1

مدرسه ملی سینما؛ یک غلط بزرگ “بودجه بر باد ده”⇔چرا حسنی فقط روزهای تعطیل یاد مکتب‌خانه می‌افتد؟

سینماژورنال/جبار آذین(منتقد و مدرس سینما): سینمای ایران مجمع‌الامراض و معضلات است. این سینما علیرغم دارا بودن ابعاد سه‌گانه هنر و صنعت و رسانه، در تعریف، تقریبا تبیین و ارائه هیچ یک از ابعاد خود موفق نیست.

نخستین دلیل ناموفق بودن آن اینکه در کشور ما فرهنگ، هنر و سینما حائز مرکزیت رهبری و سیاستگذاری و اداره و اجرا نیست. وزارت ارشاد به‌ظاهر متولی این امر است، ولی در عمل فقط یک سازمان اجرایی محدود و کم‌توان است که با تغییر دولتها، تغییر مدیریت و مسیر می‌یابد و در نهایت به شیوه سلیقه‌ای برنامه‌هایی را به اجرا درمی‌آورد.

نهادها و سازمان‌های دیگری هم هستند که بنابر رویه و سلیقه خود به امور فرهنگ و هنر و سینما به صورت موازی می‌پردازند و در بسیاری از مواقع مواضع نشأت گرفته از نگاه‌های خطی و  جناحی آنها با منش و اجرای ارشاد در مغایرت کامل قرار می‌گیرد؛ سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری و سازمان صداوسیما و چندین تشکل دولتی و شبه‌دولتی دیگر از این جمله‌اند. تنوع و  تضاد دستگاه‌های امور فرهنگی و هنری که هر کدام راه سلیقه‌ای خود را طی می‌کنند، یکی از بزرگترین آفات و موانع رشد سینمای ایران است.

دلیل دوم ناموفق بودن قانونمند نبودن بعد صنعتی سینما است که باعث شده صنعت سینما از مزایا و امتیازات مالی و حقوقی آن محروم باشد و دچار فقر و بی‌اعتنایی و ناعدالتی به‌خصوص در بدنه خود شود.

دلیل سوم ناموفق بودن سینمای ایران وابستگی بیش از حد مدیران آن به رسانه‌هایی است که نقش کارمندان آنها را ایفا می‌کنند.

مدیران آماتور علاقه زیادی به مدح شنیدن دارند و در نتیجه یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های چنین مدیرانی هم استفاده مستقیم یا غیرمستقیم از مشوق‌های مادی برای همراه ساختن رسانه است.

این مورد البته در سالهای اخیر و با راه‌اندازی تعدادی رسانه مستقل  و البته پویا تا حدودی در حال رفع شدن است. به بیان بهتر دیگر به مانند سالهای گذشته نیست که مدیران بتوانند با همراهی کارمندان رسانه‌ای خود هر تصمیم غلطی را درست جلوه بدهند چون چشمان ناظر رسانه‌های مستقل باعث شده تمام افعال آنها داخل آکواریوم رصد شود.

سایر مشکلات

مشکلات مناسباتی، حرفه‌ای، اخلاقی و نقش‌آفرینی پول‌های نفت و گاز و یکه‌تازی باندهای مخرب سینمایی دیگر عواملی هستند که نابسامانی و  آشفتگی اوضاع سینمای کشور را نمایان‌تر کرده‌اند.

البته در اوج این مشکلات همچنان فروش بالا و استقبال تماشاگر از برخی فیلمها را شاهدیم و در عرصه‌های جهانی نیز جایزه و افتخار کسب می‌کنیم. چرا؟  چون کشوری به‌لحاظ وسعت گسترده داریم و در گستردگی بیش از هر چیز استعدادهای خودجوش است که جوانه می‌زند آن هم در شرایطی که مدیران و مسئولان رسمی و غیررسمی سینما در ایجاد این جرقه‌ها حداقل نقش را داشته‌اند.

کمبود سواد سینمایی؛ مزید بر علل ناکارآمدی سینما

در کنار انواع مشکلات سینما، معضل نبود یا کمبود سواد سینمایی، جایگاه شاخص و مهم دارد؛ به‌خصوص که غالب فیلم‌های ایرانی از نظر حرفه‌ای فاقد استانداردهای هنری و سینمایی‌اند؛ ضعف مفرط فیلمنامه به عنوان چشم اسفندیار و غرق شدن در بازی‌های فرم نمونه‌های اصلی غائب بودن دانش سینمایی در سینمای ما است.

