1

گلایه منتقد نزدیک به کیمیایی از روش‌های مستبدانه اصغر فرهادی!

سینماژورنال: جواد طوسی از جمله منتقدانی است که در همه سالهای اخیر علقه های دیرین خود به کیمیایی را حفظ کرده است.

به گزارش سینماژورنال طوسی یکی از معدود منتقدانی است که کیمیایی اغلب ترجیح می‌دهد در گفتگوهایش او  نیز حضور داشته باشد، در تازه ترین یادداشت خود به گلایه از فیلمسازانی چون اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا و کیارستمی پرداخته است.

گویا جواد طوسی قصد داشته گفتگویی با فرهادی انجام دهد اما بعد از مدتها پیگیری نتوانسته با وی گفتگو کند و همین امر دلخوری او را موجب شده و حالا با یادداشتی با عنوان “پیاده شو با هم بریم” در “شرق” به گلایه از فرهادی پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت طوسی را ارائه می دهد:

افراط در ستایش کیارستمی و فرهادی باعث شده دسترسی به آنها دشوار شود

متأسفانه این منیت، همچون اسب سرکشی در درون ماست که اگر مهارش نکنی، بدجوری کار دستت می‌دهد و حزب‌اللهی و اصولگرا و اصلاح‌طلب و روشنفکر و مستقل نمی‌شناسد. همین افراط در ستایش فیلم‌سازانی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا باعث شده که رفته‌رفته دسترسی به این بزرگواران (حتی از طریق یک تماس تلفنی) امری ناممکن باشد. یا باید با دستیار و مدیربرنامه‌های‌شان هماهنگ شوی که اغلب سنگ‌قلاب‌شدن محترمانه است یا پیغام‌گیر جواب نمی‌دهد و تحویلت نمی‌گیرد.

با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی

گاهی اوقات فکر می‌کنی با اوباما و کاپولا و اسپیلبرگ بهتر می‌توانی دیالوگ ردوبدل کنی تا با این اساتید! خب این شیوه برخورد متکبرانه یک توهین آشکار است. حتی اگر توجیه این باشد که ما هم کار و زندگی و خلوتی داریم و می‌خواهیم روی فیلم و فیلم‌نامه بعدی‌مان کار کنیم، باز این دلیل نمی‌شود که میان افراد قائل به تفکیک نشویم. به‌هرحال، تماس‌گیرندگان در پیغام‌گیر خود را معرفی می‌کنند و این حضرات می‌توانند لااقل جواب‌گوی اشخاصی باشند که از دید خودشان کار آنها را قبول دارند و دارای شأن و حرمت و سابقه‌ای هستند.

اگر به هر علتی می‌خواهند گفت‌وگو و نظرخواهی را نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند

حتی اگر به هر علتی می‌خواهند پیشنهادشان را اعم از گفت‌وگو و نظرخواهی و گرفتن یک مطلب نپذیرند، ‌این را در یک صحبت دوطرفه تلفنی مطرح کنند. شاید بگویند «هم‌کلامی و واشدن سر صحبت، مسائل خودش رو داره؛ رودربایستی و اصرار و سماجت و… که دیگه تو سن‌وسال ما حال و حوصله‌اش نیست، پس بهتره جواب ندیم تا این دردسرها متحمل نشیم. اصلا مگه قراره ما دل همه رو به دست بیاریم؟»

اولین گام در فروپاشی اخلاقی

همین ذهنیت درونی، اولین گام در فروپاشی اخلاقی است. نمی‌خواهم خیلی ایدئال و آرمانی فکر کنم و بگویم هنرمند و فیلم‌سازی که حرف از اصول و مرام و اخلاق و انسان‌بودن می‌زند باید خودش هم از این جهات مو لای درزش نرود. بله، هنرمند (به‌ویژه در این‌گونه جوامع) یعنی تناقض؛ ولی او به‌هرروی، نباید به گونه‌ای در برخوردهای فردی و اجتماعی و فرهنگی‌اش رفتار کند که با یک تفاوت آشکار توی ذوق‌زننده میان اثر هنری و شخصیت سازنده‌اش روبه‌رو شویم و بگوییم واقعا این همونیه که فلان فیلم معروف رو ساخته؟ قبول دارم که هنرمند هم مثل هر آدمی در این اوضاع و احوال گاهی اوقات به هم می‌ریزد، بی‌دل و دماغ می‌شود، روحیه اجتماعی‌‌اش را به هر علتی از دست می‌‌دهد و…، خلاصه «آدم‌به‌دور» می‌شود، ولی این حس‌وحال مقطعی و ناخواسته، با سیر مداوم حصارکشی عامدانه و کلاس‌گذاشتن و تبدیل‌کردن خود به یک شخصیت دست‌نیافتنی فرق دارد.

هنرمند باید منصفانه بپذیرد که مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است
هنرمند باید منصفانه بپذیرد که بخش مؤثری از هویت و شناسنامه فرهنگی-هنری‌‌اش را مدیون منتقد و خبرنگار و ژورنالیسم است. اینکه من با لحنی معترضانه و تحقیرآمیز بگویم: «حرف‌های منتقدان برایم اهمیتی ندارد» و «نقد فیلم را اصلا جدی نمی‌گیرم» و «کار خودم را می‌کنم» و … دارم خودم و دیگران را گول می‌زنم و دروغ می‌گویم و تصویری جعلی از خود ارائه می‌دهم. رشد و تعالی یک فیلم‌ساز هدفمند، واقع‌بین و ظرفیت‌پذیر و به دور از غرور و خودشیفتگی،‌ در یک رابطه فرهنگی دوطرفه شکل می‌گیرد. آن نویسنده و منتقدی که شما را برای یک گفت‌وگو و میزگرد انتخاب کرده یا می‌خواهد مطلبی از شما بگیرد، خیلی آدم بی‌کار و علاف و پرتی نیست و برای خودش غرور و شخصیتی دارد، همین که وقتش را به شما و کارت اختصاص می‌دهد، باید متوجه باشی که بدون هیچ چشمداشتی کار مثبت فرهنگی می‌کند و این نیاز به قدرشناسی دارد، نه طاقچه‌بالاگذاشتن!

به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود، کمی فروتنانه رفتار کنیم

بنده یک ‌سال‌ونیم است که دستم به دامان اصغرآقای فرهادی برای یک گفت‌وگوی تخصصی در مجله «سینما و ادبیات» نمی‌رسد. اولش مسئول برنامه‌شان، دستیار فیلم‌های‌شان بود و بعد این مسئولیت خطیر را به خانمی محول کردند و ایشان نیز گویا جمله‌ای کلیشه‌ای را درباره همه به کار می‌برند: «آقای فرهادی فعلا سخت مشغول نوشتن فیلم‌نامه جدیدشان هستند، ان‌شاءالله بعد از فراغت‌شان…» با توجه به اینکه در حد بضاعت برای اکثر قریب‌به‌اتفاق آثار فرهادی قلم زده‌ام، فکر می‌کنم حق دارم بدون واسطه با او طرف صحبت باشم و کسی مرا نپیچاند. این کمترین توقع در رابطه‌ای توأمان و تفاهم‌آمیز فرهنگی است. با این پیش‌فرض‌ها، بهتر است به‌جای توسل به این‌گونه روش‌های مستبدانه و ارائه چهره‌ای استثنائی از خود و اصرار بر «بِرَندبودن» در ساحت فرهنگ و هنر، کمی فروتنانه رفتار کنیم و بپذیریم «ما هم مردمی هستیم.




مهناز افشار به‌جای دستیار مجیدی با دستیار فرهادی همکاری می‌کند

سینماژورنال: مهناز افشار بازیگر زن سینمای ایران که چندی پیش از بازی در فیلم “ربوده شده” به کارگردانی بیژن میرباقری دستیار مجید مجیدی در “محمد رسول ا..(ص)” انصراف داده بود(اینجا را بخوانید) آن طور که “سینما” خبر داده برای بازی در فیلمی با نام “خانه یحیی” قرارداد بست.

به گزارش سینماژورنال “خانه یحیی” توسط کارگردانی فیلم اولی ساخته می شود به نام حمیدرضا قربانی که بیش از هر چیز به خاطر دستیاری اصغر فرهادی در “درباره الی” و دستیاری مهدی فخیم زاده در “هم نفس” شناخته می شود.

تهیه کنندگی “خانه یحیی” را سیدمحمود رضوی برعهده دارد و به غیر از مهناز افشار حضور علی مصفا هم در آن قطعی شده است.

فیلمنامه “خانه یحیی” را قربانی خودش به رشته تحریر درآورده و از تیم تولید باتجربه ای برای ساخت فیلمش استفاده خواهد کرد.

هومن بهمنش مدیریت تصویربرداری کار را برعهده دارد، مهرداد میرکیانی طراح چهره پردازی است و شیوا رشیدیان طراح صحنه و لباس.

این فیلم از میانه آبان کلید خورده و برای اولین بار بعد از تولد فرزند، مهناز افشار جلوی دوربین خواهد رفت.




شهاب حسینی به همراه فرزندانش در فیلم فرهادی ایفای نقش می‌کند!!/مدیران فیلمبرداری سه فیلم “چ”، “شیار۱۴۳” و “دوران عاشقی” در کنار یکدیگر تصویربرداری را انجام می‌دهند!

سینماژورنال: فراخوان انتخاب بازیگر تلگرامی برای پروژه جدید فرهادی با نام “برسد به دست آهو” دیروز به اتمام رسید.

به گزارش سینماژورنال دو روز قبل خبر دادیم که این فراخوان انتخاب بازیگر بخشی از پروسه اجرای فیلمنامه است و بناست از آثار ارسال شده توسط علاقمندان در فیلم استفاده شود.(اینجا را بخوانید)

در همان گزارش از حضور شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در “برسد به دست آهو” سخن گفتیم و حالا به سینماژورنال خبر رسیده که در اتفاقی جالب بناست شهاب حسینی به همراه فرزندانش در فیلم نقش آفرینی کند.

دومین همکاری شهاب و فرزندان بعد از “ساکن طبقه وسط”

شهاب حسینی به همراه همسرش پریچهر در درام آوانگارد “ساکن طبقه وسط” به کارگردانی خودش، ایفای نقش کرده بود و البته در آنجا نیز هر دو فرزند این زوج حاضر بودند.

حالا گویا قرار است شهاب به همراه فرزندانش در “برسد به دست آهو” هم ایفای نقش کند.

محمدامین و امیرعلی که به ترتیب 12 ساله و 8 ساله هستند دو فرزند شهاب حسینی به شمار می روند که البته هر دو نیز مانند پدر هوش بالایی برای بازی در برابر دوربین دارند.

