1

چه کسی تله‌فیلم‌ساز آلمانی را به نام تهیه‌کننده سینما به فارابی قالب کرد؟

سینماروزان/حامد مظفری: چندی قبل اخباری از حضور یک آلمانی به نام «ایوو الکساندر بک» در ایران و حضور در بنیاد سینمایی فارابی به همراه تصاویری که این آلمانی را در میزانسنهایی با حضور علیرضا تابش مدیرعامل فارابی نشان می داد، منتشر شد.

به گزارش سینماروزان در رپورتاژهای مرتبط با این تصاویر بیش از آن که بر عقبه سینمایی آقای بک تأکید شود از این گفته شده بود که ایشان از یک طرف تهیه کننده سینما است و از طرف رییس دفتر برلین یک کمپانی به نام باوارایا!

در همان رپورتاژها مدیرعامل فارابی حین دیدار با آقای بک از این گفته بود که حضور این رییس دفتر می تواند زمینه ای باشد برای تولیدات مشترک سینمایی میان ایران و آلمان و حتی اکران آثار سینمایی ایرانی در آلمان!!!

اینکه آقای بک چطور با سمتی به نام رییس دفتری-و در معنای ساده تر آن منشی گری؟- به ایران وارد شده و مورد استقبال مدیرعامل مهمترین ارگان سینمایی زیرمجموعه دولت قرار می گیرد به کنار اینکه چرا رزومه شفافی از ایشان ارائه نشده جای سوال دارد.

اگر بر سوابق «ایوو الکساندر بک» تمرکز کنیم ایشان نه تنها کمترین تجربه ای در کار سینما ندارد که بخش عمده فعالیتهایش در حیطه تلویزیون و تولید فیلمهای تلویزیون یا همان تله‌فیلم بوده است.

آقای بک 53 ساله از اوایل دهه نود میلادی وارد تولید تلویزیونی شده و در رزومه اش هم بیش از هر فعالیت دیگری حضور در تیم تهیه کنندگان فیلمها و سریالهای تلویزیونی دیده میشود.

فارغ از اینکه نامبرده در تیم تولید یک سری آثار با رگه های اروتیک تلویزیونی مانند «افزایش میل جنسی-رفقا این کار آسانی نبود»(2003) حضور داشته اینکه چطور میشود یک تهیه کننده «تلویزیون» به عنوان مهمان ویژه از مهمترین ارگان «سینمایی» ما سربرآورد و البته درباره تولیدات مشترک «سینمایی» محل مشاوره قرار گیرد جای سوال دارد.

از چه کسی باید انتظار داشت؟

جالب است که در دیدار آقای بک با مدیرعامل فارابی هم امیر اسفندیاری که سالهاست مدیر بخش بین الملل فارابی است حضور داشته و هم فرهاد توحیدی!

فرهاد توحیدی سناریست آثاری نظیر «مجردها»، «توکیو بدون توقف» و این اواخر هم «امکان مینا»ست و با چنین کارنامه ای با مصرف داخلی(؟) از او انتظار نمی رود که درباره رزومه آقای بک بداند اما یکی مانند اسفندیاری که همه ساله در موعد انتخاب فیلم برای اسکار تبدیل می شود به تئوریسین معتبر سینمای جهان چطور؟ آیا اسفندیاری از رزومه آقای بک اطلاع نداشته؟

از آن گذشته علیرضا تابش چرا درباره این آلمانی به جستجو دست نزده؟ درست است که ایشان هم در سینما عقبه چندانی ندارد اما فردی که به مدیرعاملی فارابی می رسد نباید لااقل یک مشاور سینمایی آگاه داشته باشد که در این گونه موارد به او داده دهد؟

آقای بک در کنار امیر اسفندیاری، علیرضا تابش و فرهاد توحیدی
آقای بک در کنار امیر اسفندیاری، علیرضا تابش و فرهاد توحیدی



یک رسانه فرهنگی خواستار شد⇐بازبینی در شوراهای تصویب فیلمنامه فارابی

سینماروزان: عملکرد فارابی در سالهای اخیر مرتب با کنکاش رسانه های فرهنگی مواجه شده است.
به گزارش سینماروزان مشارکت ویژه فارابی در تولید 5 فیلم «ماجرای نیمروز»، «فصل نرگس»، «دعوتنامه»، «دریاچه ماهی» و «ویلاییها» نیز با تحلیل «فرهنگ نیوز» پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی مواجه شده است که با بررسی عیار کیفی این آثار خواستار بازبینی در شوراهای تصویب فیلمنامه فارابی شده است.
متن کامل گزارش «فرهنگ نیوز» را بخوانید:
بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهمترین نهاد زیرمجموعه سازمان سینمایی امسال نیز به مانند هر سال سهم قابل توجهی در حمایت از تولیدات سینمایی حاضر در جشنواره داشت.
  فارابی امسال در 5 فیلم به صورت مشارکت ویژه حضور فعال داشت و در تولید 16 فیلم نیز با اعطای وام حضور داشت. مشارکتهای فارابی شامل 5 فیلم می‌شد؛ «ماجرای نیمروز»، «فصل نرگس»، «دعوتنامه»، «دریاچه ماهی» و «ویلاییها». در این بین کیفیت پایین دو فیلم «دعوتنامه» و «دریاچه ماهی» موجب شد اصلا به بخش مسابقه راه نیابند و نمایش آنها در بخش چشم انداز هم فقط انتقادات را نسبت به کیفیت پایین آنها موجب شود.

«ویلاییها» اثری نسبتا خوب بود که هرچند به نام فیلم جنگ در بخش مسابقه حضور داشت و البته کیفیت کارگردانی خوبی هم داشت اما بدون نمایش حتی یک پلان از جبهه ها در جشنواره حاضر شد. اوضاع «فصل نرگس» هم بهتر نبود؛ این فیلم هرچند در ظاهر بنا داشت به سبک «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری درباره اهمیت پیوند اعضاء سخن بگوید، اما مطول گویی کارگردان و بار دراماتیک پایین اثر سبب ساز آن شد که فیلم جزو کم اقبال ترین آثار بخش مسابقه جشنواره جای گیرد.

تنها محصول قابل اعتنای این مشارکتها «ماجرای نیمروز» بود که البته تولید آن فیلم هم نه فقط به خاطر مشارکت فارابی که به خاطر حمایت دو سازمان دیگر یعنی تصویرشهر و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود.

اینکه چرا بیشتر از نیمی از مشارکتهایی که فارابی در آنها حضور داشته شکست خورده اند به مشخص نبودن مصداقهایی بازمیگردد که برای مشارکت انتخاب می شود. همیشه هم همه چیز به اجرای بد بازنمی‌گردد. در برخی موارد از همان فیلمنامه و سوابق کارگردانی می تواند نتیجه نهایی کار را با ضریبی قابل اعتماد حدس زد.

وقتی بنیاد سینمایی فارابی بناست از یک پروژه جنگی حمایت ویژه کند قطعا باید در کنار فیلمنامه بر سوابق کارگردانی که قرار است کار ساخت این پروژه را انجام دهد بیش از هر چیز دیگر تمرکز کند. کارگردانی که می خواهد با بودجه ارگانهای دولتی، کار جنگی بسازد باید لااقل یک فیلم کوتاه در ژانر جنگ و نه در حاشیه جنگ به عنوان نمونه کار برای دریافت بودجه ارائه کند. اما می بینیم جوانی به نام مریم دوستی بدون سابقه قابل تأمل در این ژانر حمایت ویژه فارابی را در تولید فیلمی به نام «دریاچه ماهی» می گیرد و البته که از نمایش حتی یک سکانس قابل تأمل از درگیریهای درون جبهه ها عاجز است. چرا؟ چون حواس فارابی به رزومه کارگردان نبوده؟

از آن سو دلیل مشارکت فارابی در پروژه ای اپیزودیک به نام «دعوتنامه» چه بوده است؟ آیا از سوابق سالهای اخیر کارگردانش مهرداد فرید و میانه بودن اغلب آثار این کارگردان اطلاعی نداشتند؟ اینکه «دعوتنامه» پروژه ای با درونمایه مذهبی است و بناست در آن به بارگاه ثامن الحجج(ع) ادای احترام شود، دلیلی کافیست برای مشارکت فارابی در این پروژه؟

«همخانه»، «ازما بهتران»، «زنها فرشته اند» و «بی تابی بیتا» رزومه ای هستند که هر عقل سلیمی را متوجه این واقعیت می کند کارگردان این آثار در کار جدیدش هم نخواهد توانست چیزی بیشتر از اثری پرشعار درباره اهمیت بخشش و گذشت بسازد. پس چرا به جای حمایت از چنین فیلمنامه ای شرایط حمایت از کارگردانی با رزومه مطمئن تر فراهم نشد؟

سازندگان «فصل نرگس» چطور توانستند حمایت فارابی را داشته باشند؟ تهیه کننده این فیلم در سینما هیچ کاری را تولید نکرده بود و کارگردانش هم پیشتر فقط یک فیلم به نام «آینه های روبرو» را ساخته بود؛ آیا این سوابق برای حمایت گیری از فارابی کافیست؟ نکند هم ماجرا بر سر حضور یک آقازاده اصلاح طلب به عنوان سرمایه گذار و مجری طرح کار بوده است؟

اگر فرض اخیر را بپذیریم، سوال اینجاست که چطور می‌شود این آقازاده اصلاح طلب دم از سرمایه‌گذاری در فیلم «فصل نرگس» بزند و از آن سو حمایت ویژه به صورت مشارکتی هم از سوی فارابی شامل حالش بشود؟ اگر با فیلمی با پروداکشن بالا روبر بودیم که نیاز داشت به حمایت ارگانی در کنار بودجه بخش خصوصی برای به ثمر رسیدن، حضور فارابی ایرادی نداشت اما در شرایطی که سرمایه گذار فیلم مدام از تعلق به بخش خصوصی می گوید و از آن سو موسسه ای وابسته به وزارت بهداشت هم به عنوان حامی کنار کار بوده حضور فارابی چه دلیلی داشته؟

همه اینها به کنار، کارشناسان فارابی چطور متوجه ضعفهای دراماتیک فیلمنامه روتین و بدون ضرباهنگ «فصل نرگس» نشدند؟ اصلی ترین عنصر موردنیاز برای درامی مفهوم گرا داشتن نوعی پویایی است که مخاطب را در جهت ارائه مفهوم نهایی مدنظر کارگردان حرکت دهد اما «فصل نرگس» تقریبا از این عنصر بی بهره است و این چیزی نیست که در فیلمنامه بوده باشد و در اجرا درنیامده باشد! چرا کارشناسان فارابی این ایراد بزرگ را ندیده اند؟

بنیاد سینمایی فارابی حتی اگر به واسطه تغییر و تحولات سیاسی مدیرانی را به خود ببیند که کمترین عقبه سینمای حرفه ای ندارند، شوراهای آن باید آن قدر تخصصی و روزآمد باشند که چنین فیلمنامه هایی را تأیید نکنند وگرنه اتلاف منابع عمومی سینمایی مدام تکرار می شود و نفرین فیلمسازان توانمندی که شامل حال این حمایتها نشده اند نثار گردانندگان این بنیاد.




برزگر یا حیدری؟⇐کدامیک باعث شد مدیرعامل فارابی به افتتاحیه فجر نرود؟

سینماروزان: افتتاحیه جشنواره سی و پنجم فیلم فجر در حالی برگزار شد که علاوه بر حضور رییس سازمان سینمایی، وزیر ارشاد هم در مراسم حاضر بود و هر دو نفر نیز در زمره سخنرانان افتتاحیه بودند.

به گزارش سینماروزان علیرضا تابش مدیرعامل فارابی اما در افتتاحیه جشنواره حاضر نبود و همین عدم حضور در حالی که او اندکی قبل از جشنواره در گفتگویی تفصیلی درباره ردّپای حمایتهای ارگان متبوعش از آثار حاضر در جشنواره به تفصیل سخن گفته بود پرسش برانگیز به نظر می رسید.

این غیبت را که بگذاریم کنار عدم درج لوگوی فارابی بر روی پوستر اولیه جشنواره سی و پنجم ممکن است به این نتیجه برسیم که همین بی‌توجهی به فارابی در طراحی پوستر بوده که اسباب دلخوری او را موجب شده و شرایطی را فراهم آورده که به جشنواره نیاید!

آیا او از دبیر جشنواره دلخور بوده است؟ البته دبیر جشنواره بعد از طرح چرایی حذف لوگوی فارابی به صراحت از بازگرداندن لوگو در طرحهای نهایی گفت.

شاید هم تابش از مجید برزگر مدیر هنری پوستر که کارگردانی افتتاحیه را هم برعهده داشت دلخور بوده است. برزگر نه فقط در سالهای اخیر و در جشنواره فجر که در دولت احمدی‌نژاد نیز متصدی کارگردانی و مدیریت هنری مراسم افتتاحیه جشنواره‌های کودکی بود که زعامت آن را فارابی برعهده داشت! آیا اینکه این نیروی نمک‌گیر فارابی لوگوی این نهاد را در طراحی پوستر نادیده گرفته تابش را ناراحت کرده است؟

تابش که خواهرزادگی رییس دولت اصلاحات و البته مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی مهمترین عباراتی هستند که در کلیدواژه های موتورهای جستجو درباره وی آورده می شوند از برزگر ناراحت است یا حیدری؟




مدیرعامل فارابی فهرست کامل فیلمهایی که مورد حمایت ویژه این نهاد بوده‌اند را اعلام کرد⇐از فیلم آقازاده اصلاح‌طلب تا فیلم تهیه‌کننده «پادری»/از فیلم رییس شورایعالی تهیه‌کنندگان تا فیلم مجری طرح «شهرزاد» /از فیلم ارگانی «امپراطوری جهنم» تا فیلم تهیه‌کننده شکست خورده سینمای ایران

سینماروزان: به مانند سال قبل امسال نیز بنیاد سینمایی فارابی از برخی از سینماگران برای تولید آثارشان حمایت کرده است.

به گزارش سینماروزان علیرضا تابش مدیرعامل این نهاد برای ارائه بیلان کاری خود به ارائه فهرستی از سینماگران حمایتی فارابی پرداخته است.

