1

روی آنتن زنده رسانه ملی بیان شد⇐سینمای ما شده مجموعه‌ای از لودگی/موسیقی هم شده کنسرت هایی که برویم کف بزنیم و بیاییم بیرون!!/موسیقی پاپ در ۵ سال اخیر حتی یک قطعه هم تولید نکرده است/تمامی کارها کاور است!

سینماروزان: برنامه این هفته «ساعت 25» با حضور مهمانانی چون حمیدرضا غلامعلی خواننده و سعید امیراصلانی شاعر و ترانه سرا، با بررسی موضعیت موسیقی پاپ و فاصله ای که میان پاپ دهه 70 و حال حاضر شکل گرفته است، پنجشنبه شب 19 مرداد ماه به روی آنتن شبکه 5 سیما رفت.

همچون روال همیشه آغازگر برنامه پخش اخبار موسیقی در هفته ای که سپری شد و بخش های «نت به نت» و «دراب» بود. در «نت به نت» این هفته گپ و گفت با حامد فکوری نوازنده و آهنگساز و در بخش «دراب» گفت و گو با سپیده خداوردی را شاهد بودیم. گزارشی از مراسم بدرقه زنده یاد ناصر فرهودی نیز پخش شد.

پس از حضور مهمانان و پخش گزیده ای از آثار این دو هنرمند، بحث و گپ و گفت با صحبت درباره دلیل کمرنگ شدن فعالیت های این دو هنرمند در سال های اخیر و وضعیت حال حاضر موسیقی شروع شد.

دوره ای که ما کارمان را شروع کردیم دنبال سلبریتی شدن نبودیم

حمید غلامعلی اظهار کرد: من کارمند بانک هستم و در کنار این شغل فعالیتی که از ابتدا دوست داشتم موسیقی بود و در این راستا فعالیت های خوانندگی رو انتخاب کردم که البته گاه گداری نوازندگی هم می کنم که بیشتر برای دل خودم است و هیچوقت ادعای نوازندگی نداشتم هرچند که ادعای خوانندگی هم نمی کنم ولی خب یک تعدادی کار اجرا کردم که خوشحالم بخشی از آن ها مورد توجه قرار گرفته است. الان هم بعد از یک مدتی سکوت و کمتر کار کردن یکی دو سال است که مجدد شروع به فعالیت کردم و یک تعدادی کار هم توانسته ام آماده کنم و امیدوارم باز هم بتوانیم فعالیت های جدیدمان را ادامه بدهیم و مورد توجه علاقمندان قرار بگیرد.

سعید امیراصلانی نیز بیان کرد: من برخلاف استاد غلامعلی تنها شغلم همین است و سالهاست که کارم موسیقی و ترانه است در کنارش گه گاه تدریس هم می کنم. دوره ای که ما کارمان را شروع کردیم دنبال ارتزاق از این مسیر نبودیم و دنبال کسب شهرت و سلبریتی شدن نبودیم و جهان این شکلی نبود و این جهان مجازی این جو کاذب را ایجاد کرده که روی هنر هم تاثیر واضح گذاشته است، یعنی هنرمند بیش از اینکه دنبال خلق و آفرینش باشد که رسالت اصلی هنرمند است دنبال سلبریتی شدن و دیده شدن است و این باعث می شود که هنرمند پشت سر مردم حرکت کند در صورتی که تاریخ هنر می گوید هنرمند همیشه جلو می رفته و مردم پشت سرش حرکت می کردند و یک جایی هنرمند در طول تاریخ رهرو و راهبر بوده است. حداقل در حوزه فرهنگی جامعه خودش را هدایت می کرده است ولی خب در جهان مجازی این گرام های ناگرامی هنرمند را به یک سمت و سویی دیگر هدایت کرده است که متاسفانه دارد به شکل جهانی هم اتفاق می افتد و فقط مربوط به ما نیست و مبتلا به کل مخاطبان فرهنگی در اقصی نقاط دنیاست.

