1

واکنش تهیه‌کننده “سرب” و “مارال” به ادعای پرویز پرستویی مبنی بر صدور مجوز فعالیت فردین در انتهای دهه شصت⇐واقعاً بی‌حواسید یا نان بی‌حواسی‌تان را می‌خورید؟ /در تمام دوران حیات فردین، هیچ‌گاه صلاحیتش برای بازیگری تائید نشد!/حتی بعد از دوم خرداد و زمانی که بنا شد فردین نقش اول فیلمی به کارگردانی ناصر تقوایی را بازی کند شخص مهاجرانی-وزیر وقت ارشاد- ساز مخالف زد!!/تاریخ را تحریف نکنید و جلوی قاضی، معلق بازی نفرمایید!

سینماروزان: ادعای اخیر پرویز پرستویی درباره صدور مجوز بازیگری فردین در انتهای دهه شصت با واکنش تهیه‌کننده “سرب” و “مارال” مواجه شد.

پرویز پرستویی در گفتگو با فریدون جیرانی در آپارات مدعی شده در اواخر دهه شصت، شرایط برای بازی فردین در سریال “رعنا”ی داوود میرباقری فراهم آمده و این خود فردین بوده که علاقه به بازی نداشته!

این ادعا با واکنش محمدهاشم سبوکی مدیر شیرازفیلم و تهیه‌کننده آثاری ماندگار نظیر “سرب”، “مارال” و “آوار” مواجه شده است که با نگارش یادداشتی تند، ادعاهای پرستویی را زیر سوال برده.

متن یادداشت محمدهاشم سبوکی را بخوانید:

آقای پرویز پرستویی! هنرمند عزیز در این تفکر مانده‌ام که آیا واقعاً بی‌حواسید یا نان بی حواسی‌تان را خوب میخورید ؟ !
طبق مدرکی موجود در نامه ای که در سال ۱۳۶۳ از وزارت ارشاد دریافت نمودم اعلام شد آقایان محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری و سعید مطلبی صلاحیتشان جهت کارهای بازیگری تایید نمیشود که در این خصوص ماها نیز بیکار ننشستیم و از مراجع تقلید چه نامه ها که نگرفتیم و در تمام مدت حیات فردین، ارشاد ترتیب اثری نداد و هیچ گاه صلاحیتش تایید نشد ! …

بعد از اینکه دوم خرداد شد و مسئولین اصلاح طلبی که اوایل انقلاب روی کار بودند دوباره با اسم و رسمی جدید در راس کار آمدند و همه تصور کردند که بالاخره این تبعیض قائل شدنها خاتمه یافته و بر همین باور قرار بر آن شد فیلمی با بازی فردین و کارگردانی ناصر تقوایی تهیه کنیم و به همین دلیل یک بار در منزل زنده‌یاد اصغر بیچاره و باری دیگر در سینمای خود فردین(سینما نیاگارا/جمهوری) جلسه ای تشکیل دادیم و با وجود میل قلبی فردین، متاسفانه این بار هم جناب مهاجرانی ساز مخالفش را به صدا در آورد و اینگونه تیر خلاصی فردین را زد!

کافیست لحظه ای تامل کنید تا به یاد آورید فردین و آن انگشت شمار هنرمندانی که گلچین و ممنوع الکار شدند بخاطر این بود تا جایی برای امثال شماهایی باز شود که بر عکس آنها هیچکدامتان مردمی و گزینش ملت نبودید بلکه بادکنکی بودید که توسط بعضی از مسئولین بادی در شما دمیده شد !!! …

شما به خوبی میدانید وقتی سخن از مردمی بودن یک هنرمند به میان می آید چه معنایی دارد. به طور مثال آیا فردین در فیلم “جهنم به اضافه ی من” با فردین “آقای قرن بیستم” برای مردم فرقی داشت ؟ !
فردین “غزل” با فردین “گنج قارون” چطور ؟ !
و یا فردین “بر فراز آسمانها” با فردین “قهرمان قهرمانان” ؟؟؟
البته که فرقی نداشت ؛ فردین با هر کاراکتر برای مردم همان فردینی بود که جای سوزن انداختن در سینمایش پیدا نمیشد.