جالب است که فارابی امسال فقط در تولید 14 فیلم حمایت ویژه یا مشارکت داشته که برخی از این فیلمها عبارتند از فیلم «فصل نرگس» به سرمایه گذاری آقازاده اصلاح طلب، «دعوتنامه» به کارگردانی رییس شورایعالی تهیه کنندگان، «ماجرای نیمروز» که تهیه کننده «پادری» آن را با همراهی تصویرشهر و حوزه هنری ساخته، «دریاچه ماهی» به تهیه کنندگی سعید سعدی، «ویلاییها» به تهیه کنندگی سعید ملکان مجری طرح «شهرزاد»، «شعله ور» به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی تهیه کننده ای که در سالهای اخیر هر دو فیلم سینمایی اش «هیهات» و «ماهی سیاه کوچولو» در اکران شکست خوردند.

تابش درباره مجموع آثاری که مورد حمایت این بنیاد سینمایی قرار گرفته و فرم حضور در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را پُر کرده‌اند به «ایسنا» گفت: بنیاد سینمایی فارابی در سال سینمایی ١٣٩٥، بیش از 70 فیلم را مورد حمایت قرار داد که از این تعداد 43 اثر فرم حضور در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر را پُر کرده بودند که 14 فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران و 7 فیلم در بخش چشم‌انداز سینمای ایران (مجموعاً 21 فیلم) در جشنواره پذیرفته شده‌اند که امیدواریم پس از پایان مراحل فنی همه این 21 فیلم فرصت دیده شدن در جشنواره را پیدا کنند.

مدیرعامل فارابی با توجه به نیاز مخاطبان سینما و گروه‌های مختلف سنی ادامه داد: بنیاد تلاش می‌کند با توجه به اهداف کلان و همچنین همسو با رعایت موارد قانونی و با توجه به دغدغه‌های مقام معظم رهبری، رویکردهای دولت و مراجع فرهنگی از فیلمسازان حمایت کند و انواع مفاهیم مختلف را از جمله انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، کیان خانواده، هنجارهای اجتماعی، سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، کودک و نوجوان، کمدی، حادثه‌ای، هنر و تجربه و… را در بر داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه جذب حداکثر مخاطبان با عنایت به دغدغه‌های فرهنگی، از اولویت‌های اساسی بنیاد محسوب می‌شود، افزود: با توجه به سیاست‌ها و کارکرد بنیاد سینمایی فارابی در حمایت‌ از تولیدات سینمایی تلاش کردیم خروجی حمایت‌ها که در جشنواره فیلم فجر و بعد در اکران عمومی می‌بینیم با موضوعاتی از قبیل اقتصاد مقاومتی، محیط زیست و مسائل اجتماعی و خانوادگی متناسب باشد و علاوه بر کمیت فیلم‌ها به کیفیت آثار سینمایی توجه کنیم.

مشارکت فارابی در تولید«امپراطور جهنم» و انصراف این فیلم از حضور در جشنواره

تابش با تأکید بر اینکه امسال تاکنون 75 فیلم مورد حمایت بنیاد قرار گرفته‌اند که 58 فیلم با اعطای وام، 14 فیلم مشارکتی و 3 فیلم به صورت تولید مشترک از تسهیلات بنیاد بهره برده‌اند گفت: پنج فیلم «فصل نرگس» ساخته نگار آذربایجانی، «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان، «ویلایی‌ها» ساخته منیر قیدی، «دریاچه ماهی» ساخته مریم دوستی و «دعوتنامه» به کارگردانی مهرداد فرید که در جشنواره فجر حضور دارند از آثاری است که به صورت مشارکتی تولید شده‌اند.

وی به حضور فیلم «امپراطور جهنم» ساخته پرویز شیخ طادی در جشنواره اشاره کرد و گفت: بنیاد فارابی در ساخت این فیلم نیز مشارکت داشته است و در بخش چشم انداز سینمای ایران جشنواره فیلم فجر نیز پذیرفته شد اما تهیه کننده طی نامه‌ای به رئیس سازمان سینمایی فیلمش را از جشنواره خارج کرد و فیلم «شعله ور» ساخته حمید نعمت‌الله هم که در بخش چشم انداز پذیرفته شده بود، به جشنواره نرسید.

تابش همچنین گفت: عماد افروغ از اعضای هیأت انتخاب طبق اظهارنظری اعلام کرده بود دو فیلم «یه وا» آناهید آباد و «کارت پرواز» مهدی رحمانی جزو فهرست هیأت انتخاب بودند که در بخش چشم‌انداز (غیررقابتی) پذیرفته شدند اما تهیه‌کنندگانشان از حضور در این بخش، انصراف دادند.

علیرضا تابش اظهار داشت: بنیاد فارابی حمایت از فیلمسازان جوان به منظور رشد و شکوفایی ایشان و سینمای ایران را جزو وظایف اصلی خود قلمداد می‌کند تا در آینده شاهد آثار بیشتری از فیلمسازان نسل جدید و خوش فکر باشیم و از اینکه موفق شدیم در طول سال گذشته و امسال، علاوه بر حمایت از شخصیت‌های باسابقه سینما، از کارگردانان جوان هم حمایت کنیم، خرسندیم. همچنین حضور فیلم اولی‌ها و کارگردانان جوان در بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فجر و رقابت با فیلمسازان حرفه‌ای علاوه بر دیده شدن تلاش آنها، باعث ارتقای کیفیت و محتوای تولید فیلم می شود.

وی ادامه داد: امسال 27 فیلم اولی مورد حمایت بنیاد فارابی قرار گرفت که 8  فیلم اولی در جشنواره پذیرفته شد. فیلم‌های آذر (محمد حمزه‌ای)، ایتالیا ایتالیا (کاوه صباغ‌زاده)، مادری (رقیه توکلی)، ویلایی‌ها (منیر قیدی)، ایستگاه اتمسفر (مهدی جعفری)، بن بست وثوق (حمید کاویانی)، شنل (حسین کندری) و دریاچه ماهی (مریم دوستی) فیلم‌های اول پذیرفته شده هستند که در دو بخش مسابقه (سودای سیمرغ) و چشم انداز سینمای ایران به نمایش در می‌آیند.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی افزود: همچنین در کنار حمایت از فیلم اولی‌ها، امسال توجه ویژه‌ای‌ به فیلم دومی‌ها نیز شد. فیلم‌های «اسرافیل» به کارگردانی آیدا پناهنده، «بدون تاریخ، بدون امضاء» به کارگردانی وحید جلیلوند، «سد معبر» به کارگردانی محسن قرائی، «فصل نرگس» به کارگردانی نگار آذربایجانی، «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «ترومای سرخ» به کارگردانی اسماعیل میهن دوست ، فیلم دومی هستند که در این دوره از جشنواره حضور دارند.

مشارکت فارابی در فیلم‌های دفاع مقدس و انقلاب

این مدیر سینمایی با بیان اینکه فارابی در سال جاری از چندین فیلم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حمایت کرده است که در جشنواره امسال شاهد آنها هستیم، ادامه داد: سه فیلم ویلایی‌ها (منیر قیدی) و ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان) از جمله فیلم‌هایی هستند که در بخش مسابقه سینمای ایران و همچنین دریاچه ماهی (مریم دوستی) در بخش چشم انداز سینمای ایران پذیرفته شدند.

وی همچنین به حضور فیلمسازان زن در سینمای ایران اشاره کرد و گفت: در این دوره از جشنواره فیلم فجر، شش کارگردان زن نیز حضور دارند که در فیلم‌هایشان به مسایل و دغدغه‌های زنان پرداخته‌اند و حرفی برای گفتن دارند. سینمای ایران همواره شاهد بوده موج فیلمسازی با محوریت زنان می‌تواند در جامعه و عرصه اجتماعی تأثیرگذار و مثبت باشد، همانطور که می‌بینیم در عرصه بین‌الملل نیز حضور مؤثری داشته و جوایزی نیز کسب کرده‌اند.

سایر فیلم‌ها ، متقاضی حضور در جشنواره جهانی فجر و جشنواره کودک هستند

تابش در ادامه افزود: سایر فیلم‌های مورد حمایت بنیاد سینمایی فارابی «سارا و آیدا» مازیار میری، «سوفی و دیوانه» مهدی کرم‌پور، «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، «کمدی انسانی» محمد هادی کریمی، «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان و «یادم تو را فراموش» علی عطشانی است که در جشنواره حضور دارند.

او همچنین خاطرنشان کرد: برخی از فیلم‌های مورد حمایت بنیاد فارابی نیز به دلیل اینکه در مراحل مختلف تولید هستند و یا می‌خواهند در سی‌اُمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان و جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآیند، فرم جشنواره فجر را پر نکرده‌اند. از جمله می‌توان فیلم «شکلاتی» ساخته سهیل موفق و «سندباد و سارا» ساخته غلامرضا آزادی را نام برد که می‌خواهند اولین نمایش فیلم‌هایشان در جشنواره فیلم کودک و نوجوان باشد.

توجه به سینمای انیمیشن با گسترده شدن چتر حمایت‌ها

وی در ادامه گفت: بنیاد سینمایی فارابی با توجه به میزان منابع خود، سعی کرده است چتر حمایت خود را در سال جاری گسترده‌تر کند و ورود حرفه‌ای به سینمای انیمیشن را در دستور کار قرار داد و از چند اثر در مضامین مختلف حمایت کرده است و خوشحال هستیم که  به سینمای انیمیشن بیش از گذشته توجه می‌کنیم. از جمله می‌توان به پویانمایی «فیلشاه» اشاره کرد که فرم جشنواره را پر کرد اما به دلیل تمام نشدن مراحل فنی مورد ارزیابی هیات انتخاب قرار نگرفت که امیدواریم با سپری شدن مراحل فنی این فیلم در جشنواره جهانی فجر و جشنواره کودک حضور یابد.




سیدضیاءالدین دری در “هفت” بیان کرد⇐”کیف انگلیسی” فقط ۳ ثانیه ممیزی خورد اما “کلاه پهلوی” ۳۰۰ دقیقه سانسور شد!/پیش از انقلاب اسلامی ۴۸ فیلم تاریخی ساخته شد اما الان حتی فارابی هم از تولید فیلم تاریخی حمایت نمی‌کند

سینماروزان: سیدضیاءالدین دری کارگردان شب گذشته در برنامه “هفت” حاضر شد و کوشید درباره سینمای هویتی-تاریخی صحبت کند. دری با اشاره به تاثیر پدرش بر آثارش گفت: ایده چند فیلمم از پدرم بود. او در اواخر عمرش به من می گفت دنبال «کیف انگلیسی» برو، می گیرد!

به گزارش سینماروزان دری درخصوص علت کم رونق بودن ساخت فیلم تاریخی در سینما گفت: در سینمای تاریخی پژوهش و جزییات مهم است و همین ریتم تولید را پائین می آورد و پرخرج می شود. از سویی تلویزیون مردم را بدعادت کرده است به گونه ای که گمان می کنند حتما باید فیلم تاریخی را از قاب تلویزیون دید و نباید برای آن پول داد. فروش فیلم های آپارتمانی روی پرده سینما هم فیلمسازان را ترغیب کرده به جای تحمیل هزینه و انرژی زیاد، راحت تر فیلم پرفروش بسازند.

فیلم تاریخی را نمی توان با سفارش ساخت

کارگردان «کیف انگلیسی» ادامه داد: ابتدا باید بستر مادی فیلم تاریخی را فراهم کرد. فیلم تاریخی را نمی توان با سفارش ساخت. باید از درون فیلمساز بجوشد. امروز اولا امکان مادی تولید فیلم تاریخی وجود ندارد. ثانیا ترس ساخت فیلم تاریخی وجود دارد.

وی افزود: من سال گذشته پروانه ساخت فیلم تاریخی را گرفتم. اما از ردیف حمایت های فارابی در مسئله مادی بیرون آمد و همین سبب شد که متوقف شود. در حال حاضر جز حمایت دولت برای ساخت این فیلم ها راهی نیست. در آخرین نمونه این فیلم ها «یتیم خانه ایران» نیز با حمایت دولت تولید شده است.

این کارگردان درخصوص علت اقبال کمتر مخاطبان به فیلم «کلاه پهلوی» بیان داشت: سریال «کیف انگلیسی» تنها 3 ثانیه ممیزی شد. هر آنچه روی کاغذ تفاهم کردیم، پخش شد. اما در «کلاه پهلوی» 300 دقیقه سانسور شد. لذا تمام بزنگاه های فیلم بهم ریخت. اساسا موفقیت یک سریال نظیر «کیف انگلیسی» ممکن نیست. چون اساسا ذائقه ها، سلایق و انتخاب مردم تغییر کرده است. آن سریال آن زمان 80 میلیون مخاطب داشت. اگر امروز شما اثری با این میزان مخاطب ادعا کنید می سازید، باید 60 میلیارد تومان دستمزد بدهند. درست شبیه این است که شما کسی را رئیس جمهور کنید. برای اینکه آن زمان ماهواره یا شیوه های نوین ارتباطات اجتماعی نبود و ذائقه ها انقدر دستخوش تغییر نبود.

«کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» در ابتدا سینمایی بودند!

دری با اشاره به آنکه گرایشم به سینماست، افزود: من از سینما به تلویزیون آمدم. هم «کیف انگلیسی» و هم «کلاه پهلوی» هر دو در ابتدا سینمایی نوشته شدند اما بعدا به تلویزیون تن دادم چون تولید چنین فیلم هایی در سینما ممکن نبود. ما در سریال سازی و سینما در دنیا استثنائیم. با توجه به خطوط قرمزی که در کشورمان داریم، کار برای ما بسیار سخت تر می شود. باید بسیار فسفر بسازیم. تولید درام هایی بدون ورود به خطوط قرمز و سالم بسیار سخت است.

چرا درباره کشورهای تحت نفوذمان فیلم نمی سازیم؟

وی ادامه داد: در حوزه فرهنگی خارج از مرزهای فعلی کم کار کرده ایم. امروز سوریه، لبنان و… کشورهایی تحت تاثیر و نفوذ ما هستند اما دربارش فیلم نمی سازیم. اول از همه باید اطلاعات نویسنده و فیلمساز ما بسیار روزآمد و بروز باشد. الان تنها چیزی که درباره سوریه بدان آگاهیم و فکر می کنیم، مسئله «مدافعان حرم» است که خیلی هم خوب است. اما سوژه و موضوع دیگری نداریم. اگر مسئولین ما اجازه دهند و بفهمند درام عین خود جنس نیست و باید دست کارگردان را برای خلق درام باز گذاشت، حتما شاهد تولید آثاری درباره این مسائل خواهیم بود.

