببیند فالوئرهایش چقدر بالا و پایین شده اند مطالعه می کند، به زن و بچه اش می‌رسد، کافه اش را اداره می کند و با آدمهایی که دوست دارد رفت و آمد می‌کند و می‌نویسد.




تبلیغات به سبک شب‌خیز در رسانه ملی…

سینماژورنال: محدودیتهای مالی رسانه ملی در ماههای اخیر سبب ساز سپردن آنتن برنامه های زنده به اسپانسرهایی شده است که به ابتدایی ترین شکل ممکن به معرفی محصولات خویش می پردازند.

به گزارش سینماژورنال در یک مورد تازه عصر پنجشنبه هفدهم دی ماه در برنامه زنده “خانه مهر” که از شبکه جام جم روی آنتن می رفت مجری برنامه حدودا یک ربع از زمان برنامه را در اختیار برنج فروشی قرار داد که برای تبلیغ کالایش در برنامه حضور یافته بود!!

تبلیغ به سبک دستفروشان

این برنج فروش هم به سبک دستفروشان بازارهای محلی صرفا با جار زدن نام محصولش بود که سعی می کرد مشتری پیدا کند.

بی سلیقگی وقتی به اوج می رسید که این فروشنده، گونی های برنجی که تصویر خودش بر روی آنها خودنمایی می کرد(!) را هم به استودیو آورد و تصویربردار  برنامه هم در نماهایی گل درشت به تماشا گذاشت.

سکوت مجری برنامه

جالب است در اغلب مدتی که فروشنده از برنجش می گفت مجری برنامه چون مخاطبی بیرونی فقط ناظر صامت اتفاق بود!!!

این سکوت باعث شد آقای فروشنده فارغ از صحبت درباره کیفیت برنجش چند بار آدرس فروشگاهش و شماره تماس آن را بیان کند تا همه مخاطبان شیرفهم شوند که اگر برنج خواستند حتما به سراغ او بروند.

چنین اتفاقی و این نوع تبلیغ اگر در یکی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان مانند شبکه حمید شب خیز رخ می داد چندان عجیب نبود اما برای رسانه ملی که همواره به دنبال الگوسازی حتی برای آن طرفیهاست این سپردن مبتدیانه آنتن به دست یک اسپانسر بدجوری توی ذوق می زد.




ماجرای حضور خوانندگان لس‌آنجلسی در برنامه محمود شهریاری

سینماژورنال: محمود شهریاری از جمله مجریان پرحاشیه رسانه ملی است که در برهه های زمانی مختلف ممنوع الفعالیت شده است.

به گزارش سینماژورنال شهریاری به تازگی با حضور در برنامه “دید در شب” محمدرضا رشیدپور کوشید به بخشی از حواشی منجر به ممنوع الفعالیت شدندش اشاره کند.

جالب اینجاست که دو مورد از این حواشی برآمده از حضور غیرمستقیم خوانندگانی لس آنجلسی در برنامه هایش بوده است!

شهرام شب پره روی خط آمد

محمود شهریاری در جایی از این گفتگو بیان داشت: هر چی سنگ مال پای لنگ. من تهیه کننده برنامه ای بودم به نام “در دست گلی دارم”.  کوروش یغمایی بعد از انقلاب اهنگی به این نام خوانده بودند و ما چقدر تلاش کردیم تا مدیران سازمان اجازه دادند صدای ایشان را به عنوان تیتراژ برنامه استفاده کنیم. برنامه ما یک مسابقه هم داشت که دو نفر همزمان روی خط می آمدند و با هم مسابقه می دادند . اولین برنامه را که شروع کردیم دیدیم پشت خط  شهرام شب پره هستند و خودشان را معرفی کردند. من هم گفتم سلام هنرمند عزیز! ان طرف هم خانومی از لس آنجلس تماس گرفته بود من آمدم از روی قضیه رد شوم شنیدم خانم به همسرش گفت بیا بیا رقیب من شهرام شب پره هست.

وی ادامه داده است: ناظر پخش که هیچ، مدیر پخش هم در استودیو بود. همکار من در اتاق فرمان به او می گوید این شهرام شب پره است مدیر پخش نمی‌شناسد و می گوید هر کس هست پخش کنید. برنامه تمام شدآمدم بیرون دیدم مدیر پخش می گوید مرد حسابی ما حواسمان نبود تو چرا گفتی هنرمند عزیز گفتم چه بگویم خب هنرمند است مردم دوستش دارند. من باید فحش میدادم که چرا امدی روی خط؟

فائقه آتشین فکس فرستاد

شهریاری در جایی دیگر از گفتگوی خود درباره خواندن فکسی منسوب به فائقه آتشین در برنامه اش بیان داشت: ببینید خطوط قرمز سازمان سیال است و مشخص نیست. نظرات مدیران پخش با هم فرق دارد. مدیر یکی از گروه های تلویزیون به من گفت ما که نمی توانیم بگوییم اینجوری اجرا کنید ما باید بگوییم نکنید! شما باید خطوط قرمز را بشکنید تا مخاطب ما بیشتر شود. شب قبل از برنامه من مجری دیگری فکسی از  بهروز وثوقی می خواند و هیچ ایرادی نمی گیرند.

