1

مهدی کرم‌پور روی آنتن زنده بیان کرد⇐ما یک چیز از شوروی سابق یاد گرفتیم به نام خانه سینما!! که حتی دیگر در آنجا هم وجود ندارد!/با تجمع نخبگان در رأس صنف سینما مواجه نیستیم؛ افرادی که سابقه کاری روشنی ندارند در رأس صنف قرار گرفته‌اند/در صنف سینما، اعضای شورای مرکزی، از سایر افراد به عنوان اهرم استفاده می‌کنند/اولویت دولت روحانی هیچگاه بخش فرهنگ و هنر نبوده است/فارابی مثل همیشه در دور تسلسل مشاوران تکراری افتاده!!!/باید نقشه راه سینما را عوض کرد؛ با آدمهای تکراری فرقی میان ایوبی و حیدریان نیست!!!

سینماروزان: مهدی کرم پور جزو معدود سینماگران ایرانی است که اغلب کوشیده نظرات صریحی که نسبت به آفتهای سینمای ایران را داشته تا حدی بالا بدون سانسور بیان کند.

حضور مهدی کرم پور روی آنتن شبکه «شما» و برنامه «شبهای شفاهی» هم سبب ساز آن شد که وی باز هم به مانند همیشه بی پروا سخنانش درباره امور مختلف سینما را بیان کند.

 مهدی کرم‌پور درباره مشکلات صنف سینما با بیان برای ما که جنون خدمت به مردم داریم، این تفکر همیشه هست که برای خدمت به مردم حرکت خواهیم کرد، گفت: من هم با چنین تصوری وارد کار صنفی شدم و بسیاری از لحظات خوب زندگی‌ام را در کار صنفی گذراندم. اما واقعیت این است که تشکل‌های ما هیچ‌گاه به شکل صحیح خود رشد نکرده‌اند و تبدیل به باشگاه‌هایی شدند که یا اعضای شورای مرکزی، از سایر افراد به عنوان اهرم استفاده می‌کنند تا به اعمال فشار یا چانه‌زنی خود برسند، یا نخبگان تصمیم گرفتند که در کارهای صنفی حاضر نباشند همین موجب شده که دلسردی و دلزدگی در کارهای مشارکتی به وجود بیاید. البته مقصودم تلاش‌های فردی نیست. به صورت عام، اساس کارهای صنفی در ایران به درستی پایه‌گذاری نشده و ما نیازمند یک بازتعریف دوباره هستیم. متاسفانه امروزه با تجمع نخبگان در رأس کارهای صنفی مواجه نیستیم و بیشتر کسانی که سابقه کاری روشنی ندارند در این امور مشارکت می‌کنند. همین باعث شود که افراد از مواضع صنفی برای کارهای شخصی خود بهره ببرند و درنتیجه سایرین از مشارکت در امور صنفی دلزده شوند.

مهدی کرم‌پور درخصوص حضور تأثیر مافیا بر رونق سینمای ایران، با اشاره به اینکه گردش سینمای ایران اصلا گردش حیرت‌انگیزی نیست، بیان کرد: وضعیت فروش سینماها که رقمی نزدیک به 15 میلیارد است در مقوله صنعت سینما بیشتر شبیه شوخی است. مافیا زمانی رشد می‌کند که سودهای کلانی در آن اتفاق بیفتد. اینکه بعضی از افراد امکانات بهتری دارند، اینکه عدالت در امکانات وجود ندارد، مسائله غیرقابل انکار است اما من به مافیا معتقد نیستم.

مهدی کرم‌پور در تحلیل عملکرد دولت‌های مختلف و دولت فعلی که زمانی مدافع آن بوده است، با بیان اینکه به تناسب موجودی‌ای که وجود داشت و به نسبت وظیفه‌اش در مقام یک هنرمند، در هر دو دوره به آقای روحانی رای داده است، بیان کرد: اما همیشه می‌دانستم که اولویت دولت روحانی هیچگاه بخش فرهنگ و هنر نبوده است.  اولویت این دولت هم مثل سایر دولت‌های تکنوکرات، سیاست خارجی و اقتصاد است، مثل دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی. مشخصا بودجه‌ای که برای این بخش درنظر گرفته شده، نشان‌دهنده این ماجراست. چون سینما همیشه در قاب دیده می‌شود، تصور می‌شود که پول زیادی دارد، اما حقیقت این است که همه قدرت سینما از مردم است، اگر مردم دوستش داشته باشند مطرح است و اگر نه نیست.