وی خاطرنشان کرد: یک بخش از مشکل نیز به کمبود اطلاعات باز می گردد. سرمایه و وقت زیادی بر روی پژوهش فیلم گذاشته نمی شود. ایده کارگردان یا براساس شنیده و مطالعه شخصی اش است یا اصرار به بیان حرف خود در یک مسئله. به طور مثال درباره زندگی امام موسی صدر، سابقه حضور او در ایران و لبنان و امروز ظهور و بروز حزب الله لبنان اتفاقی نیافتاده است و چون عقب هستیم و تاکنون تولیدی نداشته ایم، وقتی کسی بخواهد تولیدی در این زمینه بکند فکر می کنیم همین یک اثر خواهد بود و باید به همه چیز پاسخ داد و این به همان امکان مادی ما باز می گردد.

ادای دین سینمای پیش از انقلاب به تاریخ

دری با اشاره بدان که ما قبل از انقلاب بالغ بر 48 فیلم در حوزه تاریخی ساختیم افزود: در آن مقطع دولت تنها در 3 فیلم برای تولید دخالت کرده است. بنابراین با این نگاه باید بگوییم سینمای فقیر آن دوران به تاریخ رفت و با خود رشد می کرد.

این کارگردان درخصوص فیلمهای تاریخی در سینمای آمریکا نیز بیان داشت: سینمای آمریکا از زمانی که تدوین آغاز می شود از همان فیلم های 15 دقیقه ای تا «تولد یک ملت» هالیوود به سمت تاریخ رفت و همان موقع برای مردم آمریکا جذاب بود. هرچند یهودیانی که وارد سینمای آمریکا شدند دستورالعمل های خود را در تاریخ دنبال می کردند و اگر سیر حرکت یهودیان را در سینما آمریکا دنبال کنید، یک سیر بسیار دقیق و عمیق است. اما برخلاف آمریکا در ایران فیلم ساختن از شخصیت ها و وقایع تاریخی بسیار سخت است. من می توانم درباره محبوب ترین شخصیت معاصر ایران امام خمینی (ره) حرف بزنم اما اگر درباره او فیلم بسازم هرکسی ممکن است به من اتهام بزند، چون فضای گفتاری با بصری متفاوت است.




خسرو سینایی: برگزاری بزرگداشت در جشنواره کوتاه به درد من نمی‌خورد؛ باید بتوانم فیلم بسازم/نمی‌دانم “جزیره رنگین” چگونه در “هنروتجربه” اکران شد که در مجموع بیشتر از چهار میلیون تومان فروش نداشت! که نیمی از آن را هم به فارابی دادیم!!! چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!

سینماروزان: خسرو سینایی با ورود به مرز ٥٠سالگی فعالیت هنری خود، ‌در سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران تجلیل می‌شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” ضمن ارج‌نهادن به چنین حرکت‌هایی، بد نیست مسئولان مربوطه هم به فیلم‌سازی امثال سینایی اهمیت بیشتری بدهند تا بتواند کار خود را به‌راحتی انجام دهد.

او و هم‌نسلانش در سنی نیستند که دنبال سرمایه‌گذار بگردند. او سرشار از تجربه و انگیزه برای فیلم‌ساختن است. این انگیزه‌ها را پاس بداریم و به هنرمندان فقط به‌مثابه زینت‌المجالس نگاه نکنیم.

بهتر است قضاوت تاریخ را همیشه مانند تابلویی ارزشمند روبه‌روی خود قرار دهیم. به همین بهانه با خسرو سینایی گفت‌وگو کردیم:

‌آقای سینایی! مطلع هستید که سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران قرار است برای شما بزرگداشتی برگزار کند؟
نه. خبر ندارم.
‌یعنی به شما اطلاع نداده‌اند؟‌
فقط قرار است منتخبی از فیلم‌های مستندم مانند «حاج مصور»، «حسین یاوری»، «شرح حال»، «میان سایه و نور» و «گواهان تاریخ» را به نمایش بگذارند. البته به نظرم این نوع بزرگداشت‌ها خیلی به درد فیلم‌سازانی مانند من نمی‌خورد.
‌چطور؟
آنچه برای هر فیلم‌ساز مهم است، ‌این است که بتواند فیلم بسازد. یعنی دولت‌ها موقعیتی برای فیلم‌سازان فراهم کنند تا آنها بتوانند کار خودشان را انجام دهند.
‌بعد از «جزیره رنگین» چرا دیگر فیلم نساختید؟
خب برای ساخت این فیلم کلی ضرر کردم!
‌مگر فروش فیلم چقدر شده بود؟
حدودا چهار میلیون تومان.
‌جدی می‌گویید؟!
کاملا. من در افتتاحیه فیلم که در موزه سینما به نمایش درآمد، افرادی مانند احمد مسجدجامعی را دعوت کردم، ‌اما آن‌قدر کیفیت صدا و تصویر بد بود که همان اوایل نمایش فیلم از سالن خارج شدم و در فضای موزه، گوشه‌ای نشستم تا اصلا شاهد چنین چیزی نباشم. ضمن اینکه گفته بودند این فیلم در گروه «هنر و تجربه» اکران خواهد شد، ‌اما نمی‌دانم چگونه اکران شد که در مجموع فروش چیزی حدود چهار میلیون تومان بیشتر نداشت! که نیمی از آن را به بنیاد سینمایی فارابی دادیم، چون شریک فیلم بود. سهم بنده هم دومیلیون و ٣٠ هزار تومان شد که درنهایت به دلیل هزینه‌های تمام‌شده، فقط یک‌ میلیون تومان برای من باقی ماند! به نظر شما چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!
‌شما خودتان دلیل این مشکل را می‌دانید؟
من خودم می‌دانم که چه کسانی می‌خواهند من فیلم نسازم. اما آنها هیچ‌وقت نمی‌توانند. آنها این قدرت را ندارند که من را خرد کنند. چون پیش از صحبت با شما داشتم روی موسیقی فیلم جدیدم کار می‌کردم. درنهایت من دور از هرگونه غوغا کار خودم را انجام خواهم داد.
‌چرا هیچ‌وقت اسامی این افراد را مطرح نمی‌کنید؟
به دلیل اینکه من اهل این‌جور کارها نیستم. اما درباره این مسائل و ریشه‌هایش باید در زمان دیگری مفصل صحبت کنیم. اما مگر مسئولان ما مدت‌ها درباره مسائل محیط زیست و گردشگری صحبت نمی‌کنند؟
‌البته.
پس فیلم «جزیره رنگین» فرصت مناسبی بود که به این دغدغه‌ها بپردازد و در سطح وسیعی باب این مسائل را باز کند. در این زمینه حرف زیاد است. اما بهتر است که بگذریم!
‌آقای سینایی! با توجه به اینکه جشنواره فیلم کوتاه تهران، ‌سی‌وسومین دوره خود را برگزار خواهد کرد، آیا به نظر شما فیلم کوتاه می‌تواند سکوی پرش مناسبی برای ساخت فیلم بلند باشد؟‌
این‌گونه که شما می‌گویید، خیر. مثل این می‌ماند که بگوییم خیام، ‌رباعی می‌سرود تا بعدا بتواند قصیده بگوید! بالاخره هر چیزی سر جای خودش معنا می‌دهد. درحالی‌که ما می‌توانیم در فیلم کوتاه، ‌انواع و اقسام گونه‌های سینمایی را بیان و تجربه کنیم. درحالی‌که فیلم بلند حرفه‌ای چنین امکاناتی را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. چون اصلا امکان تجربه در آن وجود ندارد.
‌ شما این جمله را که «فیلم‌سازی کوتاه ما حرفه‌ای شده» چگونه تحلیل می‌کنید؟
اگر بخواهم معنایی برای این جمله پیدا کنم،‌ می‌توان گفت در کشورمان جوانان بااستعدادی داریم که فیلم‌های کوتاه خوب می‌سازند. نمونه موفق آن هم کسی مثل مهرداد اسکویی است که آن‌قدر فیلم کوتاه ساخت و زیربنای فیلم‌سازی را در خود محکم کرد که امروز توانست جوایز متعددی را از جشنواره‌های مطرح دنیا دریافت کند.
‌ یا همین‌طور شهرام مکری و سعید روستایی که در ساختن‌ فیلم‌ کوتاه ‌ موفق عمل کردند و حالا هم در سینمای حرفه‌ای حرفی برای گفتن دارند.
کاملا.
به نظر شما آیا هر کشور صاحب سینما، ‌به فیلم‌سازی کوتاه نیاز دارد؟
خب همه اینها به یکدیگر وابسته و پیوسته‌اند. وقتی درک درست سینما در فیلم‌سازان شکل گرفت، هر کسی بسته به نوع خلاقیتش راهی را در پیش گرفت. مثل هنرمندان تجسمی که گرایش‌های مختلفی مثل نقاشی، ‌گرافیک، ‌کاریکاتور و… را انتخاب می‌کنند که در جای خود محترم‌‌اند. منتها از آنجا که سینما به مسائل اقتصادی متکی است در زمینه‌های تبلیغات، ستاره‌سازی،‌ امکانات سینمایی و… شرایط و مناسبات خاصی را می‌طلبد.
‌ شما از جمله فیلم‌سازانی هستید که در قیاس با هم‌نسلان خود فیلم‌های کوتاه بسیاری ساخته‌اید. آیا از این نظر فرصتی بهتر برای حضور بهتر در سینمای حرفه‌ای پیدا کردید؟‌
اتفاقا بزرگ‌ترین اشتباه من این است که پیش از انقلاب که حتی زودتر از هم‌نسلانم کارم را شروع کردم، ‌بسیار فیلم کوتاه ساختم. درحالی‌که چنین انرژی‌ای را باید برای ساخت دست‌کم پنج فیلم بلند سینمایی می‌گذاشتم. آن زمان مانند امروز به فیلم کوتاه اهمیت داده نمی‌شد.
‌این روزها مسائل فیلم کوتاه را پیگیری می‌کنید؟
من این روزها هیچ چیزی را پیگیری نمی‌کنم. فقط در گوشه دنجی کار خودم را انجام می‌دهم.

 




پاسخ‌های عبدا.. اسفندیاری به برخی سوءتفاهمات⇐از زندانی کردن تهیه‌کنندگان در زیرزمین فارابی تا موافقت با کلیت شلاق خوردن عبدا.. علیخانی/از اعتراف به تصمیم اشتباهش در درجه‌بندی فیلمها تا مشکلات آوینی با خسرو سینایی و علی حاتمی

سینماروزان: عبدا.. اسفندیاری که از مدیران سینمای ایران در دهه شصت بوده است در گفتگو با برنامه اینترنتی “کات” برخی نکات کمتر شنیده شده درباره آن دوران را بیان کرده است.

بخشهای خواندنی گفتگوی اسفندیاری را بخوانید:

به گفته بسیاری از فیلمسازان همچون ضیاءالدین دری، دخالت های زیاد فارابی در امور سینما در دهه 60، باعث از بین رفتن هویت و استقلال فکری سینماگران شد.

به هیچ عنوان اینطور نبوده. ما تنها راهنمایی می کردیم. آن هم با توجه به سلیقه و جهتی که خود سینماگر دوست داشت! آقای دری به ما ایراد میگیرد؟ ایشان که خودش در این مدل جلسات حضور داشت! ایشان که خودش عضو شوراهای نظارتی بود! ما شاگردان دکتر شریعتی بودیم این انگ ها به ما نمی چسبد!

ضیاء‎الدین دری اگر ده سال فیلم نساخت به ما ربطی نداشت. دلیلش بیکاری اش همان فیلم اول ضعیف اش بود که با شکست مواجه شده بود. مقصر شکست فیلم ایشان ماییم؟!

مسعود کیمیایی در مصاحبه ای گفته که قبل از انقلاب به ما می گفتند در مورد چه موضوعاتی فیلم نسازیم ولی در دهه 60 برعکس شد. به ما دستور می دادند که فقط در مورد این چند موضوع حق داری بسازی و ولاغیر! و این خفقان عجیبی بود.

چه حرف غیرمنصفانه ای! ما فقط تذکر می دادیم که اگر در مورد چنین موضوعاتی بسازید خوب است. همین. من خودم از طرفداران سینمای کیمیایی بودم. “گوزن ها” فیلم مطلوب من است. یادم است برای دیدن فیلم “سفر سنگ” به سینمای مولن روژ سابق(سروش فعلی) رفتیم. فیلم که تمام شد و از سالن در حال خروج بودیم فردی فریاد زد و شعار داد: “ارباب آمریکاست سنگ هم توو راه است”!
بعدها خودم فیلمنامه ای به نام “هاگانا” نوشته تیرداد سخایی را به آقای کیمیایی دادم. در مورد مهاجرت اجباری یهودیان ایران به اسرائیل. او هم خوشش آمد و استقبال کرد. فیلمنامه جان دار و جهت داری بود. فیلم ساخته شد با نام “سرب” و رنگ کیمیایی را به خود گرفت.

ماجرای دستگیری و شلاق زدن آقای عبدالله علیخانی چه بود؟! خیلی صریح می پرسم؛ آیا شما در دهه 60، در طبقه پایین فارابی و وزارت ارشاد زندان داشتید؟

طبقه ی پایین فارابی که آن زمان دست خودم بود! اتاق من بود. کدام زندان؟ در جریان دستگیری و شلاق خوردن آقای علیخانی من نقشی نداشتم. اصل قضیه اما واقعیت دارد! ارشاد آن زمان با ورود غیر قانونی فیلم های خارجی مبارزه میکرد. سینمای ایران در سال 54 و 55 تولیدات فیلم هایش به 95 عنوان رسید اما در سال 56 فقط 5 فیلم تولیدی داشت! این سقوط عجیب در تولید هیچ ربطی هم به انقلاب نداشت. ورود بیش از حد فیلم های سخیف خارجی که ما به آنها می گفتیم فیلم های لاندا بوزانکایی، و فیلم های درجه سه هندی و ایتالیایی و آمریکایی، سینمای ایران را ورشکسته کرده بود. خوب، هیچ مملکتی اجازه نمی دهد چنین رقابت نابرابری شکل بگیرد. سینمای داخلی ما توان مقابله با آن ها را نداشت و دولت وظیفه اش حفاظت از تولید داخلی است و اینکه کالای خارجی بنجل وارد نشود.