شریفی نیا علاوه بر اینکه اسم بهروز وثوقی را آورد با او صحبت کرد

وی افزود:  محمدرضا شریفی‌نیا، در برنامه شباهنگام شبکه جام جم برنامه را هر شب یکی از مجریان سازمان اجرا میکردند. شریفی‌نیا علاوه بر اینکه اسم بهروز وثوقی را می‌آورد با او صحبت هم می‌کند. شب بعد من فکس خانم فائقه آتشین را میخوانم اما برای من بد می‌شود. تازه به نام اصلی شان خواندم نه به اسم گوگوش. بعضی ها نمی دانستند فائقه آتشین همان گوگوش است.




انتقال رادیو از ارگ به جام‌جم، موافقان و مخالفان را به صف کرد…

سینماژورنال: ساختمان قدیمی رادیو در میدان ارگ، دیگر فقط در خاطره‌ها می‌ماند؛ چراکه رادیو تهران، یکی از قدیمی‌ترین شبکه‌های رادیویی با ٧٥ سال سابقه، به‌تازگی از میدان ١٥خرداد – ساختمان ارگ تهران – نقل‌مکان کرد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” این خبر که چندروزی است در رسانه‌ها منتشر شده، حس نوستالژی بسیاری از اهالی رادیو و علاقه‌مندان به این رسانه را برانگیخته است. به‌هرحال روزگاری در این ساختمان بسیاری از بزرگان موسیقی و ادبیات ایران نظیر اخوان‌ثالث، ه. ا. سایه و محمدرضا شجریان، رفت‌وآمد داشته‌اند و برنامه‌های به‌خاطرماندنی رادیو در این ساختمان تولید و سپس در حافظه شنیداری مردمان ثبت شده است.

گفته شده بخش اداری و برنامه‌سازی تولیدی رادیو تهران، بیش از یک هفته است که به ساختمان جام‌جم صدا‌وسیما منتقل شده است و تنها پخش زنده رادیو تهران در ساختمان ارگ باقی مانده است که آن هم به‌زودی به ساختمان جام‌جم منتقل خواهد شد.

بهروز رضوی: متوجه ضرورت این کار نمی شوم
این در حالی است که برخی هنوز نوستالژی این بنای تاریخی را دارند، از جمله بهروز رضوی، گوینده پیش‌کسوت رادیو که با اشاره به تغییر و جابه‌جایی رادیو تهران، از این رادیو به‌عنوان سمبل تهران و پایتخت نام برده و گفته بهتر است در همان میدان ۱۵ خرداد باقی بماند.
بهروز رضوی با اشاره به تغییر و جابه‌جایی در بخش اداری رادیو تهران به مجموعه جام‌جم به “مهر” گفت: من متوجه ضرورت این کار نمی‌شوم، ایستگاه رادیویی شبکه تهران در میدان ۱۵ خرداد همه امکانات پخش و تولید را دارد و همه عوامل و برنامه‌سازان رادیو از حضور در این مکان رضایت دارند. حتی بسیاری به دلیل حس نوستالژیکی که دارند و قدمت این شبکه رادیویی، شبانه‌روز و به صورت خستگی‌ناپذیر کار می‌کنند و من نمی‌دانم با انتقال رادیو تهران به ساختمان جام‌جم چه اتفاقی رخ می‌دهد.


رضوی درباره ایجاد موزه رادیو در ساختمان رادیو تهران عنوان کرد: یکی از دلایل این جابه‌جایی، تأسیس موزه رادیو بوده است درحالی‌که این موزه اکنون در باغ‌موزه قصر مستقر است. بنابراین شاید نیازی نباشد که رادیو تهران را به جای دیگری منتقل کرده و موزه تأسیس کنیم. رادیو تهران سمبل تهران و پایتخت است و بهتر است در همان ساختمان قدیمی و در مرکز شهر تهران باقی بماند.


