1

#غریب(محمدحسین لطیفی/حامد عنقا)؛ دیوارنگاره‌ی پرشعار

سینماروزان/حامد مظفری:

+همراهی نورتابان بنیاد با اوج

-آغاز با شعار و ادامه با شعار…

-زمان می‌برد تا گریم بروجردی بنشیند بر بابک و آن خنده های گاه و بیگاه دندان‌نمای بابک در ابتدا. .. برادرجان! این همان بروجردی است که ساواک با آن همه اهن و تلپ به گردش نرسید؟

-آن خلوت عاشقانه با همسر و اناربازی چه می‌گوید آن وسط؟!

+دوربین رام و اهلی و بیشتر تلویزیونی مناسب یک سریال ملودرام

+وسواس در قاب بندی و رنگ آمیزی ملون حتی در نماهای تلخ و کنارش ورود فت و فراوان بازیگر و هنرور و کنترل مناسب همه مرهون تهیه‌کننده ای است با سابقه تولید سریالهای پاپیولار. کاش یک کارگردان انرژیک کنار تهیه‌کننده بود تا به اندازه وسواس تولید، دقت در دکوپاژ را می‌دیدیم.

-شمایل مهران احمدی در قامت کرد تجزیه‌طلب چقدر شبیه احمد نجفی شده در #شور_شیرین! نه اینکه بازی مهران بد باشد که اتفاقا بهترین بازی‌ را دارد به‌خصوص در نماهای انتهایی.

-یکی از تم ها؟ همان ارتشی تلخ و عبوث کنار سپاهی مهربان لبخند به لب! متاسفانه برای این ارتشی داستان مجزا خلق نکرده و تیپی است که هست و هست و هست و…

-چقدر حرف می‌زنند؟ هم سمت بروجردی و هم سمت تجزیه طلبان! در نیمه ابتدایی مدام دورهمی و حرف های پرشعار می‌بینیم، شعارهایی گاه خیلی زیبا مثل #کرد_مهمه!

-شعار پشت شعار، انگار دیالوگ‌ها را برای دیوارنویسی نگاشته‌اند و نه روایت داستانی پرتعلیق!

+بعد از یک ساعت بالاخره زدوخورد م‌ی‌بینیم و تزریق مقداری هیجان

-جمع بازیگران فعال در پروژه های ارگانی جمع است؛ از بابک حمیدیان تا فرهاد قائمیان و رحیم نوروزی و…

-معمولا برای نفوذ در جرياني خاص باید همشکل آنها شد ولی اینجا با کاپشن جین و عینکی دودی و بلوز قرمز که نخودش کرده در شوربا به دل کردها میزند

-لهجه های کردی چرا ول میشود؟ از پردیس تا نوید و…! فقط مهران احمدی و بازیگران کرد هستند که لهجه را حفظ می‌کنند.

+خیلی جلوتر از سرهنگ‌ثریا و شماره ده و لااقل مقادیری خرج کرده برای فضاسازی.

+غلبه نوعی احساسات گرایی بر همه کاراکترها حتی در دل طوفان حوادث، مناسب برای تلویزیون ولی -نامناسب برای یک اکشن جنگی! آن غلبه عشق بر آرمان در دل تجزیه طلبان، انگ یک ملودرام درجه یک است.
تا دلتان بخواهد هلی کوپتر دارد و تانک و توپ ولی با فرود و فراز هلی کوپتر که نمیتوان تریلر ساخت؟ عجیب هم نیست تهیه‌کننده در ملودرام تبحر دارد پس تجربه کارگردان و روز سوم چه شد؟

+چند سکانس درگیری خیابانی شسته رفته در بخش انتهایی! چه می‌شد از آن سانتی مانتالیزم ابتدایی کم می‌کردی تا زودتر وارد همین درگیری‌ها شویم؟ این ارگان چه اصراری دارد به نسخه های طولانی از فیلمها؟ چرا دور نمی‌ریزند راش‌های اضافی را؟

+پر از تیر و ترکش و انفجار و گلوله و کلت و تفنگ و سوپرمن‌بازی ولی نمی‌دانیم چرا قهرمان، سمپاتیک نمی‌شود و نمی‌توان با او ارتباط گرفت؟ چرا؟ -چون زیادی خوب است و در نیمه ابتدایی بسیار شعار میدهد

-آن متلک انتهایی به بنی صدر! خاطرات پاریس و…

سکانس
–مواجهه نزدیک بروجردی و سرکرده تجزیه طلبان با دوئل غضب‌آلود مهران احمدی-بابک حمیدیان

پرسش؟
–چه نیازی بود برای نقش اصلی، بازیگر چهره بیاورید؟ وقتی تجربه موفق فیلم احمد متوسلیان را دارید چرا همان الگو را با تکنیسین‌هایش ادامه ندادید؟ هادی حجازی‌فر به درستی این الگو را ادامه داد و موقعیت مهدی خلق شد و حیف که اینجا گرفتار چهره‌ای شده‌اند که خودش هم درک نکرده کاراکتر را؟

-وقتی زنجیره برای ربط داستانک‌های متعدد نداری چرا ساختار را اپیزودیک نکردی؟

–کجاست وجهه اجتماعی بروجردی و تلاش‌هایی که برای ارتقای معیشت کردها انجام داد؟ چرا اندکی بر خدمات اجتماعی بروجردی تمرکز نکرده؟

مانیفست پسامهسا؟

–آنجا که بروجردی جلوی اجبار به بیداری جماعت برای نماز را گرفته و می‌گوید بگذار جماعت بخوابند، شاید بخواهند دیرتر نماز بخوانند

-‌ آنجا که کم سن و سالها را از زندان آزاد کرده و می‌گوید بچه جاش تو زندانه؟

فیلم غریب
فیلم غریب