1

یک خواننده با انتقاد از برنامه یلدایی فرزاد حسنی بیان داشت⇐تا ساعت يك‌ونيم نيمه شب ما را نگه داشت تا يك آواز سه دقيقه‌اي اجرا کنیم!!!

سینماروزان: «اين يك نامه سياسي نيست بلكه نامه‌اي از سر دلسوزي و شايد دلسردي است. من فرزند فرهنگ همين خاك هستم و مي‌دانم شما و ديگر خوانندگان اين سطور از حرف‌هايم برداشتي جز از سر خيرخواهي نخواهيد داشت. نمي‌دانم دليل يك هفته اصرار سازمان [صداوسيما] براي حضور من در آن برنامه كذايي چه بود؟ و اينكه چرا تمام شرايط ما براي حضور پذيرفته شد ولي در عمل اتفاقي ديگر افتاد و برنامه‌اي كه مي‌توانست جولانگاه فرهنگ و اصالت باشد به قتلگاه هنر و انديشه بدل شد.»

به گزارش سینماروزان و به نقل از “اعتماد” اين جملات ابتدايي نامه سرگشاده محمد معتمدي، خواننده موسيقي سنتي ايراني خطاب به عبدالعلي علي‌‌عسگري، رييس سازمان صداوسيما در واكنش به اتفاقات پيش آمده در حاشيه حضورش در برنامه «حرف تو برف» است كه به بهانه شب يلدا روي آنتن شبكه سوم رفت. اين برنامه با اجراي فرزاد حسني براي ويژه‌برنامه شب يلدا از محمد معتمدي دعوت كرده بود تا در كنار اجراي قطعه موسيقي در جايگاه مهمان ويژه صحبت كند، اما آنچه در نهايت روي آنتن شبكه سوم رفت اجرايي سه دقيقه‌اي بود از اين خواننده و حذف بخش گفت‌وگو. اين اتفاقي است كه معتمدي در نامه‌اش از آن به عنوان اتفاقي تلخ ولي خجسته ياد مي‌كند.

او در بخش ديگري از اين نامه خطاب به رييس سازمان صداوسيما در واكنش به برخوردي كه در اين برنامه با او شده مي‌نويسد؛ «اگر در رسانه شما به كساني بي‌حرمتي شود كه نماينده نوعي تفكر در جامعه هستند اين بي‌حرمتي نه به يك شخص بلكه بي‌احترامي به نوعي انديشه است. انديشه‌اي كه جاي خالي آن امروز در رسانه ملي به‌شدت احساس مي‌شود و شايد به همين دليل است كه اين رسانه با ريزش عظيم مخاطب مخصوصا در ميان قشر فرهيخته جامعه روبه‌رو گرديده است.»

معتمدي همزمان با انتشار اين نامه به طور رسمي هم اعلام كرد كه ديگر در رسانه ملي حاضر نخواهد شد. او در بخش ديگري از نامه‌اش درباره چنين تصميمي خطاب به علي‌عسگري مي‌نويسد؛ «ما براي اصلاح آن رسانه محترم كاري نمي‌توانيم انجام دهيم چون عملا اختياري در آنجا نداريم ولي اختيار خود و حضور و عدم حضور خود را داريم. حضور نداشتن بنده و امثال بنده در برنامه‌هاي تلويزيون كمترين كاري است كه براي صيانت از فرهنگ و تفكر اصيل ايراني مي‌توان انجام داد. گاهي حضور نداشتن خود حضوري تاثيرگذار است. بنده تحصيلكرده دانشكده صداوسيما هستم و شايد به همين خاطر در اين سال‌ها هميشه تلاش كردم به دليل تعلق خاطر نسبي‌اي كه به آن رسانه داشتم در مجامع هنري و مطبوعاتي رابطه از دست رفته تلويزيون و قشر فرهيخته جامعه را به سهم خودم بهبود بخشم ولي متاسفانه در يلداي ٩٥ به بيهوده بودن اين تلاش پي بردم.»

