1

گزارش یک رسانه آموزشی حول یک سریال رمضانی⇐از شباهت با “شهرزاد” تا ترویج فمینیسم!!؟؟/از طعنه های گل درشت به استبداد تا نقد فساد دستگاه حاکم!!؟؟

سینماروزان: تنها سریال تاریخی رمضان امسال سریال “از یادها رفته” است. سریالی که فارغ از رگه های دراماتیک قابل بحث بلحاظ تصویرسازی تاریخی کمابیش استاندارد عمل کرده است و توانسته زرق و برقی از تاریخ بازنمایی کند که ذوق زدگی مخاطب را موجب نشود.

خبرگزاری آموزشی “پانا” در گزارشی تفصیلی پیرامون “از یادها رفته” هم بر استانداردهای ساختاریش صحه گذاشته و هم درباره برخی ویژگیهای خاص این سریال و از جمله شباهت با سریال “شهرزاد” و ترویج فمینیسم و نقد استبداد در آن حرف زده است.

متن گزارش “پانا” را بخوانید:

امسال برخلاف سال‌های گذشته صدا و سیما به جای پخش سریال‌های کمدی بعد از ماه مبارک رمضان به سمت پخش سریال‌هایی ملودرام و با مضمون‌های اخلاقی و اجتماعی روی آورده است. سریال شبکه سه به نام “برادرجان” به مساله حق‌الناس می‌پردازد و سریال شبکه دو به نام “دل‌دار” به مقوله کار‌آفرینی توجه دارد.

سریال “از یادها رفته” از شبکه یک نیز در یک بستر تاریخی به مساله حجاب و مبارزه دولت پهلوی اول با حجاب می‌پردازد.

سریال‌های شبکه سه و دو در زمان معاصر روایت می‌شود اما سریال شبکه یک دوره تاریخی را انتخاب کرده است انتخاب این دوره تاریخی برای ساخت این سریال بسیار سخت است زیرا سازندگان و از همه مهمتر کارگردان آن باید مراقبت کنند تا اصطلاح هیچ گاف و یا نقطه ضعفی نداشته باشند.

یکی دیگر از مشکلاتی که سریال‌های تاریخی دارند و باعث شده تا کارگردان‌ها کمتر به سمت ساخت چنین سریال‌هایی حرکت کنند اتهام شباهت به یکدیگر است به طور مثال بعد از پخش چند قسمت از سریال “از یادها رفته” این مساله مطرح شد که این سریال از لحاظ داستان عشقی شبیه سریال “شهرزاد” است که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.

در حالی که سریال “از یادها رفته” به هیچ عنوان در جزییات شبیه “شهرزاد” نیست واینکه مخاطب بخواهد این سریال را فقط به این دلیل که دارای یک خط داستانی عاشقانه است شبیه “شهرزاد” بداند فقط روبنایی است.

سریال “از یادها رفته” هر چند با داستانی عاشقانه آغاز شده است و خط اصلی داستان نیز بر اساس اتفاقاتی است که پیرامون شخصیت اصلی آن مهربانو (هلیا امامی) رخ می‌دهد اما در زیرلایه آن و پی‌رنگ‌های سریال تلاش دارد تا وضعیت جامعه ایران در اواخر سال‌های 1315 الی 1319 را نشان بدهد.

در بخش‌های مهمی از این سریال زنان باهوش و بادانشی را می‌بینیم که علیرغم آنکه توانایی فعالیت در جامعه را دارند اما به دلیل مقررات سخت رضاخانی و مساله کشف حجاب به خودشان اجازه نمی‌دهند که از خانه بیرون برود. معصومه (صحرا اسداللهی) دختر دکتر ابوالصدق که همانند پدرش است و از طبابت سررشته دارد فقط با هدف حفظ حجاب ترجیح می‌دهد در منزل کار کند.

از سویی دیگر سیما تیرانداز، نامادری مهربانو که با پدر وی زندگی می‌کند علیرغم آنکه در بیان کلمات کمی مشکل دارد اما به شدت زن باهوشی است و در میان زنان اعتبار خوبی دارد و حتی معتمد آنهاست. وی آنقدر به احکام و دین پایبند است که حتی زمانی که یک مجلس زنانه مجلسی برگزار کرده برای حفظ و حرمت این مجلس با نیروهای نظامی وقت درگیر می‌شود.

سریال به خوبی توانسته استبداد دوره رضاخانی و همچنین فساد دستگاه حاکم را نشان دهد و در این راستا نه تنها زنان بلکه مردان نیز از آسیب این استبداد در امان نیستند و هر فردی که استعدادی داشته باشد و بخواهد به کشورش خدمت کند بیشتر در معرض این آسیب قرار می‌گیرد.

دکتر ابوالصدق که جراح ماهری است فقط به این دلیل که نخواست عامل کشتار مسجد گوهرشاد را درمان کند به دستور مقامات از بیمارستان اخراج می‌شود و مجبور می‌شود تا همراه با دخترش در منزل بیمارستان کوچکی تشکیل بدهد و مردم را مداوا کند.

از سوی دیگر مهرداد مستوفی (رضا یزدانی) که از بازماندگان دولت قاجار است دائم به فکر منافع مادی خود است و همزمان نیز دل در گرو عشق مهربانو دارد اما این عشق او نیز یک طرفه است. مادر مهراد مستوفی به نام شکوه‌السلطنه تلاش دارد تا به همراه برادرش که نقش را حبیب دهقان‌نسب بازی می‌کند در دستگاه جدیدی که بعد از پایان دوره قاجاریه به وجود آمده منصبی بگیرد و به قدرت برسد. هر چند قسمت‌های کمی از این سریال تاکنون پخش شده اما تا به امروز به خوبی توانسته وضعیت جامعه آن روز را تشریح کند و نشان بدهد که در آن زمان تنها کسانی که برای دولتمردان و اربابان قدرت اهمیت نداشتند مردم بودند و این استعدادهای مردم بود که در زیر قوانین اجباری از بین رفت و نمونه بارز آن قانون کشف حجاب بود که استعدادهای زنان را از بین برد.

سریال از لحاظ اجرا نیز بسیار خوب ساخته شده است برای اولین بار ما در یک سریال تاریخی شاهد حرکت‌های دوربین و بازسازی خیابان‌های قدیمی تهران مانند لاله‌زار هستیم امری که تا پیش از این کم سابقه بوده است.




فاطمه معتمدآریا در گفتگویی تفصیلی بیان داشت⇐پیشنهاد بازی در سریال همایون اسعدیان از نظر مالی خیلی خوب بود اما ترجیح می‌دهم با یک کمدی به تلویزیون برگردم/آدمی نیستم که بالا و پايین روسری‌ام را بنا به درخواست‌ دیگران تغيير دهم/خانه سينما بايد كار صنفي‌اش را انجام دهد يعني حافظ منافع و حقوق حرفه‌اي اعضاء باشد/اگر عياري به من فیلم‌نامه بدهد، چشم‌بسته برايشان كار مي‌كنم/ممیزی باید متوجه ابتذال باشد و نه تفکر!/ناپدید شدن مجسمه بزرگان تاریخ این مملکت در دوران قالیباف یکی از نشانه‌های رشد ابتذال است/مثال ملموس ابتذال، لحن برخی از گویندگان تلویزیون است که شوخي را با لمپنیسم مخدوش می‌کنند/حجم سانسور «پریناز» آن‌قدر زياد نبوده كه نکته كليدی داستان حذف شود

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا هفته های پرسروصدایی را پشت سر گذاشته ست؛ از یک طرف قید بازگشت به تلویزیون با سریال «لحظه گرگ و میش»همایون اسعدیان را زد آن هم با گمانه هایی پیرامون عدم علاقه به پوشش کاراکترش در این سریال و از طرف دیگر با فیلم «پریناز» به سینماها آمد.

به گزارش سینماروزان «پریناز» بعد از هفت سال اکران شده و هرچند اکرانی کاملا محدود و محفلی در گروه هنروتجربه دارد اما مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. به جز اینها معتمدآریا به واسطه حضور در جشنواره سلیمانیه آن هم مدتی کوتاه بعد از همه پرسی استقلال کردستان نیز در کانون حواشی قرار گرفت.

این بازیگر 56 ساله سینما که چند ماهی است در هیأت مدیره خانه سینما هم حضور دارد در گفتگویی تفصیلی که با «شرق» انجام شده کوشیده هم درباره خانه سینما سخن گوید و هم درباره کاراکترش در «پریناز» و هم درباره چرایی به تأخیر انداختن بازگشت به تلویزیون.

متن کامل گفتگوی معتمدآریا را بخوانید:

