1

کارگردان “سایه به سایه” و “مادیان” مطرح کرد⇐دوران طلایی دهه شصت فارابی را کسانی رقم زدند که پیش از انقلاب به مرز پختگی رسیده بودند!/در سال‌های اخیر فارابی به جایی بدل شده که بودجه‌ای هنگفت را صرف دستمزد عده‌ای آدم خاص می‌کند!/مدیران سال‌های اخیر فارابی مانند کشاورزان فصلی، فقط فصل درو که زمان برگزاری جشنواره‌ها است سر کار خود حضور می‌یابند!/مدیران فارابی بودجه هنگفت را بابت جشنواره کودک گرفتند ولی حتی بابت دی‌سی‌پی آثار هم یک ریال خرج نکردند!!

سینماروزان/احمد محمداسماعیل: علی ژکان کارگردان فیلم‌هایی همچون “مادیان” و “سایه به سایه” به مرور مشکلات سال‌های اخیر فارابی پرداخت.

به گزارش سینماروزان علی ژکان گفت: در سال‌های اخیر که فارابی متولی جشنواره کودک شده، نزدیک به ایام برگزاری این جشنواره یک سری فعالیت‌هایی صورت می‌گیرد و تمام می‌شود تا سال بعد. فارابی به مجموعه‌ای بدل شده که یک نگاه فصلی مثل کشاورزی دیم به سینما دارد و فقط فصل درو بر سر کار خود حضور پیدا می‌کند، مشخص است که نمی‌تواند هدایتگر سینمای حرفه‌ای و جدی ایران باشد. فارابی بیشتر حالت تماشاچی به خودش گرفته است و شکل کارمندی پیدا کرده است.

ژکان ادامه داد: این مجموعه تبدیل به جایی شده که یک عده‌ آدم خاص در آن استخدام شده‌اند و بعد از مدتی بازنشسته می‌شوند و باعث تاسف است که باید یک بودجه قابل توجهی را صرف همین امور جاری و دستمزد و عیدی و پاداش مدیران و عوامل فارابی کرد. اگر قرار بر این رویه باشد که ما ادارات عریض و طویل مفیدتری در سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم. بنیاد فارابی تاسیس شد که مثل وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی نباشد و حلقه اتصالی برای همه بخش‌ها از جمله بخش خصوصی به جریان حاکم در سینما باشد. واقعا بناست فارابی هم کاملا به یک بنیاد اداری با ساختار کارمندپرور باشد، وزارت ارشاد هم می‌تواند کارش را انجام دهد و لزومی به این دست از نهادها نیست. تازه من فکر می‌کنم ظرف سال‌های اخیر یک بخشی که به شکل قراردادی در این مجموعه فعال بودند، تعدیل شدند.

کارگردان “دخترک کنار مرداب” افزود: متاسفانه مدیران قبلی این سازمان هیچ آشنایی و سنخیتی با سینما نداشتند و با جرات می‌توانم بگویم که هیچ اطلاعی از مسائل جاری در سینما میان صحبت‌های آن‌ها دیده نمی‌شد. اصلا بحث من خوب یا بد بودن مدیریت این افراد در سمت‌های خود نیست که آن هم در جای دیگری قابل بحث است اما موضوع ناآشنایی آن‌ها با مقوله سینما و موضوعات مرتبط با آن است. طبیعی است وقتی هنرمندان و اهالی آن حرفه را نمی‌شناسید قطعا عملکرد خوبی هم در این سمت ارائه نخواهید کرد. ما از زمان مرحوم سیف الله داد دیگر مدیری از جنس سینما بر این مسند ندیده‌ بودیم و تنها امید ما این است که مدیر جدید به تمام ابعاد مسئولیتی خود در سینما آگاه باشد. ما در سازمان سینمایی علاوه بر اینکه مشکل جدی در تولید که وظیفه فارابی است، داریم، در شوراهای پروانه ساخت و نمایش و معاونت‌ها و تمام ارکان نیاز به بازنگری و اصلاح قوانین داریم.

