1

دایره واژگان فراستی دردسری تازه ساخت⇐مصونیت آهنین آقای منتقد و ادبیاتی که تکثیر می‌شود

سینماروزان/اسماعیل بهزاد: اینکه عده ای سعی می کنند مسعود فراستی را به عنوان منتقدی بی اخلاق، پرخاشگر، غیرمنطقی و هتاک جا بیاندازند و خود فراستی هم بیشترین خوراک را به آنها می دهد مسئله عجیبی به نظر می رسد.

ظاهرا مسعود فراستی بدش نمی آید به عنوان منتقدی بداخلاق شناخته شود و برای مبری کردن خود از انگ بداخلاقی نه تنها تلاشی نمی‌کند که خودش نیز پیش دستی کرده و پازل مخالفانش را تکمیل می کند. برای این رفتار فراستی نمی توان هیچ منطقی در نظر گرفت جز اینکه بگوییم منتقد برنامه “هفت” دیده شدن به هر قیمت را شیوه خود ساخته است.

فراستی بدش نمی آید که او را منتقدی افراطی بخوانند، معتقد است همه فیلمها بد هستند، زبانش به سمت مثبت گویی نمی چرخد که مبادا کسی فکر کند دارد مجیز فیلمساز را می گوید یا خدایی نکرده او را روابط عمومی فیلم تلقی کنند اما به خاطر ادبیات فراستی باید نگران بود چون ادبیات او قابلیت تکثیر شدن دارد.

فراستی به واسطه استعمال واژه دیاثت برای فیلمی که به انگیزه های جناحی بخش عمده ای از مردم ایران را احمق و عقب مانده نشان داده بود مورد هجمه سنگین رسانه ای از سوی یک طیف سینمایی قرار گرفت تا حدی که مخالفانش خواهان اخراج او از سیما شدند. منتقد برنامه “هفت” در پاسخ عنوان کرد که واژه دیاثت را از سخنان آیت الله جوادی آملی استفاده کرده است در حالی که سخن آیت الله جوادی ناظر به مذمت یک رویکرد بود و متوجه شخص خاصی نبود اما فراستی به طور مشخص از واژه دیاثت برای انتقاد از یک شخص استفاده کرده بود.

چندی بعد همین واژه سر از یک هفته نامه درآورد و عده ای از سینماگران به خاطر پوشش همسرانشان در یک برنامه سینمایی متهم به بی غیرتی شدند. موجی از اعتراضات در فضای مجازی توسط سینماگران شکل گرفت و بالاخره سردبیر هفته نامه کذایی به خاطر تیتر توهین آمیز نشریه اش تلویحا عذرخواهی کرد.

جارو جنجالها یکی دوماه فضای سینما را به خود مشغول کرده بود،  عده ای نویسنده هتاک را نفوذی شبه‌روشنفکران برای جنجال سازی می‌دانستند اما فارغ از حقیقت پشت پرده ماجرا این ظواهر بود که شاهدان بی طرف را به قضاوت وامی داشت و عاقبت این شد که برنامه “هفت” به طور غیر مستقیم به منشا و خط دهنده بداخلاقی های سینمایی متهم شد هر چند که اصولا هیچ رابطه تشکیلاتی میان نویسندگان نشریه هتاک و عوامل برنامه “هفت” وجود نداشت و بهروز افخمی نیز در برنامه زنده به شدت علیه نویسندگان آن هفته نامه موضع گرفت اما از یاد کسی نرفت که اولین بار این مسعود فراستی بود که روی آنتن زنده یک برنامه سینمایی که به ادعای مجری اش بیننده میلیونی! دارد واژه غیراخلاقی استفاده شد و این ادبیات به نشریه ای دیگر تکثیر شد.

شاید اگر همان زمان و در جریان انتقادها به ادبیات فراستی مدیران سیما منتقد برنامه هفت را توبیخ می کردند یا به او تذکر می دادند ادبیات فراستی الگوی یک روزنامه نگار جاهل نمی شد و جنجال هفته نامه کذایی شکل نمی گرفت. همین بی خیالی باعث می شود که فراستی بر روی ادبیات خود پافشاری کند و خود را در هاله ای آهنین فرض کند و مصونیتی استثنائی برای خود قائل شود.

مسعود فراستی در تازه ترین دست گل ادبی خود با حضور در یک برنامه اینترنتی گفت و گو محور بار دیگرعنان زبان از دست داده و در مواجهه با به چالش کشیده شدن از سوی یک مجری تازه کار باز هم متوسل به بداخلاقی شده است. ظاهرا مجری برنامه اصرار بر این داشته که بگوید فراستی فیلمها را بدون دیدن نقد می کند و اقای منتقد هم به جای اینکه متناسب سن و سال و تجربه اش پاسخ سماجت مجری جویای نام را بدهد به همان ادبیات چاله میدانی متوسل شده و تاسف آور اینکه با ژست آدمهای شجاع به مجری تاکید می کند: «این چیزی که گفتم را هم توی برنامه بزار».

فراستی تلویحا می گوید که من از کسی نمی ترسم و این نترس بودن را برای خود امتیاز قلمداد می کند. ای کاش شجاعت و بی باکی مسعود فراستی در همان محدوده نقد جدی و بی رودربایستی از سینمای شبه‌روشنفکری محدود می شد و به دایره بداخلاقیهای کلامی توسعه نمی‌یافت و نیز ای کاش فراستی به این درک می رسید که فیلمها را با تواضع و فروتنی بیشتری به نقد بنشیند و این بهانه را از شبه‌روشنفکران بگیرد که او صرفا از مخالف خوانی لذت می برد و نقدش دردی از سینما دوا نمی کند.