این مجری و نویسنده برنامه‌های رادیویی درباره مزیت‌های وجود رادیو تهران در میدان ۱۵ خرداد عنوان کرد: این اولین ایستگاه رادیویی است که ساخته شده و هزینه‌های فراوانی برای آن صورت گرفته است. فکر می‌کنم زمانی که یک شبکه رادیویی به‌صورت بومی و محلی فعالیت می‌کند و در مرکز شهر تهران قرار دارد، پایگاه منطقی‌تری برای ارائه گزارش و اخبار است و چه‌بسا شنوندگان نیز از اینکه رادیو را در همسایگی خود می‌بینند، احساس صمیمیت کنند.

احساس متناقض کارکنان
بااین‌حال کارکنان رادیو تهران، احساس متناقضی نسبت به این کوچ نابهنگام دارند. یکی از این کارکنان می‌گوید: «سال‌هاست که قرار است رادیو تهران به جام‌جم منتقل شده و ساختمانش به میراث فرهنگی واگذار شود. مدتی پیش شایعه شد که رادیو را تحویل میراث فرهنگی دادند اما مدیران رادیو جواب کارکنان را درباره چرایی این جابه‌جایی ندادند. حالا هم تقریبا همه اسباب‌کشی کرده‌اند، گرچه هنوز پخش از پایین روی آنتن می‌رود و معلوم هم نیست پخش از کی بناست به جام‌جم منتقل شود. احتمال داده شده که حدود دوماه دیگر این اتفاق بیفتد. ما از سویی خوشحالیم که با تبدیل این ساختمان به موزه، خاطره آن جاودان می‌شود و از سوی دیگر هم ناراحتیم که بناست خانه‌ای پرخاطره را با سازمانی که قواعد بوروکراتیک بر آن حاکم است، عوض کنیم».

منوچهر والی زاده: این جابجایی ناگزیر بود
اما قدیمی‌های رادیو خاطره‌های بسیاری از این ساختمان دارند. منوچهر والی‌زاده، از پیش‌کسوتان رادیو، درباره ساختمان ارگ می‌گوید: «من خاطره خوشی از دوران نوجوانی از ارگ دارم. از جوانی به آنجا رفت‌وآمد داشتم. ١٢ سال پشت‌سرهم با زنده‌یاد منوچهر نوذری هفته‌ای یک روز «صبح جمعه با شما» را اجرا می‌کردیم». والی‌زاده به این جابه‌جایی خوش‌بین است: «از نظر من این جابه‌جایی ناگزیر بود و دیر یا زود با توجه به فرسودگی ساختمان ارگ، این اتفاق می‌افتاد. بااین‌حال خاطرات خوش این بنا با ما می‌ماند».

منوچهر آذری موافق جابجایی است
منوچهر آذری، دیگر گوینده «صبح جمعه با شما»، به‌شدت موافق این جابه‌جایی است و معتقد است در عصر تکنولوژی باید دست از نوستالژی برداریم. او می‌گوید: «رادیو رسانه‌ای بسیار مهم است و یک رسانه بسیار دردسترس و خوب برای مردم است. رادیو از زمان قدیم از سال ١٣٣٠ رسانه‌ای مردمی بوده و برنامه‌های رادیو از خیابان شریعتی که آن زمان جاده قدیم شمیرانات نام داشت، پخش می‌شد، در مکانی به اسم بی‌سیم که برنامه‌های رادیو از آن زنده پخش می‌شد. به‌مرور رادیو از بی‌سیم به میدان ارگ که آن زمان جنب وزارت اطلاعات بود منتقل شد و استودیوهای مختلفی داشت که ضبط برنامه‌های مختلف از جمله برنامه کودک و داستان‌های شب، شما با رادیو، زیر آسمان شهر، مشاعره، جانی دالر و… همه در آن صورت می‌گرفت و از همان‌جا هم پخش می‌شد. »

وی ادامه داد:«بعد یواش‌یواش میدان ارگ هم فعالیتش کم شد و به جام‌جم پیوست. به نظر من این انتقال اصلا بد نیست. محله بازار و میدان ارگ جای شلوغی است و ساختمانی فرسوده و قدیمی هم میزبان رادیو بوده. امروزه که تکنولوژی هر لحظه می‌تازد، همان‌قدر که خنده‌دار است که به‌جای سوار اتومبیل‌شدن بگوییم می‌خواهیم سوار قاطر شویم، اینکه به نوستالژی‌ها بچسبیم و با این به‌روزشدن‌ها مقابله کنیم هم مسخره است، آن هم درحالی‌که امروزه استودیوهای بزرگی در جام‌جام ساخته شده. البته از ساختمان میدان ارگ می‌توان به‌عنوان موزه استفاده کرد». باید دید چه سرنوشتی در انتظار ساختمان پرخاطره رادیو در میدان ارگ است؛ و درحالی‌که هم‌اکنون دو موزه رادیو در پایتخت وجود دارد، آیا این ساختمان نیز به موزه تبدیل خواهد شد؟