1

صدور پروانه برای #آتش_بس۳+صدور پروانه برای آقای #داماد+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت سینمایی در جلسه اخیر با سه فیلم‌نامه موافقت کرد.

به گزارش #سینماروزان در میان آثار پروانه گرفته هم نام یوسف منصوری -داماد اصغر پورمحمدی- دیده میشود که پروانه فیلم #عطرآلود را گرفته که بناست هادی مقدم دوست آن را بسازد.

تهمینه میلانی-محمد نیک‌بین زوج باسابقه و بااخلاق سینما هم پروانه قسمت سوم کمدی #آتش_بس را گرفته اند.

فهرست تمام پروانه های صادره به شرح زیر است:

–«ستاره سینما» به تهیه‌کنندگی احسان ظلی‌پور و کارگردانی و نویسندگی عادل تبریزی

–«آتش بس 3» به تهیه‌کنندگی محمد نیک‌بین و کارگردانی و نویسندگی تهمینه میلانی

–«عطرآلود» به تهیه‌کنندگی یوسف منصوری و کارگردانی هادی مقدم دوست و نویسندگی حسین حسنی

صدور پروانه برای قسمت سوم آتش بس+صدور پروانه برای یوسف منصوری داماد اصغر پورمحمدی
صدور پروانه برای قسمت سوم آتش بس+صدور پروانه برای یوسف منصوری داماد اصغر پورمحمدی

.




لیلی گلستان خطاب به تهمینه میلانی نوشت⇐هر چقدر واکنش مدیر گالری ایوان در تعطیلی نمایشگاه شما و عذرخواهی از مخاطبان، درست و بجا بود، واکنش‌های شما اشتباه بود!/واکنش‌هایتان، واکنش‌های یک دختربچه بی‌منطق لجباز بود که بدجوری من را به حیرت انداخت!!/اگر شما هم از مردم معذرت می‌خواستید، مطمئن باشید که شأن هنرمندبودن، فعال مدنی‌بودن، فمینیست‌بودن و الگوی زنان معترض و آزاده‌بودن‌تان به این اندازه زیر سؤال نمی‌رفت!

سینماروزان: حاشیه های شکل گرفته بر سر نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی با نام «فیلمهایی که نساختم» همچنان ادامه دارد؛ بعد از آن که مدیر گالری ایوان این نمایشگاه را به دلیل پرسشهای شکل گرفته بر سر کپی کاری تعطیل کرد، تهمینه میلانی از پیگیری حقوقی ماجرا حرف زد و اینکه کل ماجرا از فردی خارج نشین آب میخورد.(اینجا را بخوانید)

حالا لیلی گلستان مادر مانی حقیقی کارگردان سینما که خود سالهاست گالری گلستان را اداره میکند در یادداشتی برای «شرق» خطاب به تهمینه میلانی متذکر شده که اگر وی از مخاطبانش عذرخواهی میکرد خیلی بهتر بود.

متن یادداشت تهمینه میلانی را بخوانید:

خانم میلانی عزیز
می‌دانید که چقدر فیلم «دوزن»تان را دوست داشتم و چقدر به خود شما محبت و احترام دارم.
اما… .
اتفاقی که افتاده یعنی نمایشگاه پرحاشیه شما با آمدن چند دانشجوی هنر در روز افتتاح و اعتراض آنها و افشاشدن کپی‌بودن آثار شما در نمایشگاه و همه و همه، ماجرایی ناخوشایند در حیطه هنرهای تجسمی ما بود.  هرگز معتقد و موافق با این حرف که چرا آدم‌های معروف وارد حیطه دیگری از هنر می‌شوند و به خودشان اجازه می‌دهند نقاشی کنند یا کتاب بنویسند یا عکاس شوند یا از سینما به تئاتر بروند ووو… نبوده‌ام و فکر می‌کنم این یک طرز فکر کاملا دیکتاتوری و مستبدانه است.
وقتی کیارستمی نازنین شروع به نشان‌دادن عکس‌هایش کرد، کلی از عکاس‌ها اعتراض کردند که برو فیلمت را بساز به عکاسی چه‌کار داری!… و چه بیجا و بی‌منطق بود این اعتراض و بعد وقتی شعر گفت و کتاب‌هایی درباره منتخب اشعار سعدی و حافظ و مولانا ساخت، باز همین گله‌مندی از سوی نویسندگان شد و باز باید بگویم چه بیجا و بی‌منطق بود این گلایه‌ها.  کیارستمی عکاسی جهانی شد، نیکی کریمی عکس‌های خوبی گرفت و رضا کیانیان دید خوبش را در عکاسی به همگان ثابت کرد، صابر ابر کتاب «هفت‌خانه آنورتر»اش فوق‌العاده است و شمس‌لنگرودی شاعر هم بازیگر درجه یکی است! و نقاشی‌های آبستره مهرجویی هم بسیار خوبند.  هرگز این طرز فکر و این بخل و این حقارت را دوست نداشته‌ام.
پس، این اعتراض که چرا برای این شخص معروف نمایشگاه می‌گذارید، از نظر من مردود است و این اعتراض که گالری ایوان به جوانان وقت نمی‌دهد، هم از نظر من مردود است. چون می‌دانم که در این مدت کوتاه گالری‌داری چندین و چند نمایشگاه خوب و خیلی خوب از جوانان بی‌نام و نشان در این گالری دیده‌ام.  در واکنش به این نمایشگاه پیش از افشای کپی‌برداری شما، می‌توانستیم بگوییم نمایشگاه را دوست نداشتم یا نمایشگاه ضعیفی بود یا بیشتر حس تصویر‌گری داشت تا نقاشی یا… هرچه دیگر که این مجال پیش نیامد و این حرف‌ها زده نشد.
چون خیلی زود یعنی روز بعد از افتتاح، کپی‌کردن شما افشا شد. اینجا به هوش و ذکاوت گالری‌دار آفرین می‌گویم که در  مصاحبه‌ای از مخاطبان معذرت خواست و تعطیلی نمایشگاه را اعلام کرد. رک و راست بگویم که من هم دقیقا همین کار را می‌کردم (هرچند باید بگویم که حتما چنین نمایشگاهی در گالری گلستان جایی نمی‌داشت که کارش به اینجا برسد!).
متأسفانه باید بگویم که هر چقدر واکنش مدیر گالری درست و بجا بود، واکنش‌های شما دوست عزیز من اشتباه بود… . اول گفتید کپی نیست. بعد گفتید الهام و تأثیر گرفته بودم. بعد خواندم که گفته‌اید اصلا آن نقاش خارجی از من کپی کرده!. بعد گفتید گالری‌دار بیجا کرده نمایشگاه من را تعطیل کرده. بعد گفتید شکایت می‌کنم. بعد اعلام کردید شکایت کردم و بعد را خدا داند... .  حالا به‌عنوان خواهر بزرگ‌تری که همیشه دوستتان داشته، می‌گویم که اگر شما هم از مردم معذرت می‌خواستید و می‌گفتید اشتباه کردم، مطمئن باشید که هم کار درستی کرده بودید و هم شأن هنرمندبودن، فعال مدنی‌بودن، فمینیست‌بودن، الگوی زنان معترض و آزاده‌بودن و تمام فعالیت‌های هنری و مدنی‌تان به این اندازه زیر سؤال نمی‌رفت که  بدجوری زیر سؤال رفته.
با شکایت‌کردن از گالری‌دار جز اینکه بگویند: «دست پیش را گرفته تا پس نیفتد»، اتفاق دیگری نباید بیفتد. گالری‌دار نادانسته کار کپی گذاشته و بنا بر عرف نباید این کار را می‌کرده، پس تا متوجه شده، بنا بر عرف، اقدام به تعطیلی نمایشگاه کرده که همان‌طور که گفتم، من هم اگر جای او بودم دقیقا همین کار را می‌کردم.  به‌عنوان یک دوستدار، فقط می‌توانم بگویم که واکنش‌هایتان، واکنش‌های یک دختربچه بی‌منطق لجباز بود که بدجوری من را به حیرت انداخت و از این حیرت بسیاربسیار متأسف هستم.




ادعاها و اظهارات تهمینه میلانی بعد از شکایت از تعطیل‌کننده نمایشگاه نقاشیهایش⇐پشت این هجمه‌ها همان جریانی بود که فیلم «نیمه پنهان» را توقیف کرد/چرا بدون تحقیق، نمایشگاه را لغو کردند و حتی تابلوهای مرا گروگان گرفتند؟/آنها که نمایشگاه مرا برهم زدند، آگاهانه یا ناآگاهانه از آقای الف. پ که در خارج از ایران زندگی می‌کند، خط می‌گیرند!!/آقای الف.پ به احتمال قوی مأمور ویژه همان جریانی است که مرا به زندان فرستاد!!/افرادی که نگران کپی‌کاری هستند چرا زمانی که «سوفیا کوپولا» با کپی برداری از «سوپراستار» فیلم «یک جایی» را ساخت، اعتراض نکردند!!!/غم‌انگیزترین بخش ماجرا زمانی بود که صداوسیما اعتبار مرا خدشه‌دار کرد/مسئولان هنرهای تجسمی تأکید کرده‌اند تعطیلی نمایشگاه بدون نظر کارشناسان امر، عملی غیرقانونی است!

سینماروزان: اولین نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی با عنوان «فیلمهایی که نساختم» زودتر از حد تصور توسط برگزارکننده اش که گالری ایوان بود لغو شد؛ این اتفاق در واکنش به ادعای کپی کاری در برخی آثار میلانی صورت گرفت و به خصوص ادعایی که از سوی یک هنرمند روس مقیم اسرائیل به نام «جنی میلیهاو» صورت گرفته بود.

تعطیلی این نمایشگاه که شکایت میلانی را به دنبال داشته است، گلایه های این کارگردان سینمای ایران را هم به همراه داشته است. میلانی در گفتگو با «شرق» با انتقاد از شرایطی که منجر به تعطیلی نمایشگاهش شد از این گفته که بهتر بود ابتدا با کارشناسی، درباره کپی برداری به نتیجه میرسیدند و سپس نمایشگاه را تعطیل میکردند.

میلانی در گفتگویش ادعاهایی را هم درباره ربط تعطیلی نمایشگاه با فردی در خارج از ایران طرح کرده و مدعی شده سوفیا کوپولا فیلم «یک جایی» را با کپی برداری از فیلم «سوپراستار» وی ساخته است ولی کسی به این ماجرا اعتراض نکرده!!!

