1

چرا «زادبوم»-متعلق به حوزه هنری- را هدایت فیلم پخش می‌کند؟/چرا نام فارابی به عنوان سرمایه‌گذار «زادبوم» در پوستر آمده؟⇐ آیا به مانند «رستاخیز» برای خرید یا مشارکت در «زادبوم» هم فارابی دست به جیب شده؟/اگر این طور است فارابی چقدر هزینه کرده؟

سینماروزان: دو سال قبل بود که فیلم توقیفی “زادبوم” ابوالحسن داوودی بعد از هفت سال پشت خط ممیزی ماندن پروانه نمایش گرفت و امیدواریهایی ایجاد شد برای اکران آن.

به گزارش سینماروزان با این حال از زمان رفع توقیف تا اخیرا که قرارداد اکران فیلم در شورای صنفی نمایش ثبت شد دو سالی طول کشید.

دلیل این تاخیر در اکران را باید به مشکلاتی مرتبط دانست که سرمایه گذار اصلی فیلم که حوزه هنری بود با مفهوم فیلم داشت؛ مشکلاتی که ابوالحسن داوودی کارگردان “زادبوم” هم بارها به آنها اشاره کرده بود.(اینجا را بخوانید)

حالا فیلم در شرایطی در مسیر اکران قرار گرفته که نه نام “بهمن سبز” موسسه پخش متبوع حوزه هنری بلکه نام هدایت فیلم به عنوان پخش کننده فیلم آمده!

کمتر پیش آمده که حوزه هنری فیلمی تولید کند اما پخش آن را به موسسه ای دیگر واگذارد آن هم با حجم بالای سینماهایی که بخصوص در شهرستانها دارد.

پس ماجرا چیست؟

اگر به اولین پوستر رسمی “زادبوم” نگاهی بیندازیم درمی یابیم که به جای حوزه هنری نام فارابی و بیتا منصوری همسر داوودی به عنوان سرمایه گذار آمده است!

منصوری هرچند در دولت یازدهم و بعد از خوردن نامش به عنوان تهیه کننده در “رخ دیوانه” توانست با حمایت فارابی همزمان با هم بعنوان تهیه کننده دو فیلم کودک “قهرمانان کوچک” و “کاتی و ستاره” در جشنواره امسال کودک حضور داشته باشد اما هنگام تولید “زادبوم” و بعدتر در زمان توقیف چندساله فیلم هیچ گاه نامش به عنوان سرمایه گذار مطرح نبود و فقط نامش بعنوان مجری طرح و مدیر تولید مطرح بود.

درباره فارابی هم وضع به همین شکل است یعنی هیچ گاه در این سالها نام فارابی به عنوان سرمایه گذار “زادبوم” مطرح نبوده و همواره این حوزه هنری بود که نامش به عنوان مالک “زادبوم” می آمد.

اصلا اگر تولید این فیلم با سرمایه فارابی و بیتا منصوری صورت گرفته بود که دیگر ادعاهای داوودی مبنی بر مشکل با حوزه بر سر اکران معنا نمی یافت.

پس ماجرا چیست؟ چرا نام حوزه حذف شده و فارابی جایش را گرفته؟ آیا فارابی با هزینه از بودجه سالانه تولیدش، رایت فیلم را از حوزه خریده؟ اگر این اتفاق افتاده چرا ماجرا به صورت رسمی اعلام نشده؟

همین یک ماه قبل بود که بعد از بالا گرفتن شایعات مربوط به پرداخت غرامت میلیاردی به صاحبان فیلم توقیفی “رستاخیز” به ناگاه چهار سال بعد از تولید مدیران فارابی از مشارکت 45 درصدی(حدودا 13.5 میلیارد؟؟؟) در فیلم خبر دادند!! آن هم در حالیکه در تمام زمان تولید “رستاخیز” و پس از آن بر تولیدش در بخش خصوصی تاکید شده بود.(اینجا را بخوانید)

آیا درباره “زادبوم” هم چنین اتفاقی افتاده؟؟؟ یعنی نه سال بعد از تولید به ناگاه فارابی هوس مشارکت در فیلم به سرش زده و مالکیت را از حوزه خریده؟

اگر این اتفاق افتاده باشد دو پرسش شکل میگیرد؛ اول آن که درصد مشارکت فارابی چقدر بوده و رقم دقیق بودجه تخصیص یافته به آن چقدر است؟؟

پرسش دوم آن است که آیا این روندیست که صاحبان دیگر فیلمهایی که توقیف میشوند یا با سرمایه گذارانشان دچار مشکل میشوند هم میتوانند از آن استفاده کنند یا این شانس فقط مخصوص امثال احمدرضا درویش و ابوالحسن داوودی است؟؟؟

پوستر "زادبوم"
پوستر “زادبوم”



سه سال بعد از صدور پروانه نمایش⇐حوزه هنری با چند دقیقه سانسور، اجازه اکران «زادبوم» را داد؟⇐۱۳ دقیقه یا ۱۵ دقیقه؟

سینماروزان: برخلاف اخبار منتشره بعد از اعلام خبر اکران «زادبوم» مبنی بر رفع توقیف این فیلم، «زادبوم» حدود سه سال پیش رفع توقیف شده و پروانه نمایش گرفته بود.

اگر در این بازه زمانی بعد از صدور پروانه نمایش فیلم اکران نشد به یک دلیل مهم بود و آن هم اینکه مالک اصلی فیلم که حوزه هنری بود و فیلم با سرمایه این ارگان تولید شده بود مایل به اکران فیلم نبود. نکته ای که ابوالحسن داوودی هم در یکی از گفتگوهایش به صراحت به آن اشاره کرده بود.(اینجا را بخوانید)

در این سه سال بعد از صدور پروانه نمایش داوودی و مدیران حوزه هنری به دنبال رسیدن به نسخه ای برای اکران فیلم بودند که گویا با پاره ای حذف و تعدیل این نسخه مناسب برای اکران ایجاد شده است.

درباره حذفیات نسخه اصلی برای رسیدن به نسخه اکران دو نقل قول وجود دارد. هر دو نقل قول هم مربوط به ابوالحسن داوودی است.

داودی یک بار بلافاصله بعد از اعلام خبر اکران «زادبوم» در گفتگو با «ایسنا» از ممیزی 15 دقیقه ای فیلم گفت و البته با ذکر عبارت «کوتاه کردن» به منظور بیرون کشیدن نسخه دیجیتال.

به تازگی اما داوودی در گفتگو با «شرق» در پاسخ به اینکه چند دقیقه از نسخه 125 دقیقه ای را کم کرده از اکران نسخه 112 دقیقه ای گفته و به بیان بهتر اعمال ممیزی 13 دقیقه‌ای.

اینکه این ممیزی ها شامل کدام نماهای فیلم است به صراحت بیان نشده اما قابل پیش بینی است رگه‌های سیاسی تند «زادبوم» و به خصوص انتقاداتی که از برخی سیاسیون به‌ظاهر ارزشی اما در باطن آلوده به بریز و بپاشهای اقتصادی مطرح کرده باید مهمترین دلایل سانسور فیلم باشد.

مدیران حوزه هنری که خود در زمره مدیران ارزشی جای می‌گیرند قاعدتا از این نگاه انتقادی خوششان نیامده و احتمالا این ممیزیها هم برای رسیدن به تفاهم با آنها بوده است.

در مرکزیت «زادبوم» کاراکتری با بازی مسعود رایگان قرار دارد که نمادیست از مدیران رشد کرده در بدنه حکومت؛ مدیری که چنان درگیر آلودگیهای شغلی تنیده به رشد اقتصادی میشود که حتی متوجه متلاشی شدن زندگی خانوادگی‌اش هم نمیشود تا اینکه یک بحران جسمی به او وارد شده و اسباب بازگشت به عقب او را فراهم می‌آورد.

به نظر می رسد بخش عمده آن 13 یا 15 دقیقه ممیزی به تصویرسازی این مدیر ظاهرالصلاح بازگردد. مدیرانی از جنس مدیر به‌ظاهر ارزشی که در مرکزیت «زادبوم» قرار دارد در سالهای اخیر کم دوروبرمان دیده نشده اما اینکه تصویری صریح از متلاشی شدن چنین مدیری را در فیلمی محصول حوزه هنری که نهادی ارزشی محسوب میشود ببینیم قطعا با انتقاد مدیران این نهاد مواجه شده و همین است که حالا و بعد از 9 سال که از تولید فیلم می گذرد با ممیزی بالا فیلم شرایط اکران پیدا کرده است.




توضیحات ابوالحسن داوودی درباره فیلمنامه‌هایی که قصد تولید آنها را دارد⇐یک کمدی-نوستالژی دهه هفتادی با ستارگان سینما+سرنوشت آدمهای «نان عشق موتور هزار»؛ ۱۸ سال بعد

سینماروزان: ابوالحسن داوودی به‌زودی فیلمی کمدی با نام «هزارپا» را مقابل دوربین خواهد برد؛ فیلمی که تولید آن را رضا رخشان تهیه کننده «ضدگلوله» برعهده دارد.

به گزارش سینماروزان داوودی که تقریبا 15 سالی می شد که فیلم کمدی نساخته بود در گفتگو با «شرق» در کنار صحبت درباره چرایی حضور دوباره اش در سینمای کمدی هم درباره «هزارپا» سخن گفته و هم فیلمنامه ای دیگر که بناست سرنوشت آدمهای فیلم «نان عشق موتور هزار» را در هجده سال بعد روایت کند.

متن گفتگوی داوودی را بخوانید.

