1

واکنش مهدی فخیم‌زاده به طرح پرسش سینماروزان در چرایی پاک کردن انتقاد از دولت روحانی⇐ده‌ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟/صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم/پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد/نه فارابی و نه هیچ یک از مراکز سینمایی قولی به من نداده!

سینماروزان: طرح پرسشی از سینماروزان در چرایی پاک شدن متن انتقادی مهدی فخیم زاده از حسن روحانی و طرح سوال درباره ارتباط این پاک شدن با وعده حمایت از سوی فارابی(اینجا را بخوانید) با واکنش مهدی فخیم‌زاده مواجه شد.

مهدی فخیم‌زاده با ارسال یادداشتی برای سینماروزان به صراحت از این گفته که نه از فارابی و نه از هیچ کدام از مراکز سینمایی دولتی یا غیردولتی قولی به او داده نشده که به خاطرش متنش را پاک کند؛ او دلیل پاک شدن متن را صرفا انبوه کامنتهای متناقضی دانسته که نثار صفحه اجتماعیش شده است.

متن یادداشت مهدی فخیم زاده برای سینماروزان را بخوانید:

سلام. نه والله! نه فارابی و نه هیچیک از مراکز سینمایی دولتی و غیردولتی با بنده تماسی نگرفته‌اند و هیچ قولی ردو بدل نشده. بنده سابقه‌ام در سینما مشخص است و نشان میدهد که به قول آن سیاستمدار بزرگ «نه فندق دارم که به کسی بدهم و نه دندان فندق شکستن دارم.»

پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد و بنده خیال دارم آن قدر صبر کنم تا سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ای در بخش خصوصی پیداکنم و یا فرجی پیش بیاید و شخصا بتوانم سرمایه ساختش را فراهم سازم.

ازاین گذشته من تغییری در مواضعم ندادم؛ من در متن اول فقط یک کلمه نوشته بودم و فکر می‌کردم همین یک کلمه از طرف آدمی مثل من با سوابق کاری مشخص، برای خواننده کافی است که دریابد از چه پشیمانم. من که سیاستمدار و عضو حزب و جناح دسته و گروه خاصی نبودم جامعه شناس و اقتصاددان هم نیستم پس وقتی می‌گویم پشیمانم مشخص است که معنی اش چیست، معنیش اینست که از اوضاع فرهنگی و اختصاصا سینما ناراضی هستم.

اما به محض اینکه مطلب انتشار پیدا کرد هرکسی از ظن خود یار ما شد. یکی میگفت چرا پشیمانی؟ یکی میگفت اصلا بیخود از اول حمایت کردی! دیگری عقیده داشت که اصولا نباید در انتخابات شرکت میکردی و نفر بعد معترض بود که چرا به جای روحانی از فلان کاندیدا حمایت نکردی و الی اخر…

البته تعدادشان به نسبت کسانی که تائید میکردند اندک بود ولی به هر حال بودند و صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم و همان مطلب را با توضیح و تفصیل و تفکیک جایگاه خودم در جامعه و سینما جایگزین سازم.

جالب این بود که در همان چند لحظه جایگزینی، ده ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟ در حالیکه هیچکدام از اینها نبود.

خود من این تصمیم را گرفته بودم و هیچ گونه مداخله و تماسی در کار نبود.

به هرحال چاره ای نیست؛ این شرایط فعلی جامعه ماست؛ ما به همه چیز معترضیم و به همه کس با شک و تردید و بدبینی نگاه میکنیم!امیدوارم این دوره نیز به سر آید و همه امور به روال طبیعی خودش باز گردد. انشاءالله.




چرا فخیم‌زاده اعتراض خود به روحانی را پاک کرد؟؟ آیا فارابی برای حمایت از «مشت در وقت اضافه» چراغ سبز نشان داده؟؟

سینماروزان: روز گذشته مهدی فخیم‌زاده با انتشار عکسی از حضور خود در یک همایش انتخاباتی با انتقاد از دولت روحانی نوشت: همراه تعدادی از سینماگران به مشهد رفته بودیم تا در مراسم سخنرانی آقای روحانی حضور داشته باشیم و برای ایشان تبلیغ کنیم. راستش را بخواهید الان پشیمانم.

فخیم زاده البته ساعاتی بعد، این متن اجتماعی را حذف کرد و در توضیحاتی اعلام کرد که در زمینه مسائل سیاسی صاحبنظر نیست و منظورش از این نوشته، این بوده که از وضعیت فرهنگ و هنر و سینما ناراضی است.

آن متن اعتراضی و سپس حذف سریع آن گمانه‌هایی را درباره جعلی بودن صفحه منسوب به فخیم‌زاده را شکل داد ولی فخیم زاده این گمانه را رد کرد و از تعلق این صفحه به خودش سخن گفت.

در این میان برخی هم به طرح پرسش درباره تغییر موضع ناگهانی فخیم‌زاده پرداختند و اینکه اصلا چرا او اول بار متن انتقادی نوشته که بخواهد پاکش کند؟

به مانند همیشه این طرح پرسش با پرسشهایی تازه امتداد یافت مبنی بر آن که آیا فارابی که پیشتر برای حمایت از تولید «مشت در وقت اضافه»فخیم زاده کمک نکرده بود بعد از متن انتقادی، به خود ادامه داده و به او برای حمایت چراغ سبز نشان داده؟؟




آیا این تیتر، جشنواره ای میلیاردی موسوم به «جهانی فجر» را هم شامل می‌شود؟⇐روزنامه شرق: کاش وزارت فرهنگ دل بکند از جشنواره‌بازی!