موضوع دیگر اینکه مگر فردین و دیگر هنرمندان ممنوع‌الکار، در فیلم “برزخیها” به خدمت انقلاب در نیامدند ؟ مگر خودشان را با جامعه ی جدید وفق ندادند؟ ! مگر در زمان آقای مجید معادی خواه و آقای مهدی کلهر پروانه “برزخیها” صادر نشد ؟ ! و در آخر چه شد غیر از اینکه فیلم را از اکران پایین کشیدند و پروانه اش را باطل کردند !

آقای پرستویی اینکه برادر شهید هستید احترامتان واجب ؛ اما اینکه شما را چه شده که اینگونه بداهه میگویید کس نمیداند ! شاید هم از چیزی ذی نفع میشوید؟؟ ! اکنون هم پس از گذشت سالها عوض اینکه جلوی قاضی، معلق بازی و تاریخ را تحریف کنید بروید و حواستان به خودتان باشد که به ناگه زودتر از موعد نترکید و بادتان خالی نشود !!! …

 

محمدهاشم سبوکی(تهیه کننده)+پرویز پرستویی
محمدهاشم سبوکی(تهیه کننده)+پرویز پرستویی




آغاز یک جنگ در بهبهان!+عکس

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم  « آ+ وار » در  لوکیشنی واقع در شهرستان بهبهان از توابع استان خوزستان به پایان رسید.
داستان فیلم « آ+ وار » پیرامون انفجار و آغاز یک جنگ می باشد که هستی را در زمین نابود می کند و در خلاصه داستان این فیلم آمده است‌ : وقتی که عدم رعایت در جامعه جان انسان را نشانه میرود ، رحمی نیست ، حتی به جان عزیزترین افراد!!
در این فیلم بازیگرانی همچون مهدی همایون، کبری عبداللهی، فرشته مهربخش، زهرا ملاشاهی، آریا عطایی، اسماعیل قراغانی، حسین شیرعلی، امیرحسین مرادی، محمد مکی، الهام یزدان شناس، فاطمه هاشمی، افشین حسینی، متین همایون، آیلین فیاض فرد ، محمد چهابی و … به ایفای نقش پرداخته اند.
سایر عوامل این فیلم عبارتند از : تهیه کننده و کارگردان: مرتضی قراغانی، نویسنده: حسین محسنی، مدیر فیلمبرداری: رامین عبایی، مدیر برنامه ریزی : مرتضی کوه مسکن، دستیار کارگردان : حسین محسنی، منشی صحنه : رقیه علیرضایی، تدوینگر : رامین عبایی، دستیار تصویر : محمدرضا پالاش، طراح چهره پردازی : نسترن فرخی پور، طراح صحنه : حسین طیبی، صدابردار : مسعود افتخاری، صحنه و لباس : آیدا پژوهش، عکاس : بهروز فتحی پور، طراح پوستر : مالک نژادحسینی، مدیر تولید : سجاد آزادمنش، تدارکات : علیرضا احمدی  و مهدی بخردی نسب

آ+وار
آ+وار




نزدیک به دو دهه پس از حذف خودخواسته از سینما، محمدهاشم سبوکی تهیه کننده درام تاریخی “سرب” لب به سخن گشود⇐بهشتی در چرایی بایکوت “سرب”( به نفع “بایسیکل ران”) گفت اگر روزی اتفاقی برای این مملکت بیفتد مخملباف تفنگ بدست میگیرد و به جنگ می رود اما کیمیایی این کار را نمیکند!!!/ وزارت ارشاد دولت خاتمی به فیلمهایی که در دولت قبل ساخته شده بود درجه جیم میداد!!!/ مهاجرانی هم در پاسخ به انتقادها میگفت مخالفان ما فیلمسازان جیم هستند!!!/علیرغم موافقت بیت رهبری، پخش تیزرهای “مارال” را ممنوع کردند و سالنهایش را گرفتند!!/احمدی نژاد با تولید “بابای ایرانی من” با بازی فرزان دلجو موافقت کرد ولی شمقدری گفت از همایون ارشادی بجای دلجو استفاده کن!!/دولت روحانی وعده صدور مجوز دفتر فیلمسازی ما را داد ولی در عمل اتفاقی نیفتاد!!/تا زدوبند و رانتخواری جمع نشود، سینمای ایران درست نمیشود!