بنابرین در دهه 60 تصمیم بر این شد که از نمایش فیلم های سخیف خارجی جلوگیری کنیم. ولی عده ای با تقلب در مدارک درجه بندی فیلم هایشان خواستند بازار را به دست بگیرند. معاونت سینمایی آقای انوار تصمیم گرفت انبارهای دفاتر سینمایی را بررسی کند. ابتدا جلسه ای گذاشت با صاحبان فیلم ها که خودشان فیلم های بنجل را بیاورند تحویل بدهند. وقتی نیاوردند دولت تصمیم گرفت به انبارها حمله کند. به دستور وزارت ارشاد و با هماهنگی نیروهای امنیتی به دفاتر سینمایی حمله شد و فیلم های خارجی را جمع آوری کردند. بعد، در یک عمل نمادین در حیاط وزارت ارشاد فیلم های خارجی بنجل را آتش زدند و سوزاندند. اگر برخوردی با اقای علیخانی شده من حضور نداشتم. خبر هم نداشتم. ولی فقط بحث ایشان نبود. خیلی ها بودند. من با کلیت این مسئله موافق بودم، ولی با این جزییات رابطه ای نداشتم.

مرتضی آوینی آن زمان به عملکرد ما نقد داشت. اما اینکه می گویند آوینی ما را عرفان زده میدانست و به همین خاطر بود که منتقدمان بود، آدرس غلط دادن است. مشکل آوینی با ما اصلا سر عرفان و این چیزها نبود. خسرو سینایی فیلمی ساخته بود با نام “کوچه های عشق”، درمورد خرمشهر و خاطرات جوانانش قبل از جنگ. آوینی تیتر زده بود: “کوچه های عشق نه ، کوچه های هوس”!.. مشکل آوینی سر این جور چیزها بود. تندی های خودش را داشت. در مورد فیلم “مادر” علی حاتمی نقد تندی نوشت و فیلم را کوبید. فیلمی که از مام وطن می گوید و از مرگ آگاهی مادر خانواده ای که فرزندان گوناگون دارد. هرچند، نباید به آوینی زیاد خرده گرفت. ما هم زمانی تندی می کردیم و به مرور پخته شدیم.

 در درجه بندی کردن فیلم ها اشتباه کردیم. به صراحت میگویم. این کار از پایه و اساس اشتباه بود و بزرگترین مقصر این اشتباه هم من بودم. نیت ما خیر بود اما در عمل به بیراهه رفتیم. در این درجه بندی ها گاهی به افراد ظلم می شد. قبول دارم. مثلا فیلم آقای فخیم زاده(مسافران مهتاب) درجه پایین به آن داده شد که منصفانه نبود. از دوستان شورا برخی زیاده از حد سختگیر بودند. دعوای داخلی هم داشتیم. بعد ها به این نتیجه رسیدیم که درجه بندی کلا درست نیست و برداشتیم.

شما در دهه 60 فیلم‌سوزی هم داشتید؟ خوانده بودم که بهروز افخمی جایی از فیلمسوزی و آتش زدن نگاتیوهای فیلم ها در دهه شصت گفته است.

 فیلمسوزی دیگر چه صیغه ای است؟ نگاتیو همه ی فیلم ها در فیلمخانه ملی موجود است. بعضی ها را اصلاح کرده و کپی کردیم و به آنجا سپردیم. آقایان دارند برای خودشان افسانه می سازند! حالا که این حرفها را می زنید بگذارید یک چیزهایی را بگویم. یکی از همین سینماگران جیم ساز(فیلم های ضعیف) که این سالها دائم به ما بد و بیراه می گوید و تمام فیلمفارسی های مبتذل قبل از انقلاب را بازسازی کرده و آرزویش بازگشت به آن دوره بوده…

آقای فرح بخش را می گویید؟

 اسم نمیاورم! منظورم را همه می فهمند! این آقای جیم ساز بین فیلم های درجه جیم خود یک فیلم خوب دارد و آن هم فیلمنامه اش را من نوشتم! از لجاجت و عقده ای که نسبت به من داشت اسم ام را در تیتراژ به عنوان فیلمنامه نویس نگذاشت. من هم شکایت کردم به خانه سینما و در نهایت به نفع من رای صادر شد. ناچارم چیزهایی را بگویم که در تاریخ بماند! همین آقا بنده را یک شب دعوت کرد به منزلش. با برخوردی محترمانه و شام خوبی که همسر محترمشان تهیه دیده بودند. بعد از غذا، این آقا من را به اتاقش برد و جداگانه فیلم هایی را نشانم داد که مال قبل از انقلاب بود. در آنها صحنه های عرق خوری و کافه و رقص فیلم های قبل از انقلاب سرهم بندی شده بود! آن هم از بازیگرانی که بعد از انقلاب در سینما حضور داشتند و همان موقع مشغول بازی بودند. معنی این کار چیست؟ فیلمسازان آن موقع با ما دو نوع ارتباط داشتند. یک عده آدم فروش بودند! علیه همکارانشان پرونده سازی می کردند و زیر آب همکارانشان را می زدند! حالا به ما میگویند سانسورچی!




فارابی در مسیر واگذاری به بخش خصوصی؟⇐مدیرعامل سابق: امکان ندارد/یک عضو هیأت امنا: من که چیزی نشنیده‌ام/یک کارشناس: چاره‌ای جز حذف فارابی نیست

سینماروزان: در ابتدای دهه 60 مدیران وقت ارشاد برای آنکه بتوانند سیاست‌های خویش در حیطه تولید محصولات سینمایی مورد قبول خود را به طور جدی دنبال کنند بنیادی غیرانتفاعی به نام بنیاد سینمایی فارابی را راه‌اندازی کردند. بنیادی که آقای فخرالدین انوار معاون سینمایی وقت ارشاد رفیق سالیان خود آقای سیدمحمد بهشتی را به مدیرعاملی آن برگزید و نام بنیاد نیز از باشگاهی به نام فارابی که پیش از انقلاب اسلامی کارش توسعه کلوب‌های نمایش فیلم بود به عاریه گرفته شد.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از “صبح نو” حمایت‌های سالیان دراز معاونت‌های سینمایی مختلف از بنیاد سینمایی فارابی سبب شد که این نهاد به ظاهر غیرانتفاعی و در باطن کاملاً دولتی جایگاهی قدرتمند در عرصه تولیدات سینمای ایران پیدا کند و تقریباً تمامی سینماگران ایرانی برای یک بار هم که شده گذرشان به ساختمان این بنیاد در خیابان سی تیر افتاده باشد؛ ساختمانی که زمانی ملک قوام السلطنه نخست وزیر دو سلسله قاجار و پهلوی بود.
فارابی همان قدر که در گذر دوران و به واسطه بودجه‌های حمایتی که از معاونت و بعدتر، سازمان سینمایی به آن سرازیر می‌شد قوی‌تر و قوی‌تر شد، نوعی گستردگی بی‌حساب و کتاب در نیروی انسانی نیز پیدا کرد که همین گسترش طولی در ابتدای دهه نود یعنی زمانی که دولتمردان مرتب درباره کمبود منابع مالی درکشور سخن می‌گفتند، برایش دردسرساز شد.
این دردسرها تأثیری مستقیم بر فارابی داشت و خیلی زود زمزمه‌هایی درباره تعدیل نیروی انسانی در این بنیاد و حتی واگذاری آن به بخش خصوصی شنیده شد.
اما آیا بنیادی که با نام غیرانتفاعی تشکیل شده ولی نیروهای سینمایی دولت نقش مهمی در چینش هیأت‌امنای آن دارند، امکان خصوصی شدن دارد؟

فارابی نمی‌تواند خصوصی شود
یکی از مدیران سابق بنیاد سینمایی فارابی که البته نمی‌خواهد نامش فاش شود با بیان اینکه ماهیت بنیاد فارابی امکان خصوصی بودن را از آن گرفته است گفت: فارابی نمی‌تواند خصوصی شود به یک دلیل مهم و آن هم اینکه تمام اموال این بنیاد متعلق به دولت است و حتی اگر این بنیاد منحل هم شود باید اموال آن به دولت برگردد.
وی ادامه داد: درست است که گفته شده فارابی مؤسسه‌ای غیرانتفاعی است اما این مؤسسه کاملاً وابسته به دولت است و حتی هیأت‌امنای آن هم نمی‌تواند حکم به خصوصی‌سازی آن دهد! البته در برهه‌هایی از زمان دیده‌ایم که خواسته‌اند با تغییر اساسنامه فارابی آن را خصوصی کنند که با همین تغییر اساسنامه هم مخالفت‌هایی صورت گرفت و به نتیجه نرسید.
این مدیر سابق با اشاره به اینکه فارابی راه‌اندازی شد برای آن که بازوی حمایتی قوی برای سینمای ایران باشد بیان داشت: برای بهبود اوضاع سینمای ایران دو تقسیم کار مهم صورت گرفت؛ یکی حمایت و دیگری نظارت. نظارت که از طریق اداره نظارت و ارزشیابی صورت گرفت و حمایت هم از کانال فارابی.
این مدیر سابق در پاسخ به این پرسش که اگر امکان خصوصی شدن فارابی نباشد پس ذکر پسوند «غیرانتفاعی» کنار نام آن برای چیست؟ بیان داشت: فارابی توسط دولت تأسیس شده است و سیستم هیأت‌امنایی دارد و همواره هم در هیأت‌امنای آن مدیران سینمایی وقت مؤثر بوده‌اند. خلاصه کنم، فارابی ماهیت غیردولتی دارد اما نه به معنای خصوصی بودن!

فارابی باید از درگیری در تولید دست بکشد
رامین رحیمی، پخش کننده و کارشناس اقتصاد سینما اما فکر می‌کند سیاست‌های مدیریتی باید به سمت حذف فارابی برود. رحیمی با اشاره به اینکه در درازمدت بهتر است که نهادهای حمایتی به سمت حذف شدن بروند بیان داشت: البته حذف کامل فارابی که امکان‌پذیر نیست اما فارابی آرام آرام باید به سمتی برود که از درگیری در تولید دست کشیده و به سمت کارهای پژوهشی و تحقیقاتی برود.
وی ادامه داد: به نظر می‌رسد دولت هم بدش نیاید که تزریق بودجه در سینما را کاهش دهد و به قولی سینمای ایران را از حالت سوبسیدی خارج کند اما یقیناً این اتفاق نمی‌تواند دفعتاً رخ دهد و باید به تدریج و آرام آرام تصدی‌گری را کاهش داد. درست مثل تاجری که اعلام ورشکستگی می‌کند، دولت هم می‌تواند این توجیه را داشته باشد که مشارکت مستقیم در تولید برایش سودآور نبوده پس دلیلی برای امتداد موجودیت سازوکار زیان‌ده وجود ندارد.

رامین رحیمی
رامین رحیمی

وقتی از رحیمی پرسیدیم که با حذف بازوی حمایتی دولت در تولید آن گاه جایگاه نظارتی سازمان سینمایی زیر سؤال نمی‌رود؟ پاسخ داد: به هر حال با حذف سوبسیدهای دولتی، دولت نمی‌تواند نقش نظارتی قوی خود را بازی کند. همین حالا هم که همه چیز کجدارومریز است باز هم می‌بینیم که کم نیستند فیلمسازانی که قید دریافت پروانه ساخت سینمایی را می زنندیا با پروانه ویدیویی فیلم می‌سازند یا اصلاً پروانه نمی‌گیرند. می‌ماند یک پروسه نظارتی در مرحله پروانه نمایش که آن هم با گستردگی سامانه VOD(ویدیوی درخواستی) به تدریج اثرگذاری خود را از دست می‌دهد.

خصوصی یا دولتی؛ باید گرفت و گیرها را حل کرد
حالا باید دید نظرات اعضای ذینفع در بنیاد سینمایی فارابی فعلی درباره خصوصی شدن آن چیست؟
محمود عزیزی، بازیگر و مدرس دانشگاه که از اعضای هیأت‌امنای بنیاد سینمایی فارابی است، با بیان اینکه تاکنون هیچ حرفی درباره واگذاری فارابی به بخش خصوصی نشنیده است گفت: آنچه درباره خصوصی شدن یا دولتی ماندن می‌شنویم عمدتاً به دلیل گرفت و گیرهایی است که در فارابی وجود دارند. اصولاً تمامی مراکزی که به بخش دولتی متصل‌اند معمولاً یک گیرهایی در روند اجرایی دارند چراکه این گونه مراکز عموماً جزو نهادهایی‌اند که تمنا و درخواست از آنها زیاد است. به نظرم فارغ از آن که این مؤسسه خصوصی شود یا در حالت فعلی بماند، باید کوشید این گیرها را مرتفع کرد.
وی ادامه داد: مسأله اصلی سیاست‌های کلان سینمایی است و تعریف مسوولیت در فارابی. به عنوان عضوی از هیأت‌امنای فارابی، همواره به دنبال این هستیم که وظایف فارابی منطبق با امکانات و ابزار موجود به درستی تعریف شود و اگر این تعریف درست صورت گیرد آن گاه دیگر با حجم بالایی از تمناهای سینماگران از این مؤسسه مواجه نخواهیم بود.
عزیزی در ادامه با اشاره به تقسیم‌بندی مقطعی بین سینماگران به  گفت: به نظر می‌رسد سینماگران ما هر وقت خودشان از سفره امکانات سهمی می‌برند همه چیز برایشان خوب است اما هر وقت سهمی بهشان نمی‌رسد متوجه گرفت و گیر می‌شوند! مسأله بر سر این است که وقتی بودجه محدود است، به هر حال به برخی کمتر می‌رسد. با این حال اگر دوستان سینمایی فکر می‌کنند اساس کار و سیاست‌گذاری فارابی ایراد دارد چه اشکالی دارد که به میدان بیایند و برای حل مشکل کمک کنند.

محمود عزیزی
محمود عزیزی



تازه‎ترین اظهارات معمار سینمای گلخانه‌ای⇐با یک شبکه “من و تو” صداوسیما غلاف کرده!!/در فارابی، قاچاقی ماهواره نصب کردیم/باید فیلم مبتذل ایرانی اکران کنیم/شورای پروانه نمایش برای دهه ۶۰ بود و دیگر جواب نمی‌دهد

سینماروزان: سیدمحمد بهشتی اولین رییس بنیاد سینمایی فارابی هرچند نزدیک به دو دهه است منصب مدیریتی در سینما ندارد اما همچنان حرف و حریثها پیرامون کارنامه مدیریتی وی فراوان است.

به گزارش سینماروزان در بحبوحه این حرف و حدیثها که همه ناظر به نگاه امنیتی و بسته ای است که وی و همکارانش در دهه 60 در سینما ایجاد کرده بودند سیدمحمد بهشتی با خبرگزاری “فارس” گفتگو کرده و کوشیده بخشی از دغدغه های دهه نودی خود را بیان کند.

از جمله این دغدغه ها جاییست که به صراحت از ارجحیت اکران محصول مبتذل ایرانی به جای معادل خارجی اش تأکید کرده و همچنین از کم کاری رسانه ملی در رقابت با ماهواره ها می گوید.