بازی شما در فیلم «پريناز» كه بعد از حدود هفت سال بالاخره با اعمال اصلاحات از محاق توقيف درآمد،‌ دیدنی و درعین‌حال قابل بحث است. دوست دارم سر از راز فوت كوزه‌گري شما دربیاورم. با اینکه تاکنون نقش‌هاي متنوعي بازي كرده‌ايد، ولی هیچ‌کدام تکراری به نظر نمی‌رسند و اگر دقیق‌تر به آن نقش‌ها بنگریم، شاید مایه‌های تکرارشونده درآنها بیابیم، اما شما در ارائه آن نقش‌ها،‌ تفاوت‌ها را عمیق‌تر جلوه داده‌اید. چگونه از میان اين‌همه فرصت برای انتخاب‌ نقش و فيلم‌نامه‌هايي كه به شما پيشنهاد مي‌شود، نقشی را انتخاب می‌کنید كه دست‌آخر گیرا و متفاوت می‌شود. چرا در انتخاب‌هایتان كمتر دچار اشتباه مي‌شويد؟
از زمانی که کارم را شروع کرده‌ام یکی از مهم‌ترین معیارهایم برای انتخاب به‌عنوان بازیگر، گریز از تکرار و تقلید بود و این را در دوران نوجوانی ‌و در جايی آموزش ‌ديدم که باید در کمترین زمان، بهترین انتخاب را می‌کردیم… .
‌فضای تعلیم و تربیت شما کجا بود؟
كانون پرورش فكري کودکان و نوجوانان.
‌در دوره‌ای که مرحوم فیروز شیروانلو، ریاست کانون را عهده‌دار بودند؟
بله. در کانون انتخاب نقش و متفاوت‌بودن را یاد گرفتم و همین‌طور اجراهای متفاوت از یک نقش‌ را آموزش دیدم و این آموزش‌ها در سینما به من بسیار كمك کردند.
‌البته حتي بازيگران بزرگ هم گاهي دچار اين اشتباه مي‌شوند كه مثلا در دو، سه نقش به ورطه تکرار بیفتند. درواقع انتخاب،‌ شرط مهمی محسوب می‌شود. با این نگاه آیا افسار ذهن به دست خودتان است؟
دقيقا. بازيگري وسوسه‌برانگيز است و دام‌های مختلفي دارد تا شما را ببلعد. يكي پول است و ديگري پيشنهاد‌هاي زیاد كه باعث می‌شود به شما حس خوبی بدهد که مطرح هستید، ولی مقاومت در برابر همه اینها و انتخاب درست فیلم‌نامه و نقشی که دوست داشته باشید،‌ می‌تواند جلوي تکرار را بگیرد. اخيرا بازی در سریال «گرگ‌وميش» به من پيشنهاد شد كه شرایط خوبی داشت؛ مثل کارگردانی آقای اسعدیان که از دوستان نزدیک و قدیمی هستیم. از نظر مالی هم خوب بود، ولی فكر كردم شايد لازم است بعد از چند سال دوری! با يك نقش متفاوت به تلويزيون برگردم؛ یک کار پرجنب‌وجوش‌تر یا یک کمدی… .
‌مثل سریال آشپزباشي؟
مثل چند سریالی که بازی کردم.
‌نظیر سریال «زير تيغ» كه به نظرم خیلی خوب بود، اما بااین‌حال شاید حالاحالاها پیشنهاد خوبی در تلویزیون نداشته باشید. آن‌وقت با دغدغه‌های مالی چگونه کنار می‌آیید؟‌
دغدغه‌ای براي پول‌درآوردن و كاركردن ندارم، چون به آنچه دارم قانعم و هيچ زياده‌خواهي‌اي براي چيزي ندارم. مورد ديگر اينكه به‌واسطه صرف «بودن» حاضر نيستم كار كنم. مي‌خواهم كاري كنم كه به‌واسطه آن باشم، نه‌اينكه كاري كنم كه فقط باشم.
‌البته درباره عدم حضور شما در سریال «گرگ‌ومیش» شايعاتي وجود داشت كه تصویر و حضور شما در تلویزیون ممنوع است.
خير، اصلا اين‌طور نيست. مديران مسئول پروژه و تلویزیون هم به تفصیل دراین‌باره صحبت کرده‌اند.
‌هرچند افتخار بزرگي براي تلويزيون محسوب می‌شود اگر در پروژه‌ای در تلویزیون همكاري داشته باشید. نظرتان چیست؟
اين افتخار متقابل است. به نظرم براي بازيگران هم مهم‌ترين و بهترين جايي كه مي‌توانند كارشان را با مردم تقسيم كنند تلويزيون است.
‌با اينكه پنج سال در حق شما كم‌مهري شد، ‌برایم جالب است که بدون هرگونه کینه و عداوت به اين موضوع نگاه مي‌كنيد. چرا؟
ترجيح مي‌دهم کینه نداشته باشم تا در آرامش زندگی کنم. تلويزيون یک رسانه عمومی است. ممكن است با برخی سیاست‌ها و برنامه‌های این یا آن مدیر مشکل داشته باشم، ولی آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند. مهم حفظ جایگاه و اعتبار این رسانه است که به‌شدت لطمه خورده.
‌با اين نگاه كه ذهنتان را عادت داده‌ايد كه به سراغ اشتباه نرود، پس چرا وقتي در كنفرانس مطبوعاتي به نقش «پريناز» اشاره کردید، ‌گفتيد ديگر حاضر نيستم چنين نقشي را بازي كنم! خيلي متوجه دليل گفته‌تان نشدم. منظورتان چه بود؟
شايد منظورم اين بود كه ديگر اين نقش را تكرار نمي‌كنم يا اگر چنين نقش‌هایی به من پیشنهاد شود ديگر بازي نمي‌كنم.
‌به این دليل كه در ورطه تكرار نيفتيد؟
اصلا آن مصاحبه را به خاطر ندارم، ولی حتما منظورم تكرارنكردن نقش بوده. همین!
‌به نظرم نقش شما در «پريناز» نقشي پرچالش بود كه چنين چيزي را در سينماي ايران تجربه نکرده‌ایم. درعین‌حال همین که قبلا در سينماي ايران تجربه نشده، سوءتفاهم‌برانگيز هم شد! مثلا مي‌گفتند يكي از دلايلي كه اين فيلم توقيف شد، گريم ظاهري شما بود و شکل و ظاهر نقش به انواع و اقسام تحلیل‌ها دامن می‌زد. حالا كه فيلم بعد از هفت سال با سانسور اكران شده، به نظر شما این نقش آن‌قدر ارزش داشت كه هفت سال صبر كنيد؟ به‌هرحال كار بازيگر بايد ديده شود. آيا اين ارزش را داشت كه تاوانش را پس بدهيد؟ كمااينكه فیلم در دوران سخت و پرتنش جامعه معاصر ایران ساخته شد.
من هيچ‌وقت به توقيف فيلم‌ها فكر نمي‌كنم، چون حقيقتا مرحله‌اي است كه خيلي به من مربوط نمي‌شود! آن عکس گریم هم فقط یک تست بود و ربطی به گریم در فیلم نداشت. من كارم را انجام داده‌ام و تمام شده و فقط دلم مي‌خواهد در معرض ديد قرار بگيرد و با مخاطب خودش ارتباط برقرار كند، اما بيشترين چيزي كه عذابم مي‌دهد، ‌این است كه چرا فيلمي را كه هفت سال قبل كار كرده‌ام، كسي در زمان خودش نديده! البته من نمي‌گويم چيزي را منع نكنند، ولی نمی‌دانم و دقیقا نفهمیدم علت جلوگیری از نمایش فیلم چه بود!
‌ یعنی با حدود و ثغور مشکلی ندارید؟‌
خیر مشکلی ندارم، ولی اين حدومرز را فقط براي «ابتذال» قائلم، نه براي «تفكر». «تفكر» چيزي نيست که بخواهيد برايش حدومرز قائل شويد. اصلا فرهنگ و هنر جای تفکر و اندیشه است و اگر قرار باشد محدودیتی باشد، باید شامل بی‌خردی و استفاده سطحی از هنر باشد که متأسفانه و در بسیاری از موارد این ممیزی‌ها متوجه هنر متفکر و خلاق بوده است؛ به‌طورمثال، ناپدیدشدن یا حذف  مجسمه‌هاي بزرگان تاريخ و ادبيات و فرهنگ اين مملكت و سبزشدن تندیس‌هایي مثل کودک درازکش کنار بزرگراه که (البته چندوقتی هم نشسته بود!!) یکی از نشانه‌های رشد ابتذال و حذف تفکر است.
‌ منظورتان ١٠، ١١ مجسمه‌ای است که در سال ١٣٨٩ در دوره ریاست آقای قالیباف در شهرداری تهران ناپدید شدند؟
هیچ‌وقت هم پیدا نشدند. در شهر‌های دیگر هم این اتفاق رخ داد؛ اين يعني تخريب و ازبين‌بردن تفكر ريشه‌دار فرهنگي. همين كار را در سينما انجام دادند. به نظرم وقتي نگاه يك فيلم‌ساز را محدود يا قطع مي‌كنند، مثل ازبين‌بردن مجسمه‌هاست. به اندازه مجسمه‌سازي كه كار هنري‌اش در ايران ناپديد مي‌شود رنج مي‌برم، چون احساس مي‌كنم كار من هم دزديده شده و من را اذيت مي‌كند. حال اگر بعد از هفت سال «پريناز» ديده مي‌شود خنثی می‌شوم.
‌چه غم‌انگیز! واقعا شور و هیجانی ندارید؟
نه! ديگر آن شور و هیجانی را که هفت سال قبل؛ زمانی که فیلم را بازی می‌کردم و در من وجود داشت ندارم.
‌خداوند هم براي هر چيز زمان و اندازه‌اي تعيين كرده و وقتي از حدش بگذرد به نظر می‌رسد خالی از مفهوم می‌شود، اما این نکته خیلی در مسائل هنری ازسوي مسئولان فرهنگی- هنری لحاظ نمی‌شود! تحلیلتان دراین‌باره چیست؟‌
براي كار هنري زمان قائل نيستم. خيلي از فيلم‌ها در ايران تاريخ سينما هستند كه هروقت ببينيد لذت مي‌بريد، اما براي كاري كه انجام مي‌شود زمان قائل هستم؛ يعني فكر مي‌كنم اگر قرار است كاري را كه هفت سال قبل كار كرده‌ام امروز نشان دهند، یعنی ماندن هفت سال خستگی در روح و جان! ضمن اینکه هر چيزي در زمان و جاي خودش تأثيرگذار است و درعین‌حال الان «پريناز» جاي فيلم ديگري را اشغال مي‌كند كه زمان نمايش آن امروز است و هفت سال قبل جاي خالي «پریناز» را فيلم ديگري اشغال كرده بود.
‌در صحبت‌هاي اوليه اشاره كرديد كه براي هيچ چيزي حدومرز قائل نيستم، جز ابتذال. از نظر شما مرز ابتذال کجاست و چيست؟ چگونه این مرز را تشخیص می‌دهید؟‌
ابتذال نشانه‌های فراوان و معینی دارد. مثال ملموس و دم‌‍‌دستی، لحن و بیان برخی از گویندگان رادیو و تلویزیون است که مرز بین لطافت شوخي را با لودگی یا صمیميت را با توهین و لمپنیسم مخدوش می‌کنند یا پوشیده‌تر و رنگ‌ولعاب‌دارترش در بعضی شعارهای مثلا آموزنده در سطح شهر و روی تابلوهای تبلیغاتی وجود دارد.
‌درست است و حتی گاهی از آن بوی تحقیر مخاطب استشمام می‌شود!
بله. وقتي مخاطب خود را تحقير مي‌كني،‌ بخش زيادي از ابتذال را با خودت يدك مي‌كشي. مورد ديگر اينكه مخاطب خود را با مسائل سطحي سرگرم كني و دانش نداشته‌ خود را بر سر مخاطب بریزی. وقتي مي‌گوييم ابتذال یعنی حباب؛‌ خالی و شکننده؛ اين حباب به‌سادگي مي‌تركد و اثري از خودش باقي نمي‌گذارد. برخی از اتفاقات فرهنگی امروز حباب‌گونه هستند؛ بزرگ و پوچ!
‌ در مورد شخصيت  فرخنده كه در «پريناز» بازي كرديد، درست است که گرفتار بیماری «وسواس» است، اما آنچه وسواسش را عميق‌تر كرده يا حتی تأثير متقابل‌ روی رفتارش گذاشته، سطحي‌نگري‌ او و تصور غلطش از دینداری است. حال اینکه چنين افرادي را در جامعه كم نداريم. اصلا در ابتدا در مواجهه با اين نقش، چه تحليل و تصوري داشتيد؟
در فیلم‌نامه این شخصيت كمي فرازونشيب داشت. با آقاي بهراميان هم صحبت كرديم و حاصل گفت‌وگوهايمان و اصل فیلم‌نامه‌ای كه وجود داشت چيزي شد كه تا حدودی در فیلم فعلی «پريناز» مي‌بينيد؛ يعني بي‌توجه و يك‌بُعدي جلو نرفتيم. وجهي كه براي من خيلي اهميت داشت، وجه انساني اين فرد بود. در اين فيلم نقش زني را دارم كه وسواس وحشتناكي دارد و به‌ تنهايي خو گرفته و حاضر نيست كسي را به خلوتش راه دهد، ولی ما كم‌كم برایش دل می‌سوزانیم و احساس مي‌‌كنيم زني تنهاست كه به محبت احتياج داشته که ورود پريناز به زندگی‌اش احساساتي را در او به وجود می‌آورد.
‌ يا اينکه احساسات پنهان‌نگه‌داشته‌اش را زنده کرد!
در هر دو صورت حس جديدي در اين فرد به وجود می‌آورد كه در فيلم فعلي کمتر می‌بینیم! براي من خیلی اهميت داشت كه این تغییر در دو وجه ظاهري و رفتاری شخصیتِ فرخنده ديده شود.