وی در ادامه افزود: ناپلئون بناپارت می‌گوید اگر از مسیری رفتی و شکست خوردی، یا فرمانده را عوض کن، یا آدم‌هایت را عوض کن یا نقشه‌ات را تغییر بده. به نظر من با این آدم‌های تکراری، نه آقای ایوبی، نه آقای حیدریان قادر به ایجاد تغییر نیستند. تغییر متعلق به زمانی است که نقشه این راه عوض شود، پس همه چیز باید تغییر کند. نه اینکه همان افراد قبلی دوباره کنار هم قرار بگیریم و تنها دستورالعمل را عوض کنیم؛ بی‌تردید دوباره شکست خواهیم خورد. ابتدا باید برای نیازهای جدیدمان به این برسیم که ملزم به تغییر هستیم.

کارگردان «سوفی و دیوانه» با بیان اینکه بسیاری از افراد سینمای ایران که سبقه خوبی داشتند امروز از مخاطبان خود عقب افتاده‌اند ادامه داد: زمانی که هنرمندی از جامعه خود عقب بماند روز مرگش است و هیچکس هم نمی‌تواند به او کمک کند. یک هنرمند تنها اگر بتواند با مردم و فضای دنیا پیش بروند موفق خواهد بود.

او در پاسخ به این سوال که چقدر توانسته با مردم پیش برود، گفت: سعی کرده‌ام فقط با مردم پیش بروم.

کرم‌پور در واکنش به این سوال که پنج فیلم کارنامه او نتوانسته مخاطب را جذب کند و آیا این نمونه‌ای از عدم همراهی هنرمند با مردم جامعه نسست، بیان کرد: همیشه مخاطب برای من مهم بوده است و در هر پنج فیلم که تهیه‌کننده هم بوده‌ام، توانستم سود اقتصادی داشته باشم.

کرم پور ادامه داد: هیچ فیلمی در سینمای ایران نداریم که بتواند 10 میلیون مخاطب به سینمای ایران بکشاند؛ که اگر این اتفاق بیفتد برای یک کشور 80 میلیونی که حتی پرفروش‌ترین فیلم‌هایش جزو سینمای مخاطب خاص محسوب می‌شوند، اتفاق فوق‌العاده‌ای است. اساسا بضاعت این اتفاق که در هالیوود رخ می‌دهد در سینمای ایران وجود ندارد. امروز اگر کمدی در سینما پرفروش می‌شود به این معنی نیست که همه مردم فیلم را تماشا کرده‌اند. معتقدم مردم خیلی باهوش‌تر از این هستند که چنین سلیقه‌ای داشته باشند، حتی بسیاری از مردم سینمای ایران را دوست ندارند و از اساس تماشا هم نمی‌کنند. سال‌هاست که مردم سینما را از سبدشان بیرون گذاشته‌اند، شاید به گالری‌های نقاشی سر بزنند و به سالن تئاتر بروند اما برای فیلم سراغ بهترین‌های سینمای جهان می‌روند و آن را در خانه‌شان تماشا می‌کنند؛ چون معتقدند که همه سینمای ایران همین فیلم‌هایی است که با عنوان پرفروش به خوردشان داده می‌شود.

وی در ادامه افزود: در جواب مردمی که سینمای ایران را دوست ندارند، بگوییم همه سینمای ایران این نیست. خوب است که کسی مثل من برای قشری از مردم فیلم می‌سازیم که به دنبال جریان اصلی موجود سینما نیستند. هرکسی باید بتواند مخاطب خودش را به درستی بشناسد. زمان اکران فیلم «چه کسی امیر را کشت؟» روی سردر سینماها و بعدها روی سی‌دی‌های فیلم نوشتیم این فیلم را برای سرگرمی نبینید، همان فیلم چهار برابر هزینه تولیدش فروش داشت، رقمی که آن سال هیچ فیلمی بدست نیاورد.

کرم‌پور در توضیح این مسئله که یکی از مهم‌ترین اتفاقات برای سینمای ایران تبدیل شدن به یک صنعت است، بیان کرد: مهم‌ترین بحث ما در شورای راهبردی سینما که بارها درباره آن صحبت و هفت بیانیه هم منتشر کردیم، همین صنعتی شدن سینما بود، اما تا زمانی که ما نپذیریم از سینما چه چیزی می‌خواهیم اتفاقی نخواهد افتاد. ما با سینما شبیه بمب اتم برخورد می‌کنیم، درحالی‌که در هیچ جای جهان با سینما اتفاق عجیبی نیفتاده است. درواقع سینما باید مسیری را که گردشگری طی کرد که تبدیل به صنعت توریسم شد، برود.