بهشتی از مخاطب زیر 10 درصدی رسانه ملی گلایه می کند و از جا ماندن از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای می گوید  اما در این بین وی فقط از “من و تو” نام می برد و کلمه ای درباره “جم” حرف نمی زند.

بخشهای خواندنی گفته های بهشتی را بخوانید:

فیلم «50 کیلو آلبالو» از تمام مجاری قانونی عبور کرد اما وزیر در دو سه مقطع اکران فیلم را نامناسب خواند. این ماجرا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه برای مراجع ما توضیح نمی‌دهند در چه شرایطی به سر می‌بریم. وقتی در منزل هرشب از کانال‌های مختلف می‌توانید استفاده کنید، صدا و سیمای شما کلا قافیه را باخته است. طوری که با یک شبکه «من و تو» صدا و سیما غلاف کرده و در بهترین حالت کپی می‌کند. این قدر «پیشخوان فرهنگی» و مخاطب را از دست دادیم در این وضعیت دیگر شرایط قرنطینه جواب نمی‌دهد.

از سال 1370 به بعد دیگر جوابگو نبود. از زمانی که تحولات تکنولوژیک به ترتیبی شد که دیگر مدیر دولتی نتوانست شرایط قرنطینه را برای مخاطب فراهم کند. نه در ایران در همه جای دنیا دیگر جواب نداد. همه دنیا در شرایط قرنطینه کشورشان را مدیریت می‌کردند. همین امریکا که مدعی مهد آزادی است وقتی کتاب‌های اسناد لانه جاسوسی توسط دانشجویان منتشر می‌شد کوره‌ای درست کرده بود و ورود این اسناد را ممنوع کرده بود. کلا این الگو منتفی شد. وقتی نمی‌خواهیم زیر بار این قضیه برویم این وضع اتفاق می‌افتد که پیشخوان فرهنگی را توسط محصولاتی که هیچ اعمال نظری نمی‌توان کرد از دست می‌دهد.

وقتی در شرایط قرنطینه نمی‌توان مدیریت کرد. حتی اگر فیلم مبتذل نشان داده بشود ترجیح این است که یک فیلم ایرانی مبتذل نشان داده شود. اگر نمایش ندهیم یک فیلم مبتذل کلمبیایی که همه فیلم دغدغه‌شان این است که کی بچه کدام والدین است، مخاطب پیدا می‌کند.

-برای این که بتوانیم پیشخوان فرهنگی را نگه داریم باید فیلم مبتذل اکران کنیم؟

بله. باید این کار را بکنید.

-هضم در این سیستم نمی‌شویم؟

خب الان هم داریم هضم می‌شویم. هنر این را داشته باشیم فیلم‌های کمتر مبتذل جذاب تولید کنیم. در عید امسال یک حادثه بسیار خوب اتفاق افتاد و مردم به سالن سینما رفتند از این ظرفیت باید حداکثر استفاده را بکنیم. چه چیزی می‌توانیم بگذاریم جایش؟ صدا و سیما است که مخاطب آن به عدد یک رقمی رسیده است؟

-یعنی وارد جنسیت‌زدگی بشویم؟

نه نمی‌گویم جنسیت‌زده شویم. باید نگرانی داشته باشیم و اعمال کنیم.

انقلاب اسلامی بر اساس یک مبنا و ارزش‌هایی شکل گرفته این اصول و ارزش‌ها را یا باید بگذاریم کنار یا به صورت هوشمندانه آن را مدیریت کنیم.

من معتقدم اصول انقلاب اسلامی باید رعایت بشود. اما این اصول چیست؟

-شما دارید از قانون هم عدول می‌کنید (ساخت فیلم مبتذل با هر شرایطی بهتر است از فیلم های مبتذل خارجی) ما در قانون، عرف و اسلام ازدواج همزمان یک زن با دو مرد را جایز نمی‌دانیم؛ اما فیلم در همین شرایط پروانه نمایش می‌گیرد! اگر با مدلی که شما تعبیر می‌کنید و بخواهیم به دهکده جهانی احترام بگذاریم باید این شوراها و قوانین را کنار بگذاریم.

اگر ناگزیر باشیم بین یک فیلم مبتذل ایرانی و یک فیلم مبتذل امریکای جنوبی انتخاب کنیم، من ایرانی را ترجیح می‌دهم. البته مبتذل بودن و خلاف شرع بودن دو موضوع است. فیلمی می‌تواند مبتذل باشد اما خلاف شرع نباشد. همچنین می‌شود فیلمی مبتذل نباشد ولی خلاف شرع باشد. کارنامه ما نشان می‌دهد که همواره نسبت به خلاف شرع حساس بوده‌ایم.

-شما دو فیلم «فروشنده» و «50 کیلو آلبالو» را ندیدید اما از موفقیت‌های آن‌ها خوشحالید. این به نظر کمی عجیب می‌آید؟

برای این که من می‌دانم در چه وضعیتی زندگی می‌کنیم، اما شما متوجه نیستید. شما از این غصه نمی‌خورید که رسانه ملی ما، ملی نیست. رسیده به 5 یا 6 درصد مخاطب است.

-راهکار شما چیست؟

صدا و سیمای ما مخاطبش رسیده به زیر 10 درصد! شما یک فکری بکنید. برای این که مملکت ما نیاز به رسانه ملی دارد. ما جامعه خودمان را محروم می‌کنیم از رسانه ملی. این متاسفانه خسارتش هزاران برابر بیشتر از این فیلم‌هاست.

-شما دقیقا در موقعیتی که موج استفاده از ماهواره تازه  داشت شروع می‌شد مدیریت‌تان را ترک کردید. بالاخره شما مدیری هستید که بعد از وقوع انقلاب سینمای ایران را شکل دادید در این شرایط فعلی ماهواره این فضا را دنبال می‌کند و سینما این شرایط را دارد چه راهکاری می‌دهید؟

ما در سال 1370 از طریق اطلاعاتی که از  تغییرات تکنولوژیک به دست آوردیم متوجه شدیم این اتفاق در حال رخ دادن است. آقای لاریجانی به تازگی وزیر ارشاد شده بودند. در فارابی از همکاران خواستم از قاچاقچی آنتن ماهواره تهیه کرده و خودشان نصب کنند تا وضعیت دریافت کانال‌ها را مانند مردم عام تجربه کنیم.

گزارشی تهیه کردم و به آقای لاریجانی دادم و شرح ماوقع دادم و گفتم دیگر نمی‌توان به شیوه جاری اعمال مدیریت کرد. گفتم باید الگوی جدیدی مدیریتی در رسانه فراهم کنیم و اسم آن را الگوی مدیریتی عدم قرنطینه در نظر گرفتیم. باتوجه به بنیه و توان کشور این الگو را فراهم کردیم تا با توجه به شرایط تولید بتوانیم در پیشخوان کشورهای دیگر هم حاضر شویم به یاد دارم وقتی در مجلس نوار ضبط شده کانال‌های قابل دریافت از طریق آنتن‌های ماهواره پخش شد، به دلیل خلاف شرع بودن محتوایش، برخی نمایندگان صحن را ترک کردند. نمی‌خواستند زیر بار این قضیه بروند. طوفان شدیدی شده اما نمی‌پذیرند.

-چرا نمی‌گویید راهکارتان چیست؟

ما الگو را آن زمان ارایه دادیم. الان باید جوانترها به آن فکر کنند. کشورهای دنیا همه در مقابل ماهواره منفعل نبودند اما کمتر جایی در جهان است که به شرایط ماقبل دهه 70 پافشاری کند.

-با توجه به تجربه و هشدارهای شما در دهه 70 الان در شرایط فعلی وزارت ارشاد چگونه باید عمل کند؟

باید در مراجع بالاتری از وزارت ارشاد دراین باره تصمیم‌گیری شود. از شرایط عمومی کشور خودمان در فضای جهانی ارزیابی درستی نداریم. به ظرفیت‌های درون کشور اعتماد کنیم. به اندازه کل قاره آفریقا از شمال و جنوب آن فیلمساز داریم.

-باید به همه اجازه ساخت فیلم بدهیم؟

به این بنیه بالقوه و تجربه تاریخی که داریم اعتماد کنیم.

شما در مصاحبه‌های قبلی در دوران مدیریت‌تان می‌گویید من با وجود شورای پروانه نمایش موافقم و امیدوارم روزی فرا برسد که منتقدانه با فیلم‌ها در این شورا برخورد شود.

این در فضای امکان مدیریت در شرایط قرنطینه سینما و رسانه‌ها ممکن بود.

-یعنی الان این شوراها جواب نمی‌دهد؟

آن دوران سپری شده و گذشته. براساس اقتضای زمان من با این شورا موافق بودم. مشکل بسیار کلی‌تر است و باید مشکل از جای دیگر مرتفع شود. اگر در کلیات وضعیت خودمان را به درستی تشخیص دهیم آن زمان متوجه می‌شویم باید ساز و کارهایی را به کار ببریم که ماهیتاً با شرایط امروز متفاوت است. ما هنوز الگوهای مدیریتی دهه 60 را اعمال می‌کنیم.

-یعنی همان الگوهایی که شما برای سینما آماده کردید؟

بله. در صورتی که آن دوران گذشته است.

-الان یک راهکار جدید بدهید.

وقتی در این شرایط به سر می‌بریم و قصد داریم نگاه ملی داشته باشیم و دغدغه نسبت به سرنوشت کشور داشته باشیم باید رسانه ملی داشته باشیم. مملکت ما ساز و کارهایی دارد. این مملکت باید متوجه شود نیازمند رسانه ملی است. برای داشتن رسانه ملی چه باید بکند.

-چه باید بکند؟

نمی‌تواند همچنان الگوی دهه شصت حاکم باشد و صدا و سیمای آن انحصاری باشد. به همه فرصت‌ها و امکاناتی که به ما کمک می‌کند تا سهمی بیشتر از اوقات فراغت مخاطبین را در اختیار بگیریم، باید استفاده شود. باید به این الگوی مدیریتی قرنطینه‌ای نگاه انتقادی جدی کنیم تا از آن راه حل بیرون بیاید. باید به دنبال الگوی شرایط مدیریت عدم قرنطینه باشیم.

-الگو چیست؟

باید ببینم چه ظرفیت‌هایی داریم. ما جزء تولیدکنندگان هستیم و از این موقعیت پیش آمده می‌توانیم فرصتی ایجاد کنیم که در پیشخوان دیگران حضور پیدا کنیم. یعنی آن آمریکایی که امکان ورود اسناد لانه جاسوسی را به کشورش ممنوع کرده بود را با ارایه فیلم‌ها تسخیر کنیم.




دورهمی ایوبی به‌نام خبرنگاران و به‌کام مجیزگویان به‌صرف هدایایی کمی بیشتر از دوریال!

سینماژورنال: طبیعی بود وقتی روابط عمومی سازمان سینمایی دستخوش تغییر و تحول شود و نیرویی به عنوان مدیر روابط عمومی مشغول به کار شود که در سالهای اخیر بیشتر از روزنامه‌نگاری آن هم در شکل مستقل خود درگیر کارمندی برای نهادهای مختلف دولتی است در انتخاب حاضران برای ضیافتی که به نام “خبرنگاران” برگزار می شود هم بیشتر از سوابق ژورنالیستی و جایگاه رسانه‌ای، درجه انتقادی رسانه‌ها تعیین کننده باشد.

به گزارش سینماژورنال در امتداد چنین روندی نه فقط خبرنگاران رسانه‌های مستقل منتقد سیاستهای سازمان سینمایی از فهرست مدعوین این دورهمی حذف شدند بلکه اغلب خبرنگاران رسانه‌های زیرمجموعه دولت هم که مشی‌ای انتقادی نسبت به سیاستهای سازمان دارند هم به بهانه ظرفیت محدود پذیرایی حذف شدند!

بله، ظرفیت پذیرایی از خبرنگاران سینمایی در ضیافتی که به نام خبرنگاران برگزار شده بود وجود نداشت اما تا دلتان بخواهد چهره‌هایی در دورهمی دیده می‌شدند که سالهاست کار مطبوعاتی نمی‌کنند و به واسطه آشنایی قدیمی با مدیر روابط عمومی در این دورهمی حضور داشتند؛ از خبرنگار سرویس حوادث یک روزنامه تا خبرنگاران سابقی که سالهاست به روابط عمومی گری در نهادهای مختلف مشغولند.

جالب بود که از اغلب رسانه‌های مستقل سینمایی حتی یک نفر نماینده هم به این جشن دعوت نشده بود و از آن سو رسانه وابسته به یکی از کارمندان گروه سینمایی تازه تأسیس چندین نماینده در این دورهمی داشت! یا رسانه ای منسوب به رسانه ملی نیز همین طور!

روز گذشته خبرگزاری سینماپرس در گزارشی درباره این ضیافت از این گفته بود که روابط عمومی سازمان سینمایی ترجیح داده تا  بیشتر از آن که به دعوت از بدنه خبرنگاران سینمایی همت گمارد از برخی رسانه های وابسته به جریان سیاسی متبوع خود برای حضور در این جشن دعوت کند.(اینجا را بخوانید)

صبح امروز نیز سردبیر سایت “تحریرنو” که البته جزو دعوت شدگان نبوده و برای دریافت اطلاعات از حاضران در دورهمی راهی ضیافت شده نکات جالبی را درباره مهمانان این ضیافت ذکر کرده؛

از جمله نکات ذکر شده توسط جوادی، دعوت از فریدون جیرانی سردبیر روزنامه تعطیل شده “سینما” به عنوان خبرنگار روزنامه “سینما”، حضور دو خبرنگار از یک سایت سینمایی تعطیل شده، دعوت از خبرنگارنمایی که الان به شغل شریف کارمندی بانک نائل آمده است و حضور خبرنگارنمایی دیگر از خطه شریف بستنی فروشان!

متن گزارش جوادی که هدیه حاضران در این دورهمی را “پاداش سکوت” توصیف کرده است  اینجا بخوانید.

هدیه ای بیشتر از دو ریال

اگر کنجکاو شده اید که بدانید هدیه چه بوده است هم زیاد سخت نگیرید؛ چون این هدیه کمی بیشتر از آن “دوریالی” معروف است که زمانی برای استفاده در باجه‌های تلفن شهری به کار می‌رفت؛ شنیده ها حکایت از آن دارد این هدیه براساس اشخاص متغیر بوده و از کارت هدیه صد تا سیصد هزار تومانی تا یک پاوربانک و هارد اکسترنال را دربرمی گرفته و به بعضی همه اش رسیده و به برخی، بخشی از آن.

