1

اعلام دو فیلم رزرو جشنواره از سوی یک عضو هیات انتخاب⇐یک کمدی سیاه+یک خرده‌پیرنگ!!/این دو فیلم جایگزین فیلم مهدویان و فیلم-سریال حجازی‌فر خواهند شد!؟

سینماروزان: دو فیلم‌ جشنواره -{عروسک و علت مرگ:نامعلوم} فعلا کنار گذاشته شدند تا پروانه نمایش بگیرند و در فهرست رزرو جشنواره قرار گیرند.

بهروز افخمی عضو هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در شبکه خبر گفت: امسال فیلم «عروسک» اصغر یوسفی‌نژاد برای من بسیار جالب بود که چند سال قبل هم فیلم “ئو/خانه” را ساخته بود که توسط هیأت داوران نادیده گرفته شد. اما فیلم “عروسک” برای اینکه کاملاً با زبان ترکی و پر از دیالوگ و زیرنویس ریز ساخته شده بود، هیأت انتخاب نمی‌توانست آن را دنبال کند. از سویی چون شورای پروانه نمایش فیلم‌ها را با عجله دارد تماشا می‌کند، احتمال اینکه بتواند فیلم را بطور کامل بررسی و ارزیابی کند وجود ندارد، فکر نمی‌کنم که بتواند در جشنواره حاضر شود. بعد از تماشای فیلم هم به کارگردان تماس گرفتم و از فیلمش تشکر کردم و خسته نباشید گفتم و بهش خبر دادم که احتمال می‌دادید که فیلم بخاطر این مشکلات و حساسیت‌های جشنواره نتواند حضور یابد ولی می‌تواند رزرو باشد.

افخمی ادامه داد: “عروسک” یک کمدی سیاه است که طبقه متوسط را تحقیر می‌کند و برای همین شورای پروانه نمایش باید فیلم را ببیند و پروانه نمایش را صادر کند تا در صورت نرسیدن برخی فیلمها، وارد جشنواره شود.

این عضو هیات انتخاب درباره دیگر فیلم رزرو جشنواره امسال بیان داشت: فیلم دیگر هم یک خرده‌پیرنگ با عنوان «علت مرگ: نامعلوم» است که قرار ما این شد که اگر فیلم توانست از شورای پروانه نمایش، پروانه بگیرد در رزرو باقی بماند. حتی محمدحسین نیرومند که عضو شورای پروانه نمایش است خیلی دوست داشت که برای فیلم پروانه بگیرد.

افخمی گفت: این طور که احتمال می‌دهیم از این ۲۲ فیلم فعلی، دو فیلم به جشنواره نمی‌رسد زیرا کارهای فنی آن بسیار طولانی است و امکان دارد این دو فیلم نرسد. برای همین فیلم رزرو داشتن خیلی مهم بود. فیلم «علت مرگ نامعلوم» بعد از دریافت پروانه نمایش در فهرست رزرو قرار می‌گیرد.

او در ادامه درباره فیلم‌هایی که احتمال دارد به جشنواره نرسد بیان کرد: بنظرم فیلم «مرد بازنده» محمدحسین مهدویان به جشنواره نمی‌رسد چون که هنوز فیلمبرداری آن ادامه دارد. نسخه سینمایی سریال “عاشورا/موقعیت مهدی” هم شاید به جشنواره نرسد و در آن صورت دو فیلم رزرو جایگزین خواهد شد. مهدویان به نظرم ریسک کرد که فیلم را با یک ابتدا و میانه و انتها که خوب هم مونتاژ شده بود به جشنواره داد و البته گفت که انتظاری ندارم که تأیید شود چون خیلی از بخش‌های آن در فیلم نیست اما ترجیحم این است که در جشنواره باشم. برخی از داوران به فیلم نمره ندادند نه برای اینکه فیلم بدی باشد چون بخش‌های دیگر فیلم را ندیده‌اند و امکان دارد که خوب ساخته نشود. برای همین کم مانده بود که از جشنواره بیرون بیافتد.

فیلمهای عروسک اصغر یوسفی‌نژاد+علت مرگ: نامعلوم علی زرنگار
فیلمهای “عروسک”اصغر یوسفی‌نژاد+”علت مرگ: نامعلوم” علی زرنگار




اظهارات بهروز افخمی عضو هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم⇐دقیقا ۵۹ فیلم را در هیات انتخاب دیدیم و درباره هیچ فیلمی بحث و تقابل جدی شکل نگرفت!/در انتخاب فیلم‌ها بحث مخاطب‌پسند بودن، امری بدیهی بود!/در جاهایی رأی خودم را به نفع رأی مجید شاه‌حسینی تغییر دادم!/بسیاری از فیلم‌هایی که برای جشنواره امسال انتخاب شده، قابل پخش توسط پخش‌کنندگان بخش خصوصی نیست!/در جشنواره فیلمی هست با عنوان “دِرب” که به درد نمایش در سالن شلوغ نمی‌خورد!/چنین فیلمی را باید در سالن نسبتا خالی و پرده بزرگ دید!!/مشکل فیلم ردّی اوج، سطحی بودن است! این فیلم، فواحش را خنده‌دار و غیرقابل باور نشان می‌دهد!

سینماروزان/مهدی فلاح: در انتخاب اغلب فیلم‌های جشنواره، بحث مخاطب‌پسند بودن اهمیت داشت و امری بدیهی بود چون اصولا فیلمی که مخاطب ندارد، مشکل دارد.

بهروز افخمی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در برنامه حوض نقره رادیوایران گفت: اغلب اعضای هیات انتخاب جشنواره چهلم از نظر سینمایی، هم‌سلیقه بودند و از لحاظ عقیدتی هم مشکلی نداشتیم. امثال اسفندیار شهیدی و اسماعیل بنی‌اردلان که در هیات انتخاب بودند، اساتید ما هستند. شهیدی در انتخاب فیلم خیلی سختگیر ولی بسیار اهل منطق است.

افخمی ادامه داد: فضای خوبی داشتیم در هیات انتخاب بخصوص که فرصت آشنایی نزدیک با مجید شاه‌حسینی برایم پیش آمد. هر حرفی که شاه‌حسینی بزند با آن موافقم و حتی در جاهایی رأی خودم را به نفع رأی او تغییر دادم چون فکر کردم استدلالش در مواردی خاص، درست است.

بهروز افخمی اظهار داشت: سعی کردیم حجم فیلم‌های مناسب پرده عریض در جشنواره، بالا باشد. یکی از فیلم‌های جشنواره با عنوان “دِرب” که درباره یک کارمند اداره برق در جای دورافتاده است، فیلمی است مناسب تماشا در سالن سینما و البته سالنی که خلوت باشد. این فیلم به درد دیدن در سالن نسبتا خالی و پرده بزرگ است ولی به درد سالن شلوغ نمی‌خورد!

افخمی افزود: برخی از فیلم‌هایی که برای جشنواره امسال انتخاب شده، قابل پخش توسط پخش‌کنندگان بخش خصوصی نیست! فیلمی مثل “دِرب” امکان پخش در ساختار فعلی اکران را ندارد یا فیلمی مثل “شهرک” امکان پخش در این ساختار را ندارد ولی از منظر ساختار سینمایی، اثری قابل توجه است.

بهروز افخمی اظهار داشت: پخش‌کنندگان به‌دنبال کمدی‌هایی مشابه کنسرت‌های طنازانه هستند که مخاطب را به سینماها بازگردانند و در چنین شرایطی معلوم است که فقط یک سلسله فیلم تجاری کنسرت‌گونه می‌توانند اکران گسترده داشته باشند.

این عضو هیات انتخاب تاکید کرد: دقیقا ۵۹ فیلم دیدیم و درباره هیچ فیلمی بحث و تقابل جدی شکل نگرفت و جملگی بر همین لیست فعلی، همراهی داشتند. حذف اغلب فیلم‌ها و مثلا “مسیح پسر مریم” ساخته اوج هم بیشتر از منظر تکنیکی است. این فیلم داستان یک فاحشه‌خانه پیش از انقلاب را روایت می‌کند. زنان این فیلم در سکانس‌هایی کلاه‌گیس به سر دارند، اما مشکل کلاه‌گیس نیست و این فیلم خیلی سطحی و سهل‌الوصول به ماجرا ورود کرده و زنان فاحشه را خنده‌دار و غیرقابل باور نشان داده!




تازه‌ترین اظهارات بهروز افخمی روی آنتن زنده⇐در چهل سال دوم انقلاب نیاز داریم به نظام نخست‌وزیری!/بسیاری از طرفداران ظاهری جمهوری اسلامی دنبال پول هستند و طرفداران واقعی انقلاب اسلامی هستند که باید به آنها تکیه کرد!/گردانندگان جشنواره های غربی بیشتر از جمهوری اسلامی با ایران و ایرانی مشکل دارند!/مدیران سینمایی جشنواره‌های خارجی را دوست دارند چون هم حق ماموریت میگیرند و هم در خارج خوش میگذرانند!/مدیران سینمایی به بهانه جشنواره به کن می‌روند و انواع خوش گذرانی‌های جورواجور را تجربه میکنند!/از دهه هفتاد به بعد، برخی کارمندان میانی معاونت سینمایی با لابی کردن با برخی فیلمسازان داخل، شرایط ارسال آثاری خاص و درنهایت شرایط تفریح دسته جمعی در آن سوی آب را فراهم کردند!/ در نتیجه همین زدوبندها بود که فقط یک سری فیلم خاص به آن طرف رفت!/ بین‌الملل فارابی هیچگاه دوست نداشته فیلم امثال من به کن و برلین برود!/وقتی “روباه” را ساختم گفتند مزدور نظام پول گرفته!/  “آذر شهدخت پرویز و دیگران” حمله وحشیانه‌ای به لیبرالیسم داشت ولی چون کمدی بود نگفتند مزدورم!/سینما در بیست سال اخیر در همه جای دنیا بی‌اهمیت شده و دیگر نمیتواند افکار عمومی را عوض کند!/ دیگر نباید وقت گذاشت درباره اینکه مثلا اگر فرهادی باز اسکار بگیرد چه خواهد شد چون خود مراسم اسکار هم دیگر مخاطب سابق را ندارد!/آخرین زمانی که فیلمها مهم بودند دهه های شصت و هفتاد بود و مثلا “دکتر ژیواگو” را یک میلیارد نفر دیدند ولی حالا چه؟/تلویزیون بازی خورده که سینما آن هم سینمای جشنواره را زیادی جدی گرفته!/هیچ کدام از فیلم‌های اخیر فرهادی را ندیده‌ام!/فرهادی تکراری شده و داستانی تکراری را بارها میگوید درست شبیه “شوکران” که خودم ساختم!!/ فرهادی آدم سیاستمداری بود و سعی کرد همه را با خود داشته باشد ولی الان در بد وضعی گرفتار شده!/فرهادی نمیتواند وسط بماند چون در همه جای دنیا لیبرالیسم به بن‌بست رسیده و دیگر باید تکلیف را روشن کرد که یا این طرف یا آن طرف!/ اینکه وقتی با وجود انتخاب بایدن باز مردم میروند دور ترامپ یعنی دیگر نمی‌شود وسط لحاف خوابید!

سینماروزان: مدیران سینمایی جشنواره های خارجی را دوست دارند چون هم حق ماموریت میگیرند و هم در خارج خوش میگذرانند و مثلا به کن میروند به بهانه جشنواره و کنارش انواع خوش گذرانی‌های جورواجور را تجربه میکنند. این روند جشنواره‌ای کردن سینما در دهه شصت استارت خورد ولی دائمی شد و کار به تفریح در همه جای دنیا به بهانه جشنواره کشید!!

به گزارش سینماروزان بهروز افخمی کارگردان سینما با بیان مطلب فوق در برنامه زنده جهان‌آرای شبکه افق اظهار داشت: از دهه هفتاد به بعد، برخی کارمندان میانی معاونت سینمایی با لابی کردن با برخی فیلمسازان داخل، شرایط ارسال آثار آنها به جشنواره های خارجی و درنهایت شرایط تفریح دسته جمعی را فراهم کردند! در نتیجه همین زدوبندها بود که فقط یک سری فیلم خاص به آن طرف رفت.