‌در ابتداي فيلم صحنه‌اي است كه به نظر مي‌رسد مادر «پريناز» را به جرم زنا وادار به خودكشي مي‌كنند. درواقع به‌عنوان بچه حرامزاده به او نگاه مي‌شود كه دیگر به وسواس ربطي ندارد، اما در ادامه اين نکته کم‌رنگ مي‌شود، بدون اينكه بتوانیم دلايل درست و منطقي آن را در فيلم ببينيم. طبیعتا وقتي شخصيتي از مرحله الف ‌به ب مي‌رسد، بايد دلایل تغییر شخصيت در فیلم به شکل هنرمندانه‌ای ترسیم شود. آیا در اين مورد با کارگردان تبادل‌نظر کردید؟ به‌هرشکل بخشي از رفتارهای ضدونقیض فرخنده نسبت به پریناز قطعا مربوط به اعتقادات اوست که الان وسواس، آن را تشدید می‌کند.
واقعيت اين شخصيت همینی است كه مي‌بينيد. بخشی از رفتارهايش از اعتقادات سطحي و عامي‌گري‌اش مي‌آيد و بخشي به دلیل وسواس است. آنچه از فيلم متوجه شده‌ايد كاملا درست است، ولی آنچه مي‌بينيد كامل نيست.
‌یعنی نتیجه سانسور بوده؟
به نظرم حجم سانسور آن‌قدر زياد نبوده كه نکته كليدی داستان حذف شود، ولی در معرفی شخصیت و سیر این تغییر و دگرگونی بی‌تأثیر نبوده…، بااین‌حال داستان فیلم حفظ شده و مردم ارتباط خوبی با آن برقرار می‌کنند، چون این فيلم نه عبوس است و نه كريه؛ وجوهي از ناهنجاری در آدم‌هاي مختلف را نشان مي‌دهد، ولی براي نشان‌دادن این وجوه از شيوه‌های آزاردهنده استفاده نشده كه به نظرم خيلي قشنگ است.
‌مورد ديگر خرافاتي است كه پيرامون رفتار و خلقیات این شخصيت وجود دارد و معمولا اطرافیان فرخنده به خرافه‌گرايي بیشتر دامن می‌زنند، اما چطور مي‌شود اين فرد در نهايت خودش به خرافه پشت‌پا مي‌زند؟ اتفاقا در آخر فيلم كه مي‌گويد «باید حلاليت بطلبيم» ياد فيلم «سايه‌هاي بلند باد» فرمان‌آرا افتادم كه مردم مترسكي را مي‌‌سازند تا كلاغ‌ها را دور كند، ولی دست‌آخر خود مترسك وبال گردنشان مي‌شود و تبديل به موجودي مي‌شود که از او تبعیت می‌کنند. حالا دلیل طغیان فرخنده چیست؟
در اين فيلم وقتي پریناز وارد می‌شود، اغلب افراد با باورهای خرافی حل مشکلاتشان را در وجود این دختربچه می‌بینند. در صورتي كه پریناز در به‌وجودآمدن این نگاه كاملا بي‌تقصير است و خودش پر از مشكل و درگیری است. عمه پريناز علیه این شرایط طغیان می‌کند؛ شرایطی که نه خودش و نه پریناز در به‌وجودآمدن آن دخالتی نداشته‌اند.
‌به عبارتي اين موقعيت در شكل‌گيري شخصیت امثال عمه پريناز تأثير داشته؛ شخصیت‌هایی که طناز طباطبايي يا مائده طهماسبي بازی می‌کنند، در جامعه فقط ظواهر را مي‌بينند، اما اين جامعه چرا ايزوله است؟ چرا داستان فقط در يك لوكيشن محدود اتفاق مي‌افتد؟ آیا دلیل خاصي دارد؟ ظاهرا در این جغرافیا، شهر مدرن انگار جایی ندارد!
زماني كه ما در زير پل مديريت کار می‌کردیم، اطرافش ساخت‌وساز زیادی نشده بود. فضای بازی بود با تعدادی خانه در اطراف.
‌ولي جغرافیای فیلم نشان مي‌دهد كه اين فرهنگ در متن شهر نيست و به حاشيه شهر مربوط می‌شود.
آقاي بهراميان بايد به اين سؤال جواب دهد تا من. نمي‌توانم بگويم که بايد زندگي شهري مدرن را نشان دهد يا زندگي حاشيه‌نشين را، ولی در هر صورت این قصه در بخشی از جامعه اتفاق می‌افتد که از نظر اقتصادی مرفه نیستند.
‌به‌هرحال این نکته مهم است، چون در بسیاری از اوقات پیشرفت علم، مانعی برای خرافات محسوب می‌شود!
خيلي با اين گفته موافق نيستم. در بطن جوامع مدرن خرافه در اشکال متفاوت مدرن و سنتی نیز وجود دارد. در همین دنیای مدرن و در موارد متعدد عده‌ای تحت‌تأثیر اندیشه‌های خرافی دسته‌جمعی خودكشي مي‌كنند یا خرافه‌هایی که در ورزش فوتبال در قلب اروپا وجود دارد! فکر نمی‌کنم میزان پیشرفت علمی در یک جامعه لزوما رابطه قطعی با خرافات داشته باشد، ضمن اینکه برج‌نشینی نشانه پیشرفت علمی نیست. رفتارهای هر شخصی او را تعریف می‌کند، نه‌فقط اعتقادات او.
‌تحليل خودتان از بازي در اين فيلم چيست؟ چقدر به آنچه مي‌خواستيد رسيديد؟
باوجود ظاهر خشنی كه در فرخنده مي‌بينيم، براي من شخصيت جالب و پر از چالشی بود. اصلا در اين فكر نبودم كه بخواهم به كسي درس بدهم يا كسي را اصلاح كنم يا معضل اجتماعي را نشان دهم. همين كه شخصيتی متفاوت است،‌ برايم جذاب بود. نمي‌توانم بگويم صددرصد چيزي است كه در ذهنم بوده، اما از آنچه مي‌بينم ناراضی نیستم.
‌مردم درباره بازي شما چه اظهارنظري دارند؟
روزي كه در نمايش فيلم با مردم بوديم، همان زمان عكس‌العمل مردم را ديدم كه برايشان جالب بود.
‌در اين سال‌ها براي خودتان اين سؤال پيش آمده چرا در هرجا که حضور دارید؛‌ چه در جايگاه بازيگر موفق كه قابل احترام است و چه در فعاليت‌هاي اجتماعي‌اي كه انجام مي‌دهيد، اغلب حساسيت‌هایی روي شما ايجاد مي‌شود؟ تابه‌حال از خودتان پرسيده‌ايد چرا بايد درعين‌حال كه خدمات بزرگي به سينمای ایران کرده‌اید، همواره مورد هجوم واقع ‌شوید؟
من خودم هستم، با نگاه خودم به جهان هستي و به حرفه‌ام كه در اين جهان از همه‌چيز برايم مهم‌تر است. در نتيجه اگر هم كاري كرده‌ام براي خودم بوده تا در محيط بهتري زندگي كنیم…، نمي‌خواهم شبيه كسي باشم و حاضر هم نیستم که به هر دلیل خودم را شبيه كسي كنم و يك روز براي كسي دست بزنم و روز دیگر بر كسي درود بفرستم يا فرم لباس و بالا و پايین روسری‌ام را بنا به درخواست‌هاي مختلف تغيير دهم…، هرچند هر انسانی تغيير مي‌كند، اما تغييراتم براي خودم و به تشخیص خودم بوده، نه به‌واسطه درخواست‌هايي كه از من شده.
‌درواقع از درون خود تبعیت می‌کنید، نه‌اينكه چيزي بر شما تحميل شده باشد تا از خود ويترين بسازيد.
نه از كسي بهره مي‌برم و نه اجازه مي‌‌دهم كسي از من بهره ببرد. براي خودم و ديگران حريم قائلم. من در محيطي كار مي‌كنم كه بايد مسائلي در آن رعايت شود و از آن به‌بعد اجازه نمي‌دهم كسي به حريمم تجاوز كند و خودم هم حاضر نيستم حريم كسي را بشكنم يا اينكه ضد قانون رفتار كنم.
‌ شايد به اين دلیل كه تأثيرگذار هستيد؟
نمي‌دانم تأثيرگذار هستم يا نه.
‌در فيلم «خواب زمستانی» سيامك شايقي نقش يك فرد معلول را بازي مي‌كنيد. احساسم از بازی شما این بود که اصولا چیزی به نام استخوان در بدنتان وجود ندارد. منظورم درجه بالای انعطاف‌پذیری شماست. چگونه به این نوع تسلط بر بدن و فیزیک خود رسیده‌اید؟
در فیلم «گیلانه» هم سعی کردم از نظر فیزیکی خودم را به شخصیت مادری که بار سنگین نگهداری از فرزند جانبازش را به دوش می‌کشد نزدیک کنم. در فیلم‌های دیگر هم این تلاش را کرده‌ام که از نظر فیزیکی به شخصیتی که بازی می‌کنم نزدیک شوم. آمادگی فیزیکی بخش مهمی از بازیگری است.
‌عکسی از شما در جشنواره كن در كنار اصغر فرهادي و كمال تبريزي مقابل صندوق رأی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری منتشر شد. برخی‌ها واکنش نشان می‌دهند و از این بابت چندان خوشحال نمی‌شوند. به نظر شما دلیل آن چیست؟
خودشان حالشان بد است. اگر اعتقاد به رأي‌دادن نداشتم محال بود كسي بتواند من را به اين كار مجبور كند. فکر می‌کنم رأی‌دادن حق من است و باید از این حقم استفاده کنم.
‌دوست دارید کدام فیلم از محاق توقیف درآید؟
فیلم «صد سال به اين سال‌ها» و بقیه‌شان!!
‌ يكي از معایب سانسور اين است كه فيلم در زمان خودش اکران نشود، ‌دیگر از حيز انتفاع مي‌افتد؛ خاصیتش را از دست می‌دهد و بعد وقتی اجازه اکران به آن می‌دهند، ‌آنی نیست که باید باشد!
«صد سال به اين سال‌ها» اجازه نمايش و پروانه دارد و آن را در جشنواره فیلم فجر هم نمايش دادند، اما هنوز به اکران عمومی نرسیده!
‌آیا اخیرا نقش‌های درخوری به شما پیشنهاد شده؟
با كمال تأسف باید بگویم بعضی روزها دوتا فیلم‌نامه مي‌خوانم و به‌سختي آنها را به پايان می‌رسانم!
‌آیا نام و اعتبار فيلم‌ساز جدا از فیلم‌نامه براي شما مهم‌اند؟
نمي‌توانم بگويم بي‌تأثير است و درعین‌حال نمي‌توانم بگويم چون شخص خاصی فیلم مي‌سازد، هرچه پیشنهاد می‌دهد حتما كار مي‌كنم، اما اگر آقاي عياري به من فیلم‌نامه بدهد، چشم‌بسته برايشان كار مي‌كنم.
‌چرا؟ 
بالاخره هستند كساني كه انسان، ‌آرزومند كاركردن با آنها باشد.
‌به نظر شما همچنان معضل سينماي ایران نبود فیلم‌نامه خوب است؟
فقط نه. مهم‌ترين معضل ما اول ذهني است كه در سينما هرز رفته. وقتي ذهنيت ما در مورد سينما هرز شده باشد، سفت‌كردن پيچش كار سختي است و فرقي نمي‌كند كه شما تهيه‌كننده هستيد يا بازيگر و كارگردان. نيمي از فیلم‌نامه‌هايي كه مي‌خوانم به اعتقاد كارگردانانشان شاهكار مي‌شوند، اما وقتي مي‌خوانم مي‌بينم حتي غلط املايي دارند و اصول اوليه يك كار دراماتيك در آن رعایت نشده! وقتي كارگردان اين‌طور فكر مي‌كند، بازيگر و تهيه‌كننده‌اي همراه با تفكر خودش پيدا مي‌كند.
‌خب ریشه این معضل به ساختار جامعه، نظام تعلیم و آموزش مربوط می‌شود؟ 
متأسفانه جريان جاري امروز سينماي ما از اخلاقیات و روابط قبل خود فاصله گرفته است که تأثیر آن را در محتوا و حتی ظاهر و اسم فیلم‌ها هم می‌توانیم ببینیم. اعتبار و جایگاه مهم سینمای ما در جهان با فرش قرمز، ستاره و منيجر و آژانس و… به وجود نیامده است و گردش سرمایه‌اش هم آن‌قدر نیست كه بخواهيم برايش تشريفاتي بگذاريم. بهتر است شكوه و جلال و چرخش سرمايه را رها کنیم و به همان سينماي فرهنگي ارزشمند و انساني‌مان برگردیم.
‌با اين وضعيت هنوز نقشی براي بازي انتخاب نكرده‌ايد؟
يك فیلم‌نامه خوانده‌ام و احتمالا در ماه‌هاي آبان و آذر درگير كار خواهم بود.
‌ در هيئت‌مديره خانه سينما با چه انگيزه‌اي حضور پيدا كرديد و با بیشترین تعداد آرا در مجمع عمومی وارد هيئت‌مدیره شدید؟ البته قبلا هم در کارهای صنفی فعالیت‌های مثمرثمر داشته‌اید.
البته قرار گذاشت
ه‌ايم در مورد «خانه سينما» به شکل فردي صحبت نكنيم، اما شخصا فكر مي‌كردم «خانه سينما» صرفا و دقيقا مثل هر صنف ديگري خارج از نگاه فرهنگي بايد كار صنفي‌اش را انجام دهد. كار صنفي يعني حفظ منافع و حقوق حرفه‌اي اعضای خانه و مهم نیست چه كسي باشد و از نظر حرفه‌اي چه اندازه‌اي دارد. همين كه تو عضو يك صنف باشي، بايد حقوق صنفي‌ات رعايت شود و مهم‌ترينش پاسداري از حرفه و امنيت شغلي است و این بیشترین دلیل و انگيزه‌ام برای قبول پیشنهاد و اصرار دوستان برای بازگشت به «خانه سينما» و هیئت‌مدیره بود.




