1

در نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «عطر آخر اردیبهشت» مطرح شد: خیانت نوعی اسیدپاشی روانی است/ فیلمی زنانه که در آن مردها آدم‌های بدی نیستند

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: نقد و بررسی فیلم سینمایی «عطر آخر اردیبهشت» در پردیس سینمایی چارسو با حضور بهاره رهنما کارگردان، افسانه چهره‌آزاد بازیگر، مریم نراقی منتقد مهمان و محیا ساعدی مجری برگزار شد.

بهاره رهنما نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «عطر آخر اردیبهشت» با بیان اینکه همیشه برایم سوال است که انسان باید چه‌کاری کند تا صدایش شنیده شود؟ گفت: به نظرم در فیلمسازی این اتفاق رخ می‌دهد و مشخص می‌شود فیلمساز چیزی که در اثرش می‌گوید راست است یا خیر. نگرش فرد در اثرش گویای همه چیز است. به قول مرحوم سیف‌الله داد «فیلمساز همیشه شبیه اثرش می‌شود».
رهنما با تاکید بر اینکه در فیلمسازی نیازی به توضیح نیست و اثر خودش جلوتر همه چیز را توضیح می‌دهد بیان کرد: فیلم در سخت‌ترین شرایط زندگی‌ام ساخته شد و اگر فیلم دومی بسازم قطعا اشتباهاتم کمتر خواهد بود. این فیلم بعد از دو سال در اریبهشت ماه اکران شد و این امر کاملا اتفاقی بود.
این کارگردان گفت: در فضای زنانه بزرگ شدم و همیشه جایی که قرار می‌گرفتم به مسائل زنان توجه می‌کردم. خشونتِ زنان علیه زنان را خود زن ایجاد می‌کند. خیانت نوعی اسیدپاشی روانی است. این فیلم با جنسی از حوزه زنان، اولین فیلم زنانه‌ای است که مردان در آن آدم‌های بدی نیستند اما در آن حرف‌های زنانه با صدای بلندتری بیان می‌شود.
رهنما یادآور شد: فیلمسازی برای زن در سینمای مستقل بسیار سخت است. ابتدا قرار بود فقط کارگردانی کنم اما در فیلم ایفای نقش نیز داشتم. عوامل فیلم بسیار حرفه‌ای بودند چون معتقدم برای ساخت فیلم اول به این افراد نیاز داشتم.
این نویسنده با تاکید بر اینکه جهان از درون خودمان شروع می‌شود بیان کرد: زمانی که انگشت اتهام به سمت برادر، پدر و یا همسر خودمان گرفتیم باید یک طرف را به سمت زنان بیاوریم. مشخص است این فیلم توسط کارگردان تئاتر ساخته شده است. تئاتر به من در ساخت این اثر کمک زیادی کرد به خصوص در دکوپاژ.
این هنرمند به نقش افسانه چهره‌آزاد اشاره کرد و گفت: «الی» نمونه فردی مبتلا به بیماری «ام اس» است که به دلیل گم شدن خواهرش از یک جایی به بعد داروهایش را مصرف نکرده و برای همین روی ویلچر است.
وی ضمن تشکر از گروه سینمایی هنر و تجربه که این فرصت را در اختیار فیلمش قرار داده است گفت: انتخاب «عطر آخر اردیبهشت» برای اکران در هنر و تجربه جزو افتخاراتم بود. بعد از چندین بار بازبینی، فیلم انتخاب شد.
این فیلم می‌تواند حلقه گمشده‌ای بین فیلمنامه‌های من باشد و تصمیم دارم نمایشنامه «عطر آخر اردیبهشت» را بنویسم. می‌خواهم پلی بسازم میان تئاترهایی که روی صحنه بردم با فیلم‌هایی که می‌سازم.
افسانه چهره‌آزاد بازیگر فیلم نیز گفت: وقتی فیلم را روی پرده دیدم کارگردانی فیلم را خیلی دوست داشتم و به نظرم فیلمی کاملا زنانه و لطیف است.
این بازیگر به نقش خودش اشاره و بیان کرد: نقشی که داشتم روی ویلچر و فقط با دیالوگ بود. این کمی کار من را سخت می‌کرد. در تنهایی روی صندلی تمرین می‌کردم تا بتوانم با نقش ارتباط برقرار کنم.

مریم نراقی منتقد و روزنامه‌نگار نیز بیان کرد: بهاره رهنما را به دلیل سابقه‌ای که در تئاتر دارد به خوبی میشناسم. در «عطر آخر اردیبهشت» به نسخه نمایشنامه خودش اقتباس کرده اما با یک سری تفاوت. در فیلمنامه از یک حربه و تکنیک استفاده کرده آن هم تنوع جغرافیایی؛ فضای آپارتمانی و محدود را در جغرافیایی گسترده و متنوع به تصویر کشیده است.
این منتقد سینما ادامه داد: اضافه کردن کاراکترهای متعدد به فیلمنامه نیز باعث بهتر شدن داستان شده است چرا که در نمایشنامه هیچ کاراکتر مردی وجود ندارد. همین تعدد در کاراکترها و دیالوگ محور بودن اثر، باعث می‌شود مخاطب تا پایان فیلم را ببیند.
نراقی گفت: بعد از تماشای فیلم حالم بد شد. این جنس خیانت برایم یک تلنگر بود. این فیلم از نگاه زنانه شخصی ساخته شده که دغدغه‌های زنانه دارد. در نوشته‌های بهاره رهنما این دغدغه‌ها همیشه دیده شده اما این بار در مدیوم سینما. جزییات و زنانه‌نویسی در فیلمنامه بسیار مشهود است که ممکن است برای آقایان محسوس نباشد.
این روزنامه‌نگار ادامه داد: خانم رهنما باید به عنوان یک کارگردان در فیلم‌های بعدی همین مسیر را ادامه دهد و معضل بزرگ کارگردان‌ها که به خاطر گیشه بازیگر را برای نقش‌های مشابه دعوت می‌کنند را تکرار نکند.

فیلم سینمایی «عطر آخر اردیبهشت» اولین تجربه کارگردانی بهاره رهنما در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است.




توصیه سی سال قبل بیضایی به بهاره رهنما⇐چرا شوهر نمی‌کنی؟+فیلم

سینماروزان: بهاره رهنما بازیگر سینما و تلویزیون اعتراف کرد به اینکه سی سال قبل بهرام بیضایی به او توصیه کرده بیخیال بازیگری شود و شوهر کند!

به گزارش سینماروزان بهاره رهنما در “شام ایرانی” با روایت خاطره‌ای از تدریس بازیگری نزد بهرام بیضایی از روزی گفت که بنا بوده برای بیضایی اتود نقش اوفلیای هملت را بزند ولی آن قدر شل بازی کرده که بیضایی از او نومید شده است!

بیضایی حدود سی سال قبل به بهاره گفته بود که به درد بازیگری نمی‌خورد و بهتر است شوهر کند و چند بچه خوشگل به دنیا آورد ولی بهاره رهنما بازیگری را ادامه داد تا به عصر مجاز برسیم که حواشی ازدواج دوم بهاره بیشتر از کیفیت بازیگریش در کانون توجه قرار گیرد.

برای تماشای فیلم حرفهای بهاره رهنما اینجا را ببینید.




اظهارات بهاره رهنما در اکران مردمی پررونق “پیشی میشی”⇐نقشها را در باندهای خصوصی تقسیم می‌کنند!/ امثال من که اهل باند‌بازی نیستیم، مجبوریم به کم‌کاری!!/ تمیزترین سینما، سینمای کودک مخاطب‌پسندی است که هنوز باندبازی بدان راه نیافته!

سینماروزان: درباره باند و باندبازی در سینما و تلویزیون فراوان شنیده‌ایم و البته که این باندبازی متاثر است از باندبازی بزرگتری که تقریبا کل صنوف مملکتی را دربرگرفته است.

به گزارش سینماروزان بهاره رهنما بازیگر در اکران مردمی پررونق کمدی-خانوادگی “پیشی میشی” در پردیس کوروش گفت: با جرات می‌گویم که نقشهای فیلمها و سریالها، در باندبازی های خصوصی رد و بدل و تقسیم می شود و امثال من که اهل باند بازی نیستیم، معمولا کم کار می‌کنیم و مجبوریم که کم‌کار باشیم.

این بازیگر ادامه داد: امروز تمیزترین سینما، سینمای کودک مخاطب‌پسندی است که هنوز باندبازی بدان راه نیافته چون همچنان سینمایی است که مخاطب دارد و با اقبال کودکان و خانواده‌هاست که امتداد حیات می‌دهد و نه با دستور و سفارش.

بهاره رهنما که نقشی طنازانه در “پیشی میشی” ایفا کرده تاکید کرد: خوشحالم که فیلم کودک مخاطب‌پسند و خانواده‌محوری مثل “پیشی میشی” را کار کردم به این امید که لبخندی بنشاند بر لبان مخاطبانی که این روزها خیلی در مهجوریتند.

رهنما افزود: در دوران کرونا، کودکان بیشتر از سایر گروه‌ها تحت فشار هستند و بیشتر در معرض خطر قرار دارند و ارتباطات و آزادی ندارند، در حالی که کودک در راهی است که احساس کودکی می‌کند، لذا باید بیشتر به کودکان توجه کنیم و با محصولات سینمایی مخاطب‌پسند، کودکان را خوشحال کنیم.




آماده اکران در گروه سینمایی ایران⇔رونمایی از لوگوی کمدی-فانتزی-موزیکال «ایکس لارج»+عکس

سینماروزان: لوگوی فیلم آماده اکران «ایکس لارج» رونمایی شد.

«ایکس لارج» به کارگردانی محسن توکلی یک کمدی-فانتزی با مایه‌های موزیکال است که به زودی در گروه سینمایی ایران روی پرده خواهد رفت.

اکبر عبدی، محمدرضا شریفی نیا، بهاره رهنما، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی، علی صادقی، یوسف تیموری، رضا ناجی، سپیده مرادپور، سحر نظام‌دوست، هاوار قاسمی، اکبر اصفهانی و محمدرضا رهبری بازیگران «ایکس لارج» هستند.

«ایکس لارج» داستان سه جوان امروزی را روایت میکند که بعد از رهایی از زندان و در مسیر تحقق رویاهایشان، با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو میشوند.

طراح لوگوی این کمدی، سمانه جلالی بوده و مدیریت تبلیغات و اطلاع رسانی «ایکس لارج» را گروه مدیاژورنال برعهده دارد.

ایکس لارج




فائزه هاشمی در گفتگویی با بهاره رهنما بیان کرد⇐فیلم‌های ایرانی اکثرا خوب شروع می‌شوند ولی معمولا در پایان‌بندی مشکل دارند!/هیچ‌وقت نتوانستم ده نمکی را به‌عنوان یک کارگردان بفهمم/هر چه فیلم خوب دیده بودم به طور غیرحرفه‌ای در «اخراجیها» کپی شده بود!!/از بازیگران برجسته تعجب میکنم که چرا با ده‌نمکی کار میکنند!؟/ایشان جزو انصار حزب‌الله بودند و مرتب ما را مورد لطف قرار دادند!!/بعد از فوت پدر، پسرها، ارث را به طور مساوی تقسیم کردند!!/چرا بازیگران مرد سه برابر بازیگران زن دستمزد میگیرند؟؟!!/اگر زنان بازیگر اتحاد داشته باشند این اتفاق نمی‌افتد/خاطرات بدی از عملکرد «مشارکت» به یادم مانده!/همسرم میتواند گله‌مند باشد که او را رها کردیم و به انگلیس رفتیم!!/هرکسي مي‌آمد پيش من و ‌مي‌گفت شوهرم اذيتم مي‌کند، مي‌گفتم خب تو‌ هم بايد او را بزني!!/جوک ساخته‌اند که بعد از انقلاب، ایران افتاد تو زمینهای ما(!!) ولی اموال بابا بعد از انقلاب، نسبت به قبل از انقلاب کمتر شد!!

سینماروزان: خانواده مرحوم علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در هفته‌های اخیر به خاطر نمایش مستندهایی نظیر «هاشمی زنده است» و «مثل یک زن» که یکی علیه و دیگری له این خانواده است در کانون توجه قرار گرفته اند.

این توجهات موجب شده بهاره رهنما بازیگری که در دو سال اخیر به خاطر ازدواج با جوانی چندین سال کوچکتر از خودش در معرض انواع سوالات قرار گرفته، به سراغ فائزه هاشمی رفته و درباره دنیای فکریش از او بپرسد.

فائزه هاشمی با اشاره به تقسیم مساوی ارث در خانواده آنها بعد از مرگ پدر اظهار داشت: جالب است بدانيد که بعد از فوت بابا ارث‌ را مساوي تقسيم کردند. پسرها تصميم گرفتند که اين کار را بکنند. حقوق آنها بود. پرسيدم «چه شد که شما ارث را مساوي تقسيم کرديد؟ بابا گفته بود؟» گفتند که نه. گفتم پس خيلي کار بزرگي کرديد. خيلي هم ممنونم، بعد ياسر به شوخي گفت شما در واقع بزرگواري کرديد. چون همه مي‌گويند که مرد‌هاي خانواده هاشمي، شما و فاطمه هستند، نه ما! بنابراين شما ارثتان را به ما بخشيديد نه ما به شما.

