1

درددل‌های جوانی که کلیه‌اش را به اکبر عبدی بخشید⇐هیچ حمایتی از من نشد/از کار بیکار شدم+عکس

سینماروزان: اواسط اردیبشهت ماه امسال بود که اکبر عبدی کمدین برجسته سینما و تلویزیون بعد از مدتها دیالیز توانست به لطف عمل جراحی پیوند کلیه، اوضاع جسمی بهتری را تجربه کند.

به گزارش سینماروزان جوانی که به عبدی کلیه داد صادق سریع‌کار بود؛ جوانی 24 ساله اهل کاشان شهر سهراب سپهری که درگیری‌های اقتصادی فراوان او را ناچار کرد به اهدای کلیه.

این جوان اما بعد از پیوند کلیه به دلیل ایجاد ضعف جسمانی در بدنش نتوانسته به شرایط طبیعی بازگردد و فعالیت شغلی سابق خود را پی گیرد.

صادق سریع‌کار در گفتگو با سینماروزان با بیان اینکه انتظار حمایت بیشتری از طرف عبدی را داشته بیان کرد: البته آقای عبدی به من لطف کردند و از طریق برادرشان ناصر عبدی مبلغی برای اهدای کلیه به من پرداخت شد ولی متأسفانه مشکلات جسمی بعد از عمل اهدای کلیه باعث شد نتوانم درست به کار بپردازم.

وی درباره اهدای کلیه به عبدی اظهار داشت: به دلیل شرایط اقتصادی سخت خانواده ام و اینکه خواهرم در آستانه ازدواج بود و درآمدم کفاف فراهم آوردن مقدمات ازدواج وی را نمی داد تصمیم به اهدای کلیه ام گرفتم و البته حتی در زمان اهدای کلیه به آقای عبدی و  وقتی از من درخواست گفتگوی تصویری شد زیربار نرفتم چون نمی خواستم گمان کنند به خاطر دیده شدن چنین کاری کردم.

این جوان ادامه داد: حالا هم که به درخواست خودم گفتگو می کنم صرفا برای بیان درددل است تا مخاطبان بدانند واقعا به لحاظ اقتصادی در چه وضعیتی هستم.

صادق سریع‌کار افزود: بعد از اهدای کلیه یکی از بستگان آقای عبدی در رسانه ها بیان کرد که حمایتهای ویژه ای از من کرده است ولی جز همان مبلغ ناچیز هیچ حمایتی از من نشد و تازه برخی از دوستان نزدیکم گمان کردند که واقعا اتفاق خاصی در زندگیم افتاده و حتی برخی از من تقاضای دریافت وام کردند(!) اما شاید هیچ کس نداند که به دلیل مشکل جسمی از کار بیکار شده ام و با کارگری گذران زندگی می کنم که آن هم روزی هست و دروزی نیست و در نهایت مدام قرض روی قرض است که انباشته می‌شود.

صادق سریع کار در کنار اکبر عبدی
صادق سریع کار در کنار اکبر عبدی



 درددل‌های اکبر عبدی در برنامه “خوشا شیراز”⇐یک سال و نیم دیالیز می‌شدم اما یک نفر از مدیران تلویزیون سراغ من نیامد/مسعود فراستی ۲۰ سال قبل برای خرید خانه از من پول قرض گرفت و هنوز بدهی‌اش را پس نداده/جیرانی دروغ میگوید/شریفی‌نیا دستمزد من در “اخراجیها۲” را کم کرد و یک خانه مشتی خرید!/آقای زم در زمان مدیریت در حوزه سیگار و ساعت وارد می‌کرد

سینماروزان: سیدعلی ضیاء مجری تلویزیون، جمعه 30 مهر در برنامه «خوشا شیراز» میزبان اکبر عبدی بازیگر مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود و گفتگوی جنجالی با این چهره پرطرفدار داشت.
به گزارش سینماروزان ضیاء در این گفتگو از عبدی درباره خاطره فریدون جیرانی سوال کرد که گفته بود حین ساخت فیلم «خواب زده ها» روزی همه آماده ضبط بودند اما هنوز عبدی نرسیده بوده و وقتی با او تماس گرفته اند دخترش گفته که پدر خواب است!
جیرانی دروغ میگوید
عبدی در این باره اعلام کرد: همین جا اعلام میکنم این یک دروغ خیلی بزرگ است. آقای جیرانی اگر چنین حرفی می زند این را هم بگوید که 80 درصد دستمزد مرا یک سال بعد پرداخت کرد.
وی در پاسخ به اینکه هیچوقت حتی اگر روی سن رقصیده باشد ممنوع الکار نمی شود، اظهار کرد: چرا. من دو بار به دلیل دستمزد ممنوع الکار شدم! اما در همان مشهد که حالا برگزاری کنسرت در آن ممنوع است، رقص چوب می کنند.
شریفی نیا با درصدی که از اخراجی های 2 گرفت یک خانه مشتی خرید
این بازیگر درباره رابطه اش با محمدرضا شریفی نیا توضیح داد: قرارداد 40 میلیون تومانی من در «اخراجی های2» توسط شریفی نیا به 30 میلیون تومان کاهش یافت. بعدها فهمیدیم ایشان به آقای ده نمکی و آقایان سرمایه گذار گفته من قراردادها را کم می کنم به شرطی که Xدرصد از فیلم به من بدهید. او توانست با درصدی که از آن فیلم گرفت یک خانه مشتی بخرد. خدا بیشتر به او بدهد.
وی افزود: اما اینکه به که و که قسم می خورد که من در آن فیلم شریک نبودم، به آدم بر میخورد. یا مثلا در «آدم برفی» قرارمان این بود که 50 درصد یعنی نفری 10 درصد سهم ما باشد، 50 درصد هم متعلق به حوزه باشد. زمان حاج آقا زم بود. دم ایشان گرم که در حوزه هر کاری می‌خواست می توانست انجام دهد و ساعت و سیگار وارد می کرد! نوش جانش. کاری نداریم.
بازی در فیلم کسی که “آدم برفی” را از پرده پایین کشید
ضیاء در ادامهبا اشاره به مسعود ده نمکی از این گفت که عبدی با گذشت سالها در فیلم کسی بازی کرده که در گذشته فیلم او را از پرده پایین کشیده است.
عبدی در این زمینه توضیح داد: عیبی ندارد. بالاخره آدم در زندگی جایزالخطا است. وقتی دو نفر در نازی آباد با هم دعوا میکنند به هم احمق و کثافت که نمی گویند! فحش می دهند! من در تمرین با خودم جلوی آینه راحت فحش می دهم اما وقتی جلوی دوربین می آیم آن حس را با خودم می آورم اما به جایش احمق و بی شعور می گویم!
در یک سال و نیم اخیر کسی از تلویزیون احوالم را نپرسید
وی در بخش دیگری از حرفهایش گفت: در این یک سال و نیم که من دیالیز و پیوند می شدم، بالاخره کارمند جزء تلویزیون که به حساب می آمدم، یک نفر از صدا و سیما به من زنگ نزد. باز دم آقای ضرغامی گرم که ختم پدر من آمد.
فراستی! حالا که وضعت خوب شده بدهی مرا پس بده!
این بازیگر درباره مسعود فراستی گفت: او بعضی وقتها اصلا فیلم را نمی بیند و نقد می کند. به قرآن مجید اگر دروغ بگویم! از همین جا هم خدمت او اعلام می کنم حدود 20 سال پیش در شهرک قدس با همسرش دنبال خانه می گشت و 100 هزار تومان از من قرض گرفت. 100 هزار تومان 20 سال پیش. شنیدم در مهرشهر کرج کافی شاپ راه انداخته است. حالا که وضعت هم بد نیست، لااقل بدهی ات را بیاور بده. درباره هر فیلمی هم که بازی کردم برو نقد کن آزادی، هیچ مشکلی نیست!



تازه‌ترین گفته‌های حسین فرحبخش درباره مدیریت سینمایی دهه ۶۰⇐در فاصله تیر ۶۲ تا اردیبهشت ۷۳ تعداد ۷۵۰ فیلم بی سر و ته تولید شد؛ از “نار و نی” بگیر تا “نقش عشق” و “آن سوی مه”!!!/ دفتر منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند/”گربه آوازه‌خوان” براساس “گنج قارون” ساخته شد اما به‌خاطر رفاقت با سازندگان به آن درجه الف دادند/چرا اجازه ندادند در سینمای ایران تهیه‌کننده حرفه‌ای تربیت شود؟/رهبر انقلاب زمان مديريت مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند/احمدی‌نژاد وزیر ارشاد وقت را توبیخ کرد که چرا «زندگی خصوصی» را از پرده پایین کشیدند

سینماروزان/الهام نداف: بي پروايي و صراحت از ويژگي‌هاي بارز محمدحسين فرحبخش است. به دليل فعاليت مستمر اين تهيه‌كننده، كسي نمي‌تواند منكر تاثيرگذاري و جريان‌سازي او در سينماي ايران شود، اما اين همه ماجرا نيست.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” فرحبخش روحيه جنگنده‌اي دارد و به نظر مي‌رسد همزمان با سينما، به دنبال مقابله با جريان‌هايي است كه وجودش را به ضرر سينما مي‌دانند. با اين همه او كار خودش را مي‌كند و تا امروز بي‌وقفه فيلم تهيه كرده و كمتر پيش آمده تغيير رويه بدهد. گفت‌وگوي ما با اين تهيه‌كننده سينما، به بهانه چهارمين تجربه كارگرداني‌اش بود؛ چيزي كه فرحبخش خيلي درباره آن حرف نزد و ترجيح داد، بخشي از تاريخ سينماي ايران را از زاويه نگاه خودش روايت كند.

شما در اين سال‌ها عبارتي را تحت عنوان سينماي دولتي باب كرديد و هر جا كه توانستيد در مذمت اين مساله حرف زديد. سال ٩٢ و از زمان مديريت آقاي ايوبي در سازمان سينمايي، سينماي ايران از توليدات دولتي فاصله گرفته است، اين مدل ايده‌آل شماست؟
دولت در اين سه سال از سينماي دولتي فاصله نگرفته، پولي ندارد كه بخواهد صرف فيلمسازي كند. اگر پول داشت همچنان سينماي ايران دولتي بود. همان موقع كه آقاي ايوبي به سازمان سينمايي آمد، از آنجايي كه با اين حوزه آشنايي نداشت، به او گفتم تمام پولي كه در اختيار داريد به سالن‌سازي بدهيد. سالن‌سازي مثل ساختن پارك مي‌ماند، سالن‌سازي وظيفه هر حكومتي است. فيلمسازي جزو وظايف دولت‌ها نيست اما سالن‌سازي هست. سالن‌سازي مي‌تواند به امنيت اجتماعي مردم كمك كند و آن را بالا ببرد. امنيت اجتماعي كه بالا برود مملكت پيشرفت مي‌كند و مردم مي‌توانند در اين فضا پيشرفت و در نهايت تفكر كنند.

سالن‌سازي چطور مي‌تواند امنيت اجتماعي را بالا ببرد؟
سينما مي‌تواند از طريق سرگرم‌سازي مخاطب جلوي خيلي از بزه و كارهاي خلاف شرع، قانون و عرف در ايران و كشورهاي دنيا را بگيرد. آدمي كه سينما مي‌رود، دو ساعت مدت زمان فيلم و دو ساعت قبل و بعد آن، كار خلاف انجام نمي‌دهد. درعين حال اگر فرهنگي‌تر فكر كنيم، مي‌توانيم مردم را از پاي ماهواره‌ها به سالن‌هاي سينماي جمهوري اسلامي بكشانيم.

