آقای نقویان!مدیر محترم سیمافیلم! به فصول دوم و سوم «مختار» و «امام علی(ع)» هم فکر کنید!
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: یکی از سنتهایی که در سینما و تلویزیون اغلب کشورهای صاحب صنعت سینما دنبال میشود بحث ادامه تولید یک فیلم و یا یک مجموعه موفق است که بخش اولش مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
نمونه مشهورش در سینما سهگانه پدرخوانده است که گرچه به شوق کسب موفقیت قسمت اول ادامه یافت ولی قسمت سومش به هیچ وجه در حد و اندازه و اعتبار دو بخش نخستش نبود.
در تلویزیون ایران هم این سنت مورد توجه قرار گرفته و مجموعههای موفقی مثل نون.خ و پایتخت تا چند فصل ادامه یافتند و به خاطر حفظ هسته اصلی تولید کم و بیش مخاطب داشتند.
شاید همین موفقیت نسبی بود که باعث شد سریال زیرخاکی هم ادامه یابد ولی متاسفانه چنین اتفاقی باعث شد فصل آخر این مجموعه ضعیف و بدون خلق فضا و موقعیت های طنز جدید باشد.
تلویزیون چند سالی است-نزدیک یک دهه- که با انتخاب های غلطش در سپردن ساخت سریال ها به کارگردان هایی که توانایی این کار را ندارند دست به آزمون و خطاهای مکرر بی حاصل زده است و کار به جایی رسیده که طبق آمار موجود بعضا میزان مخاطبان سریالهای بازپخشی آیفیلم به مراتب بیشتر از سریالهای تولیدی شده است.
در این اوضاع و احوال مهدی نقویان رییس سیمافیلم در گفتگویی اعلام کرده که فصول تازه سریالهای مرد هزارچهره، آژانس دوستی و کارآگاه علوی و… در دستور تولید است! البته نه با استفادهی هسته اصلی تولیدِ برند و مثلا به جای حسن هدایت که زنده است و حیّ و حاضر، ساخت کارآگاه۳ را به سیدجمال سیدحاتمی واگذار کردهاند که فیلمسازی تازهکار است و بیشتر به دستیاری شناخته میشود تا کارگردانی.
این برنامه سیمافیلم واکنشی است به باختن قافیه به سریالهای شبکه خانگی؟؟ و راهی برای گریز کوتاه مدت از انتقادات؟
نقویان یادش نیست این دنبالهسازی برندهای ماندگار تلویزیون با سریال روزگار جوانی شروع شد که ماحصلش، اثری ناامید کننده و ضعیف بود؟

اساسا برندهایی مثل آژانس دوستی و کارآگاه علوی از فضاسازی تا شخصیت پردازی مناسب دهه هفتاد بودند که اینقدر فضای مجازی گسترش نداشت و اساسا چیزی به نام ویاودی فراگیر نشده بود.
آیا مسائلی که برای مردم در دهه هفتاد دغدغه و جذاب بود برای مردم این سالها پیش افتاده و عادی و سطحی به نظر نمی رسد؟؟ سریالی که براساس همان تم و جهت تداعی خاطرات ساخته شود مشخص است که سرنوشتی جز شکست ندارد.
حالا که مخاطب در کنار محتواهای تولیدی بهروز شبکه خانگی، به راحتی بهترین آثار خارجی را با زیرنویس فارسی و حتی دوبله و بدون محدودیت میبیند مثلا ساختن مرد هزارچهره۳ که در همان فصل دوم هم به تکرار افتاده بود و ابدا نتوانسته بود موقعیتهای خلاقانه فصل اول -که منتج از داستان پخمهی عزیز نسین بود- را تجربه کند، چه معنایی دارد جز گریز از انتقادات؟ به خصوص که یکی از نویسندگان اصلی مرد هزارچهره که خشایار الوند باشد مدتهاست مرحوم شده و نویسندهی دیگرش که سروش صحت باشد خودش درگیر فیلم و سریال سازی است و اگر ایدههایی داشته باشد برای کارهای خودش به کار میگیرد که متهم نشود به کپیبرداری خنک از وودی آلن.
چالهی کمبود مخاطب تولیدات اخیر تلویزیون با دنباله سازی های شکستخورده، مدیریت فعلی تلویزیون را به چاهی میاندازد که دیگر شاید خروج از آن معادل باشد با خروج از سازمان.
تلویزیون باید برای برون رفت از شرایط فعلی به ایده های جدید و کاهش ممیزی ها و استفاده از کارگردان های مستعد و خلاق و امتحانپسداده روی خوش نشان دهد. اگر محصولات اخیر تلویزیون با کاهش مخاطب روبرو شده به دلیل ورود فله ای تهیه کننده و کارگردان هایی است که به جای انجمن سینمای جوان، تلویزیون را برای سعی و خطا و یادگیری انتخاب کرده اند.
دنباله سازی برندهایی که دوره شان به سر آمده است نیز کمکی نخواهد کرد؛ درست مثل این است که تلویزیون بخواهد انتقادات حول سریالهای تاریخی اخیرش مثل مهمان کشی، مهیار عیار، عشق کوفی و مستوران و… را با ساخت امام علی(ع)۲ و مختارنامه۲، جبران کند. معلوم است که فایده ندارد.