این کارگردان ادامه داد: کلا سینمای جشنواره ای ایران مخاطب چندانی ندارد و نود درصد ایرانیان، فیلم جشنواره ای نمی‌بینند چون نگاه سیاه حاکم بر آثار جشنواره ای دلشان زده و دست این گونه فیلمسازان را رو کرده.

افخمی گفت: معاونت بین الملل فارابی هیچگاه دوست نداشته فیلم امثال من به کن و برلین برود و وقتی “گاوخونی” را برای کن پسندیدند و فارابی مخالفت نکرد تعجب کردم ولی بعد فهمیدم فیلم همان نگاه سیاه جشنواره ای مطلوب را دارد و برای همین به کن رفته.

افخمی افزود: خودم فیلم “بلک نویز” را در کانادا ساختم درباره نیستی و تباهی ولی این فیلم را فقط چون کانادا را تیره و تار نشان میداد در هیچ جشنواره‌ای نشان ندادند ولی اگر همان داستان را در ایران میساختند حتما جشنواره‌ای میشد! گردانندگان جشنواره های غربی بیشتر از جمهوری اسلامی با ایران و ایرانی مشکل دارند چون ایران و ایرانی قومگرا و قبیله گرا هستند و آنها دوست دارند ایران را تکه تکه کنند.

به گزارش سینماروزان این فیلمساز اظهار داشت: وقتی “روباه” را ساختم چون امنیتی بود گفتند مزدور نظام پول گرفته با اینکه نگاهم سیاسی نبود ولی “آذر شهدخت پرویز و دیگران”  که حمله وحشیانه ای به لیبرالیسم داشت چون کمدی بود نگفتند مزدور است ولی در هر دو مورد فقط چون داستان را دوست داشتم فیلم ساختم.

بهروز افخمی با اشاره به اتفاقات سیاسی اخیر اظهار داشت: اتفاقات هشت سال اعتدال بسیار زیاد به اعتماد مردم ضربه زد و ترمیم این اعتماد کار ساده ای نیست.
بسیاری از طرفداران ظاهری جمهوری اسلامی دنبال کاسبی و پول هستند و طرفداران واقعی انقلاب هستند که باید به آنها تکیه کرد. از یمن تا لبنان و آذربایجان جنگهایی درگرفته که با فرهنگ تاریخی ایران گره خورده. اگر در چهل سال اول جمهوری اسلامی نیازمان بود الان در چهل سال دوم نیاز داریم به نظام نخست وزیری و داریم به سمت نظام نخست وزیری میرویم تا تضادهای فعلی حل شود. ناکارآمدی روسای جمهوری که اغلب با رهبر مشکل دارند ما را میبرد به سمت نظام نخست وزیری. نخست وزیر از طریق نظام پارلمانی انتخاب میشود و برای همین دوره اش میتواند یک سال باشد یا هشت سال تا اگر نتوانست کارکرد داشته باشد توسط پارلمان عوض شود.

افخمی با بی‌تفاوتی به آثار جشنواره‌ای گفت: نه “قهرمان” را دیدم و نه “همه میدانند” را. فیلمهای فرهادی را بعد از “فروشنده” ندیدم چون فرهادی تکراری شده و داستانی تکراری را بارها میگوید درست شبیه “شوکران” که خودم ساختم. یعنی ابتدا کد غلط میدهد و بعد میخواهد رودست بزند. ایرادی هم ندارد که فرهادی تکراری می سازد ولی تصنعی کردن تکرار است که باعث سرخوردگی مخاطب است. فرهادی خیلی آدم سیاستمداری بوده و سعی کرده همه را با خود داشته باشد ولی الان در بد وضعی گرفتار شده تا جایی که کلافه شده و میگوید از همه بیزارم!

افخمی ادامه داد: فرهادی نمیتواند وسط بماند چون در همه جای دنیا لیبرالیسم به بن بست رسیده و دیگر باید تکلیف را روشن کرد که یا این طرف یا آن طرف. اینکه وقتی با وجود انتخاب بایدن باز مردم میروند دور ترامپ یعنی دیگر نمیشود وسط لحاف خوابید.

افخمی گفت: سینما در بیست سال اخیر در همه جای دنیا بی اهمیت شده و دیگر نمیتواند افکار عمومی را عوض کند. دیگر نباید وقت گذاشت درباره اینکه مثلا اگر فرهادی باز اسکار بگیرد چه خواهد شد چون خود مراسم اسکار هم دیگر مخاطب سابق را ندارد. آخرین زمانی که فیلمها مهم بودند دهه های شصت و هفتاد بود و مثلا “دکتر ژیواگو” را یک میلیارد نفر دیدند ولی حالا چه؟ همان سینما بود که شوروری را نابود کرد ولی الان سینما موضوع مهمی نیست. خود تلویزیون هم بازی خورده و سینما را زیادی جدی گرفته و آن هم سینمای جشنواره ای را که اساسا در خود صنعت سینما هم چندان جدی گرفته نمیشود. مدیران اعتدال هم بازی خوردند که کلی پول صرف کردند برای برگزاری یک جشنواره مثلا جهانی چون خود سینما و جشنواره‌های سابقا مطرحی مثل کن و برلین هم دیگر اهمیت چندانی ندارند چه برسد به محافل رانتی؟؟

افخمی افزود: اگر میدانستم زمانی میشود که فیلم را با موبایل میسازند هرگز فیلمساز نمیشدم. الان هم میگویم ای کاش فیلمساز نمیشدم و رمان نویس میشدم.

بهروز افخمی درباره سرنوشت سریال تلویزیونی اش گفت: فیلمبرداری سریال “رعد و برق” بخاطر کرونا گرفتار وقفه در پخش شد ولی اخیرا کامل شده و از ابتدای زمستان روی آنتن میرود.

 




مدیر موسسه سرمایه‌گذار فیلم بلاتکلیف “فرزند صبح”⇐باید مشکل صدای فرهاد حل شود!/ نوعا کارهای آقای افخمی از همین جنس است!/افخمی تا جایی پیش می‌رود و از جایی به بعد متوقف می‌ماند

سینماروزان: نزدیک به بیست سال از کلید خوردن “فرزند صبح” با محوریت زندگی امام(ره) گذشته. یک دهه قبل نسخه‌‌ی تهیه‌کننده‌ی فیلم در جشنواره فجر۲۹ نمایش درآمد و اخیرا هم بهروز افخمی،  نسخه کارگردان را آماده کرده ولی همچنان از اکران فیلم خبری نیست و انگاری واهمه از واکنش مخاطبان، عامل عدم اکران است؟؟

به گزارش سینماروزان غلامعلی اصغریان مدیرعامل موسسه «عروج فیلم» ضمن استمرار بلاتکلیفی پروژه پرحاشیه «فرزند صبح»،‌ از ادامه حاشیه‌های حقوقی استفاده از صدای فرهاد مهراد در نسخه نهایی این فیلم خبر داد.

غلامعلی اصغریان مدیرعامل مؤسسه «عروج فیلم» در گفتگو با خبرگزاری مهر درباره سرانجام نسخه نهایی شده فیلم «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی که دو سال پیش و پس از تدوین مجدد توسط این کارگردان آماده عرضه شده اما هنوز به نمایش عمومی درنیامده است، گفت: همه چیز هنوز به همان حالت قبل است و تصمیم تازه‌ای درباره این فیلم گرفته نشده، هرچند کارگردان معتقد است نسخه فعلی، نسخه نهایی است و حاضر است پای آن را امضا کند اما بعد از آماده‌سازی فیلم، اتفاق دیگری هنوز برای آن نیفتاده است.

وی در توضیح دلایل توقف عرضه عمومی این فیلم سینمایی گفت: بحث موسیقی این فیلم با خانواده مرحوم فرهاد مهراد هنوز حل نشده، در عین حال فاصله میان نظر تهیه‌کننده فیلم و کارگردان در این زمینه هم حل نشده، کارگردان مصر است که همین نسخه، نسخه نهایی است و تهیه‌کننده تأکید دارد که باید مشکل حقوقی موسیقی فیلم حل شود. به همین دلیل اختلاف‌نظر فعلاً فیلم متوقف مانده است.

اصغریان درباره آخرین وضعیت پیگیری حقوقی خانواده فرهاد مهراد در زمینه موسیقی «فرزند صبح» هم تأکید کرد: پیگیری در این زمینه برعهده آقای افخمی است اما این پیگیری متوقف مانده کمااینکه نوعاً کارهای آقای افخمی از همین جنس است یعنی تا جایی پیش می‌رود و از جایی به بعد متوقف می‌ماند. امیدواریم در آینده نزدیک تصمیم روشنی هم در این زمینه گرفته شود.




خروجی تازه‌ترین گفتگوی بهروز افخمی⇐کرونا مشخص کرد سینمای ایدئولوژیک و آپارتمانی دیگر مشتری ندارد!/سازمان اوج با موانع درونی روبروست!/سازمان اوج به انسداد رسیده است!/در دو سه سال اخیر، مورد درخوری از این سازمان ندیده‌ام!/اوج جسارت خود را از دست داده و به‌دنبال سازش با سینمای موجود است!/سینمای حاتمی‌کیا جریان‌ساز نیست!

سینماروزان/کیوان بهارلویی: بن‌بست موجود در ارگان‌های متمول ارزشی که بیش از هر چیز ناشی است از دسته‌بندی سینماگران براساس ظواهر و نه تبحر، بارها در سینماروزان، نهیب زده شد و حالا بهروز افخمی کارگردانی که در سالهای اخیر متمایل به جریان ارزشی نشان داده نیز بر این بن‌بست صحه گذاشته است.

بهروز افخمی به خبرگزاری ایلنا گفت: در دوران کرونا مشخص شد که ایدئولوژی و فیلم‌های آپارتمانی و آنچه که ویژگی این سینمای ایدئولوژیک است دیگر مشتری ندارد. سینمایی که به آن اشاره کردید، زمینه مستند دارد و متوجه خود واقعیت است. معنای دقیق ایدئولوژی به معنای وارونه کردن واقعیت است و برون‌فکنی تصویری دروغین از واقعیت برای طبقه پولدار و خرده پولدار است که مشتری سینمای ایران بوده‌اند.

افخمی در مرور کارنامه ارگان ارزشی اوج بیان داشت: پس از ساخت چند فیلم، سازمان سینمایی اوج با موانعی درون خود برخورد کرده است. کسانی نگاه تندتری دارند و خواهان فیلم‌های ایدئولوژیک‌تر هستند و فیلم‌های حاضر را کافی نمی‌دانند. اگر چنین فیلم‌هایی ساخته شوند بازهم آثار نمایشی بدی خواهند بود. دلیل موضوع این است که فیلمسازانی مثل محمدحسین مهدیان که موفق به ساخت فیلم‌های خوب شده‌اند، حاضر نیستند روی به ساختن فیلم‌های تندتر بیاورند. به تبع این موضوع، این روند تبدیل به جریان نخواهد شد، به دلیل اینکه ایراداتی به کار آن‌ها وارد می‌شود.

افخمی ادامه داد: تصور می‌کنم این سازمان اوج به انسداد رسیده است. در دو سه سال اخیر، مورد درخوری از این سازمان ندیده‌ام…این موسسه تلاش می‌کند تا با سینمای موجود سازش کند. منظور من این است، اوج جسارت خود را از دست می‌دهد و سرنوشت آن معلوم است. سینمای موجود تعطیل شده و از بین رفته است. 

بهروز افخمی درباره کارنامه سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا که در سالهای اخیر بیشترین همکاری را با اوج داشته، گفت: زمانی ایشان اعلام کرده بود تا زمانی که فیلم بسازم، فیلم جنگی خواهم ساخت. او تلاش می‌کرد که آثارش ارتباطی با جنگ داشته باشند، جنگی که تجربه حضور در آن را داشت. فیلم‌های این کارگردان، کم و بیش با واقعیت تماس دارد. سینمای حاتمی‌کیا جریان‌ساز نیست و میلیون‌ها نفر مخاطب فیلم‌هایش نیستند یا عده‌ای فیلم‌های او را چندین بار نمی‌بینند. من تصور می‌کنم که حاتمی‌کیا فیلمسازی است که دغدغه‌های شخصی خود را دنبال می‌کند؛ این موضوع به هیچ عنوان بد نیست. به نظرم نباید عنوان جریان‌ساز به این فیلمساز نسبت داد.