تحلیلتان از هجمه‌های صورت‌گرفته علیه نمایشگاه نقاشی شما چیست؟
از کنارهم گذاشتن مجموعه اتفاقاتی که از سال‌های ۱۳۸۱ تا امروز برایم افتاده است حدس من این است که پشت این هجمه‌ها همان جریانی است که با جوسازی، فیلم «نیمه پنهان» را توقیف و مرا با چهار اتهام واهی، راهی زندان کردند، اما خوشبختانه حرکت ایشان نتیجه نداد و من با جو مثبتی که در جامعه وجود داشت، هشت روز بعد آزاد و پس از پنج سال تبرئه شدم. متأسفانه با تبرئه‌شدن من ماجرا پایان نیافت و هرچند وقت یک‌بار با شکایت‌های مشابه از طرف همان جریان و به عناوین مختلف به دادگاه‌های مختلف فراخوانده شدم؛ تقریبا هر سال یک‌بار. احتمالا با این هدف که مدام درگیر نگاهم دارند.
  چرا اقدام به شکایت علیه گالری ایوان کردید؟
به عقیده ما حرکت مدیر نمایشگاه نقاشی من، بعد از هجوم افرادی که خود را دانشجو می‌نامیدند و در اعتراض به این مسئله که یک کارگردان سینما حق برگزاری نمایشگاه ندارد، اقدام به اعمال غیرفرهنگی کردند، شایسته یک مدیر نمایشگاه نبود!
به‌ویژه پس از آنکه نمایشگاه را تعطیل کردند، به‌سرعت در مصاحبه خود با روزنامه شما و توجیه رفتار غیرقانونی خود، بی‌توجه به جوانب امر و شخصیت فرهنگی و اعتبار من، مرا متهم به کپی یکی از آثار کردند و درواقع بدون آنکه تحقیقی در این زمینه انجام پذیرد و نظر متخصصان و کارشناسان هنرهای تجسمی پرسیده شود، حقوق قانونی مرا زیرپا گذاشتند و بدتر از آن تابلوهای مرا گروگان گرفتند و هربار خواستار تابلوهای خود شدم، از پس‌دادن آن امتناع کردند. امیدوارم با اقدامات قانونی‌ای که کردیم، تابلو را پس بگیریم. موضوع مطرح‌شده هم برخلاف اتهامات مدیر گالری کپی نیست و شباهت دارد که در حوزه هنرهای تجسمی امری طبیعی است، اما مدیر گالری همان روز باعجله حکم داد و حکم را به اجرا درآورد. حال آنکه کنترل تابلوها باید پیش از شروع نمایشگاه و توسط خود گالری انجام می‌گرفت تا اگر شبهه یا شباهتی وجود داشت، برطرف شود.
 با توجه به اینکه خودتان شباهت با یکی از کارها را تأیید کردید، چرا در یکی از تحلیل‌هایتان به کارشکنی برخی از افراد در آن‌سوی مرزها اشاره داشتید؟
شباهت یک اثر که دلیل تعطیلی نمایشگاه نمی‌شود! الهام از آثار هنری همیشه در هنرهای تجسمی، حتی هنرهای دراماتیک رایج بوده و هست. من همیشه گفته‌ام که از همه‌چیز و همه‌کس الهام می‌گیرم، اما حرف خودم را می‌گویم. داستان خودم را می‌نویسم. نقاشی خودم را می‌کشم.
شک نکنید که دوستان جوانی که نمایشگاه مرا برهم زدند، آگاهانه یا ناآگاهانه از آقای الف. پ که در خارج از ایران زندگی می‌کند، خط می‌گیرند که به احتمال قوی مأمور ویژه همان جریان داخلی است که مرا به زندان فرستادند.
مسلما اگر حسن‌نیتی وجود داشت و این افراد نگران کپی آثار هنری بودند، زمانی که خانم سوفیا کاپولا چند سال بعد از ساخته‌شدن فیلم سوپراستار به کارگردانی من فیلم some where(یک جایی) را با شباهت بسیار زیاد در داستان و حتی دکوپاژ ساخت و برایش اسکار هم گرفت، اعتراض می‌کردند!
این‌همه هجمه برای شباهت یک اثر نقاشی! آن هم اثری که صاحبان آنها ادعا و شکایتی از همدیگر ندارند!
غم‌انگیز‌ترین بخش ماجرا زمانی بود که صداوسیما هم در چند برنامه مهم، از جمله دخترانه و 8:30 با نشر اکاذیب اعتبار مرا هدف قرار داد که به‌موقع برخورد قانونی خواهد شد، آن هم با اضافه‌کردن تابلو‌های دیگر که خانم‌های جوان از روی تابلو‌های من کشیده بودند و بارهاوبارها اعلام کردند که ما با اجازه خانم میلانی این تابلوها را کشیده‌ایم، اما وقتی قرار نیست گوش شنوایی باشد، خب! نمی‌شنوند. این‌همه هجمه برای تخریب و شخصیت فرهنگی، اجتماعی و هنری من و بالاتر از آن ترور شخصیت نباید تبدیل به یک فرهنگ شود و امیدوارم رسانه‌های مستقل در این راه یاری‌ام کنند.
  واکنش مسئولان هنرهای تجسمی ارشاد در این مورد چه بود؟
من با یکی از مسئولان ارشد هنرهای تجسمی بعد از تعطیل‌شدن نمایشگاه توسط مدیر نمایشگاه صحبت کردم، ایشان هم معتقد بودند تعطیلی نمایشگاه بدون نظر کارشناسان امر، عملی غیرقانونی است و برخورد خواهد شد که امیدوارم این‌طور باشد تا این خانم مدیر نتواند صدمه‌ای را که به من زد، به شخص دیگری بزند.
  حرف دیگر؟
درحال‌حاضر چند جامعه‌شناس از دوستان من با بررسی صفحه اینستاگرام من، در حال بررسی رفتار اجتماعی برخی از افرادی که در فضای مجازی با شنیدن اخبار‌های ناصواب شروع به پرخاش و هتاکی می‌کنند هستند که جای تحقیق و بررسی بسیار دارد.
به نظر می‌رسد فرهنگ ارتباطی ما بسیار ضعیف و نیازمند توجه مسئولان امر است. این حجم از فحاشی گویای کم‌کاری مسئولان مربوطه است که اعتراض جمع کثیری از هنرمندان و مردم دغدغه‌مند را در پی داشت.
البته در میان هجمه‌ها، تعدادی از دانشجویان تجسمی دردهای خود را هم مطرح کرده بودند. از کامنت‌های ایشان دریافتم که بازار هنری و عدم امکان یا ضعف نمایش آثار هنری ایشان و یافتن گالری از مشکلات ایشان است و اگر بتوانم کمکی باشم در جهت حل این معضل، کوتاهی نخواهم کرد، هرچند که قدرتی ندارم.
ای‌کاش هنرمندان جوان که تحت‌تأثیر عده‌ای بدخواه قرار گرفتند، اولین حضور مرا در عرصه هنرهای تجسمی به فال نیک می‌گرفتند تا با بحث‌ و‌ گفت‌وگوی سازنده در حل معضلات و رشد هنری گام برمی‌داشتیم، نه تخریب.




بعد از تعطیلی نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی⇐مدیر گالری ایوان بیان کرد: ممکن است میلانی از من دلخور باشد/نمی‌توانستم بیش از این به حیثیت خود ضربه وارد کنم

سینماروزان: تهمینه میلانی هرقدر که در فیلمسازی خوش شانس بود در نقاشی خوش شانس نبوده چون انفجار اطلاعات در روزگار غلبه سایبر سبب ساز آن شد که نمایشگاه نقاشی این کارگردان در همان ابتدای راه تعطیل شود.

به گزارش سینماروزان در میان آثاری که میلانی در نمایشگاه خود ارائه داده بود آثاری وجود داشتند دارای شباهت به برخی آثار «جنی میلیهاو» هنرمند روس مقیم اسرائیل؛ اتفاقی که با واکنش این هنرمند هم روبرو شد(اینجا را بخوانید) و در نهایت شرایط را به جایی رساند که حوری قدیمی مدیر گالری ایوان که نمایشگاه در آن برگزار شده بود کلا نمایشگاه را تعطیل کرد.

مدیر گالری ایوان در گفتگویی با «شرق» کوشیده هم در چرایی برگزاری نمایشگاه میلانی و هم چرایی تعطیلی آن سخن گوید.

متن گفتگوی این گالری دار در گفتگو با “شرق” را با ذکر این توضیح بخوانید که باید توضیحات میلانی در این باره را هم شنید:

