1

دلنوشته نویسنده سینماژورنال برای بازیگری که با بدترین توهین‌ها از پاسخ به یک سوءتفاهم طفره رفت/ بازیگر عزیز! دست مریزاد!

سینماژورنال/علی کیانی‌موحد: وقتی جلوی من نشستی و جمله ای نخ نما شده را گفتی با این مضمون که “محبوبیت با شهرت فرق داره” فکر کردم واقعا به آن اعتقاد داری. فکر نمی کردم حتی در یک گفتگوی صمیمی هم در حال نقش بازی کردن باشی.

دست مریزاد بازیگر جان که از عهده نقشت خوب بر آمدی اما حیف که ایفای نقشت تا آخر گفتگو ادامه نداشت.

از بزرگان نام بردی و همیشه حرف از استاد مشایخی و محبوبیتش زدی. به احتمال زیاد خودت را هم با وی مقایسه می کنی اما مشایخی ها کجا و تو کجا؟! تویی که این روزها راه کاسبی را خود فرا گرفته ای!

جناب بازیگر به لطف همان  دو سریال تاریخی دهه شصت و چند بازی اخیر در سریالهای مناسبتی تولیدشده توسط رفقایی که جشن های درجه سه را مدیریت می کنند، دکانت حسابی گرفته واقعا چقدر خود را محبوب می دانی؟!

چرا تا بحث به خروجی آموزشگاهتان رسید رگ غیرت تان بیرون زد؟
نمی دانم چرا تا حرف از آموزشگاه و خروجی آموزشگاهتان شد به ناگاه یقه خود را پاره کرده و با بدترین الفاظ به ما تاختی که در حال چرت گفتنیم و دستگاه رکوردمان را پرت کرده و ما را از دفتر خود بیرون کردی؟ مگر چه حرفی زدیم؟! یعنی یک سوال ساده درباره آموزشگاهی که شهریه هر ترمش پنج میلیون تومان است، جزو خطوط قرمز شماست؟!

من را به فکر فرو بردی که در این سالها چقدر از علاقمندان سینما کاسبی کردی و چند نفر آنها از قبال بودن در کنارت به موفقیت رسیدند؟! تنها سی نفر! آن هم به ادعای خودت. پس بقیه چه شدند؟!

اجازه نقد سیستم آموزشی دولتی را داری اما کسی نباید سیستم شما را نقد کند!!!
امروز دانشگاههای ایران را کوبیدی که چرا خروجی ندارند اما زمانی که حکم شد مست گیرند، برآشفته شدی.

چطور است که شما می توانی تمامی سیستم آموزش هنر در کشور را با تندترین الفاظ تحقیر کنی اما کسی نباید از شما درباره برخی سوءتفاهمات پیرامون سیستم آموزشی خودتان پرسش کند.

دلم به حال علاقمندانت می سوزد وگرنه…

آقای بازیگر! دست مریزاد! الحق نشان دادی شهرت متفاوت است با محبوبیت. نه به استقبال اولیه ات که برای گفتگو سراغت آمدیم و نه به حرف آخرت که وقتی الان مشغول به کار نیستی، چرا ازت مصاحبه گرفته ایم؟!
تناقضهای رفتاریت را چگونه توجیه کنم؟؟ با چه معیاری می توان آن همه درشتی و ناسزا را قضاوت کرد؟
دلم به حال علاقمندانت می سوزد که برخی از آنها تو را می پرستند وگرنه فایل صوتی توهین هایت زودتر از اینها رسانه ای می شد.

اگر کسی استعداد نداشته باشد بهش حقیقت را می گویی یا…؟

کاش کمی هم صفا و صمیمیت را از چهره هایی چون فرهاد آییش یاد می گرفتی. یاد حرفش افتادم که گفت به خاطر عذاب وجدان دیگر تدریس نمیکند چراکه خیلی از جوانهایی که سراغش رفته اند، استعداد این کار را نداشتند و به خاطر پول نمی توانست سر آنها را کلاه بگذارد.
راستی اگر فردی در کلاسهای تو استعداد نداشته باشد، به وی راستش را می گویی یا از خیر پنج میلیون تومان نمی توانی بگذری.

ای کاش..

بازیگر عزیز! آموزشگاه دار محترم! فعال صنفی گرامی! کاش تا آخر گفتگو به بازی ادامه می دادی و این چهره مغرور و بی تعقل را به ما معرفی نمی کردی.گفتنی زیاد است اما…