بهرام بهرامیان که بعد از هفت سال اکران محدود «پریناز» را تجربه می‌کند بیان داشت⇐همچنان راضی به اکران «پریناز» نیستم/شفادهنده‌ای در جامعه نیست اما شفاگیرنده هست!/به هنگام ساخت «پریناز» مدام از راهنمایی‌های علی معلم استفاده کردم/ممنوع‌الفعالیت شدم چون یک عنصر منتقد و مدیربه‌هم‌زن تشخیص داده شدم!/یک عضو هیأت بازبینی تصمیم گرفت «پریناز» و سازنده‌اش را یکجا آتش بزند!/چطور ممکن است یک فیلم پروانه نمایش بگیرد اما توقیف شود؟

سینماروزان: بهرام بهرامیان هفت سال بعد از تولید این روزها اکران کاملا محدود «پریناز» را در گروه هنروتجربه تجربه میکند؛ اکرانی که از فرط قلت سانس با عدم اکران فاصله زیادی ندارد.

بهرامیان که پیشتر هم در یادداشتی برای «سینماروزان»از عدم موافقت خود با شرایط فعلی اکران- درحالیکه دو سال قبل فیلم پروانه نمایش گرفته بود و حتی بنا بود هدایت فیلم آن را با داشتن سرگروه اکران کند-سخن گفته بود(اینجا را بخوانید) در نشستی مربوط به آغاز اکران «پریناز» همچنان از مخالفت خود با روند فعلی اکران این فیلم گفته است.

کارگردان فیلم «پریناز» گفت: زمان ساخت این فیلم جامعه التهابی درباره مسائل مطرح شده در این فیلم داشت که دستاویزی شد تا مشکلاتی را که به نیروهای سیاه (غیبی) ربط می‌دهیم مطرح کنیم و البته این التهاب در آن زمان بسیار آزاردهنده بود.

بهرام بهرامیان ادامه داد: طبق بررسی‌ها تصمیم گرفته شد که این قصه‌ ساخته شود؛ قصه‌ای که هشت سال یا بیشتر توسط آدم‌های متفاوت یا در مکان‌های متفاوت نوشته شد و بسیار علاقه‌مند بودم که در سینما آن رابسازم چرا که از هر گونه فکر تکراری و از هر اندیشه‌ای که به من تهاجم کند و هر پلان تکراری که در فیلم دیگری دیده باشم پرهیز می‌کنم.

او با بیان اینکه تلاش می‌کند خود را به فیلمسازانی که کارهای جدید می‌سازند برساند، به فیلم «آل» اشاره و اظهار کرد:‌ از فیلم سینمایی «آل» تا «پریناز» فاصله‌هایی وجود دارد و امیدوارم روح علی معلم بزرگ شاد باشد چرا که زمانی که فیلم «آل» را کار می‌کردم یا در زمان ساخت «پریناز» علی معلم همیشه من را راهنمایی می‌کرد و از راهنماییهای وی مدام استفاده کردم. در زمان ساخت فیلم سینمایی «آل» ساختار و اندیشه‌ای در ذهنم بود که همین ساختار «پریناز» هم شکل گرفت. در زمان ساخت فیلم سینمایی «آل» هم خرافات، ذهن مردی را به خود مشغول می‌کرد که از بحث اصلی زندگی دور شده بود. آن افکار بارور و به فیلم سینمایی «پریناز» تبدیل شد، اما این دو فیلم در ساختار بسیار با هم متفاوت هستند چرا که من سعی می‌کنم هر کارم با کار دیگر متفاوت باشد و با تأثیرگذاری بیشتری کار کنم.

او  با اشاره به اینکه «من معتقد نیستم که شفادهنده‌ای در جامعه وجود دارد، اما معتقدم که شفاگیرنده در جهان وجود دارد»، افزود:‌ در سال‌های قبل شخصی وجود داشت به نام بهرام بهرامیان که فیلمسازی می‌کرد. در ابتدا سریال جدی «ساعت شنی»  را ساخت که از نظر ساختاری امتیازاتی داشت. این شخص یک عنصر نامطلوب، مهاجم، منتقد و مدیربه‌هم‌زن است که نظم جامعه را تحت تأثیر قرار داد و بعد از ساخت «ساعت شنی» که عده‌ای می‌گویند بهترین سریال است، سه سال ممنوع‌الفعالیت شد و بعد از آن فیلم «پریناز» را ساخت که هر چه بود الان هم راضی به پخش آن نیستم در حالی که این فیلم برگرفته از منبع تفکر بود.

بهرامیان با اشاره به خاطره‌ای اظهار کرد: فیلم «پریناز» قرار بود در جشنواره حضور داشته باشد اما طبق شنیده‌ها یک نفر که جزو هیأت بازبینی بود سرنوشت «پریناز» را مشخص کرد. کسی که فیلم را می‌بیند و تصمیم می‌گیرد فیلم و فیلمساز این فیلم را یکجا آتش بزند و من هنوز هم منتظر هستم که این روزها این فیلم آتش بگیرد.

این کارگردان  با اشاره به فیلم «آیینه شمعدون» اظهار کرد: این فیلم ۹۰ درصد فیلمبرداری شده بود اما آن را توقیف کردند و همچنان هم در حال توقیف است و نمی‌دانم چرا خبرنگاران و مسئولان سینما خودشان را به خواب زده‌اند؟ اگر اندیشه من قابل حصر شدن است و اگر اندیشه‌ای تولید می‌شود که هفت سال بعد قابل نمایش است یعنی ما خودمان را به خواب زده‌ایم. مسیر فیلم «پریناز» مسیری است که اغلب فیلم‌های من آن را طی کرده‌اند اما به نظر من اگر فیلمی خوب نباشد قابل حصر شدن نیست و من به این نتیجه رسیده‌ام زمانی که فیلمی سانسور می‌شود، حتما یک فیلم خوب است.

او ادامه داد: چطور ممکن است یک فیلم پروانه نمایش بگیرد اما توقیف شود؟ چرا به من پروانه کارهایی را می‌دهید که بعد توقیف شود؟ سرنوشت بهرام بهرامیان ۱۱ سال بیکاری است. من از زمان «ساعت شنی» به کرات خودم را تغییر دادم و همیشه معتقدم فیلمساز باید حرف جامعه و سیاست‌مداران را گوش بدهد و فیلم بسازد اما من همان‌ها را می‌سازم و همان‌ها توقیف می‌شود.

بهرامیان بیان کرد: فیلم سینمایی «پریناز» سه بار تصحیح شد اما از نظر محتوایی این فیلم با فیلم اصلی خود فاصله چندانی ندارد. من اسم این را سانسور نمی‌گذارم و معتقدم که این فیلم نیاز به تصحیح اندیشه داشته است.