افخمی افزود: فیلمسازی که بخواهد به صورت تعمدی جریان‌سازی کند، هیچگاه موفق نخواهد شد. من نیز نمی‌خواستم که به صورت تعمدی جریان‌سازی کنم. اینکه فیلمسازی جریان‌ساز باشد، امتیاز خود او به حساب نمی‌آید. این موضوع یک اتفاق است یعنی فیلمی در موقعیت اجتماعی و تاریخی خاص ساخته شده و به هدف زده است.

 




بهروز افخمی با نگارش نامه‌ای خطاب به وزیر بهداشت مطرح کرد⇐به‌جای زور گفتن به مردم، رک و پوست‌کنده بگویید دوای کرونا پیش ما نیست!!/وقتی مدام آمار ابتلای کرونا بالا می‌رود، چرا ورزش و کسب و کار و گردش مردم را تعطیل کرده‌اید و چرا دارید کسادی و افسردگی و ورشکستگی فراگیر را دامن می‌زنید؟؟/اگر کرونا نبود، ایرانیان به‌خاطر تصادفات جاده‌ای با خودروهای ناایمن یا خودکشی و سرطان و… نمی‌مردند؟؟/شاید کرونا را لیبرال‌دمکرات‌های انگلیس و آمریکا و اروپا برای برانداختن امثال ترامپ ساخته باشند ولی در این کار موفق نخواهند بود و ترامپ و مانند او قدرتمندتر خواهد شد!/آقای وزیر! جای لیبرال‌دمکرات‌ها در موزه‌هاست ولی شما بهتر است مواظب باشید کلاهتان را باد نبرد!/اگر با همه محدودیتهایی که برای مردم ایجاد کرده‌اید درنهایت باز آمار ابتلا بالا رود تا درنهایت یک همه‌گیری عمومی ایجاد شود آن گاه مردم از شما خواهند پرسید نتیجه آن همه بگیر و ببند چه بود؟؟

سینماروزان/کیوان بهارلویی: بهروز افخمی کارگردان سینمای ایران در نامه‌ای خطاب به سعید نمکی وزیر بهداشت به انتقاد از رویه این وزیر در برخورد با کرونا پرداخت!

به گزارش سینماروزان افخمی با تاکید بر اینکه حتی اگر کرونا نبود، ایرانیان به دلایلی دیگر از تصادفات جاده‌ای با خودروهای ناایمن تا خودکشی‌های ناشی از افسردگی و بیماری‌هایی نظیر سرطان و… هم می‌مردند خواستار تغییر روش در برخورد با این پدیده شده است.

افخمی خطاب به وزیر بهداشت گفت: وقتی مدام آمار ابتلا بالا می‌رود چرا ورزش و کسب و کار و گردش مردم را تعطیل کرده‌اید و چرا دارید کسادی و افسردگی و ورشکستگی فراگیر را دامن می‌زنید؟؟

کارگردان “عروس و شوکران” با ایراد تردید در ریشه‌های کرونا بیان داشت: شاید کرونا را لیبرال‌دمکرات‌های انگلیس و آمریکا و اروپا برای برانداختن امثال ترامپ و جانسون و مکرون ساخته باشند ولی در این کار موفق نخواهند بود و ترامپ و مانند او هر روز در آمریکا و اروپا قدرتمند خواهد شد!!! آقای وزیر! جای لیبرال‌دمکرات‌ها در موزه‌هاست ولی شما بهتر است مواظب باشید کلاهتان را باد نبرد.

افخمی خاطرنشان ساخت: اگر با همه محدودیتهایی که برای مردم ایجاد کرده‌اید درنهایت باز آمار ابتلا بالا رود تا درنهایت یک همه‌گیری عمومی ایجاد شود آن گاه مردم از شما خواهند پرسید نتیجه آن همه بگیر و ببند چه بود؟؟ تعطیلی مشاغل و فلج کردن اقتصاد و کسب و کارهای مستقل اگر بی‌فایده باشد باعث بی‌اعتباری پزشکانی خواهد شد که تاوان ندانم‌کاری خود را داده‌اند.

این کارگردان در پایان نامه خود به وزیر بهداشت نوشت: حکیم واقعی آن است که وقتی فهمید دربرابر یک بیماری ناشناخته کاری ازش برنمی‌آید به‌جای امر و نهی کردن و زور گفتن به مردم، رک و پوست‌کنده و راحت بگوید دوا پیش ما نیست و شفا پیش خداست!

بهروز افخمی+سعید نمکی
بهروز افخمی+سعید نمکی

 

برای مطالعه متن کامل نامه افخمی به نمکی اینجا را بخوانید.

 




خروجی تازه‌ترین گفتگوی بهروز افخمی⇐اینکه “عروس”، خط‌شکن بوده، مبالغه است!/خط‌شکنی برای “هامون” بود که یک سال زودتر ساخته شد؛ آن هم توسط مهرجویی که پشتیبانی حکومت را نداشت!/مهرجویی توانست “هامون” را بسازد چون محمد بهشتی موافق باز کردن فضا بود!/به‌محض اینکه مهدی نصیری و “کیهان” به حمایت از “عروس” پرداختند، تمام شبه‌روشنفکران موافق فیلم به مخالفش بدل شدند!/با بازگشایی سینماها “فرزند صبح” را به‌صورت محدود در دو یا سه سینمای فول‌سانس نمایش می‌دهیم و اواخر تابستان هم روانه اکران آنلاین خواهد شد/سینمای این روزگار آن قدر تاثیرگذار نیست که بتواند جلوی رفتاری خاص{مثل رفتار پدر رومینا اشرفی} را بگیرد

سینماروزان: بهروز افخمی این سالها را بیشتر از آن که به‌عنوان فیلمساز بشناسیم به‌عنوان مجری برنامه‌های سینمایی مختلف تلویزیون از “هفت” تا “نقدسینما” دیده‌ایم؛ برنامه‌هایی که اغلب به‌واسطه حمایت‌های مالی هنگفت تولید شده‌اند ولی در بیشتر موارد جز بازنشر مباحث مطروحه در رسانه‌های مستقل، دستاوردی نداشته‌اند.

اینکه چرا سازنده “عروس” که در زمان خود فیلم تاثیرگذاری بود به تاثیرپذیری رسیده را خود افخمی در گفتگویی تازه پاسخ داده.

بهروز افخمی با تردید در خط‌شکنی “عروس” به تینا جلالی در اعتماد گفت: صحبت‌هايي مبني بر اينكه فيلم «عروس» خط‌شكن بوده از آن حرف‌هايي است كه همان موقع يك عده مي‌گفتند ولي هر چه از آن مقطع دور شديم، مشخص شد بيشتر در اين حرف‌ها مبالغه كردند چون فكر مي‌كردند كه ديگر مردم آن زمان را به ياد نمي‌آورند. كافي است به شما يادآوري كنم فيلم «هامون» مهرجويي يك سال قبل از فيلم «عروس» با تمام جذابيت‌ها و به اصطلاح نكات ممنوعه فيلم ما ساخته شده است، اتفاقا در جشنواره هم نمايش داده شده بود و جايزه هم گرفته بود و خط‌شکنی برای آن فیلم بود.

افخمی ادامه داد: در آن فيلم بيتا فرهي بازي مي‌كرد و همه‌ چيز در «هامون» از ديالوگ تا نماي نزديك تا آرايش غليظ بازيگر زن و هر چيز ديگر كه قرار بود در فيلم «عروس» براي اولين ‌بار ديده شود يك سال قبلش ديده شده بود. تازه داريوش مهرجويي كه آن فيلم را ساخته بود، فيلمساز صاحب كارت سبز و آزادي يا صاحب اختيار در مقابل سانسور نبود و به پشتيباني و حمايت حكومت پشتش گرم نبود. وقتي هامون را ببينيد متوجه مي‌شويد وزارت ارشاد آن زمان – در دوران آقاي بهشتي – نه به خاطر اينكه رفاقت با كسي يا حمايت حكومتي از ديگري بلكه به طور كلي موافق باز كردن فضا بود. منظورم اين است كه آن زمان سانسوري به شکل امروز وجود نداشت. اين حرف‌هايي را كه بعد درباره «عروس» مي‌گفتند بيشتر محصول كار ژورناليست‌ها مي‌دانم؛ كساني كه مي‌خواهند الكي فضا درست كنند يا روايت جعلي جا بيندازند و یک فیلم را نادیده بگیرند تا فیلمی دیگر را مطرح کنند.

افخمی افزود: افسانه ديگري كه درباره فيلم «عروس» درست كرده بودند اين بود كه كيهان مخالف فيلم بوده و اين كاملا دروغ بود. واقعيت اين است كه كيهان و سردبير آن زمانش آقاي مهدي نصيري فيلم را خيلي پسنديدند و نقد موافق درباره اين فيلم نوشتند و اين باعث شد «عروس» هنگام نمايش عمومي مورد حمله سراسري منتقدان آن زمان قرار بگيرد. يعني در زمان جشنواره كه هنوز كيهان اظهارنظر نكرده بود ما يك نقد منفي هم نداشتيم، درست همان طور كه در زمان نمايش عمومي يك نقد مثبت نداشتيم، به اين دليل كه كيهان از فيلم تعريف كرده بود. اگر نقدهاي دوران جشنواره فيلم فجر سال 69 را كه درباره فيلم «عروس» نوشته شده بخوانيد، برايتان جالب خواهد بود. آن نقدها را يك طرف بگذاريد و نقدهايي كه در تابستان 70 هنگام نمايش فيلم منتشر شد يك طرف ديگر. بعد آنها را ورق بزنيد. انگار با دو فيلم مختلف مواجه هستيم. در نقدهاي اوليه هنگام جشنواره يك نظر مخالف درباره فيلم موجود نيست و همه دارند ازش تعريف مي‌كنند اما چهار ماه بعد فقط به اين دليل كه كيهان از فيلم «عروس» تعريف كرده لابه‌لاي نوشته‌ها يك نقد موافق هم پيدا نمي‌شود و همه دارند به فيلم بد وبيراه مي‌گفتند. با يك مورد باليني مواجه هستيم كه براي بررسي وضعيت شبه‌روشنفكران در سينماي ايران يا منتقدان در سينماي ايران بسيار خوب است. يعني اينكه اصلا بلد نيستند فيلم تماشا كنند. آنها فقط موضع سياسي خود را اعلام مي‌كنند. نكته جالب اينكه بعد از سال‌ها وارونه هم حرف مي‌زنند و مي‌گويند كيهان به فيلم «عروس» حمله كرد و خواستار سانسور آن بود ولی واقعیت این بود که به‌محض اینکه مهدی نصیری و “کیهان” به حمایت از “عروس” پرداختند، تمام شبه‌روشنفکران موافق فیلم به مخالفش بدل شدند!

بهروز افخمی با رد شایعات مرتبط بر تاثیرپذیری پدر رومینا اشرفی از “خانه پدری” و رد اینکه سینما می‌تواند جلوی رفتارهای متعصبانه را بگیرد اظهار داشت: به نظر من سينما ديگر آن سينماي 30 سال پيش نيست که بتواند باعث رفتاری خاص شود يعني اگر الان فيلم جسورانه ساخته شود هم آنقدر‌ها تاثير نمي‌گذارد كه 30 سال پيش مي‌توانست بگذارد. براي اينكه فيلم سينمايي را بايد روي پرده بزرگ ديد و در سالن تاريك و با حضور جمعيت. الان فيلم‌ها تماشاچي اصلي خود را گاهي در فضاي اينترنت پيدا مي‌كنند و گاهي وقت‌ها هم مخاطبان در صفحه‌هاي موبايل فيلم را تماشا مي‌كنند. من اگر جوان بودم و مي‌دانستم وقتي شصت و پنج سالم مي‌شود و تماشاگران قرار است از روي موبايل فيلم‌هايم را نگاه كنند اصلا دنبال فيلمسازي نمي‌رفتم (مي‌خندد) يعني آن تاثيراتي كه از آن صحبت مي‌كنيد و آن ابهت و امكان تاثير‌گذاري فيلم بستگي به شرايطي دارد كه فيلم با آن به مخاطب عرضه مي‌شود. پرده بزرگ جزو لوازم سينما و عرضه به مخاطب است. تاريك بودن سالن سينما جزو لوازم سينما است، حضور جمعيت جزو لوازم سينما است. اينكه مخاطب در سالن سينما موبايل نداشته باشد هم جزو لوازم سينما است. اگر همه اين نكات حاضر باشد ولي 10‌درصد تماشاگران در وسط فيلم، موبايل خود را روشن كنند و يواشكي با هم حرف بزنند اين ديگر اسمش سينما نيست و آن فيلم هم فيلم نيست. بنابراين معتقدم اين صحبت‌ها درباره سينماي امروز گزافه‌گويي است و به عقيده من آن سينما به معنايي كه مي‌شناختيم ناپديد شده است.

