1

مرگ ابراهیم گلستان؛ سلطان حواشی جریان روشنفکری در صدو یک سالگی!

سینماروزان/حامد مظفری: ابراهیم گلستان نویسنده و کارگردان ایرانی در صدو یک سالگی در انگلستان درگذشت.

سیّد ابراهیم تقوی شیرازی مشهور به ابراهیم گلستان، در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز و در خانواده ای به دنیا آمد که نیای آن روحانی و مجتهد بودند. او تا دبیرستان در شیراز درس خواند و سپس برای تحصیل حقوق به تهران رفت و در اوایل دهه بیست به عنوان عکاس مطبوعات مشغول به کار شد.

او مدتی عضو حزب توده بود ولی پس از چند سال از حزب جدا شد و جهت کار برای انتشارات شرکت نفت ایران-انگلیس به آبادان رفت و خیلی زود مدیر روابط عمومی و تبلیغات این شرکت شد و تعدادی مستند و ازجمله یک آتش و موج و مرجان و خارا را با حمایت این شرکت ساخت و همان شد که پاره ای روشنفکران او را گلستان نفتی خطاب کردند.

گلستان دو فیلم بلند خشت و آینه و اسرار گنج دره جنی را ساخت که هر دو فیلم با تعابیر و تفسیرهای متعددی در جریان موسوم به روشنفکری مواجه گردیدند ضمن اینکه معاشرت با فروغ فرخزاد او را به تهیه‌کنندگی فیلم خانه سیاه است فروغ هم سوق داد که در نوع خود از مستندهای قابل تامل است.

ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۰ برای ساخت فیلم کوتاه یک آتش موفق به دریافت مدال برنز جشنوارهٔ فیلم کوتاه ونیز شد.

مرگ ابراهیم گلستان در ۱۰۱ سالگی
مرگ ابراهیم گلستان در ۱۰۱ سالگی

ابراهیم گلستان بعد از وقوع انقلاب اسلامی به انگلستان رفت و تا پایان عمر در این کشور زندگی کرد. او از همسر خود فخری شیرازی دو فرزند با نام لیلی و کاوه داشت و مانی حقیقی فیلمساز این سالها نوه‌ی او از لیلی است.

گلستان به سابقه ساخت فقط دو فیلم بلند، سه مستند   و تعدادی داستان نزدیک به شصت سال در صدر جریان روشنفکری بود شاید به دلیل توانایی در حاشیه سازی. گلستان بارها نظرات بی پروای پرحاشیه خود درباره برخی چهره های جریان روشنفکری را بیان کرد و همین شد که او را به سلطان بلامنازع حواشی این جریان بدل کرد. او ابایی نداشت از اینکه مدعی شود شاملو نه فرانسه میدانسته، نه روسی و نه انگلیسی یا مدعی بود آل احمد هم انگلیسی نمی‌دانسته و آویزان همسرش سیمین دانشور بوده… این حواشی به جایی رسید که وقتی بهمن فرمان آرا نام کاراکتر عبوس و تلخ فیلم یک بوس کوچولو را سعدی گذشت، بسیاری آن را نمادی از گلستان دانستند که ادعاهایش، کام روشنفکران را تلخ کرده بود…

واکنش لیلی گلستان به فوت پدر چنین بود: رفتی، خداحافظ!!!