بهرام بهراميان با نگارش یادداشتی صریح اعلام کرد⇐در آشفتگی فعلی مخالف اکران «پریناز» هستم و آن را ضربه به خود می‌دانم

سینماروزان: دومین تجربه سینمایی بهرام بهرامیان با نام «پریناز» بعد از هفت سال پشت خط ماندن به تازگی و با درجه بندی سنی 16+ و به صورت محدود در هنروتجربه روی پرده رفته است؛ اکرانی که آن قدر محدود هست که فرق زیادی با اکران نشدن ندارد.

آنچه در این سالها بر «پریناز» رفت و بخصوص ماجرای توقیف طولانی و سپس صدور پروانه نمایش اما ممانعت از اکران و در نهایت صدور پروانه نمایش 16+ برای اکران محدود در هنروتجربه، بهرام بهرامیان را وادار کرده با نگارش یادداشتی اختصاصی برای سینماروزان به گلایه از روندی بپردازد که بر سر این فیلم رفت.

متن یادداشت بهرامیان را بخوانید:

و بعد از ٧سال «پريناز» بالاخره از قفس توقيف به درآمد؛
و پروانه ي نمايش برايش صادر شد هرچند كه به اجبار سيستم نظارتي نبايد انسان هاي زير ١٦ سال فيلم را ببينند.
عجب در عجبا!
«پريناز» چيست كه ٧ سال براي اكرانش گروهي رفت و آمد كرديم؟؟
چه شد كه ٧ سال پيش فيلم توقيف شد و چگونه الان رفع توقيف شد؟؟
آيا آن موقع فيلم نشان و نماد چيزي بود كه امروز نيست؟!
آيا ذهن توقيف‌كنندگان آن روز در بست و بند انديشه اي بود؟ كه امروز نيست؟
آيا دولت كنوني فيلم را براي افراد بالاي ١٦ سال بي‌ضرر مي‌دانند و براي افراد زير ١٦ سال سمي و غيرقابل نمايش دادن؟ و دولتهاي قبلي فيلم را براي كل آحاد مردم سمي مي‌دانستند؟
اميدوارم روزي برسد مبتني بر سياست فرهنگي و اهداف راهبردي در فرهنگ و سينما كسي پاسخگوي سوالاتي اين چنيني باشد.
تا به حال حاضر هيچ دولتي اهداف روشني براي  سينما ونحوه عملكرد آن داشته است؟
يكي مي‌بندد و مي‌زند؛ يكي مي‌خندد و باز مي‌كند.
آيا فيلم مهجور ما هر دوي اين خاصيتها را دارد؟ هم قابل زدن است؟ هم قابل نوازش كردن؟ يا نه جايگاه سياستمدارن مهمتر است؟ بالاخره قيافه روشنفكري و  يا دلسوزي نظام را داريم، در اين كشور يا نه همه همان هستند كه مي گويند؟
به اميد روزي ميمانم كه سياست با برنامه هاي مشخص  جلوي ساخت آثار توقيفي را از همان گام اول بگيرند.
در  آشفتگي حال حاضر مخالف اكران فيلم هستم و آن را ضربه به خود مي دانم اما كو گوش شنوا؟

پریناز
پریناز



بعد از درجه‌بندی ۱۲+ برای کمدی «پا تو کفش من نکن»⇐فیلم «پریناز»معتمدآریا هم با درجه‌بندی ۱۶+ اکران می‌شود+عکس و توضیحات کارگردان درباره این درجه‌بندی

سینماروزان: هرچند برخی رسانه های افراطی کم‌خبر از همه جا از جاانداختن درجه بندی سنی در سینمای ایران می‌گویند اما واقعیت اینجاست که فارغ از سابقه درجه‌بندی در سینمای قبل از انقلاب و مثلا اکران «دشنه»فریدون گله با درجه +18 ، در سینمای بعد از انقلاب هم درجه بندی از سالها پیشتر و دولت اول اصلاحات در سینمای ایران وجود داشته است. آن زمان فیلم «مصائب شیرین»علیرضا داوودنژاد درجه 18+ گرفت و بعدتر در دولت دوم اصلاحات فیلم «خوابگاه دختران» با درجه بندی سنی 16+ اکران شد.

در دولت اول احمدی نژاد «پارک وی» با درجه 16+ و در دولت دوم احمدی نژاد هم فیلمی مثل «آتشکار» را داشتیم که با درجه 16+ اکران شد و فیلمی مانند «آل» با درجه بندی 18+ روی پرده رفت.

در سالهای اخیر نیز درجه بندی سنی فیلمها در سینمای ایران وجود داشته و مثلا فیلمی مثل «من» را داشتیم که درجه بندی 15+ گرفت یا فیلمهایی مانند «لانتوری» و «استراحت مطلق» که درجه 16+ گرفتند یا کمدی «در وقت معلوم» که درجه 12+ گرفت.

امسال اما داستان درجه بندی در سینما با انتشار خبر درجه بندی کمدی «پا تو کفش من نکن» آغاز شد؛ این کمدی پویافیلم ابتدا بنا بود با درجه 18+ اکران شود اما بعد از حذفیاتی در شب اکران درجه 12+ به آن تعلق گرفت و با همین درجه بندی روی پرده است. واکنش حسین فرحبخش کارگردان فیلم به این درجه بندی هم کاملا منفی بود چون به اعتقاد فرحبخش از مخاطب 2 تا 90 ساله می تواند فیلم را ببیند!

تازه ترین درجه بندی فیلمها به «پریناز» اثر رفع توقیف شده بهرام بهرامیان با بازی فاطمه معتمدآریا و طناط طباطبایی تعلق دارد. در اعلانهای منتشر شده از این فیلم درجه بندی 16+ است که بر روی آن به چشم می خورد.

بهرامیان که هفت سال بعد از تولید و آن هم به شرط اکران در گروه هنروتجربه توانسته پروانه نمایش «پریناز» را بگیرد درباره این درجه بندی به سینماروزان گفت: بعد از آن که بنا شد به قید اکران در هنروتجربه پروانه را دهند ابتدا گفتند نمایش فیلم برای زیر 17 سال توصیه نشود و روی پوستر 18+ بیاید اما در نهایت با تعامل میان تهیه کننده و اداره نظارت تصمیم بر آن شد که فیلم با قید 16+ اکران شود.

بهرام بهرامیان که فیلم دومش «آل» هم با درجه بندی سنی اکران شده بود در پاسخ به این پرسش که آیا این درجه بندی برای نمایش «پریناز» را قبول دارد اظهار داشت: واقعیت این است که چه زمان تولید و چه زمانی که سالها رایزنی کردیم تا به اکران برسیم همواره فکر میکردم مخاطب این فیلم مخاطب عام است و نیازی به این نمی دیدم که زیربار درجه بندی بروم و الان هم فکر میکنم فیلم می تواند هم مورد توجه یک نوجوان زیر 16 سال قرار گیرد و هم مطلوب یک مخاطب میانسال باشد. «آل» هم اگر درجه بندی شد به خاطر ژانرش بود که در حیطه سینمای هارور یا دلهره آور جای می گرفت بود.

این کارگردان درباره زمان قطعی اکران هم به سینماروزان بیان داشت: هنروتجربه بنا بود فیلم را از نیمه مردادماه اکران کند اما گویا کمی تأخیر در اکران به وجود آمده و فیلم در نهایت از ابتدای شهریور ماه روی پرده خواهد رفت.

اعلان 16+ برای «پریناز»
اعلان 16+ برای «پریناز»

 




رونمایی از اولین تیزر «پریناز»+فیلم⇐اگه گذاشته بودی این بچه رو بندازه…

سینماروزان: اولین تیزر درام “پریناز” بهرام بهرامیان رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان “پریناز” که بعد از هفت سال بلاتکلیفی از نیمه مرداد روی پرده خواهد رفت، داستان زندگی دختربچه ای را روایت میکند که سرپرستی اش به بانویی میانسال میرسد؛ حضور در محیط جدید هم برای دخترک و هم برای زن میانسال پر است از حادثه…

فاطمه معتمدآریا، فرخ نعمتی، طناز طباطبایی، شبنم قلی خانی، مصطفی زمانی، فرهاد آییش، مژگان بیات و حمید فرخ نژاد در نقشی به شدت خاص از جمله بازیگران فیلمند.

“پریناز” علیرغم میل سازندگان نتوانسته مجوز نمایش سراسری بگیرد و فقط مجوز نمایش در هنر و تجربه را گرفته و بنابراین فقط در این گروه روی پرده خواهد رفت.

موسیقی متن “پریناز” کاریست از محمدرضا درویشی موزیسین پروسواسی که یکی از آخرین کارهایش را در “وقتی همه خوابیم” بهرام بیضایی شنیده بودیم.

برای دیدن تیزر “پریناز” اینجا را ببینید.




بهرام بهرامیان بیان کرد⇐دو سال پیش پروانه نمایش سراسری «پریناز» را گرفتیم اما به محض عقد قرارداد پخش با هدایت‌فیلم گفتند فیلم باید مجددا بازبینی شود!!!/برای صدور پروانه نمایش تازه مجبور به فیلمبرداری مجدد شدیم/فیلم هیچ ربطی به جادوگری و سیاستمداران ندارد/به اکران در «هنروتجربه» علاقه نداشتم اما مجوز نمایش به این شرط صادر شد/نمی‌توانستم منتظر تغییر کابینه شوم چون ۷ سال منتظر ماندم و اتفاقی نیفتاد…

سینماروزان: بهرام بهرامیان وقتی یک سال بعد از ساخت نخستین فیلمش «آل»، به سراغ ساخت دومین فیلمش «پریناز» با بازی فاطمه معتمدآریا، طناز طباطبایی، حمید فرخ نژاد و شبنم قلی‌خانی رفت گمان نمی‌کرد این فیلم هفت سال پشت خط اکران بماند.

به گزارش سینماروزان با این حال انتشار عکسی از تست گریم فاطمه معتمدآریا در «پریناز» که هیچ ربطی به گریمش در فیلم نداشت باعث واکنش رسانه‌های افراطی به فیلم شد و فیلم توقیف شد.

دو سال قبل بود که عبدالحمید نجیبی تهیه کننده «پریناز» در گفتگو با سینماروزان از صدور پروانه نمایش فیلم با پاره ای اصلاحات و پخش فیلم توسط موسسه هدایت فیلم حرف زد.(اینجا را بخوانید) با این حال نه تنها خبری از اکران نشد که در اتفاقی غیرمترقبه مجوز نمایش فیلم هم باطل شد!!!

بهرام بهرامیان کارگردان «پریناز» درباره چرایی این اتفاق به سینماروزان اظهار داشت: دو سال پیش به «پریناز» پروانه نمایش دادند اما بلافاصله بعد از اینکه قرارداد اکران با هدایت فیلم بسته شد در اقدامی غیرمنتظره  گفتند فیلم دوباره باید بازبینی شود و این بازبینی ها هم مدتها طول کشید تا اخیرا که بالاخره مجوز نمایش صادر شد.

