1

یک اتفاق غریب⇐برخی از مهمترین منتقدان انحلال خانه سینما در مجمع عمومی کانون کارگردانان حضور نداشتند!/آیا خانه سینمای منحل‌شده بیشتر از خانه سینمای بازشده اهمیت داشت؟

سینماژورنال: خانه سینما در دو سال اخیر بیشتر از آن که مرجعی باشد برای گردهمایی اهالی سینمایی که بسته شدن تنها نهاد صنفی خود را تاب نیاورده و سعی کردند در همه روزهای بسته شدن این نهاد کنار هم باقی بمانند تبدیل شده است به نهادی که اختلافات داخلی بدجوری به پیکره آن آسیب وارد کرده است.

به گزارش سینماژورنال منفعت طلبی معدودی از اعضای رده بالای این نهاد در طی سالیان گذشته و البته علاقه فراوان این عده برای امتداد حضور مستقیم یا غیرمستقیم خویش در کرسیهای بالای این نهاد موجب شده ورود نیروهای تازه به حلقه های مرکزی صنوف مختلف این نهاد تقریبا غیرممکن باشد و به این ترتیب پویایی که رمز اصلی هر نهاد صنفی است تقریبا از این مجموعه رخت بربندد.

اگر بخواهیم دستاورد چنین خط مشی ای را هم ارزیابی کنیم جز برگزاری جشنهای سالانه ای که البته هزینه‌زا هستند این روشهای تمامیت خواهانه کمترین نفعی به حال اهالی صنوف نداشته است و البته که اعضای صنوف سعی می کنند به طرق مختلف و از جمله عدم حضور در نشستهای مربوط به مجامع عمومی، اعتراض خویش را نشان دهند.

چرا اعضاء علاقه ای به شرکت در مجمع ندارند؟
چندی قبل این کم توجهی به مجمع عمومی را در صنفی موسوم به منتقدان خانه سینما دیدیم و اخیرا هم همین کم توجهی در صنف کارگردانان خانه سینما رخ داد.

کانون کارگردانان خانه سینما که اغلب به عنوان موتور محرکه خانه سینما از آن یاد می شد و البته که تصمیمات این کانون تأثیرگذاری مستقیمی بر سیاستهای کلی خانه سینما داشت شنبه گذشته در حالی مجمع عمومی خود را برگزار کرد که از میان بیش از 300 عضو با احتساب آنها که وکیل برخی از غایبان شده بودند فقط 70 نفر در مجمع حاضر شده بودند!! تازه از این رقم 70 هم حدود 13 نفر اعضای شورای مرکزی و بازرسان بودند.

آمار حاضران در مجمع عمومی صنفی که در همه سالهای اخیر بازوی اصلی تولید در سینمای ایران بوده و بسیاری از کارگردانان سرشناس ایرانی عضو آن هستند چه معنایی دارد جز آن که اعضاء علاقه ای به شرکت در مجمع عمومی نهاد صنفی خود ندارند؟

این عدم علاقه از کجا نشأت گرفته؟ مگر بخش عمده اعضای غایب همان هایی نیستند که در زمان تعطیلی خانه سینما و شکل گیری خانه سینمای شماره 2 همه تلاش خود را کردند تا در مذمت انحلال سخن گویند؟ پس چرا حالا دو سال بعد از بازگشایی مجدد خانه سینما این اعضاء حتی در مجمع عمومی صنف خود هم شرکت نمی کنند.

چرا اعضاء این قدر بی تفاوت شده اند
مگر نه اینکه در سالهای اخیر حرفه کارگردانی در ایران با مشکلات ریز و درشت بسیاری روبرو بوده که یکی از اصلی ترین راههای حل مشکلات توسل بر همین صنف است. پس چرا اعضای صنف این قدر بی تفاوت شده اند؟

پاسخ را باید در همان خط مشی نادرستی دانست که معدودی از وابستگان به حلقه های بالادستی خانه سینما درپیش گرفته اند؛ گروه بازی و نوچه پروری در راستای برخورداری الی الابد از مزایای مادی حضور در حلقه بالایی صنف، قبل از هر چیز اعضای مستقل را نسبت به صنف نومید می کند و البته که با نومیدی اعضای مستقل و انزوای آنان است که رفته رفته صنف هم مفهوم حقیقی خود را از دست می دهد.

