1

فریدون جیرانی در نشستی دانشگاهی اظهار داشت⇐ کیمیایی با “قیصر” و علی حاتمی با “حسن کچل” به دنبال رفع بحران هویت ملی رفتند/در دهه شصت تلاش کردند با اقتصاد دولتی، سینمای ملی را شکل دهند!/در دوران هاشمی رفسنجانی، مهرجویی با “هامون” بحران هویت را نشان دادند/بعد از دوم خرداد۷۶، هویت تبدیل شد به برابری شهروندان در برابر نظام!/برای اصغر فرهادی هویت ملی مهم نبود!!/عجیب است که اغلب مستندهای واقعه ۲۸ مرداد را از بی‌.بی.سی خریده‌ایم!!/ در فرانسه فیلم‌های مستند زیادی از تاریخ ایران وجود دارد ولی کسی سراغ آنها نرفته!

سینماروزان: فریدون جیرانی در همه این سالها در کنار فیلمسازی هم سرکی کشیده به کار رسانه ای و هم هرازگاه نظرات تحلیلی خود درباره سینما را بیان کرده.

به گزارش سینماروزان جیرانی به تازگی در نشستی مرتبط با سینمای ملی نیز علیرغم پراکنده گویی برخی نقطه نظرات خاص خویش درباره تاریخ سینمای ایران را طرح کرده است.

فریدون جیرانی در نشست مرتبط با سینمای ملی در دانشگاه تهران گفت: در پایان دهه ۴۰ مسعود کیمیایی با «قیصر» و علی حاتمی با ساخت «حسن کچل» به دنبال رفع بحران هویت ملی رفتند و اینکه چگونه حل این بحران را به درون سینما بکشانند. مسعود کیمیایی سعی کرد از دل فیلم “قیصر” که مرثیه‌ای بر ارزش‌های از دست رفته است، به سینمای ملی برسد.

وی ادامه داد: درواقع نطفه سینمای ملی از دل بحران هویت در دل یک جامعه استبداد زده شکل گرفت و تعریف سینمای ملی به تاریخ، سنن و فرهنگ یک کشور برمی‌گردد.

کارگردان «شام آخر» اظهار داشت: چه کیانوش عیاری که از سینمای آزاد آمده بود و چه رخشان بنی‌اعتماد که از دانشگاه هنرهای دراماتیک آمده و چه فیلمسازانی که از دل جنگ بیرون می‌آیند، مانند ابراهیم حاتمی کیا، همه این‌ها سینمای جدید پس از انقلاب را شکل می‌دهند که با تهران تغییر کرده است؛ تهرانی که تبدیل به یک شهر سنتی شده و جلوی مصرف کالاهای تجاری به خاطر جنگ گرفته شده. با اقتصاد دولتی این‌ها همه تطبیق پیدا می‌کند و با تفکر جدیدی که وارد سینما شده است. از دل این تفکر و همین سینمای دولتی، سینمای ملی شکل می‌گیرد.

جیرانی یادآور شد: در اواسط دهه ۶۰ وقتی شهر سنتی تغییر می‌کند و قرار است از نظام اقتصاد دولتی به نظام اقتصاد سرمایه‌داری برگردیم و واژه رفاه که از دوره هاشمی رفسنجانی شروع می‌شود جای واژه‌های دیگر را می‌گیرد بازهم بحران هویت ملی به وجود می‌آید. به عنوان مثال، در فیلم «شاید وقت دیگر» بهرام بیضایی هویت وجود دارد؛ هویت گمشده و فیلم «هامون» نویسنده روشنفکری که دچار بحران هویت شده است و فیلم «مادر» که بازگشت به سنت‌ها و گذشته است.

جیرانی همچنین گفت: من معتقدم سینمای ملی از دل سینمای سال‌های ۶۷ به بعد در “دیده‌بان”، “مهاجر”، “مادر” و “هامون” شکل می‌گیرد و درواقع بازهم بحران هویت است و نسلی هم که در مهاجر دیده می‌شود درحال از بین رفتن است. “مهاجر” از بقایای آخرین نسلی می‌گوید که مبارزه کرده و در “هامون” هم شهر درحال عوض شدن و ساخته شدن برج‌ها است. بین سال‌های ۶۷ تا ۷۱ یک سینمای جدیدی داریم که می‌شود درباره آن‌ها بسیار صحبت کرد و همچنین “دندان مار” که بازگشت کیمیایی به سینمای خودش است.