 چطور شد که خواستار برگزاري نمايشگاه خانم تهمينه ميلاني شديد؟
خانم ميلاني از نظر حرفه کارگرداني و فيلم‌سازي، هنرمند سرشناسي هستند. هرچند من با ايشان از نزديک آشنا نبودم، اما به پيشنهاد کارشناس هنري گالري‌ام که ايشان را به من معرفي کردند راغب به برگزاري نخستين نمايشگاه نقاشي خانم ميلاني شدم؛ با اين استدلال که سال گذشته خانم ميلاني در گالري «آريانا»، نمايشگاه عکس برگزار کرد که از استقبال خوبي هم برخوردار شده بود. البته بايد توضيح دهم من وقتي به دفتر ايشان رفتم، تنها با استناد به چند اثر از اين مجموعه تصميم به برگزاري نمايشگاه گرفتم. نقاشي‌هاي ايشان مسلما باب سليقه شخصي من نبود، اما هر گالري‌داري که نمايشگاه نقاشي برپا مي‌کند، الزاما سليقه شخصي او نيست و احترام به سليقه مخاطب اولويت گالري‌هاست. منتها من به سابقه هنري خانم ميلاني نگاه کردم که در حرفه کارگرداني و عکاسي کارهاي قابل‌قبولي داشتند و نمايشگاه را برپا کردم. تا اينکه يک روز بعد از افتتاح نمايشگاه ناچار شدم که آن را ملغي کنم. البته اين توضيح را هم ارائه بدهم که چنين اشتباهاتي اجتناب‌ناپذير است؛ مثلا پيش از ما هم گالري‌هاي اعتماد و آران هم چنين اتفاقي را از سر گذرانده بودند. کمااينکه «گالري ايوان» هم قدمت کمتري نسبت به آنها دارد!
  لغو سريع نمايشگاه به دليل فشارهاي زياد بود. کي مطلع شديد که يکي از کارها کپي از اثر هنرمند؛ جِني ميلي‌هوف بوده؟ 
من بعد از اينکه متوجه هجمه‌ها شدم و کار اين خانم را ديدم، متوجه شدم که متأسفانه کار کپي است! ما حتي برخي از آثار را که به نظرمان کمي مشکل‌دار به نظر مي‌رسيد از همان ابتدا کنار گذاشته بوديم. به همين دليل تصميم گرفتم که نمايشگاه را ملغي کنم. من واقعا از عموم مخاطبان نهايت عذرخواهي را مي‌کنم. بالاخره ممکن است در هر کاري چنين اشتباهاتي پيش بيايد!
 يکي از نقدها اين بود که چرا گالري‌داران سراغ چهره‌هاي مطرح هنرهاي ديگر مي‌روند، درحالي‌که جوانان خلاق زيادي وجود دارند که صاحبان گالري‌ها اصلا نيم‌نگاهي هم به آثارشان نمي‌اندازند؟ ضمن اينکه بايد قبول کنيم که هنر ايران در عرصه‌هاي مختلف به سمت انحصار گرايش پيدا مي‌کند!
ببينيد من فکر مي‌کردم با برگزاري نمايشگاه «فيلم‌هايي که نساختم» اداي ديني به يکي از کارگردانان خوشنام و برتر سينماي ايران کرده‌ام. ضمن اينکه برايم مهم است، شخصيت حرفه‌اي خانم ميلاني خدشه‌دار نشود. درباره ورود هنرمندان به عرصه‌هاي مختلف بايد بگويم که هر انسان هنرمندي آزاد است که خود را در عرصه‌هاي مختلف بيازمايد. ما بزرگاني داشتيم مانند سهراب سپهري که هم شاعر بودند و هم نقاش يا زنده‌ياد عباس کيارستمي که هم فيلم‌ساز بودند و هم عکاس و در هنرهاي ديگري هم فعال بودند.
 يکي از مشکلات برخي از گالري‌داران اين است که کارشناسان هنري آنها چندان با هنر روز دنيا آشنا نيستند! دست‌کم جست‌وجوکردن در فضاي مجازي مي‌تواند در جاهايي راهگشا باشد. چرا چنين نکرديد؟ 
من روند برگزاري اين نمايشگاه را به کارشناس هنري اين پروژه و معرف خانم ميلاني واگذار کردم. ضمن اينکه درباره نمايشگاه خانم ميلاني، به اعتبار و صحت حرف‌ها و روش کاري ايشان اعتماد کردم.
 واکنش خانم ميلاني به لغو نمايشگاه چه بود؟ 
ممکن است ايشان از من دلخور شده باشند، اما من ديگر نمي‌توانستم بيش از اين به حيثيت گالري خودم ضربه وارد کنم! 
  خود شما چقدر به جوانان در گالري‌تان ميدان داده‌ايد؟ 
اگر به سردر گالري من توجه کرده باشيد، نوشته‌ام که هدفم جذب و کشف جوانان است. من در دوران کوتاه تأسيس گالري‌ام، از جواناني مانند وحيد اميني، سهيل بسطامي، نارنج کاظمي، اشکان حسيني، جعفر پاکروان، سياوش حاتم و … نمايشگاه برگزار کرده‌ام. به همين دليل چنين نقدهايي را که هدفم از برپايي اين نمايشگاه به‌دست‌آوردن پول است تاب نياوردم. من اغلب با فروش آثار، هزينه‌هاي خيريه‌هاي زيادي را برعهده گرفته‌ام که همه مدارک آن موجود است.
  اينکه شما به خيريه‌ها کمک مي‌کنيد درعين‌حال که کار بزرگي انجام مي‌دهيد، نافي به‌سرانجام‌رساندن وظايف گالري نيست! به‌هرحالت گالري‌داري مثل هر هنري ضوابطي دارد که حتما باید دنبال شود… .
به همين دليل مي‌گويم که کار من مسائل مادي نيست و اساسا خط مشي گالري ايوان حمايت از هنرمند و نه‌ تنها فروش آثار او است. من اولين کسي هستم که در دوبي نمايشگاهي از هنر ايران را به نمايش گذاشته‌ام، ضمن اينکه حتما مي‌دانيد که خود گالري کلي خرج دارد که همه را خودم متقبل شده‌ام.
  چرا قيمت تابلو‌ها بالا و غيرواقعي بود؟ از 15 ميليون تا 20 ميليون تومان! براي اين تابلوها خيلي زياد است. درحالي‌که تابلو‌هاي بسياري از بزرگان هنر ما چنين قيمتي ندارند؟ 
خب اين قيمت توسط يکي از کارشناسان مطرح حوزه تجسمي و کارشناس هنري اين پروژه گذاشته شد!
 خود شما با چنين قيمت‌هايي موافق بوديد؟
قطعا نبودم، اما وقتي افراد صاحب‌نظر در حيطه هنرهاي تجسمي که بسیارهم شناخته‌شده هستند ، راجع به این تابلوها نظر دادند، ديگر روي حرفشان چيزي نگفتم. در انتها با حفظ احترام و شأن خانم تهمينه ميلاني در حوزه سينما از همه هنردوستان و هنرمندان در عرصه تجسمي مراتب عذرخواهي خود را اعلام مي‌دارم.



آیا تهمینه میلانی از یک هنرمند روس مقیم اسرائیل کپی‌برداری کرده؟؟+عکس و توضیحات میلانی

سینماروزان: تهمینه میلانی زن‌گراترین کارگردان سینمای ایران بعد از اکران «ملی و هزار راه نرفته» که گیشه ای متوسط داشت به تازگی یک نمایشگاه نقاشی با عنوان «فیلمهایی که نساختم» را راه انداخته است.

به گزارش سینماروزان میلانی برخی از نقاشی‌های خود را در این نمایشگاه در معرض دید علاقمندان قرار داده ولی مسأله اینجاست که شباهت یکی از نقاشیهایش با نقاشی یک هنرمند روس به شدت او را در معرض پرسش قرار داده است.

«جنی میلیهاو» نام هنرمندی است که یکی از آثار میلانی به شدت شباهت دارد با تصویرسازی او و کار را به جایی رسانده که این هنرمند روس در متنی اجتماعی به این ماجرا واکنش نشان داده و از فروش کپی یکی از آثارش توسط یک شخص مشهور گلایه کرده است. «جنی میلیهاو» متولد روسیه است اما از یازده سالگی به همراه خانواده به اسرائیل مهاجرت کرده و هم اکنون نیز مشغول تحصیل در آکادمی هنر و طراحی بزالل اورشلیم است!!!

گلایه «جنی» درباره کپی برداری و فروش اثرش واکنش تهمینه میلانی را به دنبال داشته و وی مدعی شده اصلا وی را نمیشناسند و نقاشی موردبحث هم از کارت پستالی آمده که در ناخودآگاهش نقش بسته!!!

میلانی نوشته است: دوستان عزيز! من الان رفتم در صفحه ی خانم «جنی میلیهاو» و متوجه شباهت نقاشی خودم با کار ایشان شدم. از این بابت قلبا متاسفم اين تابلو را از نمايشگاه خارج و‌ صدمه وارد شده را جبران مي كنم. حقيقتا نمی‌دانستم که این تصویر که احتمالا روی یک‌کارت پستال برایم ارسال شده در ناخوداگاهم نقش بسته است!!! ایشان را تا دیشب نمی شناختم(!!!) و‌ حتما از ایشان هم عذرخواهی خواهم کرد.

واکنش هنرمند روس به کپی برداری
ادعای هنرمند روس درباره کپی برداری از یکی از آثارش



در دورانی که بازیگر فیلم پرفروش «آتش بس» هم از طریق یک اپ موبایلی، مسابقه ۱۰۰میلیونی راه انداخته⇐تهمینه میلانی از کازینویی حلال در رسانه ملی گفت!!!

سینماروزان: در ماههای اخیر برنامه های گفتگومحوری یا مسابقاتی که متکی بر اپلیکیشنهای موبایلی هستند بیش از پیش در تلویزیون دیده شده‌اند؛ برنامه‌هایی که برای بیشتر دیده شدن به‌جای مجریان تلویزیون به سراغ بازیگران سینما میروند و جملگی یک سرشان به یکی از این اپلیکیشنها ختم میشود.

نقطه اشتراک تمامی این اپلیکیشنها آن است که مدام اصرار دارند مخاطبان به عضویتشان درآیند و به این طریق شانس خود را برای برنده شدن در جایزه‌ای ویژه امتحان کنند!

اینکه این اپلیکیشنها چه گردش مالی دارند که وعده جوایز هنگفت را به مخاطبان میدهند به کنار، اینکه رسانه ملی در همه این سالها و علیرغم داشتن ردیف بودجه ویژه همچنان باید تولیداتش را متکی بر اپ‌هایی پیش ببرد که درباره هویت و گردانندگان شان شفاف سازی نمیشود جای سوال دارد.

تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران با اشاره به این ماجرا در صفحه اجتماعیش نوشت: این روزها به هر شبکه از شبکه‌های صداوسیما که سرکشی کنید، انواع و اقسام قرعه کشی‌ها را می‌توانید مشاهده کنید. کازینویی حلال به نام رسانه ملی طوفان به پا کرده است. خیل عظیمی از هموطنان نیز با تبلیغات اغوا کننده مجریان، مجذوب این فرآیند می‌شوند.  آن‌چنان فقر بیداد می‌کند که در تعدادی از این قمارهای حلال، تعداد شرکت کنندگان از ۸ میلیون نفر گذشته است. شرکت کنندگان با رقمی به ظاهر ناچیز، بخت خود را امتحان می‌کنند اما برنده اصلی این معرکه، گردانندگان آن هستند که سودهای میلیاردی نصیب‌شان می‌شود. جا دارد به رسانه ملی بابت راه‌اندازی چنین قمارخانه بزرگی تبریک بگوئیم. خسته نباشید برادران!

واکنش میلانی به این اپ‌های اغواکننده در روزهایی رخ داده که محمدرضا گلزار بازیگر کمدی پرفروش «آتش بس»تهمینه میلانی نیز به زودی با اجرای مسابقه ای که از طریق یک اپ، وعده جایزه صدمیلیونی را به برندگان داده به رسانه ملی خواهد آمد!!




رمز و راز زندگی زناشویی پایدار تهمینه میلانی علیرغم دوری ۳ ساله از فرزند!

سینماروزان: تهمینه میلانی جزو نسل اول فیلمسازان زن بعد از انقلاب است و جزو معدود فیلمسازان آن نسل که همچنان می‌کوشد دغدغه های زنانه خود را به سینمایی ترین شکل ممکن با مخاطبان در میان بگذارد.

به گزارش سینماروزان میلانی که سالهاست همسر خود محمد نیک‌بین را به عنوان تهیه‌کننده آثارش کنار خود دارد درباره رمز و راز زندگی زناشویی پایدار با نیک‌بین به ماهنامه «دنیای زنان» گفت: شاید برایتان جالب باشد روزی که به خانه رفتم و از تصمیم به ازدواج با محمد گفتم، اشک در چشم مادرم حلقه زد و پرسید: حالا چه عجله‌ای داری؟؟ از این حرفها گذشته، رمزی وجود ندارد جز تربیت درست.

