برگزیده فستیوال بینالمللی بوسان کره جنوبی،برنده جایزه ویژه هیئت داوران چشمانداز روسیه در جشنواره کازان، نامزد دریافت مدال گاندی از فستیوال «گوا» و حضور در جشنوارههای بینالمللی بارسلونا، مونیخ و مسکو ۲۰۲۵ .
انتشار فراخوان جشنواره فیلم فجر۴۴/چابکسازی با حذف بخش کسالتبار فیلماولیها
سینماروزان: با انتشار فراخوان جشنواره فیلم فجر۴۴ مشخص شد که دبیرخانه جشنواره از تجربه کمّیگرایی بیفایده سال قبل درس گرفته و جشنواره را با حذف یک بخش زائد برگزار خواهد کرد.
جشنواره فیلم فجر۴۴ فقط یک بخش اصلی سودای سیمرغ برای سینمای بلند داستانی خواهد داشت و نهایتا هم ۲۲ فیلم در این بخش حضور دارند. به این ترتیب بخش زائد “نگاه نو/فیلم اولیها” که در این سالها بدل شده بود به بخشی کسالت بار و دون شأن مهمترین جشنواره وطنی، حذف گردیده و فیلمسازان بی تبعیضِ اول یا دوم و سوم و…، برای گزینش در بخش سودای سیمرغ رقابت خواهند کرد.
البته همچنان سیمرغ فیلم اولی در فجر۴۴ اهدا میشود که به نظر میرسد حذف آن هم خللی برای جشنواره ایجاد نکند. به هر حال ورود به عرصه فیلمسازی و کارگردان شدن در سالهای اخیر، بیش از فهم تکنیک یا داشتن جهان بینی خاص به توانایی جذب سرمایه مرتبط شده و در این شرایط شاید ویزیتورهای اقتصادی خیلی راحتتر بتوانند فیلمساز گردند تا افراد مستعد و درنتیجه ، سختگیری بر فیلم اولیها باید به مراتب بیشتر گردد.
حذف بخش زائد فیلم اولیها از جشنواره فیلم فجر۴۴
فراخوان چهل و چهارمین جشنوارهی ملی فیلم فجر به دبیری منوچهر شاهسواری به شرح ذیل است:
سینمای ایران نگاهدارِ حافظهی جمعی و شکل دهندهی بخشِ مهمی از میراثِ فرهنگی و هویتیِ این سرزمین است.
جشنواره فیلم فجر فرصتی برای یادآوری و خاطرهسازی است، در جایی که زمان را میتوان در کف گرفت و لحظات را به ابدیت پیوند زد.
جشنواره فیلم فجر با هیچ یک از معیارهای حاکم بر جشنواره های جهانی قابلِ قیاس نیست.
“جشنواره فیلم فجر رویدادی ملی است در یک برهه تاریخی”
ضروری است این رویدادِ ملی بعد از چهل و چهار سال موردِ بازنگریِ جدی، عالمانه و محققانه قرار گیرد که این امر جز با مشارکتِ همهجانبه و در همهی سطوح، محقق نخواهد شد.
ما بیصبرانه مشتاقِ شنیدنِ نقد و نظرهای کارشناسانهی صاحبنظران، بهرهمندان،کنشگرانِ فرهنگی و صنوفِ سینمایی هستیم تا در ایامِ برگزاریِ این رویدادِ ملی با رویکردی آیندهپژوهی ساختارِ مناسبی برای آن ترسیم کنیم.
چهل و چهارمین جشنواره ملیِ فیلم فجر با استعانت از “ایزد متعال ” به منظورِ تقدیر ازآثارِ برترِ سینمای انسانی، اخلاقی، متکی به ارزشهای اعتقادی و هویتیِ ایران همزمان با چهل و هفتمین سالگردِ پیروزی شکوهمندِ انقلاب اسلامی ایران از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۴ در بخشهای زیر برگزار خواهدشد.
الف) بخش نکوداشت
باهدف قدرشناسی از دستاوردهای فرهنگی، هنری و حرفهایِ نامآورانِ صنعتِ فیلمِ ایران، نکوداشت آنان در چهل و چهارمین جشنوارهی ملی فیلم فجر برگزار می شود.
ب)بخش رقابتی سینمای ایران (سودای سیمرغ)
در این بخش هیئتِ انتخاب از میان آثارِ متقاضی، ۲۲ فیلم را برای داوری نهایی معرفی و جوایزِ زیر اهدا خواهد شد:
• سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی (جایزهی ویژهی سردار شهید سلیمانی)
• سیمرغ بلورین بهترین فیلم
• سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی
• سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی
• سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامهی اقتباسی
• سیمرغ بلورین بهترین نقش اصلی زن
• سیمرغ بلورین بهترین نقش اصلی مرد
• سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن
• سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد
• سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری
• سیمرغ بلورین بهترین تدوین
• سیمرغ بلورین بهترین موسیقی
• سیمرغ بلورین بهترین صدای فیلم : الف) صدابرداری ب) صداگذاری
• سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه
• سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس
• سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی
• سیمرغ بلورین بهترین جلوه های میدانی
• سیمرغ بلورین بهترین جلوه های بصری
• سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی
• سیمرغ بلورین بهترین کارگردانیِ فیلم اول
• جایزهی ویژهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران
تبصره۱: شایان ذکر است، دبیرخانهی جشنواره از پذیرش آثاری که در سالنهای سینما، سکوهای نمایشخانگی و جشنوارههای خارجی نمایش داده شده باشند معذور است .
تبصره ۲: حضور در سایر جشنوارههای رسمیِ داخلِ کشور مانع از حضور در جشنوارهی ملیِ فیلم فجر نخواهد شد.
تبصره ۳: مدت زمان آثار متقاضی در بخش سودای سیمرغ حداقل ۷۵ دقیقه است.
تبصره ۴: کارگردان اول، فیلمسازی است که اثری از وی -پیش از برگزاری این دوره از جشنواره -به نمایش درنیامده باشد.
تبصره ۵: سیمرغ بلورین بهترین فیلمِ پویانمایی در صورتی اهدا میشود که حداقل۳ اثر توسط هیئتِ انتخاب در بخش سودای سیمرغ پذیرفته شده باشند.
تبصره ۶: سیمرغ بلورینِ بهترین فیلمنامهی اقتباسی در صورتی اهدا میشود که حداقل ۵ اثر با فیلمنامهی اقتباسی توسطِ هیئتِ انتخاب در بخش سودایسیمرغ پذیرفته شده باشند .
تبصره۷: جایزهی ویژه بهترین فیلم از نگاهِ تماشاگران مشترکا به تهیهکننده و کارگردان اثر اهدا می شود.
تبصره ۸ : سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاهِ ملی به پیشنهاد هیئت داوران و تایید دبیر اهدا میشود .
ج) بخش مسابقه سینمای مستند
در این بخش از میانِ فیلمهای بلندِ ایرانی ارائه شده به نوزدهمین جشنوارهی بینالمللی فیلم مستند ایران (سینما حقیقت) یازده اثر مورد داوری قرار خواهد گرفت و جوایز زیر اهدا خواهد شد.
• سیمرغ بلورین بهترین تهیهکنندگی فیلم مستند
• سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی فیلم مستند
د) مسابقه فیلم های کوتاه داستانی
دراین بخش آثار ایرانی معرفی شده از سوی چهل و دومین جشنوارهی بین المللی فیلم کوتاه تهران مورد داوری قرار خواهند گرفت و جایزه زیر اهدا میشود:
سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی
تبصره ۱: این جایزه به کارگردان اثر اهدا میشود .
تبصره ۲: زمان آثار حداقل۵ و حداکثر ۲۰ دقیقه است.
ه) بخش تبلیغات سینمای ایران
باهدف شناسایی و معرفی شیوههای خلاقانه در عرصهی بازاریابیِ صنعتِ فیلمِ ایران ، مسابقهی تبلیغات فیلم شامل عکس، پوستر، آنونس و تیزر فیلمهایی که از تاریخ هفدهم دیماه ۱۴۰۳ الی هفدهم دیماه ۱۴۰۴ نمایش عمومی در آمده باشند برگزار و جوایز زیر اهدا میشود:
• سیمرغ بلورین بهترین عکس
• سیمرغ بلورین بهترین پوستر
۳- سیمرغ بلورین بهترین آنونس و تیزر
تبصره۱: ضوابط اختصاصی این بخش متعاقبا از سوی دبیرخانهی جشنواره اعلام میشود.
و) بخش تجلی ارادهی ملی
در این بخش سازمانها و نهادها، اعم از دولتی، خصوصی و مردمنهاد با معرفی داوران و بر اساسِ ماموریتها و سیاستهای خود آثار حاضر در جشنواره را مورد ارزیابی قرار داده ، جوایز نقدی و تندیس بخش تجلیِ ارادهی ملی را اهدا مینمایند.
تبصره۱: ضوابط حضور در این بخش متعاقبا از سوی دبیرخانه جشنواره اعلام میشود.
مقررات عمومی:
۱.پذیرش و نمایش آثار بر اساس قوانین و مقررات تولید و نمایش سازمان سینمایی خواهد بود.
۲. آثاری مورد بازبینی قرار خواهند گرفت که تا قبل از زمانِ مقرر در فراخوان، مراحل تولیدی آنها به پایان رسیده باشند.
۳. تهیهکنندگان آثار با مراجعه به سامانهی جشنواره www.fajrfilmfestival.com مراحل ثبتِ نام اثر را تکمیل نمایند.
۴. این ثبت نام به منزلهی قبول کلیهی مقررات و ضوابطِ شرکت در چهل و چهارمین جشنواره ملی فیلم فجر است و از آنجا که مبنای انتشار در کاتالوگ و اطلاع رسانیهای بعدی خواهد بود مسئولیت صحت و دقت آن بر عهدهی تهیه کننده است.
۵. ثبت نام آثار از ساعت ۹ صبح روز شنبه ۱۷ آبانماه آغاز و در ساعت ۲۴ روز یکشنبه ۲۵ آبانماه به پایان خواهد رسید.
۶. روز شنبه ۱۳ دیماه همزمان با میلادِ فرخندهی حضرت علی (ع) اسامی آثار بخش سودای سیمرغ اعلام خواهد شد.
۷. روز چهارشنبه ۱ بهمنماه آخرین فرصت تحویل نسخه نهایی فیلم خواهد بود و پس از این تاریخ دبیرخانهی جشنواره به منظور احترام به مخاطبان از پذیرش اثر معذور است در چنین شرایطی از میان آثار پیشنهادی هیئت انتخاب و با تایید دبیر اثرِ دیگری جایگزین خواهد شد.
