1

چرا سینمای ایران به نقد آقازادگان نمی‌پردازد؟⇐علیرضا داوودنژاد: چون آقازادگان در سينما هم نفوذ كرده‌اند!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: با وجود اينكه هر روز خبرهاي تازه‌اي از نفوذ آقازاده‌ها در دستگاه‌هاي اجرايي به ميان مي‌آيد و «ژن خوب» به عنوان كليدواژه‌اي براي تقبيح پديده آقازاده‌هاي رانتخوار به كار مي‌رود، هنوز مردم نمي‌توانند ردپاي آقازادگي را آن طور كه در جامعه با آن روبه‌رو هستند، در فيلم‌هاي سينمايي ببينند. چرا سينماي اجتماعي جز در موارد معدود به‌سراغ موضوع آقازاده‌هاي مدعي «ژن خوب» نرفته است؟ در عوض اما مي‌بينيم كه آقازاده‌ها توانسته‌اند در بدنه سينما رسوخ و نفوذ كرده و به دنبال بسط تسلط خود در سينمايي هستند كه مدعي مردمي بودن است.

 به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» ژن‌هاي خوب، آقازاده‌هاي رانتخوار، افرادي كه به واسطه روابط‌ فاميلي به پست‌هاي اجرايي رسيده‌اند و صلاحيت‌شان در تصدي آن پست‌ها محل شك و شبهه است. اگر اين پديده اجتماعي در جايي غير از ايران رخ مي‌داد، سينماي‌شان چه واكنشي نسبت به آن داشت؟!

وقتي در سينماي باليوود، غول آسيايي سينما، پليس فيلمسازان را تحت فشار قرار مي‌دهد كه تصويري مثبت از پليس را به تصوير بكشند، فيلمسازان هندي در مقابل اين فشار مقاومت مي‌كنند. آنها حتي در قالب فيلم‌هاي كمدي هم كه شده، پليس رشوه‌بگير، فاسد و همكار با باندهاي تبهكار را به تصوير مي‌كشند. فيلمسازان امريكايي معتقدند وال‌استريت پر است از آدم‌هايي كه ثروتشان را از راه نامشروع و از طريق رانت به دست آورده‌اند. آنها در طول سال فيلم‌هاي متعددي درباره وال‌استريت نماد سرمايه‌داري امريكايي مي‌سازند. از نظر فيلمسازان اين كشور، «گرگ وال استريت» نماد آن چيزي است كه در پشت پرده معاملات بورسي و وام‌هاي بانكي مي‌گذرد؛ نظام مالي فاسدي كه افراد باهوش مي‌توانند با ايجاد رابطه و سوء‌استفاده از شرايط به سود باد آورده‌اي برسند.
 فيلمسازان آمريكاي جنوبي كه سبك خود را در فيلمسازي دارند، نگاه اجتماعي‌شان به باندهاي تبهكار قاچاق مواد مخدر را مي‌توان در فيلمي مانند «شهر خدا» ديد. آنها علت فقر و بدبختي‌شان را در ميان درگيري ميان كارتل‌هاي مواد مخدر و دولت‌هاي فاسد جست‌وجو مي‌كنند.

سينماي اجتماعي در جهان بازتابي است از آنچه در يك جامعه در حال رخ دادن است و فيلمساز آگاهانه و براي رفع مشكلات يا گسترش خوبي‌ها، به آن مي‌پردازد.

در اين بين در سينماي ايران كه داعيه‌دار حضور در ميان چند كشور صاحب سبك سينما است، و بيشترين توجه را به سينماي اجتماعي دارد، با وجود اين مي‌بينيم بسياري از مواردي كه جامعه به آن مبتلا است، در فيلم‌هاي سينماي ايران كمتر ديده شده يا حتي بايكوت مي‌شود.
بحث نفوذ آقازاده‌ها در دستگاه‌هاي اجرايي و بخش مديريت دولتي، موضوعي است كه در چند سال اخير توجه مردم و رسانه‌ها به آن زياد شده است، به‌خصوص امسال كه استفاده از اصطلاح «ژن خوب» به كليدواژه‌اي براي تقبيح حضور آقازاده‌ها و منفعت طلبي‌هاي آنها تبديل شد.