وی ادامه داد: در نظام‌های ایدئولوژیک به جای واژه سینمای ملی، سینمای متعهد قرار می‌گیرد و قبل از انقلاب هم به فیلم‌های اجتماعی سینمای متعهد می‌گفتند. از سال ۷۱ به بعد تا سال ۷۶ می‌توانیم از فیلم‌هایی نام ببریم که در آن‌ها هم نشانه‌هایی از سینمای ملی است مانند “بچه‌های آسمان”، “پدر”، “از کرخه تا راین”، “لیلا” و…. از سال ۷۶ به بعد مفهوم جدید ملی مفهومی که به هویت دیگر ربطی ندارد و مربوط است به شهروند بودن و به برابری یک شهروند در نظام سیاسی وارد مفاهیم سینمایی می‌شود.

کارگردان «پارک وی» افزود: در واقع از‌‌ همان سال‌هاست که مفاهیم جدید علوم انسانی در جامعه ایران رشد می‌کند (یعنی علوم انسانی از سال ۷۶ به بعد در جامعه ایران رشد می‌کند). درواقع در دل علوم انسانی مفاهیم جدید وارد سینما می‌شود و نمونه آخری که به واسطه آن می‌توان سینمای ملی را تعریف کرد سینمای اصغر فرهادی است. برای فرهادی هویت ملی زیاد مهم نیست. برای او اینکه چطور می‌توان شهروندان یک جامعه را به شهروندان خوب تبدیل کرد اهمیت دارد. از طریق ایجاد اصول اخلاقی کلی، نفی خشونت و مفهوم جدید ملی در این سینما رشد دیگری پیدا می‌کند و نسل جدیدی هم دنبال این مفهوم یعنی آن هویت ملی که ما از دلش مسعود کیمیایی و علی حاتمی را داشتیم، که نگران از بین رفتن سنت‌ها، تاریخ و فرهنگ، تبدیل شده به نگرانی شهروند بودن ملت در یک نظام سیاسی مستقر، نفی خشونت و قضاوت نکردن و تبدیل کردن شهروندان آن به شهروندان خوب. شهروند مفهوم جدیدی است که از دل جامعه مدرن به وجود آمده و معیار جدید آن سینمای اصغر فرهادی است.

جیرانی یادآور شد: بسیاری از فیلمسازانی که بعد‌ها شاخص شدند از مستند شروع کرده‌اند. دو ارگان سعی می‌کردند از گذشته مستندسازی را در ایران رشد دهند. ابتدا وزارت فرهنگ و هنر است و دیگری تلویزیون، که مستندهای شاخصی از ناصر تقوایی از دل آن بیرون آمده بود.

وی با بیان اینکه درواقع انقلاب مستند را رشد داده است، گفت: البته در این مورد محمد تهامی‌نژاد کتابی نوشته که بسیار مفصل در این باره صحبت کرد. درحال حاضر سینمای مستند رشد بیشتری کرده است.

کارگردان «قرمز» ادامه داد: عجیل است که اغلل مستندهایی که از واقعه ۲۸ مرداد داریم را از بی‌بی سی خریده‌ایم درحالیکه در فرانسه فیلم‌های مستند زیادی درباره ایران وجود دارد و این مستند‌ها در ایران بسیار کم است و کسی سراغ آنها نرفته درحالیکه باید از خیلی وقایع مستند داشته باشیم. باید بدانیم که سینمای ملی سینمایی است که متعلق به همه آحاد مردم است.

جیرانی با بیان اینکه توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی امکان‌پذیر نیست، خاطرنشان کرد: از دل این شرایط روشنفکری شکل گرفته که در آن دوران دچار بحران هویت می‌شود و بحران هویت موجب می‌شود که ما به گذشته برگردیم و درواقع هویت را در یک گذشته تاریخی، سنن و تاریخ و فرهنگمان جستجو کنیم. این بحران هویت که در سال‌های ۴۶ و ۴۷ اوج خود را دارد با رشد اندیشه چپگرایی در دنیا همزمان می‌شود و جنبش دانشجویی را متحول می‌کند و در ایران نیز تاثیر می‌گذارد.

وی ادامه داد: دو اندیشه درکنار هم قرار می‌گیرند یکی روشنفکرانی که متاثر از اندیشه مارکسیستی هستند و روشنفکرانی که متاثر از اندیشه مذهبی هستند و به اسم چپ مذهبی تلقی می‌شوند. این دو اندیشه در مقابل امپریالیسم جهانی که در آن زمان سردمدارش آمریکا بود. نکته اینجاست که در آن زمان جنگ ویتنام بوده است و این دو جبهه تفکری را به هم نزدیک می‌کند که در یک مورد باهم متحد می‌شوند تا در مقابل فرهنگ غربی و بازگشت به گذشته همراه شوند.