امروز محصولی که تولید می شود حاصل پالایش صدابردار است نه صدای خواننده

در ادامه حمید غلامعلی درباره تفاوت کار کردن در دهه 70 و 80 با حال حاضر عنوان کرد: این تفاوت در خیلی از زمینه ها وجود دارد، دلیل سکوت خود من در این دوران این بود که یکی از دوستانم حرف خوبی زد، گفت موسیقی ای خوب اجرا می شود که سکوت هایش هم به موقع اجرا شود. من سعی کردم این سکوت ها را در این مقطع به موقع اجرا کنم و نمی دانم نظر دیگر دوستان چه بوده است، چون در یک دوران فکر می کنم تعداد کارهایی که اجرا کردم یک مقدار زیاد شد و یک مقدار هم زمانی قدرت نه گفتن نداشتم و خیلی از کارها را از روی رودربایستی اجرا کردم بعد شروع کردم به نه گفتن و کمتر کار کردن که این از طرفی هم مصادف شد با زمانی که تولیدات مرکز موسیقی صداوسیما هم کمتر شد. در شروع کار تصمیمی که من گرفتم این بود که موسیقی پاپ را از آغازگرانش باشم و بعد الان می بینم آن هدفی که داشتم گم شده، ما دوست داشتیم موسیقی سالمی داشته باشیم که به مخاطب آرامش بدهد نه اینکه آرامش را کم کند.

وی افزود: آن دوران صدای خواننده را نمی شد اصلاح کرد و همین مسئله باعث می شد کیفیت خواننده ها بالا برود و هرکسی که واقعا توانایی خواندن داشت در این عرصه ورود کند، حال جدای از اینکه از مراحل مختلفی باید عبور می کرد و خیلی امتحان ها باید پس می داد تا بتواند کارش را از صداوسیما پخش بکند و به عنوان خواننده مجوز دار مطرح بشود اما کنارش در استودیو که می رفت باید حتما توانایی خواندن داشت و سبقه ای داشت که نشان دهد کار کرده و کلاس رفته و دوره دیده است ولی امروز متاسفانه شما می بینید که یک خواننده وقتی به استودیو می آید ممکن است نه ریتم را درست بداند و نه کوک درستی داشته باشد و بقیه کار را صدابردار و کسی که موسیقی را پالایش می کند انجام می دهد، یعنی توانایی اش ممکن است 20 درصد هم نباشد و وقتی کار بیرون می آید می بینید چقدر کار تمیزی است و خود خواننده هم فکر می کند چه خوب خوانده، در صورتی که این کار محصول مشترک خواننده و تکنولوژی امروز و صدابرداری است که کار را پالایش کرده است. آنوقت در اجرای زنده می بینیم که کار چقدر با آن چیزی که قبلا به گوش رسیده متفاوت است.

ارتقای فرهنگی در تمام شئونات فرهنگی باید وجود داشته باشد

امیراصلانی نیز در این رابطه بیان کرد: یک اثر هنری برای آفرینش و باروری زمان می برد تا تو احساس کنی زایش و آفرینش هنری زمانش فرا رسیده است. یک دوست ترانه سرایی آمد پیش من و گفت یک تختی در فرحزاد هست که من وقتی روی آن می نشینم سه تا ترانه می سرایم، من با تعجب گفتم سه ترانه همان لحظه می نویسی که گفت در تاکسی و راه هم می نویسم، تو مگر چطور ترانه می نویسی؟ گفتم من سالی سه یا چهار ترانه می نویسم که اگر حالم خیلی خوب باشد این اتفاق می افتد. ما دنبال این نبودیم که همین طور به راحتی تیر پرتاب کنیم و ببینیم کدامیک به هدف می خورد، اساسا به هدف خوردن برای ما چندان اهمیت نداشت و حتی مقبول عام شدن هدف ما نبود چراکه تو چه بخواهی و چه نخواهی وقتی سمت عام می روی درجاتی از پوپولیست در تو وارد می شود و به ناچار به سمت عوام گرایی می روی. دایما می شنویم که گفته می شود موسیقی اوضاع خرابی دارد، موسیقی خوب کجا رفته و … من می گویم مگر بقیه هنرها حالشان خوب است، مگر سینما حال خوبی دارد، سینماگران بزرگ ما الان کجا هستند، فیلمنامه های خوب ما کجاست، سینمای ما شده مجموعه ای از لودگی، که خب موسیقی ما هم همین شده است، کنسرت هایی که برویم کف بزنیم و بیاییم بیرون و … چیزی ماندگار نمی شود که این مشکل هنرمند نیست، مشکل اصلی نگاهی است که باید وجود داشته باشد به نام توسعه فرهنگی.