۸. برنامه ریزی و تعیین نوبت نمایش آثار بر عهده دبیرخانه جشنواره است.
۹. اسامی نامزدهای دریافتِ جوایز روز سه شنبه ۲۱ بهمنماه ۱۴۰۴ اعلام خواهد شد.
۱۰. تفسیر مقررات، رفع ابهامات و اخذ تصمیم نهایی در خصوص موضوعات پیشبینی نشده در فراخوان برعهدهی دبیر جشنواره است.
خطر ساترازدگیِ ارشاد، انتقال اداره نظارت به کوچه سمنان یا …؟/چهار تناقض از ماجرای حذفِ پروانه ساخت
سینماروزان/حامد مظفری: بیانیهی شماری از سینماگران برای حذف پروانه ساخت و حمایت برخی صنوف خانه سینما از این بیانیه، ظاهرا آزادیخواهانه است ولی فقط اندکی که بر متن بیانیه و امضاءکنندگان تمرکز کنیم متوجه تناقضات موجود میشویم.
اول آن که برخی از آنها که مخالف ممیزی و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی هستند، این بیانیه را امضاء کردهاند و انگار کاملا هماهنگشده یا ناآگاهانه درحال تایید همین سازوکار نظارتی ارشاد هستند.
خطابِ این بیانیه یا وزیر ارشاد است یا معاون سینمایی ارشاد و دست تضرع به سمت اینها، بیش از هر چیز با خرسندی وزیر و معاونی روبروست که در یکی از متزلزلترین دوران خود به سر میبرند و شاید اگر جنگ دوازده روزه نبود، خیلی زودتر جای خود را به افراد دیگر میدادند. پس لااقل با نشان دادن همین بیانیه و امضاهایش به بالادست خود میتوانند مدعی شوند همچنان قیّم و مورد وثوق بخشی از سینما هستند.
دوم: چرا امضای برخی از آنها که در سالهای اخیر فیلم زیرزمینی ساختهاند-مثل جعفر پناهی و محمد رسول اف و…- زیر این بیانیه آمده؟ آنها که به سفارش مستقیم یا غیرمستقیم جشنوارههای آن طرف، بدون مجوز فیلم ساخته و میسازند -و حتی فیلمهایشان در همین کمیته اسکار ی که شماری از همکاران خانه سینمایی در آن حضور داشتند، بررسی نمیشود-
پس برای چه بیانیه را امضاء کردهاند؟ یعنی اگر این بیانیه به ثمر برسد و پروانه ساخت حذف شود آیا امثال جعفر و رسولاف برای دریافت پروانه نمایش به اداره نظارت ارشاد مراجعه میکنند؟؟
یا مثلا گراناز موسوی که این بیانیه را امضا کرده فیلمسازی است که سالها پیش، فیلم زیرزمینی «تهران من حراج» را ساخت و پخش قاچاق فیلم گرفتاریهایی را برای بازیگران و ازجمله مرضیه وفامهر- همسر ناصر تقوایی- رقم زد.حالا ایشان از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی درخواست حذف پروانه ساخت کرده؟ اصلا ایشان مگر با مجوز فیلم ساخته؟؟
سوم: بر فرض که دولتِ ناکام در تحقق وعدههای مختلف و ناتوان از رفع فیلترینگ و گرفتار در ناترازی انرژی و کمتوان در حل مشکلات معیشتی اهالی هنر که هنوز نتوانسته بیمه بیکاری سینماگران را تصویب کند و برای بیمهشدگان صندوق هنر، کد بیمهای در تامین اجتماعی بگیرد، آمد و برای شوآف هم که شده، پروانه ساخت را حذف کرد.
آن وقت تهیهکنندههایی که فیلمهایشان، نماهای بیرونی دارد مستقیم باید بروند سراغ پلیس و مراجع قضایی و از آنها مجوز بگیرند؟ و درنهایت مرجعیت به نیروی انتظامی و درصورت بروز مشکل به دستگاه قضا، سپرده میشود؟؟
یعنی ارشاد را بدل میکنند به چیزی شبیه ساترا؟
الان در شبکه خانگی هم که همین است! گاهی پلتفرم بدون مجوز، سریال میسازد و درنهایت قوه قضائیه ورود میکند و پلتفرم هم در مذاکره با دستگاه قضا، مساله را رفع و رجوع میکند…
حالا بناست ارشاد هم شبیه به ساترا شود؟
چهارم: در همان اولین ساعات انتشار بیانیه مذکور شماری از سینماگران به گلایه از انفعال خانه سینما در امور معیشتی پرداخته و طرح مساله کردند که چرا این نهاد به جای حل مسائل صنفی اولیه-و فی المثل ارتقای بیمه بازنشستگی اهالی سینما که نیمه کاره مانده- وارد این بیانیهبازی های بیفایده شدا؟
شاید یک پاسخ به این پرسش همان اصل پرسش باشد؛ یعنی بی ماهیت شدن خانه سینما در مسئله معیشتِ سینماگران، تلاشی از سوی روسا شکل داده برای اینکه روال صدور پروانه ساخت را به خانه سینما ببرند؟ یعنی تایید صلاحیت را به انجمن های خانه بسپارند؟ که این خودش نه تنها انحصار تازهتری میسازد بلکه یک دور کاملا باطل است. همین حالا صندوق هنر مدام اعضای خانه سینما را به دلیل بیکاری پساکرونا و نداشتن رزومه کاری، لغو عضویت میکند و روسای خانه حتی نتوانستهاند تفاهمنامهای بچینند که اعضای شان به طور خودکار، تمدید عضویت صندوق هنر را بگیرند.
بر فرضِ اینکه خانه سینما بشود متصدی صدور پروانه ساخت، پروانه های صادره خانه بدون تاییدیهی ارشاد را نیروی انتظامی و قوه قضاییه قبول میکند؟؟
فیلم «آقای زالو»؛ امیدبخش و موفق در روایت، اجرا و بازیگری!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: «آقای زالو» سومین تجربه کارگردانی مهران احمدی بعد از فیلمهای مصادره و سگ بند است. آقای زالو بهلحاظ موقعیت داستانی شباهتهایی با فیلم اولش مصادره دارد و بخش عمدهای از اتفاقات هر دو فیلم در چند دهه قبل رخ میدهد و عطش نوستالژیگرایی مخاطبان را پاسخ میدهد.
چند سالی است با موفقیت نهنگ عنبر که در فضای کمدی به دهه شصت و فضای نظارتی و کنترل شده آن دوران میپرداخت، توجه فیلمسازان به روایت داستان فیلم و سریالهایشان در آن برهه زمانی معطوف شده که اغلب ناموفق و نگاه تکراری دارند اما مهران احمدی تلاش میکند با دقت نظر و نگاه درست، درام کمدی اثرش را منطق دار در فضای دهه شصت روایت کند.
در آقای زالو شخصیت اصلی با بازی امین حیایی، آدم فرصتطلبی است که با سرقت هویت برادر مفقودالاثرش، به دامادی یک فرد منتفذ اصولگرا میرسد و در دهههای بعد تبدیل به یک رانت خوار بزرگ می شود.
مهران احمدی در زمینه زوج سازی با کنار هم قرار دادن امین حیایی و هادی کاظمی زوجی جدید و یکدست خلق می کند و انتخاب مونا فرجاد به عنوان یک دختر اخلاق مدارو اصول گرای رزمیکار دهه شصتی درست و بهجا است.
در این میان امین حیایی در ۵۵ سالگی به خوبی کاراکتر محوری فیلم را در دو بازهی جوانی ۲۰ ساله و سپس مردی چهل و چند ساله ایفا میکند و به خوبی از قرارگیری در موقعیت های کمدی دونفره با هادی کاظمی یا مونا فرجاد یا مهران مدیری در خدمت روایت بهره میبرد و شاید اگر فیلم در جشنواره فجر رونمایی میشد، امین یکی از شانسهای سیمرغ بازیگری بود.
فیلم آقای زالو
مهران احمدی بهخاطر سابقه سالها بازیگری و البته دستیاری کنار عبدالرضا کاهانی-که نوعی کمدی کدر را در ساختههایش دیدیم- در آقای زالو- به خصوص در بازیگردانی و حفظ ضرباهنگ- به مراتب جلوتر از سگبند حرکت میکند و حتی میتواند مهران مدیری را که سالهاست بازی خوبی ارائه نداده، چنان کنترلشده و از نیمرخ وارد داستان میکند و آن زل زدنها را با گریم پنهان میکند که نقطه مثبتی در کارنامه مدیری باشد یا استفاده موثر و متفاوتی از بازیگری تیپیکال مثل بهرنگ علوی مینماید.
مهران احمدی در تولید، جاهطلبی خود را داشته و نه تنها اول و آخر فیلمش را با سکانسهای رئال دیدنی تقابل کامیون و سواری شکل میدهد بلکه در نقاط مختلف فیلم سعی میکند تنوع حرکتی قابل تاملی را با استفاده از پلانهای ترکیبی رقم بزند و درکنار آنها، نمادگرایی خود را هم داشته؛ از استمرار نسل ازدسترفته بر ایدههای ازکفرفته با نمایش پیرمردی که در هر وضعی در حال انگورفشانی است تا مدفون شدن رزمندهی جانباز و همرزم ایدهآلیستش زیر خروارها خروار بتون تا شبیه کردن مهران مدیری به یکی از سرشناسان موتلفهای تا…
احمدی حتی به روال مرسوم، پایانبندی را فدای شعار نمیکند و با نمایش عین گریز مفسدان و مرگ اخلاقمداران، واقعگرایی پیشه میسازد.
در انبوه کمدی های بیسروته اخیر سینمای ایران دیدن آقای زالو امیدبخش است و مصداقی بر اینکه هنوز میشود در ژانر کمدی، فیلم خوش ساخت و بدون ابتذال و بدون ادا و اطوار و با پرهیز از جفنگبازی ساخت.
دوربینهای دیجیتال، کیفیت سینمای ایران را کاهش داده؟/بابک بذرافشان فیلمبردار باسابقه پاسخ داد +مسالهی سانسور کامل آیتمهای خودرویی صالحعلاء+ماجرای عشق محمدحسین مهدویان به تارانتینو!+…
سینماروزان/محسن نقینژاد: در سالهای اخیر فیلمبرداران گوناگون و با کیفیتهای مختلف در سینما و تلویزیون فعالیت میکنند و برخی از آنها بسیار خوش ذوق و مسلط هستند ولی به هر حال تفاوت میان سینمای آنالوگ و دیجیتال و تعدد توليد باعث شده همچنان شماری از بهترین آثار سینما و تلویزیون بهلحاظ فیلمبرداری، آثار دوران آنالوگ باشد.