میلانی ادامه دارد: هم من و هم همسرم خود را روشنفکر می دانیم و لابد روشن فکر می کنیم!!! به حقوق فردی یکدیگر احترام می گذاریم، در مسائل متنوع همفکری می کنیم و مهمتر اینکه، یکدیگر را انتخاب کرده ایم و مسئولیت انتخابمان را از همان شروع زندگی پذیرفته ایم.

میلانی که دختری جوان به نام «ژینا» هم دارد درباره رابطه با فرزند بیان داشت: طبعا مادر فرزندم هستم و سعی کردم و می کنم که مادر خوبی برای دخترم باشم. در خانه ما هیچ نشانی از تهمینه میلانی کارگردان نیست و من در خانه همسر و مادر هستم. خوشبختانه همیشه رابطه سالمی بین ما سه نفر حاکم بوده است. به همدیگر احترام می گذاریم و سعی می کنیم به دموکراسی حاکم در خانه ،  خللی وارد نشود.

میلانی درباره شباهت دخترش با کاراکتر اصلی فیلم آخرش «ملی…» گفت:  دختر من سه سال است که  دور از ما زندگی می‌کند و در کشور دیگری به تحصیل مشغول است  و خیلی شبیه دختران ایران نیست بنابراین اطلاعات کافی از مسائل دخترانی شبیه «ملی» ندارد ، اما در مورد فیلم و سینما صاحب نظر است؛  فیلمنامه «ملی و راههای نرفته» را خواند و پیشنهاد و انتقادات خوبی کرد و مرا تشویق کرد که حتما فیلم را بسازم.

 




تهمینه میلانی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐از شورای مرکزی کارگردانان خانه سینما استعفا دادم چون چون نتوانستم تحمل كنم كه حقي، ‌ناحق شود/حتی گروه‌های متنوع اصلاح‌طلب هم روحیه من را نمی‌پسندند/ماجرای تولید «زن زیادی» به سفارش «مشارکت»، زاییده تخیلات اصولگرایان است/اغلب منتقدان سینمایی، کم‌سواد و بازیچه دست گروه‌های سیاسی هستند/قرار بود شهاب حسيني در «آتش‌بس» بازي كند اما همسرم گلزار را انتخاب کرد/در طول ساخت «واکنش پنجم» متوجه شخصیت طنزپرداز شهاب حسینی شدم! همان زمان به فکر افتادم یک کمدی با بازی شهاب بسازم

سینماروزان: تهمینه میلانی کارگردانی که از وی به عنوان فمینیست ترین سینماگر وطنی یاد میشود این روزها با فیلمی به نام «ملی و راههای نرفته اش» در سینماها حضور دارد.

به گزارش سینماروزان «ملی…» هرچند به اعتقاد برخی فیلمی ضدمردان است اما اگر بخواهیم به نسبت بسیاری از آثار همین امسال بسنجیم فیلمی است به شدت استاندارد و دارای سر و شکل سینمایی که کمترین گاف تکنیکی در آن به چشم نمی‌خورد؛ بماند که فارغ از خط اصلی در باب خشونت، پیرنگهایی مانند خیانت زنان متأهل را به گونه ای اثرگذار ارائه کرده است.

میلانی در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با «شرق» انجام شده است کوشیده مروری داشته باشد بر فرازهایی از کارنامه هنری خویش.

متن گفتگوی میلانی را بخوانید:

اخيرا جایی خواندم که مخالفان فكري شما در اظهار‌نظری اعلام کردند که شما جدا از فیلم‌سازی، با ساخت فیلم «زن زیادی»‌ به ارگان تبلیغاتی «حزب مشارکت» تبدیل شدید. اصلا تابه‌حال كار سياسي كرده‌ايد؟
بله. اول انقلاب که دانشجوی سال اول بودم، به اقتضای آن روزها، من هم در دانشگاه همه جریان‌های فکری را دنبال می‌کردم و در بحث‌ها شرکت می‌کردم.
 یعنی «هوادار» یا «عضو» تشکیلات سیاسی خاصی بوديد؟
کنجکاوانه همه جریان‌های سیاسی آن زمان را دنبال می‌کردم. روزنامه‌هایشان را می‌خواندم و در بحث‌های سیاسی شرکت داشتم. اصولا از بچگي كنجكاو بودم. خوشم مي‌آمد درباره همه مسائل، خصوصا آن گروه‌هاي سیاسی كه قبل از انقلاب فعال بودند و در زمان انقلاب نسبت به آنها سمپاتي‌ زیادی در بین جوانان وجود داشت، ‌بیشتر بدانم. مثلا زندگي‌نامه‌هاي شهدای گروه‌های مختلف را می‌خواندم یا در جلسات علنی که در دانشگاه تشکیل می‌شد، ‌شرکت می‌کردم. به‌ویژه خسرو گلسرخي که محبوب همه نوع گرایش بود. از گروه‌های چپ تا گروه‌های مذهبی. به‌طورکلی به‌دلیل روحیه پرسشگری که دارم در هیچ قالبی جا نمی‌گیرم. ترجیح می‌دهم منتقد همه ‌گروه‌ها باشم تا دنباله‌رو یک گروه خاص.
 منظورتان این است که بیشتر دنبال پاسخِ ‌سؤال‌هایتان بودید؟
همین‌طور است. مثلا در ميتينگ‌ها با هرنوع گرايش فكري از مائوئيست‌ها، مجاهدين و فداييان خلق، گرفته تا گروه‌های مذهبی شركت مي‌كردم. حتی به جلسات پرسش و پاسخ نورالدین كيانوري که رهبر توده‌ای‌ها بود، هم مي‌رفتم. به‌طورکلی آدم کنجکاوی بودم و هستم و حالا هم صبح به صبح سرمقاله روزنامه‌های مختلف را می‌خوانم تا ببینم در جامعه چه خبر است اما روحیه عضوی از یک گروه‌سیاسی‌بودن را ندارم، چون به همه گروه‌ها نقد دارم. تصورم این است که اگر وارد گروهی شوم، به‌دلیل پرسش‌های زیادی که می‌پرسم فوری اخراجم می‌کنند. همان‌طور که فرمودید من آدمی هستم كه سؤال زیاد مي‌كنم. احتمالا به‌همین‌دلیل، هيچ تشكيلاتي من را به درون خود راه نمي‌دهد. مثلا در دوره‌ای عضو شوراي مرکزی «كانون کارگردانان» خانه سینما شدم. ولی شش ماه بعد خودم استعفا کردم! چون نتوانستم تحمل كنم كه حقي، ‌ناحق شود و سؤالی بی‌پاسخ بماند.
 تحلیلتان از این که به سیاسی‌کاری متهم شدید، ‌چیست ؟
چه بگویم؟! این از تخیل یکی از سایت‌های اصولگراست كه زمان ساخت فیلم «زن زيادي» را هم‌زمان با حرکت جبهه مشارکت كه «كنوانسيون حقوق زنان» را امضا ‌كردند، کنار هم گذاشته است و این‌طور نتیجه گرفته است که این فیلم به سفارش ایشان ساخته شده است. جالب اینکه حتی گروه‌های متنوع اصلاح‌طلب هم روحیه من را نمی‌پسندند و در ٣٠سال فعالیت فیلم‌سازی‌ام، حمایت جدی از من و همسرم نکرده‌اند اما می‌توانم بگویم سقف تحملشان کمی بلند‌تر از سقف تحمل اصولگرا‌هاست. به‌هرصورت به اصولگرایان اطمینان می‌دهم که هزینه ساخت فیلم «زن زیادی» صد درصد از جیب من و همسرم پرداخته شده است و حتی یک ماشین و پاسگاه پلیس هم از این فیلم دریغ کرده‌اند. به‌طوری‌که تمامی ایستگاه‌ها را دکور زدیم. فيلم‌هاي پشت‌صحنه موجود است، می‌توانید ببینید که به‌طور علنی از همه ارگان‌ها انتقاد كرده‌ام.
 يكي از سكانس‌هاي درخشان فيلم «زن زیادی»، سکانسی است که دوربین داخل یک رستوران در یک چرخش ٣٦٠ درجه تمام افراد داخل رستوران را که نماینده جامعه آن روز بودند، به تصویر کشید و هدف فيلم‌ساز را كه همانا پرسشگري است به تصویر کشید.
بله، مسافرانی هستند که از طیف‌های مختلف به‌دلیل بسته‌شدن جاده در یک رستوران گیر افتاده‌اند و هر یک بر اساس دانش، تجربه و بینش خود نسبت به خبر قتلی که انجام گرفته است، قضاوت می‌کنند و با یکدیگر درگیری کلامی پیدا می‌کنند، بی‌آنکه تمام حقیقت را بدانند. درواقع در این فیلم هم قضاوت را به چالش می‌کشیم و نشان می‌دهیم که هیچ‌کس تا زمانی که همه داستان را درباره آقای معلم که همسرش را کشته است، نمی‌داند، حق قضاوت ندارد.
  فیلم «زن زیادی» بر اساس نگاهی به رمان «ساعت ده‌ونیم تابستان» از «مارگریت دوراس» ساخته شده که از تم جسورانه و بدیعی برخوردار است و به موضوع جنایت در خانواده می‌پردازد. اما شما برای تطبیق‌دادن آن با موقعیت خانوادهای ایرانی به اخلاقیات توجه خاص داشتید. چرا ؟
اگرچه داستان فیلم «زن زيادي» داستانی بومی است، اما تحت تأثیر يكي از قصه‌هاي خانم مارگریت دوراس نوشته شد. داستانی درباره خیانت همسر و درنهایت اخلاق‌مداری بدون قضاوت را ترسیم کردیم.
 به نظر می‌رسد منتقدان فیلم‌های شما اغلب از وسط داستان باز می‌مانند و بیشتر از فیلم عقاید شما را نقد می‌کنند. تحلیلتان چیست؟
بله، متأسفانه همین‌طور است. من نقد ساختار فیلم را کم می‌بینم. اغلب منتقدان عقاید و جهان‌بینی من را نقد می‌کنند، نه فیلم و ساختار آن را، به‌ویژه درباره این فیلم که فیلم جاده‌ای بسیار سختی بود در کوهستان‌های پوشیده از برف. در فیلم «زن زیادی» داستان زنی نقل می‌شود که متناسب با آموزه‌های تربیت سنتی بزرگ شده است و در اصطلاح عمومی زن نجیبی است، اما همین زن نجیب در مواجهه با اتفاقات خارج از چارچوب خانواده درمانده می‌شود، چون هیچ آموزشی برای مقابله با آنها ندیده است.
 منظورتان را دقیق بیان می‌کنید؟
یعنی خانم‌های نجیبی همچون سیما (مریلا زارعی) در فیلم «زن زیادی» گرچه همه قوانین اخلاقی را رعایت می‌کنند، حواشی ندارند و سرشان به کار خودشان گرم است، اما بیرون از محیط کار و خانوادگی آنها اتفاقاتی در جامعه می‌افتد که آنها را غافلگیر می‌کند. در این فیلم خاص، سیما در مواجهه با پدیده دختران فراری و خیابانی نمی‌داند چه کند. صبا (السا فیروزآذر) یک دختر فراری است که با احمد (امین حیایی)، همسر سیما، دوست شده و وارد زندگی سیما می‌شود. سیما پیش از این تنها به‌عنوان معلم با دخترانی با سن صبا روبه‌رو بوده است، ولی تصوری از صبای فراری ندارد و نمي‌داند با او چگونه برخورد کند؛ چون آموزه‌هاي او ناقص است و جوابی براي اين نوع ارتباطات ندارد.
 ضمن اينكه در آن زمان شاخص‌های زیبایی برای زنان کلا دگرگون شده بود؛ مثلا پدیده جراحی زیبایی بيني باب شد و به قولی هر کسی نوک دماغش بالاتر می‌رفت، ‌زیباتر به نظر می‌رسید! اما سیمای فیلم «زن زیادی» با همان بینی طبیعی خود، روزگار را سر می‌کرد. جالب است که در جایی از فیلم احمد خطاب به سیما بینی او را مورد تمسخر قرار می‌دهد. حالا دیگر نه‌فقط رفتار، ‌بلکه ظاهر این زن نجیب هم در جامعه درک نمی‌شود!
بله، همین‌طور است. درک که جای خود دارد، متأسفانه با ارزش‌های سطحی این روزهای برخی از شهروندان، تحقير هم می‌شود! در اين فيلم خاص، سیما در مواجهه با صبای کم‌سن‌وسال که معشوقه همسر اوست و ظاهرا برای نابودی خانواده کوچک او وارد زندگي‌‌اش شده است، برخوردی انسانی دارد، چون معلم مدرسه است و درک خوبی از دختران نوجوان دارد. در انتهای قصه، سیما به اتفاق صبا و دختر کوچکش، همسر خود را ترک می‌کند و او را تنها می‌گذارد.
 چون درنهایت می‌فهمد که آن دختر ‌هم به نوعی قربانی همین جامعه است؟
بله و تصميم مي‌گيرد او را نجات دهد. حرف ما در فیلم همین است که این دختران باید فهمیده شوند، آنها قربانيان این جامعه هستند و چون تخصصی ندارند، برای ادامه زندگی به‌ناگزیر به زندگي‌ دیگران آويزان می‌‌شوند، اما بسیاری از منتقدان فیلم، بی‌آنکه به عمق قصه بروند، در همذات‌پنداری با احمد، همسر سیما، فيلم را فمينيست‌بازي ارزیابی کردند. متأسفم که بگویم در کنار چند منتقد باسواد، اغلب منتقدان سینمایی کم‌سواد و بازیچه دست گروه‌های سیاسی هستند و باز هم متأسفم که بگویم خطر کم‌سوادها صدها بار بیشتر از بی‌سوادان است.
قبل از فیلم «زن زیادی»، فیلم‌نامه ‌«هتل كاليفرنيا» را نوشته بودم كه درباره دختران فراری و علل فرار آنها از خانه بود که با تیغ سانسور در همان قدم اول متوقف ماند و مجوز ساخت نگرفت!
 خانم میلانی! چرا همواره درباره محتوا و پیام موجود در فیلم‌هایتان حرف می‌زنید. درحالی‌که کمتر درباره ساختار و فرم سینمایی فیلم‌ها بحث می‌کنید. انگار که فیلم‌های شما فقط محتوا هستند.‌
هر فیلمی می‌سازیم، منتقدان محترم چنان درگیر موضوع می‌شوند که فرم و ساختار را از یاد می‌برند. یادم هست در یکی از جلسات خانه سینما، يكي از صاحب‌نظران سينما، در دفاع از فیلم‌های من گفته بود: «من مردی شبیه تهمينه ميلاني در سینما نديده‌ام كه در چله زمستان لوکیشن فیلم‌هایش را در جاده‌های یخ‌زده انتخاب کند! يا در جاده‌های تهران تا بوشهر فيلم بسازد».
گفته بود يك مرد در سینما به من نشان دهيد كه بتواند با این امكانات محدود، خطر کند، سختی را به جان بخرد و یک فیلم جذاب بسازد. خب این نظر ایشان بود، خیلی‌ها به این موارد توجه نشان نمي‌دهند.
 معتقدم در درجه اول زمانی از پدیده‌ای به‌عنوان «فیلم» صحبت می‌کنیم که همه اجزایش متابعت از یکدیگر داشته باشد. درحالی‌که فیلم‌های شما فقط شده «پیام» و «محتوا»! به‌نظرم خود شما آن‌قدر درگير اين مسائل شده‌ايد كه بخش زیبایی‌شناسی را به فراموشی سپرده‌اید. چرا؟
فیلم‌های من از لحاظ ساختار، فرم و بازی بازیگران و باقی اجزا جزء بهترین‌های سینمای ایران هستند و ده‌ها جایزه جهانی گرفته‌اند. فقط در ایران است که همه انرژی‌ها صرف محتوای فیلم می‌شود. همین فیلم «زن زیادی» در کنار چندین جایزه جهانی، سه جایزه اصلی فستیوال آسیاپاسیفیک که بهترین فیلم‌های آسیا را در یک سال داوری می‌کنند، در رشته‌های بهترین فیلم‌نامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم از آن خود کرد، چون معیار قضاوت آنها مخالفت با نظر تهمینه میلانی نیست، فیلم را در همه ابعاد بررسی می‌کنند.
 با اينكه زياد فيلم مي‌بينيد و كتاب مي‌خوانيد از آنها تأثیر نمي‌گيرید؟
حتما تأثیر می‌گذارند، اما از هیچ فیلمی کپی نمی‌کنم. تلاشم این است که ساختار فیلم‌هایم متناسب با قصه و کانسپت آنها باشد.
 اتفاقا از جمله زنان فیلم‌سازی هستید که کارگردانی در سینما را بلدید. معمولا برخی از فیلم‌سازان مرد در نقد زنان فیلم‌ساز می‌گویند فلانی اصلا کارگردانی بلد نیست. نظرتان چیست؟
حسادت کلمه مناسبی در‌این‌باره است. یادتان باشد در کشور مردسالار ما، برای اینکه یک زن کاربلدی خود را به اثبات برساند، ‌باید چند برابر انرژی بگذارد تا با وجود این همه تبعیض، اثر خود را بسازد و به نمایش بگذارد و همین که من ١٤ فیلم سینمایی ساخته‌ام که مورد استقبال تماشاگران داخل و خارج قرار گرفته است، یعنی موفق شده‌ام.
 آیا دلیل این نوع موفقیت این است که پله‌پله مراحل پیشرفت در سینما را گذراندید. از دستیار کارگردانی و برنامه‌ریزی شروع کردید و به طراحی صحنه و فیلم‌نامه‌نویسی رسیدید و این معنایی نمی‌دهد جز اینکه واقعا کار کردید؟
شک ندارم پله‌پله بالاآمدن، اتکابه‌نفس انسان را افزایش می‌دهد. چون شما روی پای خودتان هستید و خودتان را باور دارید، نه اینکه به شیوه گلخانه‌ای شما را بزرگ کنند و با چیدن ده‌ها متخصص در کنار شما و امکانات بادآورده، بادتان کنند. چقدر فیلم‌ساز می‌شناسیم که یک یا دو فیلم ساخته‌اند، حتی چندین جایزه گرفته‌اند، اما حالا نشانی از ایشان نیست؟ من راه درازی طی کرده‌ام و برای رسیدن به هر مرحله از زندگی تلاش بسیار کرده‌ام، تحقیر‌ها و موانع را جدی نگرفته‌ام چون به خودم و کاری که می‌کردم، باور داشتم. حتی در زمینه معماری هم همین مسائل و مشکلات وجود داشته است، اما خوشبختانه از پا درنیامدم.
 در فیلم‌هایتان کمتر اتفاق افتاده که حضور دوربین احساس شود؟ ‌
این تعریف بزرگی است که می‌فرمایید. معتقدم دوربین باید در خدمت موضوع باشد نه اینکه خود را به رخ بکشد.
 چرا همیشه در فیلم‌هایتان از عوامل و بازیگران حرفه‌ای استفاده می‌کنید ؟
درباره عوامل پشت ‌صحنه حق با شماست. به تخصص اعتقاد داریم و سعی می‌کنیم با دعوت از بهترین‌ها کیفیت فیلم را بالا ببریم. اما درباره انتخاب هنرپیشه گرچه در مرحله اول تلاش برای استفاده از بازیگران حرفه‌ای است، اما بسیار پیش آمده است که در میان ایشان بازیگر مناسبی پیدا نکرده‌ایم و از بازیگران تئاتر و درباره نقش‌های کم‌سال از بازیگران غیرحرفه‌ای بهره برده‌ایم همانند خانم «فتانه ملک‌محمدی» در فیلم «سوپراستار». شاید چون خیلی از این بازیگران تبدیل به ستاره شده‌اند، شما چنین تصوری پیدا کرده‌اید. اما فراموش نکنید برخی از این ستاره‌ها اولین‌بار در فیلم‌های ما بازی کرده‌اند و بعد ستاره شده‌اند.
 به عنوان نمونه محمدرضا گلزار توانست یکی از بهترين بازي‌هايش را در فيلم «آتش‌بس» ارائه دهد. چطور شد به اين فكر افتاديد كه مي‌تواند خوب بازي كند؟
آقای گلزار را همسرم انتخاب كردند. ابتدا قرار بود شهاب حسيني در «آتش‌بس» بازي كند، اما درگیر سریال «مدار صفردرجه» در خارج از کشور شدند و این اتفاق نیفتاد.
 شهاب حسيني و طنز ؟
بله، ایشان بازیگر توانایی است و در طول ساخت فیلم «واکنش پنجم» ما متوجه شخصیت طنزپرداز ایشان شدیم.
 ولي هيچ‌وقت چنین طنزی از شهاب حسینی تاکنون نديده‌ايم.
امیدوارم یک روز با ایشان فیلم طنز بسازم تا توانایی ایشان را ببینید. سر فیلم‌برداری فیلم «واکنش پنجم» گروه ما از دست آقای حسینی و جمشید‌ هاشم‌پور آن‌قدر می‌خندیدند که باورکردنی نیست.
همان‌وقت من به فکر ساختن فیلمی طنز با بازی شهاب حسینی افتادم که متأسفانه ممکن نشد.
 بر اساس چه معیاری در مرحله انتخاب بازیگر نقش اول یک فیلم می‌توان از شهاب حسيني به محمدرضا گلزار رسید! درحالی‌که این دو بازیگر نه چهره و فیزیک و نه بازی مشابه یکدیگر دارند؟
از دید من اولين اصل در بازیگری سينما اين است كه بازيگر اتكابه‌نفس كافي داشته باشد و خودش را باور كند. اين بخشي از وظیفه كارگردان است. فکر می‌کنم من در این مورد موفق عمل می‌کنم. البته وقتی بازیگر فیلم عوض می‌شود، با شناخت از شخصیت، فیزیک و رفتار او تغییراتی در قصه هم گریزناپذیر است.
 این خودباوری چگونه درآقای گلزار شکل گرفت؟
كار خاصی نكردم. حقیقتا خودش بازي كرد. چون باور کرد كه مي‌تواند و دیدید که به‌خوبی توانست.
 شما يكي از كارگرداناني هستيد كه در به‌تصویرکشیدن موقعیت‌های طنز موفق بودید و در فيلم‌هايتان ديده مي‌شود. چرا تاکنون فيلم کمدی نساخته‌اید؟
طنز را بیشتر می‌پسندم. اصولا فيلمي كه محتواي اجتماعي داشته باشد و در قالب طنز بيان شود، یکی از علايق من است. به ‌دلیل اینکه ما در یک فضای سیاسی قضاوت می‌شویم، بعضي از موضوعات را نمي‌شود در قالب جدي مطرح كرد. از جمله موضوعي كه در فیلم «ديگه چه خبر» مطرح كردم. تقابل سنت و مدرنيته، آن هم با حضور یک دختر جوان که شخصیت اصلی است. دختری که برخلاف تربیت سنتی، زبان‌دراز است و بلند حرف مي‌زند و می‌خندد. اينها را نمي‌شود در قالب جدي به نمایش گذاشت. چون عده‌ای گارد مي‌گيرند و احتمالا فیلم توقیف می‌شود.
 به نظر شما این مباحث بيشتر آموختني است يا غریزی – حسی؟
به دانش نياز دارد.
 اين دانش را مبتنی بر تجربه به دست آورده‌ايد؟
از بچگي به‌ دلیل علاقه مادرم به سینما هم زیاد فيلم می‌دیدم و هم كتاب‌خوان بودم. تخيل قوي‌اي هم داشتم و دارم. براي من همه‌چیز شدنی است، شاید برای اینکه اصولا به نشدنی‌ها فکر نمی‌کنم. فيلم «بچه‌هاي طلاق» اولین فیلم من، اولین فیلم در زمینه خشونت خانگي بود كه در ايران ساخته شد و فيلم «ديگه چه خبر» اولين فيلم طنزي است كه قهرمانش يك زن است. تا آن زمان كمدين زن نداشتيم.
 به نظرم انتخاب ماهایا پطروسیان خوب بود.
بله، اما به خاطرش خيلي جنگيدم. چون پیش از آن خانم پطروسيان فقط يك نقش كوتاه در فيلم «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی بازی کرده بود و تهيه‌كننده‌ها حاضر نبودند ايشان نقش اصلی را بازي كند. اما انتخاب من ایشان بود. فيلم را با همکاری آقای رضا بانکی، فیلم‌بردار، شروع كردیم و بعدا تهيه‌كننده، زنده‌یاد مهدی احمدی، حاضر به همكاري شد. ایشان و تهیه‌کنندگان دیگر پیشنهاد می‌کردند من نقش دختر فیلم را به نقش مرد تغییر بدهم. فکر می‌کردند اگر آقای اکبر عبدی فیلم را بازی کند بهتر است. اما من با آنکه به آقای عبدی ارادت داشتم، می‌خواستم اولین کمدی زنانه را بسازم که ساختم. جالب است که بدون هیچ تبلیغی صف سينما در روز اول اکران فیلم و سئانس اول، از سینما آزادی تا بیمارستان آسیا کشیده بود و این یعنی من موفق شده بودم برخلاف نظر تهیه‌کنندگان فیلم، باحضور کمدین زن، پر فروش‌ترین فیلم سال را بسازم.