بهروز افخمی پیرامون وضعیت نمایش “فرزند صبح” گفت: با بازگشايي سالن‌هاي سينما نمايش «فرزند صبح» را آغاز مي‌كنيم، آن هم به صورت محدود.‌ “فرزند صبح” را به هنروتجربه نمی‌دهیم بلکه به‌صورت آزاد اکران خواهد شد با دو يا سه سينمای فول. سانس در تهران و يك سينما در مشهد و يك سينما هم در اصفهان « فرزند صبح» را اكران مي‌كنيم. اواخر تابستان هم آنلاين نمايش داده مي‌شود.




روایت بهروز افخمی از تمسخر تهرانی‌ها در تازه‌ترین سریالش!

سینماروزان: بهروز افخمی سالها بعد از سریال “عملیات125” دوباره به سراغ سریال سازی رفته و این بار مشغول ساخت سریال “رعد و برق” با محوریت سیلهای اخیری است که استانهایی مختلف از کشور تجربه کردند.

این سریال برای شبکه پنج تولید میشود و هرچند بخاطر کرونا تولیدش متوقف شده بود ولی به گفته افخمی بناست از نیمه اردیبهشت دوباره تولیدش آغاز شود.

افخمی درباره کلیت سریالش به جام جم گفت: فضای حاکم بر سریال “رعد و برق” تلخ نیست و یک سریال حادثه ای هیجان انگیز با رگه های کمدیست و برای ساختش از دو مدل فیلم خارجی الهام گرفتم.

بهروز افخمی با اشاره به حضور برخی مردم تهران در مناطق سیل زده بی توجه به هشدارها و شوخی های مجازی با اینها گفت: این اتفاقات را در سریال داریم و اتفاقا چنین افرادی را تمسخر خواهیم کرد!!

به غیر از شهرام قائدی و مهدی زمین پرداز سایر بازیگران سریال “رعد و برق” چندان شناخته شده نیستند. به گزارش سینماروزان افخمی درباره چرایی عدم استفاده از چهره های مشهور در سریالش گفت: در آثار حادثه ای نمیشود از پیرمردهایی که سن شان زیاد است و همچنان نقش جوانان را بازی میکنند استفاده کنید و برای همین بازیگران جوان و یک سری بازیگر بومی از استانهای گلستان و لرستان و خوزستان را وارد کرده ام.

این کارگردان با اشاره به کیفیت تصویرسازی نماهای سیل گفت: برخی جاها لوکیشنها را باز سازی کردیم و برخی جاها کار کامپیوتری انجام دادیم و گاهی هم از فیلمهای مستند استفاده میکنیم که درچندلایه مخاطب را در حس و حال قرار دهد.




بهروز افخمی به‌دنبال تولید وسترن “سردار”

سینماروزان/کیوان بهارلویی: بهروز افخمی پنج سال بعد از تولید “روباه” و شکست فیلم در گیشه جز اجرای برخی برنامه‌های سینمایی و از جمله “هفت” و “نقد سینما” و البته سخنوری درباره مضامین موردعلاقه‌اش برای تولید، فعالیت مشهود دیگری نداشت تا اخیرا که درگیر تولید سریال “رعد و برق” با مضمون سیل شد.

شهادت سردار قاسم سلیمانی زمینه‌ای شده برای آن که افخمی درباره یکی از تازه‌ترین علایقش برای فیلمسازی حرف بزند.

بهروز افخمی با اشاره به علاقمندی تازه‌اش بیان کرد: اگر برای ساخت سریال «رعدوبرق» متعهد نبودم که به‌صورت شبانه‌روزی وقتم را می‌گیرد و اگر همین الان تلویزیون و سیمافیلم اجازه می داد حاضر بودم سریال «رعدوبرق» را زمین بگذارم و سراغ ساخت سریالی برای نمایش ارتباط و رفاقت ابومهدی المهندس و سردار سلیمانی می‌رفتم که از هم‌اکنون می‌دانم داستان جذابی هم از آن درمی‌آمد.

افخمی ادامه داد: در وسترن‌ها و کارهای سینمایی چنین رفاقت‌هایی درباره دو مرد پهلوان را دیده‌ایم و میتوان از دل رابطه سردار-ابومهدی هم یک وسترن خوب درآورد.

بهروز افخمی افزود: با وجود اینکه سریال «رعدوبرق» آماده تولید است اما در این لحظه این آمادگی را برای ساخت سریال “سردار” دارم. در عین حال ساخت فیلم داستانی با تجربه‌هایی که مستندسازان دارند نیز کار سختی نیست.




داریوش ارجمند زودتر از حد تصور پاسخ افخمی را داد⇐افخمی با اصطلاحات نمایندگان مجلس و وکلا مرا کوبیده بدون اینکه با من کار کرده باشد!!/چطور بدون اینکه یک فریم با من کار کرده باشد میگوید ضعیف کش است؟؟!!

سینماروزان: اظهارات بهروز افخمی روی آنتن زنده شبکه سوم درباره اینکه داریوش ارجمند فردیست که از بالا و با تحقیر به بقیه نگاه میکند و در بازیگری، ضعیف‌کش است خیلی زود با واکنش داریوش ارجمند مواجه شد.

ارجمند روی آنتن زنده شبکه اول سیما با طعنه به سوابق نمایندگی مجلس افخمی گفت: ایشان با ادبیات و اصطلاحات نمایندگان مجلس و وکلا مرا کوبیده بدون اینکه اصلا با من کار کرده باشد.

ارجمند ادامه داد: افتخار من به کارهایی است که نکرده‌ام و کارهای کرده‌ام هم پیش روی مخاطبان است و می‌توانند راحت درباره‌اش نظر دهند.

این بازیگر قدیمی افزود: افخمی چطور بدون اینکه یک فریم با من کار کرده باشد میگوید فلانی بداخلاق و ضعیف‌کش است؟؟ ابدا چنین نیست!!




بهروز افخمی روی آنتن زنده⇐هزینه تولید یک فیلم بیشتر از ۵۰۰، ۶۰۰ میلیون تومان نیست ولی دستمزد بازیگران باید جداگانه حساب شود!!/داریوش ارجمند ضعیف کش است و به محض اینکه در موقعیت غیرقابل جانشین کردن قرار بگیرد و بفهمد نمی شود عوضش کرد کارهایی می کند که من تحملش را ندارم!/ارجمند بازیگران دیگر را تحقیر و اذیت می کند و اخلاق خوشی ندارد!/من “فرزند صبح” را با پول خودم(!!) برای از بین بردن آن آبروریزی که نسخه قبلی به وجود آورده بود درست کردم!/اکران عمومی “فرزند صبح” باید تدریجی و درازمدت و در تعداد کمی سینما باشد/با قانون جدید لازم نیست برای پخش صدای فرهاد در «فرزند صبح» از همسرش اجازه گرفته شود!!/همسر فرهاد به اشتباه فکر میکند صاحب حقوق معنوی فرهاد است!/”سن پطرزبورگ۲″ را نمیسازم چون علاقه ندارم بازیگرانی که خودم در “سن پطرزبورگ” مشهورشان کردم دستمزدی بیش از من بگیرند!/در سینمای پس از انقلاب فقط خسرو شکیبایی بود که به مانند بهروز و فردین سایه اش بر فیلمهایش سنگینی میکرد!/حق نوید محمدزاده است که دستمزد بالایی بگیرد ولی دیگر بازیگرانی در حد و اندازه بهروز و فردین نداریم/مشغول ساخت سریال اکشن-حادثه ای-کمدی-ترسناک “رعد و برق” درباره سیل نوروزی هستم!!

سینماروزان: بهروز افخمی با حضور روی آنتن زنده شبکه سه به زعم خود حملات تندی را نثار داریوش ارجمند، پوران گلفام و بازیگران “سن پطرزبورگ” کرده و به ذکر خیر بهروز وثوقی، فردین و خسرو شکیبایی پرداخت.

افخمی در ابتدا در پاسخ به اینکه آیا دستمزد بازیگران شرایط نامعقولی در سینمای ایران دارد، گفت: بله همینطور است و همیشه استثنائاتی هم وجود دارد. یکی دو تا از بازیگران کسانی هستند که صاحب فیلم به حساب می آیند و حتی اگر فیلم را کارگردانی نکرده، تاثیر او در فیلم بیشتر از کارگردان است.

وی افزود: در قبل از انقلاب فردین و بهروز وثوقی همین حالت را داشته اند. البته فردین خودش کارگردانی هم می کرده است. وثوقی هم تهیه کننده خلاق بود و به تمام کار موثر بود. چنین بازیگرانی در این اندازه حالا نداریم اگر داشتیم اینکه دستمزدشان  اندازه بودجه کل فیلم باشد می ارزید.

این کارگردان یادآور شد: مرحوم خسرو شکیبایی چنین حالتی داشت. او نه پول داشت، نه کارگردانی به آن معنا می کرد اما وقتی در فیلمی حضور داشت، حضور او حتی بیشتر از کارگردان حس می شد و سایه می انداخت. بازیگرانی بودند که چنین حالتی داشتند اما حالا بازیگری که آنقدر هوش و خلاقیت خود را نشان داده باشد که فیلمی را ببینیم تا حس و حالی که او در فیلم ایجاد کرده ببینیم ندارد.

وی اضافه کرد: بازیگران خوب داریم که دستمزدشان بالا و حقشان است دستمزد خوبی بگیرند. مثلا نوید محمدزاده خوب است.

افخمی تاکید کرد: همه جای دنیا دستمزد بالا طوری کلک است تا به بازیگر مسلط شوند. مثلا اگر درآمریکا نمی توانید با بازیگران مشهور کار کنید مگر اینکه فرض کنید 20 میلیون دلار یا چه می دانم 10 برابر بودجه ای که می شود یک فیلم را ساخت داشته باشی تا بتوانی دستمزد او را بدهی.

وی افزود: این یک کلک است و بازیگران را به برند تبدیل کرده اند. آنها یک علامت تجاری هستند و دستمزدشان آنقدر بالا رفته که کسی نتواند با آنها کار کند. در نتیجه پخش سه تا 5 هزار سینما فقط با آن بازیگران مشهور ممکن می شود و این درست کردن نوعی انحصار است. عرصه پخش وعرضه فیلم و مسلط شدن به بازار از راه هایی که غیرقانونی نیست و غیرقابل تعقیب است.

این کارگردان تصریح کرد: در ایران هم دارند همین کار را می کنند اما اغلب بازیگرانی که دستمزدشان بالا است حتی کسانی نیستند که مردم بخواهند در آن سطح وسیع ببینندشان. مثلا فکر کنید فیلمی یک میلیون مخاطب داشته نهایتا خیلی بالا دو میلیون تماشاچی داشته است اما هیچ کدام از این بازیگران نمی توانند تضمین کنند که مخاطب به دیدن هر فیلمی که در آن حضور دارند بیاید.