دختر دوم هاشمی رفسنجانی درباره تبعیض در جامعه ایران گفت:  معتقدم اگر زن‌ها قوي عمل کنند، از همين زن‌بودن نیز مي‌توانند فرصت‌هاي ويژه‌اي بسازند. مثلا در سينما، بازيگران مرد تقريبا سه ‌برابر بازيگران زن دستمزد مي‌گيرند؛ در‌حالي‌که يک زن بايد از خيلي شرايط خانوادگي‌اش بگذرد براي اينکه بازيگر شود. اگر به منِ نوعي نصف حقوق مرد را بدهند، من نبايد بروم و کار کنم. اينکه مي‌گويم قوي بايد عمل کنيد، اينجاست. بالاخره آنها مجبورند از يک زن استفاده بکنند ديگر؛ نمي‌توانند جاي زن، مرد بگذارند که؛ يعني اگر زن‌ها با هم متحد شوند و ‌براي احقاق حقوقشان پافشاري کنند، کم‌کم درست مي‌شود… يک‌ زمان است که شما مي‌خواهيد ناز کنيد يا قبول نکنيد و جايگزين مرد برايت مي‌گذارند و مثلا مهم نيست بياييد يا نه؛ اگر شما نروی، مدير ‌شرکت مرد دیگری را جایگزین شما می‌کند؛ اما يک زمانی هست که يک فيلم بازيگر زن نياز دارد و اصلا نمي‌توانند جاي او در فيلم مرد بگذارند. اگر ما زن‌ها با هم تشکل صنفي و اتحادي داشته باشيم، آن‌وقت مي‌توان نتيجه گرفت. 

فائزه هاشمی در چرایی عدم ورود به مجلس ششم بیان داشت: در مجلس ششم ليست مشارکت رأي آورد. بر اساس توافقات بين حزب کارگزاران و آنها و بدون نظرم قرار شد نام من در ليست آنها هم باشد. من نپذيرفتم چون مي‌ديدم که ‌مسائل سياسي جايگزين اخلاق و ‌عدالت و انسانيت و‌ همه اينها شده است. خلاصه اينکه ليست مشارکت رأي آورد و ‌من رأي نياوردم. خيلي‌ها گفتند اگر در ليست مشارکت بودي رأي مي‌آوردي، گفتم خب به چه قيمتي؟ دوران خوبي نبود. خاطرات بدي از عملکرد اينها برايم باقي مانده است. به‌ویژه در ارتباط با بابا. 

هاشمی با رد جدایی از حمید لاهوتی درباره چرایی سفر به انگلستان بعد از توقیف روزنامه «زن» اظهار داشت: پسرم، حسن، همراهم بود؛ تنها نرفتم. خانواده را رها نکردم. دخترم هم ازدواج کرده بود، ولي مرتب پيش ما مي‌آمد و مي‌رفت. فقط همسرم مي‌تواند گله‌مند باشد که او را رها کرديم و رفتيم. او هم در رفت‌و‌آمد بود؛ بنابراين اولا که من با نيمي از خانواده آنجا بودم. ثانیا درست است که من خيلي گرفتار بودم، ولي بچه‌هايم همه‌جا با من بودند. اين‌طور نبود که بچه‌هايم را رها کرده باشم.

دیدگاه فائزه هاشمی پیرامون برخورد با شوهران بداخلاق چنین است: اصلا هرکسي مي‌آمد پيش من و ‌مي‌گفت شوهرم اذيتم مي‌کند، مي‌گفتم خب تقصير خودت است، مثلا مي‌گفت من را کتک مي‌زند… مي‌گفتم خب تو‌ هم بايد او را بزني. او اگر يک بار دست روي تو بلند کرد و تو هم همان‌طور پاسخ دادي، ديگر تکرار نمي‌شود. حالا يک داستان بانمک هم هست. همان اوايل انقلاب يکي از همکارهاي فاطي برايش تعريف مي‌کرد که شوهرم مرتب من را ‌مي‌زند و فاطي هم همين حرف را به او مي‌زند. چند ماه بعد آن آقا مي‌آيد و مي‌گويد اين خانم تحويل خودت. من طلاقش دادم تا تو باشي به اين ياد ندهي با من چه کار کند. بله. من معمولا خيلي خانم‌ها را تشويق مي‌کنم که مواظب حقوقشان باشند چون اعتقادم بر اين است که معمولا مرد‌ها به خودي خود در خانه زورگو نيستند. زن‌ها از ابتدا زندگي را وامي‌دهند، در مقابل هر چيزي کوتاه مي‌آيند. همه چيز را براي همسرشان مي‌خواهند. البته زن‌ها با عشق و ‌علاقه اين کار را مي‌کنند. گاهي مردها ظرفيت اين همه محبت را ندارند و کم‌کم دچار توهم مي‌شوند و بر خانم سلطه پيدا مي‌کنند و رفتارهاي بد شروع مي‌شود.

فائزه با اشاره به تمکن مالی پدری گفت:  جوک ساخته‌‌اند که از آقاي هاشمي پرسيدند چه شد که پولدار شدي؟ گفت ما چند باغ داشتيم. انقلاب شد. ايران افتاد تو زمين‌هاي ما. اموال بابا بعد از انقلاب، نسبت به قبل از انقلاب کمتر شد. بعد از انقلاب ديگر وقت رسيدگي به باغ‌ها و توسعه آنها را نداشت.

فائزه هاشمی درباره علایق سینماییش اظهار داشت: فیلم‌های ایرانی اکثرا خوب شروع می‌شوند ولی معمولا در پایان بندی مشکل دارند. من حرفه‌ای فیلم تماشا نمی‌کنم و پیش می‌آيد که بعضی اوقات می‌رویم سینما. جمع دوستانه‌ای داریم كه برنامه‌ریزی می‌کنند که با هم به سینما برویم. قبلا خیلی از فیلم‌های جشنواره فجر را می‌رفتم. ولی سال‌هاست که دیگر نمی‌روم، فیلم‌های پناهی، کیارستمی، فرهادی،  کمال تبریزی، خانم بنی‌اعتماد و میلانی و تعدادی دیگر از کارگردان‌ها را هم دوست دارم. فیلم‌های با موضوع زنان معمولا برایم جذاب‌تر است. فیلم‌هاي پرستویی و بعضی از کارهای بهاره رهنما را هم خیلی دوست دارم؛ مثلا فیلم نان، عشق و موتور هزار.

فائزه با کنایه به مسعود ده نمکی ادامه داد: خب من هیچ‌وقت نتوانستم ده نمکی را به‌عنوان یک کارگردان بفهمم. فیلم «اخراجی‌ها»ی او را دیدم. به نظرم بیشتر کپی بود. درواقع هر چه فیلم خوب دیده بودم، به صورت غیرحرفه‌ای در فیلم اخراجی‌ها کپی شده بود. واقعا تعجب کردم آن همه فروش برای چه بود؟من یک فیلم بیشتر از ایشان ندیدم و اصلا به دلم ننشست. تعجب کردم از بازیگرهای برجسته که چرا با ایشان کار کردند. به‌هیچ‌وجه نمی‌توانم ارتباط فکری و ذهنی با او برقرار کنم. اگر خصومت شخصی با ایشان داشتم که برای تماشای فیلم‌شان نمی‌رفتم. فکر کردم شاید اصلاح شده و از کارهای انحصارگرایانه‌اش دست برداشته است، ولی دیدم نه. قضاوت نادرستی بود. ایشان جزو انصار حزب‌الله بودند و ‌مرتب ما را مورد لطف قرار می‌دادند.




ادعای بهاره رهنما: مهریه نخواستم و به‌جایش عطر گرفتم!!!

سینماروزان: بهاره رهنما هشت ماه بعد از ازدواج پرحاشیه اش با جوانی ظاهرالصلاح که هم ساکن الهیه است و هم کارآفرین نمونه(!) با تولید کرم شترمرغ، به تازگی از عطری به نام خود رونمایی کرد.

بهاره رهنما این عطر را با همکاری همسر دومش امیرخسرو عباسی به بازار عرضه خواهد کرد و گویا این عطر به مهریه این بازیگر بی ربط نیست. رهنما درباره این نوع عطر به «شهروند» گفت: کریستین دو سولویه که یکی از سازندگان عطر دیور است، ساخت برند سلتون را به عهده گرفته است؛ برند عطر و ادکلنی است که به نام من تولید می‌شود. این عطر و ادکلن‌ها در ٦ رایحه برای سنین مختلف و ساخت فرانسه و شیشه‌های آن متعلق به کشور ایتالیا است. البته قبل از من خانم لیلا حاتمی عزیز از عطر خود رونمایی کردند که ساخت کشور فرانسه است و از قیمت نسبتا بالایی دارد. قیمت عطر و ادکلن سلتون قیمت متوسطی دارد با وجود این‌که عطر فرانسه است اما سعی کردیم قیمت‌گذاری به گونه‌ای باشد که طبقه متوسط هم امکان خرید این عطر را داشته باشد.

رهنما ادامه داد: از آنجا که به مهریه اعتقاد ندارم و معتقدم که دختر ایرانی باید ٥ حق مربوط به طلاق را داشته باشد، مهریه به معنای عرف نخواستم. برای همین همسرم گفتند دوست دارم از کاری که بلدم برای تو به یادگاری بگذارم و آن عطری با نام تو است. آن موقع مخالفت کردم، زیرا کار بسیار سختی بود؛ به ‌طوری‌که یک شرکت فرانسوی ٥‌ سال پیش در ایران سعی کرد چنین اقدامی کند ولی موفق نشد اما همسرم بر کار خود پافشاری کرد و موفق شد.




در ستونی همنام فیلم پرفروش نوروز۷۸ روایت شد⇐شرح دیدار بهاره رهنما با دخترک ساکن در یک گورستان شمال شهر

سینماروزان: بهاره رهنما که در ماههای اخیر به واسطه ازدواج با جوانی کارآفرین(!) به نام امیرخسرو  عباسی در کانون توجهات قرار گرفته بود بعد از مدتها که نامش را به عنوان نویسنده در رسانه‌ها نمی‌دیدیم بار دیگر نوشتن را از سر گرفته است.

بهاره رهنما این روزها همچنان «آینه بغل» را روی پرده سینماها دارد و به تازگی در روزنامه اصلاح طلب «شرق» ستون تازه ای راه انداخته است؛

ستونی به نام «دختران انتظار» که هم همنام شعری است از احمد شاملو و هم همنام فیلمی است از ساخته‌های رحمان رضایی با سناریویی از محمدهادی کریمی که از پرفروشهای نوروز78 بود؛ فیلمی که در روزهای اخیر در بحبوحه بالا رفتن ناگهانی قیمت دلار به واسطه مضمونش در رابطه با اثرات رشد حبابی ارز بر زندگی ایرانیان، مجددا مورد توجه قرار گرفت.

بهاره رهنما در اولین یادداشتش در ستونی همنام یک درام اجتماعی ماندگار، به شرح دیدار خود با دخترکی هندی در گورستانی در شمال شهر پرداخته است.

متن کامل یادداشت بهاره رهنما را بخوانید:

