… و بالاخره حسن پورشیرازی به حرف آمد/«پیرپسر» و مشکلات تصویب!
سینماروزان: از زمان اکران ویژه فیلم “پیرپسر” در جشنواره فجر۴۳ تا حالا که فروش فیلم به حدود ۱۵۰ میلیارد رسیده، به جز اکتای براهنی کارگردان و حامد بهداد و لیلا حاتمی بازیگران فیلم، تقریبا هیچ اظهارنظری از سوی حسن پورشیرازی درباره “پیرپسر” نشنیده بودیم ولی درنهایت اکران فیلم در خانه هنرمندان باعث شد حسن پورشیرازی هم درباره فیلمی که با درخشش او، بسیار دیده شده، سخن گوید.
حسن پورشیرازی در این نشست گفت: باید از اکتای براهنی تشکر کنم که به من اعتماد کرد. سناریوی این فیلم، سه سال در دستم بود و من بهعنوان یک بازیگر سمج مرتب پیگیر بودم؛ زنگ میزدم و میپرسیدم: «کِی شروع میکنیم؟» خوشحالم که پروژه به موقع شروع نشد، تا من توانستم در آن حضور پیدا کنم. اکتای براهنی مدام روی فیلمنامه کار میکردند. یک مدت مشکلاتی مختلف برای تصویب پیش آمد، بعد که تصویب شد، کرونا آمد و همهچیز عقب افتاد. اما در نهایت، این مسیر پرچالش به نتیجه رسید. من خیلی خوشحالم که با این تیم کار کردم. حامد بهداد عزیز دل من است، و محمد ولیزادگان بهعنوان یک بازیگر جوان، واقعاً درخشید؛ فوقالعاده بود. در کل، ما یک تیم خیلی خوب بودیم.
حسن پورشیرازی با اشاره به خاطرات تلخ سینمایی خود ادامه داد: خوشبختانه در محضر بزرگان بسیاری بودم اما اگر بخواهم کمی شخصیتر بگویم، راستش هرجا که بودهام، بیشتر خاطرات تلخ برایم مانده. متأسفانه هر بار یک فقدان یا تلخی همراهش بوده است. نمیخواهم اینجا به تفصیل تعریف کنم، اما مثلاً روزی که با بهرام بیضایی کار کردم و بعد رفتنش را دیدم، خیلی چیزها برایم تمام شد یا وقتی خبر درگذشت داریوش مهرجویی را شنیدم؛ درست یک هفته قبل از آن با من تماس گرفته بود و گفته بود: «میخواهی کار کنی؟ زنگ بزن، بیا.» صدایش هنوز در هندزفریام مانده است. این رفتوآمدها و فقدانها خیلی سخت، اما اجتنابناپذیر بوده است.
او افزود: در ۲۰ سال گذشته، خیلی گفتوگوها و آرزوها با دوستان داشتیم. مثل همان روزی که با مازیار میری نشستیم و صحبت کردیم؛ امیدوارم خداوند سلامتی دوباره به او بدهد. اما گذر این سالها نشان داده که شرایط زندگی در ایران چقدر خاص و حساس است؛ آدمها صبح و شب با امید و ناامیدیهای بزرگی زندگی میکنند.
اکتای براهنی در این نشست گفت: امیدوارم حالتان خوب باشد و فیلم پشتصحنهای که دیدید، خستهتان نکرده باشد. ما در این فیلم میخواستیم کمی از مراحل رسیدن به آن چیزی که میشود گفت «جنون مقابل دوربین» است را نشان بدهیم. فیلم سکانسهای بسیار سختی داشت و واقعاً فشار زیادی به بازیگران آمد. همین حالا که اینجا نشستهایم، یاد آن روزها میافتم؛ روزهایی که با عوامل فیلم پشت سر گذاشتیم. واقعاً شنیدن این همه تحسین برای من مایه افتخار است، هرچند خودم گاهی در این تعریفها گیج میشوم. فقط خوشحالم که این فیلم هست و امیدوارم جایگاهی در تاریخ سینمای ایران پیدا کند.
حامد بهداد در ادامه این نشست گفت: فکر میکنم این ماجرا به قبل از سال ۱۳۸۰ برمیگردد. در همان سالها هم با آقای براهنی نشست و برخاستهای زیادی داشتیم و جلسات زیادی دور هم بودیم. در مورد فیلم، تقریباً حرفهای زیادی گفته شده است. من هم تا جایی که توانستم مصاحبههای متعددی انجام دادم، چون به اهمیت این فیلم پی برده بودم. خواستم این گفتوگوها بهعنوان «خاطرات شفاهی» در اطراف فیلم باقی بماند.
او ادامه داد: همهچیز در این فیلم مثل رشتههای زنجیر به هم پیوسته است. کار بازیگر پر از فراز و نشیب است. جامعه بالا و پایین دارد، دل آدم را گاهی خالی میکنند، گاهی پر. بازیگر هم درست مثل آدمهای عادی در تلاطم است. ما قطرههایی هستیم که در کنار هم دریا و اقیانوس میسازیم. بازیگر هم انعکاس جامعه است؛ روح جامعه روی جانش مینشیند. او گاهی سقوط میکند، گاهی اوج میگیرد. در نهایت، نه یک فیلم، بلکه کارنامهی کامل یک بازیگر سنجیده میشود. همانطور که دربارهی بزرگان سینما قضاوت میشود: عزتالله انتظامی، بهروز وثوقی، فردین… همه را با مجموع کارهایشان میسنجند.
محمد ولیزادگان در این نشست گفت: واقعیت اینکه حرف زیادی ندارم، جز اینکه خوشحالم. وقتی به این تجربه نگاه میکنم، خاطرات چند سال گذشته دوباره برایم زنده میشود؛ درد و رنج آن روزها، اما در عین حال شادی و لذتِ یک تجربه شگفتانگیز در کنار دوستان و اساتید عزیز. یادم میآید که همهچیز دقیقاً همان بود که از ابتدا روی کاغذ نوشته شده بود؛ با جزئیات و ریزهکاریها. همین هدایت من شد و مسیرم را روشن کرد. برای همین از اکتای عزیز ممنونم. از تیم بازیگری درجهیکی هم که کنارش تجربه داشتم سپاسگزارم و امیدوارم بستر و امکانی فراهم شود تا از این دست کارها بیشتر ساخته شود.
آناهیتا تیموریان طراح صحنه پیرپسر این نشست گفت: میخواهم از مردم ایران تشکر کنم. مردم با حضورشان و با اشتیاقشان برای دیدن یک اثر اصیل، نشان دادند که مخاطبان واقعی سینما هستند. واقعاً باید ایستاده آنها را تشویق کرد. منتقدین هم در شب اکران فیلم، چنان عاشقانه و تغزلی درباره اثر نوشتند که گویی نامهای است از عاشق به معشوق. کمتر پیش آمده بود که چنین نقدهایی درباره فیلمی در سینمای ایران نوشته شود.تشکر دیگرم از آقای براهنی است که به من اعتماد کردند و اجازه دادند اولین و شاید آخرین تجربه سینماییام در کنار ایشان رقم بخورد. بابت این اعتماد، بسیار سپاسگزارم.