1

مسئولین بی‌ربط و باربط با سینما پیام تبریک انتخاباتی(!) فرستادند اما ترانه و شهاب خاموشند! چرا؟!⇐به همان دلیلی که یک ماه پیش در سینماروزان گوشزد شد

سینماروزان: در بازار شلوغ پیامهای تبریکی که بلافاصله بعد از دریافت دومین اسکار اصغر فرهادی برای «فروشنده» به راه افتاد و از مدیران سینمایی که به نظر می رسید از شب قبل پیامهای خود را نگاشته اند تا هنرمندان کشور را دربرگرفت جای پیام تبریک دو نفر خالی است.

به گزارش سینماروزان اول از همه ترانه علیدوستی است که حتی زودتر از اصغر فرهادی به استقبال از تحریم اسکار رفت و دوم شهاب حسینی که در جشنواره 2016 کن به همراه اصغر فرهادی جایزه‌بگیر این جشنواره شد.

سکوت شهاب و ترانه که بازیگران اصلی «فروشنده» هستند از کجا نشأت گرفته است؟

شهاب و ترانه پیام تبریک نداده اند اما شاهزاده میاثه آل ثانی خواهر پادشاه قطر که حامی «موسسه فیلم دوحه» یعنی سرمایه گذار «فروشنده» فرهادی است پیام تبریک داده و افتخار «فروشنده» را با «اعراب» پیوند زده!!!(اینجا را بخوانید)

شاید اگر به کمی قبلتر برویم و دریابیم اصغر فرهادی فقط نام فیلمبردارش را برای حضور در مراسم آکادمی تأیید کرده و بنا بوده به همراه فیلمبردارش حسین جعفریان در مراسم آکادمی شرکت کند راحتتر بتوان راز سکوت شهاب و ترانه را دریافت! اصغر فرهادی در بیانیه تحریم اسکار به صراحت از هماهنگی قبلی با پخش کننده اش برای حضور خودش و حسین جعفریان در مراسم اسکار یاد کرده بود!

این همان نکته ای بود که یک ماه قبل و مدتی بعد از واکنشهای اجتماعی ترانه علیدوستی درباره تحریم اسکار از سوی سینماروزان هم گوشزد شد(اینجا را بخوانید) و جالب اینجاست که همان گوشزد باعث شد علیدوستی دیگر درباره تحریم اسکار کلمه ای در فضای اجتماعی به اشتراک نگذارد!

احتمالا همان گوشزد به سمع و نظر شهاب حسینی هم رسیده! شهاب حسینی هم خود را بازیگر بزرگی می داند بخصوص که جایزه بهترین بازیگری کن را گرفته و احتمالا حق خود میدانسته که در اسکار حاضر باشد اما…

اما اصغر فرهادی ترجیح داده با مدیر فیلمبرداری محجوب و آرامش به اسکار برود که البته این امر هم در دل پروپاگاندای تحریم میسر نشده ولی تأکید بر آن در بیانیه تحریم این کارگردان کار خود را کرده است!!!!

چرایی تصمیم فرهادی مبنی بر سفر به اسکار بدون بازیگران اصلی را باید سینمایی دانست؟ احتمالات می‌گویند پای ماجراهایی کاملا غیرسینمایی در میان است؛ ماجراهایی که شاید فرهادی خود روزی بخواهد آنها را در دل یک درام پر شک و سوءظن به مخاطب عرضه کند! فقط امیدواریم که پایان این درام دیگر باز نباشد…