فیلم‌برداری در یک قبرستان کوچک طرف‌های شمال شهر بود. سرجمع شاید صد قبر قدیمی و جدید آنجا وجود داشت، سنگ قبرها معمولا توجه من را با نوشته‌های رویشان به خود جلب می‌کنند، همیشه همین‌طور بوده است. هرموقع در قبرستانی برای خاکسپاری یا فیلم‌برداری رفته‌ام، همیشه با کنجکاوی خیلی زیادی نوشته‌های روی قبر‌ها، اسم‌ها و تاریخ‌ها را با وسواس مثل خواندن داستانی مینی‌مال دنبال می‌کنم. اما در این قبرستان چیزی هست که بیشتر از اسم‌ها و تاریخ‌ها من را به خود جلب کرده؛ آن‌هم دو دختر نوجوان ١٢، ١٣ ساله و ٩، ١٠ساله که لباس‌های آبی خوش‌رنگی پوشیده‌اند که در تضاد کامل با فضای خاکستری قبرستان، خودشان را عجیب به رخ می‌کشند. دختران سیه‌چرده‌ای که حلقه‌ و نگینی در بینی دارند؛ یکی یک حلقه و یکی یک نگین. به چهرشان نمی‌خورد ایرانی باشند. ابتدا گمان می‌کنم از افغان‌های مهاجرند. با آنها حرف می‌زنم، لهجه عجیبی دارند که غریب‌تر از لهجه افغان‌هاست و تقریبا ناآشنا. از بچه‌های فیلم‌برداری می‌پرسم؛ چون از خودشان جواب درستی نمی‌گیرم. بازیگوش هستند و یک لحظه یک‌جا بند نمی‌شوند. متوجه شدم کسی را که فعلا برای نگهداری از این قبرستان گذاشته‌اند، مردی هندی است که با زن و دو بچه‌اش مدتی است در ایران زندگی می‌کند. بچه‌ها اما فارسی را خوب بلدند؛ اگرچه که همان لهجه غریب کنار کلمات فارسی، شیرینی بیان کودکانه‌شان را دوچندان کرده است. مهم این است که به‌هرحال متوجه می‌شوی چه می‌گویند؛ اما مشکل من این است که یک‌جا بند نمی‌شوند که با آنها حرف بزنی و ببینی اصلا قصه چیست و اینجا چه می‌کنند؟ به بزرگ‌شدن دو دختر در فضای یک قبرستان فکر می‌کنم، به شب‌ها و آخر شب‌هایی که ممکن است از خواب بیدار شوند و وسط این همه قبر، هول برشان دارد؛ اما آنها خوشحال‌اند و شاد و سرشار از کودکی و نوجوانی! و‌ احتمالا به چیزهایی که من فکر می‌کنم فکر نمی‌کنند. گل‌ها را روی قبرها جابه‌جا می‌کنند. از آدم‌هایی که بر سر قبر آمده‌اند خوراکی می‌گیرند. دنبال هم می‌کنند. قایم می‌شوند. من فکر می‌کنم حتی در این سن اگر قرار باشد در یک قبرستان با عده‌ای آدم هم‌سن‌وسال خودم قایم‌باشک‌بازی کنم، چقدر فضای ترسناکی می‌شود و جرئت نمی‌کنم در هیچ گوشه‌ای از یک قبرستان پنهان شوم، اما آنها سرخوشانه پنهان می‌شوند و پدیدار می‌شوند، می‌خندند و تمام فضای قبرستان را تحت‌الشعاع شادی خودشان قرار داده‌اند؛ آن‌قدر که برای صحنه‌های فیلم‌برداری مجبوریم از بچه‌ها خواهش کنیم که ساکت باشند. دوست دارم با پدر و مادرشان صحبت کنم. پدر و مادرشان نیستند. بچه‌ها آنجا هستند و یک گروه فیلم‌برداری و عده‌ای که در روز تعطیل بر سر قبر عزیزانشان آمده‌اند، همین. بالاخره در فرصتی، دختر بزرگ‌تر را پیدا می‌کنم، دستی به موهای کلفت خرمایی‌رنگش می‌کشم که چندان نرم نیست، اما به‌هرحال انبوهی از موی سیاه است که با کش آبی‌رنگِ رنگ لباسش بسته شده.
به او می‌گویم: چه لباس‌های قشنگی!
به من می‌گوید: مامانم تندتند برامون لباس می‌دوزه.
می‌گویم: مامانت خیاطی بلده؟
می‌گوید: آهان! خیلی کارا بلده.
همچنان به دنبال دویدن دنبال خواهر کوچک‌ترش است. بالاخره می‌توانم سؤال موردنظرم را از او بپرسم: چه آرزویی داری؟ می‌گوید: آرزو یعنی چی؟
می‌گویم: آرزو یعنی اینکه دوست داری چی برات اتفاق بیفته؟ چی خیلی دلت می‌خواد؟
نگاهم می‌کند و لبخند می‌زند.
می‌گویم: دوست داری بزرگ شدی چه‌کاره بشی؟
می‌گوید: نمی‌دونم.
می‌گویم: الان چی؟ الان چی دوست داری؟ الان چی‌رو خیلی دلت می‌خواد داشته باشی؟
نگاهی به این‌طرف و آن‌طرف می‌کند، چانه‌اش را از میان دستم آزاد می‌کند و می‌گوید یه تاب بلند که طنابش خیلی بالا باشه. می‌گویم: تاب رو می‌خوای کجا بذاری؟
می‌گوید: همین‌جا فقط طنابش رو می‌خوام خیلی بالا بسته شه.
میگم همین‌جا حیاط شما (جرئت نمی‌کنم که بگویم در قبرستان شما) که نمی‌شود تاب وصل کرد. به قسمتی که داربست فلزی بالای چند قبر زده‌اند اشاره می‌کند و به من می‌گوید: اونجا خوبه؟ می‌گویم: اونجا که خیلی بالا نیست. نگاه می‌کند و می‌گوید: آره! نیست! نمیشه وصلش کرد به آسمون؟
من نگاهش می‌کنم و می‌گویم: فکر نکنم بشه.
دارد می‌رود که دستش را دوباره می‌کشم به سمت خودم و از او دوباره می‌پرسم: همین؟
می‌گوید: چی همین؟
می‌گویم: همین یک آرزو رو داری؟
می‌گوید: بله! دلم تاب می‌خواد. یه تاب خیلی بلند که اون بالاها وصل بشه.
می‌خندد و سرخوشانه از من دور می‌شود و من به دختر مهاجری فکر می‌کنم که در فضای عجیب این قبرستان بزرگ می‌شود و در ١٣ سالگی آرزویش داشتن یک تاب است که جایی خیلی بلندتر از سقف بالای سرش وصل شود، شاید به آسمان!



موضع‌گیری رسانه اصولگرا به واکنشهای صورت گرفته نسبت به اعتراضات اخیر⇐نقد توئیت اختشاشی(!) بهاره و توئیت اغتشاشی ترانه+تمجید از توئیت نویسنده برزیلی

سینماروزان: واکنش چهره های مختلف هنری نسبت به اعتراضات اخیر ایران وقتی در کنتراست با واکنش یک نویسنده برزیلی قرار گرفته تحلیلی خاص از سوی روزنامه اصولگرای «جوان» را موجب شده است.

به گزارش سینماروزان این روزنامه در کنار نواختن موضع گیری چهره های داخلی نسبت به اعتراضات اخیر موضع «پائولو کوئیلو» نویسنده سرشناس برزیلی را ستوده است.

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

در حالي‌كه طي چند روز التهابات چند شهر كشور و بزرگنمايي آن در رسانه‌هاي غربي، شاهد اظهار‌نظر راه‌گشا و مدبرانه‌اي از سوي برخي از سلبريتي‌هاي ايراني هميشه حاضر در فضاي مجازي نبوديم، پائولو كوئيلو، نويسنده مشهور برزيلي در قالب يك توئيت هم پاسخي كوبنده به رضا ربع پهلوي داد و هم تلويحاً دونالد ترامپ را نواخت.
واكنش برخي سلبريتي‌ها به ناآرامي‌ها و اغتشاشات در كشور بار ديگر نشان داد كه بخشي از اين قشر بدون درك نيازها، اقتضائات و حتي رعايت برخي از بديهي‌ترين نكات، نظرات خود را بيان مي‌كنند. در اغلب پست‌هايي كه از سوي چهره‌هاي مشهور در ايام چند روزه اغتشاشات خياباني در فضاي مجازي منتشر شد، به جز يكي، دو مورد معدود، دو موضوع اساسي يعني شنيدن اعتراضات به حق اقتصادي مردم و نيز هوشياري درباره سوء‌استفاده دشمن به چشم نيامد و در عوض بارها از نيروهاي انتظامي خواسته شد تا با معترضان به خشونت رفتار نشود، بدون اينكه مرز ميان اغتشاشگران و خواسته‌هاي به حق مردم در اين مواضع مشخص شود. جالب است كه يكي از چهره‌هاي مشهور عرصه ادبيات در جهان در رويكردي غيرمنتظره جور همه چهره‌هاي مشهور در فضاي مجازي ايران را كشيد و در قالب يك توئيت هم تلويحاً ترامپ را مورد خطاب قرار داد و هم پسر شاه فراري ايران را سرجاي خود نشاند.
در روزهاي نخستي كه برخي اغتشاشگران، اعتراضات به حق مردم را در برخي شهرهاي كشور به انحراف كشاندند، رضا ربع پهلوي در گفت‌وگو با رويترز خواهان دخالت دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور امريكا در امور ايران شده بود. او به كمك معاندين در تلاش بود تا آتش آشوب و اغتشاشات را در ايران زنده نگه دارد. در وضعيتي كه كمتر شاهد اظهارنظر هوشمندانه‌اي از سلبريتي‌هاي ايراني بوديم، پائولو كوئيلو، نويسنده مطرح برزيلي و خالق «کیمیاگر» با خطاب قرار دادن رضا ربع پهلوي، فرزند ديكتاتور مخلوع ايران در توئيتر نوشت: «خفه شو! ساواك مرده است و اگر تو به دنبال يك كودتاي ديگر باشي، مانند كودتايي كه سازمان سيا در سال ۱۹۵۳ سازماندهي كرد، مردم ايران براي دفاع از كشورشان بر مي‌خيزند.»
از اين منظر بايد دشمن‌شناسي و هوشمندي پائولو كوئيلو در مواجهه با حوادث ايران را ستود و اظهارنظر او را بسيار جلوتر و پيشروتر از اظهارنظر بسياري از سلبريتي‌ها در ايران قلمداد كرد. اگر اظهارنظر اين نويسنده برزيلي را كه فرسنگ‌ها دورتر از ايران به شكلي هوشمندانه بيان شده، در كنار نظر برخي سلبريتي‌هاي ايراني بگذاريم، تفاوت ديدگاه و مرزهاي روشنفكري ميان اين افراد را كاملاً درك خواهيم كرد: براي مثال ترانه عليدوستي اينگونه به اغتشاشات واكنش نشان داده بود: «به نوبه خودم خواهش مي‌كنم اين رويه رو همين‌جا متوقف كنيد! با مردم معترض برخورد فيزيكي نكنيد! خشمشون رو درك و آرومشون كنيد. با هر نگرشي امانت‌دار جون و سلامتيشون باشيد؛ چه معترضان چه بازداشت شده‌ها. انتظار داريم در امنيت باشن و در پناه قانون.» 
اظهارات ترانه عليدوستي اگرچه از ظاهري خيرخواهانه و مسالمت‌جويانه برخوردار است، اما در بطن خود به طور غيرمستقيم به مخاطب اطلاعات غلط داده و نمي‌تواند دلسوزانه تلقي شود. در حالي‌كه همه شواهد از اغتشاش عده‌اي اراذل و اوباش در برخي شهرها حكايت دارد و خشونت اصلي از سوي همين افراد با حمله به اموال عمومي و خصوصي و حتي كشتن برخي از هموطنانمان در حال رقم خوردن است، سخن گفتن از توقف خشونت از سوي حاكميت و به كار بردن عبارت «مردم معترض» به جاي اغتشاشگران و مطالبه براي توقف برخورد فيزيكي با مردم! جز مسموم كردن فضاي افكار عمومي و غبارآلودتر كردن اين فضا چه تأثير ديگري مي‌تواند داشته باشد؟ در موردي ديگر بهاره رهنما در يك توئيت كلمه اغتشاشگران را سه‌بار اختشاشگران تايپ كرده و جالب است كه وي در توئيت قبلي خود داشتن دو ليسانس و دو فوق‌ليسانس را تلويحاً نشانه موفقيت و لابد سواد خود قلمداد كرده بود. همين غلط املايي عجيب سبب شد تا سيل واكنش‌هاي منفي روانه توئيت او شود.
حضور سلبريتي‌ها در فضاي مجازي و اظهارنظر آنها درباره مسائل مختلف اجتماعي و سياسي از جنبه‌هاي متفاوتي برخوردار است، اما فضاي عوام‌زده شبكه‌هاي اجتماعي موضوعي است كه برخي چهره‌هاي مشهور آن را بستر مناسبي براي سوء‌استفاده يا در بهترين حالت استفاده صرفاً شخصي قلمداد كرده‌اند. به عبارتي ديگر بخشي از سلبريتي‌ها مسائل مبتلا به جامعه را پله‌اي براي اميال شخصي خود قرار مي‌دهند و در واقع آنها فضاي مجازي را به عرصه جنگ نرم خود با آنچه آنها اضدادشان تعبير و تلقي مي‌كنند، تقليل مي‌دهند.
اظهارنظر سلبريتي‌ها در فضاي مجازي برخي از مواقع بيش از آنكه دردمندانه، دلسوزانه مسئوليت‌شناسانه و كارشناسانه باشد؛ خودخواهانه، منفعت‌گرايانه، غيرمسئولانه و غيركارشناسانه است. مي‌توان به جرئت گفت كه پوپوليسم امروزه اصلي‌ترين دامي است كه سلبريتي‌ها با آن دست به گريبان هستند.
بالانس افكار عمومي درباره ماهيت فعاليت‌هاي شخصي سلبريتي‌ها يكي از اصلي‌ترين انگيزه‌ها براي اعلام موضع در فضاي مجازي به شمار مي‌آيد. اينكه دقيقاً چه مواضعي در شرايط فعلي همزمان مي‌تواند سود شخصي چهره‌هاي مشهور را با محبوبيت اجتماعي آنها پيوند بزند در اولويت قرار دارد.
براي مثال اگر فضاي جامعه موافق برجام است، حتي شده با پخش شيريني از پشت صحنه فيلمبرداري و انتشار آن در فضاي مجازي بايد تا جايي ذوق‌زد‌گي نشان داد كه حتي موقعيت زماني (ماه رمضان) را هم از ياد برد يا وقتي زلزله آمد براي اينكه جزو اولين‌ها باشي و گوي سبقت را در بيان موضع از ديگران بربايي آنقدر فكر نكرده عمل كني كه جمله‌ات به جاي كاستن از تألم آسيب‌ديد‌گان نمك روي زخم آنها بپاشد. 
براي مثال حضور در كمپين پشيمانم از سوي برخي سلبريتي‌ها آن هم در زماني كه تنها چندماه از آغاز كار دولتي كه آنها براي روي كار آمدنش سنگ تمام گذاشتند، مي‌گذرد، خود گوياي اين است كه فضاي اظهارنظرها از سوي سلبريتي‌ها به دور از عقلانيت لازم و آلوده به پوپوليسم است. در واقع انتظاري كه از سلبريتي‌ها مي‌رود اين است كه مواضع آنها جلوتر از عوام بوده و به ايجاد روشنگري و شفاف كردن فضا بينجامد، نه اينكه اظهارات آنها فضا را غبارآلوده‌تر كرده و خواسته‌هاي اصيل مردم را نيز به انحراف بكشاند.



