1

نویسنده اصلاح‌طلب: كنسرت به مراتب از كافي‌شاپ‌، مهماني‌ خانگي يا دانشگاه كم‌خطرتر است!

سینماژورنال: حواشی مرتبط با لغو کنسرتهای کیهان کلهر و پرواز همای همچنان در جامعه رسانه ای کشور ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین واکنش سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار و نویسنده اصلاح طلب با نگارش یادداشتی در “اعتماد” بخش عمده ای از مخالفت با کنسرتها را آگاهی نداشتن از فضای حاکم بر چنین محیطهایی می داند.

این نویسنده اعتقاد دارد که اگر مخالفان کنسرتها با فضای حاکم بر این کنسرتهای و بخصوص کنسرتهای سنتی آشنایی داشته باشند این همه موضع گیری تند نسبت به آن صورت نمی دهند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را ارائه می دهد:

خدا بخير كند

قبلا هم اين حكايت را نوشته‌ام، اما چون واجد نكاتي قابل تامل است به اجمال تكرارش مي‌كنم كه بدانيد اشكال كار از كجاست و چرا مسائل ما لاينحل مي‌مانند و تبديل به معضل مي‌شوند. بعضي از رنود، مسائل را طوري طرح مي كنند كه به راحتي نشود حل و فصل‌شان كرد. خيلي سال پيش كه تازه «سينما» به ايران آمده بود، بعضي رنود براي اينكه سينما را از امر عادي در‌بياورند از بعضي علما سوال كرده بودند كه «يك جايي هست سربسته و تاريك بدون پنجره و روزن. زن و مرد داخل مي‌شوند در را پشت سر خود مي‌بندند و يك چيزي را كه روي ديوار مي‌اندازند تماشا مي‌كنند و… آيا چنين چيزي حلال است؟» امروز كه سينما به امر عادي بدل شده، مي‌فهميم اين طرح مساله خالي از شيطنت نيست، اما بسيار ديده‌ايم كه امور عادي ديگر را با چنين شيطنتي طرح كرده‌اند.

كنسرت به مراتب از كافي‌شاپ‌ها، يا مهماني‌هاي خانگي يا دانشگاه كم‌خطرتر است

خيلي از اينها كه از شنيدن «كنسرت» كهير مي‌زنند و از رفتن زنان به ورزشگاه حال‌شان بد مي‌شود، تاكنون نه به كنسرت رفته‌اند و نه به ورزشگاه و اگر دقيق با آنها وارد بحث شويم، مي‌فهميم كه تصوير روشني از كنسرت ندارند. كنسرت يك امر عادي است و به مراتب از كافي‌شاپ‌ها، يا مهماني‌هاي خانگي يا دانشگاه كم‌خطرتر است… حالا منظورم اين نيست كه كافي‌شاپ‌ها يا مهماني‌ها  و كلاس‌هاي دانشگاه خطرناكند. همان اوايل انقلاب هم امام و هم رهبري در برابر جداسازي دانشگاه‌ها موضع گرفتند و در حافظه آدم‌هايي به سن و سال من هست كه ديوار كشيدن يا پرده كشيدن وسط كلاس را نمونه تحجر عنوان كردند.

آدم مریض نیاز به کنسرت ندارد

كلاس يك امر عادي است و هر كس دانشگاه رفته باشد، مي‌داند كه هيچ مفسده‌اي بر آن مترتب نيست. البته آدم‌هاي مريض و فاسد نيازي به كلاس وكنسرت و سينما ندارند و كارشان را در هر جايي راه مي‌اندازند. يك دليل اين همه سر و صدا و مخالف‌خواني با برنامه‌هاي فرهنگي همين است كه اكثر متنفذين، تجربه حضور در كنسرت ندارند و به گوش و چشم نشنيده‌اند و نديده‌اند كه در كنسرت موسيقي- به خصوص موسيقي سنتي و كلاسيك- چه مي‌گذرد. در اين ميان هم البته رنودي هستند كه شيطنت مي‌كنند و طوري از برنامه‌هاي فرهنگي و هنري تصوير مي‌سازند كه عين آن سينماي كذايي نمي‌تواند امر عادي باشد.

هیچ بعید نیست…
اصولا طوري دارند فعاليت مي‌كنند و همه جانبه پيش مي‌روند كه ديگر هيچ امر عادي‌اي وجود ندارد. حالا ديگر حتي كلاس‌هاي ساده دانشگاه هم امر عادي نيستند و رگ غيرت ملت را به جوش مي‌آورند و هيچ بعيد نيست كاري كنند كه نه فقط ورزشگاه‌ها و كنسرت‌ها كه حتي روزنامه‌ها و مجله‌ها و پياده‌روها و كافي‌شاپ‌ها هم زنانه مردانه شوند. فرض كن درباره مجله‌ها بگويند يك صفحاتي هست كه دختران و پسران چيزي مي‌نويسند و مطالب‌شان را كنار هم مي‌بندند، عكس‌شان را هم به حالت خندان و شادان بغل هم چاپ مي‌كنند و درباره همه چيز هم اظهارنظر، بلكه انتقاد مي‌كنند و روي دكه‌ها هم و گاهي روي پياده‌رو مقابل دكه‌ها هم عرضه مي‌شوند و ملت هم بالا سرشان مي‌ايستند و گاهي مي‌خرندشان… خدا به خير كند.