سینماروزان: از جمله تهیه کنندگان دو دهه ابتدای انقلاب اسلامی که فیلمهایی ماندگار هم تولید کرد محمدهاشم سبوکی بود.

در کارنامه سبوکی فیلمهایی مانند “آوار”، “سرب” و “مارال” به چشم میخورد که هر کدام از آنها برای آن که یک سینماگر را نامدار کند کافیست ولی سبوکی با وجود تولید چنین محصولاتی در انتهای دهه هفتاد آن قدر تحت فشار قرار گرفت که شخصا دفتر شیرازفیلم را تعطیل کرد.

سبوکی نزدیک به دو دهه بعد از آن تعطیلی درباره شرایط امروز سینمای ایران به “سینمامعیار” گفت: سینما اگر بخواهد درست شود باید فضای کار برای بخش خصوصی مهیا شده و بساط زد و بند و رانت خواری جمع شود.

سبوکی که در سال ۸۰ در نامه ای اعتراض آمیز به وزیر وقت ارشاد دفتر فیلم سازی خود (شیرازفیلم) را تعطیل کرده بود درباره علت این تصمیم گفت: وقتی سال ۷۹ فیلم “مارال” مورد بی مهری ارشاد و صداوسیما قرار گرفت و با توجه به اتفاقاتی که در سالهای قبل از آن رخ داده بود دیدم امکان  فعالیت بخش خصوصی وجود ندارد و به همین خاطر تصمیم گرفتم شیراز فیلم را تعطیل کنم.

وی در ادامه با انتقاد از بنیاد سینمایی فارابی گفت: من در آن سالها با مجوزی که از ارشاد می گرفتم خودم فیلمهایم را در خارج از کشور به نمایش درمیاوردم و همین باعث شد برخی با من مشکل شخصی پیدا کنند و چوپ لای چرخم بگذارند تا جایی که نه تنها نگذاشتند “مارال” اکران خوبی داشته باشد که حتی تیزرهای آن هم از تلویزیون پخش نشد و سالنهایش مدام کم شد و حتی به نامه ای که من از بیت رهبری( مبنی بر مجاز بودن پخش تیزر) گرفته بودم هم ترتیب اثر ندادند!

وی در خصوص تحصن تهیه کنندگان و فیلمسازان ۹ فیلمی که در بهار۷۷ به درجه جیم فیلم هایشان معترض بودند گفت: من از ابتدا با این مساله مخالف بودم چون چنین طرحی تنها برای فشار آوردن به فیلم ها بود و در آن ایام وزارت ارشاد دولت محمد خاتمی به فیلمهایی که در دولت قبل ساخته شده بود درجه جیم دادند و مهاجرانی هم در پاسخ به انتقادها میگفت: مخالفان ما فیلمسازان جیم هستند! در حالیکه ما هرگز جیم ساز نبودیم!!

محمدهاشم سبوکی خاطرنشان ساخت: به من درجه جیم دادند و من کسی بودم که با صرف هزینه بالا “سرب” را با کیمیایی ساخته بودم، فیلمی که مورد تائید هردو جناح سیاسی کشور بود ولی متأسفانه فیلم در زمان خودش بایکوت شد و حالا ماهی یک بار از تلویزیون پخش میشود!!

سبوکی با اشاره به اتفاقات حول فیلم “سرب” گفت: بعد از بایکوت در جشنواره وقتی پیش بهشتی و انوار رفتم و از نادیده گرفتن فیلم در جشنواره فجر(به نفع “بایسیکل ران”) گله کردم بهشتی به من گفت: اگر روزی اتفاقی برای این مملکت بیفتد مخملباف دوربین اش را زمین می گذارد و تفنگ بدست میگیرد و به جنگ می رود اما کیمیایی این کار را نمیکند!