به نظر نمی‌رسد معامله بدی باشد. با اهدای این هدیه ناقابل(!) تا یک سال سکوت این گروه خریداری می‌شود اما واقعیت تلخ پیش روی مدیران سینمای ایران این است که زایش نیروهای رسانه‌ای خبره و البته بیزار از معامله ادامه دارد و همچنان بوده و هستند رسانه ها و روزنامه‌نگارانی که به این راحتی‌ها و با چنین معامله‌هایی حاضر نباشند چشم خود را بر گافهای مدیران سینما ببندند.

پی نوشت:

در ماجرای دورهمی روز خبرنگار سازمان سینمایی نباید یک نکته را ازنظر دور داشت و آن هم سعه صدر محمدرسول صادقی مدیر روابط عمومی سابق سازمان سینمایی و گروه اجرایی‌اش که تا آخرین روزهای حضور خویش در سازمان سینمایی نه تنها سعی نکردند با طبقه‌بندی رسانه ها به موافق و منتقد دسته‌بندی خاصی را میان آنها پیاده کنند بلکه به همه به یک چشم می‌نگریستند.

از قدیم گفته اند خوش بود گر محک تجربه آید به میان و مدیر روابط عمومی تازه سازمان سینمایی هم که علاقه زیادی هم به تصدی‌گری بولتن‌های جشنواره‌ای دارد و حتی اگر مدیر روابط عمومی فارابی باشد باز هم لذت انتشار بولتن جشنواره فیلم فجر را در هوا می‌قاپد(!) در چنین محاکاتی است که عیار واقعی خویش را عرضه می‌دارد.

ایشان که در سال گذشته به هنگام حضور در مقام روابط عمومی جشنواره کودک برای اعزام خبرنگار به این رویداد هم خودی و غیرخودی قائل شده بود یک بار دیگر نشان داد که همچنان با ایده‌های دو دهه پیش خود قصد مدیریت در دهه نود را دارد و شاید همین ماندن در نقطه‌ای دور در تاریخ باشد که باعث شده بارها ایرادات نگارشی در متن اخبار ارسالی توسط روابط عمومی تحت امر ایشان برای رسانه ها به چشم بخورد.




هم جواد نوروزبیگی و هم مدیرعامل سابق فارابی ادعای پرستویی را تکذیب کردند⇐ “زنگی و رومی” تقوایی مشکل تأمین بودجه نداشت+شرح دلیل اصلی عدم تولید فیلم

سینماژورنال: پرویز پرستویی بازیگر سینمای ایران به تازگی گفتگویی کرده و از تلاشهایش برای تولید پروژه نیمه تمام “زنگی و رومی” ناصر تقوایی در دولت سابق و عدم تولید فیلم به دلیل عدم تأمین بودجه توسط مسئولان وقت فارابی سخن گفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال ادعای طرح شده از سوی پرویز پرستویی سبب ساز آن شد که برای سنجش صحت گفته‌های پرستویی ابتدا به سراغ جواد نوروزبیگی برویم یعنی تهیه کننده‌ای که در آن برهه زمانی قصد داشت با حضور پرستویی کار تولید فیلم را انجام دهد.

جواد نوروزبیگی: مشکل بر سر “چای تلخ” بود

نوروزبیگی که در سالهای اخیر از جمله تهیه کنندگان فعال سینمای ایران بوده است با اشاره به اینکه مسأله “زنگی و رومی” مسأله تأمین بودجه نبوده است به سینماژورنال گفت: ناصر تقوایی یک پروژه نیمه تمام به نام “چای تلخ” داشت که تهیه کنندگی آن را سعید حاجی‌میری برعهده داشت. ناتمام ماندن آن پروژه به بروز اختلافاتی میان تقوایی و حاجی‌میری منجر شد و مسئولان فارابی در آن زمان این طور گفتند که تا مسأله فیلم قبلی تقوایی تمام نشود نمی‌توان شرایط تولید فیلم جدید را فراهم آورد.

نوروزبیگی ادامه داد: از فحوای کلام دوستان این طور برمی‌آمد که می‌خواهند به ما بگویند تقوایی هر وقت “چای تلخ” را تمام کرد می‌تواند بیاید “زنگی و رومی” را به جریان بیندازد و این به نظر سنگ بزرگی به نظر می‌رسید.

مدیرعامل وقت فارابی: “زنگی و رومی” مشکل تأمین بودجه نداشت

احمد میرعلایی مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی نیز به مانند نوروزبیگی عدم تولید “زنگی و رومی” را مسائل بودجه‌ای نمی‌داند و دلیل اصلی عدم تولید آن را مشکلات تقوایی با تهیه کننده فیلم ناتمام “چای تلخ” می‌داند.

میرعلایی با اشاره به اینکه در زمان حضورش در فارابی سعی کرده به همه فیلمسازان به یک اندازه توجه کند به سینماژورنال گفت: جواد نوروزبیگی برای تولید “زنگی و رومی” پیشقدم شد و البته ما نیز سعی کردیم شرایط تولید را فراهم آوریم. تمامی محاسبات اجرایی مربوط به تولید را انجام دادیم و حتی با درنظر گرفتن شرایط جسمی تقوایی این پیشنهاد را طرح کردیم که یک کارگردان اجرایی جوان و باانرژی کنار پروژه قرار گیرد؛ کارگردانی که در خدمت تقوایی باشد و تقوایی هم به عنوان کارگردان اصلی کار از پشت مونیتور کارگردانی را انجام دهد.

میرعلایی ادامه داد: ابدا مشکل بودجه ای برای تولید “زنگی و رومی” در میان نبود و همه چیز آماده تولید بود که به دلیل آن که تقوایی شاکی شخصی داشت کار پیش نرفت… بر سر فیلم “چای تلخ” مشکلاتی میان تقوایی و تهیه کننده آن فیلم سعید حاجی‌میری پیش آمده بود و به همین دلیل تقوایی برای کارگردانی هر پروژه دیگری باید ابتدا رضایت شاکی قبلی را جلب می‌کرد. تا آنجا که من می‌دانم حاجی‌میری هم برای رضایت دادن از تقوایی خواسته بود که یا خودش “چای تلخ” را تمام کند یا آن که به اتمام کار با حضور کارگردانی دیگر رضایت دهد که البته هیچ یک از این دو مورد محقق نشد.

مدیر سابق بنیاد فارابی با بیان اینکه در آن زمان هم به نوروزبیگی پیشنهاد کرده با تعامل میان حاجی میری و تقوایی مشکل را حل کند اما اقدام عملی ندیده است خاطرنشان ساخت: ما از حضور تمامی کارگردانانی که فیلمنامه های خوب برای ارائه داشتند استقبال می کردیم؛ ناصر تقوایی که جای خود دارد و به هر حال ایشان جزو چند چهره برتر سینمای ما بوده و برخلاف آنچه مطرح شده “زنگی و رومی” اصلا مشکل تأمین بودجه نداشت.




ادعای یک عضو شورای پروانه نمایش⇐بخش عمده بودجه سینمای کشور صرف کارمندان فارابی می‌شود

سینماژورنال: کارکرد بنیاد سینمایی فارابی در سالهای اخیر و به خصوص بعد از واگذاری برگزاری جشنواره فجر به موسسه رسانه های تصویری و از آن سو دوتکه کردن جشنواره کودک و نوجوان و از همه مهمتر سرمایه گذاری این ارگان در تولید آثاری فاقد استانداردهای لازم سینمایی به شدت زیر سوال رفته است.

به گزارش سینماژورنال سیدضیاءالدین دری کارگردان آثاری نظیر «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» و از اعضای شورای پروانه نمایش در گفتگو با “سینماپرس” با اشاره به اینکه بخش عمده بودجه اندک سیینمای کشور صرف کارمندان این نهاد شده از روسای سازمان سینمایی درخواست کرده که یا این نهاد را تعطیل کنند یا مسئولیتهای تازه ای را برای آن تعریف کنند.

سیدضیاء الدین دری در رابطه با عملکرد بنیاد سینمایی فارابی گفت: فارابی باید نهادی برای تولید فیلم های مبتنی بر منافع و ارزش های ملی و دینی باشد، متأسفانه ما در طول سال تنها شاهد تولید یکی دو فیلم متوسط یا خوب توسط این نهاد سینمایی هستیم که در آن ارزش های ملی و دینی حفظ شده است که آن فیلم ها هم به نوعی با آژان کشی تولید می شوند.

وضعیت فارابی به شدت آشفته است

کارگردان فیلم سینمایی «سینما سینماست» افزود: وضعیت بنیاد سینمایی فارابی امروزه بسیار آشفته است و به نوعی می توان تعبیر «شتر، گاو، پلنگ» را در مورد آن به کار برد؛ من نمی دانم وظیفه بنیاد سینمایی فارابی چیست؟ آیا این نهاد قرار است از فیلمسازان حمایت کند؟ آیا قرار است این نهاد وضعیت تولید آثار سینمایی در کشور را بهبود ببخشد؟ آیا قرار است بودجه این نهاد برای تولیدات سینمایی مطلوب کشور هزینه شود؟

وی ادامه داد: اگر سالانه به طور میانگین بنیاد سینمایی فارابی مبادرت به کمک برای تولید ۴۰ فیلم سینمایی کند شاید تنها یکی دو مورد از آن ها مبتنی بر اهداف ملی و ارزش های کشور باشد ما اگر نیم نگاهی به کارنامه این بنیاد در همین سال گذشته بیندازیم به راحتی متوجه این قضیه می شویم که فیلم های خوب و مبتنی با اهداف ملی به صورت بسیار محدودی مورد حمایت قرار گرفته اند و  فیلمسازانی که فیلم هایشان مورد حمایت این بنیاد قرار گرفته با تلاش های بیرونی بسیار و جنگ و دعواهای فراوان موفق شده اند تا فیلم شان را بسازند.

دری خاطرنشان کرد: این در حالی است که مابقی فیلم هایی که بنیاد سینمایی فارابی از آن ها حمایت می کند عموماً جزو آثاری هستند که از همان بدو تولید برای حضور در جشنواره های خارجی دورخیز کرده اند و تنها هدف شان دیده شدن در جشنواره های جهانی است و حفظ ارزش های ایرانی و اسلامی در آن ها جایی ندارد؛ در واقع می توان به این نتیجه رسید که بنیاد سینمایی فارابی از فیلم هایی که ملاک نظام هستند حمایت نمی کند و به همین دلیل ما با وفور آثار سیاه نمایی و… در سینمای کشور روبرو هستیم.

برخی با فاکتورسازی پول بیشتری از فارابی می گیرند

این فیلمساز سینمای کشور سپس با بیان اینکه در برآورد بودجه فیلم های حمایتی بنیاد سینمایی فارابی هیچ گونه کارشناسی صورت نمی گیرد اظهار داشت: بنیاد سینمایی فارابی مدعی است که ما تنها تا حدود ۵۰۰ میلیون تومان در تولید فیلم ها مشارکت می کنیم و ۴۰ درصد هزینه های تولید یک فیلم را تقبل می کنیم و همین امر باعث می شود دست اندرکاران تولید یک فیلم با فاکتور سازی و برآورد بودجه های گزاف و غیرواقعی پول بیشتری را از این بنیاد طلب کنند و اگر مثلاً برای تولید فیلم شان از همان بودجه ۴۰۰-۵۰۰ میلیون تومانی فارابی استفاده می کنند به دروغ بگویند که یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای فیلم شان بودجه صرف کرده اند!

وی افزود: همین کار باعث می شود تا این تولید کنندگان بدون اینکه ریالی پول برای تولید فیلم آورده باشند صاحب فیلم شناخته شوند و در زمان اکران اول دستمزدها و درصدهای خودشان را بردارند و بازپس دادن بودجه حمایتی فارابی را منوط به فروش میلیاردی فیلم کنند؛ این در حالی است که در آن فیلم ها از حضور بازیگران مطرح استفاده نشده باشد چرا که بازیگران مطرح هم درصدی از فروش را می خواهند و اگر در فیلمی بازیگر مطرحی حضور داشته باشد ابتدا درصد خود را می گیرد و بعد از آن تهیه کننده و کارگردان درصدهای خود را برمی دارند و در نهایت این فارابی است که باید منتظر بماند تا پولی را که صرف ساخت این فیلم کرده به خزانه اش یازگردد.

فارابی تنها از برخی فیلمسازان خاص حمایت می کند

این کارگردان در بخش دیگری از این گفتگو تأکید کرد: علاوه بر تمامی این مسائل آنچه از عملکرد بنیاد سینمایی فارابی مشهود و مشخص است اینکه این نهاد تنها از برخی فیلمسازان خاص برای تولید آثارشان حمایت می کند و بسیاری از فیلمسازان کارکشته و پیشکسوت هیچ گاه در لیست حمایتی آن قرار ندارند؛ با این وضعیت اگر قرار است این بنیاد به سمت اجرای عدالت نرود باید تعطیل شود!

سیدضیاءالدین دری
سیدضیاءالدین دری

رسالت این بنیاد به اتمام رسیده

دری تأکید کرد: این عملکرد غلط بنیاد سینمایی فارابی باعث می شود تا یک فیلمساز برای اینکه در جامعه خود سرافکنده نشود فکر ترک دیار و حضور در کشورهای خارجی به سرش بزند؛ فیلمسازان سینمای ایران توقع چندانی از بنیاد سینمایی فارابی ندارند و اگر این بنیاد به آن ها این اطمینان را بدهد که حداقل هر ۳-۴ سال یک بار می توانند فیلمی در سینمای کشور تولید کنند صبر خواهند کرد؛ با وضعیتی که امروزه در بنیاد سینمایی فارابی به وجود آمده است ما به این نتیجه می رسیم که گویا رسالت این بنیاد به اتمام رسیده است!

وجود فارابی ضرر است!

کارگردان فیلم سینمایی «باد و شقایق» خاطرنشان کرد: در حال حاضر وجود بنیاد سینمایی فارابی برای سینمای کشور ضرر در پی دارد چرا که بخش عمده ای بودجه اندک سینمای کشور صرف کارمندان و حقوق بگیران این بنیاد می شود که هیچ گونه عایدی و کارآیی مثبتی در سینما ندارد و معتقدم که هرچه سریعتر اگر قرار است همین روند در بنیاد سینمایی فارابی وجود داشته باشد بهتر است که سازمان سینمایی در صدد کوچک سازی آن برآید.