سینماروزان: اگر در همه سه سال و خرده ای گذشته این رسانه های مستقل بودند که افزودن به دایره دولتی سازی فرهنگی و بخصوص راه اندازی جشنواره های رنگارنگ، مدارس سینمایی فاقد کارکرد و گروههای سینمایی ایزوله را کاملا متضاد با اهداف کلان مدیریت فرهنگی می دانستند و از آن سو رسانه های مخالف دولت هم این نقدها را بازنشر می کردند در ماههای منتهی به انتخابات 96 رسانه های اصلاح طلب که همچنان رپورتاژ بخشهای دولت ساخته سینمایی در صفحاتشان به چشم میخورد، نقد دیوانسالاری دولتی در عرصه فرهنگ را در دستور کار قرار داده اند.

به گزارش سینماروزان روزنامه اصلاح طلب “شرق” به تازگی با نگارش یادداشتی با عنوان “کاش وزارت فرهنگ دل بکند از جشنواره بازی” به نوبه خود توسعه عریض و طویل بخش دولتی فرهنگ را مورد شماتت قرار داده است.

متن یادداشت “شرق” را بخوانید:

یک- کاش وزیر فرهنگ و رئیس سازمان سینمایی از خاطر نبرند چندبار مجبور شدند اعلام کنند در آرای داوران جشنواره فیلم فجر دخالت نکرده‌اند؛ دولتی که در سال نخست با بازگشایی خانه سینما دل سینماگران را ربود، در سال پایانی به بهانه چهار، پنج سیمرغ و تلخ و شیرین‌شدن چند فیلم، آماج حملات سینماگران قرار گرفت… این یعنی دولت در مواجهه با یک جشنواره جای درستی نایستاده است؛ دولت باید در این چهار سال آرزوی برپایی جشنواره فیلم فجر از سوی بخش خصوصی یا نهاد مدنی مانند خانه سینما را محقق می‌کرد، به گمانم حتی همین سال نویی که از راه می‌رسد بهترین فرصت برای حوِّل حالَناست.

دو – چند روز پیش در اتفاقی کم‌سابقه، شش انجمن تجسمی بیانیه مشترکی دادند تا معلوم شود مشکل فقط سینما نیست، رویدادپروری دولت دیوار کجی است که تا ثریا کج بالا خواهد رفت؛ در بند دوم این بیانیه جملاتی آمده که گویا درددل تمام جامعه فرهنگ و هنر و نه‌فقط تجسمی است: «این سال‌ها، مدیریتِ دولتی هنر با فاصله‌گرفتن از انجمن‌های تجسمی، خود را از اندیشه، دانش و همکاری این مجموعه‌های تخصصی محروم کرده است. انجمن‌هایی که می‌توانند در برنامه‌ریزی‌های کلان فرهنگی – هنری مشاورانی ارزشمند باشند…».
٢٨ دی، در همین ستون زیر تیتر: «پیشی‌گرفتن کمیته فرهنگ از وزارت فرهنگ» نوشتم: «درحالی‌که حدود ٧٠ روز از تغییر وزیر فرهنگ می‌گذرد، تحولی که جامعه هنری توقع داشت برآورده نشده است، البته همه می‌دانند عرصه فرهنگ و هنر محصول زودبازده ندارد؛ اما آنچه این سال‌ها بر اهل هنر گذشت، سعه‌صدر و طاقت‌ها را به شماره انداخته است…».
دامنه‌دارشدن اعتراض‌های جامعه هنری ثابت می‌کند کاسه صبرها لبریز است؛ هنرمندان می‌اندیشند عهد رئیس‌جمهور برای واگذاری امور هنر به آنها، آن‌سان که باید سامان نیافته است؛ این اعتراض‌ها و گلایه‌ها ناظر به چنین تصوری است.
سه – دوم آذر در همین مجال زیر تیتر: «آزمون بزرگ وزارت فرهنگ» نوشتم: «وقتی پرسپولیس و استقلال بعد از چندین ماه خبرسازی، سرانجام دولتی ماندند و به بخش خصوصی واگذار نشدند، نبود اعتماد به بخش خصوصی در سیستم تصمیم‌سازی کشور یادآوری شد…». برخورد وزارت فرهنگ با جشنواره‌ها به‌خصوص فجر، مشابه برخورد وزارت ورزش با دو تیم قرمز و آبی است؛ حال آنکه به شهادت همه این چهار دهه، گره‌زدن موفقیت دولت با توفیق یا عدم توفیق فلان بی‌ینال یا جشنواره جز باخت هیچ آورده‌ای برای دولت ندارد.
تصور عمومی این بود که دولت یازدهم با شعار دولت فرهنگی و پرهیز از فرهنگ دولتی خواهد توانست نهادهای عمومی و صنفی در امر هنر را قدرت بخشد و یک‌بار برای همیشه با رویدادپروری و برگزاری جشنواره‌ها خداحافظی کند؛ هم نام نیکی از خودش به‌جا می‌گذاشت و هم قدمی به‌سوی استقلال هنر برمی‌داشت که دولت‌های بعدی هم نتوانند به آن تعدی کنند.
اما اعتراض‌ها نشان می‌دهد سیستم بوروکراسی عریض‌وطویلی که چهار دهه است بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حکم‌فرمایی می‌کند توانست همه ایده‌آل‌طلبی‌ها را ناکام بگذارد. کمترین کارکرد این‌گونه سیستم‌های دیوان‌سالار تاریخ‌مصرف‌گذشته، کشتن ایده‌آل‌طلبی‌ها و نادیده‌انگاشتن نیازهای روز است که بار دیگر توانایی بالای خود را به رخ کشید.