پریچهر حسینی(همسر شهاب) و فرزندانش
پریچهر حسینی(همسر شهاب) و فرزندانش در تصویری مربوط به چند سال قبل

مدیران فیلمبرداری “شیار”، “چ” و “دوران عاشقی” تصویربرداری کار را انجام می‌دهند

در کنار حضور شهاب و فرزندان و البته فیلمبرداری کار در لوکیشنهایی که بخش عمده آنها سالن تئاتر هستند، تیم تولیدی که فرهادی در کار جدیدش کنار خود دارد نیز از جمله نقاط قابل توجه پروژه است و جالب اینکه فرهادی همزمان سه مدیر فیلمبرداری درجه یک را در گروه تصویربرداری به خدمت گرفته است.

حسین جعفریان فیلمبردار آثاری چون “چ” و “کیفر” و “شب یلدا” که پیشتر با فرهادی در “درباره الی” همکاری داشت به عنوان مدیر فیلمبرداری در پروژه حاضر است.

پیمان شادمانفر که خود مدیر فیلمبرداری آثاری چون “شیار143” و “اعترافات ذهن خطرناک من” بوده و علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری آثاری چون “دوران عاشقی” و “جیب بر خیابان جنوبی” نیز به عنوان دستیاران جعفریان در کار حضور دارند.

به عبارت بهتر سه مدیر فیلمبرداری باتجربه سینمای ایران که دو نفر از آنها جوانانی در دهه سوم زندگی هستند و دیگری پیشکسوتی در دهه ششم، در کنار یکدیگر تصویربرداری “برسد به دست آهو” را انجام خواهند داد.

همکاران سابق همچنان حضور دارند…

حسن مصطفوی که پیشتر مدیریت تولید “جدایی نادر از سیمین” را برعهده داشته و در کارنامه اش مدیریت تولید آثاری چون “گناهکاران” و “لامپ صد” به چشم می خورد نیز مدیر تولید پروژه است.

مهرداد میرکیانی که تقریبا در تمامی کارهای ایرانی فرهادی از “رقص در غبار” تا “شهر زیبا”، “چهارشنبه سوری” و “درباره الی” چهره پرداز بوده در “برسد به دست آهو” نیز کار چهره پردازی را برعهده خواهد داشت.

کیوان مقدم طراح صحنه “جدایی نادر از سیمین” و “شهر زیبا” که اخیرا طراحی صحنه “نسیم” پرویز شهباری را برعهده داشت نیز طراح صحنه فیلم تازه فرهادی است.




پیش‌بینی سینماژورنال به حقیقت پیوست: هدف از فراخوان تلگرامی فرهادی، انتخاب بازیگر نیست بلکه پروسه برگزاری فراخوان، اجرای بخشی از فیلمنامه است؛ چیزی در مایه‌های “سلام سینما”ی مخملباف/بخش عمده آنها که در فراخوان شرکت کرده‌اند بازیگران فیلمند!

سینماژورنال: اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران از حدودا یک هفته قبل درگیر یک فراخوان انتخاب بازیگر تلگرامی شد؛ فراخوانی که گفته می‌شد برای انتخاب بازیگر جهت فیلم جدید فرهادی با نام “برسد به دست آهو” است.

به گزارش سینماژورنال مطابق با ادعای دست اندرکاران، انتخاب بازیگر اثر براساس فراخوانی صورت می‌گیرد که از طریق نرم افزار روسی “تلگرام” انجام می پذیرد.

این فراخوان از جمعه 27 شهریورماه آغاز شده و آن طور که اخیرا اعلام شده فراخوان تا یکشنبه 5 مهرماه ادامه دارد.

فقدان علاقمند بالای 40 سال

در یک هفته ای که از فراخوان گذشته تعداد زیادی از علاقمندان بازیگری، فیلمی 3 دقیقه ای از خود که حاوی رزومه کاری شان می‌شود را از طریق تلگرام برای گروه همکار فرهادی ارسال کرده اند اما گویا بخش عمده علاقمندانی که تاکنون در فراخوان شرکت داشته‌اند زیر 40 سال بوده اند و برای همین روابط عمومی “برسد به دست آهو” به تازگی از علاقمندان بالای 40 سال هم خواسته است در این فراخوان شرکت کنند.

کاوه سجادی حسینی دستیار فرهادی در این پروژه به هنگام انتشار خبر آغاز فراخوان آن را مجالی دانسته بود برای استفاده از علاقمندان بازیگری در یک پروژه سینمایی.(اینجا را بخوانید)

سینماژورنال به هنگام انتشار خبر این فراخوان این گمانه زنی را کرده بود که “برسد به دست آهو” پروژه ای است شبیه به “سلام سینما”ی محسن مخملباف که بناست کل فیلم براساس همین فراخوان بازیگری و شرکت کنندگان در آن پیش برود.

هدف از فراخوان فرهادی، انتخاب بازیگر نیست بلکه برگزاری فراخوان اجرای بخشی از فیلمنامه است

خبری که به تازگی به سینماژورنال رسیده نیز موید همین ماجراست. گویا بار روایی فیلمنامه “برسد به دست آهو” متکی است بر همین فراخوان بازیگری و در طول فیلم نیز اتفاقاتی که در جریان این فراخوان و انتخاب برترین های آن انجام می شود روایت می گردد.

به بیان بهتر فیلمنامه مروری دارد بر دغدغه های مخاطبان دهه 90 نسبت به بازیگری در سینما و حین آن بناست تصاویری شبه‌مستندوار از اتفاقاتی که در جریان یک فراخوان بازیگری تلگرامی صورت می گیرد روایت شود.

طبیعی است که به مانند دیگر پروسه های انتخاب بازیگر که مجالی هستند برای کشف استعداد و احیانا سرمایه‌گذار(!) در “برسد به دست آهو” هدف اصلی، انتخاب بازیگر برای فیلمنامه ای که بناست ساخته شود، نیست بلکه فراخوان بازیگری بخشی از خودِ فیلمنامه است.

استفاده از فیلمهای تلگرامی در “برسد به دست آهو”

این گونه است که از بخشی از فیلمهای تلگرامی که مخاطبان برای تیم فرهادی فرستاده اند در “برسد به دست آهو” استفاده خواهد شد.

دلیل اینکه از علاقمندان بالای 40 سال هم خواسته شده در فراخوان شرکت کنند، همین اتکای فیلمنامه به ماجرای فراخوان است. بخشی از روایت “برسد به دست آهو” باید از طریق علاقمندان میانسال بازیگری روایت شود و همین شده که دست اندرکاران تولید در اطلاعیه جدید خود به صراحت از علاقمندان میانسال تقاضای شرکت در فراخوان را داشته اند.

البته که درست مانند “سلام سینما” که بازیگری حرفه ای چون محرم زینال زاده در کنار علاقمندانی که برای عشق به بازیگری وارد پروژه شده بودند حضور داشت، در “برسد به دست آهو” هم دو بازیگر حرفه ای مرد و زن حضور دارند.

دو بازیگر زن و مرد حرفه ای در کار حضور دارند

شهاب حسینی بازیگر اصلی مرد “برسد به دست آهو” است و برای ایفای نقش بازیگر زن اصلی هم با چند نفر و از جمله ساره بیات و ترانه علیدوستی مذاکره شده است که هنوز حضور هیچ یک قطعی نیست.

روند تولید “برسد به دست آهو” طوری پیش می رود که تا میانه های پاییز تولید آن به اتمام رسیده و بلافاصله نیز وارد مراحل فنی پس از تولید شود.

 تولیدکنندگان اثر به دنبال آن هستند که در صورت فراهم شدن شرایط رونمایی فیلم را از طریق جشنواره فیلم برلین 2016 انجام دهند.




تولید فیلم جدید فرهادی تا اواخر پاییز به انتها می‌رسد

سینماژورنال:  یکی از مهمترین اخبار سینمایی جمعه 27 شهریورماه خبر فراخوان انتخاب بازیگر اصغر فرهادی برای فیلم جدیدش  “برسد به دست آهو” بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال سوالی که در حاشیه این خبر ایجاد می شد این بود که اگر فرهادی قصد داشته در اسپانیا پروژه ای را با پدرو آلمادوار بسازد ماجرای این فیلم جدید چیست.

مهاجرانی روابط عمومی پروژه “برسد به دست آهو” با بیان اینکه فیلم جدید فرهادی که در ایران ساخته می شود ربطی به پروژه اسپانیایی اش ندارد به “اعتماد” می گوید: آن فيلم{پروژه اسپانیایی} قرار است سال ٢٠١٦ و در اسپانيا فيلمبرداري شود و اين پروژه{ایرانی} تا اواخر همين پاييز در سال ٩٤ به اتمام مي‌رسد و در حال حاضر تيم مشخص شده و عوامل فيلم در حال پيش توليد اين پروژه هستند.

وی درباره استقبالي كه از فراخوان انتخاب بازیگری برای “برسد به دست آهو” شده مي‌گويد: تا همين جا هم ويديوهاي بسياري به دست ما رسيده است و از صبح (جمعه) در حال جمع‌آوري‌شان هستيم، با اينكه زمان زيادي نگذشته از آغاز فراخوان، استقبال بسيار زياد بوده است.»

مشاور رسانه‌اي پروژه «برسد به دست آهو» در آخر تاكيد مي‌كند: به زودي و در همين هفته‌ها، همزمان با اعلام ليست عوامل و همكاران اين پروژه سينمايي جزييات بيشتري از اين طرح منتشر خواهد شد.




پیروی فرهادی از متد سازمان ارزشی اوج؟+عکس

سینماژورنال: در حالی که پیشتر تصور می شد اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران قصد ساخت فیلمی در اسپانیا را دارد اما گویا وی ترجیح داده فیلم جدیدش را در ایران بسازد.

به گزارش سینماژورنال “برسد به دست آهو” نام فیلم جدید فرهادی است و جالب اینکه وی نیز برای انتخاب بازیگران این کار دست به دامن نرم افزار روسی تلگرام شده است.

همکار سالهای اخیر پرستویی دستیار فرهادی است

کاوه سجادی حسینی که با کمک پرویز پرستویی آثاری چون “شب بیرون” و “بوفالو” را کارگردانی کرده بود دستیار فرهادی در این کار است.

سجادی حسینی با انتشار ویدیویی از این گفته که دستیار فیلم جدید فرهادی است و مخاطبان اگر می خواهند در این فیلم بازی کنند 3 دقیقه حاوی معرفی خود و فعالیتهایشان را برای گروه تولید بفرستند.

سجادی حسینی از عموم مخاطبان خواسته اگر در میان دوستان و آشنایان خود نیز علاقمند به بازیگری دیدند حتما از وی بخواهند با آنها ارتباط برقرار کند.

شماره تماس 09390388699 برای ارتباط تلگرامی علاقمندان به بازی در “برسد به دست آهو” با عوامل فیلم درنظر گرفته شده. البته از طریق این شماره فقط ارسال فیلم معرفی علاقمندان می بایست صورت گیرد و کسی پاسخگوی سوالات نیست.