 قرار است بعد از سال‌ها فیلم کمدی مقابل دوربین ببرید و نکته‌ای در صحبت‌های شما درباره ساخت این فیلم وجود داشت؛ درباره نیاز جامعه امروز به فیلم کمدی صحبت کرده بودید. کمی از چگونگی ساخت این فیلم بگویید؟
به‌هرحال بعد از ساخت چند فیلم اجتماعی که لحن جدی و تیره‌ای داشتند، ترجیح دادم برای ساخت فیلم جدید با توجه به شرایط روز جامعه و نیازی که جامعه به فضای طنز دارد، یک فیلم کمدی بسازم که به‌نوعی برای مخاطب مفرح باشد. در این مدت هم بعد از «رخ دیوانه»، پیشنهاد چندین فیلم‌نامه مشابه داشتم که طبعا ساخت دوباره این فضا برایم هیچ جذابیتی نداشت. این را هم بگویم که انتخاب فیلم‌نامه برایم یکی از مهم‌ترین مراحل ساخت یک فیلم است، خوشبختانه آنچنان به لحاظ مالی به سینما وابسته نیستم و الزامی ندارم که حتما به هر شکلی فیلم بسازم. از ابتدا این موضوع برایم اهمیت داشت که موضوع انتخابی من تا چه حد برای جامعه و مردمی که به تماشای این فیلم خواهند نشست جذاب و جديد خواهد بود. بعد از رخ دیوانه شش، هفت فیلم‌نامه خواندم که اکثرا یا کمدی بودند یا رگه‌هایی از طنز داشتند و البته هیچ‌کدام از آنها برایم جذابیتی نداشتند و بدون رودربایستی لبخندی بر لب خودم نیاوردند تا اینکه در نهایت از جانب رضا رخشان که دوست ٣٠ساله‌ام در سینماست، فیلم‌نامه‌ای پیشنهاد شد که اگرچه در نسخه اولیه اشکالاتی داشت که باید برطرف می‌شد، اما نکاتی داشت که فکر کردم قابلیت‌های خوبی برای ساخت دارد. این فیلم‌نامه از سوی فیلم‌نامه‌نویسان جوان خوش‌فکری نوشته شده و بعد از آن جلسات متعددی برای نگارش متن نهایی گذاشتیم، ضمن اینکه اشتیاق فیلم‌نامه‌نویسان جوان ما برای نگارش این قصه برایم جذاب بود و حاصل کار هم به سلیقه من نزدیک است. در حقیقت فیلم‌نامه این ظرفیت را دارد که از فضای سردستی و به‌اصطلاح بزن‌و‌برویی که در این چند سال در سینمای کمدی ما باب شده، دور است و هدفم این بود که این فیلم‌نامه به‌لحاظ ساختار فنی همان‌قدر جدی باشد که سایر آثارم هم به همان شکل ساخته شده است و این‌بار با لحنی کمدی با مخاطبش ارتباط برقرار کند.
‌ تجربه ساخت چندین فیلم کمدی موفق از جمله «نان، عشق، موتور ١٠٠٠»، در کارنامه شماست و فاصله‌ای که در این مدت با سینمای کمدی داشتید، چه‌چیزی باعث شد در این سال‌ها کمتر به ساخت فیلم کمدی فکر کنید؟
قبلا هم اشاره کردم که سینما برای من فراتر از یک حرفه، یک علاقه، عشق و به‌نوعی وسیله ابراز بیان است و برایم مهم است که در چه موقعیت یا حس‌وحالی فیلم می‌سازم. شخصا در سال‌های گذشته احساس می‌کردم در شرایط روحی‌ای نیستم که فیلم کمدی بسازم. سال‌ها یکی از مهم‌ترین فیلم‌هایم، «زادبوم»، بر اثر یک‌جور ندانم‌کاری در محاق توقیف ماند و مواجه‌شدن با چنین اتفاقی خودبه‌خود تأثیرش را در روند کارم گذاشت. در این شرایط حس‌وحالی برای ساخت فیلم کمدی نداشتم. این شرایط دقیقا شبیه این است که به‌عنوان‌مثال من، فرزندم در جايي گروگان باشد و با اینکه تمام فکر و ذهنم پیش اوست، اصرار داشته باشم که شاد باشم و بخندم!…  قطعا این امکان‌پذیر نیست، اگر هم به‌زور اتفاق بیفتد، حاصلش محصول جذابی از کار درنخواهد آمد. یکی از دلایل عمده اینکه فیلم کمدی نساختم، این ‌مورد بود و خوشبختانه با اتفاقی که برای «زادبوم» دارد می‌افتد و گره‌گشایی‌ای که از این فیلم شد، این فضا هم برای من به وجود آمد که به سینمای کمدی برگردم و دیگر اینکه فکر می‌کنم در شرایط حاضر که فضای جامعه این‌قدر تلخ شده، نیاز است لحن بیان را عوض کنیم و از زاویه دید دیگری روی مردم تأثیر بگذاریم. بنابراین ذات حرفی که در این فیلم زده می‌شود، با ذات فیلم‌های پیشین من متفاوت نیست، اما لحن و بیانش شکل متفاوت‌تری دارد.
‌ چرا در نگارش فیلم‌نامه این فیلم به سراغ نویسندگانی که سال‌هاست در این عرصه فعالیت می‌کنند نرفتید؟
سال‌هاست که از کارکردن با جوان‌ها و نیرو‌های تازه‌نفس لذت می‌برم. معتقدم باید از ظرفیت‌های امروز جوان‌ها و فکرها و ایده‌های آنان استفاده کرد، ممکن است که بالارفتن سن برای من نوعی پختگی به‌همراه داشته باشد، اما از طرف دیگر نوعی خستگی هم با خود دارد و انگیزه اولیه را در من و هم‌سن‌وسال‌های من از بین می‌برد. قطعا نویسندگان خوش‌ذوقی مثل پیمان قاسم‌خانی، فرید مصطفوی و… جایگاه و شأن خودشان را در سینما دارند و ما در جاهای دیگر با هم کار می‌کنیم، اما خیلی‌وقت‌ها فکر می‌کنم نیروهای جوان نیاز به حمایت دارند و تجربه ما هم می‌تواند به آنها کمک کند. بنابراین به این نتیجه رسیدم که حاصل این همکاری با جوان‌ها می‌تواند باانگیزه‌تر باشد. در این سن‌وسال شهوت این را ندارم که الزاما خودم فیلم‌نامه بنویسم، تصور می‌کنم هر فکر جدیدی را که چیز تازه‌ای به سینما اضافه کند باید حمایت کرد، این تیم نویسندگانی که در این فیلم‌نامه با آنها کار کردم، آن‌قدر بااستعداد و خوش‌فکر هستند که بلافاصله بعد از نگارش این فیلم‌نامه، سفارش یک فیلم‌نامه دیگر را به آنها دادم؛ داستان شخصیت‌های «نان، عشق، موتور ١٠٠٠» که زندگی شخصیت‌های این فیلم است، بعد از گذشت ١٨سال و اتفاقات اجتماعی و سیاسی متعدد روایت می‌شود.
‌ کمی درباره فیلم‌نامه جدید هم صحبت می‌کنید؟
فعلا در مورد فیلمی که هنوز ساخته نشده است بیشتر از این نمی‌خواهم صحبت کنم، اما درباره «هزارپا» تنها می‌توانم به این نکته اشاره کنم که با فیلم‌های کمدی دیگری که ساختم بسیار متفاوت است و کمدی اجتماعی است که برای خودم هم تجربه جدیدی است. اصولا علاقه‌ای به تکرار تجربه‌هایم ندارم و در هر موقعیتی براساس شرایط اجتماعی و سیاسی آن روز کار می‌کنم و ساخت این فیلم نیز در ادامه همین تفکر است، «هزارپا» درعین‌حال که فیلمی کمدی است، یک نوستالژی نیز به‌همراه دارد. به‌نوعی یکی بود، یکی نبود است و داستان در دهه ٧٠ روایت می‌شود، لحن فیلم‌نامه با من ارتباط برقرار کرد و امیدوارم با مردم هم همین ارتباط خوب را برقرار کند.
‌ به بازیگر خاصی فکر کردید؟
بله، انتخاب‌هایی قطعی شده، اما تا زمانی که همه بازیگران اصلی مشخص نشوند، اسمی از آنها نمی‌برم. این فیلم، فیلم پربازیگری است و جمعی از ستارگان سینما در این فیلم ایفای نقش خواهند کرد.




یک دهه و نیم بعد از «نان عشق موتور ۱۰۰۰»⇐ابوالحسن داوودی باز هم کمدی-اجتماعی می‌سازد+فهرست تمام پروانه ساختهای صادر شده

سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت با سه فیلمنامه در جلسه 11 دی موافقت کرد.

به گزارش سینماروزان در میان پروانه ساختهای صادرشده بیش از همه نام «هزارپا» جلب توجه می کند که یک کمدی-اجتماعی است و بناست ابوالحسن داوودی آن را بسازد.

داوودی بعد از «نان عشق موتور 1000» حدودا یک دهه و نیم می شد که کمدی نساخته بود و حالا بازگشتش به سینمای کمدی جالب به نظر می رسد.

فهرست کامل پروانه ساختهای صادرشده به شرح زیر است:

“دیوانگی” به تهیه کنندگی حسن شکوهی، کارگردانی و نویسندگی رضا قهرمانی در ژانر حادثه ای

“ملکه جیجانکو” به تهیه کنندگی، کارگردانی و نویسندگی حسن نجفی در ژانر اجتماعی

“هزار پا” به تهیه کنندگی محمدرضا رخشان، کارگردانی  ابوالحسن داوودی و نویسندگی علیرضا جزینی در ژانر کمدی اجتماعی

 




ادعای ابوالحسن داوودی⇐سینماگران حاضرند بودجه راه اندازی یک شبکه تلویزیونی مختص “سینما” را بدهند

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی در روزهایی که پخش تیزر آثار سینمایی در شبکه های ماهواره ای دردسرساز شده پیشنهاد راه اندازی یک شبکه تلویزیونی ویژه سینما را داده است.

به گزارش سینماژورنال داوودی البته ادعا کرده سینماگران حاضرند بودجه راه اندازی شبکه را هم بدهند!

داوودی درباره مشکلات پخش تیزر از رسانه ملی به “شرق” اظهار می دارد: راه‌حل این داستان خیلی ساده است؛ هرچند سال‌هاست سینماگران برای تبلیغات مشكلات بسیاری دارند و بی‌مهری خاصی به ما شده. مهم‌ترین ابزاری كه برای تبلیغات داشتیم رسانه ملی بود كه آن هم با یك سلیقه یك‌جانبه و انحصاری عمل كرده است. به فیلم دارای مجوز که هیچ‌گونه منافاتی با ارزش‌ها ندارد، اجازه تبلیغات نمی‌دهند. وقتی رسانه‌ای كه «ملی» است محدود به یك سلیقه خاص باشد و جلو پخش تبلیغات خیلی فیلم‌ها را بگیرد، حاصلش همین می‌شود كه فیلم‌ساز مجبور می‌شود تبلیغاتش را به جایی بدهد كه هم تعداد بیننده‌هایش بیشتر و هم شرایط و فضای بهتر تبلیغاتی برایش مهیاست.

داوودی درباره راه‌حل برون‌رفت از این بحران می‌گوید: توافقی باید بین سازمان‌ها و مراجع سینمایی مثل خانه سینما صورت بگیرد تا شبكه‌ای سینمایی و مختص تبلیغات سینمای ایران به وجود آید و در اختیار سینما قرار گیرد.

وی ادامه می دهد:حتی خود سینماگران حاضرند كه بودجه‌های بخش‌های مختلف آن را اعم از استخدام كارمند و… تأمین كنند و در این شبكه، با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران تبلیغات سینمایی پخش شود.




كدام فيلمها با سرمايه‌گذاري شيوخ منطقه ساخته شدند؟/ردّپاي سعودي‌ها، كويتي‌ها و قطري‌ها در سينماي ايران+عکس

سینماژورنال: برنده شدن “فروشنده” اصغر فرهادی در دو رشته بهترین بازیگری مرد و بهترین سناریو در اختتامیه جشنواره کن سبب ساز آن شده است که برخی رسانه‌های عرب زبان این موفقیت را به سرمایه‌گذاری موسسه فیلم دوحه در آن پیوند زده و از نقش موثر قطری‌ها در جشنواره کن امسال سخن گوید.

به گزارش سینماژورنال البته که اصغر فرهادی هم پیشتر حضور موسسه فیلم دوحه به عنوان سرمایه گذار “فروشنده” را با استفاده از واژه حمایت مالي يا fund تأیید کرده بود و در نشست خبری داخلی‌اش هم باز هم بر این fund صحه گذاشت.

موسسه فیلم دوحه که در سال ۲۰۱۰ ميلادي توسط خانم شيخه مياسه آل‌ثاني دختر پادشاه سابق قطر و خواهر پادشاه فعلی قطر تأسيس شده است(اینجا و اینجا را بخوانید) امسال هفت فیلم مختلف را در جشنواره کن معرفی کرده بود و ردّپای قطر و به تبع آن اعراب در جشنواره 2016 کن آن قدر پررنگ شده بود که یک فیلمساز دورگه عرب‌تبار به نام “هدا بنیامینا” وقتی برای دریافت جایزه دوربین طلایی روی سن رفت در سخنانی عجیب از این گفت که کن متعلق به آنهاست.

خط تکراری فرار دختر از خانه

هدا بنیامینا که با فیلمی به نام “دیواینز” در جشنواره کن حضور داشت در اختتامیه بعد از دریافت دوربین طلایی در سخنانی عجیب گفت: من اغلب علاقه ای نداشتم که به کن توجه نشان دهم اما امروز خوشحالم که اینجا هستم. کن متعلق به ما هم هست…

برای آن که از دلایل موفقیت این جوان عرب در آوردگاه کن بیشتر بدانیم کافیست مروری داشته باشیم بر خلاصه داستان فیلمش “دیواینز”. “دیواینز” درباره فرار است و نه فرار از زندان بلکه فرار دختری از خانه! فیلم این کارگردان دورگه عرب ماجرای اخراج دختری عرب از مدرسه و سپس فرار از خانه برای یافتن آزادی شخصی(!) را روایت می‌کند.

ردّپای شيوخ منطقه در سرمايه گذاري فيلم‌هاي ایراني

 با توجه به تصويري كه “فروشنده ” از فضاي امروز جامعه ايران به تصوير مي كشد، سرمايه گزاري موسسه وابسته به اين شيخه خانم كه حتما خليج فارس را با نام جعلي اش مي شناسد و پدر و برادرش در سياست خارجي مدام در كنار عربستان سعودي عليه ايران و نه فقط حاكميت شاخ و شانه مي كشند، مخاطب ايراني را نسبت به اين فيلم دلزده مي كند.

حتي براي همان تماشاگري كه احتمالا براي او، سازندگان فيلم به هنگام عبور از فرش قرمز صداي شجريان را پخش كردند و براي او مدام ذكر خير دكتر ساعدي را انجام دادند(!) باز قبول اينكه يك وابسته به دربار قطر هم در فرش قرمز قدم بردارد قابل قبول نيست.