وی ادامه داد: ارتقای فرهنگی در تمام شئونات فرهنگی باید وجود داشته باشد، مدیران ما باید به شکل جدی عزم راسخ داشته باشند و همین جا هم جا دارد من از کابینه جدید دولت و بخش فرهنگی کابینه دولت خواهش کنم که اهتمام ویژه داشته باشند حال که یک دوران جدید را در دست دارند و چهار سال زمان کمی نیست، البته که کار فرهنگی کار زمان بر است و کار یک دهه و دو دهه نیست اما می شود که استارت آن بخورد و یک طرح جامع توسعه فرهنگی شکل بگیرد.

موسیقی پاپ در 5 سال اخیر حتی یک قطعه هم تولید نکرده همه کاور است

در اینجا خواننده قطعه «وسعت سبز» اشاره کرد: خیلی از کارهایی که امروز ما می شنویم، کاور است و کارهای قبلی را برداشته اند اجرای جدید کرده اند. گاهی اوقات اصلا شعر روی ملودی نمی نشیند، نه سبک شعر با ملودی همخوانی دارد و نه صدای خواننده به کار می خورد.

امیراصلانی در این خصوص توضیح داد: کاور یعنی موسیقی ای که نمونه ای از آن قبلا اجرا شده است و شما یک اجرای دیگری با زبان دیگری از همان کار را ارائه می دهید. چند وقت پیش من مصاحبه ای از یک خواننده خواندم گفته بود من 50 مگاهرتز در ایران آهنگ دارم و من کمی فکر کردم و گفتم تو یک کار هم از خودت نداری، اینها را قبلا کسی دیگر ساخته است. موسیقی پاپ متاسفانه در 5 سال اخیر حتی یک قطعه هم تولید نکرده است به ضرس قاطع می گویم که تمامی کارها کاور است. این هنر نیست که شما موسیقی شخص دیگر را کاور کنی و بیرون بدهی. اینکه کشورهای اطراف ما موسیقی تولید کنند و ما تماشا کنیم و ببینیم کدام مورد توجه قرا رگرفته همان را بزنیم، یک شعر فارسی هم در آن جا بدهیم و بعد مصاحبه کنیم و بگوییم که من چندین کار تولید کرده ام.

آیا ما اصلا در مدارس چیزی به نام کلاس هنر داریم؟

حمید غلامعلی تصریح کرد: ما از این واژه استفاده می کنیم؛ موسیقی خوب و موسیقی بد. ما در کجا آموزش داده ایم که موسیقی خوب و بد چیست، آیا ما اصلا در مدارس چیزی به نام کلاس هنر داریم و وقتی کلاس هنر برگزار می شود چه اتفاقی در آن می افتد و چه چیزی آموزش داده می شود، خود من زمانی که مدرسه می رفتم زنگ هنر زمان ورزش بود و معلمی به اسم معلم هنر نداشتیم که به ما آموزش درست بدهد. همین موضوع در مورد کلاس انشا هم بود که هیچ اهمیتی به آن داده نمی شد و نتیجه اینکه الان یک فرد هرچقدر هم تحصیل کرده در نوشتن یک نامه می ماند. ما وقتی از زیرساخت مسائل را حل نکنیم و بچه های مان را تربیت نکنیم نتیجه همین می شود. ما هنوز مشخص نکرده ایم موسیقی حلال است یا حرام است و یکسری مشکلات را هنوز نتوانسته ایم حل کنیم پس توقع زیاد هم نمی شود داشت. چه فضایی ایجاد شده است که مردم ما کار خوب را از بد تشخیص نمی دهند. برای شناساندن کار هنری خوب باید برنامه ریزی بلند مدت شود.