سبوکی در ادامه درباره فعالیتهایش بعد از تعطیلی شیراز فیلم گفت: بعد از آمدن محمود احمدی نژاد در یکی از سفرهای ایشان به سازمان ملل در آمریکا با او ملاقات کردم که به من گفتند کارهای دولت قبل غیرقانونی بوده و حالا ما آمده ایم و شما بیایید و دفتر فیلمسازی خود را باز کنید که من تصمیم به ساخت فیلم “بابای ایرانی من” گرفتم و قرار بود فرزان دلجو بازیگر آن باشد ولی با وجود موافقت احمدی نژاد با مخالفت محمد حسینی وزیر وقت ارشاد مواجه شدیم و بعد از ۳ جلسه ای که با شمقدری داشتم فهمیدم که اتفاق جدیدی نیفتاده و ادامه این کار وقت تلف کردن است. می گفتند جای دلجو از همایون ارشادی استفاده کن که من قبول نکردم و ساخت آن فیلم هم منتفی شد!!

سبوکی افزود: دوباره در سال ۹۲ در دیدار با حسن روحانی به من وعده دادند که می توانم کار کنم اما وقتی اقدام کردیم دیدم می گوید باید ابتدا درخواست صدور پروانه ساخت بدهی و اگر تائید شد می توانی شیراز فیلم را (که با اختیار خودم در اعتراض به شرایط آن زمان تعطیل کرده بودم) باز کنی.

سبوکی در انتهای حرف های خود در پاسخ به این سوال که آیا هنوز سینما را دوست دارید گفت: من همچنان سینما را دوست دارم و می خواهم کار کنم و فیلم مستقل بسازم، بدون اینکه کسی بخواهد چیزی به من دیکته کند!!




جهانگیر الماسی بیان داشت⇐مهمترین خاطره نوروزی‌ام تصویر ماری بود بر دوش رییس برکنار شده سینما!!!/بهترین عیدی‌ بوسه‌ مادر و نگاه عاشقانه همسر است/عیاری خودش هم می‌دانست «کاناپه» توقیف می‌شود/ نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن؛ فقط کتاب می‌خوانم

سینماروزان: جهانگیر الماسی از جمله بازیگران تئاتری است که بعد از انقلاب وارد سینما شد و خیلی زود و با ایفای نقش در آثاری همچون «شبح کژدم» و «تنوره دیو» تواناییهای خود را نشان داد و با یکی از سمبلهای سینمای گلخانه ای دهه 60 یعنی «نار و نی» تا اشتهار پیش رفت. الماسی اما بازیگری نبود که خود را محدود به آن جنس سینما کند و برای همین است که در کارنامه اش هم فیلمهایی همچون «لنگرگاه»، «دیگه چه خبر» و «محموله» که با تکیه بر جلب مخاطب عام ساخته شدند و هم سریالهایی ماندگار نظیر «کوچک جنگلی»، «پس از باران» و «در چشم باد» به چشم می‌خورد.

جهانگیر الماسی سه سال قبل فیلمی با عنوان «رنج و سرمستی» را ساخت که با تغییر و تحول سیاسی در کشور و روی کار آمدن دولت یازدهم توقیف شد و تاکنون نتوانسته اجازه نمایش بگیرد؛ الماسی اخیرا در «کاناپه» فیلم پرحاشیه کیانوش عیاری نقش یک روزنامه‌نگار قدیمی را بازی کرد؛ روزنامه‌نگاری که البته در دل شکوفایی رسانه ای دوره اصلاحات حضور داشته اما حالا زندگی شخصی جداافتاده‌ای دارد ولی با همه جداافتادگی مرهمی می‌شود بر تنهایی همکاری که با خانواده‌اش به مشکل خورده.