چیستا یثربی در گفتگویی صریح اظهار داشت⇐چرا تهمینه میلانى به‌جای مهناز افشار براى «آتش بس ٢» میترا حجار را آورد؟/مهناز افشار بازیگر تئاتر نیست و کلیشه‌ای دیالوگ می‌گوید/باران کوثرى و بهاره رهنما سالن مى‌گیرند اما امثال قطب‌الدین صادقی و منیژه محامدی بیکارند/چرا بیضایی از ایران رفت؟ چون پیشنهاد یک تئاتر داد و گفتند بودجه نداریم و به‌جایش ۱۰۰ میلیون دادند به یک نمایش مهجور!/تئاترشهر حتی انبارش را به من نداد که کار اجرا کنم!!/عده‌ای نزول‌خوار، کبابی و فرش‌فروش به اسم سرمایه‌گذار وارد تئاتر شده‌اند!!!

سینماروزان: تقابل با حضور استارهای سینما و تلویزیون در صحنه تئاتر مدتهاست ادامه دارد و به نظر نمیرسد این تقابل حالا حالاها هم به پایان برسد.
به گزارش سینماروزان چیستا یثربی نویسنده و کارگردان تازه ترین چهره ایست که در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری «برنا» به انتقاد از حضور بازیگران سینما به تئاتر پرداخته است و البته در خلال این گفتگو از عدم توجه به تئاتریهای اصیل گلایه ها سر داده است.

چیستا یثربى نویسنده و کارگردان تئاتر در ارتباط با حضور بازیگران سرشناس سینما در تئاتر بیان کرد: در رابطه با این موضوع از خودم شروع مى کنم، سال گذشته قرار نبود براى نمایش «شب» روى صحنه بروم، آیا من بازیگر هستم؟ من درس بازیگرى نزد خانم ژاله علو، فهیمه راستکار و شهره لرستانى خواندم ولى نویسنده و کارگردان هستم. جریان بازى روى صحنه من در سال گذشته از این قرار بود که خانم بازیگر به یکباره رفت و گفت من چک سفید مى‌خواهم که رئیس تئاتر شهر گفت خودت بازى کن، گفتم من بروم؟ من آسم دارم، چطورى با این آسم یک ساعت و نیم مردم را نگه دارم، صداى من شاید به انتهاى سالن قشقایى نرسد، رئیس تئاتر شهر گفت چیستا یثربى براى تو تماشاگر بیشتر خواهد آمد، بعد از آن سایت تیوال را باز کردیم تا روز آخر نمایش بلیت ها فروخته شده بود، مردم براى من بیشتر آمده بودند تا بازیگرى را که مى‌شناختند. می دانید چرا؟ چون من کنجکاو برانگیز بودم و از من بازى ندیده بودند.

وى با اشاره به اینکه تئاتر به یک بلا و آفتى مبتلا شده است به نام سرمایه سالارى، توضیح داد: افرادى که در عمرشان حتى یک تئاتر تماشا نکردند و مربوط به تئاتر نیستند و به فروش میلیاردى یک یا چند تئاتر نگاه مى‌کنند و بعد با خودشان مى‌گویند چرا باید پول خودمان را در بانک بگذاریم؛ تئاتر یک بانک محلی شده است و چرا از این فرصت ما استفاده نکنیم، با کمال احترام و عذرخواهى از اسپانسرهاى فهیم باید مجددا تاکید کنم که تئاتر توسط عده اى نزول خوار تبدیل به بانک محلى شده است.
وى در ادامه با اعلام اینکه دچار بیمارى شده ایم که کبابى، فرش فروش و … وارد تئاتر شده‌اند، گفت: متاسفانه یک سرى آدم با پول وارد تئاتر شدند، هم سالن ها را گرفتند و هم سالن خصوصى تاسیس کردند که هزینه اجاره هرشب آن دو میلیون تومان است، من چطور هم پول بازیگر و دکور بدهم و هم هرشب دومیلیون تومان هزینه سالن بدهم، من چطورى این پول را بدهم از کجا درآمدزایی کنم که این هزینه ها را بدهم؟ من در تئاتر حرفه ای کشور به یک میزانی درآمد داشتم و به یک میزان دیگر دستمزد، به همه میگفتم این قدر می توانم به شما پرداخت کنم.
این نویسنده و روان شناس در ادامه خاطرنشان کرد: در گذشته در تئاتر قرارداد تیپ وجود داشت به شکلى که دولت و مرکز هنرهاى نمایشى در سال یک مرتبه پول به گروه هاى حرفه اى تئاتر پرداخت مى کرد که البته آقاى پارسایى این مسئله را ویران کرد. بعد از وى هم آدم هاى نالایق و بی اطلاع تر آمدند، مثلا از تلویزیون آمدند که یا شهرستانى بودند و در فضاى تئاتر نبودند یا اصلا مدیریت بلد نبودند و صرفا یک رشته مهندسى خواندند و آنها را رئیس کردند.  بعد این آدم ها چیکار مى کنند؟ اولین اقدام آنها قطع بودجه دولتى است، من سوالم این است که این پول کجا مى رود؟ نباید وضعیت دکتر صادقى اینگونه شود، چرا باید پرى صابرى به تنهایی هزینه هاى خودش را پرداخت کند یا استاد بیضایى چرا از ایران رفت؟ چون پیشنهاد یک تئاتر داد که گفتند بودجه نداریم بعد از آن طرف نمایش… که کم فروش بود و در مهجوریت واقع شد ١٠٠ میلیون حمایت مى کنند. چیستا یثربى با ١٠٠ میلیون نمایش در سطح جهانى روى صحنه خواهد برد.
یثربى همچنین با انتقاد از مدیریت تئاتر شهر گفت: من آخرین پیامکى که به رئیس تئاتر شهر دادم گفتم که سالن مى خواهم گفتند نداریم، گفتم دو سانس گفتند نداریم، گفتم در کافى شاپ، اتاق انبار یا اتاق آرشیو تئاترشهر گفتند نداریم، چرا چون من سال گذشته یک نمایش در تئاترشهر روى صحنه بردم. گفتم این قانون نیست که دوسال یک بار از تئاترشهر استفاده کنیم، که در پاسخ اعلام کردند به سالن هاى خصوصى مراجعه کنم که دستیارم به سالن هاى خصوصى مراجعه کرد دید قیمت ها به شدت بالا و سنگین است. حالا این تنها یک طرف ماجرا است.

یثربى در ادامه گفت:  کارگردان فلان نمایش موزیکال قبلا ٣ نمایشنامه من را با تئاترى ها روى صحنه برده که البته در تمام آنها به دلیل نابلدى شکست سنگین خورده است و مثل حالا سراغ مهناز افشار نرفته بود. مهناز افشار بازیگر من بوده ولى با کمال احترامى که براى ایشان قائل هستم مى گویم مهناز افشار دیالوگ بد مى‌گوید، اصلا  احساس نمى کند که دیالوگ باید حس باشد. ایشان کلیشه‌اى دیالوگ مى گوید، خانم افشار بازیگر تئاتر نیست…افشار در نمایش «گاردن پارتی در برف» بازیگر من بود و قرار بود در «آخرین پرى کوچک دریایى» هم نقش کوچکى گلاب آدینه به وى بدهد که متن آن براى من بود.وى در ادامه اضافه کرد: نمایش «گاردن پارتی در برف» بعد از مدتى توسط پرستو گلستانى به روى صحنه رفت که کلى جایزه دریافت کرد. زمانى که کار دست بچه هاى تئاتر باشد نتیجه مثبت از آب درخواهد آمد، چرا پرستو گلستانى با «گاردن پارتى در برف» موفق شد ولى با مهناز افشار کار رد شد، به دلیل بازی ضعیف این بازیگر! هنوز نامه بازبین ها را دارم که نوشتند بازیگران را عوض کنید و از بازیگران تئاترى استفاده کنید ما به شما سالن خواهیم داد. این اتفاقات در دوره شریف خدایى و مسافر آستانه رخ داد.

وى در ادامه تصریح کرد: بعد از گذشت آن دوران کارگردان همین نمایش موزیکال به مرکز هنرهاى نمایشى وارد شد و فاجعه تئاتر رخ داد و تئاتر خصوصى راه افتاد. تئاتر خصوصى فقط به پول فکر مى کند و مردم هم چون تفریح ندارند لباس هاى شیک خودشان را کجا بپوشند، فقط براى شو و شوآف به دیدن این تئاترها مى روند. اصلا اینکه تئاتر خوب یا بد تماشا کنند اهمیتى برایشان ندارد و فقط بلیط ١٠٠ تا ١٢٠هزارتومانى را بدهند، جوانان ما ١٠٠ هزار تومان کرایه خانه شان است، این یک ظلم است، خیلى از این تئاترهاى ١٠٠ هزارتومانى من را دعوت مى کنند که اصلا نمى‌روم، من فقیر نیستم ولى آیا همه علاقه مندان تئاتر این توانایى را دارند.

یثربى در ارتباط با علت استقبال از نمایش «شب» در سال گذشته، گفت: چرا تمام بلیت هاى نمایش «شب» چیستا یثربى تا روز آخر اجرا به سرعت در تیوال به فروش مى رسد چون نوشته هاى من را دوست دارند، البته نمایش «شب» در سالن قشقایى تئاتر شهر اجرا شد، من ٥ هفته براى اجراى یک نمایش به دیدن تمام سالن هاى خصوصى تئاتر رفتم که همه آنها از دم مى گفتند از بازیگران چهره مطمئنا استفاده مى کنید که من گفتم از بازیگر چهره استفاده نمى کنم. من هیچ وقت امثال این بازیگر را در حدى نمى‌بینم که جرأت بکند پاى خودش را بر روى صحنه تئاتر بگذارد، ببخشید که این مسئله را رک مى گویم من از هیچکس نمى‌ترسم؛ حتى از کسانی که کلکسیون جواهرات دارند و…

وى با اعلام اینکه فهم تئاترى و بیان اغلب سینماییهایی که به تئاتر می آیند مشکل دارد، گفت: مهناز افشار براى نقش هاى سینمایى مدل شخصیت خودش مانند «آتش بس» خیلى خوب است ولى چرا خانم تهمینه میلانى براى «آتش بس ٢» میترا حجار را آورد؟ باید به این موضوع فکر کرد، آدم ها مغرور مى شوند، سینماسالارى به جان تئاتر کشور افتاده است و به قول ژان کلود کریر نویسنده فرانسوى که همسر ایرانى دارد اگر سرمایه سالارى و ستاره سالارى سینما به تئاتر ورود پیدا کند فاتحه تئاتر خوانده است! یک مثال ساده برایتان میزنم. نیکول کیدمن براى فیلم هاى سینمایى میلیاردها تومان دستمزد مى‌گیرد اما در تئاتر به اندازه بچه هاى تئاتر حق الزحمه مى گیرد چون عاشق تئاتر است. ولى متاسفانه در تئاتر ایران فاجعه اى در حال وقوع است.

این نویسنده و کارگردان در ادامه گفت: آلبرکامو جمله جالبى داشت که مى گفت: تنها هنرى که از تجارت کثیف نزول خواران و سرمایه داران دور مانده ، تئاتر است و اگر شما تئاتری ها اجازه بدهید که پای کاسبان، کارخانه داران، سرمایه داران، نزول خواران به تئاتر باز شود براى همیشه فرهنگ خودتان را از بین بردید چون تئاتر تنها بخش فرهنگى کشور است که باقى مانده!! ما یک تئاتر داشتیم که جاى روشنفکرها و نفس کشیدن و تفکر بود، اما همان هم با ورود شاکردوست‌ها و افشارها و فروتن‌ها به خاطر سرمایه‌سالارى در حال از بین رفتن است.

یثربى با اعلام اینکه در سینما امکان فعالیت وجود ندارد، اظهار کرد: الان وقتى به من مى‌گویند چرا فیلمنامه نمى نویسد در پاسخ مى گویم چه کسى سفارش مى دهد، خودشان تولید مى کنند و مى نویسند، پیمان قاسم خانى خودش هم گفته بود که در یک سال با ٣٠ پیشنهاد کارى مواجه می شدند که الان خودشان هم کارهاى ضعیف مى نویسند. خانم باران کوثرى و بهاره رهنما… سالن مى گیرند ولی سالهاست امثال یثربى و قطب الدین صادقى و منیژه محامدی که سال های سال برای تئاتر این کشور جنگیدند در محاق گرفتار شدند. من دست فالوئرهاى خودم را مى‌بوسم که سال گذشته سالن نمایش «شب» را پر کرده بودند اما من که همواره بر روى آنها نمى توانم حساب کنم. من تماشاگر تئاتری خودم را مى خواهم، فالوئرهاى اینستاگرامم به دلیل احترام به من به تماشاى «شب» آمد نه براى دیدن تئاتر، من تماشاگر تئاتر خودم را مى خواهم.