بابک بذرافشان مدیر فیلمبرداری باسابقه با بیان مطلب فوق به سینماروزان گفت: البته که اعتقادی ندارم به دلیل افتادن در وادی دیجیتال، در حوزه فیلمبرداری دچار افت کیفیت شدهایم اما حجم فعالان فیلمبرداری نسبت به قبل بسیار بیشتر شده و طبیعی است که در این بین فیلمبرداران ضعیف و متوسط هم باشد.
فیلمبردار فصول دوم و سوم سریال «زخم کاری» با اشاره به افت کیفیت تصویری آثار تولید شده اخیر تاکید کرد: در افت کیفیت یک محصول سینمایی یا تلویزیونی، قطعا فیلمبرداری هم موثر است ولی یادمان نرود که نسبت به گذشته کارگردانان درجه یک و سناریستهای خبره کم شده. نه اینکه فیلمبردار و سناریست خوب نباشد که فراوان هست ولی متاسفانه به دلایل فراوان و از همه مهمتر توجیه صرفههای اقتصادی، بعضا به حضور افراد کمتجربه رضایت میدهند و خروجیاش میشود آثار بد. اگر در یک فیلم بد فیلمبردار از تمام هنرش هم استفاده کند باز هم کارش دیده نمیشود. یادمان باشد امثال علی حاتمی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی به غیر از استفاده از امثال محمود کلاری، مازیار پرتو، علیرضا زرین دست، اصغر رفیعی جم، مهرداد فخیمی و…، بابت دکوپاژ دقیق و داستانپردازیهای کمنظیر خود شهره شدند.
فیلمبردار «مرد بازنده» با اشاره به رشد کیفی دوربین های دیجیتال در سال های اخیر تاکید کرد: فیلمبرداری ترکیبی از آرت و تکنیک است و اغلب فیلمبرداران ما روی این دو وجه تسلط دارند. ابزار و دوربینهای باکیفیت گرچه به افزایش تکنیک و رشد خلاقیت کمک می کنند ولی نگاه تالیفی کارگردان نیز حتما باید پایهی کار باشد.
مدیر فیلمبرداری “معبد جان” ادامه داد: قطعا کار با دوربینهای دیجیتال به مراتب ساده تر از کار با دوربین های نگاتیو است ولی فقط سادگی ابزار که منجر به تولید ماندگار نمیشود و در شکل گیری یک محصول هنری ماندگار، دهها عامل موثرند و یکی از آنها مدیریت فیلمبرداری است.
بابک بذرافشان مدیر فیلمبرداری سینما و تلویزیون
بابک بذرافشان پیرامون انتقال تجربیات بیننسلی برای فارغالتحصیلان فیلمبرداری اظهار داشت: مساله این است که بسیاری از آنها که فیلمبرداری را به صورت تئوری می آموزند از نظر عملیاتی، تجربه کار ندارند و شخصا یکی دو بار برای پر کردن این خلاء، دوره های کارآموزی را در پشت صحنه کارهایم برگزار کردم و ازجمله وقتی درحال فیلمبرداری سریال «زخم کاری۲و۳» بودم سعی کردم تعدادی از هنرجویان دانشکده های هنری را تحت تعلیم قرار دهم که دربین آنها بعضا استعدادهای خوبی هم بود و امیدوارم عاقبت به خیر شوند.
بذرافشان با اشاره به پشت صحنه زخم کاری بیان داشت: واقعیت اینکه از نظر تجهیزات و امکانات در حد روز دنیا بودیم و تیم کامل و بهروزی بودیم که بی نظیر بود و انصافا هم کار خوبی ارائه شد به خصوص که محمدحسین مهدیان طراحی بصری را در ذهنش داشت و بعد با تشریح آن کمک میکرد تصاویری منطبق با محتوا خلق گردد. مهدویان بسیار علاقه دارد به کوئنتین تارانتینو و آن سبک خون و خونریزی و دوربین سیالی که آرام و قرار مخاطب را تحت اثر قرار میدهد.
بابک بذرافشان با بیان اینکه کارگردان مولف است که کل گروه را تحتالشعاع قرار میدهد به سینماروزان گفت: وقتی کارگردان خلاق بالای سر کار باشد، خیال فیلمبردار هم راحت است که خروجی، بر مدار است. یادم میآید با محمد صالح علاء مجموعه تلویزیونی «مسافر» را کار میکردیم و با اینکه چندین قسمت ضبط شده بود به ناگاه تلویزیون بسیاری از بخشها را حذف کرد و صالح علاء نه تنها کم نیاورد بلکه درلحظه تصمیم گرفت به جای موارد حذف شده، آیتمهای نمایشی بنویسد.
او ادامه داد: صالح علاء آیتمهای نمایشی «علی آقا ۱۱۰» را به عنوان یکی از زیرمجموعههای سریال مسافر ساخته بود که بخش عمده آن حذف شد و صالح علاء آیتم های نمایشی جدید را درجا نوشت و بلافاصله اقدام به فیلمبرداری کردیم و نتیجه هم کار پرمخاطبی شد. اینکه امثال صالح علاء در پشت یک کار باشند طبیعی است که همه را به سمت و سوی پیشرفت سوق میدهد. اگر میخواهیم صنعت سینما و تلویزیون مان رشد کند به جای تولید انبوه کارگردان فلهای، به سمت استفاده از کارگردانانی برویم که امتحانپسداده هستند.
مرد عینکی در مرز ۱۷۵میلیارد/قسطنطنیه در نزدیکی ۶۰میلیارد/یوز ۴۳میلیارد/کجپیله در آستانه ۳۰میلیارد/گوزنهای اتوبان به ۱۴میلیارد نزدیک شد/لاکپشت ۱۱میلیارد/غریزه از ۵میلیارد عبور کرد/بچه مردم ۴میلیارد/آقای زالو دوروزه مماس با ۱۰ میلیارد!/+آمار کامل فروش
سینماروزان: تازهترین کمدی اکرانشده در سینماها-آقای زالو- است که به لطف داستان پردازی متفاوت و پرماجرا و اشارات سیاسی توانسته فقط در دوروز حدود ده میلیارد بفروشد.
کج پیله و یوز پرفروشترین فیلمهای هفتگی هستند.
مرد عینکی ۳/۵میلیارد فروش هفتگی داشته و در مرز ۱۷۵میلیارد است. قسطنطنیه ۶میلیارد فروش هفتگی داشته و به ۶۰میلیارد نزدیک شده. یوز حدود ۸میلیارد فروش هفتگی داشته و ۴۳میلیاردی شده. کجپیله حدود ۸ونیم میلیارد فروش هفتگی داشته و در آستانه ۳۰میلیارد است. گوزنهای اتوبان بیش از ۱/۵میلیارد در این هفته فروش داشته و به ۱۴میلیارد نزدیک شده. لاکپشت ۱میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱۱میلیاردی شده.
مجنون ۲میلیارد فروش هفتگی داشته و ۸/۵میلیاردی شده.فیلم ملودرام غریزه که آن هم تازه اکران شده در ۹روز حدود ۵میلیارد فروش داشته. بچه مردم ۲/۵میلیارد فروش هفتگی داشته و ۴میلیاردی شده.
آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۹ آبان ۱۴۰۴
آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای ۹ آبان ۱۴۰۴ به شرح زیر است:
(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)
— #پیرپسر ۱۸۱میلیارد و نیم(۱۳۶روز/۴۵هزار سانس)
— #مرد_عینکی ۱۷۴/۵میلیارد (۸۹روز/۵۵هزار سانس)
— #دایناسور ۱۵۱میلیارد و ۶۵۰میلیون (۲۲۸روز/۵۵هزار سانس)
— #صددام ۱۳۵میلیارد( ۱۶۲روز/۵۰هزارسانس)
— #زن_و_بچه ۹۹میلیارد و نیم (۹۶روز/۳۳هزار سانس)
— #موسی ۶۹میلیارد و نیم(۲۳۵روز/۳۰هزار سانس)
— #کوکتل_مولوتف ۶۲میلیارد و ۶۴۰میلیون (۲۲۱روز/۲۵هزار سانس)
— #قسطنطنیه ۵۷میلیارد و نیم(۳۷روز/۲۰هزار سانس)
— #ناجورها ۴۸میلیارد(۶۴روز/۲۰هزارسانس)
— #یوز ۴۳میلیارد (۳۷روز/۱۶هزار سانس)
— #رها ۳۷میلیارد و ۶۵۰میلیون(۲۳۴روز/۱۴هزار سانس)
— #پسر_دلفینی(۲) ۳۲میلیارد و ۲۰۰میلیون(۲۳۵روز/۲۰ هزارسانس)
— #کجپیله ۲۸میلیارد و نیم(۱۶روز/ده هزارسانس)
— #خانه_ارواح ۲۸میلیارد و ۳۷۰میلیون(۱۶۲روز/ ۱۷ هزار سانس)
— #رویاشهر ۲۳میلیارد و ۲۰۰میلیون (۱۷۶روز/۱۸هزار سانس)
— #ناتوردشت ۱۹میلیارد و ۶۰۰میلیون(۵۸روز/۱۱ هزار سانس)
— #جزایر قناری ۱۸میلیارد و ۵۰۰میلیون(۹۷روز/ده هزار سانس)
— #گوزنهای_اتوبان ۱۳میلیارد و ۶۰۰میلیون(۴۴روز/۷هزارسانس)
— #فرمانروای_آب ۱۱میلیارد و نیم(۸۹روز/۲هزارسانس)
— #لاکپشت ۱۱میلیارد (۳۷روز/۷هزارسانس)
— #مجنون ۸میلیارد و نیم(۲۳روز/۴هزارسانس)
— #آدمفروش ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون(۵۸روز/دوهزارسانس)
— #لیپار ۲۸۰میلیون(۳۰ روز/۳۳۵سانس)
— #حرکت_آخر ۲۳۶میلیون(۳۰روز/۱۵۰سانس)
✔️✔️اکران جدید
— #آقای_زالو ۹میلیارد(۲روز/دوهزار سانس)
— #غریزه ۵میلیارد و نیم(۲روز/۳هزار سانس)
— #بچهمردم ۴میلیارد(۹روز/۲هزار سانس)
— #سالن_چهار ۷۶۰میلیون(۲۶روز/۴۵۰سانس)
— #ملکه_آلیشون ۴۸۶میلیون(۱۶روز/۸۶۰سانس)
رکوردی از سریال بامداد خمار ⇐جذب صدهزار کاربر قانونی فقط در چهارده روز!/رمان منبع به چاپ ۸۸ رسید
سینماروزان: استقبال از سریال «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی باعث شده تنها با انتشار سه قسمت-در چهارده روز- بیش از ۱۰۰ هزار اشتراک جدید قانونی جذب نماوا شوند که رکوردی قابل ملاحظه به شمار میرود؛ به خصوص که از ابتدای عرضه انبوه کانال زیرزمینی هم مشغول ارائه نسخه قاچاق هستند.