وقتی صنف کار خود را درست انجام ندهد ارگان دولتی سینما وارد می شود
البته که این به حاشیه رفتن صنف هم سبب ساز آن می شود که مرجع دولتی سینما یعنی سازمان سینمایی چاره ای نداشته باشد جز آن که برای حل مشکلات صنفی سینماگران خود وارد عرصه شود.

همین چند روز پیش شورای حل اختلافی در سازمان سینمایی به راه افتاد که اصلی ترین هدف آن حل مشکلات حقوقی سینماگران با حضور نماینده ای از قوه قضاییه است. (اینجا و اینجا را بخوانید) اینکه چرا با وجود شورای داوری خانه سینما چنین شورایی راه افتاده را فقط و فقط باید به همان به حاشیه رفتن صنف نسبت داد.

این یک واقعیت است که حلقه های تصمیم گیرنده در خانه سینما نتوانسته اند یا شاید هم نخواسته اند حل مشکلات صنفی اعضاء را الویتی کنند بر مسئولیتهای خویش و نتیجه اش این شده که بدنه صنف مشکلات و درددلهای خود را به طور مستقیم با مسئولان دولتی سینما در میان گذاشته اند و این مسئولان هم بهترین چاره را این دانسته اند که شخصا وارد گود شده و به زعم خود برای حل مشکلات صنفی آستین بالا بزنند.

ای کاش بازگشایی خانه سینما مجالی می شد برای حل مشکلات صنفی
رییس سازمان سینمایی همه دو سال اخیر را صرف حمایت از خانه سینما کرد و تا توانست به این نهاد اعتبار بخشید اما مشکل اینجا بود که بالادستیهای این نهاد به جای اینکه این اعتبار را زمینه ای کنند برای دسته بندی مشکلات صنفی و برنامه ریزی برای حل این مشکلات همچنان درگیر تسلسلی بودند که یک طرفش مصاحبه برای زیر سوال بردن انحلال قبلی خانه سینما بود و طرف دیگرش دریافت کمکهای مالی برای برگزاری جشنها! طبیعی بود که این رویه چنان که باید مورد پسند سازمان سینمایی هم قرار نگیرد که به جای برداشتن حل مشکلات صنفی از دوش اعضاء مرتب با گلایه ها و انتقادات سینماگران از کم کاری صنوف مواجه بود.

شکی نباید داشت که اگر تزریق خون تازه به رگهای هیأت‌های مرکزی صنوف مختلف خانه سینما زودتر از اینها صورت می‌گرفت و البته مشکلات صنفی با دسته بندی به‌موقع در مسیر اصلاح قرار می گرفت کار به جایی نمی‌رسید که در یک مورد سازمان سینمایی برای حل مشکلات حقوقی سینماگران آستین بالا بزند.

این می‌تواند آغاز مسیری باشد که سازمان سینمایی برای حل مشکلات صنفی سینماگران خواهد پیمود و نتیجه طبیعی این مسیر در حاشیه قرار گرفتن بیشتر خانه سینما خواهد بود…

زمانی خانه سینما منحل شده بود ولی در کانون توجه قرار داشت و حالا دو سال از بازگشایی آن می‌گذرد و بلحاظ فعالیت صنفی، تقریبا به حاشیه رانده شده! چرایی این وضعیت پرسشی است که پاسخ آن فقط و فقط به آزمودن تجربیات منفعت طلبانه ای بازمیگردد که در سالهای اخیر در این تنها نهاد صنفی سینمای ایران رواج داشته است.