انتقاد تهمینه میلانی از روشنفکرنمایان⇐لباس عجق وجق می‌پوشند، پیپ می‌کشند و دوروبرشان پر از زن و مشروب است!

سینماروزان: تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران که در همه این سالها کوشیده فیلمهایش را بسازد و درست یا نادرست پای اعتقادات خویش بایستد به تازگی در گفتگویی که با امیر قادری در «اکس سینما» داشته به صراحت به انتقاد از روشنفکرنمایان ایرانی پرداخته است.

به گزارش سینماروزان تهمینه میلانی گفت: در سینما همه روشنفکر نیستند. روشنفکر در سینما داریم، اما روشنفکرنما فراوان داریم. بقیه هم اغلب تکنیسین هستند، کار فکری نمی‌کنند. یادتان باشد روشنفکری ایرانی بحثی است که روی آن باید مطالعه جدی شود.

این کارگردان سینما در ادامه اشاره کرد: من از بچگی مجذوب بسیاری از روشنفکران ایرانی بودم که  زیر بیست سال همه آنان برای من فرو ریختند. چون با همه آشنا شدم و دیدم من تصوری دیگری داشتم و آنان چیزی نبودند که  از دور می‌دیدم. اما با مطالعات مختصری که داشتم فهمیدم روشنفکری حاصل جامعه ما نبود. سیر رشد روشنفکری در ایران مثل اروپا نبوده است. ما روشنفکر وارداتی داشتیم. یعنی در یک دوره ای مردم ثروتمند شدند و راه به اروپادر دوره قاجار باز شد.

خالق آثاری همچون «نیمه پنهان» و «دو زن» در ادامه افزود: افرادی به عنوان دانشجو به اروپا رفتند و به عنوان روشنفکر بازگشتند. بعد با خودشان تفکر را نیاوردند یک نوع ظاهر روشنفکری را با خودشان آوردند. یعنی اینجا دیدند خواهر و مادرشان توی چادر هستند اما خانمها در اروپا دست می‌دهند لباس‌های شیک می‌پوشند و روشنفکران این ظواهر را با خودشان آوردند. روشنفکران ما تصور می‌کردند که اگر دور و برشان پر از زن و مشروب باشد روشنفکرند، اگر مشروب بخورند، روشنفکرند. این روشنفکری نیست تعریف این کلمه داخل آن مستتر است.

میلانی در مورد تعریف صحیح روشنفکری بیان داشت: روشنفکر کسی است که روشن فکر می‌کند و نور می‌اندازد به جای تاریک؛ تا مردم درون تاریکی را کشف کنند. ما تعریف مان از روشنفکری این است که طرف کتاب دست بگیرد، پیپ بکشد و لباس عجق وجق بپوشد و موهایش را دم اسبی ببندد. طرف پیش خودش تصور می‌کند روشنفکر است. در ایران ما بیشتر ظواهر روشنفکری را می‌بنیم تا خود روشنفکری را.




این دو فیلمنامه اشک میلانی را درآورد⇔یکی محصول اصلاحات و دیگری محصول اعتدال!+فیلم

سینماروزان: تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران که در آثارش هم اغلب زنان هستند که محور درام قرار میگیرند با تازه ترین فیلمش «ملی و راههای نرفته» جشنواره سلامت را افتتاح کرد و حین این حضور حرفهایی زد درباره رابطه با همسرش محمد نیک‌بین که تهیه کننده فیلمهایش است و البته رنجی که شوهرش از رنج او می برد. او همچنین از دو فیلمنامه ای گفت که اشکش را درآورده اند.

تهمینه میلانی گفت: همسرم را رنج میدهم چون احساساتی هستم و نمیتوانم نسبت به رنج آدمهایی که سراغم میآیند بی تفاوت باشم.

وی ادامه داد: ولی در مقابل رابطه خیلی مهربانانه ای با همسرم دارم و خیلی روی پخت غذا برایشان تاکید دارم به گونه ای که هر روز صبح قبل از اینکه سر کار رود از او میپرسم امروز چه دوست داری بخوری تا همان را آماده کنم.

میلانی افزود: اینها کمک میکند به رابطه احساسی ما چون شوهرم از رنج من رنج میبرد و من هم احساسم را بر نوشته هایم میگذارم. بر سر نوشتن «دو زن» و «ملی…» مدام گریه میکردم و مینوشتم و حضور همسرم بود که تسکینم میداد.

جالب است که «دو زن» میلانی در دولت اول اصلاحات تولید شد و روی پرده رفت و البته جزو آثار بحث برانگیز کارنامه وی بود و «ملی…» در دولت اول اعتدال تولید شد و در دولت دوم اعتدال روی پرده خواهد رفت.

برای دیدن فیلم گفته های میلانی اینجا را ببینید.




پاسخی به انتقادات دامنه‌دار تهمینه میلانی از جشنواره فجر تا محفل منتقدان خانه سینما؟⇐«ملی و راههای نرفته‌اش» فیلم افتتاحیه جشنواره سلامت شد

سینماروزان: آخرین ساخته سینمایی تهمینه میلانی که زن‌گراترین فیلمساز سینمای ایران به شمار میرود با عنوان «ملی و راههای نرفته» هرچند سال قبل تولید شد ولی به جشنواره فجر راه نیافت و همین اسباب انتقادات میلانی را موجب شد.

به گزارش سینماروزان «ملی…» به بین الملل فجر هم ارائه شد اما در این جشنواره کم‌مخاطب هم صرفا به نمایش آن در بخش بازار بسنده شد تا نتواند در شمار فیلمهای رقابتی باشد.

حالا جشنواره سلامت درحالی دومین دوره خود را برگزار میکند که نه تنها «ملی…» را در بخش مسابقه جای داده که بناست آن را به عنوان فیلم افتتاحیه به نمایش درآورد.