فروشنده

فروشنده

 اين جماعت اگر بيشتر از آنهايي كه دل در گرو حاكميت دارند در كمپين هاي حمايت از نام خليج فارس شركت نكنند، كم اثرتر هم نيستند، خلاصه كلام نفرت از  رفتارهای تکفیری-سلفی و حاميان مالي آنها امري ملي در ايران است و مردم ايران با دربار آلوده ساز قطري كه به تنهايي در باب رشوه به فيفا جهت برگزاري بازي هاي جام جهاني عامل فروپاشي كميته مركزي فيفا شد و با پول همه چيز را مي خواهند و مي توانند بخرند، ميانه بدي دارد و اين يك حس مشترك ملي است كه حتي اعراب شريف ايراني هم از سياست هاي خصمانه كشورهاي كوچك و دست ساز منطقه خليج فارس دلزد ، متنفر و ناراضي اند.

حضور پررنگ قطر يكي از كشورهاي حامي گروه هاي سلفی تكفيري در جشنواره کن امسال و البته ردپای پررنگشان بر فرش قرمز فیلم فرهادی، اين سوال را به ذهن مي‌آورد كه آیا فرهادی اولین کارگردان ایرانی است که سرمایه نقدي فیلمش را يكي از فرزندان و بستگان شيوخ حاكم بر كشورهاي عربي منطقه تأمین کرده است؟

جستجوی ریشه ماجرا در یک دهه قبل
هرچند گردش آزاد و سريع اطلاعات و نيز آگاهي و تنفر ملت ايران از حاميان سلفي‌ها و تكفيري‌ها، انتقادها پیرامون دریافت fund “فروشنده” از موسسه فیلم دوحه را به شدت در کانون توجه قرار داده  اما اولين سرمايه گذاري شيوخ در سينماي ايران به ده سال پيش باز مي گردد.

یک دهه پیش از این شيخ ” صالح عبدالله كامل” شيخ سعودي كه صاحب شركت معظم خوشه‌اي (هلدينگ) “دله البركه” است به ايران آمد و در طي قرارداي كه به نمايندگي از كمپاني راديو تلويزيون ماهواره اي ” روتانا” با موسسه سينمايي سبحان‌فیلم به مديرعاملي سعيد حاجی‌ميري منعقد كرد، سرمايه‌گذاري در فيلم هاي ايراني را بر عهده گرفت.

گفتني است امپراطوري تصويري “روتانا” به شاهزاده وليد بن طلال بن عبدالعزيز نوه موسس عربستان سعودي تعلق دارد و عقد اين قرار داد در زمان سياستهاي حسن همجواري خواهانه سعودي و فقط به شكل قرارداد بين دو شركت خصوصي ايراني و سعودي انجام گرفت چرا كه آن زمان هم حساسيت به سرمايه گذاري سعودي ها در سينماي ايران عليرغم نداشتن چهره خصمانه امروزي وجود داشت.

تقاطع

تقاطع

خرید فیلم “تقاطع”

سبحان فيلم كه قرار بود تعداي فيلم به سرمايه گزاري شيخ سعودي بسازد، براي آنكه دچار دفع وقت نشود دست به خريد كارهاي ساخته شده و آماده سينما زد و با خريد فيلم “تقاطع” به كارگرداني ابوالحسن داودي و تهيه كنندگي ناصر شفق اين فيلم را به عنوان محصولي مشترك از سينماي ايران و البته fund سعودي به بازار خارج از ايران ارائه داد.

روتانا از طريق دله البركه با تغییر برخی واژگان مصطلح در ادبیات مسلمانان شیعه از طريق دوبله مجدد و زيرنويس فيلم را در بازار عربي و اروپايي پخش كرد و فيلم را در جشنواره قاهره مركز امپراطوري تصويري روتانا عرضه كرد.

گفتني است برخلاف “فروشنده” كه تا زمان برگزاري فستيوال كن تهيه كننده‌اش اصغر فرهادي و شریک فرانسوی‌اش ممنتو شناخته مي شدند و تا قبل از افشاي طرف قطري و رژه اش در فرش قرمز با تصنيف “دلشدگان”، نامي از اين سرمايه‌گذاري جايي برده نمي شد‌، تهيه كنندگان “تقاطع” نام “روتانا” را به شكل كامل آن البته يعني “راديو تلويزيون عرب” همه جا در كنار نام شفق و حاجي ميري ، اعلام مي كردند.

البته که همکاری روتانا با سبحان فیلم ادامه نیافت و پس از “تقاطع” دامنه اختلافات آن قدر بالا گرفت که به قطع همکاری منجر شد.

سرمایه “فصل فراموشی…” از کویت آمد

سالها بعد این “فصل فراموشی فریبا” عباس رافعی بود که با سرمایه‌گذاری یک شهروند مقیم کویت تولید شد. “فصل فراموشی فریبا” هم که تصویری اغراق شده و تلخ از اجتماع امروز و مظلوميت زن در ايران نشان می‌دهد برخلاف “تقاطع” که از حضورهای جشنواره اي به شكل گسترده ناکام بود، مرتب از فستیوالهای مختلف جایزه گرفته و شاید به لحاظ تعداد جوایز رکورددار سینمای ایران باشد.

البته که حضور “فصل فراموشی فریبا” در جشنواره های رده یک نبوده اما به لحاظ کمیت تعداد جشنواره، این فیلم جزو پیشتازان است.

فصل فراموشی فریبا
فصل فراموشی فریبا

یعنی میان این همه ارگان متمول داخلی یک fund دهنده پیدا نمی‌شد؟

حالا هم که دیگر با “فروشنده” فرهادی روبروییم که با fund موسسه متعلق به دختر خليفه سابق و خواهر خليفه (شاه) فعلي قطر تولید شده و مطبوعات عربي متاسفانه ورود دقیقه نودی به کن و دریافت دو جایزه سینمایی از کن را مربوط به نقش پررنگ قطري عربي مي دانند؛ نكته اي كه حتي اگر آن را يك لاف بزرگ بپنداريم حسرت برانگیز است.

حسرتی از این جهت که عليرغم تمكن مالي كارگردان فيلم و حاضر بودن بسياري از اسپانسرها و بانكهای داخلی براي سرمايه گذاري در فيلم او كه اسكار را در كارنامه دارد و باز با توجه به هزينه هاي كم فيلمسازي در ايران به نسبت ديگر كشور ها چرا بايد پيشنهاد پولي و مالي قطريها با توجه به سياستهاي آلوده  تروريست پرورشان مورد قبول واقع شود؟!




ده نكته‌اي كه درباره هیأت داوري جشنواره ٣٤ بايد بدانيد

سینماژورنال: دبیرخانه جشنواره فجر حدودا یک هفته بعد از شایعات شکل گرفته درباره حضور برخی چهره های سرشناس در هیأت داوران، فهرست رسمی هیأت داوران سودای سیمرغ را معرفی کرد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال شش مرد شامل دو تهیه کننده، یک بازیگر-کارگردان، دو کارگردان، یک فیلمبردار و یک بانوی بازیگر-کارگردان اعضای هیات داوران هستند.

در ادامه مروری خواهیم داشت بر برخی نکات قابل ذکر هیأت داوران جشنواره.

1–مهدی فخیم زاده سه سال بعد از داوری در آخرین جشنواره ای که در دولت احمدی نژاد برگزار شد یعنی جشنواره سی و یکم فیلم فجر، مجددا وارد هیأت داوران فجر شده است.

2–نیکی کریمی بعد از مدتها داوری در جشنواره های غیرایرانی از جشنواره تسالونیکی یونان و کلکته هند گرفته تا جشنواره پراگ و لوکارنو و ابوظبی و دوبی، اردیبهشت امسال به هیات داوری بخش بین الملل فجر راه پیدا کرد و حالا نیز داور جشنواره ملی فجر شده است يعني همانطور كه سالها پس از دريافت جايزه از جشنواره هاي خارجي در ايران جايزه گرفت، سالها پس از داوری در جشنواره هاي خارجي در ايران داور شد.

3–مهدی فخیم زاده و سيدجمال ساداتيان کارگردان و تهیه کننده ای که در تولید سریال “خواب و بیدار” کنار هم بودند هر دو درهیات داوران اين دوره حاضران اند.

4--فخیم زاده در حالی به هیات داوران راه یافته که پانزده سالي است فیلم سینمایی نساخته و درگیر تولید سریال در تلویزیون بوده است. آخرین فیلم سینمایی فخیم زاده “همنفس” بود که بیشتر از یک دهه قبل در سینماها اکران شد.

5–مجتبی راعی به فاصله دو سال بعد از حضور در هیأت داوری جشنواره سی و دوم فجر، امسال هم در هیات داوران حضور دارد. او تنها وجه اشتراک هیأت داوری علیرضا رضاداد و محمد حیدری است.

6–هرچند در همه سالهای اخیر از اهميت فیلمنامه به عنوان سنگ بناي محكم  هر فيلم  ياد مي‌شود اما بر خلاف دور هاي قبل هیچ فیلمنامه نویسی در هیأت داوران اين دوره به چشم نمی خورد.

7–باز بر خلاف دوره هاي قبل هیچ منتقد یا روزنامه نگار پیشکسوتی در هیات داوران به چشم نمی‌خورد.

8–هرچند هیچ کدام از کارگردانان باسابقه سینمای ایران یعنی ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی امسال در جشنواره، فیلم ندارند اما هیچ کدام از آنها در جمع هیأت داوران حاضر نیستند، چرا كه احتمالاً حضور هر يك به تنهايي موجب دلگيري ديگري مي شود و حضور حداقل دو نفر از اين جمع سه نفره مشكل رياست هيأت داوران را به وجود مي‌آورد.

9–هیأت انتخاب جشنواره امسال هیچ نماینده ای در هیأت داوران ندارد.

10–محمد داوودی از سال 87 که به عنوان مدیر فیلمبرداری “شکارچی” رفیع پیتز حضور داشت دیگر کار سینمایی انجام نداده است. “شکارچی” که از حضور رفیع پیتز و میترا حجار به عنوان بازیگر اصلی سود می‌برد نامزد دریافت خرس طلای جشنواره 2011 برلین شده بود و البته مضمون آن نیز حاشیه برانگیز بود.




ابوالحسن داوودی: با هر تمایل به غصبی در خانه سینما مشکل دارم

سینماژورنال: “ایران برگر”، “دوران عاشقی” و “رخ دیوانه” سه فیلم مطرح سینمای ایران در سال اخیر بوده اند که تولیدکنندگان آنها آثار خویش را از داوری در جشن خانه سینما کنار گذاشتند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در این میان ابوالحسن داوودی درباره عدم شرکت فیلم «رخ‌دیوانه» در جشن خانه سینما یادداشتی را منتشر کرد.

 این کارگردان در پی درج نظریاتی منتسب به او در بعضی از رسانه‌ها و مطبوعات، درباره عدم شرکت فیلمش در جشن خانه سینما در نوشتاری آورده است:

دلایل هر زمان که لازم باشد برشمرده خواهد شد
١- دلایل عدم شرکت “رخ دیوانه” از نظر تهیه‌کننده و بنده به‌جز واگذاری عرصه رقابت به نیروهای جوان‌تر، بقیه کاملا شخصی بوده و هر زمان که لازم باشد برشمرده خواهد شد. بنابراین نیازی به تفسیر و تأویل دیگران ندارد، چنانچه حضور هرکدام از عزیزان همکار فیلم که اظهار تمایل برای شرکت در رقابت کرده‌اند با استقبالمان روبه‌رو شده (و البته در این مورد تنها از جانب یکی از سازندگان تیتراژ اظهار تمایل شد که بلافاصله شرایط شرکت فیلم در این بخش مهیا گردید).

انتقاد به معنای نفی ارزش تشکل صنفی نیست

 ٢- شاید معدود کسانی در خانه باشند که من با آنها هم‌سلیقه نباشم اما حفظ احترامشان همواره بر من وظیفه بوده و اختلاف‌سلیقه به معنای نفی تلاش صنفی‌شان نیست و قرار نیست انتقاد دلسوزانه از تصمیماتشان هم به معنای نفی ارزش‌های تشکیلات صنفی تلقی شود.