وی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: اگر قرار است بنیاد سینمایی فارابی تنها در تولید چند فیلم معدود و با کارگردان خاص دخالت داشته باشد و به همه اهالی سینما وام های حمایتی و امکان استفاده از تجهیزات و ابزارهای خود را ندهد و فراگیری در سینمای کشور نداشته باشد همان بهتر که هرچه سریع تر بدل به یک نهاد نظارتی شود و در تولیدات سینمای کشور برای حمایت هیچ نقشی را بازی نکند.




اي كاش ايوبي اين كار را بكند و …

سینماژورنال/حامد مظفری: انتشار فیشهای حقوقی برخی از مدیران ارشد بیمه و بانکهای کشور و مشخص شدن ارقام هنگفتی که آنها به عنوان حقوق ماهیانه دریافت می کنند سبب ساز شکل گیری کمپینی شده است با نام «کمپین انتشار فیش حقوقی»؛ این کمپین از سوی کاربران ایرانی در فضای مجازی شکل گرفته برای دعوت از مدیران دولتی به انتشار فیشهای حقوقی شان.

به گزارش سینماژورنال رضا صالحی امیری رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی و حجت الاسلام حمید رسایی نماینده مجلس نهم از جمله چهره هایی بودند که به این کمپین پیوسته و با انتشار فیشهای حقوقی خویش کوشیده اند خود را به عنوان چهره هایی صادق معرفی کنند.

هرچند به نظر می رسید مدیران فرهنگی کشور و به خصوص مدیران سینما و تلویزیون که در این سالها مدام از کمبود بودجه در نهادهای تحت مدیریت شان گلایه کرده اند هم خیلی زود به این کمپین بپیوندند اما تا اینجا هیچ کدام از مدیران سینما و تلویزیون فیش حقوقی خود را منتشر نکرده اند شاید به همین دلیل بوده که حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی در حاشیه جلسه امضای تفاهمنامه سه جانبه میان «تهیه کنندگان سینما-شرکتهای عرضه کننده سامانه ویدیوی درخواستی-موسسه رسانه های تصویری» مجبور شود به پرسشی در این باره پاسخ گوید.

از ایوبی پرسیده شده که آیا احتمال انتشار فیش‌های حقوقی مدیران سازمان سینمایی هم وجود دارد و وی پاسخ داده است: من خیلی دوست دارم که این فضای آرام در سینما را حفظ کنیم. ما آمادگی داریم فیش‌های حقوقی مدیران فعلی و قبلی را منتشر کنیم هرچند این کار‌ها را خیلی درست نمی‌دانیم اما اگر این کار را بکنیم شما‌ها متحیر می‌شوید.

امید که شما پیشقدم شوید

اینکه رییس سازمان سینمایی آمادگی خود را برای انتشار فیشهای حقوقی مدیران فعلی بیان کرده است به شدت مثبت است و می تواند در پاسخگویی به برخی از پرسشهایی که پیرامون عملکرد مدیران میانی این سازمان وجود دارد هم کارآمد باشد.

به نظر می رسد رییس سازمان سینمایی اگر خودش در این امر پیشقدم شده و آخرین فیش حقوقی اش که مربوط می شود به اردیبهشت ماه 95 را منتشر کند در آن صورت مدیران زیرمجموعه وی و از جمله مدیران بنیاد سینمایی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوانان، گروه سینمایی هنروتجربه و البته مدیران ده ها جشنواره ریز و درشتی که مستقیم یا غیرمستقیم بودجه خود را از سازمان سینمایی می گیرند نیز شاید با تأسی به رییس سازمان به انتشار فیش های حقوقی خود دست زنند.

پس چه خوب که حجت الله ایوبی هر چه زودتر فیش حقوقی خود را منتشر کند و البته به این هم فکر نکند که خودش چقدر حقوق گرفته و مدیران قبلی سازمان سینمایی چقدر؟ چون اگر همان طور که ایوبی اعلام کرده اگر فیشهای مدیران فعلی و مدیران قبلی سینمای ایران در کنار هم منتشر شود آن گاه قضاوت مخاطبان خواهد بود که بزرگترین محک پیش روی کارآمدی مدیران برمبنای دریافتی شان را رقم خواهد زد.

پرسشهای متعاقب انتشار فیش حقوقی

البته که در کنار انتشار فیش های حقوقی بد نیست یک بار برای همیشه به این پرسش هم پاسخ داده شود که آیا آن گروه از مدیران سینمایی که در بحبوحه هایی مانند برگزاری جشنواره های مختلف و از جمله فجر با حفظ سمت، مسئولیتهای تازه ای در بدنه جشنواره ها می‌گیرند با حداقل دستمزد و صرفا برای کمک به سازمان سینمایی این مسئولیتها را می‌پذیرند یا آن که حقوقی جداگانه برای این امر به آنها اختصاص می‌یابد؟

آیا کارمندان یک گروه سینمایی حقوق‌بگیر سازمان سینمایی وقتی به عنوان مدیران یک جشنواره‌ای بین‌المللی معرفی می‌شوند، صرفا برای کمک به سازمان سینمایی در این جشنواره مسئولیت قبول می کنند و به همان حقوق ثابت کارمندی خود بسنده می کنند یا مجددا برایشان حقوق جداگانه درنظر گرفته می‌شود؟

در سیستمهای خصوصی معمولا به هنگام فعالیت پرسنل برای یک همایش یا مناسبت خاص فقط ساعات اضافه کاری آنهاست که مشمول حقوق اضافه می شود و این طور نیست که برای این حضور حقوقی جداگانه تخصیص یابد؟ آیا در جشنواره فجر که در دو سال اخیر دو بخش شده و بخشی از آن در زمستان با انبوه مخاطبان و بخشی در بهار با اندک مخاطب برگزار می شود نیز این قواعد رعایت می شود؟ اگر رعایت می شود دلیل هزینه‌زا بودن بیش از حد این جشنواره ها و تخصیص بودجه های چند میلیاردی به آنها چیست؟

اگر ایوبی جرأت کند…

انتشار فیشهای حقوقی مدیران سینمایی می تواند قیاسی هم ایجاد کند میان دستمزد مدیران آن دسته از ارگانهای سینمایی که دستاورد چشمگیری در سالهای اخیر نداشته اند با مدیران ارگانهایی فعالتر. به عنوان مثال بنیاد سینمایی فارابی که در سال گذشته جز مشارکت در تولید دو فیلم و برگزاری یک جشنواره-که احتمالا برای آن هم ردیف بودجه جداگانه گرفته-خروجی دیگری نداشته که توجیه‌گر بودجه ای باشد که همه ساله به این ارگان تخصیص می یابد. انتشار فیشهای حقوقی مدیران این نهاد این فضا را ایجاد می کند که شائبه ها پیرامون متناسب نبودن دریافتی با حجم فعالیت را از بین ببرد.

آیا فیشهای حقوقی مدیران سینمایی دولت یازدهم منتشر خواهد شد؟ و آیا انتشار این فیشها مجالی را برای پاسخگویی به پرسشهای بالا فراهم می کند؟ همه چیز بستگی دارد به شخص حجت الله ایوبی.

اگر ایوبی جرأت کند و فیش اش را منتشر کند آن گاه مدیران زیردست او نیز این جرأت خواهند کرد که فیش هایشان را منتشر کنند و آن گاه است که مشخص خواهد شد فلان کارمند حقوق بگیر سازمان سینمایی که در بهمان جشنواره پست مدیریتی گرفته در طول سه ماه ابتدایی سال چقدر دریافتی داشته است و آیا این دریافتی حقش بوده یا نه؟




ایوبی، فارابی را به “شاهزاده‌نشین” تشبیه کرد!!

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در مراسم تودیع و معارفه تعدادی از مدیران این سازمان و از جمله تودیع و معارفه محمدرسول صادقی و جلیل اکبری صحت که به صورت ضربدری از سازمان سینمایی به فارابی و بالعکس منتقل شده اند تشبیه جالبی را درباره فارابی بیان کرد.

به گزارش سینماژورنال آن طور که “مهر” گزارش داده در جریان تودیع صادقی که پیشتر مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی بود و حالا به مدیریت روابط عمومی فارابی منتقل شده است ایوبی با اشاره به استرسهای وارده به این مدیر بیان داشت:  رسول صادقی بخش عمده استرس های سازمان و سینمای ایران را به دوش می کشید. من در مقطعی نگران سلامت او شدم و فکر کردم بهتر است تا مدتی در یکی از این شاهزاده نشین های ما حضور داشته باشد و استراحت کند.

وی ادامه داد: از این رو رسول صادقی به بنیاد سینمایی فارابی رفت و جلیل اکبری صحت به سازمان سینمایی آمده است و امیدوارم بتوانند مثل همیشه خدمات خوبی را ارائه دهند.

به گزارش سینماژورنال اینکه رییس سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی را به “شاهزاده نشین” تشبیه می‌کند می تواند جالب باشد بخصوص که ایوبی گفته صادقی را برای دوری از استرس و استراحت به فارابی منتقل کرده است!!!

آیا این به معنای آن است که فشار کاری فارابی چندان بالا نیست و پرسنل آن می توانند به راحتی استراحت کنند؟




یک سال و اندی بعد از توقیف “خانه پدری”⇐تولید “کاناپه” عیاری هم متوقف شد+توضیحات مجری طرح پروژه درباره این توقف

سینماژورنال: حدودا سه ماه قبل بود که کیانوش عیاری برای فیلمنامه ای با نام “کاناپه” پروانه ساخت گرفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال “کاناپه” یک درام اجتماعی است که شخصیت اصلی آن یک کاناپه است؛ کاناپه ای از خانه یک خانواده متوسط به عنوان زباله بیرون گذاشته شده و ورود آن به خانه خانواده ای فقیر سرآغاز ماجراهاست.

ماجراهایی که با خواستگاری پسر طبقه متوسط از دختر فقیر است که امتدادی تراژیک می یابد…

تست بازیگری برای یافتن بازیگر زن به همراه حضور پورعرب و شهاب

عیاری بلافاصله بعد از دریافت پروانه ساخت “کاناپه” پیش تولید آن را آغاز کرد و از آنجا که برای ایفای نقش دختر داستان به دنبال یک چهره تازه می گشت مدتی را هم به تست علاقمندان جوان بازیگری گذراند تا گزینه مطلوب را پیدا کند.

از آن طرف برای انتخاب بازیگران مرد هم وی به سراغ چهره های تازه ای رفته بود و البته توافقاتی را با یکی از چهره های جوانی که در جشنواره اخیر درخشید هم انجام داد.

بنا بود ابوالفضل پورعرب در “کاناپه” ایفاگر نقش پدر دختر داستان باشد و شهاب حسینی هم نقشی متفاوت در کار داشت.

به ناگاه تولید معلق شد

با این حال علیرغم فراهم شدن مقدمات تولید اما “کاناپه” وارد مسیر فیلمبرداری نشد و تولید آن تا اطلاع ثانوی معلق شد.

برخی فراهم نشدن بودجه را دلیل اصلی این توقف می دانند و برخی نیز عدم همراهی بنیاد فارابی را.

از ابتدا هم بنا نبود فارابی بودجه را بدهد

شاهرخ دستورتبار مجری طرح “کاناپه” در گفتگو با سینماژورنال با تایید توقف تولید “کاناپه” گفت: فیلم در آستانه فیلمبرداری بود و بازیگران هم بعد از پروسه طولانی تست بازیگری انتخاب شده بودند ولی در نهایت نشد آنچه باید بشود.

وی با اشاره به نقش فارابی در تولید فیلم و ربط آن به توقف تولید اثر گفت: از ابتدا هم بنا نبود فارابی بودجه تولید را فراهم کند. قرار بر این بود که فارابی به مانند همه پروژه های دیگر به “کاناپه” هم وامی دهد که در نهایت برگردانده شود. تولید فیلم با حضور اسپانسر بخش خصوصی صورت می گرفت که به لحاظ جذب اسپانسر تلاشهایی صورت گرفته بود.

عیاری به پایان بندی ایده‌آل خود نرسیده بود

دستورتبار در پاسخ به این سوال که اصلی ترین دلیل توقف تولید “کاناپه” چه بود بیان داشت: عیاری کارگردانی است که بیگدار به آب نمی زند. در مورد “کاناپه” هم او هرچند علاقه زیادی به تولید داشت اما چنان که باید با پایان بندی فیلمنامه کنار نیامده بود و ترجیح داد که تا رسیدن به پایان بندی ایده آل، قید تولید را بزند.

از “چاله چوله” به “کاناپه” و در نهایت هیچ

به گزارش سینماژورنال اوایل دی 93 بود که ساخته قبلی عیاری با نام “خانه پدری” چهار سال بعد از ساخت وقتی بنا شد با لحاظ درجه بندی سنی به صورت محدود در گروه هنروتجربه روی پرده برود تنها دو روز بعد از اکران از پرده پایین کشیده شد و توقیف گشت.

14 ماه بعد از توقیف “خانه پدری” تولید جدی ترین پروژه پیش روی عیاری یعنی “کاناپه” هم متوقف شد.
عیاری پیشتر قصد تولید فیلمی با نام “چاله چوله” را با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت که آن فیلمنامه هم به دلیل پاره ای نظرات اصلاحی کانون به تولید نرسید.

حالا باید منتظر ماند و دید در سال 95 طلسم فیلم نساختن عیاری شکسته خواهد شد یا نه.




کدام دو فیلم جشنواره مورد حمایت ویژه دولتی قرار گرفته‌اند؟

سینماژورنال: در حالی که همه ساله بخش عمده ای از تولیدات سینمای ایران با بودجه ارگانهای دولتی ساخته می‌شوند اما کمتر پیش می‌آید مدیران این ارگانها به صراحت درباره حمایتهای خود حرف بزنند.

به گزارش سینماژورنال در یک مورد تازه و قابل تحسین اما علیرضا تابش به صراحت به نام دو فیلمی اشاره کرده که امسال با مشارکت مستقیم فارابی تولید شده‌اند؛ این دو فیلم “نفس” نرگس آبیار هستند و “امکان مینا”ی کمال تبریزی.

علیرضا تابش در گفتگو با “مهر” با اشاره به حمایت این ارگان از 40 اثر سینمایی گفته است: این بنیاد در سال سینمایی خود از ۴۰ اثر حمایت کرده که از این تعداد ۳۷ فیلم فرم حضور در سی و چهارمین جشنواره فجر را پر کرده‌اند.

