1

#آبی_روشن؛ پارودی خوداسپویل!؟؟

سینماروزان/محمد شاکری:

+ شروع روان در معدن با کشف فیروزه

-دیالوگها؛ یکی در میان فارسی و آذری!

-انگار پنجاه سال پیش است و همه در حسرت مشهد به تنها زائر مشهد کلی سفارش می‌کنند.

-عدم امتداد ظرافت اولیه در سکانس‌های معدن. اول رُعب تصویری معدن را درآور و بعد کارگر را بمیران!

-دکوپاژ شلوغ شلخته که کلی آدم در نماهای داخلی کنار هم راه می‌روند و حرف میزنند، بعد که بیرون می‌زند باز با حداقل ظرافت بصری از آن خطه زیبا و کارت پستالی. حیف آن لوکیشن نیست؟ لااقل چند تا قاب شیک برای اقلام تبلیغاتی بسازید.

-کج‌سلیقگی انتقال داستان معدن فیروزه به آذربایجان؛ همان نیشابور بهتر نبود؟ فقط چون میخواسته آذری باشد مثل فیلم قبل؟

-آن ماجرای مرگ کارگر معدن یادآور رهایم نکن نیست؟

-به جای هلی‌شات‌های جاده ای متعدد، دو اینسرت از بازارچه بگیر و بعد کاراکتر را وارد کن!

-راکورد را ببینید؟ در عرض دو دقیقه و در جوار کلبه سارق فیروزه، مه کامل حاکم میشود.

-جغرافیا: آذربایجان؟ بازیگر اصلی مرد: مهران احمدی با لهجه تهرانی، بازیگر اصلی زن: سارا حاتمی با لهجه تهرانی! چه کاری بود داستان را ببرید به دهکده؟ همین ماجرای سرقت می‌شد در تهران رخ دهد و به جای معدن در جواهرفروشی حوالی کریم خان! بازی های هر دو نفر خوب است ولی از بخت بد در جای غلط قرار گرفته اند.

-الگوی همراهی مرد میانسال و دخترک جوان؛ از جاده تا لئون حرفه‌ای! ورود سرباز و متهم دستبند به دست هم که الگوی شب صدرعاملی! اصلا وارد کردن این داستان فرعی چه صنمی دارد به یاسمن داستان اصلی!

-لهجه تصنعی مرتضی امینی تبار و سیلان بین قمی و مشهدی!

-کشش: پایین چون همان نگاه ابتدایی به مادر محتضر، لو می‌دهد که ایوب، قوم و خویش است و تمام. انگار خودش، خودش را اسپویل می‌کند!

-آن بازی با حلقه در جاده حیران، الی‌بازی نیست؟

-ویار تمشک؟ باردار است؟

-قهوه‌چی گردنه حیران هم با لهجه تهرون! والی امامزاده با لهجه تهرون! زندانی با لهجه تهرون! انگار بچه های تهرون برای کار هجرت کرده اند شهرستان و بچه‌های شهرستان آمده اند تهرون؟؟

-منتهی الیه زیباشناسی هنری؟ شال فیروزه ای دخترک!

-آن ورود به امامزاده؟ دوز معنوی؟

-جمع زخم کاری جمع است، از حاتمی و امینی تبار تا غفوریان.

-به نوعی پارودی شبیه شده یادآور کلی فیلم؛ از جاده و لئون و شب تا درباره الی، خیلی دور خیلی نزدیک، رسم عاشق کشی، کودک و سرباز، اینجا چراغی روشن است، من و زیبا و…

-شعار؟ دیالوگهای مهران خطاب به مهران درباره اینکه برای ضامن آهو فرقی نیست بین قمارباز و نمازخوان

-بازی مهران غفوریان مردد بین جدی و کمدی!

-آزادسازی آهو؟ نمادسازی؟ بهترش را ساموئل خاچیکیان ارمنی دوست‌داشتنی سینما نساخت در #چاووش در تلفیق آمال شکارچی با ضامن آهو؟




#در_آغوش_درخت(بابک خواجه پاشا/سجاد نصرالهی و محمدرضا مصباح)؛ دمُده!/ کانون پرورش والدین مانده در دهه شصت!