موفقیت «بامداد خمار» تنها در پلتفرم خلاصه نمیشود؛ فروش نسخهی چاپی رمان کلاسیک بامداد خمار نیز همزمان با پخش سریال، افزایش داشته و طبق اعلام نشر البرز این رمان نه تنها بار دیگر در فهرست پرفروشترین کتابهای بازار قرار گرفته است بلکه در هفته های اخیر به چاپ ۸۸ رسیده است.
سریال بامداد خمار روایتی است از عشق تراژیک دختری اعیانی به یک شاگرد نجار با بازی ترلان پروانه و نوید پورفرج و…
تولید ۱۸ فیلم بدون پروانه ساخت!⇐ادعای غلامرضا موسوی تهیهکننده فیلم جنجالی “کیک محبوب من” +ماجرای کلک رضا درمیشیان به پلیس ترکیه
سینماروزان: غلامرضا موسوی تهیهکننده باسابقه سینما در تازهترین گفتگویش خبر از تولید حدود بیست فیلم-دقیقا ۱۸ فیلم- بدون دریافت پروانه ساخت داده!
غلامرضا موسوی به تینا جلالی در روزنامه اعتماد میگوید: همین الان 18فيلم بدون پروانه فيلمسازي ساخت، ساخته شده و خدمت شما بگويم كه اين موضوع از اساس ديگر قابل كنترل نيست، چه بسيار فيلمهايي در سالهاي اخير و دورتر با پروانه و مجوز ساخته شدند، اما پروانه نمايش دريافت نكردند. بنابراين اين دو موضوع(پروانه ساخت و پروانه نمایش) ربطي به هم ندارند. اما تهيهكننده نقش اصلي و حرفهاي را در اين موضوع دارد يا تهيهكنندهاي كاربلد و حرفهاي است يا كاربلد نيست و وقتي مسائل و نكات ساخت فيلم را بداند براي فيلم مشكلي پيش نميآيد و اگر نسبت به موضوعي اشراف يا آگاهي ندارد، ميتواند از اصناف تهيهكنندگان مشورت بگيرد، دوستانه مشورت بگيرند و درباره نكات فيلمهايشان صحبت كنند.
این تهیهکننده درباره اینکه آیا حذف پروانه ساخت موجب رسوخ افراد غیرحرفه ای در بدنه سینما میشود بیان میدارد: بدون پروانه فيلمسازي توليد، در ساخت فيلم سينمايي 3 عامل اصلي وجود دارد كه تعويض يا نبود هر كدام از آنها، توليد را دچار مشكل ميكند: فيلمنامه، كارگردان و تهيهكننده. تعويض هر كدام از اين 3 عامل ميتواند روي فيلم ساخته شده اثر بگذارد. از سويي پيشرفت تكنولوژي باعث شده تا هماكنون بتوان با يك گوشي تلفن همراه با كيفيت 4k فيلمبرداري كرد. فيلمبرداري با گوشي تلفن يا دوربين در قطع دوربين عكاسي اساسا باعث حساسيت افراد محيط نميشود.
او می افزاید: بهطور نمونه دوازده سال قبل كه فيلم بغض رضا درميشيان را در استانبول فيلمبرداري ميكرديم به پيشنهاد تورج اصلاني از دوربين عكاسي استفاده كرديم. در صحنهاي حدود 200 پليس به خاطر جلوگيري از شورش احتمالي در ميدان تقسيم صف كشيده بودند. اما رييس پليس به دوربين ما نگاهی کرد و حتي اجازه فيلمبرداري دوباره را هم صادر كرد چون فكر ميكرد ما عكاسي ميكنيم و اما در مورد همكاران توليد، هماكنون هم دولت هنگام صدور پروانه فيلمسازي دخالتي در حضور ديگر عوامل نميكند. اما براي اينكه در توليدات از همكاران عضو خانه سينما استفاده شود، نياز به تفاهمنامه صنفي بين اعضاي خانه سينماست. اصناف بايد با صنف تهيهكنندگان به تفاهم برسند و تهيهكنندگان بر اساس قرارداد يا تفاهمنامه فيمابين اقدام كنند. اين يعني همكاري و تفاهم صنفي بر اساس توليد فيلم سينمايي.
این تهیهکننده که فيلم “کیک محبوب من” را با پروانه ساخت تولید کرد ولی بعدتر گرفتار توقیف شد درباره حذف پروانه ساخت اظهار میدارد: برخلاف پروانه نمايش كه قانونگذار در قوانين ظاهرا به خاطر مصالح عمومي جامعه ديده است، صدور پروانه فيلمسازي كه به گمان اكثر هنرمندان سينماي ايران سانسور قبل از ساخت فيلم است، صرفا در آييننامه مورد تاكيد قرار گرفته است. با درخواست پروانه ساخت (فيلمسازي) هنرمند قبل از توليد سانسور ميشود و بنابراين حس دروني و غريزي او در ساخت اثر ناديده گرفته ميشود. واقعيت اين است كه در هيچ كشور مترقي و صاحب سينما، صدور پروانه فيلمسازي به شكلي كه در كشور ما مرسوم است، وجود ندارد. كشورهايي هم كه براي نمايش مقرراتي دارند، فيلم آماده را مورد ارزيابي قرار ميدهند. ناگفته پيداست كه بين فيلمنامه كاغذي تا فيلم توليد شده فاصله بسياري است. ما در كشور خودمان هم براي موسيقي، نقاشي، تئاتر و … سانسور قبل از توليد نداريم. با برداشتن پروانه ساخت، فيلمساز فيلمش را ميسازد و قبل از نمايش تقاضاي پروانه نمايش ميكند. در اين مرحله اعضاي شوراي بازبيني كه توسط دولت انتخاب شدهاند، فيلم را ميبينند و مجوز لازم را صادر ميكنند يا اصلاحاتي انجام ميدهند يا … با توجه به آنچه گفتم منطق حكم ميكند كه سينما هم از ويژگي حذف سانسور اوليه استفاده كند و پروانه ساخت (فيلمسازي) حذف شود.
اولین واکنش پژمان جمشیدی به حواشی بازداشتش: از ادعاهای دختر شاکی تا نتیجهی پزشکی قانونی/از چرایی خروج از کشور تا دستبوسیِ پدر و زمانِ مرگش!
سینماروزان: بعد از حدود یک هفته از بازداشت پژمان جمشیدی بازیگر پولساز سینمای ایران و انبوه شایعات حول او و پس از آن که با قرار وثیقه آزاد شده و از کشور خارج گشته، پژمان جمشیدی اولین واکنش خود نسبت به اتفاقات اخیر را در متنی هفت پاراگرافی منتشر کرد.
پژمان جمشیدی در این متن ادعاهای اخیر یک دختر جوان علیه خودش را کاملا تکذیب کرده و به خاک مادرش قسم خورده، حرفهای این دختر-از داستان کثیف داخل منزل تا نتیجه ی پزشکی قانونی- کاملا ساختگی و کذب و خلاف آن چیزی است که در پرونده موجود است.
واکنش پژمان جمشیدی به حواشی بازداشت
پژمان جمشیدی ضمن تایید خروج از کشور متذکر شده که تمام خانواده اش، خارج از ایران زندگی میکنند و صرفا برای اینکه به آنها سر بزند و درعین حال به دستبوسی پدرش برود و به او توضیح دهد که این همه شایعه، حقیقت ندارد، از کشور خارج شده.
این بازیگر متذکر شده که به زودی به ایران بازخواهد گشت تا بازیگری را پی بگیرد. جمشیدی تاکید کرده که هرگاه دستگاه قضایی او را احضار کند درخدمت است… و در انتهای حرفهایش زمان مرگ خود را آن روزی دانسته که پیش مردم، شرمنده شود!
واکنش پژمان جمشیدی به حواشی اخیر
هوش مصنوعی؛ عامل توقیف «کچ پیله» در قم، بیرجند و …!/هاتف علیمردانی کارگردان فیلم مطرح کرد
سینماروزان: بعد از آن که نمایش فیلم پرمخاطب کج پیله در شهر قم ممنوع اعلام شد، حالا تعدادی از سینماهای شهرهای خراسان جنوبی مثل بیرجند نیز این فیلم را از پرده پایین کشیدهاند.
هاتف علیمردانی کارگردان کجپیله در واکنش به این توقیف ها به خبرگزاری ایرنا گفت: تعدادی از فعالان مجازی بخشهایی از فیلم کجپیله را برش زدهاند و ویدیوهایی تولید کردهاند که واضح است با هوش مصنوعی ساخته شده و همین ویدیوها باعث اعتراضاتی به فیلمم شد.
او ادامه داد: حق من فیلمساز به لحاظ عرفی و شرعی گردن کسانی است که بدون تماشای فیلمم به آن اعتراض می کنند. «کج پیله» فیلم اخلاق مداری است و درباره یک مساله درست صحبت میکند. البته از ابتدا به فیلم اعتراضاتی شد که با درایت مدیران و مسئولین حل شد.
این کارگردان با اشاره به نقش پر رنگ فضای مجازی گفت: چیزی که باعث اعتراض شده، تیزر فیلم نیست؛ تعدادی از فعالان مجازی بخشهایی از فیلم را برش زدهاند و ویدیوهایی تولید کردهاند که واضح است با هوش مصنوعی ساخته شده؛ این حضور هوش مصنوعی برای من حیرتانگیز است.
علیمردانی ادامه داد: جالب است که ما فیلم را میسازیم و یک عده با ویدیوهای دروغینی که با هوش مصنوعی تولید میکنند، باعث ایجاد اعتراض میشوند.
این کارگردان تاکید کرد: من پیشنهاد میکنم هر کسی معترض است، برود و فیلم را ببیند. از چند نفر از مردم خراسان جنوبی که به فیلم معترض بودند، خواهش کردیم رفتند فیلم را دیدند و نظرشان درباره فیلم عوض شد.
سلطنتطلب یا تودهای؟⇐رونمایی از تیزر فیلم «آقای زالو» با بازی امین حیایی، هادی کاظمی ، مونا فرجاد و مهران مدیری+ویدئو
سینماروزان: تیزر فیلم سینمایی «آقای زالو» جدیدترین فیلم مهران احمدی منتشر شد.