به 38 فیلم وام داده شده و در تولید 2 فیلم مشارکت صورت گرفته

علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی درباره مجموع آثاری که مورد حمایت این بنیاد سینمایی قرار گرفته و فرم حضور در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را پر کرده اند به  مهر گفت: بنیاد سینمایی فارابی در سال سینمایی خود بیش از ۴۰ فیلم را در لیست حمایت قرار داد که از این تعداد ۳۷ اثر فرم حضور در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را پر کرده اند که امیدواریم پس از پایان مراحل فنی همه این ۳۷ فیلم فرصت دیده شدن در جشنواره را پیدا کنند.

دو فیلم “نفس” و “امکان مینا” با مشارکت فارابی تولید شده اند

وی درباره نحوه حمایت بنیاد سینمایی فارابی از تولیدات سینمای ایران توضیح داد: حمایت بنیاد سینمایی فارابی به دو صورت اعطای تسهیلات وام و یا مشارکت در تولید بوده است که از ۴۰ اثری که اشاره کردم تنها دو فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار و «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی در لیست فیلم های مشارکتی قرار گرفته‌اند و باقی آثار از طریق اعطای وام مورد حمایت قرار گرفته‌اند

آثار تولید شده مورد توجه سلایق مختلف قرار خواهد گرفت
تابش ادامه داد: با ارزیابی مجموع تولیدات بنیاد سینمایی فارابی به این جمع بندی رسیدیم که آثار تولید شده مورد توجه سلایق مختلف مخاطب قرار خواهد گرفت و برای بخشی از آثار مورد حمایت به خصوص فیلم های متعلق به کارگردان های فیلم اولی اکران آبرومندی را در سال ۱۳۹۵ پیش بینی می کنم و معتقدم برخی از این آثار شانس دیده شدن در جشنواره های بین المللی را نیز دارند.




صداي آمريكا، يك توئيت جنجالي و “حكايت…” مكرر تبعيض

سینماژورنال: مشکلات پیش آمده در اکران درام “حکایت عاشقی” احمد رمضان‌زاده که با تعلیق سه باره اکران آن آغاز شد و با ممنوعیت پخش تیزرهای آن از رسانه ملي ادامه يافت، به جنجال برانگيزترين خبر سينمايي ماه تبديل شده است، چرا كه وجود حدس هاي متعدد درباره چرايي اين مشكلات، به بحث برانگيزي آن دامن زده است.

به گزارش سینماژورنال محدودیت اکران فیلم در سینماهای تهران که بدون سرگروه و البته با حذف برخی از سینماهای مهم پایتخت بوده است به اکران شهرستانها هم تسری پیدا کرده و این فیلم تاکنون به جز مشهد در هیچ شهر دیگری روی پرده نرفته است.

درباره ممنوعیت پخش تیزرهای فیلم از تلویزیون، توجیه، ممنوع التصویری دو بازیگر اصلی آن بهرام رادان و قطب الدین صادقی بوده است اما درباره محدودیت اکران در شهرستانها هیچ مقام مسئولی واکنش نشان نداده است.

ادعای صدای آمریکا چقدر سندیت دارد؟

این اتفاقات باعث شده “صدای آمریکا” در یکی از بخشهای خبری خود با اشاره به این محدودیت اکران از ممنوع التصویری بهرام رادان به عنوان دلیل عدم اکران گسترده فیلم در شهرستانها یاد کند و البته که دلیل این امر را هم توئیت جنجالی بهرام رادان در دفاع از قانونی شدن ازدواجهای غیرمتعارف در ایالات متحده بداند.

در صورتی که این فرضیه کاملا نادرست است. شاید ممنوع التصویر شدن رادان در رسانه ملی و به تبع آن ممنوعیت پخش تیزرهای “حکایت عاشقی” به دلیل آن توئیت باشد اما محدودیت اکران در تهران و شهرستانها ربط چندانی به آن توئیت ندارد که اگر این طور بود فیلم اصلا پروانه نمایش نمی گرفت.

وزارت ارشاد به “حکایت عاشقی” با بازي بهرام رادان به عنوان بازیگر پروانه نمایش داده و این پروانه نمایش ملاک قانونی اکران اثر در تمام ایران است.

رقابت با پخش کنندگانی که خود صاحب سینما هستند…

چرایی عدم تخصیص سالنهای کافی به “حکایت عاشقی” در تهران و شهرستانها را باید در دو دلیل عمده جستجو كرد، نخست درگیری برخی از نهادهای صاحب سینما مانند حوزه هنری در پخش فیلم.

طبیعی است وقتی بنا می‌شود پخش فیلمی مانند “شاهزاده روم” یا “پی22” از کانال حوزه هنری انجام شود و از آن سو “حکایت عاشقی” توسط شرکتی مستقل مانند جوزان فیلم روی پرده برود، بخش عمده سینماهای حوزه هنری در اختیار فیلمهای متبوع حوزه قرار می گیرد و تعداد معدودي سالن نه چندان مناسب به”حکایت عاشقی” و فيلم هاي مشابه.

از بین بردن فرصت سه ماهه اکران بخاطر یک فیلم خاص
دلیل دوم این امر را بایددر مناسبات خاصی دانست که امسال در شورای صنفی نمایش جریان داشته و دارد. نخست  به خاطر ارائه تسهیلات ویژه از سوی شورا برای فیلمی که قراردادش بدون کف فروش و سقف زمانی منعقد شده بود و سه ماه از فصل زنده اکران عملاً در اختیار یک فیلم خاص قرار گرفت و در این سه ماه کمتر تهیه کننده ای جرأت کرد  به خاطر نبود سالن فیلمش را روی پرده بفرستد.

از اين رو بعد از گذشت این سه ماه آن قدر تراکم فیلم پشت خط مانده زیادشد که همه عجله داشتند برای زودتر اکران کردن فیلمهای خود در باقيمانده  نوبت نمايش تا جشنواره و  و به این ترتیب به ناگاه در یک فصل اکران بیشتر از 15 فیلم همزمان با هم روی پرده رفتند.

طبیعی بود در این میان بیشتر فیلمهایی ضربه دیدند که پخش‌کنندگانشان مالک فلان پردیس سینمایی نبودند و تهیه‌کنندگانشان شریک ساخت بهمان پرديس.

حکایت عاشقی
بهرام رادان و شیلان رحمانی در نمایی از “حکایت عاشقی”

تسهیلات ویژه برای فیلمهایی که هم افطار تا سحر می خواستند و هم اکران عیدفطر

فارغ از اكران ويژه  اين فيلم، برخورد نادرست شورا در اختصاص دادن اكران ماه رمضان به فيلمهاي اكران عيد فطر هم معادلات اکران را پیچیده تر کرد.

انگار چند فيلم خاص به اكران ويژه فطر قانع نبودند و اكران افطار تا سحر را هم بايد از آن خود مي كردند و برای همین اکران آنها در ماه رمضان آغاز شده و عیدفطر را هم درنوردید.

شورا تاكنون پاسخگو نبوده كه چرا چند فيلم فرهنگي كه مي توانستند از  نعمات گيشه افطار تا سحر برخوردار شوند قرباني افزون‌خواهي چند فيلم خاص شدند.

حتی فارابی هم سینمایش را به فیلم نداده
و در نهایت همه اینها کنار هم باعث شد همزمان با فيلمسوزي پرشتاب آخرين فصل اكران، “حکایت عاشقي” و آثاری مانند آن به خاطر استقلال مشی سازندگانش با مهجوریت بيشتري در اکران روبرو شده اند.

این مهجوریت تا جایی پیش رفته که این فیلم حتی از در اختیار داشتن سینما فرهنگ که مالک آن بنیاد فارابی همواره بر حمایت از آثار ارزشی تأکید کرده هم عليرغم مشاركت بنياد در توليد اين فيلم، محروم مانده است. از آن بدتر مردمان کُرد که فیلم درباره آنها سخن می‌گوید در هیچ کدام از سینماهای شهرهای خویش اکران این فیلم را تجریه نمی‌کنند.

در این شرایط چه باید کرد؟
به نظر می رسد مدیران سینمایی برای اینکه راه را برای تفسیرهای غلط و آلوده به سیاسی بازی صدای آمریکا و موارد مشابه ببندند بايد  هر چه زودتر اقدام به  تحقق اين دو مورد اساسي كنند.
اولین قدم رفع موانع محدودیت اکران در شهرستانهاست و گام دوم نظارت بیشتر بر پروسه پخش فیلم در سینماهای تهران.




درخواست عجیب فارابی از یک فیلمساز⇐یک مستندساز زندانی را به فیلمنامه‌ات اضافه کن!+توضیحات فارابی در این باره

سینماژورنال: نادر طریقت که بیشتر از دو سالی می‌شود به دنبال ساخت یک فیلم بلند دفاع مقدسی با عنوان “فراموش شدگان” است در گفتگویی با اشاره به مشکلاتی که بر سر حمایت فارابی از این پروژه پیش آمده نکته عجیبی را درباره درخواست فارابی از خودش بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال درباره تازه‌ترین وضعیت “فراموش شدگان” به “نسیم” گفت: متاسفانه هیچ اتفاق تازه ای برای این پروژه رخ نداده و همچنان بلاتکلیف است و علیرغم اینکه فیلمنامه هم چند بار بازنویسی شده باز هم فارابی حمایتی از ما نمی کند.

وی ادامه داد: این پروژه اولین بار در دوران دولت دهم در شورای حمایتی وزارت ارشاد تصویب شد و به دنبال آن در دولت جدید هم کار دوباره مورد بررسی قرار گرفت و باز هم تأیید شد و برای تولید ما به فارابی معرفی شدیم. فارابی در ابتدا قبول کرد که حمایت کامل از پروژه داشته باشد اما بعد از مدتی گفتند فقط 50 درصد بودجه تولید را تقبل می کنند و من هم با رایزنیهای مختلف پای بخش خصوصی را به تولید باز کردم و بنا شد که 50 درصد بودجه را هم از بخش خصوصی تأمین کنیم اما باز هم از ما حمایت نشد.

فارابی از ما خواست کاراکتر مستندساز را به مستندساز زندانی تبدیل کنیم!

کارگردان درام “خاطره” درباره دلیل عدم حمایت از “فراموش شدگان” بیان داشت: در فیلمنامه یک کاراکتر مستندساز وجود دارد که شورای فیلمنامه فارابی از ما خواست این مستندساز را تبدیل به مستندسازی کنیم که در جریان حوادث انتخاباتی دستگیر شده و به زندان رفته است(!) اما من زیربار نرفتم و گفتم این کار را نمی کنم چون خاستگاه کاراکتر جای دیگری است و به جز آن خودم هم آدم سیاسی نیستم که وارد این بازیها شوم. اینجا بود که کلید اختلاف با فارابی آغاز شد و ادامه پیدا کرد.

فارابی 20 میلیون فیلمنامه را از ما خرید و ما هم عین این 20 میلیون را به بازنویس فیلمنامه دادم

طریقت با اشاره به اینکه فارابی از وی خواسته بود فیلمنامه را به شخصی معتمد این سازمان برای بازنویسی ارائه شود گفت: بعد از آن که زیربار تغییر کاراکتر مستندساز نرفتم فارابی از من خواست یک نفر را به عنوان بازنویس فیلمنامه معرفی کنم و من هم مهدی سجاده‌چی را معرفی کردم و فارابی هم قبول کرد. فارابی فیلمنامه “فراموش شدگان” را 20 میلیون تومان از من خرید و من هم عین این 20 میلیون را به سجاده‌چی دادم تا فیلمنامه را بازنویسی کند.

وی ادامه داد: فیلمنامه مجددا بازنویسی شد و به فارابی ارائه شد اما این بار مدیران فارابی تغییر کردند و محمدرضا جعفری جلوه از فارابی رفت و تیم جدید نیز کلا فیلمنامه را رد کردند!

فارابی گفت 100 میلیون تومان وام بلاعوض به شما می دهیم که بروی هر چه دلت خواست بسازی اما من گفتم شما هنوز نادر طریقت را نمی‌شناسید

نادر طریقت با اشاره به اینکه بعد از دو سالی وقتی که صرف پیشبرد “فراموش شدگان” شده بود با حضور مدیران جدید فارابی با پیشنهادی عجیب از سوی مدیران این نهاد روبرو شد. طریقت در این باره بیان داشت: فارابی گفت 100 میلیون تومان وام بلاعوض به شما می دهیم که بروی هر چه دلت خواست بسازی اما من گفتم شما هنوز نادر طریقت را نمی شناسید. من آدمی نیستم که از این پولها به خانه ببرم و خیلی راحت قید این 100 میلیون را هم زدم.

جوابیه فارابی به نادر طریقت

به گزارش سینماژورنال بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به سخنان طریقت، جوابیه‌ای را به “نسیم” ارسال کرده است که البته در این جوابیه بدون پرداختن به جزییاتی که طریقت بدان اشاره کرده از این گفته که فیلمنامه “فراموش شدگان” را به دلیل مشکلات دراماتیک مردود کرده است.

متن کامل این جوابیه را بخوانید:
پیرو اظهارات آقای نادر طریقت درباره فیلمنامه “فراموش شدگان” به اطلاع می‏رساند، پیش از این، آقای طریقت در رسانه های گوناگون نیز نسبت به طرح ادعاهای مختلف درباره فیلمنامه “فراموش شدگان” اظهارنظرهای مختلف کرده‏‌اند و اطلاع رسانی بنیاد سینمایی فارابی، نیز پاسخ‏های لازم داده است.
در پی اظهارنظر جدید آقای طریقت مجدداً به اطلاع می‏رساند، فیلمنامه «فراموش شدگان» علیرغم بازنویسی مورد اشاره وی، فاصله‏‌های زیادی با مباحث دراماتیک سینمایی داشت که با اتفاق آرا در شورا مردود شناخته شد.
اما شورا نظر به حُسن ظن مدیرعامل بنیاد و توصیه وی، برای ساخت ویدئویی فیلمنامه دیگری، در صورت احراز شرایط به ایشان تعلق ‏گیرد که ایشان نپذیرفت!
گفتنی است؛ بنیاد سینمایی فارابی از فیلم‏نامه‏‌هایی حمایت می‏کند که با اولویت‏های فرهنگی همخوانی دارد. وظیفه قطعی شوراها و بخش فرهنگی بنیاد، تطبیق این مأموریت‏ها با فیلم‏نامه‏‌های ارائه شده است.
تمامی ادعاهای وی دربارة اضافه و کم شدن شخصیت های انتخاباتی و غیرانتخاباتی که از دو سال پیش در محافل خاصی مطرح کرده است و این بار در گفتگو با خبرگزاری نسیم ادعا شده است، مسائل حاشیه ای تلقی شده و به پرونده فیلمنامه مزبور به هیچ وجه مرتبط نمی باشد.