1

عباس صالحی که برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم معرفی شده اظهار داشت⇐مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ ما بسیار بالاست/ازبچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ سوم زندگی‌شان هستند، به سینما و تئاتر علاقه دارند/از سن ۱۳-۱۴ سالگی کمتر فیلم ایرانی بوده که آن را ندیده باشم!/ مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام/مشکل توقیف فیلمها و لغو کنسرتها را با گفتگو حل خواهیم کرد/تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران باشد یا با تغییر آنان!

سینماروزان: عباس صالحی معاون فرهنگی ارشاد دولت یازدهم به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم به مجلس معرفی شده است.

به گزارش سینماروزان صالحی که بعد از علی جنتی و رضا صالحی امیری سومین وزیر ارشاد اعتدالیون خواهد بود در گفتگویی تفصیلی که با «ایسنا» داشته کوشیده از یک طرف درباره علاقه خود و خانواده به فیلم بینی بگوید و از آن طرف در گفتمانی تکراری از حل مشکل توقیف فیلم و لغو کنسرت با کمک گفتگو حرف بزند.

صالحی البته با هوشمندی تمام نه حفظ مدیران زیردستی خود در ارشاد و نه تغییر آنان را تأیید نکرده است.

بخشهایی از گفته های عباس صالحی را بخوانید:

*آیا اساسا ممکن است بخشی‌از سلایق و علایق شما در حوزه‌های هنری نمود پیدا نکرده باشد؟ مثلا چون شما دانش‌آموخته و مدرس فلسفه هستید، قاعدتا باید با سینما قرابت داشته باشید ولی این کمتر دیده و بیان شده است. آیا چنین لایه‌هایی هم وجود دارد؟

بله. حتما وجود دارد. در حوزه‌های تئاتر و سینما، هم از لحاظ  نظری و هم از لحاظ انس فردی ارتباطی وجود داشته است. از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده باشم. مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام. در حوزه‌ی تئاتر هم همین‌طور. ما گاهی راه‌های طولانی طی می‌کردیم تا تئاتر یا فیلمی را که عرضه شده است، ببینیم. مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ی ما بسیار بالاست. شاید یکی از چیزهایی که جمع خانوادگی ما را دور هم جمع می‌کند، همین دیدن فیلم و تئاتر باشد. در بچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ی سوم زندگی‌شان هستند، این علاقه وجود دارد. مجموعا یک خانواده‌ی حرفه‌ای سینمارو – تئاتربین و علاقه‌مند به حوزه‌ی هنر هستیم.

*اگر قرار باشد شما در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد قرار بگیرید، حتما در حوزه‌ی سینما با چالش‌هایی مواجه خواهید شد؛ از توقیف فیلم‌ها گرفته تا مساله‌ی موفقیت‌های جهانی برخی آثار. همچنین در حوزه‌ی موسیقی و کنسرت‌ها اختلاف‌های شدیدی وجود دارد. همین‌طور در زمینه‌ی تئاتر و برخی شاخه‌های هنرهای تجسمی. در بحث رسانه‌ نیز مساله‌ی تعطیلی صنف روزنامه‌نگاران همچنان پابرجاست. با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟

یکی از چیزهایی که در این چهار سال حضور در وزارت ارشاد شیوه‌ی من بوده، این است که اگر بتوانیم از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ی فرهنگ حرکت کنیم، اگر نگوییم همه‌ی مشکلات ما حل می شود، دست‌کم بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. این گفت‌وگوها در مرحله‌ی اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود؛ برای اینکه برخی از اتفاقات به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و تفاهمی بین طرفین به وجود بیاورد. با این گفت‌وگو همانگونه‌ که در حوزه‌ی نشر  مسئله‌هایی را رو به جلو برده است، در حوزه‌ی سینما، ‌تئاتر و موسیقی هم معتقدم که می‌توان رو به جلو حرکت کرد. با کمک تجربه‌ی چهارساله در مدیریت معاونت فرهنگی و دوستان خوبی که در وزارت ارشاد داریم، امیدواریم با یک گفت‌وگوی پیوسته بتوانیم ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم.

* درباره‌ی حوزه‌هایی که مسئله‌دار و حاشیه‌ساز بوده‌اند، بفرمایید مشخصا استراتژی شما چیست. در این چهار سال کلیدواژه‌ی شما گفت‌وگو بوده است. قطعا یکی از شعارهای دولت هم گفت‌وگو بوده، ولی درنهایت برخی مسائل حل نشده است. به نظر شما آیا مثلا مساله‌ی کنسرت‌ها صرفا با گفت‌وگو حل می‌شود؟

 به نظر می‌آید هر یک از این موضوعات را باید در مرحله‌ی عمل پیش برد. اجازه بدهید به وقت خودش به آن بپردازیم. احساس خود من این است که گفت‌وگو حتی در سخت‌ترین مسئله‌ها می‌تواند راه‌هایی بگشاید، اما باید وارد مرحله‌ی عمل شد و به این مسئله توجه کرد تا مسیرهای خودش  را نشان بدهد. چون این مسئله شاید یک پاسخ یکنواخت و سراسری نداشته باشد. ممکن است در فضاهای مختلف این گفت‌وگو سناریوهای متفاوت خودش را پیدا کند.

* یکی از بحث‌های دیگری که درباره‌ی شما شایع شده، این است که اهل تغییرات اتوبوسی نیستید و این یعنی تغییراتی در لایه‌های مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نخواهد شد. در عین حال برخی هم نظر عکس دارند. آیا استراتژی شما ابقای مدیران و معاونت‌ها است یا تغییر آنها؟ یا اینکه ممکن است مدیری را ابقا کنید، اما عمکرد دیگری از او انتظار داشته باشید؟

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر مدیران. چیزی که مهم است، برنامه و اقداماتی است که ذیل آنها انجام  و پیگیری می‌شود. یعنی باید از برنامه‌ها و اقدامات عقب‌نشینی نکنیم. ثبات یا تغییر را نمی‌شود اصل دانست. شعار تغییر می‌تواند التهاب‌زا باشد و فضا را برای کارهای اصلاحی ببندد. از آن طرف هم اصل ثبات نباید به این معنا باشد که تکامل و پیشرفت در برنامه‌ها دیده نشود. همانطور که اشاره کردید، تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران صورت بگیرد، اما تغییر رویکرد داشته باشیم؛ که در برخی از حوزه‌ها می‌تواند با حفظ مدیران هم نباشد. درواقع تغییراتی که التهاب‌آفرین نباشد؛ به‌گونه‌ای که التهاب تغییرات عملا رویکردها را زیر سوال ببرد و مسئله‌ی تغییر خودش اصالت پیدا کند و مانع ایجاد شود.