کاوه سجادی حسینی در حال توضیح درباره فراخوان بازیگری برای فیلم فرهادی
کاوه سجادی حسینی در حال توضیح درباره فراخوان بازیگری برای فیلم فرهادی

از پیر تا جوان می توانند در این فراخوان شرکت کنند

نکته اینجاست که انتخاب بازیگران فیلم محدودیت سنی ندارد و عموم علاقمندان در هر رده سنی می توانند فیلم خود را برای بررسی بفرستند.

پیروی از متد مجری بیلبوردهای صداقت آمریکایی؟

پیش از این عوامل تولید پروژه “کودکی ناتمام/ایستاده در غبار” که با بودجه سازمان اوج تولید میشود و بخشهایی از زندگی احمد متوسلیان را روایت می کند نیز برای انتخاب بازیگران خود ار تلگرام استفاده کرده بودند.(اینجا را بخوانید)

گویا فراگیری این روش باعث شده که فیلمسازان دیگر نیز رفته رفته به سراغ استفاده رسمی از متدی بروند که سازمان مجری بیلبوردهای “صداقت آمریکایی” اول بار در یکی از پروژه های خود از آن استفاده کرد.

آیا سوژه فیلم فرهادی درباره علاقمندان بازیگری است؟

کاری که فرهادی برای انتخاب بازیگران پروژه جدیدش انجام داده این حدس را پیش روی مخاطب قرار می دهد که آیا سوژه فیلم جدیدش درباره بررسی میزان علاقه به بازیگری در طیفهای مختلف اجتماع است یا خیر.

پیشتر و در دهه هفتاد یکی از فیلمسازان ایرانی در پروژه ای با نام “سلام سینما” چنین علاقه ای را بررسی کرده بود.

باید منتظر ماند و دید آیا هدف فرهادی هم همین بوده یا آن که وی صرفا برای انتخاب بازیگر چنین مسیری را پیموده.




همکاری اصغر فرهادی با همسر خاویر باردم/پنه‌لوپه کروز: بدون خواندن فیلمنامۀ اصغر به او گفتم در این فیلم بازی می‌کنم!

سینماژورنال: پنه‌لوپه کروز بازیگر برنده اسکار بهترین نقش مکمل زن در “ویکی کریستینا بارسلونا” در فیلم جدید اصغر فرهادی بازی می‌کند.

این بازیگر مشهور هالیوودی اسپانیایی‌الاصل به‌زودی با اکران فیلمی از «خولیو مدم»، به سینماهای اسپانیا بازمی‌گردد، بازیگر فیلم بعدی اصغر فرهادی خواهد بود که قرار است در اسپانیا فیلم‌برداری شود.

به گزارش سینماژورنال هنور نامی برای فیلم بعدی فرهادی، کارگردان برنده جایزه اسکار سینمای ایران، انتخاب نشده؛ اما بازی پنه‌لوپه کروز در این فیلم قطعی است.

پنه لوپه کروز از جمله بازیگران مطرح سینما است که در جریان جنگ غزه به همراه همسرش خاویر باردم به انتقاد از رژیم صهیونیستی پرداخت.

پدرو آلمادوار، کارگردان و تهیه‌کننده اسپانیایی، در ساخت این فیلم با فرهادی همکاری می‌کند.

فرهادی: از شوق و اشتیاقی که در پنه لوپه دیدم مطمئن شدم انتخاب درستی است

اصغر فرهادی در گفت‌گو با فرانک آرتا در “شرق” علت انتخاب این بازیگر را چنین توضیح داد: ‌«همیشه بازی او را دوست داشتم، مخصوصا در فیلم‌های اسپانیایی‌اش مثل «وولور»، ساخته پدرو آلمادوار. همان یک‌سال پیش که با هم درباره داستانی که برای ساختن در نظر داشتم صحبت کردیم، از شوق و اشتیاقی که در او دیدم مطمئن شدم برای این نقش انتخاب درستی است. »

وی ادامه داد: «بعدتر با خلق و خو و روحیات شخصی، انگیزه بالا و عشقی که به‌ کارش دارد مطمئن‌تر شدم او همان کسی است که باید این نقش را بازی کند. در این یک سال با هر دیدار این اطمینان در من بیشتر شد».

پنه لوپه کروز: بدون خواندن فیلمنامه اصغر به او گفتم در این فیلم بازی می کنم

پنه‌لوپه کروز نیز درباره همکاری خود با اصغر فرهادی طی گفت‌وگویی با رسانه‌های اسپانیایی چنین پاسخ داد: «اصغر، یک‌سال پیش داستان فیلم بعدی خود را برایم تعریف کرد و من بدون خواندن فیلم‌نامه، به او گفتم که در این فیلم بازی می‌کنم. چون به نظرم او کارگردانی فوق‌العاده است. داستان فیلم بسیار قدرتمند است و من خیلی دوست دارم آن نقش را بازی کنم. هنوز نام فیلم مشخص نشده و فرهادی در حال کارکردن روی مراحل پایانی فیلم‌نامه آن است».

پنه‌لوپه کروز، بازیگر اسپانیایی برنده اسکار، در فیلم‌هایی همچون «ویکی کریستینا بارسلونا»، «دزدان دریایی کاراییب»، «به رم، با عشق» و… بازی کرده است و برای بازی در فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا»، به‌کارگردانی وودی آلن، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.

پروژه بین‌المللی اصغر فرهادی، اکتبر سال آینده میلادی در اسپانیا کلید خواهد خورد. این فیلم محصول مشترک کشورهای فرانسه و اسپانیاست. این نویسنده و کارگردان برنده اسکار، نگارش فیلم‌نامه جدید خود را در سال گذشته به پایان رسانده و طبق برنامه‌ریزی‌های صورت‌گرفته، قصد دارد مهرماه سال ١٣٩٥ (اکتبر ٢٠١٦) آن را در اسپانیا کلید بزند.

ممنتو و آلمادوار تولید فیلم را برعهده دارند
«الکساندر ماله‌گی»، مدیر کمپانی فرانسوی «ممنتو»، که تهیه‌کننده فیلم «گذشته» فرهادی نیز بوده، به‌همراه «پدرو آلمادوار»، فیلم‌ساز شهیر اسپانیایی، به‌طور مشترک فیلم جدید این کارگردان ایرانی را تهیه خواهند کرد.

آلمادوار و فرهادی در سال ۲۰۱۲ رقیب یکدیگر برای کسب جایزه گلدن‌گلوب بودند که درنهایت این جایزه نصیب فرهادی شد. آلمادوار، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده اسپانیایی است که فیلم‌های «همه‌چیز درباره مادرم» (۱۹۹۹) و «با او حرف بزن» (۲۰۰۲) ازجمله معروف‌ترین آثارش به‌شمار می‌روند و با فیلم «همه‌چیز درباره مادرم»، جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را به‌دست آورده است. او به‌همراه برادرش، آگوستین آلمادوار، کمپانی ساخت فیلمی با عنوان ال دسئو را تأسیس کرده‌اند که یکی از پروژه‌های سینمایی آن تهیه‌کنندگی فیلم فرهادی در سال آینده است. بازیگران این فیلم از میان هنرپیشگان آمریکایی و اسپانیایی انتخاب شده‌اند. قصه فیلم نیز به زبان انگلیسی و اسپانیولی روایت خواهد شد. البته به نظر می‌رسد اکثر عوامل غیرایرانی باشند که برخی قطعی شده‌اند و برخی دیگر در زمان پیش‌تولید که سال آینده است انتخاب خواهند شد.

دوستی ما پیوند خورد
پدرو آلمادوار اخیرا طبق اظهارنظری درباره همکاری‌اش با فرهادی گفته بود: ‌«یکی از روزها اصغر فرهادی به دیدن ما آمد. ما قبل از آن در سال ٢٠١١ از نظر نامزدشدن در جوایز بین‌المللی با هم سهیم بودیم و در بسیاری از موارد در یک فهرست قرار داشتیم. شرکت سونی‌کلاسیک نیز اقدام به توزیع فیلم‌هایمان کرد. آن سال فیلم «جدایی نادر از سیمین» یکی از مهم‌ترین‌های جایزه گلدن‌گلوب بود. این اتفاق‌ها باعث شد دوستی ما پیوند بخورد. فرهادی نوشتن پروژه بعدی خود را به پایان برده است و داستان این فیلم در اسپانیا اتفاق می‌افتد. او به محل فیلم‌برداری ما آمد تا در مورد فیلم صحبت کند. من یکی از بزرگ‌ترین تحسین‌کنندگان سینمای فرهادی هستم. او یکی از معدود نویسندگان معاصر است که هنوز حرف‌هایی برای گفتن درباره روابط خانوادگی دارد».

نفس رابطه است که اهمیت دارد
فیلم‌های اصغر فرهادی حول محور روابط آدم‌ها و خانواده می‌چرخند. این کارگردان سینما در بخش دیگر گفت‌وگویش درباره اهمیت پرداختن به روابط زن و مرد در چارچوب خانواده در فیلم‌هایش چنین گفت: «بیش از اینکه رابطه زن و مرد اهمیت داشته باشد، نفس رابطه است که اهمیت دارد فارغ از جنسیت. با وجود برداشت‌های متفاوت و مختلفی که از شخصیت‌های زن یا مرد در این فیلم‌ها شده، من کمتر علاقه و اصراری به خط‌کشی و دسته‌‌بندی جنسیتی شخصیت‌ها دارم. اعتقاد ندارم که در این فیلم‌ها زن‌ها، تنهاوتنها به‌دلیل زن‌بودنشان صاحب یک ویژگی اثبات‌شده مشترک‌اند یا مردها نیز به‌خاطر مردبودنشان در یک دسته واحد قرار می‌گیرند. شاید بشود شباهت‌هایی میان زنان و شباهت‌هایی بین مردها در این فیلم‌ها پیدا کرد اما این شباهت‌ها فقط برآمده از جنسیت کاراکتر‌ها نیستند.»

وی ادامه داد: «به‌هرحال، کهن‌ترین و قدیمی‌ترین رابطه بشری، رابطه زن‌ و مرد است. رابطه پیچیده و پرتناقضی که با همه قدمتش در همه‌جای جهان مسائل و مشکلاتش همچنان تازه است. اما اینکه چرا ارتباط میان انسان‌ها در بستر خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد، دلایل مختلفی دارد. اولین و ساده‌ترین دلیل الزامی ‌است که قصه‌ها به وجود می‌آورند.»

