1

عذر بدتر از گناه كارگردان مناسبتي تلويزيون⇔این کارگردان سال گذشته شکست سختی را در سینما تجربه کرده بود و بی‌توجه به آن شکست، ساخت یک سریال رمضانی به وی سپرده شد!

سینماژورنال: حسین مهکام فیلمنامه نویسی که به قرار گرفتن در کنار امثال عبدالرضا کاهانی و نگارش مشترک فیلمنامه هایی مانند “آدم” و “هیچ” شناخته می‌شود در معدود تجربیات مستقل فیلمنامه نویسی اش مانند “گهواره ای برای مادر” نتوانسته موفق عمل کند.

وی وقتی وارد جریان کارگردانی شد هم با سناریویی از خودش فیلمی را ساخت به نام “آزادی مشروط” که این فیلم هم سال گذشته شکست سختی در گیشه خورد و بعد از حدود 4 هفته اکران فروش اش به زحمت به  50 میلیون رسید.

به گزارش سینماژورنال بعد از شکست در سینما مهکام امسال به تلویزیون آمده و مینی سریالی به نام “کشیک قلب” را برای ماه رمضان ساخته است.

مهکام چند روز قبل در گفتگویی به صراحت از این گفته بود که تلویزیون نگاه نمی کند. وی به “مهر” گفته بود: من زیاد تلویزیون نمی‌بینم و اساسا با آن آشتی نیستم و گاهی احساس می‌کنم نسبت به برخی مسایل سهل انگار است… من سینما را خانه خودم می دانم و تلویزیون برایم تجربه است.

اینکه کارگردانی که بناست برای مدیوم تلویزیون کار کند تلویزیون نبیند و موضعی از بالا نسبت به رسانه ای داشته باشد که حالا در حال کسب درآمد از آن است عجیب به نظر می رسید و همین بود که انتقاداتی را نسبت به این لحن وی موجب شد.

اینجا بود که مهکام دوباره گفتگویی کرده و در آن حرفهای قبلی خود را کاملا نقض کرد و از این گفت که همواره مخاطب تلویزیون بوده است!

وی  به “مهر” گفته است: در گفتگویی که پیش از این داشتم به نقل از من آمده است که با مدیوم تلویزیون آشتی نیستم در حالی که آنچه مدنظر من بوده این است که با مدیوم تلویزیون به لحاظ کارگردانی آشنایی کافی نداشتم آن هم بدین معنا که پیش از این در عرصه کارگردانی سریال تجربه نداشته ام وگرنه همواره به عنوان یک مخاطب با تلویزیون همراه بوده ام…ارزش تلویزیون به اندازه سینما برای من مهم و جدی است.

⇓⇓⇓

رسانه ملی، نیروی متخصص می‌خواهد

به گزارش سینماژورنال شک نباید داشت اگر در سالهای اخیر رسانه ملی به لحاظ کیفی دچار نزول شده یک دلیلش حضور آدمهایی در این رسانه است که کمترین اعتقادی به مدیوم تلویزیون ندارند و با نوعی حس تفرعن به این رسانه می نگرند.

باز اگر تفرعن از کارگردانانی سرزند که در دیگر مدیومها کارنامه قابل قبول داشته باشند ایرادی ندارد اما متأسفانه کار به جایی رسیده که شکست خوردگان سینما نیز با تحقیر به رسانه ملی می نگرند و وقتی هم با انتقاد مواجه می شوند خیلی راحت حرف خود را 180 درجه نقض می کنند.

تلویزیون ایران کارگران شاخص کم ندیده است؛ از ناصر تقوایی گرفته تا علی حاتمی و از داوود میرباقری گرفته تا حسن فتحی و سیدضیاءالدین دری! این کارگردانان اگرچه بارها از کمبود منابع مالی در تلویزیون نالیده اند اما هیچ گاه ندیده ایم که به چنین تناقض‌گویی‌هایی بیفتند.

این تناقضات ریشه در چه چیز دارد جز عدم صداقت؟

اینکه کارگردانی در دو گفتگو آن هم به فاصله زمانی کمتر از دو شبانه روز دو سخن کاملا متناقض بگوید حتی اگر از سر ناچاری باشد زیبنده نیست. کارگردانی هنر است و هنرمند قبل از هر چیز باید با خودش صادق باشد.

از آن ناراحت کننده‌تر عذر بدتر از گناهی است که این کارگردان در توجیه آورده و آن هم اینکه با مدیوم تلویزیون به لحاظ کارگردانی آشنا نبوده! آخر چرا وقتی شخصی خودش می‌داند با کارگردانی در یک مدیوم آشنایی ندارد باید پیشنهاد کار در آن مدیوم را قبول کند.

آیا تلویزیون جای کارورزی است؟ آیا رسانه ای که باید روزبروز به فکر افزایش مخاطبان باشد، جای چهره هایی است که به صراحت از ناآشنایی کافی با مدیوم سخن می گویند؟