نویسنده کتاب «پستچى» در خاتمه بیان کرد: دولت کجاست، همان دولتى که چند سال قبل آقاى روحانى قول داد که ممنوع‌الکارها را از کار بیرون بیاورد، افراد اصیل تئاتری امثال اکبر رادى که سالها در تئاتر خون جگر خوردند، خانه نشین شد و فوت کردند را ببینیم، جایگاه امثال چیستا یثربى کجاست، چرا موقعیت واقعى این آدم ها در اختیارشان گذاشته نمى شود؟ اصلا قرارداد تیپ کجاست؟ چرا مجوز این همه سالن خصوصى را می دهید که به شکل قارچ گونه در حال رشد هستند، البته اصلا بد نیست ولى از ما نپرسند که قهرمان اول من بازیگر سینما است یا نه؟؟ قهرمان اول من دخترم است که ٢٠ سال سن دارد، چرا این سوال را مى پرسند،این اهانت به من است که موهاى سرم براى تدریس تئاتر به بچه ها سفید شده است، ببینید کى گفتم بزودى تئاتر ما با این وضعیت از بین خواهد رفت و ورشکسته خواهد شد، یاد روزهایى بخیر که تئاترهاى ما در جهان مى درخشید الان دیگر هیچ جا دعوت نمى شویم. متاسفانه فاجعه اى براى تئاتر در راه است و واى از آن روزى که بازیگر سینمایى بخواهد دیالوگ تئاتری بگوید.




فریدون جیرانی بیان داشت⇐شمقدری در مقطع اول حضورش در سازمان سینمایی نگاه بازی داشت/پولاد کیمیایی حق دارد از من شاکی باشد!/روزنامه «سینما» مثل گذشته اهمیت ندارد/گروه تولید «خفگی» موافق حضور الناز شاکردوست نبودند/ قرار بود بهاره رهنما در «خفگی» بازی کند/سلیقه ۵ نفرۀ شورای پروانه ساخت است که سینما را هدایت می‌کند/گبرلو می‌تواند «هفت» را در لاین وسط اداره کند!!

سینماروزان: فریدون جیرانی که تازه ترین فیلمش «خفگی» با امکانات تبلیغی خوبی که در اختیار داشته توانسته فروش 3میلیارد را رد کند در تازه ترین گفتگویی که به بهانه این فیلم داشته برخی نقطه نظراتش درباره سینما، «هفت» و انتشار مجدد روزنامه «سینما» را بیان کرده است.

جیرانی با اشاره به شکست آخرین فیلمش قبل از «خفگی» یعنی «خواب زده ها» به «ایسنا» بیان داشت: من نمی‌خواستم «خواب زده ها» را بسازم. من دو فیلم توقیفی «قصه پریا» و «من مادر هستم» را داشتم و با مشکلات زیادی پروانه‌اش را گرفتم چون سکانس‌های زیادی از آنها حذف شد. بعد از آن تا حدود یک سال به من پروانه ساخت نمی‌دادند. آقای شمقدری در مقطع اول  حضورشان در معاونت امور سینمایی نگاه باز و بهتری داشتند ولی در مقطع دوم که فشارها به آن‌ها وارد شد، اینطور نبود. در آن مقطع یک شورایی برای تصویب فیلم‌نامه در جامعه صنفی و ارشاد تشکیل شد، این فیلم نامه از جامعه صنفی بیرون آمد ولی در ارشاد دچار مشکل شد و تقریبا ۶ ماه امروز، فردا کردند. من به تدریج فهمیدم که این‌ها به من پروانه نمی‌دهند. می خواستم برای فیلمنامه «خانم» که سه اپیزود بود و در نهایت تینا پاکروان آن را ساخت، پروانه بگیرم حتی با عوامل فیلم صحبت کرده بودم و امکانات مالی هم جمع شده بود که من ساخت فیلم را به سرعت شروع کنم ولی پروانه ساخت ندادند.

این کارگردان ادامه داد: در همان مقاطع رحمان سیفی‌آزاد قصه‌ای را که من برای شان تعریف کرده بودم به یک طرح تبدیل کرد و گفت اگر من برای آن پروانه ساخت بگیرم و تهیه کننده باشم آن را می‌سازی؟! که در نهایت من هم قبول کردم. سپس ایشان از ارتباطاتش استفاده کرد و توانست پروانه ساخت «خواب‌زده‌ها» را بگیرد. البته منت زیادی هم بر سرش گذاشتند و درنهایت ما بین ساختن و نساختن آن تصمیم گرفتیم که «خواب زده ها» را بسازیم. ولی اگر من لحن فانتزی فیلم را دنبال کرده بودم خیلی بهتر از آب در می‌آمد اما متاسفانه من لحن اجتماعی آن را دنبال کردم که اشتباه بود، درحالیکه می‌توانستم مثل یک کمدی رمانتیک همچون «صورتی» یک لحن اجتماعی کمدی بگیرم اما آن را فانتزی ندیدم و فیلم هم درنیامد.

جیرانی درباره‌ گلایه‌های پولاد کیمیایی از کوتاه شدن نقش‌اش در «خفه‌گی» توضیح داد: پولاد کیمیایی حق دارد که شاکی باشد و گلایه داشته باشد. ولی در واقع شروع فیلم «خفه‌گی» را جوانی زد به اسم «پاشا» که سال‌ها با او دوست بودم و قرار بود در یکی از  فیلم‌های من بازی کند. فیلمی به نام «عشق» قرار بود ساخته شود ولی به دلیل اینکه گریم مناسبی صورت نگرفت، فیلم ساخته نشد. بعد به سراغ این فیلم آمدیم و قرار شد سرمایه آن را جور کند ولی نتوانست کل سرمایه را پیدا کند و قسمت زیادی را تهیه کرد و قرار شد خودش نقش اول را بازی کند ولی بعد نوید محمدزاده آن را بازی کرد.

وی ادامه داد: برای بازیگر زن هم انتخاب‌های متعددی داشتیم و در ابتدا هم قرار شد که بهاره رهنما در آن بازی کند ولی یک لحظه ترسیدم که سابقه کمدی او در یک فیلم جدی برخورد منفی ایجاد کند. بعد الناز شاکردوست آمد و قصه را برایش تعریف کردیم و منتظر ماند تا فیلمنامه آماده شود. تمام تیم من خیلی موافق آمدن الناز نبودند کما اینکه در «سالاد فصل» هم موافق حضور مهناز افشار نبودند، ولی با اصرار مشاورین و تصمیم نهایی خودم به این نتیجه رسیدم که الناز شاکر دوست در این فیلم بازی کند. فیلم برداری را با الناز شروع کردیم و در همان چند روز اول متوجه شدیم که او یک اتفاق خیلی خوب را راه انداخته است، سپس به این نتیجه رسیدیم که باید یک بازیگر دیگری هم داشته باشیم که به روند داستان کمک کند بنابراین نقش برادر را تقویت کردیم.

فریدون جیرانی با ردّ تأثیرگذاری راه اندازی مجدد روزنامه «سینما» در فروش «خفگی» بیان داشت: امروزه روزنامه مثل گذشته اهمیت ندارد. در واقع تبلیغاتی که دفتر پخش و بیلبوردها در معرفی این فیلم انجام دادند در دیده شدن فیلم کمک کرد. روزنامه‌های کاغذی و ورقی که تیراژ زیادی ندارند فقط بر روی فضای داخل سینما تاثیر می‌گذارند، به نظرم مهمترین کاری که انجام شد، تبلیغات گسترده فیلم بصورت بیلبورد قبل از آغاز اکرانش بود. به نظرم باید برای فیلم‌های متوسطی که از قبل روی آن‌ها حساب باز نمی‌کنند، تبلیغات انجام شود. خیلی از فیلم‌ها پیش از اکرانشان معروف هستند مثلا بازیگر مطرحی مثل رضا عطاران در آن حضور دارد یا کارگردان مطرحی فیلم را ساخته و فیلم قبلی‌اش هم فروش خوبی داشته است به این ترتیب خودش به اندازه کافی تبلیغ اولیه دارد ولی فیلم‌های متوسط که حدود ۸۰ درصد از سینمای ما را تشکیل می‌دهند نیاز به جا انداختن بواسطه تبلیغات دارند. خوشبختانه شرکت پخش فیلم ما به این علت که تازه کار بود، نیاز داشت تا موجودیت پیدا کند، این نیاز باعث شد که فیلم ما را در نظر عموم مردم جا بیاندازد. این در حالی است که اگر در یک پخش بزرگ می‌رفتیم، ممکن بود زمان اکران زودتری برای ما می‌گرفت ولی این تبلیغات انجام نمی‎‌شد. در واقع در سینمای ایران، نکته مهم این است که شما بتوانید فیلم متوسط را به فروش مطلوب برسانید. فیلم «خفگی» قبل از اکران از نظر خیلی‌ها فیلمی بود که می‌گفتند به سختی شاید به فروش یک میلیاردی برسد.

این کارگردان درباره اوضاع و احوال سینمای امروز بیان داشت: مرز خودی‌ها و غیرخودی‌ها تحت تاثیر افکار عمومی مخدوش شده است و مثل سابق نیست. ممکن است یک عده به امکاناتی دسترسی داشته باشند که بقیه ندارند اما مرزها در حال مخدودش شدن هستند. در واقع فیلم‌سازان عرفی قدرت زیادی دارند و این اتفاق مهمی است که در دولت احمدی‌نژاد رخ داد. الان هم گریزی نیست و دیگر نمی‌شود مانعی برای رشد فیلمسازان عُرفی ایجاد کرد، آن فیلمسازان در جایگاه خودشان می‌توانند قدرت بگیرند و گروهی دیگر از فیلم‌سازان هستند که باید تغییراتی ایجاد کنند و باید درک زمانه را داشته باشند. چون شرایط قانون‌مندی شده نیست و قانونی حاکم نیست، سلیقه ۵ نفر در شورای پروانه ساخت، سینما را هدایت می‌کند و امکان دارد برنامه‌ها و نظراتی از بالا به آنها اعلام شود.

جیرانی که در فصل اول «هفت» مجری این برنامه تلویزیونی بود درباره‌ی اینکه نبودن این برنامه سینمایی در این روزها آیا تاثیری در سینما گذاشته است،گفت: من بررسی دقیقی انجام نداده‌ام ولی دلم نمی‌خواهد که «هفت» تعطیل شود. هیچ برنامه‌ای به عقب برنمی‌گردد. دوره‌ها عوض شده است و اکنون نوبت نسل جدید است که اجرای «هفت» را بگیرد. به نظر من «هفت» با حضور آقای افخمی خنثی نبود. عده‌ای «هفت» با اجرای گبرلو را دوست دارند من هم احساس کردم با حضور او نه تنش‌های دوران اجرای ما وجود خواهد داشت و نه افخمی و ایشان می‌تواند «هفت» را در لاین وسط اداره کند.




آیا شوهر دوم بهاره رهنما فرزند حسن عباسی است؟!+فیلم

سینماروزان: در روزهای گذشته و بعد از ازدواج دوم بهاره رهنما با جوانی به نام امیرخسرو عباسی که هم مهندس است و هم ساکن الهیه و هم کارآفرین نمونه با تولید کرم زیبایی شترمرغ، پرسشی شکل گرفته درباره نسبت فرزندی همسر رهنما با حسن عباسی.

حسن عباسی که از تئوریسینهای جریان اصولگراست در دوران ریاست شمقدری بر سازمان سینمایی عضو شورای پروانه نمایش هم بود و در جشنواره بیست و نهم فجر به هیات داوران نیز راه یافت و البته پرسشهایی طرح شد درباره تاثیرگذاری او بر دیگر داوران در حذف برخی آثار متفاوت آن جشنواره و از جمله یک درام شاعرانه پربازیگر با حضور شهاب حسینی از فهرست برگزیدگان.

مخاطبان با توجه به اشتراک نام خانوادگی حسن عباسی با امیرخسرو عباسی گمانه زده اند که او پدرشوهر بهاره رهنماست؟؟؟
احتمالا ازدواج دوم مهناز افشار که چند سال بعد از ازدواج اولش با سجاد رفیعی با آقازاده ای به نام یاسین رامین فرزند دو معاون احمدی نژاد ازدواج کرد و بعدتر هم گرفتار حواشی بازداشت شوهر شد، اصلی ترین دلیل طرح این گمانه بوده است.

اما واقعیت آن است حسن عباسی اصلا فرزندی ندارد و خودش هم چند سال قبل در نشستی وقتی در این باره طرف پرسش قرار گرفت از این گفت که تمام دانشجویان ایرانی فرزند وی هستند.

او حتی به یکی از نقل قولهای همسرش اشاره کرد که اگر فرزند پسر داشت، دخترها بر سرش دعوایشان میشد و اگر دختر داشت پسرها بر سرش دعوا میکردند فلذا خدا صورت مساله را پاک کرده و اصلا به آنها فرزند نداده است.

برای دیدن فیلم گفته های حسن عباسی درباره تعداد فرزندانش اینجا را ببینید.




بهاره رهنما اظهار داشت⇐ تنها شرط حاجی (همسر فعلی‌اش) برای ازدواج با من این بود که نمازم را سروقت بخوانم!!!+فیلم و ادعاهایی درباره پیامهای تبریک خانواده شوهر اول و…

سینماروزان: ازدواج دوم بهاره رهنما با امیرخسرو عباسی همچنان محل حاشیه هاست بخصوص درباره اینکه گفته شده شوهر دوم ایشان که ظاهری متشرع گونه دارد، هم ساکن الهیه است و هم کارآفرین نمونه با تولید کرم زیبایی شترمرغ.

رهنما به تازگی در گفتگویی با «حاجی» خطاب کردن شوهر دوم و در کنار طرح ادعاهایی مبنی بر اینکه قرار نبوده عکسهای ازدواجش رسانه ای شود و خانواده همسر اولش یعنی خانواده پیمان قاسم خانی ازدواجش را از طریق صفحه ایشان(!)تبریک گفته اند از این گفته که تنها شرط «حاجی» برای ازدواج، خواندن بموقع نماز است.

برای دیدن فیلم گفته های رهنما اینجا را ببینید.

