1

یک رسانه اصولگرا خطاب به همایون شجریان و علیرضا قربانی⇐ برای ایران می‌خوانید یا ایران‌مال!؟/چگونه غزل‌های عارفانه تاریخ ایران زمین را در یک «مال» می‌خوانید؟/اگر برای مردم می‌خوانید، بروید در جنوب شهر بخوانید نه در جایی که نماد ثروت بی‌حساب و کتاب است!

سینماروزان: همایون شجریان و علیرضا قربانی کلیپ آهنگ مشترک خود را در «ایران‌مال» ضبط کردند؛ انتشار این خبر با واکنش‌های متفاوتی از سوی مخاطبان مواجه شده و برخی آن را امری طبیعی و ناشی از حمایت مالی مجموعه مذکور دانسته‌اند و برخی نیز دور از شان همایون.

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی انتقادی بر این امر از همایون و قربانی پرسیده که چرا به‌جای ضبط کلیپ در ایران‌مال در یکی از مناطق جنوب شهر کلیپ‌سازی نکرده‌اند؟؟؟

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

فلسفه هنری که در مسیر راه‌پله‌های ایران‌مال، گام بر‌می‌دارد، همان است که توده‌های مردم و طبقات پایین اجتماع را از درک و فهم هنر عاجز و مخاطب هنر را فقط طبقه بالا و سرمایه‌داران و خرده سرمایه‌داران می‌داند؛ طبقه‌ای که ثروت و شهرت دو ویژگی آن است و تحقیر و تحمیق توده‌های مردمی، کار آن.

بی‌گمان همایون شجریان نخبه هنری و چکیده موسیقی ایران است، اما ایران نه «ایران‌مال»!

مردم ایران قرن‌هاست که «هنر نزد ایرانیان است و بس» را که نشانه جاری بودن هنر در میان عموم مردم است، به رخ نظام‌های سرمایه‌داری که هنر را در سالن‌های لاکچری محبوس کرده‌اند، کشیده‌اند و هنر مردمی را به هنر اشرافی برتری داده‌اند.

هنرمندان ایرانی معمولاً از مردم زیاد دم می‌زنند و کمتر در مقابل مردم از «مایه و مال» سخن می‌گویند، اما مایه اصلی هنر در ارتباط صحیح، محترمانه و خلاقانه با مخاطبان هنر است. شما برای در و دیوار آواز نمی‌خوانید، اگر برای مردم می‌خوانید، بروید در جنوب شهر، بروید در نازی‌آباد، بروید جایی که صدای شما در همهمه و هیاهوی صدای مشتاق مردم بپیچد نه در جایی که انعکاس صدای شما از دیوار‌ها و ستون‌های بلند «ایران‌مال» نغمه «ثروت انباشته شده» را ساز کند!

نگویید که این صرفاً یک «لوکیشن لوکس» بود که می‌توانست جای دیگری باشد. شما به مقبره سعدی و حافظ نرفته‌اید، در یک سالن اختصاصی موسیقی اجرا نکرده‌اید، شما نماد ابتذال سرمایه و انفعال اخلاق و سمبل مصرف و مصرف‌گرایی و یک «دکان به تمام معنا» را برای ترانه‌سرایی و آوازخوانی از غزل‌ها و ترانه‌های عرفانی انتخاب کرده‌اید! این پارادوکس مشمئز‌کننده، هنر زیبای شما را به تمامی تخطئه کرد.

چگونه غزل‌های عارفانه تاریخ معرفتی ایران زمین یا ترانه‌های عاشقانه شاعران معاصر را در یک «مال» می‌خوانید؟! لابد از سعدی می‌خوانید که «ما گدایان خیل سلطانیم»؟! یا از حافظ می‌خوانید که «حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم»؟! آن هم در جایی که خود حجاب عالم امکان است! یا از احمد شاملو، «درد مشترک» را می‌خوانید؟! کدام درد؟! مشترک با که؟!

نه این «کنسرت‌های همایونی» جایی برای مردم نمی‌گذارد و جایی برای اخلاق! بیایید برای مردم بخوانید. قرار بود در خیابان و مقابل مردم اجرا کنید، چه شد که سر از «مال» در آوردید؟!