افخمی یادآور شد: مسئله به شکل کلک هایی که در صنعت و نظام سرمایه داری اتفاق می افتد و سعی می کنند نوعی انحصار درست کنند. پولهای بادآورده ای هم اخیرا در سینما آمده و اغلب برای کسانی است که حتی اگرپولشان سالم باشد و کثیف هم نباشد آدمهایی هستند که در این کار آشنایی ندارد و بلد نیستند و هرچیزی که واسطه ها بگویند قبول می کنند. خیلی هایشان دوست دارند با سلبریتی ها عکس یادگاری بگیرند و همان نظام صنعتی که نظام مبتذلی است و سلبریتی بازی به اصطلاح امروز متداول بشود. البته باز هم تاکید می کنم که بعضی از بازیگران هستند که واقعا هنرمندند و باهوش هستند و با حس و حال بازی می کنند و روی نقششان کار می کنند و خیلی هم در طول سال فیلم بازی نمی کند واگر دستمزدی می گیرد حق اش است.

وی در پاسخ به اینکه آیا غیر از نوید محمدزاده میتوانید مثال دیگری برای این جنس بازیگران بزنید، گفت: سه چهار تا از این جوان ها هستند. اسم او از ذهنم رفت. همان که در فیلمهای مهدویان بازی می کند. جواد عزتی که به اندازه نوید خوب است. او خیلی باهوش است وکارش ریزه کاری دارد و معلوم است چه کارگردان دقت کرده باشد چه نکرده باشد او کار خودش را خوب انجام می دهد.

کارگردان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در این باره که راست است برخی بازیگران دستمزدشان بالای یک میلیارد تومان است، افزود: نمی دانم درباره چه کسانی حرف می زنید. برخی بازیگران هستند که بخشی دستمزد و بخشی درصد می گیرند و درآمدشان ممکن است بالاتر هم برود. برخی هم هستند که بازیگر نیستند، سلبریتی و یک علامت تجاری هستند. کسی پول بادآورده دارد و می خواهد با بازیگران عکس یادگاری بگیرد و اعتبار بگیرد که فلان بازیگر را استخدام کرده ام.

وی در خصوص شبکه نمایش خانگی گفت: به طور کلی خیلی از بازیگران شبکه نمایش خانگی بازیگر واقعی نیستند و ارزش پولی را که به عنوان سلبریتی خرجشان می شود ندارند اما در شرایط هرکی به هرکی با پولهای بادآورده پول می گیرند. این بی لیاقتی فیلمسازان است که باعث شده این اتفاقات بیفتد.

وی یادآور شد: هزینه های یک فیلم بیشتر از 500، 600 میلیون تومان نیست و دستمزد بازیگران هم باید جداگانه حساب شود. برای جوانی که فیلمنامه خوب دارد و بیشتر از 300، 400 میلیون نتوانسته تهیه کند ممکن است با بازیگرانی که گران هستند اما استثنائا ارزان میگیرند کار کند.

افخمی درباره پروژه «سن پطرزبورگ» که گفته بود با توجه به گران شدن فیلمنامه نویس و بازیگر آن احتمال ساخت قسمت دو آن وجود ندارد، توضیح داد: فقط این نیست. من اساسا یک قائده برای خودم دارم و هیچوقت حاضر نشدم فیلمی بسازم که دستمزد بازیگرش از دستمزد خودم بیشتر باشد. بازیگرانی که خود من باعث موفقیتشان شده است شده در فیلمی دستمزدی پیشنهاد کرده اند که با دستمزد من برابر یا از آن بالاتر بوده و همان جا اخراج شده اند. کارگردانی که برای خودش شخصیت داشته باشد اینگونه است.

کارگردان «روباه» اذعان کرد: خود ما زمانی که جوان بودیم فکر می کردیم سینمای ایران را قبول نداریم و می خواهیم آن را زیر و رو کنیم و خودمان می خواهیم فیلم بسازیم اما جوان های امروز ترسو هستند و فکر می کنند باید سرمایه گذار پیدا کنند و بازیگران با آنها رفاقت کنند. بازیگر جدا از دستمزدی که می خواهد سر صحنه کارگردانی هم می کند هر نقشی هم بازی نمی کند. فیلمهایی را می بینید که دو بازیگر بدترین انتخاب ها هستند اما معلوم است کارگردان در مقابل خواست شخصی آنها کوتاه آمده است.

وی درباره سریال «کوچک جنگلی» که داریوش ارجمند اخیرا در «سلام صبح بخیر» در خصوص جدایی ناصر تقوایی و جایگزینی افخمی به او حمله کرده بود، گفت: من همیشه گفتم بگذارید افسانه ای که ناصر تقوایی تعریف می کند در تاریخ بماند. برای من و کسانی که سریال را دیده اند این موضوع خیلی اهمیتی ندارد. برای مخاطبان نباید مهم باشد چه کسی این سریال را ساخته، مگر مردم محضردار هستند که این فیلم را به نام من یا تقوایی بزنند؟؟ درباره ارجمند هم باید گفت باید بگذاریم نقل شما در تاریخ بماند. عیبی ندارد مردم سریال «کوچگ جنگلی» و بازی علیرضا مجلل را به عنوان کوچک جنگلی دیده اند ایشان را هم به عنوان مالک اشتر دیده اند و اهمیتی ندارد ایشان دارد چه می گوید.

افخمی تاکید کرد: من نمی خواهم جزئیات را تعریف کنم چون اگر تعریف کنم مسلما به نفع آقای ارجمند نیست. دلیلی ندارد بگویم.

یک زمانی آقای ارجمند در جلسه ای همین غر را می زد من با او شوخی کردم و گفتم ما در حال کودتا بودیم و داشتیم کارگردانی مثل تقوایی را که یک سال و نیم با تو کار می کرد و عوامل داشت کنار می گذاشتیم و من معلوم است که بازیگران جانشین را با خودم آورده بودم چون نمی توانستم به تو اعتماد کنم.

وی تصریح کرد: داریوش ارجمند ضعیف کش است و به محض اینکه در موقعیت غیرقابل جانشین کردن قرار بگیرد و بفهمد نمی شود عوضش کرد کارهایی می کند که من تحملش را ندارم اما شنیده ام در فیلمهای دیگران کرده است. بازیگران دیگر را تحقیر می کند و اذیت می کند و اخلاق خوشی ندارد. چیزهایی که درباره او شنیده ام و آن موقع هم شنیده ام باعث شد نتوانم اعتماد کنم که به او نقش اول را بدهم. او خیلی هم اصرار داشت و نگران بود که سالها درباره این نقش کار کرده و از او انتظار دارند و در مشهد با این ریش و موی بلند گشته است. ولی من به شوخی به او گفتم ما داشتیم کودتا می کردیم و نمی توانستیم به تو که رابطه ای قدیمی با ناصر تقوایی داشتیم اعماد کنیم و اگر برای ما گربه رقصانی می کردی نمی دانستم چه کار کنم. یعنی اگر این یک کودتای جدی بود و من هم استالین بودم تو را تیرباران کرده بودم و الان هر هفته سر قبرت می رفتم و می گفتم مرد خوبی بود و گناهکار نبود و ما مجبور شدیم!

افخمی درباره نسخه جدید «فرزند صبح» و مشکل برای استفاده از صدای فرهاد نیز گفت: هیچ مشکلی به وجود نیامده است. به خاطر بی اطلاعی از قانون مسئله ای به شکل خنده داری ادامه پیدا می کند آن هم این است که خانم پوران گلفام زن فرهاد فکر می کند صاحب حقوق معنوی آهنگهای فرهاد است، در حالی که اگر یک بار قانون مولف و مصنف را بخواند می فهمد حقوق معنوی قابل انتقال نیست، او می تواند ادعا کند برای فیلمی که مابه ازای مادی داشته و فروش کرده درصدی سهیم باشد اما ایشان این کار را نمی کند او می کوشد که مثل آدمی با ژست اپوزیسیون روی میراث معنوی فرهاد چنبره بزند. او فکر می کند آن جایی که او صلاح می داند باید از صدای فرهاد استفاده کرد.

وی تاکید کرد: لازم نیست با قانون جدید اجازه ای از او گرفته شود. او شکایتی هم از تلویزیون کرد و باعث شد صدای فرهاد از تلویزیون پخش نشود. این شکایت غیرقانونی بود و او گفته بود تلویزیون از صدای فرهاد استفاده ابزاری می کند در حالی که میراث معنوی فرهاد به او منتقل نشده است. من دارم قانون را تعریف می کنم اما گلفام و وکیلش قانون را نخوانده اند. شکایت او هم باعث شد صدای فرهاد از تلویزیون پخش نشود و گفتند سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندیم و بخش حقوقی تلویزیون خیلی جدی نبوده است. به هر حال براساس قانون جدید از زمانی که می شود از یک آهنگ استفاده کرد گذشته است.

این کارگردان  درباره سرنوشت اکران «فرزند صبح» گفت: من «فرزند صبح» را با پول خودم برای از بین بردن آن آبرو ریزی که نسخه قبلی به وجود آورده بود درست کردم. واقعیت این است که در فضای سینمای فعلی اصلا برایم اهمیت ندارد این فیلم را در یک نمایش عمومی وسیع شرکت بدهیم فقط این برایم مهم است کسانی که نسخه قبلی فیلم را دیده بودند ببینند که این فیلم خوبی است.

افخمی یادآور شد: بلایی که سر ما آوردند معلوم نیست بر اساس چه انگیزه هایی سر ما آمد. برای فیلم «فرزند صبح» تا زمانی که من فیلمبرداری را تمام کردم و تا دو سال بعد که سیف الله داد تدوین آن تمام کرد هیچ دستمزدی به ما پرداخت نشد ضمن اینکه پولهایی لازم بود برای چاپ کار. اما به محض اینکه من به کانادا رفتم به سلیقه خودشان فیلم را مثله کردند و به شکل خجالت آوری آن را با تدوین 140 دقیقه ای سرهم کردند 50 دقیقه آب به آن بستند. چاپ وحشتناک، دوبله و موسیقی و… آن یک چیز افتضاحی بود و با اصرار در جشنواره در مسابقه شرکت دادند. در حالی که فیلم امام که در مسابقه نباید شرکت کند چون اگر برنده شود میگویند چون فیلم امام بوده برده و فیلمسازان جوان آه می کشند که ما فیلم خوبی ساخته بودیم که به این خاطر این اثر دیده نشد اگر هم فیلم جایزه نبرد که می گویند ببین چقدر بد بوده که جایزه نگرفته. اما فیلم امام نباید مورد رقابت قرار بگیرد.

وی تاکید کرد: لطفا تدوین سیف الله داد را ملاحظه کنید.امیدوارم اکران عمومی در شان امام و تدریجی و درازمدت در تعداد کمی سینما برای کسانی که دوست دارند فیلم را ببینند باشد. نمی خواهم در معرض اکران 150 سینمایی قرار بگیرد که بگویند پشتشان گرم است و سینمای ایران را مصادره کرده اند.

این کارگردان در پایان درباره سریال «رعد و برق» که مشغول ساخت آن هست نیز توضیح داد: فکر می کنم این سریال برای ماه رمضان نمایش داده می شود و یک چیزی در مایه های فیلم حادثه ای اکشن و قدری کمدی با لحظاتی تاثر آور و ترسناک است، درست مثل خود سیل که اول به نظر می رسید فاجعه بزرگی باشد اما یادآور انقلاب بود.




داریوش ارجمند روی آنتن زنده شبکه سه ادعا کرد⇐تقوایی مرا برای بازی در نقش “میرزا کوچک خان” انتخاب کرده بود ولی تقوایی را حذف کردند و افخمی جایگزین شد تا بودجه میلیونی “کوچک جنگلی” به خودشان برسد!/تقوایی سریال طنزی نظیر “دایی جان ناپلئون” ساخته که این همه طناز آمده اند و رفته اند ولی یک سکانس به قوت کار او نساخته اند!

سینماروزان: داریوش ارجمند که این شبها با فصل سوم “ستایش” روی آنتن است از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب است که شانس همکاری با بزرگانی نظیر ناصر تقوایی و بهرام بیضایی نیز نصیبش شده است.

داریوش ارجمند به تازگی در گفتگویی زنده با برنامه “سلام صبح بخیر” در شبکه سوم مدعی شده گزینه اصلی تقوایی برای بازی در سریال “کوچک جنگلی” او بوده ولی بخاطر جایگزینی بهروز افخمی بجای تقوایی در نهایت این علیرضا مجلل بوده که بازیگر “کوچک جنگلی” شده!!

