1

غش و ضعف کارگردان “خانه دختر” بعد از ۲۰ جلسه تمرین با رضا کیانیان!

سینماژورنال: یکی از خوش ساخت ترین درامهای سینمایی جشنواره سی و سوم “خانه دختر” بود. فیلمی که به دلیل سوژه ملتهبش از فهرست جوایز نهایی جشنواره خارج شد تا مبادا حاشیه ای دامنگیر مدیران جشنواره شود.

شاه حسینی که در این فیلم داستان تراژیک دختری جوان را بازگو میکند که تردید خانواده نامزدش به دوشیزگی وی، اتفاقی مرگبار را برای وی رقم می‌زند در یادداشتی که برای “فیلم” نگاشته نکات جالبی را درباره چگونگی ورودش به سینما بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال شاه حسینی ابایی نداشته از اینکه از ترس و واهمه ای بگوید که به هنگام تجربه اولین و آخرین تجربه بازیگری به سراغش آمد و البته همین واهمه بود که باعث شد او به سمت کارگردانی بیاید.

صلات ظهر یا ماجرای نیمروز!

شهرام شاه حسینی درباره اولین تجربیاتش از فیلم دیدن در سینما چنین روایت می کند: آقاجون مرا برد سینما؛ هفت سالم بود. سینما چرخ و فلک؛ ته آریانا. فیلم “ماجرای نیمروز”. روی پلاکاردش نوشته شده بود “صلات ظهر”. چه عجیب بود، چه پرده بزرگی!

خیلی کارها را امتحان کردم؛ از لوسترسازی تا میوه فروشی!

او در ادامه یادداشتش می نویسد: چه جادویی، چه عظمتی. از آن سالها تا الان خیلی می گذرد و من خیلی کارها کردم. خیلی شغلها را امتحان کردم و درس خواندم. البته درس سینما نخواندم. موزاییک سازی، لوسترسازی، تراشکاری، نجاری. چند وقت سرچهارراه گلوبندک شاگرد میوه فروشی بودم. چند وقت آرایشگری کردم ولی همیشه یک چیزی بهم میگفت: نه آنچه میخواهی این چیزها نیست. اصلا نیست.

بعد از 20 جلسه تمرین با کیانیان رعشه گرفتم

به گزارش سینماژورنال شاه حسینی که فریفته سینما شده بود ترجیح داد با بازیگری وارد این حرفه شود. خودش می نویسد: مدتی بعد عشق بازیگری شدم. سیامک شایقی این فرصت را بهم داد که در فیلمی باشم که قرار بود با ساخته شدنش پاچینوی ایران(!!!) وارد شود. بعد از حدود 20 جلسه تمرین با رضا کیانیان در فیلم “مادرم گیسو” فیلمبرداری قسمت من شروع شد. بوق دوربین “بی ال4” بهرام بدخشانی که به صدا درآمد رعشه گرفتم. چهار ستون بدنم لرزید. غش و ضعف و آب قند و خلاصه زکی…! حالا نقش چه بود؟ قرار بود در پس زمینه تصویر کیانیان، تخمه بشکنم.

بعد از “سگ کشی” تازه فهمیدم دکوپاژ یعنی چه…

شاه حسینی بعد از تلاش ناموفق برای بازیگر شدن به وادی کارگردانی و البته دستیاری روی می آورد. او درباره این دوران چنین نگاشته است: دیدم، نه سینمای ما پاچینو نمیخواهد. گفتم اگر رییس، کارگردان است پس میخواهم کارگردان شوم. دستیار مرحوم ملاقلی پور شدم و بعدتر سیامک شایقی، محمدعلی طالبی، مهران غفوریان، مرحوم رضا صفدری، بهرام بیضایی، بهمن قبادی و دیگران. بعد از “سگ کشی” تازه فهمیدم دکوپاژ یعنی چه.

خانه دختر/سینماژورنال
شهرام شاه حسینی در کنار حامد بهداد در پشت صحنه “خانه دختر”

لطف جیرانی و فرحبخش بود که باعث شد فیلمساز شوم

این کارگردان جوان که ابتدای فعالیت بلند سینمایی اش چند کمدی بفروش ساخته بی آن که از گذشته خود ابراز ندامت کند با احترام از کسانی یاد میکند که شرایط تولید این کمدیها را فراهم کردند. شاه حسینی می نویسد: بعد از چند فیلم کوتاه “کلاغ پر” را ساختم و بعد جیرانی معرفی ام کرد به فرحبخش. “زنها فرشته اند” و “آقای هفت رنگ” را با حسین فرحبخش ساختم…فقط لطف جیرانی و فرحبخش بود که باعث شد فیلمساز شوم.

به شهبازی گفتم طلبم را بده/شایسته پول فیلم را یکجا از جیب خودش داد

شاه حسینی درباره پیدا کردن فیلمنامه درجه یک “خانه دختر” هم چنین می نویسد: پارسال رفتم سراغ پرویز شهبازی و گفتم: طلبم را بده. گفت چه طلبی؟ گفتم: مگر راجع به من به برادرزاده ات نگفته بودی که از خیلیها بهتر هستم. گفت: چرا، گفتم: پس بده یک قصه خوب. کمی نگاهم کرد و “خانه دختر” را بهم داد. محمد شایسته خیلی خوب فیلمنامه را فهمید و پول فیلم را یکجا از جیبش خرج کرد و فیلم را تهیه کرد.

“خانه دختر” مَرکبی چالش برانگیز است

شهرام شاه حسینی با اشاره به سوژه های تکراری فیلمهای اجتماعی، بطور غیرمستقیم علاقه خود به سوژه ملتهب “خانه دختر” را بیان میکند. وی در این باره می نویسد: معتقدم در یکی دو دهه اخیر سینمای اجتماعی ما سطحی نگرتر از دیگر ژانرها و گونه های سینمایی شده است. ورود به معضلات جوانان، ناهنجاریهای اجتماعی، اعتیاد، ملودرامهای آغشته به اشک و آه، خیانت و موضوعاتی از این دست نمی‌تواند جان کلام فیلم اجتماعی را بیان کند. “خانه دختر” را ساختیم که این خود نیز مرکبی چالش برانگیز و پرمخاطره است.