1

خانم مدیرعامل!؟/اگر معاونت رفاهی وزارت ارشاد را برای خدمات صنفی هنرمندان تاسیس نمی‌کنید، لااقل مدیرعاملی خانه سینما را به دست این زن بسپارید!!

سینماروزان/حامد مظفری: خانه سینما سه دهه و خرده‌ای بعد از راه اندازی همچنان کارکرد صنفی‌اش، حداقل است و کارکرد حاشیه‌ای-سیاسی‌اش، حداکثر.

واقعا نوعی گرفتاری برای بدنه صنف سینماست که بعد از سه دهه این خانه سینما تنها بازخورد خبری که دارد یا به هنگام حیاط خلوت شدن برای جریانات انتخاباتی است یا به هنگام انتخابات هیات مدیره و تغییر رئوس و مدیرعامل.

کارکرد این صنف را با صنوفی نظیر نظام مهندسی یا نظام پزشکی مقایسه کنید که اغلب کوشیده‌اند بی حاشیه و با حداقل سروصدا، حامی بدنه خویش باشند تا بفهمید که چقدر بنیان صنفی خانه، سست است.

سالها از راه اندازی خانه سینما گذشته و چندین هیات مدیره و چند مدیرعامل رفته و آمده‌اند ولی همچنین بدنه سینما نه بیمه بیکاری دارد، نه بیمه بازنشستگی قابل اعتنایی و نه حتی یک درمانگاه یا تعاونی مصرف اختصاصی. این خانه الی ماشاءالله، مدعی راه اندازی و استقرار دارد ولی به پای ارائه تسهیلات به اعضا که می‌رسد، چیزی عاید صنف نمی‌شود.

به نظر میرسد بعد از سی و سه سال این صنف نه نیاز به هیات مدیره دارد و نه نیاز به مدیرعامل بلکه نیاز به دلسوزانی دارد که واقعا دغدغه کار صنفی داشته باشند. نمونه چنین افرادی شاید در بدنه مدیریتی زیاد نباشد ولی در میان وابستگان به صنف، فراوان است.

یکی‌ از دلسوزان صنف، #اشرف_افشاری همسر اصغر شاهوردی است؛ بانویی وارسته که پانزده سال است عواقب یک حادثه در پشت صحنه سینما را به جان خریده و مانند چشمان خود از همسرش مراقبت می‌کند. واقعا اگر اشرف کنار اصغر نبود چه بر سر این صدابردار باسابقه می‌آمد؟ واقعا این همه مدیر و هیات مدیره که در خانه سینما عوض شد، بندی یا تبصره ای یا آیین نامه‌ای برای دستگیری همه‌جانبه از گرفتاران سینما، تصویب شد.

مدعیات مدیریت خانه سینما، مراقبت از هم‌صنفی را از اشرف افشاری همسر اصغر شاهوردی بیاموزند
مدعیان مدیریت خانه سینما، دلسوزی برای همصنفی را از اشرف افشاری همسر اصغر شاهوردی بیاموزند

لابد می‌خواهند بگویند بودجه نیست یا منابع کم است و امکانات نداریم و دولت کمک نمی‌کند. اگر بودجه برای افراد درمانده هم نیست پس برای چیست؟ اگر هدف خانه سینما، کار صنفی نیست و فقط وظیفه برگزاری چندی جشن و تقدیر از خودی‌ها را دارد که یک بار بگویید صنف بنا شده برای حداقل امور صنفی و اعضا را حواله دهید به جای دیگر.

به نظر می‌رسد مشکل اصلی نه کمبود یا نبود بودجه بلکه نبودن انگیزه و حس و حال برای کار صنفی است. اگر بودجه نیست در اختیار گرفتن سه ملک برای خانه سینما چه معنا دارد؟ مگر خانه کارگر با دو میلیون عضو جز یک ملک اختصاصی در مرکز پایتخت، ملک دیگری دارد؟ خانه سینما با نهایتا پنج هزار عضو را چه نیازی به دو ساختمان اصلی و یک ساختمان فرعی؟؟ آیا اگر آن قدر که روسای خانه به هنگام انتخابات سیاسی، پیگیر جمع کردن رأی برای کاندیدای سبز یا بنفش بودند برای ورود تسهیلات معیشتی به خانه، پیگیری می‌کردند، در جایی ایستاده بودیم که تغییر و تحول هیات مدیره و مدیرعامل، کمترین حسی در اعضا برنینگیزد؟؟؟

خانه سینما باید خیلی زودتر از این به سمت صنف شدن می‌رفت و حمایت از هم‌صنفی را نیز از اشرف افشاری و ده‌ها نفر مانند او که کم نیستند در خانواده سینما، می‌آموخت ولی روسا، دور سیاسی بازی و خوش رقصی برای چپ و راست، را خط نکشیدند و

… نتیجه اینکه در سال‌های اخیر انتقادات بدنه صنف به عملکرد خانه آن قدر بالا گرفت که وزارت ارشاد ناگزیز حمایت‌های ناچیز خویش را با حذف واسطه‌گری خانه سینما از طریق صندوق هنر به طور مستقیم به اعضاء تخصیص داد.

استعفا و درگیری‌های اخیر در هیات مدیره خانه سینما حاکی است که امید چندانی به بهبود امور صنفی در این نهاد نیز وجود ندارد و چه بهتر که وزارت ارشاد باز مستقیم وارد کار شده و به جای تخصیص بودجه به خانه، با تاسیس معاونت رفاهی وزارتخانه و کارآمد کردن صندوق هنر و تخصیص چند مرکز درمانی جامع برای سینماگران و انعقاد تفاهم‌نامه با فروشگاه‌های زنجیره‌ای برای خدمت‌رسانی به سینماگران، شرایط ارتقای صنفی بدنه سینما را فراهم کند. می‌ماند ارسال یک پیامک ترحیم به بهانه درگذشت اعضا یا سخنرانی در مراسم ختم که آن را هم می‌توان واگذار کرد به تیم تولید چند می‌گیری گریه کنی…