سینماروزان/احمد محمداسماعیل:

+کارت پستال‌های دیدنی از آذربایجان در افتتاحیه

+جواد قامتی و مارال بنی آدم خوب شروع می‌کنند اما-هرچه جلوتر می‌رویم بیشتر و بیشتر افت می‌کنند؛ تقصیری هم ندارند، درام آن قدر تکراری و پرکلیشه است که حتی دیالوگ‌ها هم نمی‌چرخد.

-رپ بازی نوجوان و ادرار کودک کنار درخت؛ کانون هم دنباله‌روی پلتفرم‌ها؟ حتما باید یک نمای حمام هم باشد باز به سبک پلتفرمی!

+نماهای زیر آب انصافا از #شماره_ده بهتر است ولی -آن اسلو کردن نجات کودک از استخر فلسفه‌اش چیست؟

-کارکرد دراماتیک حوضچه پرورش ماهی چیست؟ در #افرای تلویزیونی حوضچه داری داریوش سلیمی بیشتر به دل نمی‌نشست تا این؟

-کودکان را از تهران برده در آذربایجان؟ حداقل مثل امثال مجیدی فراخوانی بگذارید و کودک بومی جذب کنید! تازه همان بازیگر اصلی روح الله زمانی هم بازیگر خورشید مجیدی است!

-تعدد خط داستانی، از فوبیای فاصله تا ماجراهای طلاق زوج دارای فرزند، واهمه فاصله گذاری بین کودکان و بالاخره عشق پلتفرمی سه‌ضلعی و می‌تو هم که حتما باید باشد! هر جا هم که داستان از نفس می‌افتد به ضدحرفه‌ای‌ترین شکل،تصادفی چیزی قرار می‌دهد یا درگیری لفظی و چک و داد و فریاد و…

-چه کسی گفته اگر یک بار با تهیه‌کننده ای در آذربایجان فیلمی ساخت‌ و توجه جلب کرد باز باید بروید سراغ همان تهیه‌کننده؟ آن هم تهیه‌کننده ای با انبوه فیلم‌های نفروش در کارنامه.

-ضدپدر و نفی‌مادر! نه پدر به فکر فرزندان است و نه مادر! والله این بی‌خیالی برای این ملک نیست و آن هم مردمان بومی آذربایجان! اینکه دو فیلم اسکاندیناوی دیده‌اید دلیلی نمی‌شود بر برگردان بی توجه به ریشه های مقصد! تازه زمانی به فکر می افتند که فرزندان گم میشوند؟ شبیه #تابستان_داغ و #شکاف و…!

-نه داستان، روز است و نه فضاسازی و نه پرداخت کارکتر، همه چیز دمده و برای چهل سال قبل!

دستاورد
-وقتی یکی به دوی جواد قامتی-روح‌الله زمانی شده است عین بگومگوهای رضا ناجی-حسین عابدینی در فیلم‌های مجیدی، از کدام دستاورد بگوییم؟ شاید هم مسافحه بازیگر زن و مرد به بهانه نجات از رودخانه کم‌عمق را باید دستاورد دانست!؟

جوک
-آب رودخانه تا ساق مارال بنی آدم هم نیست و بعد سه نفر می‌روند برای نجات؟

پرسش
-هر چه گشتیم نفهمیدیم کانون اینجا چه می‌کند؟ مگر پسوند کانون، پرورش فکر کودک و نوجوان نبود؟ این فیلم که به کار کودک نمی آید؟ نهایتا در حد اندرزهای اخلاقی هرمز شجاعی‌مهر در برنامه روتین‌اش خطاب به والدین است! بهتر نیست پسوند کانون را بگذارند پرورش فکری والدین؟؟ البته همچنان پرورش فکری والدین سه دهه قبل!

در آغوش درخت
در آغوش درخت




حاصل کار جوانان تازه نفس در ارومیه؛ پوستر «در آغوش درخت» رونمایی شد+عکس 

سینماروزان/هاتف مظفری: در آستانه شروع جشنواره فیلم فجر، از پوستر رسمی فیلم سینمایی «در آغوش درخت» اولین ساخته سینمایی بابک خواجه پاشا رونمایی شد.

 

همزمان با تحویل نسخه نهایی فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به نویسندگی و کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی سجاد نصرالهی‌نسب به دفتر چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، از پوستر رسمی این فیلم رونمایی به عمل آمد.