یک هفته اصرار کردند…
و اما چه اتفاقي در ويژه‌برنامه يلداي شبكه سه افتاد كه در نهايت به انتشار چنين نامه‌اي ختم شد؟ محمد معتمدي در گفت‌وگو با «اعتماد» در مورد اين اتفاق اين‌طور توضيح مي‌دهد: «يك هفته پيش از شب يلدا دست‌اندركاران اين برنامه از ما خواستند تا در اين برنامه حاضر شويم. من برنامه‌هاي آن شب را در سايت شبكه ديدم و بلافاصله عذرخواهي كرده و جواب رد دادم. در طول اين يك هفته باز اصرارها ادامه داشت. در نهايت با مدير برنامه‌هايم صحبت كردم و گفتم اگر شرايطي كه ما داريم پذيرفته شود حاضرم در اين برنامه شركت كنم. »

شرطم حضور نوازنده ها جلوی دوربین بود
اصرارها و انكارها ادامه پيدا مي‌كند تا اينكه باز با معتمدي تماس گرفته مي‌شود، چرا كه مديران شبكه اصرار دارند او حتما در برنامه حضور داشته باشد. همين صحبت‌ها باعث مي‌شود تا معتمدي حضور در اين برنامه را بپذيرد و بعدتر توافقات بر سر شرايط حضور معتمدي در اين برنامه هم انجام مي‌شود؛ «يكي از شرايطي كه پيش از حضور در اين برنامه اعلام كردم حضور نوازنده‌ها جلوي دوربين بود. شرط ديگر هم اين بود كه من فقط به عنوان خواننده در اين برنامه حضور نداشته باشم. به اين فكر كردم كه اين‌طور از صدايم استفاده ابزاري خواهد شد و شرط كردم تا بتوانم با حضور در اين برنامه در مورد موسيقي، فرهنگ و ديگر اتفاقات موسيقي كشور هم صحبت كنم. »

تا ساعت یک و نیم شب ما را نگه داشتند

شرايط پذيرفته مي‌شود، اما در موقع اجراي برنامه اتفاق ديگري مي‌افتد: «تا ساعت يك‌ونيم نيمه شب ما را آنجا نگه داشتند و تنها يك آواز سه دقيقه‌اي بدون حرف و حديثي اجرا كرديم. بعد دوباره برنامه ادامه پيدا كرد و ديدم نسبت به چيزي كه ما براي حضور در برنامه صحبت و توافق كرده بوديم اتفاقات متفاوتي افتاد. همان موقع هم به دوستان گفتيم، اما راه به جايي نبرديم. ما هم كه اين برخورد را ديديم، برنامه را ترك كرديم و در اعتراض به همين موضوع نامه‌اي به رييس سازمان نوشتيم. »

اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است
اين همان نامه‌اي است كه در بالا بخش‌هايي از آن را خوانديد. معتمدي در بخش پاياني اين نامه مي‌نويسد كه اگر چه صداوسيما مي‌تواند از آثارش در جاي درستش استفاده كند اما خود او ديگر جلوي دوربين صداوسيما حاضر نخواهد شد و خطاب به رييس سازمان صداوسيما ادامه مي‌دهد: «جناب دكتر علي عسگري، شما يك شخصيت انقلابي هستيد. صدا و سيما براي خروج از بحران مخاطب و تاثيرگذاري گسترده، نياز به انقلاب دارد؛ انقلاب انديشه و انقلاب عملكرد. مي‌دانم كه جنابعالي و متوليان فرهنگ و رسانه اهداف بلندي در سر داريد و بايد پرچمدار و قافله سالار تعالي فرهنگ و هنر فاخر باشيد ولي با اين رويكرد و با اين بينش و با يكه‌تازي برنامه‌سازان و مجريان كوته‌نظر و عامي در آن رسانه محترم قطعا اين هدف والا محقق نخواهد شد.
به قول سعدي: ترسم نرسي به كعبه‌اي اعرابي/ اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است. از آثارم مي‌توانيد در جاي درست استفاده كنيد ولي از حضور در جلوي دوربين‌هاي فاقد انديشه معذورم بداريد.»
اين موضوعي است كه معتمدي در صحبت‌هايش هم به آن تاكيد مي‌كند؛ «من به نشانه اعتراض آنجا را ترك كردم و ديگر پشت دستم را داغ كردم كه در اين برنامه‌هاي مسخره شركت نكنم. »
او در پايان در مورد اينكه آيا منتظر واكنشي به اين نامه مي‌ماند يا خير هم مي‌گويد: «من منتظر واكنش كسي نيستم، اين رفتار به اندازه‌اي زشت و غيرقابل دفاع است كه همه‌چيز از همان ابتدا اظهرمن‌الشمس است و هر واكنشي اين رفتار را از اينكه هست زشت‌تر مي‌كند.»