وقتی ساسی مانکن، افتخاری، اصفهانی، عصار و بقیه را بازنشسته کرد!
سینماروزان/محمد شاکری: اینکه چهرههای هنری توقع داشته باشند چندین دهه مورد توجه و تایید مخاطبان باشند از آن موارد عجیب است که اغلب در ایران مشاهده میشود. اگر قرار بود مردم به چیزهایی که قبلا دوست داشتند هنوز گوش میدادند نوبت شما هم نمیرسید آقای خواننده.
گل کردن و محبوبیت هر خواننده محصول شرایط و وضعیت خاص اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. بعد از انقلاب با حذف خوانندگان پاپ و خانمهای خواننده و در یک شرایط گلخانهای، شجریان و شهرام ناظری جلوه کردند. در دهه هفتاد و هشتاد هم با باز شدن مسیر ، موسیقی پاپ دوباره اوج گرفت و خوانندگانی چون اصفهانی و افتخاری با شعرهای مرحوم قیصر امینپور که مفاهیم سنتی را با زبان تازه و مورد طبع نسل جدید میخواندند با استقبال مواجه شدند.
علیرضا عصار هم شعر مولوی را با حال و هوای جدید میخواند که فارغ از موسیقی سنتی ایران و البته قابل فهم برای مخاطبان معاصر بود.
با وجود استحکام و قدرت فنی هر سه خواننده محبوب سالهای نه چندان دور چرا به یکباره این نسل از خوانندگان از منظر عمومی دچار فراموشی شدند؟
آقای افتخاری تصور میکند یک تصادم سیاسی منجر به حذفش شده و ده سال است قصه آن تصادم را تکرار میکند بدون اینکه بگوید در این ده سال کدام تحول را در کار خود ایجاد کرده؟ بماند که اگر فرض ایشان را درست بدانیم پس حذف اصفهانی و عصار و قاسم افشار و خشایار اعتمادی و دیگران نتیجه کدام تصادم بوده؟؟
احوالات عمومی جامعه در تعیین گرایش به نوع و ژانر موسیقایی و سینمایی مخاطبان تاثیر اصلی را برعهده داشته و اگر تهیه کنندگان آثار هنری به آن بیتوجهی کنند خودشان، خودشان را حذف کرده اند. موسیقی دوران جنگ با موسیقی دوران صلح متفاوت است همانطوری که ته موسیقی غمناک مصیبتخوان انتظارگرای نفرینآلود چاووشی به هپیلایف ساسی منجر شد تا دگرگونی جامعه را به رخ کنشگران فرهنگی بکشاند.
موسیقی، مردمیترین هنر مردمان در تاریخ بوده است؛ اگر شاعران صلهبگیر پادشاهان شدند و نقاشان تصویرگر ثروتمندان بودند این موسیقی بود که از زمینهای کشاورزی تا کارخانههای صنعتی و از مجالس عیان و اشراف تا دورهمی های خانوادگی از مجالس تعزیه تا تشییع جنازه با تودههای مردمی زندگی کرده است. موسیقی بر مردم نیست؛ از مردم هست و برای همین نشانه روحیات عمومی جامعه است.
چه خوشتان بیاید چه نیاید ساسی و تتلو برآیند جامعهای است که تمامی درها را به روی خود بسته میپندارد پس فقط در لحظه زندگی میکند و از لذتهای دم دستیاش نهایت استفاده را میبرد.