با آرزوی خوشبختی برای این بازیگر و حاجی که مخاطبان از همین ابتدا از زبان همسر از اندرزهای مذهبی شان مستفیض شده اند، ابراز امیدواری میکنیم که اول تبریک خانواده پیمان که جزو فعالین فضای مجازی هم هستند از طریق صفحات اجتماعیشان هم ابراز شود تا راه هر گونه گمانه را ببندد و دوم بهاره رهنما درباره مدارج رشد حاجی و تبدیل شدن به کارآفرین نمونه هم اطلاعاتی را پیش روی علاقمندان کارآفرینی قرار دهند و سوم اینکه این ازدواج پرحاشیه به مانند ازدواج پرحاشیه مهناز افشار با یاسین رامین آقازاده دو معاون احمدی نژاد که به گفته پدرش از دو سالگی به حفظ قرآن پرداخته با اخباری بد و ناراحت کننده مانند بازداشت و خدای نکرده شایعه سازی درباره دلایل بازداشت همراه نباشد…

 




معمای واکنش حلقه اول خویشاوندان بهاره رهنما نسبت به ازدواج دوم این بازیگر زن

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر:  انتشار خبر و عکس ازدواج دوم بهاره رهنما با فردی به نام امیرخسرو عباسی-که آن طور که پیج رسمی عروس خانم اعلام کرده هم مهندس است و هم ساکن الهیه و هم کارآفرین نمونه با تولید کرم زیبایی شترمرغ-بیش از آن که هواداران این بازیگر را شگفت‌زده کند پرسشی را پیش‌روی آنها گذاشت درباره واکنش خویشاوندان و دوستانش نسبت به این ازدواج.

در میان خویشاوندان بهاره رهنما به غیر از پدر و مادرش که تصاویرشان در کنار عروس خانم منتشر شد، چهره‌هایی نظیر مهراب قاسم‌خانی و همسرش شقایق دهقان که اتفاقا در حوزه اظهارنظرهای اجتماعی فعالند و مهراب‌شان تقریبا درباره هر اتفاق پرهیاهویی موضع گیری می‌کند، هنوز هیچ واکنشی از خود نشان نداده‌اند.

عین این مسأله درباره پریا قاسم‌خانی فرزند بهاره از همسر اولش پیمان قاسم‌خانی صدق می‌کند. این دختر جوان هم تاکنون هیچ واکنشی به این ازدواج نشان نداده است؛ همین طور افرادی چون سروش صحت که در حلقه نزدیکترین دوستان بهاره بوده‌اند.

در این این بین البته  سهوا یا عامدانه تصویری از حضور بهاره رهنما با لباس عروس در کنار شقایق دهقان در پشت صحنه نمایشی به نام «در چشمان تو اسب می‌دوید» به نام عکس شب عروسی منتشر شد که البته خیلی زود هم تکذیبیه پشت تکذیبیه رسید درباره عکس.

شقایق دهقان و همسرش این روزها در پاریس به سر می‌برند و مشغول گذران تعطیلات تابستانی‌اند! اما بعید است بخصوص با حضور فعال مهراب در فضای مجازی از ازدواج دوم بهاره خبر نداشته باشند. پس چرا واکنش نشان نداده‌اند و حتی در حد یک پیام تبریک خشک و خالی نیز به استقبال این قضیه نرفته‌اند؟ احترام به پیمان دلیل این مسأله است؟ یا آن که ترجیح داده‌اند کلا بیخیال ماجرا شوند؟ همین پرسشها درباره عدم موضع‌گیری پریا هم وجود دارد.

بهاره  رهنما چندی پیش اعلام کرده بود اگر پیمان همسر او نیست اما دوست سی ساله اوست و قدیمی‌ترین دوست او به شمار می‌رود؛ حالا سکوت سنگین حلقه اول از نزدیکان بهاره رهنما به ازدواج دوم وی نشان می‌دهد که حتی در سبک زندگی‌های غیرسنتی و در میان آنهایی که جزو به اصطلاح روشنفکران قلمداد می‌شوند نیز سایه سنتها و عرف بر روی تفکرات و رفتارشان به شدت سنگینی می‌کند.

بهاره رهنما و همسر دومش امیرخسرو عباسی
بهاره رهنما و همسر دومش امیرخسرو عباسی



بازیگری بهاره رهنما و هدایت هاشمی برای رضا کیانیان+عکس

سینماروزان: رضا کیانیان در اولین تجربه کارگردانی خود، در کنار هدایت هاشمی و بهاره رهنما به ایفای نقش می‌پردازد.

به گزارش سینماروزان رضا کیانیان، بازیگر تئاتر ، سینما و تلویزیون نمایش «حرفه‌ای» را به عنوان اولین تجربه کارگردانی خود به صحنه می‌برد.

متن این نمایش نوشته دوشان کواچویچ است و موضوع آن درباره فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی و پیامدهای آن است، و رویکردی کمدی اجتماعی دارد.

کیانیان سال 83 در همین نمایش که با نام «حرفه‌ای‌ها، یک کمدی غمگین» به کارگردانی بابک محمدی اجرا شد، بازی کرد که آن اجرا بر اساس نسخه ترجمه شده آلمانی در فرهنگسرای نیاوران و تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت و احمد ساعتچیان و مریم سعادت دیگر بازیگران آن بودند اما کیانیان برای اجرای دوباره این نمایشنامه ، خوانش دیگری از متن دارد که با خوانش آلمانی آن متفاوت است.
او این نمایشنامه را با ترجمه ایرج امامی و از روی ترجمه انگلیسی و ترجمه‌ای که در آف برادوی اجرا شده ، از نیمه دوم بهمن ماه در سالن «پالیز» اجرا می‌کند.
رضا کیانیان علاوه بر بازیگری، در هنرهای تجسمی همچون عکاسی ، مجسمه سازی و چیدمان نیز فعال است و پیش از این ، طراحی صحنه چندین اثر هنری را انجام داده و سال ۱۳۷۷ در جشنواره تئاتر فجر جایزه بهترین طراحی صحنه را برای نمایش «نیلوفر آبی» به کارگردانی حمید امجد دریافت کرده است. او طراحی صحنه نخستین نمایش خود را نیز بر عهده دارد.
دوشان کواچویچ یکی از مشهورترین هنرمندان تئاتر اهل یوگسلاوی است که فیلمنامه مشهور «زیر زمین» را برای امیر کاستاریکا نوشت و این فیلم در جشنواره فیلم کن در سال ١٩٩٥ توانست نخل طلا را دریافت کند.
تاکنون اجراهای متفاوتی از نمایشنامه «حرفه‌ای» در آمریکا روی صحنه رفته است. این نمایشنامه نخستین بار سال 1991 با ترجمه «باب دور دیویس» از زبان صربی به انگلیسی در برکلی روی صحنه رفت و سپس سال ۱۹۹۲ در لندن، ۱۹۹4 در نیویورک و در سال ۱۹۹۵ در آف برادوی اجرا شد و بعد از گذشت چند سال ، کمپانی «رابرت ردفورد» مقدمات ساخت فیلم «حرفه‌ای» را بر اساس آن فراهم کرد.
نمایش «حرفه‌ای» با طراحی، کارگردانی و بازی رضا کیانیان نیمه دوم بهمن ماه در سالن «پالیز» به صحنه می‌رود. قرار است در کنار سه بازیگر اصلی این نمایش، چند بازیگر جوان نیز ایفاگر نقش‌های فرعی باشند که بزودی اسامی این بازیگران و تاریخ دقیق شروع اجرای آن اعلام خواهد شد.

حرفه ای رضا کیانیان، بهاره رهنما هدایت هاشمی
تمرین نمایش «حرفه ای» با حضور رضا کیانیان، بهاره رهنما و هدایت هاشمی



۳ سال بعد از حضور در ضیافت «نقش نگار» در کنار بابک زنجانی⇐آقای عابربانک بازداشت شد!+عکس⇔فرد بازداشتی به غیر از تئاترهای بهاره رهنما و ایوب آقاخانی سرمایه‌گذار «ماه تی تی» داود میرباقری هم بوده!!!

سینماروزان: خبر بازداشت بدهکار بزرگ بانکی فعال در حوزه ورزش اول بار از سوی خبرگزاری «میزان» متعلق به مرکز رسانه قوه قضاییه منتشر شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» در خبر «میزان» پیرامون این دستگیری آمده بود: سه شنبه دادستان تهران از بازداشت و پیگیری قضایی دو بدهکار بزرگ بانکی خبر داده بود که در خبر یاد شده، یکی از این دو فرد، سرمایه‌دار مطرح فعال در حوزه ورزش عنوان شده بود. بنا بر اطلاعات به دست آمده، صبح امروز بدهکار بزرگ بانکی مطرح در امور ورزش که امور مالی یک تیم لیگ برتری را نیز بر عهده دارد، بازداشت شده و راهی بازداشتگاه اوین شده است. گفتنی است، احتمال می‌رود با بازداشت فرد مورد اشاره که نقش بسزایی در جذب بازیکنان یک تیم لیگ برتری ایفا می‌کند، نقل و انتقالات این تیم پر طرفدار در نیم‌فصل لیگ برتر با مشکلاتی مواجه شود.

ساعاتی بعد از خبر «میزان» بود که گمانه زنی ها درباره هویت فرد بازداشت شده به حسین هدایتی رسید که در فوتبال ایران به «عابربانک» مشهور شده است و فارغ از تأسیس باشگاهی به نام «استیل آذین» طی سالهای اخیر به واسطه کمکهایی که به تیم فوتبال پرسپولیس داشته هم در کانون توجه قرار گرفته است.

حسین هدایتی از جمله کسانی بود که در آبان ۹۲ در ضیافت رونمایی حضور ناصر ملک مطیعی در فیلم سینمایی «نقش نگار» علی عطشانی که سرمایه تولیدش را بابک زنجانی داده بود در قابهایی مختلف کنار محمدرضا رویانیان مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس و البته بابک زنجانی دیده می‌شد.

عجیب اینکه بعد از بابک زنجانی که در دی ۹۲ بازداشت و در نهایت نیز در فروردین ۹۵ حکم اعدامش صادر شد، محمد رویانیان هم در بهار ۹۳ مدتی را در بازداشت به سر برد و حالا در دی ۹۵ حسین هدایتی هم بازداشت شده است که مشخص نیست عاقبتش چه خواهد شد؟

از بهاره رهنما و ایوب آقاخانی تا رضا عطاران و احمد متوسلیان و داود میرباقری

به گزارش نمایش خانگی حسین هدایتی از جمله سرمایه‌دارانی بود که در برهه هایی از زمان به سمت سینما، تئاتر و شبکه خانگی هم آمد و به غیر از سرمایه گذاری در تولید نمایش «مثل ماه برای آسمان» به کارگردانی کوروش زارعی با بازی ایوب آقاخانی و نمایشی دیگر به نام «دورهمی زنان شکسپیر» به کارگردانی بهاره رهنما، شنیده‌هایی طرح شده درباره حضورش در یک کمدی عطارانی که قسمت دومش هم ساخته شده است و همچنین موافقت برای حمایت از تولید سریال «در جستجوی احمد» با محوریت زندگی احمد متوسلیان و همچنین یکی از سریالهای در دست ساخت شبکه خانگی به نام «ماه تی تی» که به واسطه حجم استفاده از جلوه‌های ویژه از کارهای پرهزینه این مدیوم است.

هدایتی شهریور۹۳ به صراحت اعلام کرد که با امضاء قرارداد همکاری، ساخت سریال طنز اجتماعى به نام «ماه تى تى» جهت پخش در شبکه نمایش خانگى به کارگردانى داوود میرباقرى و تهیه کنندگى آقاى مهران برومند و سرمایه گذارى هولدینگ استیل آذین ایرانیان، همزمان با روز ملى سینما آغاز شده است!!!

بعد از «شهرزاد» که بازداشت محمد امامی تهیه کننده اش در کانون توجه قرار گرفت این دومین بار است که محصولی از شبکه خانگی به نام «ماه تی تی» به واسطه بازداشت فردی که از وی به عنوان سرمایه گذارش نام برده شده، دستخوش شایعات می شود. نه تهیه کننده و نه شرکت تولیدکننده «ماه تی تی» نسبت به این بازداشت واکنشی نشان نداده اند.

هر چی گیرم آمد ملک خریدم

حین پیچیده شده خبر بازداشت حسین هدایتی بیش از همه این جمله او در فضای مجازی دست به دست شد: «من هر چی گیرم می‌آمد ملک می‌خریدم و هرچه دارم از ملک دارم.» و مخاطبان با اشتراک این جمله، این پرسش را طرح کردند که آیا این بازداشت هم به خاطر ملک داری است؟؟

پاییز ۹۲؛ ضیافت «نقش نگار»؛ حسین هدایتی سمت راست بابک زنجانی دیده می‌شود
پاییز ۹۲؛ ضیافت «نقش نگار»؛ حسین هدایتی سمت راست بابک زنجانی دیده می‌شود
تابستان ۹۳؛ حسین هدایتی در میان داود میرباقری کارگردان و مهران برومند تهیه کننده «ماه تی تی»
تابستان ۹۳؛ حسین هدایتی در میان داود میرباقری کارگردان و مهران برومند تهیه کننده «ماه تی تی»



چرا سریال مهران غفوریان از شبکه دو به نسیم رفت؟⇐تهیه‌کننده پاسخ داد

سینماروزان: در حالی که چند قسمت از سریال «همسایه‌ها» به کارگردانی مهران غفوریان از شبکه دو سیما پخش شده بود، پخش این مجموعه به شبکه نسیم واگذار شد.