فرهادی افزود: «من پیش از نوشتن داستان‌هایم تصمیم نمی‌گیرم که فلان تم یا موضوع را در بستر یک خانواده و با کمک یک داستان مطرح کنم. آغاز همه‌چیز داستان است. طی شکل‌گرفتن داستان این موضوعات و پرداخت‌ها رنگ می‌گیرند و برجسته می‌شوند اما دلیل دوم که در جای دیگری هم به آن اشاره کرده‌ام این است که به نظرم موضوع ارتباط بین آدم‌ها مخصوصا در واحد کوچکی مثل خانواده در همه فرهنگ‌ها و جغرافیاها بین همه انسان‌ها دغدغه مشترکی است. در واقع تماشاگر با این نوع داستان پیشاپیش یک قدم به فیلم شما نزدیک شده چون فیلم نیز درباره این دغدغه مشترک بحث و سؤال ایجاد می‌کند. از سوی دیگر «خانواده نمونه» یک «جامعه کوچک» است و یک مثال از جامعه بزرگ‌تر. این جامعه کوچک، بسیار غنی و حاصلخیز برای داستان‌سازی است. در آن زن، مرد، کودک، نوجوان و بزرگ‌سال وجود دارد، عشق، نفرت، تردید و همه تم‌هایی که در یک اجتماع بزرگ قابل‌لمس‌اند اینجا نیز امکان طرح و بررسی را دارند».

تولید یک فیلم در ایران قبل از آغاز پروژه اسپانیایی
شنیده‌ها حاکی از آن است که اصغر فرهادی قصد دارد قبل از آغاز پروژه اسپانیایی خود، امسال در ایران فیلمی را مقابل دوربین ببرد. او این‌روزها در حال صحبت با عوامل پشت دوربین فیلم ایرانی خود است.

«گذشته» نخستین فیلمی بود که فرهادی در خارج از مرزهای ایران و با تهیه‌کنندگی شرکتی فرانسوی ساخت.

این فیلم در جشنواره‌های متعدد خارجی به نمایش درآمد و نامزد جوایز گلدن‌گلوب و سزار شد و جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را از آن «برنیس بژو»، بازیگر نقش اول زن فیلم، کرد. «گذشته» در فرانسه نزدیک به یک میلیون نفر تماشاگر داشت. «جدایی نادر از سیمین»، ساخته فرهادی، برای نخستین‌بار جوایزی چون اسکار و گلدن‌گلوب را برای سینمای ایران به ارمغان آورد.




پیش‌بینی سینماژورنال به حقیقت پیوست: انتقاد سریالی رسانه‌های جبهه فرهنگی انقلاب از تغییر نام بین‌الملل فجر به “جشنواره بین‌المللی ایران”/یک سوال: نظر حاتمی‌کیا درباره این تغییر نام چیست؟/یک پیش‌بینی: آیا نام جشنواره در نهایت به “جشنواره فیلم تهران” بدل خواهد شد؟

سینماژورنال/حامد مظفری: سه هفته پیش که خبر از انتصاب رضا میرکریمی به عنوان دبیر بخش بین الملل فجر دادیم(اینجا را بخوانید) می شد پیش بینی چنین روزهایی را کرد اما تا اعلام رسمی خبر از سوی سازمان سینمایی منتظر ماندیم.

سه روز قبل که رییس سازمان سینمایی حکم رضا میرکریمی برای دبیری بین الملل فجر را صادر کرد(اینجا را بخوانید) و مدتی بعد از آن نیز از تغییر نام بین الملل فجر به جشنواره فیلم ایران سخن گفت نیز این پیش بینی را کردیم که این اقدام با واکنش فعالان جبهه فرهنگی انقلاب مواجه خواهد شد.(اینجا را بخوانید)

آنجا پیش بینی کردیم که اقدام تازه سازمان سینمایی با مخالفت رسانه ها و کارشناسان و سینماگران وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب روبرو شده و آنها از این تغییر نام گلایه خواهند داشت و اتفاقات سه روز اخیر سندی است بر درستی آن اتفاق.

نگاهی به رسانه های منتسب به این جبهه مانند “جوان”، “نسیم”، “فارس”، “سینماپرس” و “مشرق” و موضع گیری آنان نسبت به این اتفاق و امتداد این موضع گیریها تا رسانه ملی، شبکه خبر و بخش خبری “20:30” طی روزهای گذشته، نشان از آن داشت که این گروه از فعالان فرهنگی انتقاد شدید دارند به تصمیم تازه سازمان سینمایی.

آینده از آن کیست؟

اما آینده از آن کیست؟ و در نهایت اتفاقات چگونه پیش خواهد رفت؟

درست ساعاتی بعد از انتقادات دامنه دار جبهه فرهنگی انقلاب و در نهایت روی آنتن رفتن برنامه ای انتقادی از “20:30” کارگردانی که دبیر این جشنواره تازه تأسیس شده، در مطلبی در صفحه اجتماعی به انتقاد از “20:3” پرداخته و یک روز بعد نیز رییس سازمان سینمایی با نگارش نامه ای خطاب به رییس صداوسیما به این بخش خبری اعتراض کرده و آن را سراسر کذب می خواند(اینجا را بخوانید).

رییس سازمان سینمایی در نامه خود بر این تأکید می کند که جشنواره فجر همچنان فجر باقی خواهد ماند و در کشورهای مختلف هم سیمرغهای آن به پرواز درخواهند آمد اما این را نمی گوید که بالاخره کذبی گزارش مذکور از کجا نشأت گرفته! مگر نه اینکه ابتدا بین الملل فجر از بخش ملی جدا شد و حالا هم تغییر نام داده پس دروغ گزارش “20:30” کجاست؟

 آيا وقتي ايوبي مي گويد جشنواره فجر باقي خواهد ماند منظورش جشنواره  داخلي فجر است يا نه برخلاف آنچه قبلاً منتشر شده بود جشنواره  بين المللي فجر( بخش جدا شده از فجر) هم همچنان فجر خواهد بود و ايران نام نخواهد گرفت.
چرا به جاي اينكه روابط عمومي سازمان سينمايي به تكذيب تغيير نام بين الملل فجر آن هم در قبال همه از خبر “٢٠:٣٠ “گرفته تا نماينده عضو كمسيون فرهنگي ، اقدام كند ، ايوبي خود به نامه نگاري به سرافراز دست زده و فقط جواب “٢٠:٣٠” را آنهم در ايهام داده است؟

فارغ از همه اینها، نامه صریح ایوبی به رییس رسانه ملی و واکنش اجتماعی میرکریمی، یک نشانه مهم دارد.

آن نشانه این است که سازمان سینمایی برخلاف رویه پیشین خود در توقیف یا معلق کردن اکران فیلمهای مجوزداری نظیر “عصبانی نیستم”، “خانه پدری”، “خانه دختر” و “رستاخیز” تحت تأثیر فشار رسانه های منتقد، این بار می خواهد در برابر هجمه ها ایستادگی کند.

استفاده از میرکریمی برای عبور از بحران؟

اصلا اینکه شخصیتی مثل رضا میرکریمی که نزد چهره های ارزشی سینمای ایران نیز هواداران خود را دارد برای دبیری جشنواره بین المللی ایران انتخاب می شود یک پلتیک تمام عیار برای عبور از این بحران است.

سازمان سینمایی ابتدا و با حضور دبیر پیشین فجر ،جدایی بخش بین الملل از بخش ملی را به بهانه پررونق برگزار کردن آن کلید زد و سپس و از آنجایی که می دانست تغییر نام بین الملل فجر و تبدیل آن به جشنواره ای دیگر با حضور دبیر پیشین با واکنشهای به مراتب تندتری روبرو خواهد شد از میرکریمی برای این تغییر سود جست.

طبیعی است کمتر کسی است که بتواند انگ شبه‌روشنفکر بودن یا وابستگی به فراماسونرها را به میرکریمی بزند و سازمان سینمایی با حضور میرکریمی راحتتر خواهد توانست منویات خود را در تأسیس جشنواره ای جدید یا تغییر نام بخش بین الملل فجر پیاده کند.

نظر حاتمی‌کیا درباره این تغییر نام چیست؟

اگر در نظرات چند روز اخیر دقت کرده باشید حتما متوجه شده اید که یکی از کلیدواژه های مخالفان تصمیم ایوبی سخنان جنجالی دو سال قبل ابراهیم حاتمی کیا درباره جشنواره فیلم فجر و گلایه های او از بی ربطی نام این جشنواره با آثار موجود در آن بود.

اما خود حاتمی کیا در برابر این اتفاق چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا او با مخالفان این تغییر نام یا تأسیس جشنواره ای جدید همراه خواهد شد یا بخاطر میرکریمی هم که شده سکوت را ترجیح می دهد.

سابقه ذهنی ما در جریان نقدهای وارده از سوی حاتمی کیا به اسکار فرهادی و سپس دفاعش از “یه حبه قند” میرکریمی و در نهایت حمایت میرکریمی از انتقاد حاتمی کیا، نشان از آن دارد دوستی این دو نفر آن قدر دیرینه هست که حاتمی کیا وارد این تقابل نشود اما این را هم نباید از نظر دور داشت که بالاخره ابراهیم بچه جنگ و دفاع مقدس است و بعضا دیده شده در بزنگاههای حساس سینمایی مهمترین واکنشها را نشان داده است.

آیا نام جشنواره در نهایت به “جشنواره فیلم تهران” بدل خواهد شد؟

فارغ از ورود حاتمی کیا به این تقابل یک سوال اساسی تر هم وجود دارد؛ اغلب رسانه ها چه آنها که موافق تغییر نام جشنواره هستند و چه آنها که مخالف، در یک نقطه مشترکند و آن هم این پرسش که عموم جشنواره های معتبر دنیا را با نام شهرهای محل برگزاری می شناسند و نه کشورهای برگزارکننده؛ چرا نام جشنواره تازه تأسیسی که میرکریمی مدیرش است را جشنواره ایران گذاشته اند و نه تهران؟

پاسخ سینماژورنال به این پرسش یک چیز است؛ واهمه از مقایسه شدن با جشنواره ای به نام تهران که در دوران قبل از انقلاب اسلامی حدودا شش دوره در ایران برگزار می شد.

سوال بعدی اینجاست که آیا نام جشنواره بین المللی ایران برای این جشنواره تازه تأسیس، گذراست یا پایا؟ حدس سینماژورنال آن است که این تغییر نام مرحله بعدی پروسه است! یعنی بعد از آن که تب انتقادات مرتبط با تأسیس جشنواره فروکش کرد آن گاه برای آن که این جشنواره نیز منطبق با روال جهانی جشنواره های معتبر شود نام آن به جشنواره فیلم تهران بدل خواهد شد.




ادعاهای تازه رضا یزدانی: می‌خواهم مثل اصغر فرهادی جهانی شوم!/موسیقی ایرانی گوش نمی‌دهم

سینماژورنال: رضا یزدانی خواننده راک موسیقی ایرانی در هفته های اخیر بخاطر یک اظهارنظر عجیب در کانون توجه قرار گرفت؛ آن اظهارنظر عبارت بود از اینکه او بهترین کسی است که می تواند آثار فرهاد را بخواند.

به گزارش سینماژورنال این اظهارنظر که از آن بوی تکبر به مشام می رسید انتقادات فراوانی را موجب شد و برای همین “موسیقی ایرانیان” به سراغ یزدانی رفته و در این باره از او پرسیده است.

یزدانی در کنار صحبت درباره فرهاد نکات دیگری را هم درباره کارنامه کاری و آینده اش بیان کرده است.