این فیلم سینمایی از چهارشنبه ۷ آبان در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
بالاخره سعید حاجیمیری تهیهکننده «چای تلخ» دلیل اصلی ناتمام ماندن فیلم را فاش کرد: پای یک جمعیت منسوب به «فلسطین» و عطاءالله مهاجرانی در میان است !!؟+اعلام رقم دقیق برآورد تقوایی و ارقام بیشتری که صرف شده ولی فیلم کامل نشده!
سینماروزان: بعد از فوت ناصر تقوایی، مجددا پرونده فیلم ناتمام چای تلخ باز شد و برخی رسانه ها به مانند همیشه فریاد وااسفا سر دادند که تهیهکننده پروژه بوده که نگذاشته چای تلخ تولید گردد.
سعید حاجی میری تهیهکننده فیلم چای تلخ و مدیر سبحانفیلم که سابقه تولید آثاری ماندگار نظیر لیلی با من است، انعکاس، هویت، تقاطع و… را در کارنامه دارد، به تازگی اطلاعیهای هشتبندی در پاسخ به همه حواشی چای تلخ ارائه کرده که در روزنامه شرق چاپ شده.
حاجیمیری در این اطلاعیه هم رقم دقیق برآورد تقوایی برای فیلم و هم رقم بیشتری که خرج کرده را آورده و هم بی پرده گفته که پول تولید را کاملا مستقل جور کرده و از اینها مهمتر حاجیمیری به افشای دلیل اصلی عدم تولید چای تلخ پرداخته؛ وعدههای جمعیتی موسوم به حمایت از فلسطین-به ریاست عطا مهاجرانی- که به تقوایی وعده داده بود، پولی درشت میرساند جهت ساخت نسخه عربی چای تلخ !!
متن اطلاعیه سعید حاجی میری را بخوانید:
اول– بنده برای تولید چای تلخ هرگز دنبال جناب تقوایی نفرستادم، هرگز قبل و بعد از همکاریمان، با منزل ایشان تماس نگرفتهام و صرفا با پادرمیانی مرحوم «اصغر بیچاره» (که در سال 82 در دو داستان مختلف از مجموعۀ «دایرۀ تردید» به کارگردانی مرحوم «امیر قویدل» به تهیهکنندگی اینجانب ایفای نقش داشتند و با من آشنایی نزدیک پیدا کردند) و درخواست ایشان از بنده برای اینکه بیا و با «ناصر» کار کن و… نهایتا منجر به این شد هر دو مرحوم بزرگوار، به اتفاق به دفتر بنده در سبحانفیلم آمدند. جناب تقوایی فیلمنامههای مختلفشان (از جمله «چای تلخ» و «انسان کامل») را پیشنهاد کردند که بنده با سوابق طولانی تهیهکنندگی فیلمهای دفاع مقدس، طبیعتا به «چای تلخ» علاقه نشان دادم. بنابراین بنده کاملا خالیالذهن و در موضع پذیرش پیشنهاد بودم و نه با انگیزۀ قبلی به دنبال کارکردن با مرحوم «تقوایی»!
دوم– پیشبینی و برآورد هزینههای پروژه (و نه بودجه آن که در تولیدات دولتی و سفارشی مرسوم است) از طرف خود مرحوم تقوایی ارائه شد و نهایتا پس از مباحثات و بررسیهای مختلف به میزان 200 میلیون تومان و 60 جلسه فیلمبرداری (طی 75 روز) توافق و به امضای طرفین رسید.
(در مصاحبه یک سال بعدشان این رقم برآورد اولیه را 350 میلیون تومان عنوان کردهاند که حقیقت ندارد و سند مکتوبش موجود است که همان 200 میلیون تومان صحیح است، البته هزینه نقدی و ریالی تمامشده فیلمبرداری ناتمام، مشابه همین مبلغ -360 میلیون تومان- بوده که ظاهرا در ذهن مرحوم با مبلغ برآورد اولیه اشتباه شده است).
از این میزان هم 140 میلیون تومان برای پیشتولید و فیلمبرداری و 60 میلیون تومان بابت هزینههای تهیهکنندگی، محل کار، سربار و اداری و همچنین تمامی مراحل فنی پس از تولید تا نمایش کپی صفر پیشبینی شده بود و نه 300 یا 350 میلیون تومان! و هرگز هم جناب تقوایی درخواست نکردند که تولید را به مقاطعه بگیرند و بنده تمام پول را به حساب ایشان واریز کنم که بروند خودشان تولید کنند! (که اگر هم مطرح میکردند، هیچ عاقلی زیر بار چنین قراردادی بهخصوص با ایشان نمیرفت!… کمااینکه همهگونه تعهدات مکتوب و امضاهای مختلف برای رعایت چارچوبهای توافقشده دادند و بسیاری از آنان را اجرا و اعتنا نکردند…) و حتی در اواسط فیلمبرداری که در ایام جشنواره فجر سال 82 همه گروه برای مرخصی پنجروزه به تهران آمدند -که همان موقع نیز به دلیل عدول فاحش عملکرد ایشان از توافقات فیمابین، قصد توقف فیلمبرداری را داشتم- نهایتا برای جلب مجدد اعتماد بنده، طی امضاها و مکتوبات مجدد و محرمانهای، اختیارات کامل برای هرگونه تصمیمگیری درخصوص تمام مسائل و اختیارت آتی فیلم را بیقید و شرط به بنده واگذار کردند تا مثلا خیالم از عزم جدی و واقعی ایشان برای پایبندی به تعهداتشان راحت شود و با عزیمت مجدد و ادامه کار موافقت نمایم (هرچند تا این لحظه حرمت ایشان را داشته و از آن اختیارات تفویضشده نیز به نحو مقتضی استفاده نکردهام) که متأسفانه باز هم بارها از آن تعهدات مجدد خویش عدول نمودند تا نهایتا کار تعطیل شد.
سوم– هرگز در طول پیشتولید و فیلمبرداری حتی برای لحظهای، کمترین خللی ناشی از عدم تأمین بهموقع نقدینگی و یا تأخیر در پرداخت اقساط عوامل وجود نداشته؛ هرگز!
حتی پس از توقف کار (و علیرغم اینکه میدانستم دیگر با این افراد کاری ندارم) نیز تمامی عوامل هنری و فنی پروژه -بالغ بر 40 نفر- با هواپیما (نه با قطار درجۀ 3) به تهران بازگردانده شدند و در فرودگاه با تقدیم گل از آنان استقبال شد و با آژانس هم به منزل رفتند! الباقی دستمزد تمامی افراد هم تا ریال آخر -در تهران- محاسبه و در کمال احترام به آنان پرداخت و تسویه شد… آیا اینها حکایت از بیپولی تهیهکننده و توقف پروژه ناشی از «لنگ پول بودن» میکند؟!
تمامی 70،80 نفر دستاندرکاران فیلم شاهد و مؤید این مدعا هستند.
بهراستی آیا تابهحال کسی شنیده کوچکترین اختلاف یا شکایتی در این خصوص در هر کجا (بهویژه هیئت حل اختلاف خانه سینما) پیش آمده باشد؟
چهارم– پس از مباحثاتی که در همان روزهای اول در تهران پیرامون مسائل فیلمنامه داشتیم که نهایتا منجر به تنظیم و امضای صورتجلسهای 9 بندی حاوی اصول کلی شد که بایستی بر فیلم حاکم باشد (بدون دخالت در جزئیات آن)، دیگر هیچگونه مناقشهای در این خصوص با مرحوم تقوایی نداشتم و ایشان در فراغ بال و استقلال کامل و بیحد و حصر، امر فیلمبرداری را پیش میبردند. تمامی دستاندرکاران فیلم شاهدند که ایشان هیچگاه گلایهای از بابت دخالت هیچ بنیبشری در کار خود و فیلمنامه نداشتهاند، چون وجود نداشته است! حتی همه شاهد بودهاند (و در تصاویر مستند پشت صحنه نیز بارها دیده میشود) که در تمام مدت فیلمبرداری، نسخۀ فیلمنامهای که در دست ایشان بوده، به دستخط (البته بسیار زیبای) خود ایشان بوده است؛ که این خود حکایت از آن دارد که ایشان در حال ساختن فیلم موردنظر خودشان بودهاند و نه هیچ نسخۀ تحمیلی دیگر! بنابراین بیان هر مطلبی درخصوص سانسور و دخالت و سفارشیبودن کار و از این قبیل کاملا بیاساس و مردود و خلاف بیّن واقعیت است.
افشای راز مگوی چای تلخ توسط سعید حاجی میری
پنجم– مرحوم تقوایی در همان اولین جلسه آشناییمان بیان داشتند شرکت دیگری نیز هست که میخواهند همین «چای تلخ» را تولید کنند، منتها ماههاست منتظر دریافت پول بلاعوض درشتی از جمعیت دفاع از آزادی فلسطین (که قبلا رئیسش آقای عطا مهاجرانی بود و به همین شیوه از فیلم «از کرخه تا راین» و همچنین تولید فیلم ماندگار و فاخر «بازمانده» به کارگردانی مرحوم سیفالله داد حمایت کرده بود) هستند و معلوم نیست تا چه زمانی بایستی معطل بمانم! ضمنا گفتند آن دوستان به منظور جذب آن حمایت مالی، شرط کردهاند که قصه به جای جنگ ایران و عراق، به فلسطینی و اسرائیلی تبدیل شود! البته مرحوم تقوایی این شرط را از آنان پذیرفته بودند و فقط مشکلشان طولانیشدن فرایند جذب مالی آن دوستان از جمعیت مزبور بود… هرچند از اینکه بنده چنین خواستهای ندارم و اتفاقا بر همین شکلِ موجودِ «ایرانی و عراقی» تأکید دارم خشنود بودند.
ششم– بنده هیچگاه هیچ ارتباط ویژهای با سپاه نداشتهام و همواره صرفا به اقتضای تولیدات قبلی دفاع مقدسم با آن عزیزان سروکار پیدا میکردم. هرگز هم از هیچ ارگانی تقاضای کمک بلاعوض برای هیچیک از فیلمهایم نداشتهام؛ نه قبل از چای تلخ، نه برای چای تلخ و نه بعد از چای تلخ!