این حضور را اگر کنار گلایه های اخیر میلانی که در محفلی موسوم به جشن منتقدان خانه سینما و توصیه به گردانندگان این محفل مبنی بر حفظ استقلال بیان شد بگذاریم این پرسش طرح میشود که آیا حضور فیلم در جشنواره سلامت واکنشی است به آن گلایه ها؟

البته که اعلام نام «ملی…» به عنوان یکی از آثار بخش مسابقه مدتی پیش از آن گلایه ها صورت گرفته بود و بر این اساس نمیتوان آن گلایه ها را به این حضور ربط داد اما درباره قرارگیری فیلم در افتتاحیه جشنواره چطور؟

آیا گلایه‌های میلانی که از زمان حذف از جشنواره فجر آغاز شده و در محفل منتقدان خانه سینما به اوج رسیده موجب شده که آخرین فیلمش که به زودی با پخش هدایت فیلم روی پرده هم خواهد رفت به عنوان فیلم افتتاحیه این جشنواره انتخاب شود؟




ادعاهای تهمینه میلانی درباره چرایی عدم تولید پروژه جنگی‌ «تنهایی پرهیاهو»⇐بودجه را منطقه آزاد داده بود اما انجمن دفاع مقدس مخالف ساخت فیلم بود/ به عکس‌های شخصی‌ام دسترسی پیدا کرده بودند و همین دستاویزی شد تا مانع فیلمسازی‌ام شوند/یک سال و نیم مرا بسیار اذیت کردند و شرایطی به وجود آوردند که مدتی طولانی از تهران بیرون رفتم

سینماروزان: تهمینه میلانی که زن گراترین فیلمساز زن ایرانی است 5 سال قبل به دنبال تولید فیلمی در ژانر جنگ با نام «تنهایی پرهیاهو» بود؛ فیلمی که مقدمات تولید آن هم فراهم شد اما به ناگاه تولیدش به بن بست خورد و بعد از مدتی هم ساختش منتفی شد.

به گزارش سینماروزان میلانی هم بعد از ناکامی آن پروژه به سراغ تولید فیلمی دیگر به نام «ملی و راههای نرفته اش» رفت که اخیرا در بخش بازار جشنواره ای موسوم به جهانی فجر به نمایش درآمد و البته توجهی برنینگیخت.

همزمان با سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر میلانی درباره چرایی عدم تولید «تنهایی پرهیاهو» به «ایسنا» گفت: متأسفانه برخی دستگاه‌ها نگذاشتند این فیلم را بسازم چون به نوعی جنگ را میراث  خود می‌دانند و عنوان می‌کنند که من شایستگی ساخت فیلم جنگی را ندارم.

میلانی با اشاره به اینکه چند سال قبل مجوز ساخت «تنهایی پرهیاهو» توسط سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شده است، ادامه داد: سال‌های 91-92 بود که 6 ماه برای پیش تولید این فیلم زمان صرف و بودجه لازم هم از سوی منطقه آزاد سرمایه‌گذاری شد، اما در نهایت با وجود اینکه فیلم مورد توجه حوزه هنری و بنیاد سینمایی فارابی بود و ایوبی (رئیس وقت سازمان سینمایی) هم آن را بسیار دوست داشت و می‌گفت که یکی از بهترین داستان‌های جنگی است که تاکنون خوانده است، نتوانستم فیلم را کلید بزنم. این در حالی است که حتی با برخی عوامل قرارداد بسته شده بود و به همراه محمود کلاری لوکیشن‌های فیلم را هم در شهرهای آبادان و اهواز و خرمشهر انتخاب کرده بودیم.

کارگردان فیلم‌های «دو زن»، «نیمه پنهان» و «واکنش پنجم» در پاسخ به اینکه اگر مجوز ساخت فیلم صادر شده بود چطور امکان فیلمبرداری آن فراهم نشده است؟ گفت: انجمن دفاع مقدس به‌عنوان متولی موافق ساخت فیلم نبود و با ایجاد موانع بسیار مانع ساخت فیلم شد و در نهایت با شکایتی که از سوی یک نهاد نظامی از من صورت گرفت و یک سال و نیم در دادگاه در حال رفت و آمد بودم سازمان سینمایی هم عقب‌نشینی کرد و دیگر امکان ساخت فیلم  از بین رفت.

وی در این‌باره توضیح داد:‌ در آن شکایت یکی از موارد مورد پرسش این بود که چرا می‌خواهم فیلم جنگی بسازم؟! این در شرایطی است که با هک شدن کامپیوتر شخصی من، به عکس‌های شخصی‌ام دسترسی پیدا کرده بودند و آن‌ها دستاویزی شده بودند تا مانع از فیلمسازی‌ام شوند، به همین دلیل در طول آن یک سال و نیم مرا بسیار اذیت کردند و شرایطی بوجود آوردند که حتی مدتی طولانی از تهران بیرون رفتم. هرچند که با این همه آزار در نهایت در دادگاه انقلاب تبرئه شدم؛ اما انچه ازبین رفت عمر من بود و آنچه صدمه دید، روح من و ساخته نشدن فیلمی که می‌توانست یکی از بهترین فیلم‌های جنگی باشد.

وی درباره داستان فیلم‌«تنهایی پرهیاهو» نیز گفت: قهرمان این فیلم یک دختر 18 ساله است. در واقع برای اولین بار داستان زنان در اولین روز جنگ روایت می‌شود که درگیر جنگ شده‌اند. در این فیلم قرار بود ببینیم که در روزهای اول جنگ بر زنان ما چه گذشت، چون زندگی مردان و آنچه بر آن‌ها گذشت را بارها دیده‌ایم. من برای این فیلم سال‌ها تحقیق کردم و ساعت‌ها مصاحبه‌های طولانی انجام دادم، آن هم با زنانی که خودشان قهرمان جنگ هستند.

تهمینه میلانی با تاکید براینکه «در فیلم «تنهایی پرهیاهو» جبهه و جنگ کمتر دیده می‌شود و بیشتر فضای شهری و روابط انسانی روایت می‌شود» در پایان اظهار کرد: من دوست دارم جامعه‌ام رشد کند و برای خود وظایفی قائل هستم. فیلم «تنهایی پرهیاهو» درباره ارزش سرزمین و خاک بود و امیدوارم پس از آنچه بر من گذشته بتوانم مجددا تجدید قوا کنم و با حمایت دولت جدید آن را بسازم.




تأکید آقای سخنگو بر حل مشکل این دو فیلم⇐نمایش نسخه‌های ممیزی شده فیلمهای میلانی و فرمان‌آرا در بازار جهانی فجر

سینماروزان/مهناز خدادوست: «ملی و راههای نرفته اش» تهمینه میلانی و «دلم میخواد» بهمن فرمان آرا از جمله آثاری هستند که نه برای بخشهای رقابتی که برای حضور در بخش «بازار» جشنواره جهانی فجر انتخاب شده اند.

به گزارش سینماروزان از آنجا که هر دوی این فیلمها پیشتر درگیریهایی را بابت ممیزی نسخه اصلی تجربه کرده بودند و حتی «ملی…» به دلیل مشکلات ممیزی نتوانسته بود به جشنواره فجر راه پیدا کند حالا این پرسش پیش روست که آیا نسخه اصلی این فیلمها در بازار بین الملل حضور دارد؟

علیرضا شجاع نوری، سخنگوي بین الملل فجر اما تأکید می کند که این دو فیلم با رعایت ممیزی های قانونی در این جشنواره به نمایش درخواهند آمد. شجاع نوری در این باره به «سینماروزان» توضیح داد: برای نمایش دو فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» و «دلم می‌خواد» در جشنواره جهانی فیلم فجر هیچ مسئله‌ای وجود ندارد و این دو فیلم با در نظر گرفتن ممیزی‌های قانونی در بازار جهانی این جشنواره اکران خواهند شد.


وی بیان کرد: در جشنواره جهانی فیلم فجر قصد فریب‌دادن قوانین را نداریم و تلاش کرده‌ایم که حاشیه‌ها بر روی انتخاب فیلم‌ها تأثیر نگذارد. ما پس از دیده‌شدن فیلم‌ها از فیلم‌های با کیفیت برای حضور در جشنواره دعوت کرده‌ایم.


سخنگوي جشنواره جهانی فیلم فجر در مورد تفاوت انتخاب فیلم‌ها در دو جشنواره ملی و جهانی افزود: دلیل اینکه برخی فیلم‌ها در جشنواره ملی فیلم فجر حضور نداشته‌اند اما در جشنواره جهانی فيلم فجر حضور دارند، فقط تفاوت میان نگاه دو جشنواره است. چون اگر این دو جشنواره شبیه به هم باشند دیگر دو جشنواره جدا از یکدیگر نخواهند بود.




الوند: اعتبار جشنواره امسال خدشه‌دار شده است/سینماروزان: آیا اگر فیلم دخترتان از جشنواره حذف نمی‌شد باز هم همین نظر را داشتید؟

سینماروزان: سیروس الوند کارگردانی که آخرین بار دو سال قبل با فیلمی به نام «این سیب هم برای تو» در بخش خارج از مسابقه جشنواره حضور داشت و البته نمایش فیلمش در کاخ جشنواره به دلیل پایین بودن استانداردهای کیفی مواجه شد با شلیک گاه و بیگاه خنده مخاطبان، شب گذشته در برنامه «هفت» به انتقاد از ترکیب هیأت انتخاب جشنواره سی و پنجم فجر پرداخت.

به گزارش سینماروزان سیروس الوند درخصوص جشنواره امسال گفت: جشنواره امسال، جشنواره پاستوریزه ای است. اگر بگوییم اعتبار هر جشنواره به فیلم هایش است، این اعتبار با هیئت انتخابی که داشته کمی زیر سوال است.

الوند در جایی دیگر از گفته های خود اظهار داشت: توقع من به دلیل سنم بالا نیست، اما این ترکیب امسال جشنواره خیلی اخلاق گرایانه و محافظه کارانه انتخاب شده اند. امروزه فیلمسازان جوانی وارد عرصه فیلمسازی شده اند که بخشی از آن ناشی از ذوق و استعداد واقعی جوان هاست. اما بخشی نیز ناشی از تصمیمی است که آقایان گرفته اند و جشنواره را به این سمت کشانده اند.

آیا الوند از حذف فیلم دخترش ناراضی است

اظهارات سیروس الوند در نقد هیأت انتخاب و جشنواره امسال در شرایطی بیان شده است که دختر تازه وارد به سینمای ایشان یعنی ماهور الوند امسال با فیلمی به نام «ملی و راههای نرفته اش» تهمینه میلانی متقاضی حضور در جشنواره فجر بود اما فیلمش نتوانست به بخش مسابقه راه یابد و در نهایت نیز از جشنواره کنار گذاشته شد تا زمان اکران.

جالبتر اینجاست که الوند سال قبل که دخترش در اولین تجربه سینمایی خود با «دختر» رضا میرکریمی در بخش مسابقه حاضر بود کمترین انتقاد صریحی از جشنواره فجر و سازوکار برگزاری آن نداشت.

اگر درنظر بگیریم که هم امسال و هم سال قبل جشنواره دبیر ثابتی داشته و البته در کلیت برگزاری هم امسال کماکان بر روال سال قبل پیش رفته سکوت سال قبل و نقد امسال الوند را به چه چیز میتوان نسبت داد جز دلخوری از عدم انتخاب فیلم دخترش برای جشنواره؟




تهمینه میلانی: آمدن حسن روحانی در حوزه فرهنگ و هنر، مشکلات و فشارهای بیشتری را به ما وارد کرد!!