با هرگونه تمایل به غصبی مشکل دارم
٣- من تنها با هرگونه تمایل غصبی به خانه‌ای که متعلق به همه اهالی سینماست، مشکل دارم، چه آنها که به‌مثابه دیگی که برای تمایلات سیاسی آنها نمی‌جوشد… می‌خواهند درِ خانه سینما را گِل بگیرند!  و چه درمقابل، انگشت‌شمار کسانی که تنها تصویرشان از تشکیلات خانه سینما، حقی است که مادام‌العمر به آنها تعلق گرفته است.

افتخار به جوایز

٤- شخصا به تندیس و لوح‌های گرامیداشتی که از خانه سینما و از همکاران و اهالی حرفه‌مان گرفته‌ام، بیش از همه جوایزم افتخار می‌کنم.

خانه اهالی مظلوم سینما

٥- … و در انتها همواره و از اعماق قلبم معتقدم که خانه سینما، خانه همه اهالی مظلوم سینما و به‌تبع آن خانه من هم بوده، هست و خواهد ماند.




“ایران برگر”، “دوران عاشقی” و “رخ دیوانه” از داوری جشن خانه سینما کنار رفتند! چرا؟!

سینماژورنال: در حالی‌که در دومین نشست مرتبط با جشن خانه سینما، اسامی نامزدهای نهایی رشته‌های مختلف اعلام شد؛ چند فیلم مهم سال از داوری در جشن کنار کشیدند.

از جمله این فیلم‌ها «ایران برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی است؛ فیلمی که یکه‌تاز اکران نوروزی سال 94 بود و علیرغم محدودیتها در تبلیغات محیطی فروشی نزديك به شش میلیارد را تجربه کرد.

«دوران عاشقی» تازه‌ترین فیلم «علیرضا رئیسیان» ملودرام پرفروش تابستان دومین فیلم مهمی است که به درخواست صاحبش از داوری خانه سینما کنار رفت.

این فیلم علیرغم داستان کاملا جدی و گاه تلخ خود خیلی خوب توانسته مخاطبان را به سمت خود جلب کند و فروش اش به نزدیکی یک میلیارد و نیم رسیده است.

سومین فیلمی که به درخواست تولیدکننده اش از داوری خانه سینما کنار رفت «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی بود. داوودی نیز از هیأت داوران جشن خانه سینما خواسته بود فیلمش را داوری نکنند.

هم «دوران عاشقی» و هم «ایران برگر» و هم «رخ دیوانه» از جمله آثار مطرح در جشنواره سی و سوم فیلم فجر بودند. با این حال هنوز مشخص نیست که چرا عوامل این فیلمها خواستار خروج فیلمهایشان از داوری خانه سینما شده اند.

برخی شنیده ها از مخالفت عوامل این فیلمها با خط مشی برگزارکنندگان جشن خانه سینما حکایت دارند و برخی نیز اختلاف نظرات سیاسی را عامل این مساله دانسته اند. باید منتظر روزهای آینده ماند و در این باره بیشتر شنید.




اقدام غیرمنطقی “گینس” برای حفظ کف فروش!+عکس

سینماژورنال: در دستورالعمل تازه شورای صنفی نمایش ملاک محاسبه کف فروش فیلمها در سرگروه بجای 4 هفته 3 هفته لحاظ می شود و بر این اساس فیلمی که بعد از سه هفته اکران کف فروش اش بیفتد است که سرگروه را از دست خواهد داد.

به گزارش سینماژورنال دقیقا به همین دلیل است که پخش کنندگان نباید برای کمک به افزایش فروش در سینمای سرگروه خود در هفته چهام از اله مانهایی مانند اکران مردمی و دعوت از بازیگران استفاده کنند.

اما در یک اتفاق سوءتفاهم برانگیز امروز یکشنبه و در آستانه دوشنبه ای که شورا برای بررسی کف فروش فیلمهای اکران عیدفطر تصمیم گیری خواهد کرد نه یک اکران مردمی که دو اکران مردمی با حضور بازیگران “گینس” در سینمای سرگروه برگزار خواهد شد.

امروز در سانسهای 20 و 22 بازیگران اصلی این فیلم و از جمله رضا عطاران و محسن تنابنده به سبنما ماندانا که سرگروه “گینس” است می روند تا به تماشای فیلم کنار مخاطبان بنشینند.

طبیعی است که فقط حضور بازیگری مثل عطاران در این نمایش مردمی خواهد توانست این دو سانس را پرمخاطب کند ولی مشکل بر سر آن است که لحاظ کردن فروش این دو سانس در جمع بندی برای تصمیم گیری درباره کف فروش غیرمنطقی خواهد بود.

پخش کننده و مدیر سینما عضو شورا هستند اما واکنش رئیس شورا چه خواهد بود؟

فارغ از آن که محمدقاصد اشرفی مدیر سینما ماندانا که خود عضو شورای صنفی نمایش است رضایت به چنین اقدامی داده و از آن طرف پخش کننده فیلم نورتابان و مدیر آن محمدرضا صابری که او نیز عضو شوراست در این تصمیم نقش موثر داشته حالا باید منتظر واکنش دیگر اعضای شورا باشیم.

از جمله باید ببینیم ابوالحسن داوودی رییس شورای صنفی نمایش که سعی کرده بی طرفی خود را در تصمیم گیری ها حفظ کند در برخورد با این قضیه چه واکنشی نشان خواهد داد و در نهایت اینکه آیا کف فروش فیلم را با احتساب فروش این دو سانس محاسبه خواهند کرد؟

آگهی اکران ویژه "گینس"
آگهی اکران ویژه “گینس”

تا فردا صبر کنید…

فارغ از واکنش پیرامون رفتار صاحبان “گینس” شورای صنفی نمایش فردا باید درباره کف فروش دیگر فیلمهای اکران عیدفطر هم تصمیم گیری کند و احتمالا تکلیف فیلمی مثل “خداحافظی طولانی” هم فرداست که مشخص می شود.

این فیلم نیز در این سه هفته اکرانش اوضاع گیشه ای خوبی را تجربه نکرده و نتوانسته شادابی لازم را به اکران عیدفطر بدهد و  اینکه چنین فیلمی که بسیاری از مخاطبان در جشنواره هم از آن استقبال نکرده بودند برای عیدفطر انتخاب شد فقط نوعی فرصت سوزی برای آثار باکیفیتی بود که پشت خط اکران مانده اند.

در این سه هفته ای که از عیدفطر گذشته فقط “دوران عاشقی” بوده که توانسته فروش خوبی داشته باشد و تنوعی بدهد به سبد اکران تکراری عیدفطر که از اوایل ماه رمضان فیلمهایش چیده شده بودند.

فیلم سوزی آخر سال به عیدفطر منتقل شد؟

شورای صنفی نمایش فردا باید تصمیمی ضربتی بگیرد و  نباید بیشتر از این فرصت اکران را به آثاری بدهد که از تعدد سانسها در پردیسها تا تعدد سالن در شهرستانها همه چیز در اختیارشان بوده برای فروش بیشتر و اما باز هم پایین افتادن کف فروش، آنها را وارد بازی جلب مشتری با دعوت بازیگران به سینمای سرگروه کرده است.

شورای صنفی نمایش باید به صراحت در برابر ادامه اکران فیلمهای نفروشی که انگار انتخاب شده بودند تا فقط حاشیه امنی ایجاد شود برای دیگر فیلمها واکنش نشان دهد.

این گونه فیلمها در حالت عادی زمانی بهتر از پایان سال برای اکران پیدا نمی کردند و اکران آنها در عیدفطر فقط باعث پشت خط اکران ماندن آثاری شد که قابلیت بالایی برای جلب مخاطب داشتند. دقیقا به همین دلیل بود که سالنهایی که برای اکران این فیلمها تخصیص یافته بود نیز عملا کارکرد خود را از دست داد؛ این معنایی ندارد جز سینماسوزی با انتخاب گزینه های نادرست برای اکران.

زمانی که تعداد گروههای سینمایی به 6 گروه افزایش پیدا کرد بنا بود شرایطی فراهم شود برای افزایش تنوع به سبد اکران و رونق بیشتر سینماها اما آنچه در اکران عیدفطر دیدیم نه تنوع اکران که در اختیار گرفتن امکانات سانس و سالن در اختیار دو فیلم کمدی و مهجوریت بقیه فیلمها بود؛ به این می گویند فیلم سوزی با چینش نادرست اکران.

امیدواریم به تصمیم فردای شورای صنفی نمایش بلکه بتواند با وارد کردن چند فیلم باکیفیت به سبد اکران، رخوت گریبانگیر اکران را از بین ببرد…




بدعتی منحصربفرد در شورای صنفی نمایش؛ تعیین زمان پایان اکران فیلم قبل از آغاز اکران!

سینماژورنال: در شورای صنفی نمایش همواره رسم بر این بوده است که درباره زمان آغاز اکران فیلمها بحث شده و منطبق بر گزینه های موجود، بهترین آثار برای اکران انتخاب شوند.

در این ساختار زمان پایان اکران را نه دستور شورا که پایین آمدن کف فروش فیلم در سینمای سرگروه است که معین می کند.

مطابق دستورالعمل جدید شورا اگر فیلمی در سه هفته ابتدایی نمایش کف فروش اش بیفتد آن گاه برای جایگزینی آن اقدام خواهد شد و در غیر این صورت اکران آن تا زمان حفظ کف فروش ادامه خواهد داشت.

در آخرین جلسه شورای صنفی نمایش اما بدعتی رخ داد که این روال را زیر سوال برد.

در این جلسه که دوشنبه گذشته برگزار شد در کنار نام بردن از “مردن به وقت شهریور” به عنوان فیلم جایگزین “رستاخیز” در گروه آزادی، مقرر شد که فیلم “محمد(ص)” نیز از روز 5 شهریور اکران خود را در گروه آزادی آغاز کند.(اینجا را بخوانید)

از کجا معلوم کف “مردن…” تا 5 شهریور نیفتد؟

ناگفته پیداست چنین تصمیمی یعنی آن که اکران “مردن…” که از 7 مردادماه آغاز میشود نهایتا تا 5 شهریور در سرگروه آزادی ادامه خواهد  داشت که این خود منافی قواعد حاکم بر اکران است.

فرض محال که محال نیست؛ از کجا معلوم که کف فروش “مردن…” تا 5 شهریور در سینمای سرگروه نیفتد. در آن صورت به استناد کدام قانون می توان فیلم را پایین کشید؟

آقایان شورای نمایش پاسخ دهید

دوستان شورای صنفی باید به این پرسش پاسخ دهند که چگونه بدون دانستن وضعیت فروش فیلم، دو روز پیش از آغاز اکران فیلم، زمان پایان اکران آن را مشخص کرده اند.

سابق بر این متداول بود که فقط نام فیلمهای بعدی هر گروه سینمایی مشخص می شد و تاریخ اکران موکول می شد به زمان پایین آمدن کف فروش.

حالا چه شده که در مورد فیلم تازه مجید مجیدی زمان دقیق آغاز اکران مشخص میشود را دوستان حاضر در شورای صنفی نمایش و بخصوص رییس آن جناب ابوالحسن داوودی است که باید پاسخ دهند.

نکند این مساله به حضور مدیر پخش شرکت تولیدکننده “محمد(ص)” در شورای صنفی نمایش ربط داشته باشد؟ همان شرکتی که این روزها “گینس” را روی پرده دارد و البته با حمایتهای سانسی سعی دارد اکران خود را همچنان ادامه دهد؟

آقای داوودی! پاسخ دهید.




چرا شورای صنفی نمایش برای جایگزینی “رستاخیز” جلسه فوق‌العاده نگذاشت؟/آیا شکایت یکی از پخش‌کنندگان از یک عضو شورا صحت دارد؟

سینماژورنال: چهارشنبه گذشته و در ساعات ابتدایی روز بود که اطلاعیه سازمان سینمایی درباره توقیف “رستاخیز” که اکرانش در همان روز آغاز شده بود منتشر شد. اینجا را بخوانید.

به گزارش سینماژورنال در این اطلاعیه سخن از تعلیق اکران “رستاخیز” احمدرضا درویش بود؛ تعلیقی که درویش خود آن را متوقف خواندن اکران قلمداد کرد و چندی بعد دلنوشته ای را هم درباره آن منتشر نمود. اینجا را بخوانید.

اولین پیش بینی درباره این توقیف اکران آن بود که شورای صنفی نمایش که اصلی ترین مرجع چینش اکران در سینماهاست جلسه فوق العاده ای گذاشته و برای جایگزینی این فیلم تصمیمات لازم را اتخاذ کند.