وی درباره حجم تغییرات و سانسورهای وارده بر «پریناز» بیان داشت: به غیر از تعدیل دیالوگها مجبور به فیلمبرداری دوباره برخی نماها هم شدیم!! اینکه دقیقا چند دقیقه فیلمبرداری مجدد انجام دادیم مشخص نیست اما در برخی از سکانسها تا 5 پلان تازه و در برخی دیگر تا 10 -12 پلان جدید گرفتیم.

بهرامیان در چرایی این تغییرات افزود: ببینید مفهوم فیلم چیزی نبود که نیاز به تغییر آن باشد بلکه فقط و فقط برای آن که مضمون فیلم روشن تر و شفاف تر گردد و راه را برای سوءتفاهمات ببندد، این فیلمبرداری دوباره انجام شد.

این کارگردان که هم سابقه تولید هارور خوش ساخت «آل» و هم سریالهایی مانند «ساعت شنی» و «جاده قدیم»  را در کارنامه دارد در پاسخ به این پرسش سینماروزان که چرا فیلم را در هنروتجربه اکران میکند بیان داشت: پروانه نمایش به شرط اکران در هنروتجربه صادر شد و تهیه کننده هم مجبور شد این کار را بکند. شخصا علاقه نداشتم چون همه از محدودیتهای سالن و سانس در این گروه باخبرند و فیلم ما در صورت اکران حتی در گروه آزاد هم میتواند خیلی خوب دیده شود اما به هر حال مجوز برای اکران در این گروه است.

بهرامیان افزود: شک نکنید که اگر فیلم پروانه نمایش معمولی دریافت میکرد پخش کنندگان درجه اول برای اکرانش پا پیش می‌گذاشتند همان طور که دو سال قبل هدایت فیلم بنا داشت فیلم را پخش کند اما در مقطع فعلی یا باید قید اکران را می زدیم یا به اکران در هنروتجربه رضایت میدادیم.

بهرام بهرامیان درباره اینکه چرا صبر نکرد تا استقرار دولت جدید و آن زمان شانس خود را برای دریافت پروانه نمایش سراسری فیلم دریافت کند اظهار داشت: هفت سال صبر کردیم تا رسیدیم به اکران در هنروتجربه!!! واقعا دیگر نمی شد صبر کرد و ریسک کرد برای سنجش اتفاقات در وزارتخانه بعدی چون ممکن بود همین پروانه نمایش جزیی هم از دست برود.

بهرامیان با ردّ شایعات پیرامون ارتباط این فیلم با جادو جنبل و نقد به یکی از نزدیکان دولت احمدی نژاد، به سینماروزان گفت: فیلم نه درباره جادوگری است و نه ربطی به سیاستمداری خاص دارد. «پریناز» یک درام داستانگوی صریح است که ارتباط یک کودک و بانویی را بیان میکند که گرفتار وسواس است. در فیلم به دنبال این بودم که برخی خرافه ها و پیشگوییهای بی منطق را نقد کنم؛ فقط همین.

این کارگردان که اخیرا درگیر تولید سریال «از یاد رفته ها» شده است درباره زمان اکران فیلمش بیان داشت: انشاءالله از نیمه مردادماه «پریناز» روی پرده خواهد رفت.

 




اظهارات قابل تأمل بهرام بهرامیان⇐ یک حلقه صدنفره، صنف سینمای ایران را در دست گرفته/مدیران صنف دنباله‌روی سیاسیون شده‌اند

سینماژورنال: روز  ملی سینما همه ساله مجالی شده است برای برگزاری جشنهای مختلفی که در آنها مدیران سینمایی تا می توانند می‌کوشند در قابهایی با سینماگران قرار گیرند تا احتمالا آلبوم عکسی باقی بگذارند برای آیندگان. در حاشیه این جشنها نیز عموما سخنانی درباره اهمیت سینما و سینماگران از جانب مدیران مدام تکرار می شود اما از آن سو اوضاع رفاهی صنف سینما را که مرور می کنی، می بینی همچنان ابتدایی ترین مشکلات وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال امسال هم جشن های روز ملی سینما در حالی برگزار شد که رییس سازمان سینمایی به صراحت بر ناتوانی‌اش بر حل مشکل بیمه بیکاری سینماگران صحه گذاشته بود و حتی از وزارتخانه هایی جز ارشاد خواسته بود که این مشکل را حل کنند!

چرایی این اتفاق و اینکه چرا مدیریت سینمای ایران از یک طرف و مدیران خانه سینما از طرف دیگر علیرغم بودجه های هنگفتی که در این کشور صرف تولید فیلم یا برگزاری جشنواره های سینمایی یا راه اندازی مدارس سینمایی کاملا دولتی می شود هنوز نتوانسته‌اند از پس برطرف ساختن مشکلات رفاهی اولیه بدنه صنف برآیند پرسشی است که در این سالها مدام تکرار شده است.

مدیران سینمایی به‌جای تأثیرگذاری بر سیاسیون، دنباله‌روی آنها شده اند
بهرام بهرامیان کارگردان سینمای ایران با اشاره به اینکه جهت گیری سیاسی هر دو قطب مدیریتی سینمای کشور عامل این وضعیت است به “نسیم آنلاین” گفت: دو کانون قدرت سینمایی کشور ما یعنی خانه سینما و سازمان سینمایی  به جای تأثیرگذاری بر سیاسیون متأثر از نگاههای آنها رفتار می کنند. طبیعی است که وقتی مدیر صنف سینما دنباله‌روی سیاسیون باشد نمی تواند مشکلات صنفی را رفع کند چون یک جریان سیاسی که از فلان مدیر صنفی حمایت می کند هدفش فقط مطرح کردن خودش است و تحقق اهداف سیاسی است که اهمیت دارد و نه کمک به بهبود اوضاع صنف.

وی ادامه داد: جریانات سیاسی هم فقط تا زمانی از یک مدیر یا هیأت مدیره سینمایی حمایت می کنند که آن مدیر در خدمت منویات وی باشد و در این گیرودار هم حل مشکلات ابتدایی بدنه صنف آخرین الویت است. در این شرایط بودجه هایی هم که سرازیر صنف می شود بیشتر در جهت تبیین اهداف سیاسی به کار می رود.

بهرامیان خاطرنشان ساخت: اگر می بینیم در مدیریتهای مختلف سینمایی نیز همواره عده معدودی از صنف هستند که مورد توجه قرار می گیرند همین است. یعنی مدیر سیاسی به صنف سینما به عنوان بازوی اندیشمند مستقل نمی نگرد و سینماگری را می خواهد که به‌جای نقد او را تحسین کند؛ نتیجه هم که پیش رویمان است. علیرغم مرتب دم زدن در حمایت از سینماگران، سینمای ایران همچنان از ابتدایی ترین مشکلات خود که نداشتن یک بیمه بیکاری برای سینماگران است رنج می برد.

هنوز بسیاری از دولتمردان نمی دانند سینما مضر است یا مفید؟
کارگردان درام سینمایی «آل» با اشاره به یکی دیگر از مشکلات سینمای ایران که جدی گرفته نشدن از سوی دولتمردان است گفت: هنوز اجماع نظری درباره وضعیت سینما میان دولتمردان وجود ندارد. هنوز بسیاری از دولتمردان ما نمی دانند که سینما واقعا مفید است یا مضر. دلیل این امر هم این است که به واسطه همان رگه های انتقادی که ممکن است محصولات سینمایی یا کلام سینماگران داشته باشد با سوءظن به سینما نگاه می شود. البته در ظاهر همه از لزوم حمایت می گویند ولی در باطن حتی مدیران سینمایی نیز برای در اختیار گذاشتن امکانات دولتی میان سینماگران، کسانی را در الویت قرار می دهند که زبان جز به مدح شان نمی گشایند.

یک حلقه صدنفره، صنف سینمای ایران را در دست گرفته
اینکه چرا بدنه صنف در برابر کم کاری روسای صنوف و مدیران سینمایی موضع گیری نمی کند موضوع پرسش بعدی از بهرامیان بود.

بهرامیان با اظهار اینکه دلایل مختلفی در این باره وجود دارد اظهار داشت: به هر حال تنها نهاد صنفی سینماگران همین خانه سینمایی است که مشکلات فراوانی هم دارد اما بسیاری از اعضاء به آن به چشم خانه ای به آن می نگرند که حتی اگر زیربنای محکمی هم ندارد اما باز هم خانه اش است. اینکه سینمای ایران و محصولات آن مدام با انتقاد برخی جریانات مواجه می شوند دیگر دلیلی است که بدنه سینما را به موضع سکوت در برابر عملکرد غلط مدیران صنفی می برد چون به خیال خود نمی خواهند فشارها را بیشتر کنند.

وی ادامه داد: با این حال مهمترین مشکل صنف سینما این است که گردانندگان آن یک حلقه چندنفره هستند که با احتساب وابستگان خود شاید بیشتر از صد نفر هم نشوند؛ اینها همه جا هستند و مدام نیز در جشن ها و محافل مدیریتی ظاهر می شوند و سعی می کنند به یک جریان سیاسی خاص تمکین کنند. این گردانندگان با هر گونه انتقادی به گونه حذفی برخورد می کنند و شرایط انزوای سینماگران منتقد را فراهم می کنند.

این کارگردان تأکید کرد: حتی شاید یک دلیل اینکه مدام از سوی این حلقه معدود این تفکر تبلیغ می شود که نباید به صنف اعتراض کرد چون باعث گاف دادن به مخالفان می شود همین باشد. آنها نه فقط انتقادات دلسوزانه را به طور عملی نمی شنوند بلکه هر نقدی را هم آتو دادن به مخالف قلمداد می کنند و نتیجه این می شود که صنف سینمای ایران با بیشتر از صد سال سابقه هنوز یک مرکز درمانی تخصصی برای اعضایش ندارد.

عاقبت صنفی که درگیر سیاسی بازی شده
بهرامیان که به اندازه سینما در تلویزیون هم فعالیت داشته است با بیان ریشه های شکل گیری خانه سینما که بهبود اوضاع رفاهی صنف بود گفت: همان قدر که سینمای ایران، نیروی حرفه ای به تلویزیون داده، تلویزیون هم نیرو به سینما داده و هر دوی اینها کنار هم بازوی فرهنگی خوبی برای جامعه بوده اند ولی هنوز که هنوز است تنها صنفی که برای فعالان این دو مدیوم وجود دارد همین خانه سینما است که در این نهاد هم بعد از دو دهه قدمت هنوز که هنوز است شرایطی فراهم نشده برای آن که از درآمدهای گیشه ای برای کمک به قدرت گیری بدنه صنف استفاده شود.

