1

در تازه‌ترین گفتگوی محمد اصفهانی بیان شد⇐از ماجرای خوانندگانی که پول می‌دهند تا تیتراژ بخوانند تا تعریف و تمجید از علیرضا افتخاری و همکاری تازه با بهروز صفاریان

سینماروزان: محمد اصفهانی بعد از سالها دوری از عرصه موسیقی پاپ چندیست که بار دیگر با همراهی ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان اجرای زنده را تجربه میکند؛ اجراهایی که به دلیل سالها دوری از صحنه دچار مشکلاتی هم بوده است.

اصفهانی در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با «شرق» انجام شده است هم درباره این مشکلات صحبت کرده است و هم درباره ماجرای خوانندگانی که پول میدهند تا تیتراژ بخوانند و هم درباره آلبوم جدیدش که با همکاری بهروز صفاریان ضبط خواهد شد.

بخشهای خواندنی گفتگوی اصفهانی را بخوانید:

آلبوم جدیدتان چه ویژگی‌هایی دارد؟
مثل آلبوم‌های قبلی همچون برکت در سبک پاپ است و نتیجه همکاری با دوستانی است که با هم کار می‌کردیم؛ آقای بهروز صفاریان، آقای کهن‌دیری و دیگران. ترانه‌ها هم از روزبه بمانی، هوشنگ ابتهاج و دوستان دیگر است.
بخشی از فعالیت شما به خواندن تیتراژ برمی‌گردد که در این زمینه هم کم‌کار شده‌اید.
همیشه وقتی پیشنهاد کار دارم، داستان یک سریال و شعر و آهنگ تیتراژ را بررسی می‌کنم. الان زمانه عوض شده. دغدغه‌ها و وسواس‌ها را برنمی‌تابند چون تقاضا زیاد شده. تهیه‌کننده به‌جای اینکه دغدغه‌ها و وسواس‌های من را بپذیرد و دستمزدم را بدهد تا کار را اجرا کنم، از میان پیشنهادهای انبوهی که از سوی خوانندگانی به او رسیده که حاضر هستند برای شناخته‌شدن حتی پول هم بدهند، یکی را انتخاب می‌کند. البته بعضی‌هایشان هم واقعا خوب هستند و همین برایشان می‌شود یک آغاز جدید و خوب؛ آن زمان این ارتباط‌ها باب نبود؛ خواننده‌ای که برای شناخته‌شدن دستمزد نمی‌گیرد هم کار درستی می‌کند، چون ممکن است صدای خوبی داشته باشد، با همین تیتراژ روی آنتن برود و بعد خواننده بسیار موفقی شود؛ یعنی ارتباطات و راه‌های انتخاب تغییر کرده. طبیعی است که در این شرایط آنها کار خودشان را می‌کنند، من هم کار خودم را…؛ اما دلیل نمی‌شود که خودم را به رنگ و لعاب دیگری دربیاورم. چون خوشبختانه احتیاجی به چنین کاری ندارم. همان اصول سال ٨٠ را همین الان هم دارم که باید ارکستراسیون، ترانه و فیلم‌نامه نظرم را جلب کند و مطمئن شوم که در همراهی با این مجموعه خوشحال هستم. می‌دانم که اگر با حال خوش بخوانم، احتمال اینکه مردم هم خوش‌شان بیاید بیشتر می‌شود.
چقدر خوب است که آدم به جایگاهی برسد که این چیزها خیالش را از آسودگی خارج نکند. در این سطح کار و در این نسل یکی، دو نفر بیشتر با این ویژگی‌ها وجود ندارند و این بی‌شک روی گزیده‌کاری هم تأثیر می‌گذارد. با این روحیه و قدم‌های بسیار حساب‌شده، چطور شد که تصمیم گرفتید با ارکستر نوپای ملی همکاری کنید؟
عامل اصلی‌اش وجود آقای شهبازیان است؛ همان‌طور که در نشست خبری هم گفتم، این نوع ارکسترها را معمولا استادانی مانند استاد فرهاد فخرالدینی و دیگران رهبری می‌کنند. من در برابر این استادان شاگرد هستم، بنابراین نمی‌توانم دغدغه‌هایم یا مسائلی را که دوست دارم لحاظ شود، مطرح کنم. نوعی حجب و حیا همیشه مانع این بوده که بتوانم با چنین ارکسترهایی که چنین رهبرهایی دارند همکاری کنم؛ اما با آقای شهبازیان این مسائل را نداشتم، چون آشنایی کاری‌مان جای دیگری شکل گرفته بود. از ابتدای کارم با ایشان شروع کردم و بسیار از ایشان آموختم. با طرز تفکر و سلیقه ایشان کاملا آشنا بودم و طبیعتا باب میلم بوده وگرنه نمی‌شد بهره‌ای که از ایشان بردم استمرار داشته باشد؛ بنابراین وقتی پیشنهاد این کار را دادند با خیال راحت آن را پذیرفتم و همکاری‌مان را شروع کردیم.
خودتان بهتر می‌دانید که مردم ما به خوانندگان موسیقی پاپ و ملی اقبال زیادی نشان می‌دهند، به همین نسبت نوک پیکان بسیاری از حمله‌ها به سوی آنهاست. همان‌طور که در اجرای قبلی همین ارکستر انتقادهای زیادی متوجه علیرضا افتخاری شد و همین‌طور مشکلاتی در ارکستر وجود داشت که آقای شهبازیان هم آنها را کتمان نمی‌کنند. با وجود این چه شد که باز هم در این راه پا گذاشتید؟
نمی‌شود کارهای خوب و بزرگ را به‌دلیل سختی‌هایی که دارند زیر سؤال ببریم و بگوییم انجامشان نمی‌دهیم. وقتی روی صحنه می‌روید، چه با یک ارکستر پاپ
شش، هفت نفره و چه با ارکستر ٦٠نفره، ریسک‌هایی را قبول می‌کنید. من هم یک انسان هستم و ممکن است جایی شعر یادم برود یا جایی که باید شروع کنم، نکنم؛ آقای افتخاری هم همین‌طور؛ هیچ‌کدام کامپیوتر نیستیم. نباید روی این چیزها خیلی حساس بود. اگر کلیت کار با‌کیفیت و حساب‌شده و فکرشده و خوب ارائه شد، از خطاهای انسانی که ناشی از طبیعت ماست می‌توان چشم‌پوشی کرد. خدا خطا را بر ما موجه کرده و می‌بخشد؛ بنابراین نباید زیاد روی این چیزها به‌اصطلاح کلید کرد. آقای افتخاری چندین سال بود که از صحنه دور بودند، بعد از چندین سال، طبیعی است که با وجود اینکه خواننده بسیار توانایی هستند، مانند هر خواننده‌ای تا بیایند و با صحنه اخت و هماهنگ شوند، زمان می‌برد؛ اما خواننده چون بیشترین افتخارات را کسب می‌کند، باید پذیرای بیشترین انتقادات هم باشد. چون نظام این جهان این‌گونه است که بهای هر چیزی را باید پرداخت کرد. خواننده مثل کسی که در تیم فوتبال گل می‌زند، همیشه زیر ذره‌بین است؛ اما وقتی که گل می‌زند، بیشترین افتخار هم نصیب او می‌شود، همان‌طور که وقتی یک موسیقی خوب است، همه خواننده را تشویق می‌کنند، وقتی هم کار خراب می‌شود خواننده باید مسئولیتش را بپذیرد.