ژکان درباره مدعیات مرتبط با دوران طلایی فارابی در دهه شصت اظهار داشت: بعد از انقلاب اسلامی، محمد بهشتی و مسئولان وقت تصمیم گرفتند مرکزی دایر کنند که در آن مقوله فیلمسازی به صورت جدی آغاز شود و با دعوت از همه اهالی سینما که در ایران مانده بودند این هنر را دوباره احیا کنند. به همین دلیل با دعوت از کارگردانان، تهیه‌کنندگان و دست‌اندرکاران سینما، فارابی را در سال ۶۲ پایه‌گذاری کردند. این عزیزان با من هم از دوران “سربداران” آشنا بودند و خواستند که در این راه با آن‌ها همراه شویم و ایده‌های خود را مطرح کنیم. در آن دوران فارابی نقش اساسی را در بازسازی سینمای پس از انقلاب اسلامی ایفا کرد و به نوعی سینما دوباره جان گرفت. این نکته هم قابل اهمیت و توجه است که جوان‌هایی که در آن زمان در بنیاد فارابی جمع شدند همه پیش از انقلاب به مرز پختگی رسیده بودند و یک ظرفیت بالقوه‌ای در آن‌ها وجود داشت که با حمایت فارابی بالفعل شد. سینماگرانی که در دهه ۶۰ کار خود را با فارابی آغاز کردند کسانی بودند که نسل اول سینما را درک کرده بودند و از آن‌ها به عنوان پدران هنری خود سرمشق گرفته بودند. ما چند نفری که در آن زمان در فارابی به عنوان نفرات اول شروع به کار کردیم از جمله کیانوش عیاری، مسعود جعفری جوزانی محمدعلی سجادی و دیگرانی که بودند، میوه‌های رسیده‌ای محسوب می‌شدند که باید به ثمر می‌نشستند که این اتفاق توسط بنیاد تازه تاسیس فارابی رقم خورد. من اعتقاد دارم این ظرفیت و پتانسیل نیروی جوان و پخته بود که دست به دست فارابی داد و آن دوران طلایی دهه شصت اتفاق افتاد. این سینماگرانی که بعد از نقلاب اسلامی شکوفا شدند همان کسانی بودند که پیش از انقلاب در آن وضعیت فیلم فارسی به سینمای جدی و عمیق فکر می‌کردند و دغدغه ساخت تولیدات درجه یک هنری را داشتند. در اواخر دهه ۴۰ یک روشنایی با وجود آدم‌هایی مثل بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و کامران شیردل به سینمای ایران آمد و باعث شد تا این رویه در پس از انقلاب ادامه پیدا کند. وجه غالب سینما در پیش از انقلاب فیلم‌فارسی‌هایی بود که ساخته می‌شدند و بدنه اصلی سینما را تشکیل می‌دادند. در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ این سینماگران دغدغه‌مند با چه مشقت و رنجی فیلم‌شان را می‌سازند و در حقیقت نطفه سینمای جدی را در ایران شکل می‌دهند. حالا پس از انقلاب این نسل با مجموعه فارابی یک ترکیبی را تشکیل می‌دهد که باعث پایه‌گذاری امر سینما در کشور می‌شود.

کارگردان “چهره به چهره” گفت: فارابی مدام شعار حمایت از سینمای کودک سر می‌دهد اما در عمل هیچ حمایتی از بخش خصوصی در این حوزه نمی‌کند و یک ریال از بودجه این حوزه را صرف فیلم‌های کودک و نوجوان بخش خصوصی نمی‌کند. ما قبل از شروع جشنواره کودک اعلام کردیم که در مضیقه مالی قرار داریم و برای اتمام فیلم و فرستادن آن به جشنواره نیازمند کمک فارابی هستیم اما اعلام کردند که توان کمک و حمایت مالی را به هیچ عنوان ندارند. فارابی مدت‌هاست که اعلام بی‌پولی و نداری می‌کند و حتی به فیلم ما که در جشنواره کودک نیز حضور داشت هیچ اعتنایی نداشتند. از همه دردآور‌تر آنجاست که مدیران فارابی بودجه هنگفت را بابت جشنواره کودک گرفتند ولی حتی بابت دی‌سی‌پی آثار هم یک ریال خرج نکردند!! ما برای اکران فیلم‌هایمان در سینماهای جشنواره کودک با بودجه هنگفت باید دی‌سی‌پی فیلم را هم خودمان با هزینه شخصی آماده کنیم و به جشنواره تحویل دهیم تا آن‌ها اکران کنند و در نهایت هم هیچ توجهی به ما نشود. ما در بخش خصوصی به نوعی دیوانگی کردیم که به سراغ ساخت فیلم در حوزه کودک رفته‌ایم ولی حداقل توقعی که از نهادی مثل فارابی وجود دارد این است که به شعارهای خودش توجه داشته باشد نه اینکه در تولید و اکران فیلم‌های کودک و نوجوان هم که فعلا دارای مسئولیت است هیچ نقشی ایفا نکند. در اکران و پخش هم سینمای کودک کاملا یتیم و بی‌پدر است و شما در نظر بگیرید که با این حجم از تولیدات پشت در اکران مانده چه بلایی به سر سینمای کودک خواهد آمد. امیدوارم با توجه به شرایط جدید سازمان سینمایی سیاست‌هایی اتخاذ شود که در نهایت سینما از قبل آن‌ها متنفع شود و این دوران رخوت و بی‌جانی سینما بالاخره به پایان برسد.