کارگردان «پل چوبی» ادامه داد: آنچه ما از دولت می‌خواهیم این است که همه مسائل مشمول صنعت شامل حال سینما هم بشود. تمام مشمولات برای صادرات، گسترش و توسعه به سینما هم اختصاص داده شود. این اتفاق نیاز به حمیت دولت دارد؛ اما هنوز سینمای ایران یک اتفاق بینابینی است که گاهی خصوصی و گاهی دولتی است. همین مشکلاتی که برای پروانه ساخت و نمایش پیش می‌آید به خاطر این فضاست. ما اگر صنعت بودیم اصلا نیازی به پروانه ساخت نداشتیم، یک بودجه‌ای برای تولید در نظر گرفته می‌شد و فیلم به پروانه نمایش ارائه می‌شد. حتی سیستم اکران بلاتکلیف است. نه دولت سرگروه‌ها را مشخص می‌کند و نه به بخش دولتی می‌سپارد و هنوز هر فیلم بعد از تعیین سرگروه‌هایش باید مجزا با زیرگروه‌ها قرارداد ببندد؛ مثل ماجرای تاید و پودر که هنوز مشخص نیست کدام درست است! درواقع در هیچ بخشی تکلیف ما مشخص نیست، سینمای ما دچار بحران مشروعیت است و هنوز برخی فکر می‌کنند، اصلا چرا این سینما هست؟ وقتی تکلیف سینما به عنوان صنعت و هنر مشخص شود تازه باید همه چیز را ذیل این صنعتی شدن بازتعریف کنیم. اگر امروز موفقیتی حاصل می‌شود نتیجه تلاش‌های فردی است، جریانی وجود ندارد. به همین خاطر اگر کسی بتواند ظرف مخاطب خودش را بشناسد موفق است.

کرم‌پور متولی اصلی این امر را در درجه اول حاکمیت دانست که باید به واسطه یک قانون باید صنعتی شدن سینما را رقم بزند. پس از آن باید سینما به بخش واگذار شود. ما همچنین نیازمند یک نهاد تهیه‌کنندگی قوی هستیم که این صنعت را تحویل بگیرد و با قوانین مشخصی که وجود دارد نسبت به آن پاسخگو باشد.

وی در پاسخ به سوالی درخصوص عملکرد فارابی مبنی بر حرکت به سمت بخش خصوصی، بیان کرد: نمی‌دانم روشی که فارابی می‌رود به نتیجه برسد، چراکه فارابی هم مثل دیگر بخشهای مدیریت دولتی سینما در دور تسلسل مشاوران تکراری افتاده اما اگر شعار ندهیم و تلاش کنیم تا کمپانی شکل بگیرد، مسلما اتفاق مثبتی است.

وی در ادامه افزود: می‌دانید چرا چهار تشکل تهیه‌کنندگی وجود دارد. این‌ها باید کمپانی می‌شدند و چون نتوانستند، دور هم جمع شدند و گعده تشکیل دادند. درواقع ما هنوز به یک نهاد مدنی صنفی نرسیدیم. ما یک چیز از شوروی سابق یاد گرفتیم به نام خانه سینما، که حتی دیگر آنجا هم وجود ندارد. هیچ جای جهان نهاد مشابه خانه سینما وجود ندارد که کارفرما و کارگر کنار هم باشند. سینما نیاز به چنین تشکیلات بزرگی ندارد، سینما باید یک جمع کوچک باشد که در یک ساختمان چند طبقه قرار بگیرد و شما هروقت خواستید حتی رئیس سازمان سینمایی را در همان ساختمان پیدا کنید. ما نیازمند نهادهای کارفرما و کارگری هستیم که بتوانند پاسخگو باشند و همه مسئولیت‌ها هم در اختیار این نهادها قرار بگیرند تا پاسخگو باشند. ما در دنیا یک سینمای مخاطب خاص داریم که با پول کم فیلم می‌سازند و مخاطب محدود دارند. اما متاسفانه ما در ایران همیشه چرخ را از نو اختراع می‌کنیم. سینما در همه جهان یک پدیده تعریف شده است، ما یا می‌خواهیم به صنعت سینمای ایران تبدیل شویم یا یک دورهمی داریم که با آن بهمان خوش می‌گذرد. هر جریانی میتواند از یک ارگان دولتی، حاکمیتی و خارجی پول بگیرد و فیلم بسازد، اما تا وقتی که این جریان مخاطب نداشته باشد محکوم به مرگ است.