در ادامه امیراصلانی درباره کارگاه های ترانه با یادی از استاد افشین یداللهی گفت: طرح و ایده اولین کارگاه ترانه را من دادم که به اتفاق بابک صحرایی آن را راه اندازی کردیم بعد از آن کارگاه های ترانه خیلی زیاد شد. ما در آن کارگاه ترانه مباحث زیادی را سعی می کردیم آموزش بدهیم چون خودمان ترانه را به سختی و با آزمون و خطا یاد گرفته بودیم. سال 76 که موسیقی پاپ شروع شد و ما ترانه سرایی را آغاز کردیم، چون قبل از آن مضمون ترانه وجود نداشت و بیشتر سرود بود، و ما یک مسیر پرخطری را عبور کردیم تا به اینجا رسیدیم، حتی در یک مقطعی مجوز حمل ساز برایمان صادر می شد ولی به تدریج نگرانی مدیران مرتفع شد و متوجه شدند که موسیقی امر خطرناکس که نیست بلکه می تواند مفید هم باشد و ما شروع کردیم اصول ترانه را به هنرجویان یاد بدهیم. وقتی سطح ذائقه فرهنگی یک جامعه پایین باشد هر سره و ناسره ای را به عنوان هنر قبول می کند.

بودجه های فرهنگی خیلی پایین است، دولت باید بازنگری کند

وی افزود: من فکر می کنم مجلس شورای اسلامی و دولت در تخصیص بودجه حتما باید یک بازنگری ای بکند، بودجه های فرهنگی خیلی پایین است و دولت باید در این کار پول خرج کند. چطور 10 درصد از صادرات نفت مستقیم برای سازمان نفت است ولی در حوزه فرهنگ بودجه های فرهنگی در حد حقوق کارمندان آن است. باید بستر شنیدن موسیقی خوب در جامعه فراهم شود، کنسرت های خوب و استاندارد برگزار شود و برای مدارس بلیت بفرستند که دانش آموزان کارها را بشنوند. سالن خوب اختصاص دهند و ارکستر سمفونیک برایشان اجرا شود. آنوقت در ذهن شان کار خوب شکل می گیرد و کار بد را تشخیص می دهند. ذهن ما همواره در حال مقایسه است، پس باید چیزی وجود داشته باشد برای مقایسه تا بتواند کار خوب را بشناسد.

حمید غلامعلی با بیان اینکه دلیل شروع دوباره فعالیت های خود در زمینه موسیقی درخواست مخاطبانش بوده است، گفت: خیلی از آن هایی که از قبل مرا می شناختند پیگیر می شدند که چرا نمی خوانم و کنار نشسته ام و این یکی از دلایل شروع دوباره فعالیت های من در زمینه موسیقی است. من در زمان شروع با عشق به خواندن به این حرفه پا گذاشتم زمانی که کار آقای حکایتی را خواندم 20 سالم بود و آن زمان اولین بار که از تلویزیون پخش شد لذت بردم و تمام خستگی از تنم به در شد و مصرتر شدم که این راه را ادامه دهم و الان نمی دانم کسانی که می خوانند عشق به این کار دارند یا خیر…