حال چگونه ممکن است درخصوص فیلمنامه مردودشده «چای تلخ» (توسط انجمن سینمای دفاع مقدس و سپاه و حتی سیاسی عقیدتی ارتش) دنبال جذب حمایت بلاعوض از همان سپاه بیفتم! یعنی آنقدر عقلم نمیرسید که برای دریافت اینچنین رانتهایی، نبایستی سراغ فیلمنامه مردودی خود آنان بروم!؟ (علاوه بر اینکه درست برخلاف ادعای بیاساس مطروحه در مصاحبه موردبحث، به گواه تمامی دوستان سینمایی که با بنده سروکار داشتهاند، باور و مشی همیشگیام این بوده که بهرهمندشدن از چنین رانتهایی و سروکار داشتن با بیتالمال، علاوه بر اینکه عاقبت خوبی و خوشنامی ندارد، باعث مخدوششدن استقلال تهیهکنندگیام خواهد شد و روی ساختار و کیفیت اثر نیز تأثیر سوء میگذارد)…
اگر کسی حتی یک خط نامه از بنده خطاب به سپاه یا هر ارگان دیگر مبنی بر درخواست کمک بلاعوض مالی برای «چای تلخ» ارائه دهد، بنده به تمام ادعاهای ایشان گردن مینهم!
حقیقتا این ادعا مصداق «زنگی نامنهادن کافور» است!
البته خیلی مایلم بدانم آن مرحوم (که از یک ماه پس از آشناییمان برای نظارت بر ساخت دکورها به جنوب رفتند و تا 5 ماه بعد – که همچنان با همسر محترم و پسرشان در لوکیشن ماندند – فقط 2 بار ایشان را زیارت کردم؛ یک بار بنده به لوکیشن رفتم و یک بار هم ایشان برای مرخصی کل گروه در دهۀ فجر 82 به تهران آمدند)، چگونه در جریان افکار و تلاشهای بنده قرار گرفته و متوجه شدند بنده «هوا به سرم زده بود…»!؟
هفتم-برخی فرمودند بنده مصاحبه کرده و گفتهام: «مگر من دستم چلاق است و خودم تمام میکنم!».
بیتردید بنده هیچ کجا و هرگز چنین تعبیر توهینآمیزی را درمورد خویش به کار نبردهام… آنچه گفتهام (و اسنادش نیز موجود است) این بوده که «چای تلخ» یا هرگز تمام نمیشود و یا آنگونه که از ابتدا قرار گذاشته بودیم تمام میشود!… همین و بس!
در مورد اجازهداشتن هم که بالاتر توضیح دادم.
هشتم– آن فیلم 10،12 دقیقهای مورد اشاره مرحوم که مدعی شدند «از میان 50 دقیقه فیلمبرداریشده استخراج شده بود»، فیالواقع گزیدهای از فیلمهای مستند پشت صحنۀ تولید «چای تلخ» بوده که حدود 5/1 دقیقه نیز در لابهلای آن از راشهای صحنه استفاده شد و به درخواست مهدی عسگرپور در مراسم جشن خانۀ سینما (شهریور 1388) به نمایش درآمد. بنابراین نه هیچ ربطی به مونتاژ راشها داشته و نه برای پولگرفتن از سپاه!
البته طبیعتا میتوان حدس زد اینهمه تکرار بیربط و بیدلیل واژه «سپاه» و تلاش در جهت وابسته نشاندادن بنده به «سپاه» (آنهم در سالهای پرآشوب 88 تا اواسط 92) به چه منظور و با چه نیتی بوده است!
در سال 88 طی مذاکرهای فیمابین جناب عسگرپور (مدیرعامل وقت خانه سینما) و بنده، موافقت کرده بودم کل اختیارات فیلم را به خانه سینما واگذار نمایم تا هر طور صلاح میدانند با مشورت خود مرحوم تقوایی کار را به اتمام برسانند که البته آنهم به دلیل عدم همراهی مرحوم به جایی نرسید… (البته دلایلش برایم روشن است که همچنان در سینهام حبس میماند…) ضمنا جهت اصلاح اطلاعات مغلوط دادهشده عرض میکنم که کل مدتزمان مفید فیلمبرداریشده کمی بیشتر از 70 دقیقه و معادل 65 درصد کل زمان پیشبینیشده در قرارداد است و نه 50 دقیقه و 60 درصد!
البته مسائل بیشمار دیگری نیز وجود دارد که تاکنون هیچکجا نیز مطرح نشده و در پیشگاه تاریخ سینمای ایران بالاخره روزی نیازمند روشنگری و شفافسازی است (بهویژه پیرامون سایر وقایع و تغییرات محسوس و ملموسی که طی سه ماه فیلمبرداری ناتمام در افکار و انگیزهها و رفتارهای مرحوم ایجاد و بروز یافته بود و نهایتا منجر به تعطیلی کار شد) که عجالتا از حوصله این مقال و مجال خارج است…
لذا بار دیگر علاقهمندان حقیقت را به مطالعه مصاحبه قدیمی و مفصلم در شماره 1872 مورخ 12 آبان 1392 روزنامه شرق توصیه مینمایم و الباقی مسائل را وامیگذارم به روزگاری و مجالی دیگر…
درخواست حمیرا- خوانندهی زن لسآنجلسی- از مدیران فرهنگی+فیلم
سینماروزان: همچنان آخرین خواننده مطرح لسآنجلسی که توانست به ایران برگردد همان حبیب محبیان است که در دولت دوم محمود احمدینزاد به ایران آمد و به آرزویش رسید و رفت در شمالی که عاشقش بود، زندگی کرد تا عمرش به پایان رسید…
بعد از احمدینژاد نه در دولت حسن روحانی و نه در دولت ابراهیم رییسی و نه تاکنون در دولت مسعود پزشکیان، هیچ خواننده مطرح آن طرفی نتوانسته به ایران برگردد و مدیران فرهنگی روحانی-رییسی-پزشکیان نتوانستند حتی شرایط بازگشت نصرالله معین را فراهم کنند که هیچ مشکل سیاسی هم ندارد، تازه اهل خدا و پیغمبر هم هست.
به تازگی پروانه امیرافشاری-حمیرا- خواننده زن ۸۱ ساله لسآنجلسی که در سالهای اخیر درگیری های مهلکی با بیماری سرطان و تومور مغزی داشته، در ویژهبرنامه کاباره تهران-احمد مسعود- آرزوی خود را برای بازگشت به وطن بیان کرده.
حمیرا حین اجرای شهرام شب پره با کمک دخترش روی سن میآید و میگوید: تنها آرزویم این است که قبل از مرگم یک روز-یا لااقل یک هفته بتوانم به ایران برگردم !
او که آثار کهولت سن بر پیکرش پیداست، ادامه میدهد: هزاران هزار دختر و پسر در ایران دارم و
دوست دارم زنده باشم و برگردم و به آن خاک مقدس بوسه بزنم. عاشق ایران و ایرانی ام و همه ایرانیان را دوست دارم.
حرفهای حمیرا با تشویق حضار و واکنشهای احساسی و حتی اشک برخی از آنان روبرو گشت و حالا مدیران فرهنگی مملکت هستند که باید همتی کنند و شرایط تحقق آرزوی این هنرمند پا به سن گذاشته را فراهم کنند. او شاید دیگر حتی خواندن هم برایش مهم نباشد و فقط میخواهد قبل از مرگ، در وطن باشد...
حمیرا با وجود آن که بعد از انقلاب قطعاتی مثل «الله اکبر»-از ساختههای کاظم رزازان- را در همراهی با مردم انقلابی اجرا کرده بود، ممنوعکار شد و در اواخر دهه شصت خورشیدی و از طریق افعانستان ابتدا به پاکستان و بعد به کاستاریکا و سرانجام به آمریکا رفت. در لسآنجلس احمد مسعود بود که سرمایه تولید کارهای تازه او را فراهم نمود و شرایط بازگشت او به عالم خوانندگی را فراهم کرد و حالا چند دهه بعد، حمیرا حرفهایش درباره بازگشت به وطن را در ویژهبرنامه کاباره تهران به مدیریت همان احمد مسعود، بیان کرده است...حمیرا یک بار زمانی که گرفتار سرطان مغز شده بود هم درخواست بازگشت به ایران و زیارت امام رضا(ع) را داده بود.
امین حیایی در نقش داریوش در فیلم «آقای زالو» ؟+فیلم
سینماروزان: همزمان با رونمایی از تازهترین تیزر فیلم «آقای زالو»، امین حیایی را در شمایلی با گریم داریوش اقبالی میبینیم.
«آقای زالو» جدیدترین فیلم مهران احمدی از چهارشنبه ۷ آبان در سینماهای سراسر کشور روی پرده است؛
پخش فیلم «آقای زالو» توسط مهرگان فیلم انجام میشود.
پیش بینی می شود «آقای زالو» یکی از فیلم های پرمخاطب امسال سینماها باشد.
امین حیایی، هادی کاظمی، مونا فرجاد
و مهران مدیری با هنرمندی: ژاله صامتی،
بهرنگ علوی، محمدرضا علیمردانی، غلامرضانیکخواه، یوسف صیادی، سامان مهکویه، خسرو احمدی، امین فصیح، باران احمدی، سعید برجعلی، علیرضا آشوری
و مهران احمدی بازیگران «آقای زالو» هستند.
چرا «کج پیله» مخاطبپسند شده؟/از مردپوشی تا خودباشی!
سینماروزان: فیلم کج پیله تازهترین کمدی اکران شده در سینماهای ایران است که به راحتی میتوان گفت یکی از متفاوتترین کمدیهای اخیر است.
اول آن که برخلاف روال مرسوم در کمدی های این سالها به جای استفاده از پژمان و بهرام و رضا و…، راهی تازه رفته و از الناز شاکردوست به عنوان بازیگر اصلی استفاده کرده و
دوم آن که این استفاده از الناز در خدمت متن بوده و همپوشانی این دو رویهم موجب گشته کجپیله اثری باشد که حتی اگر کمدیپسند نباشیم، تا پایان همراهمان میکند.
هاتف علیمردانی کارگردان باتجربهای است و فیلمهای مختلف از کودک-راز دشت تاران- تا ملودرام-کوچه بینام- تا مینیمال-به خاطر پونه- تا تولید مشترک-ستاره بازی- را در کارنامه دارد. علیمردانی سابقه ساخت یک کمدی دیگر-کلمبوس- را هم داشته و آنجا هم تلاش کرده بود که به جای کمدیِ صرف، نوعی موقعیت بحرانی منجر به خلق کمدی را تجربه کند.
در کجپیله قرارگیری یک زن در لاک مردانه و رویدادهای متعاقب آن موقعیتهای پیاپی کمدی را میسازند و گاه لبخند و گاه خنده و زمانی که النازِ مرد در برابر نعیمهی نظامدوست زن-همسرش- قرار میگیرد، قهقهه را رقم میزند. زنپوشی از قدیمیترین موتیفهای جلب مخاطب در نمایشهای روحوضی بوده و حالا مردپوشی بهعنوان قرین آن، توانسته تجربهای بامزه برای سینمای ایران رقم بزند.