با توجه به در پیش بودن عیدفطر و تعطیلات دو روزه کشور در این ایام که باعث میشود مخاطبان به سینما به عنوان محصولی سرگرم کننده رجوع کنند شورای صنفی نمایش می توانست فردای توقیف “رستاخیز” جلسه فوق العاده ای برگزار کرده و خیلی سریع تکلیف فیلم جایگزین را مشخص کند.

اگر این اتفاق می افتاد قطعا طراوت و شادابی بیشتری به سبد اکرانی می داد که به جز اکران یک فیلم نه چندان مناسب ایام عید با نام “خداحافظی طولانی” حدودا یک ماه است هیچ تغییری به خود ندیده است.

اکران عیدفطر امسال با یک ارفاق به تهیه کنندگان سه هفته زودتر و از اوایل ماه رمضان آغاز شد و با درنظر گرفتن طرح “افطار تا سحر” همه آنها که بنا بود فیلمهای این برهه را ببینند آنها را دیده بودند و حالا و همزمان با عیدفطر لازم بود که شورا فیلمهای جایگزین را مشخص کند.

با این حال “رستاخیز” توقیف شد و فیلم دیگری هم جایش را نگرفت تا اوضاع به کام فیلمهایی باشد که با مدیریت سانسها در برخی پردیسها دنبال آمارسازی رکورد فروش برای یک شرکت پخش خاص هستند.

عدم معرفی جایگزین “رستاخیز” در خدمت اکران دو کمدی

شورای نمایش هم چهار روز بعد از توقیف “رستاخیز” جلسه فوق العاده ای برگزار نکرد تا همه چیز طوری پیش رود که اکران فیلمهای قبلی ادامه پیدا کند.

اینکه چرا شورای صنفی نمایش برای تعیین وضعیت اکران فیلم جایگزین “رستاخیز” جلسه فوق العاده نگذاشته، پرسشی است که برای پاسخگویی به آن ابتدا به سراغ غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش رفتیم تا از او بپرسیم با این حال تماس چند باره سینماژورنال با فرجی بی پاسخ ماند.

رییس شورا: فردا جلسه فوق العاده خواهیم داشت

این شد که به سراغ ابوالحسن داوودی رییس شورا رفتیم. داوودی در پاسخ به پرسش سینماژورنال گفت: دوشنبه 29 تیر ماه شورای صنفی جلسه خواهد داشت و در این جلسه درباره وضعیت اکران فیلم جایگزین بررسی های لازم صورت خواهد گرفت.

وقتی از داوودی پرسیدیم که در صورت تصمیم گیری در جلسه دوشنبه، نتیجه آن از چه زمانی در سینماها اجرایی خواهد شد وی پاسخ داد: این هم در جلسه فردا مشخص خواهد شد. باید در جلسه شورا در این باره بررسیهای لازم صورت گرفته و به جمع بندی برسیم.

 شکایت یک پخش کننده صاحب نام از یک عضو شورا

از آن طرف همزمان با تنظیم این گزارش خبری به سینماژورنال رسید با این مضمون که اظهارات اخیر یکی از اعضای شورای نمایش درباره برخی بی عدالتیها که در اکران به وجود آمده سبب ساز آن شده که یکی از پخش کنندگان متنفذ سینمای ایران از وی طرح شکایت کند.

این عضو شورا در یکی دو گفتگوی خود این پخش کننده را متهم کرده بود به چینش سانسها به نفع فیلمهای خود و فیلمهایی که نزدیکی خوبی با گردانندگان این شرکت دارند و همین مسأله باعث شده که این پخش کننده هم به واسطه این اتهامات دادخواستی را علیه این عضو شورا تنظیم کند.

پاسخ به دو پرسش در جلسه فردای شورا

حال باید منتظر جلسه فردای شورای صنفی نمایش ماند تا دو پاسخ دو پرسش را دریافت؟

اول آن که آیا خیلی سریع و زودتر از تاریخ روتین جایگزینی فیلمها که چهارشنبه است برای اکران فیلمی به جای “رستاخیز” تصمیات لازم اتخاذ خواهد شد یا نه؟

دوم آن که آیا شکایت آن پخش کننده معروف از یک عضو شورا در جلسه فردای شورا نمود خواهد داشت یا خیر؟




چرا روسای فعلی و قبلی خانه سینما و کارگردان “محمد(ص)” دعوت رییس جمهور را اجابت نکردند؟

سینماژورنال: مراسم افطار رییس جمهور و ملاقات وی با هنرمندان چند غایب مهم داشت. در کنار علی جنتی وزیر ارشاد و حجت ایوبی رییس سازمان سینمایی چند چهره سینمایی نیز در این مراسم غایب بودند.

جالب است بخش عمده این غایبان هم کسانی بودند که در ماههای ابتدایی ریاست جمهوری روحانی و بخصوص ماجرای بازگشایی خانه سینما مرتب در محافل ترتیب داده شده از سوی دولتمردان حضور به هم رسانده و صندلیهای وی.آی.پی را به خود اختصاص می دادند.

به گزارش سینماژورنال سیدرضا میرکریمی کارگردانی که اخیرا به عنوان مدیرعامل خانه سینما انتخاب شده اصلی ترین غایب سینمایی بود. دیشب خیلیها منتظر بودند که کارگردان آخرین نماینده ایرانی اسکار را در سالن اجلاس ببینند اما هر چه چشم می دواندند اثری از او نبود.

مجید مجیدی کارگردانی که در ماههای اخیر از یک طرف به واسطه ساخت پروژه میلیاردی “محمد(ص)” شناخته میشود و از طرف دیگر بواسطه تاثیرگذاریش در برخی ارگانهایی که درگیر فعالیت فرهنگی شده اند، دیگر غایب سینمایی مهم افطاری رییس جمهور با هنرمندان بود.

پرویز پرستویی بازیگر سینمای ایران که به تازگی مشغول بازی در “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا شده است و البته فیلمهایی برای مخاطبان خاص سینما می سازد، سومین غایب سینمایی مطرح این مراسم بود.

محمدمهدی عسکرپور کارگردانی که در همه این سالها بیشتر از فعالیت سینما بخاطر حضورش در رأس هیات مدیره خانه سینما شناخته می شد هم شب گذشته در سالن اجلاس سران حضور نداشت.

فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی که در سالهای اخیر نقش مهمی را در محاسبات بالادستی خانه سینما داشت از دیگر غایبان سینمایی افطاری هنرمندان با رییس جمهور بود.

این چهره ها در حالی به افطاری رییس جمهوری نیامده بودند که فقط دو روز قبلتر اغلب آنها در مسافرت زیارتی مشهدالرضا که خانه سینما با حمایت یک ارگان شهری برگزار کرده بود حضور داشتند.

این شاید خود تأییدی باشد بر شائبه هایی که در هفته های اخیر درباره نزدیکی میان طیف بالادستی خانه سینما با مدیران شهری و بخصوص شخص محمدباقر قالیباف شنیده می شود.

کمی تأمل مشخص می کند که این غیبتها به معنای حمایت از فهرست پیشنهادی چهره ایست که در سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری رأی نیاورد و می گویند حالا بدش نمی آید به مجلس پا گذاشته و بهارستان را پله ای کند برای رسیدن به پاستور یا نه.

تحولات سیاسی ماههای آینده همه چیز را عیان می کند…

جالب است چهره ای مانند رضا میرکریمی که به عنوان رییس هیأت مدیره خانه سینما انتخاب شده است در افطاری هنرمندان با رییس جمهور حضور نداشت اما ابوالحسن داوودی که در انتخابات اخیر خانه سینما رأی نیاورد از جمله حاضران در افطاری بود.

وی درست کنار رسول صدرعاملی نشسته بود و جالب است که بدانیم سالها پیش داوودی یکی از سه نویسنده ای بود که در گروه نویسندگان ملودرام “پاییزان” ساخته صدرعاملی حضور داشت.

غیبت آن چند نفر و حضور چنین چهره هایی را کنار نزدیک شدن به انتخابات مجلس بگذاریم احتمالا باید بیش از پیش باید منتظر آن باشیم که در تحولات سیاسی ماههای آینده منتهی به انتخابات مجلس، نزدیکان به هیات مدیره خانه سینما در تقابل با غربای این صنف، نقش مهمی در نزدیکتر کردن چهره های سینمایی به فهرستهای مختلف انتخاباتی داشته باشند.




دستفروشی بازیگر “ساعت خوش” در میدان امام حسین(ع)/این بازیگر هشت سال بازیکن تیم ملی بسکتبال بود!/حتی جرأت ندارم بگویم دستفروشم مبادا از نان خوردن بیفتم!/سهم من از حمایتهای فدراسیون بسکتبال فقط چند چای تلخ بود/حین بازی در لیگ دچار ضایعه نخاعی شدم و تشخیص اشتباه پزشک فدراسیون باعث شد فلج شوم/هیچ کدام از کارگردانانی که برایشان بازی کردم حتی حالم را نپرسیدند

سینماژورنال/حامد مظفری: دو دنیای هنر و ورزش هرچقدر که بلحاظ فرهنگی افتراق داشته باشند در یک نقطه و آن هم “بیرحمی” اشتراک دارند.

بیرحمی از آن جهت که هر دو دنیا فقط چهره های سالم و بانشاط را می خواهند؛ کافیست یک ورزشکار توانا پا به سنین پیری بگذارد یا به دلیل عارضه ای جسمی از صحنه قهرمانی دور شود تا هیچ کس یادی هم از او نکند.

دقیقا یک هنرمند هم تا وقتی سرحال و پرکار است در کانون توجه قرار دارد و کافیست فقط چند سال از حیطه خویش دور بیفتد تا همگان یادشان برود زمانی چنین چهره ای زیست می کرده است.

حالا در نظر بگیرید هم قهرمان ورزشی باشی و هم سابقه بازیگری داشته باشی اما به دلیل بروز یک حادثه، ناگهان پشتت خالی شود و هیچ کس را یار و یاور خود نبینی. اینجاست که بیش از پیش آزار می بینی.

این ورزشکار-بازیگر نه معتاد است و نه مورد منکراتی دارد

این دقیقا همان اتفاقی است که برای ایرج خدری رخ داده است؛ خدری که از اواخر دهه 60 تا اواسط دهه 70 در تیمهای ملی رده های مختلف بسکتبال ایران توپ زده و از اوایل دهه 70 پایش به سینما و تلویزیون هم باز شده و به واسطه فیزیکش تجربه همکاری با کارگردانان مختلف را از سر گذرانده بر اثر بروز یک حادثه دچار تنگنای اقتصادی شده و این روزها در میدان امام حسین(ع) دستفروشی می کند.

اشتباه نکنید؛ خدری نه گرفتار اعتیاد شده، نه رفیق نابابی داشته که پای او را به مجالس آنچنانی باز کند و به این واسطه برایش دردسر درست کند و نه حتی در تمام عمرش یک مورد سابقه منکراتی داشته است!

خدری در اثر آسیب دیدگی جسمی و آن هم حین یک بازی بسکتبال در لیگ ایران دچار ضایعه نخاعی شده و اسفناکتر اینکه تشخیص نادرست پزشک فدراسیون بسکتبال باعث جدی نگرفتن این ضایعه و در نهایت معلولیت وی شد.

به لطف یکی از همکاران توانمند سینما، خدری را یکی از شبهای بهاری کنار بساط دستفروشی اش که در آن هم اسباب بازی به چشم می خورد و هم دی.وی.دی ملاقات کردیم.

وقتی از او پرسیدیم اینجا چه می کند و چرا پیگیر وضعیت دریافت مستمری از باشگاهی نیست که حین بازی برای آن گرفتار آسیب دیدگی شده فقط لحظاتی تبسم کرد و سپس شروع به صحبت کرد؛ صحبتهایی که به طور مسلسل وار و بی کمترین مکث بیان می شد و انگار همه آنها از روی یک رمان خوانده می شد. صحبتهایی که پر بود از گلایه ها نسبت به مدیرانی که حتی برای ملاقات با او هم سراغش نیامده اند.