به اسم موسیقی پاپ چه کارها که بیرون نمی آید

در بخش دیگر برنامه امیر اصلانی در خصوص فعالیت حال حاضر خود، عنوان کرد: یک پروژه بزرگ قرآنی دارم که مدتی است مشغول آن هستم و براساس ترجمه ای از استاد قدرت الله بختیاری نژاد مشغول آن هستم و امیدوارم طی یک سا ل و نیم آینده زمینه انتشار آن فراهم شود. روزهایم را در این فضا مانوس هستم و خیلی درگیر بازار و مارکت فعلی نیستم، یک مقداری خلوت گزیدگی صورت گرفته است. چند آلبوم هم هست دوستانی چون محمدرضا صالحی، بهروز عسگری و محمدرضا عیوضی که دهم شهریور ماه هم یک کنسرت داریم و مشغول برنامه های اینچنینی هستم.

حمید غلامعلی نیز خاطر نشان کرد: ما اسم موسیقی پاپ را در آن دوره روی کارها گذاشتیم و وقتی می بینیم که اینجا هم به اسم موسیقی پاپ چه کارها که بیرون نمی آید کمی ناامید می شوم که که آنچه که ما می خواستیم این نبود، من پشیمان می شوم که ای کاش در این رشته نمی آمدم یا کلا در موسیقی نمی آمدم و اگر می خواستم کار کنم نوازندگی می کردم. به عنوان یکی از کسانی که در راه اندازی موسیقی پاپ دست داشته ام وقتی الان می بینم سروسامان آن از بین رفت و ارکسترهایی که ان موقع چیده می شد با فکر بود و الان به یک نابه سامانی رسیده دچار دلسردی می شوم.

شخصی که علی رقم نداشتن سواد خود را خواننده معرفی می کند مسوول است

وی در پایان بندی سخنان خود گفت: من به آن کسی که به عنوان خواننده روی صحنه می ایستد می خواهم یه چیزی بگویم؛ به همان اندازه که فالوور و شنونده دارد مسوول است بابت آن چیزی که می خواند و شنیده می شود، مسوول است بابت اینکه سابقه کاری شاید نداشته باشد و وقتی الان دارد به عنوان خواننده خود را معرفی می کند و ازش یک سوال تخصصی موسیقی پرسیده می شود جوابش را نداند مسوول است، اگر روی صحنه می ایستد و فالش می خواند یا پلی بک می خواند مسوول است. یادمان باشد که این مسوولیت های اجتماعی از تک تک ماست، اگر فرهنگ مان نقص دارد، فرهنگ تک تک مان نقص دارد، اگر می گوییم موسیقی مان مشکل دارد تمام کسانی که در موسیقی دارند کاری انجام می دهند به اندازه خودشان مسوول هستند. من خواهشم این است که موسیقی را مقداری جدی تر بگیریم و یک مقدار آموزش موسیقی را برای خودمان همیشه مدنظر داشته باشیم.

سعید امیراصلانی نیز در پایان خاطر نشان کرد: باز هم یادآوری می کنم که ایران صاحب بزرگ ترین چگالی فرهنگی در دنیاست، کمتر فرهنگی در دنیا و کمتر سرزمینی در جهان اینهمه تنوع و تکثر فرهنگی و موسیقی دارد من به عنوان یک پژوهشگر خرد موسیقی جایی را در دنیا سراغ ندارم اینهمه موسیقی، آیین و رسوم داشته باشد و حیف است که با اینهمه گنجینه از موسیقی عرب و ترک و یونان و … اقتباس کنیم. امیدوارم مسوولان فرهنگی در حوزه های مختلف فرهنگی برای آشنا کردن سطح عمومی آگاهی فرهنگی مردم نگاه شمول و جامعی داشته باشند  همین کار را بکنند کافیست این آرزوی من است. ما که سوختیم و رفتیم امیدواریم بقیه که حضور پیدا می کنند بتوانند خدمتگذار فرهنگی باشند.