الناز شاکردوست در بدل شدن به مرد، با دقت عمل کرده و جاهایی راه رفتنش یادآور هوتن -استندآپ خارجنشین و مبدع هوتنشو- شده ولی خوششانس بوده که اعجاب سوژه محوری-با وجود تنه زدن به فیلم ترکی «اوه بلیندا» یا فیلم فرانسوی-انگلیسی-آمریکایی «ماده»- در بیزنس سینمای تجاری ایران جواب میدهد و همین است که با اقبال مخاطبان روبرو میگردد…
چرا فیلم کج پیله، مخاطبپسند شده؟
کجپیله در بستن خط و ربط نهایی، کاملا منطقی خط بطلانی بر فمینیسم افراطی کشیده و همان ایدهی نسل زِد را تداعی میکند که «بیرون برایتان ن…دهاند که مدام نقِ درون را میزنید!» و حکیمانهاش اینکه «خودت باش تا رستگار شوی»؛ همان آموزهای که هاتف علیمردانی کارگردان اثر هم بدان پایبند بوده؛ او بی ادا و اطوار شبههنری، سوژههایی که دوست دارد را بدل میکند به فیلمهایی که مخاطب داشته باشند…
مرد عینکی ۱۷۱میلیارد/زن و بچه مماس با صد میلیارد/عبور قسطنطنیه از ۵۱میلیارد/ناجورها ۴۷میلیارد/یوز از ۳۵میلیارد گذشت/کجپیله ۲۰میلیاردی شد/ناتوردشت ۱۹میلیارد/گوزنهای اتوبان ۱۲میلیارد/لاک پشت ۱۰میلیارد/بچه مردم دوروزه درمرز ۲میلیارد+آمار کامل فروش
سینماروزان: پیشتاز فروش هفتگی کمدی کج پیله است که نمایش آن در برخی شهرها مثل قم ممنوع شده ولی در این هفته ۱۵میلیارد فروخته و ۲۰میلیاردی شده.
مرد عینکی ۵میلیارد فروش هفتگی داشته و ۱۷۱میلیاردی شده. زن و بچه ۲میلیارد فروش هفتگی داشته و ۹۹میلیاردی شده. قسنطنیه ۸میلیارد فروش هفتگی داشته و ۵۱/۵میلیاردی شده. یوز ۸میلیارد فروش هفتگی داشته و از ۳۵ میلیارد عبور کرده.
ناتوردشت و گوزنهای اتوبان و لاکپشت فیلمهای غیرکمدی هستند که همچنان مخاطبان آنها را می بینند و یکی ۱۹میلیاردی شده، دومی ۱۲میلیارد و سومی ۱۰میلیارد.
فیلم جنگی مجنون ۳میلیارد در این هفته فروخته و ۶میلیاردی شده.
در میان فیلمهای تازه اکران، فیلم بچه مردم در دوروز ۱/۵میلیارد فروخته که فروش ولرم است ولی ملکه آلیشون در ۹روز فقط حدود ۳۰۰میلیون فروخته…
آمار فروش تا دوم آبان ۱۴۰۴
آمار کامل #فروش_سینماهای_ایران تا ابتدای دوم آبان ۱۴۰۴ به شرح زیر است:
(تمام ارقام به تومان است و منهای اکران سیار)
— #پیرپسر ۱۸۱میلیارد و نیم(۱۲۹روز/۴۵هزار سانس)
— #مرد_عینکی ۱۷۱میلیارد (۸۲روز/۵۴هزار سانس)
— #دایناسور ۱۵۱میلیارد و ۶۵۰میلیون (۲۲۱روز/۵۵هزار سانس)
— #صددام ۱۳۵میلیارد( ۱۵۵روز/۵۰هزارسانس)
— #زن_و_بچه ۹۹میلیارد (۸۹روز/۳۳هزار سانس)
— #موسی ۶۹میلیارد و نیم(۲۲۸روز/۳۰هزار سانس)
— #کوکتل_مولوتف ۶۲میلیارد و ۶۴۰میلیون (۲۱۴روز/۲۵هزار سانس)
— #قسطنطنیه ۵۱میلیارد و نیم(۳۰روز/۲۰هزار سانس)
— #ناجورها ۴۷میلیارد(۵۷روز/۲۰هزارسانس)
— #رها ۳۷میلیارد و ۶۵۰میلیون(۲۲۷روز/۱۴هزار سانس)
— #یوز ۳۵میلیارد و نیم (۳۰روز/۷هزار سانس)
— #پسر_دلفینی(۲) ۳۲میلیارد و ۲۰۰میلیون(۲۲۸روز/۲۰ هزارسانس)
— #سلامعلیکم_حاجآقا ۲۹میلیارد و ۳۶۵میلیون(۱۴۵روز/۱۷ هزار سانس)
— #خانه_ارواح ۲۸میلیارد و ۳۷۰میلیون(۱۵۵روز/ ۱۷ هزار سانس)
— #رویاشهر ۲۳میلیارد و ۲۰۰میلیون (۱۶۹روز/۱۸هزار سانس)
— #ناتوردشت ۱۹میلیارد(۵۱روز/ده هزار سانس)
— #جزایر قناری ۱۸میلیارد و ۵۰۰میلیون(۹۰روز/ده هزار سانس)
— #بامبولک ۱۸میلیارد و ۲۰۰میلیون(۲۲۱روز/۱۱هزارسانس)
— #زیبا_صدایم_کن ۱۵میلیارد و ۸۰۰میلیون(۱۶۲روز/۱۱ هزارسانس)
— #گوزنهای_اتوبان ۱۲میلیارد(۳۷روز/۷هزارسانس)
— #فرمانروای_آب ۱۰میلیارد و نیم(۸۲روز/۲هزارسانس)
— #لاکپشت ۱۰میلیارد (۳۰روز/۵هزارسانس)
— #مجنون ۶میلیارد(۱۶روز/۳هزارسانس)
— #آدمفروش ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون(۵۱روز/دوهزارسانس)
— #اتاقک_گلی ۱میلیارد و ۳۰۰ میلیون(۷۴روز/۵۳۰سانس)
— #آنجا_همان_ساعت ۷۳۶میلیون (۱۰۳روز/۸۰۰سانس)
#سینمامتروپل ۶۶۰ میلیون (۵۱روز/۱۰۶۵سانس)
— #زعفرانیه_۱۴_تیر ۳۷۴میلیون(۱۰۳روز/۶۰۰سانس)
— #لیپار ۲۶۰میلیون(۲۳ روز/۳۳۵سانس)
— #بازی_را_بکش ۲۵۷میلیون(۱۶۲روز/۵۸۰سانس)
— #حرکت_آخر ۲۳۳میلیون(۲۳روز/۱۵۰سانس)
— #صبح_اعدام ۲۱۳میلیون (۱۴۸روز/۳۷۰سانس)
— #غیبت_موجه ۱۷۶میلیون(۸۲روز/۳۲۰سانس)
— #وحشی ۱۱۶میلیون(۱۲۹روز/۲۹۶سانس)
— #پاکول ۸۷میلیون(۱۴۸روز/ ۱۵۵سانس)
— #ترک_عمیق ۱۳میلیون(۹۶روز/۴۰سانس)
✔️✔️اکران جدید
— #کجپیله ۲۰میلیارد(۹روز/۵هزارسانس)
— #بچهمردم ۱/۵میلیارد(۲روز/۶۰۰سانس)
— #سالن_چهار ۴۵۰میلیون(۹روز/۴۵۰سانس)
— #ملکه_آلیشون ۳۲۰میلیون(۹روز/۶۰۰سانس)
مرگ در خواب! /احمد احمدپور، بازیگر فیلم «خانه دوست کجاست» مرحوم شد
سینماروزان: احمد احمدپور بازیگر فیلم “خانه دوست کجاست” در ۴۶ سالگی مرحوم شد.
احمد احمدپور متولد سال ۱۳۵۸، بهیار و بازنشسته ارتش بود.
احمد احمدپور وقتی که ۷ سال داشت از سوی عباس کیارستمی برای بازی در فیلم “خانه دوست کجاست” انتخاب شد. او و برادرش-بابک احمدپور- بازیگران اصلی فیلم بودند و ابتدا بابک بود که به عنوان بازیگر اصلی پسند شد و بعد هم احمد همراهش وارد پروژه شد.
کیارستمی میگفت بابک احمدپور را حوالی امامزاده هاشم دیده؛ در حالی که با نگاهی نگران در حال تماشای پایین آوردن بقعه امامزاده و تعویض آن بوده. همان نگرانی صادقانه باعث شده از او خوشش بیاید و هم او و هم برادرش را وارد کار کند.
بابک احمدپور بعدتر در فیلمهای مشق شب و زیر درختان زیتون باز هم با کیارستمی همکاری کرد.
احمد احمدپور در فیلم «خانه دوست کجاست» ساخته عباس کیارستمی نقش محمدرضا نعمتزاده را بازی میکرد. احمدپور که ساکن تهران بود، هنگام خواب به دلیل ایست قلبی درگذشته است.
سریال «سووشون» و ترجمهی زبان بدن!
سینماروزان/مسعود احمدی: سریال سووشون محصول پلتفرم نماوا، از آن دسته سریالهایی است که نشان میدهد بازیگری فقط ابزار روایت نیست، بلکه خودِ اقتباس است و وفاداری به متن، یعنی وفاداری به روح شخصیتها، نه به لباس و دیالوگ.
از برجستگیهای این سریال بازیگران آن هستند که حتی در نقشهای فرعی، شخصیتهای انسانی و زنده میسازند. نرگس آبیار با هوشمندی در انتخاب و هدایت بازیگران و تاکید بر شخصیت سازی بجای تیپسازی، نشان داده که اقتباس یعنی وفاداری به ادبیات از طریق بازیگری، نه فقط از طریق دیالوگ.
آبیار در اقتباس، علاوه بر ترجمه ی بصری متن، در سطح بدن و رفتار بازیگر نیز ترجمه ی خاص خودش را لحاظ نموده است و به جای اینکه از بازیگران بخواهد تیپهای تاریخی را بازسازی کنند، از آنها خواسته انسان بسازند. انسانهایی با حافظه، تناقض و تاریخ. به همین خاطر، تماشاگر با مجموعهای از چهرههای زنده روبهروست، نه کاریکاتورهای تاریخی.
به گواه تاریخ در بسیاری از اقتباسهای ایرانی که تیپهای آشنا و تکراری از قبیل زن مطیع، مرد مبارز، حاکم مستبد و جاسوس انگلیسی حضوری دائمی و پررنگ دارند، اغلب بازیگرها به سمت اغراق یا شعار میروند اما در سووشون، آبیار این تیپها را از نو تعریف میکند. او با هدایت دقیق بازیگران و تاکید برحفظ ظرافت درونی حس، به هر کاراکتر تجربهی زیستن داده است یعنی بیننده احساس میکند آنها پیش از ورود به قاب، زندگی داشتهاند.