در كشور خودمان خيلي‌ها فكر مي‌كنند سينما به تنهايي فساد ايجاد مي‌كند، آن وقت شما مي‌گوييد سينما مي‌تواند جلوي بزه را بگيرد؟!
اين حرف من را ياد يك سخنراني از شهيد مطهري در سال ٥٤ انداخت. آن موقع خودم پاي منبرش بودم و درباره خوارج بحث شد. اين آدم‌هايي كه فكر مي‌كنند سينما فسادآور است، دو دسته هستند، يا احمق‌هايي چون خوارج هستند يا بدون داشتن هيچ اعتقادي با غرض، كاري مي‌كنند كه سينما را از ميان بردارند. در واقع بحث شان نبود سينما به دلايل شخصي است. البته تعداد اين افراد خيلي زياد نيست و ما بيشتر با آدم‌هايي طرف هستيم كه خوارج‌گونه فكر مي‌كنند. البته اين را هم بگويم كه در حال حاضر چنين تفكري كمتر وجود دارد. نه كسي مي‌تواند سينما را از ميان بردارد و نه كسي زير بار اين حرف مي‌رود و اصلا شرايط براي بها دادن به چنين تفكري وجود ندارد. من يك چيزي به شما مي‌گويم كه مديران سينمايي دهه ٦٠ زياد از آن سوءاستفاده مي‌كنند. امام خميني (ره) زماني كه در بهشت زهرا گفتند ما با سينما مخالف نيستيم و با فحشا مخالفيم، كه به نظر من اين جمله را با مشورت شهيد مطهري گفتند، برنامه براندازي سينما برچيده شد. اما اين وسط يك عده سوءاستفاده كردند از سينما لولو ساختند.

روشن بگوييد منظورتان از آن يك عده چه كساني است؟
دهه ٦٠ آقايان از سينما لولو ساختند. من كسي هستم كه از سال ٦١ و قبل از آمدن اين آقايان در سينما فيلم ساخته‌ام.
شما چرا با دوره مديريتي اين آقايان زاويه داريد؟ آمار و ارقام كه موفقيت نسبي كمي و كيفي را در اين دوران نشان مي‌دهد.
اگر منظورتان كميت است كه بايد بگويم ما زمان مديريت اين آقايان سالي ٥٠ فيلم بيشتر نمي‌ساختيم. اتفاقا تنها حسني كه آن دوره دارد، اين است كه تعداد فيلم‌هاي كمي ساخته مي‌شد. اما درباره كيفيت، ما بايد اول معنا كنيم كه سينما چيست. من مي‌دانم شما الان از فيلم‌هايي مثل هامون، ناخدا خورشيد و اجاره‌نشين‌ها حرف مي‌زنيد كه در همان سال‌ها ساخته شد. اما عرض من اين است كه در مدت ١١ سال مديريت اين آقايان ٨٠٠ فيلم توليد شده است.

الان داريد درباره سال‌هاي ميان ٦٢ تا ٧٣ حرف مي‌زنيد؟
بله، اينها تير ٦٢ آمدند و ارديبهشت ٧٣ رفتند. چيزي حدود ١١ سال در سينما فعاليت كردند. ١٠ سال زمان وزارت آقاي خاتمي، يك سال با آقاي لاريجاني و سه، چهار ماه آخر كارشان هم به وزارت آقاي ميرسليم رسيد. من اين تاريخ‌ها را از حفظم. درباره كيفيت بايد بگويم اگر شما بتوانيد بيش از ٣٠ فيلم از ميان ٨٠٠ فيلم ساخته شده نمونه بياوريد كه تا پايان قابل ديدن يا سرگرم‌كننده باشد، من به شما مدال طلا مي‌دهم .

نقد شما به درجه‌بندي‌هاي آن دوران است؟
من بايد به شما بگويم كه چه جنايتي در اين دهه نسبت به سينما شده است. از ميان ٨٠٠ فيلمي كه توليد شد تنها ٥٠، ٦٠ فيلم قابل ديدن و حرف زدن است. مابقي نه تنها قابل ديدن نيست بلكه خنثي و بي‌خاصيت است.

يعني شما مدعي هستيد ٧٥٠ فيلم به درد نخور در آن سال‌ها ساخته شده است؟
بله و اين فيلم‌ها در هيچ دسته‌بندي‌اي قرار نمي‌گيرد. اصلا سر و ته ندارد. شما الان فيلم‌هاي قبل از انقلاب را كه مي‌بينيد، با اينكه خيلي‌هاي‌شان مستهجن است، اما ٩٠ درصدشان را به واسطه داستان داشتن، مي‌شود تا انتها ديد.

چند مثال از فيلم‌هايي كه در آن دوره قابل ديدن نبودند مي‌زنيد؟
«نار و ني»، «نقش عشق»، «آن سوي مه» و الاماشاء‌الله كه مي‌توانم ليستش را براي‌تان دربياورم. آن فيلم‌ها دنبال الگو بودند. مثلا فيلم «گربه آوازه‌خوان» كه به گربه لاته معروف بود، دقيقا بر اساس «گنج قارون» ساخته شده بود اما بر اساس رفاقت از اين فيلم حمايت كردند و به آن درجه كيفي الف دادند. اگر بنده اين فيلم را ساخته بودم حتما ج مي‌گرفت.

شما در آن سال‌ها چند فيلم ساختيد؟
١٧ فيلم.

هيچ كدام‌شان درجه الف نگرفت؟
درجه الف را به من نمي‌دادند چراكه نظرم با آنها مغايرت داشت. فيلم «غريبه» را كه يك فيلم اجتماعي بود به بدترين وجه مجازات كردند و به آن درجه ج دادند.

يعني شما مي‌گوييد اين درجه بندي‌ها بر اساس محتوا نبوده؟
هم بر اساس جبهه‌گيري درباره آدم‌ها بود و هم محتوا. اما مديران سينمايي آن دوران با سينماي داستانگوي قصه‌محور مخالف بودند. به من گفتند اگر مي‌خواهي فيلم‌هاي ديگري مثل «غريبه» بسازي از سينما برو بيرون من نمي‌گذارم اين كار را انجام بدهي. من ١٥ سال با آن مسوول تفاوت سن دارم با اين حال همان زمان گفتم بدان من ريگ ته جويم و شما آب در جوي.

چه كساني؟
اگر نياز شد اسم‌شان را هم مي‌گوييم.

شما رسما منكر مي‌شويد كه ما در دهه ٦٠ سينما داشتيم؟!
ببينيد ما قبل از انقلاب هم فيلم‌هاي خوب داشتيم، مگر شما مي‌توانيد منكر فيلم «خشت و آيينه»، «دايره مينا»، «شب قوزي» و «گوزن»ها بشويد؟ ما اندك فيلم‌هاي خوب داشتيم اما سينماي خوب نداشتيم. ما زماني سينماي خوب داريم كه تعداد فيلم‌هاي رفوزه مان به هفت تا برسد. اما زمان مديريت آقاي انوار سه فيلم نمره ٢٠ مي‌گرفتند و ٤٠ فيلم هم رفوزه مي‌شدند. چون اين دوستان با درام و داستان‌پردازي مشكل داشتند.

به نظر مي‌رسد ناراحتي شما از درجه‌بندي است چون همان فيلم‌هايي كه به عنوان نمونه‌هاي موفق در آن دوران، از آنها نام برديد درام و قصه دارند. همه ناراحتي شما از درجه‌بندي است؟!
مساله من فقط درجه‌بندي نيست. آن موقع بايد سناريو تصويب مي‌شد، سناريو از زمان مديريت سيف‌الله داد به بعد تصويبش برداشته شد. اگر سناريو شما يك مقدار قصه داشت، رد مي‌شد. سناريوي همين فيلم‌هايي هم كه درجه ج به آنها دادند، كلي تغيير كرد. همين فيلم «بگذار زندگي كنم»، شما فكر مي‌كنيد با سناريو اوليه توانست مجوز بگيرد؟!

پس شما چطور توانستيد آن سال‌ها بيش از ١٥ فيلم داستان‌دار بسازيد؟
من آدمي هستم كه مي‌ايستم و مي‌جنگم. من مي‌دانستم اينها توخالي هستند و به همين خاطر جا نزدم. اصلا درجه‌بندي را به خاطر من درست كردند. اينها ديدند فيلم‌هايي مثل «تاراج» و «عقاب‌ها» فروش خوبي دارند و براي محدود كردن اين فيلم‌ها، درجه‌بندي را درست كردند. درجه‌بندي در آن دوره يعني «و تعز من تشاء و تذل من تشاء» بود. خدا مي‌گويد من به هر كس مي‌خواهم عزت و به هر كس مي‌خواهم ذلت مي‌دهم. اگر عقاب‌ها سال ٦٥ بود مطمئن باشيد به آن درجه ج مي‌دادند. مي‌دانيد مجازات داشتن درجه ج چه بود؟ فيلم «بگذار زندگي كنم» را در سينما سعدي شيراز با ١٠٠٠ صندلي اكران كردند و عين ٢١ روز كه فيلم نمايش داشت، سالن پر بود. سر ٢١ روز فيلم را پايين كشيدند و فرداي همان روز «آن سوي مه» را در همان سالن اكران كردند كه روزانه كمتر از هفت نفر مخاطب داشت. به آقايان مي‌گفتم پول جمهوري اسلامي و بچه پابرهنه‌هاي زاهدان را براي ساخت اين فيلم‌ها بدهي، ظلم است. بايد جواب خدا را بدهيد. آقايان مي‌گفتند هر آنچه ما مي‌گوييم بايد بسازيد. مثل تلويزيون. تازه من چنين حرفي را از تلويزيون هم نمي‌توانم بپذيرم چون پول بيت‌المال است اما بالاخره پول دولت و حكم حاكم و مرگ مفاجات.

به «اجاره‌نشين‌ها» هم كه الف دادند!
اينها براي رد گم كردن بود.

مي خواستند به سينما ضربه بزنند؟
نه مي‌خواستند تفكر خودشان را حاكم كنند. اينها اهداف نظام و قانون را پياده نمي‌كردند. گعده‌اي بودند كه دنبال اهداف خودشان بودند. اگر من فيلمساز در جايگاه دولتي مسوول شدم حق ندارم نگاه خودم را در سينما حاكم كنم. من بايد قانون را لحاظ كنم و سياستگذاري را هم منطبق بر قانون انجام دهم. مشخص است روش من و شما با هم متفاوت است. اما وقتي مسوول مي‌شوي نمي‌تواني به دليل اعتقادات شخصي‌ات جلوي كسي را بگيري.مثلا آن موقع اين آقايان مي‌گفتند كدام هنرپيشه‌ها در فيلم‌ها بايد بازي كنند. من فيلم «ماموريت» را سال ١٣٦٥ ساختم.  در اين فيلم آقاي اكبر عبدي براي نخستين بار از تلويزيون به سينما آمد. حالا من به شما مي‌گويم اصلا قرار نبود در اين فيلم عبدي بازي كند، آقاي خمسه قرار بود بازي كند اما ما اسمش را داديم به ارشاد و آقاي [الف] گفت ما اجازه نمي‌دهيم در سينما بازي كنند.

دقيقا همين جمله را گفت؟
بله، دقيقا همين جمله را گفت. شما چه كاره بوديد كه اين حرف را زديد آقاي [الف]؟ تمام بازيگران قبل انقلاب را ممنوع‌الكار كردند. سال گذشته در مراسمي سينمايي به دعوت آقايان جنتي و [الف] حضور داشتم. آقاي ناصر ملك‌مطيعي هم در اين مراسم بود. تمام مديران فرهنگي و هنرمندان سينما دور ميز او را گرفته بودند و با او عكس يادگاري مي‌انداختند. از وزير و وكيل گرفته تا همه آدم‌ها با او عكس مي‌انداختند. يكي از آقايان كه آمد به او گفتم شما ٤٠ سال مبارزه كرديد كه آقاي ملك‌مطيعي نباشد اما الان همه دور او را گرفته‌اند. كجاست آن تفكرات‌تان؟ چرا نتوانستيد جلوي علاقه مردم را بگيريد؟ اين تفكري بود كه آنها به راه انداختند. رهبر انقلاب زمان مديريت آقاي مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند. من مدافع اين نيستم كه قديمي‌ها كار كنند يا نكنند من مدافع تنوع تفكر هستم.

