ایرادِ چهره دارا حیایی از نگاه پدرش امین حیایی!
سینماروزان: دارا حیایی که این روزها در برنامه «شبهای مافیا» در شبکه نمایش خانگی دیده میشود، درباره تفاوت کار در تلویزیون با شبکه نمایش خانگی، کار در تلویزیون را دشوارتر میداند و در عین حال نقدهای پدر به خودش را بی تعارف بیان کرده.
دارا حیایی درباره همکاریاش با برنامه «شبهای مافیا» به ایسنا میگوید: در سالهای گذشته بازی مافیا به یک سرگرمی جدی برای خیلی از جوانها تبدیل شده. ما هم در دورهای با دوستانمان مافیا بازی میکردیم. بعد دیدیم که برنامه «شبهای مافیا» تولید شد و خب برای من، تولید چنین گیم شویی جالب بود. من اولین بار در «پدرخوانده»، مافیا را جلوی دوربین بازی کردم اما سناریوی بازی را خیلی دوست نداشتم تا با سناریوی «زودیاک» آشنا شدم. زودیاک، نقشهای متفاوتی دارد که برای بازی هر کدام، استراتژیهای مختلفی میتوان داشت و ذهن بازیکن را بسیار درگیر میکند.
حیایی در پاسخ به اینکه برخی معتقدند حضور در شوهای مختلف بر پیشنهادات کاری بازیگر تاثیر منفی میگذارد، با مخالفتی برای حضور در این برنامه مواجه نشدید؟ اظهار میکند: مگر برنامه موفق «جوکر» یک رئالیتیشو نبود؟ امین حیایی در جوکر حضور داشت یا نه؟ بازیگرهای بزرگ و موفقی در «جوکر» شرکت کردند یا نه؟ بجز بازیگران ایرانی، تام کروز، تام هاردی و خیلی چهرههای محبوب دنیا در تمام این سالها در رئالیتیشوهای مختلفی شرکت کردهاند که اتفاقا برای مخاطبانشان هم بسیار جذاب بوده. از نظر من این تفاوت حضور بازیگر در فیلم و سریال با شوهای مختلف باعث جذابیت بیشتر و همراهی بهتر مخاطبان با هنرمندان میشود.
او درباره تفاوت کار در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی میگوید: کار در تلویزیون برای بازیگر سختتر است. چراکه بازیگر، آزادی زیادی ندارد که بتواند راحت کار کند. من نزدیک به چهار سال در تلویزیون تجربه کار داشتم که نسبت به بقیه همکارانم سن زیادی نیست، اما در هر حال، تجربه است. تا جایی که من تجربه کردهام، تلویزیون سختتر است چراکه دایره تحرک بازیگر، محدودتر است. برای بازیگران خانم که محدودیت بیشتری هم وجود دارد.
حیایی در پاسخ به اینکه از چه زمانی تصمیم به بازیگری گرفته، نیز یادآور شد: پدرم با من صحبت کرد که اگر دوست داشتی بیا در این حوزه کار کن و اگر به بازیگری علاقه نداری، سراغ کارهای دیگر برو. یکسری تمرینات انجام دادم و چون برایم جذاب بود، تصمیم گرفتم این فضا را تجربه کنم. بعد از آن به مدت دو هفته برای فیلم «شعله ور» آقای نعمتالله، تست دادم و ایشان از تست من راضی بود. رضایت آقای نعمت الله این باور را به من داد که احتمالا من آن چیزی که باید برای این حرفه داشته باشم را دارم و باید آن را تقویت کنم. در کلاسهای بازیگری امین حیایی شرکت کردم و بعد از آموزش، به سریال «از سرنوشت» اضافه شدم و مسیری کاری من از آنجا شروع شد.
او دربارهی همکاریاش با پدرش امین حیایی، عنوان کرد: امین حیایی (نه به عنوان پدر من) به عنوان یک هنرمند، در کار یک شخصیت صبور و محترم دارد که با همه خوب است و انرژی خوبی به بقیه میدهد. من در حین کار با او در فیلم «شعله ور»، مدام یاد میگرفتم که رفتار حرفهای یعنی این که تو هوای همه را داشته باشی و در شکل تعامل با عوامل، بین کسی فرق نگذاری.
این بازیگر در پاسخ به اینکه حضور در یک خانواده هنری چقدر کار را برای او آسانتر کرده است؟ میگوید: برخلاف تصورها، به شدت سخت است. چون هر کدام از اعضای خانواده، یک نظر تخصصی متفاوت دارند و تو نمیدانی باید به کدامشان گوش کنی. پدرم کارهایم را میبیند و دوست دارد. همیشه تشویقم میکند که ادامه بدهم و میخواهد که بهتر و بهتر شوم. اکثرا نقدش به من این بوده که میمیک صورتم اُوِر اَکت (Over act) یا فرااحساس و اگزجره است.
او درباره معرفی چهرههای جدید و جوان به عرصه بازیگری و در پاسخ به اینکه آیا ظرفیت کاری برای این چهرهها وجود دارد یا این جوانان پُرانگیزه بعد از مدتی کم کار یا بیکار میشوند؟ بیان کرد: خدا را شکر که فضای ورود چهرههای جدید، هموارتر شده است. فیلمسازان ما باید به جوانها میدان بدهند و به آنها اعتماد کنند. اگر نسل ما وارد این عرصه نشود، چه کسی میخواهد نقشهای سنین ما را بازی کند؟ پدر من تا کی میتواند نقش یک پسر جوان را بازی کند؟
از طرفی دیگر هم من این را باورم دارم که رسیدن به یک جایگاه آسان است اما ماندگاری نه. برای خودم و همسن و سالهایم میگویم که آن لحظهای که ما فکر کنیم که از بقیه بهتریم، همان لحظهای است که سقوط میکنیم. ما برای مردم کار میکنیم و این مخاطب ماست که تصمیم میگیرد که ما را دنبال کند یا نگاه و توجهش را از ما دریغ کند. پس بهتر است که با تمرکز و برای حفظ رضایت مردم کار کنیم.
حیایی در پاسخ به اینکه چقدر فیلم و سریالهای ایرانی را دنبال میکند؟ می گوید: همه فیلم و سریالهای پدرم را دیدهام و از بین سریالهایی که اخیرا پخش شده، فصل اول «زخم کاری» را از همه بیشتر دوست داشتم.