عیاری خودش هم میدانست «کاناپه» توقیف میشود

الماسی درباره توقیف شدن «کاناپه» در امتداد توقیف «رنج و سرمستی» به سینماروزان می‌گوید: «رنج و سرمستی» توقیف شد چون رییس قبلی سینما گرفتار تصورات فرقه‌ای بود و پیش خود گمان می‌کرد همین که به یک فرقه باج دهد خواهد توانست مدیریت خود را به انتها برساند اما در عمل چنین نیست. درباره «کاناپه» عیاری هم باید بگویم به خاطر رفاقت با کیانوش بدون پرسش سرکار رفتم و البته می دانستم که با حضور چنین مدیرانی در سینما کار حتما دچار مشکل می شود.

این بازیگر 61 ساله ادامه می‌دهد: شما وقتی می دانی که در کجا زندگی می کنی و با چه مدیریت سینمایی روبرو هستی معلوم است که می توانی مختصات برخورد با محصول هنری تان را هم پیش بینی کنید. عیاری خودش هم می دانست که فیلمش توقیف می شود و خودش هم بارها گفت این اتفاق را پیش بینی می کردم اما اینکه چرا علیرغم آگاهی، فیلم را ساخت به نوعی کشف و شهود هنری می رسد که خاصه اغلب هنرمندان صاحب سبک است.

نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن

بازیگر آثاری نظیر «آوار»، «ویزا» و «هبوط» درباره گذران تعطیلات نوروزی به سینماروزان می‌گوید: نه به دریا رفتن علاقه دارم و نه به بالای کوه رفتن. مثل همه این سالها نوروز امسال هم کتاب می‌خوانم و اخیرا هم یادداشتهای پراکنده ای از غلامحسین ابراهیمی دینانی که هنوز منتشر نشده به دستم رسیده که آنها را می‌خوانم و سعی می کنم بیشتر با حال و روز این فیلسوف آشنا شوم. در کنارش خودم هم دستی بر نوشتن دارم و امیدوارم به پایان کار فیلمنامه «زینب کبری(س)» در نوروز.

همان مار بود که نیشش زد

جهانگیر الماسی با اشاره به بهترین خاطرات نوروزی اش که برخورد با آدمیان مختلف است بیان می‌دارد: بهترین خاطره ام از نوروز برخورد با آدمهای مختلفی از دوستان و آشنایان تا غریبه هاست که در این ایام سلام و احوالپرسی شان با آدمی رنگ و بوی دیگری دارد!

وی خاطرنشان می‌سازد: البته یکی از مهمترین خاطرات نوروزی‌ام تصویری از حجت ا.. ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی است که ماری به دورش انداخته بود! این تصویر ماهها در ذهنم بود تا برکناری اخیر ایشان و تصاویر بعدی که از ایشان دیدم و فهمیدم دیگر آن شور و شوق در نگاهش نیست. اینجا بود که حدس زدم شاید همان مار نیشش زده!!!

الماسی ادامه می‌دهد: بخشهایی از «رنج و سرمستی» را هم در نوروز گرفتم و آن هم در ایلام و در شرایطی که ریزگردها خفه‌مان کرد ولی چون می‌خواستم در آرامش و سرفرصت کار را بگیرم مجبور شد در نوروز کار را انجام دهم.

از گونه یار بوسه باید گرفت

این بازیگر که از یک طرف لیسانس شیمی دارد و از طرف دیگر فوق لیسانس ارتباطات بین الملل پیرامون سنت عیدی دادن به سینماروزان بیان می‌دارد: از گونه یار بوسه باید گرفت/به خاک پای یار بوسه باید داد؛ البته در اینجا یار لزوما به معنای جنس مخالف نیست و می تواند مادر و پدری باشد که محبت خود را بی منت نثار فرزند می کند. من به برخی عیدی می دهم و از برخی عیدی می گیرم. از چشمان همسرم با واژه سپاس عیدی می‌گیرم و با بوسه مادرم که پارسال بود و امسال نیست، عیدی را شناختم.

وی می‌افزاید: خودم سعی می کنم به فراخور مهمانم برایش عیدی تعیین کنم. به یکی کتاب عیدی می دهم و به دیگری پول.