ارجمند در خصوص سریال «کوچک جنگلی» تصریح کرد: به آقای تقوایی در کوچک جنگلی خیلی ستم شد. من تازه از فرانسه آمده بودم او هنرپیشه اش را انتخاب کرده بود و مرا که دید همه چیز را بهم ریخت و برای نقش میرزا کوچک خان مرا انتخاب کرد. من یک ساعت یا سه ربع آن کار را هم بازی کردم. آن سریال چیز غریبی بود و خود تقوایی می گفت این وصیت نامه من است. او همه وجودش را برای ساخت کوچک جنگلی جمع کرده بود و فکر می کنم اگر فیلمنامه آن چاپ شود که البته خانم ایشان هم دنبال چاپ این فیلمنامه بود یک کلاس فیلمنامه نویسی و سینما به حساب می آید.

وی در این خصوص که آیا سرعت پایین تقوایی باعث جایگزین کردن بهروز افخمی با وی در آن کار شد، گفت: اصلا بحث کند بودن تقوایی مطرح نبود. عده ای میخواستند خودشان این سریال را بسازند و میگفتند ما که می خواهیم 50 میلیون هزینه کنیم، می خواهیم بچه های خودمان (حزب الله) این را بسازند! من این ها را مفصل در خاطراتمان خواهم نوشت و اگر “کوچک جنگلی”تقوایی ساخته می شد تلویزیون زیر و رو می شد. نمی دانم چرا دیگر او را دعوت به کار نکردند و کاری که او برای سینما و تلویزیون کرده است، از سر این دوستان هم اضافه است.

ارجمند در ابتدا گفت: من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده ام؛ چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آنها استاد ناصر تقوایی است که بزرگترین افتخار من در طول دوران بازیگری ام، کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بود؛ نوع کاری که می کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی کنم. متأسفانه شرایط اینگونه است و نگذاشتند یا نشد که تقوایی باز هم کار کند. او سریال تلویزیونی طنزی “دایی جان ناپلئون” ساخت که این همه طناز آمده اند اما یک سکانس به قوت کار او نساخته اند.




ادعای سردبیر برنامه «نقدسینما» که با حمایت حوزه هنری روی آنتن میرود⇐پیشنهاد مالی شبکه ۳ به بهروز افخمی خیلی پر و پیمان‌تر از پیشنهاد حوزه بود/افخمی به «هفت» نرفت چون سبک و سیاق فروغی را نپسندید!!

سینماروزان: در دوران رونق رسانه‌های مستقل سینمایی اینکه دو شبکه مختلف تلویزیون، دو برنامه سینمایی روی آنتن بفرستند و البته هیچ کدام از این دو برنامه هم نتوانند پیشروی رسانه های مستقل را داشته باشد عجیب نیست.

به هر حال وابستگیهای مادی و معنوی دست اندرکاران چنین برنامه هایی به محافل و جریانات نهادی-ارگانی، باعث میشود دست به عصا حرکت کنند و اینجاست که طرح مسائلی مانند «مجری دزدی» یکی از این برنامه ها از دیگری است که به جای محتوای برنامه ها، جریان خبری ایجاد میکند.

بهروز افخمی که برنامه سینمایی «نقدسینما»ی شبکه پنج را اجرا میکند پیشتر کاندیدای اجرای فصل اخیر «هفت» بود ولی به ناگاه سر از «نقدسینما» درآورد و همین شبهه مجری دزدی حوزه هنری که حامی مالی «نقدسینما»ست را شکل داد.

محمدرضا رضاپور سردبیر «نقدسینما» با رد این شبهه ها به مریم اکبرلو در «سوره سینما» گفت:  اینکه چرا افخمی از «هفت» جدا شد و به «نقد سینما» پیوست و کلید واژه ای که خیلی تکرار می شد این بود که حوزه هنری یک پیشنهاد مالی خیلی سنگین به آقای افخمی داده ولی این در حالیست که ما زمانی با افخمی وارد گفت و گو شدیم که به ایشان برنامه «هفت» پیشنهاد شده بود اما داشت فکر می کرد که اگر من بخواهم «هفت» را اجرا کنم نیاز به یک تیم محتوایی جدی و یک تیم تولید جدی دارم . اولین بار هم که ما ایشان را دیدیم با ما اینجوری صحبت کردند که اگر من بخواهم «هفت» را بگیرم شما به من کمک می کنید؟ یعنی محمد تنکابنی به عنوان تهیه کننده و من هم به عنوان کسی که قرار است تیم محتوایی را سرپرستی کند. که ما اعلام آمادگی کردیم، یک برنامه هایی هم داشتیم به ایشان هم گفتیم ، جلسه بعدی که ایشان را دیدیم به قطعیت رسیده بود که نمی خواهد با شبکه سه کار بکند ، بخش عمده ای هم اتفاقات مدیریتی بود یعنی آقای افخمی کلا سبک و سیاق علی فروغی را نپسندیده بود، در حالیکه بعدها ما فهمیدیم پیشنهاد مالی ای که شبکه سه داده بود خیلی پیشنهاد پر و پیمان تری بود.

رضاپور ادامه داد:  ما کاملا اخلاقی عمل کردیم و زمانیکه افخمی داشت با «هفت» جلو می رفت خودمان را به عنوان گزینه مطرح نکردیم و زمانی وارد مذاکره شدیم که ایشان اعلام کرده بود من «هفت» را نمی خواهم و حتی بهروز افخمی در مصاحبه ای هم عنوان کردند که وقتی من با بچه های «نقد سینما» صحبت کردم، بچه ها یک طراحی کامل داشتند و می دانستند قرار است برنامه به چه سمت و سویی برود و نکته مهم بعد هم بحث مالی بود که همانطور که گفتیم رقم پیشنهادی شبکه سه به مراتب بیشتر از مبلغی بود که ایشان الان از حوزه دریافت می کنند ولی خب انتخاب خودشون اینطور بود و حوزه هنری از تهمت مجری دزدی که به آن زده شد ، کاملا مبری است.




ادعای حسین زمان درباره بدقولی جماعت چپ گرا⇐ کاندیدای مشارکت برای انتخابات مجلس ششم، من بودم ولی به ناگاه افخمی را جایگزین کردند!

سینماروزان: حسین زمان خواننده پاپی که زمانی به واسطه شباهت تنالیته صدا با حسن ستار گل کرد بعد از مدتها بالاخره کنسرتی را در تهران برگزار کرد تا دیگر از ممنوع الفعالیت بودن ننالد.

حسین زمان که از جمله خوانندگان نزدیک به اصلاح طلبان بوده است به تازگی ادعایی را درباره انتخابات مجلس ششم طرح کرده. ادعایی بر این مبنا که کاندیدای هنری اصلی حزب مشارکت برای آن انتخابات وی بوده ولی به ناگاه بهروز افخمی جایش را گرفته!!!

حسین زمان با اشاره به اینکه قرار بوده کاندیدای مشارکت در مجلس ششم باشد به “فرهیختگان” گفت: زمانی در انتخابات مجلس ششم بود که می‌خواستند از جامعه هنری هم کسی در مجلس باشد، من هم این ضرورت را احساس می‌کردم، دسترسی هم به کسی نداشتم، به من به حکم وظیفه گفته شده بود که شما به‌عنوان یک نفر از جامعه هنر بیایید و در مجلس حضور داشته باشید، من هم پذیرفتم. اول قرار بود من کاندیدا شوم، بعد تغییر کرد و آقای بهروز افخمی جایگزین من شد.

زمان با رد دلخوری از افخمی در چرایی جایگزینی افخمی با وی از سوی مشارکت گفت: احساس کردند که افکار آقای افخمی به آن جناح نزدیک‌تر است تا من. تصور من این بود. دلیل دیگری نداشت. من هم خیلی ناراحت نشدم، می‌توانم بگویم خوشحال هم شدم چون خودم خیلی هم به این کار تمایل نداشتم، درواقع به‌عنوان وظیفه حکم ‌شد که شما بیایید، وقتی یک نفر دیگر پیدا شد ما هم خدا‌ را‌ شکر کردیم.




نماینده سرمایه گذار فیلم ارگانی “فرزند صبح”⇐ افخمی موظف شده تا پایان آذر ماه نسخه مدنظر خود را برای ارائه به جشنواره آماده کند!!

سینماروزان: هشت سال بعد از رونمایی نسخه ای از پروژه پرهزینه “فرزند صبح” در جشنواره فجر و اعتراضات افخمی به تهیه کننده بابت تدوین آن نسخه اخیرا زمزمه های تدوین مجدد آن فیلم این بار با نظارت خود افخمی طرح شده است.

حجت الاسلام علی کمساری معاون فرهنگی موسسه نشر آثار امام که در کنار بنیاد روایت حامی مالی تولید “فرزند صبح” بوده با تأیید تدوین نسخه توسط افخمی به “جام جم” گفت: بعد از حضورم در موسسه در سال 95 و بعد از برگزاری جلسات متعدد در نهایت مقرر شد فیلم توسط خود افخمی تدوین شود.
وی ادامه داد: مدتی است کل راشهای فیلم و مکانی در خود موسسه به افخمی اختصاص داده شد تا کار را بدون مشکل جلو ببرند و طبق وعده ای که داده باید تا پایان آذر ماه نسخه موردنظرش آماده شود و اگر این اتفاق بیفتد فیلم به جشنواره هم میرسد.
کمساری درباره تغییرات نسخه جدید هم گفت: ملاحطات فنی و تغییراتی در صداگذاری و تدوین اعمال خواهد شد و درباره تغییرات مضمونی افخمی به کلیت کار وفادار خواهد بود!!




روزنامه اصلاح‌طلب متذکر شد⇐ بهروز افخمی، عبدالرضا کاهانی و بهمن قبادی از نظر تظاهر به خیلی چیزها شبیه به هم هستند/ بهروز افخمی بلاتکلیف است‌ و مشخص نیست کدام طرفی است/قبادی با سیاستمداران بازی بازی میکند!/کاهانی مدام میخواهد نقش اپوزیسیون را بازی کند!/کاهانی از روی عمد کارهایی میکند که فیلمهایش با مشکل مواجه شود/کاهانی کماکان فیلم می‌سازد و همچنان غر می‌زند و هنوز نمی‌دانیم به چه چیزی معترض است!!

سینماروزان: عبدالرضا کاهانی هرچند در سالهای اخیر مدام به گلایه از محدودیتهای فیلمسازی در داخل پرداخته اما آن قدر خوش شانس است که حتی اگر با پروانه ویدیویی فیلمی مثل “خانم یایا” را بسازد باز هم با ممارست تولیدکنندگان جوانش میتواند اکران سینمایی داشته باشد.

احمد طالبی نژاد در روزنامه اصلاح طلب “شرق” اکران “خانم یایا” را مجالی کرده برای مرور برخی رفتارهای متناقض کاهانی.