هفت سال عضو تیم ملی بسکتبال بودم

خدری که متولد 1350 کرمانشاه است اما در خرمشهر و بندرعباس رشد کرده درباره سالهای حضورش در بسکتبال به سینماژورنال می گوید: من از اواسط دهه 60 بسکتبال را شروع کردم و از اواخر همین دهه به تیم ملی بسکتبال راه یافتم و تا میانه های دهه هفتاد در رده های مختلف تیم ملی از تیم ملی نوجوانان تا تیم ملی جوانان و بزرگسالان توپ زدم. حدودا هفت سالی عضو تیم ملی بسکتبال بودم اما در روزهای سختی، کمترین حمایتی از سوی مدیران بسکتبال ندیدم.

ایرج خدری
ایرج خدری کنار بساطش

حین مسابقه زمین خوردم و …

وی درباره حادثه ای که حین یکی از بازیهای لیگ بسکتبال ایران برایش به وجود آمده بیان می دارد: سال 77 بود که من در تیم فجر سپاه توپ می زدم. یادم می آید که برای برگزاری مسابقه در برابر منتخب مشهد به مرکز استان خراسان رفته بودیم. نیمه های بازی دچار زمین خوردگی شدم و بعد از مسابقه پایم ورم کرد و کمر دردم هم آغاز شد.

پرشک معتمد فدراسیون گفت مشکل حادی نیست اما بعد از شش ماه معلوم شد نخاعم آسیب دیده

خدری ادامه می دهد: همان موقع پیش پزشک معتمد فدراسیون رفتم اما ایشان گفت مشکل حادی نیست و با استراحت برطرف میشود. من نیز حدودا شش ماهی استراحت کردم اما نه تنها دردم کمتر نشد که افزایش درد باعث شد به سراغ پزشکی دیگر بروم. پزشک جدید بعد از انجام آزمایش ام.آر.آی تشخیص داد که نخاعم آسیب دیده و ستون فقراتم صدمه شدید دیده است. همان موقع یک عمل جراحی انجام دادم که متاسفانه نتیجه مطلوبی نداشت.

ایرج خدری
ایرج خدری(اولین نفر ایستاده از چپ) در دوران قهرمانی

خدری درباره پیگیری ادامه درمان خود بیان می دارد: بعد از جراحی ابتدایی پیش هر پزشک متخصص ستون فقرات که فکرش را بکنید رفتم. شاید بیشتر از 80 تا 90 پزشک متخصص مرا معاینه کردند و همه هم گفتند چون دیر به آنها مراجعه کرده ام کاری ازشان برنمی آید.

ایرج خدری
ایرج خدری در حال فروش دی.وی.دی

تلخ ترین چای های عمرم را در فدراسیون بسکتبال نوشیدم

این بازیکن سابق با اشاره به تلاش برای کمک گرفتن از مسئولان باشگاهی که برایشان توپ می زده می گوید: در همان زمان بارها به فدراسیون بسکتبال رفتم و شاید در طول یک سال هفته ای 4 روز فدراسیون بودم اما هیچ کس کاری نکرد. خیالتان را راحت کنم فدراسیون حتی یک ریال هم بابت کمک هزینه درمان به من نداد و تنها عایدی من از فدراسیون بسکتبال چای هایی بود که آبدارچی آنجا برایم می آورد!! چای هایی که شاید تلخ ترین چای هایی بودند که در عمرم نوشیدم.

این بسکتبالیست می افزاید: البته این را هم بگویم به واسطه آشنایی که در صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان داشتم مدتی مستمری ناچیزی از آنها می گرفتم که آن هم کفاف مخارج درمانم را نمی داد.

آغاز بازیگری در سینما با “دایان باخ”

اما زندگی هنری خدری زمانی آغاز شده است که در سال 72 فرهاد پوراعظم کارگردان درام “دایان باخ” بازیهای او در لیگ بسکتبال را دیده و از وی دعوت می کند که نقش اصلی فیلمش را بازی کند.

“دایان باخ” داستان زندگی یک جوان بلندقد آذری بود که گرفتار بیماری خاصی میشود. بازی خدری در این فیلم خوب هم دیده می شود و وی بلافاصله برای بازی در “دمرل” یدا.. صمدی انتخاب می شود. در این فیلم او نقش یک بوکسور را ایفا می کند.

ایرج خدری
ایرج خدری در نمایی از “دمرل”

از همکاری با یدا.. صمدی تا ابوالحسن داوودی

ایرج خدری درباره آن روزها و دستمزدی که برای این دو فیلم گرفته به صراحت می گوید: برای “دایان باخ” حدودا 200 هزار تومان گرفتم و برای “دمرل” حدودا 700 هزار تومان. اگر بخواهیم به نسبت امروز بسنجم باید بگویم آن زمان با 200 هزار تومان می شد یک موتور هوندا خرید!

وی درباره ادامه کار بازیگری خود پس از این دو فیلم به سینماژورنال بیان می دارد: بعد از همکاری با ابوالحسن داوودی در “من زمین را دوست دارم” مدتی را با گروه تئاتر جعفر والی همکاری کردم و بعد هم در یکی از قسمتهای سریال “آژانس دوستی” بازی کردم.

ایرج خدری
ایرج خدری در حال معرفی دی.وی.دی به مشتریان

در سری ابتدایی “ساعت خوش” هم بازی کردم

خدری که سابقه بازی در مجموعه پرمخاطب “ساعت خوش” را هم داشته ادامه می دهد: در سری ابتدایی “ساعت خوش” که داریوش کاردان کارگردانش بود حضور داشتم ولی به دلیل درگیری در اردوهای تیم ملی بسکتبال نتوانستم در ادامه کار بازی کنم.

این بازیگر با اشاره به دیگر فعالیتهایش در حوزه بازیگری می گوید: با علی شاه حاتمی در “اُ.مثبت” و “خوش غیرت” همکاری داشتم و در یک جنگ عیدانه با نام “عید آمد عید آمد” که شامل آیتمهای ورزشی بود هم بازی کردم اما بعد دیگر مشکلات مربوط به آسیب دیدگی ام پیش آمد و کسی سراغمان نیامد.

برای تأمین خرج زندگی دستفروش شدم

طبیعی است مردی که بلحاظ فیزیکی غول پیکر و استثنایی است آن قدر غرور دارد که بعد از سالها ورزش و البته کار بازیگری وقتی بخواهد به سراغ دستفروشی بیاید آزار روحی فراوانی را تحمل کند.

ایرج خدری در این باره به سینماژورنال می گوید: من از سال 77 تا سال 90 برای کسب درآمد به هر دری زدم. بارها پیش مسئولان فدراسیون رفتم و با آدمهای مختلف سینما و تلویزیون گپ و گفت کردم بلکه بتوانم شغلی برای کسب درآمد پیدا کنم اما به هر که رو انداختم به درب بسته خوردم تا شب عید نوروز 90 که یک باره تصمیم گرفتم مجموعه ای از دی.وی.دی فیلمهایی که سالها برای آرشیو کردن آنها وقت گذاشته بودم را به میدان امام حسین(ع) آورده و آنها را بفروشم. البته که این کار هم برایم راحت نبود اما وقتی مجبور بودم به عنوان همسر و پدر دو فرزند هم خرج فرزندانم را بدهم و هم خرج همسرم را چاره ای ندیدم جز دل زدن به دریا.

همسرم هم به ام.اس مبتلا شد و یکی از پاهایش دچار معلولیت است

وی ادامه می دهد: این را هم بدانید که مدتی بعد از بیماری خودم، همسرم هم دچار بیماری ام.اس شد و متاسفانه این بیماری باعث معلولیت پای چپ و آسیب دیدگی چشم چپش شد. در این وضعیت چه باید می کردم که نکردم.

نه مدیران ورزشی به سراغم آمدند و نه کارگردانانی که با آنها کار کردم

ایرج خدری با بیان اینکه به جز حامد حدادی بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران هیچ کس نه از مدیران هنری و نه از مدیران ورزشی حالش را نپرسیده به سینماژورنال اظهار می دارد: هیچ کدام از کارگردانانی که برایشان بازی کردم حتی حالم را هم نپرسیدند. هیچ کدام از مدیران مملکتی به من کمک نکردند. من به دنبال دریافت وام بلاعوض که نبودم؛ حداقلش میتوانستم به عنوان مربی بسکتبال پارالمپیک فعالیت کنم و هم تجربیاتم را در اختیار جوانان بگذارم و هم خرج زندگیم را به دست آورم اما هیچ کس مرا به بازی نگرفت جز احسان حدادی که چند بار به ملاقاتم آمد.

بجای اینکه به من کمک کنند مأموران را سراغم فرستادند که بساطم را جمع کنند

این بازیکن بسکتبال و بازیگر سینما و تلویزیون گفتگویش با سینماژورنال را با بغضی در گلو چنین به پایان می رساند: من یک فرزند پسر به نام امیرعلی و یک فرزند دختر به نام فاطیما دارم. تا اینجای زندگی هم روی پای خودم ایستادم و انتظار هم ندارم که کسی بیاید و دستم را بگیرد. اما ناراحتم از اینکه هر وقت درباره دستفروشی من صحبتی طرح شده بجای اینکه دست یاری به سویم دراز شود مأموران را سراغم فرستاده اند که بساطم را جمع کنم. باور کنید حتی جرأت ندارم بگویم دستفروشم مبادا از نان خوردن بیفتم!




اعتراف نویسنده “رخ دیوانه” به اینکه “کندو” منبع الهامش بوده/گلایه از اینکه نام داوودی به عنوان طراح فیلمنامه آمده!/انتقاد از دیالوگهایی که داوودی به پایان بندی اضافه کرده

سینماژورنال: محمدرضا گوهری فیلمنامه نویس جوان ایرانی که نگارش آثاری چون “یه حبه قند” و “ملکه” را در کارنامه دارد این روزها “رخ دیوانه” را روی پرده دارد.

به گزارش سینماژورنال داستان شکل گیری فیلمنامه “رخ دیوانه” داستانی طولانی است و آن طور که گوهری می گوید نگارش فیلمنامه اولیه آن به ده سال قبل بازمیگردد.

گوهری برای نگارش این فیلمنامه مدتی را به تحقیقات میدانی درباره آدمهای داستان پرداخته است و البته نیز پیش از ابوالحسن داوودی فیلمنامه را برای کار در اختیار تهیه کنندگان دیگری هم قرار داده است.

فیلمنامه به دست موتمن رسید و از آن خوشش آمد

گوهری در گفتگویی با همکارش حسین مهکام در “24” با اشاره به نام اولیه “رخ دیوانه” بیان می دارد: “رخ دیوانه” با نام اصلی “باخت پنهان” حدودا ده یازده سال پیش نوشته شد…فیلمنامه را برای تهیه کننده یا کارگردان خاصی نوشته نشده بود و حتی یکی از نسخه های آن به دست فرزاد موتمن رسید و از آن خوشش آمد.

اینکه نوشته شد براساس طرحی از داوودی، اشتباه است

به گزارش سینماژورنال گوهری ادامه می دهد: برای تبدیل “باخت پنهان” به “رخ دیوانه” چند جلسه با ابوالحسن داوودی صحبت کردیم. بعد که فیلمنامه را نوشتم و میخواستم در بانک فیلمنامه ثبت کنم به احترام آن چند جلسه صحبت، دو پیشنهاد به ایشان دادم؛ یا نامشان به عنوان مشاور فیلمنامه ذکر شود یا اینکه ذکر شود طرح مشترکی از من و ایشان. آقای داوودی نظرشان طرح مشترک بود و همان هم شد اما در اخبار جراید نوشته شد براساس طرحی از ابوالحسن داوودی که اشتباه است.

در ایران همه دوست دارند در فیلمنامه نقشی داشته باشند

گوهری در جایی دیگر از گفتگویش در ادامه این مبحث بیان می دارد: البته آقای داوودی بزرگ منشی کردند و در تیتراژ اشاره ای به طرح مشترک نکردند اما به هر حال ما این مشکلات را در سینما داریم. در سینمای دنیا هر کس کار خودش را میکند و درنهایت هم فیلم را به نام کارگردانش می شناسند…در ایران اما همه دوست دارند در فیلمنامه نقشی داشته باشند.