وی ادامه داد: صنفی که متکی به درآمد سینما باشد مجبور نیست مدام پیش این یا آن جریان سیاسی سرخم کند اما صنفی که درگیر سیاسی بازی می شود معلوم است که روسایش برای در اختیار داشتن منافع مالی حتی رفتارهای ضدبدنه سینما را هم به راحتی هضم می کنند. چنین صنفی است که بازیگرش به خاطر نداشتن پول عمل جراحی، بدرود حیات می‌گوید و کارگردانش بخاطر بیکاری و درماندن از حل مشکلات اقتصادی مجبور می شود مهاجرت کند.




کارگردان “ایستاده در غبار” به سراغ طرحی رفت که تاکنون سه کارگردان عوض کرده و به تولید نرسیده!

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردان جوانی که با اولین ساخته اش “ایستاده در غبار” تواناییهای بالایش در سینمای جنگ را نشان داده، بناست یک مینی سریال بسازد.

به گزارش سینماژورنال این مینی سریال “پرواز در ارتفاع صفر” نام دارد که به گفته تهیه کننده اش محمد نشاط، مهدویان مشغول بازنویسی آن است.

محمدنشاط با اشاره به اینکه توافق های اولیه با محمدحسین مهدویان در رابطه با ساخت این سریال ۷ قسمتی انجام شده است به “برنا” گفت: هم اکنون این فیلمساز جوان و خوش آتیه مشغول بازنویسی این سناریو است و اواخر هفته با وی نزد رحمان سیفی‌آزاد می رویم تا با اعلام برآورد هزینه‌های ساخت این اثر به طور رسمی پیش تولید ” پرواز در ارتفاع صفر” را کلید بزنیم.

این تهیه کننده درباره دورنمایش نسبت به این پروژه بیان داشت: جلسات زیادی را با رحمان سیفی آزاد مدیر امور نمایشی سیما به عمل آورده ام که نتایج بسیار خوب و مثبتی در رابطه با ساخت “پرواز در ارتفاع صفر” حاصل شده است.

طرحی که تاکنون 3 کارگردان عوض کرده

به گزارش سینماژورنال “پرواز در ارتفاع صفر” از جمله طرحهای دفاع مقدسی سالیان اخیر است که تاکنون چندین کارگردان عوض کرده است. ابتدا بنا بود بهرام بهرامیان آن را بسازد، سپس سامان سالور به عنوان گزینه کارگردانی معرفی شد و در برهه ای از زمان هم نام ابراهیم شیبانی به عنوان کارگردان این پروژه مطرح شد و حالا هم آن طور که تهیه کننده ادعا کرده است این محمدحسین مهدویان است که بنا شده آن را کارگردانی کند.

طرح اصلی “پرواز در ارتفاع صفر” در هفت قسمت 45 دقیقه‌ای نوشته شده بود

این مجموعه که بنا بوده با مشارکت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شود به زندگی یک خلبان جنگی می‌پردازد که در ابتدای جنگ متوجه می‌شود نامزدش به بیماری قلبی مبتلاست و او باید بین عشق به وطن و عشق به همسر، یکی را انتخاب کند.




فیلم توقیفی معتمدآریا دی ماه روی پرده می‌رود+عکس

سینماژورنال: فیلم سینمایی “پریناز” که بعد از مدتها توقیف اواخر سال قبل پروانه نمایش گرفت، سرانجام و بعد از حواشی و مشکلات فراوان قرار است دی ماه در سینماها اکران شود.
به گزارش سینماژورنال عبدالمحمد نجیبی سرمایه گذار و تهیه کننده “پریناز” در گفتگو با “سینما” اعلام کرد: با یک پخش کننده جدید به توافق رسیده ایم و طی این هفته قراداد پخش این فیلم را می بندیم و اوایل دی ماه این فیلم اکران عمومی گسترده می شود.

فيلم “پریناز” سال ٨٩ به عنوان دومین فیلم بلند بهرام بهرامیان مقابل دوربین رفت.

فیلمی که انتشار نخستین عکسش خبر از فضای عجیب و غریبش می داد. فیلم بهرام بهرامیان برای نمایش در جشنواره فجر سال ٨٩ آماده نمایش شد اما در هیأت انتخاب رد شد و در جشنواره پر سر و صدای آن سال چندان خبری از دلیل رد شدن فيلم منتشر نشد.
فيلم از همان سال توقيف بود تا اينكه اواخر سال گذشته پروانه نمايش فيلم با اصلاحيه هايى صادر شد.

سکانسهای حذف شده “پریناز”

نجیبی حدودا شش ماه قبل در گفتگو با سینماژورنال درباره سکانسهای حذف شده گفته بود: یکی از این سکانسها مربوط به کاراکتر حمید فرخ نژاد در فیلم است؛ فرخ نژاد کاراکتری دوپهلو را در فیلم بازی میکند و اگرچه در ابتدا رویی خبیث از وی می بینیم و او دچار انحراف اخلاقی نسبت به کودکان معرفی میشود اما در پایان ورق برمیگردد اما همین دوپهلو بودن باعث شد یکی از سکانسها حذف شود. سکانسی که در آن تجاوز به یکی از کاراکترها با بازی شبنم قلی خانی می بینیم هم از فیلم حذف شده است. (اینجا را بخوانید)

“پریناز” داستان زندگی زن میانسالی را روایت می کند که سرپرستی دختر یتیم یکی از اقوام را برعهده گرفته است. اما از یک طرف مردی مرموز که در همسایگی وی زندگی می کند و از طرف دیگر وسواسهای فراوان این زن است که مشکلاتی را برای دخترک داستان رقم میزند.

 فاطمه معتمد آریا، حمید فرخ نژاد، طناز طباطبایی، فرهاد آئیش، شبنم قلی خانی، حسن نجاریان و مصطفی زمانی بازیگران این فیلم هستند.

پریناز
فاطمه معتمدآریا و طناز طباطبایی در نمایی از “پریناز”



دو سینماگر ایرانی در فهرست مفقودین فاجعه منا؟!

سینماژورنال: چند ساعت قبل فهرست مفقودین ایرانی فاجعه منا از طریف پایگاه خبری حج متتشر شد.

به گزارش سینماژورنال نکته اصلی این فهرست وجود دو نفر با نامهای احمد نجفی و بهرام بهرامیان در آن بود.

از آنجا که بازیگری با نام احمد نجفی و کارگردانی با نام بهرام بهرامیان در سینما و تلویزیون فعالیت دارند برخی این شبهه را مطرح کردند که نکند همین دو سینماگر بوده اند که در سفر حج شرکت داشته اند.

پبگیریهای سینماژورنال از احمد نجفی بازیگر حکایت از حضور وی در تهران داشت و او در گفتگو با سینماژورنال تایید کرد که در ایران است.

با این حال تماسهای سینماژورنال با بهرام بهرامیان کارگردان چه با شماره همراه و چه شماره ثابت وی با پاسخگویی همراه نبود و همین این نگرانی را ایجاد کرد که نکند بهرامیان فهرست مفقودین این کارگردان بوده است.

با این حال حمید بهرامیان برادر این کارگردان در گفتگو با سینماژورنال با بیان اینکه بهرام در سفر شهرستان است حضور وی در حج را تکذیب کرد.




پای فیلم توقیفی عطاران-تنابنده به رسانه ملی هم باز شد

سینماژورنال: سومین فیلم سینمایی بهرام بهرامیان در مقام کارگردان یک کمدی بود به نام “آینه شمعدون” به تهیه کنندگی محمد کمالی پور.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که از حضور رضا عطاران و محسن تنابنده بعنوان بازیگران اصلی سود می برد داستان دو رفیق حاشیه نشین را روایت می کرد.

پروسه تولید این فیلم به سبب بروز برخی شایعات درباره خط داستانی آن با تعلیق روبرو شد و بعد از رفع تعلیق هم به دلایل مختلف که اصلی ترین آن درگیری بازیگران اصلی در پروژه های دیگر بود فیلمبرداری کار ادامه نیافت.

شب گذشته در یک اتفاق جالب بخشهایی از برنامه “یک ماه یک ستاره” شبکه مستند سیما مربوط شد به این فیلم.

بلوکات: ایفای نقش زن دوم تنابنده به من پیشنهاد شد

مهمان این برنامه لیلا بلوکات بازیگری بود که بیشتر ایفاگر نقشهای مکمل است.

به گزارش سینماژورنال بلوکات در جایی از برنامه درباره آشنایی خود با معلولان ذهنی به زمان حضور در “آینه شمعدون” اشاره کرد و گفت: در آن پروژه کارگردان کار بهرام بهرامیان، به من ایفای نقش زن دوم محسن تنابنده را پیشنهاد داد و من حین مطالعه فیلمنامه با شخصیت دیگری آشنا شدم که به سندروم دان مبتلا بود.

وی ادامه داد: این شد که به بهرامیان پیشنهاد دادم ایفاگر این کاراکتر جدید باشم. بهرامیان در ابتدا مخالفت کرد و گفت شما نمی توانی این نقش را ایفا کنی اما من ایشان را قانع کردم که می توانم نقش یک بیمار سندروم دان را ایفا کنم. سپس برای آشنایی بیشتر با بیماران این گونه به مرکز حمایت از آنها سر زدم و بعد از مدتی توانستم با ویژگیهای آنها آشنا شوم.

بلوکات خاطرنشان ساخت: البته “آینه شمعدون” به نتیجه نرسید و من نتوانستم داده هایم از آشنایی با بیماران سندروم دان را به کار بندم ولی رفاقتم با بچه های مرکز حمایت از این بیماران ادامه پیدا کرد و هنوز هم هرازگاهی به آنها سر می زنم.




روایت شهرام حقیقت‌دوست از متانت گاوی که در “جاده قدیم” با او همبازی بود!

سینماژورنال: شهرام حقیقت دوست بازیگر سینما و تلویزیون این شبها با سریال “جاده قدیم” روی آنتن است.
به گزارش سینماژورنال “جاده قدیم” تازه ترین ساخته بهرام بهرامیان کارگردانی است که چه در سینما چه در تلویزیون تواناییهای تکنیکی بالای خود را نشان داده است.
نکته جالب درباره “جاده قدیم” استفاده از یک گاو به عنوان یکی از کاراکترهای اصلی آن است؛ کاراکتری که بخش عمده بار داستانی اثر را شکل می دهد.

این گاو آن قدر متین و آرام بود که بهش عادت کردیم
حقیقت دوست درباره سختیهای کار با یک گاو در “جاده قدیم” به موضوع جالبی اشاره کرده است و آن هم متانت گاو است!
حقیقت دوست به “همشهری جوان” می گوید: بهرامیان چون در فیلم “آینه شمعدون” با حیوانات سروکار داشت بلد بود با خر، اسب و گاو چطور برخورد کند.

وی ادامه می دهد: البته روزهای اول کار با یک گاو واقعا سخت بود اما این گاو آن قدر متین و آرام بود که بعد از چند روز بهش عادت کردیم.