به گزارش سینماروزان «همسایه‌ها» که پیش از این با فراز و نشیب‌هایی روبرو شده بود، ازجمله ساخت مجدد پس از تغییر کارگردان و خسارت‌های مالی‌ که بر این مجموعه تحمیل شد، اکنون به علت فشردگی برنامه‌های شبکه دو، میهمان مخاطبان شبکه نسیم شده است.

علیرضا سبط احمدی – تهیه‌کننده این مجموعه تلویزیونی – در پی این اتفاق درباره‌ی علت انتقال مجموعه «همسایه‌ها» از شبکه دوم به شبکه نسیم به “ایسنا” اظهار کرد: با توجه به سیاست‌هایی که سیما پیش گرفته است، کارهای شاد و طنز قرار است بیشتر به شبکه نسیم سوق پیدا کند، اما یکی از علت‌های اصلی این جابه‌جایی به محدودیت کنداکتور شبکه دوم سیما و پخش برنامه‌های گفت‌وگومحور بر می‌گردد که معاونت سیما تصمیم گرفت این مجموعه را از شبکه نسیم پخش کند.

وی با بیان این‌که ما نیز تابع تصمیمات معاونت سیما هستیم، یادآور شد: ما همه تابع تصمیم‌گیری کلان سیما هستیم، اما دوست داریم کارمان به خوبی دیده شود. متاسفانه این مجموعه از شروع تیتراژ تا پایان در شبکه دوم سیما با محدودیت زمان روبه‌رو بود، اما به نظر می‌رسد شبکه نسیم این شرایط را دارد کار را به شکل کامل پخش کند؛ با توجه به این‌که شبکه نسیم به عنوان یکی از شبکه‌های پرمخاطب است، این تصمیم گرفته شد که «همسایه‌ها» از یک شبکه پربیننده پخش شود.

این تهیه‌کننده مجموعه تلویزیونی با اشاره به این که «همسایه‌ها» برای شبکه دوم سیما تولید شده بود، گفت: این سریال زیر نظر مدیر گروه شبکه دو سیما تولید شده بود، اما ما به تصمیم گیری‌ها احترام می‌گذاریم؛ شاید اگر کنداکتور شبکه دوم سیما فشرده نبود و محدودیت زمانی وجود نداشت کار قابل پخش بود. البته وقتی یک اثر در یک شبکه تولید می‌شود، صاحب آن اثر دوست دارد از همان مجموعه کارش بر روی آنتن برود، اما به هرحال ما تابع سیاست‌گذاری‌های سیما هستیم.

به گفته وی، مجموعه «همسایه‌ها» از شنبه – ۲۷ آذرماه – از قسمت اول از شبکه نسیم به روی آنتن می‌رود.

این تهیه‌کننده سپس درباره‌ روند ساخت این مجموعه گفت: حدود ۷۰ درصد مجموعه به سرانجام رسیده و ۲۰ قسمت از آن آماده پخش است که همزمان پخش و تولید اواخر دی‌ماه به پایان خواهد رسید.

⇐ مجموعه «همسایه‌ها» قرار است ساعت ۲۱:۴۵ از شبکه نسیم هر شب به روی آنتن برود.

جواد رضویان، مهران غفوریان، بهاره رهنما، سیروس گرجستانی، حسین سلیمانی، سیاوش گرجستانی، سپندامیرسلیمانی، نعیمه نظام‌دوست، آرام جعفری، سمانه پاکدل، محمود جعفری، پوراندخت مهیمن، شهین تسلیمی، آذرین رئوف، جوانه دلشاد و اصغر سمسارزاده بازیگران اصلی سریال هستند.

در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: میلاد و مادرش به تهران آمده‌اند و قرار است صاحب ساختمان یاس که یکی از دوستان میلاد است دفتری را به او برای پخش محصولات تولیدی‌شان اجاره دهد. دیگر اجاره‌نشینان ساختمان که مشاغلی همچون خدمات مجالس، وکالت، سایت خبری، ماهنامه و… دارند چون در ابتدا فکر می کنند مستاجران جدید قرار است جایگزین آنها شوند تلاش می کنند به نوعی خود را در ساختمان حفظ کنند، اما در نهایت، میلاد و مادرش در اتاقی روی پشت بام ساکن می شوند و باقی ساکنین در دفاتر خود باقی می مانند. ماجراهای همسایه های ساختمان یاس با ورود میلاد و مادرش شروع می شود.




“#هشتگ…”بازی نیوشا ضیغمی و بهاره رهنما+عکس

سینماروزان: با پایان فیلمبرداری «#هشتگ…» این پروژه توسط رحیم بهبودی فر وارد مرحله تدوین شد.

به گزارش سینماروزان فیلم «#هشتگ..» که نویسندگی و کارگردانی آن را رحیم بهبودی فر به عهده دارد، فیلمی اجتماعی است با رگه های کمدی است که در آن بازیگرانی از جمله نیوشا ضیغمی، بهاره رهنما، بیژن بنفشه خواه، حدیث فولادوند، محمد علی کیانی، مهرداد فلاحتگر، ارسلان قاسمی و امید ررحانی با حضور محسن ملکی و سیدجواد هاشمی به ایفای نقش پرداخته اند.

همچنین آرتین پشنگ، امیرعلی نیازی، محمد مهدی احمدی و ثنا کیانی به عنوان بازیگران کودک و نوجوان در این فیلم حضور دارند.

عوامل فیلم «#هشتگ…» عبارتند از: تهیه کنندگان : مقصود جباری_محمد علی کیانی، مجری طرح: مجتبی پیری، مدیر تولید: محمدعلی کیانی، نویسنده و کارگردان: رحیم بهبودی فر، برنامه ریز و دستیار یک کارگردان: امیر جاوید نیک، دستیار کارگردان: محمدرضا زمانی، منشی صحنه: بیتا ارسطویی، مدیر تبلیغات: محسن پیری، عکاس: حسن شجاعی، فیلمبردار پشت صحنه: علی بیات، مدیر فیلمبرداری: آرش خلاق دوست، دستیار اول فیلمبردار: مهدی ابراهیمی، دستیاران فیلمبردار: حمید قطبی، هادی رمضانی، عرفان جهاندار، سعید احدی، علی واحدی، طراح گریم: محسن ملکی، مجریان گریم: مهرنوش سلیمی، آزاده دانایی، امید ملکی، سعید رامپور، طراح صحنه و لباس: افسانه صمدزاده، دستیاران طراح صحنه: مهدی قوچانی، حامد محمدیان، مهران ثقفی، گروه لباس: ثمینه افتخاری، سمانه عباسی، صدابردار: مازیار شیخ محبوبی، دستیار صدا: نادر تاج آبادی، جانشین تولید: حمید احمدی، مدیر مالی: نسترن شفیعی، امور دفتری: زهرا پذیره، مدیر تدارکات: امیرحسین طاهریان، تدارکات: محمد جمشیدی، امیر ارباب زاده و مدیر رسانه ای: احسان عباسی.

هشتگ
هشتگ



شغل جدید بازیگران⇐ از کافه‌داری تا اسکواش+عکس

سینماروزان: بازیگران سینمای ایران سالهاست که در کنار بازیگری تجربیات متفاوت تری هم دارند.

به گزارش سینماروزان هانیه توسلی و بهاره رهنما از جمله بازیگران زن سینمای ایران هستند که در ماههای اخیر درگیر دو حیطه متفاوت شده اند؛ توسلی درگیر بازی اسکواش شده و بهاره رهنما هم کافه داری می کند.

هانیه توسلی اخیرا در ترکیب تیم اسکواش بانوان هنرمندان مقابل تیم نفت در لیگ تهران مسابقه داد و فصل آینده در لیگ کشوری حاضر می شود.

وی در این خصوص اعلام کرد: «تشکر می کنم از سحر فولادوند مربى خوبمون که کلى زحمت کشید و با ما کار کرد. پارسال که این تیم را راه انداختم فکر نمى کردم سال دیگه بتوانیم در لیگ تهران مسابقه بدهیم. اسکواش ورزش سختی است اما واقعا تمرین و تلاش و زمان گذاشتن نتیجه بخشه. حالا قرار است سال بعد کولاک کنیم.»

هانیه توسلی بعد از بازگشت از تمرین اسکواش
هانیه توسلی بعد از بازگشت از تمرین اسکواش

کافه داری بهاره رهنما

بهاره رهنما که از خیلی وقت پیش ها دوست داشت کاری به جز سینما و تئاتر برای خودش راه بیندازد و چون قسمتی از زندگی روزانه خودش را به نویسندگی اختصاص داده بود دنبال محیطی آرام و دنج می گشت که علاوه بر ایجاد آرامش، بتواند از آنجا برای نوشته هایش الهام بگیرد.

برای همین به این فکر افتاد که کافه رستورانی کلاسیک در یک کوچه دنج و خلوت به اتفاق چند نفر از دوستانش راه بیندازد.

خودش در این باره به “آفتاب” گفت: «این محیط برای من آرامش می آورد و در عین حال پر از جذابیت است چون می توانم در اینجا رفت و آمد آدم ها را ببینم و با آنها معاشرت کنم. البته کافه داری، کار سنگینی است. آن هم از این بابت که آدم باید حواسش به نظم و انضباطی باشد که این مکان به آن نیاز دارد.»

یک کار گروهی

بهاره رهنما از ابتدای کار تمام هزینه های لازم برای راه اندازی چنین کافه رستورانی را نداشت و البته مشغله های زیادش هم اجازه نمی داد تا به تنهایی به امور کافه رسیدگی کند، برای همین با چند نفر از دوستانش شریک شد تا کافه شان را با کمک هم راه اندازی کنند: «چند نفر از دوستانم و یکی از اقوام دور به من پیشنهاد دادند تا یک رستوران افتتاح کنیم، قبل از اینکه این پیشنهاد را اجرایی کنم، دو ماه فکر کردم و طی چند جلسه به این دوستان ملحق شدم. البته بخش اعظم سهام و رسیدگی به اینجا بر دوش دوستانم است و من بیشتر در قسمت ثبت لوگو و نمایندگی گرفتن در شهرستان ها به عنوان موسس یک کافه فرهنگی فعالیت می کنم. کافه ای که در آن جشن کتاب برگزار می کنیم و سعی می کنیم ماهی یک بار میزبان چهره های ادبی و فرهنگی باشیم و ارتباطات مردم را گسترش بدهیم.»

کافه رستورانی که رهنما مدیریتش را برعهده دارد، مثل یک خانه چوبی وسط کوچه واقع شده و از لحاظ موقعیتی چشم رهگذران را به خود خیره می کند و همین خیره کننده بودن باعث شده نظر بهاره رهنما به آن جلب شود: «یکی از نکاتی که برای من خیلی جالب بود همین محیط کوچک کافه است. محیط های کوچک راحت تر اداره می شوند و صمیمیت بیشتری به کسی که در آنجاست انتقال می دهد.

برای همین، اینجا به دلم نشست و ارتباط خوبی با مردم برقرار کردم. البته اینجا هنوز کامل نشده، قرار است که روی موسیقی داخل کافه کارهای زیادی انجام بدهیم و به شکل خاصی از موسیقی در آن برسیم. منوی آن هم تغییرات زیادی می کند. در کار کافه داری، علاوه بر دیزاین زیبا، موسیقی و منوی غذا یا نوشیدنی های گرم و سرد از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.»

بهاره رهنما در کافه اش
بهاره رهنما در کافه اش

به نفع بچه های بیمار تابلو می فروشیم

بهاره رهنما خودش یکی از مشتریان پر و پا قرص گالری های عکس و نقاشی است، برای همین هم در این کافه رستوران دست به کار جالبی زده که استفاده از تابلوهای متغیر روی دیوار است. او هر ماه از هنرمند جوانی که کارهای قابل توجهی ارائه داده کارهایش را می گیرد و روی دیوار کافه رستوران نصب می کند و قیمتش را هم زیر آن می نویسد تا هر کسی تمایل داشت آن را خریداری کند. سود این کار هم به نفع بچه هایی است که درگیر بیماری های خاص هستند.

«ماه قبل تابلوهایی که روی دیوار نصب شد، به نفع بچه های هموفیلی بود که تا الان شش تا از آنها به فروش رفته است. همین موضوع، کافه ما را از دیگر کافه ها متمایز کرده است. اگر کافه داری بتواند از این مدل کارها انجام بدهد قطعا مشتریان بیشتری جذب می کند و این خلاقیت ها در رونق کارش موثر است. البته ما به جز این کار، کارهای جالب دیگری هم انجام داده ایم برای مثال روزهای چهارشنبه غذاها و خوراکی های کافه رستوران ما برای بانوانی که می آیند نصف قیمت است و همین مسئله به تعداد مشتریان ما اضافه کرده است.»

اصول کافه داری را رعایت می کنیم

بهاره رهنما از اصول کافه داری و البته رستوران داری هم برایمان می گوید. او اعتقاد دارد اگر کافه دارها بعضی مسائل کوچک را رعایت کنند، می توانند یک کافه رستوران خوب و خوشنام داشته باشند: «من فکر می کنم مهمترین اصلی که باید در این کار رعایت شود صداقت است. مردم صداقت را بیشتر دوست دارند و همین باعث می شود افراد به یکدیگر اعتماد کنند. ما همیشه عادت داریم به مشتری راستش را بگوییم. مثلا پرس های یک نفره ما، دو نفر را کاملا سیر می کند و ما این موضوع را با مشتریان درمیان می گذاریم. دلیلش را هم می گوییم. ما پرس ها را حجیم تر آماده می کنیم تا قیمتش خیلی پایین نیاید.