دهه ۶۰ كدام سينماگران با شما درباره مديريت فرهنگي  هم نظر بودند؟
من اسفند ٦٦ به آقاي فخيم‌زاده پيشنهاد دادم صنف راه بيندازيم. آن موقع صنفي در كار نبود. ما صنف مجمع توليدكنندگان فيلم‌هاي ايران را كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده و خيلي‌ها از آن منشعب شدند، راه انداختيم. من شدم موسس و آقاي فخيم‌زاده را هم آوردم و تيمي درست كرديم. هدف‌مان از تاسيس اين صنف مجمع توليدكنندگان كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده ريشه كن كردن آقايان انوار و بهشتي و حذف درجه‌بندي از سينما بود. من مدارك و اسناد اين صنف را هنوز دارم. من، فخيم‌زاده، ناصر تقوايي، فريدون جيراني، غلامرضا موسوي، احمد نجفي و محمدعلي نجفي كه اتفاقا از رفقاي اين آقايان بود، در اين صنف حضور داشتيم. مي‌توانم حتي دعوتنامه‌اش را هم نشان شما بدهم. آن موقع خانه سينمايي وجود نداشت. محل فعلي خانه سينما در كوچه سمنان دفتر ايران فيلم بود. در هيات‌مديره اين صنف كيانوش عياري، مجيد قاري‌زاده، اصغر هاشمي، مهدي صباغ‌زاه، مجيد بهمن‌پور، من و غلامرضا موسوي حضور داشتند و بازرس ما هم فريدون جيراني و آقايي به نام جلالي بود. اينها همه‌شان مخالف سياست‌هاي انوار و بهشتي بودند و هركدام كه حالا مي‌گويند نه، دروغ مي‌گويند. اسنادش موجود است. آقاي فخيم‌زاده هم در خاطراتش اين حرف‌ها را گفته است.

مصداقي‌تر حرف بزنيد آقاي فرحبخش. كلي‌گويي نكنيد. با فيلم‌هاي شما چه كردند؟
الان به شما مي‌گويم. ما فيلم «گردباد» را سال ٦٤ ساختيم. موضوع اين فيلم درباره مسائل اتمي بود. اصلا كسي آن موقع درمورد انرژي اتمي فيلم نمي‌ساخت. يادم مي‌آيد ما را به خاطر اين فيلم بيچاره كردند. ١٠ دقيقه آخر فيلم را كه شخصيت امريكايي كشته مي‌شد، درآوردند و بعد هم به قدكچيان (كارگردان) گفتند ديگر از اين فيلم‌ها نساز. همين اخيرا نسخه كامل اين فيلم از تلويزيون پخش شد و همه آدم‌ها به من زنگ زدند و گفتند از اين فيلم‌ها بساز. فيلمي كه ما بابت آن توبيخ شديم. امروز به من مي‌گويند چرا ديگر فيلم‌هاي ارزشي نمي‌سازي، نمي‌دانند آن موقع چه دماري از ما درآوردند. اينها دنبال «آن سوي مه»، «انار» و… بودند. وجه اصلي سينما در تمام دنيا سرگرمي است، اينها سرگرمي را از دل سينما بيرون كردند. اما از طرفي هم منظور من اين نيست شما فيلمي بسازي كه حرفي براي گفتن نداشته باشد. بارها گفته‌ام دست آن فيلمسازي را بايد بوسيد كه در فيلمش حرف و انديشه دارد اما شما نمي‌تواني جلوي فيلمسازي را كه در فيلمش حرفي ندارد هم بگيري. مردم فيلم‌هاي سرگرم‌كننده را دوست دارند. به نظر من «٥٠ كيلو آلبالو» و «من سالوادور نيستم» كه از اول سال تا حالا فروخته‌اند سينما هستند. مردم نشان دادند كه چه فيلم‌هايي مي‌خواهند. اينها نمي‌گذاشتند اين فيلم‌ها ساخته شود و فقط مي‌گفتند انديشه ما مهم است. شما حق نداري بگويي من انديشه‌ام. من حاضرم ميزگردي با طرفداران اين آقايان و مديريت‌شان در دهه ۶۰ بگذارم. اگر كسي جرات كرد از اينها حمايت كند! امكان ندارد اين اتفاق بيفتد! آقاي اسفندياري خودش مي‌گفت ما ديكتاتورهاي دلسوز هستيم. البته ان‌شا‌ء‌الله يك روزي اين حرف‌ها را مي‌گويم.

يك مقدار از دهه ٦٠ فاصله بگيريم. اين دهه كشور در جنگ بود و…
نه ديگر. در اين رابطه هم دارند به شمايي كه آن دهه را به ياد نداري اطلاعات غلط مي‌دهند.

ما خودمان سره را از ناسره تشخيص مي‌دهيم. اجازه بدهيد…
منظور من چيز ديگري است. اينطوري نبود، شما اگر خواندي و شنيدي ما ديده‌ايم. اتفاقا در آن دهه به دليل جنگ دولت و حكومت كاري به سينما نداشت.

خوب وضعيت نابسامان بود ديگر!
بله، اتفاقا به دليل اينكه مسوولان رده بالاي مملكت مشغول جنگ بودند از اين مشغوليت سوءاستفاده مي‌شد. شما اگر مي‌رفتيد از مقام بالاي وزارت ارشاد شكايت مي‌كرديد كسي اهميتي نمي‌داد. براي آنكه كسي نبود به اين چيزها رسيدگي كند.

دليل ارتباط نزديك شما با آقاي عليخاني چيست؟ تمام فيلم‌هايي كه كارگرداني كرديد به تهيه‌كنندگي آقاي عليخاني است و اين در حالي است كه خودتان ۵۰ فيلم در سينما تهيه كرده‌ايد.
كارگرداني امر مضاعفي نسبت به تهيه‌كنندگي است و آقاي عليخاني اين وظيفه را برعهده مي‌گيرد كه به من كمك كند. من معتقدم تهيه‌كنندگي از كارگرداني مهم‌تر است. سازنده اصلي فيلم تهيه‌كننده است. يكي از كار‌هايي كه كردند اين است كه اجازه ندادند تهيه‌كننده تربيت شود. چون تهيه‌كننده جلوي‌شان مي‌ايستاد. كساني را مي‌آوردند كه جلوي‌شان خنثي باشند. آنها هم چند فيلم مي‌ساختند و مي‌رفتند.

يعني از نظر شما ما الان تهيه‌كننده در سينما نداريم؟
چرا داريم. سيد ضيا هاشمي، منوچهر محمدي، مرتضي شايسته. اينها هم از دهه ٦٠ آمدند. اصلا دفتر آقاي منوچهر محمدي را با پول فارابي درست كردند. پنج، شش فيلم خارجي بهشان دادند و گفتند اينها را اكران كنيد. بعد فيلم‌هاي خارجي افتاد دست اينها.

آقاي فرحبخش اگر دوست داشته باشيد كمي هم به خودتان بپردازيم! شما زماني كه خودتان در مقام تهيه‌كننده قرار مي‌گيريد، به سينماي سرگرمي بيشتر اعتقاد داريد تا وقتي كه قرار است كارگرداني كنيد. واقعا موضوعات اجتماعي دغدغه‌تان است؟
سليقه شخصي من سينماي اجتماعي است چون حس مي‌كنم با قيد سرگرمي يك كارهايي هم مي‌شود كرد. در دوران تهيه‌كنندگي هم اين را نشان دادم. همين فيلم «غريبه» را با دغدغه اجتماعي ساختم و آن زمان كسي فيلم اجتماعي نمي‌ساخت. يا «تكيه بر باد»، «آواز قو»، «شب‌هاي تهران» و «كما». اينها اجتماعي نيستند؟ فيلم «عطش» هم موضوعي اجتماعي داشت كه تا آن زمان مشابهش را نساخته بودند.

فاصله زيادي هم بين فيلم اول و دومي كه كارگرداني كرديد افتاد.
اصلا قرار نبود من «عطش» را بسازم.

چه اتفاقي افتاد؟ فيلمنامه‌اش هم براي پيمان معادي بود؟
طرحش براي من بود. اصلا پيمان معادي را من به سينما آوردم. قبل از اين او در سينما حضور نداشت. سناريوی “عطش” را سعيد اسدي آورده بود و نام ۱۱ نويسنده روي فيلمنامه نوشته شده بود كه يكي‌شان هم پيمان معادي بود. اصلا كسي او را نمي‌شناخت چون شغلش چيز ديگري بود.

چرا قرار نبود شما فيلم را بسازيد؟

اتفاقاتي افتاد كه يكدفعه مجبور شدم فيلم را بسازم. حقيقتا قرار نبود فيلم «زندگي خصوصي» را هم من بسازم. سناريو را خودم سفارش دادم اما با ارشاد كه حرف زدم گفتند يا بايد خودت بسازي يا چند نفر ديگر كه مورد تاييدشان بود.

چه كساني؟
آدم‌هايي كه اعتقادات‌شان به من نزديك بود. اما خودم مسووليتش را پذيرفتم.

ارشاد كه به شما گفت بساز، چرا از فيلم زمان اكران حمايت نكرد و در نهايت فيلم از روي پرده پايين آمد؟
ارشاد كه به من نگفت بساز ما پشتت هستيم! گفت كساني كه از اين مسائل اطلاع ندارند و به آن اعتقاد ندارند، نبايد اين سناريو را بسازند. كساني بايد بسازند كه با موضوع آشنايي و به آن اعتقاد قلبي داشته باشند.

هيچ‌وقت به وزارت ارشاد دولت دهم به خاطر حواشي پيش آمده درباره فيلم «زندگي خصوصي» اعتراض كرديد؟
ما آن موقع اين طرف و آن طرف خيلي اعتراض كرديم. آقاي احمد خاتمي در نماز جمعه دو خطبه عليه من خواند. نامه‌هاي معروف من به او را كه به ياد داريد؟

آن دوره وزارت ارشاد و رييس سازمان سينمايي هم قدرت ايستادگي پشت فيلم را نداشت. چرا به اين مساله معترض نبوديد؟
ببينيد آن فيلم فداي اين شد كه يك جريان‌هايي دولت را بزنند. از رييس‌جمهور گرفته تا مقامات پايين‌تر. اين فيلم فداي اين مساله شد. بحث قدرت داشتن يا نداشتن ارشاد مطرح نبود. اتفاقا از وزير گرفته تا پايين‌تر همه پشت فيلم بودند. ما در يك جلسه‌اي كه آقاي احمدي‌نژاد را ديديم وزير ارشاد وقت را توبيخ كرد كه چرا اين فيلم را از اكران پايين كشيدي. خودشان هم فيلم را ديده بودند و خوش‌شان آمده بود. كسي را از دولت مردان چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا نديديم كه از اين فيلم خوشش نيامده باشد. البته اين را هم بگويم كه من نه اصلاح‌طلب‌ها را قبول دارم و نه اصولگراها را. چون معتقدم اگر كسي پيرو مكتب اهل بيت باشد، نيازي به اين باند بازي‌ها و دروغ‌ها ندارد و ته همه شان حقه بازي است. البته در اين دو گروه انسان‌هاي بسيار شريف، خدوم و خوبي هم هستند كه ما با آنها رفيق هستيم. براي مردم كار كردن خيلي مهم است. به نظر من براي مردم كار كردن از اعتقاد داشتن به نظام هم مهم‌تر است. نظام براي همه ما است. هر كس مي‌گويد نظام فقط براي من است، جلوي‌شان مي‌ايستم. هيچ كس حق ندارد نظام را براي خودش مصادره كند. نظام براي ٨٠ ميليون ايراني و حتي براي ايرانياني كه ايران زندگي نمي‌كنند و نظام را هم قبول هم ندارند، است. نظام از سهم همه مردم ارتزاق مي‌كند. من در فرمايشات رهبري هم اين را ديده‌ام. وقتي ايشان مي‌گويند هر كس به نظام هم اعتقاد ندارد، برود راي بدهد يعني اينكه اين نظام براي كس خاصي نيست.