 

طراحی لوگو و پوستر این فیلم را محمد روح‌الامین برعهده داشته و عکاسی آن را صمد قربان‌زاده انجام داده است.

 

«در آغوش درخت» توسط گروهی جوانِ تازه‌نفس و با نمایش قاب‌هایی خارج از فضای تهران در شهر ارومیه به تولید رسیده و با خلق داستانی شاعرانه، آخرین تلاش‌های یک خانوادهٔ در آستانهٔ فروپاشی را به تصویر می‌کشد.

 

مارال بنی‌آدم، جواد قامتی، روح‌الله زمانی، اهورا لطفی و رایان لطفی بازیگران «در آغوش درخت» را تشکیل می‌دهند. این فیلم حاصل مشارکت سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.

 

در خلاصه داستان این فیلم آمده است:

“بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواجشان می‌گذرد، جهان زیبای فرزندانشان را بهم می‌ریزد. کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمی‌شناسند.”

مارال بنی آدم در پوستر فیلم در آغوش درخت
مارال بنی آدم در پوستر فیلم در آغوش درخت

 




#در_آغوش_درخت آماده نمایش شد+عکس/ روایتی دراماتیک و مینیمال از یک خانواده

سینماروزان/کیوان بهارلویی: فيلم سینمایی «در آغوش درخت» اولین ساخته سینمایی بابک خواجه پاشا، پس از طی کردن‌ مراحل پس‌تولید آماده نمایش در جشنواره فیلم فجر شد.

نسخه نهایی فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به نویسندگی و کارگردانی بابک خواجه پاشا و تهیه‌کنندگی سجاد نصرالهی نسب، با نزدیک‌شدن به موعد برگزاری چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر، آماده و تحویل دبیرخانه این جشنواره شد.

این فیلم نخستین همکاری سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان محسوب می‌شود که روایتی دراماتیک، ملتهب و مینی‌مال از آخرین تلاش‌های یک خانوادهٔ در آستانهٔ فروپاشی را به تصویر می‌کشد.

بابک خواجه پاشا در اولین تجربه ساخت فیلم سینمایی‌اش و در ادامه سینمای فراتهران، برای خلق داستانی شاعرانه و ترکی، قصه خود را در آذربایجان غربی جلوی دوربین برده است.

همزمان با اعلام این خبر، از تازه‌ترین تصاویر این فیلم رونمایی به عمل آمد. جواد قامتی، مارال بنی‌آدم، روح‌الله زمانی، اهورا لطفی و رایان لطفی بازیگران «در آغوش درخت» را تشکیل می‌دهند.

همچنین برای اولین‌بار خلاصه داستان این فیلم سینمایی منتشر شد که در شرح آن آمده‌ است: “بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید که دوازده سال از ازدواج‌شان می‌گذرد، جهان زیبای فرزندانشان را به هم می‌ریزد. کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمی‌شناسند.”

سایر عوامل «در آغوش درخت» عبارتند از؛ مدیر فیلمبرداری: محمد فکوری، جانشين تهيه: ايمان كرميان، دستیار تهیه: مهدی فتاحی، تدوین: حسین جمشیدی گوهری، آیدین پرهیزی، موسیقی: فردین خلعتبری، طراح صحنه: امیر زاغری، طراح لباس: رویا اکبرزاده، طراحی و ترکیب صدا: محمدمهدی جواهری‌زاده، صدابردار: مسیح حدپورسراج، طراح چهره‌پردازی: بهمن ولی‌پور، مدیر تولید: جلیل اسماعیل‌زاده، جلوه‌های بصری: حسن ایزدی، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، بهزاد سليمی، برنامه‌ریز: علیرضا سعید هارویان، دستيار كارگردان: بهمن ولی‌پور، منشی صحنه: مرجان تاجیک، عکاس: صمد قربان‌زاده، طراحی کمپین در آژانس تبلیغاتی سوره، مدیر کمپین: وحید محرابیان، تبلیغات: ملیکاسادات راد، روابط عمومی: زهرا دمزآبادی.

مارال بنی آدم در فیلم در آغوش درخت
مارال بنی آدم در فیلم در آغوش درخت

روح الله زمانی در فیلم در آغوش درخت
روح الله زمانی در فیلم در آغوش درخت