1

نمره تاریخ: صفر؟

سینماروزان/ماتینا سیفی‌پور: برخی موزیسین‌های ایرانی و ازجمله امین‌الله رشیدی خواننده سنتی و شاهرخ شاهید خواننده ای که اخیرا در لس‌آنجلس فوت شد، ریشه های موسیقی رپ ایرانی را به بحر طویل نسبت می‌دهند یعنی تکرار مداوم یک رکن عروضی همچون “فاعلاتن فاعلاتن…” و از ابوالقاسم حالت و منظومه “هدهدنامه” به عنوان نمونه‌ای از بحر طویل و از جواد بدیع‌زاده و ترانه های عامه‌پسندی مثل “آقا جون یکی یه پول خروس…” به عنوان پیشگام موسیقی رپ در ایران نام می‌برند؛ نوعی کلام همه‌فهم با پایه های طنز و قدری هم طرب اساس بحر طویل است ولی در نقطه مقابل آنچه به عنوان رپ در آمریکا یاد می‌شود برآمده‌ی فرهنگ سیاهپوستان و حاشیه نشینان لاتین ایالات متحده، است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از صبح‌نو، در دهه هفتاد میلادی رپ سلاحی موسیقایی برای جوانان سیاه پوست بود که تبعیض نژادی را به چالش بکشند و از آنجا که کارخانه رویاسازی آمریکایی هر عنصری ولو ضد خود را به ابزاری در خدمت خود و بیزنس خویش درمی‌آورد موسیقی رپ هم ظرف چند دهه به دالانی رهنمون شد که به زحمت سالی دو آلبوم اعتراضی بدردبخور از دل آن درآید.

رپ فعلی در ایران نمی‌تواند امتداد آن قطعات شوخ و شنگ امثال بدیع زاده باشد ضمن اینکه تلاش‌های امثال شهرام آذر در آلمان و بعدتر لس آنجلس برای سرودن و اجرای قطعاتی در نقد بیکاری، چندهمسری، خدمت اجباری، سودای خوانندگی و…، نمی‌تواند حتی پدرخوانده رپ فعلی باشد چه برسد به پدر آن چون او نیز کم و بیش بر مختصات فرهنگ ایرانی و با حداقل رکاکت کلامی ترانه های خود را اجرا می‌کرد و تازه در هر آلبوم، تعدادی قطعه شش و هشت و بندری هم قرار می‌داد تا ضرب تند آن قطعات رپ را بگيرد چون شهرام آذر خودش، موزیسین بود و در کنار رهبری ارکستر چهره‌های نامدار موسیقی پاپ مثل ابراهیم حامدی،

رپ را هم به عنوان نوعی دغدغه شخصی ادامه داد.
رپی که امثال امیر تتلو به آن شهره اند رپی است بی ریشه در داخل و کاملا کپی‌برداری از همان موسیقی های دهه هفتاد سیاهان و به مانند هر کپی کاری دیگر چون به فرهنگی دیگر تعلق دارد نمی‌تواند جز در بخشی از نوجوانان و جوانان پایگاه پیدا کند. تتلو نفر اول این شکل از موسیقی رپ نبود و کنار او امثال سروش هیچکس، یاسر بختیاری، رضا پیشرو، حسین تهی، شاهین نجفی و… بودند که سعی کردند با قرار دادن نوعی دکلماسیون سیاسی-اجتماعی بر روی ریتم های عمدتا غربی، خود را خواننده رپ و گاهی حتی در حالتی متوهمانه مبارز سیاسی!! بخوانند.

چرا رپ ایرانی از بدیع‌زاده و شهرام آذر رسید به تتلو؟
چرا رپ ایرانی از بدیع‌زاده و شهرام آذر رسید به تتلو؟

آنچه تتلو را از مابقی رپرهای متوهم مجزا کرد تلاشی بیش از حد بود برای وصله پینه کردن خود به سیاست‌بازی و کار را به جایی رساند که یک بار روی ناو رفت و دفعه دیگر کنار یک کاندیدای ریاست جمهوری نشست بلکه بتواند راهی به دنیای مجاز موسیقی برگزار کند به خصوص که او به هوادارانی موسوم به تتلیتی می‌نازید که از همان اولین کنسرت‌های خارج از ایرانش، معلوم شد بیشتر هوادار مَجاز هستند تا واقعیت.

تتلو در سال‌های مهاجرت به ترکیه بیش از آن که بر موسیقی تمرکز کند و به دنبال آن باشد که هم در کار خود و هم در موسیقی رپ، اتفاقات تازه ای را رقم بزند بیشتر بدل به شاخ اینستاگرامی شد. آن تنه زنی به سیاسی بازی و این شاخ‌‌بازی در اینستاگرام هر دو ناشی از رشد فرهنگی حداقلی این خواننده بود. همه جای دنیا خوانندگان چهره، مدیر برنامه هایی باتجربه و به مراتب باسوادتر از خود دارند که در مواقع تردید به کمک شان می روند ولی در اینجا متاسفانه اغلب افرادی مدیر برنامه می‌شوند که کوتوله‌تر از نفر اول بوده و بیشتر امربر باشند تا صاحب ایده که البته مختص رپ نیست و درسلبریتی های ورزشی و سینمایی نیز فراوان معادل دارد.

تتلو قریحه موسیقایی بدی نداشت و چند ترانه رمانس اش اگر برای تنظیم به دست موزیسین های حرفه ای می افتاد چه بسا که جریانی تازه بود در موسیقی عامه پسند ولی اصرار بر عمل به خواسته‌های مشاوران جعلی و کاسب مسلک او را در گرداب عمل(!) قرار داد و مصداق “نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم…”! پرده دری های جنسی هم آش را شورتر کرد چون نه از سر اندیشه که صرفا برای افزایش جذب فالوئر و دریافت آگهی های تبلیغاتی بیشتر بود. امثال تتلو ته مایه های موسیقی را می شناسند ولی کمتر تاریخ خوانده اند و نمی دانند اساس فرهنگ ایرانی چه قبل و چه بعد از اسلام نوعی حجب و رواداری در باب صور قبیحه بوده. اینکه در بیغوله های حومه نیویورک، رپرهایی هستند که  بی پرده و عریان درباره همه جور فعل جنسی می خوانند ناشی از موطن آنهاست و فرهنگی که با آن بزرگ شده‌اند.

اینکه بی درک زیست بوم ایران از آنها کپی کرده و بر این کپی کاری اصرار کنیم شاید در کوتاه مدت ابزار جلب توجه باشد ولی در بلندمدت فقط و فقط به فاصله گرفتن بدنه مخاطب و درنهایت شکل گیری نوعی گتوی بسته و حلقه ای معدود است که اصلی ترین آفت آنها، مجیزگویی دائمی و جلوگیری از رشد موسیقی است.
تتلو اگر مشاوران آگاهی داشت که او را با فرهنگ ایران و ایرانی آشنا می‌کردند و یا حداقل خود اندکی بیشتر دانش تاریخی می‌داشت این چنین تیشه به ریشه خود نمیزد…