برگرديم به سينما! به نظرتان ما در حال حاضر سينماي مستقل در كشورمان داريم؟
سينماي مستقل در سه سال اخير به دليل كمتر شدن پول دولتي، در حال شكل‌گيري است. در صحبت‌هايي كه چند وقت پيش با آقاي ايوبي داشتيم او گفت به دنبال اين است از سال آينده ٨٠ درصد بودجه سينما را به سالن‌سازي احتصاص بدهد. گفتم اگر اين كار را كني نامت را در تاريخ ثبت مي‌كني. اگر سالن باشد، سرمايه‌گذار ترغيب مي‌شود و سينماي خصوصي شكل مي‌گيرد. اما سرمايه‌گذاري كه قرار باشد فيلم بسازد و شوراي صنفي و وزارت برايش تصميم بگيرند، چرا اين كار را بكند؟ پولش را مي‌گذارد بانك و سودش را مي‌گيرد. چرا بايد در سينمايي فيلم بسازد كه هزار نفر براي او تصميم مي‌گيرند؟

ظاهرا در گفت‌وگويي عنوان كرده بوديد رضا عطاران ديگر مثل سابق بازيگر پر فروشي نيست.
من اين حرف را تكذيب مي‌كنم. اصلا چنين حرفي را نزدم. اتفاقا به نظرم اگر «آبنبات چوبي» در حال حاضر يك ميليارد و نيم فروخته به خاطر حضور رضا عطاران است. اگر او نبود فيلم ٥٠٠ ميليون تومان هم نمي‌فروخت.

عطاران را آورديد كه فيلم‌تان بفروشد؟
صدر درصد. عطاران را آوردم كه هم به فيلم كمك كند و هم چون مردم او را دوست دارند فيلم ديده شود. من نمي‌دانم اين اراجيف را چه كسي از زبان من نوشته است. بعضي‌ها مي‌گويند «آبنبات چوبي» نفروخته است. چه كسي مي‌گويد اين فيلم نفروخته؟ بر چه اساسي اين حرف را مي‌زند؟ فيلم «آبنبات چوبي» تا از اكران جمع شود، دو ميليارد تومان مي‌فروشد. مي‌دانم برخي منتقدان و مخالفان من اين حرف‌ها را مي‌زنند. اين را هم بگويم اگر «فروشنده» وارد چرخه اكران نمي‌شد، حتما ٧٠٠ ميليون تومان روي فروش «آبنبات چوبي» مي‌رفت. «فروشنده» به فيلم‌هاي دور و برش ضربه زد. عيبي ندارد نوش جانش. من اصلا معترض نيستم و سينما يعني همين.

در تمام اين سال‌ها پشت سرتان حرف و حديث زياد بوده. خيلي‌ها معتقدند شما با فيلم‌هايي كه تهيه كرديد جرياني در سينما راه انداختيد كه به نفع سينما نيست. اين حرف‌ها چقدر باعث شد از مواضع‌تان كوتاه بياييد و مثلا وقتي در مقام كارگردان قرار مي‌گيريد، به سينماي اجتماعي بپردازيد. به نظر مي‌رسد گاهي مي‌خواهيد خودتان را اثبات كنيد.
من سال ٥١ فيلم هشت ميليمتري را ساختم. سال ٦١ كه وارد سينما شدم شرطم براي تهيه‌كنندگي نخستين فيلمم اين بود كه دستيار كارگردان باشم. سيروس الوند كارگردان، اول با اكراه اين شرط را پذيرفت اما در پايان فيلم از من تشكر كرد. يعني ورود من به سينما اصلا براي تهيه‌كنندگي نبود. چنانچه در فيلم «ريشه در خون» هم اسمم را به عنوان تهيه‌كننده نگذاشتم. از بد حادثه به ورطه تهيه‌كنندگي افتادم. اصلا از اول قصدم كارگرداني بود گرچه هرچه جلوتر رفتم فهميدم تهيه‌كننده خيلي مهم‌تر از كارگردان است. پس اين نبوده كه من به خاطر اظهارنظر منتقدان وارد كارگرداني بشوم. در عين حال از سال ٦٦ فيلم اجتماعي ساختم. من حدود ٥٠ فيلم ساختم و مجموع تماشاگران فيلم هايم با مجموع تماشاگران فيلم‌هاي هيچ كس درسينما قابل مقايسه نيست. كسي در سينماي ايران نيست كه فيلم‌هايش اين ميزان تماشاگر داشته باشد. منتقدين هم محترم هستند. اما من مي‌گويم ما منتقد درست و حسابي به تعداد انگشتان دو دست بيشتر نداريم ما بقي همه سياهي‌لشكر هستند. اينها وقتي من را مي‌بينند برخورد چكشي مي‌كنند. من و آقاي عليخاني در پويا فيلم تنها تهيه‌كنندگان جريان‌ساز هستيم. الان هم با صراحت مي‌گويم هيچ نوع كمكي دولتي هم نداريم.

در كارنامه كاري‌تان فيلمي هست كه از كارگرداني يا تهيه‌كنندگي‌اش پشيمان باشيد؟
به هيچ‌وجه. من فيلم بد، متوسط و خوب داشتم اما اگر فيلمي بد شده هرگز قصد نداشتم بد شود. عوامل زحمت‌شان را كشيده‌اند اما خب، فيلم خوبي نشده است. در همه فيلم‌ها قصد و قبله‌ام مردم بودند. نخستين كسي هستم كه بسم‌الله الرحمن الرحيم را در بخش خصوصي در تيتراژ فيلم‌هايم نوشتم. ممكن است بگوييد اين چيزها مهم نيست اما من به آن افتخار مي‌كنم و دنبال عوام‌فريبي هم نيستم. به‌شدت با عوام‌فريبي مساله دارم. پدرم نخستين كتابي كه به من داد سال ٥٣ با نام «تشيع علوي و تشيع صفوي» بود. گفت اگر مي‌خواهي انسان باشي اين كتاب را بخوان و گفت ما همه‌مان تشيع صفوي هستيم. كاش امروز ايشان زنده بود و مي‌ديد تشيع صفوي در مملكت ما چه كار مي‌كند! ما پيرو تشيع علوي هستيم. تشيع علوي با ظاهر‌سازي به‌شدت مخالف است و به عمل و باطن مي‌پردازد.




خروج اکبر عبدی از ایران

سینماژورنال: اکبر عبدی بازیگر سرشناس آثار طنز که اخیر “رسوایی2” را روی پرده داشت چندی قبل تحت عمل جراحی پیوند کلیه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال عبدی حالا مدتی بعد از گذراندن دوران نقاهت برای بازیابی کامل سلامتی جسمی به خارج از کشور سفر کرده است.

داماد اکبر عبدی با اعلام این خبر به “باشگاه خبرنگاران” گفت: خوشبختانه وی در سلامت کامل جسمی و روحی به سر می‌برد و برای ادامه دوره نقاهت و رسیدن به نقطه ایده‌آل جسمانی به خارج از کشور سفر کرده است.

“عشقولانس” از جمله آثار اکبر عبدی است که هنوز اکران نشده است.




اکبر عبدی در قرنطینه کامل!!!

سینماژورنال: اکبر عبدی پس از انجام عمل پیوند کلیه از بیمارستان مرخص شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال اکبر عبدی که از نیمه اردیبهشت‌ماه و بعد از مدتها دیالیز برای انجام عمل پیوند کلیه در بیمارستان بستری شده بود به تازگی از بیمارستان مرخص شد.

با این حال آن طور که “ایسنا” خبر داده این بازیگر کمدی به دلیل وضعیت خاص عمل پیوند همچنان در شرایط قرنطینه به سر می‌برد و امکان ملاقات با وی هم وجود ندارد؛

ضمن این‌که احتمال بستری شدن دوباره اکبر عبدی در بیمارستان برای تکمیل درمان و سپری کردن دوران نقاهت وجود دارد.

از این بازیگر سینما و تلویزیون هم‌اکنون فیلم «رسوایی 2» به کارگردانی ده‌نمکی در حال اکران است.




تازه‌ترین وضعیت جسمی اکبر عبدی از زبان دخترش

سینماژورنال: اکبر عبدی کمدین سرشناس ایرانی دو هفته قبل و بعد از مدتها دیالیز تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال المیرا عبدی فرزند این بازیگر در خصوص آخرین وضعیت جسمانی پدرش به “باشگاه خبرنگاران” گفت: خوشبختانه حال پدرم مساعد و رضایت‌بخش است و هم اکنون در سلامت به سر می‌برد.

وی افزود: فردا(چهارشنبه) پدرم را از بیمارستان ترخیص می‌کنیم و به خانه می‌بریم. البته تا سه ماه آینده باید در منزل تحت مراقبت باشند.




اکبر عبدی پيوند كليه شد+گفته‌های برادر این بازیگر درباره مرد جوانی که به عبدی کلیه داد

سینماژورنال: اکبر عبدی کمدین سینما و تلویزیون که این روزها “رسوایی2” با بازی وی در نقش یک روحانی روی پرده است به خاطر نارسایی کلیه تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال گویا این بازیگر به خاطر از کارافتادگی کلیه هایش که ناشی از عوارض دیابت یا بیماری قند او بوده، به توصیه پزشک معالج برای پیوند کلیه در بیمارستان بستری شد.

عمل پیوند کلیه این بازیگر صبح پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه با موفقیت انجام شد و خوشبختانه حال عمومی این بازیگر کشورمان خوب است.

اکبر عبدی تمامی ماههای اخیر درگیر دیالیز بود و در یک سال و نیم قبل حداقل هفته ای سه روز دیالیز می کرد و این وضعیت به شدت او را ناراحت کرده بود.

روحیه اش قبل از جراحی در حد المپیک بود

به گزارش سینماژورنال یکی از حاضران در بیمارستان محل پیوند عبدی درباره شرایط او قبل از جراحی به رضا حسین‌مردی در “تی.وی پلاس” گفت: روحیه اش در حد المپیک بود، می گفت و می خندید اما خودش نمی خواهد بعد از جراحی کسی را ببیند.

علی عبدی برادر اکبر عبدی درباره جراحی عبدی بیان داشت: خوشحالم عمل اش موفقیت آمیز بود؛ حالش هم بعد از جراحی خوب بود.

وی ادامه داد: اکبر چند ماهی دنبال کلیه بود. خدا را شکر که کلیه مناسب پیدا شد و از همه مهمتر اینکه مادرمان که در این مدت از درد کشیدن اکبر خیلی ناراحت بود به این خاطر خیلی خوشحال شد. خوشحالی مادر وقتی دوچندان شد که اکبر بعد از عمل با مادر صحبت کرد.

چه کسی به اکبر عبدی کلیه داد؟

ناصر عبدی دیگر برادر این بازیگر درباره کسی که به اکبر عبدی کلیه داده بیان داشت: چون ما سن مان رفته بود بالا و نمی توانستیم این کار را کنیم برای همین مدتی دنبال کلیه برایشان بودیم.

وی افزود: کسی که به ایشان کلیه داد؛ مرد جوانی بودند که خیلی لطف کردند و این زحمت را کشیدند.  انشاءا.. هر کاری که از دستمان برآید برایشان انجام خواهیم داد.