متن یادداشت “شرق” را بخوانید:

صحبت‌کردن درباره عبدالرضا کاهانی چندوجهی است؛ از طرفی فیلم‌ساز جوان و خوش‌فکری است که فیلم‌های خوبی مثل «بیست»، «اسب حیوان نجیبی است» یا «بی‌خود و بی‌جهت» را در کارنامه‌اش دارد و ازسوی دیگر به‌نظرم جدا از فیلم‌هایش یک‌جور کیش شخصیت و خودبزرگ‌بینی در او هست. به یاد دارم سالی که «اسب حیوان نجیبی است» به نمایش درآمد، برای مجله «تجربه» با او مصاحبه کردم. چیزی که برایم مهم بود و در مصاحبه به آن اشاره کردم، این بود که «تو دائم غر می‌زنی که نمی‌گذارند فیلم بسازی، درعین‌حال سالی یک فیلم می‌سازی و فیلم‌هایت هم اکران می‌شود! چرا نقش اپوزیسیون را بازی می‌کنی؟» چون که از نظر من اپوزیسیون واقعی هرکسی باشد، عبدالرضا کاهانی و امثال او نیستند. درواقع من سه شخصیت در سینمای ایران سراغ دارم که از نظر تظاهر به خیلی چیزها شبیه به هم هستند؛ در رأس همه آنها بهروز افخمی است که بلاتکلیف است‌ و مشخص نیست کدام طرفی است. دومی بهمن قبادی است که با سیاست و سیاست‌مداران بازی‌بازی می‌کند و سومین نفر هم عبدالرضا کاهانی است. او خارج از کشور فیلم می‌سازد با معیارهایی که می‌داند در ایران مجوز اکران نخواهد گرفت و بعد به ایران برمی‌گردد و فیلم می‌سازد، فیلمش اجازه اکران پیدا می‌کند و در نهایت ژست مخالف‌خوانی می‌گیرد. از طرفی می‌بینیم انگار از روی عمد کارهایی انجام می‌دهد که فیلم‌هایش با مشکل مواجه شوند؛ مثلا در فیلم «استراحت مطلق» سکانسی در حمام دارد که بالاتنه عطاران لخت است و خانمش وارد حمام می‌شود. او بهتر از هر کسی می‌داند که ممیزها مو را از ماست می‌کشند و این صحنه حتما حذف خواهد شد، پس چرا این‌جور صحنه‌ها را می‌گیری؟ اگر قرار است با سانسور مقابله کنی، راهش این نیست؛ راه‌های دیگری وجود دارد. زنده‌یاد کیارستمی برای مبارزه با سانسور حجاب خانم‌ها در خانه، معمولا سکانس داخلی و فضای بسته نمی‌گرفت. سکانس‌ها را به داخل حیاط و کوچه می‌کشاند که به‌نوعی حجاب خانم‌ها توجیه داشته باشد. حالا آقای کاهانی عمدا صحنه‌هایی را می‌گیرد که می‌داند امکان نمایش ندارند که بعد متعرض شود فیلم من سانسور شده است. با وجود همه اینها، او کماکان فیلم می‌سازد و همچنان غر می‌زند و هنوز هم نمی‌دانم به چه چیزی معترض است؟ پس فیلم‌سازانی که به حکمی ممنوع‌الفعالیت شده‌اند و خانه‌نشین‌اند و کسی سراغشان را نمی‌گیرد و آنهایی که به هزارویک دلیل حذف شده‌اند، چه بگویند؟ این وجه شخصیت کاهانی را که اصطلاحا دودوزه‌بازی می‌نامند، مطلقا نمی‌پسندم؛ اما در اینکه او فیلم‌ساز توانمندی است، تردیدی ندارم. در «اسب حیوان نجیبی است» که داستان ساده، روان و البته غلط‌اندازی دارد، به‌تعبیری مخاطب تا دوسوم آخر فیلم فکر می‌کند شخصیتی که زورگیری می‌کند، مأمور نیروی انتظامی است و بعد در نهایت می‌بینیم او زندانی‌ای است که به مرخصی آمده و یکی از راه‌های تلکه‌کردن مردم این است که لباس مأمور انتظامی بپوشد که به‌نظر من بازی با ذهن مخاطب یا به‌نوعی کلک‌زدن به مخاطب است. یا در زمینه پرداخت دراماتیک موضوعات فیلمش گاف‌هایی دارد؛ در فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» که لحظات درخشانی هم دارد و داستان زوج جوانی است که همان شب جشن عروسی‌شان اسباب و اثاثیه را به خانه‌شان آوردند که هنوز مستأجر قبلی تخلیه نکرده است، این ضرب‌الاجل (همان شب) کار را خراب می‌کند و به‌نوعی بی‌منطق است. اگر قرار بود جشن عروسی یک هفته، یا دست‌کم دو،‌سه شب دیرتر برگزار شود، موقعیت دراماتیک باور‌پذیر می‌شد. متأسفانه به‌دلیل این ضرب‌الاجل، آن موقعیت دراماتیک باور‌پذیر نیست و از این دست گاف‌ها در فیلم‌های او می‌بینیم. ولی در اینکه کارگردانی بلد است و به خلق موقعیت‌ها مسلط است، شکی نیست. در فیلم «بیست» که به اعتقاد من یکی از بهترین فیلم‌هایش محسوب می‌شود، موقعیت خوبی ایجاد کرده است. حرف درست و انسانی یا حتی سیاسی مطرح می‌کند. بنابراین ما با فیلم‌سازی طرفیم که هم ادای اپوزیسیون درمی‌آورد، هم فیلم‌های اجتماعی خوبی می‌سازد (جدا از عیب و ایردهایی که اشاره کردم) که همه اینها از نوعی هیجان‌زدگی ناشی می‌شود. به گمانم وقتی کاهانی تصمیم دارد فیلمی را شروع کند، فکر می‌کند چه کند تا این‌بار هم روی عده‌ای را کم کند، یا چه کند که به قول معروف برق بپراند. سکانس شروع فیلم «استراحت مطلق» واقعا به همین شکل بود (منظورم صحنه انفجار ماشین در خیابان است). نخستین‌بار که این سکانس را در سینما دیدم، از جا پریدم. او توانایی‌هایی دارد که این توانایی‌ها پشت نمایش‌های زورکی، سیاسی‌بازی و چیزهایی از این قبیل و در واقع موقعیت‌هایی که طبیعی نیستند، گم می‌شوند. درباره کیش شخصیت او گفتم به عنوان نمونه آنهایی که در شب مراسم آکادمی سینما سینما حضور داشتند دیدند او برای رضا عطاران پیام تصویری فرستاده بود؛ درحالی‌که روی کاناپه دراز کشیده و درباره عطاران حرف می‌زند، موقعیت او بد و توهین‌‌آمیز بود، حتی خواستم به این رفتار او اعتراض کنم که دوستان مانع شدند. در واقع با مجموعه‌ای روبه‌رو هستیم پر از تناقض که اسمش عبدالرضا کاهانی است.




قحط‌الرجال در اردوگاه اصولگرایان یا ترفندی برای عدم حمایت از طرحهای پرهزینه این کارگردان؟؟⇐ بهروز افخمی به «هفت» بازگشت

سینماروزان: از اواخر سال 95 که کار بهروز افخمی با فصل سوم «هفت» به پایان رسید تا همین چند روز قبل که مجددا اعلام شد باز خود افخمی است که اجرای فصل چهارم «هفت» را برعهده خواهد داشت بسیاری منتظر بودند افخمی کار تولید یکی از طرحهایش را به انجام برساند.

با حمایتهایی که افخمی در فصل سوم «هفت» از محصولات یک ارگان ارزشی متمول نشان داده بود اینکه همین ارگان باشد که هزینه تولید یکی از طرحهای افخمی و مثلا «خمسه خمسه» را فراهم کند یا حداقل شرایط را برای تولید طرحی دیگر از وی به نام «رزیدنت» ایجاد کند چندان عجیب نبود.

با این حال نه پروژه جنگی «خمسه خمسه» تولید شد و نه افخمی توانست پروژه‌ای سبکتر را به نتیجه برساند و همه خروجی محسوسش در این نزدیک به دو سال دوری از «هفت» شد انتشار ترجمه ای از داستان «بارتلبی محرر/داستانی از وال استریت» در روزنامه حزب کارگزاران که اتفاقا این روزنامه هم در حمایت از محصولات آن ارگان ارزشی با افخمی همسو نشان داده!!

حضور مجدد افخمی در «هفت» در شرایطی که برخی از فعالان تولید فصل سوم «هفت» درگیر تولید برنامه ای به نام «کیوسک» برای شبکه سوم هستند از کجا ناشی شده؟

آیا جریانات نزدیک به اصولگرایان که بعد از حذف فریدون جیرانی، «هفت» را در اختیار گرفتند هیچ گزینه دیگری به جز افخمی برای «هفت» نیافته‌اند که باز به سراغ وی رفته اند؟؟؟

یا واسپاری مجدد «هفت» به افخمی، جبرانی است برای عدم حمایت از تولید فیلمنامه های وی؟؟؟

شاید هم عدم اقبال به «کیوسک» موجب شده بار دیگر جوانان نواصولگرا بخواهند با محور قرار دادن افخمی و روی آنتن بردن «هفت» در آستانه جشنواره، خود را در مرکز اتفاقات سینمایی قرار دهند؟




روایت اکبر معززی از چرایی حذف ناصر تقوایی از پروژه «کوچک جنگلی»⇐معاونان محمد هاشمی، حکم اخراج تقوایی را جلویش گذاشتند و یکصدا گفتند: تکبیر!!!

سینماروزان: نزدیک به سه دهه بعد از ساخت و روی آنتن رفتن سریال «کوچک جنگلی» همچنان حرف و حدیث درباره چرایی جدایی ناصر تقوایی از کارگردانی این پروژه و جایگزینی بهروز افخمی پابرجاست.

به گزارش سینماروزان از جمله بازیگران این سریال که بعدها چه در سینما چه در تلویزیون جزو معدود بازیگران مطمئن در ایفای نقشهای مکمل شد اکبر معززی است. معززی که در «کوچک جنگلی» ایفاگر میرزا اسماعیل جنگلی بود در خلال گفتگویی تفصیلی با «تسنیم» روایت خودش را از چرایی جدایی تقوایی از این سریال ارائه داده است.

اکبر معززی درباره ماجرای حذف تقوایی از «کوچک جنگلی» بیان داشت: پایه­‌گذار این سریال بهروز افخمی بود چون در آن زمان در صدا و سیما یک پستی داشت که بهروز باعث و بانی این شد که این سریال راه بیفتد. افخمی خیلی تقوایی را دوست داشت، منتها این عواملی که محمد هاشمی مأمور کرده بود و معاونین آقای هاشمی بودند مانند آقای حاج‌کریم­خان، آقای روستا، آقای فریدزاده، این سه نفر کسانی بودند که اصلاً آنجا در کمپ سریال مستقر بودند و سرکشی می­‌کردند. آنها زیاد رابطۀ خوبی با آقای تقوایی برقرار نکردند، همه می‌­دانند آقای تقوایی آدمی است که مو را از ماست می­‌کِشد، یعنی وقتی فیلم او را نگاه می­‌کنید از هیچ جایی از فیلم نمی­‌توانید ایراد بگیرید. از نظر تکنیکال واقعاً بی‌­نظیر است و من همین الآن هم معتقدم یکی از بهترین کارگردان­های ایران است که نظیرش را نداشتیم.

معززی ادامه داد: این چیزهایی که می­‌گویم از زبان تقوایی بوده و از زبانِ آقای افخمی و نعمت حقیقی بوده است. من نمی­‌خواهم وارد جزئیات شوم، راحت و پوست‌کَنده به این صورت بود که آقای تقوایی دید حاج‌کریم­خان و آقای فریدزاده و آقای روستا با او سازگار نیستند، یعنی از نوع کار او خوششان نمی‌­آمد، در حالی که همان زمان هم یکی از بهترین کارگردان­های ایران محسوب می­‌شد، آقای تقوایی گفت “من می­‌خواهم بروم تهران پیش آقای محمد هاشمی (برادر آقای رفسنجانی)، مدیر صدا و سیما و تکلیفم را مشخص کنم”. آقای تقوایی خسته شده بود و می­‌گفت “اینها چرا این‌قدر اذیت می­‌کنند؟ می‌گویند باید روزی 5 یا 10 دقیقه فیلم بگیری؟!”، آقای تقوایی اصلاً اهلِ این حرفها نیست که روزی 10 دقیقه فیلم بگیرد، ممکن است روزی 3 دقیقه فیلم بگیرد اما 3 دقیقۀ مفیدِ کاملِ بی‌‌نقص. در هیچ کاری ما ندیدیم آقای تقوایی عجله داشته باشد، کار را با انضباط انجام می­‌داد، منتها اینها می­‌گفتند “این یک سریال است این‌همه کار؟”. من نمی­‌خواهم توهینی بکنم و من از هیچ آدمی بدم نمی­‌آید ولی آدم­های کارکُشته­‌ای در این زمینه نبودند، واِلّا این حرف را نمی‌­گفتند، من معتقدم هیچ کسی سر جای خودش نیست، یکی مهندس است دارد کار مکانیکی می­‌کند، یکی مکانیک است دارد مدیریت می­‌کند، الآن هم همین‌طوری است، آن زمان هم همین‌طور بود. آن کسانی که باید می­‌آمدند نظارت می­‌کردند حتماً باید آگاهی­‌شان در سطح سینما و هنر حداقل در سطح آقای تقوایی باشد، اما اینها آگاه نبودند، اینها فقط فیلم­‌های آقای تقوایی را می­‌دیدند و از فیلم‌­های آقای تقوایی خوششان می­‌آمد، لذت می­‌بردند آقای افخمی شیفتۀ آقای تقوایی بود اصلاً شاید الگوی آقای افخمی آقای تقوایی باشد.