محمدرضا گوهری
محمدرضا گوهری

نگارش فیلمنامه متأثر از “کندو”ی فریدون گُله

به گزارش سینماژورنال یکی از نکات جالب مرتبط با فیلمنامه “رخ دیوانه” آنجاست که فیلمنامه نویس کار با صداقت تمام از تاثیرپذیری از فیلم “کندو” برای نگارش “رخ دیوانه” یا “باخت پنهان” پرده برداشته و می گوید: بعد از تحقیقاتم در دبیرستانهای دخترانه و پسرانه تهران و مصاحبه با دانش آموزان، از دل تحقیقات دو طرح بیرون آمد؛ یکی از آنها فیلمنامه سه اپیزودی “باخت پنهان” بود.

گوهری ادامه می دهد: وقتی داستانکهای فیلمنامه “باخت پنهان” از تحقیقات به دست آمد اتفاقی فیلم “کندو” را دیدم. تا آن زمان این فیلم را ندیده بودم. راستش جرقه اصلی یک فیلمنامه سه اپیزودی با دیدن این فیلم در ذهنم زده شد.

وی می افزاید: در هر سه اپیزود کاراکترها شرط بندی می کردند که وارد یک خانه یا مکان نامعلوم شند که البته بعدا این ایده گسترش پیدا کرد و تغییر یافت.

به عنوان فیلمنامه نویس دروغ تحویل مخاطب ندادم

یکی از نکات سوال برانگیز “رخ دیوانه” پایان بندی آن است که بسیاری از مخاطبان آن را درک نکرده و درباره آن سوال دارند. گوهری نیز گویا از این پایان بندی که داوودی بر فیلمنامه او قرار داده چندان راضی نیست. وی بیان می دارد: این طور نبود که به عنوان فیلمنامه نویس دروغ تحویل مخاطب بدهم اما در تیتراژ آقای داوودی چند دیالوگ را به دیالوگهای “پیروز” اضافه کردند که من هم در جریان نبودم و اینها تنها دیالوگهایی بودند که به فیلم اضافه شدند.

آخرین دیالوگ این بود “…و دروغهای من” اما داوودی چند دیالوگ دیگر اضافه کرد

به گزارش سینماژورنال گوهری در تشریح کامل این وضعیت اظهار می دارد: در فیلمنامه، آخرین دیالوگ “پیروز” همزمان با مرگش و زمین خوردن این است: “…و دروغهای من” که منظور دروغهایی است که در طول فیلم به شخصیتای دیگر میگوید اما آقای داوودی بعد از این دیالوگ چند دیالوگ دیگر همزمان با تیتراژ و تصاویری از پیروز و صفحات فیسبوک اضافه کرده که مضمونش این است که فردا این دروغها روی پیجها میرود و لایک میخورد.

این دروغ، مخرب است

این نویسنده می افزاید: بدیهی است که برخی تماشاگران چنین برداشت کنند که با این تیتراژ و دیالوگها، سکانس آخر و مرگ “پیروز” هم دروغ بوده است. این دروغ، مخرب است چون دروغیست که پیروز به مخاطب گفته است.

به داوودی گفتم این دیالوگها را حذف کند اما حذف نکرد!

گوهری درباره پیشنهادش به داوودی برای تغییر این پایان بندی اظهار می دارد: بعد از جشنواره به آقای داوودی گفتم که بهتر است این دیالوگها و تصاویر پیروز بعد از مرگش را حذف کند اما ظاهرا حذف نشده و هنوز در فیلم وجود دارد. اگر بخواهم نگاه انتقادی به فیلم داشته باشم ایرادش را همین می دانم.




ابوالحسن داوودی: ریشه بحران در سینما را باید در رفتار تهیه‌کنندگان جستجو کرد

سینماژورنال: دیدار اخیر شورای‌عالی تهیه‌کنندگان با رئیس سازمان سینمایی به تفاهمی برای تشکیل “کمیته بحران سینمای ایران” منجر شده است

به گزارش سینماژورنال اصلی ترین اموری که این کمیته بایستی درباره آن تصمیم گیری کند سرقتهای فرهنگی چه در بازار زیرزمینی و چه در شبکه های ماهواره ای، وضعیت سینماهایی که در اختیار حوزه هنری قرار گرفته اند و ارتباط سینمای ایران با ارگانها و نهادهای مختلف دولتی است.

بحران موجود در ذات تهیه کنندگان نهفته است

ابوالحسن داوودی کارگردان سینما اما از زاویه ای دیگر به این تفاهم نامه برای حل بحران می نگرد. او با بیان اینکه بخشی از بحران ریشه دارد در رفتار سینماگران به “شرق” می گوید: بحران موجود، در ذات رفتار خود تهیه‌کننده‌ها و برخی دفاتر پخش سینمایی نهفته است. بسیار اتفاق افتاده که سرمایه‌های کلان برای سینمای ایران فراهم شده است منتها در اکثر موارد بعضی از تهیه‌کننده‌ها و دفاتر پخش عملا با اطلاعات نادرستی که به سرمایه‌گذار ارائه داده‌اند و با عدم رعایت امانت داری در صرف سرمایه، اعتماد آنها را برای ادامه سرمایه‌گذاری خدشه‌دار کرده‌اند.

ریشه بحران را باید در رفتار تهیه کنندگان جستجو کرد

وی در توصیف ریشه های بحرانی بودن وضعیت سینما بیان می دارد: ریشه بحران را نباید صرفا با فرافکنی در رفتارهای بخش دولتی جست‌وجو کرد، بلکه باید در رفتار خود تهیه‌کنندگان جست‌وجو کرد. بسیار دیده‌ایم که اتفاقا در بخش خصوصی سینما، سرمایه‌گذاری‌های کلان صورت می‌گیرد اما در همان تولید اول، سرمایه‌گذار با فضایی روبه‌رو می‌شود که دیگر به کلی از سینما گریزان می‌شود.

تصحیح رفتار حرفه ای درباره آنها که مسئولیت صنفی دارند

به گزارش سینماژورنال داوودی راه‌حل برون‌رفت از بحران را این‌گونه مطرح می‌کند: اگر هریک از ما مسئولیت حرفه‌ای‌مان را بهتر بشناسیم و فکر کنیم این فقط دیگی نیست که باید برای ما بجوشد و اگر برای ما نجوشید، مصداق همان مَثل معروف باشد، آن وقت است که امنیت سرمایه‌گذاری به سینما بازمی‌گردد. تصحیح رفتار حرفه‌ای در تک‌تک افراد، به‌خصوص افرادی که مسئولیت صنفی هم دارند، بیش از همه می‌تواند به رفع این بحران کمک کند.




نادیده گرفتن حقوق حیوانات در مورد سگی که در “رخ دیوانه” ایفای نقش کرده؟!/صاحب سگ: نه تنها دستمزدی نگرفتیم که در تیتراژ هم نامی از ما برده نشد/ابوالحسن داوودی: قرار نبود چیزی پرداخت شود یا نامشان در تیتراژ بیاید

سینماژورنال/حامد مظفری: “رخ دیوانه” تازه ترین ساخته ابوالحسن داوودی دومین پرفروش اکران نوروزی است.

 به گزارش سینماژورنال این درام ماجرایی داستانی درباره رکب زدن چند جوان به یکدیگر را در شرایطی بیان می کند که بناست این رکب زدنها بهانه ای باشد برای ترغیب مخاطب به تماشای ادامه داستان.

 “رخ دیوانه” از جمله آثار سینمای ایران است که در کنار استفاده از اکتهای بازیگران و گره های دراماتیک برای ایجاد تعلیق از رفتارهای یک سگ تربیت شده نیز برای پیشبرد درام و بالا بردن درصد جذابیت استفاده کرده است.

 در سکانسی از فیلم سگی را می بینیم که حساسیت بالایی نسبت به صدای صاحبش دارد و همین حساسیت است که به نوبه خود نمایی جالب و البته تا حدی دلهره آور خلق می کند.

 سگ روسی 4 ساله

شاید جالب باشد که بدانید این سگ “کیلر” نام دارد؛ سگی روسی از نژاد “پیتبول” که 4 سال سن دارد و از ماه دوم زندگیش توسط جوانی به نام علیرضا رجبی نگهداری می شود.

 رجبی به واسطه آشنایی با فراز داوودی فرزند پسر کارگردان “رخ دیوانه” سگش را در اختیار پروژه قرار داد و چنان که خود می گوید بی هیچ چشمداشت مالی این کار را کرد اما گویا نه نام خودش و نه نام سگش حتی در تیتراژ پایانی هم ذکر نشده است!

 از طریق مربی سگ فرزند کارگردان به پروژه معرفی شدم

علیرضا رجبی درباره چگونگی حضور سگش در “رخ دیوانه” به سینماژورنال می گوید: سگ من یک مربی داشت به نام مرتضی کی‌منش. فرزند کارگردان “رخ دیوانه” هم سگی داشت که پیش این مربی تربیت شده بود. من از طریق کی‌منش به فرزند داوودی معرفی شدم و ایشان هم از من خواست سگم را در اختیار پروژه قرار دهم.

 من چشمداشت مالی نداشتم اما اخلاق حرفه ای حکم میکرد نام ام در تیتراژ بیاید

وی ادامه می دهد: البته من هم بی کمترین چشمداشت مالی یا حتی انعقاد قرارداد سگم را در اختیار پروژه گذاشتم و البته که خودم هم کنار سگم حضور داشتم تا نماهای مربوط به حضور سگ به درستی فیلمبرداری شود اما اخلاق حرفه ای حکم می کرد حداقل نام من در تیتراژ بیاید.

علیرضا رجبی
علیرضا رجبی در کنار “کیلر”

 یک بار با فرزند داوودی تماس گرفتم اما جواب نداد!

رحبی می افزاید: در کمترین حالت باید به هنگام اکران با من تماس می گرفتند و ازم تشکر می کردند ولی نه تنها بلحاظ مادی یک ریال به من نداند بلک نام من یا “کیلر” را در تیتراژ نیاوردند و حتی یک تماس ساده برای تشکر نگرفتند. شاید باورتان نشود اما بعد از تولید فیلم یک بار با فراز داوودی تماس گرفتم تا در این باره گلایه کنم ولی جوابم را نداد.

18 تا 20 ساعت با سگم در کنار پروژه بودم

رجبی با اشاره به اینکه حدودا یک شبانه روز درگیر این پروژه بوده به سینماژورنال می گوید: فکر می کنم نزدیک به 18 تا 20 ساعت به همراه “کیلر” کنار پروژه بودم و برای گرفتن طبیعی ترین نما ساعتها با “کیلر” کار کردم. شما اگر به نمایی که بازیگر اصلی کار امیر جدیدی وارد میشود و از جلوی سگ رد می شود دقت کنید و فقط نگاه سگ را که باید او را دنبال کند ببینید متوجه میشوید که چقدر نگاه این حیوان، درست و دقیق درآمده است.

 سختترین نما با حضور “کیلر”

وی تاکید می کند: گرفتن این نما واقعا سخت بود و علیرغم تربیت شده بودن “کیلر” اما باز هم چند ساعتی با او کار کردم و به نظرم سختترین نما بود.

 رجبی می افزاید: البته من کارم این نیست و سگم را هم برای این تربیت کرده ام که به هنگام اتفاقات غیرمنتظره مثلا زلزله یا گروگان گیری و حتی زنده یابی به کمکم بیاید ولی چون فکر می کردم کمک من می تواند به بالا رفتن وجه واقع گرایانه “رخ دیوانه” کمک کند پذیرفتم.

علیرضا رجبی
از راست: فراز داوودی(فرزند کارگردان)، علیرضا رجبی و امیر جدیدی

 تشخیص صدای تلفن از جانب سگ محل تردید است

یکی از نکاتی که درباره حضور سگ در “رخ دیوانه” وجود داشت این بود که در فیلم این طور متبادر می شد که این سگ نسبت به صدایی که از پشت تلفن شنیده میشود حساس است و به بیان بهتر قادر به تشخیص صداهای غیرمستقیم است.

وقتی از علیرضا رجبی درباره این نکته می پرسیم به سینماژورنال اظهار می دارد: “کیلر” سگی است که همه صداها را تشخیص میدهد و افعالی مانند نشستن، برخاستن، سرجایش نشستن را با شنیدن صدای من اجرایی میکند اما درباره اینکه صدایم را از پشت موبایل تشخیص دهد چنین چیزی را من امتحان نکرده ام.

 وی ادامه میدهد: من درباره سگ خودم تابحال این مساله را امتحان نکرده ام که ببینم صدایم را از پشت تلفن تشخیص میدهد یا نه ولی فکر نمیکنم چنین مساله ای صحت داشته باشد. البته در این باره کسی از من چیزی نپرسید و من هم در جریان این مساله نبود که بناست در فیلم چطور کیفیت حواس سگ به نمایش درآید.