به همین دلیل از سالیان پیشین جماعتی از حرفه‌ای‌های سینما به فکر راه‌اندازی آموزشگاه‌هایی برای ارتقای دانش سینمایی علاقمندان دست زدند اما به‌جز مواردی معدود و دقیقا به‌خاطر ورود برخی ورشکستگان سینما که نه دقیقا برای ارتقای دانش سینمایی هنرمندان-که اغلب خود را عقل کل و بی‌نیاز از کسب دانش می‌دانند!- و نه کاملا برای کمک به علاقمندان به سینما، بلکه بیشتر به قصد کسب درآمد، وارد این وادی شده بودند بخش آموزشی سینمای ایران دچار مشکلات عدیده شد.

به خصوص که به دلیل استقبال ابتدایی از این مراکز به‌ناگاه ده‌ها مرکز هنری و سینمایی قانونی و غیرقانونی و معتبر و غیرمعتبر از زیرزمین سبز شدند و اگر اندک سلامت و  صداقتی در امر آموزش سینما در فضای آموزش این مراکز وجود داشت، زیر علامت سوال رفت و بر این مشکل به وجود آمدن موارد اخلاقی، سودجویی مالی و  سرگردانی گروهی از فارغ‌التحصیلان افزود و اوضاع را وخیم‌تر کرد.

جبار آذین
جبار آذین

ادامه اعتراض‌ها و تداوم نابسامانی‌های سینما، بعضی از متولیان سینما را که در حوزه اداره، سیاست‌گذاری و اجرا و به‌ویژه حل مشکلات معیشتی بدنه صنف نتوانسته بودند چنان که باید برای سینمای آشفته حال کشور کاری کنند، به فکر راه‌اندازی یک مدرسه سینمایی تازه انداخت؛ مدرسه‌ای با عنوان “مدرسه ملی سینما” که البته آبشخور بودجه‌ای آن هم کاملا دولتی است.

 مدرسه ملی سینما به دنبال شورای عقیم عالی سینما و چند تشکل ناکام دیگر دایر شد و تاکنون ساز و کار آن از عرصه تبلیغ و شعار فراتر نرفته است.

درست است که فقط املای نانوشته غلط ندارد، ولی وقتی اغلب دیکته‌های آقایان از جدایی بین‌الملل از فجر گرفته تا تأسیس یک گروه سینمایی ایزوله ضدمخاطب و راه‌انداری کمیته ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران، پرغلط بوده و  از سوی کارشناسان و منتقدان مستقل نمره مردودی گرفته‌اند، چه اصراری بر ادامه غلط‌نویسی است.

ای کاش به اصلاح سیستم آموزشی موجود می‌پرداختید

دایر کردن مدرسه ملی سینما یک غلط بزرگ و بودجه‌ برباد‌ده سازمان سینمایی است؛  با وجود این همه مرکز و دانشگاه و اماکن مجاز و غیرمجاز اصلا چه نیازی به ایجاد مدرسه‌ای دیگر بوده است؟  سازمان سینمایی اگر واقعا به فکر ارتقای دانش سینمای ایران است، به جای این اقدام نمایشی و فرمایشی، به اصلاح مراکز سینمایی و سیستم آموزشی و مناسبات جاری در آنها می‌پرداخت، نه اینکه مجددا بخشی از بودجه محدود سینما را صرف راه‌اندازی مدرسه‌ای تازه کند.

واقعا در شرایطی که طبق گفته رییس سازمان سینمایی کمیته ارتقای منزلت اجتماعی سینماگران به دلیل کمبود بودجه تقریبا معلق است، چرا باید یک مدرسه سینمایی با صرف هزینه‌های گزاف تأسیس شده و به ضرب پول و تبلیغات تداوم یابد؟

سینمای ایران به اصلاحات اساسی و  بازسازی زیرساخت‌ها و ترمیم زخم‌ها و درمان بیماری‌های خود نیاز دارد. آقایان محترم! اگر به راستی نمی‌توانید این زخمها را درمان کنید بر شمار زخمها نیفزایید.