اصلا موسیقی ایرانی گوش نمی دهم

این خواننده درباره نگاهش به موسیقی ایرانی و فرهاد می گوید: به واسطه موسیقی غربی که گوش می‌دهم موسیقی ایرانی اصلا در پلی لیست من نمی‌رود. اما اگر بخواهم کارهای ایرانی گوش کنم تنها خواننده محبوبم فرهاد مهراد است. در ضمن پیش از این هم بار‌ها پیشنهاد خواندن کارهای فرهاد از سوی خیلی از تهیه کنندگان به من داده شده بود اما من همیشه می‌گفتم قدم گذاشتن در این راه و اجرای کارهای فرهاد کار بسیار اشتباهی است. برای اینکه هر کس چنین کاری انجام دهد به خودش ضربه زده. تجربه‌های مشابه خواننده‌های این طرف و آن طرف آب خود گواه ناموفق بودن این کار است.

فرهاد یه دونه بود

وی در دلایل ناموفق بودن کپی کاران فرهاد ادامه می دهد: هم به علت همذات پنداری خاص مخاطبان با صدای وی و هم به خاطر خاص بودن جنس صدای و گویش خاصی که فرهاد ارائه می‌داد. این بیان مال فرهاد بود و مهر و امضای فرهاد هم پای همه کار‌هایش نشسته. بنابراین کار فرهاد را عین خودم خواندم و از او تقلید نکردم. البته که فرهاد برای تقلید کردن اصلا آدم کمی نیست. او انقدر بزرگ است که نمی‌شود تقلیدش کرد.

یزدانی می افزاید: فرهاد به غیر از استواریهایی که در زندگی شخصی و هنری‌اش، آدم خاصی بود و مهر امضای خودش را داشت. او طوری بود که دیگران نبودند. به صورت عامیانه می‌شود گفت «فرهاد یه دونه بود». نفر دومی مثل او نبود.

می خواهم مثل فرهادی جهانی شوم

رضا یزدانی در جایی از گفتگوی خود نیز هدف نهایی خود از کار موسیقی را چنین شرح می دهد: هدف و غایت موسیقی من جهانی شدن است. کاری که الان اصغر فرهادی توانسته در سینما آن را به دست آورد. آرزوی من همین است که موسیقی‌ام جهانی شود و حرفم را در خارج از مرزهای این مملکت مطرح کنم. آن موقع حرف‌هایی را دارم که خواهم زد. مثلا صلح که مهم‌ترین حرف من است. محیط زیست یکی دیگر از حرف‌هایی است که باید به جهانیان در موردش بگویم. آن قدر حرف دارم که می‌توان با آن‌ها یک کتاب نوشت.




پدرو آالمادوار درباره همکاری با اصغر فرهادی سخن میگوید

سینماژورنال: يكي از دو رقيب اسكار، ديگري را تحسين كرد. پدرو  آلمادوار، گفت كه اصغر فرهادي از معدود فيلم‌سازاني است كه هنوز هم در زمينه روابط خانوادگي حرف‌هايي براي گفتن دارد.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” دو رقيب اسكار 2012 قرار است ساخت فيلم جديدي را با يكديگر كليد بزنند. پدرو آلمادوار و اصغر فرهادي هرچند اين‌روزها دور از هم هستند اما درحال فراهم‌آوردن مقدمات فيلمي‌اند كه از سال آينده ساخت آن آغاز مي‌شود.

 آلمادوار، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده اسپانیایی است كه همه‌چیز درباره مادرم (۱۹۹۹) و با او حرف بزن (۲۰۰۲) ازجمله معروف‌ترين آثارش به‌شمار مي‌روند. او پس از ساخت فیلم «همه‌چیز درباره مادرم»، جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را به‌دست آورد. همچنين او با فيلم «با او حرف بزن»، برنده جایزه اسکار سال ٢٠٠٢ شد و اثر ديگرش «زنان در آستانه شکست ذهنی» توانست نامزد دریافت جایزه بفتا شود.

او به‌همراه برادرش، آگوستين آلمادوار، كمپاني ساخت فيلمي با عنوان ال دسئو را تأسيس كرده و قرار است فيلم «سكوت» را كه اين روزها درحال كارگرداني آن است، از طريق اين كمپاني روانه بازار كند.
يكي از پروژه‌هاي سينمايي بعدي او ساخت فيلمي با كارگردان ايراني برنده جايزه اسكار است. آلمادوار تهيه‌كننده فيلمي است كه كارگرداني آن را اصغر فرهادي برعهده خواهد داشت. بازیگران این فیلم از میان هنرپیشگان آمریکایی و اسپانیایی انتخاب شده‌اند. قصه فیلم نیز به زبان انگلیسی و اسپانیولی روایت خواهد شد.
البته اين دو، پيش از اين نيز در كنار هم قرار گرفته بودند اما در جايگاه رقيب. در سال ٢٠١١ نام اين دو كارگردان در فهرست نامزدهاي بخش فيلم‌هاي خارجي‌زبان شصت‌ونهمين دوره جوايز سالانه گلدن گلوب قرار داشت.

يكي از روزها اصغر فرهادي به دیدن ما آمد
همكاري  آلمادورا و فرهادي در يك فيلم درحالي صورت مي‌گيرد كه كارگردان اسپانيايي در متني كه در وب‌سايت ال دسئو منتشر كرده، ضمن شرح جزئياتي در مورد وضعيت ساخت فيلم «سكوت»، به فرهادي نيز اشاره كرده است. او در مورد فرهادي چنين می‌نویسد:«يكي از روزها اصغر فرهادي به دیدن ما آمد. ما قبل از آن در سال ٢٠١١ از نظر نامزدشدن در جوايز بين‌الملل با هم سهيم بوديم و در بسياري از موارد در يك فهرست قرار داشتيم. شركت سوني‌كلاسيك نيز اقدام به توزيع فيلم‌هايمان كرد».
اين كارگردان و تهيه‌كننده سپس به فيلم «جدايي نادر از سيمين» اشاره می‌کند: «جدايي يكي از مهم‌ترين‌هاي جايزه گلدن‌گلوب بود. این اتفاق‌ها باعث شد دوستی ما پیوند بخورد.»

فرهادي نوشتن پروژه بعدي خود را به پایان برده
آلمادوار در مورد فيلمي كه قرار است با فرهادي بسازد، اضافه می‌کند: «فرهادي نوشتن پروژه بعدي خود را به پایان برده است و داستان اين فيلم در اسپانيا اتفاق مي‌افتد. او به محل فيلم‌برداري ما آمد تا در مورد فيلم صحبت كند».
فيلم فرهادي قرار است به صورت مشترك از سوي آلمادوار و يك تهيه‌كننده فرانسوي با عنوان «ممنتو» كه تهيه‌كنندگي «گذشته» را نيز انجام داده بود، صورت بگيرد كه آلمادوار هم به اين موضوع اشاره كرده است: «درحال‌حاضر اين تمايل هست كه به صورت مشترك با تهيه كننده فرانسوي، تهيه فيلم را انجام دهيم».

من يكي از بزرگ‌ترين تحسين‌كنندگان سينماي فرهادي هستم
اين كارگردان در بخش پاياني نوشته‌‌اش، ضمن اظهار اميدواري از موفقيت در پروژه جديدش با فرهادي، می‌نویسد:«من يكي از بزرگ‌ترين تحسين‌كنندگان سينماي فرهادي هستم. او يكي از معدود نويسندگان معاصر است كه هنوز حرف‌هايي در مورد روابط خانوادگي براي گفتن دارد».




روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب مطرح کرد: نقش مریدان سوسه‎بیا در دعوای کیمیایی و منفردزاده

سینماژورنال: یک هفته بعد از نامه ای که اسفندیار منفردزاده خطاب به مسعود کیمیایی در مخالفت با اجرای قطعاتش در کنسرتی موسوم به “شب موسیقی کیمیایی” منتشر کرد و البته چند روز بعد از جواب محترمانه ای که کیمیایی به منفردزاده داد حالا سیدعلی میرفتاح با نگارش یادداشتی از نقش مریدانی گفته که قصد دارند با سوسه آمدن میانه این دو رفیق قدیمی را به هم بزنند.

به گزارش سینماژورنال میرفتاح در یادداشتی که در “اعتماد” نوشته با اشاره به اینکه در دعوای دو بزرگ بهتر آن است که برای صلح وارد شد و نه افزودن بر دامنه تعارضات بخشی از دلخوریهای منفردزاده را در دوریش از وطن و عدم توانایی فعالیت مفید موسیقایی در آن سوی آبها دانسته است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را ارائه می دهد:

برادران جنگ کنند ابلهان باور

در دعواي بزرگ‌ترها نبايد وارد شد. برادران جنگ كنند، ابلهان باور. يك طرف كيميايي باشد و يك طرف منفردزاده، جاي من و امثال من نيست كه طرفي را بگيرند. البته هستند روزنامه‌نگاراني كه از دعواي بزرگان استقبال كنند و براي داغ‌شدنش ناخن به هم بسايند، اما – شما كه مي‌دانيد- ما جزو طايفه‌اي هستيم كه صلح را به جنگ و داوري ترجيح مي‌دهيم و جهان را در «آشتي» آرزو مي‌كنيم.

هيچ نزاعي نيست كه به صلح نينجامد

به‌خصوص از وقتي توافق هسته‌اي امضا شده، اين اميد پيش آمده كه هيچ نزاعي نيست كه به صلح نينجامد. بيتي، شيخ ما سعدي شيرازي دارد كه بي‌ارتباط به دعواي بزرگان نيست. فرمود «صلح است ميان كفر و اسلام/ با ما تو هنوز در نبردي». ملت با غير همزبان و غيرهمدين مصالحه مي‌كنند، آن وقت اسفنديار منفردزاده، طرح دعواي جديد مي‌كند و بعد از سي و چند سال رفيقش را مي‌نوازد. جواب مسعود كيميايي البته- الحق والانصاف- معقول و آشتي‌جويانه و كريمانه است.

روش و منش كيميايي قابل تقدير و تحسين است

در اين سال‌ها به‌‌ندرت پيش آمده كه چنين جواب‌هايي ديده باشيم. معمولا آدم‌ها انبار باروتند و منتظر جرقه‌اي هستند كه منفجر شوند و كينه‌هاي سي‌ساله را بروز دهند. معمولا آدم‌ها دل پري از هم دارند و عين انبوه عزاداران لحظه باريدن را گويي منتظرند. اما اين روش و منش كيميايي قابل تقدير و تحسين است كه علي‌رغم ميل مريدان و رفيقانش دل به دعوا نمي‌دهد و بزرگوارانه از آن مي‌گريزد. نقش مريدان و رفيقان را دست‌كم نگيريد.