سینماروزان: تهمینه میلانی کارگردانی که با تازه ترین ساخته اش «ملی و راههای نرفته‌اش» به جشنواره فجر می آید در اظهارنظری برای «شرق» که به بهانه رأی به کاندیداهای زن در انتخابات 96 صورت گرفته به صراحت از این گفته که دولت یازدهم در حوزه فرهنگ و هنر اثرگذاری چندانی نداشته و باعث وارد آمدن فشارهای بیشتر به اهالی هنر شده است.

به گزارش سینماروزان میلانی از جمله کارگردانانی بود که در دولت دهم نه فقط توانست یکی از فیلمهای توقیفی اش با نام «تسویه حساب» را رفع توقیف و اکران کند بلکه با حمایت سازمان سینمایی آن زمان فیلمی با نام «سوپراستار» را در نقد رفتارهای برخی ستاره های سینما ساخت.

متن کامل اظهارنظر تهمینه میلانی درباره اوضاع سیاسی پیش رو را بخوانید:

تا روزی که مردم به صورت واقعی در امور مختلف و اتفاقات مهم کشور مشارکت داده نشوند، چه یک زن کاندیدای ریاست‌جمهوری باشد و چه یک مرد، فرق خاصی وجود ندارد. ممکن بود با مشارکت‌دادن مردم در امور مهم، امیدواری برای بهبود اوضاع به وجود بیاید، اما من این مشارکت و میل برای شریک‌کردن مردم در امور جاری کشور را حس نمی‌کنم که بخواهم برای انتخابات آینده برنامه‌ریزی داشته باشم. روحانی امید اغلب مردم بود.
آمدن ایشان لااقل در حوزه فرهنگ و هنر، مشکلات و فشارهای بیشتری را به ما وارد کرد و امروز من به ‌عنوان عضوی از جامعه، همان حسی را نسبت به انتخابات پیش‌ِرو دارم که بسیاری دیگر دارند. جلب مشارکت عمومی مشکل است و فکر می‌کنم هرروز هم سخت‌تر خواهد شد.




با مضمون عشق و عاشقی یک دختر و پسر⇐فیلم تازه میلانی کلید خورد+فهرست کامل بازیگران

سینماروزان: فیلم جدید تهمینه میلانی با نام «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به تهیه‌کنندگی محمد نیک‌بین در یک خیاطی کلید خورد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “ایسنا” این فیلم اولین همکاری تهمینه میلانی با تورج منصوری، مدیر فیلمبرداری باسابقه سینما است. گریم این فیلم بر عهده مهری شیرازی و طراح صحنه و لباس آزیتا میلانی است.

از دیگر عوامل این فیلم می‌توان به صدابردار، اسحاق خانزادی، مدیر تولید، محمد صادق آذین و عکس، علی نیک‌رفتار اشاره کرد.

میلاد کیمرام، ماهور الوند، السا فیروزآذر، جمشید هاشم‌پور، افسر  اسدی، جمشید جهانزاده، فرزانه نشاط‌خواه، ستاره اسکندری، سارا خویینی‌ها، مسعود فروتن و فلور نظری در «ملی و راه‌های نرفته‌اش» بازی می‌کنند.

داستان فیلم به این صورت است که ملیحه، دختر جوان و کم‌تجربه عاشق جوانی به نام سیامک می‌شود و بر خلاف میل خانواده،  با او ازدواج می‌کند و به زودی تفاوت دیدگاه و  اختلاف فرهنگی  بین  این دو آشکار می‌شود.




صدور مجوز تولید تازه‌ترین فیلمنامه‌های تهمینه میلانی و محمدعلی طالبی

سینماژورنال: شورای صدور پروانه ساخت با دو فیلمنامه در جلسه 30 مرداد موافقت کرد.

به گزارش سینماژورنال تهمینه میلانی و محمدعلی طالبی دو کارگردانی هستند که برای تولید تازه ترین کارهای خود پروانه ساخت گرفته اند.

فهرست فیلمهای پروانه ساخت گرفته به شرح زیر است:

—”پادو” به تهیه کنندگی وکارگردانی محمدعلی طالبی و نویسندگی مشترک محمد علی طالبی و آرش طالبی در ژانر کودک و نوجوان.

—”ملی و راه های نرفته اش” به تهیه کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی تهمینه میلانی در ژانر اجتماعی.




تهمینه میلانی در واکنش به fund قطری‌ها به فیلم فرهادی⇐ مثل نوبل باعث افتخار است!

سینماژورنال: در حالی که در هفته های گذشته فیلم “فروشنده” اصغر فرهادی در کنار جوایزش از جشنواره کن بخاطر fund موسسه فیلم دوحه که با حمایت “شيخه مياسه آل‌ثاني” دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر، پا گرفته حاشیه برانگیز شده است(اینجا را بخوانید) حالا تهمینه میلانی در تازه ترین گفتگویش در توصیفی غریب این حمایت ها را شبیه دریافت جایزه نوبل دانسته است.

به گزارش سینماژورنال میلانی در گفتگو با “شرق” گفته است: این اواخر آقای فرهادی متهم می‌شود که از کشور دیگری پول می‌گیرد، اشکال این ماجرا کجا است؟ درحال‌حاضر بنیادهایی در تمام دنیا وجود دارد که به فیلم‌سازان مستقل فارغ از ملیت پول می‌دهد تا عقاید اجتماعی و انسانی خود را گسترش بدهند و هیچ ایرادی ندارد؛ اینها وابسته به سازمان‌های سیاسی نیستند، دقیقا مثل این است که نوبل بگیرید و هیچ ربطی به دولت‌ها ندارد. اگر کسی جایزه نوبل را بگیرد، باعث افتخار است.

انگار نه انگار…

به گزارش سینماژورنال اینکه دریافت حمایت از یک موسسه قطری تازه تأسیس مرتبط با دختر امير سابق و خواهر امير فعلي ويكي از نفرات اول دربار اميرنشين قطر با جایزه نوبلی مقایسه شده که فارغ از پیشینه تاریخی‌-سیاسی‌اش، آوردگاهی است برای رقابت و آن هم سنجش توسط یک آکادمی، به شدت تأمل برانگیز است.

انگار نه انگار با حمايت بنياد مرتبط با فردي از دربار جايي طرفیم که مدام در حال حمایت از گروههای تکفیری-سلفی است و انگار نه انگار سینماگران ما مدام در حال شعار دادن  حمایت از خلیج فارسی هستند که اين اميرنشين پول  دهنده هیچ گاه آن را به رسمیت نشناخته است.

اما پاي پول با نام مستعار فاند که به ميان مي‌آيد هر  که هم كه نداند این کارگردان خوب می‌داند نیازی به قطر و نوبل هم نیست و کافیست حتي یک مدیر سینمايي كه به جرياني كاملا مخالف که سالها عليه آن فریاد کرده باشي روی کار بیاید و بودجه اي کامل برای ساخت فیلمی در نقد و تخطئه همكاران را فراهم کند در آن صورت حتی خط سیاسی مخالف این مدیر هم پشیزی اهمیت ندارد و باز هم می توان محصولی تولید کرد كه شخصيت اولش كه منفي است پس از تحول و عاقبت به خيري موهايش را كوتاه مي كند و پيراهن بلندسفيد بدون يقه اش را روي شلوارش مي اندازد!




تهمینه میلانی در دادگاه

سینماژورنال: تهمینه میلانی کارگردان آثاری نظیر “آتش بس”، “تسویه حساب”، “سوپراستار” و “نیمه پنهان” این روزها مرتب به دادگاه می رود!

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “فیلم پرس” میلانی که مدتی به دنبال ساخت یک فیلم دفاع مقدسی بود، چنان که خودش ادعا کرده درگیر شکایت یک نهاد خاص شده است.

وی در گفتگو با “فیلم پرس” ادعا کرده است: فعلا فیلمی نمی‌سازم، چرا که درگیر شکایتی هستم که از سوی یک نهاد خاص علیه من صورت گرفته و مدام به دادگاه میروم…

مشخص نیست این ادعای میلانی در رابطه با چه شکایتی است و معلوم نیست که شکایت سینمایی است یا شخصی؟




نقطه‌نظر تهمینه میلانی درباره حضور ۷ هزار پلیس نامحسوس در پایتخت

سینماژورنال: قرار است هفت هزار مأمور نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی، برای ارائه گزارش درباره کشف حجاب و ایجاد مزاحمت برای نوامیس در پایتخت فعال شوند.

به گزارش سینماژورنال درباره اجرای این طرح نقطه نظرات فراوانی مطرح شده است و به مانند همیشه برخی رویکرد مثبت نسبت به آن دارند و برخی، رویکرد منفی.

تهمینه میلانی کارگردان سینمای ایران اما پرسشی را درباره اجرای این طرح بیان کرده و آن هم چگونگی تشخیص این نیروها برای شهروندان عادی است.

چگونه یک لباس شخصی را از نیروی واقعی تشخیص دهیم؟

میلانی در این باره به “شرق” می گوید: درباره این طرح می‌توان حرف‌های زیادی زد و انتقاداتی از آن داشت که حتما کارشناسان و متخصصان درباره آنها صحبت خواهند کرد. اما آنچه پس از شنیدن این خبر باعث نگرانی شخص من شد، این پرسش بود که چگونه می‌توان کسی را که لباس شخصی به تن دارد و قرار است به شما تذکر یا درباره شما گزارش دهد، از نیروهای واقعی ناجا تشخیص داد؟

هر کس می تواند به خودش اجازه تذکر دهد؟

کارگردان “آتش بس” و “تسویه حساب” ادامه می دهد: نامحسوس‌بودن این افراد اگر به معنی این است که قرار نیست اثری از نشان و لباس پلیس در ظاهر آنها باشد، پس هرکسی، فارغ از اینکه آیا واقعا از سوی پلیس برای این کار تعیین شده یا نه، می‌تواند به خودش اجازه دهد به دیگران تذکر یا درباره آنها به پلیس گزارش بدهد.

به‌عنوان یک شهروند چگونه قرار است بپذیرم که این افراد از سوی پلیس تعیین شده‌اند

میلانی خاطرنشان می سازد: من به‌عنوان یک شهروند چگونه قرار است بپذیرم که این افراد از سوی پلیس تعیین شده‌اند. خود این می‌تواند راه را برای سوءاستفاده‌های شخصی افراد باز کند و هرکسی بدون اینکه نیازی ببیند از سوی پلیس برای این کار مجوز بگیرد و وارد حریم شخصی دیگر شهروندان شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، برعکس آنچه هدف این طرح است که امنیت اخلاقی تأمین و هنجارهای اجتماعی رعایت شود، ناهنجاری‌ها افزایش خواهد یافت.