اما چقدر آقازادگي در سينماي ايران بروز و ظهور داشته است؟ مي‌شود گفت بسيار كم و حتي انگشت‌شمار فيلم‌هايي بوده‌اند كه به نحوي به مبحث آقازاده‌ها پرداخته‌اند.

مصطفي كيايي در فيلم «خط ويژه» يكي از پررنگ‌ترين پرداخت‌ها را به آقازادگي در سينماي ايران داشته است. سعيد سهيلي نيز در فيلم «گشت2» به آقازاده‌هاي فاسد پرداخته است. اما چقدر مي‌توان با اين تعداد معدود، ادعا كرد كه سينماي اجتماعي در ايران توانسته همپاي خواسته‌هاي مردمي باشد؟!

عليرضا داود‌نژاد، كارگردان پيشكسوت سينماي ايران سال گذشته با فيلم سينمايي «فراري» به جشنواره فيلم فجر آمد؛ فيلمي كه تحسين منتقدان سينما را در پي داشت. اين فيلم رگه‌هاي پررنگي از پرداخت به آقازادگي را در خود داشت. داستان «فراري» و حتي ارجاع به تصاوير دوربين‌هاي مداربسته از يك حادثه واقعي كه براي يك آقازاده رخ داد، براي كساني كه اخبار سياسي و اجتماعي را دنبال كرده‌اند، اتفاق ناگواري را يادآور مي‌شود كه در آن يك پسر منتسب به خانواده‌اي سرشناس به همراه دختر همراهش كشته مي‌شوند.

اين فيلم هنوز به دليل اختلاف‌هايي كه وجود دارد، امكان اكران عمومي پيدا نكرده است. داود‌نژاد، كارگردان «فراري» زمان احتمالي اكران فيلم را به بعد از حل اختلاف فعلي موكول مي‌كند. اين كارگردان در پاسخ به اين سؤال كه چرا سينماي ايران نتوانسته به پديده آقازادگي بپردازد، مي‌گويد: آقازادگي مشكل بزرگ امروز زندگي اجتماعي و سياسي ما است كه وابستگي مبناي كار آن است.
 وی ادامه داد: اين وابستگي در شديدترين نوع آن در قالب رابطه پدر و پسري و در مراحل كمتر آن به صورت عمو و برادرزاده يا دايي و خواهر‌زاده خود را نشان مي‌دهد، در رتبه پايين‌تر هم شاهد روابطي مثل بچه باجناق هستيم. اينكه ملاك تعيين مناصب بر اساس درجه وابستگي خانوادگي شده است، صدمات جدي و جبران‌ناپذيري را به جامعه ما ‌زده است. جاي پرداختن به اين معضل سال‌ها است كه در سينماي ما خالي بوده و هنوز هم خالي است. دهه‌ها است كه نمي‌گذارند سينما سراغ چنين موضوعاتي برود. حتي سعي كرده‌اند چنين روابطي را در سينما سانسور كنند. با اين كار رابطه سينما با مردم را قطع كرده‌اند و مردم آنچه را در جامعه مي‌بينند، در فيلم‌هاي سينمايي نمي‌بينند. داود‌نژاد درباره اينكه چه كساني باعث مي‌شوند سينما نتواند به پديده آقازادگي بپردازد، پاسخ مي‌دهد: خود همين آقازاده‌ها در سينما نفوذ كرده‌اند و مانع اين شده‌اند كه ارتباط ميان زندگي مردم و سينما برقرار شود و همين باعث شده سينما از جامعه خارج شود.

اين كارگردان پيشكسوت در پاسخ به اين سؤال كه چرا فيلمسازان اجتماعي در ايران نيز تمايلي به پرداختن به پديده آقازادگي ندارند، تأكيد مي‌كند: سينماي ايران وضعيت طبيعي ندارد و فيلمساز از جامعه‌اش دور شده است.
به نظر مي‌رسد پرداختن به پديده آقازادگي با توجه به اينكه اين روزها آقازاده‌ها در حال گسترش نفوذ خود در سينما هستند و در قامت تهيه‌كننده خود را به بدنه سينماي ايران تحميل مي‌كنند، سخت‌تر نيز شود.