معززی افزود: تقوایی برای صحبت با محمد هاشمی به تهران می‌­آید، اما قبل از او حاج‌کریم­خان و آقای فریدزاده و آقای روستا می‌­آیند پیش آقای هاشمی ــ اینها را از زبان آقای تقوایی می­‌گویم ــ گفت “من را بردند داخل اتاقی یک کاغذ گذاشتند جلوی من که حکم اخراجم بود و سه‌تایی یکصدا گفتند: «تکبیر، الله ­اکبر»، گفت: “من هم بلند شدم آمدم بیرون”. بعد از آن قضیه آقای حقیقی (نعمت) رفت سراغش، گفت: “نه”، هر کسی رفت، گفت: “نه، نمی­‌کنم”. تا اینکه آقای افخمی مجبور شد سراغ ایشان برود، چون او تعهد داده بود و این کار را راه انداخته بود و همت کرده بود این کار راه بیفتد، به‌خاطر آقای تقوایی هم این کار را کرده بود. این را از زبانِ آقای افخمی می‌­گویم، که “رفتیم درِ خانۀ آقای تقوایی”، گویا با آقای حقیقی رفتند، گُل گرفتند و رفتند. آقای تقوایی هم استقبال کرده و بهروزم هم گفته، “آقای تقوایی، من تعهد دادم، شما آبروی من را نبرید، برای من بد می‌­شود.”، می­‌گوید “من دیگر سر آن کار نمی‌­روم”، البته اگر آن کار را با من کرده بودند من هم دیگر سر آن کار نمی‌رفتم، حکم را بگذارند جلوی آدم بعد بگوید تکبیر و صلوات بفرستند، واقعاً آقای تقوایی شخصیتی نیست که در چنین جایگاهی قرار بگیرد! واقعاً آدم دلش کباب می­‌شود.

این بازیگر با اشاره به حضور افخمی در کارگردانی «کوچک جنگلی» بیان داشت: آقای افخمی می­‌گوید: “آقای تقوایی، من چه کنم؟ اگر شما نیایید من مجبورم خودم این کار را بکنم، برای اینکه تعهد دادم”، آقای تقوایی می‌گوید “خوب، انجام بده، سناریو دست شماست، برو بساز، من نمی­‌آیم”. کلِ قضیه به این صورت بود که ما هنوز در کمپ رشت مستقر بودیم و کسی نیامد، حالا ما هنوز آقای افخمی را نمی‌­شناسیم، گفتند “یک جوانی است، ان‌شاءالله می­‌آید و شما او را می­‌بینید”. بعد از اینکه آقای افخمی آمد ما همه را جمع کردیم نشستیم، آن کمپ ما هم یک باغِ بزرگی بود، زیر یک درختی نشستیم و آنجا من با آقای افخمی آشنا شدم و او شد کارگردان پروژه ولی در کار من می­‌دیدم بعضی از سکانس­­‌ها را آقای افخمی نمی‌­گیرد یا طور دیگری می­‌گیرد، از او پرسیدم “بهروز جان، من این سناریو را 10 بار خواندم، چرا این سکانس را همان‌طوری نگرفتی؟” گفت “اکبر، آن‌طوری که  تقوایی نوشته بود فقط خود تقوایی می­‌توانست بگیرد، من نمی‌­توانستم آن‌طوری بگیرم، فقط کارِ خودش بود که آن را آن‌طوری در بیاورد، من نمی­‌توانستم آن‌طوری دربیاورم، این‌طوری از عهدۀ من برمی­‌آمد”!!!




بهروز افخمی زندگی یک جاسوس ارمنی را فیلم می‌کند

سینماروزان: بهروز افخمی سه سال بعد از ساخت «روباه» با حمایت نهادهای امنیتی و گیشه نه چندان مطلوب فیلم در اکران هنوز فیلم تازه‌ای را نساخته است ولی نامش به عنوان کارگردان سریال خانگی «خوب بد جلف» مطرح شده است.

به گزارش سینماروزان افخمی که همواره طرحهای مختلفی را برای کارگردانی در ذهن دارد به تازگی از «رزیدنت» به عنوان طرح سینمایی تازه‌اش نام برده است؛ یک طرح اقتباسی که زمینه ای جاسوسی دارد.

«رزیدنت»افخمی برآمده از کتابی به همین نام نوشته «آشوت آقابیان» و ترجمه حسین طباطبایی است. داستان «رزیدنت» درباره یک جاسوس ارمنی است که در زمان جنگ جهانی دوم با حمایت سازمان جاسوسی شوروی مأموریتهایی حساس در آمریکا و آلمان انجام داد.

افخمی در «کافه فیلم» با اشاره به علاقه اش برای ساخت «رزیدنت» گفت: داستان زندگی «هایک هواکیمیان» که یک جاسوس ارمنی بوده قبل از همه زبانها به روسی و فارسی ترجمه شده و تازه بعدتر بوده که به انگلیسی ترجمه شده. روایت داستان آن قدر هست که جذابیت تبدیل به یک فیلم سینمایی را داشته باشد.

افخمی نگفت چگونه خواهد توانست بودجه تولید «رزیدنت» را فراهم کند و برگردان سینمایی کتابی که داستانش در خدمت شوروری کمونیستی است کدام نیاز جامعه امروز ایران را برآورده خواهد کرد؟




گزارش یک رسانه اصولگرا درباره سرنوشت نامعلوم راش‌هایی که منیژه حکمت از مجلس ششم گرفت!!!⇔آیا بهروز افخمی که نماینده آن مجلس بود خبر دارد که آن راش‌ها چه شد؟؟؟

سینماروزان: منیژه حکمت در جشنواره سی و ششم فیلم «جاده قدیم» را داشت که علیرغم تلاش برای پیوند زدن ماجرای تعرض به یک زن با اتفاقات جامعه آن هم با حضور نمادگرایانه یک پدربزرگ خشن(!!) چنان که باید مورد توجه قرار نگرفت.

به گزارش سینماروزان در جریان اعتراضات بدنه سینماگران به آشفتگی اکران و در نهایت گل گیری نمادین در شورای صنفی نمایش توسط احمد نجفی، منیژه حکمت برخلاف بسیاری از سینماگران که به نقد اوضاع اکران پرداختند به نقد رفتار احمد نجفی پرداخت و ادعاهایی غیرواقعی را درباره بیکاری در دوران احمدی نژاد مطرح کرد در حالی که در همان دوران چندین فیلم و از جمله دو کمدی تجاری «ورود آقایان ممنوع» و «پوپک و مش ماشالله» را تولید کرده بود.

به تازگی روزنامه «جوان» در گزارشی پرسشهایی را طرح کرده درباره ساخت مستندی از مجلس جنجالی ششم توسط منیژه حکمت؛ مستندی که نیمه تمام ماند اما مشخص نشد راشهایی که منیژه حکمت حین کار از مجلس گرفته بود چه شد؟؟

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

در سال‌ پاياني مجلس اصلاح‌طلب ششم، اعضاي فراكسيون اكثريت كه بنا به شرايط و رخدادهاي آن سال‌ها از عدم تأييد صلاحيتشان در دوره بعدي مجلس مطلع و مطمئن بودند،‌ تصميم گرفتند با استفاده از فرصت دسترسي خود به اسناد و مدارك محرمانه در مجلس، ‌فيلم مستندي را تهيه كنند و به ‌رغم حضور بهروز افخمي يكي از فيلمسازان بنام و مطرح در كسوت نمايندگي مردم تهران در مجلس ششم، منيژه حكمت را به‌عنوان تهيه‌كننده و كارگردان تعيين و معرفي كردند؛ تصميمي كه در همان ابتداي كار بسياري از مراكز رسمي نظام به دليل قرار گرفتن اسناد محرمانه در اختيار كارگردان مخالفت كردند و نسبت به فرد انتخابي براي كارگرداني فيلم اعتراض داشتند، ‌اما پافشاري اعضاي فراكسيون مبني برساخت چنين فيلمي آن‌هم با حضور همان خانم كارگردان در نوع خود سؤالات و ابهامات جدي و مهمي را براي تمامي دنبال‌كنندگان و مخاطبان حوزه سياست و فرهنگ به همراه داشت ولی همان مراكز مورد اشاره سعي در حل اختلاف داشتند و طي جلسات متعدد و با عدول از تصميم خود با كليت ساخت فيلم موافقت كردند،‌حتي براي تسهيل در روند ساخت فيلم و به علت مسائل خاص و ويژه در اين پروژه فهرستي از هنرمندان مستندساز حرفه‌ا‌ي، متعهد و مورد وثوق را نيز به فراكسيون معرفي كردند،‌اما نمايندگان بر ساخت فيلم به كارگرداني همان خانم پافشاري كردند  تا جايي كه تلويحاً برخي از آنان اعلام كردند يا فرد موردنظرشان فيلم را مي‌سازد يا مجدد دست به تحصّن و از اين قسم رفتارها‌ي ساختار‌شكن كه در مجلس ششم بسيار رايج بود،‌مي‌زنند!
اما در نهايت اين اختلاف به رغم كوتاه آمدن مراكز مربوطه تا جايي لاينحل شد كه تيم حفاظت مجلس از تردد خانم كارگردان در بخش‌هاي مرتبط با اسناد و مدارك مهم و سري ممانعت به عمل آورد،ولی همچنان اعضاي فراكسيون اكثريت مجلس ششم بر حضور ايشان پافشاري عجيب و نامتعارفي مي‌كردند؛ روندي كه بعد از برگزاري انتخابات مجلس هفتم و تا اولين روز كاري نمايندگان آن دوره چراغ خاموش و البته با تعجيل و تسريع بسيار صورت پذيرفت.
چندي بعد و پس از به دست گرفتن امور توسط نمايندگان مجلس هفتم، دستور توقف توليد و ساخت مستند صادر شد،‌اما در بررسي‌هاي صورت گرفته توسط نمايندگان مجلس هفتم مشخص مي‌شود كه در همان ايام بخش اعظم و مهمي از فيلم با حضور همان كارگردان به ‌رغم هشدارها و تذكرات مكرر نهادها‌ي امنيتي و اطلاعاتي در مجلس ضبط و فيلمبرداري شده است؛‌فيلمي كه بعدها منيژه حكمت در خصوصش گفت: «بخش‌های مهم فيلمبرداري شده و در مرحله تدوين است، اما براي طي كردن برخي مراحل فني كه در داخل كشور و دفاتر سينمايي ممكن نبوده و به‌ناچار تصاوير خام (راش‌ها) را به خارج از كشور منتقل كرديم»، كشور خارجي كه هرگز مشخص نشد كجا بود و چه كساني اجازه خروج را داده‌اند به‌خصوص وقتي تمام مراحل فيلم در آن حساسيت بالا و صدالبته غيرقانوني ثبت و ضبط‌شده بود و سؤال مهم اينكه چه كسي چنين خطاي فاحشي مرتكب مي‌شود و تصاوير مهم و محرمانه كشور را در دسترس شخصي قرار مي‌دهد كه به هيچ عنوان داراي صلاحيت نبوده و هر گونه درز اطلاعاتي از جانب اين فرد ممكن و محتمل بوده است.
اما آنچه از شواهد امر پيداست اینکه با گذشت بيش از 15 سال از آن روزها شايد آن تصاوير تحت عنوان فيلم مستند هرگز به سرانجامي نرسيده باشد،ولی قطعاً برخي مأموريت‌هاي محوله را با موفقيت در آن‌سوي مرزها و براي گروه‌ها‌ي معاند و مخالف كشور انجام داده بودند، از اين‌رو بايد دستمريزادي گفت به خانم كارگرداني كه از همان سال‌ها و همواره علاقه داشت تحت هر عنواني ديده شود و…