 




چرا تلفن‌همراه اکبر عبدی خاموش است؟ آیا برای وی اتفاقی افتاده؟/یکی از نزدیکان عبدی پاسخ داد

سینماژورنال: شایعه سازی درباره مرگ هنرمندان مدتهاست که فضای مجازی را به خود مشغول کرده و هرازگاه بیمارانی در گونه روانی یافت می‌شوند که به شایعه سازی درباره مرگ هنرمندان می‌پردازند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین شایعه ای که درباره مرگ هنرمندان منتشر شده از مرگ اکبر عبدی کمدین توانای ایرانی سخن می گوید.

این شایعه از صبح 5 فروردین ماه در فضای مجازی منتشر شد و از آنجا که تلفن همراه عبدی هم خاموش بود بسیاری از دوستان وی گمان کردند که احتمالا اتفاقی برای این بازیگر رخ داده است.

سینماژورنال اما بعد از تماس با یکی از نزدیکان اکبر عبدی دریافت که این هنرمند سالم و سرحال در حال گذراندن تعطیلات نوروزی است. این آشنای عبدی در پاسخ به اینکه چرا تلفن همراه وی خاموش است گفت: این بازیگر برای تعطیلات نوروز به ترکیه رفته و برای همین است که تلفن همراهش خاموش است.

در انتظار “رسوایی2”

آخرین فیلم اکران شده اکبر عبدی کمدی-فانتزی “آدم باش” به کارگردانی مجید جوانمرد بود؛ فیلمی که علیرغم انتظارات گیشه خوبی نداشت.

این بازیگر قسمت دوم “رسوایی” به کارگردانی مسعود ده نمکی را آماده اکران دارد؛ فیلمی که تصویرسازی واقع گرایانه ای از زلزله احتمالی تهران ارائه داده است و عبدی در آن نقش روحانی عارف مسلکی را ایفا می کند که پیش بینی وقوع این زلزله را می کند…




پرسش عجیب دختر ده‌نمکی از اکبر عبدی+عکس

سینماژورنال: مسعود ده‌نمکی کارگردان میلیاردی سینمای ایران هرازگاه تصاویری در صفحه اجتماعیش قرار می دهد و متونی را ضمیمه این تصاویر می کند.

به گزارش سینماژورنال یکی از تازه ترین تصاویر نمایی است از “اخراجیها1” که در آن فاطمه ده نمکی دختر مسعود در نمای شیمیایی شدن مردمان یک روستا دیده می شود.

ده نمکی درباره این تصویر نوشته است: دخترم وقتی هفت ساله بود لحظه کوتاهی در اخراجی های 1 به عنوان یک کودک شیمیایی شده ایفای نقش کرد و امین حیایی ماسک خود را به او داد که البته این دختر نقش مهمی در اخراجی های 3 داشت.

وی ادامه داده است: اما نکته آنجا بود که وقتی کات دادم و او ماسک را برداشت اکبر عبدی او را تشویق کرد اما او به جای تشکر پرسید به نظر شما من چقدر باید از بابام برای این نقش پول بگیرم؟

ده نمکی افزوده است: صحنه ای که خیلی حسی بود و همه با دیدن روستای شیمیایی شده دپرس بودند با این جمله غرق در خنده شد.

دختر ده نمکی در نمایی از "اخراجیها1"
دختر ده نمکی در نمایی از “اخراجیها1”



لبخندهای بازیگران زن در مجلس عزای پدر اکبر عبدی!+عکس

سینماژورنال: اکبر عبدی این روزها عزادار درگذشت پدرش است.

به گزارش سینماژورنال مرجانه گلچین به بهانه تسلیت یک تصویر سلفی از خودش، عبدی و بازیگرانی چون نسرین مقانلو و فریبا کوثری را منتشر کرده است.

این سلفی در مجلس ختم پدر عبدی گرفته شده اما عجیب است که در این سلفی مرتبط با مجلس عزاداری، برخلاف مقانلو که کاملا جدی دیده میشود، مرجانه گلچین و فریبا کوثری لبخند بر لب دارند!

سلفی در مجلس ختم پدر عبدی
سلفی در مجلس ختم پدر عبدی



“زلزله پایتخت” در دو فیلم از آثار بخش مسابقه جشنواره فجر+عکس

سینماژورنال: وجود سه گسل در جنوب، شمال و مرکز تهران سبب ساز آن شده است که پایتخت ایران یکی از نقاط زلزله‌خیز ایران باشد.

به گزارش سینماژورنال زلزله‌خیز بودن پایتخت موجب شده است که کارشناسان زمین شناسی مرتب درباره خطرات ساخت و سازهای غیرمجاز در تهران هشدار دهند.

وقوع زمین لرزه هایی با شدت پایین در همه سالهای اخیر نیز به نوبه خود باعث شده شهروندان تهرانی مرتب از خود بپرسند که در صورت وقوع زلزله در پایتخت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

امسال دو فیلم از آثار حاضر در بخش مسابقه جشنواره سی و چهارم فیلم فجر به صورت مستقیم، زلزله را در کارکرد دراماتیک خود به کار گرفته‌اند.

تصویرسازی کامل از عواقب زلزله در “رسوایی2”

یکی از این فیلمها “رسوایی2” مسعود ده‌نمکی است که در آن یک تصویرسازی کامل از اثرات بعد از وقوع زلزله در تهران به چشم می‌خورد.

ده‌نمکی که به دلیل عقبه روزنامه‌نگاریش اغلب کوشیده برخی از سوژه‌های ملتهب صفحات حوادث روزنامه ها را وارد فضای آثارش کند در “رسوایی2” داستان پیرمردی عارف مسلک را روایت می‌کند که در شهری خیالی زندگی میکند؛ شهری که به دلیل معلق بودن بین سنت و مدرنیته کاملا شبیه به تهران است.

وقوع زلزله در دو نقطه فیلم

گره “رسوایی2” زمانی ایجاد می شود که این پیرمرد به دلیل افزایش فسادهای اقتصادی و اجتماعی در این شهر، پیش‌بینی وقوع یک زمین لرزه را می کند اما هیچ کس او را جدی نمی گیرد تا زمانی که پیش‌بینی به حقیقت می پیوندد.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که ده‌نمکی در دو نقطه فیلم خود به تصویرسازی بخشی از فاجعه‌ای پرداخته که در صورت وقوع زلزله، پایتخت با آن روبرو خواهد بود.

یکی از این دو بخش در میانه‌های فیلم قرار دارد که در نتیجه این زلزله تقریبا تمامی نقاط شهر از متروها گرفته تا پلها تخریب می‌شوند و برجها ریزش می کنند.

رسوایی2
اکبر عبدی و محمدرضا شریفی‌نیا در “رسوایی2”

زلزله اصلی در انتهای فیلم رخ می دهد که در اینجا دیگر ویرانی کامل شهر شکل می گیرد و تخریب پشت تخریب است که رقم می خورد اما با یک پایان‌بندی غیرمتعارف(!) حرکت گسل متوقف می‌شود.

ده‌نمکی برای تصویرسازی نماهای مربوط به زلزله پایتخت زمان زیادی را گذاشته و سعی کرده تصویرسازی بکر و دست اولی را در مقیاسهای داخلی انجام دهد و بدین لحاظ می‌توان فیلم را جزو امیدهای بهترین جلوه‌های ویژه جشنواره امسال دانست.

منفعت طلبانی که فقط سعی دارند خود را از زلزله نجات دهند

“هفت ماهگی” ساخته هاتف علیمردانی دومین فیلمی است که زلزله پایتخت جایگاهی موثر در روند داستانی آن دارد. زلزله در این فیلم به شدت تعلیق برانگیز و رعب‌آور تصویرسازی شده است و درست در زمانی رخ می دهد که همه چیز در جهت بدی و آلودگی پیش میرود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند تصویرسازی زلزله در “هفت ماهگی” کاملا برآمده از دیدگاه فرامتنی اثر است که قصد دارد این واقعیت را به مخاطب بنمایاند که دنیا دار مکافات است و هر آنچه کنید، دیر یا زود، نتیجه‌اش را به چشم خود خواهید دید.

در “هفت ماهگی” و حین وقوع زلزله واکنش آدمهایی را می‌بینید که خیلی شبیه به منفعت‌طلبان روزگار ما هستند.

هفت ماهگی
هانیه توسلی و حامد بهداد در نمایی از “هفت ماهگی”

یکی ملودرام اجتماعی و دیگری درام سیاسی

به لحاظ ژانری اگر “هفت ماهگی” را با “رسوایی2” مقایسه کنیم اولی یک ملودرام اجتماعی است و دومی یک درام سیاسی-اجتماعی با رگه‌هایی از نقد تند آسیبهایی که سیاسی‌بازی برخی مقامات به جامعه وارد کرده است.

“هفت ماهگی” را منصور لشکری قوچانی تهیه کرده و حامد بهداد، باران کوثری، احمد مهرانفر، پگاه آهنگرانی، هانیه توسلی و فرشته صدرعرفایی بازیگران آن هستند.

“رسوایی” را ده نمکی خودش تولید کرده و اکبر عبدی، محمدرضا شریفی نیا، سحر قریشی، فخرالدین صدیق شریف و رامین راستاد از جمله بازیگران آن هستند.




هیچکاک‌نمایی ده‌نمکی به مدد جلوه‌های ویژه رایانه‌ای+عکس و فیلم

سینماژورنال: مسعود ده‌نمکی کارگردانی که با سری “اخراجیها”  شناخته مي شود به تازگی فیلمبرداری تازه ترین فیلمش “رسوایی۲” را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال داستان “رسوایی۲” که نقش اصلی آن را اکبر عبدی بازی می کند در یک شهر خیالی رخ می دهد و ده‌نمکی کوشیده در این فیلم تصویرسازی ذهنی خود را داشته باشد از چگونگي و نقش نافرماني هاي مذهبي و گناهان در بروز حوادث ناگوار طبيعي كه پيش از اين پس از طرح شدن آن از بعضي تريبون هاي مذهبي، بحث و جنجالهاي زيادي از سوي موافقين و مخالفين در گروه هاي اجتماعي برانگيخت و حالا ده‌نمكي هم به جاي  طرح نظر خويش  در شبكه هاي اجتماعي فيلم آن را ساخته و روانه  اكران خواهد كرد.

در اولین تیزر منتشر شده از “رسوایی2” علاوه بر شوخیهایی که با برخی رسانه های اصلاح طلب انجام شده نمایی کوتاه از ورود پرندگان به آسمان می بینیم.

این نما که کاملا مشخص است با سی.جی.آی(جلوه های ویژه رایانه ای) ساخته شده، بیش از هر چیز شباهت دارد به نمایی از یکی از جاودانه ترین آثار آلفرد هیجکاک یعنی تریلر تعلیق برانگیز “پرندگان”(1963) که فیلمنامه آن برآمده از داستانی به همین نام نوشته “دافنه دوموریه” بود.

در نمایی که ده نمکی از “پرندگان” هیچکاک عاریه گرفته اکبر عبدی بازیگر اصلی “رسوایی2” هم دیده می شود.

برای دیدن تیزر “رسوایی2” اینجا را ببینید.

رسوایی2
نمایی از “رسوایی2” که شباهتهایی به یکی از نماهای “پرندگان” دارد



رونمایی از پوستر فیلمی با بازی اکبر عبدی+عکس

سینماژورنال: پوستر فیلم سینمایی «بچگیتو فراموش نکن» به کارگردانی جلال فاطمی و تهیه کنندگی محمدحسن نجم رونمایی شد.