نصف بيشتر فتنه‌ها از گور همين مريدان بلند مي‌شود

نصف بيشتر فتنه‌ها از گور همين مريدان بلند مي‌شود. مي‌نشينند زير گوش آدم چيزهايي زمزمه مي‌كنند كه آدم را به مرز انفجار مي‌رساند. خيلي كم پيدا مي‌شود كه رفيقان مشترك اصلاح ذات‌البين كنند و روي عصبانيت‌ها و دلگيري‌ها آب سرد بريزند. نديد مي‌دانم كه خيلي از كساني كه هم كيميايي را مي‌شناسند و هم منفردزاده را اين وسط سوسه آمده‌اند و كار را بر هر دو بزرگوار سخت كرده‌اند. از اين حيث دمِ كيميايي گرم كه مقاومت كرده و حرمت رفيق قديمي‌اش را نشكسته…

بين آنها كه مانده‌اند با آنها كه رفته‌اند فاصله‌اي است كه اگر با مهر و دوستي پر نشود حتما با كينه و نقار پر نمي‌شود

اما يك چيزي هم اين وسط بگذاريد نه به نفع كيميايي كه به نفع همه آنها كه مانده‌اند بگويم و نه خطاب به منفردزاده كه خطاب به همه هنرمنداني كه مهاجرت كرده‌اند. عرض كنم كه بين آنها كه مانده‌اند با آنها كه رفته‌اند فاصله‌اي است كه اگر با مهر و دوستي پر نشود حتما با كينه و نقار پر نمي‌شود. حيف است كه رفقاي سابق به دشمنان لاحق بدل شوند، اما حقيقت اين است كه «غربت» سخت است و بر «غريب» حرجي نيست اگر تندخو بشود، توطئه توهم كند و رفيقانش را دشمن بپندارد. سخت است كه آدم نتواند «كار» كند و چنان‌كه دلش مي‌خواهد كارش و حرفش دربگيرد و مورد توجه قرار بگيرد. هنرمند با پول احيا نمي‌شود و با گرين‌كارت هويت نمي‌يابد. هنرمند نياز دارد كه كار كند و ديده شود و مورد‌نقد قرار بگيرد و تاثير بگذارد.

منفردزاده چهل سال پيش كجا؟ منفردزاده الان كجا، طفلكي؟

منفردزاده چهل سال پيش كجا؟ منفردزاده الان كجا، طفلكي؟ دل آدم هم مي‌سوزد. خيلي از اينها كه رفتند كه كاش نمي‌رفتند يلي بودند روزگاري اما در پيچ و خم غربت گرفتار چيزهايي شدند كه از شدت تلخي از گفتن‌شان پرهيز مي‌كنم. حكايت شب هجران فروگذاشته به. بيخود نيست كه من با مهاجرت – به خصوص مهاجرت نويسنده و هنرمند – مخالفم و آن را خطاي محض مي‌دانم. يك دليلش اين است كه اينها با مهندس و دكتر و وكيل و وكيل مهاجرت فرق دارند و اين طور نيست كه همان‌طوري كه در وطن كار مي‌كردند بتوانند در كانادا و اسپانيا و بلژيك و امريكا كار كنند. نمي‌شود. بله؛ مسائل سياسي را بي‌خبر نيستم.

فقط توي ايران است كه آدم مي‌تواند كيارستمي و فرهادي و كيميايي و احمدرضا احمدي و مرادي‌كرماني و… شود

هلن‌كلر هم كه باشي مي‌فهمي سياست چه گرفت و گيرهايي دارد و چه لطماتي به اهل هنر مي‌زند. اما با اين همه درد غربت،‌به اپوزيسيون بازي و فعاليت‌هاي مبتذل رسانه‌اي نمي‌ارزد. هرجوري حساب كني فقط توي ايران است كه آدم مي‌تواند كيارستمي و فرهادي و كيميايي و احمدرضا احمدي و مرادي‌كرماني و… شود وگرنه توي غربت، رسانه‌هاي مبتذل عين فيتوپلانگتون مي‌چسبند به آدم تا از هيچ دعوا دربياورند و آدم‌ها را خرج دعواهاي بي‌حاصل خود كنند. حيف. حيف اسفنديار منفردزاده كه به جاي كار كردن بيانيه‌هاي بد و نااميدكننده صادر كند. حيف.




کاسه به سران با حضور پیمان معادی و فرزندش!+عکس

سینماژورنال: پیمان معادی بعد از سالها فیلمنامه نویسی با ایفای نقشی کوتاه در “درباره الی” توانست نقش اصلی مرد “جدایی…” را از آن خود کند و اسکاری شدن این فیلم بود که فاز فعالیتهای او را عوض کرد.

به گزارش سینماژورنال معادی در سالهای اخیر علاوه بر کارگردانی تجربه بازی در یکی دو فیلم نه چندان مطرح هالیوودی را برعهده داشته است.

دررتازه ترین تصویر اجتماعی این بازیگر او را در کنار فرزند در حالی می بینیم که هر دو با فیگوری عجیب کاسه ای بر سر گذاشته اند!!!

کاسه به سران به اشتراک پیمان معادی و فرزندش
کاسه به سران به اشتراک پیمان معادی و فرزندش



انتقادات عجیب و غریب بازیگر زن “رسوایی” از همه چیز و همه کس؛ از ده‌نمکی گرفته تا فرهادی و فرحبخش و برنامه “هفت”/این بازیگر اکنون در فرانسه اقامت دارد

سینماژورنال: محبوبه بیات بازیگری را از دهه 50 با بازی در “گوزنها”ی مسعود کیمیایی آغاز کرد و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تجربه همکاری با کارگردانانی نظیر بهرام بیضایی، علی حاتمی، تهمینه میلانی، محمدعلی سجادی، مهدی صباع زاده و بسیاری دیگر را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال بیات از دهه 80 به بعد در سینمای ایران کم کارتر شد تا آن که در آخرین حضورهای سینمایی اش نقشهایی کوتاه در “رسوایی” و “هیس! دخترها فریاد نمی زنند” را ایفا کرد.

این بازیگر 66 ساله چند ماهی است که از ایران کوچ کرده و در فرانسه روزگار می گذراند و البته به مانند اغلب بازیگرانی که از ایران مهاجرت می کنند در گفتگوهایش بیشتر نیمه خالی لیوان سینمای ایران را دیده.

وی در تازه ترین گفتگویی که با یکی از رسانه های آن ور آبی انجام شده است نیز خستگی خود از اینکه تلاشهایش در بازیگری به ثمر نرسیده را دلیل اصلی مهاجرتش دانسته و در کنار آن انتقادات عجیب و غریبی را از سینمای ایران، بازیگرانش و کارگردانان مختلف آن مطرح کرده است.

جالب است که بیات در کنار انتقادات فراوان از سینمای ایران از این می گوید که چون سینمای دهه شصت سینمای خوبی بوده او نیز نقش اول فیلمها را بازی می کرده است!!!

سینماژورنال بخشهایی از گفته های محبوبه بیات را در ادامه ارائه می کند:

بازیگران امروزی مردم را کفش خودشان هم حساب نمی کنند

فیلم‌های قبل از انقلاب از یک جاذبه‌هایی برخوردار بودند که فیلم‌های بعد از انقلاب همان جاذبه‌ها را هم ندارند و آن هم “بازیگران خوب” بود. بازیگرانی که سینما را می‌شناختند؛ محبوب بودند و مردم برای‌شان احترام قائل بودند. اما بازیگران امروزی، مردم را کفش خودشان هم حساب نمی‌کنند.

فرحبخش تمام فیلمهای قبل از انقلاب را آداپته می کند

الان هم به هر حال، چهار تا فیلم خوب در سال ساخته می‌شود و بقیه آثار کاملا “تجاری” برای قشر جوان هستند. اما مساله این است که الان مثلا آقای فرح‌بخش تمام قصه‌های فیلم‌های قبل از انقلاب را آداپته و به‌ روز می‌کند و دوباره می‌سازد؛ از فیلم “عروس فرنگی” [به کارگردانی نصرت‌الله وحدت، محصول سال ۱۳۴۳] با بازی خانم پوری بنایی بگیرید تا خیلی موارد دیگر. فیلم‍‌‌های امروزی، در حقیقت همان فیلم‌ها هستند که فقط آداپته شده‌اند؛ خانم‌ها روسری گذشته‌اند و فیلم را دوباره ساخته‌اند. به جای رقص و کافه هم جنگ و جبهه را می‌گذارند

ایشان خودشان فیلم نمی سازد

به نظر من اصلا ایشان{مسعود ده نمکی} خودش فیلم نمی‌سازد بلکه یک فرد دیگری این کار را برایش انجام می‌دهد. به خاطر این‌که وقتی من از آقای ده‌نمکی خواستم که درباره سناریو و نقش با هم صحبت کنیم، ایشان اصلا حرفی برای گفتن نداشت و اصلا نیامد. من حدسم این است که اگر کسی چیزی را نوشته باشد، باید بتواند از آن دفاع کند. مثلا به او گفتم هر فرد لال، حرکات و بازی مخصوص به خودش را دارد؛ چون یک نفر سکته کرده، دیگری لال مادرزاد است و یک نفر دیگر هم شوکه شده؛ وقتی از آقای ده‌نمکی توضیح خواستم، ایشان اصلا جوابی نداشت. در موقع کار هم، چون ایشان اصلا به من توضیحی درباره نقشم نداده بود، به مشکل خوردیم. به من می‌گفت «بازی شما غلط است» و بسیار بد … رفتار می‌کرد. در حالی که تمام وقتش را برای خانم‌های جوان بازیگر می‌گذاشت و نگران بود آنها لنز داشته باشند یا خیر و لنزشان چه رنگی باشد؛ چطور خوشگل‌تر باشند و لباس‌شان چه باشد به خاطر این‌که آن‌ها را برای جلب تماشاگر لازم داشت. آقای ده‌نمکی اصلا سینمایی و هنری فکر نمی‌کند…

در دهه شصت شاهد آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول آنها بودم!

در دهه شصت که به نوعی دهه اول انقلاب بود و برخی افراد هنوز روی‌شان باز نشده بود… شاهد تولید آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول این فیلم ها بودم. فضای دهه شصت، فضای سینمایی بود اما الان دوباره همان شوها و جلب توجه تماشاگر برای پول درآوردن مطرح است.

اگر کسی از هفت خوان رستم رد نشده باشد نمیتواند در “هفت” حضور پیدا کند

درباره برنامه‌های زنده‌ای که شما در تلویزیون می‌بینید، مثل برنامه “هفت” اگر کسی از هفت‌خان رستم رد نشده باشد، امکان ندارد که بتواند در آن‌ها حضور داشته باشد. مسئولان این برنامه از کسانی دعوت می‌کنند که به قولی “خودی” هستند و اجازه اعتراض دارند؛ امثال من به این برنامه‌ها راه پیدا نمی‌کنند. من در ایران اصلا به برنامه زنده دعوت نمی‌شدم؛ فقط یک بار هم که از دست‌شان در رفته بود و ماه رمضان به یک برنامه زنده رفته بودم، به مجری برنامه گفته بودند این قدر حرف بزند که من اصلا دهنم باز نشد! {می‌خندد} کسانی به برنامه‌های زنده دعوت می‌شوند که از قبل به آنها دیکته شده باشد که باید چه چیزهایی بگویند و چه چیزهایی نگویند.