بهنوش طباطبایی و بازی نرم و ظریف او در نقش زری، توانسته شخصیت درونی، اندیشمند و مقاوم رمان را بدون اغراق بازسازی کند. سکوتهای طولانی و نگاههای پرمعنا، جایگزین دیالوگهای طولانی رمان شده و احساسات درونی شخصیت را منتقل میکنند.
میلاد کیمرام در نقش یوسف برخلاف بسیاری از اقتباسها ( که شخصیت مرد خطی و قاطع میباشد) انسانی خاکستری و باورپذیر و پرتناقض است و تعامل طبیعی او با زری، تعادل عاطفی سریال را حفظ میکند. او با ترکیب نگاه مصمم و نوعی خستگی اخلاقی، نشان میدهد که مبارزه همیشه با تردید همراه است. این بازی از درون متزلزل ولی از بیرون استوار، دقیقاً همان پیچیدگی خاصی است که دانشور در متن برای یوسف نوشته بود و آبیار با ترجمه ی خلاقانه ی زبان بدن برای او و زری سبب شد که این دو بهعنوان دو نماد ایستادگی اخلاقی اجرای موفق و معقولی را به نمایش بگذارند. به تعبیر دیگر آبیار صدای درونی زری را به زبان بدن ترجمه کرده و از یوسف قهرمانی بدون هیایو ساخته.
سریال سووشون و ترجمه زبان بدن
این تعصب در ترجمه ی زبان بدن در دیگر شخصیتها نیز کاملا مشهود است. خان کاکا، عمه فاطمه، سودابه هندی، حاج آقا معتمد، عزت الدوله، فردوس، برادر زری، مستر زینگر، و حتی شخصیتهای فرعی کماهمیت در رمان، مانند خسرو و دختر دیوانه که در سریال به شخصیتهایی مستقل و نمادین تبدیل شدهاند، به خوبی از زبان بدن سود جستهاند. خسرو(با بازی پویا چهل تنان) پیوند گذشته و آینده است و دختر دیوانه (با اجرای درخشان ریحانه رضی) صدای وجدان جامعه و حافظه تاریخی هستند.
در رمان منبع، خسرو (پسر یوسف وزری) میراث دار رنج و امید است ولی در سریال آبیار، به طرز هوشمندانهای از کودکی در حاشیه به محور احساسی روایت تبدیل میشود. همچنین دختر دیوانه که در رمان در لایههای استعاری پنهان شده، شبحی است از انسانی طرد شده که جامعه نمیخواهد او را ببیند ولی آبیار در اقتباس خود، این شخصیت را از سایه بیرون آورده و تبدیل به پیکرۀ رنج جمعی مردم کرده است. کاراکتری که حرکات آرام، نگاه خیره و زمزمههای تکراریاش در سریال، تداعیکنندهی صدای درونی شهر است و گویی همیشه چیزی میداند که بقیه نمیدانند و تقریبا میتوان گفت که هیچ نقش کوچکی در سریال بیاهمیت به نظر نمیرسد. خدمتکار خانه، معلم بچهها، همسایهها، حتی سرباز انگلیسی، همه دارای رفتار، حافظه و هویت هستند و هر کدام از این کاراکترها بخشی از پازل تماتیک اثر را کامل میکنند.
در رمان، این شخصیتها گاه فقط برای پیشبرد روایت میآیند اما در سریال، تبدیل به بخشی از بافت انسانی اثر میشوند. خدمتکار، فقط ابزار روایت نیست. نماد طبقهی خاموش است. خان محلی، فقط ضدّقهرمان نیست؛ انسانی است که در چارچوب فرهنگی خود گرفتار مانده. پیرمرد بازار، تنها ناظر نیست، بخشی از حافظهی جمعی شهر است.این نگاه جمعی و انسانی، امضای اقتباس است.
بازیهای سریال سووشون از نظر لحن، زبان بدن و میزان اغراق، در یک تونالیتهی مشترک حرکت میکنند. آرام، شاعرانه، و واقعگرا. این هماهنگی باعث میشود سریال حس ادبی خودش را حفظ کند. گویی هر صحنه بخشی از نثر دانشور است که جان گرفته و این انسجام در بازی ها که غالبا در آثار چندبازیگره گم میشود، متاثر از شناخت و آگاهی نسبت به زبان اقتباس است.
در سریال سووشون بازیگران، در نقش مترجمان رمان هستند و هوشمندانه آموختهاند که متن را اجرا کنند، نه توضیح دهند. به همین دلیل است که حتی شخصیتهای فرعی هم بهاندازهی خود به چشم میایند، چون هرکدام حامل بخشی از روح رماناند، نه فقط بخشی از داستان…
ماجرای خلق «آقای پرانتز» در فیلم «زن و بچه»/مازیار سیدی-بازيگر فیلم- توضیح داد+شرح تمرینات طولانی «چشم تو چشم» با پریناز ایزدیار
سینماروزان: فیلم تازه سعید روستایی با عنوان “زن و بچه” به فروش صد میلیاردی در اکران داخلی دست یافته و همچنان باب نظر و نقد حول فیلم باز است و یکی از موارد تحسینبرانگیز نزد مخاطبان بازی بازیگری جوان با نام مازیار سیدی در فیلم است.
مازیار سیدی در “زن و بچه” ایفاگر ناظم ارمنی مدرسه-سامخانیان- است که در نیمهی اول فیلم بسیار میدرخشد؛ ناظمی که به دلیل پاهای پرانتزی اسباب شوخی بچه های مدرسه ای را موجب میشود…
مازیار سیدی در گفتگو با تینا جلالی در روزنامه اعتماد درباره طراحی شوخی با فرم پرانتزی پاهای این ناظم بیان داشت: اين شيطنت بين من و سعيد روستایی است، ولي بگويم اين موضوع خيلي اغراق شده در فيلم اتفاق ميافتد. من براي اين فيلم هم وزنم را زياد كردم، و هم طراح لباس به ما كمك كرد كه فرم پايم شكل بگيرد. البته آنقدر اغراق شده پاهايم اينگونه نيست و با طراحی لباس به این فرمت رسیدیم.
ماجرای خلق «آقای پرانتز» در فیلم «زن و بچه»/بازيگر فیلم توضیح داد+شرح تمرینات طولانی «چشم تو چشم» با پریناز ایزدیار
او درباره اینکه شوخی فیلم با مدل پاهایش، اسباب ناراحتی نبوده، اظهار داشت: خيليها اين سوال را از من پرسيدند اما اينجا بگويم كه بازيگر از خيلي از اين مسائل گذر ميكند، ما در ارتباط با فيزيكمان بعضي نكات را گذر كرديم، آنقدر كه اين مسائل براي مردم و جامعه غير سينمايي مهم است آنچنان براي ما بازيگران اهميت پيدا نميكند و اگر بخواهيم مدام به اين نكات توجه كنيم بازي نميتوانيم بكنيم، مدام بايد مراقب بدنم باشم. چنين نكاتي در ميان بازيگران بزرگ دنيا از آقاي پاچينو تا دنزل واشنگتن معمول است و اتفاقا اين نكاتي جزو رئاليسم بدن خود هنرپيشه است، ديگر گذشت آن زماني كه انسان خوشقيافه، آرماني چشمرنگي موبور، به عنوان بازيگر در سينماي ايران كارا بود در حال حاضر بازيگري و توان يك بازيگر اهميت دارد .اين موضوع براي من آزاردهنده نبود و اتفاقا براي كاركتر ارزش افزودهاي داشت.
او افزود: اصلا بعضي ديالوگهاي فيلم در رابطه با اين موضوع خاص-پاهای پرانتزی- بداهه خودم است، نكاتي كه طي فيلمبرداري به ذهنم رسيد. ديالوگ معروف كه در تمرين نداشتيم در فيلمبرداري بداهه گفتم: از كي ميپرسي؟ از من بپرس، از پرانتز بپرس (ميخندد)
مازیار سیدی درباره سکانس چشم تو چشم با پریناز ایزدیار گفت: اين از اتود من و پريناز ايزديار بيرون آمد. يك روز با هم دورخواني داشتيم و من و پريناز ايزديار داشتيم تمرين ميكرديم. اين فصل فيلم، ديالوگي هست كه همكلاسي عليار ميگويد: من و عليار دعواي چشم تو چشم داشتيم. من هم مادر عليار را نگاه ميكردم و ميگفتم چشم تو چشم يعني چه؟ كه سعيد از اين ايده استقبال كرد. اين از بخشهايي بود كه من و پريناز خيلي كار كرديم و بسيار دوستش داشتيم. اساسا اين فيلم تمرين زيادي داشت اما بخش چشم تو چشم تمرين زيادتري داشت و سرفيلمبرداري در برداشتهاي كمي ضبط شد…
توقیف دو فیلم تازهاکران در قم!+بیانیه یک پردیس سینمایی
سینماروزان: در کمال تعجب مجددا محدودیت نمایش فیلمهای مجوزدار در برخی شهرستان ها استارت خورده است…
سینماهای قم مجوز پخش کمدی تازهاکران “کج پیله” را دریافت نکرده اند؛ کجپیله در میان کمدی های موجود راه تازهای رفته و به جای بازیگران تیپیکال کمدی، الناز شاکردوست را در دو نقش مرد و زن به کار گرفته…
هیج کدام از سینماهای قم در یک هفته اخیر مجوز اکران این کمدی بفروش را پیدا نکرده اند و به جایش به ادامه اکران کمدی های قسطنطنیه، ناجورها و مرد عینکی و… بسنده کرده اند.
درام عاشقانه “غریزه” دیگر فیلم تازهاکران است که مجوز نمایش در قم را پیدا نکرده. این فیلم البته مدتها توقیف بود تا فجر۴۳ که یک تکسانس روی پرده رفت و حالا هم که مجوز اکران پیدا کرده، نتوانسته در قم مجوز پخش بیابد.
پردیس سینمایی بازارشهر قم در واکنش به این توقیفها بیانیه ای داده و از مدیران فرهنگی وزارت ارشاد خواسته فکری کنند برای حل مساله تا هم حق صاحبان آثار محفوظ بماند و حق مخاطبان قمی.
در شرایطی که روسای بعضی صنوف سینمایی اخیرا بیانیهای دادهاند برای حذف صدور پروانه ساخت، اینکه برخی فیلمهایی که هم پروانه ساخت دارند و هم پروانه نمایش، ممنوعاکران در برخی شهرها هستند، خود نشانهای دیگر است از فاصله بعید آرای روسای صنف سینما با اتفاقات کف جامعه!