به گزارش سینماژورنال فیلم سینمایی «بچگیتو فراموش نکن» به کارگردانی جلال فاطمی و تهیه کنندگی محمدحسن نجم از ماه آینده در گروه ماندانا اکران خواهد شد. ضمن اینکه با توجه به نزدیک شدن زمان اکران، پوستر این فیلم نیز رونمایی شد.

در حال حاضر آنونس های فیلم از سینماهای سراسر کشور در حال پخش است. موسسه سینمایی راه عرفان (محسن مسافرچی) پخش این فیلم را برعهده گرفته است.

از اکبر عبدی تا بهاره رهنما و بهنام تشکر
اکبر عبدی، بهاره رهنما، بهنام تشکر، مجید شهریاری، مهران رنجبر، مریم سلطانی، مائده طهماسبی، سیاوش مفیدی، سوسن پرور، مهران رجبی، سیامک اشعریون، اکبر عسگری، محمدرضا نیلی و فرهاد آئیش همراه با هنرمندان خردسال پارسا مشیری، سوگل نصرتی، سوگند الهی، مهدی کارگرشهامت، محمدمهدی احدی، حامد کیازال بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.

ارتباط متقابل کودکان و بزرگترها و آرزوهای آنها
داستان «بچگیتو فراموش نکن» درباره ارتباط متقابل کودکان و بزرگترها و آرزوهای آنهاست. کودکان می‌خواهند بزرگ شوند و بزرگتر‌ها دلشان می‌خواهد کودک باشند، ولی گاهی آرزوها در صورت تحقق با مشکلاتی همراهند… .

سایر عوامل اصلی «بچگیتو فراموش نکن» عبارتند از: مجری طرح: شرکت تعاونی فیلم پرداز مینیاتور، نویسنده: آرش برهانی، بازنویسی فیلمنامه: علی دین محمد، مشاور فیلمنامه: جلال فاطمی، مدیر فیلمبرداری: حسن اسدی، مدیر تولید: فرخ روح افزا، مدیر صدابرداری: مهران ملکوتی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سوسن دین محمد، طراح صحنه و لباس: علی شیرمحمدی، طراح چهره پردازی: محسن بابایی، تدوینگر: حسین غضنفری، موسیقی: حمید بلندسران، منشی صحنه: فاطمه رزاقی، عکاس: کاظم حسینی، سرمایه گذاران: بنیاد سینمایی فارابی، محمدحسن نجم.

بچگیتو فراموش نکن
بچگیتو فراموش نکن



سیزده سال بعد از توقف تولید سریال “امام حسین(ع)”⇐ افشای دلیل اصلی توقیف از زبان یکی از بازیگران اصلی سریال+ اعلام یک خبر ناراحت‌کننده درباره توقف تولید پروژه سینمایی “ثارا..”

سینماژورنال/حامد مظفری: در ابتدای دهه هشتاد شهریار بحرانی کارگردانی که بیش از هر چیز بخاطر ساخت “ملک سلیمان” شناخته می‌شود تصمیم به تولید اثری عاشورایی گرفت؛ فیلم-سریالی با نام “امام حسین(ع)” که بعدتر “ثارا..” نامیده شد.

به گزارش سینماژورنال فیلمنامه این سریال عاشورایی 13 قسمتی را مجتبی فرآورده با همراهی عبدالحمید قدیریان و شهریار بحرانی نگاشته بود و بعد از چند ماه تحقیق درباره مختصات کار و البته انتخاب بازیگران سریال به تهیه کنندگی محسن علی اکبری و با بودجه ای یک میلیاردی در 1381 در لوکیشنهایی حوالی یزد کلید خورد.

با این حال تنها بعد از گذشت 4 ماه از آغاز فیلمبرداری و در شرایطی که حدود 100 دقیقه مفید هم فیلم گرفته شده بود به دلایلی نامعلوم پروژه تعطیل شد.

در آن مقطع زمانی شایعاتی شنیده شد بر این مبنا که مخالفت علما دلیل تعلیق پروژه بوده است؛ شایعاتی که البته هیچ گاه به طور رسمی هم تأیید نشد.

ده بازیگر اصلی سریال “امام حسین(ع)” به همراه کاراکترهایشان به قرار زیر بودند:

–محمدعلی کشاورز(معاویه)

–جمشید مشایخی(هانی بن عروه)

–اکبر عبدی(ولید)

–عنایت بخشی(عمر سعد)

–رویا تیموریان(ام البنین)

–شهرام حقیقت دوست(یزید)

–جعفر دهقان(حر بن ریاحی)

–مهدی فقیه(غلام سیدالشهدء)

–فرخ نعمتی(جناده انصاری)

–جهانگیر الماسی(شبیه خوان سیدالشهداء)

در کنار این ده بازیگر حدودا 50 بازیگر مکمل هم در کار حضور داشتند که در مقاطع زمانی مختلف به بازیگران اصلی می پیوستند.

داستان سریال از حرکت اباعبدا..(ع) از مکه به سمت کربلا آغاز می‌شد و بعد از واقعه عاشورا به پایان می‌رسید. در طی مسیر حرکت امام با شخصیتهای مختلفی دیدار کرده و برخی به او ملحق می‌شدند.

سیزده سال بعد از توقیف آن سریال به سراغ فرخ نعمتی رفتیم؛ بازیگری که در چهار ماه فیلمبرداری پروژه حضوری مستمر در گروه تولید داشت و بخش عمده سکانسهایش گرفته شد.

با نعمتی گفتگو کردیم تا از حال و هوای کار و دلایل توقیف بپرسیم.

تعطیلی ناگهانی سریال ضربه روحی بدی به من وارد کرد

فرخ نعمتی با اشاره به اینکه برای رسیدن به نقش اش در سریال “امام حسین(ع)” زمان و انرژی زیادی گذاشت به سینماژورنال میگوید: آن قدر درگیر نقش و حال و هوای فیلمنامه شده بودم که تعطیلی ناگهانی کار ضربه روحی عظیمی به من وارد کرد و همین باعث شد مدتها پیشنهادات بازیگری را رد می‌کردم تا اینکه برای سریال “مختارنامه” با پیشنهاد داوود میرباقری مواجه شدم و سعی کردم بخشی از آن آسیب دیدگی روحی را از طریق بازی در این کار ترمیم کنم.

کاراکتری را ایفا می کردم که ابتدا از همراهی امام سرباز می زد…

این بازیگر بااخلاق سینما، تئاتر و تلویزیون درباره شخصیتش در آن سریال توقیفی بیان می‌دارد: من کاراکتری را ایفا می کردم به نام “جُناده انصاری” که شاید واقعیت تاریخی چندانی نداشت اما بخشی از درام حوادث منتهی به عاشورا از طریق وی روایت می‌شد. جُناده شخصیتی بود که در ابتدای حرکت امام به کربلا او را همراهی نمی‌کند ولی خیلی زود پشیمانی دامنش را میگیرد و این می‌شود که سعی می کند هر طور هست خودش را به امام رسانده و در رکاب ایشان باشد.

نعمتی ادامه می دهد: در آن چند ماهی که در یزد بودیم اغلب سکانسهای من گرفته شد و از جمله سکانسهایی دردناک درباره تنهایی های جناده انصاری بعد از اینکه از امام حسین(ع) جدا می‌افتاد و اثراتی که این تنهایی بر رابطه اش با خانواده و نزدیکانش می گذارد.

بازیگر آثاری مذهبی-تاریخی چون “ولایت عشق” و “سالهای مشروطه” خاطرنشان می سازد: فصلهای تنهایی جُناده انصاری و درددلهایی که با خود می کند واقعا درست و بجا از کار درآمده بود و بحرانی نیز امید زیادی داشت که این کاراکتر وجه سمپاتیک بالایی برای مخاطب داشته باشد.

فرخ نعمتی
فرخ نعمتی

سریال توقیف شد چون دوستان ناراحت بودند که چرا بحرانی و فرآورده آنها را دور زده اند

فرخ نعمتی با اشاره به اینکه برخلاف شایعات مبتنی بر مخالفت علما با این سریال ماجرای توقیف در جای دیگر ریشه داشته به سینماژورنال می گوید: یادم می آید چند سال قبل و به هنگام برگزاری مراسم سالگرد وفات آیت ا.. طالقانی در زادگاهم طالقان به چند نفر از اعضای شورای تصویب فیلمنامه‌های مذهبی آن زمان تلویزیون برخورد کردم و حین گپ و گفت میان ما رفاقتی شکل گرفت که باعث شد رک و راست درباره دلیل این توقیف ازشان بپرسم و دوستان نیز بعد از کلی مقدمه‌چینی اعتراف کردند به اینکه همه ناراحتی‌شان از این بود که چرا بحرانی و فرآورده برای تولید این سریال مستقیما سراغ آنها نرفته‌اند و به سراغ مافوق آنها رفته اند و به بیان دیگر تلقی شان این بود که دور خورده اند.

کشمکشی بچگانه رخ داد و نتیجه اش شد توقیف سریال

این بازیگر ادامه می دهد: دوستان انتظار داشتند که عوامل تولید سریال “امام حسین(ع)” ابتدا به سراغ آنها بروند و آنها را به رسمیت بشناسند ولی دست اندرکاران سریال برای محکم کاری قضیه به سراغ مقامات بالایی نظام رفتند و طبیعی بود که این اتفاق باعث دلخوری شوراهای زیرمجموعه شده و البته کشمکشی بچگانه رخ داد که نتیجه اش شد توقف تولید سریال.

فرخ نعمتی می افزاید: ای کاش این کشمکشها با تعاملی دوستانه حل می‌شد و سریال ساخته می شد تا هم یک سند تصویری دیگر به اسناد عاشورایی ما اضافه شود هم در سایه تجربیات آن دیگران هم بتوانند کارهای بهتری بسازند.

سناریوی آن سریال بی ادعا نوشته شده بود

نعمتی که اخیرا در پروژه تاریخی پرهزینه “یتیم خانه ایران” هم ایفای نقش کرده درباره جزییات سناریوی سریال “امام حسین(ع)” به سینماژورنال می‌گوید: مهم اینجا بود که عوامل آن کار بسیار بی ادعا بودند و البته سناریویی که نوشته شده بود هم کاملا خالصانه و بی ادعا نگارش شده بود. در آنجا قرار نبود زندگی امام حسین(ع) نشان داده شود بلکه به عنوان یک ناظر بیرونی سعی شده بود بخشی از اتفاقات منتهی به عاشورا روایت شود.

کاراکترم در ابتدا فقط یک قسمت بود…

وی با اشاره به کاراکتر خودش در فیلم می گوید: نقشی که خودم در سریال ایفا می کردم هم در فیلمنامه ابتدایی فقط یک اپیزود را به خود اختصاص داده بود و وقتی درباره آن با مجتبی فرآورده و عبدالحمید قدیریان صحبت کردم آنها گفتند این فقط مایه ابتدایی کار است و با حضور خودت این کاراکتر توسعه خواهد یافت. یادم می آید حتی قدیریان گفت نمی دانم فرزند جُناده یا همسرش چطور خصوصیاتی دارند و باید جلو رفت و آرام آرام پازل را تکمیل کرد.

وی ادامه می دهد: با این حال حین تولید مدام داده های بیشتری از کاراکتر به ذهن خودم و سناریستها می رسید و شخصیت مدام قوام می یافت تا جایی که به هنگام توقف تولید به یک شخصیت تمام عیار بدل شده بود با فراز و فرودهای روحی فراوان.

فیلمنامه درام سینمایی “ثارا..” متفاوت بود با سناریوی سریال “امام حسین(ع)”

سال گذشته فرآورده فیلمنامه نویس سریال “امام حسین(ع)” پروانه ساخت پروژه ای سینمایی به نام “ثارا..” را دریافت کرد و قصد کرد خودش این پروژه را کارگردانی کند. وی حتی با بازیگران مختلفی برای ایفای نقشهای اصلی مذاکره کرد و البته بنا بود فرخ نعمتی هم در این فیلم ایفای نقش کند.