فرهادی قرار بود بیاید تا گفتگو کنیم اما نمی دانم چه شد که هرگز ایشان را ندیدم

من یادم است اصغر فرهادی هنوز “اصغر فرهادی” نشده بود که یک بار به من زنگ زد و درباره یک متنی با هم صحبت کردیم. من به او گفتم «آقای فرهادی بیا بنشینیم از دید زنانه هم به این قصه نگاه کنیم چون من یک زن و زن آزاده‌ای هستم که ذهنم گسترده‌تر از زنان عادی است». قرار هم شد که بیایند و گفتگو کنیم اما نمی‌دانم چه شد که دیگر هرگز ایشان را ندیدم. بعدها که موفق شدند از موفقیت ایشان خیلی خوشحال شدم چون بسیار آدم باشعور و بافهمی است.




مهمترین عنصر جشن تولد بازیگر “جدایی…”+عکس

سینماژورنال: پیمان معادی فیلمنامه نویسی که به لطف اصغر فرهادی بازیگری را هم تجربه کرد به تازگی تولد 45 سالگی خود را حشن گرفت.

به گزارش سینماژورنال بازیگر “جدایی نادر از سیمین” که در سالهای اخیر در چند فیلم نه چندان مطرح هالیوودی هم ایفای نقش کرده  تولدش را بهانه ای کرده برای یک تک نگاری درباره شمع تولد.

معادی با اشاره به اینکه مهمترین رکن جشن تولد شمعش است در صفحه اجتماعیش نوشته است: مهم ترين چيزى كه در روز تولدت بايد داشته باشى شعله ايست كه بعد از آرزويت فوتش كنى. آرزوى سلامتى براى همه.

وی ادامه داده است: بقول يه دوست، خدا سلامتى بده باقيشو با پول ميخريم!!! ممنون از اظهار لطف همگى. خدايا يه آرزوى ديگه: اين نفرتى كه بعضيا به هم دارن كمتر شه لطفا تا دنيايى با صفاتر و اروم تر و با حال تر داشته باشيم و كمتر شاهد اتفاقات …….چيه؟ زياد شد؟! خدا جون شما همون سلامتى رو بده به همه، نفرت رو خودمون يه كاريش ميكنيم.

 

پیمان معادی و شمع تولدش
پیمان معادی و شمع تولدش



ماجرای توقیف فیلم اول سهراب شهیدثالث و رفع توقیف آن توسط گوینده فیلمهای فرهادی!

سینماژورنال: شاید کمتر کسی بداند سهراب شهیدثالث کارگردانی که این روزها به عنوان یکی از پایه گذاران سینمای موسوم به جشنواره ای شناخته می شود زمانی که در اوایل دهه 50 اولین فیلم بلندش “یک اتفاق ساده” را ساخت بشدت با انتقاد مقامات هنری وقت مواجه شد.

به گزارش سینماژورنال انتقاد اصلی به این بود که چرا او در فیلمش تصویری سیاه و نادرست از زندگی ایرانیان نشان داده است و برای همین فیلم مدتی در آرشیو به سر می برد.

منوچهر انور گوینده، نویسنده و مترجم ایرانی که سابقه گویندگی آنونس برای فیلمهای اصغر فرهادی را هم داشته است در گفتگویی با “شرق” ادعا کرده او بوده که در گفتگو با وزیر فرهنگ دوران طاغوت شرایط حل مشکل فیلم شهیدثالث را فراهم آورده است.

“یک اتفاق ساده” را نمی خواستند نمایش دهند

انور درباره شرایط زمان ساخت “یک اتفاق ساده” می گوید: فیلم «یک اتفاق ساده» او را اصلا نمی‌خواستند نمایش بدهند و آن را گذاشته بودند تو انبار. در جشنواره فیلم تهران اصراری بود که باید فیلم ایرانی هم نمایش بدهیم، اما سطح فیلم‌هایی که فیلم‌سازهای خودمان عرضه کرده بودند، خیلی پایین بود.

وی ادامه می دهد: بهرام ری‌پور به من گفت «یک جوانی به اسم سهراب شهیدثالث که به او گفته‌اند برود فیلم خبری بگیرد، از بندرِ شاه (بندر ترکمنِ امروز)، با هفتاد دقیقه نگاتیوی که همراهش بوده، فیلمی ‌ساخته هفتاددقیقه‌ای و داستانی، و حالا که این فیلم را آورده، سخت به پایش پیچیده‌اند مسئولان سینمایی که «چه حقی داشتی فیلمی ‌بسازی که آدم‌هاش بیچاره و فقیرند؟» می‌گفت «اما فیلم، فیلم خوبی است، ولی مسئولان سینمایی وزارتخانه آن را گذاشته‌اند توی انبار».

یک اتفاق ساده
یک اتفاق ساده

پیش وزیر وقت رفتم و قانعش کردم که این فیلم، قیمتی است!

انور درباره تلاش اش برای رفع مشکل فیلم می افزاید: من بعد از اینکه خودم فیلم را دیدم، وقت گرفتم و رفتم پیش مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ‌وهنر طاغوت) و قانعش کردم که این فیلم، قیمتی است و در جشنواره حتما گل می‌کند. گفتم: «در جشنواره، دنبال فیلم هنری هستیم و یکی از کارمندان شما فیلمی ‌ساخته که ارزش بالای هنری دارد». گفت: «می‌گویند موضوعش درباره فقر است». گفتم: «یک واقعیت روشن و دقیق را نمایش می‌دهد که ارزش هنری دارد، چه اشکالی دارد اگر پرسوناژهایش آدم‌های بی‌چیزی باشند؟ هندی‌ها فقر را فخر خود کرده‌اند. آن را مثل یک قطعه زمرد در عمامه‌هاشان گذاشته‌اند. «ساتیا چیت‌رای» فقر را دست‎مایه فیلمش کرده و در فستیوال کن جایزه اول را برده».

بخشی از فیلم را دید و گفت «قبول می‌کنم، بگذاریدش»

این گوینده و مترجم درباره واکنش وزیر فرهنگ آن موقع اظهار می دارد: پهلبد گفت «برویم فیلم را ببینیم». به استودیو رفتیم، بخشی از فیلم را دید و گفت «قبول می‌کنم، بگذاریدش». و «یک اتفاق ساده» جایزه بهترین کارگردانی را از آنِ خود کرد. بعد از اعلام جوایز، وقتی از تالار وحدت بیرون می‌آمدم، سهراب شهیدثالث -که پیش‌از‌آن با او برخورد نکرده بودم- با چشم‌های پر‌از‌اشک آمد دست مرا گرفت و گفت «ممنونم از این کاری که برای من کردی».

منوچهر انور
منوچهر انور

روی کاغذ دفتر مشق خلاصه “طبیعت بی جان” را آورد

انور در پایان بیان می دارد: هفته بعد از آن، شهیدثالث روی یک ورق کاغذ مشق، خلاصه «طبیعت بی‌جان» را برایم آورد، که خواندنش منقلبم کرد. ساخت فیلم را شروع کردیم، تلویزیونی‌ها هم آمدند و گفتند ما می‌خواهیم در تولید فیلم شریک شویم. بسیاری از وسایل و امکانات را فراهم کردند و «طبیعت بی‌جان» ساخته شد. بعد هم به فستیوال برلین رفت و جایزه بهترین فیلم را گرفت و سهراب شهیدثالث شد «سهراب شهیدثالث».




وزیر ارشاد احمدی‌نژاد: “گذشته” فیلمی کسل‌کننده بود/آثار منفی تماشای “خانه پدری” تا یک هفته اذیتم می‌کرد/پاشایی صدای دلنشینی داشت و بعد از درگذشتش طرفداران بیشتری پیدا کرد!/می‌گفتند “کتاب قانون” خانواده‌های ایرانی را زیر سوال می‌برد

سینماژورنال: سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم بعد از صفارهرندی روی کار آمد و البته سعی کرد تندرویهای او را نداشته باشد.

 به گزارش سینماژورنال با این حال عدم روحیه کاریزماتیک در برخورد با مشکلات دستگاههای زیرمجموعه سبب ساز آن شد که دوران مدیریت وی در ارشاد چنان که باید دلچسب اهالی هنر نباشد.

 این وزیر سابق در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده سعی کرده به صراحت موضع خود را درباره برخی اتفاقات سینمایی چهار سال حضورش در وزارت ارشاد بیان کند.

 “خانه پدری” تا یک هفته اذیتم می کرد

یکی از این مواضع جایی است که درباره “خانه پدری” می گوید: “خانه پدری” را خودم دیدم و آثار منفی و تلخ این فیلم تا یک هفته مرا اذیت می کرد. آثار منفی صحنه ای که پدری با سنگ بر سر دخترش می زند و او را می کشد. این را دیدم و گفتم این فیلم مناسب بیننده نیست و اعصاب او را به هم می ریزد.

 به فرهادی گفتیم آن مساله نمی تواند مانع کار شما شود

حسینی جایی دیگر درباره ماجرای توقف موقت تولید “جدایی…” فرهادی بیان می دارد: در جریان تولید “جدایی…” وقفه ای افتاد و بعد اصغر فرهادی به دفترم آمد و صحبت کردیم و مساله حل شد. به هر حال نگاه، نگاه انسدادی نبود و علاقمند بودیم افراد توانمند از طیفهای گوناگون فعالیت کنند. بحث بر سر این بود که ایشان خارج از بحث فیلمسازی در مراسمی شرکت کرده بود و از سینماگرانی اسم برده که در خارج از کشور معاند نظام محسوب می شوند. این بحث پیش آمده بود که ایشان نمی تواند کار کند اما گفتیم این مساله نمی تواند مانع کار شما شود و ایشان فیلمشان را ساختند و بعد هم جوایزی به دست آوردند.

 “گذشته” کسل کننده بود و جاذبه نداشت

وی ادامه می دهد: ایشان درخواست دیگری داشت مبنی بر آن که فیلمی که در فرانسه ساخته در ایران اکران شود. ما وقت گذاشتیم و فیلم “گذشته” را دیدیم و هرچند تا حدودی کسل کننده بود و جاذبه آن چنانی نداشت ولی مجوز اکران آن صادر شد.

 کارشناسان اطلاعات “به رنگ ارغوان” را دیدند و گفتند فیلم مشکلی ندارد

وزیر ارشاد دولت دهم درباره رفع توقیف برخی فیلمها مانند “به رنگ ارغوان”در دوره خودش اظهار می دارد: بعضی از کارشناسان که سالها در وزارت اطلاعات کار کرده بودند “به رنگ ارغوان” را دیدند و گفتند این طور نیست که فیلم به ارزشها و اصول لطمه بزند و اکران مشکل آمیز نخواهد بود.