از طرف دیگر ما سعی می کنیم خودمان به مشتریان پیشنهاد کنیم تا اضافه غذای شان را با خود به خانه ببرند، چون اصلا دوست نداریم غذاها دور ریخته شوند. گاهی شده خودمان به آنها پیشنهاد می کنیم بقیه غذا را برایشان بسته بندی کنیم.

یکی دیگر از مهم ترین مواردی که یک کافه دار باید آن را رعایت کند، تازه بودن محصولات است. اینجا تمام مواد غذایی تازه و به روز خریداری می شود. گاهی اوقات این موضوع باعث می شود وسط روز با کمبود ماده غذایی رو به رو شویم و دوباره برویم خرید. با این حال دوست داریم غذای تازه دست مشتری بدهیم. اینجا شبیه خانه ای است که هرزمان ممکن است برایش مهمان بیاید و باید از مهمان خوب پذیرایی کرد، خصوصا مهمانی که خودش پول غذایش را حساب می کند.»

اینجا کافه دار هستم نه بازیگر

بهاره رهنما به عنوان یک هنرمند و البته یک کافه دار دوست دارد مشتریانش با روی خوش، تمیزی کافه و عطر و طعم های خوب مواجه شوند برای همین در ارتباط با مشتریان شبیه آدم معروف های دیگر برای خودش مرز خاصی قائل نمی شود: «من دوست ندارم دور از دسترس باشم و شیوه زندگی ام در این 25 سالی که در سینما و تلویزیون فعالیت می کنم به گونه ای بوده که هیچوقت بین من و مردم فاصله ای به وجود نیامده چون در دل اجتماع و در دل اتفاق ها بودن، بیشتر با روحیه ام سازگار است. مردم بیشتر اینجا می آیند تا مرا ببینند و ببینند یک بازیگر چطور می تواند رستورانی را اداره کند. برایشان جالب است من را در این قالب ببینند.

من به عنوان کافه دار سعی می کنم وارد حریم خصوصی مشتریانم نشوم و برای سرکشی کردن به حرف های آنها از بهانه هایی مثل «غذا چطور بود»، «راضی بودین» و.. استفاده نمی کنم. اما در کنار این با مردمی که دوست دارند با من حرف بزنند، سوال بپرسند، عکس بگیرند و… حتما عکس می گیرم و سعی می کنم اجازه ندهم مشکلی پیش بیاید.»

موضوع جالب توجه دیگر در کافه رستوران بهاره رهنما این است که اینجا اتاق فکر دارد و همه کسانی که در این مجموعه همکاری دارند هر از چند گاهی دور هم جمع می شوند تا در مورد اداره این مکان و حتی خوشامدگویی با هم صحبت کنند.در این اتاق آدم های هنرمندی شبیه بهرام رادان و سحر دولتشاهی هم مشاوره داده اند.

بهاره رهنما می گوید در هر کاری، جلسات هفتگی و صحبت کردن باعث موفقیت می شود. آنها اسم این کافه را هم زمانی پیدا کردند که در اتاق فکرشان در حال بحث و تبادل نظر بودند: «گوزن؛ اسم تک و خوش آهنگی به نظرمان آمد. اسمی که می شد آن را به عنوان یک لوگوی جذاب معرفی کرد. علاوه بر آن، گوزن نماد سلامتی و سبزی طبیعت است و دست بازاریاب را برای تبلیغات باز می گذارد.»

می خواهم با گوزن همسفر شوم

بهاره رهنما و دوستانش دوست دارند گوزن را به شهرستان های دیگر هم ببرند. آنها این سفر را از شهرهای کرمانشاه و شیراز شروع کرده اند و راه طولانی را در پیش دارند: «می خواهیم کارمان را گسترش دهیم و به نظر من کافه و رستوران اگر در شهرها و مناطق مختلف شعبه داشته باشند، خیلی موفق تر است. در همین راستا اگر کسی بخواهد با ما همکاری کند می پذیریم و با هم شعبه های مختلف چه در تهران و چه در شهرستان ها، راه اندازی خواهیم کرد.

این روزها ما سرمایه لازم و امکاناتش را نداریم تا بتوانیم در تهران باز هم شعبه بزنیم. چیزی که بیشتر راغب هستیم نمایندگی در شهرستان هاست چون باعث می شود پاتوق فرهنگی در شهرستان ها ایجاد شود و علاوه بر آن برای ما هم خیلی هزینه بردار نیست.»

ادم ها باید در این کار صبور باشند

موضوع جذاب و مهم در رستوران داری و البته کافه داری، سودی است که در مقابل سرمایه گذاری های انجام شده دریافت می شود. خیلی ها فکر می کنند اگر رستوران و کافه ای داشته باشند می توانند یک شبه پولدار شوند. اما این طور نیست . یک کافه و یا یک رستوران ماه ها فرصت لازم دارد تا فقط بتواند هزینه های خودش را بازگرداند.

بهاره رهنما می گوید: «ما پنجشنبه ها و جمعه ها فروش خوبی داریم اما تا حالا آنقدرها سود نکردیم. آدم ها باید در این کار صبور باشند تا در طولانی مدت نتیجه خوبی به دست آورند. از طرف دیگر اگر کسی بخواهد جای شیکی اجاره کند و روی دکوراسیون و نحوه چیدمانش هم کار کند باید حدودا 500 میلیون تومان کنار بگذارد. البته آشپز، کمک آشپز، کافه کار، سالن کار، مسئول خرید مواد غذایی و گارسون ها هم حداقل ماهی یک تا دو میلیون تومان حقوق می گیرند. به اصطلاح اگر رستورانی خوب کار کند سر یک ساله تازه به سوددهی می افتد و بعد از یک سال تنها می تواند هزینه های خرج شده را جبران کند.»




بعد از مجادله پرستویی، فراستی و یک ترانه‌سرا⇐حالا مجادله دو رفیق سابقا شفیق بر سر عباس کیارستمی

سینماژورنال: هر قدر هم که در شرایط عادی هنرمندان ایرانی سعی داشته باشند ظاهری مثبت و کاملا مبادی آداب از خود نشان دهند در شرایط حاد است که به ناگاه خود واقعی هنرمندان عیان می شود.

به گزارش سینماژورنال یکی از این شرایط حاد مرگ عباس کیارستمی بوده است؛ بعد از یادداشتی که مسعود فراستی به بهانه پیام تسلیت نسبت به این مرگ نوشت پرویز پرستویی بازیگر و یغما گلرویی ترانه سرا به مجادله با وی پرداختند؛ مجادله ای بر سر اینکه پیام تسلیت فرستادن در این شرایط فقط از خودیها پذیرفتنی است و از غیرخودیها پذیرفتنی نیست!

بماند که پرستویی خودش در فیلمی به نام “آژانس شیشه ای” کاراکتری را آفریده بود در تقابل کامل با شخصیتی دیگر که کاریکاتوری از کیارستمی بود؛ اما حالا و به هنگام مرگ ایشان پیشقدم شده و نه فقط زودتر تسلیت گفت که کنترل کاملی را هم بر تسلیت گفتن بقیه انجام داد. (اینجا را بخوانید)

تقابل دوستان سابق

بعد از آن مجادله حالا بهاره رهنما بازیگر ایرانی هم به مجادله با نیکی کریمی پرداخته که چرا در بخشی از یادداشت تسلیتش برای عباس کیارستمی از آشفته بازاری پرداخته بود که بعد از مرگ کیارستمی برای پیام تسلیت فرستادن شکل گرفته است.(اینجا را بخوانید)

نیکی کریمی نوشته بود: آشفته بازار يادداشت نوشتن و تسلیت گفتن‌هاي رفتنت، صرفا سرشار از جمله‌سازی با نام و کارهای توست. آن هم براي تويي كه فرسنگ ها از ابتذال و ميان مايگي دور بودي…

امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن

بهاره رهنما که زمانی جزو دوستان صمیمی نیکی کریمی بود اما در واکنش به نیکی کریمی نوشته است: برايم عجيب بود كه كسي كه خودش با نام ايشان رشد كرده بود جايي نوشته بود، از خيل تسليت‌ها و يادداشت‌هاي آدم‌هاي حتي عادي در شگفت است و اينها كه در حد شما نيستند از كجا پيدايشان شده و.. امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن و روشنفكر‌نمايي!

وی ادامه داده است: كسي نيست بگويد، يك اسطوره به همه ملتش تعلق دارد‌، شما ببخشيد كه اعلام نشده بود عموم مردم حق تسليت گفتن و نوشتن از احساسشان در مورد اين ضايعه را نداشتند، خلاصه اينكه گرچه خيلي از مردم مثل شما شانس نجات پيدا كردن از ميان‌مايگي توسط بزرگان را نداشته‌اند اما تك تك مردم ايران حق تسليت و ابراز احساس شان براي چنين بزرگاني را دارند، كاش در محضر ايشان لااقل آموخته بوديد: درخت هرچه پربارتر افتاده‌تر.



روایت بهاره رهنما از ترسناک شدن زنان ایرانی

سینماژورنال: بهاره رهنما بازیگر ایرانی که در سالهای اخیر تجربیاتی در کارگردانی تئاتر هم داشته است در تازه ترین یادداشتی که برای “شرق” نوشته از ترسناک و مصنوعی شدن زنان ایرانی که نتیجه عملهای جراحی زیبایی است گلایه کرده است.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر با اشاره به طبیعی و دست نخورده بودن صورت که ویژگی زنانی است که ایشان خارج از ایران زیارتشان کرده اند از این گفته که تلاش برای بیشتر زندگی کردن آن هم به مدد جراحیهای زیبایی امری بیهوده است.

متن کامل یادداشت رهنما را بخوانید:

وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!

چیز‌هایی هم هست؛ مثلا این خورشید، کودک آن هفته، کفتر پس‌فردا…

به محض اینکه دو قدم از کشور محترم و دوست‌داشتنی مان دور می‌شوم، اگر زیبایی‌ها و نظم و آرامشی در سفری می‌بینم، همه‌اش می‌شود حسرت در دلم که چرا سرزمین من با سابقه فرهنگی چند‌هزار‌ساله از این چیز‌های بدیهی خوب محروم است؟! چیز‌های ساده و حقوق اولیه‌ای که هیچ‌کدام منافاتی هم با اخلاقیات و شرعیات ما ندارد؛ مثل هوای خوب، خیابان‌های تمیز، رانندگی در آرامش، احترام به حقوق شهروندی و شاید ساده‌ترینش «لبخند» که این‌روزها در سرزمین من تبدیل به کار عجیبی شده و من که به عادتی خانوادگی و البته شغلی از سر صبح به آدم و عالم لبخند می‌زنم، با واکنش‌های غریب مردم مواجه می‌شوم و جملاتی می‌شنوم از این قبیل: وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!

زنانی با سنین مختلف که همه طبیعی اند

 به چی میخندی حالا بگو مام بخندیم؟  بماند که قدمت را که کمی به سمت راست و چپی فراتر از مرزهای وطن می‌چرخانی، اولین زبان بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگی همین لبخند است و بس! اما این‌بار نکته‌ای زنانه، عجیب و البته غم‌انگیز نظرم را به خود جلب کرد. در لابی هتل‌مان، ناچار به انتظاری نیم‌ساعته بودم و از قرار عروسی‌ای در همان هتل برقرار بود و بیشتر مدعوین خانم‌ها بودند.

زنانی با سنین، جثه و لباس‌های مختلف که همگی در یک نکته یکسان بودند و آن طبیعی‌بودنشان بود. تقریبا هیچ دست‌کاری و جراحی بر صورت‌ها به چشم نمی‌خورد و موها، ناخن‌ها و رنگ‌های چشم صورت همه مال خودشان بود. همگی به گمانم از ٢٠ساله تا ٨٠ساله بسیار زیبا و دلنشین بودند. راز این زیبایی همگانی در طبیعی‌بودنشان بود و بس! و حتی پیری و چین‌و‌‌‌چروک‌های صورتشان وقار و شیرینی خاص خودش را داشت!

همه به‌طور ترسناک و مصنوعی…
و من حسرت خوردم که سال‌هاست در سرزمینم به‌ندرت زنی را می‌بینم که با سن‌وسال خودش که هیچ، با طبیعت وجودش در هماهنگی و صلح باشد. این روزها چند زن پیر دوست‌داشتنی دوروبرمان داریم؟ انگار همه به‌طور ترسناک و مصنوعی قرار است در یک زمان فریز شوند و بمانند و بیشتر از زندگی، زندگی کنند که کاری محال است و متأسفم که وقتی با همسفرم که پزشک پوست بود، صحبت می‌کردم، مدعی بود سرانه مصرف لوازم آرایش در ایران تقریبا به اندازه کل خاورمیانه است!

 بیشتر از زندگی نمی‌شود زندگی کرد، باور کن!  یاد شعر سهراب می‌افتم و فکر می‌کنم واقعا چیزهایی هم هست که به‌جز چین‌و‌چروک‌ها باید به آنها دقت کنیم. کودک آن هفته، کفتر پس‌فردا و هنوز نان گندم خوب است و هنوز آب میریزد پایین اسب‌ها می‌نوشند…