نعمتی که پنج سال قبل و به خاطر بازی خوبش در یکی از زیباترین شاعرانه‌های سینمای ایران “برف روی شیروانی داغ” نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شده بود درباره حضورش در درام سینمایی “ثارا..” به سینماژورنال می گوید: در “ثارا..” بنا بود نقشی به جز نقشم در سریال توقیفی را بازی کنم و با فرآورده صحبتهای ابتدایی هم در این باره صورت گرفته بود.

وی ادامه می دهد: فیلمنامه های آن سریال و این فیلم ربط چندانی به هم نداشت و فقط نقطه اشتراک مجتبی فرآورده بود که در هر دو کار مسئولیت داشت ضمن اینکه به لحاظ سناریو این کار به اندازه فیلمبرداری زنده به جلوه های ویژه بصری هم متکی بود که می شد نقطه افتراق اصلی با سریال.

سرمایه گذار قید همکاری با درام سینمایی “ثارا..” را زد و کار متوقف شد

فرخ نعمتی در پایان گفتگوی خود با اعلام خبر توقف تولید درام سینمایی “ثارا..” به سینماژورنال بیان می دارد: مجتبی فرآورده واقعا با جان و دل برای پیش بردن این درام سینمایی زحمت کشید و همه کار کرد که بتواند آن را کلید بزند اما متاسفانه مدتی است که کار از پیش تولید هم خارج شده است و دلیل اصلی آن هم این است که سرمایه گذار اصلی قید همکاری را زده است.




اکبر عبدی در گفتگو با رشیدپور: ده‌نمکی فقط ۴۵ کیلو وزن دارد و زور هل دادن کسی را ندارد!/ آب و هوای ترکیه به من ساخته!/من هیچ وقت به هیچ کس رأی ندادم/آهنگهای شجریان را باید دور کُند گوش کنید تا بفهمید چه می خواند!!!

سینماژورنال: اکبر عبدی تازه ترین مهمان برنامه اینترنتی “دید در شب” بود.
به گزارش سینماژورنال عبدی به مانند همیشه سعی کرد در این گفتگو نیز صریح و در عین حال طنازانه پاسخگوی پرسشها باشد.
رضا رشیدپور در ابتدای برنامه با استفاده از لقب عالیجناب برای اکبر عبدی از وی به عنوان یک هنرمند فرهیخته و مردم دار یاد کرد و به تمجید و ستایش او پرداخت اما گفت چون ذات برنامه “دید در شب” انتقادی و گفت و گوی سخت است  باید این ویژگی را برای خاص بودن برنامه حفظ کرد.
سینماژورنال متن گفته های عبدی را منطبق با متن تنظیم شده “شفاف” ارائه می دهد:

پنج سال است کراوات می زنم
اکبر عبدی که با تیپ متفاوت و کروات در این برنامه حضور پیدا کرده در ابتدای صحبت هایش گفت: من از بچگی به کروات علاقه مند بودم و حدود پنج سال است که به طور مرتب در برخی از محل هایی که حضور پیدا می کنم کروات می زنم چون موجب می شود منظم دقیق و مرتب تر باشم . وی در پاسخ به سوال رشید پور که گفت آیا این کار موجب انتقاد تند به شما نمی شود گفت: نه ، فقط زمانی که برای حضور در برنامه های تلویزیونی حاضر می شوم  از من می خواهند که برای ضبط برنامه کرواتم را در بیاورم و من می پذیرم.

رشید پور: آیا این کروات زدن با نقش هایی نظیر نقش روحانی که شما ایفا کرده اید در تضاد نیست؟
من روحانی نیستم و فقط نقش روحانی را بازی می کنم، این کروات برای بنده نظم ایجاد می کند و به گونه ای مرا مرتب و منظم نشان می دهد و کمک می کند که مرتب تر دیده شوم.

رشید پور: این اواخر شما با خاطره ای که در تلویزیون تعریف کردید هیاهوی زیادی به پا کردید آیا از این اتفاق پشیمان هستید؟

به هیچ وجه، اولا من نمی دانستم که برنامه مستقیم است، و دلیلم برای این حرف همان جمله ای است که گفتم الان شبکه سه سوت می زند ، به مناسبت عید غدیر به عنوان مهمان یک برنامه دعوت شدیم و در آن برنامه حضور پیدا کردیم و آن اتفاق های افتاد ،عبدی با اشاره به اینکه  بنده تحت توهین به هیچ عربی حتی عرب های سعودی را نداشتم زیرا در عربستان هم شیعه وجود دارد و آن ها برای ما مقدس هستند گفت: من قصدم پاسخگویی به آن پدر و پسری بود که به من گفتند تنها دخترت را به ما بده تا هم قدش به تو طلا می دهیم .

رشیدپور: شما در زمانی این حرف را زدید که با توجه به حادثه منا یک جوی به وجود آمده بود و طبیعی بود این قضیه تعمیم داده شود؟

قطعا به خاطره حادثه منا این خاطره را تعریف کردم و اگر توهینی کردم فقط منظورم آن دو نفر بوده، ائمه ما عرب هستند من نمی توانم به اعراب توهین کنم بهترین دوستان من از مردم جنوب کشور هستند من هیچ وقت به نژاد و اصلیت آنها توهین نمی کنم ، شاید بهتر بود آن حرف را با توضیح بیشتری مطرح می کردم.

رشیدپور: آیا دامن زدن به این اتفاقات و اختلاف اندازی بین شیعه و سنی درست است؟

ببینید پررنگ شدن این قضیه قطعا به خاطر آن گروهی بود که از اختلاف موجود بین شیعه و سنی سود می برند، و اگر نه مردم جنوب کشور ضمن دوست داشته اند کارهای بنده را. وقتی من در آنجا حضور پیدا می کنم از من به گرمی استقبال می کنند.

رشیدپور: آیا گروهی که در اینستاگرام به صحبت های شما واکنش نشان دادن شما را ناراحت کرد؟
حقیقت چون من بلد نیستم با اینستاگرام کار کنم صحبت های این عزیزان را ندیدم و یکی از دوستان نزدیک بنده وظیفه مدیریت صفحه من را در شبکه های اجتماعی دارد.

رشیدپور: نظر شما در مورد واکنش افراد مشهور مثل آقای ضرغامی ریس سابق صدا و سیما ، حجت الاسلام زائری از سخنرانان و واعظان مشهور به این داستان چیست؟

این عزیزان به بنده توهینی نکردند ، فقط نظرشان این بود که درست نیست در یک برنامه زنده یک هنرمند و بازیگر با این سابقه از این ادبیات استفاده کند.

رشیدپور: پس می توان گفت این ادبیات در وجود اکبر عبدی وجود دارد؟

شاید به جای آن کلمه چیز دیگر بگویم ، ولی دوست داشتم که در خاطره را بدون دروغ تعریف کنم و از طرفی واقعا نمی دانستم برنامه زنده پخش می شود و معمولا در دیدارهای حضوری مردم  دوست دارند   هنرمندشان را بدون سانسور و بدون واسطه ببینند

رشیدپور: پس می توان گفت این ادبیات در وجود اکبر عبدی وجود دارد؟
من هم تافته جدا بافته نیستم من در میدان شوش بزرگ شدم و کفتر بازی کردم و دوستان خلاف کار و چاقو کش دارم و این گونه نیست که در نروژ به دنیا آمده باشم و در سوئد به مدرسه رفته باشم. یک آدم معمولی جنوب شهری هستم مثل خیلی از انسان های دیگر ، بازهم از کسانی که از شنیدن حرفهای من ناراحت شدن به ویژه مردم عرب کشور عذر خواهی می کنم.
من پولکی نیستم

رشیدپور: آیا از بازی در “اخراجیها، و “رسوایی” راضی هستید یا ناراحت؟

من اگر خاطره بدی از این فیلم ها تعریف کردم یا انتقادی کردم به خاطر مسائل مالی بود من در اخراجی های یک شانزده میلیون قرارداد بستم که ده میلیون آن را ده ماه بعد دریافت کردم.

رشیدپور: بعضی های می گویند اکبر عبدی پولکی است؟
خیر، واقعا اینگونه نیست، بسیار پیش آمده که پولمان را به راحتی خورده اند، من  در برنامه تلویزیونی “هفت” از کلمه کلاهبردار استفاده کردم که به ازای هر بار تکرار این کلمه خطاب به تهیه کننده محترم قاضی در دادگاه شصت هزار تومان مرا جریمه کرد.

رشیدپور: آقای عبدی به خاطر بازی در هر فیلم چقدر پول می گیرید؟
این مبلغ به عوامل مختلف بستگی دارد من در اخراجی های یک بیست میلیون گرفتم ، در اخراجی های دو چهل میلیون قرار داد بستم که با صحبت های شریفی نیا ده میلیون تخفیف دادم که بعد ها متوجه شدم آقای شریفی نیا خودش در آن کار شریک بوده و از ده نمکی خواسته بود به ازای تخفیفی که از بازیگران می گیرد درصدی به دستمزدش اضافه شود البته این را اگر به خودش بگویید می گوید نه اما دورغ می گوید، همچنین در اخراجی سه 110 میلیون ، معراجی ها 100میلیون ، رسوایی 1 صد و ده میلیون و رسوایی دو دویست میلیون قرار داد بستم .

رشیدپور: واکنش کارگردان فیلم که آدم متدینی است یا حداقل ظاهر این گونه دارد به این اتفاقات چه بود؟
ایشان وقتی متوجه می شدند قضیه را پیگیری می کردند و دستور رسیدگی می دادند اما سایر دوستان به ویژه همکاران بخش تولید کم کار می کردند.

اکبر عبدی
اکبر عبدی در کنار محمدرضا رشیدپور

رشید پور: آیا “رسوایی1” کار خوبی بود؟
بله، کار خوبی بود چون مخاطب خوب و زیادی داشت.

رشیدپور: من با شما مخالفم. صحنه اعدام هم مخاطب زیاد دارد، آیا خوب هست؟
به خاطر اینکه اتفاق پر رنگی است و اتفاقی نیست که هر لحظه بیفتد به همین دلیل مخاطب زیاد دارد ، “اخراجیها” به دلیل وجود سکانس های جالب که کنار هم قرار گرفته و به خاطر وجود آقای ده نمکی توانسته مجوز بگیرد پرفروش بوده اما این گونه نیست که فیلم هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد.

رشیدپور: شنیده می شود اکبر عبدی آدم بد قولی است؟

اگر این اخلاق من از ابتدای ورودم به سینما در من وجود داشت نمی توانستم با بزرگانی مثل آقای مخملباف دوکار، میرباقری سه کار ، مرحوم حاتمی دوکار، مهرجویی، تقوایی و سایر بزرگان کار کنم، آدم بدقول نمی تواند اکبر عبدی بشود و پر رنگ شود و من این حرف را قبول ندارم.

رشیدپور: شما که سابقه کار با علی حاتمی و تقوایی سایر بزرگان را دارید چه گونه می شود که در فیلم های سوپر مارکتی هم حضور پیدا می کنید و با کارگردانان جوان هم کار می کنید؟
به هر حال من هم باید از لحاظ مادی زندگی خود را پیش ببرم. من نمی توانم منتظر بمانم که آقای تقوایی فیلم بسازد. الان حدود بیست و اندی سال است که آقای تقوایی فیلم نساخته و خانه نشین است ، دولت باید بودجه و یارانه اختصاص بده مانند بقیه کارگردانان تا ایشان هم بتواند فیلم بسازد.