 این طور نبود که “کتاب قانون” ایرانیان را زیر سوال ببرد

این وزیر سابق ادامه می دهد: در فیلمی مانند “کتاب قانون” یک لبنانی به ایران می آید و بعضی رفتارهای افراد را در یک خانواده نمی پسندد. عده ای این مساله را بیان می کردند که فیلم کل خانواده های ایرانی را زیر سوال می برد در حالی که این طور نبود و در داستان فیلم این لبنانی برخی رفتارهای ناشایست ما مثل غیبت، تهمت، سخن چینی و استهزا و تمسخر را نقد می کرد.

 موسیقی بدون کلام را دوست ندارم

سیدمحمد حسینی در بخشی از گفتگو هم درباره علایق خود به موسیقی می گوید: من موسیقی بدون کلام دوست ندارم و حتما باید در کنار موسیقی آوازی هم وجود داشته باشد و مضمونی که روی انسان تاثیر بگذارد باشد که موسیقی را گوش کنم.

 پاشایی صدای دلنشینی داشت

وی درباره علاقمندی خود به خوانندگان موسیقی پاپ بیان می دارد: همین مرتضی پاشایی که مرحوم شد صدای دلنشینی و طرفداران زیادی داشت و بعد از درگذشتش پیدا کرد.

تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی باعث حضور عظیم هواداران در تشییع پاشایی بود

حسینی درباره حضور عظیم هواداران پاشایی بعد از درگذشت هم می گوید: بعید میدانم این حضور را کسی پیش بینی کرده بود. این مساله دلایل متعددی داشت که یکی از آنها تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی است و اینکه بالاخره اخبار در سطح وسیعی منتشر می شود.




توضیحات مدیر تولید “جدایی…” درباره ساخت فیلم شجریان توسط فرهادی و البته ماجرای بازداشت شدنش!

سینماژورنال: حسن مصطفوی مدیر تولید توانمند سینمای ایران سال گذشته فیلمی با نام “دربست” را تهیه کرد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که توسط جوانی فیلم اولی به نام علی خامه پرست ساخته شده بود نتوانست به جشنواره فجر راه یابد و حالا بنا شده در گروه هنروتجربه اکران شود.

فیلمهای مستقل نمیتوانند به جشنواره راه یابند

مصطفوی درباره عدم حضور در جشنواره فجر به سینماژورنال می گوید: طبیعیست که فیلمهای مستقل و بدون وابستگی نتوانند به راحتی به جشنواره فجر راه پیدا کنند. همان طور که فیلم “360 درجه” را بخاطر استقلال کارگردان و تهیه کننده اش به جشنواره راه ندادند “دربست” هم بخاطر مستقل بودن به جشنواره راه نیافت.

قدر آدمهای مستقل مانند قریبیان را نمی دانند

وی که مدیریت تولید “گناهکاران” فرامرز قریبیان را برعهده داشته ادامه می دهد: فرامرز قریبیان شخصیت مستقلی است و سعی کرده حین سالها در سینما این مشی را حفظ کند. فرزندش هم دقیقا مانند وی است و طبیعی است که در سینمای ما آدمهای مستقل قدر لازم را نبینند. یادم نمی رود که درام جنایی “گناهکاران” که به اعتقاد بسیاری از منتقدان اثری شایسته بود به هنگام اکران کاملا مهجور واقع شد و شرایط طوری پیش رفت که دیده نشود.

تولید فیلم زندگی شجریان شایعه است

حسن مصطفوی که که بخاطر همکاریش با اصغر فرهادی در “جدایی نادر از سیمین” تحسین شده است درباره تولید فیلمی با مضمون زندگی محمدرضا شجریان توسط فرهادی به سینماژورنال می گوید: این ماجرا در حد شایعه بود و هیچ صحبت جدی در این باره صورت نگرفت.

وی ادامه می دهد: به هر حال برخی اوقات چنین شایعاتی در سینمای ایران شکل می گیرد و گریزی هم از آن نیست اما اینکه فرهادی بخواهد فیلم شجریان را بسازد صحت ندارد.

حسن مصطفوی
حسن مصطفوی

سفر به اتریش و سپس آلمان و فرانسه

این مدیر تولید و تهیه کننده که به زودی سفر به چند کشور اروپایی را انجام خواهد داد درباره اهدافش از این سفرها به سینماژورنال می گوید: برای شرکت در یک فستیوال به اتریش می روم و بعد از آن هم به آلمان و فرانسه خواهم رفت.

مصطفوی که “گینس” را به عنوان مدیر تولید آماده اکران دارد درباره اینکه آیا از مسافرتهای اروپایی مقاصد سینمایی را دنبال می کند بیان می دارد: در این باره حرفی نزنم بهتر است چون معمولا حرف و حدیثها توسعه می یابند و باعث شکل گیری شایعات نادرست می شوند. یک بار این حرف و حدیثها بر سر فیلم “تهران من حراج” برای من دردسرساز شدند و دیگر علاقه ای به تکرار آن مسیر ندارم.

فردای روزی که “جدایی…” اسکار گرفت بخاطر “تهران من حراج” بازداشت شدم

حسن مصطفوی در توضیح این ماجرا می افزاید: من در فیلم “تهران من حراج” فقط مدیر تولید بودم و وقتی فیلم به مشکل برخورد چون تهیه کننده و کارگردان آن ایران نبودند مرا دستگیر کرده و دو شب هم بازداشت بودم.

وی ادامه می دهد: هیچ گاه یادم نمی رود درست فردای همان روزی که “جدایی…” به اسکار رسید بخاطر “تهران من حراج” بازداشت شدم در صورتی که تولید آن فیلم به من ربطی نداشت. البته که خوشبختانه با روشن شدن قضیه آزاد شدم اما به هر حال خاطره آن ماجرا همواره با من است.




دو ایراد سینمای فرهادی از نظر ایرج قادری…

سینماژورنال: هرچند بسیاری گمان می کردند ایرج قادری بخاطر وفادارای به سبک خاص سینمایی اش چنان که باید پیگیر سینمای روز ایران نیست ولی واقعیت آنجا بود که اتفاقا او از جمله کارگردانانی بود که سینمای معاصر ایران و بخصوص آثاری که در سطح جهانی مطرح می شدند را مورد توجه قرار می داد.

 به گزارش سینماژورنال البته که قادری چنان که باید به این نوع سینما که مخاطب هدفش را جشنواره های فرنگی قرار داده علاقه ای نداشت اما کمتر شد که به موضع گیریهای متضاد درباره این نوع سینما بپردازد.

 شاید یکی از معدود اظهارنظرات خواندنی و جالب ایرج قادری درباره سینمای معاصر به پرسشهایی بازگردد که از اصغر فرهادی پرسیده بود.

 چند ماهی قبل از شدت گرفتن سرطانش، قادری در گفتگو با ایرج باباحاجی روزنامه نگار ورزشی نویس از فرهادی دو پرسش را درباره نداشتن موسیقی در فیلمهایش و لوکیشن پرسیده بود.

 بی توجهی فرهادی به موسیقی سوال برانگیز است

قادری در این گفتگو که بعد از مدتها در “تماشاگران امروز” منتشر شده درباره مشکل نداشتن موسیقی در آثار فرهادی گفته بود: یک سوال که به جواب آن نمی رسم بی توجهی فرهادی به موسیقی است. جاهایی هست که می شود بدون هیچ اشاره و دیالوگی بار فیلم را بر دوش موسیقی گذاشت.

 تعجبم از فرهادی زمانی بیشتر می شود که …

وی ادامه داده بود: آثار قدیمی را ببینید. در بیشتر آثار مهم و قابل اعتنا موسیقی حرف اول را زده و بیننده می تواند با توجه به موسیقی فیلم سکانس بعدی را حدس بزند که چه ماجرایی در راه است. تعجبم از فرهادی زمانی بیشتر میشود که سینمای او به فضای رئال نزدیکتر است چون سینمای واقعیت به شدت به موسیقی نیاز داشته و لازم و ملزوم یکدیگرند.

 فرهادی چرا به لوکیشن توجه ندارد

ایرج قادری پرسش دوم خود از فرهادی را با تمرکز بر لوکیشن آثارش طرح کرده و بیان داشته بود: سوال دومم از فرهادی درباره بی توجهی او به لوکیشن است. گاهی اوقات شده که دوربین با زوم روی یک گلدان خشک توصیف می کند که فضای داستان چیست. من تعجب می کنم که فیلمساز بزرگی مثل فرهادی چرا به جزییات لوکیشن توجه ندارد.




فرهادی زندگی شجریان را فیلم می‌کند/فیلمبرداری علاوه بر ایران در چند کشور خارجی انجام می‌شود

سینماژورنال: اصغر فرهادی کارگردان اسکاری سینمای ایران تصمیم گرفته بخشهایی از زندگی محمدرضا شجریان را فیلم کند.

به گزارش سینماژورنال در این فیلم که در گونه مستند-داستانی تولید خواهد شد علاوه بر شجریان فرزندش همایون و همسرش نیز حضور خواهند داشت و درباره سبک و سیاق زندگی پدر صحبت می کنند.

بنا به اطلاعات ارائه شده در “بانی فیلم” فرهادی صحبتهای ابتدایی را با شجریان برای ساخت این فیلم انجام داده ولی هنوز قرارداد کتبی امضاء نکرده اند.

اصغر فرهادی فارغ از آن که بلحاظ خط و ربط سیاسی به شجریان نزدیک است از دیرباز در شمار علاقمندان هر دو شجریان بوده است؛ هم شجریان بزرگ و هم شجریان کوچک.

تعلق خاطر فرهادی به شجریان تا جایی پیش رفت که در “جدایی…” به صراحت و از زبان یکی از کاراکترها به نام شجریان اشاره کرد؛ دقیقا آنجایی که “سیمین” در حال ترک “نادر” با اشاره به آلبومی از شجریان می گوید: این شجریان رو هم می برم.

زندگی شجریان محوریت یک مستند-داستانی

پیشنهاد فرهادی به شجریان کار بر روی فیلمنامه ای مستند-داستانی است تا فیلم بتواند به اندازه دوستداران مستند برای علاقمندان سینمای داستانگو هم جذاب باشد. به گزارش سینماژورنال البته شجریان موافقت تلویحی خود را اعلام کرده است و از همایون خواسته است به عنوان مشاور تحقیقات در کنار فرهادی باشد.

جالب است که شنیده شده بناست بخشهایی از این فیلم نیز در چند کشور اروپایی و یک کشور در همسایگی ایران تصویربرداری خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال فرهادی بهمن ماه امسال در کنسرت “چرا رفتی” همایون شجریان در کرج حضور یافته بود و البته سه سال قبلتر و در اسفند 1390 به هنگام دریافت اسکار برای “جدایی…” هم محمدرضا شجریان با نگارش نامه ای که طعنه هایی هم به دولت وقت در آن وجود داشت به فرهادی تبریک گفته بود.