سختی کار به حواشی بازمیگردد و نه حضور گاو!!!
حقیقت دوست می افزاید: کار کردن با حیوان و در شرایط سخت واقعا مشکل نیست. سختی کار اتفاقا به حواشی و اتفاقاتی بازمی گردد که در کنار کار شکل می گیرد.




تهیه‌کننده فیلم پرحاشیه “پریناز” با همکاری کامران قدکچیان یک عاشقانه خیابانی می‌سازد/فیلمنامه این عاشقانه را خالق “شهر موشها۲” نوشته است/سه بازیگر زن میانسال نقشهای اصلی را ایفا می‌کنند

سینماژورنال: عبدالمحمد نجیبی تهیه کننده ای که یک فیلم پشت خط اکران مانده با عنوان “پریناز” را دارد قصد تولید یک درام خیابانی دارد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم “عشق سالهای کوچ” نام دارد که یک درام عاشقانه است و بخش عمده آن در نماهای بیرونی و درون خیابانهای تهران می گذرد.

نجیبی پروانه ساخت این فیلم را به کارگردانی کامران قدکچیان کارگردان باتجربه سینمای ایران دریافت کرده است که پیشتر تجربه ساخت یک فیلم خیابانی به نام “پس کوچه های شمرون” را دارد.

فیلمنامه ای از خالق “شهر موشها2″+ایفای نقش سه بازیگر زن میانسال

فیلمنامه “عشق سالهای کوچ” را فرهاد توحیدی نگاشته است که طی شش سال اخیر فقط فیلمنامه “شهر موشها2” را نوشته است؛ دلیل اصلی این امر هم مسئولیتهای وی در خانه سینما و درگیریهایش در ماجراهای مربوط به تعطیلی خانه سینما بود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که سه بازیگر زن میانسال نقشهای اصلی فیلم را ایفا خواهند کرد ضمن اینکه چند پسر و دختر جوان هم در کنار این بازیگران ایفای نقش خواهند کرد.

“عشق سالهای کوچ” عاشقانه ای را روایت می کند که در دل خیابانهای تهران روایت می شود.




از هنگامه قاضیانی تا الیکا عبدالرزاقی و لادن مستوفی در کنسرت رضا یزدانی+عکس

سینماژورنال: رضا یزدانی تنها خواننده ایرانی که توانسته با ایجاد ارتباط میان دو سبک راک و پاپ مخاطبان خاص خود را داشته باشد به تازگی کنسرتی را در برج میلاد برگزار کرد.

به گزارش سینماژورنال نکته قابل توجه این کنسرت حضور تعدادی از هنرمندان عرصه های سینما و تلویزیون در آن بود.

اغلب این هنرمندان به دعوت رضا یزدانی و مدیر برنامه اش علی اوجی که در سالهای اخیر بازیگر هم شده(!) در کنسرت حضور یافته بودند.

 هنگامه قاضیانی، الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی، بهرام بهرامیان کارگردان سینما و تلویزیون، مهران غفوریان بازیگر طنز و لادن مستوفی بازیگری که در سالهای اخیر کم کارتر شده از جمله چهره های حاضر در کنسرت یزدانی بودند.

 یزدانی با اشاره به حضور هنرمندان در کنسرتش این حضور را باعث انرژی گرفتن خودش و مخاطبان کنسرت دانسته است.

رضا یزدانی
رضا یزدانی در کنار مهران غفوریان، بهرام بهرامیان، علی اوجی، امین زندگانی، الیکا عبدالرزاقی، هنگامه قاضیانی و لادن مستوفی



سورپرایز تهیه‌کننده فیلم توقیفی عطاران برای جانباز پرسپولیسی+عکس

سینماژورنال: محمد کمالی پور تهیه کننده فیلم “آینه شمعدون” که حدودا سه سال قبل و در میانه مسیر تولید توقیف شد روز گذشته به همراه تعدادی از هنرمندان ایرانی به آسایشگاه ثارا.. رفت.

به گزارش سینماژورنال کمالی پور و همراهانش حین حضور در آسایشگاه ثارا.. با تعدادی از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی دیدار کرده و شنونده درددلهای آنها بودند.

هادی کاظمی بازیگر کمدیهای تلویزیونی و کوروش معصومی بازیگر “خنده بازار” از جمله همراهان کمالی پور در این دیدار بوده اند.

 خسته از حواشی به دیدار جانبازان رفت

کمالی پور که بعد از رفع توقیف “آینه شمعدون” قصد تولید کاری دیگر با نام “میلاد” یا “محمدجعفر فرزند فرشاد” را داشت ولی آن هم گرفتار حاشیه شد، خسته از این حواشی به دیدار جانبازان رفت و البته درددلی درباره این دیدار نوشت.

محمد کمالی پور
محمد کمالی پور و همراهان در کنار دو جانباز

تهیه کننده “آینه شمعدون” می نویسد: ديدار با سنگرسازان بي سنگر در روز ولادت سالار شهيدان ( آسايشگاه ثارالله ) همراه با رفقاي اهل دل و بامرام.

پي نوشت این تهیه کننده برای این دیدار هم چنین است: بدون ريا و بدون اجازه رفقا.

نکته جالب این دیدار حضور این تهیه کننده در کنار یک جانباز پرسپولیسی و فیگورهایی است که همراهان این تهیه کننده نزد این جانباز گرفته اند.

محمد کمالی پور
محمد کمالی پور و همراهان در کنار جانباز پرسپولیسی



هدایت فیلم به دنبال اکران “پریناز” در نیمه بهار/تهیه‌کننده: ۵ دقیقه ممیزی به فیلم وارد شد تا پروانه گرفتیم/ پایان بندی فیلم هیچ تغییری نکرده+شرح حذف دو سکانس با بازی حمید فرخ‌نژاد و شبنم قلی‌خانی

سینماژورنال: دومین ساخته سینمایی بهرام بهرامیان “پریناز” هرچند 5 سال پیش تولید شد اما انتشار عکسی از فاطمه معتمدآریا با گریمی غیرمتعارف و نسبت دادن این گریم به شخصیت او در فیلم اسباب توقیف چهارساله فیلم را فراهم کرد.

به گزارش سینماژورنال بهرامیان در “پریناز” داستان زندگی زن میانسالی را روایت می کند که سرپرستی دختر یتیم یکی از اقوام را برعهده گرفته است.

اما از یک طرف مردی مرموز که در همسایگی وی زندگی می کند و از طرف دیگر وسواسهای فراوان این زن است که مشکلاتی را برای دخترک داستان رقم میزند.

انتشار عکسی از تست گریمی که معتمدآریا برای بازی در نقش این زن وسواسی انجام داده بود و البته با گریمی متفاوت از آن تست جلوی دوربین رفته بود، در برهه ای از زمان مشکلات فراوانی را برای فیلم رقم زد و باعث شد تقریبا چند سالی اکران آن به تعویق بیفتد تا نیمه ابتدایی سال قبل که فیلم پروانه نمایش گرفت.

تلاشمان برای اکران تا نیمه بهار است

عبدالمحمد نجیبی تهیه کننده “پریناز” درباره وضعیت اکران فیلم به سینماژورنال می گوید: فیلم در نوبت اکران است، پخش کننده آن هدایت فیلم است و خیلی دوست داشتیم که در اکران دوم نوروز آن را روی پرده بفرستیم و همچنان مشغول رایزنی هستیم. همه تلاشمان این است که فیلم تا نیمه بهار روی پرده برود.

5 دقیقه از فیلم حذف شده

این تهیه کننده درباره ممیزیهای وارده به فیلم برای دریافت پروانه نمایش بیان می دارد: حدودا 5 دقیقه از فیلم حذف شده است که البته اگر هم این حذف اتفاق نمی افتاد به دلیل بالا بودن زمان فیلم شاید خودمان 5 دقیقه ای از آن کم می کردیم.

بخش عمده سکانسهای حذف شده مربوط به اوایل فیلم است

نجیبی در توصیف کیفیت این نماهای حذف شده و اینکه این حذفیات چقدر ربط دارد به وسواسی بودن کاراکتر اصلی می گوید: اصلا ممیزی وارده به فیلم مربوط به وسواسی بودن نبود اما یک سری سکانسهای کم و بیش مهم فیلم حذف شد. بخش عمده این سکانسها هم مربوط به اوایل فیلم است.

حذف یکی از سکانسهای فرخ نژاد

وی می افزاید: یکی از این سکانسها مربوط به کاراکتر حمید فرخ نژاد در فیلم است؛ فرخ نژاد کاراکتری دوپهلو را در فیلم بازی میکند و اگرچه در ابتدا رویی خبیث از وی می بینیم و او دچار انحراف اخلاقی نسبت به کودکان معرفی میشود اما در پایان ورق برمیگردد اما همین دوپهلو بودن باعث شد یکی از سکانسها حذف شود.

حذف سکانسی با بازی شبنم قلی خانی

عبدالمحمد نجیبی با اشاره به یکی دیگر از نماهای فیلم که ممیزی خورده می گوید: سکانسی که در آن تجاوز به یکی از کاراکترها با بازی شبنم قلی خانی می بینیم هم از فیلم حذف شده است.

پریناز
فاطمه معتمدآریا در نمایی از “پریناز”

پایان بندی فیلم هیچ تغییری نکرده

نجیبی درباره اینکه آیا این حذفیات به پایان بندی فیلم هم رسیده اظهار می دارد: پایان بندی فیلم هیچ تغییری پیدا نکرده چراکه از ابتدا هم مشکلی با پایان بندی وجود نداشت.

حذفیات بلحاظ مفهومی مشکلی را برای فیلم به وجود نمی آورد

این تهیه کننده که سابقه مشارکت در تولید “در امتداد شهر” را هم دارد با بیان اینکه ممیزیها به مفهوم کلی فیلم ضربه نزده به سینماژورنال می گوید: تمامی سکانسها را با رضایت حذف کردیم و البته فکر می کنم این حذفیات بلحاظ مفهومی هم مشکلی را برای فیلم به وجود نمی آورد. ما سعی کردیم با تعامل با اداره نظارت به دنبال حل مشکل فیلم باشیم که خوشبختانه این تعامل نتیجه داد.

امیدوارم با اکران فیلم مشخص شود سوءتفاهمات نادرست بوده است

نجیبی در پایان گفتگوی خود با سینماژورنال با بیان اینکه انتظار حاشیه سازی بر سر اکران “پریناز” را ندارد بیان می کند: فیلم ما از ابتدا هم مشکل چندانی نداشت و صرفا سختگیریهای سلیقه ای و البته ماجرای انتشار آن عکس بی ربط بود که به فضاسازی برای فیلم منجر شد وگرنه فیلم اصلا نباید توقیف می شد.

وی خاطرنشان می سازد: امیدوارم با اکران فیلم مشخص شود که چقدر سوءتفاهماتی که درباره اثر وجود داشته نادرست است.