رشیدپور: خط فکری ده نمکی را دنبال می کند یا حامی ناصر تقوایی اید؟
من طرفدار کار درست و صحیح هستم. حال این کار توسط هر فردی با هر شکل اخلاق و هر سبکی می تواند عرضه شود،به من ایراد می گرفتند که چرا با آقای ده نمکی کار کردید آیا می دانید ایشان دانشجو ها را از بالا به پایین پرت می کردند زمانی که می پرسیدیم آیا شما این کار را از ایشان دیدید می گفتند که نه ما هم از زبان فرد دیگر شنیده ایم، من به شما می گویم این فرد چهل و پنج کیلو است و زور هول دادن کسی را ندارد.

رشیدپور: در مورد اقامت در ترکیه و خرید منزل در آنالیا تا قصه پناهندگیتان بگویید.
من دوستی در آنالیا ترکیه داشتم که در آنجا هم آژانس مسافرتی داشت و هم آژانس مسکن، روزی ما را برای نشان دادن شکل ساخت و ساز و متریال استفاده شده در ساختمان هایش به آنجا برد و ما دیدیم می توانیم با هفتصد میلیون آپارتمان دوبلکس با تمام امکانات که همه وسائل آن زیمنس آلمان است در آنجا داشته باشیم که با این پول در نازی آباد هم نمی شود آپارتمان دوبلکس خرید، از طرفی بنده زمانی که در ایران بودم هر سه روز نیاز به دیالیز داشتم و اگر این زمان به تاخیر می افتاد حال من بسیار بد می شد اما در آنجا آب و هوا به من ساخته بود به نوعی که من هر ده روز دیالیز می کردم در حال حاضر هم برای استراحت مدتی در سال به آنجا می رویم، ولی صحبت هایی که در مورد اقامت یا پناهندگی بنده شده بود صحت ندارد.

رشیدپور: سریال های ترکیه ای که از ماهواره ها پخش می شود را می پسندید؟
نه موافقم نه مخالف، به این دلیل که در عرضه ده ماه ششصد میلیون دلار به کشور های مختلف فروختند نمی توانیم بگوییم آن ها موفق نبوده اند موفقیت معنوی هم با میزان مخاطب آنها مشخص می شود.

رشیدپور: آقای عبدی شما خیلی کمیت محور هستید؟
ما قرار نیست خیلی با کیفیت صحبت کنیم. سینمای ما در برابر هند و آمریکا ضعیف تر است. آنها تولید زیادی دارند سینمای ما در مقابله سینمای آمریکا شوخی است فیلم تولیدی در ایران حداکثر در چهل سینما نمایش داده می شود اما در سینماها آمریکا به طور همزمان در سه هزار سینما نشان داده می شود فیلم “محمد رسول ا..(ص)” یک سر و گردن از فیلم های سینمای ایران بالاتر است.

رشیدپور: بالاخر موضع شما نسبت به آقا مجیدی مثبت است یا منفی؟
ببنید من اگر انتقادی به آقای مجیدی دارم آنجاست که فیلمی می سازد از خواهر و برادری که لنگ یک جفت کفش هستند آن هم در مملکتی که مردمش در ماه رمضان و محرم الحرام به بهترین شکل می بخشند و نذری می دهند ، که چهره خوبی از کشور به مردم نشان نمی دهند.

رشیدپور: شما طرفدار ریس جمهور سابق کشور بودید؟
من نه موافقم نه مخالف هیچ ریس جمهور هیچ کشوری از جمله کشور خودم نیستم چون اصلا سیاسی نیستم .

رشیدپور: پس چه طور می شود جایی روی صحنه از ایشان حمایت می کنید؟
من باید مطیع باشم و به رای مردم احترام بگذارم ، ایشان برگزیده مردم هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند و جایی که من بودم جایی دعوا و انتقاد نبود.

رشیدپور : شما به احمدی نژاد رای داده بودید؟
من هیچ وقت به هیچ کس رای ندادم، فقط یک بار با مادرم در انتخابات مجلس و قبلتر در رای گیری جمهوری اسلامی  رای دادم.

رشیدپور: شما در برنامه “خندوانه” به ریس جمهور فعلی انتقاد کردید؟
آن بیشتر یک شوخی بود که باید از دهان من در میامد چون من کمدین جامعه هستم. من می توانم از طریق خندیدن حرفم را به مسئولین بدهم. خدا می گوید بزرگی را به تو می دهم که از این بزرگی در جهت خودت و بندگانت استفاده کنی.

رشیدپور: اکبر عبدی تحت عنوان کمدین، نقش روحانی بازی می کند در برنامه ای با یاد از برادر شهیدش اشک می ریزد،  مقابل ریس جمهور عصا بدست رول کمدین بازی می کند در آنتالیا می رود و خانه می خرد، دوست دارد در ترکیه فیلم بازی  کند، این مساله را چطور توضیح می دهید؟
من هم آدم هستم و حق زندگی دارم باید آن جور که دوست دارم زندگی کنم.

رشیدپور: در مورد این پنج اسم اولین کلمه ای که به ذهنتان می رسد را بگویید؟

–استاد محمدعلی کشاورز: شعبون استخوونی

–استاد جمشید مشایخی: معرف من به سینمای ایران

–استاد عزت الله انتظامی: سر بازی در “اجاره نشین ها” از ترس بازی مقابل ایشان سه روز می ترسیدم و حالم بد می شد.

–استاد علی نصیریان: انضباط به معنای مطلق برای یک بازیگر

–مسعود ده نمکی : بایرام در اخراجی ها

–محمود احمدی نژاد: آدم فوق العاده راحت، اصلا در کنارش احساس  نمی کردی آدم بزرگ سیاسی است.

–محمدرضا شریفی نیا: مرده خور

–رضا عطاران: نمونه یک آدمی که از هیچی در یک شهرستان دور افتاده سوپر استار می شود مصداق خواستن توانستن

–حجت الاسلام حسن روحانی: یاد بدقولی می افتم ، بعد از آمدنش وضعیت اقتصادی بدتر شد.

رشیدپور: خواننده مورد نظر شما کیست؟
مرضیه، دلکش ، بنان، ابی ، معین، داخل کشور هم ایرج و احسان خواجه امیری شعر و کارهایشان را می پسندم.

رشیدپور: نظر شما در مورد استاد شجریان چیست؟
عاشق پسر استاد شجریان هستم، آهنگ های استاد را باید دور کند گوش کنیم تا متوجه شویم چه می گوید.




آیا خاطره‌گویی اکبر عبدی از سفر حج هماهنگ شده بود؟/مدیر شبکه سه پاسخ می‌دهد

سینماژورنال: صحبت‌های جنجالی اکبر عبدی در یک برنامه زنده تلویزیونی که در آن روایتی را درباره دیدار با یک عرب سعودی بیان کرده بود و البته حین این روایت یک کلمه خط قرمزی هم از دهانش خارج شده همچنان محل بحث رسانه هاست.

به گزارش سینماژورنال بسیاری متعجب بودند از اینکه که چرا سخنان عبدی در آن برنامه سانسور نشده است و بی سانسور روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است آن هم در حالی که بعضا فوتبالهای داخلی هم گرفتار سانسور می شوند.

 غلامرضا میرحسینی مدیر شبكه سه در پاسخ به این سوال كه آن جمله جنجالی اكبر عبدی برای شما مشكل ساز نشد؟ به “خبرآنلاین” گفت: نه، مشكل ساز نشد. هر كسی مسئول مطالب خودش است.

این مدیر در پاسخ به این پرسش که آیا با توجه به فاجعه منا، صحبت های اكبر عبدی از قبل هماهنگ شده بود كه این طوری مردم ایران كمی خوشحال شوند؟ او در پاسخ گفت: مگه می‌شه؟ مگه داریم؟ البته این هم حرفی است اما در دوران مدیریت من باید همه چیز داشته باشیم.




توضیحات تازه اکبر عبدی درباره خاطره جنجالی‌اش از سفر حج

سینماژورنال: در شب عید غدیر اکبر عبدی مهمان یک برنامه زنده تلویزیونی بود.

به گزارش سینماژورنال در این برنامه وی به ذکر خاطره ای از سفر حج پرداخت.

خاطره ای از خواستگاری یک عرب از دخترش حین سفر حج و پاسخ تند عبدی به این عرب.

این خاطره گویی جنجالهای فراوانی را در شبکه های اجتماعی رقم زد تا جایی که عبدی مجبور شد از طریق صفحه اجتماعیش توضیحاتی را در این باره ارائه کند.

توضیحات عبدی چنین است: با سلام و درود به تمامی هموطنان عزیز و پاک سرشتم من از همین جا دست تمامی خواهران و برادران عرب زبان ایرانی خودم رو میبوسم و این مطلب رو فقط برای رفع سوء تفاهم عزیزان هموطن عرب زبانم مینویسم که روی صحبت من در دفاع از ناموس و ایرانی بودنم با وهابیون سعودی بود. دوستتون دارم. حق نگه دار همه شما خوبان.




اکبر عبدی “مشدی عباد” می شود!

سینماژورنال: یدا.. صمدی کازگردان قدیمی سینمای ایران به تازگی پروانه ساخت فیلمنامه ای با عنوان “مشدی عباد” را دریافت کرد.

به گزارش سینماژورنال “مشدی عباد” فیلمی است موزیکال که به زبان آذری تولید خواهد شد و درونمایه های کمدی بر آن غالب است.

طبق اطلاعات ارائه شده در “بانی فیلم” اکبر عبدی اصلی ترین بازیگر این پروژه و ایفاگر کاراکتر “مشدی عباد” است.

وضعیت تولید فیلم تازه صمدی گره خورده است به یافتن سرمایه گذار و در این میان صمدی مقدمات کار را فراهم خواهد کرد.

صمدی یک کمدی اقتباسی آماده اکران به نام “پدر آن دیگری” را دارد که گویا پاییز روی پرده می رود.




ده‌نمکی: خدا کند شایعات و زلزله‌های اخیر را گردن “رسوایی” نیندازند!+عکس

سینماژورنال: مسعود ده نمکی این روزها سرگرم فیلمبرداری قسمت دوم “رسوایی” است.

به گزارش سینماژورنال بخش عمده داستان “رسوایی2” در شهری خیالی می گذرد و با محوریت ماجرای یک قتل و در کنارش پیش بینی یک زلزله روایت می شود.

در “رسوایی2” به شوخی با رسانه های کاغذی هم پرداخته شده است و از جمله این رسانه ها روزنامه “جبهه” است که زمانی توسط خود ده نمکی منتشر می شد.

ده نمکی به تازگی تصویری اجتماعی از روی جلدی از این روزنامه را که صفحه اول آن درباره احتمال وقوع یک زلزله اطلاع رسانی کرده را منتشر نموده است.

این کارگردان در شرح این تصویر نوشته است: روزنامه های شهر فرضی قصه “رسوایی2″؛ خدا کند زلزله های اخیر و شایعات را گردن فیلم “رسوایی” نیاندازند و بگویند کار تبلیغاتی فیلم است.

رسوایی2
روی جلد روزنامه “جبهه” که در “رسوایی2” دیده می شود




شوخی گزنده ده‌نمکی با روزنامه اصلاح‌طلب+عکس

سینماژورنال: مسعود ده نمکی کارگردان میلیاردی سینمای ایران این روزها درگیر ساخت قسمت دوم “رسوایی” است.

به گزارش سینماژورنال در این قسمت که داستانش در یک شهر خیالی می گذرد ده نمکی با برخی روزنامه های اصلاح طلب شوخی کرده است.

البته شوخیهای ده نمکی به صورت کاملا غیرمستقیم اما مشهود انجام شده است.

در یکی از تازه ترین تصاویر منتشر شده از “رسوایی2” صفحه اول روزنامه ای را می بینیم که نام آن “غرب” بیش از هر چیز یادآور یکی از روزنامه های اصلاح طلب صبح است.

شوخی با نام یکی از روزنامه های اصلاح طلب
شوخی با نام یکی از روزنامه های اصلاح طلب