 فقط می گویم رنجیده خاطرم

علیرضا رجبی در انتهای گفتگویش با سینماژورنال بار دیگر با تاکید بر اینکه به اندازه کافی درآمد دارد که نیازمند کسب پول از سینما نباشد بیان داشت: رفتارهای آدمیانی که کار هنری می کنند نمادی می شود از کل جامعه هنری. من همه حرفم این است که به عنوان یک جوان که همواره نسبت به سینمای ایران تعلق خاطر داشته ام از رفتار تیم تولید “رخ دیوانه” رنجیده ام.

 ابوالحسن داوودی: ایشان با پای خودشان آمد و قرار نبود چیزی بهشان پرداخت شود یا اسمشان در تیتراژ بیاید

برای درمیان گذاشتن دلخوری علیرضا رجبی به سراغ ابوالحسن داوودی کارگردان “رخ دیوانه” می رویم و از او درباره حضور “کیلر” و صاحبش در “رخ دیوانه” و چرایی عدم ذکر نام رجبی در تیتراژ پرسیدیم.

 داوودی که انگار از شنیدن شرح این دلخوری ناراحت شده به سینماژورنال می گوید: این ماجرا صحت ندارد. اصلا بنا نبود اسم ایشان را در تیتراژ بزنیم.

ابوالحسن داوودی
ابوالحسن داوودی

 وی ادامه می دهد: ایشان با همین شرایطی که طی شد به ما قول همکاری داد و قرار نبود چیزی بهشان پرداخت شود یا اسمشان در تیتراژ بیاید.

 کارگردان آثاری چون “تقاطع” و “نان عشق موتور هزار” درباره اینکه آیا در قراردادی که با ایشان بسته شده ذکر شده بود که نباید اسمشان در تیتراژ بیاید بیان می دارد: ایشان با پای خودشان آمدند و ابراز علاقه کردند و هیچ قراردادی هم مبنی بر پرداخت دستمزد یا ذکر اسم در تیتراژ با ما نداشتند.

ای کاش با یک اقدام بهتر، اهمیتی که هنرمندان به حقوق حیوانات میدهند تثبیت می شد!

به گزارش سینماژورنال این روزها که خبری درباره پدیده سگ کشی مسئولان شهری یک استان توسط سرنگ در کانون توجه مخاطبان قرار دارد استفاده از تیتری با حضور عبارت “نادیده گرفتن حقوق حیوانات” همان قدر که می تواند طنازانه باشد تامل برانگیز هم هست.

در جامعه هنری ما کم نیستند چهره هایی که علاقه به نگهداری حیوانات خانگی دارند و هرازگاه نیز در صفحات مجازی خود از این حیوانات پرده برداری می کنند.

از آن سو بارها هم شده که هنرمندان ما در کمپینهای حمایت از حقوق حیوانات فعالیت کرده اند.

در چنین اوضاع و احوالی قطعا ذکر نام صاحب سگی که در یک فیلم نقش آفرینی کرده می توانست کمکی کند به تثبیت اهمیتی که هنرمندان ما به حقوق حیوانات نشان می دهند.




ابوالحسن داوودی شائبه افت مخاطبان اکران نوروزی را منسوب دانست به طرفداران “معراجیها”!!!

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی کارگردانی که با “رخ دیوانه” ردیف دوم باکس آفیس نوروزی را به خود اختصاص داده افت مخاطب در اکران نوروزی امسال را رد کرد.

 به گزارش سینماژورنال داوودی که از زمان جشنواره به این سو مرتب سعی کرده با اظهارنظرات صریح و بعضا عجیب خود نگاهها را به سمت فیلمش جلب کند در تازه ترین مورد هم طرح شائبه در افت مخاطبان نوروزی را به آنهایی نسبت داد که سال قبل در اکران نوروزی فیلم داشتند و امسال نه.

 این فضا تبعات اظهارنظر گروهی است که سال گذشته “معراجیها” را داشتند

این کارگردان افت مخاطبان سینما را در اکران نوروزی کاملا رد می‌کند، آن را محصول ذهن افرادی می‌داند که به عمد چنین فضایی را به‌وجود آورده‌اند و به “شرق” می گوید: شاید این فضا تبعات اظهارنظر گروهی است که سال گذشته فیلم داشتند و با حمایت‌هایی فیلم‌هایشان فروش بسیار خوبی هم داشت؛ مثل فیلم «معراجی‌ها» که اکرانش از هفته‌ها پیش از نوروز آغاز شد و سینماهای بسیاری را نیز در اختیار داشت.

امسال تبلیغات تلویزیونی محدودتر شده بود

داوودی که فیلمش جزو یکی از آثاری بود که تقریبا از همان ابتدای اکران تیزرهایش روی آنتن سیما رفت ادامه می‌دهد: سال گذشته فیلم‌های نوروزی تبلیغات بسیار خوبی داشتند. در حالی که امسال مجموع فیلم‌های اکران نوروزی تبلیغات تلویزیونی بسیار اندکی داشتند. آنقدر که ما اعلام کردیم اگر قرار است این تبلیغات آنقدر محدود باشد اصلا بهتر است تبلیغی از تلویزیون پخش نشود.

سال گذشته بیشتر فیلمها بلیت نیم بها فروختند
به گزارش سینماژورنال این کارگردان سینما معتقد است فیلم‌های امسال ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کرده‌اند: فیلم‌های امسال پتانسیل جذب مخاطب بیشتری نسبت به سال گذشته دارند. کما اینکه سال گذشته بسیاری از ارگان‌ها و سازمان‌ها فیلم‌هایشان را با بلیت نیم‌بها یا مجانی می‌فروختند در حالی که این اتفاق را امسال نمی‌بینید.




انتقاد ابوالحسن داوودی از سانسور صحبتهایش در روزنامه اصلاح‌طلب

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی کارگردان “رخ دیوانه” که فیلمش بعد از “ایران برگر” دومین فیلم پرفروش اکران نوروزی است قبل از نوروز گفتگویی با یکی از روزنامه های منسوب به اصلاح طلبان داشت و در آن نکاتی را درباره این فیلم و وضعیت فیلم قبلیش “زادبوم” بیان کرده بود.

به گزارش سینماژورنال اما برخی اشتباهات ویرایشی این گفتگو موجب آن شد که داوودی با نگارش متنی زیر صفحه ای در شبکه اجتماعی که بازنشر این گفتگو را ارائه داده نسبت به این اشتباهات واکنش نشان دهد.

جای سوال و جواب عوض شده

از جمله این اشتباهات پرسیدن این سوال از داوودی بود که آیا فیلم “تقاطع” که خودش آن را ساخته دیده است(!) یا نه؟! داوودی در این باره نوشت: احتمالا به خاطر شتابزدگی آخر سال جای سئوال و جواب چند جا در چاپ عوض شده که مفهوم مصاحبه را تغییر داده.. درواقع این سئوال مصاحبه شونده است ونه مصاحبه کننده!

سانسور صحبتهایم درباره بی اخلاقی مفرط در جامعه

به گزارش سینماژورنال این کارگردان با اشاره به سانسور صحبتهایش در این رسانه افزود: به علاوه چند مورد سانسوری از حرف های من (بخصوص در جایی که از بی اخلاقی مفرط رایج در جامعه در تمامی سطوح صحبت میشود!..) به چشم می خورد که البته محافظه کاری بیش از حد روزنامه “…” را نشان می دهد!…

“تقاطع” قبل از “تصادف” نوشته شده

وی با اشاره به “تقاطع” بیان داشت: سناریوی این فیلم هم سالها قبل از فیلم “تصادف” اثر “پل هگیس” نوشته شده … فقط محض اطلاع.

متن چاپی را ندیدم

داوودی در پایان خاطرنشان ساخت: البته من متاسفانه متن چاپی را ندیدم چون به من اطلاع داده نشده که کی چاپ می شود.




ابوالحسن داوودی: اختلاف نظر با مدیران حوزه هنری موجب عدم اکران “زادبوم” است/این فیلم پروانه نمایش دارد

سینماژورنال: ابوالحسن داوودی کارگردانی که تازه ترین فیلمش “رخ دیوانه” این روزها روی پرده است یک فیلم اکران نشده به نام “زادبوم” را هم در کارنامه دارد.

به گزارش سینماژورنال “زادبوم” حدودا 6 سال قبل ساخته شد و در جشنواره فجر بیست و هفتم هم اکران شد اما در این سالها فرصت اکران نیافت.

درباره عدم اکران این فیلم همواره صحبت از توقیف به دلیل مضمون بود اما داوودی در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده این مساله را مطرح کرده که فیلم پروانه نمایش دارد اما اختلافات با حوزه هنری که ارگان سرمایه گذار فیلم بوده باعث عدم اکران آن است.

“زادبوم” پروانه نمایش دارد

داوودی با اشاره به اینکه پروانه نمایش “زادبوم” صادر شده می گوید: “زادبوم” هفت، هشت‌ماه قبل، پروانه نمایش گرفت و مشکلی برای اکران ندارد. منتها اختلاف‌نظری با مدیران جدید حوزه هنری به‌وجود آمد. چون حوزه هنری ٦٠درصد سرمایه‌گذار این فیلم است. از آنجا که من تهیه‌کننده این کار بودم، عملا می‌توانستم فیلم را اکران کنم و ٦٠درصد عوارض حوزه را به آنها پس دهم. اما احساس کردم به فضای آرام‌تری احتیاج داریم. چون در این فضا می‌توانیم بعضی از مشکلاتی که هست را نه‌تنها در مورد این فیلم، بلکه درباره فیلم‌های دیگری نیز حل کنیم. خوشبختانه مقدمات این مساله فراهم شده. با این مقدمه نمایش فیلم «رخ دیوانه» زودتر اتفاق افتاد و در این اکران از خدمات سینماهای متعلق به سینمای حوزه هم برخوردار شدم. ازاین‌نظر اتفاق خوبی افتاد تا بعدا راحت‌تر بتوانیم با همکاری حوزه فیلم «زادبوم» را هم اکران کنیم.

“زادبوم” هیچ وقت توقیف نبود
این کارگردان ادامه می دهد:  واقعیت این است که “زادبوم” بیشتر دستخوش سوءتفاهمات بود تا اینکه مشکل جدی داشته باشد. همان موقع که فیلم در جشنواره فیلم فجر اکران شد، فیلم دچار گرفتاری‌هایی هم شد. اما بعدا در کمال شگفتی متوجه شدم که فیلم هیچ‌وقت توقیف نبوده است! به گزارش سینماژورنال داوودی در پاسخ به این سوال که آیا “زادبوم” حتی در دوره شمقدری هم توقیف نبوده بیان می دارد:
حتی آن ‌زمان فیلم در شورای پروانه نمایش مطرح شده و فقط اصلاحیه خورد. اما عجیب این بود که هیچ‌وقت این اصلاحیه‌ها به من که تهیه‌کننده فیلم هم بودم، اعلام نشد!

بعد از 1388 حساسیتها زیاد شد و برخورد عقلایی، ضعیف!
این کارگردان درباره اینکه با وجود اینکه فیلم توقیف نبوده پس چرا اکران نشده بیان می دارد: شاید دوستان به‌دلیل شخصی سعی داشتند که این فیلم خیلی مطرح نشود. چون این فیلم در جشنواره فیلم فجر چند جایزه گرفت. در بخش بین‌الملل دوجایزه سیمرغ دریافت کرد. در بخش سینمای ایران هم سیمرغ گرفت و مهم‌تر اینکه با گرفتن سیمرغ طلایی «نگاه ملی» مورد تایید هم واقع شد. بعد از وقایع سال١٣٨٨ به نظر می‌رسید که حساسیت‌ها آنقدر زیاد شده که در بعضی موارد برخورد عقلایی ضعیف شده است. فیلمی که سه‌سال قبل نطفه فکر آن بسته شده بود را به زمان حال تسری دادند و درنهایت نمایشش درآن شرایط مجاز به‌نظر نرسید.

سری که درد نمی کرد را دستمال نبستند!!!
وی می افزاید: شاید براساس این قول معروف «سری که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند» ترجیح دادند فیلمی مثل «زادبوم» اکران نشود تا مشکلات خودشان کمتر شود.